بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
430
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار. وضعیتی را ترسیم میکنم تا شما ، ما را در گذار این مقطع از مقاطع تاریخیمان با یاری و کمک خداوند یاری بفرمایید . (انشاالله) . ما در دانشگاه کار فرهنگی میکنیم. گاها دوستان ما مطالبی رو به صفری ها میدن بخونن که از نظر بنده ضرورت ندارد به این معنی که مطالب مهم تری هم هست هر چند مطالب داده شده در جای خود لازم است. و این موجب نگرانی شخص بنده شده و احساس میکنم همین بی تدبیری ها موجب عقب ماندن آن ها و نیز صفری ها میشود. از نظر بنده ی حقیر ، عمده خودشناسی است. امام شناسی است . معاد شناسی است. که البته همه ی این ها هم به نوعی خودشناسی است. امام شناسی جدای از خودشناسی نیست چرا که امام در درون ماست و احساس میکنم که همگان باید ناچار شده و به ضرورت درک این مسائل رسیده باشند. و صد البته آن گاه که ما روی بحث های امام شناسی کار میکنیم به امام زمان و پس از آن برای ایجاد جامعه ی بقیه اللهی به بحث ولایت فقیه و لزوم نظام جمهوری اسلامی میرسیم . اما دوستان ما برای بین دو ترم به بچه های صفری و در کل بچه های مجموعه ، طوماری بلند از فرضا صحبت های دوگانه ی آقای مطهری دادند و به خیالشان میخواهند بصیرت سیاسی به اعضا بدهند. مجددا تاکید میکنم که از نظر بنده دانستن و تحلیل این مطالب صد البته لازم است اما مسائل ضروری تری در اولویت قرار دارد. اما به نظر شما این کار کار درستی است ؟ افرادی که ما تازه با آن ها مواجه شدیم و آنها هیچ گونه تصوری از نحوه ی بود و وجود خود ندارند ، احساس سرگردانی میکنند ، و الان با این رویکرد با مطالبی که ما به آنها میدهیم برخورد میکنند که ما داریم غذای جانشان را به آن ها میدهیم و این مسئله حساسیت مطلب را بالا میبرد ، یعنی آن ها به ما اعتماد کردند که مطلبی که الان دستشان میدهیم همان چیزی است که باید بخوانند و بین دو ترم روی آن وقت بگذارند. این مسائل برای شخص بنده خیلی سخت است و من را به گوشه گیری میکشاند و این مسئله (گوشه گیری) و تک روی در شخص بنده خیلی زیاد است. وقتی به چهره ی این بچه ها(صفری های دانشگاه) یا حرف هایشان نگاه میکنم گریه ام میگیرد و برایشان گریه میکنم که دلشان میخواهد ولی هیچ چیز نمیدانند. احساس میکنم آن ها خودشان هم اولویت ها را تشخیص نمیدهند و صفری ها این وسط دست به دست و بازیچه میشوند. جان آن ها مطالب ناب تری را میخواهد. نگرانم که نکند نحوه ی برخورد اعضا با تقاضای صفری ها موجب شود که صفری ها هم همچون افراد قبلی بار بیایند که شدیدا به چه کنم چه کنم افتاده اند . البته این دودلی ها طبیعی است و همه کم و بیش داریم اما آن چه به عینه میبینم این نحوه کار تعریف کردن ، موجب صدمه به افراد در سیستم میشود و یا حداقلش این است که کار را بسیار سخت میکند چرا که ما با کار کردن یک سری مسائل ناب خودمان به بسیاری از تحلیل ها میرسیم و لازم نیست در موارد متعدد برای بصیرت سیاسی دچار کثرت گرایی شویم. این مسائل در حالی است که بنده احساس میکنم کار خاصی از دستم بر نمی آید . و راه نظر دادن را بر خود بسته میبینم و احساس میکنم اگر نظر مخالفی بدهم حتی اگر در قالب هم فکری هم باشد فضای بین خودمان متشنج میشود و بعضا منیت ها ظهور میکند. اما نمیتوانم بی تفاوت باشم و از این که دوستان به "کم" قانع شده اند میخواهم گریه کنم. . در شرایط ترسیم شده لطفا بفرمایید که باید چگونه با صفری و یا اعضای مجموعه برخورد کرد ؟ و در کل با وجود شرایط فوق هرگونه نصیحت به بنده ، پیشنهاد ، انتقاد ، یا تحلیل فضایی که برایتان ترسیم کردم به شدت برای بنده مفید است . و کمک کنید که این دوران را چگونه باید سپری کرد ؟؟؟ با تشکر فراوان از شما . التماس دعا.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی بنده نیز با جنابعالی موافقم که ابتدا باید مبانی معرفتی دانشجویان تازه وارد شکل بگیرد، ولی رفقای شما هم به جهت قصد خیری که دارند کارشان إن‌شاءالله نتیجه‌بخش خواهد بود و آنچه شما در ابتدا پیشنهاد می‌کنید آن‌ها بعداً عمل خواهند کرد و لذا نه جای نگرانی است و نه جای فاصله‌گرفتن با آن‌ها، دل‌سوزی‌ها و نیّت خیر آن‌ها را بنگرید و با تمام وجود به آن‌ها علاقه‌مند باشید و مسلّم خداوند در هدایت آن‌ها نظر رحمتش را شامل حالشان می‌کند. إن‌شاءالله موفق باشید
429
متن پرسش
سلام وقت تون بخیر خسته نباشید. چه گناهی بخشیده می شوند. در مورد چه گناهانی توبه مورد قبول خداوند است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: علیکم السلام؛ تمام گناهان به‌جز شرک وقتی اراده کنیم که آن را ادامه ندهیم خودبه‌خود حکم توبه‌کردن از آن گناه را دارد و بخشیده می‌شود و فقط شرک است که با توبه بخشیده می‌شود. موفق باشید
427
متن پرسش
1- آیه 188 سوره اعراف به نفی علم نبی به غیب با استدلال محکم دلالت دارد حال آنکه در تفکر شیعی برای امام و معصوم و انسان کامل علم ما کان و ما یکون قائل می شویم و بنا بر استدلالات تردید ناپذیر حق هم همین است اما اگر چنین است آیه فوق در پی تذکر چه مطلبی است؟ 2- متکلمین اسلامی در بحث عدل الهی با استناد به آیات 97-98 سوره نساءاز امری به نام استضعاف سخن می رانند و طبق آیه معتقدند که مثلا غیر مسلمانان مستضعف اهل فلاحند اما گویی این برداشت از "حقیقت اعمال" با آنچه از فلسفه صدرایی و بالاتر از آن لسان قرآن استفاده می شود ناسازگار است زیرا این هر دو بر یگانگی اعمال و جزای آن در آخرت تاکید دارند به گونه ای که طبق آیه قرآن (کهف 49) در روز بازپسین عین عمل به او ارائه می گردد در حالی که واضعان نظریه استضعاف گویی اینگونه تصور کرده اند که انسان اعمال خود را مانند هدیه ای به خدا عرضه می کند و خدا در مقابل، ثواب و عقاب به بنده می دهد گویی اینان هرگز مطالعه نکرده اند که معصوم فرمود : هر کس اعتقاد داشته باشد که قیامت بعد اتفاق می افتد و اکنون نیست از ما نیست. لطفا توضیح بفرمایید
متن پاسخ
جواب سؤال 427 علیکم السلام باسمه تعالی 1- همان‌طور که می‌فرمایید خداوند در آیه‌ی فوق به رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «قُل لاَّ أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ» بگو جز آنچه خدا بخواهد براى خودم اختیار سود و زیانى ندارم و اگر غیب مى‏دانستم قطعا خیر بیشترى مى‏اندوختم و هرگز به من آسیبى نمى‏رسید من جز بیم‏دهنده و بشارتگر براى گروهى که ایمان مى‏آورند نیستم. این آیه ما را متوجه می‌کند که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» به عنوان پیامبر الهی هر اندازه که خدا به او علم داده، می‌داند و از خود و به صورت بالذّات، علمی ندارد. و از آیه‌ی قبل این آیه روشن می‌شود که از رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» در مورد تاریخ وقوع قیامت سؤال می‌کرده‌اند که خداوند می‌فرماید بگو: نفع و ضرر خودم هم دست خودم نیست مگر آنچه خدا می‌خواهد و اگر غیب می‌دانستم ضررهایی که بعضاً پیش می‌آید را از خود از قبل دفع می‌کردم. اما باید بین نفس نبی‌الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» با حقیقت نوری آن‌ها تفاوت قائل شد. نفس نبی الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» مفتخر به وَحی می‌شوند و خودشان نیز به آن ایمان می‌آورند و با عباداتی که انجام می‌دهند اسلام را در جانشان تثبیت می‌کنند، ولی در مقام حقیقت انسانی که مقام «عَلّمَ آدمَ الأسماء کلّها» قضیه فرق می‌کند. در آن مقام آن ها واسطه‌ی فیض هستند و به تعبیر امام صادق«علیه‌السلام»: « لَا مُؤْمِنٌ وَ لَا مُؤْمِنَةٌ فِی الْمَشَارِقِ وَ الْمَغَارِبِ إِلَّا وَ نَحْنُ مَعَه‏» هیچ مؤمنى در شرق و غرب عالم از نظر ما پنهان نیست، مگر این که او با ماست و ما با اوییم؟!. ( بحار الأنوار، ج‏26، ص: 154) و خداوند است که مقام شخص پیامبر و امامان را با آن مقام مرتبط می‌کند و لذا می‌فرمایند: « قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئْنَا » دل‌هاى ما ظرف مشیت خدا است وقتى او بخواهد ما خواهیم خواست.‏( بحار الأنوار، ج‏25، ص: 337) پس مقام انسان کامل مقام واسطه‌ی فیض است و هیچ‌چیزی از آن‌ها پنهان نیست و پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه«علیهم‌السلام» تعیّن آن مقام‌اند و از این جهت عالم به همه‌ی عوالم هستی می‌باشند. 2- همان‌طور که مستحضرید مستضعف را آیه‌ی 98 معنی کرده، یعنی کسی که راه و چاره‌ای ندارد برای هجرت به‌سوی جایی که موجب هدایت او می‌شد و یا به سوی حقیقتی راهنمایی نشده. پس معلوم است اراده‌ی رسیدن به حقیقت را دارد و اگر با حقیقت روبه‌رو شود آن را می‌پذیرد و از طرفی «الأعمال بالنّیات»، پس در قیامت طبق آیه‌ی 49 سوره‌ی کهف آنچه را عمل کرده می‌یابد، زیرا نیّت همان عمل است. موفق باشید
426
متن پرسش
با سلام ،ضمن تقدیر و تشکر از شما به خاطر این سایت و مطالب مفید آن. آداب و رسوم زندگی مشترک و همسرداری از دیدگاه دین را تشریح فرمائید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی پس از سلام موضوع سؤال جناب‌عالی در کتاب «زن، آنگونه که باید باشد» در قسمت سؤال و جواب‌ها به طور نسبتاً مفصل بحث شده است. إن‌شاءالله با رجوع به کتاب جواب خود را خواهید گرفت. موفق باشید
425
متن پرسش
سلا م علیکم .ببخشید مزاحم می شوم بنده مشکلی داشتم که مربوط به مسائل شهوتی می شود که هرازچند گاهی در خواب به واسطه خیالات گوناگون روح مرا می آزارد ازطرفی درحال حاضر خودم را برای ازدواج آماده نمی بینم نظر حضرتعالی چیست؟ باید بگویم که ذهن من از طرفی برای حل مطالب کتب عقلی که می خوانم درگیر است .خدا به شما طول عمر بدهد. دعا بفرمایید .
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی پیشنهاد می‌کنم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید تا إن‌شاءالله بتوانید راه‌کارِ کنترل خیالات را در مسیر حضور در محضر حق تمرین نمایید. موفق باشید
424
متن پرسش
سلام بنده از شما یک درخواست دارم اگر شما که واقعا در مباحث نظری ایده ها و شرح های خوبی دارید مخصوصا در شرح تفسیر المیزان و نهج البلاغه ( من تقریبا اکثر سخنرانی ها و کتاب های شما را هم شنیدم و هم خواندم )داعیه دار عمل کردن به آنها هستیدپیشنهاد می کنم با آقایان ذیل که به نظر من در جنگ حق و باطل رزمنده های صف اول هستند تماسی بگیرید و مرتبط باشید تا ما در این جنگ نابرابر با اسلام قالبی شاهد تنهایی افراد زیر نباشیم سوال من این است آیا شما حاضر هستید در مبارزه با فکر التقاطی خدا و خرما با هم افراد زیر را بصورت عملی یاری دهید . خدا شاهد است که اینان در شهرهای خودشان به تنهایی با اسلام آمریکایی موجود در مسئولین مشغول مبارزه هستند تا آنجا که بزرگواری از شاگردان آیت اله بها الدینی به ما میگفت آیا کسی هست که هم فرد موثری باشد و هم 100 درصد در مسیر حق و آرمانهای امام ره / به اعتقاد ایشان دکتر ولایتی مه جز خوبان جمع است 80 درصدی است / حاج آقا روح در مشهد دکتر قاضی پور در شیراز سردار اسدی در تهران حاج آقا بنایی در فسا حاج آقا صدیقی در تهران اگر پاسخ شما مثبت بود بنده حاضرم این بزرگواران که از یاران گمنام آرمانهای امام ره هستند را با هم مرتبط کنم
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی چنین کاری در وسع و توان بنده نیست. موفق باشید
423
متن پرسش
چرا آهنگ گوش دادن حرام است؟ پس ما چه سرگرمی داشته باشیم؟ همه اش که نمی شود روضه و نوحه گوش کنیم.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی اولاً: بنا به فتوای فقها به‌خصوص مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» گوش‌دادن موسیقی به‌طور مطلق حرام نیست، بلکه آن موسیقی که موجب فتنه و فحشاء شود حرام است. ثانیاً: مؤمن به مقامی می‌رسد که هرچیزی او را از حضور در محضر حق باز دارد، برای او غیر قابل تحمل است و لذا اهل سلوک سخت از اعمالی همچون استماع موسیقی حذر می‌کنند چون می‌دانند که موسیقی با تحریک خیال آن‌ها را از سیر قلبی محروم می‌کند. موفق باشید
422
متن پرسش
سلام علیکم اینجانب از محضر جنابعالی سوالی داشتم که از ارایه پاسخ آن کمال تشکر را دارم. گویا شما در سخنرانی های خود مطالبی پیرامون دنیا طلبی و تجمل گرایی بیان فرموده اید که همسر بنده با توجه به ارادت وافری که به جنابعالی دارند سعی میکنند در زندگی تا آنجائی که میشود مورد توجه قرار دهند و از این جهت در زندگی مشترک ما که تازه شروع شده است سوالاتی برای اینجانب پیش آمده است که لازم دانستم از محضر جنابعالی پرسش نمایم. من خود یک طلبه هستم وبا اشرافیگری و تجمل گرایی مخالفم اما همیشه از خداوند متعال یک زندگی با امکانات رفاهی خوب را خواسته ام .البته همراه با ظرفیت . به عنوان نمونه به همسرم یشنهاد خرید یک تلویزیون LCD داده ام (با کمی پس انداز و تدبر در خرج کردن امکان خریداری هست) ولی ایشان می گویند تا زمانی که با یک تلویزیون معمولی میشود طی کرد چه نیازی به خرید LCDاست.ویا همسرم خانه ای دارد که با نقاشی قابل سکونت است ولی من پیشنهاد کرده ام که وام بگیریم (در پرداخت اقساط آن مشکلی نداریم) و تعمیر بیشتری بکنیم مثلا آشپزخانه آنرا openکنیم و در موارد دیگر هم تغییراتی بدهیم ولی همسرم استناد میکند به سخنی از مرحوم امام که حاج احمد آقا علیه رحمه نقل میکند زمانی فردی را به منزل آورده بودیم که نرده هایی نصب کند که بچه ها نیفتند مرحوم امام علیه رحمه وقتی مطلع می شود میگوید احمد شیطان همیشه از جاهای کوچک شروع می کند اول میگوید نرده بعد رنگ بعد هم خانه کوچک است باید بزرگش کنیم البته ما در این مورد(تعمیر خانه) استخاره کرده ایم خوب آمده است . حال سوال اینست که با توجه به اینکه امکان انجام امور مذکور فراهم است حال با توجه به اینکه ما درصدد هستیم پایه و اساس زندگی ما بر مبنای درست و رهنمودهای دینی باشد آیا اقدام به آن صحیح می باشد لازم به ذکر است که خانواده و اطرافیان من از امکانات رفاهی نسبتا خوبی برخوردار هستند لذا مساله شانیت که در فقه مطرح است در این موارد به چه صورت می باشد. با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی همان‌طور که خودتان مستحضر هستید مواردی که می‌فرمایید از نظر فقهی حرام نیست. بحث در موضوع اخلاقی آن است و این‌که کاری کنیم که از مقامات سلوکی و روحانی خود عقب نیفتیم. مسلّم در سیره‌ی معصومین«علیهم‌السلام» در امور دنیا تأکید بر سادگی شده است، مگر این‌که به بهانه‌ی سادگی زندگی را سخت کنیم و ذهنمان مشغول سختی‌هایی شود که خود به‌وجود آورده‌ایم. ولی در هرحال پیامبر خدا«صلّی‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: « یَا عَلِیُّ نَجَا المخففون وَ هَلَکَ الْمُثْقِلُون‏...»؛ یا على سبکباران نجات یابند و سنگین باران هلاک گردند. به‌خصوص که جنابعالی طلبه هستید و از پیامبر خدا«صلّی‌الله‌علیه‌وآله» داریم که اگر عالِمی حبّ دنیا داشت او را در علمش متهمش کنید. معلوم است علم او علم حقیقی نیست. چون مردم از عالمان دین انتظار دارند در نهایت سادگی زندگی کنند. پیشنهاد می‌کنم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را مطالعه فرمایید. إن‌شاءالله نور روایات راه‌گشاست. مرحوم شهید ثانی کتاب «منیة المرید» را جهت طلاب علوم دین نوشته‌اند که تحت عنوان تعلیم و تربیت اسلامی ترجمه شده، روایات بسیار ارزشمندی جهت راهنمایی طلاب علوم دینی در آن هست. موفق باشید
421
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی آقای طاهرزاده جناب استاد با عنایت به اینکه جنابعالی به اندیشه های آیت الله جوادی آملی شناخت کامل دارید علت حمایت ایشان از آقای رفسنجانی چیست ؟ اگر ایشان از نام بردن هاشمی در مناظرات ناراحت می باشند باید خیلی بیشتر از نامه بدون سلام و والسلام هاشمی به مقام معظم رهبری و از اقدامات فائزه و مهدی در جریانات اخیر ناراحت باشند و جا داشت در برابر آن نامه هم ایشان عکس العمل نشان دهند.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی فکر می‌کنم حضرت آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله‌تعالی» نظرشان این است که نقش آقای هاشمی در مدیریت کشور باید به صورت فعّال باقی باشد و ضعف‌های آنچنانی را در مقابل نقش مدیریتی آقای هاشمی به چیزی نمی‌گیرند. ولی در هرحال جنبه‌ی علمی و انقلابی حضرت آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله‌تعالی» نباید فراموش شود و این‌که ایشان یکی از پشتیبانان اصلی ولایت فقیه و شخص حضرت آیت‌الله خامنه‌ای«حفظه‌الله‌تعالی» هستند امر مسلمی است. موفق باشید
419
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی آقای طاهرزاده جناب استاد چرا آیت الله حسن زاده آملی بر خلاف رویه اکثر عرفا در نوشته های خود به حالات و دستاوردهای عرفانی خود به طور صریح اشاره دارد؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی بعضی عرفا که متوجه می‌شوند اظهار بعضی از احوالات موجب حیرت مخاطبان نمی‌شود، آن احوالات را اظهار می‌دارند چون اولا: زمینه را مناسب می‌بینند. ثانیاً: مطالبی را می‌گویند که می‌شود گفت. موفق باشید
418
متن پرسش
سلام علیکم. ضمن تشکر از زحمات بی کران شما، دریافت فایل مرتبط با مطلب را برای جزوه ای تحت عنوان " نتایج نهضت کربلا درسطوح مختلف تحلیل " در صفحه ی مورد نظر نبود !!!. ظاهرا فراموش شده . چگونه و از کجا آن را دانلود کنیم ؟؟ با تشکر . .......................اصلاح شد.پاسخ ارسال شد.
متن پاسخ
به نام خدا اشکال فوق مرتفع گردید. باتشکراز تذکرشما.
417
متن پرسش
سلام سوال من در مورد دکتر شریعتی هست چرا اینقدر نظرات در مورد او متفاوت است حتا بین امام که ایشون رو مسلم نمیدونستن و اقای سید حمید روحانی.رفته بود نزد امام و گفته بود خوب بود یک کلمه مرحومی مینوشتید،اینکه تاییدی نمیشود.ایشان نقل میکند که امام فرمودند:اگر او را مسلم میدانستم مینوشتم و بین رهبری که می گن :نقشی که مرحوم شریعتی در ترقی دادن نسل جوان، اوّل به انگیزه‌های مذهبی و اسلامی و بعد از آن به تفکرات اسلام راستین داشته، بسیار نقش اصیل و عمیق و همه‌جانبه بوده است. و بین آقای مصباح که میگن ((من قاطع هستم و در پیشگاه خدا شهادت خواهم داد و اثبات خواهم کرد که کتابهای دکتر شریعتی بسیاری از افراد را به مجاهدین پیوند داد و موجب پیدایش گروه هایی نظیر فرقان شد)) ((اولین باری که شریعتی را دیدم با همان نگاه اول متوجه شدم که ایشان انحرافات ریشه ای دارد)) ((شریعتی به اسم حمایت از اسلام و اسلام شناسی ریشه های اصلی اسلام را میزد)) ((بزرگترین خطرات این بود که شریعتی مهمترین اعتقادات را مسخ میکرد.از معنی و مفهوم خارج میکرد،یک معنای ساختگی میساخت که با همه ادیان سازگار باشد)) ((من شکی ندارم که اگر افکار دکتر شریعتی نبود،بیش از هشتاد درصد از گروه های وابسته به مجاهدین خلق به این خطوط کشیده نمیشدند.دامی که انها را به این گروه ها کشاند کتابهای شریعتی بود)) ((عملا اینطور بود که افکار و اثار شریعتی پلی برای بی دین شدن جوانان بود))
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی هرکدام از عزیزان از زاویه‌‌ای جایگاه مرحوم شریعتی را می‌نگرند که هرکدام نسبت به آن جایگاه، سخن خود را اظهار می‌دارند. همین طور که می‌بینید نه می‌توان نقش شریعتی را در رشد روحیه‌ی انقلابی در قشر تحصیل‌کرده منکر شد، و نه می‌توان از انحرافات فکری او گذشت. ولی می‌توان گفت شریعتی خودش قصدی در منحرف‌کردن جوانان نداشت و در آخر عمر نیز متوجه اشتباهات خود شد و جناب اقای حکیمی را مأمور تصحیح کتاب‌هایش کرد. موفق باشید
416
متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهر زاده (دامت برکاته...) . از شما سوالی داشتم . ما عده ای از بچه های ظاهرا مذهبی دور هم جمع شدیم تا زندگی دینی داشته باشیم و به خدا برسیم . اما با این وجود یک نفر از این دوستانم به شدت سنگ در مقابل راه من می اندازد و چون شخصیت با نفوذی از برخی جهات است مانع بزرگی در برابر راه بنده است. میدانم که این یک شرایط امتحان است تا خدا ببیند من چگونه عمل میکنم . در این گونه موارد باید چگونه برخورد کرد ؟؟ لطفا ابعاد مختلف قضیه را روشن بنمایید و اگر کتابی هست معرفی بفرمایید تا مطالعه کنم . از این که جواب سوالم را میدهید خیلی ممنونم . التماس دعا.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی بدون آن‌که با آن دوستتان درگیر شوید، کار خودتان را بکنید. هیچ کار خیری بدون مانع نیست. با توسل به امامان(ع) مانع برطرف می شود. موفق باشید
415
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی . سوال مهمی دارم . من 22 سال دارم و امکان سفر بدون اجازه ی والدین برای شرفیاب شدن خدمت بزرگان عرفان برایم هست . اما برای تاسوعا عاشورا از مامانم اجازه گرفتم و ایشان اجازه ندادند که من بروم . در صورتی که من رفتن خدمت اساتید را به شدت در رشد خود موثر میدانم و هر چه از دین فهمیده باشم از ادراکاتی است که با ملاقات بزرگان گیرم آمده. میخواهم بدانم: 1) آیا در صورت عدم رضایت والدین من میتوانم بروم خدمت بزرگان ؟؟ 2)اگر اجازه ندادند میشود دروغ بگویم که نمیروم ولی بروم ؟؟ 3) میشود اصلا اطلاع ندهم و بروم ؟؟ با وجود این که میدانم اگر بدانند رفتم ناراحت میشوند. 4) از رفتم و بعد تماس تلفنی با من داشتند و پرسیدند که العان کجایم ، آیا میشود دروغ بگویم که مثلا العان خوابگاه هستم ؟؟ 5) در آخر این که از دست دوستان ، هم اتاقی ها ، خانواده و یا در کل هر کس دیگری که سنگ در جلو پای ما می اندازد و مانع رشد میشود چه کار باید کرد ؟؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی هرچه دارید از دعای مادرتان است که در آن‌جایی که مانع کار هستند با ایشان مخالفت نکرده‌اید، اگر گفته نروید، نروید، ولی لازم نیست هرکاری را از ایشان اجازه بگیرید و دروغ هم به ایشان نگویید. در مورد دوستان و خانواده که سنگ جلو پایتان می‌اندازند، مدارا کنید، خداوند راه بهتری را می‌گشاید. إن‌شاءالله موفق باشید
414
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد طاهر زاده . من خودم را در میان دوزخ یافته ام . اگر خداوند لطفی کند و من را از دوزخ بیرون آورد باز هم در دوزخ هستم چرا که مراتب وجود تشکیکی است و هر مرتبه ای نسبت به رتبه ی بالاتر از خود دوزخ است . به هر حال الاان من یک جهنمی هستم که هر لحظه آتش دوزخ به من " هل من مزید " میگوید . به عنوان یک جهنمی از شما سوال دارم که باید چه کار کنم ؟ جوابی که خودم به آن رسیدم این است که باید دوزخ را پذیرفت ولی در عین حال مراقبه و تلاش لازم است تا شرایط از اینی که هست وخیم تر نشود . خواستم بدانم شما به عنوان شخصی که قبلا مثل من بودید و الاان از جهنم آزاد شدید چه راه عملی به من پیشنهاد میکنید که انجام دهم تا آزاد شوم؟؟؟ هر کاری باشد قبول میکنم فقط همه چیز برایم گنگ و مبهم است و راه میخواهم. با تشکر و التماس دعای زیاد.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی 1- «وجود» نور است و شدت و ضعف آن موجب نفوذ ظلمت یا عدم در آن نیست بلکه ذات «وجود» طوری است که دارای شدت و ضعف است، مگر می‌شود وقتی نور در شدّیت کمتر است «عدم» در آن نفوذ کند، مگر «عدم» وجود دارد؟ 2- از آن‌جایی که باطن دنیا جهنم است همه در جهنم هستیم، تنها عده‌ای تحت تأثیر آن قرار نمی‌گیرند و جهنم برای آن‌ها خاموش است، مثل ائمه«علیهم‌السلام». و عده‌ای تحت تأثیر آن قرار می‌گیرند و زبانه‌های شهوت و غضب و کبر در قلب آن‌ها شعله می‌کشد. بنده و امثال بنده دائماً در معرض چنین شعله‌هایی هستیم و راه حل آن را هم شریعت الهی تعیین کرده‌ است و آن این‌که یک لحظه از حرام الهی غفلت نکنیم و شرایط زندگی خود را طوری فراهم کنیم که زمینه‌ی ارتکاب حرام الهی در آن نباشد، إن‌شاءالله از این جهنم عبور می‌کنیم. موفق باشید
413
متن پرسش
باعرض سلام و ارزوی توفیق-باتوجه به اینکه بنده کتابهای زیادی را در مورد مسائل مهدویت و اخرالزمان مطالعه کرده ام و نیز با برخی از صاحب نظران وعالمان این حوزه در ارتباطم اما باز هم سوالی در یک مورد مرا ازار می دهد که ان را محضر شما مطرح میکنم -همان طور که می دانیم عصر ما ابستن حوادثی میباشد که شباهت زیادی با ان عصری دارد که ایات وروایات مطرح کرده اند و سوال اینجاست که ایا تطبیق شخصیت هایی را که ائمه علیهم السلام نام برده اند از جمله شعیب بن صالح-سید حسنی -سید یمانی -مصری -و000 با شخصیت های سیاسی ونظامی امروز صحیح می باشد یا خیر-والسلام.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی می‌توان تطبیق آن‌ها را با شخصیت‌های امروز حدس زد، ولی نمی‌توان مطمئن بود. موفق باشید
412
متن پرسش
چرا متاسفانه علامه طباطبایی نه در شکل‌گیری انقلاب نقش عالمانه‌ای داشتند و نه در تدوام آن. حضرت آیت الله خامنه‌ای میفرماید: "پدرم با مرحوم علامه طباطبایی خیلی دوست بودند، ساعتها در منزل پدرم می‌نشستند و با یکدیگر صحبت می‌کردند ... من به عنوان یک طلبه جوان، درباره مسایل مبارزه با ایشان بحث می‌کردم و می‌گفتم: شما چرا در این فضای مبارزه وارد نمی‌شوید؟ ... ایشان می‌گفتند: ... ما در برهه‌ای از زمان می‌توانستیم تأثیر بگذاریم - مرادشان زمان مشروطه و بدو ورود تمدن جدید بود- ولی گناه بزرگی واقع شد که آن وقت، این کار تعفیب نشد؛ اما دیگر حالا وقت گذشته است و فایده‌ای ندارد ... این مبارزات به نتیجه‌ای نخواهد رسید و این نظامی که ما می‌بینیم بر سر کار است، با این حرفها و با این یک‌ذره و دو ‌ذره، از بین نخواهد رفت". شما ببینید، عالم روشن‌بیی مثل علامه طباطبایی - که دیگر در مورد روشن‌بینی و اگاهی ایشان، هیچ‌کس شک ندارد... - تعبیرش از واقعیت جامعه این طوری بود که می‌گفت فایده‌ای ندارد" حوزه و روحانیت، ج1، ص56. حتی وقتی گزارشگر رادیو، پس از شهادت علامه مطهری، از علامه طباطبایی می‌پرسد که آیا ایشان برای آینده انقلاب، برنامه‌ای داشت؟ علامه می‌گوید: "من کاری به این کا... ، من اطلاع ندارم" این عین عبارت ایشان است،
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی خداوند قلب حضرت علامه‌طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» را متوجه تدوین معارفی کرد که آن معارف نیاز انقلابی بود که خداوند قلب امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را متوجه انجام آن کرد، به همین جهت شاگردان علامه همگی از ستون‌های انقلاب اسلامی شدند، حتی خودِ مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» می‌فرمودند: ما از زمانی که المیزان را خواندیم بهتر وارد مبارزات شدیم. المیزان بصیرتی به انسان می‌دهد که می‌تواند از ظلمات دوران بگذرد.
410
متن پرسش
سلام خدا بر استاد عزیز ،عزیزتر از جانم که حقیقتا سرگردانی مرا در ظلمات آخرالزمان کنترل کرده و راهی بسیار ملکوتی و نورانی همراه با جهاد و مبارزه همه جانبه در راه حق و دشمنی با باطل در تمامی تجلیات آن،به رویم گشوده است،توفیق روزافزون پدرمهربان و متواضع ام را از خدای تبارک و تعالی خواهان و خواستارم و امیدوارم بعد از عمل به تکلیف در عالیترین درجات اخلاص،در بالاترین مراحل حب الهی به شهادت نائل شوید،انشاالله پدر عزیزم،دوری و فراق پروردگارم برایم بسیار سخت است،سابقا از دوری امام عصر ارواحناله الفداه می سوختم اما هم اکنون ،بعد از مطالعه ده نکته از معرفت نفس به فراق و جدایی از پروردگارم مبتلا گشته ام،چه دوری سخت و هجران طاقت فرسایی است فراق بین محب و محبوبی که یک طرف آن نیاز محض است و طرف دیگرش غنای محض . بنده به فضل الهی راه سعادت را در تاریک خانه آخرالزمان اطاعت تام و تمام از قرآن و عترت می بینم و خود را ملزم به جهاد همه جانبه با مال و جان در راه خدا که تجلی استوار آن در حقانیت ولایت فقیه و استکبار ستیزی است می دانم.اما در عمل درحالیکه جان و قلبم از دوری خدا زخمی و اسیر است،رفتارم را به عنوان یک مسلمان مجاهد نمی پذیرم.مثلا صفت شجاعت در من بسیار کم است و از این بابت امرم بسیار لنگ مانده و البته بصیرت کافی اجتماعی - سیاسی هم ندارم. هم اکنون در حال بررسی برهان صدیقین و شرح حدیث جنود عقل و جهل هستم و منتها هدفم رهایی از انانیت به طور مطلق است. شما به عنوان استادی فرزانه و حکیم و پدری مهربان چه راه ی را به رویم می گشایید؟؟؟ ایدکم الله بنصره و عزته
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی بنده جز معلمی که مطالبی را خوانده و استادهایی را دیده جایگاه دیگری را برای خود نمی‌شناسم و به نظرم همین راهی را که پیش گرفته‌اید راه خوبی است و إن‌شاءالله خداوند نتایجی را که می‌خواهید برای شما مقرر می‌کند. موفق باشید
409
متن پرسش
با سلام خدمت استادعزیز.آیا تجسم کردن مداوم یک حادثه بطور شفاف و منظم در تحقق خارجی آن موثر است؟ مثلا اگر دائما ملاقاتبا فردی را تصور کنیم ممکن است او در عالم بیرون هم در سر راه ما قرار گیرد؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی شاید یکی از عوامل باشد ولی به تنهایی به عنوان علت اصلی نمی‌توان روی آن حساب کرد. موفق باشید
408
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی جناب آقای طاهرزاده در جزوه دوم تمدن زایی شیعه شما مطلبی در مورد مشروعیت حکومت اسلامی بیان نموده اید مبنی بر اینکه حکومت اسلامی مشروعیت خود را از مردم می گیرد زمان آقای خاتمی در مورد این مطلب زیاد بحث شد و فکر کنم مطلب نهایی را آیت ا... جوادی آملی بیان نمود که فرق است بین مشروعیت و مقبولیت با این معنی که حضرت علی علیه السلام مشروعیت خود را از صفات خود و عصمت خود می گیرد یعنی چون او بزرگوار جامع است و معصوم از لحاظ شرع صلاحیت حکومت بر مسلملنان را دارد ولی اینکه مردم او را قبول کنند یا نه بستگی به خودشان دارد و مردم چه او را قبول کنند و چه قبول نکنند او شایستگی و مشروعیت حکومت بر مردم را دارد و به صرف مقبولیت مردم کسی مشروعیت حکومت بر آنان را پیدا نمی کند مگر آنکه شرایط لازم را داشته باشد.و فکر کنم در آن جزوه این تفاوت ظریف مورد غفلت جنابعالی واقع شده است و دلیل درستی این حرف عقابی است که بر انتخاب نادرست مردم مترتب می شود. با تشکر از جنابعالی
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی نظر مقام معظم رهبری آن است که اگر قاطبه‌ی مردم ولایت فقیه را نخواهند او نباید خود را بر مردم تحمیل کند، هرچند مردم با نپذیرفتن ولایت فقیه معصیت کرده‌اند و به حاکمیت حق تن نداده‌اند، و لذا نتیجه می‌گیرند یکی از شروط مشروعیت ولایت فقیه خواست قاطبه‌ی مردم است. موفق باشید
406
متن پرسش
Ba arze salam va adab khedmate ostade gerami,jenabe aghaye taher zade Man daneshjuye sale sevome mohandesye mekanik dar yeki az daneshgahhaye esfahan hastam;etefaghe kheyli mohemi pish umade ke bayad ba kac dar myun mizashtam,kac ke ghodrate besyar balaei dar zamineye masaele eteghadi dara mibud,bad az tahghighe zyad be in natije residam ke jenabe ali mitunid behtarin gozine baraye hale moshkelam bashid. Haghighate amr az in gharare ke 2ta az dustaye nazdike man 2chare moshkelate eteghadye kheyli kheyli vahshatnak shodan,dar hadi ke yeki az unha dige hata kuchektarin eteghadi be parvardegare alam nadare in dustam esmesh mehdye,vali vazeyate un ye dustam ta hodudi behtare;be nazar mirese ke tafakorate nesbatan ghavi va pichideei bar zehne mehdi hokmfarma shode ke nemidunam rishash chye;man kholaseye kheyli kheyli kuchiki az aghayede in dustamo jahate etela khedmate shoma arz mikonam: Ishun eteghad dare ke aslan afarineshe ensan tavasote khodavand surat nagerefte va ensan hich maabudi nadare,zaheran markaze tahghighati be name pajhuheshkadeye sern vojud dare ke daraye azmayeshgahhaye foghe pishraftas,dar in pajhuheshkade azmayeshati bar in mabna dare anjam migire ke daresh be esbat berese ke masaleye khelghate ensan be hich onvan tavasote khoda anjam nagerefte;ostad haghighatesh man va 2ta az dustaye digam khodemun gardanandeye jalaseye ghoranin va dar sathe nesbatan matlubi darim kar mikonim va dar sathe khodemun etelaatemun nesbatan bad nist;dar pasokhe dustam az barahine mokhtalefe vojude khodavand alalkhosus borhane elyyat estefade kardam,hamintor borhane nazm va....sayere barahin;ruye in masael tasalote nesbi daram,vali motoasefane hichkodum natunest in dustamo ghane kone;man aslan ba neveshtar nemitunam be shoma mabanye eteghadye in dustamo beresunam chon ham kheyli moshkele va haghe matlab ada nemishe ham forsate shoma baraye khundanesh mahdude;dar kol age bekham begam ishun paye va asase hame chizo elm midune valagheyr;hamin parishab bud ke az sa@e 10shab ta 5 sobh yani be modate 7sa@ man va 2ta dustam ba mehdi dar in mored bahs mikardim,nesbatan bahsemunam dar sathe balaei anjam gereft,che az nazare eteghadi va che az nazare elmi,ta hodudyam movafagh shodim mehdiro be bonbast beresunim vali baz ba radobadal shodane chand jomle in movafaghyat kamrang shod va mehdi zareei ghane nashod;ostad man azatun moltamesane khahesh mikonam vaghtiro dar ekhtyare ma gharar bedin ta mozahemetun beshim,chon in masale kam kam dare tabdil be yek moje vahshatnak dar mohite daneshgah mishe;age shoma komakemun nakonid khoda midune ke chand ta javun be enherafo nabudi keshide mishan,masalan un dustam ke esmesh mohamad rezas moshakhase ke age ba fardi ba ghodrat va tavanaeeye elmye shoma be mobahese beshine be rahati masiresho peyda mikone,chon vaghti ke bahash harf mizanam mibinam hameye eteghadatesho az dast dade vali tahe delesh kheyli roshane va hata ta hodude zyadi be masaleye maado akherat motaghede vali baghyeye osulo az dast dade;ostad khode mohamad reza barha be man ebraz karde ke az in masale kheyli narahate va az belataklifi dare ranj mikeshe;dare ruye adyano mazahebe dige va hata tafakorate komonismye mehdi tahghigh mikone vali man midunam ke khodesh be tanhaeei nemitune be natije berese;parishab behem goft ke ehsas mikone har lahze dare durtar mishe va eteghadesh be manavyat kamrangtaro kamrangtar;ostad man hameye talashamo kardam ta az rahe mobahese ghaneeshun konam vali nashod;inam midunam ke tafakorateshun enghadr ghavi hast ke asatide daneshgahemun va kheylyaye dige age bahashun bahs konan taze kar kharabtar mishe;man kheyli tahghigh kardam ta be esme shoma residam;pas moltamesane mikham ke bekhatere khodavo eslamo tashayoe in amale bozorgo anjam bedid va ye jaryane fekrye nabudgaro ba estefade az elmi ke khoda behetun arzani dashte nabud konid va chandino chand javano be serate mostaghim hedayat konid;motmaen bashid ke in bozorgtarin ajre manaviro baraye shoma dar bar khahad dasht.hamin dustam(mohamad reza)ghasam khorde ke age behesh esbat beshe ke eslam dine bartar va masire doroste mu be mu dasturtesho anjam mide va ta akharin nafas dar rahesh talash mikone; Man montazere pasokhe hazrate ali va taeine vaghti baraye zyaratetun hastam Ba sepase faravan az shoma ostade arjmand Dar panahe amiralmoemenin;khodanegahdar
متن پاسخ
با سلام .لطفا با حروف فارس بنویسید .با تشکر. راه برون‌رفت از نیست‌انگاری دوران، با انقلاب اسلامی و إشراقی که خداوند بر قلب بنیان‌گذار آن متجلی کرد گشوده شد تا بشریت به عالَمی نزدیک شود که آن عالَم،عرفان و معرفت و حماسه و عبودیت را یک‌جا به او هدیه می‌دهد و متذکر عهد بشر با «وجود» می‌گردد، عهدی که در دوران غرب‌زدگی ما شکسته شد.
405
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر میخواستم بدونم اگر دو دانشجو بخواهند برای ازدواج با یکدیگر صحبت کنند بهتر است که به چه صورتی و در چه شرایطی با هم صحبت کنند و در چه مواردی بویژه برای بار اول با هم صحبت کنند ؟ و اگر به چه شکل باشد بهترین نتیجه را میدهد؟ اگر یک بار خودشان صحبت کنند و برای بار دوم خانواده را در جریان قرار دهند خوب است یا بد است ؟ و کلا بگویید که باید چگونه باشد. خیلی متشکرم از این که سوال من رو جواب میدین
متن پاسخ
باسمه تعالی بنده در رابطه با سؤال جنابعالی تخصصی ندارم و بهتر می‌دانم این سؤال را از برادرمان جناب آقای دکتر بانکی بفرمایید. آدرس سایت‌شان هست: www. Hadis book.com موفق باشید
404
متن پرسش
با سلام استاد گرامی من سوالی دارم که خیلی وقت است ذهن مرا مشغول کرده و تمرکز و حواس مرا به خود اختصاص داده به گونه ای که درانجام کارهای دیگرم کسل و کند شده ام.شاید سوال من در نظر اول به نظر شما تکراری و پیش پا افتاده بیاید اما باور کنید چنان تناقضی در ذهن من ایجاد کرده که میترسم ایمانم را خدشه دار کند. در واقع مشکل من این است که هرچه در خانه ی خدا را میزنم جواب نمیگیرم........حالا از شما تقاضای کمک دارم.لطفا به من بگویید چرا با همه ی این کارها و با اینکه از تلاش نیز فرو گذار نکرده ام جواب نمیگیرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام ظاهراً چنین حالتی برای بعضی از اهل سلوک نیز پیش آمده که مولوی در رابطه با آن می‌گوید: *آن یکى اللَّه مى‏گفتى شبى.... تا که شیرین مى‏شد از ذکرش لبى‏ *گفت شیطان آخر اى بسیار گو .....این همه اللَّه را لبیک کو *مى‏نیاید یک جواب از پیش تخت..... چند اللَّه مى‏زنى با روى سخت‏ *او شکسته دل شد و بنهاد سر .....دید در خواب او خضر را در خضر *گفت هین از ذکر چون وامانده‏اى..... چون پشیمانى از آن کش خوانده‏اى‏ *گفت لبیکم نمى‏آید جواب.....ز آن همى‏ترسم که باشم رد باب‏ *گفت آن اللَّه تو لبیک ماست......و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست‏ * حیله‏ها و چاره جوییهاى تو ...... جذب ما بود و گشاد این پاى تو ترس و عشق تو کمند لطف ماست.....زیر هر یا رب تو لبیکهاست‏ *جان جاهل زین دعا جز دور نیست ز انکه یا رب گفتنش دستور نیست‏ *بر دهان و بر دلش قفل است و بند..... تا ننالد با خدا وقت گزند * داد مر فرعون را صد ملک و مال.....تا بکرد او دعوى عز و جلال‏ *در همه عمرش ندید او درد سر .... تا ننالد سوى حق آن بد گهر *داد او را جمله ملک این جهان..... حق ندادش درد و رنج و اندهان‏ *درد آمد بهتر از ملک جهان......تا بخوانى مر خدا را در نهان‏ *خواندن بى‏درد از افسردگى است......خواندن با درد از دل بردگى است‏ * آن کشیدن زیر لب آواز را ....... یاد کردن مبدا و آغاز را * آن شده آواز صافى و حزین ...... اى خدا وى مستغاث و اى معین‏ * ناله‏ى سگ در رهش بى‏جذبه نیست ز انکه هر راغب اسیر ره زنى است‏ *چون سگ کهفى که از مردار رست ...... بر سر خوان شهنشاهان نشست‏ * تا قیامت مى‏خورد او پیش غار آب رحمت عارفانه بى‏تغار *اى بسا سگ پوست کاو را نام نیست ...... لیک اندر پرده بى‏آن جام نیست‏ *جان بده از بهر این جام اى پسر ...... بى‏جهاد و صبر کى باشد ظفر *صبر کردن بهر این نبود حرج صبر کن کالصبر مفتاح الفرج‏ *زین کمین بى‏صبر و حزمى کس نجست ...... حزم را خود صبر آمد پا و دست‏ *حزم کن از خورد کاین زهرین گیاست....... حزم کردن زور و نور انبیاست‏ موفق باشید
402
متن پرسش
1- پیامبران از چه طریقی راه کمال را در برابر انسان قرار داده اند؟ 2- رابطه ی علم وانسانیت چیست؟
متن پاسخ
در جواب شماره 380 جواب داده شده
401
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده.در دعای ندبه داریم که((یابن نبا العظیم)).در قران داریم که((عم یتسائلون عن نبا العظیم)).ایا این دو نباالعظیم با هم ارتباطی دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام طبق روایات «نبأ عظیم» صفت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» است که از جمله می‌توانید به کافی، ج 1، ص 208 رجوع فرمایید. لذا وقتی به حضرت صاحب‌الأمر«عج‌الله‌تعالی‌فرجه» خطاب می‌کنید؛ ای فرزند «نبأ عظیم» منظور فرزند علی«علیه‌السلام» و صاحب غدیر است. موفق باشید
نمایش چاپی