بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39010

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: وقتی صحبت از رویت قلبی خدا توسط عارف می‌شود، آیا منظور تجلی اسم جامع الله به صورت انسانی در قوه خیال عارف می‌باشد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است از آن جهت که خیال اهل عرفان «عکس مَهرویانِ بستان خدا است». موفق باشید

38922

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: با کسی که رسماً اعلام می‌کند بی نماز است و از ارحام است می‌شود رفت و آمد کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اکثر این افراد، مغرض و معاند نیستند، جاهلند. و از این جهت نباید قطع رابطه کرد. موفق باشید

38839

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرانقدرمان، استاد چند متن و شعری که ارسال شد گرچه زیاد بود اما می‌خواستم به سیاه نوشته هایم نظر شما بیافتد شاید رو سفید شوند، از اینکه وقت شریفتان را می‌گیرم عذرخواهم، امیدوارم همیشه در صحت و سلامت و موفقیت باشید. البته چند وقتی کد ورودم را گم کرده بودم و سایت کد جدید به ایمیل نمی‌فرستاد از این رو این نوشته ها انباشته شدند. دوستتان داریم با جان و دل.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماشاءالله، بلبل زبانی‌هایتان که قصه عشق است، قصه همنوایی و احساس حضوری نزد همدیگر. موفق باشید

38833

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

خاستگاه مشاوره و شورا و مشورت عالم امر است که می‌فرماید: و شاورهم فی الامر یا امرهم شوری بینهم، جایی که فقط اشاره می‌‌کنیم و هیچ تشریعی (باید و نبایدی) آنجا نیست! در عالم تکوین فقط به هم اشاره می‌کنیم که آن هم هست و یا آن چقدر هست! مثلا الله اکبر یعنی بیا اینهمه بزرگی الله را با هم به نظاره بنشینیم و لذت ببریم. کار عقل جزئی باید و نباید است که مثلا برای اینکه نمیرم باید دنبال غذا بروم! آیا موطن دین فقط در عالم عقل جزئی یا همان عالم خلق است یا موطن اصلی دین عالم اشارات و امر و عقل کلی است که حسن را می‌بیند و عاشقش می‌شود؟ دل باید و نبایدی را که به موطن امری وصل نبیند گردن نمی‌نهد یا به اکراه قبول می‌کند. ابتدا باید او را به آبشخور حقیقت امری دین رهنمون شویم تا سیراب شود و با ما راه بیاید. عاقل به عقل کلی عاشق است که می‌گویند: العاقل یکفی بالاشاره. شاید بتوان معادل کلماتی نظیر مشورت و شوری و مشاوره را واژه‌هایی مثل «افق یابی» و «افق‌نمایی» دانست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست ما در میانه تکوین و تشریع ایستاده‌ایم تا آن‌جایی که امور تشریعی را تا اوج حقیقتِ تکوینی‌اش جلو ببریم و حاضر کنیم. این‌جا است که «تو مو می‌بینی و من پیچش مو» و جهان اشارات و جهان حضوری بی‌نام و نشان. «آن‌قدر هست که بانک جرسی می‌آید» خدا کند انسان‌ها در این زمانه به بانک جرسی که از زبان رهبر معظم انقلاب به ظهور آمده؛ گوش فرا دهند. موفق باشید

38822

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: بنده خانمی مقید به حجاب هستم. اخیرا با کمرنگ شدن حجاب در جامعه، تمایلی به حضور در اجتماع و بیرون از منزل ندارم، وقتی بیرون می‌روم با دیدن خانم های بدون روسری به شدت احساس ناراحتی می‌کنم، از طرفی نمی‌دانم نوع مواجهه درست با این خانم ها چیست؟ آیا تذکر لسانی وظیفه ماست؟ اگر تذکر لسانی جزء واجبات هست، چون جرأت تذکر ندارم ترجیح می‌دهم بیشتر در خانه بمانم، چون می‌ترسم در آخرت بخاطر این موضوع گرفتار شوم، با این دوری از اجتماع هم به شدت از نظر روحی اذیت می‌شوم. در واقع انگار خودم را در خانه زندانی کردم. واقعا نمی‌دانم در این وضعیت چکار کنم. توصیه جنابعالی به بنده چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که در حدّ یک انسانی که امروزه جهت امور رفع نیاز خود لازم است که در اجتماع باشد، با همان سبک و سیاق یک خانم محجبه حاضر می‌شوید و اگر شرایط پیش آمد و طرف مقابل آماده بود که به او تذکر بدهید امر به معروف می‌کنید زیرا لازمه امر به معروف، آمادگی طرف مقابل است که ظاهراً هنوز شرایط این نوع برخورد که برخورد شرعی و دلسوزانه است؛ در اکثر موارد فراهم نیست. بیشتر از نظر قانونی باید موضوع کنترل گردد. امری که اساساً به عهده نهادها و مسئولان مربوطه است. موفق باشید

38744

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: چه خبر شده در عالم؟! داره چه اتفاقاتی میفته؟! افقِ آینده‌ی حوادث و تحولاتی که از غزه و لبنان آغاز شده را چگونه می بینید؟ آیا دامنه‌ی این حوادث گسترش پیدا می‌کنه؟ این تحولات چه نسبتی با پیچ تاریخی که رهبر معظم انقلاب چند وقت پیش بهش اشاره کردن داره؟ استاد به نظرتون در باغ شهادت برای ما هم گشوده میشه؟! گاهی تصور می‌کنیم گرد و غباریست که بلند شده و زود فروکش میکنه. آیا همینطوره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه عرایضی شده امید است در دل آن عرایض، اشاراتی برایتان پیش آید https://eitaa.com/matalebevijeh/17857  و https://eitaa.com/matalebevijeh/17843 . موفق باشید

38742

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: من پاسدار هستم و حدود ۵ سال است که در سپاه مشغول به کار هستم و از بد یا خوب روزگار نه در قسمت نظامی آن بلکه در بخش فرهنگی مشغول به کار هستم.عرضی داشتم خدمت حاج آقا. من طی این سال ها با توجه به این امر که در چندین قسمت مختلف فضای فرهنگی سپاه رو تجربه کرده ام و حضور به عمل آوردم به یقینی رسیده ام که فرسنگ ها فاصله در نسبت با ادبیات اصیل انقلاب اسلامی در کاری که درش هستم وجود دارد و متاسفانه چیزی جز حیف و میل بیت المال در نسبت با تعریف کارهای مختلف در رده های مختلف ندیده ام. می‌دانم که بیش از اندازه به بیرون از خودم می پردازم ولی باور بفرمایید انجام کاری با نظر به اینکه بدانی کاملا بیهوده است و تو نتوانی آن را به سمت صحیح آن میل دهی چقدر سخت است. من این نکته را هم بگویم که ۲ سالی است که بنا بر فشار کاری دچار ناراحتی اعصاب هم شده ام و حقیقتا تغییر دادن در میل دادن به حداقل ترین های ادبیات انقلاب اسلامی در کار برایم امری سخت و دشوار است. تصور و برداشتم از ادبیات انقلاب، نه امری پیچیده و آنچنانی، بلکه کاری است که ثمری حقیقی در نسبت داشتن با مبانی انقلاب اسلامی داشته باشد و صرفا روزمرگی و باری به هر جهت و بی عقل و خرد کار کردن نباشد. از طرفی امکان انتقالی به بخش های دیگر سپاه هم دیگر برایم مقدور نیست. الان به وضوح خودم را می‌بینم که چطور در این روزمرگی روز به روز حل می‌شوم و تبدیل به کارمند میشم. می‌بینم که دیگر ارتباط درستی با خدا ندارم می‌بینم که دلم در روضه ی اهل بیت نمی لرزد. ولی نمی‌دانم باید چه کنم؟ تمام تلاشم این چند وقت به تقویت مبانی فکری و اعتقادی ام بوده است ولی باور بفرمایید تنها به جهت حقوقی که دارم در این کار مانده ام و به هیچ وجه اعتقادی به آن ندارم. آیا از حیث این امر که من موظف به تامین مخارج زندگی هستم و متعهد به خدمت ۳۰ ساله، می‌توانم به خودم، بودنم را در عین عدم تعلق قلبی به ساز و کار کاری که دارم بقبولانم؟ و آیا کسب در آمدم ایرادی دارد؟ این نکته را هم بگویم که همسرم هیچ مشکلی با بیرون آمدن از کارم ندارد و امکان استعفا دادن هم برایم فراهم است، البته به سختی های که باید طی کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهتی می‌توان گفت این حالت تا حدی همه‌گیر است که انسان در این شرایط تاریخی احساس نوعی پوچی و بی‌ثمری می‌کند. با این حال اگر کاری مدّ نظر دارید که می‌توانید با حضور در آن کار، احساس بهتری داشته باشید؛ استعفا اشکال ندارد و یا می‌توانید خود را در همین موقعیتی که هستید مشغول معارفی مانند تفسیر المیزان نمایید تا در عین آمادگی در انجام وظایف اداری، از فرصت‌های پیش‌آمده بهترین استفاده را نمایید. موفق باشید

38691

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در قضیه حضرت موسی علیه السلام خدا در مظهریت آتش با موسی صحبت کرد. حال آیا می‌توان گفت که مثلاً حضرت علی علیه السلام مظهر اسم جامع الله است، وقتی علی (ع) صحبت می‌کند، این الله است که در مظهریت علی (ع) با من صحبت می کند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مسائل مطرح شده در سؤالات اخیر باید متوجه بود که در این موارد بحث در آگاهی قلبی نسبت به اسمای الهی است و داشتن چشم قلبی در راستای توجه به مظاهر آن اسماء که با سلوک در این معارف پیش میآید و آگاهیِ علمی کافی نیست. موفق باشید

38657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در ده نکته در معرفت نفس، یک حضور نفس است که به خودش است و یک ظهور دارد که به بینندگی، شنوندگی و... می‌باشد. حال آیا می‌توان گفت که خداوند یک حضور دارد که به خودش است (که این مقام ذات یا همان را اسم له می‌باشد) و یک ظهور دارد که به اسماءاش می‌باشد. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است و خود را در این رابطه در مخلوقات می نگرد. موفق باشید

38596

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: آیا درست است که بگوییم که توحید در فطرت انسان قرار داده شده است. و این عارف است که سعی می‌کند این نور را به ظهور برساند. بعبارت دیگر هدف نهایی عرفان همین نور و توحید فطری است. توحیدی که عارف بدنبال آن است، همین توحید فطری است. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. زیرا فرمود: «فطرت الله التی فطر الناس علیها» یعنی سرشتی که خداوند آن را سرشته است و به گفته امام صادق «علیه السلام»: «فطرهم علی التوحید» آنان را بر اساس توحید سرشته اند. موفق باشید

38456

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عنوان: موضوع فداشدن. با سلام و احترام. در مورد حدیثی که در کافی شریف مضمون به این معنا آمده که خداوند امام کاظم علیه السلام را مخیر کرد بین آمدن بلا بر شیعیان یا خودشان یکی را انتخاب کند و حضرت بلا بر سر خودشان را قبول کردند؛ لطفا راهنمایی بفرمایید این فدا شدن چیست؟ در مسیحیت هم چنین اعتقادی هست که حضرت مسیح علیه السلام به دار آویخته شد به جای جرم امت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد لازم است که عین حدیث آورده شود. موفق باشید

38382

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: اینکه گفته شده که شیخ محمد تقی آملی گفته است: «من معاد ملاصدرا، را قبول ندارم»، آیا درست است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نیستم. شاید تصورشان از معاد جسمانی که جناب صدرا بر آن تأکید دارند که جسمی است مطابق عالَم برزخ و قیامت؛ با جسمی که مربوط به عالَم دنیاست، متفاوت باشد و معاد جسمانی را مطابق جسمِ دنیایی تصور کرده باشند. موفق باشید

38366

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: چگونه انسان می‌تواند هویت تعلقی و عین ربط بودن خودش را احساس کند و بچشد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به عبور از ماهیت و حضور در «وجود» دارد تا انسان را در نسبتی حاضر کند که خود را در نسبت با هستی عین ربط بیابد. موفق باشید

38337

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بر اساس تجربه و روشی که دارید می‌توانید یک برنامه سلوکی خیلی سبک برای یک مبتدی بیان کنید!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با برنامه سلوکی بنده ورودی ندارم ولی سیر مطالعاتی سایت، جهت امور معرفتی ان شاءالله می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

40148
متن پرسش

سلام استاد: اگر انقلاب نبود؟ باید به همین فکر کرد و با همین هم خوش خوشان زندگی کرد. هر جا هم که لازم شد دوباره پرسید، مجالی نیست برای فکر کردن به کمبود و ضعف ما. یکسری آدم ها هستند که اسم خودشان را گذاشته اند اندیشمند و صاف صاف در مملکت راه می روند و سخنرانی اشان را می‌‌کنند ، دلم می‌خواهد ازشان ببپرسم ای متفکر، تا به حال چه کرده ای؟ ای متفکر بنده نخواهم دنبال حرف های تو باشم باید چه کنم؟ نخواهم راجع به انقلاب اسلامی فکر کنم باید چه کنم؟ نخواهم آن فکر و ایده ای که مدت ها به خواطر اش زحمت عمقی کشیده ام تبدیل به یک رمان یا کتاب در دست خواننده ای شود چه کنم؟ ای متفکر چرا باید مخصوصا در حوزه ی انقلاب اسلامی اندیشه ای داشته باشی و تازه شروع کنی بعد ۴۶ سال بررسی کنی و در کتاب ها دنبال افق بگردی و بگویی فلانی گفته است، ما گمراه بودیم و امام ما را نجات داد، خُب ... . آیا خود تو که این حرف رو می‌زنی نجات یافته ای؟ آیا فکر می‌کنیم اگر امام و انقلاب نبود چه بر بشر می‌گذشت؟ خُب چرا این سخن از یک متفکر به میان آمده؟ حرف من اینه که امام مگر سرشتی و قراری جز با قرآن داشت؟ مانند این است که در فضایی آلودگی صوتی باشد و ما افزون بر آن شروع کنیم به فریاد زدن که شلوغ است. من به شخصه راجع به آینده انقلاب نومید هستم و در دل همین نومیدی ناچار به امیدواری هستم چون دگر نا امیدی معنی نمی‌دهد و بالاخره می‌خواهیم چه کنیم، آن وقت این جا هر کس حرفی از امیدواری زد، هرچه بیشتر تلاش می‌کنم که بتوانم با آن حرف امیدوار شوم. امیدوار یعنی چه؟ یعنی می‌خواد بشه میخواد نشه باید انقلاب همیشه بماند، اگر یک ان‌شاءالله هم بگوم بهتر هم هست. و حالا انقلاب بماند یعنی چه؟ یعنی نیمی از راه همین انقلاب اسلامی است و الکی امام در آبان سال ۱۳۴۳ آنگونه قیام نکردند. بعضی وقت ها با خودم می‌گویم مگر من هنوز از انقلاب انتظاری دارم یا منتظرم که همه چیز راه بیفتد و قشنگ بروم مدرسه، بعنوان یک طالبِ مطلب به معلم بگم یاد بده بیبینم اینا چیه پیرامونم. حالا میایم به همین اندیشمندا که میگیم، میگن تو خودت باید دروس رو بفهمی، مانند اینه که بگی کسی با من دوست نمیشه یا دوست ندارم در فلان زمینه و تنهام، بعد بگن که این زمینه یار و دوست و همراه نمیخواد. خلاصه می‌خواستم بگم ای آقا نوید، انقدر ما رو از حال بد نترسون. همچین خبرایی هم نیست که حالا اومدیم و چون بچه شیعه هستیم مسئولیم و مُنگل کنیم خودمون رو. خداییش من یکی فقط دنبال همین حرف ها هستم و نه بهشت. دیگه نی‌میدونم باید چیکار کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به خوبی می‌دانید که ما در حال حاضر با دو نوع آینده روبه‌رو هستیم: آینده‌ای است که در غرب محقق شده و ما گمان می‌کنیم می‌توانیم با تلاش و برنامه‌ریزی، آن نوع زندگی را آینده خود کنیم که البته در این صورت در نهایت در درون تاریخ تجدد قرار می‌گیریم، با همه تبعاتی که دارد و آینده دیگر، آینده‌ای است که با تفکر نسبت به گذشته‌ خود و تفکر نسبت به غرب، مدّ نظر ما قرار می‌گیرد. یعنی همان آینده‌ای که با اکنونِ انقلاب اسلامی مدّ نظرها قرار گرفته و تنها با عقل ریاضی و با محاسبه‌پذیر کردن همه‌چیز به آینده نظر ندارد که زندگی را بی‌معنا می‌کند، بلکه به عهد قدسی انسان نظر دارد که در وجود بیکرانه او محقق می‌شود و انسان را به نوعی از فرزانگی دعوت می‌کند که همان ارتباط با «وجود» یا هستی است. این نوع آینده، با انقلاب اسلامی در شُرف وقوع است، امری که امام شهدا و شهدا متوجه آن شدند. عالَمِ اراده معطوف به حقیقت با هویت: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم» این شدّیّت و دشمنی، دشمنی با صدام‌ها و ناپلئون‌هایی است که بنا دارند دوستی‌ها را از میان ببرند.‏
عقل ما به ما می‌گوید برای شناخت واقعی باید از عالم قدس مدد گیریم، و برای این که بتوانیم شایسته این امدادهای غیبی گردیم، باید صفاتی را در خود بپرورانیم و صفاتی را بمیرانیم. و روایات اهل البیت چنین آمادگی را به ما پیشنهاد می‌کنند. حکیم واقعی همانی است که همواره در آمادگیِ گرفتن علم از عالم قدس، به سر می‌ برد و یک لحظه نظر و توجه به عالم بالا را از دست نمی‌دهد. تا از معرفت نسبت به عالم قدس منفک نشود. آیا این همه حضور در این زمانه در نزد خود و در جهان نیست که ما را معنایی به وسعت بشر آخر الزمانی  می‌دهد؟
 

39942

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: خدا قوت ۱. استاد عزیزم می‌خواهم اول ذی الحجه را چله نشینی کنم ولی اولین بارمه و بلد نیستم نیازمند راهنمایی شما هستم چه اصولی داره و چه فروعی داره؟ ۲. استاد احساس می‌کنم ترس لازم رو از حضرت حق ندارم لذا انگار که در باب خوف متوقف شده ام. اگه ممکنه راهنمایی بفرمایید. خداوند با حضرت امیرالمومنین علیه السلام هم نشین تان بفرماید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر هوا مناسب باشد و به زحمت نیفتید همین‌که قصد ۴۰ روز روزه داشته باشید و در عین حال، هر روز یک جزء از قرآن با تأمّل به معنای آن را دنبال کنید، و با انجام نمازهای نافله، ان شاءالله نتیجه می‌گیرید. موفق باشید

39835

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: استاد خواهشی از شما داشتم آیا این امکان برای شما مقدور هست که شرحی بر کتاب معرفت نفس و حشر را در برنامه خود داشته باشید چرا که بنظر می رسد بعد از کتاب معاد که بسیار پر بار و دارای شرحی فصیح و مفید است این کتاب (معرفت النفس و حشر) هم نیازمند شرح پر معنا و مفید جنابتان باشد. رحمت خداوند بر شما🌹 سوال دوم اینکه آیا برای مبارزه با نفس اماره و مکاید پیچیده آن که الحق انسان به تنهایی باز می ماند از مبارزه با آن و بسیاری موقع پندار اشتباه ایجاد می شود که در حال مبارزه هستیم اما به لطف خداوند مشخص می شود اینطور نبوده. استاد باید چه کرد؟ قطعا تنها مطالعه کتاب ها کافی نیست. و در این زمانه هم دیگر مانند گذشته یا اساتید و شاگردان در محضر هم نیستند و یا اگر آن عده قلیلی که هستند برنامه هایی خلاف شریعت اسلام دارند که یا هزاران دلیل توجیه می کنند. پس استاد باید چه کرد؟🥀

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمی‌دانم در حال حاضر امکان آن برای بنده هست یا نه. ولی به نظر می‌آید بتوانید صوت‌های شرح آن را که کیفیت آن پایین است را از حاج آقا نظری به شمارۀ 09136032342 جستجو فرمایید. ۲. همین‌طور است که می‌فرمایید. آری! همین‌که متوجه می‌شویم آنچه به عنوان مبارزه با نفس امّاره انجام می‌دهیم بعضاً در جای خود نفسانیت است؛ راه‌گشا است. در این مورد به ما فرموده‌اند: «رَه چنان رو که رهروان رفتند». و این یعنی سیره و سنت اولیای الهی را دائماً مدّ نظر داشته باشیم و در آینۀ شخصیت آن عزیزان انسانیت خود را تجربه کنیم. موفق باشید

39808

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: من هم صحبتهای آقای شهبازی رو گوش دادم. هم صحبتهای تحصن کنندگان رو . هم صحبتهای آقای نبویان رو. بنظرم همه به بعدی اشاره میکنن و از بعدی دیگه غافلند. چیزی که استاد ما اقای وحدتی فر متذکر اون هستن هم همینه که باید مساله حجاب رو با همه ابعادش دید. این صحبت اقا وحدتی فره: https://eitaa.com/tafakorism/1860 این هم صحبت اقا شهبازیه استاد : https://eitaa.com/mahbandan/247 سوالم اینه، درسته من دارم پیش آقای وحدتی کار می‌کنم ولی این دلیل نمیشه که من همه حرف ایشون رو تایید کنم. بنابر این میخوام نظر شما رو هم بپرسم و بدونم. اینم خود ایشون یاد داده که حرفهای خودشون رو هم با فکر بپذیریم. حالا به من اجازه میدید که حرف اقای شهبازی رو طرفداری در لفافه از یک بی قانونی بدونم؟ و حرف آقای وحدتی رو هم برعکس اون خیلی با اغماض...! شما بفرمایید دقیقا چه حرفی درسته

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت همان‌طور که خود عزیزان متوجه هستند مسئله، مسئلۀ ساده‌ای نیست که تنها از یک جهت و یک بُعد به آن نظر کرد و از این جهت عرض شد لااقل ما در تبیین جایگاه حجاب نسبت به ابعاد متعالی انسان‌ها کوتاه نیاییم. و البته معلوم است که نمی‌توان جامعه را در اختیار جریان‌هایی گذاشت که بنا دارند فرهنگ منحط و ضد انسانی خود را در جامعه جاری کنند. موفق باشید

39790

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: طاعات و عبادات قبول درگاه حق ان‌شاءالله. دیده ام که بین شاگردان جناب فردید و آنان که اندیشه‌های ایشان را مورد بررسی قرار می‌دهند، بر سر مفاهیم وقت و زمان و تاریخ، مقداری عدم تفاهم و تفاوت وجود دارد. می‌خواستم بدانم تفاوتِ مفاهیمِ وقت، زمان و تاریخ در چیست؟ و دقیقا منظور از حوالت تاریخ چیست؟ وقت بخیر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این موضوع بسیار مفصل است که البته با ادامۀ مباحث مربوط به جناب دکتر احمد فردید باید روشن شود. در این مورد خوب است به عنوان مقدمه به بحث «گزیده‌هایی از افکار و اندیشه‌های دکتر احمد فردید»
https://lobolmizan.ir/leaflet/1284?mark=%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%AF 
و به مباحث «دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان»
https://lobolmizan.ir/leaflet/1615?mark=%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%AF رجوع فرمایید. موفق باشید
 

39743
متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد: امیدوارم بنده و همسرم رو در این شبهای عزیز قدر دعا بفرمایید. غرض چند سوال در رابطه با شبهای قدر بود که از خدمتتان می‌پرسم: هدفم از این سوالات بازخوانی فهم عمیق خویش از شبهای قدر است و اگر خدا بخواهد کمکی هم شود به کاربرانی که سوالات بنده را می‌خوانند و پاسخهای نورانی حضرتعالی را می‌بینند. یعنی شاید برخی از پاسخهای حضرتعالی را بدانم ولی هرساله عادت دارم یک بازخوانی می‌کنم و آن را تکمیل تر می‌کنم. ۱. چه کنیم رابطه ما با شبهای قدر به طور عمیق برقرار بشود و این ارتباط همیشه وصل بماند؟ ۲. در باطن عالم رابطه ما شبهای قدر به چه نحوی است؟ ۳. چه متون و یا صوتهایی را دنبال کنیم که به عمق شب قدر وارد شویم؟ التماس دعای فراوان داریم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم توجه به میدانی است که به عنوان شب‌های قدر مقابل ما گشوده می‌شود و احیای شب قدر یعنی توجه به افقی که خداوند با نزول ملائکه و روح در مقابل ما به صورت اجمال باز می‌کند. ۲. همین‌که شب قدر حالت اجمال دارد حکایت از حضوری است باطنی که در مطلع فجری که بعداً پیش می‌آید آن اجمال به تفصیل می‌گراید، به همان معنای تفاوت انزال و تنزیل. که انزال، نزول دفعی و کلّی است که مربوط به نزول شب قدری است. و تنزیل، نزول تدریجی و ظهور تفصیلیِ باطنِ شب قدر است در روزهای آینده. بنابراین ان‌شاءالله ما در شب‌های قدر در معرض هویت باطنیِ حقایق قرار می‌گیریم و به همین جهت چندان لازم نیست که حالی جزئی را در آن شب احساس کنیم. ۳. نکاتی تحت عنوان «ما و شب‌های قدر» در کانال «مطالب ویژه» مطرح شده است که ذیلاً می‌توانید آدرس آن‌ها را ملاحظه فرمایید. به امید آن‌که نسبت به شب قدر حضور خوبی مدّ نظر قرار گیرد. موفق باشید              
1- https://eitaa.com/matalebevijeh/18936 2- https://eitaa.com/matalebevijeh/18937 3- https://eitaa.com/matalebevijeh/18938 4- https://eitaa.com/matalebevijeh/18941 5- https://eitaa.com/matalebevijeh/18942 6- https://eitaa.com/matalebevijeh/18945 7- https://eitaa.com/matalebevijeh/18946 8- https://eitaa.com/matalebevijeh/18949
         

39684
متن پرسش

سلام استاد عزیزم: طاعات و عبادات قبول حق. چند سوال داشتم از محضرتان: ۱. نماینده ولی فقیه در استان چجور ولایتی بر ما دارد؟ و حدود این ولایت چیست؟ آیا این ولایت ولایت ظاهری و تشریعی است فقط؟ آیا ایشان بر ما ولایت باطنی هم دارند؟ و اساسا در انتخاب ایشان به بحث ولایت باطنی هم توجه می‌شود؟ ۲. با توجه به اینکه هر قریه و شهر را ولیی هست در حد و اندازه و قواره آن شهر برای راهنمایی ایشان، آیا هرکه سلوکی در آن قریه دارد به نور ایشان است؟ ۳. تازگی‌ها متوجه شدم از عبادت و علم (فلسفه و عرفان) هیچ کاری نمی‌آید و این دو بدون عشق به ولی خدا فقط موجب معجب شدن و ریا و امثاله می‌شوند که در صوتی هم شما به این مطلب اشاره فرمودید، استاد با توجه به سیاهی باطن امثال من و عدم سنخیت با نور امام عصر، می‌توان راهی جست به بارگاه عشق؟ احساس می‌کنم روی این کره خاکی هیچ کس مرا گردن نمی‌گیرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حکمی که ولیّ فقیه برای نمایندگان خود می‌دهند، تنها در مواردی که مطرح می‌فرمایند می‌توان برای آن نماینده جایگاه قائل شد و این غیر از آن نوع ولایتی است که مظهر ولایت الهی به حساب می‌آید که اگر خداوند انسان را جهت امور بندگانش قرار داد عنایت خاصی به او می‌کند و بدین لحاظ چرا به شخصیت حضرت امام و رهبر معظم انقلاب به اعتبار عنایت خاصی که به آن‌ها شده، نظر نکنیم؟ و وسعت شخصیت آنان را در میدانی که با آنان نسبت برقرار می‌نماییم، احساس نکنیم؟ میدان حضور در تاریخی که ذیل ولایت آن‌ها برای انسان این دوران پیش می‌آید.
در یادداشتی تحت عنوان « ما با چه کسانی می‌توانیم خود را درک کنیم؟» این‌طور عرض شد:          
هنوز باید از خود پرسید ما با چه کسانی در طول تاریخ و در این دوران می‌توانیم خود را درک کنیم؟ چه کسانی در طول تاریخ و در اکنونِ ما متذکر حضور نهایی ما در ما هستند؟ من در این دوران نمی‌توانم از حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و آیت الله خامنه‌ای و حاج قاسم و سید حسن نصرالله و یحیی سنوار عبور کنم و خود را در جای دیگر جستجو نمایم. https://eitaa.com/matalebevijeh/18866 موفق باشید  
 

39603

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام و آرزوی سلامتی و طول عمر برای استاد طاهری زاده: من مدتهاست بحمدلله در مباحث دینی و معرفتی مشغول مطالعه هستم و خوشه چین سفره با برکت استاد طاهرزاده هم بوده ام ولی در عین حال اضطراب فراوانی در وجودم هست بدلیل عدم مطابقت عمل با چیزهایی که فراگرفته ام. نماز شب، یا مراقبت در سلوک یا کنترل زبان و امثال اینها را نمی‌توانم کامل انجام دهم و ضعف دارم ولی اشتیاق فراوانی به علم و معرفت و قرآن دارم. این دوگانگی بسیار مرا آزار می‌دهد. از طرفی هم استادی در معارف دارم که بسیار عملگراست و این نیز مزید بر اضطرابم شده. لطفا راهنمایی بفرمایید تا بتوانم اندکی آرام گیرم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به خودتان سخت‌گیری نکنید. به لطف الهی در مسیر کسب معارف عالیۀ معنوی، انسان به تقوایی می‌رسد که خود را از لغزش‌ها نگهبانی می‌کند و خودِ خداوند به ما وعده داده که با روزه‌داری در ماه رمضان، امیدوارِ رسیدن به آن تقوا باشید. موفق باشید

39548

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم جناب استاد: شاید تفاوت بنده با دیگر مردم در این باشد که یاد گرفتم خودآگانه خودمان را ببینم، البته استعدادی است در همه که خوب است بیاموزند. از این روی خبر خودمان دارم! و با این شعر آنرا باز گو می‌کنم: «منصور و اناالحق زدن و دار و دگر هیچ / ماییم و لبالب شدن از یار و دگر هیچ / گر ره به مراسم کده ی عشق بیابی/ الماس بنه بر دل افگار و دگر هیچ / بر لوح مزارم بنویسید پس از مرگ / کای وای ز محرومی دیدار و دگر هیچ / از کعبه گر این بار برون ام بگذارند / ناقوس به دست آرم و زنار و دگر هیچ / عرفی به غلط شهره به زرق است ببینید / صد گل زده بر گوشه ی دستار و دگر هیچ».

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته همگان سعی بر این دارند. باید ذیل سیرۀ اولیای الهی خود را معنا کنیم به همان معنای « راستی را! اگر امامی «حیّ» در راستای توجه به نهایت شخصیت فردی و اجتماییِ ما در صحنه و مدّنظر نبودند؛ ما چه تفسیر قابل قبولی می‌توانستیم از خود داشته باشیم؟ و اگر متوجه آن امام «حیّ» در اکنونِ خود نبودیم؛ چگونه بودنِ انسانیِ خود را در وسعتی نهایی که اتصال هویّت زمینیِ ما به آسمان است، در خود معنا می‌کردیم؟» موفق باشید

39537

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. سلام علیکم: اسعدالله ایامکم. ۱. پرسش از انقلاب اسلامی، پرسش از هویت انسانیست؛ انقلاب را تنها انسان هایی می‌بینند که انسان های اهل خلوت اند؛ انسان هایی که درکی از خود دارند. انسان هایی که صاحب ارزش اند. انسان هایی که جنگ با نفس را یافته اند، درد این جنگ را چشیده اند؛ بستر انقلاب اسلامی تنها برای آنهایی معنا دارد، و تنها کسانی نقشی پیش برنده در این بستر دارند که نسبت خود را با هویت انسانی شان در نسبت فردی یافته اند و اینک بدنبال یافت هویت خود در بستری بس عظیم اند. انقلاب اسلامی چیزی خارج از یافت انسانی نیست بلکه هر انسانی در مسیر آرمان خود او را بدون شک باید بیابد! حضور آدمی در انقلاب اسلامی حضور در ظهور غوغای درونی هر انسان است. انقلاب اسلامی کارزار انسانیت است؛ هرچه انسان تر، انقلابی تر! و هر انسان صاحب عزمی و هر انسان خفته ای و هر انسان دیو صفتی می‌تواند با دید زمانه شناسی به انقلاب جایگاه خود را نسبت به او بیابد؛ صاحب عزم، ذوب در آنست خفته را نمی‌دانم کجا می ایستد اما دیو صفت، همینی می‌شود که در بزرگ و کوچک غرب می‌بینید؛ کم می‌خورند، کم می‌خوابند تا جواب شهوت پولادین خود را با غضب به این بستر ارضاء کنند. هرچند صاحبان عزم جلو دار تاریخ اند، اما بنابر اقضای طبیعی نسبت انسانی آنها با انقلاب، همیشه در رنج اند. اما جامعه ما بیشتر از خفتگان است؛ خفتگانی که مدعی هستند و مع الاسف جایگاه هایی را اشغال می‌کنند که در نسبت با یک جهان باید پیش روند، اما نهایتاً بدنبال پیشبری افرادی معدود درجا می‌زنند. این یعنی بلاهت، یعنی نفهمیدن و مسئولیت ربودن، یعنی اهل خلوت نبودن، یعنی انسان نبودن...! ۲. در کتاب مبانی معرفتی مهدویت ص۸۰ فرمودید: روایت بدین مضمون داریم که کسی در مبانی دینی زیاد فکر نکند اما زیاد کار کند احتمال بدهید منافق است. می‌شود زحمت بکشید آدرس روایت را بدهید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همین‌طور است که می‌فرمایید. آن کس که در این زمانه برای ما افق حضور در آینده را گشود و دروازه امید را برایمان باز کرد، حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بود، او بود که دروازه امید را روی ما گشود. همان‌طور که انسان‌های عادی از درخت، شاخه و میوه را می بینند و نه تنه و ریشه را و نه زمین و آبی که این درخت نسبتی عمیق با آن دارد، در همین رابطه با حضوری که باید در نزد خود داشته باشند یعنی از تاریخی که انسان‌ها با معنویت خود رمز بقای جامعه می‌گردند؛ غافل می‌باشند و از روحی که از طریق قرآن و روایات در این آخرالزمان طراوت ما را پایدار می‌کند، نیز غافل‌اند. این است غفلت بزرگ که به تعبیر جنابعالی همان بلاهت است و نه بلاهتِ فردی، بلکه بلاهت تاریخی ۲. این نکته‌ای است که عدم تفقّه در دین، از خصوصیات نفاق است. حال باید با توجه به این نکته، روایات این‌چنینی را جستجو کرد و در حال حاضر روایت خاصی در نظر ندارم. ولی فکر می‌کنم اگر مطلب را دنبال بفرمایید نکات خوبی به دست می‌آید. موفق باشید

39495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خدا قوت: استاد از نظر سلوکی چرا بین الطلوعین باید بیدار و در حال حضور بود؟ آیا خورشید حقیقت نیز در آن زمان به جلوه ی فیض خاص طلوع می‌کند؟ که اگر در حضور نباشیم از جلوات خاصش بی نصیب می‌شویم؟ البته می‌دانم پاسخ تان مثبت است ولی عمیق تر می‌فهمم ان شا الله

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در نسبت بین ارض و سماء فکر کرد. به این معنا که هر آنچه که در عالم ارض به ظهور می‌آید حکایتی از عالم ملکوت و سماء معنوی است. و در همین رابطه در کشف محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌واله» این نکته به میان آمده است تا ما زمینه‌های اتصالِ هرچه بیشتر به عالم ملکوت را در عالم ناسوت متوجه شویم و نسبت به آن بهترین اقدام را انجام دهیم. آری! بین الطلوعین حکایت عبور ِ ظلمات است و به ظهورآمدنِ نور. همچنان‌که پیامبر خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» ما را متذکر ظرفیت ماه‌هایی مانند رجب و شعبان و رمضان نموده‌اند. بنا به گفتۀ جناب میرفندرسکی:
چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی
صورتی در زیر دارد هرچه بر بالاستی
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت
بر رود بالا همان با اصل خود یکتاستی
این سخن را درنیابد هیچ فهم ظاهری
گر ابونصرستی وگر بوعلی سینا ستی
 موفق باشید
 

نمایش چاپی