سلام وعرض ادب: استاد الحمدلله اعتکاف دانش آموزی جای خوبی در این تاریخ باز کرده اینکه دانش آموزان دختر و پسر رغبت پیدا میکنن برای شرکت در اعتکاف خوب ما میدونیم اعتکاف دانش آموزی با بزرگسال فرق میکنه میدونیم باید برنامه ها به گونه ای باشه که هم محتوا دراون باشه هم بازی و استراحت و برنامه های در سن نوجوان اما استاد تعدادی از شاگردان شما قائل به این نیستند در سطح خودشون فکر میکنند. سوالم اینه آیا اونها هم که نوجوان بودند مثل الان خودشون فکر میکردند؟ میگن ببینید دین و شریعت چی میگه و شما دارید به دلخواه خودتون اعتکاف برگزار میکنید آیا این درسته؟ مگه دانش آموز امروزی رو میتونید بنشونید فقط عبادت کنه و نماز بخونه؟ آیا شوخی کردن با دانش آموز در اعتکاف حرامه؟ برنامه طنز اجرا کردن حرامه؟ میشه ما رو با کلامتون و راهنمایتون روشن کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این لطف خداوند است که جوان و نوجوان ما انگیزۀ حضور در اعتکاف را با اینهمه جذابیتهای فضای مجازی در خود احساس می کند. با همان سوابق تاریخی و دینی که میداند در اعتکاف، به میهمانی خدا رفته است و این هنر ما میباشد که طوری مسائل را با او در میان بگذاریم که در عین پاسداشت شور جوانی او از حضور معنوی در درون خودش بهرهمند شود. و این کار حساسی است. ولی بحمدالله جوانان ما آمادگی آن را دارند که در عین رعایت روحیۀ آنها، معارف عمیقی همچون «معرفت نفس» را با آنها در میان بگذاریم. موفق باشید
سلام علیکم: ۱. استاد عزیز در رابطه با مفاهیم و اصطلاحات نفسی بنده خیلی وقته درگیر هستم که انسان دقیقا در این اصطلاحات کدام است، فطرت؟ روح؟ نفس لوامه؟ و از این دست سوال ها که آخر من کدام هستم و روحِ نفخه الهی در نسبت با من چگونه است و ارتباط آن با فطرت که یا مخموره است و یا محجوبه، چیست؟ و اراده انسانی و عظم و میل آن (چه به خوبی و چه به بدی ها و خوردنی و جنسی) بواسطه کدام بعد ماست؟ البته جدای از اینکه امیال بواسطه قوه واهمه و شهویه و غضبیه ما را میکشاند، اون خود چه خودیست که به این قوا بها میدهد و در راستایشان حرکت میکند؟ ۲. در سخنرانی شنبه هفته پیش فرمودید آستکی بهتون بگم که توجه به حضرت ولی امر برای تعین در عبادات کم است؛ یعنی چه؟ چه تفاوتی میان امام زمان با باقی معصومین است؟ ۳. در جلسه اول اعتکاف فرمودید که انسان در ابتدا نمیتواند به عنوان آیینه انسانیت به نور نبی نظاره بنشیند و نیاز به ولی است. چرا؟ از حیث آئینه انسانی چه تفاوتی در میان نبی و رسول با ولی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به گفتۀ مرحوم ملا عباس تربتی در کتاب ارزشمند «فضیلتهای فراموششده» این نکات، امور چشیدنی است و در مسیری که توحید محمدی «صلواتاللهعلیهوآله» مقابل انسان میگشاید، خود به خود پیش میآید ۲. بحث در نظر به سیرۀ امامان معصوم است و حضرت صاحب الأمر «عجلاللهتعالیفرجه» هنوز ظهور نکردهاند تا سیرۀ آن حضرت مدّ نظر باشد وگرنه حضورشان که عالمگیر است. ۳. در همان جلسه عرض شد اصل و اساس همۀ عبادات، پیامبر اکرم «صلواتاللهعلیهوآله» هستند ولی نور نبوت آن حضرت آنچنان درخشان است که انسان گمان می کند به جهت نبوتشان در انسانیتشان مستقرند و از این جهت عرض شد نبوت ایشان، حجاب حقیقت انسانیِ ایشان میگردد. و اینجا است که میتوان به سیرۀ ائمه «علیهمالسلام» نظر کرد که عملاً در مقام عبودت به سوی حضرت ربّ العالمین قرار گرفتهایم. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام و درود خدا بر شما: ۱. گفتگویتان در رابطه با دیدار مداحان حضرت آقا را استماع کردم؛ حقیقتا بنده تا قبل از اینکه شما فرموده باشید تماما مسئله ام این بود که یک نوع ایمانی باید به میان آید که در نسبت با آن تمام مشکلات حل شود و تمام دروغ های سیاسی آشکار گردد و تمام کژی ها شناخته شود اما اگر به کسی میگفتم، جوابم این بود که انسان با تجربه و مطالعه و معارف و... میتواند اشتباهاتش را کم کند. و اگر میگفتم ایمان، جواب میدادند که ایمان با تجربه و کار و... حاصل می آید و نه با نسبت خود با خدا و جامعه. اما هیچ جوره به کتم نمیرفت که بتوان کاری به جز بواسطه یک ایمان عظیم پیشبرد تا اینکه شما در این گفتار فرمودید؛ این ایمان حضرت آقاست که اینچنین بس عظیم در صحنه است بدون کوچکترین خطایی که حیرت آور است. می شود کمی در رابطه با این نوع ایمان سخن به میان آورید تا بیشتر بتوانیم خود را در آن میدان حاضر کنیم؟ ۲. در رابطه با سیاست و فرهنگ و تاریخ از حیث آموزشی (جدای از شناخت معارف) همچون کتاب های اصولی فقهی فلسفی و همچنین جزوه مقدمه فصوصی که خود حضرت عالی دارید، اگر بخواهیم ملاک هایی بدست بگیریم چه کتاب هایی برای آموزش باید دیده شود؟ مراد بنده شناخت مسئله و مسئله محوری پیش رفتن برای شناخت بهتر جواب امروزین به مسائل است چنان که در فقه و فسلفه و عرفان هست. نمیخواهم در این ابواب بنابر فرمایش علامه جوادی حفظه الله تعالی مطالبی بدانم که از دیگران باشد و مرهون دیگری باشم که مطالب کلیشه ای و نارسا برای پیشبرد میدانی اهداف انقلاب باشد، بلکه میخواهم از درون بجوشد. همچنان که حوزه برنامه ریزی نسبت به اجتهاد فقه و اصول دارد، در کنار آن در این سه علم نیز به سمت صاحب نظری حرکت کرده باشم. همچنان که یکی از اساتید فرمود آن علم و معارف و معنویتی که امام درک کرده بود مندمج بود و بنحو تفصیلی ظهور نیافت و حضرت آقا نیز در سخنرانی ای فرمودند که انقلاب اسلامی نتیجه امام خمینی و ثمره انقلاب شخصی چون امام خمینی است؛ لذا برای تفصیل این ثمره به نظر می آید که باید این سه علم را نیز به نحو تفصیلی آموخت برای تفصیل انقلاب. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! عرایض اخیری که کم و بیش شده است، متذکر آن ایمان است و البته ملاحظه دارید که ایمان، امری نیست که با تعریف و سؤال و جواب بتوان از آن سخن گفت مگر آنکه در بین سخنان و گفتهها، اشارهای بدان بشود. ۲. همینکه نسبت به این امور حساس باشید در دلِ همین دروس حوزه، آن فهم پیش میآید. اینها اموری نیست که بتوان با مطالعۀ کتاب خاص به آن برسیم. موفق باشید
سلام استاد گرامی: ان شاالله خدا عمر بابرکت به شماعطا کنند. سوالی ازجنابعالی داشتم. بنده کم و بیش از سخنرانی های شما کمال استفاده رو میبرم. بنده اوایل بحث ها حس و حال خوش معنوی نصیبم شد و گهگاهی خوابهای مفهومی میدیدم اما الان فکر میکنم دچارتوقف شدم و نمیدانم دلیل این توقف از کجا نشات میگیره؛ از کانالهای مربوط به سیر و سلوک اینطور متوجه شدم که دچار قبض و بسط شدم! آیا واقعا همینطور هست؟ از کجا باید دلیلش رو فهمید و برای جبران چه اقدامی باید کرد؟ آیا این قبض موقتی هست؟ لطفا راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به همین جهت ما در نسبت با انسانهایی که توانسته اند از پل صراط دنیا بگذرند، میتوانیم خود را پیدا کنیم و از این جهت قصه ما، قصه آنها است و قصه آنها در راهبودن است. آری! در راهبودن. این جا است که آن مرد الهی و زمانشناس بزرگ حضرت مولوی فرمود: «ای برادر عقل، یک دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار». چرا به او که قصهگوی زندگیها است، گوش ندهیم و اگر بهاری را تجربه کردیم نخواهیم در این راه، خزانی را احساس کنیم؟!! هنوز مائیم و راهی که در آن آوینیها متولد خواهند شد، ولی این صراط و این راه، اگر دشتهایی دارد با دستهایی گشوده، ناگهان دامنههایی از قلههایی برافراشته دارد و ما که به دشت عادت کردهایم، این سختیها را به عنوان نوازش تعبیر نمیکنیم و آنگاه که بنا است از قلّه فرود آییم، بیباکی میکنیم. بازشدن چشم یعنی عزمی به اندازه حضور در سرد و گرم این عالَم، یعنی امام خامنهای «حفظهاللهتعالی» و هزاران غم به خاطر مظلومیت مردم غزه، و هزاران امید به خاطر حضور در تاریخی دیگر. قصه انسان چه اندازه عجیب و پیچیده و بزرگ است!!! موفق باشید
سلام استاد: از زمانی که خود را شناختم احساس تنهایی در من وجود داشته نمیدانم چرا اما این حس برایم همیشه بوده چه در غم چه در شادی. آیا احساس تنهایی میتواند پسندیده یا ناپسند باشد؟ و از کجا میتوانیم آن را تشخیص دهیم که آیا از روی افسرده گی است یا الهی است؟ التماس دعای بسیار.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! احساس تنهایی آنگاه که انسان خودش باشد و خدای خود، حضورِ ارزشمندی است و البته این بدین معنا نیست که منجر به دوری از مردم و بخصوص ارحام شود به همان معنایی که به فرمودۀ آیت الله حسنزاده: «بود مرد تمامی آن که از تنها، نشد تنها / به تنهایی بود تنها و با تنها بود تنها». موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: با توجه به فرمایشات شما در جلسه بشنو از زن، اگر دو انسان یکی در دنیای نیهیلیسم؛ درست کردن وضع موجود و کلا تفکر دنیای غرب را داشته باشد و دیگری علاقمند به انقلاب اسلامی و آن افق بی نهایتی که انقلاب مقابلش گشوده باشد. چگونه میتوان با وفقی که حاج قاسم داشت به دنیای این انسانها نزدیک شد؟ (انسانهایی با تفکرات غربی) و آیا باید ما انقلابی بودن خود را به خاطر آن افق پنهان کنیم؟ استاد گاهی خیلی در فشار بین این دو دنیا و این دو نگاه قرار میگیرم و بسیار اذیت میشم و اینکه نمیدونم باید چیکار کنم بیشتر اذیتم میکند. اگر این افراد از نزدیکترین افراد ما باشند وظیفه ما چیست؟ هم نگران و ناراحتم برایشان هم نمیدانم چه کنم و وظیفه ام چیست!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همانطور که در آن جلسه عرض شد باید به همان صورتی که شهید حاج قاسم با افراد مدارا میکرد، با آنها مدارا نمود از آن جهت که بالاخره همانطور که حاج قاسم شهید متوجه شده بود و در آن جلسه عرض شد؛ آیندهای در پیش است که نباید این افراد را مزاحم حضور در آن آینده تصور کرد. بر عکسِ متحجّرین و غربزدگان که آیندهای ندارند و لذا مخالفان خود را مزاحم اکنونِ خود میپندارند. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامیم: در رابطه با تجلی اسم جامع الله به شکل انسان در قوه خیال مشکلی دارم. اینکه ائمه تجلی اسم جامع الله هستند و مظهر این اسم شریف هستند مشکلی ندارم. اینکه خدا در شب معراج بصورت انسانی بر پیامبر (ص) تجلی کرد و گفت من خدای تو هستم، مشکل دارم. آخر مثلاً وقتی علی (ع) مظهر اسم جامع الله است نمیگوید من خدا هستم. اگر قرار باشد هر کسی مظهر اسم جامع الله باشد باید بگوید من خدا هستم. مثلا همان گونه که پیامبر (ص) در معراج میگوید من پروردگارم را به زیباترین صورت دیدم. وقتی حضرت علی علیه السلام را میبیند باید بگوید پروردگارم را دیدهام. نمیدانم منظورم را درست منتقل کردم یا نه؟ لطفاً اگر امکان دارد توضیح بفرمایید! از اینکه با سوالاتم مزاحمتان میشوم عذر میخواهم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همانطور که در روایت داریم رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» از حضور معراجی خود اینطور فرمودند: ««رأیت ربی لیله المعراج فی احسن صوره» ولی به معنای آن نیست که آن صورت، صورت انسانی باشد. و در مورد نظر به اولیای الهی هم نور جامع الهی در آینه وجود آنها برای سالک پیش میآید نه آنکه جسم آنها نور جامع الهی باشد. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: طبق آنچه شما در تفسیر سوره واقعه درباره کمالات حضرت حق به جامعیت به حور العین تجلی میکند. می خواستم بدانم که در پیمان الست «الست بربکم...» هم، آیا خداوند به جامعیت اسما الهی بصورت حور العین تجلی کرده است؟ سوال دوم: اگر جواب سوال بالا منفی است، آیا در قضیه «الست بربکم...» آیا اصلا پروردگار صورت داشته است؟ با تشکر از وقتی که صرف پاسخگویی مینمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در عهد الست بحث در ظهور ربوبیت خداوند است و نه در جزایی که به مقربین میدهند. ۲. صورت جسمانی برای خدا معنا ندارد بلکه نظر به انوار الهی در میان است در صحنهها و مظاهر. مانند آنکه عزیزان ما دیدند که چگونه خداوند خرمشهر را آزاد کرد. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: شرایط اقتصادی و فرهنگی کشور بسیار نگران کننده هست، وسط این شرایط جنگی فقط آتش یک کبریت مثلا برای گرانیها کافیست که فتنه دیگری به پا شود! با وجود انتصاب بعضی مسئولین که در فتنه ها فعال بودند، فتنه سخت تر خواهد شد. واقعا نگرانیم. چه کنیم استاد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کردید که دغدغه رهبر معظم انقلاب نیز همین مسئله معیشت مردم بود که در آخرین ملاقات به رئیس جمهور تذکر دادند. امید است با روحیه انقلابی و با عزمی جدّی گشایشی پیش آید که البته نیاز به روحیه انقلابی دارد. موفق باشید
سلام وقت بخیر: استاد آیا عین ثابته ما پیش از ورود به دنیا همسر را نیز انتخاب کرده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد عین ثابته، شخصیتِ کلی انسان است و مواردی مثل انتخاب همسر مربوط به حضور دنیا و انتخاب خاص دنیایی است در عین آنکه تقدیراتی نیز در این موارد در میان است. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: آیا وجود توهم در کنار عقل خوب است یا بد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان در کنار عقل می تواند خیالات متعالی داشته باشد که البته به آن توهّم گفته نمی شود. مطلب را می توانید در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» دنبال بفرمایید. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد: استاد کاش میشد شرایطی فراهم میشد و میتوانسیم باهاتون مباحثه و گفتگو داشته باشیم. من هرچه بیشتر در فلسفه ملاصدرا و یا بحث توحید وارد میشم بیشتر گیج میشم. اگر همه چی وجود است و وجود پس جایگاه گناهان که گناه کارها چه میشود؟ من میخوام این توحید را در تک تک لحظات و جزئیات زندگیم دریابم یعنی همین الان که دارم برای شما مینویسم وجود مینویسد؟ پس من چیم؟ اگر من منم که پس میشه دو تا اگر همه چی وجوده پس این بدی ها در جهان چه میشود؟ یعنی از اوست؟ چگونه این بحث را درست دریابم و به کل هستی نگاه توحیدی پیدا کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید کرد». اگر مباحث را در سیر مطالعاتی با حوصله دنبال بفرمایید خود به خود، خودتان جواب سؤالاتتان را می یابید. موفق باشید
سلام خدمت استاد: با توجه به اینکه در گفتار حضرتعالی سخن از «عبور از نيهيليسم» به میان آمده است احساس کردم ممکن است در ذهن مخاطب شما این تصور شکل بگیرد که نيهيليسم یک امر مذموم، منفی یا به معنای اخلاقی «بد» است و ما باید به نحوی از آن عبور کنیم تا به امری خوب و ممدوح برسیم. مستحضرید که چنین تلقیای به دور از تفکر فلسفی و نگاه تاریخی است و قطعا مراد شما چنین نیست. بنده با اشاره به سخن هایدگر مبنی بر اینکه نیست انگاری فراداد وجود در تاریخ ماست و به جای طفره رفتن از آن باید به استقبال آن رفت، سعی کردم در گفتگویی با آقای نجات بخش، به معنای فلسفی و انتولوژیک «عبور» از نيهيليسم نزدیک شویم: https://eitaa.com/varastegi_ir/1403 تقدیم به محضرتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال جناب هایدگر روبروشدنِ بشر جدید با نیهیلیسم را مربوط به غفلت از وجود می داند و هرگز این امر، حضور ممدوحی نیست و بشر جدید باید به راه های عبور از نیهیلیسم بیندیشد و به قول آقای دکتر محمود خاتمی، همه فکر و ذهن هایدگر عبور از نیهیلیسم است. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: دو سوال ۱. پیرو پیشنهاد مبارک شما سالهاست در جلسات هفتگی مون شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه بیان میشه و بلطف خدا بهره میبریم. بخث رسیده به جلسه هفده و هجده که صحبتهای استدلالی و عقلی در مورد توحید و اثبات وجود خداست. دلم میخواست دوره معرفةالنفس رو دوباره برگزار کنیم تا افراد بیشتر در صحنه حاضر بشن اما یکی از شاگردان تون فرمودند دیگه از این مباحث استقبال نمیشه و باید جور دیگری در تاریخ جدید وارد شد. خواستم ببینم پیشنهاد شما چیه؟ دوره معرفةالنفس یازده سال قبل نقطه عطف عمیقی در زندگی من بود و دلم میخواست بیاری خدا بستری فراهم کنم که این خیر به افراد بیشتری برسه ولی با چند تا از شاگردان تون برای اجرا صحبت کردم و هنوز موفق نشدم. ممنون میشم اگر پیشنهادی دارید بفرمایید. ۲. با تعدادی از خواهران بنا گذاشتیم برای انس بیشتر با قرآن و آشنایی با مباحث تربیتی مباحثه داشته باشیم از بین همه پیشنهادات شنیدن صوتهای نظام فکری آقای الهی منش پیشنهاد شد. من شناختی نسبت به ایشون ندارم ممنون میشم اگر شما شناختی دارید راهنمایی بفرمایید. و کلا در این زمینه اگر پیشنهادی برامون دارید بفرمایید. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مباحث «معرفت نفس» به عنوان شروع، امر لازمی است و ادامه آن را در حضور انسان در تاریخ قدسی باید دنبال کرد مثل مباحثی که تحت عنوان «حضور در جهان بین دو جهان» عرض شده است. ۲. بنده از آقای الهی منش شناختی ندارم؛ ولی چرا سخنان ایشان را در رابطه با برنامه ای که دارید، تجربه نکنید؟ موفق باشید
سلام: جلسه دوشنبه این هفته شما را گوش کردم. سئوالی که دارم اگر انسان خودش رو در معانی یافت کرد و معانی ملکوتی یا معقولند، پایین تر از این حالت زمین و طبیعت و یومیه است و کار و همسر و خانواده و روابط اجتماعیه. این مسائل دون چی میشن؟ چرا من هرگز نمیتونم بدانم مثلا فردا وظیفه ام از صبح تا شام چیست؟ من اصلا نمیدونم جایگاه روزمرگیم چیه؟ خلع من رو فرا گرفت! فردا پول از کجا میخواد برام بیاد، کجا باید برم برش دارم؟ چطور باید با تک تک آدما برخورد کنم؟ اینها چی میشن؟ مثلا رهبر انقلاب از کجا میدوانند باید رمان بخوانند، مدارا بخوانند، با کدام اراده با کدام زمان منظم با کدام حافظه دریابند اصلا معنیه روزمرگیم رو بالکل گم کردم. نمیدونم با کی برم با کی نرم، اینها پدر مادر من، دوستم دارند همه اینها یک نوع نگاه عاقلانه است به همه ریز مسئله های دنیا. عقلم حیرانه و قلبم هنوز او نداده کیه و حتی نمیدونه باید صبر کنه فقط میدونه باید صبر کنه! چه وضعی افتادم ولی آنقدر میدانم من حتی بدنمم هم گرفتار بلایا بوده پس باید نیازمند باشه و خدا هر نیازمندی رو پاسخ گو است. گویا خاطرم میگه باید یک صوری دمیده شه تا همه توهم ها فرو بریزه و قلب با خود در کنار همه با زندگی روزانه باشه! آیا قلب از تن جدا میشه و میتونه با خود تن واقعیش باشه هرچند بدن هم یک تنه و روح خودش رو داره و روح تن من نمیدونه کیه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرمودهاند: «ره چنان رو که رهروان رفتند» و در میدان زندگی و فعالیت باید حضورمان طوری باشد که در وصف آن فرمودهاند: «دست در کار، و دل با یار». و این است راز وسعتیافتنِ انسانها. موفق باشید
با سلام: برای سومین روز است که من سوالی را فرستادم. بت وجودی که کد پیگیری داشتم. وقتی در سایت آن کد پیگیری را میزنم، میگه: پرسشی با این کد پیگیری وجود ندارد!؟؟! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود به شماره 09132017050 تماس بگیرید. در ضمن از کاربران گرامی و محترم خواهشمند است ایمیل ومشخصات خود را ارسال نمایند تا سریعتر اشکالات وابهامات ایجاد شده برطرف گردد. موفق باشید
با سلام: دو سوال دارم. ۱. آیا احد همان الله ذاتی است؟ ۲. در آیه «و لله اسماء الحسنی» آیا منظور «احد» است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. موفق باشید
با سلام: آیا در تفکر عرفا در باب شناخت ذات خداوند که آن را عنقای مغرب نام گذاری کرده اند آیا بر اساس تنزیهی محض نگاه میکنند یا اینکه نگاهشان در اینجا هم، هم تنزیهی است و هم تشبیهی؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مقام «سبحان اللهی» حضرت معبود بسی بالاتر از آن است که عقل و حتی قلب بتوانند بدان دست یابند. «آنقدر هست که بانک جرسی میآید». موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما: کتابی منتشر شده چند ماه قبل با عنوان «فراسوی ایمان و کفر: اهمیت هایدگر برای تفکر دینی» از انتشارت نقد فرهنگ که مترجم اون در مقدمه کتاب از شما هم اسم برده. خواستم بپرسم شما کتاب رو مطالعه کردید یا نه و نظرتون در موردش چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب را ندیدهام. ولی به جهت عنوانی که مطرح شده است، باید نکات مهمی در آن باشد. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت شما استاد گرانقدر: بنده دانشجوی دبیری شیمی هستم. اما خانواده به شدت علاقه مند هستند و اصرار میکنند که من در رشته پزشکی تحصیل کنم. برای بنده قطعی شده که اکنون در مسیر درستی قرار دارم و همین رشته که دبیری شیمی هست، بهترین انتخاب برای من هست و رشته پزشکی برای من مناسب نیست. و این تصمیم را با توجه به تکلیفم در ادای دین به نظام اسلامی و خدمت به امام زمان گرفته ام، گرچه که در رشته پزشکی شاید درآمد و رفاه بیشتری داشته باشم. حالا سوال من اینه که برخلاف خواست پدر و مادر عمل کنم؟ آیا این مسیر زندگی من رو بی برکت نمیکنه؟ آیا برخلاف عقلم و بخاطر رضایت پدر و مادر مسیری رو که از آن مطمئن هستم عوض کنم؟ محبت میکنید اگر پاسخ بدهید🙏
باسمه تعالی: سلام علیکم: احترام به والدین غیر از تبعیت از نظرات آنها میباشد. در این موارد انسان باید مطابق فهمی که از خود دارد عمل کند. موفق باشید
سلام و وقت بخیر: شب پیش با پدرم دعوای بدی کردم. پدرم در ابتدای۶۰ سالگی است. حرفایی زدم که دل ایشان به شدت شکست. رفتاری که کردم نه تنها شایسته پدرم بلکه شایسته یک انسان پست و ظالم هم نبود. در خالی که پدرم به طور کلی آدم مهربانی است و رابطه مان خوب است. آن شب حالم خیلی بد شد و تا صبح گریه کردم از پدرم دلجویی کردم. پدرم گفت تو پاره تن منی من برای تو همیشه دعای خیر میکنم. خیلی سعی کردم دل پدرم را به دست بیاورم. و از خدا خواستم مرا ببخشد. ولی میدانم باز هم آن حرفها آنقدر سنگین بوده که پدرم با وجود بخشیدن من قطعا فراموش نمیکند. من هم فراموش نمیکنم. حالم خیلی بد است. میدانم خدا توبه انسان را میپذیرد ولی دنیا هم حساب کتاب دارد از عواقب کارم میترسم. چه کار باید بکنم؟ با خودم گفتم قول میدهم نه با پدرو مادرم و نه با هیچ انسان دیگری اینطوری برخورد نمیکنم ولی آثار طبیعی این رفتارم را چه کنم؟ یه دستور العمل میخواهم هرچقدر سخت باشد مهم نیست. فقط میخواهم به خدا بگویم که غلط کردم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بنگرید که حضرت معبود چگونه دلِ پدرتان را این اندازه نرم کرده تا متوجه باشید خود حضرت حق چه اندازه نسبت به بندگانش مهربان است و سعی کنیم امیدوارانه بندگی او را داشته باشیم. موفق باشید
بسم الله. بنده از علاقهمندان به انقلاب اسلامی هستم و برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری به خارج ایران رفتم تا دانش سودمندتری کسب کنم و به ایران برگردم. اکنون در اروپا ساکن هستم. پیش از آنکه به اروپا بیایم، یک بار شما را در اصفهان دیدم و گفتگوی کوتاهی کردیم. اگر فراموش نکنم فرمودید هرجا که بروم اگر قدر انقلاب اسلامی را بشناسم راه خوبی در پیش دارم. من هنوز علاقهمند به اسلام و انقلاب هستم، اما در راهم در تحصیل در اروپا به مشکلاتی برخوردم. مشکلاتی نظیر استرس فراوان، تنهایی شدید و همچنین احساس پوچی زیاد در این فرهنگ. با خود گفتم در روز عاشورای حسینی از شما بپرسم که چگونه نسبت خود را با محیطی که در آن هستم_ محیطی که گویی انسانها در آن دهها سال است مردهاند هرچند خود متوجه نباشند_ باز تعریف کنم تا از گزند این هجمه اضطراب و پوچی در امان بمانم و سرمایهای برای دنیا و آخرتم از سالهای زیستنم در اروپا فراهم کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همه حرف در این است که چگونه انسان غربی و جهان مدرن گرفتار اینهمه نیستانگاری و نیهیلیسم شده است؟ و راه عبور از آن چیست؟ متفکرانی همچون هایدگر که در دل جهان غرب، آن نوع نیستانگاری را با جان خود تجربه کرده است؛ جهت عبور از آن متذکر حضور در تاریخ میشود که به گفته دکتر احمد فردید همین حضور در انقلاب اسلامی میباشد. عرایضی اخیراً تحت عنوان «معنای درک حضور تاریخیِ اصحاب امام حسین «علیهالسلام» شده است امید است که راهگشا باشد. https://lobolmizan.ir/sound/1520 موفق باشید
با سلام: شما میفرمایید که در اثر خوابیدن زیاد قوه وهمیه، صور خیالی شیطانی ایجاد میکند و به وحشت خانه میرویم. سوال اول: آیا این قوه وهمیه جزو قوای نفس منطقه است یا آنکه منظور قوه وهمیه از منظر اخلاقی میباشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: قوه واهمه همان وجه منفی و انحرافی قوه خیال است از آن جهت که صورتهایی میباشند منقطع از عقل. موفق باشید
سلام علیکم: در نزدیکی قله یهو حاج آقا رئیسی پرید و بلافاصله مبتذلترین انتخاب تاریخ انقلاب اسلامی رقم خورد، این یا یک گوشمالی حسابی هست که منجر به سقوط به دره میشه و خدا علَم را به دست قوم جایگزینش میده و یا یه خیر و مصلحتیه در مسیر رسیدن به قله، قطعا شق دوم با دیدگاه رهبری عزیز متناسبتر هست هر چند ما فعلا نمیفهمیم این چه بلایی بود اونم توی زمانی که تقابل انقلاب و بازوانش با استکبار داره به اوج میرسه، استاد شما چه میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال 37914 شد که در این رابطه میتوان به آیندهای اندیشید با استحکام بیشتر. موفق باشید
با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: بعد از انتخابات این جمله شهید متوسلیان به ذهنم آمد نمیدونم چرا؟ برای آنچه اعتقاد دارید ایستادگی کنید حتی اگر هزینه اش تنها ایستادن باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است؟!! عرایضی در شب گذشته به عنوان نگاه به کربلا و تاریخی که در کربلا شروع شد عرض شد امید است کمکی باشد برای هرچه بیشتر نسبت به درک تاریخی که در آن حاضر هستیم. https://eitaa.com/matalebevijeh/17133موفق باشید
