بسمه تعالی. سلام علیکم: مگر جز اینست که قرآن استاد الاساتید تفکر است؟ و مگر جز اینست که راه حضور در محضرش، معصوم است؟ و مگر جز اینست که باب ورود به جهان معصوم، همین دروس حوزویست که بعنوان راهی، انسانی را مساعدت میکند برای ورود به اقیانوس بی تهِ روایات؟ و چه خوب راهیست که قبل از هرچیزی، انسان را به خود مینمایاند و فهم خود را آشکار میگرداند!؛ هرچه هستی، خودی؛ نه زبانت زبان دیگری. نه فهمت، نه نگاهت، نه میلت، نه عشقت... هرچه هست از خودست... پس حوزه شاهراه رسیدنست که آوینیمان فرمود: «پیمان علم، پیمان کربلائیست و آنکه این پیمان را با خدا بست در مدرسه درس فقه و اصول میخواند و در جبهه درس عشق...» حال باید بدین فکر کرد که آیا این راه جز برای اهلش جز برای آنکه مردان مرد جایی دارد؟ گویی قبل از اینکه راه بیوفتی باید راه رفته باشی! مقصود اینکه جز با یک ایمان غنی و عمیق میتوان در این مسیر قدم نهاد؟ (گویی از همینک باید در نهایت خود بود، در مسیر بود و هرآنچه را انسانی میتواند رعایت کند تا بتواند جلو و جلوتر رود)
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ خوب و مهمی است و در این رابطه میتوان گفت: «آنقدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید
سلام: قبلا فرموده بودید رهبر انقلاب قدیم گفتند بشار اسد بهتر از پدرش ایستادگی خواهد کرد، پس الان چه شد؟ بشار که وا داد و فرار کرد؟! لطفا توضیح فرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آن نکتهای که رهبر معظم انقلاب در آن زمان فرموده بودند در رابطه با مقابله با جریان داعش بود و پس از آن میتوان گفت آقای بشار اسد نتوانست تحریمها و سختیهایی که بر سوریه اعمال شد را، درست تحلیل کند. مشکلی که روشنفکران غربزدۀ ما نیز در آن قرار دارند. موفق باشید
سلام و عرض ادب: ما به زندگی حیوانی خو کرده ایم در حدی که گاهی نمی توانیم تشخیص بدهیم چه چیزی ما را آلوده و کثیف می کند. منظورم حرام نیست. منظورم مواردی است که در حلال و حرام بودن آن به سبب یه سری مسائلی که شنیده ایم تردید می کنیم و یا مسائلی که در نگاه اول یه فرد معمولی مومن، حرام به نظر نمی رسند ولی نفس ما را آلوده می کنند. سوال من این است که بارها و بارها این اتفاق می افتد و گویی هر گناهی باید یک بار اتفاق بیفتد تا متوجه شویم روح مان را آلوده می کند تا از آن دست بکشیم و بفهمیم که این گناه است و به اطمینان قلبی برسیم که نباید به آن نزدیک شویم. و چقدر تلخ و رنج آوره وقتی در سیمای خود٬ پاکی از دست رفته به خاطر یک خطای در ظاهر ناچیز و بی ارزش را به نظاره می نشینیم. چه باید کرد؟ آیا راه «سریع» برای پاک شدن دوباره وجود داره؟ بهترین پاک کننده چیست؟ وقتی بعد از تضرع و گریه و زاری باز هم ناپاکی می بینیم؟ چگونه از این غصه ها رها شویم؟ و آیا اصلا باید این موضوع برایمان مهم باشد یا نباید حتی به پاکی چهره ها دل بدهیم و نباید آن را اصل بگیریم؟ با این موضوع که هر کس به سیمایش شناخته می شود چه می توان کرد پس. ممنون می شوم این سرگشته را چراغی باشید. یا دلیل العاصین.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتۀ اساتید محترم باید در امور معرفتی و عبادی برای خود برنامه داشته باشیم و مطابق آن جلو برویم تا ان شاءالله موانعِ پیش رو یکی بعد از دیگری حذف شوند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: در مورد تکیه ی فراوان جنابعالی در منشوراتتان به مفهومی به نام «خودآگاهی تاریخی» لازم دیدم تا مواردی را مطرح کنم، اگر بخواهیم آنچه که نیچه در فلسفه ی اخلاق در مورد «اراده ی معطوف به قدرت» را پیش فرض بگیریم و از طرف دیگر آنچه عبدالرحمن جامی و زنده یاد احمد فردید تحت عنوان خودآگاهی تاریخی مطرح کرده اند و عمدتا این خودآگاهی تاریخی ذیل عنوان دو اسم «لطف» و «قهر» مدنظر بگیریم، و از طرفی دیگر مدعیات جنابعالی در مورد پدیداری به نام «انقلاب اسلامی» را ملاک قرار دهیم، در نهایت این خودآگاهی تاریخی ذیل اسم «قهر» قرار می گیرد، و از مهمترین مصادیق آن «واقعه ی ترور سپهبد قرنی» می تواند باشد. آنچه قابل تامل است در دو نکته است، یکی اینکه: اولا تکیه بر مصادیق نمی تواند پشتوانه ی عقلی داشته باشد زیرا جمع نقیضین و ضدین محال است، اگر واقعه ی ترور آقای قرنی مصداقی از اسم «قهر» باشد، در مورد ضد انقلاب و ملحدین نیز می تواند چنین مصادیقی یافت شود مثل واقعه ی سیاهکل دوم اینکه: این مفهوم «خودآگاهی تاریخی» در مواردی چون جلادان تاریخ مثل صدام حسین و یا قاچاقچی بین المللی چون پابلو اسکوبار نیز می توان یافت و یا بعضی از مصادیق شهرت و... چگونه سلوک در راه خدا و دیانت را در ریلی قرار می دهید که قابلیت تطبیق با : «سودجویی» ، «انطباق با محیط» و یا «منطق موقعیت» را دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید این موضوع، جای بحث زیادی دارد که ورود در آن در این میدان ممکن نیست، در رابطه با سؤالی که رفقا در موضوع «حضور تاریخی» داشتند به این نتیجه رسیدیم که مباحث «معنای درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین «علیهالسلام» به صورت کتاب درآید به این امید که تا حدّی معنای حضور تاریخی برای رفقا روشن گردد. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/1622?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1 در ضمن بحثی که رفقا در مرکز «سیمای هنر و اندیشه» در رابطه با سورۀ فتح داشتند، در جلسۀ ششم آن بحث نکات ظریفی را در رابطه با حضور تاریخی به میان آوردند که خوب است نسبت به آن نکات نیز تفکر شود.https://eitaa.com/soha_sima/4736
با سلام و احترام: ببخشید استاد، پیرو سوال ۳۹۶۲۰، در اینجا فرمودید که با اهل فکر بر اساس فکر و اندیشهشان مواجه میشویم. آیا این بدان معناست که اگر آن فکر، ضد دین و ارزشهای الهی هم باشد، باز هم باید با آن مواجه شویم و کاری به حق و باطل بودنش نداشته باشیم؟ ممکن است آن متفکر از راه حق منحرف شده باشد. شاید آن فکر یا متفکر، مثلاً ولایت فقیه را قبول نداشته باشد. آیا در این صورت باید بگوییم ما کاری به تایید یا رد ولایت فقیه نداریم و فقط به درک حضور تاریخ جدیدی که او مطرح میکند توجه داریم؟ جناب استاد طاهرزاده، درست است که شما در مطالب آقای داوری اردکانی غرق شدهاید، اما خودتان استاد اخلاق و معرفت نفس هستید. حرف حق و درست را باید شفاف زد. واقعاً از زمان انتخابات تا به حال، موضعگیریهای بسیاری از خواص، از جمله آقای داوری اردکانی، علاوه بر اینکه به اسلام، انقلاب و اعتقادات مردم ضرر زده، به سفره و معیشت مردم هم آسیب زیادی وارد کرده است. جناب استاد، حداقل شما که اهل فضل و علم هستید و مهمتر اینکه با بصیرت هستید، بهتر نیست به جای دفاع محکم و بیچون و چرا از آقای داوری، به خاطر مردم یک گفتگوی صمیمی با ایشان برگزار میکردید و از خدمات این دولت مطلع میشدید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید ما تکلیف خود را به لطف الهی با انقلاب اسلامی ذیل ولایت فقیه تعیین کردهایم. ولی باید دانست در این موارد بحث در ردّ یا قبول افراد متفکر نباید در میان باشد بلکه باید به تفکر آنها نظر کرد به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب به دانشجویان کالیفرنیا فرمودند: «شما اکنون در طرف درست تاریخ ــ که در حال ورق خوردن است ــ ایستادهاید.» بدون اینکه بخواهند بررسی کنند به ولایت فقیه یا ابعاد فقهی شریعت مقیّد هستند یا نه.
هنوز باید از خود پرسید ما با چه کسانی در طول تاریخ و در این دوران میتوانیم خود را درک کنیم؟ چه کسانی در طول تاریخ و در اکنونِ ما متذکر حضور نهایی ما در ما هستند؟ من در این دوران نمیتوانم از حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» و آیت الله خامنهای و حاج قاسم و سید حسن نصرالله و یحیی سنوار عبور کنم و خود را در جای دیگر جستجو نمایم. موفق باشید
بسمه تعالی. سلام استاد: طی جلسه ای که با سید جواد طاهایی دیروز در نشستی انجام شد. (در حوالی همان متنی که چندی پیش خدمتتان ارسال کردم، که نمیدانم خاطر دارید یا نه!) با بررسی شواهد و برخی روایات و سخنان رهبری و .... اینگونه فهم شد که مقدر تاریخی ما با حضرت امام به اینجا رسید که نقطه آغازی باشد به سمت ظهور ولی عصر سلام الله علیه اما همینی که هست، از ۵ گامی که حضرت آقا بیان میدارند (از انقلاب تا تمدن اسلامی) ایشان گفتند که دولت اسلامی در ظهور رخ خواهد داد. فقه نظام ساز در ظهور رخ خواهد داد. جامعه اسلامی در ظهور رخ خواهد داد. نیز گفتند؛ ما امروز مهمترین مسئله ای که داریم، جایگاه تاریخی ما نظام سازی نیست، دولت سازی نیست، تمدن سازی نیست (البته نه به عنوان یآس آفرینی بلکه به عنوان امید واقعی) گفتند که اصلی ترین نقشی که آخوند امروز میتواند بازی کند تقویت دولت مردمی است و ما هرچه بهتر بتوانیم دولت را یاری کنیم (دولت به معنای ارکان اصلی نظام و نه صرفا قوه مجریه)، سریعتر به ظهور دست خواهیم یافت. این خواسته های رهبری مبنی بر فقه حکومتی، تغییرات اساسی دولت و... اینها نیز وعده ی تو خالی نیست؛ چرا که باید پی ریزی ها وجود داشته باشد، اما نتیجه معلوم نیست (کما اینکه در باب فقه حکومتی ۱۵ ساله به نتیجه نرسیده) و اینکه خواستند ما در توهم معطوف داشتن تمام تمرکز خود بر روی پیشبرد علمی نباشیم؛ بلکه همین علوم حوزوی را بخوبی بخوانیم و بسیجی وار در میدان وارد شویم و معطل نظریه پردازی نکنیم خودمان را و دایم تکرار میکردند که حضزت امام فرمودند شما قیام بکنید و این قیام است که محقق میکند اسلام را و نه بنای علمی محکم بلکه شور ایمان و امید است چند نکته قابل تامل وجود داشت؛ ۱. اسلام بعد از ۱۴۰۰ سال، حتی با وجود بهترین انسان ها که معصومین بودند توانست به حکومت دست یابد، چنان که در روایت هست (بعنوان مثال جنگ زید فرزند حضرت سجاد سلام الله علیه) که گمان میرفته که میشود حکومت اسلامی تشکیل داد، حال آنکه نشد. حال امروز گمان میرود که بشود دولت اسلامی تشکیل داد، اما ادعا شد که نمی شود؛ بعنوان مثال آیت الله رئیسی نماد این کار بود اما به سرانجام نتوانست برسد. و معلوم نیست دکتر جلیلی نیز به قدرت برسد یا نه و نیز بتواند کاری بپیش ببرد یا نه ۲. پس از اینکه گفته شد که امروز انقلاب اسلامی یعنی همه ی دین و نابودی انقلاب مساوی با دین است، گفتند جمهوری اسلامی دینیست که میخواهد به دنیا و اقتضائات آن آری بگوید (که وجه تمایز با مسیحیت میشود) و نیز میخواهد تا یک دوره ای سکولار عمل کند؛ کما اینکه الان اینگونه دارد رقم میخورد (مثال های درخور توجهی هم زده شود از افعال رهبری که بنده دیگر طولانی نمیکنم) ۳. در روایت چنین مضمونی آمده که: مثل ظهور رسیدن مهدی امت سلام الله مثل پرنده ایست که هنوز بالغ نشده و از لانه خارج می شود و به زمین میخورد و فرزندان شیطان پرهای او را می کنند که تفسیر این پرنده را جمهوری اسلامی کردند. ۴. تمام رخ دادهای انقلاب و چه خود انقلاب غیر قابل پیش بینی است و حال اینکه انقلاب خودش را در همین پیش آمدهای غیر قابل پیش بینی دایم خود را به نمایش میگذارد و.... شما نظرتان چیست؟ میتوان گفت که از جهت غیر قابل پیش بینی بودن انقلاب و سرعت وقایع، ما پیش از ظهور به تمدن خواهیم رسید و تنها یک انتظار کشیدن صرف نیست و ما نیز باید بنای علمی عمیقی برای نظام داشته باشیم که این مستلزم خلاف جهت رود حرکت کردن و هزاران بارمرده شدن و زنده شدن در این مسیر است؟ و یا باید ایمانی عقلانی و سرشار بیابیم (که این دیگر نیازی به خواندن کتاب های ۱۱۰ جلدی!!! اصولی و فقهی ندارد) و همگام با مردم در صحنه نگاه به پیشامد ها بخواهیم انقلاب را جلو ببریم؟ (هرچند در نگاه واقع بینانه انقلاب ما را جلو میبرد...)
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید به حکم «فَبَشِّرْ عِبَادِالَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ» باید سخن افراد دلسوز و اهل فکر را مدّ نظر داشت و ذیل تذکرات رهبر معظم انقلاب در نسبت با آن سخنان، جایگاه خود را معلوم کرد. آنچه برای جنابعالی به عنوان طلبۀ حوزۀ علمیه مهم است، فعّالانه دروس مقدماتی حوزه را گذراندن است تا با مبانی تفکر دینی که فرهنگ خاص خود را دارد و در حوزه، آن مبانی نهادینه شده است؛ آشنا و آشناتر شوید. موفق باشید
سلام و احترام: بنده بیست سال سن دارم و حالاتم خیلی متحول نسبت دو سال پیش خود شده. از درون حس گمشدگی و گاهی اوقات هلاکت دارم، چراکه نمیتونم برای ائمه کاری کنم که اونا شاد و رضایتمند باشن، نمیدونم چرا هیچ کاری حس شادمانی رو در من زنده نمیکنه! حس میکنم گرفتن دست گناهکاران و افرادی که راه را گم کردن هدف خلقت منه. چون با اون فقط حس خوبی دارم. هرروز خودم رو دوره میکنم و محاسبه، اما انگار نمیدونم دارم چیکار میکنم. نمیدونم دنبال چی هستم. فقط فکر میکنم هدف اصلیم مستی خداست به واسطه اهلبیت و این کار مرگ را لازم دارد، مرگ دنیایی، اما نمیدانم چه مرگی مناسب من است!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد هر اندازه انسان در معارف توحیدی عمیق و عمیقتر شود، اعمال او مؤثرتر خواهد شد بخصوص در این دوران که رهبر معظم انقلاب بر جهاد تبیین نظر دارند در مقابل تهدید نرمافزاریِ دشمن که سعی در دستکاریِ افکار عمومی دارد. اخیراً عرایضی تحت عنوان «برکات محاسبۀ عمل» شده است. خوب است سری به آن بزنید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/18759
سلام علیکم: دیشب حرم امام خمینی (ره) بودم. فضای سنگینی در حرم احساس کردم. وقتی وارد حرم های امامان و امام زاده ها میشم حس معنوی دارم اما این حالت در حرم امام خمینی بهم دست نداد. حس بیتفاوتی داشتم. به نظر شما علتش چه بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوان گفت هیبت حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» در اسم «جلال» رزق شما بوده تا او را بیشتر و بیشتر بیابید. عرایضی در جواب سؤال خبرنگار محترم روزنامه «عصر ایران» تحت عنوان «امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و چگونگی سلوک اجتماعیِ ما» شد. امید است بتواند در این رابطه افقی بگشاید. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/18662
سلام استاد عزیز: از تدارک و جبران گناهان شخصی و اجتماعی و حقوق ضایع شده خودم و مردم و خدا و معصومین علیهم السلام عاجزم، قدری که فکر میکنم میبینم به همه ظلم کرده ام از دوست و رفیق و آشنا تا غریبه! خاک عالم به سرم است! جای من ته جهنم است! استاد عمر باقیمانده را چه کنم؟ این همه روسیاهی را کجا داد بزنم؟ نکند شقی باشم؟! چطور اینقدر کثیف زیستهام؟ نکند خدا مرا نبخشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی خداوند میفرماید: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» معلوم است حضرت محبوب اولاً: ضعف بندگانش را میشناخته و میدانسته است که تازه وقتی انسان راه بیفتد به خود میآید که چه بیراههها که نرفته است. اینجا است که به گفتۀ جناب جامی: «غره مشو که مرکب مردان مرد را / در سنگلاخ بادیه پی ها بریده اند
نومید هم مباش که رندان جرعه نوش / ناگه به یک ترانه به منزل رسیده اند»
و این یعنی راهی را مدّ نظر باید قرار داد که سیئات را تبدیل به حسنات میکند. یعنی حاضرشدن «مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا» در جستجوی تجدیدِ نظر بودن و دل به حضرت محبوب سپردن و زندگی را مطابق آنچه سیرۀ اولیای الهی میباشد، شکلدادن. موفق باشید
سوالم از خود این است؛ در دل نیهیلیسم چگونه میخواهی ادامه دهی؟ تمام جانم در برابر این سوال بیرمق است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان « راز نیستانگاری دوران و راه عبور از آن» https://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C شده است خوب است که به آن مباحث، نظر بفرمایید. موفق باشید
یه سوال چند ساله توی ذهنم هست: اینکه سال ۹۰ حج عمره قسمتم شد قبل حج که سن حدودا ۲۰ سال رو داشتم الحمدلله با جزوه استاد همراه شدم و قبل از اعزام خیلی حال خوبی داشتم. همش اشک می ریختم و جزوه رو عاشقانه میخوندم. ولی وقتی وارد مکه و مدینه شدم مخصوصا مکه حال خوبم رو گم کردم. همش دنبال اون حس و ارتباطم با خدا میگشتم اما خیلی سخت بود. دچار بهت خاصی شده بودم. ان شاءالله اگر خدا کمک کنه امسال ثبت نام کردم برای حج واجب. میترسم برم ولی دست خالی برگردم. و اون ارتباط رو با خدا پیدا نکنم. اگر میشه جواب سوال من رو از استاد برام بگیرید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً جای نگرانی نیست. حضورها متفاوت است. ولی آنچه در عمق جان انسان در این موقعیتها پیش میآید نوعی از ایمان است که انسان نسبت به فرداهای خود حیاتی خاص را به همراه دارد و به همین جهت تا آنجا که ممکن است نباید از حضور در بیتالله الحرام کوتاهی کرد حتی اگر در همان زمان، همه آنچه که باید احساس کند را، احساس ننماید و به مرور و آرام آرام و حتی در ابدیت آن نوع ایمان برای انسان روشن میشود. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: بابت مزاحمت عذرخواهم. در شب شهادت حضرت زینب «سلام الله علیها» توفیق شد و چند ساعتی در جمع معتکفین عزیز حاضر شدم. تعداد زیادی نوجوان قد و نیم قد با چهرههای نورانی را می دیدم که معتکف بودند و برای حضرتش عزاداری می کردند. حقیر وقتی به این ها نگاه می کردم اشک می ریختم و غصه می خوردم که در این ظلمات آخرالزمان قرار است از طرف جنود شیطان و درّندگان چه بر سر این ها بیاید. خیلی دلم میخواهد به عنوان سرباز انقلاب توفیق کمک به این نسل را پیدا کنم ولی به خاطر بیماری ها و مشکلاتی که دارم راه برایم بسیار ناهموار شده است. چه توصیه ای می فرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید خدا را شکر کرد که چگونه قلب این جوانان و نوجوانان را متوجه چنین حضوری کرده است. در این راستا نکاتی در رابطه با معرفت نفس، آنها را به فکر میبرد که متوجه حضور بیکرانۀ خود باشند. در این رابطه در آیندهای حاضر میشوند که حالت قدسی آن محفوظ است. موفق باشید
سلام علیکم: ان شاءالله اعمالتان مقبول حضرت حق. آری نمیتوانم این همه انسان ها را ببینم و نگویم که در اعتکاف این چنین قد کشیدند و خدا به آنها توجه خاص کرده و به خدا درخشنده ترین افراد از دنیا هستند. همینان که خدا تخم عشق را در دل هایشان کاشته بعضی زود تر و بعضی دیر تر در حال قد کشیدند تا برای خود روزی گلی بشوند و بعضی گل شدند آنها که با دیدن زندگینامه شهدا خود را با رفتار شهدا یگانه میبینند و گریه میکنند زیرا خون ها داده اند. تاریخ تغییر کرده و از نظر بنده که ظهوری خاص از حضرت صاحب الزمان حاضر شده و گویا خدا بنا دارند زندگی را بکاممان شیرین کنند و این است پیروزی نهایی و زندگی حقیقی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این رابطه به خوبی میتوان به امروز و فردای این تاریخ و این جوانان فکر کرد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد فرزانه: استاد شخصی رو میشناسم که انسان متواضع و فروتنی هست و خودبینی و کبر نداره اما بخاطر بیماری طولانی که بیش از بیست سال طول کشیده و خیلی روی زندگیش تاثیر گذاشته و بخاطر بیماریش فشار زیادی رو در محل کارش تحمل میکنه ضعف اعصاب پیدا کرده و دچار پرخاشگری به اطرافیانش شده البته اصلا ناسزا نمیگه اما پرخاشگر شده. میخاستم بدونم این شخص فشار قبر داره بخاطر این حالتش یا بخاطر بیماریش خدا چشم پوشی میکنه؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمیتوان در این مورد نظر داد ولی به هر حال آن فرد باید مواظب خودش باشد و از برکات صفای با مخاطبانش، خود را محروم نکند. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۱. ابزار بودن تن به چه معناست؟ ۲. منظورتون از مستحکم کردن من انسان در صوت شرح نکته ی اول ده نکته از معرفت النفس چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تن، وسیلۀ تکامل روح است. ۲. با عمیقشدن در معارف اسلامی، منِ انسان از نظر وجودی شدت مییابد مثل نوری که میتواند از جهت نورانیت شدت پیدا کند. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی .....................................
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا قوت. با آرزوی توفیق هرچه بیشتر برای آن عزیزان. بنده هر روز صبح بعد از نماز صبح که در مسجد خدیجه کبری «سلاماللهعلیها» برقرار میشود، میتوانم در خدمت عزیزان باشم. مگر صبح یکشنبه. موفق باشید
سلام علیکم: وقتی حضرت عیسی علیه السلام مریضی را شفا میداد و مردم میدیدند. آیا هم عیسی علیه السلام و هم مردم اسم شافی را میدیدند؟ فرق حضرت عیسی علیه السلام و مردم در این مورد چه بود؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر کسی بانظر به معارف اسلامی متوجه اسم شافی باشد؛ آن را در آینه ظهور اسم شافی می یابد، نه اینکه اسم شافی یک پدیده قابل حس باشد و مانند محسوسات دیده شود. موفق باشید
سلام عليكم و رحمة الله: از حضرتعالی چندین متن و سخنرانی دیدم که در آن خطر «فرقه» شدن را بسیار برجسته فرمودید تا جایی که مسلمان شدن اهل کتاب را به دلیل اینکه مستلزم «فرقهای» شدن است کفر خواندید. ولی هر چه در سایت جستجو کردم تعریف محصلی از شما برای این واژه نیافتم. لطفا مشخصا بفرمایید مقصودتان از «فرقه شدن» چیست که آن را با کفر یکی میدانید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین که به جای نظر به توحید ادیان الهی به صرف قالبِ دینداری نظر شود، عملاً آن دین به فرقه ای در مقابل فرقه ای دیگر تبدیل شده است. حال در نظر بگیرید اگر یک مسیحی با توحیدِ حضرت عیسی «علیه السلام» به سر می برد و در دل همان توحید، توحیدِ اسلام را که همان توحید است با افقی عمیق تر مدّ نظر دارد دعوت کنیم به اسلام به عنوان قالبی از دینداری در مقابل قالب دینداری قبلی؛ عملاً او را به عبور از توحید دعوت کرده ایم. در این رابطه با توجه به سؤالهای بعدی، خوب است به آیات زیر توجه کنید که میفرماید: «لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقيمينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً ( نساء/۱۶۲
لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ. يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ (۱۱۳ و ۱۱۴ آل عمران) ملاحظه می کنید که در سوره نساء میفرماید راسخون در علم از اهل کتاب کسانی اند که علاوه بر ایمان به دین خود به آنچه بر پیامبر خدا نازل شده، ایمان آورده اند بدون آنکه لازم باشد وارد شریعت اسلام شوند و در عین حال در آخر آیه میفرماید أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً آنان را اجر عظیمی در پیش است. و همین نکته را میتوانید در آیه ۱۱۳ آل عمران ملاحظه کنید که همین جایگاه را برای مؤمنان واقعی از اهل کتاب قائل است یعنی همانهایی که به نور توحید پیامبرشان مستقر هستند و آنها را در آیه ۱۱۴ یعنی ادامه آیه قبل با وصف « أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ» یاد فرموده است. اینجا است که ملاحظه می کنید علامه طباطبایی این افراد از اهل کتاب را در جایگاه خود مسلمان به حساب می آورند به همان معنای «ان الدین عند الله الاسلام». و همانطور که خودتان متوجه هستید این اسلام به معنای فرقه ای در مقابل فرقه ای دیگر نیست بلکه تسلیم در مقابل توحید الهی است و مسلّم هر آن کس را که متوجه توحید الهی باشد «شاخ گل هرجا که می روید گل است» و این انسانها عملاً جایگاه توحید محمدی را پاس می دارند بدون آنکه لازم باشد به شریعت اسلام وارد شوند همان اسلامی که فرمود: «لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجا» فکر می کنم با توجه به آنچه گفته شد جواب دو سؤال بعدی خود را نیز گرفته باشید. و ابداً بحث پلورالیسم دینی در میان نیست بلکه بحث در حضور در توحید است در عین شدت و ضعف. البته این غیر از انتقادی است که اسلام به فرقه ای کردن بنی اسرائیل نسبت به دین خود دارند و قرآن مکرراً کار آنها را نقد می کند. موفق باشید
سلام علیکم: عرض ادب و احترام فراوان خدمت شما عزیزان. مذاکرات در جریانه، و تیم مذاکره کننده این مذاکرات رو مثبت اعلام کرده و یه موضوع رومیخوام بگم حواستون جمع باشه که اتفاقاتی که داره رخ میده، دو سمت داره تیم مذاکره کننده داره مذاکره میکنه و از طرفی هم جمهوری اسلامی داره با مهره هاش بازی میکنه که درصورت تخطی آمریکا از مواضعش در مذاکره، پلن اصلی ایران اجرا میشه از طرفی نامه بسیار مهم حضرت آقا به پوتین توسط وزارت خارجه، پیام محکمی به آمریکا بود برای اینکه بدونه اینبار خلفوعده کنه با یک اجماع جهانی بر علیهاش روبرو میشه از طرفی هم به ایران آوردن وزیر دفاع عربستان که پسر ملک سلمان هم هست بسیار حرکت خارق العادهای بود اینکه در این زمان مهم عربستان تو زمین آمریکا بازی نکنه خیلی مهمه این دیدار بهقدری به مزاج عربستانیها خوش اومده که پالسهای خیلی مثبتی از سمت اونها داره میرسه و این دو منفعت داره اول اینکه آمریکا، گاو شیرده خودش رو از دست میده و در تامین مالی درگیریهای منطقه دستش خالی میشه دوم اینکه کنترل شدن عربستان یعنی کنترل قطر، امارات و بحرین تا اینها در زمان درگیری احتمالی ایران با آمریکا نگذارند که از کشور اینها بهعنوان پایگاه عملیاتی بر علیه ایران استفاده بشه از طرفی هم این باعث میشه که آمریکا در منطقه جایگاهش رو از دست بده باید ببینیم عربستان در این مسیر چقدر صادقه خبرهایی هم داره میرسه که احتمالا عراقچی این هفته عازم چین میشه و نامهای مهم رو هم از طرف رهبر ایران با خودش خواهد برد چیزی که بنده رو خیلی متحیر کرده اینه که فعالیت مقام معظم رهبری در پشت حوزه دیپلماسی بیسابقه است معمولا ایشان در اینجور مواقع فقط توصیههایی به تیم مذاکره کننده میکردن ولی اینبار دارن نقشه دوم و پلن B ایران رو مدیریت میکنند حضرت آقا باز هم دارن مهرهچینی میکنند و بهزودی خواهید دید که هم اسرائیل و هم آمریکا گوشه رینگ دوباره گیر خواهند کرد از آفریقا غافل نشید، خبرهای عالی در راهه زیر دماغ اسرائیل پایگاه موشکی زدن خیلی مزه میده و دیگه دریای سرخ دو قبضه بهدست محور مقاومت خواهد افتاد جالب اینکه در آفریقا فقط سودان نیست که به محور مقاومت پیوسته سورپرایز و شگفتانه بعدی هم در راهه بازی داره قشنگ میشه باید دید که حضرت آقا میخوان چطور با این مهرهها بازی کنند توافق یا اضاله و سرنگونی اینها از منطقه همون قدری که حواستون به مذاکره است به منطقه هم باشه به زودی اتفاق بسیار بزرگی خواهد افتاد که همگان مبهوت خواهند شد به گوش باشید حواسها جمع اتفاق جالبی در پیشه. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته سلام و عرض احترام خدمت شما استاد عزیز، نظر شما راجع به تحلیل بالا چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی در این تحلیل به میان آمده. حال چه ما امروز و در این شرایط، موانع حضور آیندۀ جهانی خود را پشت سر بگذاریم، و یا رژیم صهیونی حرامزادگی کند و به حکم: «الغریق یتشبث بکل حشیش» بخواهد بازی را به هم بزند که عمق نابودیاش را بیشتر میکند. آنچه هست یقیناً با روش حکیمانۀ رهبر معظم انقلاب، ما به سوی وعدۀ الهی و حاکمیت حق بر زمین جلو میرویم و در همین رابطه ملاحظه فرمودید که رهبر معظم انقلاب در سالروز شهادت حضرت صادق «علیهالسلام» متذکر تقدیر الهی جهت حاکمیت اولیای الهی شدند و علت عقبافتادنِ آن را، تا معلوم شود ما هرگز از آن آینده منصرف نشدهایم و شواهد به خوبی حکایت از آن دارد که آن نوع ضعفها که مسیر را کُند میکند، در زمان حاضر بسیار کم شده. آیا ملتی که آنطور در کنار مردم لبنان، آن کمکها را کردند و در ۲۲ بهمن و روز قدس آن حماسهها را آفریدند، قابل مقایسه با مردمی هستند که حضرت صادق «علیهالسلام» از آنها گِلهمند بودند؟ و جانانه دل به دستورات آن حضرت نسپردند؟
آری! همچنان باید احتیاط کرد ولی همینطور که جنابعالی در تحلیل خود روشن کردهاید باید به آیندهای که چندان دور نیست، امیدوار بود. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: در روز سالگرد سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی خواستم این سؤال مطرح شود که اگر ما در این روزگار از وجود با بصیرت ایشان در عرصه رسانه محروم نمی بودیم و یا لااقل بعد از شهادت ایشان در جبهه انقلاب فعالانی پیدا میشدند که مثل ایشان اهمیت رسانه را درک می کردند آیا مسائل فرهنگی اجتماعی ما مثل حجاب همین می بود که الان هست؟ آیا فقدان شهید آوینی ها در جبهه انقلاب در عرصه رسانه باعث نشد که دشمن هنجارهای اجتماعی چون حجاب را تبدیل به مسئله و بحران کند و از آن با هدف ایجاد تفرقه به عنوان یک گسل اجتماعی استفاده ابزاری سوء کند؟ روزگاری رضا شاه خواست با توسل به زور چادر را از سر مادربزرگان ما بردارد ولی نتوانست. نتوانست چون حجاب مادربزرگان ما یک حجاب خودخواسته بود و برای حفظ کردن این حجاب خودخواسته حتی حاضر بودند هزینه جانی بدهند. بعد از صد سال بر سر جامعه ما چه گذشت که برای برخی از دختران و زنان جامعه ما بی حجابی خودخواسته مطرح شد تا آنجا که برای این بی حجابی خودخواسته حاضر به پرداخت هزینه شوند تا بی حجابی خود را حفظ کنند؟ در اینکه این مسئله در جامعه ما نیاز به آسیب شناسی دارد شکی نیست ولی آیا سوال اول این نباید باشد که آسیب را در کجا می بایست جستجو کرد؟ آیا آسیب را باید در عدم سازگاری نوع خوانش ما از اسلام با تمدن غربی و مدرنیته جستجو کرد؟ به نظر بنده اگر چنین کنیم درست در عکس جهت حل بحران قدم بر می داریم و نقطه قوت هویت ایرانی اسلامی خود را به نقطه ضعف تبدیل کرده و آن را در برابر هر چه بیشتر غربی شدن و در نتیجه بحرانی تر شدن جامعه خود ذبح میکنیم. وقتی حرف از فرهنگ منحط غرب به میان است در حالی که امروزه با چشم خود شاهد به منجلاب رفتن فرهنگ غرب با تمام از خود بیگانگی و بی هویت شدن ملت های دلبسته به این فرهنگ هستیم سوال اصلی این است که به چه هویت فرهنگی محکمی نیاز داریم که از نظر مبانی استحکام و انسجام لازم را برای تقابل با فرهنگ منحط غرب دارا باشد! و این درست همان زن باحجاب مسلمان است با یک هویت ایرانی اسلامی. ولی مشکل در کجاست که این هویت مستحکم زن با حجاب برای بخشی از جامعه زنان ما جا نیفتاد و از آن فاصله گرفتند. به نظر این حقیر ما در این چند سال اخیر نتوانستم با ارائه الگوی هویتی صحیح یک ذهنیت درست از زن با حجاب ایرانی مسلمان در نسل جوان ایجاد کنیم و به ابزارهای الگوساز در جامعه که بدون شک سینما از مهمترین آنهاست یا اهمیت ندادیم و یا این ابزار مهم را به غربگرایان لیبرال واگذار کردیم تا بوسیله یک سینمای مبتذل اوضاع را وخیم تر کنند و بر این زخم باز بیشتر نمک بپاشند. از طرف دیگر دشمن بیکار ننشست و رفت به سراغ تغییر ذهنیت یعنی این نقطه ضعف ما را تبدیل به نقطه قوت خود کرد و از ابزار سینما و فضای مجازی برای هویت سازی و تغییر ذهنیت و درک زنان جامعه ما از حجاب از هیچ حربه ای فروگذار نکرد. به نظر این حقیر نسل جوان ما برای رو آوردن دوباره به هویت باحجاب خود بیشتر از اینکه نیاز به دلیل عقلی و استدلال و مباحثه و نقد و جدل داشته باشد نیاز به یک الگو و یک ذهنیت صحیح از یک زن باحجاب با هویت ایرانی اسلامی دارد. الگویی که ارائه دادن آن سواد میخواهد، مبنای درست فکری و نبوغ هنری میخواهد، الگویی که شاید شهید آوینی عزیز عهده دار ارائه دادن آن در سینما بود اگر الان در میان ما می بود. گاهی یک فیلم خوب کار هزاران ساعت جلسه بررسی و تحلیل و نقد را می کند. فیلمی با ارائه یک الگو، الگویی که با واقعیت فاصله نداشته باشد، الگویی که از بدو تولد تا مرگ طیب و طاهر و بدون لغزش و اشتباه زندگی نکرده باشد، الگویی که چه بسا قبل از الگو شدن خود به طرف فرهنگ غربی و خطر بی هویتی دچار شده باشد ولی در کشاکش حوادث روزگار خود را پیدا کند. الگویی که آن زن بد حجاب یا بی حجاب ما بتواند با آن همزادپنداری کند و با آن ارتباط برقرار کند، گویی سرنوشت خود او باشد و بتواند از پیام آن فیلم برای نجات خود از بی هویتی مدد بگیرد و حتی خود او را تبدیل به یک مصلح اجتماعی کند که در قالب یک زن باهویت مسلمان با سلاح حجاب و فضیلت اخلاق به جهاد با تهاجم فرهنگی غرب برود. با سلام و درود بر روح سید شهیدان اهل قلم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه در نکاتی که میفرمایید بنده به جنابعالی خود را نزدیک میبینم بخصوص که حقیقتاً همانطور که میفرمایید شهید آوینی به نحوی روحِ زمانۀ ما را میشناخت و جوانان ما در مواجهه با سخن او میتوانستند راه دیگری را انتخاب کنند که نه بیرون از حضور در جهان جدید است و نه فرورفتن در منجلاب غربزدگی، و به جای آن حتی در حجاب، قهرمانان پاسداری از حجاب بودند زیرا در آن میدان عملاً هویت تاریخی خود را تجربه میکردند. آری! و صد آری! حقیقتاً ما میدان سینما را تا آن حدّ از دست دادیم که دشمنان ما از طریق همان سینما، ذهنها را تغییر دادند و اینجا است که هوشیاریِ شهید آوینی بیشتر درک میشود که چرا او نیز از طریق همان به گفتۀ خود «آینۀ جادو» یعنی سینما توانست معجزۀ روایت فتح را به میان آورد و با طرح شخصیتهای نمونه، این نسل با همزادپنداریِ خود به آنچه که سخت بدان نیاز بود و گم کرده بود؛ دست یابد. به نظر بنده به نکات دقیقی اشاره فرمودهاید که بهتر است کاربران عزیز همان متن جنابعالی را مدّ نظر قرار دهند تا معلوم شود شهید آوینیِ ما بیش از آنکه برای فردای ما باشد، برای حضور هرچه بیشتر ما در آینده خواهد بود و در این رابطه عرایضی تحت عنوان «با شهید آوینی در کجای تاریخ خود قرار میگیریم؟» https://eitaa.com/matalebevijeh/19105 شده است که خوب است نظری به آن انداخته شود. موفق باشید
دو سوال داشتم که البته مرتبط نیستند. یکی اینکه درباره صدقه که فرمودند مکرر بودنش موضوعیت داره، میدونید که اینترنت بانک یه امکان داره که یه دستور براش تعریف کنیم که هر روز فلان مبلغ از حسابمون به صورت خودکار کم کنه و به حساب دیگه واریز کنه، آیا اینکه یک بار این دستور رو براش تعریف کنیم میتونه مصداق هر روز صدقه دادن باشه؟ یکی هم اینکه این دعاهای مختلف مثل «اللهم اغن کل فقیر و اشف کل مریض» و... همه دعاها که همه خوبی های فردی و اجتماعی رو برای خودمون و همه دیگران میخواهیم، حالا یک وقت هست ما میخونیم، میگیم خب چرا هنوز فقیر هست و...؟ پس این دعا ها مستجاب نشده، ولی خب وقتی فکر میکنم که این دعاها رو هر روز همه خوبان و عرفا و اولیا و در راسشون امام زمان و همه ائمه خوندند و قطعا ائمه و بزرگان وقتی میخواهند مقیاس کلان جهانی و اجتماعی رو هم در دعاشون در نظر دارند آن وقت استجابتش به چه معنی میشه؟ در واقع میشه از نگاه ظاهری ما بگیم قطعا این دعاها مستجاب نشده؟ یا اینکه همه اش در تعجیل فرج جمع میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده همان کاری که میکنید مصداق صدقۀ جاریه به حساب میآید. ۲. در این رابطه میتوان به این نکته فکر کرد که فقرا را خداوند وسیلۀ امتحان اغنیاء قرار داده و فرموده: «وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ «24» لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «25» (معارج). بدین معنا که برای سائل، حق معلومی در اموال اغنیاء هست، وگرنه از آن جهت که فقرا بندههای خداوند هستند، نمیگذارد درمانده شوند. موفق باشید
سلام: من میخوام قرآن بخونم و حفظ کنم برای همین یه منبع یا جای معتبر و ساده ای میخواستم که در کنارش معانی آیات رو هم یاد بگیرم. خود معانی ساده آیات ممکنه نامفهوم باشه در حد تفسیر خیلی پیچیده هم نمیخوام یه چیز بین این ها که وقتی قران رو میخونم بفهمم منظورش از گفتن این آیه چیه که خوندنم بیهوده نباشه. ممنونم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: این فکر خوبی است. پیشنهاد میشود اگر بتوانید کتاب «خلاصۀ تفاسیر المیزان و نمونه» را که جناب استاد عباس پورسیف تهیه کردهاند را کنار آیات مدّ نظر قرار دهید، نتیجۀ بهتر و بیشتری نصیب خود میکنید. موفق باشید
سلام علیکم استاد: طاعاتتون قبول باشه ان شاءلله. دختر خانومی ۲۱ ساله دانشجوی حقوق از بنده پرسید تو اعتکاف گفتن اجازه همسر برای اعتکاف لازم است ولی موقع انتخابات و راهنمایی ۲۲ بهمن میگن اگه شرکت نکنین معصیت کردید و اجازه همسر لازم نیست چرا زن برای عبادتی مثل اعتکاف باید اجازه بگیره ولی به مسائل سیاسی که میرسه اجازه لازم نیست لطفا جواب قانع کننده ای برای این خانوم جوان بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان اینطور فکر کرد از آن جهت که اعتکاف یک امر مستحب است و لازمۀ آن خروج از منزل میباشد اجازۀ همسر لازم است. ولی حضور در صحنههایی که مقابله با کفر و استکبار میباشد و به اصل اسلام مربوط است؛ موضوع، متفاوت است. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز: با عرض معذرت بعضی سوالات مانند 39538 که خیلی طولانی هم هست، میخونیم و شبهه ای ایجاد میشه و درپایان می فرمایید دراین موارد، ورودی ندارم. خب لطفا این موارد رابه ایمیل آن شخص ارسال کنید که وقت عزیزان تلف نشود. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر، پیشنهاد درستی است. به همین جهت با تذکر جنابعالی به حالت خصوصی ارسال شد. ولی به این جهت در معرض نظر و نگاه کاربران محترم قرار داده شد که دیگر عزیزان نیز متوجه باشند که آن موارد، مواردی نیست که ما بتوانیم جوابگوی سؤال کاربران محترم باشیم. موفق باشید
«حضرت سید حسن نصرالله اکنون در اوج عزت است»؛ چشم باطنی که در این تشییع باشکوه، شهید سید مقاومت حسن نصرالله را در اوج عزت می بیند چه نسبتی با چشم باطنی دارد که به واقعه عاشورا «ما رأیت الا جمیلا» نظر می کند؟ و چشم ظاهربین بی بصیرتی که حذف فیزیکی سید مقاومت را برای استکبار پیروزی محسوب می کند چه نسبتی با چشم ظاهربین بی بصیرتی دارد که بعد از واقعه عاشورا کار را تمام شده می داند؟ این چه غم و اندوه همراه با شکوه و زیبایی ست که در تشییع رهبران و مجاهدان مقاومت انسان را در بر میگیرد؟ این چه اشکی ست که در حین این تشییع های باشکوه از ما جاری میشود و این چه حضوری ست که بازگشت ما را به روزمرگی اینقدر مشکل میکند؟ چرا روز اول کاری بعد از تشییع باشکوه حاج قاسم اینقدر برایمان مشکل بود؟ چه رابطه ای میان حضور ما در چنین صحنه ها و بیرون آمدن ما از روزمرگی و ملالت زندگی وجود دارد؟ گویی حضور در لحظه های زودگذر ولی ماندگار این صحنه ها روزنه کوچکی میشود به سوی آن افقی که ما خود متعالی مان را می بایست در آن افق جستجو و احساس کنیم. افقی که انسان فقط در آن افق میتواند از روزمرگی و زندگی تکراری ملالت آور این روزگار رهایی یابد و آن فطرت پاکی که از آن دور افتاده و جانش را به حضور اولیاء الهی پیوند میزند را در درون خود احساس کند و بندگی خود را به معنای واقعی زندگی کند. درود و رحمت خداوند بر روح پاک شهید سید حسن نصرالله و شهیدان راه مقاومت و راهشان پررهرو. ان شاء الله. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: این غم در آن تشییعِ عرشی، غمِ تذکر به خود است که از آن غافله عقب نمانیم و آن اشک، اشکِ طلب راهی است که در مقابل ما به سوی عرش توسط این انسانهای بزرگ گشوده شده است. آری! صحنه، صحنۀ هرچه بیشترِ یافتنِ ابعادی از شخصیت خودمان است که توسط روزمرّگیها فراموشمان شده است. در همین رابطه یکی از حضار در جلسۀ «در آینۀ تشییع شهید سید حسن نصرالله» فرمودند با نظر به این تشییع، احساس عبور از نیهیلیسم را میتوانیم بچشیم. https://eitaa.com/matalebevijeh/18793 . موفق باشید