بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39607

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد شما می‌فرمایید ةنچه در مستند شنود است یا آنسوی مرگ توهمات مغز است در صورتی که نوار مغز صاف می‌شود چطور می‌تواند توهمات داشته باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که ما نمی‌توانیم با چنین خطوراتی برای خود و یا آینده، برنامه‌ریزی کنیم مگر آن‌که با مبانی قابل اعتمادی آن خطورات را تطبیق دهیم و البته این به معنای بی‌احترامی به آن عزیزی نیست که آن خطورات را در خود یافته‌اند. موفق باشید

39515

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم! از گوش دادن شرح تفسیر سوره حمد امام خمینی (ره) یک سوال برایم پیش آمده است. آیا وقتی من ممکن الوجود بودم و واجب بالغیر شدم، آیا بودن در حالت واجب بالغیر بودن من همان فطرت است؟ با تشکر از زحمات شما استاد عزیزم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! فطرت ربطی به خلق شدن و یا نشدن انسان ندارد. ذات هر انسان، «فطرهم علی التوحید» است. موفق باشید

39413

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خداوند بصیر است. آیا می‌شود گفت که بینایی بنده تجلی بصیر است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است. به گفتۀ علامۀ طباطبایی اگر خود خداوند بصیر نبوده باشد و بصیربودن برای خودش معنا نداشت، چگونه از آن آگاهی داشته است که به بندگان عطا کند؟ موفق باشید

39359

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ادب: استاد وقتی زندگی عرفا را مطالعه می کنم خیلی از آخرت خودم می ترسم. با اینکه سعی خود را در انجام صحیح واجبات می کنم ولی باز از این دست خالی، وحشت دارم. آیا می شود گفت که نوع واجبات دینی، طوری تنظیم شده که انسان را آهسته، دائمی و همگانی در جریان رسیدن به خدا نگاه می دارد؛ و این مقدار نه فشار دارد و نه جلوی زندگی و کارهای روزمره را می گیرد. ولی انسان را تبدیل به حضرت عرفان نمی کند. خوش خوشک رفتن است! و تا آخر و عوالم بعد هم همین است؟ دیگر ترس از برزخ و عذاب و این ها در همین دنیا هم مشکلات، در نتیجه کارهای خودمان اتفاق می افتد ولی هلاک نیستیم!!! صوت معاد شما را گوش کرده ام و کتابش را هم خوانده ام. ولی باز هم از عاقبت و عوالم بعد وحشت دارم‌. دلم می خواهد که از بودن با چنین خالق بی نهایتی لذت ببرم ولی هر لحظه از ترس اعمال و غفلت دل، در رنجم که چه شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که انسان در نسبت با خدا و ابدیتِ خود، راه بیفتد و در راهی که در این زمانه برایش گشوده شده، خود را حاضر کند که همان درک عمیق معارف توحیدی است در عین توجه به تاریخی که با انقلاب اسلامی گشوده شده. در این صورت هر چه قدر انسان جلو و جلوتر برود، بیشتر احساس می‌کند عالم او گشوده و در راستای نزدیکی به انسان‌های کامل همچون مولایمان علی «علیه‌السلام» انسانی‌تر شده. در این رابطه اخیراً عرایضی تحت عنوان «علی «علیه‌السلام» معجزۀ نبوت» شده است. خوب است به آن بحث رجوع شود. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/18472

39921

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: مجموعه های زیادی وجود دارند که همّ و غم و شعارشان انقلاب و نظام اسلامی است با این وجود در عمل ضعف ها و شکاف عمیقی با مبانی نظام اسلامی دارند، انجام دادن کارهای مثبت با نیت قرب خداوند که موجب تقویت این مجموعه ها می‌شود از آن حیث که نمی‌توان گفت استفاده نیکو از آن خواهد کرد صلاح است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال وظیفۀ ما می‌باشد که به آن عزیزان کمک کنیم تا در کارهای خود بهترین نتیجه را پیش آورند. موفق باشید

39920

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود بر استاد عزیزم: امیدوارم در مسیر یاری امام زمان سالم و با نشاط باشید گستاخی من رو ببخشید اگر سوالهام زیاده یا بهم ریخته‌ست، اصلا حال خوشی ندارم و اونقدر مغزم رو مشغول کردن که حقیقتا حس می‌کنم حالت تهوع دارم (برای پاسخشون از افراد متعددی پرس و جو کردم اما قانع نشدم و در ضمن سیر مطالعاتی شما رو هم دارم با دقت و جدیت تمام هر روز دنبال می‌کنم) خواهش می‌کنم حداقل شما بی توجه نباشید به سوالاتم واقعا فلج کننده ان، کسی رو جز شما ندارم ۱. اگر امام زمان اونقدر قدرت دارن که قراره پس از ظهورشون با صلح و عدالت بر کل دنیا حکومت کنن، پس چرا تامین حفاظت جانی‌شون باید توسط شیعیان انجام شه؟ که تازه ما نیاز به انرژی هسته ای داشته باشیم برای حفظ جانشون... این با چه منطقی جور در میاد؟! ۲. قرآن می‌فرمایید انسان هدایت نمی‌شود و حقیقت را نمی‌بیند مگر اینکه خدا بخواهد. پس اختیار انسان چی میشه؟ ۳. از طرفی تمام آدم ها با یک دینی به دنیا میان. منم اگه تگزاس به دنیا اومده بودم الان کافر بودم. این عادلانه نیست، حقیقت و آیات خدا به طور مساوی به افراد نشون داده نمیشه. شیعه بودن من ارزشی نداره! ۴. اگر خدا میدونه یکسری انسان ها شر هستن و این مقدر شده، پس چرا اصلا اجازه میده به دنیا بیان تا سپس به جهنم برده شن؟ مگه مهربون نیست؟ ۵. میگن خدا میدونه نتیجه آزمایش بنده چیه، ولی همچنان آزمایشش میکنه تا رشد کنه. آیا نمیتونه این رشد و آزمایش رو از طریقی به غیر از مشکلات و رنج کشیدن رقم بزنه؟ ۶. اسلام چه توجیهی داره برای تولد کودکانی با بیماری خاص نظیر پروانه ای ها یا سرطانی ها که از بچگی درحال عذاب کشیدن هستن؟ خواهش می‌کنم نگید رشد و کمال و آزمایش و... الان فردی که تن سالم داره و در مسیر کسب علوم دینی و مددرسانی به مردم و... قدم بر میداره بیشتر رشد کرده یا اون بنده خداها که اصلا چیزی از دنیا نمیفهمن؟! ۷. من متوجهم که جریانات غزه برای بقیه مردم جهان یک آزمایش و معیار سنجشه، اما برای خود غزه ای ها چی؟ بچه ای که کل خانوادشو از دست داده باید چطوری به زندگیش ادامه بده؟ چرا خداوند داره تماشا میکنه آخه تا کی؟ ۸. بسیاری از تبهکارها و بزهکارها کودکی وحشتناکی داشتن، بنابراین نمیتونیم تمام بار گناهانشون رو اختیار خودشون بدونیم. منم اگه جای اون بودم همینجور میشدم. این چطور در حیطه سنجش خداوندی میگنجه؟ ۹. وقتی یک دختر در خانواده ای معتاد به دنیا میاد و پدرش او رو مجبور میکنه از بچگی برای تامین پول موادش تن فروشی کنه، این چطور در عدالت خداوند قابل توضیحه؟ میلیاردها مصداق این شکلی وجود داره که بنظر میاد خدا فقط ناظره یا براش اهمیتی نداره. ۱۰. اینما تولوا فثم وجه الله. خب پس نتانیاهو هم وجهی از خداست؟! چطور ممکنه از خداوندی بی نهایت مهربان و بی نهایت بخشنده، چنین بندگان شر و شیطانی خلق شده باشن؟! ۱۱. اصلا مگه نمیگن «بیده ملک السماوات و و الارض»؟ اگه اراده خداوند بی نهایته و همه جا هست پس چطور ممکنه اراده انسان خارج از حیطه اراده خدا باشه؟ منظورم اینه که میگید انتخاب دین یا کافر شدن به خود انسانه. یعنی خدا نقشی در این انتخاب انسان نداره؟! مگه همه چیز دست او نیست؟ اندیشه های بودایی یا هندوئیسم که رنج ها رو نتیجه ی کارما و زندگی های قبلش شخص میدونن خیلی بیشتر با عقل جور در میاد. ببخشید استاد من دارم دیوانه میشم. یعنی شدم. خیلی وقته.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب است که ذهن جنابعالی دارای چنین سؤالاتی است و مسیر دینداری آن است که انسان بتواند بالاخره جواب این نوع سؤالات را بدهد. خود بنده نیز در چنین شرایطی بودم. ولی اولاً: متوجه هستید که جواب به هر کدام از این سؤالات نیاز به زمان زیادی دارد و ثانیاً: مانند کاری است که شهید مطهری عزیز در کتاب‌هایی مثل «عدل الهی» و «انسان و سرنوشت» انجام دادند. به همین جهت پیشنهاد بنده آن است که در مسیر مطالعاتی که شروع کرده‌اید، متوجه معارفی خواهید شد که در دل آن معارف، جواب بسیاری از سؤالات خود را خودتان خواهید داد بخصوص وقتی خود را با عبادات الهی مأنوس کنید که در آن صورت قصۀ «خود، راه بگویدت که چون باید رفت» به ظهور می‌آید. به عنوان مقدمه، علاوه بر سیر مطالعاتی سایت، مطالعۀ کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را که روی سایت هست شروع بفرمایید خوب است. موفق باشید

39916

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ممنونم از وقتی که می‌گذارید. چند روز است که نمی‌توانم این سوال را از خود دور کنم. که برای غزه چه کار می‌توان کرد؟ حمایت مالی؟ همین؟ چطور می‌شه با دیدن وضعیت مردم غزه زندگی کرد؟ چطور میشه کارهای هر روزه را انجام داد. مثل قبل. انگار نه انگار که کودکان غزه یا از گرسنگی و سرما شهید می‌شوند یا از بمباران و زیر آوار خانه ها. یا بدن هاشان به آسمان پرتاب می‌شود! چطور می‌توان زنده بود؟ اگر بخواهیم زندگی کنیم باید خود را به خواب بزنیم تا نفهمیم که مسلمانانی در غزه دارند زجر می‌کشند. اگر بخواهیم توجه کنیم به غزه... نمی‌دانم. چه‌کار می‌توان کرد؟! نمی‌دانم این اتفاقات ما را به چه چیزی فرا می‌خواند؟! کاش آوینی ای بود تا در روایتش نسبت ما را با این اتفاقات روشن کند. به قول حاج قاسم جنگ ما یک گنج بود. حالا هم همینطور، جنگ آمده است تا مردان مرد را بیازماید. ولی ما کجاییم؟ چه می‌کنیم؟ چه باید بکنیم؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. یا باید در کنج خانه غفلت قایم شد و یا از غصه دق کرد، نه تنها غصه کشتار وحشیانه ای که رژیم صهیونیستی انجام می‌دهد، نه! بلکه غصه جا ماندن از مسیر شهادت و تاریخی که مردم غزه دارند رقم می‌زنند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «در قضایای غزّه، واقعاً این باند تبهکار که بر فلسطین حکومت می‌کنند، از حد گذرانده‌اند تبهکاری را؛ واقعاً از حد گذرانده‌اند! بنده هیچ به یاد ندارم، سراغ ندارم این‌جور حرکتی را که متعمّدانه و با هدف‌گیری خاص، مظلومین را، کودکان را، مریضها را، خبرنگارها را، بیمارستان‌ها را، آمبولانس‌ها را بزنند؛ یعنی واقعاً این خیلی چیز عجیبی است، این خیلی شقاوت فوق‌العاده‌ای می‌خواهد که این باند و این گروه تبهکارِ خبیث [از آن] برخوردارند! به نظر من دنیای اسلام باید یک حرکتی بکند، یک کاری باید بکند. بایستی با یک هماهنگی خوبی ــ چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ سیاسی، چه در صورت لزوم از لحاظ عملیّاتی ــ دنیای اسلام مجتمعاً روی این مسئله فکر کنند و کار کنند. البتّه آنها منتظر تازیانه‌ی خدا هم باید باشند؛ یعنی این‌جور ظلم کردن، پاسخِ خداییِ سختی خواهد داشت ــ در این تردیدی نیست ــ ولی این [پاسخ الهی]، وظیفه‌ی مردم را، وظیفه‌ ما را، وظیفه‌ دولتها را کم نمی‌کند. خدای متعال کار خودش را می‌کند، ما هم باید وظیفه‌ی خودمان را انجام بدهیم.» و این‌جا است که اگر هر راهی برای کمک به آن مردم مظلوم پیش آید، وظیفۀ همۀ ما می‌باشد که کوتاهی نکنیم. ولی گویا خداوند شرایطی فراهم نموده است تا از یک طرف چهرۀ اصلی جبهۀ استکبار روشن و روشن‌تر شود و از طرف دیگر معنای امروزین حاکمان جهان اسلام روشن شود، تا معلوم گردد این نوع حاکمیت، امکان ادامۀ خود را از دست داده است و ما نیز باید آماده باشیم تا هر نوع امکانی که جهت این امر پیش می‌آید را استقبال کنیم. گویا خداوند در این شرایط اردۀ خاصی فرموده است تا هرکس امتحان شود. موفق باشید

39902

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: ما به همراه جمعی از جوانان در تهران و در مسجد محل حدود ۱۰ سال است که کارفرهنگی می کنیم. در سال های اخیر برنامه های مختلفی جهت جذب نوجوانان به سمت فضای اسلامی و‌انقلابی گذاشته شده است. اما در حوزه کار قرآن اعم از روخوانی و روان خوانی و قرائت و حفظ ضعیف عمل کردیم و در مجموع فضای نوجوانان فضای قرانی به شکل خاص نمی باشد فلذا تمایل به کار قرآنی کمتر وجود دارد و معمولا علاقه ای برای پیگیری موضوعات و مسائل قرآنی وجود ندارد. هرچند که همه نوجوانان و جوانان فضای اسلامی و انقلابی دارند و برای پیشبرد اهداف انقلاب تلاش بسیار می کنند و حتی از زندگی شخصی خود برای کار فرهنگی مایه می گذارند. با وجود چنین وضعیتی نسبت ما با قرآن چگونه تعریف می گردد؟ آیا به جهت اینکه در مجموع روحیه ها نسبت به یادگیری قرآن سویه ندارد باید از کار قرآن صرف نظر کرد؟ چگونه نوجوانان و جوانان را به کار قرآنی و یادگیری قرآنی سوق بدهیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نمی‌توان از انس با قرآن و تدبّر در آن بخصوص در این زمانه صرف نظر کرد. پیشنهاد بنده آن است که رفقا نکات اصلی تفسیریِ استاد فیاض‌بخش در رابطه با سوره بقره را که هر جلسه کمتر از ۲۰ دقیقه است، یادداشت کنند و هر هفته ۳ جلسه را گوش بدهند و در یک جلسه هرکس یادداشت‌های خود را به مباحثه بگذارد. کانال مباحث استاد، https://eitaa.com/Jelvehnooralavi . موفق باشید

39755
متن پرسش

سلام استاد: حالتون خوبه؟ لطفا راجع به شعار امسال راهنمایی بفرمایید چه کارهایی از دستمون بر میاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد نیاز به جلسات متعددی دارد از آن جهت که مردم متوجه شوند برای عبور از مشکلات اقتصادی باید به عنوان یک جهاد، نسبتی بین سرمایه‌گذاری برای تولید برقرار کنند و دائماً در حدّ توان برای تولید، سرمایه‌های خود را ولو اندک، به کار گیرند و دولت نیز در این راستا زمینه‌ها را فراهم نماید. بنابراین سخنان رهبر معظم انقلاب در این رابطه را به عنوان یک راهکار اساسی که در مورد آن به خوبی فکر شده است، باید در نظر گرفت. در این مورد خوب است نظری به فیلم سَر انگُشتِ فاطمی https://eitaa.com/soha_sima/4786 بیندازید. موفق باشید

39713

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

نماز شب ها تمرکز نداریم و حضور قلب نیست و گاهی اوقات میگیم خیلی خسته ایم و اصلا حس نیست؛ اینجا باید بخونیم حتی بدون حضور قلب و خواب آلودگی یا بزاریم بعدا؟ البته احساس می‌کنم نماز شب رو قبل هرکاری خوندن حتی با خستگی بهتر از خوندن اون بعد از کارهاست با سرحالی، چون نور نماز شب به خود خواب هم اثر میده و از بین می بره و تجربه بوده با این حالت کسلی و خستگی رفته و یجورایی درمانه ولی در کل نمازها بدون حضور قلب و توجه هستیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون آن‌که به خود سخت‌گیری کنیم، اگر بتوانیم بخصوص در موقعیتی مثل ماه رمضان، نماز شب را حتی در حدّ دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر، به‌جا آوریم خوب است. موفق باشید

39711

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: فرموده اید که در عرفان تعریف اسم عبارت است از ذات به صفت خاص. سوالم این است که آیا ما می‌توانیم غیب الغیوب را به عنوان ذات در نظر بگیریم؟ با تشکر از توجه شما استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نکتۀ خوبی را می‌فرمایید. موفق باشید

39601
متن پرسش

 سلام وقت بخیر: روز جمعه که بمباران شدید ضایحه، احتمال شهادت سید حسن را سر زبانها انداخت برخی اخبار افراد موثق باعث دلگرمی بود که با اطمینان می‌گفتند برای سید حسن اتفاقی نیفتاده و ایشان قبل بمباران از محل خارج شده بودند. روز شنبه بعد از ظهر خبر شهادت تایید شد که خیلی برای من نگران کننده بود چون دائم در ذهنم این تخیل را مرور می‌کردم که قرار هست یک روزی سید حسن را ببینم و حتما از اخبار برخی فعالیت‌های من ایشان خوشحال خواهند شد. از آنجا که هر چیزی در تخیلم مدام در رفت و آمد بوده تقریبا به نوعی به وقوع می‌پیوست، برای خودم جای شک و تردید زیادی بود که نکند سید حسن شهید نشده باشند. بعد از ظهر روز شنبه با همین شک به یکی از کارشناسان کانال دار در ایتا پیام دادم که اخبار موثق کانال تان چیز دیگری می‌گفت در حالی که الان در کانال تان خبر شهادت سید را کار کردید. پیام ایشان این بود که خودم هم تازه فهمیدم. من از هول اینکه این تخیلاتی که داشتم چه می شود به صورت خودم سیلی زدم و نمی دانستم با این خبر باید چه کنم. با دوستم صحبت کردم که گلستان شهدا همدیگر را ببینیم. کمی قدم زدیم و بالای سر شهید خرازی ریز ریز گریه می‌کردم و به آسمان و ابرهای پاره پاره‌ی آن نگاه می‌کردم که وسط تابستان باریدن گرفته بود. قدم زنان به سمت مزار یکی از شهدای اخیر هوافضای سپاه رسیدیم. شهیدی که من مدام فکر می‌کردم که ایشان زنده است و این مزار دروغ است. صندلی رو به روی این مزار نشستیم و من این فکرهایی که داشتم را با دوستم در میان گذاشتم که سید حسن احتمالا زنده باشند و شاید این یک فریب رسانه‌ی باشد. دوستم شروع به صحبت کرد که آقا پیام تسلیت دادند و یادت می‌آید آقا چی گفتند؟ خواستم بگویم آقا دعوت به صبر و استقامت دادند که یک بغضی که نمی‌دانم از کی در گلویم گیر کرده بود ترک برداشت و با فریاد بلندی که خودم را هم متعجب کرده بودم شروع به گریه کردم و اشک دیگر بند نمی‌آمد. تقریبا دو سه روزی در حال گریه پراکنده گذشت. ولی هنوز ته دلم می‌خواستم باور نکنم که سید حسن را دیگر هیچ وقت نمی‌بینم و می‌گفتم شاید خیلی زود ورق برگردد. در همان ایام مدام کانال های ایتا را زیر و رو می‌کردم و اخبار را رصد می‌کردم و دیگر خبری نبود که نخوانده باشم. یک بار که داشتم کانالهای ایتا رو پایین و بالا می‌کردم در کانال یکی از فعالین جبهه مقاومت دیدم که این پیام قرار گرفته که: «سید حسن زنده هستند» و با تاکید و اطمینان این خبر را ارسال کرده بودند. سریع دست به کار شدم این پیام را برای یکی از دوستانم بفرستم و بگویم که این هم شاهدی برای ادعای من که سید شهید نشده، ولی تصمیم گرفتم اول اخبار بعدی این کانال را هم ببینم که هر چه خبرها را پایین می‌آمدم متوجه شدم این خبر مربوط به همان روز جمعه و شبهه شهادت بوده و روز شنبه که خبر قطعی شده بود کانال هم شهادت را تایید کرده بود. منتها نمی‌دانم چرا این کانال که من اخبارش را قبلا مرور کرده بودم باز دوباره خبرهای قبلی را برای من نمایش داده بود در حالی که من همه‌ی خبرهای گذشته مربوط به روز جمعه و شنبه را در تمام کانال ها خوانده بودم. ولی به هر حال تکان عجیبی به من داد و یک لحظه با تمام وجودم امیدوار شدم و خیلی سریع هم ناامید. قبول دارم که شهدا زنده هستند اما من نوع دیگری از زنده بودن را برای سید حسن می‌خواستم و برای همین خیلی دلم می‌سوخت. بیشتر از همه دلم بابت مظلومیت سید می‌سوخت و اینکه خودم فکر می‌کردم این برنامه حامل خبرهای خیلی شیرینی هست و از این ناراحت بودم که این خبرهای خوش به سید نرسیده در حالی شهید می‌شوند که آن اتفاقات خوب هنوز رخ هم نشان نداده. نگران این بودم که چه اطلاعی از این برنامه به ایشان داده شده و دوست داشتم همه‌ی آنچه من می‌دانستم را ایشان هم می‌دانستند. به هر حال بعد از شهادت ایشان قفل زبان برخی افراد و گره‌ی کور بعضی رخدادها باز شد و من به نوع دیگری زنده بودن سید را تجربه کردم. بله حقیقتا همین است و این رخدادها اثر حیات سید حسن و سردار سلیمانی بود و به خوبی احساس می‌کردم که آنها و برخی دیگر از شهدا به شدت در چنین برنامه‌هایی که متصل به انقلاب اسلامی هستند حیات فعال دارند و بودن خود را در این برنامه‌ها به شکل نادیدنی ولی محسوس توسعه می‌دهند. الان خوشحالم که ابعاد زیادی از این برنامه روشن شده و خوشحالترم که آقا این اخبار را شنیدند و حسرت می‌خورم که نتوانستم در دوران زندگی سید ایشان را خوشحال کنم ولی به هر حال تقدیر الهی این بود و بنا بود یک حیات دیگر هم جلوی چشم همه‌ی ما قرار بگیرد. مطمئن هستم که سید حسن تمام نشده و ادامه دارد. خیلی راضی و واقعا قدردان هستم که این برنامه هم محل حضور ایشان است و اگر آن طوری که آرزو داشتم نشد این شکل هم چون مطابق تقدیر الهی هست خوب است. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند چه اندازه زیبا به ما نشان داد به قول شما که شهیدانی مانند سید حسن نصرالله با شهادت خود، بودنِ خود را به صورتی نادیدنی ولی محسوس توسعه می‌دهند و ملاحظه فرمودید که در آیینۀ تشییع آن سید بزرگوار هزاران هزار زندگی به ظهور آمد و حقیقتاً با آن تشییع بزرگ، منظقۀ آرامش استکبار به پایان رسید و این است معنای تأثیر شهادتی که دشمن کوردل نفهمید، ولی گرفتار آن شد. موفق باشید 

39555

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: می‌خواستم بدونم که عینیت ذات و صفات در مرحله الله در مقام احدی است یا الله به اسم جامع الله؟ با تشکر از توجه استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در مقام ذات، این مسئله بیشتر قابل درک است. موفق باشید

39497

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: در بیانات شما آمده است که عشق در موطن خیال شکل می‌گیرد. از سوی دیگر ما امامان معصوم (ع) را در دعاهایی که از آنها به ما رسیده است می‌بینیم که چگونه عاشقانه با خداوند متعال راز و نیاز می‌کنند. می‌خواستم بدونم که این دعاهای عاشقانه را معصوم (ع) در خیال نورانی اش با خدا انجام داده است؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوار!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد؛ قلب، محلِ محبت به حقایق است که آن اتصال خیال نورانی نفس است با حقیقت که عنوان قلب بدان اطلاق می‌شود. موفق باشید

39895

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من مدتی است که دنبال سلوک هستم و خیلی تلاش می‌کنم. ولی یه سری امور را نمی فهمم و مستقیما در سخن عرفا به آن اشاره نمیشه. مثلا دست زدن برای سالک اشکال داره؟ آیا کتابی هست که آداب معاشرت یه سالک در قرن ۲۱ که سبک زندگی های خاص خودشو داره، با جزئیات توضیح بده چطور زندگی کنیم و چطور با دیگران رفت و آمد کنیم؟ مثلا اگه تولدی دعوت شدیم که سالم بود یا اصلا تعریف تولد سالم از ناسالم چیه و خیلی سوالات دیگه. من خواب دیدم حضرت زهرا رو صدا می‌زدم ولی فایده نداشت و فهمیدم سبک زندگیم با چیزی که ایشون بخواد سازگار نیست یعنی لابد اثری از ایشون در سبک زندگیم نیست. سلوک فردی رو نمیگم این رو می فهمم و برنامه مطالعاتی و تقریبا عبادی دارم. ولی سلوک جمعی، با دیگران چطور باشم کجا برم کجا نرم، حتی صحبت عرفا رو بشنوم نمیدونم اون رو برای رتبه من میگن یا برای رتبه خودشون. و اون هم خیلی کمه. یه مثال میزنن که اصلا برام اتفاق نیفتاده ولی ده مثال که اتفاق افتاده در صحبتاشون ندیدم و واقعا سواله برام که چطور زندگی کنم. ممنون میشم چند کتاب معرفی کنید برای آداب معاشرت و آداب بقیه امور زندگی برای یه سالک و به من توصیه کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به همان معنایی که فرموده‌اند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت» ان شاءالله با تدبّر در قرآن خودِ قرآن راهنمایی می‌کند و در آن رابطه می‌توانید سؤالات خود را بیابید. نکته‌ای که سؤال‌کنندۀ محترم شمارۀ 39896 در قسمت چهارم سؤال خود متوجۀ آن هستند. ۲. به هر حال طبق روایات صادره از معصوم نمی‌توان به صِرف خواب اعتماد کرد. ۳. حرکات طرب‌انگیزی که خلاف شأن مؤمن نباشد، اشکال ندارد مانند دست‌زدن در برنامۀ محفل. ولی همان‌طور که بزرگان ما فرموده‌اند دست‌زدن در مسجد ظاهراً با شأن مسجد و فضایی که باید در مسجد جاری باشد؛ نمی‌خواند.  موفق باشید

39875

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: برداشت بنده از بعضی دروس جنابعالی این است که جهان هستی اعم از ملک و ملکوت ظهور اسما و صفات الهی بوده ولی بین ظاهر و مظهر یا ظهور و محل ظهور دوییت نیست و ذهن اینها را از هم تفکیک می‌کند مثلا اسم لطیف در عالم ماده صورت آب بخود می‌گیرد و اسم جمیل صورت گل / ولی اهل حس با حواس ظاهر صورت و شکل می‌بینند و ماهیات را اصل می‌پندارند ولی اهل باطن علاوه بر این صورت نازله ملکوت و باطن آن را هم با قوای باطن و قلب شهود می‌کنند و مسئله ظهور اسما و صفات الهی مثل قوای نفس و آلات قوا نیست که قوه بینایی در موطن چشم ظهور کند و بین این دو یعنی ظهور و محل ظهور دوییت باشد و همین قوه بینایی نمی‌تواند در موطن گوش ظهور کند چون تناسبی بین آن دو نیست آیا این برداشت درست است؟ و اگر درست است سنگ یا خاک ظهور چه اسمی می‌توانند باشند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که متذکر هستید. در مورد قسمت آخر سؤال خوب است  به بحث «برهان صدیقین» و صوت‌های مربوط به آن رجوع شود از آن جهت که وقتی «وجود» در مراتب تشکیکی خود تازل و نازل‌تر می‌شود، در محدودیت خود تا مرتبۀ عالَم ماده نازل می‌گردد و از این جهت پدیده‌های مادی مرتبه‌ای از وجود هستند با محدودیت خاص خود. موفق باشید

39862
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: رنج مردم غزه را با دیدگاه الهی و قرآنی چگونه باید توجیه و توصیف کرد که اولا موجب شک ما نسبت به الطاف خداوند نشود ثانیا بر ایمان ما هم افزوده شود خداوند متعال از یک طرف خود را به اسما حسنا توصیف می‌کند و از طرف دیگر می‌فرماید «الم یعلم بان الله یری». اما در قبال رنج و شکنجه مخلوقات خود در منظر ما ظاهرا نظاره گر است البته نگویید خدا را با انسان مقایسه نکنید و خدا که انسان نیست بالاخره خوبی خوب است و اکثر مسلمانان جهان که مرده‌اند و کاری نمی‌کنند و عده ای گرسنه و تشنه و بی سر پناه در محاصره قرار گرفته اند و هر روز هم بمباران می‌شوند آیا توجه به آنها از اسما حسنا هست یا نیست؟ شاید بگویید برای رسوایی و شناساندن استکبار جهانی و منافقان از امت اسلام باشد ولی به چه قیمتی؟ به قیمت شکنجه ۲ میلیون انسان؟ مشکل بنده پیدا کردن جایگاه صفات الهی و سنن الهی و تطبیق آن با مسائل روز است ولی در این مورد خاص یعنی جریان غزه که شاید از بد ترین ها باشد و موارد مشابه مثل جریان اصحاب اخدود هر چه فکر می‌کنم نمی‌دانم آن را با کدام صفت الهی باید توجیه و تحلیل کرد و البته باز نگویید در مقابل هستی نامحدود اینها چیزی نیست یا بر اساس صفت غنا برای خدا چیزی نیست اما برای آنها که رنج می‌برند هم چیزی نیست؟ اینجا باید نظر به کدام سو انداخت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئلۀ حساسی است. واقعاً اگر کربلا و نگاه حضرت زینب «سلام‌الله‌علیها» به صحنه نبود که همه چیزشان را از دست دادند، ولی با بصیرت خود متوجه شدند برای عبور از تمدن پیچیدۀ اُموی باید این هزینه‌ها را داد؛ انسان حیرت می‌کرد که خدا با جریان غزّه آن‌طور که می‌فرمایید چه چیزی را می‌خواهد در این تاریخ به میان آورد؟ آیا می‌توان در دل این حادثۀ بزرگ، ما نیز به این نتیجه برسیم که برای عبور وجدان‌ها از وضع پیچیدۀ استکبار و روح نژادپرستیِ غرب باید بگوییم «ما رأیت الاّ جمیلاً»؟ و مانند رهبر معظم انقلاب این‌طور فکر کنیم که: «نمونه دیگری از بروز اراده الهی، تجمعات ضد صهیونیستی در اروپا و حتی آمریکا و افزایش چشمگیر حمایت افکار عمومی جهان از مردم فلسطین است.»4/12/1403  ایشان معتقدند قضیه، قضیۀ بروز اراده الهی است که بنا دارد در این صحنه‌ها عظمت اسلام را نشان دهد و بی‌حساب نیست که می‌فرمایند امروز عزّت پرچم اسلام در دست مردم غزّه است از آن جهت که فردا، فردایِ دیگری خواهد بود به همان معنای «ایمان» و «امید» و حضور خاص اسلام در آینده با هویت آخرالزمانیِ آن. موفق باشید    

39838

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آیا عشق و حبی که ناخودآگاه نسبت به مومنین صاحب معرفت پیش می‌آید هم از جمله خیالاتی است که ما را از خودمان می‌دزدد و بیخود می‌کند که درباره آن گفته اند: این برونی‌ها همه آفات توست؟ اگر شدت داشته باشد چه؟ «الذین آمنوا اشد حبا لله» چه عشقی است؟ عشق به خود؟ یا این مورد را هم شامل می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آینۀ اهل معنا این «حقیقت» است که رُخ می‌نمایاند و این حبّ، عطای الهی است از آن جهت که فرموده‌اند: «مهر خوبان در میان جان نشان / جان مده الاّ به مهر دل‌خوشان». موفق باشید 

39740

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: آیا خوندن کتاب های رمان (داستان نوجوانان) ما رو از هدف بزرگ زندگی دور میکنه؟ باعث پوچی میشه؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف انگیزۀ ما مهم است و از طرف دیگر، محتوای رمان‌ها. آری! اگر رمانی مانند «بینوایان» ویکتورهوگو باشد و ما نیز بنا داشته باشیم از طریق آن رمان‌ها متذکر حضور در زندگی به معنای اصیل آن باشیم؛ کار خوبی است وگرنه وقت‌گذراندن است. موفق باشید

39693

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت: ببخشید اینکه فرمودین اهل سلوک نمیذارن حال بهشون غلبه کنه و علم عرفان رو می فهمن («اهل سلوک اگه دنبال حال باشه نه عرفان رو می فهمه و نه سلوک»)، میشه توضیح بدید؟ و چطور این رو با اینکه فرمودین «با عقل استدلالی سراغ عرفان نریم با قلب بریم»، جمع کنیم؟ با چه رویکردی باید مباحث عرفانی رو دنبال کنم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی در موضوعات عرفان در میان است تحت عنوان تفاوت «حال» با «مقام». اهل عرفان در سلوک خود به لطف الهی از «حال» که در جای خود ارزشمند است، به سوی «مقام» که استقرار در نور معارف است می‌رسند که بحث آن مفصل است که صاحب‌دل بداند وان چه حال است. موفق باشید  

39679

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: با عرض معذرت از اینکه وقتتان را می‌گیرم، جناب استاد، مسیری که برای شروع المیزان فرموده بودید را رفته‌ام؛ دو کتاب ده نکته از معرفت نفس و برهان صدیقین و تفسیر سه سوره زمر و عنکبوت و روم و جزوه روش استفاده از المیزان را هم شروع کرده‌ام اما بسیار نگرانم که حتی به ظاهر متون نتوانم برسم چه برسد به اعماق و بواطن آن! مخصوصا در بحث‌های فلسفی با اینکه کلیت مفهوم را متوجه می‌شوم و می‌توانم جلو بروم اما به شدت نگرانم که پیش‌زمینه قبلی نداشتن از فلسفه و آشنا نبودن با اصطلاحات و مفاهیم آن، حرکتم را سطحی کند و از دقائق و اعماق المیزان بی‌نصیب بمانم. از طرف دیگر به اشتغالات درسی و شغلی هم نمی‌توانم بی‌اعتنا باشم چون به‌نظر جایگاه و اعتبارش را برای حرکت و اثرگذاری در اجتماع در راستای اهداف انقلاب لازم دارم. از سمت دیگر اگرچه هنوز فرزند ندارم اما دوست دارم پیش از قرار گرفتن در جایگاه سنگین مادری، تا حد نسبتا مطلوبی اصل و اساس و پایه مطالعه‌ام روی المیزان را کامل کرده باشم. با این توصیفات تقاضا دارم کما فی السابق با توصیه‌های ارزشمندتان مسیرمان را روشن کنید. و اینکه استاد به نظر حضرتعالی آیا لازم هست از سرعت مطالعه المیزان کم کنم و همان عزم را تدریجا برای فلسفه هم بگذارم یا خیر؟ سپاس‌گزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، نگاهِ صدرایی است که با «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» پیش می‌آید و با مباحث «معاد» وسعت پیدا می‌کند. از این جهت خوب است برای فهم قرآن در بستر «المیزان» این مسیر مدّ نظر قرار گیرد. البته اگر آمادگی ورود به کتاب «بدایۀ الحکمة» علامه را داشته باشید کار خوبی است. موفق باشید 

39872
متن پرسش

سلام علیکم: اوقاتتون بخیر! ۱. استاد برای مطالعات آزاد و دینی از علماء، مطالعه طولی) یعنی یک کتاب تموم بشه و بعد سراغ کتاب بعدی رفته بشه (رو پیشنهاد میدید یا مطالعات در عرض هم باشن (یعنی مثلا ۵ تا کتاب در عرض هم مطالعه بشه)؟ ۲. وظیفه ما الان نسبت به جبهه مقاومت، تحولات منطقه، مذاکرات و... به عنوان طلبه پایه های مقدماتی چیه؟ التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم، دنبال‌کردنِ اندیشۀ شخصیت‌های اصیلی است که مورد عنایت پروردگار بوده‌اند تا وسیلۀ بصیرت و معرفت دیگر انسان‌ها باشند و از این جهت می‌توان مقدمات را شروع کرد تا به میدان اندیشۀ آنان وارد شد و بنده «معرفت نفس» را مقدمۀ خوبی در این رابطه می‌دانم. پس آن‌گه علیکم به شهید مطهری و علامه طباطبایی، تا رسیدن به دروازۀ معارف عرفانی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه». البته در کنار این حضور، امثال شهید آوینی ارزش و جایگاه خود را دارند. ۲. مهم توجه به نکاتی است که رهبر معظم انقلاب متذکر آن می‌باشند مبنی بر این‌که مقاومت، به عنوان توجه به حضوری است در این تاریخ برای عبور از جبهۀ استکبار و خود را همواره در آن آینده حاضردیدن، به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب اخیراً در دیدار جمعی از فرماندهان نیروهای مسلح فرمودند آنچه فرمودند، بخصوص آن‌جایی که فرمودند: «آنها مطالبی را که جزو آرزوهایشان است به عنوان خبر و واقعیت بیان می‌کنند که باید برای این القائات و تبلیغات طراحی و با آنها مقابله کرد.» کمی به این جمله باید فکر کرد تا معلوم شود ما در جبهۀ مقاومت در کجا حاضریم؟ موفق باشید    

39727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

از کودکی در ریاضی قوی تر از دیگران ظاهر می‌شدم و این انگیزه و علاقه مرا چندین برابر می‌کرد (گرچه در درک بقیه مباحث نیز هیچگاه ضعیف نبودم). جدا از آن روحیه حل مسئله و تفکر چرا محور در من تقویت شد، و نوع فکر علت محوری و... خلاصه برکات زیادی از آن دیدم. لکن جایی خواندم که ادبیات فارسی بعضا عقل انسان را بیشتر رشد خواهد داد و انگار که ریاضی فایده ای ندارد یا اصلا خواندنش سود و مرحمت آن چنان ندارد. برکاتی برای رشد انسان از طریق آن اتفاق نمی‌افتد. می‌خواستم بدانم درک شما از ریاضی همیشه چه بوده است؟ و اگر ممکن است مرا در این زمینه راهنمایی کنید و اینکه آیا جایی علمی برتری بر دیگری دارد؟ و برتری هر کدام از چه لحاظ است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره عقلی که انسان در ریاضیات دنبال می‌کند، چیزی نیست که بتوان در این تاریخ و در این زمانه از آن غفلت نمود. می‌ماند که نباید از دیگر ابعاد انسان که ابعاد قدسی اوست غفلت کرد و این‌جا است که مباحث «معرفت نفس» نیز لازم است. در رابطه با «معرفت نفس» می‌توانید به بحث «ده نکته در معرفت نفس» رجوع فرمایید که صوت آن روی سایت هست. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87

39678

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ان شا الله خدا به شما عزت دو دنیا دهد. در دوران دانشجویی به یک خودآگاهی نسبت به آنچه هستم آنچه باید باشم و مسیری که باید طی کنم داشتم حتی خطاها و اثرات آن بر مسیرم را به الطاف حضرت حق متوجه می شدم. هر زیارت مشهد برای من مملو بود از حس آرامش و حتی توبیخ از ترک فعل ها و خطاها و البته دریافت های معنوی که مقداری از آنچه باید طی کنم را پیش رویم قرار می داد و نگاه امام رضا و هدایت ایشان برایم بسیار آشکار بود و رزق های مشهدم در سال زیاد بود. مدتی است خودآگاهی که داشتم از بین رفته است و گویا در بیابان تاریکی قدم می گذارم که نمی دانم هر قدم مرا از مقصد دور کرده یا نزدیک. آنچه قبلاً دریافتم دیگر نیست مثل همان علم حضوری که شما در مباحثتان مطرح می کنید. رزق مشهدم کم شده است و دیگر نه تنها از آن دریافت ها و رزق های معنوی خبری نیست و آن حس آرامش بعد از حرم و مشهد وجود ندارد بلکه هر بار که برای زیارت به مشهد می رویم یک اتفاقی ناراحت کننده می افتد که حس و حال و فرصت زیارت را از ما می گیرد. و این داستان هر باز تکرار می شود من به هر دری زده ام و از هر چه فکر می کردم خطا بوده توبه کرده و از امام رضا عذرخواهی کرده ام اما این گره انگار کور تر می شود خواهش می کنم اگر می توانید راهنمایی ام کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه در مسیر رجوع به حضرت محبوب همین‌طور است که نفحات و خطورات معنوی ابتدا می‌آیند تا ما را تشویق کنند به سوی معارفی که باید درک کنیم. معارفی که آن احوالات را برای ما نهادینه می‌کند و از این جهت اگر با معارف توحیدی و تدبّر در قرآن کار را ادامه دهیم، آن احوالات با حالتی بسی عمیق‌تر به سراغ انسان می‌آید و در واقع حکم «مما کسبت» پیدا می‌کند. موفق باشید

39604

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. استاد ارجمند سلام علیکم وعرض ادب و احترام: اخیرا در صوتهای ارسالی از سخنرانان از تکه هایی از سخنرانی و صوتهای بزرگان را با پیش زمینه و همراه موسیقی ملایم تار و آلات دیگر پخش می کنند و می گویند برای جذب جوانان خوبست. برای ساختن سرود و ترانه های خوب موسیقی ظاهرا مباح است. ولی آیا درست است اکنون شروع کرده ایم و سخنرانی ها و مطالب بزرگان را هم به همراه موسیقی ملایم پخش می کنیم؟ آیا در سیره پیامبر و اهل بیت و علما نمونه هایی از این دست داریم؟ پیشاپیش از پاسخگویی استاد سپاسگزارم. گلناز طالب نیا از خوانند گان کتب و مستمعین استاد بزرگوار

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد سرود «ای مطهر» همین سؤال پیش آمد و حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آن را خوب و بی‌اشکال خواندند. در این رابطه به نظر می‌آید اصل قضیه اشکال ندارد مشروط بر این‌که هدف ما طرح و تأکید بهتر نسبت به محتوا باشد. موفق باشید

نمایش چاپی