سلام استاد عزیز: من خانمی هستم که احساس میکنم دچار شبههای شدم که عمیقا بهش باور دارم و دارد تمام زندگی من را تمام شادی و نشاط و حضور من را که باید برای خانوادهام باشد و وظیفه من است از من میگیرد. من در درونم باوری دارم که غیب و نزدیکی به خداوند دوستداشتنیهایم را از من میگیرد. اگر به غیب نزدیک شوم دوست داشتنیام را از من میگیرد، دائما هم ذهنم امام حسین را مثال میزند! یا حضرت علی را که محبوبترین خدا بودند و اینطور دوستداشتنیها و خانوادشان را ازشان گرفت. در نتیجه در ناخودآگاهم میگویم وقتی دوست داشتنی داری باید از غیب فاصله بگیری! نمیتوانم خدا را در جبهه خودم ببینم، همیشه خدا را ناخودآگاه حتی بدون اینکه بدانم یا بگویم مقابل خودم میبینم، ۲۷ سال دارم و تا کنون موفق به ازدواج نشده ام، هر وقت موردی پیش بیاید و احساس کنم دارم کم کم به او علاقه مند میشوم که با او ازدواج کنم سریع وحشت زده میشوم که الان خداوند او را به نحوی از من میگیرد و نمیگذارد پیش برود. نمیگذارد ازدواج کنم و پیشش باشم حتی یک بیرون رفتن ساده را دائما به خودم تلنگر میزنم که الان خداوند کاری میکند که نشود! الان غیب همه چیز را طوری میچیند که نشود! نشود من او را ببینم! در واقعیت هم دائما ریز و درشت چنین اتفاقاتی افتاده که این باور را در من تقویت کرده، حتی دو بار تا مرز نامزدی و عقد پیش رفتم اما به اتفاقاتی عجیب از دستم رفته. خودم میدانم بر اساس فاعل بالعنایه بوعلی ممکن است خودم باعث تمام این اتفاقات باشم و نه خواست خدای من اما نمیتوانم این باور را از خودم دور کنم. به محض علاقه مند شدن به چیزی یا کسی وحشت میکنم. تمام وجودم میگوید علاقه مند نشو! به زودی او را از دست خواهی داد! و همین باعث میشود فاصله بگیرم و اصلا نتوانم مراحل ازدواج را طی کنم. خواهش میکنم به نور فاطمه زهرا چیزی بگویید که من روشن شوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگز اینچنین نیست که محبت خدا، ما را از دیگر محبین که در صفای دینداری پیش میآید محروم کند حتی در مورد ازدواج میفرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (روم/۲۱) از نشانههای خداوند آن است که خود او مودّت و رحمت و صمیمیت و صفا را بین زوجین ایجاد میکند بدون آنکه این صمیمیت ما را از محبت خدا محروم کند و یا محبت خدا این صمیمیت و دوستداشتنها را از ما بگیرد. اتفاقاً در مسیر دینداری صمیمیتهایی بین افراد پیش میآید که بسی با صفا میباشد، برعکسِ دوستیهای دنیایی که بیشتر با توهّم همراه است و انسان را همواره نسبت به آن دوستیها نگران و مضطرب میکند. آیا محبتی که در جریان اربعین بین زائر و خادم پیش آمده است، قابل توصیف است؟! و آیا این محبت، همان نور الهی نیست که ذیل محبت به حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» به میان آمده است؟ موفق باشید
سلام استاد عزیز: ان شاالله که صحیح و سلامت باشید. استاد چرا ما آدم ها ظلم پذیر نیستیم یا بهتر بگم رنج پذیر نیستیم!البته (ما) نه بهتره بگم (بسیاری از ما) اکثر جوونای امروز تحت تاثیر شکست های عاطفی که میخورن دست به کارهای عجیب و غریب و سخت و تلخ میزنن و اونایی که جون سالم به در میبرن ماه ها و سال ها تحت تاثیر اون اتفاق رنج میکشن حالا اینا از مسائل عاطفی، بسط بدیم به مسائل گوناگون باز همینه! یعنی از یه اتفاق کوچک، یه ظلمکوچک یا بزرگ یه بی توجهی یه توهین شنیدن یا هرچیزی اونقدر رنج میکشیم، اونقد خود خوری میکنم اونقدر اون اتفاق توی دلمون و ذهنمون مرور میشه که نگو. من بارها کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» را خوندم و هربار با خوندنش آروم میشدم چون میگفتم دنیا همینه دیگه ولی الان نمیتونم هضم کنم که آدمای دنیا هم همینن و موضوعاتکوچک اذیتم میکنن و موضوعاتی ماها و سال هاست دارن مغزم رو میخورن چون آدمایی اذیتم کردن و برام قالب درک نیست و نتونستم باهاش کنار بیام متاسفانه در حالیکه علمم واطلاعاتم میدونه که چه خبره ولی قلبم نمیتونه فرمان بپذیره و فراموش کنه ببخش استاد عزیز که یکم خودمونی صحبت کردم. خیلی ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفتۀ جناب مولوی: «گر به هر زخمی تو پر کینه شوی / پس کجا بی صیقل آیینه شوی». سختی هایی که در مسیر زندگی سراغ انسان می آید برای صیقل دادن روح و روان اوست و هنر ما آن است که متوجه شویم امتحانهای الهی ما را ساخته و پرداخته می کند و فرمود: «وبشّرالصّابرین» یعنی در دل سختی هایی که در مسیر حق و حقیقت پیش می آید نهایت ارزشمندی وجود دارد مگر سختی هایی که به جهت گناهان و هوس ها پیش می آید که باید با توبه، آثار منفی آن را از میان برداشت. موفق باشید.
با سلام و ادب خدمت استاد طاهرزاده: سوالی که برای بنده پیش آمده بود این که با توجه به روایت «لاَ يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لاَ يَسْتَوِي بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَدا» از امیرالمومنین (ع) اینکه حضرت عالی بعضا در سخنان خود بعضی از موضع گیری ها و رفتار اهل بیت رو با رهبری یا امام خمینی مقایسه میکنید و یا از اصحاب ابوذر رو با حاج قاسم سلیمانی مقایسه میکنید از چه دیدگاه است؟ با تشکر از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان جهت که در آینۀ شخصیت اولیای الهی که اصلِ حقیقت انسانیت هستند، میتوان اندازۀ هرکس را معلوم کرد. زیرا ملاک، انسانهای کامل هستند و اینکه فرمود هیچکس را نباید با آنان قیاس کرد؛ به آن معناست که بخواهیم آن افراد دیگر را در حدّ آن انسانهای کامل قرار دهیم. وگرنه اساساً همه باید خود را و جایگاه خود را در نسبت با اولیای معصوم بسنجند که چه اندازه از آن عزیزان دور و یا چه اندازه به آنان نزدیکاند. موفق باشید
ایران عاشورایی... تو سربلند و پیروز در کل عالمینی... تا وقتی با تو باشد این غیرت حسینی. سلام علیکم استاد عزیز: عزاداری هاتون قبول باشه انشاءالله. شب عاشورا در حسینیه امام خمینی، آقا با تمجید از مداحی #ای_ایران از آقای کریمی درخواست میکنند این مداحی را در مهمترین شب عزاداری شیعان بخوانند و حاج محود که قرار بود امسال در کربلا مراسم بگیرد، به درخواست مردم در تهران ماند و اشعار و نوحه هایش را با نام ایران در آمیخت و از رهبری مهر تایید و قبولی گرفتن. اما خیلی از هیئتی هایمان این کار را نقد کرده و آن را دور از شان مجلس امام حسین میدانند و میگویند هیئت برای امام حسین است ولاغیر!!! واقعا چه سرّی در این مداحی است که آقا از آن احساس رضایت میکنند؟ و این چه ایرانی است که رهبرمان در عزای جدشان، نامش را میبرند؟ و هیئت ها و مداحان ما چگونه باید ایران و عاشورا را در کنار هم ببینند؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در گفتگو با متن سؤال شمارۀ 40293 عرض شد ایران، دیگر یک سرزمین نیست، حضوری است در تاریخ، حضور در تاریخی که به نور حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» اراده شده است با همۀ یزیدیان در هر قالب و ظاهری به هر قیمت مقابله شود. ایران، سرزمینِ عبور از دوگانگیِ زندگی و مقاومت است که غربزدگان بر ما تحمیل کردند. آیا میتوان در این زمانه بدون این ایران به سوی اباعبدالله «علیهالسلام» و کربلا نظر کرد؟ و باز با آن حضرت مأنوس بود؟ و از این جهت آری! ایران، ایرانِ امروز یعنی کربلا. موفق باشید
سلام و احترام: چرا در لحظات ابهام و التهاب و تکثر روایت ها هیچ شخص یا نهاد یا سازمانی نیست که جوابگو باشد و یک روایت صادقانه، وحدت بخش و منسجم از آنچه اتفاق افتاده ارائه دهد؟ چرا بعد از شک آتش بس، مردم باید سرگردان بمانند و هزار و یک تحلیل از در و دیوار ببارد؟ در این لحظات، جامعه پدر می خواهد، شخص امین و دلسوز و بانفوذ که با مردم صحبت کند. خدا رحمت کند حاج قاسم را. چقدر با مردم حرف می زد. گویا فقط مقام معظم رهبری مانده. هیچ کس دیگر مرد میدان نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً علاوه بر مسائلی که مسائل امنیتی به حساب میآید، اهل نظر و افراد دلسوزی مانند آقای دکتر فؤاد ایزدی https://eitaa.com/jedaaltv/4224 و یا جناب آقای عابدینی به نحوی نکات لازم را با مردم در میان گذاشتهاند. باید با حوصله به مطالب آن افراد دل سپرد. موفق باشید
سلام و احترام: در جواب پرسش یکی از کاربران فرمودید شرایطی به وجود آمده که به برکت آن به سمت یگانگی بین زندگی و مقاومت می رویم. این زندگی که می فرمایید چگونه زیستنی است و چه معنایی دارد که در برابر شرایط جنگی قرار نمی گیرد، بلکه با شرایط جنگی و مقاومت مردمی سازگاری دارد؟ بالاخره زندگی بخش زیادی از مردم مختل شده. نه فقط از جهت خسارات مادی بلکه از جهت روانی و آرامش عمومی. جنگی که تبدیل به جنگ شهری و وارد لایه های اجتماعی شود امنیت و آرامش عمومی را سلب می کند. روتین و روال زندگی عادی را بر هم می زند. به عنوان مثال یک دانش آموز که برای کنکور خود را آماده می کرده یا یک دانشجو که در حال نوشتن پایان نامه اش بوده، در شرایط کنونی که جنگ به خانه و زندگی مردم کشیده شده، چطور می تواند گوشه ای بنشیند و به یگانگی بین زندگی و مقاومت بیندیشد؟! ایران ما، یمن یا فلسطین یا عراق نیست که اساسا در تاریخ توسعه یافتگی وارد نشده اند و بنابراین راحت تر می توانند تغییر را پذیرند و با شرایط جنگی خود را وفق دهند. روال عادی زندگی آنها سالها این چنین بوده است. آنها عمریست اینچنین زیسته اند و به قول جنابعالی مقاومت و جنگ با زندگیشان عجین شده است. اما این قضیه در مورد کشوری که سودای توسعه یافتگی داشته و نظامات و مناسبات و ارتباطات خود را بر این اساس قرار داده قدری متفاوت است. به نظر بنده اساسا نمی توان از انسان ایرانی انتظاری مشابه با انسان یمنی یا فلسطینی داشت. چون انسان ایرانی در نظم و نظام دیگری زیست کرده و پرورش یافته. اگر هم به یگانگی بین زندگی و مقاومت می اندیشیم لاجرم باید نسخه ایرانیزه و بومی شده آن متناسب با اقتضائات ایران امروز و مردمانش باشد. عذرخواهی از بابت اطاله کلام. یا حق
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همۀ این نکات که میفرمایید و نکات درستی است. بالاخره در جهان جدید اگر در وسعتی حاضر نشویم که از دوگانگیِ زندگی و مقاومت عبور کنیم در هرکجا که باشیم با نوعی بحران روبهرو خواهیم بود. ان شاءالله در جلسۀ شنبه عرایضی در این رابطه پیش میآید. موفق باشید
سلام علیکم: تبریک عرض میکنم دهه ولایت رو محضر استاد طاهرزاده. دو سوال دارم اول اینکه در برهان صدیقین وقتی میگوییم خداوند عین کمال است تکلیف اسامی المضل و الممیت و امثال آنها چه میشود؟ دوم اینکه شما فرمودید خداوند برای ائمه اراده عصمت فرموده و تداوم عصمت بهعهده خود ائمه است در حالی که در آیه تطهیر فرموده «انما یرید الله...» یرید فعل مضارع و دلالت بر استمرار دارد. ممنونم از لطفتون ایام عزت مستدام
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله که نور ولایت مولایمان در غدیرِ تاریخ بر شما مستدام باد ۱. آری! «ولله الاسماء الحسنی» و در دل اسم «جلال» است که هر آن کس را شایستگی انس با حضرت حق نباشد، طرد میکند. بنابراین به اعتبار اسماء حسنا عرض شده است که او عین کمال است. ۲. در هر صورت، ارادۀ الهی در حفظ عصمت اولیای معصوم مستدام است و این بدان معنا نیست که این عصمت، آنان را از اراده و انتخاب خارج کند. آری! خداوند میداند که آنان در ارادههای خود همچنان نسبت به اوامر الهی پایدار هستند. موفق باشید
سلام و عرض ادب: کتاب آشتی با خدا رو مطالعه میکردم همیشه یه سوالی داشتم که چه جوری میشه در درونمون با ما صحبت می کنند در بیرون نیست در درونمون هست. جدیدا در بیرون از خودمون هم صدایم میکنند و این بیرون باز با این دنیا فرق میکند نمیدانم چه طوری بازگو کنم. مثل اینکه یه درون و یه بیرون از خودمون داریم و یه دنیا که با حواس مشاهده میکنیم اگر بخواهیم راجع به این موضوعات بیشتر بدانیم که باید چگونه با آن صدای درونی و با خودمون رفتار کنیم میشه راهنمایی بفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با ادامه مباحث معرفت نفس و بحث معاد ان شاالله این موارد برایتان روشن خواهد شد. موفق باشید
در جلسه پنجم تفسیر سوره مبارکه زمر، استاد عالیقدر مثالهایی در رابطه با آیه ۵ فرمودند از جمله جریان بنی صدر را که به تجسم پوشش و افتادن ظلمت شب بر نورانیت روز تعبیر گردید. شاید در این مثال بنده با استاد عزیز هم رای باشم ولی سوال اینجاست که شاهد مثال آوردن برای آیات، گویا از اولوهیت و عظمت آن می کاهد و چه بسا دامنه این تمثیل به شرایط کنونی هم قابل سرایت بشود که مثلا رییس جمهور را در سایه ای از طلمت و جریان جناب جلیلی را در نقطه مقابل بنشانیم و قس علی هذا. تبعات چنین فرآیندی چه می شود؟ جایگاه هدایتی قرآن کجاست؟ از یکسو با مثال آوردن و تطبیق آیات به مسائل جاری (خصوصا در باب مسائل سیاسی) با تبعاتی مواجه هستیم و از سوی دیگر ماندن در الفاظ آیات و اکتفاء به تعابیر کلی، جنبه هدایتی قرآن در حد یک اکرام و احترام سنتی و بوسیدن و بر چشم نهادن و تبرک تقلیل می یابد. استاد گرانقدر چاره چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال به ما توصیه شده است به کمک قرآن، جایگاه مسائل روز خود را مشخص کنیم و در همین رابطه، امروز از واژۀ «صبر» معنای «مقاومت» را به عنوان یک فرهنگ مدّ نظر میآوریم در عین آنکه صبر در قرآن محدود به مقاومت مورد بحث نیست. اینجا است که ما موظف هستیم در تطبیق واژهها به امور، به شرایط تاریخی که آن واژه تعریف شده توجه کنیم تا گرفتار نوعی تحجّر و سطحینگری نباشیم. موفق باشید
سلام استاد: برای سخنرانی ایام فاطمیه که از همه جور اقشار حضور دارند پیشنهادتون کدوم مبحثه؟ سوره فتح رو صلاح میدونید به مباحث اضافه کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح و فطرت عموم مردم رابطهای درونی با قرآن و روایات دارد. لذا خوب است که اصل را بر طرح سورهای و یا روایاتی بگذارید. طرح سورۀ فتح از این جهت ممکن است مفید باشد. البته باید بررسی بفرمایید که آیا مخاطب آمادگی دارد یا نه؟ در هر حال باید سعی شود در مباحث قرآنی، آیات مقابل مخاطب باشد به حکم آنکه پيامبر «صلياللهعليهوآله» فرمودند: «لَيْسَ شَيْ ءٌ أَشَدَّ عَلَى اَلشَّيْطَانِ مِنْ قِرَاءَةِ اَلْمُصْحَفِ نَظَراً» هيچ چيزي بر شيطان دشوارتر از قرآن خواندن از روي آن نيست. موفق باشید
بسمه تعالی. سلام علیکم: ۱. استاد عزیز راجع به مباحث معرفتی بخصوص فصوص که فرمودید به صورت کلی انسان تا به چهل سالگی نرسد، پخته برای این راه نیست و بخصوص بنده که مشغول شرح لمعه هستم فرمودید که حداقل بعد از رسائل و مکاسب بدین سمت رجوع کنم، سوالم از چرایی این امتناع است برای کسی چون بنده که اصلا اساس حضور و ورودم به حوزه برای مباحث عرفانی بوده و جز با این مباحث هیچ شور و شوقی برای حتی زندگی روزانه ام ندارم و از طرفی دیگر همین نگاه معرفتی، نگاهی بس عمیق و شور آفرین برای ورود به راه بسیار وسیع فقه را برایم می گشاید. نگاهی خارج از حقیقت، خارج از عالم حی به هرچیزی جز مردگی به میان نمی آورد؛ حال میخواهی با این نگاه به خدا بنگر یا به فقه بنگر یا به حتی امور روزانه زندگی! همه پوچ است و مانع برای حرکت. ۲. اگر شیطان را ذاتا گریزان از رحمن و بهشت برین بنگریم، چگونه اویی که کان من الکافرین بود، روزگار شش هزار ساله ای را به عبادت رحمن، در میان جلوات رحمانیه که فرشتگان اند، بود؟ ۳. در پس پرده داستان شکل گیری دشمنی شیطان با انسان چه رازی برای تفکر است؟ ۴. روایتی شنیدم که شخصی نزد حضرت صادق علیه السلام برای مصلحت جویی از تجارت خویش میرود اما با نهی حضرت روبرو میشود. شخص التفاتی نمی کند و تجارت میکند و سود خوبی هم بدست می آورد. بعد از زمانی نزد حضرت میرود و جویای امتناع حضرت میشود، حضرت میفرماید: به یاد داری در فلان روز نماز صبح قضا شد؟ نهی از برای قضا نشدن نماز بود... واقعا افرادی همچون من چگونه زنده ایم و زندگی میکنیم و داعیه دار روحانیتیم؟ بعد از ازدواجم بسیاری از نمازهایم قضا شده و بسیار با سردرگمی روبرو گشته ام، سوالم اینست که: الف. آیا میتوان با این حدیث اینگونه برخورد کرد که ازدواج بنده هم در مسیر عبودیتم قرار نگرفته؟ .ب. چکار باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: طبیعی است که در ابتدا این حالت بحرانی که شرایط جدید ایجاد میکند؛ پیش میآید تا انسان به خود آید. آری! روحیۀ تعمق در فقه، قدرت استحکام در عرفان را شکل میدهد. باید برای خود در کسوت روحانی، برنامهای دقیق و جدّی به میان آورد و در عین حال نباید به خود سختگیری کرد. به اربعین فکر کنید و حضور گستردهای که بشر برای آیندۀ خود بخصوص خدّام، مدّ نظر آوردهاند. نکات مطرح شده در چند جلسۀ اخیری که کانال «سها» تحت عنوان «منزل نهایی» مطرح شده است، قابل توجه است. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: این عشق به امام رضا چه عشقیست که انسان حاضر است جانش را فدای او کند؟ البته این را میدانم که انسان اگر جانش را فدای امام رضا کند جانش را در اصل فدای خدا کرده ولی استاد بزرگوار این چه عشقیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: امام معصوم به عنوان انسان کامل و نهایت انسانیت هرکس، طوری است که با نظر به آن حضرت عملاً انسان خود را در نهایت و وجه متعالیاش احساس میکند و مییابد حقیقتاً او اصل و جان انسانیت هر انسان میباشد. موفق باشید
سلام و نور و رحمت و درود الهی تقدیم به استاد طاهرزاده: میشه لطفا نظرتون رو در مورد کتاب نجم الثاقب محدث نوری بفرمایید. استاد امین سپیدنامه این کتاب رو شرح کردند و من صوتهاشون رو گوش دادم. از زندگی حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها توضیح میدن تا دوران غیبت. کتاب نجم الثاقب تماما رفتارهای بظاهر عادی و روزمره حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها و امام حسن عسگری و حکیمه خاتون علیما السلام هست اما با شرح استاد سپیدنامه کاملا متوجه شدم که زندگی و کلام عادی اهل بیت علیهم السلام هم حکمت داره و ایشون مثل من از روی بیفکری و دنیاطلبی یا انجام خواهشهای نفس حرف نمیزنند. یا رفتار نمیکنند. هر آن زندگیشون نور جلوه میکنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مرحوم محدث نوری از اساتیدی هستند که به اصطلاح، اخباری می باشند و از این جهت تنها وظیفۀ خود را جمع آوریِ احادیث می دانند که البته در جای خود لازم است ولی همین طور که متوجه شده اید اساتید اهل فکر و حکمت باید نسبت به آن احادیث تدبّر و شرح نمایند. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد طاهرزاده: آقای دکتر سروش در اظهاراتی در نقد آیات ابتدائی سوره بقره می گوید: «این آیات شبیه به نمایشنامه تئاتر است و موجودی به نام شیطان وجود ندارد. شیطان زاییده خیال انسان است و ... » برخی که تحت تأثیر افکار و شبهات هستند، پا را فراتر نهاده و اظهار می کنند که چون انسان ذاتاً موجودی ضعیف و ترسو است در خیال خود موجودی قدرتمند و شکست ناپذیر ساخته است و او را ستایش می کند و لذا نتیجه می گیرند که خدا در ذهن و خیال انسان است و در خارج وجود ندارد. اینجانب در پاسخ به شبهه برخی افراد، کتاب ادب خیال، عقل و قلب شما را پیشنهاد دادم اما تأثیری در نگاه ایشان نداشت. به نظر استاد قویترین استدلال در رد این شبهه چیست؟ و اینکه چرا آقای سروش حتی با اشرافی که به حکمت متعالیه و فلسفه غرب دارد چنین شبهاتی مطرح می کند؟ لینک اظهارات آقای سروش: https://m.youtube.com/watch?v=iyKXx2C3KEw&pp=ygUn2LTbjNi32KfZhiDZiNis2YjYryDZhtiv2KfYsdivINiz2LHZiNi0
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به آیۀ «قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» فکر کنیم که میفرماید اگر کسی بنا داشته باشد در مسیری که به سوی حقیقت هست گام بردارد، آری! شیطان در آن مسیر سعی بر منحرفکردن او دارد و این چیزی هست که علاوه بر تذکر قرآنی، هر آنکس که بنای حضور در صراط مستقیم را داشته باشد، تجربه میکند وگرنه اگر بخواهد در همان زندگیهای دنیایی سیر کند، چه چیزی برایش پیش میآید که متوجۀ آن تذکرات قرآنی شود؟ تا آنجایی که بیابد حقیقتاً در مسیر هدایت الهی به حکم آیۀ: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» او را دشمنی قسمخورده هست. موفق باشید
سلام استاد عزیز: برای یاد خدا، آیا در لحظه اکنون و در بودن خود اگر چهره یکی از شهدا یا عارفان الهی و یا حتی افراد زنده مثل رهبر معظم انقلاب را هم تجسم کنیم با توجه به اینکه ما چهره امامان معصوم را ندیده ایم این منجر به دیدار امامان معصوم و حتی پروردگار منجر میشود؟ اگر میشود پس آیا میتوان از این عمل بعنوان بزرگترین عبادت نام برد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. بستگی دارد که متوجۀ نهاییترین انسان که ائمه «علیهمالسلام» میباشند؛ باشیم و عزیزانی که میفرمایید را آینۀ اشاره به آن نهایتِ نهایتهای انسانی بدانیم که بحث دقیقی است. در این رابطه عرایضی به طور غیر مستقیم در کتاب «انسان و باز انسان» شده است و هنوز نیز جای اندیشیدن دارد. موفق باشید
با سلام: کتاب شرح فصوص را خریداری نمودم و برای دریافت فایل های صوتی آن چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است با حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید
سلام علیکم: من رفته بودم مغازه. به طور اتفاقی چشم در چشم یه دختر بچه افتاد. از نظر روانی فلج شدم. احساس خفگی کردم. به قول معروف خشکم زد. دسام را که می خواستم کارتم رو بدم به سختی تونستم انجام بدم. میشه بگید دلیلش چه بود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم!!!. موفق باشید
باز رد شد اربعین و باز من حسرت به دل. بار دیگر داشتم پایی و پا نگذاشتم در راه دل. استاد اربعینی دیگر گذشت و این بار هم لطف هم قدم شدن با زائران اربعینی نصیب بنده نشد. نمیدانم از بی لیاقتی و کم سعادتی بنده است یا از بی همتی و یا یکجور ترس درونی. نه ترس از گرما و ناملایمات و سختی راه که بی شک حس حضور همه را شیرین می کند. بلکه ترس از نوع ترسی که یکنفر شوق و اشتیاق دیدار یاری را دارد و ترس دارد که نکند بعد از دیدارش از شدت آن شوق و اشتیاق کاسته شود. هر وقت پیاده روی اربعین را از طریق تلویزیون دنبال میکنم از ته دل به راهیان پیاده روی اربعین غبطه میخورم. غبطه خوردن به حالشان یک حس و حال متعالی به بنده میدهد و میترسم بعد از اینکه اولین بار راهی پیاده روی اربعین شدم دیگر این غبطه خوردن به سراغم نیاید. دوست دارم این غبطه خوردن را، دوست دارم اشکی را که به هنگام طلب هم قدم شدن با زائران اربعینی در چشمانم جمع می شود. نمیخواهم این اشتیاق سرد شود. نمیخواهم پیاده روی اربعین برایم به یک امر عادی تبدیل شود، دوست دارم طلب کردنش را از خدا. خواستم از جنابعالی سؤال کنم با این احوالاتی که این حقیر دارم بهتر است زودتر پیادهروی اربعین را تجربه کنم (البته اگر لطف خداوند شامل حالم شود و قسمت شود) یا اینکه به تعویق انداختن آن باعث بیشتر شدن عطش و یا معرفت نسبت به این پدیده میشود و چه بسا به تعویق انداختن آن برای بنده حقیر میتواند برکات بیشتری به همراه داشته باشد. التماس دعا استاد بزرگوار
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته غبطه خوردن در این امور، در جای خود ارزشمند است ولی تجربۀ «حضور» امرِ دیگری است آنگاه که انسان نسبت خود را با حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» در جمع زائر و خادم، احساس میکند که چگونه هرکدام به نحوی به امامی نظر دارند که نهایت انسانیت را حتی با آنانی که قصد شهادت آن حضرت داشتند؛ نشان داده است. و حال مائیم و قدم به قدم به سوی او رفتن، تا با هر قدمی سیئهای از جانمان زدوده شود و حسنهای به میان آید و آرامآرام با نفیِ سیئهها و پیشآمدنِ حسنهها، نوعی همسنخی ذیل آن حضرت در انسان پیش آید که این، احساسی است مخصوص به خود. و معلوم است غبطهخوردن از این حضور، خود نوعی حضور است. موفق باشید
سلام علیکم: ۱. چهار فرشته جبرئیل، میکائیل، اسرافیل مقام بالاتری نزد خداوند دارند یا فرشتگان مهیمن؟ ۲. در میان فرشتگان مقرب آیا خلقت ملک الموت از سایرین جداگانه بوده است؟ اگر آری چرا و چگونه؟ ۳. بنابر گفته پیامبر جبرئیل برترین فرشتگان است پس چرا امام فرشتگان در نماز میکائیل است؟ و اگر مطلبی که خوانده ام صحت داشته باشد چرا عزرائیل آخرین مخلوق باقیمانده بعد از نفخ صور خواهد بود که پس از قبض روح فرشتگان من جمله جبرئیل، توسط خدا قبض روح می شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید بتوان گفت فرشتگان مهیمن فوق مقام آن ۴ فرشتهاند. ۲. همۀ آن فرشتگان در نسبت به محل ظهورشان متفاوتند وگرنه در مقام خود که مقام قرب الهی است، یگانه میباشند. ۳. همچنان که عرض شد نسبت به شرایط ظهور، متفاوتند و از این جهت که شرایط ظهور جناب جبرائیل ظهور وَحی است، آن مقام، مقامِ برتری به حساب میآید.https://lobolmizan.ir/sound/1669 موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی: من متاسفانه با روضه و هیات و مداحی و.. ارتباط نمیگیرم و محرم و صفر برام سخته چون همه جا روضه است و من هم خارج از گود. و هی از روایاتی که در این بابه میترسم (که نکنه شقی و.. باشم) و از اینکه از چنین حضوری محرومم، دنیا برام جهنم میشه. این درسته؟ باید چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! هیچ فطرتی نیست که نسبتی با حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» نداشته باشد. میماند که انسان بعضاً با این نوع روایتها که از کربلا میکنند، نمیتواند با آن حضرت رابطه برقرار کند. پیشنهاد میشود سری به بحثی که اخیراً تحت عنوان «کربلا و عبور از دوگانگی بین «زندگی» و «مقاومت»https://eitaa.com/matalebevijeh/19721 شده است، بزنید و چنانچه آمادگی روحی در خودتان احساس نمودید به کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچیها» که روی سایت هست، نظری بیندازید. موفق باشید
سلام استاد: احساس میکنم مسیر آزادی فلسطین در گرو اراده انسانی و جهانی مردمه و توقع زیادی داشتن از حکومت ها حتی جمهوری اسلامی توقعیه که زیاد کارکردی نداره. بزرگترین اتفاقات عالم که یا اتفاق افتاده مثل انقلاب اسلامی یا اتفاق میفته مثل ظهور وابسته به اراده مردم بوده. من فکر میکنم این اراده در حال شکل گرفتنه و داره تبدیل به یک حرکت عمومی میشه. از همین حرکاتی که دختر خانم ایرانی در دانشگاه زد تا کشتی مادلین و قراره تجمع در قاهره به سمت غزه نشونه های خوبیه. ما چی کار کنیم؟ به نظرم مثل پازل که هرکس نقشی داره در تکمیل باید سعی کنیم این وجدان رو بیدار نگه داریم، در خودمون و اطرافیان ولو یک نفر. این نظر به نظر شما درسته استاد؟ من خیلی دنبال این هستم برای فلسطین باید چی کار کنم اما واقعا نمیدونم و صرفا به این مطلب رسیدم که عرض شد خدمتتون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. مهم آن است که یک لحظه به دلایل مختلف نباید از فلسطین، آری! از فلسطین غفلت کرد به همان معنایی که همتهای زیبا و بلند مانند همت آن بانوی سرفراز در کشتی مادلین به میان آورد و نشان داد رژیم صهیون تا کجاها فرومایه است و به همان معنایی که بناست آن راهپیمایی زیبا انجام گیرد و انتظار راهی که خداوند ان شاءالله در مقابل ما میگشاید تا در این میدان هر آنچه حکایت نسبت ما با موضوع فلسطین است، بیش از پیش، پیش آید. بحمدالله نظام اسلامی در کلیت خود به عالیترین شکل که ممکن است در میدان است ولی ما نیز هر کدام هر آنچه بیش از پیش است را انتظار میکشیم و از خداوند میخواهیم بهترین شرایط را برای نابودیِ هرچه بیشتر رژیم صهیون فراهم کند که در آن صورت، تاریخ دیگری آغاز میشود. موفق باشید
سلام علیکم: اینکه گفته میشود که توحید چشیدنی است. هرکس بر حسب ظرفیت وجودی اش از توحید برخوردار است، درست است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. زیرا «توحید» قصۀ فطرت انسان است و هرکس میتواند آن را در جان خود احساس کند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: سوال دیگه ای که داشتم این بود که وقتی به سوی خداوند حرکت می کنیم باید منازلی را به ترتیب طی کنیم اینکه می گویند به عقب برگشتن و یا به جلو رفتن حالا با اعمالی... چگونه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: طی منازل سلوک، همان رعایت دستورات شرع است با رویکرد هرچه بیشتر در معرض الطاف وجودیِ حضرت حق قرار گرفتن. مهم، پایدارماندن بر آن دستورات است. موفق باشید
سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد گرامی: استاد آیا میشه گفت فلسفه و نگاهی که جناب ملاصدرا به وجود دارند به نوعی عرفان نظری و فلسفه و نگاهی که جناب هایدگر به وجود دارند ما رو به نوعی عرفان عملی رهنمون میسازن؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در همین رابطه فکر کرد و البته توجه و تعمق نسبت به «اصالت وجود» صدرا به عنوان حضوری که انسان از آن طریق در نزد خود می یابد؛ راهگشا است. در این رابطه رفقا جلساتی نسبت به بازخوانی کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (رضواناللهتعالی)» داشتهاند که توجه به آن مباحث میتواند در این رابطه راهگشا باشد. https://eitaa.com/soha_sima/4697 . موفق باشید
سلام علیکم: در همین زمین و حال چه بسیار و پر کیفیتاند کسانی که لذت ظهور امام زمان، به عنوان جانان و مرکز عشق وجود را دارند و عملا در دوران ظهور مهدی موعود خودشان را رساندند و سرمست ظهور ایشانند و چه بسیار از نظر تعدد کسانی که بد بختی تمام را در نرساندن خود به آن قله و بی اعتمادی به خدا و نا امیدی کشنده در خفت ترس های موهوم و جنگ های بیهوده انواع شیطانها به باختن، خود را بیمار کردند. صحنه جهان دو قوم لبریز از نتایج زندگی را به رخ هم کشیده و این صحنه دلنواز و تذکر دهنده جای شکی نگذاشته. آیا این صحنه اصلی روزگار را چشمانی بینا میبینند؟ در حالی که نه چشمی در برابر عظمتش به خواب میرود و نه از عبرت آن میتوان جدا بود مگر آنکه آدم نباشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای وجود امامی که حیّ و حاضرند، به آن است که ما در اکنون خود متوجۀ حضور آن حضرت در شخصیت نایب آن حضرت باشیم و زندگی را در بصیرتِ نایب او احساس نماییم.
آری! ایمان به حضور آن حضرت و نقش فعال ایشان در عالم، نقشی است ماورای حزب و گروه و فرقه، مگر مقابله با ظلم، و خود را در این رابطه به خطرانداختن. لازمۀ وجدانِ بیدار در این زمان آن است که متوجۀ آیندهای باشد که انقلاب اسلامی ذیل حضور حضرت صاحب الامر «عجلاللهتعالیفرجه» بدان اشاره دارد و از این جهت میتوانیم بیابیم که آری! ما از خود بیگانه نیستیم و موقعیت خود را میتوانیم درک کنیم و به حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» بیندیشیم که معتقد بودند: زیستن در جهان کنونی به نحو دینی، تمکیننکردن در برابر سیاست جهانی است. و حضرت امام خمینی به قوم آموختند با رجوع به دین، همۀ عالمِ موجود پس خواهد نشست و انقلابی در جهت رجوع به باطن در کنار حفظ ظاهر محقق خواهد شد. موفق باشید
