بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3020
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز خسته نباشید. بنده دو سوال از حضور تون دارم. 1- ایا روز الست مربوط به همه ی انسان ها بوده یا اولیاء در صورتی که مربوط به همه ی انسان ها بوده چرا یادمان نیست؟ 2- در یکی از کتابهایتان به نقل از شیخ طوسی فرمودین: مصادیق لعن اول و ثانی وثالث و رابع قابیل و عاقر شتر صالح و قاتل یحیی(ع) و ابن ملجم هستند در صورتی که تا امروز فکرمیکردیم ابابکر و عمر وعثمان و معاویه هستند و به این نیت لعن میکردیم . خواستم ببینیم نظر خود حضرتعالی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- چون اظهاری که در عهد الست نسبت به ربوبیت الهی داشته‌ایم حضوری بوده و نه حصولی، در حافظه نمی‌ماند ولی اگر کسی درجه‌ی وجودی خود را رشد دهد آن عهد را احساس می‌کند 2- فکر نمی‌کنم خلفا در منحرف‌کردن جهت اسلام تقصیر کمی دارند ولی ظاهراً روش ائمه«علیهم‌السلام» نبوده است که به خلفا مستقیماً لعن کنند. موفق باشید
15707
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: منظور از «غاسق اذا وقب» و «نفاثات فی العقد» در سوره مبارکه فلق چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «غاسق اذا وقب» ما را متوجه می‌کند که گاهی آن‌چنان ظلمات، زمانه را پر می‌کند و افکار شیطانی انسان، روحِ انسان را از نورانیت خارج می‌کند که باید تنها و تنها به خدا پناه برد تا ما را از آن ظلمات و افکار شیطانی نجات دهد و در همین رابطه نظر به «نفاثات فی العقد» می‌شود که اینان در گره‌های ظلمانی و شیطانی که ایجاد شده است می‌دمند تا انسان نتواند متوجه‌ی حقیقت مطلب شود. کاری که امروز جریان‌ها و رسانه‌های ضد انقلاب و ضد فرهنگ وِلاییِ ما انجام می‌دهند. موفق باشید

13975
متن پرسش
سلام: اینکه می گویند آیت الله جوادی چرا در فتنه موضع گیری نکرد واقعیت دارد؟ اگر واقعیت دارد می تواند دلیل بر کم بصیرتی استاد جوادی آملی حفظه الله شود؟ بنده خودم می دانم استاد جوادی بسیار انقلابی اند. ولی می خواستم با استاد مشورت کنم که اطلاع بیشتری کسب کنم (چون از بنده بعضا می پرسند. همین چند روز پیش هم پرسیدند). ممنونم استاد. اجرتان با خدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طرف مقابل سعی داشت آیت اللّه جوادی را به نفع خود مصادره کند و حضرت آقا در عین آن‌که نسبت به فتنه موضع خود را مشخص کردند ولی نخواستند به عنوان یک شخصیت فرهنگی در یکی از موضع‌گیری‌های سیاسی جاری در کشور وارد شوند. موفق باشید

13883
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد بزرگوار: این نامه بنده در درجه اول درد دلی است که می خواهم با دوستی صاحب دل مطرح نمایم و در درجه دوم از استادی فرزانه طلب دستوری نمایم تا از این بحران خارج شوم. استاد عزیز بنده حدود 7-8 سال پیش بطور عادی زندگی می کردم و خیلی در قید و بند دین داری نبودم تا اینکه به توفیق الهی تغییری اساسی در زندگی ام ایجاد گردید و به اصطلاح عقلم اومد سر جاش... پس از تغییر، چند ماهی سرگردان بودم و نمی دانستم باید چه کنم، و خیلی جاها رفتم... تا اینکه به لطف الهی با مسیر معرفت نفس و عرفان و فلسفه آشنا شدم و دیدم که بسیار علاقه و استعداد نیز در این مباحث دارم. و حتی رشته دانشگاهی ام را از مهندسی تغییر داده و ارشد فلسفه اسلامی گرفته ام. تازه فارغ التحصیل شده ام. تقریبا 3-4 سال پیش کاسبی ای راه انداختم و آن هم عطاری است. و در همان حین نیز متاهل شدم. همان اوایلی که با عرفان آشنا شده بودم حالم خیلی خوب بود و مباحث را بطور جدی پیگیری می کردم. اما خیلی کم کم شروع به تنزل کرد. بنده ای که سحرها داشتم و بعضا خواب های خوشی و حالات خوبی در سحر داشتم، نماز شبم ترک نمی شد، تفکر در شب و خلوت و حسابرسی ازم فوت نمی شد، کم کم شروع شد به کم شدن و تا جایی رسیده که حتی نماز صبح ازم قضا می شود و حتی بعضا بیدار هم هستم اما یا نمی توانم از جایم بلند شوم و یا هربار شیطان یه جوری مانع می شود. و همین مساله بسیار در روحیه بنده تاثیر گذاشته و اراده و همت را از بنده سلب کرده و روزهایی که نمازم قضا می شود بسیار عصبانی و ناراحت هستم و همین دلیلی شده که العیاذ بالله با اهل بیتم بد رفتاری می کنم و گاهی همین ناراحتی اخلاق خوش را از من گرفته و ناخوشی را جایگزین آن می کند. و چون می دانم کسی که سحر ندارد به جایی نمی رسد بیشتر داغون می شوم و گاهی دیگر امید تلاش روزمره را ندارم. خودم می دانم انسان دایما انقلاب قلبی دارد و حالش متغیر است، بنده اصلا دنبال حال خوش نبوده و نیستم و کاری به لذت و حال سحر ندارم. فقط می خواهم اراده و همت تحصیل علوم معارف حقه الهیه در من روز افزون گردد و خوابم کم شده و سحرها سرحال باشم. نماز شب، خلوت سحر، و نماز اول وقت صبح را دوباره بدست بیاورم و امید تلاش برای خودسازی را در وجودم بیابم... حال با این اوصاف استاد عزیز تر از جانم شما چه دستوری می فرمایید که بنده از این کتلی که در آن افتاده ام عبور کنم؟ البته در درجه اول نیازمند دعای خیر جنابتان هستم تا در سایه لطف شما ما هم ذره ای از شهد شیرین معرفت بچشیم. در پایان از اینکه محبت فرمودید و وقت برایم گذاشتید کمال تشکر را دارم. ان شاءالله خداوند متعال خیر کثیرتان دهد. التماس دعای فراوان از برای همگان را مسئلت دارم. در پناه قرآن باشید. یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر انسان در عین قبض و بسط‌هایی که دارد باید با طیّ منازل همراه باشد، چه منازل معرفتی و چه منازل سلوکی. در منازل معرفتی مباحث کتاب معاد با شرح صوتی آن و کتاب «خویشتن پنهان» پیشنهاد می‌شود. و در منازل سلوکی کتاب «منازل السائرین» با شرح استاد حجت الاسلام یزدان‌پناه از مؤسسه‌ی امام خمینی قم پیشنهاد می‌گردد. موفق باشید

13729
متن پرسش
سلام: خسته نباشید استاد: 1. برای شیوه سخنرانی و منبر چه کنم و چه کتابی بخوانم؟ 2. از شاگردتان که ظاهرا همان داماد شریفتان می باشد شنیدم که شما صبح ها به پیاده روی یا کوه می روید. حال سوالم این است که پیاده روی صبح گاهی به همان قضیه ی تسلط روح به بدن که فرموده بودید کمک می کند؟ چه مقدار روی تهذیب اثر دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شما سعی کنید اطلاعات قرآنی و روایی خود در کنار مسائل فقهی رشددهید و بقیه را جهت منبر و خطابه به خدا واگذارید 2- به هر صورت پیاده‌روی برای آن‌که بدن تحت تأثیر توهّملات کمتر قرار بگیرد، خوب است. در این مورد عرایضی در قسمت آخر  کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شده است. موفق باشید

13624
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به پاسخ هایی که در جواب به سوالات لزوم استاد در سیر و سلوک داشته اید و مطالبی که در شرح دستورات آیت الله بهجت فرموده اید می خواستم از شما خواهش کنم که این مسئله را تبیین بیشتری کنید بالاخره این امر بدیهی است که در هر امری نیاز به رجوع به اهل آن امر ضروری است و این سخن آیت الله بهجت که استاد تو علم توست شاید برای همه صادق نباشد و کافی هم نباشد چون این راه راه پر پیچ و خم و خطرناکی است و با توجه به مطالبی که علامه طهرانی در روح مجرد فرمودند به نظر رجوع به استاد در این امر ضروری می آید. لطفا در این زمینه راهنمایی بفرمایید و مطلب را برایمان از ابهام خارج کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمع‌بندی فکر می‌کنم راهی که امروزه حضرت امام و شهداء گشودند، کارِ آن نوع استادی که گشودن راه است، انجام شده است. ولی این غیر از استفاده از اساتید و عالمان دین است جهت اخذ معارف الهی. موفق باشید

13427
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: رهبری در تاریخ 22/12/1379 در دانشگاه امیر کبیر در جواب سوالی این چنین فرمودند: در حال حاضر با توجه به شبهه‌افکنیها و ریاکاری بعضی از مسؤولان و در نتیجه آلوده کردن چهره‌ی نظام اسلامی، چه راهکارهایی را برای در امان ماندن از غفلت یا تندروی های بیجا، و تصمیم‌گیریهای خداپسندانه و مبتنی بر اسلام پیشنهاد می کنید؟ فرمودند: «من کلّاً به جوانها و بخصوص به دانشجویان و طلاّب توصیه می کنم که آگاهیهای خودشان را افزایش دهند. بسیاری از این کجروی هایی که شما ملاحظه می کنید، ناشی از کمبود آگاهی است. نسل امروز - به‌ویژه نسل جوان ما - باید از تاریخ کشورش اطّلاع داشته باشد؛ بخصوص از زمان مشروطیت به این طرف را بداند. شما در هر رشته‌ای که تحصیل می کنید، چون جزو نخبگان جامعه هستید - بعد از این هم ان‌شاءاللَّه جزو نخبگانِ برتر خواهید بود - باید بدانید که کشور شما در چه موقعیتی قرار داشته و دارد. شما باید بخصوص تاریخ رژیم گذشته را بدانید. نسل امروز ما درست نمی داند که انقلاب اسلامی چگونه این کشور را از چنگال آن رژیم خلاص کرده است. این را ما که با همه‌ی پوست و گوشت و همه‌ی هستىِ خود آن رژیم را حس کردیم، خوب می دانیم. اینها باید منعکس و گفته شود. البته در این زمینه، چیزهایی هم نوشته شده است. رژیم گذشته، رژیمی فاسد و صددرصد وابسته و به‌کلّی دور از عدالت بود. برای آن رژیم مسأله‌ی مردم در کشور به‌هیچ‌وجه مطرح نبود. برای آن رژیم ارزش یک مستشار امریکایی یا یک سیاحتگر صهیونیست، به مراتب بیشتر بود تا جمعیت عظیمی از مردم ایران! عناصر آن رژیم به مفت خوری، زیادی خوری، غارت منابع ملی و استفاده‌ی نامشروع از همه‌ی امکانات کشور عادت کرده بودند. آن رژیم بر پایه‌ی نامشروعی بنا شده بود؛ یعنی کسی که در آن زمان در رأس قدرت بود - که تقریباً سیوپنج سال هم حکومت کرد - فقط با این اعتبار به حکومت رسیده بود که پدرش قبل از او حاکم بوده است! شما ببینید چه منطق غلطی برای حاکمیت یک نفر وجود داشت. همه‌ی قدرت ها و ثروت ها در اختیار او بود و اگر گفته می شد که شما با چه استدلالی روی کار آمده‌ای، پاسخ این بود که چون پدرم قبل از من در این‌جا حاکم بوده است! او با پشتوانه و خواستِ مستقیم انگلیسی ها بر سرِ کار آمد و سی و پنج سال هم حکومت کرد؛ بدیهی است که مملکت متعلّق به آن کسانی باشد که او را بر سر کار آوردند یا از او حمایت کردند. ما چنین رژیمی را پشت سر گذاشتیم. پدر او چرا روی کار آمده بود؟ چون یک کودتای انگلیسی شده بود و آنها این‌طور خواسته بودند. شما باید اینها را بدانید. شما باید تاریخ کودتای رضاخان در اسفند ۱۲۹۹، بعد رسیدنش به سلطنت در ۱۳۰۳، بعد جانشین شدن محمدرضا را بدانید. البته در تلویزیون هم برنامه‌های خوبی گذاشتند و اینها را تشریح کردند. در کتابهایی هم این مطالب نوشته شده است. آگاهی های شما از مسائل جهان باید بالا برود. من گمانم این است هر کسی، هر جوانی و هر دانشجویی که بداند این انقلاب و این نظام، کشور را از دست چه گرگ های خون‌آشامی گرفته و چه زحماتی را در این بیست‌ودو سال تحمّل کرده تا به این‌جا رسیده و چه دشمنی هایی با آن شده و الان هم در کمین آن است، کاملاً می فهمد که در این نظام چه باید بکند. یعنی وظیفه‌ی خودش را حس می کند و تشخیص می دهد. جوان ایرانی، هم روشن‌بین و باهوش است، هم سیاسی است. لذا جای ابهام باقی نمی‌ماند. بنابراین، علاجی که من پیشنهاد می کنم، کتابخوانی، افزایش مطالعه و کشاندن اجتماعات دانشجویی به بحثهای صحیح و حقیقی - نه بحثهای انحرافی - است. البته بحث خودسازی و درون‌سازی و نورانی کردن دل و امثال اینها هم بحثهای مفصّلی است که در جای خود باید مورد تأکید قرار گیرد.» سوال این است که چه جوری سطح آگاهی خود را بالا ببریم و یا از تاریخ کشور به خصوص از مشروطه به این طرف مطلع شویم؟ آیا شما کتابی سراغ دارید یا آیا خودتان کتابی نوشته اید در این زمینه؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید امروز کتاب‌های بهتری در رابطه با تاریخ صدساله‌ی گذشته‌ی ما در بازار باشد ولی رویهم‌رفته کتاب‌هایی مثل «تحلیلی از نهضت امام خمینی» از آقای حمید روحانی و یا کتاب‌های آقای موسی حقّانی و موسی نجفی کمک‌کننده در این امر هستند. جزوه‌ی تحلیلی از انقلاب اسلامی که بنده تنظیم کرده‌ام انشاءاللّه می‌تواند مفید باشد. کتاب «از سید ضیاء تا بختیار» از آقای بهنود نیز نکات خوبی دارد به‌خصوص که این کتاب را قبل از پیوستن به اصحاب بی‌بی‌سی نوشته است. موفق باشید

12487
متن پرسش
با سلام: جایگاه کتاب سلوک ذیل اندیشه امام بعد از کتب غرب شناسی است یا اینگونه که اول غرب شناسی بعد کتب انقلاب اسلامی بعد سلوک ذیل اندیشه امام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی 16 کتاب سلوک، جایگاه مباحث معرفت النفس و مهدویت و انقلاب اسلامی و غرب شناسی مشخص شده‌است؛ به نظر بنده ابتدا باید یک دور کتاب سلوک را مطالعه کرد تا جایگاه مباحث مذکور مشخص شود و به مباحث مذکور بپردازید و سپس بعد از آمادگی لازم با عمق بیشتری کتاب سلوک را بازخوانی کنید. موفق باشید

11155

مفاهیم ذهنیبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به جواب سوال 11142 که فرمودید: انسان‌ها به مرور مفاهیم ذهنی خود را شکل می‌دهند و کامل می‌کنند. پس چرا کودک تازه متولد شده که هنوز فاقد ذهن می باشد موقع شیرخوردن وقتی شیر یک سینه مادر تمام می شود متوجه می شود و تمایل به سینه دیگر مادر پیدا می کند مگر نه اینکه مفهوم عدم وجود شیر در یک سینه مادر را درک کرده و خواهان شیر از سینه دیگر مادر می شود؟ چگونه توجیه پذیر است؟ درحالی که هنوز فاقد ذهن می باشد ولی مفهوم عدم که ذهنی است را درک کرده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد بیشتر با غریزه و هدایت تکوینی انجام می‌شود، بحث ما در رابطه با انتزاع مفهوم عدم است که مثل سایر مفاهیم ذهنی با تکامل ذهنی برای انسان پیش می‌آید، مگر انسان‌های ساده که در انتزاع مفاهیم خیلی ضعیف عمل می‌کنند. اصل این مباحث را باید در دروس فلسفه دنبال کنید به‌خصوص در مباحث صورت‌های ذهنی و جایگاه آن‌ها. موفق باشید
10200
متن پرسش
با سلام: استاد چه تغییری در نفوس بشر در حال به وجود آمدن است که باعث شده به سمت ماوراء گرایش پیدا کنند و از شواهد آن به وجود آمدن فرقه های عرفانی یا عرفان های نوظهور است و این تغییر تا کجا ادامه پیدا می کند؟ فردی می گفت بشر با ادامه این مسیر حجاب ها را کنار خواهد زد (به صورت اجتماعی)، تا اینکه حضرت را که واسطه فیض هستند حاضر می یابد و آن وقت زمان ظهور حضرت برای انسان است نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با به بن‌بست‌رسیدن وعده‌های مدرنیته که مدعی بود برای بشر بهشتی فراهم می‌کند که جواب‌گوی جسم و جان اوست، بشری که فطرتاً به دنبال معنویت اصیل و حقیقی است، اراده کرده است تا نظر به حقیقت بیندازد و همان‌طور که آن فرد فرموده‌اند اگر چند روزی هم در شناخت مصداق‌های رجوع به حقیقت اشتباه کنند، فراموش نکنید تجدد یک دین است و در تعارض با هر دین دیگری که غیر آن باشد در حالی‌که بخش اعظم تاریخ بشر تاریخ دینی است که انبیاء الهی آن را آوردند و نگاه مدرنیته نگاهی است که این تاریخ را نادیده گرفت و یا آن را بد فهمید و انقلاب اسلامی آمد تا بشر نگاه درستی به دین بیندازد و بشر نه‌تنها از تجدد و دین قلابی بهائیت نجات یابد، حتی از وهّابی‌گری و سلفی‌گری که اسلام تجددمآب است نیز نجات یابد، بالاخره می‌فهمد که حقیقت در کجا است. در همین راستا حضرت باقر«علیه‌السلام» می‌فرمایند: . «أَیُّهَا النَّاسُ أَیْنَ تَذْهَبُونَ وَ أَیْنَ یُرَادُ بِکُمْ بِنَا هَدَی اللَّهُ أَوَّلَکُمْ وَ بِنَا یَخْتِمُ آخِرَکُمْ فَإِنْ یَکُنْ لَکُمْ مُلْکٌ مُعَجَّلٌ فَإِنَّ لَنَا مُلْکاً مُؤَجَّلًا وَ لَیْسَ بَعْدَ مُلْکِنَا مُلْکٌ لِأَنَّا أَهْلُ الْعَاقِبَةِ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین» ؛ اى مردم! کجا مى‏روید و شما را به کدام جهت مى‏برند؟ خداوند اولِ شما را به دست ما هدایت نمود و به دست ما آخرِ شما را به انجام مى‏رساند، اگر شما دولت زودگذر دارید، دولت پایدار از آن ما است. بعد از حاکمیت ما، حاکمیت دیگرى که بیاید و حاکمیت ما را ساقط کند نخواهد بود، زیرا ما اهل عاقبت هستیم و خداوند فرمود: عاقبت کار از آن متقین است. موفق باشید
9949
متن پرسش
سلام استاد گرامی: دو سوال از حضورتان داشتم: 1. اینکه فرمودید روزی 21 بار آیت الکرسی بخوانید، صرفا آیه اصلی را یا تا «هم فیها خالدون»؟ 2- شعری از مولوی هست در خصوص اینکه انسانها غرق بیکاری هستند و فکر می کنند کار می کنند، به گمانم داستان کره اسب و مادرش، استاد زحمت می کشید حداقل یک بیت یا مطلع آن شعر را برایم بنویسید تا بتوانم کامل آن را بیابم؟ تشکر می کنم از حضرتعالی. برای ما دعا کنید استاد
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آیت‌اللّه قاضی«رحمة‌اللّه‌علیه» توصیه می‌فرمودند هر سه آیه را بخوانید 2-. «کار آن دارد که حق را شد مرید / از برای او ز هرکاری برید / دیگران چون کودکان این روز چند / تا به شب در خاک بازی می‌کنند/ گویدم از کار خستندند خلق / غرق بیکاری است جانش تا به حلق» مولوى در رابطه با این‏که عده‏اى همواره کار زیاد مى‏کنند و مردم را از کار اصلى خود باز مى‏دارند داستان کُره اسبى را به میان مى‏آورد که در حال آب‏خوردن بود تا تشنگى خود را رفع کند و صاحب اسب‏ها که با سوت‏زدن مانع آب‏خوردن آن کره اسب مى‏شد و نتیجه مى‏گیرد همواره از این کارافزاها بوده و هستند، تو کار خود را انجام بده. مى‏گوید: گفت مادر، تا جهان بوده است از این‏/ کار افزایان، بُدند اندر زمین‏ هین تو کار خویش کن اى ارجمند/ زود، کایشان ریشِ خود بَر مى‏کَنند وقتْ تنگ و مى‏رود آبِ فراخ‏/ پیش از آن کز هجر گردى شاخ شاخ‏ شهره کهریزى‏ست پر، آبِ حیات‏/ آب کَش، تا بَر دَمَد از تو نبات‏ آبِ‏ خضر از جوى نطق اولیاء/ مى‏خوریم اى تشنة غافل بیا ما چو آن کُرّه، هم آب جو خوریم‏/ سوى آن وسواس طاعن ننگریم‏ وقتى انسان متوجه شد کارافزایانِ عالَم دام‏هایى براى زندگى ما پهن کرده‏اند، راه خود را پیدا کرده‏ایم. و فرصت را جهت نوشیدن آب زندگانى از دست نمى‏دهیم و با شناختن حقّ ربّ و حق رسول و حق اهل بیت راه خود را از بقیه جدا مى‏نماییم و مى‏فهمیم بقیه‏ى راه‏ها قیل و قالى بیش نیست که حضرت رضا (ع) در آن مورد فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ‏ الْقِیلَ وَ الْقَالَ وَ إِضَاعَةَ الْمَالِ وَ کَثْرَةَ السُّؤَال» خداوند، قیل و قال، و ضایع‏کردن مال، و کثرت سؤال را دشمن دارد. راه حل مشکلات ریشه در آرامشى دارد که ماوراء حرص‏ها و ولع‏ها قرار دارد. موفق باشید
8634
متن پرسش
سلام استاد عزیز من دو سالی است که در فضای ناقدین غرب گردش می کنم و دیدگاه هایشان را از طریق کتاب ها و مقالاتشان پی گیری می کنم. نکته ای که در مصاحبه مارتین هایدگر به چشمم خورد من را به این فکر انداخت که آیا تزکیه، نسبت مستقیمی با یافت حقیقت دارد؟ ببینید این مسئله در مورد دیدگاه رایج اسلامی پاسخی روشن دارد. ولی ما که نباید مثل آن هایی که می گفتند خدای پدرمان را ول نمی کنیم تا بچسبیم به خدای محمد (ص)، هر چیزی را صرفا از افواه دریافت کنیم. بنابراین با یک توضیح مفصل خواستار جواب به سوال ابتدایی خودم هستم. ببینید رفتار و مواجهه دکتر داوری اردکانی با فیلسوف ( صرف نظر از این که چه می گوید ) یک رفتار توام با احترام است. ایشان به فیلسوف احترام می گذارند. و شانی برای فیلسوف قائلند، بلاشرط نسبت به محتوای نوشته های او. کمی که دقیق تر می شویم متوجه می شویم که این احترام ناشی از آن است که ایشان معتقدند( این فهم من است) که هر فیلسوفی اگر واقعا فیلسوف باشد،( معیارهایش را من ندیدم ) به دیدار هستی می رود و از وجهی به حقیقت نظر می اندازد. یعنی حقیقت به مثابه موجود لزجی که نمی توان آن را در مشت گرفت، و هر چقدر به آن نزدیک شوی، بیشتر از تو دور می شود، وجوهی دارد. و هر فیلسوفی متذکر یک وجه حقیقت می شود. در واقع از جهت این نوع نگاه، ما در نگاه آقای داوری، و همچنین مارتین هایدگر، چیزی به نام « غلط » و « درست » نداریم. بلکه مسئله صورت « دقیق » و « ادق » به خود می گیرد. فیلسوفی بهتر است که حرف دقیق تری بزند یعنی وجوه بیشتری از حقیقت را بنمایاند. و توصیفش از حقیقت و عالمی که ذیل آن شکل می گیرد، دقیق تر باشد. به این اعتبار هر دوره تاریخی یک فیلسوف مرکزی دارد. که محدوده جغرافیایی نیز نمی شناسد. یعنی وصف عالم در هر دوره تاریخ یک وصف همه جایی و همگانی است. و هم دوره بودن دکارت و ملاصدرا، لاجرم این را می طلبد که وصف یگانه آن دوران، در نوشته های تنها یکی از این دو وجود داشته باشد. نکته بعدی که باز هم سوال ابتدایی را روشن می سازد، تفکیک ساحت نفسانی از ساحت تفکر است. در واقع آقای داوری معتقدند که برای نقد یک فیلسوف مطلقا نباید به زندگی شخصی او رجوع کرد. ( تاکید می کنم مطلقا چون معمولا خیلی ها این را رعایت می کنند ولی گوشه چشمی هم به پرونده سیاسی و اخلاقی شخص دارند ). به همین دلیل هم هست که نه همجنس باز بودن فوکو در نقد فوکو موضوعیت دارد، نه بی دین بودن نیچه و نه اشتباهات سیاسی متفکران وطنی و غیر وطنی در طول زندگی شان. بلکه از دریچه دکتر داوری، هر متفکری نسبتی با وجود برقرار کرده و تحفه ای برای آدمیان می آورد. این تحفه را باید شنید و از آن آموخت. شبیه این نکته را هایدگر در یکی از گفت و گوهای فرضی اش با دوست ژاپنی می گوید که من واقعا این همه سال « متافیزیک » را نقد نکردم که بگویم متافیزیک « بد » است. متافیزیک مثل تمام عالم های دیگری که قبل از او در دنیا سیطره داشته، قابلیت های وجود هستند. شاید نتوان وصف « پلورال » را برای این مواجهه برگزید، اما قطعا با نحوه نگاه رایج اسلامی( که شاید اسلامی نباشد) تفاوت زیادی دارد. شاید بتوان گفت این عزیزان ، حقیقت را فیل مولانا می دانند که آنقدر از ما دور است که باید گزارش همه فلاسفه ای که فیل را « بادبزن » و « ستون » و « ناودان» می دانند به رسمیت شناخت. با تشکر از حوصله ای که به خرج دادید، چون شما خودتان استاد هستید و احتمالا با این مسائل قبلا رو به رو بودید دیگر ادامه نمی دهم و خواستار پاسخ تفصیلی استاد عزیزم هستم. خیلی ممنون.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این بحث بسیار مهم و حساسی است که رجوع فیلسوف رجوعی است به حقیقت و البته نقش تاریخ هم در این رجوع نباید مورد غفلت قرار گیرد. ولی دو نکته را باید مدّ نظر قرار داد: یکی رویکرد کلی فیلسوف است که با چه رویکردی رجوع به حقیقت می‌کند و دیگر آن‌که حقیقت در آن تاریخ با چه چهره‌ای می‌خواهد خود را نشان دهد. به نظرم دکارت با رویکردی که بیکن ایجاد کرده جلو می‌رود و در این رویکرد بنای فیلسوف این نیست که از چهره‌ی حقیقت حجابی را بگشاید و لذا بعد از چهارصدسال هایدگر و اساتید و رفقای فکری او در یک بازخوانیِ تاریخی تلاش می‌کنند از آن رویکرد خود را آزاد نمایند. نکته‌ی مهم دیگر این است که نباید از اراده‌ی الهی جهت ظهور اسماء خاص خود در هر زمانی غفلت کرد. بنده این را با زبان فلسفی تحت عنوان «چهره‌ای که حقیقت در هر تاریخی از خود بروز می‌دهد» عرض می‌کنم ولی اگر بخواهیم به جای زبان مفهوم با زبان «وجود» سخن بگوییم باید متوجه اسم یا اسمایی شویم که حضرت حق اراده کرده است در هر تاریخی ظهور دهد و از این‌جا بحث، شکل دیگری به خود می‌گیرد. که سعی شده در 6 جلسه تحت عنوان «امام خمینی و سلوک در تقدیر تاریخی زمانه» عرایضی داشته باشم . به نظرم می‌توان در این مباحث به نحوی با هایدگر و فردید و دکتر داوری همدلی داشت، ولی با هویتی ماوراء هویت فیلسوفانه‌ی صرف. موفق باشید
8310
متن پرسش
سلام علیکم در مورد ایت الله انصاری همدانی گفته شده /منقول از ایت الله قاضی رحمت الله علیه/ که ایشان توحید را مستقیم وبدون واسطه از خدای متعال بدست اورده اند لطفا کمی توضیح دهید با تشکر صمیمانه التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یک بحث تخصصی عرفانی است، إن‌شاءاللّه مطالب توحید نظری را دنبال بفرمایید پس از چندسال معنای این سخن روشن می‌شود. موفق باشید
4505

غایت مفقودبازدید:

متن پرسش
باسلام غایت مفقود محال است یعنی چه توضیح دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی محال است جهت یک پدیده به سوی هدفی باشد که آن هدف موجود نباشد، زیرا حرکت تبدیل قوه به فعل است، پس باید آن فعلیت موجود باشد تا حرکت به سوی آن معنا داشته باشد. موفق باشید
2552
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم من حدود 19سالم است و می خواستم بدانم از کجا معلوم جوابهایی که به سوالات داده می شود (مخصوصا سوالات عقایدی) درست باشد؟ شاید همه چیز توهم باشد و از انجا که می گویند توهم می تواند تاثیرگذار باشد خوب ما تاثیر می پذیریم؟! اصلا حقیقت چیست و آیا می شود بر آن شناخت حاصل کرد؟ اصلا چرا عقل حجیت دارد؟نمی دانم چگونه اما وجود خودم را حس می کنم و اگر عقل ثابت شود این را که یک موجودی که موجود دیگری آن را نیافریده قبول کرده ام ("نمی دانم"فقط درمورد وجود خودم بود)و همچنین این را که از اول بوده اما اینکه او کیست چه صفاتی دارد و ...را هنوز نفهمیده ام.لطفا کمکم کنید(من خیلی شکاک هستم و دوست دارم عقایدم بدون هیچ نقطه ابهامی باشد (حداقل در موارد اساسی))
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خداوند برای درک محسوسات حواس پنجگانه را به انسان داده و انسان به طور بدیهی در درون خود احساس می‌کند از طریق حواس پنجگانه با واقعیت محسوسات مرتبط است و واقعاً آن چیزی که گرم است، لامسه‌ی او گرم حس می‌کند. و خداوند به انسان عقل داده تا حقایقی که محسوس نیستند ولی معقول‌اند را درک کند و به صورتی بدیهی احساس می‌کند که عقل او به او دروغ نمی‌گوید و آن‌چه را عقل به طریق صحیح وجودش را اثبات کرد، واقعاً هست، و هرکس خودش با خودش به‌سر می‌برد و با آن‌چه از طریق حسّ و عقل به آن رسیده زندگی می‌کند و بعد از مرگ نیز در کنار فطرت، با داده‌های حسّ و عقل به‌سر می‌برد. حال اگر کسی نتوانست به داده‌های حس و عقل اطمینان کند گرفتار شکاکیت و سوفسطایی‌گری شده که در آن صورت با بدیهیات خود فاصله گرفته و نمی‌تواند هیچ گفتمانی را شروع کند و یا هیچ علمی را بپذیرد. موفق باشید
1815

استخارهبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده من دانشجوی دکتری ریاضی هستم حدود 8 ماه پیش جهت فرصت مطالعاتی اقدام نمودم و بنا شد که به مدت 6 ماه جهت تحقیقات و مطالعات به کشور رومانی بروم که برای آن باید یک روند اداری طی میشد. اما مشکلات زیادی در این روند اداری و گرفتن ویزا پیش آمد که دیگر کلافه شده بودم از طرف دیگر پدرم با وجود موافقتش در ابتدای کار، وقتی که حس کرد رفتن من جدی شده است شروع به مخالفت پرداخت. من هم به امید اینکه استخاره خوب می آید و هم دلم آرام میشود و هم میتوانم پدرم را راضی کنم استخاره کردم و استخاره بد آمد و الان نمیدانم چه کنم از یک طرف حدود 8 ماه است که به آن استاد رومانیایی قول داده ام و ایشان برنامه شان را بر اساس رفتن من تنظیم کرده انداز طرف دیگر استخاره به دلیل به وجود آمدن مشکلات روحی بد آمده است آلان وظیفه من چه خواهد بود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» می‌فرمایند: پشت به استخاره پشت به قرآن نیست. در این مورد با نظر به وظائف شرعی ،به اقتضای عقل‌تان عمل کنید که رسول باطنی است. موفق باشید
753

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استادطاهرزاده بنده دانشجویی20ساله هستم ودرحدود2سال است به بیماری شک ووسواس فکری وعملی دچارشده ام وبامراجعه به روانشناس داروبرای من تجویزکرده اندولی با توجه به مضرات این داروها بنده نمیتوانم دارومصرف نمایم به لطف خدا اینجانب اراده قوی دارم وازاستادخواهش میکنم بنده راراهنمایی کرده تابر این بیماری که زندگی مرابسوی نابودی پیش برده پیروزشوم وهچنین ایات وروایتی که این مسئله رامذمت مینمایند رابرای اینجانب توضیح فرماید باتشکر
متن پاسخ
به جواب شماره‌ی 9 در سایت رجوع فرمایید با رعایت آنچه گفته شده إن‌شاءالله مشکل رفع می‌شود. موفق باشید.
18363
متن پرسش
چگونه به يك شهيد متوسل شويم؟ كامل و جامع راهنمايي كنيد. با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که امام رضا«علیه‌السلام» فرمودند سه مرتبه سوره‌ی قدر را برایشان بخوانید و برایشان دعا کنید تا خداوند بهترین نتایج را برای آن‌ها مقرر کند و آن‌ها نیز به شما دعا می‌کنند و از این جهت در کنار مزار آن‌ها دعاهایی را که در مفاتیح هست هرکدام را که خواستید بخوانید، شرایط استجابت آن‌ دعا بهتر فراهم می‌شود. موفق باشید

13551

عین ثابتهبازدید:

متن پرسش
با سلام: جناب استاد طاهرزاده در کتابهاشون معتقد هستن که نبی اکرم (ص) و اهل بیت (ع) ایشون حقیقتی ورای نفس دارند که عالم از اون حقیقت شکل گرفت در قوس نزول و و اون حقیقت صادره ی اول هست. آیا منظور از اون حقیقت عین ثابت پیغمبر اکرم (ص) هست که محیط بر تمام اعیان ثابته هست که وقتی در قوس صعود با مقام صادر اول متحد میشن یعنی به تمامه کمالات عین ثابت خودشون رو دارا شدن؟ و عین ثابت ایشون هم دارای مقهم لایقفی هست. آیا میتونیم بگیم صادر اول عین ثابت پیغمبر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمع‌بندی حرف خوبی است، ولی فراموش نفرمایید که صادره‌ی اول، مخلوق است و تحت سیطره‌ی خلیفة اللّه می‌باشد که مقامش مرز بین امکان و وجوب است و عین ثابته‌ی محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مقام اتحاد با اسم اللّه است. شاید مباحث شرح کتاب «مصباح الهدایه» از امام در این مورد کمک کند. مباحث بر روی سایت هست. موفق باشید

13520
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید آیا انتقادهایی که به آیت الله مصباح (حفظه الله) در مورد عرفان و حکمت متعالیه وارد است؟ چون در برخی مباحثات علمی ایشان را مخالف عرفان و وحدت وجود و وجود رابط و منتقد به حکمت متعالیه و ناظر به حکمت مشاء می دانند؟ آیا ایشان واقعا نسبت به عرفان موضع دارند و همچنین حکمت متعالیه آنچنان که در تعلیقه نهایة الحکمة به علامه انتقاد دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه مصباح یکی از اساتید حکمت متعالیه و عرفان نظری هستند و در این مورد صاحب‌نظر می‌باشند و طبیعی است که در بعضی موارد بر نظرات خود، تأکید کنند و این به معنای مخالفت با اصل حکمت متعالیه و عرفان نیست. موفق باشید

12417
متن پرسش
چگونه راه وسوسه های شیطانی را سد کنیم که با توجه به داشتن همسر وسوسه نگاه به نامحرم و غیره در ذهن ما می آید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» هست مبنی بر این‌که انسان در چنین شرایطی باید با کنترل نگاه خود به نامحرم قدرت وساوس شیطانی را کم کند. موفق باشید

12143
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: یک راه عملی جهت حضور قلب در نماز ارائه دهید. 30 سال است نماز می خوانم ولی دریغ از یک نماز درست و حسابی، اصلا تمرکز برایم حاصل نمی شود. همه کاری جهت رفع این مشکل کرده ام. مطالعه آداب الصلوه امام ( ره)، ترک افعالی که به نظرم گناه می آمد، در جای خلوت نماز خواندن و ..... لیکن به محض تکبیره الاکرام، مسائل جاری زندگی و کاری ذهنم را مشغول می کند، شاید اگر خیلی تلاش کرده باشم فقط در یک یا نیم رکعت فقط حال توجه داشته ام، خیلی کار برایم دشوار است اگر راهی دارد که راهنمایی و دعایم کنید اگر خیر، دعایم کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه‌ی آیت اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» را مدّ نظر قرار دهید که فرمودند اگر خطورات آمد دنبال نکنید. و در ضمن به شرایط قبل از نماز حساس باشید که ذهن خود را مشغول امور دنیوی نکنید. موفق باشید

11176
متن پرسش
سلام: با توجه به جواب سوال 11157 که گفتید: تنها از آن جهت که حقانیت ادراکات خود را به صورت بدیهی پذیرفته‌ایم می‌توانیم از این نوع شکاکیت آزاد شویم. منظور بنده این بود که چطور می شود در این موضوع از خود استدلال و شبهه شک کننده استفاده کرد بر ضد خودش و ابطال نظر و شکش را اثبات کنیم با ستفاده از تناقضی که در استدلالش و جود دارد، (خلاصه اینکه با استدلال خودش ابطال شکش را اثبات کنیم)؟ یک جوابی که به ذهن بنده می رسد این است که: در کل این شک باطل است و موضوعیت ندارد چون وقتی که شک کننده می گوید توهم بینایی، این یعنی اینکه از قبل پذیرفته که واقعیتی هست که حال این توهم را می تواند تشخیص دهد، چون راه شناسایی توهم بینایی شناخت و تشخیص واقعیت خارج از ذهن است و در مقایسه با واقعیت خارج از ذهن ما پی به وجود توهم ذهنی(بینایی) می بریم، در صورتی که اگر از ابتدا نمی توانستیم این تفاوت را بفهمیم که دیگر شکی در این زمینه به وجود نمی آمد، با توجه با استدلال شک کننده می فهمیم که خود شک کننده در باطن و پس ذهن خود به واقعیت خارج از ذهن اعتراف دارد ولی به آن توجه ندارد، پس فهم و درک توهم ذهنی اثبات کننده فهم و درک واقیت خارج از ذهن و تمیز بین این دو است، به این ترتیب ما با استدلال خود شخص ابطال نظرش را اثبات کرده ایم. لطفا شما هم چند دلیل همانند این دلیلی که با استفاده از استدلال شک کننده ابطال استدلالش را اثبات می کنیم بیاورید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سوفسطایی نسبی همین جواب که می‌فرمایید خوب است. زیرا لااقل خودش را و ادراکات خود را قبول دارد ولی در سوفسطایی مطلق در جواب شما خواهد گفت: من به همین شک خودم هم شک دارم و از کجا همین‌که با شما صحبت می‌کنم هم یک خواب و خیال است؟ و اگر کسی از احساس بدیهی خود غافل شد کارش تا این‌جاها هم کشیده می‌شود. موفق باشید
10032
متن پرسش
سلام علیکم: شما انسان را به عقل خودش ارجاع می دهید. این عقل راهنمایی می کند که بیا قدم صدق در سلوک بگذار. بنا می گذاری برای سلوک همان لحظه به یاد ضعف خود، عذاب، مصایب کربلا، زندگی ابدی با من خود، حق بودن صراط، حشر، قبر، سوال و جواب در مورد اعمال و عظمت آسمان و کراتش، دور بودن از هو، خجالت از گذشته بسیار قبیح، احساس خستگی از عبد نبودن و آزاد بودن، خسته از میلهای بست بی بایان، خسته از کثرت، خجالت از بی عاری در خلوت دور از چشمهای خلایق و کردن آنچه نباید کرد. خسته از حسن ظن دیگران به خود در حالی که ما چیز دیگری که فکرش را نمی کنند هستیم، خسته و فرسوده از فقر معنوی و.....! شروع می کنی به سلوک! نمی دانی چطور شروع کنی نمی دانی به هو چه بگویی! چند دقیقه. چند ساعت، چند روز، چند هفته ذکر می گویی، نافله می خوانی، روزه می گیری، تفکر می کنی، سیر در آیات می کنی، سنن النبی می خوانی، آشتی با خدا می خوانی، 10نکته می خوانی، معاد می خوانی، نهج البلاغه می خوانی، غسل توبه می کنی، چند سیلی به خود میزنی اما! و امان از این اما! خراب می کنی بد جور! روز از نو روزی از نو، انگار نه انگار تو همان بودی که خسته بودی غسل کرده بودی سیر کرده بودی ........ هل من ناصر ینصرنی؟ هل من ناصر ینصرنی؟ هل من ناصر ینصرنی؟ امیدی باقی نمانده. اما جایی هم نیست برویم سر به نیست شویم لا یمکن الفرار من حکومتک. شهامت آرزوی مرگ را هم نداریم. قل ان کانت لکم الدار اخره فتمنه الموت ان کنتم صادقین.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و باز توبه‌ کن و باز شیطان از یک گوشه‌ای و از روزنه‌‌ی نقطه‌ضعفی ورود می‌کند تا تو را مأیوس کند. باز توبه کن. مطمئن باش راه باز می‌شود و به عظمت ربوبیت حضرت رب «جلّ جلاله» پی می‌بری و در خود می‌پیچی که چقدر پروردگارت مهربان و بزرگوار بود و خواهی گفت: «وَ رَبّی، أحْسَنَ رَبّی». موفق باشید
4609
متن پرسش
با سلام ظاهرا در سوال عقل عملی و عقل فلسفی اخر جمله مقام معظم رهبری باید اینگونه باشد این سفره عام نیست فکر کنم باید اصلاح شود اگر بتوانید وقتی از سخنان رهبری استفاده یکنید ادرسش را هم بدهید بهتر است با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: صحبت رهبری در این مورد که فرمودند: «فلاسفه‌ی بزرگ از سفره‌ی گسترده‌ی عمومی انبیاء الهی بیشترین بهره را می‌برند» در دیدار جمعی از مداحان در تاریخ 11/2/92 بود و آن قیدی که شما می‌فرمایید را نداشت ولی در هرحال این قید به طور طبیعی هست، همان‌طور که هرکسی عقل ریاضی ندارد. موفق باشید
نمایش چاپی