بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9949
متن پرسش
سلام استاد گرامی: دو سوال از حضورتان داشتم: 1. اینکه فرمودید روزی 21 بار آیت الکرسی بخوانید، صرفا آیه اصلی را یا تا «هم فیها خالدون»؟ 2- شعری از مولوی هست در خصوص اینکه انسانها غرق بیکاری هستند و فکر می کنند کار می کنند، به گمانم داستان کره اسب و مادرش، استاد زحمت می کشید حداقل یک بیت یا مطلع آن شعر را برایم بنویسید تا بتوانم کامل آن را بیابم؟ تشکر می کنم از حضرتعالی. برای ما دعا کنید استاد
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آیت‌اللّه قاضی«رحمة‌اللّه‌علیه» توصیه می‌فرمودند هر سه آیه را بخوانید 2-. «کار آن دارد که حق را شد مرید / از برای او ز هرکاری برید / دیگران چون کودکان این روز چند / تا به شب در خاک بازی می‌کنند/ گویدم از کار خستندند خلق / غرق بیکاری است جانش تا به حلق» مولوى در رابطه با این‏که عده‏اى همواره کار زیاد مى‏کنند و مردم را از کار اصلى خود باز مى‏دارند داستان کُره اسبى را به میان مى‏آورد که در حال آب‏خوردن بود تا تشنگى خود را رفع کند و صاحب اسب‏ها که با سوت‏زدن مانع آب‏خوردن آن کره اسب مى‏شد و نتیجه مى‏گیرد همواره از این کارافزاها بوده و هستند، تو کار خود را انجام بده. مى‏گوید: گفت مادر، تا جهان بوده است از این‏/ کار افزایان، بُدند اندر زمین‏ هین تو کار خویش کن اى ارجمند/ زود، کایشان ریشِ خود بَر مى‏کَنند وقتْ تنگ و مى‏رود آبِ فراخ‏/ پیش از آن کز هجر گردى شاخ شاخ‏ شهره کهریزى‏ست پر، آبِ حیات‏/ آب کَش، تا بَر دَمَد از تو نبات‏ آبِ‏ خضر از جوى نطق اولیاء/ مى‏خوریم اى تشنة غافل بیا ما چو آن کُرّه، هم آب جو خوریم‏/ سوى آن وسواس طاعن ننگریم‏ وقتى انسان متوجه شد کارافزایانِ عالَم دام‏هایى براى زندگى ما پهن کرده‏اند، راه خود را پیدا کرده‏ایم. و فرصت را جهت نوشیدن آب زندگانى از دست نمى‏دهیم و با شناختن حقّ ربّ و حق رسول و حق اهل بیت راه خود را از بقیه جدا مى‏نماییم و مى‏فهمیم بقیه‏ى راه‏ها قیل و قالى بیش نیست که حضرت رضا (ع) در آن مورد فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ‏ الْقِیلَ وَ الْقَالَ وَ إِضَاعَةَ الْمَالِ وَ کَثْرَةَ السُّؤَال» خداوند، قیل و قال، و ضایع‏کردن مال، و کثرت سؤال را دشمن دارد. راه حل مشکلات ریشه در آرامشى دارد که ماوراء حرص‏ها و ولع‏ها قرار دارد. موفق باشید
8778
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز به نظر شما با توجه به احادیث و روایات موجود آیا امام زمان (عج) ازدواج کرده اند و دارای فرزند میباشند و اگر ازدواج نکرده اند این امر با عصمت امام منافاتی ندارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: إن‌شاءاللّه تشریف می‌آورند و از خودشان می‌پرسیم. آدم حسابی! امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» این‌همه وجوه اساسی دارند که باید با آن‌ها آشنا شد، همه‌ را رها کرده‌ای و به دنبال آن هستی که امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ازدواج کرده‌اند یا نه!!! و بحث عصمت و عدم عصمت ایشان در این مورد مطرح می کنید. مگر عدم ازدواج، منافی عصمت است؟ موفق باشید.
8671
متن پرسش
سلام علیکم. میخواستم نظراتان در مورد فرمایشات رهبری که در زیر می آید بدانم: «خب، حالا این مطلب را من عرض بکنم - شاید پاسخى هم باشد به سؤالى که این برادر عزیزمان در پایان جلسه مطرح کردند - که علم براى یک جامعه‏ى انسانى، یک موهبت الهى است: هم علوم ارزشى و علوم معرفتى، و هم علومى که به انسان کمک میکند تا در این طبیعت عظیم و در این خلقت شگفت‏آور خداى بزرگ، از گنجینه‏هائى که خدا براى انسان در این طبیعت قرار داده، بیشتر و بهتر استفاده کند. از اول پیدایش انسان، حرکت انسان به سمت پیدا کردن رموز طبیعت و کشف کردن کوچه پس‏کوچه‏ هاى تو در توى این ساخت عظیم و بافت بزرگ به کار گرفته شده و اسلام و همه‏ى ادیان این را تأیید میکنند. شما نمیتوانید در هیچ دینى - بخصوص دین اسلام - یک تعبیر و جمله‏اى پیدا کنید که نشان‏دهنده‏ى این باشد که این علوم دنیوى فایده‏اى ندارد یا مضر است یا نباید دنبالش رفت؛ بعکس، همه‏ى این دانشهائى که تا امروز بشر به آنها دست پیدا کرده - که وسیله‏اى است براى اینکه انسان بتواند از این حقیقتى که وجود دارد و این طبیعتى که خدا براى ما آفریده، بهتر استفاده کند - و همچنین دانشهائى که تا امروز بشر به آنها دست پیدا نکرده - شاید دانشهاى بیشترى در آینده پیدا خواهد شد که حجم و کمیت آنها از همه‏ى دانشهاى بشرى از اول تا حالا بیشتر است و بشر در آینده به آنها دست پیدا خواهد کرد - همه‏ى این دانشها از نظر اسلام باارزش است. خودِ علم ارزش است. این ارزش را کسانى میتوانند به ضد ارزش تبدیل کنند که از او علیه منافع بشریت استفاده کنند؛ اما خودِ دانش یک ارزش است. به برکت دانش، معرفت خدا هم آسان میشود. کسانى که داراى علم‏اند، بیشتر میتوانند حقانیت پیام پیغمبران و حقانیت پیام راستین اسلام را بفهمند. علم را با شهوات، با غرضها و با چیزهائى که در عالم مادى و گرایشهاى مادى وجود دارد، مخلوط نباید کرد. آنى که آنجا بد است، او ضد ارزش حرکت کردنِ آنها و شهوانى و نفسانى بهره‏گیرى کردن از علم است، نه خود علم. بنابراین علم یک ارزش است؛ در این شک نکنید. هم علوم معرفتى، علوم ارزشى، علوم حقیقى یا اعتبارى‏اى مثل فلسفه یا فقه یا امثال اینها خیلى با ارزش است و هم علومى که وسیله‏ى کشف دنیاى موجودِ در اختیار بشر و کشف رازهاى آن و توانا شدن بر استفاده‏ى بهتر از این گنجینه‏ى عظیم است. این دنیائى که در اختیار ماست، این زمینى که در اختیار ماست، این موادى که در اختیار ماست، اى بسا میلیونها برابر بهره‏اى که امروز بشر از آنها استفاده میکند، قابل بهره‏بردارى باشد. از همین آب، از همین خاک، از همین مواد، از همین هوا، از همین موادى که در زیر زمین هست و از همین چیزهائى که در اختیار ماست و ما ارزش اینها را نمیدانیم، اى بسا بشر در آینده بهره‏هاى خیلى فراوانى ببرد. ما امروز نفت را میسوزانیم؛ ممکن است در آینده، بهره‏مندى‏هائى از نفت براى بشر به دست بیاید و به قدرى ارزشمند بشود که هیچ عاقلى حاضر نباشد یک قطره‏ى نفت را بسوزاند؛ به جاى آن از انرژیهاى دیگر استفاده کنند. شما ببینید، امروز از زباله‏ى شما بازیافتِ مواد باارزش میکنند. خب، زباله زباله است؛ این یک مثال خیلى کوچک است. خیلى از چیزها هست که ممکن است از آنها استفاده بشود؛ به چه وسیله میشود آنها را فهمید؟ به چه وسیله میشود به راههاى دَه توى طبیعت پى برد و راه برد و از آنها استفاده کرد؟ به وسیله‏ى علم. اینى که پیغمبر میفرماید: «اطلبوا العلم و لو بالصّین»، نمیخواهد بگوید بروید فلسفه یا فقه را از چین یاد بگیرید؛ بروید دانش را - هر دانشى؛ علم و آنچه که بر علم مترتب میشود یعنى فناورى و توانائیهاى فراوان سرپنجه‏ى بشرى - یاد بگیرید؛ اینها چیزهاى لازمى است. خب، این یک مقدارى پرداختن به مسائل بدیهى بود؛ یعنى بنده تصور هم نمیکردم که در بین شما جوانان نخبه کسى باشد که در این زمینه شک و تردیدى داشته باشد و تصور کند که حالا اسلام چه میگوید. سند چشم‏انداز هم مطلقاً یک قطعه‏اى از نگاههاى غربى نیست. ما جهت را عوض کرده‏ایم. ببینید، یک نکته‏اى که شما جوانها خوب است به آن توجه کنید، این است که خیلى از چیزها هست که قالب آن ایرادى ندارد، اما جهتش اشکال دارد؛ ما در اسلام هم از این قبیل چیزها داشتیم. همین حج و عمره‏اى که شماها میروید و اینقدر دختر جوان ما و پسر جوان ما - با آن دلهاى پاکشان - تحت تأثیر آن قرار میگیرند، این حج یک رسم جاهلى است و در جاهلیت بوده. همین طوافى که شما میکنید، این طواف را در دوران جاهلیت میکردند. در موسم حج، که موسم حج هم همین ماه‏هاى حرام بود، از اطراف عربستان - حالا در بیرون عربستان کسى اعتقاد نداشت - راه مى‏افتادند و به مکه مى‏آمدند، براى اینکه اطراف کعبه طواف کنند. قالب کار، همین قالب کارى است که شما انجام میدهید؛ اما محتوا و جهت کار، صد و هشتاد درجه تفاوت دارد. امروز شما اطراف کعبه که حرکت میکنید، توحید را دارید تجسم میکنید؛ حرکت عظیم عالم بر محور وجود خالق متعال؛ که اینجا یک حرکت سمبلیک و یک حرکت نمادین به وجود آمد و کعبه شد مظهر توحید در اسلام، و حج شد بهترین عامل براى توحید کلمه در یک مجمع عظیم جهان اسلام؛ این جهتِ امروز آن است. جهت جاهلیت صد و هشتاد درجه تفاوت داشت و نقطه‏ى مقابل این بود؛ بتهاى گوناگونى بیرون کعبه و درون کعبه آویخته بودند؛ کسانى که مى‏آمدند و دور کعبه حرکت میکردند، در واقع دلباخته و دلبسته‏ى آن بت بودند و از خداى واحدِ احد چیزى نمیفهمیدند. خودِ این حرکت کردن هم نه فقط آنها را به هم نزدیک نمیکرد، آنها را از هم دور میکرد؛ چون دلبستگى‏هایشان با هم فرق داشت؛ یکى به خاطر فلان بت دور کعبه میگشت و دیگرى به خاطر فلان بت دیگر که همه‏ى اینها توى کعبه جمع بودند. پیغمبر حج و طواف و سعى را مطلقاً تغییر نداد - این قالب حفظ شد - جهت آن را صد و هشتاد درجه عوض کرد؛ حجى که مظهر شرک و بت‏پرستى و خرافه‏پرستى و عصبیت و جهالت محض بود، تبدیل شد به مظهر توحید، مظهر صفا، مظهر اخلاص و دلباختگى در مقابل ذات اقدس الهى. قالبها اشکالى ندارند. تکنولوژى هسته‏اى هیچ گناهى نکرده، گناه مال آن کسى است که جهت او را جهت تخریب انسانها قرار میدهد. یا مثلاً فناوریهاى پیشرفته‏ى نانو، یا صنایع الکترونیک بسیار پیشرفته و آیرودینامیک و امثال اینها گناهى ندارند؛ اینها خیلى خوبند و ابزارهائى هستند براى اینکه انسان بتواند در دنیا از منابع و فرصتهائى که خدا در این طبیعت قرار داده، به بهترین وجهى استفاده کند. گناه مال آن کسانى است که از این نعمت خدادادى و از این گنجینه‏ى الهى، براى زورگوئى به بشر، تسلط به دیگران و پامال کردن حقوق دیگران استفاده میکنند. شما که مبناى خوبى دارید، شما که به خدا معتقدید، شما که به کرامت انسان معتقدید، شما که با ظلم و غصب و تعدى و تجاوز مخالفید، شما که استکبار و جامعه‏ها یا حکومتهاى برآمده‏ى از شهوات شخصى و جمعى را تقبیح میکنید، شما این علوم را یاد بگیرید تا ارزشهاى خودتان را در دنیا ترویج کنید و معارف خودتان را در دنیا حاکم کنید. این چیز بدى است؟! یک نفر سوار هواپیما میشود و براى عیاشى و هرزگى، به فلان شهرِ فلان کشور میرود؛ یک نفر هم سوار همین هواپیما میشود، میرود براى زیارت خانه‏ى خدا؛ این هواپیما که گناهى ندارد؛ جهتها فرق میکند. شما دانش و فناورى را فرا بگیرید و از هوش ویژه‏اى که در شما هست - که من حالا اشاره خواهم کرد و بعضى از دوستان هم گفتند - استفاده کنید، براى اینکه در این جهت، قله را فتح کنید. آن‏وقت از این موقعیت و از این فرصت، براى نشر ارزشهاى حقیقى - به جاى ارزشهاى دروغین، به جاى نفسانیات، به جاى هرزگى، به جاى سلطه‏ى زر و زور بر سرنوشت بشر - استفاده کنید. دیدار نخبگان جوان دانشگاهى با رهبر انقلاب 05/ 06/ 87 )) آیا این مطالب نشان میدهد که نگاه رهبری به مسائل تکنولوژی متفاوت با نگاه اندیشمندانی چون آقای داوری و... است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده فکر می‌کنم مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» با توجه به این که مسئولیت مدیریت و هدایت جامعه را دارند باید تکلیف امروز ما را با تکنولوژی و علم روشن کنند و بهترین برخورد همین است که جهت گیری این علم را روشن می‌کنند. می‌فرمایند علم باید در راستای منافع بشریت جلو رود و علم را نباید با غرض‌ها و گرایش‌های مادی مخلوط کرد . عملا وقتی جهت‌گیری این علم عوض شود تکنیکی هم که ظهور می‌کند تکنیک دیگری است که حرص و هوس بر آن حاکم نیست که منجر به تخریب طبیعت شود و امثال دکتر داوری حرفشان همین است که فراموش نکنیم تکنولوژی موجود با فرهنگی که آلوده به حرص و هوس است شکل گرفته و باید مواظب آن فرهنگ در کنار تکنیک باشیم. موفق باشید
7972
متن پرسش
سلام استاد چه جوری میشه حاجت گرفت؟ مرض مزمنی دارم که پنج-شش ساله امونم رو بریده. زندگی ام مختل شده و به شدت افسرده شدم. هم از لحاظ عصبی داغونم هم از لحاظ جسمی دارم تحلیل میرم. هر چی هم راز و نیاز و توسل کردم فایده ای نداشته. دیگه چیکار باید بکنم. مسئله ای نیست که بشه باهش کنار اومد چون با این وضعیت نه میتونم ازدواج کنم نه کار مناسبی گیرم میاد. آخه چرا باید این قدر شکنجه بشم. تا کی؟؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بگو خدا! حالا که همه‌کاره تویی، اگر قرار گذاشته‌ای من در زیر نظر تو این‌طوری امتحان دهم، سمعاً و طاعتاً. در ضمن سری به اطبای سنتی بزنید و پرهیز را فراموش نکنید و آینده را به خدا بسپارید و فراموش نکنید صبر بر قضای الهی آنچنان راه قلب شما را به سوی حق می‌گشاید که هرگز سلامتی مورد نظرتان چنین بهره‌ای به شما نخواهد داد. به قول اسرایی که از زندان‌های صدام آزاد شدند، حیف که آزاد شدیم و از آن فضای معنوی محروم گشتیم هرچند از نظر بدنی در زحمت بودیم. موفق باشید
7650
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده است که حضرت فرمود: «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَى دَاوُدَ علیه‌السلام یَا دَاوُدُ تُرِیدُ وَ أُرِیدُ وَ لَا یَکُونُ إِلَّا مَا أُرِیدُ فَإِنْ أَسْلَمْتَ لِمَا أُرِیدُ أَعْطَیْتُکَ مَا تُرِیدُ وَ إِنْ لَمْ تُسْلِمْ لِمَا أُرِیدُ أَتْعَبْتُکَ فِیمَا تُرِیدُ ثُمَّ لَا یَکُونُ إِلَّا مَا أُرِید؛6 ‌خدای عزوجل به داوود وحی کرد: ای داوود! تو اراده می‌کنی و من هم اراده می‌کنم و جز آنچه من اراده می‌کنم واقع نمی‌شود. پس اگر در برابر آنچه که من می‌خواهم تسلیم شوی، من خواسته‌هایت را به تو عطا می‌کنم؛ و اگر تسلیم آنچه من می‌خواهم نشوی، تو را در آنچه که می‌خواهی به زحمت می‌اندازم. پس از آن، چیزی جز آنچه که من می‌خواهم واقع نمی‌شود [و تو اجری هم نخواهی برد].» می گویند جز خواست خدا در عالم چیزی پیاده نمی شود و این خیال است که فکر کنیم که خواست ما در عالم پیاده می شود پس اگر اینچنین است کسی که گناه می کند و در دار وجود اراده او پیاده می شود و توسط ملائکه کاتب، ثبت می گردد چطور قابل تفسیر است؟ و منظور از اراده الهی در این روایت اراده تکوینی است یا تشریعی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آفرین که متوجه تفکیک اراده‌ی تکوینی از تشریعی هستید. آری حضرت حق به اراده‌ی تشریعی به ما دستور می‌دهد که گناه نکنید تا هرکدام از ما به صورت شخصی در مسیر قرب الهی قرار گیریم، ولی در نظام خود به صورت تکوینی شرایطی فراهم کرده که امکان گناه فراهم باشد و حضرت حق می‌خواهد در این روایت فوق‌العاده پیامبر خود را تا مقام تسلیم کامل جلو ببرد تا ببیند چگونه عالم تماماً در قبضه‌ی خداوند است. موفق باشید
7291

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار اینجانب طلبه سال چهارم حوزه علمیه هستم و سال هاست که از مباحث شما نیز استفاده کرده ام و به میزان آشنایی و نه قاعده مند و اصولی مطالعات فلسفی - قرآنی در کنار دروس حوزوی نیز داشته ام، امسال که حلقیه ثانیه اصول شهید صدر را شروع کردم، شدیدا احساس نیاز به منظم کردن ساختار فکری خود دیدم و و لذا برای شروع قاعده مند مطالعات فلسفی و دینی به این نتیجه رسیده ام که باید کاری اصولی در مباحث معرفت شناسی و شناخت شروع کنم و اطلاعات کافی در این باره ندارم و تنها نگاه های کوچک و جزئی به بعضی از کتاب هایی که در ادامه می آید داشته ام و هیچ کدام را به طور تخصصی و با بحث و بررسی دقیق مطالعه نکرده ام، لذا خواهشمندم در این زمینه مرا راهنمایی کنید و نظرتان را نسبت به هریک از این کتاب ها و سیر مطالعاتی پیشنهادیتان(بنا به در نظر گرفتن سطوح مباحث و جایگاه مطالعاتی بنده) مبذول بفرمایید و در صورت لزوم کتاب های ضروری تری و کارآمدتری را معرفی کنید 1- شناخت شهید مطهری 2- شرح اصول فلسفه و روش رئالیسم شهید مطهری 3- اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبائی 4- منزلت عقل در هندسه معرفت دینی آیت الله جوادی آملی 5- شناخت در قرآن آیت الله جوای آملی 6- فلسفتنا شهید صدر (فایل صوتی تدریس آیت الله مصباح یزدی) 7- اسس المنطقیه للاستقرا شهید صدر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر اساس را بر روی بدایه و نهایه‌ی علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» بگذارید بهتر ذهن خود را تربیت کرده‌اید. موفق باشید
6059
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم استاد اگر امکان دارد نظرتان را در مورد این مطلب هم که روی وبلاگم هست بگویید چگونه میتوان لایق شد؟... اینجا عکس جمکران است و بعد از اون این مطالب گر عفو کنی یا نکنی حق داری گر نامه ام امضا نکنی حق داری با این همه عصیان و گناهکاری ما گر چهره هویدا نکنی حق داری دوباره دارم به تو فکر میکنم و به خودم فکر میکنم وبه انبوه آدم هایی که میگویند به انتظار آمدنت لحظه شماری میکنند و به نیامدنت که سالهاست بزرگترین اندوه نشسته به دلهاست... فکر میکنم و در می یابم تو خوبتر از آنی که خیال نیامدن داشته باشی اما پس چرا نمی آیی؟ چرا نمی آیی تا بساط شعرهای فراق جمع شود و دیگر نخوانیم: یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور حتماً عیب از ماست که هنوز به جایی نرسیده ایم که سایه مهربان شما را برسر داشته باشیم... چه باید کرد؟ چگونه باید به آن لحظه رسید؟ فکر می کنم و فکر می کنم و آه می کشم. نمی دانم بی مدد شما میتوان به کوچه های سبز حضور رسید... ای مهربان...ای بهترین بهترین ها... به ما بیاموز که چگونه میتوان لایق شد؟ لایق آن همه مهربانی که برای دیدارش بی تابی می کنیم. خوبست که ماه آسمانت باشی پروانه بی قرار جانت باشی ای شیعه مراقبت کن از اعمالت تا زینت صاحب الزمانت باشی استاد محترم یکی از خوانندگان نظرش در مورد این مطلب این بوده: (أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ﴿١٠٤-توبه﴾ آیا هنوز ندانسته‌اند که خداست که توبه بندگانش را مى‌پذیرد و صدقات را مى‌ستاند، و خداست که توبه‌پذیر و مهربان است؟ ***************************************** هرچه در این آیه دقت کردم نتوانستم بفهمم که چرا شما عکس جکران در قم را گذاشته اید و از کس دیگری تقاضای پذیرش توبه میکنید؟؟!!!!!!) به نظر شما من چه جوابی به ایشون بدهم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بفرمایید حتماً خدا توبه‌پذیر است ولی رضایت اولیاء الهی از ما سبب قبول توبه از طرف خدا می‌شود و از طرفی قرآن می‌فرماید: «انما یتقبل الله من المتقین» خداوند از طرف متقین هرچیزی را می‌پذیرد. عجیب است وقتی ما را به تقوا دعوت می‌کند می‌فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون‏ » با نظر به واسطه‌ها آن تقوا را به‌دست آورید. پس آیا راه درست آن نیست که ما در محضر امام معصوم حیّ و حاضر اظهار ندامت کنیم تا او واسطه‌ی اُنس ما با خداوند شود؟ موفق باشید
5946
متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم آیا بین صورت ذهنی،تصور،خیال وخواطرتمایزی وجود دارد ؟اگر بلی وجوه تمایز چیست؟ آیاحاضر کردن یک گزاره (تصدیق)درذهن مثلا هوا سرد است، نیز یک صورت خیالی یا تصور است؟آیا برداشت من مبنی بر اینکه انسان ها حتی درهنگام حاضر کردن تصدیقی انتزاعی در ذهن نظیرآزادی خوب است،هم ،تصویری را در ذهن انشا یا حاضر می کنند،برداشت غلطی است؟ آیا در ذهن ما،تصوردر معنای عام آن،اعم از صورت خیالی است یا مساوی آن؟ بابت تصدیع اوقات شما شرمنده ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: ذهن؛ یک مرتبه از مرتبه‌ی نفس ناطقه است که یا تحت تأثیر عقل، صورت‌هایی مطابق نور عقل در آن تجلی می‌کند و شما در ذهن خود با آن تصورات مأنوس می‌گردید که آن تصورات، تصوراتی پاک و عاری از هرگونه رذالت می‌باشند و یا ذهن تحت تأثیر اعضاء بدن مثل چشم و گوش صورت‌هایی را در خود می‌یابد که این صورت‌ها نیز به خودی خود بد نیست و موجب علم ما به محسوسات می‌شود و یا صورت‌‌هایی را تحت تأثیر وَهم در ذهن خود می‌یابید که آن صورت‌ها هیچ اشاره‌ای به حقیقت و واقعیت ندارد. حال مطابق این تقسیم‌بندی بررسی کنید ببینید سؤال‌تان در کدام یک از وجوه ذهن قرار دارد. مفهوم آزادی خوب است یک مفهوم عقلی است که می‌توان تصوری از آن را به صورت مصداق آزادی در ذهن ایجاد کرد. همان‌طور که متوجه شده‌اید بعضاً ذهن را به معنای عقل به‌کار می‌برند و ما باید متوجه باشیم در این موارد خلط مبحث نشود. موفق باشید
5754
متن پرسش
بسمه تعالی : سلام علیکم 1 - در برابر افرادی که قصد دارند با یادآوری رفتارهای حرام و گناه گذشته که از ما سراغ دارند و می گویند تا دیروز یا سال های گذشته چه کردی و الآن ادعای خدایی می‌کنی، چه برخوردی باید بکنیم که همه از بستگان نزدیک هستند؟ 2- در برابر بستگانی که جلوی ما بنا بر هر دلیل کفر می‌گویند و یا به اهل‌البیت دشنام می‌دهند چه رفتاری کنیم؟ 3- عده‌ی دیگری از بستگان نزدیک ادعا می‌کنند؛ دینداری که ما در پیش گرفته‌ایم و این نوع بندگی‌کردن سخت است و خود را دیوانه کرده یا در آینده دیوانه می‌شوید که برای خود ما باطل‌بودن حرف و نظرشان یقین است در این رابطه هم خواهشمند است راهنمایی بفرمایید چه رفتاری داشته باشیم؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- بگو قبلاً اشتباه کردم و امیدوارم خداوند از گناهان و تقصیرات گذشته‌ام بگذرد 2- اگر امید صلاح در آن‌ها نمی‌یابید فرمود: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما» باید خود را همسنگ این افراد نکرد مگر این‌که بتوانید در مقابل بقیه که امکان تحت تأثیر قرارگرفتن‌شان هست از حق دفاع کنید 3- بهتر است که در مقابل آن‌ها دینداری شما عادی باشد. موفق باشید
3489
متن پرسش
سلام علیکم با عرض ادب و احترام نسبت به استاد عزیز بنده طلبه پایه سوم هستم و در مطالعه و خواندن کتابها مخصوصا دروس تمرکز ندارم اولا میخواستم راهکاری درمورد آن ذکر بفرمایید و اگر لطف کنید مواردی از کنترل قوه شهویه بفرمایید که خیلی موجب آذار بنده شده واز آنجایی که فهم سخنان اهل بیت سلام الله علیهم متوقف بر خواندن و ملکه کردن این ابزارها میباشد لطفا سیر مطالعاتی هم برای دروس حوزوی و هم سیری برای مطالعه کتب جناب عالی بفرمایید. وسوال دیگر ؟ نظر شما در مورد ازدواج موقت برای طلبه ای که شرایط ازدواج دائم را فعلا ندارد چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و قسمت دوم آن کتاب که بحث ضرورت مطالعه و نحوه‌ی آن را می‌کند می‌تواند در موضوع تمرکز و کنترل قوه‌ی واهمه کمک کند و در این راستا موضوع کنترل قوه‌ی شهویه نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد. دروس حوزوی را مطابق همان سیری که حوزه تعیین کرده است باید مطالعه کرد عمده در روش مطالعه است که با برنامه‌ریزی و مباحثه و یادداشت‌برداشتن از قسمت‌های مهم، کار جلو می‌رود. در مورد ازدواج موقت معلوم است که کاری خلاف شرع نیست ولی اگر طلبه در ابتدای درس بتواند ذهن خود را بیشتر مشغول درس و مباحثه کند و از این طریق قوه‌ی واهمه‌ی خود را کنترل کند بهتر است. موفق باشید
3020
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز خسته نباشید. بنده دو سوال از حضور تون دارم. 1- ایا روز الست مربوط به همه ی انسان ها بوده یا اولیاء در صورتی که مربوط به همه ی انسان ها بوده چرا یادمان نیست؟ 2- در یکی از کتابهایتان به نقل از شیخ طوسی فرمودین: مصادیق لعن اول و ثانی وثالث و رابع قابیل و عاقر شتر صالح و قاتل یحیی(ع) و ابن ملجم هستند در صورتی که تا امروز فکرمیکردیم ابابکر و عمر وعثمان و معاویه هستند و به این نیت لعن میکردیم . خواستم ببینیم نظر خود حضرتعالی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- چون اظهاری که در عهد الست نسبت به ربوبیت الهی داشته‌ایم حضوری بوده و نه حصولی، در حافظه نمی‌ماند ولی اگر کسی درجه‌ی وجودی خود را رشد دهد آن عهد را احساس می‌کند 2- فکر نمی‌کنم خلفا در منحرف‌کردن جهت اسلام تقصیر کمی دارند ولی ظاهراً روش ائمه«علیهم‌السلام» نبوده است که به خلفا مستقیماً لعن کنند. موفق باشید
2552
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم من حدود 19سالم است و می خواستم بدانم از کجا معلوم جوابهایی که به سوالات داده می شود (مخصوصا سوالات عقایدی) درست باشد؟ شاید همه چیز توهم باشد و از انجا که می گویند توهم می تواند تاثیرگذار باشد خوب ما تاثیر می پذیریم؟! اصلا حقیقت چیست و آیا می شود بر آن شناخت حاصل کرد؟ اصلا چرا عقل حجیت دارد؟نمی دانم چگونه اما وجود خودم را حس می کنم و اگر عقل ثابت شود این را که یک موجودی که موجود دیگری آن را نیافریده قبول کرده ام ("نمی دانم"فقط درمورد وجود خودم بود)و همچنین این را که از اول بوده اما اینکه او کیست چه صفاتی دارد و ...را هنوز نفهمیده ام.لطفا کمکم کنید(من خیلی شکاک هستم و دوست دارم عقایدم بدون هیچ نقطه ابهامی باشد (حداقل در موارد اساسی))
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خداوند برای درک محسوسات حواس پنجگانه را به انسان داده و انسان به طور بدیهی در درون خود احساس می‌کند از طریق حواس پنجگانه با واقعیت محسوسات مرتبط است و واقعاً آن چیزی که گرم است، لامسه‌ی او گرم حس می‌کند. و خداوند به انسان عقل داده تا حقایقی که محسوس نیستند ولی معقول‌اند را درک کند و به صورتی بدیهی احساس می‌کند که عقل او به او دروغ نمی‌گوید و آن‌چه را عقل به طریق صحیح وجودش را اثبات کرد، واقعاً هست، و هرکس خودش با خودش به‌سر می‌برد و با آن‌چه از طریق حسّ و عقل به آن رسیده زندگی می‌کند و بعد از مرگ نیز در کنار فطرت، با داده‌های حسّ و عقل به‌سر می‌برد. حال اگر کسی نتوانست به داده‌های حس و عقل اطمینان کند گرفتار شکاکیت و سوفسطایی‌گری شده که در آن صورت با بدیهیات خود فاصله گرفته و نمی‌تواند هیچ گفتمانی را شروع کند و یا هیچ علمی را بپذیرد. موفق باشید
2538

درجات توبهبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده (استاد گرامی خیلی ببخشید و مزاحم می شوم و پرسشم را دوباره مطرح می کنم چون احساس می کنم این مطلب بازهم جای تامل داشت بنده درباره آیه یبدل الله سیئات حسنات مقداری تفکر کردم .خواهشا مطلب بنده را مطالعه فرمایید و نظر خود را بیان فرمایید.) درباره آیه یبدل الله سیئاتهم حسنات سوال داشتتم طبق این ایه درست است که در اثر توبه واقعی و عمل صالح گناه تبدیل به حسنه می شود اگر کسی در معرض گناه قرار گرفت و مرتکب گناه نشد هم برایش حسنه ای است سوال اینجاست که درجه عمل گناه نکردن با درجه گناه تبدیل شده به حسنه برابر است ؟ بنده در این زمینه دلایلی بیان می کنم که به نظر می رسد حسنه گناه نکردن از حسنه گناه تبدیل شده به حسنه بالاتر است . .می خواهم ان دلایل را برای حضرتعالی بیان کنم و بدانم که شما هم تصدیق می فرمایید از لحاظ عقلی می پذیریم که حسنه گناه نکردن از حسنه گناه تبدیل شده به حسنه بالاتر است. هر عمل صالح داراری نورانیتی است که به نظر می رسد نورانیت گناه نکردن از نورانیت عمل مبدل به حسنه گشته بیشتر است عدل الهی اقتضا می کند درجه عمل گناه نکردن با عمل مبدل گشته برابر نباشد در بحث معاد داریم که صراط ما همین الان برقراراست لذا اگرکسی گناه نکرد وضعش بسیار بهتر خواهد بود چون سیر الی الله را بهتر طی کرده است درست است که گناه تبدیل به حسنه می شود ولی به نظر می رسد اگر گناه انجام نشود رضای الهی بیشتری شامل حال فرد خواهد شد اعمال صالح باعث قرب الهی است یکی از اعمال صالح هم گناه نکردن است که باعث قرب الهی میشود به نظر می رسد حسنه گناه نکردن ما را به قرب بیشتری می رساند طبق ایه ان اکرمکم عند الله اتفاکم به نظر می رسد اگر گناه انجام نشود شخص نزد خدا گرامی تر است حتی اگر گناهش تبدیل به حسنه شود مهمترین دلیلی که مشخص می کند ارزش عمل گناه نکردن بسیار بالاتر از گناه تبدیل شده به حسنه است بحث نزدیکی به اهل البیت است . اهل البیت معصوم هستند و نعوذ بالله گناه نکردند که بخواهندبا عمل صالح گناه هشان تبدیل به حسنه بشود لذا هر کس در همان ابتدا گناه نکرد به اهل البیت نزدیکتر است استاد گرامی آیا این دلایل بخصوص دلیل آخر اثبات می کند که ارزش گناه نکردن برتر از گناهی است که تبدیل به حسنه شده است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که می‌فرمایید باقی‌ماندن بر بندگی از طریق رعایت حرام و حلال الهی انسان را شبیه امامان معصوم می‌کند و در مقام اُنس با پروردگارش قرار می‌دهد. از طرفی خداوند در رابطه با پاک‌شدن از گناه در اثر توبه و در اثر انجام عمل صالح دو مرحله را گوشزد می‌کند. یک مرحله که می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏» یعنی اعمال خوب و الهی موجب از بین‌رفتن سیئات می‌شود و انسان با اعمالی که در نزد پروردگارش اعمال حَسن هستند خود را از گناهان آزاد می‌کند و در یک مرحله می‌فرماید: «... إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما » که اگر انسان توبه‌کننده و در توبه‌ی خود عمیق باشد ، نه‌تنها خداوندگناهان او را از بین می‌برد بلکه آن گناهان را تبدیل به حسنات می‌کند. شاید مصداق مورد دوم حرّبن‌یزید ریاحی باشد که با توبه‌ی خود به آنچنان کمالی رسید که مفتخر به شهادت در رکاب امام معصوم شد. حال سؤال شما آن است که مقام حرّ بالاتر است یا مقام کسی که چنین گناهانی را نکرده که مجبور باشد توبه کند. در ابتدای امر معلوم است که آن‌کسی که گرفتار گناه نشده و خود را شبیه معصوم نگه داشته برتر است ولی از آیه‌ای که می‌فرماید برای بعضی گناهانشان را تبدیل به حسنه می‌کنیم نیز نباید به سادگی گذشت، چون دیگر نمی‌توان بگوییم آن فرد گناهانی داشته زیرا می‌فرماید همان گناهان را تبدیل به حسنه کرده، یعنی گویا آنچنان متحول شده که فرصت‌های از دست‌رفته‌ی او نیز جبران شده و به جای آن ها حسنه قرار داه‌اند. موفق باشید
2316
متن پرسش
سلام استاد محترم من دختری 23 ساله هستم که از طریق یکی از خوانندگان کتابهای شما با شما اشنا شده ام و خدارا از این بابت شکر می کنم زیرا با خواندن یکی از کتب شما (اشتی با خدا)که انرا دقیق خوانده ام احساس می کنم دید درستی نسبت به خدا پیدا کرده ام ولی مشکل اینجاست که حالا احساس می کنم چه زمانی را با خدای وهمی خود سپری کرده ام و حتی خیلی نسبت به گذشته ام احساس پشیمانی می کنم نمی دان با این احساس چگونه کنار بیایم لطفا مرا راهنمایی کنید؟یک مطلب دیگر که من امدم یک نگاهی به گذشته ام انداختم و بعد متوجه شدم من در ندانسته مرتکب چند گناه کبیره شده ام حالا نمی دانم باید چکار کنم؟استاد می خواهم راه خلوص را پیدا کنم چگونه بدانم خدا مرا بخشیده؟از این که راهنمایی ام می کنید پیشاپیش سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- شخصیت هرکس از نظر فکری همان شخصیتی است که فعلاً در آن است. به همین جهت قرآن می‌فرماید: « لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُون‏ ». خداوند آن ها را بر اساس بهترین عمل پاداش دهد 2- در جواب سؤال‌های قبلی که بر روی سایت هست از قول رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» روشن شد اگر کسی از گناهی توبه کند مثل کسی است که آن گناه را نکرده. همین‌که خداوند توفیق عبادات را در شما ایجاد کرده نشانه‌ی آن است که به شما روی کرده است. موفق باشید
1964
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد فرزانه ما چند طلبه متأهل هستیم که جلسه ای هفته ای گذاشتیم به همراه همسرانمان و در آن جلسات یکی از طلاب بحثی پیرامون یکی از گناهان زبان می گفت و در پایان هم جلسه با دعا و توسلی به پایان می رسید ولی این جلسه دوام نیاورد به نظر بنده یکی از علت های اصلی آن این بود که در این جلسه خانمها حضور فعال نداشتند آنها درون اتاق دیگری می نشستند و فقط صدای گوینده را می شنیدند برخی از آنها هم به این وضع اعتراض کردند ولی برخی از طلاب نظرشان این بود که همین جوری خوب است حتی برخی افراد جلسه متعقدند که حتی زنان و مردان به سلام هم نکنند با توجه به برکات خوبی که این جلسه دارد بنده به ذهنم رسید که ما به جای این جلسه هفتگی یک گروه پژوهش متشکل از برخی اعضاء به همراه همسرانمان تشکیل دهیم و در موضوعاتی که مورد علاقه جمع است به پژوهش بپردازیم و در این گروه هم مردان تحقیق کنند و هم زنان و در جلسات بحث همه در بحث حاضر شوند و صحبت کنند البته در سایه حیا و به عبارت دیگر ما تحقیقاتمان را به صورت مشترک انجام دهیم به این ترتیب ماعلاوه بر اینکه عقل زنانه و مردانه را باهم به کار گرفته ایم خروجی هم داریم که می توانیم به دیگران بدهیم و آنها هم استفاده بکنند حال می خواستم نظر شما را دراین مورد بدانم و ببینم آیا این کار خوب است یا با توجه به اینکه همه ما جوان هستیم مناسب نیست که این چنین روابطی بین ما ایجاد بشود. اگر پیشنهاد دیگری شما دارید بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فکر می‌کنم مطالبی که در جواب سؤال 1959 عرض شد بتواند برای شما مفید باشد و این نوع حضور خواهران و برادران کار خوبی است و افراد را به نشاط و تحرک می‌کشاند. موفق باشید
609

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام.در انتخاب دوره کوتاه مدت وبلند مدت حوزه مردد هستم لطفا باذکر دلایل سریعا مرا راهنمایی نمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همان‌طور که می‌دانید در طرح کوتاه مدت (سفیران هدایت)، طلبه، بعد از پنج سال، موظف به گذراندن پنج سال تبلیغ است و لذا باید ببینید که ذوق و تمایلاتتان به این است که درس را ادامه دهید یا این‌که به امر تبلیغ بپردازید. البته در صورتی که در طی این پنج سال از معدل بالایی بهره‌مند گردید می‌توانید بعد از پنج سال، به طرح‌ بلند مدت متصل شوید. از مزایای طرح سنتی (بلند مدت) این است که بعد از گذراندن دوره‌ی مقدمات، اگر تصمیم داشته‌باشید در مؤسسات علمی، پژوهشی مرتبط با حوزه و یا در موسسات تخصصی فقه و اصول و مانند آن وارد شوید راحت تر هستید چرا که مواد امتحان ورودی در آن‌ها دروسی است که غالبا در سفیران هدایت تعلیم داده‌نشده، همچنین مواد درسی ادبیات در این طرح، بهتر است تا طرح کوتاه مدت و از حیث روانی نیز طلبه‌ای که در طرح بلند مدت است خود را جدای از فضای حوزه نمی‌بیند. ولی از مزایای طرح کوتاه مدت طبق نظر برخی اساتیدی که در هر دو طرح مشغول به تدریسند این است که این طرح (سفیران) برخی از خلأهایی که طرح بلند مدت داشته را حداقل در حد تئوری پر کرده، یعنی اگر چه ممکن است در برخی از حوزه‌های سفیران، آن طور که باید و شاید به مواد درسی اهمیت ندهند و یا در مرحله‌ی اجراء جدیت کافی نشان داده نشود اما اگر به برنامه‌ها و مواد آموزشی به طور جدی عنایت شود می‌تواند برخی خلأ ها را پر کند؛ مثلا دروسی مثل کلام جدید، رجال و قواعد فقهی، کلاس‌های آموزش مهارت‌ها و مانند آن، در طرح بلند مدت مفقود است. همچنین گفته می‌شود درس فقهی که در این طرح آموزش داده می‌شود در مجموع بهتر از شرح لمعه است. البته از معایب این طرح، نزدیک شدن آن به فضای دانشگاهی است که بعضا دیده می‌شود نگاه طلاب تنها به گذراندن واحدهای درسی، اخذ سطح دو و اشتغال به مناصب دولتی و مانند آن است. پیشنهاد می‌شود در صورتی که قصد ورود به حوزه‌ی قم را ندارید در همان طرح بلند مدت شرکت کنید هم چنین به این مشورت اکتفاء نکرده و به مشورت، مخصوصا با اساتیدی که هر دو فضا را تجربه کرده‌اند بپردازید.
427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1- آیه 188 سوره اعراف به نفی علم نبی به غیب با استدلال محکم دلالت دارد حال آنکه در تفکر شیعی برای امام و معصوم و انسان کامل علم ما کان و ما یکون قائل می شویم و بنا بر استدلالات تردید ناپذیر حق هم همین است اما اگر چنین است آیه فوق در پی تذکر چه مطلبی است؟ 2- متکلمین اسلامی در بحث عدل الهی با استناد به آیات 97-98 سوره نساءاز امری به نام استضعاف سخن می رانند و طبق آیه معتقدند که مثلا غیر مسلمانان مستضعف اهل فلاحند اما گویی این برداشت از "حقیقت اعمال" با آنچه از فلسفه صدرایی و بالاتر از آن لسان قرآن استفاده می شود ناسازگار است زیرا این هر دو بر یگانگی اعمال و جزای آن در آخرت تاکید دارند به گونه ای که طبق آیه قرآن (کهف 49) در روز بازپسین عین عمل به او ارائه می گردد در حالی که واضعان نظریه استضعاف گویی اینگونه تصور کرده اند که انسان اعمال خود را مانند هدیه ای به خدا عرضه می کند و خدا در مقابل، ثواب و عقاب به بنده می دهد گویی اینان هرگز مطالعه نکرده اند که معصوم فرمود : هر کس اعتقاد داشته باشد که قیامت بعد اتفاق می افتد و اکنون نیست از ما نیست. لطفا توضیح بفرمایید
متن پاسخ
جواب سؤال 427 علیکم السلام باسمه تعالی 1- همان‌طور که می‌فرمایید خداوند در آیه‌ی فوق به رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «قُل لاَّ أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ» بگو جز آنچه خدا بخواهد براى خودم اختیار سود و زیانى ندارم و اگر غیب مى‏دانستم قطعا خیر بیشترى مى‏اندوختم و هرگز به من آسیبى نمى‏رسید من جز بیم‏دهنده و بشارتگر براى گروهى که ایمان مى‏آورند نیستم. این آیه ما را متوجه می‌کند که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» به عنوان پیامبر الهی هر اندازه که خدا به او علم داده، می‌داند و از خود و به صورت بالذّات، علمی ندارد. و از آیه‌ی قبل این آیه روشن می‌شود که از رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» در مورد تاریخ وقوع قیامت سؤال می‌کرده‌اند که خداوند می‌فرماید بگو: نفع و ضرر خودم هم دست خودم نیست مگر آنچه خدا می‌خواهد و اگر غیب می‌دانستم ضررهایی که بعضاً پیش می‌آید را از خود از قبل دفع می‌کردم. اما باید بین نفس نبی‌الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» با حقیقت نوری آن‌ها تفاوت قائل شد. نفس نبی الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» مفتخر به وَحی می‌شوند و خودشان نیز به آن ایمان می‌آورند و با عباداتی که انجام می‌دهند اسلام را در جانشان تثبیت می‌کنند، ولی در مقام حقیقت انسانی که مقام «عَلّمَ آدمَ الأسماء کلّها» قضیه فرق می‌کند. در آن مقام آن ها واسطه‌ی فیض هستند و به تعبیر امام صادق«علیه‌السلام»: « لَا مُؤْمِنٌ وَ لَا مُؤْمِنَةٌ فِی الْمَشَارِقِ وَ الْمَغَارِبِ إِلَّا وَ نَحْنُ مَعَه‏» هیچ مؤمنى در شرق و غرب عالم از نظر ما پنهان نیست، مگر این که او با ماست و ما با اوییم؟!. ( بحار الأنوار، ج‏26، ص: 154) و خداوند است که مقام شخص پیامبر و امامان را با آن مقام مرتبط می‌کند و لذا می‌فرمایند: « قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئْنَا » دل‌هاى ما ظرف مشیت خدا است وقتى او بخواهد ما خواهیم خواست.‏( بحار الأنوار، ج‏25، ص: 337) پس مقام انسان کامل مقام واسطه‌ی فیض است و هیچ‌چیزی از آن‌ها پنهان نیست و پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه«علیهم‌السلام» تعیّن آن مقام‌اند و از این جهت عالم به همه‌ی عوالم هستی می‌باشند. 2- همان‌طور که مستحضرید مستضعف را آیه‌ی 98 معنی کرده، یعنی کسی که راه و چاره‌ای ندارد برای هجرت به‌سوی جایی که موجب هدایت او می‌شد و یا به سوی حقیقتی راهنمایی نشده. پس معلوم است اراده‌ی رسیدن به حقیقت را دارد و اگر با حقیقت روبه‌رو شود آن را می‌پذیرد و از طرفی «الأعمال بالنّیات»، پس در قیامت طبق آیه‌ی 49 سوره‌ی کهف آنچه را عمل کرده می‌یابد، زیرا نیّت همان عمل است. موفق باشید
251

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام، شما در مجموعه مباحث معرفت النفس اشاره کرده اید که مرد یا زن بودن مخصوص تن انسان است و من انسان مرد یا زن نیست. اما من همواره حس می کنم که منِ من مرد است. مشکل کجاست؟ و نیز اگر این گونه که شما می گویید باشد، پس ماجرای همسر و حوری در بهشت که در آیات و روایات به آن اشاره می شود، چیست؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: مسلّم تن انسان در حقیقت انسان دخالت ندارد، و از طرفی تن هرکس یا مرد است و یا زن، ولی بالاخره نفس انسان در دوره‌ی جنینی تنی را برای خود انتخاب کرده که آن تن یا زن و یا مرد است، پس روحیه‌ی زن‌بودن و یا مردبودن بی‌ارتباط با نفس انسان نیست، هرچند تن او زن یا مرد باشد، ولی موضوع حوری و یا همسران بهشتی ربطی به زن و مردبودن ما ندارد، آن‌ها جلوات انوار اسماء الهی هستند که حاصل تلاش متقین‌اند، چه آن متقین مرد باشند و چه زن، که بحث آن در تفسیر سوره‌ی واقعه انجام شده است. موفق باشید
16482

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: اگر هم آقای احمدی نژاد و هم دکتر جلیلی در این انتخابات شرکت کنند و همانطور که تا الان بوده اند باشند و تغییر موضع ندهند، شما به دکدومشون رای میدید؟ ماکه گیج شدیم استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا ذهن خود را مشغول چیزی کنیم که نه به دار است و نه به بار و معلوم نیست که چه رقبایی در میان خواهند آمد. موفق باشید

13427
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: رهبری در تاریخ 22/12/1379 در دانشگاه امیر کبیر در جواب سوالی این چنین فرمودند: در حال حاضر با توجه به شبهه‌افکنیها و ریاکاری بعضی از مسؤولان و در نتیجه آلوده کردن چهره‌ی نظام اسلامی، چه راهکارهایی را برای در امان ماندن از غفلت یا تندروی های بیجا، و تصمیم‌گیریهای خداپسندانه و مبتنی بر اسلام پیشنهاد می کنید؟ فرمودند: «من کلّاً به جوانها و بخصوص به دانشجویان و طلاّب توصیه می کنم که آگاهیهای خودشان را افزایش دهند. بسیاری از این کجروی هایی که شما ملاحظه می کنید، ناشی از کمبود آگاهی است. نسل امروز - به‌ویژه نسل جوان ما - باید از تاریخ کشورش اطّلاع داشته باشد؛ بخصوص از زمان مشروطیت به این طرف را بداند. شما در هر رشته‌ای که تحصیل می کنید، چون جزو نخبگان جامعه هستید - بعد از این هم ان‌شاءاللَّه جزو نخبگانِ برتر خواهید بود - باید بدانید که کشور شما در چه موقعیتی قرار داشته و دارد. شما باید بخصوص تاریخ رژیم گذشته را بدانید. نسل امروز ما درست نمی داند که انقلاب اسلامی چگونه این کشور را از چنگال آن رژیم خلاص کرده است. این را ما که با همه‌ی پوست و گوشت و همه‌ی هستىِ خود آن رژیم را حس کردیم، خوب می دانیم. اینها باید منعکس و گفته شود. البته در این زمینه، چیزهایی هم نوشته شده است. رژیم گذشته، رژیمی فاسد و صددرصد وابسته و به‌کلّی دور از عدالت بود. برای آن رژیم مسأله‌ی مردم در کشور به‌هیچ‌وجه مطرح نبود. برای آن رژیم ارزش یک مستشار امریکایی یا یک سیاحتگر صهیونیست، به مراتب بیشتر بود تا جمعیت عظیمی از مردم ایران! عناصر آن رژیم به مفت خوری، زیادی خوری، غارت منابع ملی و استفاده‌ی نامشروع از همه‌ی امکانات کشور عادت کرده بودند. آن رژیم بر پایه‌ی نامشروعی بنا شده بود؛ یعنی کسی که در آن زمان در رأس قدرت بود - که تقریباً سیوپنج سال هم حکومت کرد - فقط با این اعتبار به حکومت رسیده بود که پدرش قبل از او حاکم بوده است! شما ببینید چه منطق غلطی برای حاکمیت یک نفر وجود داشت. همه‌ی قدرت ها و ثروت ها در اختیار او بود و اگر گفته می شد که شما با چه استدلالی روی کار آمده‌ای، پاسخ این بود که چون پدرم قبل از من در این‌جا حاکم بوده است! او با پشتوانه و خواستِ مستقیم انگلیسی ها بر سرِ کار آمد و سی و پنج سال هم حکومت کرد؛ بدیهی است که مملکت متعلّق به آن کسانی باشد که او را بر سر کار آوردند یا از او حمایت کردند. ما چنین رژیمی را پشت سر گذاشتیم. پدر او چرا روی کار آمده بود؟ چون یک کودتای انگلیسی شده بود و آنها این‌طور خواسته بودند. شما باید اینها را بدانید. شما باید تاریخ کودتای رضاخان در اسفند ۱۲۹۹، بعد رسیدنش به سلطنت در ۱۳۰۳، بعد جانشین شدن محمدرضا را بدانید. البته در تلویزیون هم برنامه‌های خوبی گذاشتند و اینها را تشریح کردند. در کتابهایی هم این مطالب نوشته شده است. آگاهی های شما از مسائل جهان باید بالا برود. من گمانم این است هر کسی، هر جوانی و هر دانشجویی که بداند این انقلاب و این نظام، کشور را از دست چه گرگ های خون‌آشامی گرفته و چه زحماتی را در این بیست‌ودو سال تحمّل کرده تا به این‌جا رسیده و چه دشمنی هایی با آن شده و الان هم در کمین آن است، کاملاً می فهمد که در این نظام چه باید بکند. یعنی وظیفه‌ی خودش را حس می کند و تشخیص می دهد. جوان ایرانی، هم روشن‌بین و باهوش است، هم سیاسی است. لذا جای ابهام باقی نمی‌ماند. بنابراین، علاجی که من پیشنهاد می کنم، کتابخوانی، افزایش مطالعه و کشاندن اجتماعات دانشجویی به بحثهای صحیح و حقیقی - نه بحثهای انحرافی - است. البته بحث خودسازی و درون‌سازی و نورانی کردن دل و امثال اینها هم بحثهای مفصّلی است که در جای خود باید مورد تأکید قرار گیرد.» سوال این است که چه جوری سطح آگاهی خود را بالا ببریم و یا از تاریخ کشور به خصوص از مشروطه به این طرف مطلع شویم؟ آیا شما کتابی سراغ دارید یا آیا خودتان کتابی نوشته اید در این زمینه؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید امروز کتاب‌های بهتری در رابطه با تاریخ صدساله‌ی گذشته‌ی ما در بازار باشد ولی رویهم‌رفته کتاب‌هایی مثل «تحلیلی از نهضت امام خمینی» از آقای حمید روحانی و یا کتاب‌های آقای موسی حقّانی و موسی نجفی کمک‌کننده در این امر هستند. جزوه‌ی تحلیلی از انقلاب اسلامی که بنده تنظیم کرده‌ام انشاءاللّه می‌تواند مفید باشد. کتاب «از سید ضیاء تا بختیار» از آقای بهنود نیز نکات خوبی دارد به‌خصوص که این کتاب را قبل از پیوستن به اصحاب بی‌بی‌سی نوشته است. موفق باشید

13179
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزتر از جان: آقای طاهرزاده چند چیز است که به شدت روحم را آزار می دهد و هر چند وقت یکدفعه شروعی از نو میکنم اما پس از مدتی سقوط حاصل می شود. 1. بنده جوانی ۱۹ ساله هستم و الگوی کامل بودن را در شخصیت علامه حسن زاده می بینم مثلا امام خمینی و آیت الله بهجت و... را که با علامه از لحاظ علمی مقایسه می کنم می بینم امام و آیت الله بهجت علومی مثل ریاضی و نجوم و ... را که علامه دارند را نداشته اند پس نتیجه مي گیرم امام و آقای بهجت ظرفیت علومی را نداشته اند پس علامه کامل تر هستند از لحاظ سلوکی. 2. وقتی جامعیت ایشان در علوم را می بینم و کمالات ایشان را، خوب می بینم من هم در ریاضی و نجوم استعداد و ظرفیت دارم ولی کسی نیست به من آموزش دهد و شرایطش جور نمی شود در نتیجه با یک پوچی همراه می شوم و نا امیدی از ادامه راه. 3. اواخر ماه رمضان به شدت علاقه مند به شروع راهی که علامه طباطبایی ها رفتند را داشتم و حاضر به تن دادن به سختی ها بودم ولی به شرط حال معنوی نقد اما چند مشکل این علاقه را دارد کم رنگ می کند: الف) خانواده که نه به فکر نماز شب اند، نه کمال، نه حال معنوی، نه ریاضت، فقط انگار خلق شده اند پدر من را در آورند. ب) جو کل زندگی مانع این هدف می شود مثلا همه استرس رزق را به ما وارد می کنند و ما هم به اندازه خودمان مقاومت می کنیم و ساعت مختصری را برای کار و مابقی را برای مطالعه قرار می دهیم که ناگهان پدر گرامی می گوید یا کار کن یا از خانه من ... شو بیرون خوب این هم عزت ما هم علاقه کسب علم را نابود می کند و ما می مانیم و خودی که نه به کسب علم علاقه دارد نه به هدف کسب دنیا. و چندین مشکل دیگر. چه کنم؟ چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کمالات معنوی ربطی به علومی مثل ریاضیات ندارد. بزرگیِ هرکس به تقوای اوست و نگاه توحیدی که باید به عالَم داشته باشد. حال هرکس با استعداد خود به حواشی این سیر می‌پردازد. و در مورد قسمت دوم سؤال؛ سعی کنید با برخورد لَیِّن با والدین، کج‌دار و مریض رفتار کنید، نه آن‌چنان با آن‌ها مقابله کنید که کار به درگیری بکشد و نه آن‌چنان تسلیم شوید که از تعالی استعداد و آمادگی‌های روحانی و علمی خود محروم گردید. موفق باشید

11155

مفاهیم ذهنیبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به جواب سوال 11142 که فرمودید: انسان‌ها به مرور مفاهیم ذهنی خود را شکل می‌دهند و کامل می‌کنند. پس چرا کودک تازه متولد شده که هنوز فاقد ذهن می باشد موقع شیرخوردن وقتی شیر یک سینه مادر تمام می شود متوجه می شود و تمایل به سینه دیگر مادر پیدا می کند مگر نه اینکه مفهوم عدم وجود شیر در یک سینه مادر را درک کرده و خواهان شیر از سینه دیگر مادر می شود؟ چگونه توجیه پذیر است؟ درحالی که هنوز فاقد ذهن می باشد ولی مفهوم عدم که ذهنی است را درک کرده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد بیشتر با غریزه و هدایت تکوینی انجام می‌شود، بحث ما در رابطه با انتزاع مفهوم عدم است که مثل سایر مفاهیم ذهنی با تکامل ذهنی برای انسان پیش می‌آید، مگر انسان‌های ساده که در انتزاع مفاهیم خیلی ضعیف عمل می‌کنند. اصل این مباحث را باید در دروس فلسفه دنبال کنید به‌خصوص در مباحث صورت‌های ذهنی و جایگاه آن‌ها. موفق باشید
9002
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله مقام معظم رهبری چند وقتی است زیاد دارند روی مسأله ازدیاد جمعیت تأکید می کنند. این تأکیدات به جائی رسید که ایشان در خراسان شمالی حتی به اشتباه خودشان در این زمینه اعتراف کردند. آخرین این تأکیدات چند ماه پیش در بیانات اعضای همایش تغییرات جمعیتی بود. در روایات نیز روی این مسأله زیاد تأکید شده است. اما همانگونه که خود معظم له در آن سخنرانی اشاره کردند در این زمینه اشکالات و ابهاماتی وجود دارد. مثلاً اینکه در این اوضاع گرانی ها مخصوصاً گرانی های یکی دو ساله اخیر خیلی از خانواده ها مرد خانواده اگر بتواند خرج خودش و زنش را بدهد هنر کرده. خرج بچه پیشکش. خیلی ها در همان زن و شوهرش مانده اند. خیلی ها نیز حداکثر میتوانند صاحب یک بچه شوند. این یک اشکال. اشکال بعد آنکه در یک آپارتمان 70 متری مگر میشود چند بچه را جا داد؟؟!! نکته ی بعد آنکه بالاخره این بچه وقتی بزرگ شد کار میخواهد مسکن میخواهد و .... . که باید جامعه و مملکت ظرفیت ایجاد شغل برای این تعداد کثیر افراد را داشته باشد. الان یکی از مشکلات غیر قابل انکار معضل اشتغال و مسکن برای نسل جوان است که یکی از مهم ترین دلایلش ازدیاد زیاد نسل جوان است که ریشه در تولید نسل زیاد در دهه 60دارد. نکته ی بعد آنکه فرد باید بتواند از عهده تربیت مثلاً 5 تا بچه بربیاید. این اشکالات و اشکالات دیگری که ممکن است در این زمینه وجود داشته باشد باعث می شود که این مسأله ازدیاد جمعیت لااقل در شرایط فعلی جامعه یک سیاست غیر معقول جلوه دهد. حال به نظر شما چه کار باید کرد؟ باید همه این عوامل را اصلاح کرد؟ اصلاح این عوامل که چند ده سال طول می کشد اگر بیشتر طول نکشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر پدران ما با حساب‌گری‌های مادی می‌خواستند زندگی کنند، هرگز ما به دنیا نمی‌آمدیم. آدم حسابی! هر فرزندی که به زندگی شما اضافه شود خودش رزق خود را همراه با خانه‌ی مناسب زندگی‌اش به همراه می‌آورد. تا ما گمان می‌کنیم باید جا و مکان برای فرزندانمان را ما فراهم کنیم، سرنوشت ما آپارتمان‌هایی است با یک فرزند. اگر ملت، متوجه رهنمود رهبرشان شوند و بدان دل سپارند خداوند سرنوشت آن‌ها را به سوی مطلوب رقم می‌زند. موفق باشید
8310
متن پرسش
سلام علیکم در مورد ایت الله انصاری همدانی گفته شده /منقول از ایت الله قاضی رحمت الله علیه/ که ایشان توحید را مستقیم وبدون واسطه از خدای متعال بدست اورده اند لطفا کمی توضیح دهید با تشکر صمیمانه التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یک بحث تخصصی عرفانی است، إن‌شاءاللّه مطالب توحید نظری را دنبال بفرمایید پس از چندسال معنای این سخن روشن می‌شود. موفق باشید
8050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. یکی از دوستانم میگفت بنده در خانه هم جلوی پدر و مادرم با پیراهن هستم و پیراهن را در نمیاورم. ( یعنی با عرق گیر و رکابی و... در خانه نمیچرخم). علت را سوال کردم گفت هر چه انسان پوشیده تر باشد بهتر است. خواستم بپرسم آیا واقعا پیراهن پوشیدن اینقدر تاثیر دارد نسبت به کسی که در خانه عرق گیر میپوشد؟! یعنی کسی که پیراهن دارد از نظر معنوی در شرایط بهتری قرار دارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است. حتی داریم اگر کسی لخت بخوابد عمرش کوتاه می‌شود یعنی عمرش بی‌برکت می‌شود. علاوه بر این‌که این کار دوستتان یک نوع ادب است که خدا دوست دارد، نباید اگر کسی این کار را نکرد به او بدبین بود. موفق باشید
نمایش چاپی