بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3288
متن پرسش
سلام استاد عزیز تر از جانم. باتشکر از حضرتعالی که درشت خویی های امثال ما را تحمل می کنید. استاد عزیز بفرمایید آیا علم ائمه(علیهم السلام) نامحدود بوده یااین که بنابرخواست خدا بر بعضی علوم و حوادث آگاهی داشته اند. دوم این که آیا حضرت ولی عصر(عج) بر همه ی امور ما واقف هستند مثلا آیا آن حضرت شاهد جزیی ترین کارهای ما هستند مثلا همبسترشدن زن و شوهر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در مورد حدّ نصاب علم امام، پیشنهاد می‌کنم بحث علم امام در جزوه‌ی کلام2 را مطالعه فرمایید و یا منتظر بمانید این روزها به صورت کتاب تحت عنوان «مبانی نظری نبوت و امامت» خدمتتان عرضه می‌شود. البته عنایت داشته باشید که در روایت داریم که امامان می‌فرمایند: «هرچه را ما بخواهیم خداوند علم آن را به ما می‌دهد» و مسلّم وجود مقدّس حضرت چنین طلبی را ندارند تا خداوند علم آن را به حضرت بدهد. موفق باشید.
3012
متن پرسش
باسلام 1.به نظرشما یکطلبه بعد از چه مدت درس خواندن باید ملبس شود وچه وقت تبلیغ را شروعکند؟ 2-آیا ازدواج برای طلاب باید در چه سنی باشد؟ 3-ملاک عنوان آیت الله گفتن به اشخاص چیست؟ 4.بااینکه درروایات توصیهای به خواندن فلسفه نشده چرا ما باید فلسفه را بخوانیم؟ 5.شروع سیرمطالعاتی شما از چه سن و باچه میزانسواد میباشد؟ 6.درپاسخ یکی از سئولات فرموده بودید فلسفه خواندن را زود شروع نکنیندبلکه بعد ازمدتی که در حوزه بودید شروع کنید ولی در برخی کتابهایشما در پاورقی توصیه شده به کتاب معرفتالنفس والحشررجوع شود آیافهماین کتاب کار هرکسیاست و شروع آن برای چه سن و سالی وبا چه مدرکی می باشد؟ 7.آیا ما مجازهستیم به آن دسته از افرادی که فلسفه وعرفانراقبول ندارند اهانت کنیم؟در بعضی از آثار علامه طهرانی دیده می شودکه به برخی ازافراد ایشان مثلا گفته اند چیزی از فلان مطلب نفهمیده یا الفاظ دیگری گفته شده دلیل اینگونه برخوردها چه بوده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1ـ ظاهرا در سوالتان اصل معمم شدن یک طلبه را لازم گرفته اید که به نظر می رسد کلام صحیحی است به این معنی که اگر طلبه ای با مشکل خاصی مواجه نیست، بنا را بایستی بر این بگذارد که پس از مدّتی ملبّس گردد چرا که مدّتی از سرمایه های مادّی، علمی و معنوی حوزه استفاده کرده و به جاست به عنوان ثمره ای از حوزه، بین مخاطبین حوزه ظاهرگردد. البته این که آن مدّت زمان چه مقدار است، به نظر می رسد به دست آوردن چند امر قبل از ملبّس شدن لازم است که عبارت باشد از یک: از جهت اخلاق شخصی و اجتماعی در حدّ مطلوبی باشد. دو: از جهت علمی اولا: بتواند به سوالات فقهی شایع مردم ـ با توجه به آگاهی اجمالی به اختلاف فتاوی و اطلاعی اجمالی و کوتاه از مبانی احکام (در حدّ کتب نیمه استدلالی مثل شرح لمعه) ـ پاسخ دهد. ثانیا: نسبت به سوالات متداول کلامی و اعتقادی و اخلاقی و تاریخی و ... و جواب آن ها بیگانه نباشد. ثالثا: توانایی مراجعه به منابع مثل قرآن، کتب روایی و تفسیری را داشته باشد. سه: همچنین از آن جهت که محل مراجعه قرار می گیرد از امور اجتماعی و سیاسی آگاهی ـ حتی به صورت اجمالی ـ داشته باشد. در صورتی که این امور را درخود مشاهده نمود، به نظر می رسد زمان مناسبی برای معمم شدن می باشد. همچنین باید توجه داشت که ملبّس شدن را نبایستی از زمان مناسبِ خود به تأخیر انداخت چرا که چه بسا منشأ وساوس شیطانی شده و به بهانه های مختلف بدون توجه به سرمایه هایی که حوزه برای این شخص نموده موجب دوری از حوزه می گردد. البته ممکن است شرایط هر شخصی با اشخاص دیگر متفاوت باشد. و اما در مورد تبلیغ، همان طور که مشخص است، به خاطر مخاطب خاص و موقّت بودن در امر لباس پوشیدن، مسأله، ساده تر از ملبّس شدن دائمی است و شخص با کسب و احراز حدّاقل هایی از اموری که قبلا اشاره شد ـ مناسب با محل تبلیغ ـ می تواند به امر تبلیغ بپردازد. 2ـ در مورد ازدواج باید گفت با توجه به این که وظیفه ی عالم شدن طلاب از اهمّ وظایف ایشان است و دوران مجرّدی غالبا فضای مناسب تری جهت تحصیل فراهم می کند، بهتر است همان طور که مرحوم شهید ثانی فرموده، طلاب علوم دینی ازدواج را به تأخیر بیاندازند. البته بدون شک این تأخیر در صورتی است که بحث وجوب شرعی اقدام به ازدواج در بین نباشد. 3ـ ملاک اطلاق عنوان «آیت الله» به یک شخص، پس از آن است که وی، با تلاش فراوان توانایی استنباط احکام را از منابع، به صورت ملکه به دست آورده باشد البته چه بسا شخصی این توانایی را یافته باشد ولی در السنه به او «آیت الله» گفته نشود. به هر حال این ها عناوین و نام گذاری هایی است که ملقب نمودن و یا ملقّب ننمودن یک شخص به این القاب اضافه و یا کاستی در پی ندارد. 4- فلسفه مثل علم اصول که قواعد تفکر در اصول عملیه است، قواعد تفکر در اعتقادات و هستی‌شناسی است و به همین جهت بزرگان دین از جمله حضرت امام و مقام معظم رهبری بر آن تأکید دارند 5- عموماً بعضی کتاب‌ها مثل «جوان و انتخاب بزرگ» را افراد از دوره‌ی راهنمایی نیز می‌توانند شروع کنند و کتاب‌هایی مثل «ده نکته» و «آشتی با خدا» را از دوره‌ی دبیرستان. 6- پاورقی‌ها به آن معنا است که اگر کسی در شرایط مناسب خواست به موضوع مطرح‌شده با تفصیل بیشتر مراجعه کند باید به آن کتاب‌ها مراجعه نماید ولی به معنای آن نیست که الزاماً در حین خواندن همان کتاب به کتابی که در پاورقی معرفی شده است باید رجوع نماید. 7- به هر صورت ما هرگز به کسی که فلسفه را قبول ندارد نباید هیچ توهینی بشود ولی اگر منتقدین فلسفه بدون این‌که معنا و مقصود فیلسوف را بفهمند انتقاد نمایند معلوم است که می‌توان گفت منتقد مطلب را نفهمیده ولی این توهین به شخص منتقد نیست. موفق باشید
797

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی جناب استاد ایا ایه الکرسی فقط همان ایه اول است ؟ یا شامل دو ایه بعدی هم می شود؟ برخی نظر دارند که همین که می گوییم ایه الکرسی معلوم می شود منظور یک ایه است و طبق نقل اقای ری شهری در کتاب زمزم عارفان ظاهرا مرحوم اقای بهجت همین نظر را داشته اند ولی بعضی از بزرگان مانند مرحوم ایه ا... کشمیری می فرمودند انهایی که می گویند یک ایه است بیخود گفته اند و ایه الکرسی هر سه ایه است. بحث دیگری که اینجا مطرح است این است که بزرگانی مانند ایه ا... بهجت و کشمیری که هر دو بزرگوار با ملکوت اذکار اشنا هستند چرا دو نظر متفاوت دارند مثلا در بعضی از دستورات که می گویند ایه الکرس را صد مرتبه بگویید چگونه بر انها روشن نمی شود که منظور یک ایه است یا سه ایه بر اساس ان ملکوتی که تشکیل می شود
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: آن‌جایی که می‌فرماید آیت‌الکرسی خوانده شود منظور همان یک آیه است. ولی یک وقت می‌فرماید آیت‌الکرسی تا «هم فیها خالدون» خوانده شود، که معلوم است نظر بر سه آیه دارد و در مواردی که معلوم نیست منظور یک آیه است یا سه آیه، ممکن است بنا بر احتیاط و برای رسیدن به کمال مطلوب بفرمایند سه آیه خوانده شود، ولی در همان موارد هم چون شرع دقیقاً مشخص نفرموده یک آیه یا سه آیه، اگر کسی یک آیه را بخواند إن‌شاءالله به نتیجه می‌رسد. موفق باشید
16231
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. اینکه برای حضرت امام خمینی (ره) زیارت نامه هست و بعضا در کتب مفاتیح جدید نیز آمده و در حرم امام نیز نصب شده است آیا صحیح است؟ بر چه اساس و با چه نگاهی از حضرت امام این زیارت نامه نگارش شده است؟ 2. آیا بجز برای امام و امام زاده زیارت نامه می تواند باشد؟ به چه صورت؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از جمله فرزندان امامان می‌باشند و مسلّم یکی از امام‌زاده‌گانِ بزرگوار هستند و مثل اکثر زیارت‌نامه‌ی امام‌زاده‌ها که علماء تدوین نموده‌اند، حضرت آیت اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» این عالم بزرگوار، آن زیارت‌نامه‌ی دقیق و پرمحتوا و حکیمانه را تدوین نموده‌اند. خداوند به بنده و جنابعالی و سایر کاربران عزیز توفیق دهد از طریق همین زیارت‌نامه، حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را زیارت کنیم و در اُنس تاریخی با این ذریّه‌ی رسول‌اللّه«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» پایدار بمانیم. موفق باشید 

15863
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت استاد گرامی: در تحلیل و بازخوانی نسبت «توده های مردم» بویژه جوانان با «دین» تجربه نشان داده است هرگاه اسلام در قالب «اسلام اخلاق و عرفان» (اخلاق و عرفان مورد تایید شارع مقدس) ارائه می شود مخاطبان بسیار دارد که تشنه دریافت معارف هستند. همه ما دیده ایم کتاب زندگینامه عرفایی چون علامه قاضی، آیت الله بهجت، مرحوم دولابی، شیخ حسنعلی نخودکی و ... تا چه اندازه مورد توجه قرار می گیرد، همایش بزرگداشت عرفا بسیار مورد استقبال قرار می گیرد و به صورت کلی جامعه تا چه اندازه به ایشان اقبال دارد. در مقابل اما ما شاهد رفتاری دیگر نسبت به دین هستیم. توده های مردم بویژه نسل جوان به آنچه امروز از دین ارائه می شود و بیشتر با رویکرد «فقه» و با «زبان فقه» است کمتر روی خوش به دین نشان می دهند. در اینکه فقه لازمه شریعت است تردید نیست سخن از نسبت فقه با شرع مقدس است. حضرت استاد؛ ممنون می شوم تحلیل و برداشت من را در این زمینه نقد بفرمایید. به نظر حقیر، ما با دو مقوله «دین حداکثری» و «دین حداقلی» مواجهیم. دین حداکثری بر سه پایه احکام (فقه)، اخلاق و عقاید (کلام) استوار است که هرکدام در جایگاه خود ارزشمند هستند. از نظر ساختاری، فقه در جایگاه «پوسته دین» است و وظیفه حمایت و حراست را بر عهده دارد. اخلاق (در مقیاس حداکثری؛ عرفان) اما نقش و جایگاه هسته و مغز را دارد. بی تردید هرگاه تصویری که از دین ارائه می شود فقه باشد و تنها از احکام حلال و حرام و طهارت و نجاست و .... سخن گفته شود جاذبه کمی خواهد داشت اما ضمن پایبندی به فقه، هرگاه «ویترین» دین اخلاق و عرفان و فلسفه شد و فقه نقش و جایگاه خود را ایفا نمود برای همگان بویژه نسل تشنه معارف و مردمانِ سرگردان در کثرت گرایی، آنقدر جذاب خواهد بود که فطرتا گمشده خود را پیدا خواهند کرد. از این منظر، «اسلام فقاهتی» مورد سوال است. «اسلام فقاهتی» اگر در برابر «اسلام اخلاق و عرفان» قرار گیرد بسیار نکوهیده است و اگر در برابر «اسلام اباحه گری» قرار گیرد سوال مطرح می شود که مگر جایی از اسلام منهای فقه سخن گفته شده است؟! آیا این تاکید، نوعی محدود کردن اسلام به فقه نیست؟ براین پایه، چنانچه «اسلام فقاهتی» را تبدیل به «اسلام جامع» - بر اساس همه آنچه شارع مقدس و اهل بیت (ع) تعیین نموده اند - نمود بسیاری از اعوجاج ها تا حدودی حل خواهد شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاهد صحت سخن جنابعالی، حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است که چگونه با فقه و عرفان و قرآن و حکمت و بصیرت تاریخی توانستند جوانان این ملت را تا آن‌جا شیفته‌ی خود کنند که آن جوانان برای ایجاد لبخندی برلبان مبارک آن مرد الهی، حاضر بودند جان خود را فدا کنند. زیرا قلب‌ها طالب اسلام است ولی همه‌ی اسلام، و نه یک بُعد از ابعاد آن. موفق باشید 

10698
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر و قبولی طاعات و عبادات. لطفآ دلایل (قاطعیت) رهبری عزیز (مدظله العالی) در ارتباط با نمایان شدن انوار تمدن بزرگ اسلامی ذیل اندیشه ملاصدرا (ره) را عرض بفرمایید. (و من الله التوفیق)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این مورد بحث شده. موفق باشید
10680

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بهترین عملی که می توان بر سر مزار دو گروه یعنی علما و شهیدان برای پیدا کردن ارتباط روحی و بهره معنوی هر چه بیشتر انجام دهیم چیست؟ دعا، نماز، سکوت...؟ چگونه ارتباط نفسها با یکدیگر محقق می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کمی کار می‌برد ولی همه آنچه فرمودید کارساز است. موفق باشید
7520

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استادبزرگوارنظرجنابعالی درموردآقای رائفی پوروسخنان ایشان چیست؟چون این سخنان درجوانان به خصوص دبیرستانیها تاثیرزیادی گذاشته است اگراشکالاتی یانقدهایی برآن واردهست راهنمایی بفرماییدواگرممکن هست مصادیق آن راهم بفرماییدتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن مقداری که بررسی کردم نقدی ندیدم ولی همه را بررسی نکردم؛‌ بهتر است کسانی دیگر در این مورد نظر دهند که روی این مطالب وقت می‌گذارند. موفق باشید
7313
متن پرسش
سلام علیکم اگر مقدور است شرحی در مورد این فراز دعای صباح بفرمائید که چگونه با قناعت رفع بدی میشود؟ َ أَدِّبِ اللَّهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنِّی بِأَزِمَّةِ الْقُنُوع‏
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان از همه‌ی جهات قانع شد و انتظار نداشت تا بقیه به او احترام بگذارند و در نتیجه تکبر را فرو گذاشت، از بدخلقی نجات می‌یابد. موفق باشید
2328
متن پرسش
سلام علیکم. استاد بفرمایید اول ما خلق الله نور محمد(ٌ ص) بوده یا ارواح معصومین؟ در حدیثی داریم اول ما خلق الله نوری در حدیث دیگر ارواحنا. میدانیم که بین روح و نور محمد (ص) فرق است.اما طبق این دو حدیث ما به این نتیجه میرسیم که روح همان حقیقت نوری است.در این مورد توضیح بفرمایید.2آیا روحی که فوق ملائکه هست فرشته هست یا خیر حقیقتی بالا تر از ملائکه است؟ (تنزل الملائکت والروح)در این مورد توضیح مفصل بفرماییددر صورت امکان برای اثبات خود دلیل بیاورید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- اگر روایات را ملاحظه بفرمایید می‌فرمایند: «إِنَّ فَضْلَ أَوَّلِنَا یَلْحَقُ بِفَضْلِ آخِرِنَا وَ فَضْلَ آخِرِنَا یَلْحَقُ بِفَضْلِ أَوَّلِنَا وَ کُلٌّ لَهُ فَضْلٌ» زید بن الشّحَّام از حضرت صادق(ع) سؤال می‌کند: از حسن و حسین کدام‌یک افضل‌اند؟ حضرت صادق(ع)فرمودند: فضیلت و برترى اولین ما ملحق به برترى و فضیلت آخرین ما مى‏شود و فضیلت آخرین ما به اولین ما برمی‌گردد، هر کدام را فضلى است. عرض کردم: فدایت شوم توضیح بیشتر بفرمایید؛ به خدا قسم من چون جویاى فضل و منقبت شما هستم این سؤال را مى‏پرسم. حضرت فرمودند: ما از شجره‌ی طیبه‌ای هستیم که خدا ما را از یک طینت به‌وجود آورد، فضل ما از جانب خدا و علم ما از اوست، ما امین خدا میان مردم هستیم و دعوت‌کنندگان به سوى دین خدائیم و نگهبانان و واسطه‏ها بین خدا و مردم می‌باشیم. ای زید! هنوز هم برایت توضیح بدهم؟ عرض کردم آرى. فرمود: سرشت ما یکى و علم ما یکى و فضل ما یکى است و همه در نزد خدا یکسانیم، عرض کردم بفرمائید چند نفر هستید؟ فرمود: ما دوازده نفریم در اطراف عرشِ پروردگار در شروع آفرینش خود، اول ما محمّد، وسط ما محمّد و آخر ما نیز محمّد است.چون در مقام غیب کثرت نیست یک حقیقت است که در شرایط مختلف ظهور مختلف دارد 2- در روایت داریم روح، عظیم‌تر از ملائکه است. در این رابطه به کتاب «خویشتن پنهان» صفحه‌ی 308 به بعد رجوع فرمایید. موفق باشید
18973
متن پرسش
بهترین مثال عرفانی برای تبیین رابطه خالق و مخلوق با عرض سلام و تشکر فراوان: مثالهای زیادی برای رابطه خالق و مخلوق از طرف عرفا گفته شده مانند مثال موج و دریا – امام رضا (ع) در مناظره با عمران صابی مثال آینه را می آورد که قطعا بهترین مثال است همانطور که خود حضرت آن را مثل اعلی نامیده (اگر درست برداشت کرده باشم) ولی دکتر ابراهیمی دینانی تعبیر «ظل» و «ذی ظل» را بهترین نامیده؟ آگر ممکن است در این خصوص روشنگری فرمایید. پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «ظل» و «ذی ظل» در نسبت وجودی که بین سایه و صاحب سایه هست، مثال خوبی است به شرطی که مخاطب، قدرت تفکر نسبت به رابطه‌ی وجودی بین آن دو داشته‌باشد نه آن‌که فکر کند رابطه‌ی ظل و ذی ظل مثل رابطه‌ی خورشید و سایه‌ی دیوار است. از آن جهت حضرت امام رضا علیه‌السلام با عقل مردم در موضوعی که برایشان قابل درک باشد سخن می‌گویند. موفق باشید

13420
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در سال های اخیر تعدادیی از دوستان قدیمی من از دین برگشته اند و حتی یکی از آنها کاملا به خداوند کافر شده و آتئیست شده است. بابت این دوستانم ناراحتم بابت اینکه دوست ندارم این شرایط را داشته باشند، بابت خودم هم نگرانم که نکند دیدار این دوستان منجر به بی ایمانی من شود و از طرفی سردرگم هستم که من در این دوستان چه وظیفه ای دارم؟ و چگونه می توانم ایمان خود را به اصول دین تقویت کنم تا خود به مشکل برنخورم. یکی دوبار سعی در توجیه یکی از دوستانم کرده ام ولی همانطور که در تفسیر سوره آل یس فرمودید ممکن است که بخواهم حرف حق بزنم ولی مطمئن نیستم که حرف حق را بتوانم خوب بزنم بنابراین تصمیم گرفتم با شما مشورت کنم. حال سوالات اصلی من شامل موارد زیر است: 1. چه کنم که ایمان خودم به گونه ای شود که در برخورد با این دوستانم آنها را تحت تاثیر تفکر توحیدی قرار دهم و خود تحت تاثیر آنها قرار نگیرم؟ 2. اصلاً من در برابر این دوستانم چه وظیفه ای دارم؟ با توجه به اینکه این دوستانم حتی نماز می خوانده اند و بعضاً خانواده های مذهبی دارند. 3. آیا ارجاع دادن دوستانم به خود شما، استاد عزیز، برای ملاقات حضوری ممکن است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی انسان ایمان خود را نسبت به حضرت حق وجودی و حضوری کرد دیگر به همان معنایی که خود را احساس می‌کند، خالق خود را و سیر ابدی خود را احساس می‌نماید. در این مورد شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح «رسالة الولایه» که هر دو بر روی سایت هست، إن‌شاءاللّه کمک می‌کند 2- وظیفه‌ی شما نسبت به دوستتان در آن حدّ است که به آن‌ها تذکر دهید تحقیق لازم در این مورد بکند، اگر آماده بود شرح «برهان صدیقین» را دنبال کند، در تهیه‌ی کتاب و شرح کمکش کنید 3- به شکل ملاقات حضوری نمی‌توانم خدمت عزیزان باشم. موفق باشید

12674
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه اصول و مبانی فکری در حال حاضر موجود است. و قصد ما از خواندن تاریخ، این است که با توجه به یک مقوله ی تاریخی، برداشتی داشته باشیم که با اصول ترکیب کرده و به جوابی که بخواهیم برسیم. حال که ما اصول در دست مان هست. چرا باید تاریخ را باز خوانی کنیم. خب مستقیما جواب خود را با اصول عقلی و روایی بدست می آوریم. لطفا راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخ در هرحالی آینه‌ی ظهور سنن الهی است و هیچ‌وقت نمی‌توان گفت تمام قواعد عالَم در دست ما است و نیاز به نگاه حکیمانه به تاریخ نداریم. موفق باشید

11840

تمدن سازیبازدید:

متن پرسش
با سلام: حقير طلبه هستم و نسبت به بحث تمدن سازي علاقه و ابهاماتي دارم. لطفا چند كتاب يا سخنراني عالي با موضوع تمدن سازي هم از آثار استاد عزيز و هم اساتيد ديگر كه در حقيقت منبع تغذيه در اين مسئله هستند معرفي بفرماييد تا با مطالعه و مباحثه اين آثار ان شاالله نسبت به اين موضوع آشنا شويم. براي شروع نظرتان درباره كتاب اقتصادنا شهيد صدر چيست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید از کتاب «تمدن‌سازی شیعه» شروع کنید خوب باشد و در آخرِ کتاب منابعی را جهت ادامه‌ی مطالعه پیشنهاد شده. موفق باشید

11807
متن پرسش
سلام علیکم: استاد راست اش را بخواهید دلم کمی از شما گرفته و متنی آماده کرده ام اما قبل از آن عذرخواهی می کنم. موضوع سخنان حقیر پیرامون چند سِئوالی است که در مورد مذاکرات و دولت از شما کردند: 1. شما خیلی به مسئله همدلی و هم زبانی تکیه می کنید و باید بکنید ولی احساس می کنم که از این مسئله نباید دریغ بفرمایید که آقا در ادامه فرمودند که این به معنای نقد نکردن نیست. این به معنای این نیست که عده ای دلواپس و نگران باشند، حال بنده نمی دانم چرا شما با دید حزبی نگاه می فرمایید و امثال شریعتمداری ها که برای روشنگری ما جوانان قلم می زنند تا به ما بگویند خیال نکنید در مذاکرات برنده شدیم هرجا مانند جلیلی مقاومت کردیم آمریکا عقب نشینی کرد اما هرجا کمی عقب رفتیم امریکا جلو آمد، استاد بنده بعنوان جوان این انقلاب که خودش را ملزم به سخنان آقا می داند عرض می کنم یقینا از این مذاکرات ما خوش بین نیستیم البته احترام آقای ظریف انقلابی را هم داریم ولی باید بگویم آرمان های ما بسیار تفاوت با آقایان این دولت می کند فلذا نقد دلسوزانه می کنیم. اگر بنا به ذیل اندیشه امام بودن است ایشان اولا فرمود آمریکا شیطان است ثانیا فرمودین کوشش‌ها بی‌فایده است و ایران دستش را پیش آمریکا ان شاء الله تا ابد دراز نمی‌کند، ولو اینکه فانی بشود. آنها گمان می‌کنند که ما برای - فرض کنید که - یک نفت و یا برای چیزی تسلیم آمریکا می‌شویم، در صورتی که نه، ما تا فنای خودمان تسلیم دیگر نمی‌شویم. البته خدای ناکرده نمی خواهم تعرضی به شما کنم ولی می خواهم بگویم همدلی بدون دیدن واقعیت مذاکرات درست نیست. 2. استاد عزیز چگونه می فرمایید جلوی خطاها را گرفتند: در حالیکه فردو و اراک را عقب کشیدیم راهی که احمدی روشن ها با رنج جلو بردند ما داریم محدود می کنیم. اینجاست که آقا می فرمایند نگرانم از خدعه آمریکا. 3. چه شده، چه کسی به دولتی های عزیز مبارکباد گفته که این گونه بوق و کرنا می کنند که عملکرد این دولت به نتیجه رسید، خیر نرسید آقا فرمود تحریم ها نتیجه مذاکرات نیست مردم به انتقاد ما بیسوادان آگاهند و اینجاست که تاریخ و زمان مشخص می کند که باختیم نه برد برد اصلا برد برد نداریم ... 4. آمریکا شیطان است و کار شیطان «لاغوینهم اجمعین». آقا از همان ابتدا فرمود خوش بین نیستم، چگونه می فرمایید زیرنظر رهبری است فقط کلیات زیر نظر ایشان است مگر آقا نفرمود دو مرحله ای نشود. آقایان آمدند اسمش را گذاشتند کلی و جزیی. در آخر باید بگویم اینها نقد است و حرف دل باور کنید ما دولت را هم در پیاده روی اربعین دعا کردیم هم در نماز شبمان، ولی نباید از واقعیت چشم پوشی کرد. اگر با قلمم لسانم دل عزیزم استادم را شکاندم ببخشیاید مرا چرا که با کریمان کارها دشوار نیست. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 11688 عرض شد و شما هم بر آن تأکید دارید؛ در هر حال آرمان‌های ما در انقلاب با آنچه دولت در نظر دارد متفاوت است ولی در فضای همدلی باید ضعف‌های دولت را نسبت به فهم اهداف انقلاب اسلامی گوشزد نمود. همدلی در این‌جا یعنی تلاش کنیم بفهمیم چه می‌گویند و بعد نقد کنیم، نه این‌که از اول بنا را بر نقد و نفی بگذاریم. به نظرم در چند جوابی که در رابطه با قرارداد لوزان داشتم منظور خود را رسانده باشم. گله‌ی من از امثال آقای شریعتمداری در کیهان در این مورد خاص آن است که از ابتدا با بدبینانه‌ترین شکل با موضوع برخورد می‌کنند و این را بنده روشنفگری نمی‌بینم بلکه بهانه به دست آمریکایی‌ها می‌دهیم که بگویند امکان این نوع قرائت در قرارداد هست و عملاً دست تیم مذاکره‌کننده بسته می‌شود. ملاحظه کنید رهبری عزیز چگونه موضع گیری کردند. موفق باشید

11060

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا حدیث زیر، قدسی است؟ و تا چقدر معتبر است؟ «من دعانی اجبته، و من سألنی اعطیته، و من اطاعنی شکرته، و من عصانی سترته، و من قصدنی ابقیته، و من عرفنی حیرته، و من احبّنى ابتلیته، و من احببته قتلته، و من قتلته فعلى‏ دیته، و من على دیته فأنا دیته‏» هر که مرا بخواند، اجابت کنم، و هر که از من بخواهد بدهمش، و هر که طاعت من دارد شکرش کنم، و هر که در من عاصى شود بپوشم او را، و هر که قصد من کند مقصودش در کنار نهم، و هر که مرا شناسد متحیّرش کنم، و هر که مرا دوست دارد به بلاش ابتلا کنم، و هر که را دوست دارم او را بکشم، و هر که را من کشم دیت من دهم، و آن را که دیت من دهم، دیت او من باشم‏. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این جمله حدیث نیست، نفحه‌ای است که بر قلب عارفی افتاده که با مبانی دینی تطبیق می‌کند و از این جهت مورد عنایت بعضی از علماء قرار گرفته است. موفق باشید
8700

اعیان ثابتهبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده یک سوال پرسیدم و شما متأسفانه خیلی بی حوصله و بیش از اندازه خلاصه شده جواب دادین ( سوال شماره 8667) آیا سخنرانی یا کتابی در خصوص اعیان ثابته وجود دارد؟ اگر ممکنه معرفی کنین؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عرض کردم این مباحث، مباحثی نیست که در یک سؤال و جواب بگنجد. پیشنهاد کردم کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» از جناب حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه را در این مورد مطالعه بفرمایید. موفق باشید
7797
متن پرسش
با سلام. بنده جوانی هستم که بزرگترین بلای زندگی خود را قضا شدن نماز صبح میدانم. اینجانب به خطاکار بودن خود اعتراف دارم ولی در طول روز همیشه نمازهای ظهر و مغرب را در مسجد به جا می آورم و تقریبا مراقب اعمالم هستم. چند سال است که پاشنه در حاجت خواستن از اهل بیت و شهدا را در بهترین زمان ها و مکانها از جا در آوردم و تمام مستحبات قبل از خواب و چیزهای دیگر رو رعایت میکنم- اهل هیئت و مجالس مذهبی و غیره هستم. زیاد هم در طول روز با بقیه پرحرفی نمیکنم. از بابت قضا شدن نماز صبح هم در طول روز خیلی شرمنده ام و همیشه تو مسجد و مجالس مذهبی از ته دل از خدا و ائمه میخوام که درستش کنند- ختم میگیرم- نذر میکنم-خلاصه زمین و آسمان رو به هم میدوزم ولی با این وجود باز هم نمیدانم مشکل این بدبختی کجاست. میدانم که کسی که نمازش درست نشه هیچ کارش درست نمیشه. خیلی عذاب میکشم ولی نمدونم چرا جوابم رو نمیدند. به نظر استاد محترم ریشه این قضیه از کجا مشکل داره؟ کمک کنید.یاعلی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر در صبح قبل از طلوع آفتاب بیدار شدید و اقدام به اقامه‌ی نماز نکردید، معصیت کرده‌اید وگرنه چرا بی‌خود نگران هستید، موضوع را بگذارید به عهده‌ی خدا. همه‌ی آنچه باید قبل از خوابیدن انجام دهید را انجام دهید و بعد بگویید خدایا اگر برای نماز صبح قبل از طلوع آفتاب بیدار شدم نماز صبح‌ام را می‌خوانم وگرنه بعد که بیدار شدم آن را انجام می‌دهم، والسلام. موفق باشید
7125
متن پرسش
سلام علیکم. ببخشید صفت غضب خداوند صفت سلبی است یاثبوتیه؟وچگونه دو صفت متضاد غضب و رحیمیت در خداوند جمع میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! همه‌ی حرف در توحید همان است که حضرت حق جامع اضداد است و در عین آن‌که اول است آخر است و در عین آن‌که ظاهر است باطن است و سالک به جایی می‌رسد که به نور توحید در یک لحظه اولیت و آخریت حق را احساس می‌کند. آری غضب خداوند از آن‌جهت که عدم رحمت است جزء صفات سلبی است به این معنا که خداوند با گرفتن رحمت خود غضب خود را آشکار می‌کند. موفق باشید
6257
متن پرسش
سلام استاد می خواستم بدونم باوجود اینکه ما میگیم اسلام قوانین ثابتی دارد و برای همه ی زمان هاست پس چرا فرزندان حضرت آدم با هم ازدواج کردند در حالی که در اسلام این کار حرام است ؟ سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند بعضی موارد حکم مولوی الهی جهت روشن‌کردن بندگی انسان‌ها است و بدین‌ لحاظ تشریع می‌شود. از این جهت می‌توان به موضوعی که مطرح می‌کنید نگاه کنیم که خداوند دستور داده تا روح بندگی ما را به فعلیت آورد. موفق باشید
6222
متن پرسش
سلام بر شما استاد سال ها است مشکلی دارم که زندگیم رو مختل کرده و به هر دری زدم نتیجه نگرفتم. آینده ام رو تیره و تار میبینم و خیلی نگرانم. از معصومین هم خیلی درخواست کردم اما جواب نگرفتم. به نظر شما چه جوری میتونم حاجت بگیرم؟ شما تا حالا خودتون حاجت گرفتین از معصومین؟ چه جوری؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید متوجه باشیم در بستر زندگی دینی خداوند ما را تنها نمی‌گذارد، کافی است ما رعایت حلال و حرام الهی را انجام دهیم و معتقد به حاکمیت اسلام از طریق امامان معصوم باشیم و در ذیل آن ، ولایت فقیه را در زمان غیبت امام معصوم بپذیریم. موفق باشید
5891
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز. 1. استاد ایا مورد عنایت بودن مسجد جمکران سندیت دارد؟آیا همین خوابی که می گویند سند است؟سندش چیست؟2. نظر امام خمینی راجع به محدث نوری چیست؟3. آیا محدث نوری قائل به تحریف در قرآن است؟4. چرا قرآن تحریف نشده است؟چگونه می توان ثابت کرد؟متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- در سایت‌ها نکاتی در مورد مسجد مقدس جمکران هست، می‌توان آن را حمل بر صحت کرد 2- متأسفانه آقای محدث نوری قائل به تحریف قرآن است و آقایان از جمله آیت‌اللّه حسن‌زاده و آیت‌اللّه جوادی جواب داده‌اند و اساساً این عزیزان را در حدّ محدث بپذیرید و نه در حدّ صاحب‌نظر در دین 4- روی سایت جزوه‌ی «چرا قرآن تحریف نشده است» را که خلاصه‌ی فرمایشات آیت‌اللّه حسن‌زاده است مطالعه بفرمایید. موفق باشید
3234
متن پرسش
با سلام شما در کتاب انگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شوند فرمودید که روش شرطی کردن در نظام تربیتی اسلام وجود ندارد. ولی وقتی خدا در قران می گوید غیبت نکن و بلافاصله میگوید ایا دوست دارید گوشت برادرتان را بخورید دارد ما را شرطی می کند. که در هنگام غیبت تصویر گوشت برادمان که داریم انرا میخوریم در ذهن ما ایجاد می شود و این یک نوع شرطی کردن است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این مثال که زدید شرطی‌کردن نیست، حکایت یک حقیقت است که جنبه‌ی باطنی عمل غیبت . ولی در کتاب و در شرطی که عرض کرده‌ام گفته شده است در ابتدای امر به‌خصوص برای کودکان شرطی‌کردن داریم منتها نباید انسان‌ها را در عمل در حدّ شرطی‌کردن نگه داشت. موفق باشید
2880

ربابازدید:

متن پرسش
با سلام. آیا در اسلام و سیره معصومین، مواردی در حوزه مدیریت سرمایه مالی وجود دارد که بتوان آنها را در زندگی امروز به کار برد؟ مثلا از آن موارد بتوان چگونگی تعامل با بانک، خرید طلا، خرید ملک، حسابداری شخصی و ... را مشخص کرد. احساس می کنم اینکه در زندگی یک سیستم حسابداری شخصی ندارم از طرفی خوب است که درگیر نمی شوم و از طرف دیگر بد است آنچنان مدیریتی روی سرمایه های مالی خود ندارم و به تبع آن نمی توانم برنامه ریزی خاصی برای آن انجام دهم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خوب است که انسان در مورد سرمایه‌اش مدیریت داشته باشد و نگذارد سرمایه‌اش بی‌حاصل بماند ولی باید طوری سرمایه را فعّال کرد و به کار گرفت که گرفتار ربا نشویم. موفق باشید
2835
متن پرسش
در تعریف «فکر» از منظر «فلسفه» منظور از «مبادی» در عبارتِ «حرکت به طرف مبادی» چیست؟ آیا منظور فقط مبادی تصدیقیه است (که قضیه و گزاره است مثل استحالة اجتماع نقیضین)؟ یا اعم از تصدیقیه و تصوریه (مثل تعریف موضوع و محمول)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: «مبادی »آن عالَمی است که انسان یا جامعه آن را برای خود یافته و پذیرفته و بر اساس آن فکر می کند تا اهداف مطابق آن عالم را در مفهوم به فعلیت در آورد. در این راستا گفته می شود : تفکر عبارت است از «حرکۀ العقل بین المعلوم و المجهول...» یعنی فکر عبارت است از حرکت به سوی معلومات و از معلومات به سوی مطلوب. تا مبدئی در میان نباشد تصور معنا ندارد و تفکر حرکتی است از آغاز به سوی مقصد. بر همین اساس در کتاب سلوک بین مبادی در فلسفه و عرفان تا حدّی تفکیک قائل شدیم. و به عبارت دیگر مبادی در عقل نظری بدیهیات است که امری است حضوری و در عقل عملی شخصیت پذیرفته شده است که باز امری است حضوری که انسان از درون خود به آن شخص یا شخصیت گرایش دارد. موفق باشید یا می توان گفت: «مبادی »آن عالَمی است که انسان یا جامعه آن را برای خود یافته و پذیرفته و بر اساس آن فکر می کند تا اهداف مطابق آن عالم را در مفهوم به فعلیت در آورد. در این راستا گفته می شود : تفکر عبارت است از «حرکۀ العقل بین المعلوم و المجهول...» یعنی فکر عبارت است از حرکت به سوی معلومات و از معلومات به سوی مطلوب. تا مبدئی در میان نباشد تصور معنا ندارد و تفکر حرکتی است از آغاز به سوی مقصد. بر همین اساس در کتاب سلوک بین مبادی در فلسفه و عرفان تا حدّی تفکیک قائل شدیم. موفق باشید.
نمایش چاپی