بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17045
متن پرسش
خدمت استاد گرانقدرم سلامٌ علیکم: مدتی است که با فایلهای صوتی سخنرانی های استاد ارجمند جناب آقای صمدی آملی (از شاگردان علامه ابوالفضائل حسن زاده آملی) مشغول و محشورم. ایشان به بهانه های گوناگون و در جاهای مختلف نیاز ضروری به یک استاد ره طی کرده را برای سیر علمی و عملی مطرح می گنند و صراحتاً می فرمایند که بدون استاد به جایی نمی رسید! سپس به نقل از استاد گرانقدرشان عنوان می کنند که کتاب و سی دی جمادند و جای استاد زنده و حاضر را نمی گیرند. علاوه بر این حتماً مستحضر هستید که منظور ایشان از استاد، صرف یک معلم و مبین دروس نیست بلکه نوعی واسطه فیض است. همچنان که خود حضرت علامه برای شاگردانشان چنین اند. واقعاً در این زمینه مستآصل شده ام. من در استان اصفهان جز شما کسی را به این عنوان نمی شناسم. حال آنگه ظاهراً شما نیز شاگرد پروری بدان معنا را ندارید. دو جلسه در کلاسهای مسجد انبیا شرکت نمودم و جلسه اول شرح کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی در این تاریخ» را نیز در کتابخانه شهرداری حضور داشتم. علیرغم بحثهای خوبی که مطرح شد، اما حقیقتاً اینها چیزهایی نیست که بنده در حال حاضر بدنبال آن هستم. آنچه روحم را اغنا می کند مباحث توحیدی، معرفت النفس، و شرح کتب عرفانی مانند «فتوحات مکیه» جناب ابن عربی یا کتب فلسفی همچون «اسفار» ملاصدراست. البته مطالعه کتاب «معرفة النفس و الحشر» را اخیراً با فایلهای صوتی مرتبط با آن آغاز کرده ام. اما همیشه این تذکر استاد صمدی مد نظرم هست که می فرمودند (به نقل از استاد گرانقدرشان): کتاب و سی دی جمادند و جای استاد زنده و حاضر را نمی گیرند. رهنمود حضرتعالی به بنده چیست؟ خداوند بر توفیقات شما بیفزاید ان شاء الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم حاضرشدن در محضرِ استادِ راه‌رفته، عالی‌ترین شکل بهره‌مندی از حقایق است. ولی حال که چنین شرایطی فراهم نیست، مطمئن باشید خداوند راه‌های دیگری را برای ارتباط با حقایق عالم گشوده است و در همین رابطه آیت اللّه بهجت«رحمت‌اللّه‌علیه» با نظر به چنین شرایطی می‌فرمایند: «علم تو استاد توست». عرایضی در این رابطه در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، شده است 2- آیا در این شرایط، به بهانه‌ی آن‌که کتاب و سی‌دی جمادند می‌توانیم خود را از به‌دست‌آوردنِ معارف الهی از این طریقه‌ها محروم کنیم؟ و از امدادهای الهی که در این رابطه می‌تواند به طالبِ صادق برسد، غافل شویم؟ موفق باشید

16641

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و قبولی طاعات حضور استاد گرامی: استاد آن جا که معصوم می فرماید《نحن صنائع ربنا و خلق صنائعنا》نکاتی را که من از این فرمایش فهمیده ام خدمت شما عرض می کنم خواهشمندم درستی یا نادرستی شان را برایم روشن بفرمایید. 1. یعنی علت حقیقی《وجود》و《هست》و《من》من همان امام است به اذن الله. 2. منظور از فطرت که طبق فرمایش قرآن باید به آن رجوع کنم همان امام است. 3. در نزدیکی به شجره ممنوعه، درحقیقت من توجه ام را از امامم گرفته ام (برگردانده ام).
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است که می‌فرمایید با این توجه که امام را یک حقیقت می‌دانیم و نه صرفاً یک شخص. عرایضی در کتاب «مبانی نظری مهدویت» در رابطه با حدیث مذکور شده است. موفق باشید

15921

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: (شایدسوال شخصی باشد چون بیشتر سوال احکام است) استاد هرچند این سوال احکام است ولی بسیار سپاسگذار خواهم بود این سوال ما پاسخ فرمایید در رساله آیت الله خامنه ای آمده است: «رعایت مراحل و مراتب امر به معروف و نهی از منکر واجب است یعنی تا به مرحله‌ی پایین‌تر مقصود حاصل می‌شود نباید وارد مرحله‌ی بالاتر شد.» لینک کامل فتوا http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27746 سوالم از حضرتعالی این است که با توجه به کار ما در دبیرستان و همچنین مساجد و کلا روابط اجتماعی ما زیاد است. گاه امر و نهی واجب می شود حال اگر بتوانیم به مرتبه پایین تر (قلبی) عمل کنیم ولی سراغ مرتبه بالاتر (لسانی) برویم آیا اینجا ما از واجبی (طبق فرمایش آقا) عدول کرده ایم؟ مثلا کسی کار اشتباهی می کند می دانیم مثلا با لب گزیدن یا اخم کردن دست برمی دارد ولی ما سراغ مرتبه لسانی می رویم تذکر می دهیم. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که موضوع امر به معروف در امور فرهنگی و اجتماعی متفاوت است. در امور اجتماعی و فرهنگی اعمالِ منکر را باید در همه‌ی ابعاد، تحلیل کرد. موفق باشید

12887
متن پرسش
با سلام: خسته نباشید. من چند روزی شبهات زیادی برام به وجود آماده نظیر علت وجود خدا و این که به چه علتی ما نیاز به خدا داریم؟ در واقع به معبود چه نیازی داریم مگه کومونیست بودن چه اشکالی دارد و سوالاتی نظیر اینکه به چه علت باید دین داشته باشیم؟ اصلا چرا دین اسلام باید باشد و همچنین از کجا معلوم ائمه اطهار (ع) وجود داشتن و سوالات دیگر. من دختری محجبه هستم در خانواده ای مذهبی ولی اصلا دلایل عبادت و حجابم را نمی دانم و در دلم قبول ندارم. لطفا با پاسخ به سوالم من رو از این سردرگمی نجات دهید قبل از دیر شدن. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون بدون دلیل عمل کرده‌اید، برایتان این شبهات پیش می‌آید. اگر جواب عقل و اندیشه‌ی خود را در راستای اعمال دینی خود نداشته باشید، در برزخ گرفتار مشکل می‌شوید. این لطف خدا بوده است که فرشتگانی مأمور شده‌اند تا این شبهات را در شما ایجاد کنند و شما با جواب‌گویی به این شبهات سیر خود را حتی تا برزخ و قیامت، به‌خوبی ادامه دهید. مطالعه‌ی کتاب‌های «آشتی با خدا» و «ده نکته از معرفت نفس» و «مبانی نظری نبوت و امامت» را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

12869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار: بنده چند ماهی است که دیدم به زندگی عوض شده و عالم را به گونه ای دیگر می بینم. قبل از آن خیلی آدم ناامیدی بودم و فکر می کردم هر کار خوبی هم انجام بدم چون خدا توی حساب خیلی دقیقه آخر کارم جهنمه، اما خواهری دارم که سیر کتابای شمارو می خونه و خیلی با هام صحبت کرد و متدین هم هست. من نیز به حرفاش گوش دادم و از طرف دیگه یکی دو تا از کتابای شما رو که خوندم و دیدم بکل عوض شده و بعد از اینکه در خواب دیدم امام زمان (عج) امده و من یاریشان کردم و در همان عالم خواب گفتم باید نزد فلان عالم بروم تا خوب شووم به این انسان شریف زنگ زدم و ماجرا را گفتم و ایشان هم کمک کردند و همان باعث شد جدی تر وارد مسیر سیر الی الله شوم تا اینکه خدا توفیق داد و سه ماه پیش به زیارت خانه خدا رفتم که خود بر توفیقات بنده افزود و خیلی بر من تاثیر گذاشت. استاد بزرگوار من اهل نماز صبح نیستم هر کار می کنم هم نمی تونم نماز صبح بخونم یک بار از یکی از علما صاحب نفس پرسیدم چه کنم توفیق دیدار امام زمان (عج) را داشته باشم ایشان گفتند نماز شب بخوانم نمی دانید با چه شور و شوقی نماز شب می خواندم اما نماز صبحم قضا می شد شب تا ساعت 2 بعد از نیمه شب بیدار بودم و نماز شب می خواندم اما نماز صبح نه چون می دانستم حتی اگر نماز شب نخوانم و به امید نماز صبح زود بخوابم باز هم بیدار نمی شوم برای همین با خود گفتم نباید اجازه بدم شیطان توفیق نماز شب را بگیرد برای همین هم اینکار رو کردم، تا اینکه در خصوص اینکه چه کنم نماز صبحم را بخوانم از شما پرسیدم و شما فرمودید فعلا قضاش رو بخونم تا جاش توی قلبم باز شه و دو تا کتاب هم معرفی کردید اما وقتی از همین عالم بزرگوار گفتم که من نماز شب را می خوانم و صبحم را قضا می خوانم گفت نه اینکار را نکن شما نماز صبح را بخوان نماز شب را هم اگر توانستید قبل از نماز صبح وگرنه اشکال ندارد بعد از نماز صبح بخوان، به این شکل برکات خیلی زیادی برایتان خواهد داشت. منم اولین نماز صبح و نماز شبم را خواندم و الان دو ماه است که نه دیگر نماز صبح می خوانم و نه همان نماز شب را نمی دانم باید چه کنم؟ این عالم بزرگوار شاید بر من سخت می گیرد شاید هم نه من آدم تنبلی هستم. یک بار خواب دیدم که شب تاریکی است و من با پسرم از دره ی ترسناکی که پر از خار شتر هست بالا می رویم با سختی تا خودم را به نزد این عالم برسانیم شب از نیمه شب گذشته بود رسیدیم به در خانه خیلی قدیمی که این عالم در آن منزل داشتند و گویی قبل از آن مولا علی (علیه السلام) در آن سکونت داشتند وارد خانه شدیم تا ایشان را ببینیم، پسر کوچک ایشان جلو آمد و گفت حاج آقا خوابند شما بروید و وقت دیگری بیایید من هم گفتم باشد، در همان حین بالای حیاط خانه اسبی ظاهر شد که نوری درون شکمش شروع به تابیدن کرد و تمام آن اسب نورانی شد، اسب شیهه ای کشید به نشانه اینکه این عالم خواب هستند در حیاط و بالا نیایم من هم با خودم گفتم من که نمی خواستم بالا بیام چرا این اسب اینچنین می کند. خلاصه برگشتم به پسر حاج آقا گفتم الان هوا خیلی تاریک است و من با این بچه کوچک خیلی می ترسم از این دره برگردم گفت من باهاتون میام ضمن اینکه مردی هم مرا تعقیب می کرد و من از او می ترسیدم پسر راه افتاد در حالیکه عصایی در دست داشت و پیشاپیش حرکت می کرد، به دره رسیدیم این پسر عصا بر زمین می زد و همه جا روشن و سبز می شد و گل سبز می شد جالب اینکه از آن خار شترهای درشتی که در پایم فر می رفت وقتی که آنها را از پا در می اوردم به سرعت خوب می شد با کمال تعجب به پسر گاه می کردم که عصا بر زمین می زد و همه جا گلستان می شد حتی مرد غریبه ای که دنبالم بود نیز با تعجب نگاه می کرد پسر حاج آقا ضمن اینکار زیر لب می گفت ان قلت... یادم نیست دقیقا چه می گفت من هم همان را تکرار می کردم و می گفتم این است پاداش کسانی که خدا را عبادت کنند به پسر دو ساله ام که پشت سرم بود نگاه کردم به این معنی که بیا ببین وعده خدا حق است نظر شما در مورد این خواب چیست؟ استاد بزرگوار و در مورد نماز صبحم چه کنم؟ دوست ندارم حالات معنوی ام را از دست بدهم و الان هم برنامه ریزی کرده ام و کتابهای شما و استاد مطهری را می خوانم و می خواهم از این به بعد دیگر گونه زندگی کنم. با تشکر و سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست اگر بتوانید زود بخوابید و نزدیک آفتاب‌زدن، برای نماز صبح بیدار شوید و دو رکعت نماز سریعِ خواب‌آلوده بخوانید و دوباره بخوابید؛ این نسبت به نماز شب ترجیح دارد، مگر این‌که نتوانید و همان‌طور که عرض کردم در اسرع وقت نماز صبح‌تان را قضا کنید. موفق باشید

12380
متن پرسش
با سلام: میخوام بدونم بستن بخت دختر با دعا راسته؟ باید چیکار کرد اگر این اتفاق افتاده باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توکل به خدا و بی‌محلی به این حرف‌ها همه‌چیز حلّ است مگر کسی چنین قدرتی را دارد که سرنوشت کسِ دیگری را تغییر دهد؟ مگر آن‌که خودمان پای شیطان را بر زندگی خود باز کنیم. موفق باشید

9654
متن پرسش
سلام استاد گرامی: آیا کار خوب کردن از سن 40 به بعد فایده ای دارد؟ تکلیف لحظه هایی که بیهوده گذشته چیست؟ در برزخ آیا با آن بیهوده گذرانیها مواجه می شویم؟ در صورت توبه از آن بیهوذه وقت گذرانیها آیا باز با اثر آن مواجه می شویم؟ ضمن این که الان دیگه اصلا نمیشه و شرایط انجام آن گناهان نیست باز هم توبه مقبول است؟ من توبه کرده ام قبلا و هنوز هم یادم که میاد باز توبه می کنم، آیا در برزخ با این صورتهایی که توبه شده اگرچه امکان آن گناهان هم دیگر نیست مواجه می شویم؟ اگه نه پس تکلیف بیهوده گذرانیها و گناهان چه میشه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان اراده کرده است به گناهان گذشته برنگردد راه‌های آسمان به قلبش گشوده می‌شود و خداوند او را در دنیا و آخرت در جایگاه بنده‌های مطیع‌اش قرار می‌دهد. همت کنید، چهل سال دیر نیست. موفق باشید
7547

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آیا خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها ، دو در داشته است یا فقط همان یک در رو به داخل مسجد را داشته است ؟! در کتب اهل سنت در مورد قضیه ی سد الابواب روایاتی را دیدم که تصریح کرده بودند که خانه ی حضرت زهرا (س) فقط یک در داشته و آن هم به داخل مسجد باز می شد ! با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است . آن خانه یک در داشته. موفق باشید
7015
متن پرسش
با سلام چند روزی است که کلامی از حضرت امام از کتاب المکاسب المحرمه جلد1 صفحه 251با این تعبیر(غیر از ما شیعیان برادران ما محسوب نمی شوند گرچه مسلمان باشند)در فضای مجازی پخش شده است.و همه را در مورد وحدت به شک انداخته است. خواهشا توضیحی بفرمایید تا ما از شک بیرون بیاییم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این جا اصطلاح برادر غیر از اصطلاحی است که ما در رابطه با برادران اهل سنت به کار می بریم. آن برادر که در موضوعات فقهی به کار برده می شود و بار حقوقی دارد فقط بین دو شیعه جاری است همان طور که ما مسلمانان غیر شیعه نیز نسبت به همدیگر حقوقی داریم که با یهود و نصاری نداریم. موفق باشید
5195
متن پرسش
سلام علیکم در متون دینی داریم که نیت خیر اجر دارد مثلا اگر کسی نیت کند ای کاش پول داشت و به فقزا کمک می کرد چون نیتش صادقانه ایت انشا الله اجر دارد ولی سوال من در باره مرتبه بالا تری است مثلا یاد فلبی خدا و اهل البیت و همچنین تلاش برای حضور قلبی و قرب الهی اینها خود عمل است؟ یا فقط عمل در تعریف دینی اعمالی است که با اعضای بدن انجام می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری بنا به روایت نیّت خودش عمل است مگر نیت‌هایی که تنها با عمل معنا می‌دهند. موفق باشید
2668
متن پرسش
با سلام خدمت استاد با توجه به بیانات امام خامنه ای در جمع جوانان خراسان شمالی که در مورد تمدن شیعه صحبت فرمودند می خواستم بدانم اینکه شما در ابتدای مباحث فعالیتهای فرهنگی فرمودید هنوز شرایط طرح این افکار آماده نشده آیا منظورتان همین حرفهای رهبری بود؟ وآیا با طرح این مسائل توسط ایشان زمینه طرح این نوع فکر در جامعه را آماده می بینید؟ به نظر شما وظیفه دانشجو وطلبه در قبال این بیانات ایشان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین طور که ملاحظه کردید فرمودند: «بحث امروز ما آغاز یک بحث است.... انتظار داریم اهل فکر و نظر این کار را پیش ببرند» یعنی باید زمینه‌‌های این فکر را فراهم کرد. ابتدا فرمودند باید موضوع را آسیب‌شناسی کرد و علت‌های غفلت از پیشرفت حقیقی را پیدا نمود و روشن کردند مشکل اصلی تقلید از غرب است و تا حدّی در مورد باطن غرب صحبت کردند. به نظر بنده اگر از یک طرف بتوانیم غرب را درست بشناسیم و از طرف دیگر تمدن اسلامی را درست تصور کنیم و روشن کنیم در تمدن اسلامی ارتباط ما با عالم و آدم چگونه خواهد شد، توانسته‌ایم سخن مقام معظم رهبری را از به حاشیه‌رفتن نجات دهیم. موفق باشید
17093
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگواری در محضر یک بنده خدایی بودیم که فرمودند یکی از طرق حصول حضور قلب در نماز توجه به موجودات عالم است مثل مورچه، سوسک، پشه و.... ایشان احادیثی را از ائمه هدی جهت برخورد صحیح با این قبیل موجودات نقل کردند و در حد توان دلیل علمی هم برای رد نفرت خانم ها از این موجودات آوردند اما بنده جواب سوالم را نگرفتم که مثلا وجود مورچه به تعداد زیاد درخانه ناشی از فراوانی نعمت است یا گرمای هوا؟ یا اینکه کشتن این موجودات اشکال دارد یا نه؟ یا اینکه موجوداتی مثل مار و عقرب که اجداد ما به شدت به این اعتقاد دارند که وجود مار و عقرب نشانه ی نذر ادا نشده است! که اصلا نمی دانم اعتقاد درستی هست یا نه!!؟ طبق سخنی که از قبل در ذهن داشتم («اقتلوا الموذی قبل ان یوذی» البته نمی دانم این گفته از کدام بزرگوار و یا اصلا درست نگارش کردم یا نه!) جوابی برای سوالاتم گرفتم اما اینکه سند معتبری باشد را نمی دانم. استاد بزرگوار به لطف و عنایت الهی قبل تر از راهنمایی تان بهره برده ام و کمال تشکر را دارم این بار نیز بنده را راهنمایی کنید. استاد بزرگوا اگر کتابی را برای اطلاع از خلقت موجودات به بنده معرفی کنید ممنون می شوم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در خبر داریم که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه» در حال نماز بودند که متوجه شدند مار سیاهی به سوی حضرت می‌آید. بدون آن‌که نماز را قطع کنند و جهت قبله‌ی خود را تغییر دهند، با عصای خود به سوی مار رفتند و عصای خود را بر سر مار فشار دادند و پس از کشته‌شدن آن ، برگشتند و نماز را ادامه دادند. از این حرکت حضرت می‌توان نتیجه گرفت تا آن‌جایی که ممکن است باید این موجودات را از صحنه‌ی زندگی دور کرد تا نظام طبیعی به صورت خود باقی باشد. ولی وقتی وارد زندگی ما شدند و موجب ضرر و زیان ما گردیدند، اذن از بین بردن آن‌ها هست و در این رابطه روایتی که فرمودید نیز جوابگو است. موفق باشید

15965

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: ببخشید چند تا سوال در دو قسمت غیرمرتبط به هم دارم: قسمت اول: 1. چرا در آیه 58 سوره نور خدا میگه افرادی که به سن بلوغ «نرسیدن» موقع ورود به منزل اجازه بگیرن؟ درسته که افرادی که به سن بلوغ «رسیدن» نیازی به اجازه نیست؟ اگه حکم هردو علی السویه است، قید آیه برای سن بلوغ از چه جهت است؟ قسمت دوم: 2. چرا شیطانی که در رأس است و بقیه شیاطین سربازان او محسوب می شوند، از «جن» است؟ در حالی که شیاطین انسی که در قرآن هم آمده، پست تر از شیاطین جنی هستن، چطور شرهای عالَم را به یک شیطان انسی ثابت برنمی گردانند؟ 3. تکلیف این شیاطین انسی (مثل بوش و اوباما و جان کری و وندی شرمن و اشتون.....) چیست؟ آیا «خلود» در جهنم دارند؟ یا پس از میلیاردها میلیارد سال نوری عذاب و فشار، سرانجام راحت می شوند؟ (مثل بقیه جهنمی ها) 4. آیا همانطور که شیطان (از جن) علم دارد به اینکه خداوند حق است و صراط مستقیم چیست، آیا شیاطین انسی هم علم دارند به حقانیت خدا و بطلان خودشون؟ و آیا همانطور که شیطان (از جن) علم دارد در قیامت ازش کاری برنمیاد و علم دارد که خلود در جهنم داره و مأیوس ترین موجود هست و از روی یأس و تکبر به خدا باز نمی گردد ، آیا «شیاطین انسی» هم به این مسائل «علم» دارند ولی از بازگشت به سمت خدا مأیوسند؟ 5. آیا امکان امید دادن به شیاطین برای بازگشت به سمت خدا وجود ندارد؟ آیا امکان دارد که شیطان توبه کند با توجه به اینکه هنوز هم فرصت دارد؟ ( مباحث معرفتی شما را گوش کرده ام، معاد را کامل گوش دادم و مباحث دیگه ...)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آیه‌ی مذکور می‌فرماید آن‌هایی که به سن بلوغ نرسیده‌اند، ولی آن اندازه هم کودک نیستند که نزد شما باشند – یعنی قدرت تمیز دارند – در مواقعی که خلوت دارید و زمان‌های «عوراتند» که پوشش عموی ندارید، بدون اجازه وارد نشوند 2- نمی‌دانم، ولی قدرت حضور شیطان در خیال، بیشتر از انسان است به همان معنایی که قرآن در وصف آن می‌فرماید: «إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُم‏»(اعراف/27) او و قبیله‌ی او شما را از جایی که شما آن‌ها را نمی‌بینید زیر نظر دارند 3-  در مورد خلودِ در جهنم، بین شیاطین جنّ و انس فرقی نمی‌کند. اگر کسی در هیچ‌یک از وجوه شخصیت خود، هیچ رجوعی را نسبت به حضرت حق اراده نکرده باشد و تماماً در حاکمیت نفس امّاره، اراده‌های خود را شکل داده باشد، در جهنم مخلّد خواهد بود 4- فرق نمی‌کند، شیاطین انسی هم به حکم فطرت متوجه خالقیت حق هستند ولی روح استکباری آن‌ها مانع اراده‌ی صحیح می‌باشد و در همین فضا از رحمت خدا مأیوسند 5- اساساً کسی که در مقابل حضرت حق کبر پیشه کند و تمام عمر در این فضا شخصیت خود را بسازد نسبت به هر حقیقت معنوی کینه‌مند است. در آن حدّ که در روایت داریم در قیامت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از کنار جهنم رد می‌شوند و نسیم خنکی به جهنمیان می‌رسد. ابوجهل می‌پرسد علت آن نسیم چیست؟ وقتی می‌فهمد به جهت وجود مقدس حضرت است، می‌گوید: در جهنم را ببندید که به من چیزی از آن مرد نرسد. تا این حدّ نسبت به حق و حقیقت، کینه دارد. موفق باشید

13541

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: با همة احترامی که به مقام علمی آیت الله مصباح (حفظه الله) و آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) قائل هستم برایم سوال بزرگی است که چرا این بزرگان هیچ موضع گیری سیاسی در خصوص برجام و سایر بی توجهی های دولت نسبت به خطوط قرمز و منویات امام خامنه ای صورت ندادند؟؟؟!!!! آیا وجود آقای مشایی در دولت دکتر احمدی نژاد که آن را به جریان انحرافی تعبیر کردند و آنقدر روی آن تاکید کردند بیشتر از تصویب این توافق برای کشور و اسلام خطر داشت؟؟؟!!! بنده خدای نکرده قصد جسارت به این بزگواران را ندارم ولی واقعا جواب این سوال برایم بی پاسخ مانده!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کار را به عهده‌ی صاحب‌نظران در این فنّ گذاشته باشند تا متهم نشوند در امری ورود پیدا کرده‌اند که در آن صاحب‌نظر نیستند. موفق باشید

13454

عین ثابته‌بازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت اساتید بزرگوار: در مورد علم حق بنظر می رسد که علم الهی قدیم و عین ذات اوست پس معلول حق تعالی و حادث نیست که خداوند خود علم خود را ایجاد کند و معلومات و اعیان ثابته نیز همین حکم را دارد... و عین ذات حق تعالی هستند در مرتبه ذات و این اعیان هر کدام اقتضای خاصی برای ظهور را در متن خود دارا هستند یعنی در متن عین ثابت فلان شخص هست که باید در فلان مکان و زمان و حتی فلان صفات اخلاقی و خانوادگی و مذهب و..... به دنیا بیاید و از آنجا که اعیان عین علم حق و عین ذات اویند این خدا نیست که اراده کرده فلانی در فلان شرایط به دنیا بیاید و با فلان خانواده باشد و .... بلکه خداوند تجلی کرده و لازمه تجلی ایجاد جهان کنونی بدین کیفیت است که مثلا آقای الف دارای فلان خانواده و شرایط زندگی باشد خداوند فقط به اعیان ظهور داد نه اینکه کیفیت حضور اعیان در متن خارج را هم تعیین کند چرا که اعیان در علم حق ذاتا اقتضای ظهور در یک شرایط خاص را داشتند. آیا مبنای بالا صحیح است؟ و آیا جبر نیست مبنای بالا چون اینطوری هر انسانی اقتضای داشتن یک سرنوشت خاص رو در عین ثابت خودش داره و جز اون ظهور پیدا نمیکنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنای خوبی است. فقط در نظر داشته باشید که همان عین ثابته‌ی انسان که برای خود در ابتدای امر، یک زندگی را انتخاب و اختیار کرده است، همچنان مختار است و هرلحظه می‌تواند انتخاب دیگری داشته باشد یا همان انتخاب را ادامه دهد. موفق باشید

11852
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده شما رو به تقوا می شناسم. اینکه به بهانه همدلی و همزبانی با دولت، انتقادات منتقدین بر توافق لوزان رو دشمنی با دولت جلوه دهید و نه یک نقد اصولی، واقعا مایه تعجبه. استاد بزرگوار! حضرتعالی حتی اگر یکبار هم متن بیانیه مشترک (و نه حتی بیانیه طرف آمریکایی) را اجمالا می خواندید، خونتان از اینهمه ساده لوحی آقایان مذاکره کننده به جوش می آمد. سال همدلیه؟! درست. آقا فرمودند؟! سمعا و طاعتا. ما هم با دولت همدلی می کنیم. اما لطفا نفرمایید به بهانه نام امسال عقل خود را به اجاره دهیم و همچون دیگران (اعم از اصول گرا و اصلاح طلب)، به بیانیه فروش صنعت هسته ای در مقابل هیچ، ببالیم. رهبری هم گفتند که چون «مسئولین» گفتند که این بیانیه الزام آور نیست، بنده نه موافقم و نه مخالف. وإلّا کیست که بدون حب و بغض متن را بخواند و از این همه بلاهت (در بهترین حالت) رضایت داشته باشد؟ ما که الحمدلله نه مانند سرداران خسته از جهاد، رفیق گرمابه و گلستان یک مشت لیبرال عملگرا شده ایم و نه همچون سیاسیون یقه سفید، محافظه کار گشتیم. بنده هم نه ترمز بریده ام و نه افسار پاره کرده ام که اگر می کردم حتما می گفتم که استاد طاهرزاده ای که در سایتش یک چرت نامه علیه منتقدان تیم فعلی مذاکرات بنویسند و آنها را همنوا با اسرائیل جلوه دهند و ایشان نیز با او «همدلی و همزبانی» کند، آنی نیست که باید! مخلص کلام اینکه در این چند روز خوب افراطیون را منزوی کردید استاد. تقبل الله! ان شاء الله خدا هم ماها را که جلوی چرخ توسعه و تعامل با جامعه جهانی میخ می اندازیم، منزوی تر کند تا هم کدخدا راضی شود و هم رعیت هایش! سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی... تمّت.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 11845 داشتم که حسابی با بنده دعوا کرده بود ولی از سر دلسوزی و شور انقلابی، شما هم آن‌قدر عصبانی هستید که می‌فرمایید هرکس متن قرارداد را بخواند اگر بلاهت نداشته باشد می‌فهمد ما چه محدودیت‌های دردناکی را پذیرفته‌ایم. همین‌طور است ولی اگر با دقت به سخنان مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» نظر کنید ایشان می‌فرمایند: «حالا محدودیت‌هایی را ممکن است لازم بدانند قبول بکنند ما حرفی نداریم، برخی از محدودیت‌ها را قبول کنند ....» اگر این جملات که قبلاً هم فرموده بودند نبود همه‌ی عصبانیت شما از بنده به‌جا بود، ولی دقت کنید با چراغ سبز رهبری این محدودیت‌ها گذارده شده، مواظب باشید این نکته مورد غفلت قرار نگیرد. از این مهم‌تر در تاریخ 19/11/93 در حضور جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی سخنانی فرمودند که بنده را ساعت‌ها به خود مشغول کرد و فهمیدم بناست محدودیت‌هایی را ما بپذیریم. در آن تاریخ فرمودند: «طرف ایرانی، برخی از کارهایی که می‌توانست او را به توافق نزدیک کند انجام داده است. کارهای متعدّدی را انجام داده: گسترش و توسعه‌ی ماشین‌های غنی‌سازی را متوقّف کرده، خب این را لازم دانستند که یک برهه‌ای متوقّف کنند؛ تولید اورانیوم بیست درصد را - که یک کار بسیار بزرگی است رسیدن به دانش و فنّاوری بیست درصد، کار بسیار بزرگی بود؛ این را کسانی که اهل فنّند می‌دانند که رسیدن از پنج درصد به بیست درصد، اهمّیتش خیلی بیشتر است از رسیدن از بیست درصد به بالا؛ این کار بزرگ را جوانان ما و فنّاوران متعهّد ما انجام دادند - متوقّف کردند، اقتضای مذاکره این بود که متوقّف بکنند؛ کارخانه‌ی اراک را که یکی از کارهای بسیار بزرگ و مهمّ فنّاوری و یک هنر بزرگ فنّاوری است، فعلا متوقّف کرده‌اند؛ فردو را که یکی از برترین ابتکارهایی است که نیروهای ما و عناصر داخلی ما آن را برای امنیت دستگاه‌های سانتریفیوژ ما توانستند تأمین بکنند و تضمین بکنند، فعلا متوقّف کرده‌اند. این همه کارهای بزرگ انجام داده‌اند، طرف ایرانی بنابراین منطقی عمل کرده است، طبق منطق مذاکره عمل کرده است؛» آیا نباید به این سخنان رهبری عزیز فکر کرد و نگوییم طاهرزاده شما عزیزان را منزوی کرده؟! آیا این نوع سخن‌گفتنی که بنده با شما عزیزان در میان می‌گذارم نزدیک‌کردن شماها به سخنان رهبری است یا منزوی‌کردن شما و راضی‌کردن کدخدا و رعیت‌هایش که منظورتان آمریکای خبیث و لیبرال‌های عمل‌گرا و سیاسیون یقه‌سفید است که به صورت مبنایی ما با آن‌ها تقابل تمدنی داریم؟ همین طور است که می‌فرمایید: «سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی »، مرهم آن سخن خلاف‌آمدِ عادت است که حافظ در وصف آن گفت:

«سال‌ها پيرویِ مذهب رندان کردم ... تا به فتوی خِرد حرص به زندان کردم»

حرص همان روح اشرافیت است و رِند یعنی کسی که عرف جامعه‌ی جهانی روی او حساب نمی‌کند زیرا با فکر و فرهنگ دیگری در جهان و تاریخِ خود حاضر شده است.

«من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه .... قطع اين مرحله با مرغ سليمان کردم»

راهی که انسان را به مقام توحید و «جامعیتِ خلق در حق» می‌رساند بدون سلوک در ذیل شخصیت توحیدی زمانه که متذکر حقیقت ملکوت است ممکن نیست. طی این مرحله نیاز به مرغ سلیمان دارد تا حقایق قدسی را مطابق این تاریخ برای ما بازگو کند.[1]

«سايه‌ای بر دل ريشم فکن ای گنج روان .... که من اين خانه به سودای تو ويران کردم»

یعنی این دل من که در این زمانه یعنی زمانه‌ی غلبه‌ی کثرات آشفته شده، ای شخصیت ملکوتیِ دوران که گنج روان این تاریخ هستی! سایه‌ای از نور توحیدی که به همراه آورده‌ای را بر دل و جان من بیفکن، زیرا به امید زندگی در ذیل شخصیت قدسی تو به همه‌ی آنچه فرهنگ ظلمانی روزگار ساخته بود، پشت کردم.

«در خلاف آمد عادت بطلب کام که من .... کسب جمعيت از آن زلف پريشان کردم»

در این بیت جناب حافظ همه‌ی سخن و راهکار خود را به میدان می‌آورد که اگر می‌خواهی به سر منزل عنقا برسی و کسب جمعیت و وصول به وحدت نصیب تو شود باید نگران خلاف عادت که به ظاهر منجر به یک نوع پریشانی در کثرات می‌شود، نباشی و در دل همین جلوه‌های متفاوت دوران، آن توحید ناب را مدّ نظر آوری. زلف پریشانِ خلافِ آمدِ عادت، راه ورود به حقیقت تاریخِ توحیدی دوران است که یک نوع بی‌تناسبی با مناسبات جاری در عادات و مشهورات زمانه را به همراه دارد. موفق باشید

 


[1] - حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در بازگوکردن حقیقت قدسی این زمان می‌فرمایند: «اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمى‏گردد. اشتباه نكنيد، اگر خمينى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمى‏كند» (صحيفه امام، ج‏1، ص: 303)

10865
متن پرسش
سلام: آیا با انجام اوامر الهی و ترک محرمات تخلیه و پس از آن تحلیه صورت می گیرد؟ آیا حصول تخلیه و تحلیه قطعی ست؟ آلوسی در تفسیر خود در ذیل آیه 33 سوره احزاب می گوید این آیه در بیان این است که اگر اهل بیت (ع) به اوامر الهی عمل کنند و از نواهی او دوری کنند قطعا تخلیه و تحلیه در آنها صورت می گیرد اما در افراد دیگر این امر قطعی نیست یعنی ممکنه تخلیه و تحلیه حاصل نشه. به نظر شما این حرف درسته " و الآیة متضمنة الوعد منه عزّ و جلّ لأهل بیت نبیه صلّى اللّه علیه و سلم بأنهم أن ینتهوا عما ینهی عنه و یأتمروا بما یأمرهم به یذهب عنهم لا محالة مبادئ ما یستهجن و یحلیهم أجلّ تحلیة بما یستحسن، و فیه إیماء إلى قبول أعمالهم و ترتب الآثار الجمیلة علیها قطعا و یکون هذا خصوصیة لهم و مزیة على من عداهم من حیث إن أولئک الأغیار إذا انتهوا و ائتمروا لا یقطع لهم بحصول ذلک." روح المعانی /ذیل ایه 33 احزاب
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر رویکرد ما به جای فرار از جهنم رجوع الی اللّه باشد رعایت اوامر و نواهی الهی جهت امر تحلیه کافی است و تحلیه‌ی بعد از تخلیه حاصل می‌شود و از آن جهت که رویکرد اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در همه‌ی امور «ابتغاءً لوجه اللّه» بود آلوسی آن سخن را گفته. موفق باشید
8876
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد عزیز درباره استغفار های امامان علیهم السلام گفته می شود اینها للدفع است. بخاطر مشغول شدن به کثراث و در آمدن از آن وحدت خاص، بخاطر وظایف شرعی و وجودک ذنبک می باشد که البته بسیاری از ادعیه آن بزرگواران با این سه دلیل توجیه می شود، اما فرازهای زیادی هم دیده می شود که در این سه مورد قابل گنجاندن نیست مثلا حضرت امیر علیه السلام در دعای کمیل میفرمایند «خدعتنی الدنیا بغرورها. و لا تفضحنی بخفی ما اطلعت علیه فی سری.... ما عملته فی خلواتی من سوء فعلی» براستی خداوند چه عملی از حضرت سراغ دارند که ایشان می خواهند خداوند آن را رسوا نکند و برای ایشان در خلواتشان چه سوء فعلی متصور است و یا می فرمایند: «خالفت بعض اوامرک..... فتجاوزت... بعض حدودک» می بینیم که امام می فر ماید من در بعضی حدود تو مخالفت کردم. آیا واقعا امری و حدی هست که خداوند در هر بعدی فرموده باشند و امام علیه السلام مخالفت فرموده باشند و یا «لم احترس فیه من تزیین عدوی» و بسیاری موارد دیگر که در ادعیه این ذوات مقدسه و جود دارد توجیه اینها چه می تواند باشد؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: وقتی حقیقت حق در ذات خود بر اساس «وحدت وجود» آن است که جز حق نیست و حق است که از طریق عین ثابته‌ی مخلوق در نزد خود ظهور کرده و همه باید بالحق به جنبه‌ی حقانی مخلوقات که تجلی حق از طریق عین ثابته‌ی مخلوق برای حق است، عالم را بنگریم، حال اگر یک لحظه کوچک‌ترین اصالتی به مخلوقات بدهیم، در همان لحظه دنیا با ما خدعه کرده و حضرت از طریق «خَدَعَتْنِی الدُّنیا بِغرورِها» دارند متذکر این خطر برای خود در محضر حق می‌شوند که در این حدّ هم نمی‌خواهم به چیزی اصالت بدهم. و حضرت سید الشهداء و در همین راستا در دعای عرفه اظهار می دارند « إِلَهِی تَرَدُّدِی فِی الْآثَارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَار» از حق می‌خواهند در همین حدّ هم که در سرّ خود چنین گرفتاری برایم پیش آید که مخلوق را جدای از تو بنگرم مرا مصون بدار که این خلاف امر تو است که باید در عبودیت خود تنها تو را عبادت کنم و هیچ نحوه استقلالی به هیچ‌چیز حتی یک لحظه نداشته باشم. که این از ظریف‌ترین نحوه‌ی ارتباط مخلوق با خالق است و حضرت تا این حدّ نسبت به تحقق آن حساس‌اند. در اصطلاح عرفا هست که وقتی سالک می‌تواند در مقام تعیّن اول و فناء در فناء حاضر باشد، حضور او در مقام تعیّن ثانی و نظر به اسماء، یک نوع گناه به حساب می‌آید و همواره در مقایسه با عظمت حق از نقص عبودیتِ خود غافل نیستند تا آن‌جا که اظهار می‌دارند: «ما عَبَدْناک حقَّ عبادَتِک». موفق باشید
8588

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد طاهر زاده آیا امکان داره دوستان شرح صوتی آیه الکرسی را در سایت بگذارند؟ بنده سایت را گشتم که اشاره شده در DVD شماره 13 موجود هستش و متاسفانه من دسترسی به CD های شما را ندارم. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده سخن شما را به مسئول محترم سایت ارجاع می‌دهم که اگر محذوری ندارند اقدام فرمایند. ولی در هرصورت سایت ظرفیت همه‌ی مباحث صوتی را ندارد. عزیزان سعی کنند از DVDها استفاده کنند. موفق باشید
7436
متن پرسش
سلام علیکم حاج آقا بنده و یکی از دوستان در کنار دروس رسمی حوزه،‌ بدایه و نهایه حضرت علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه را با شرح آقای فیاضی خواندیم. جلد 8 و نه اسفار را هم با شرح شما خواندیم و با یکدیگر مباحثه کردیم. حاج آقا ما با بررسی‌هایی که کرده بودیم به این نتیجه رسیدیم که باید به طور مفصل اسفار را بخوانیم. اما اخیراً یک سی دی‌ به نام نقد کتاب سلوک به دستمون رسید. ما به نقدهایی که در این سی دی مطرح شده بود، خیلی کاری نداشتیم، و سؤال و مشکلی که الان برای ما پیش اومده در مورد مباحثی است که در مورد فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه در این سی دی مطرح شده. و این مطالب مطرح شده در سی دی حقیقتا برای ما شبهه درست کرده. در قسمت سؤالات، بررسی کردیم و دیدیم که انگار شما در مورد این سی دی در سؤالات شماره7375، 6925، 4403، 4443، جواب برخی از شبهاتی که در این سی دی مطرح شده بود را داده اید.(اگر سؤال دیگری بوده ما ندیدیم.) اما در این سؤالات انگار خیلی شبهات مربوط به فلسفه، جواب داده نشده بود. به شکلی که این شبهات ما را درخوندن فلسفه اسلامی و اسفار و یک کار مطالعاتی جدی در فلسفه دچار تردید کرده. *این آقایان در سی دی ادعاهایی می‌کنند که اگر فلسفه برای دین داری فردی لازم باشد، می بینیم که شهدا بدون فلسفه خواندن، به بالاترین مقامات رسیده اند. پس میشه بدون فلسفه سلوک دینی داشت. * وقتی بهشون می‌گیم که منظور خوندن فلسفه خشک و رسمی نیست،‌ بلکه منظورمون داشتن نگاه فلسفی و توحیدی عرفانی به عالمه، جواب می دن- تو سی دی این جواب را مطرح کردند- که اگر شهدا بدون خوندن بدایه و نهایه و اسفار به این نگاه عرفانی و حضوری رسیدن، چرا باید ما برای رسیدن به این نگاه این همه فلسفه بخونیم و روی فلسفه وقت بگذاریم؟ * در مورد تبیین معارف دینی با زبان حکمت متعالیه هم می‌گویند اگر تبلیغ دین به فلسفه لازم باشه، که پیامبر و اهل بیت، فلسفی با مردم حرف نزده اند و دین را تبلیغ نکرده اند *اگر به آنها بگوییم حکمت متعالیه و اصالت وجود فرهنگ فهم روایات است و برای فهم درست روایات لازم است، در جواب ادعا می‌کنند که روایات تفصیل قرآن است و برای فهم روایات باید از خود قرآن کمک گرفت و قرآن هم که بنا به تصریح خودش تبیان لکل شیء است، و تبیان کل شیء، تبیان خودش هم هست. و برای فهم روایات هم اهل بیت به ما دستور دادند که روایات را با کمک قرآن بفهمید. * اگر هم بگوییم که می‌خواهیم با فلسفه تمدن اسلامی را بسازیم، جواب می‌دن که اگر غرب با فلسفه، تمدن درست کرده دلیل نمی‌شه که تمدن اسلامی هم نیاز به فلسفه داشته باشه. و می‌گویند ما نمی‌توانیم با قیاس کردن از تمدن غرب، در مورد تمدن اسلامی نتیجه بگیریم. و یک سری استناد هم از تاریخ تمدن غرب هم میارن و ادعا می‌کنند که فلسفه در غرب با سایر اجزاء تمدن غرب، همزمان بوده و اصلاً شروع تمدن سازی در غرب با فلسفه نبوده که حالا برای تمدن اسلامی لازم باشه سیر از فلسفه اسلامی شروع بشه. حاج آقا حقیقتاً ما با این حرف‌ها برامون شبهه شده و نمی‌دونیم چه جوابی باید به این شبهات داد و به کمک چه دلیل عقلی میشه حرفاشونو رد کرد. ما تصمیم داشتیم که با استفاده از فلسفه اسلامی، در فضای جنبش نرم افزاری وارد شویم و اصلاً هدف مون از حوزه اومدن همین بود. ولی الان با این حرف ها دچار تردید و شبهه شدیم و خیلی برای خوندن فلسفه سرد شدیم. خواهش می‌کنم ما را راهنمایی کنید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال ما برای اظهار فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نیاز به تفکری داریم که اولاً: با عمق بیشتر ما را به آن فرهنگ نزدیک کند و ثانیاً: جواب‌گوی عقل مردمی باشد که باید عقلاً و قلباً نسبت به دین قانع شوند. در این راستا متفکری مثل صدرالمتألهین در گذرگاه تاریخی خاصی متوجه این امر شد، در گذرگاه تدوین عرفان از طریق محی‌الدین‌بن‌عربی از یک طرف و ظهور فرهنگ حسّی غرب از طرف دیگر، به تدوین دستگاه فکری دقیقی دست زد که انسان هم می‌تواند به روش عقلی با عرفان آشنا شود و با همان روش عقلی از فضای حسّی غرب آزاد گردد مثل کاری که حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» انجام دادند که ما را از یک طرف از فضای فرهنگ غرب آزاد نمودند و از طرف دیگر متوجه فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» کردند. بنابراین در حکمت متعالیه اصلاً بحث فلسفه‌ی صرف نیست بلکه بحث تفکری است که ما امروز برای سلوک خود از یک طرف و برای عبور از فرهنگ حسّی غرب از طرف دیگر به آن نیاز داریم. از طرفی آن‌هایی که می‌فرمایند برای تبیین دین نیاز به تفکری مثل حکمت متعالیه نداریم، آیا متوجه نیستند عموم آن‌هایی که در میدان تبیین دین در صحنه هستند امثال علامه طباطبایی و شهید مطهری و حضرت امام، همه دستی در حکمت متعالیه دارند؟ این‌که می‌گویید خود قرآن باید خود را تبیین کند، مگر خودِ قرآن نفرموده در من تدبّر کنید؟ آیا مگر حکمت متعالیه چیزی جز حاصل تدبّر در قرآن توسط یک عالم و دانشمند اسلامی است؟ بنده تعجب می‌کنم که می‌فرمایید یک تمدن بدون تفکر فلسفی امکان حضور و ظهور در تاریخ دارد! گویا بین یک دهکده‌ی دورافتاده با یک تمدن که باید در تمام جوانب سازمان‌های اجتماعی حرف داشته باشد، خلط شده! مگر با گرایش‌های فرانسیس‌بیکن تمدن غرب شکل می‌گرفت اگر فلسفه‌ی دکارت به میدان نمی‌آمد؟ با این‌همه عنایت داشته باشید تاریخی با رویکرد توحیدی شروع شده و در طرح توحید در دنیای جدید ما نیاز به زبانی داریم که تفکر توحیدی ما را در همه‌ی ابعادش ظهور دهد تا از تاریخ توحیدی امروزمان بیرون نباشیم، آیا راهی جز حکمت متعالیه و عرفان محی‌الدین را از یک طرف و شخصیت اشراقی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را از طرف دیگر در مقابل خود داریم. شهدای ما اتفاقاً با اشارات توحیدی حضرت امام که حاصل تمحض ایشان در حکمت متعالیه و عرفان محی‌الدین بود به صحنه آمدند. آیا طلبه‌ای که می‌خواهد جامعه را به سوی تمدن اسلامی هدایت کند و در این راستا باید توحیدی آنچنان روشن را مدّ نظر‌ها قرار دهد که امروز ما در مقابل ظلمات غرب نیاز داریم؛ خداوند راهی بهتر از سلوک حضرت امام در فکر و عمل برای ما تقدیر کرده؟ آیا نسبت سلوکی و عرفانی عرفایی مثل مرحوم حسینقلی‌همدانی و ملا احمدکربلایی و قاضی طباطبایی را با حکمت متعالیه می‌توان نادیده گرفت؟ بنده بحمداللّه سعی کردم در تنظیم چهار جلسه بحثی که در مدرسه‌ی معصومیه‌ی قم داشتم، نکاتی را در تبیین این موضوع عرض کنم که جزوه‌های آن فعلاً در دست تکمیل است. إن‌شاءاللّه جواب بعضی از سؤالات عزیزان در آن خواهد بود . موفق باشید
7031
متن پرسش
سلام خسته نباشید سوالم این است که چرا با اینکه برای انجام عبادات (مثلا روزه قضا)تلاش میکنیم اما مسائلی پیش می آید که این توفیق از ما سلب می شود . به عبارتی آیا ممکن است گناهی مرتکب می شویم که باعث این سلب توفیق می باشد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امام سجاد«علیه السلام» وجوهی از علت بی توفیقی را در دعای ابوحمزه چنین توصیف می فرمایند: اَللّـهُمَّ اِنّی کُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَیاْتُ وَتَعَبَّاْتُ ، خدایا من هر زمان پیش خود گفتم که دیگر مهیا و مجهز شده‌‌ام وَقُمْتُ لِلصَّلوةِ بَینَ یدَیکَ وَناجَیتُکَ اَلْقَیتَ عَلَی نُعاساً اِذا اَنـَا و برخاستم برای خواندن نماز در برابرت و با تو به راز پرداختم تو بر من چرت و پینکی را مسلط کردی در آن هنگامی که صَلَّیتُ وَسَلَبْتَنی مُناجاتَکَ اِذا اَ نَا ناجَیتُ مالی کُلَّما قُلْتُ قَدْ داخل نماز شدم و حال مناجات را از من گرفتی در آن وقتی که به راز و نیاز پرداختم، مرا چه شده است که هرگاه با خود گفتم صَلَُحَتْ سَریرَتی وَقَرُبَ مِنْ مَجالِسِ التَّوّابینَ مَجْلِسی عَرَضَتْ باطن و درونم نیکو شده و نزدیک شده از مجالس توبه‌کنندگان مجلس من، گرفتاری لی بَلِیةٌ اَزالَتْ قَدَمی وَحالَتْ بَینی وَبَینَ خِدْمَتِکَ سَیدی لَعَلَّکَ عَنْ و پیش آمدی برایم رخ داده که پایم لغزش پیدا کرده و میان من و خدمتگزاری‌ات حائل گشته، ای آقای من، شاید مرا از در بابِکَ طَرَدْتَنی وَعَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی مُسْتَخِفّاً خانه‌ات رانده‌ای و از خدمتت دورم کرده‌ای یا شاید دیده‌ای سبک شمارم بِحَقِّکَ فَاَقْصَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ حقت را پس دورم کرده‌ای یا شاید دیده‌ای از تو رو گردانده‌ام پس خشمم کرده‌ای یا شاید مرا وَجَدْتَنی فی مَقامِ الْکاذِبینَ فَرَفَضْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی غَیرَ شاکِر در جایگاه دروغگویانم دیده‌ای پس رهایم کرده‌ای یا شاید دیده‌ای سپاسگزار لِنَعْمآئِکَ فَحَرَمْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنی مِنْ مَجالِسِ الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَنی نعمت‌هایت نیستم پس محرومم ساخته‌ای یا شاید مرا در مجلس علما، نیافته‌ای پس خوارم کرده‌‌ای اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی فِی الْغافِلینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیسْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ یا شاید مرا در زمره غافلانم دیده‌ای پس از رحمت خویش بی بهره ام کرده‌ای یا شاید رَاَیتَنی آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالینَ فَبَینی وَبَینَهُمْ خَلَّیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ لَمْ مرا مأنوس با مجالس بیهوده گذرانم دیده‌ای پس مرا به آنها واگذاشته‌ای یا شاید تُحِبَّ اَنْ تَسْمَعَ دُعآئی فَباعَدْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمی وَجَریرَتی دوست نداشتی دعایم را بشنوی پس از درگاهت دورم کرده‌ای یا شاید به جرم و گناهم کیفرم داده‌ای کافَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیآئی مِنْکَ جازَیتَنی موفق باشید
5632
متن پرسش
سلام و عرض ارادت. استاد عزیز! با توجه به اظهارات بسیار زشت و نابجای آقای رفسنجانی بر علیه سوریه و محور مقاومت ، آیا هیچ راهی وجود دارد که این اظهارات را حمل بر نیت خیر ایشان کنیم؟ لینک فایل صوتی ایشان : http://nocutpress.com/fa/news/2240/سخنرانی-هاشمی-رفسنجانی-علیه-دولت-سوریه-فایل-صوتی-فیلم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده صوت سخنان آقای هاشمی را گوش دادم فقط باید متأسف بود زیرا از ابتدا هم موضع‌گیری آقای هاشمی نسبت به سوریه به نفع جبهه‌ی مقاومت نبود که بحث آن طولانی و غم آن بسیار است. موفق باشید
3490

ولایت فقیهبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ان شاءالله خدا خیرتون بده می خواستم بپرسم چرا در کتابها در مورد ولایت فقیه اونچه شما در سی دی ولایت نبی تا ولایت فقیه توضیح واضح می دهین کتاب پیام های آسمانی سوم درس یازدهم مبحثی داره به نام رهبری در عصر غیبت ، از امام خامنه ای زیاد حرفی به میان نیامده فقط در حد اسم بردن خیلی این مبحث در کتابها ثقیل و مبهم است ؟ لطفا برامون دعا کنین
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: موضوع ولایت فقیه یک موضوعی علمی است که باید به همان روش علمی بحث شود و مصداق آن را خبرگان باید تعیین کنند. موفق باشید
3406
متن پرسش
با سلام و خدا قوت. چرا بعضی از افراد که راه سلوک را در پیش میگرند و ریاضت نفس میکشند، سر از تیمارستان در می آورند؟ مگر نه این است که این عبادات باید باعث آرامش روحی هرچه بیشتر آنها شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون راه را درست و در مسیر الهی طی نکرده‌اند. سلوک الی الله یعنی رعایت حرام و حلال الهی، آیا شنیده‌اید کسی رعایت حرام و حلال الهی کند و سر از تیمارستان در آورد؟ موفق باشید
3134

فهم روایتبازدید:

متن پرسش
طی دو سؤال، به استدلال شما در صفحة 42، دو اشکال مطرح کردیم. و شما در پاسخ به هر دو سری سؤال، مدعای خودتان را تکرارکردید! بحث بر سر نتیجة استدلال (مدعای شما) نیست، بلکه بحث بر سر استدلال شماست. ظاهراً باید اشکال‌مان را روی فهم از روایت ببریم و مشخصاً استظهارمان در برداشت از این روایت را مطرح کنیم؛ اولاً فعلِ «یَحمِلُ هذا الدین» آیا ظهور ندارد در این که فاعلِ این فعل باید زنده باشد؟ نسبت‌دادنِ این فعل به فاعلی که از دنیا رفته‌است، آیا خلاف ظاهر نیست؟ ثانیاً آیا «عدولٌ» به کمتر از سه نفر محقَّق می‌شود؟ اگر مثلاً کسی بگوید: «فی هذا البیت عدولٌ»، اگر یک نفر عادل در آن خانه باشد، آیا این حرف صادق است؟ لطفاً در پاسخ به این دو سؤال ما، مدعای خودتان را تکرارنفرمایید؛ بحث بر سر این نیست که: «آیا سیرة امام‌خمینی اسلام را از انحراف نجات می‌دهد یا نه؟»، بلکه بحث بر سر استظهار از این روایت است. لذا لطفاً هر دو سؤال را بدون ذکر مدعای خود پاسخ دهید. لطفاً این لحن جسورانة ما را بگذارید به حساب این که تواضع شما، ما را آنقدر با شما راحت کرده که مثل یک مباحثة بین دو طلبه اینطور اشکال‌مان را مطرح کنیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده از ظاهر این روایت جز آن‌چه عرض کردم نفهمیدم و فکر می‌کنم اگر یک نفر به بنده گفت انسان‌هایی هستند که می‌توانند در چندسالی یک تذکری به دانشگاهیان بدهند و اتفاقاً بنده با شخص شهید مطهری در آن سال در دانشگاه روبه‌رو شدم می‌فهمم منظور ایشان شهید مطهری بوده‌، دیگر نمی‌گویم نکند منظور ایشان از به‌کاربردن «انسان‌هایی» چند نفر بوده و از کجا که اصلاً منظور شهید مطهری بوده. چون از همه‌ی جهات شهید مطهری را مطابق آن سخن می‌بینم شک نمی کنم که درست تشخیص داده ام. نمی‌دانم چرا شما از آن روایت به صورت عرفی برداشت نمی‌کنید و تصور می‌فرمایید که چون روایت فرموده «عدول» پس باید چند نفر باشند و نمی‌روید به آن فکر که واژه‌ی عدول را به اعتبار آن‌که حضرت امام یکی از آن افراد است که در هر قرنی ظهور می‌کند باید پذیرفت. موفق باشید
نمایش چاپی