بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2380
متن پرسش
سلام علیکم. اینکه میفرمایید موجود برزخی یا نفسی که وارد عالم برزخ میشود این موجود فعلیت محض است به نظر میرسد اشتباه باشد چرا که این موضوع با موضوع باقیات الصالحات یا آثار اعمال بدی که بعدا به او میرسد یا سنت پسندیده ای که بعنوان اعمال ما تقدم و ماتاخر قرار میگیرند تناقض دارد لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همان طور که می‌دانید امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب» ما پس از زندگی دنیایی اختیاری نداریم که کاری برای خود بکنیم. موضوع باقیات الصالحات یا آثار اعمال بد، ظهور اراده‌هایی است که انجام داده‌ایم و به تعبیر آیت الله شجاعی در برزخ و قیامت رفع حجاب می‌شود و نه این‌که فعلیت جدیدی واقع شود و قوه‌ای تبدیل به فعل گردد از این جهت گفته می‌شود انسان در برزخ و قیامت در فعلیت خود قرار می‌گیرد و دیگر نمی‌تواند قوه‌ای را با اراده‌اش به فعل تبدیل کند. موفق باشید
19384
متن پرسش
بسمه تعالی: سلام استاد: بعد از اعلان نتایج انتخابات چیزی را در بعضی از رفقای مذهبی خود مشاهده کردم که منجر شد تا این متن را خدمتتان ارسال کنم. آیا این‌طور که بنده فکر می‌کنم موضوع از همین قرار است؟ حرف بنده این است: منفعل چرا؟ چه مرگمان شده؟! - اگر این انقلاب را از آن مردم و مردم را از آن انقلاب بدانیم - اگر مردمی که در سال ۵۷ قیام کردند را لشکر خدا و شاه و همه ی حامیانش از جمله آمریکا را لشکر دشمن خدا بدانیم. - اگر انقلاب را صرفا یک واژه سیاسی ندانیم و همین‌طور آن را به یک حادثه‌ای در سال ۵۷ تقلیل ندهیم، نداریم! - اگر ما تاریخ و ماجرای انقلاب اسلامی را تاریخ حضور دست خدا درصحنه‌ی وجود بدانیم - و اگر انقلاب همان جبهه ی حق است و همه ی مقابلینش جبهه ی باطل پس چه مرگمان است که نمی‌توانیم درست به "ماجرای انقلاب اسلامی" فکر کنیم و آن را در همان تاریخ خودش ببینیم. پس چه مرگمان است که به همین مردم انقلابی در تاریخ انقلاب‌مان که ظهور دست خدا در صحنه هستند، چپ‌چپ نگاه می‌کنیم که انگار جرمی مرتکب شده‌اند. آیا وقتی عده‌ای از مردم بنا به علایق ما رفتار نکردند و حزب و میل سیاسی ما در صحنه انتخابات به قدرت نرسید، این را باید پای شکست انقلاب و بی‌بصیرتی مردم بگذاریم؟ به قول شهید حسن باقری: «ما اومدیم بجنگیم، یه روزش پدافنده، یه روزش صبره، یه روزش مقاومته، یه روزش استقامته، ... یه روزشم «شوق پیروزیه. اگر ما وابستگی به شوق پیروزی داشتیم، معلوم میشه برای دنیا داریم می‌جنگیم، برای حساب کتابای خودمون نمی‌جنگیم، برای حساب کتابایی که خدا برامون قرار داده، برای اونا نمی‌جنگیم"» مگر غیر از این است که رأی مردم در ایران، رأی به جبهه‌ی حق است و همین رأی، جبهه‌ی باطل را آزرده خاطر می‌کند؟! چرا نمی‌خواهیم بفهمیم آمریکا و آمریکاها برایشان در ایران راست و چپ ندارد؟! چرا نمی‌فهمیم آن‌ها می‌خواهند سر به تن هیچ‌کدام نباشد! آیا گمان می‌کنیم مردم مثله این ارازل و اوباش، حزبی فکر می‌کنند؟ آیا گمان می‌کنیم مردم گرفتار حماقت‌های راست و چپی هستند؟ لطفاً کاسه‌ی کوزه‌ی قدرت‌خواهی خود را جمع کنید و این‌قدر با آن بر سر مردم نکوبید. به قول شهید باقری: «شما شدید یک کسانی که فکر می‌کنید دیگه قدرتمندی غیر از شما نیست و هرجا برسید می‌زنید.» من فکر می‌کنم ما دچار واژه‌بازی و لفظ‌پراکنی شده‌ایم، واژه‌هایی که دیگر بویی از معنای خودشان را نبرده‌اند. "انقلاب و انقلابی"بودن هم انگار ازین دست کلماتند که شنیدن‌شان از زبان برخی برادران حزبی، حال به‌هم‌زن شده است. آن‌ها هستند که شکست حزب‌شان آن‌ها را طوری منفعل می‌کند که فقط به غُر زدن و نق زدن مشغول می‌شوند، ولی ما چرا حاضر نیستیم نگاه فردی حزب‌مان را فدای پیروزی مردمی انقلاب کنیم که مسلّم در پرتو توصیه‌ی رهبر انقلاب اسلامی پای صندوق‌ آمدند و 40 میلیون رأی دادند؟! اگر بعضی مردم به قول مجانینِ بی‌خرد، به انقلاب پشت کردند و رأی به انقلاب ندادند، دلیلش اخلاق و رفتار متحجرانه و تنگ‌نظری بعضی از مذهبی‌ها است. نخیر جنابان حزبی! مردم پشت به انقلاب نکردند بلکه پشت به شما و تحجر و سلطه‌خواهی شما کرده‌اند و اگر هم مقدار قابل توجهی به ظاهر، رأی به جبهه‌ی اصول‌گرایی داده‌اند جریان تحجر دل‌خوش نشود و آن را به خودتان نگیرید، بلکه آن را هم پای خود انقلاب بگذارید. مردمی که ۷۳ درصدشان رأی به جبهه‌ی حق داده‌اند را، باید بوسید و تاج سر کرد. شما بهتر است بروید فکری به حال خود کنید که می‌خواهید همه را اسیر فکرِ بسته‌ی خود کنید و یادتان رفته انقلاب؛ اولْ استقلال آزادی می‌باشد و بعد جمهوری اسلامی‌. من نمی‌دانم چرا به جای غُر زدن و منفعل بودن نمی‌نشینیم کمی خِرد به خرج دهیم. و ای کاش این‌قدر که پای کار "مرگ بر... و درود بر..." هستیم کمی هم به مشکلات خودمان و نقصان کارهایی که نکردیم فکر می‌کردیم! ای کاش کمی به بی‌خردی خودمان مرگ بر... می‌گفتیم تا شاید تکانی بخوریم! باز شهید باقری می‌گوید که... امتحان خدا این‌جاست که خدا ما را به خودمون وا بذاره و ببینه که وضع‌مون چیه؟ این‌جاست که باید مقاومت کرد و این‌جاست که باید تلاش بیشتر کرد. ای کاش کمی فکر کنیم که آینده‌ی انقلاب با چه مسائلی روبه‌رو خواهد شد و ما برای مسائل‌مان چه کاری جز غر زدن می‌توانیم بکنیم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً از جهات متعددی قضیه از همین قرار است. از آن جهت که ما متوجه‌ی جایگاه تاریخی این انقلاب بزرگ نباشیم که با چنین بادهای موسمیِ سیاسی‌کاران کوچک‌ترین لرزه‌ای بر کوه وجود او نخواهد افتاد.

و از آن جهت که انقلاب اسلامی افق گشوده‌ای است تا انسان‌ها آزادی را در آن احساس کنند و تجربه نمایند به همان معنایی که رهبر عظیم‌الشأن انقلاب فرمودند: «پیروزِ انتخابات دیروز، شما مردم ایرانی‌اید و نظام جمهوری اسلامی است که به رغم توطئه‌ی دشمنان توانسته است اعتماد این ملت را به طور فزاینده جلب کند». این یعنی مردم زندگی خود را در بستر نظام اسلامی می‌توانند آزادانه جستجو کنند.

 و از جهت دیگر جریان‌های اصول‌گرا با همه‌ی خوبی‌هایی که دارند و داشتند و توانستند انسجام خوبی را در برجسته‌کردنِ حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر رئیسی نشان دهند به خود آیند که چرا اتهام خشونت‌طلبی و ضد آزادی‌بودن بر آن‌ها چسبید؟ آیا نباید با یک بازیابی و بازخوانیِ تاریخی بیش از گذشته، بر ارزش‌نهادن به آزادی تأکید کنیم تا دشمنان حقیقت که آزادی را در پایین‌ترین درجه‌ی آن یعنی آزادی فرهنگ تجدد را در مقابل مردم ما گذاشته‌اند، آزادی را که غذای روح انسان است وقتی در عمیق‌ترین و بنیادی‌ترین شکل آن به صحنه آید، را از ما نربایند؟ تاریخ، تاریخی است که نشان داده شد انسان‌ها بیش از آن‌که عدالت برایشان مهم باشد، آزادی مهم است و ما در آینده‌ی خود و در بازخوانیِ دیروزمان باید به آزادی در همه‌ی ابعاد آن تأکید کنیم، به همان معنایی که حتی اگر کسی در حریم خصوصی خود گناهی انجام می‌دهد، هیچ دخالتی نداشته باشیم. ولی با طرحِ آزاداندیشی بفهمانیم به تفکر، آری! به تفکر آن‌چنان احترام می‌گذاریم که منجر به تفاهم و فهمیدن همدیگر شوند. در این حالت است که جایگاه هرکس معنا می‌شود و نمی‌خواهیم هرکس به غیر از آن‌‌چه که ما فکر می‌کنیم، فکر نکند. و این وظیفه‌ی سنگینی است که انتخابات اخیر در جلوی ما گشود و من به اجمال این سخن را طرح کردم. امید است که وقت تفصیل آن فرا رسد. موفق باشید

18753
متن پرسش
با سلام: مفهوم این حدیث که مرد خدای دوم زن هست یعنی چه؟ یعنی اگر زن توانست بنده بی چون و چرای مرد شود توانسته است بندگی خداوند را نیز کرده و یا درک کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه ما در روایت داریم این است که می‌فرمایند: «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ» جهاد زن جهت قرب الی اللّه خوب‌شوهرداری‌کردن است و این امتیازی برای مرد نیست، بلکه راه گشوده‌ای است تا زنان در مسیر سلوک الی اللّه راهِ مناسب روح خودشان را داشته باشند. معنایِ «مرد، خدایِ دوم زن است» از این نوع روایات بر نمی‌آید. موفق باشید

15532
متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید برای ماه رجب کتاب شما را خوانده ام و دوباره می خواهم بخوانم. 1. در این ماه بجز دعای توقیع چه ذکر و دعایی اثرگذار است؟ 2. بنده که بخاطر طلبگی نمی توانم اعتکاف بروم بجای آن چه اعمالی انجام دهم که کمی اثر کند؟ 3. ماه رجب از جهت توبه و بازگشت به سوی الله یک نوع خاصیت بیشتری ظاهرا دارد. این توبه و بازگشت را با کدام اعمال و چگونه انجام دهیم که ما را به زمره ی مانوسان با حق راه دهند. ان شاءالله؟ 4. برهنگی که ماه رجب موجب رفع آن می شود در برزخ یا قیامت ما هم اثر دارد؟ به چه شکل؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن دعا فوق‌العاده است. بنده نیز شرحی راجع به آن دعا داشته‌ام که روی سایت هست. 2- از اعمال «امّ داود» در آن سه روز می‌توانید استفاده کنید، بدون آن‌که لازم باشد معتکف باشید. 3- نظر به شهدا و توبه از این‌که کاری بکنیم که از حضور تاریخی آن‌ها غفلت شود. 4- پوششی که با انجام اعمال ماه رجب پیش می‌آید. موفق باشید

12805
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: استاد عزیز بنده در بحث روح و فطرت و انسانیت (که امام به عنوان انسان کل است) به برخی اشکالات بر خوردم لطفا راهنمایی بفرمایید. ما یک تن داریم و یک من داریم (که همان روح یا نفس ماست) که تن ما ابزار من ما است و ما از این ابزار استفاده می کنیم تا بتوانیم روح خودمان را رشد دهیم و به آن مبدا روح که همان مقرب ترین ملک نزد خداوند است و قرب خداوند است برسیم. و اینکه ما میل به کمال (چه منفی و چه مثبت) داریم بر اساس فطرت ما است که با رجوع به انسانیت می توان روح را به آن مقصد اصلی اش رساند و اوج فطرت انسانیت است و در اصل فطرت ما همان امام است. و فطرت جان جان همه انسان ها است و مقصد روح انسان می شود فطرت. خیلی شرمنده هم همه رو جابه جا فهمیدم کمک بفرمایید
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب خوب متوجه شده‌اید، منتها در مباحث عرفانی؛ بین روح و نفس فرق هست ولی در این‌جا این‌دو به یک معنا گرفته شده است. در مباحث عرفانی آن وَجه از نفس ناطقه که به بدن نزدیک است، «نفس» گویند و مرتبه‌ی بالاتر از آن را «قلب» می‌گویند و بالاتر از آن «روح» است که باطن قلب می‌باشد. موفق باشید

12545
متن پرسش
با سلام: خدایا از تو می خواهم پاسخ مرا بدهی شاید بوسیله استاد طاهرزاده استاد محترم، شما در کتب خود می گویید غرب به دنبال ناکجاآباد است و اساسا هر تفکر غیر وجودی و اومانیسمی به دنبال ناکجاآباد است شاید به دنبال توهم، شاید نفس اماره و ... حال سوال بنده این است که تفکر وجودی به دنبال کجا آباد است؟ آنچه من از کتب شما فهمیدم، با معرفت نفس و نگاه وجودی می رسیم به اینکه هست ما عین ربط مطلق به پروردگار است و وجود ما مستقل نیست و همین که بخواهیم خود را ببینیم بی درنگ خداوند را خواهیم یافت. با عرض پوزش ، خب که چه؟؟؟ زندگی در سختی، جنگ، مبارزه، تبعید، دوری از ثروت و ... که همین؟ برایم سخت است از توجه دیگران بگذرم، از شغل دومم بگذرم، از پولدار شدن بگذرم، از مشهور شدن بگذرم، از پستهای مدیریتی گرفتن بگذرم و ... و همه چیز را برای خدا بخواهم ولی ندانم آخر این راه به کجا آباد می رسد؟ البته از طعن من دلتنگ نشوید و ذکر خدا گویید تا به یقین برسید. سوال بنده این است که این یقین چیست که این همه ارزش سختی کشیدن دارد؟ خدایا ما را ببخش از آنچه از تو طلب می کنیم و نمی دانیم تو راضی به اینگونه سوالات هستی یا نه، بگذار به حساب فقر ذاتی مان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان بتواند از مفاهیم و ماهیات به «وجود» رجوع نماید و در یک احساس وجودی با حضرت حق روبه‌رو شود مسلّم بدانید که هرگز نمی‌گوید: «خب که چه!!!». گفت: «آن‌که عمری در پی او می‌دویدم کو به کو / ناگهانش یافتم با دلْ نشسته روبه‌رو». به همین جهت به محبوب متعالی «دل‌آرام» می‌گویند زیرا دلْ تنها با او آرام می‌گیرد آن‌وقت می‌شود انسان در آن حال بگوید: «خب که چه!!!»؟ بلکه برعکس، خواهد گفت: «رحم کن بر آن‌که چون روی تو دید / فرقت تلخ تو چون خواهد چشید». آدم حسابی،نمی‌دانی اُنس با نور وجود مطلق در جمال اسماء حسنایش یعنی چی! و چگونه آن‌هایی که از مفهوم عبور کرده و او را در جمال اسماء حسنایش می‌یابند و می‌بینند، در دعای عزیز ابوحمزه به نجوی با او می‌نشینند. رزقنی اللّه و ایّاکم. موفق باشید

10565
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ما حدیث داریم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که می فرمایند کسی که معاش ندارد معاد هم ندارد، یا می فرمایند از دری که فقر وارد شود از در دیگر ایمان می رود این شده توجیهی برای خیلی از افراد، یک جواب قانع کننده در این زمینه برای خودم می خواهم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری اگر گرسنگی به شما فشار می‌آورد نمی‌توانید حواس خود را در نماز متوجه حق کنید، ولی از نظر سادگی زندگی، پیامبران از همه ساده‌تر بودند و این نوع فقرها و سادگی‌ها زمینه‌ی بهتری برای توجه به خدا به همراه دارد. به گفته‌ی جناب سلمان؛ «نجی المخففون» آن‌هایی که زندگی را ساده گرفتند نجات یافتند. وقتی انسان از این مسئله غافل شود و معنای خود را ثروت بیشتر بداند و کاری را کار بداند که موجب ثروت شود و نه ایجاد هویت، و زندگی را مصرف بیشتر و خرید بیشتر بشناسد؛ مجبور است همچنان کار کند تا زندگی مدرن خود را تأمین نماید، این‌ انسان ها هرگز نمی‌توانند به معنویت و عالم غیب سری بزنند. موفق باشید
6938

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ﺳﻠﺎﻡ. ﻋﻤﺪﻩ ﺍﺷﻜﺎﻝ ﺟﻨﺎﺏ ﻓﻴﺎﺽ ﺑﺮ ﻣﻠﺎﺻﺪﺭﺍ ﺟﻴﺴﺖ?ﺟﻮﻥ ﺍﻳﺸﻮﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﺟﺪﻱ ﺍﻱ ﺭﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ و ﻣﻴﻜﻮﻳﻨﺪ ﻛﺴﻲ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم، چیزهای پراکنده‌ای شنیده‌ام ولی حرفی که منجر به نفی مبانی حکمت متعالیه شود، نشنیده‌ام. موفق باشید
6300
متن پرسش
سلام علیکم با اینکه در دستورات دینی داریم که خیرخواه یکدیگر باشیم و حتی نسبت به برادر دینی که به ما ظلم کرده کینه نداشته باشیم،چرا در دعای علقمه نسبت به کسی که به ما ظلم کرده،حتی نفرینهایی هم وجود دارد؟شاید جمع بین این دو مطلب اینست که آن فردی که ازخدا میخواهیم به خودش و گرفتاریهای خودش دچارش کند،اصلا مسلمان نباید باشد؟امروز که نسبت به کسی که حقیقتا پوستم را کنده این دعا را خواندم احساس خوبی داشتم چون به من ظلم کرده بود و هم احساس بدی داشتم چون در اختلاف بین من و او من هم بی تقصیر نبودم و همیشه هم نسبت به من رفتارش ظالمانه نبود،نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب متوجه شده‌اید که در فضای زندگی اسلامی باید از خطاهای همدیگر چشم‌پوشی کرد و به فکر استحکام نظام اسلامی و تمدن اسلامی بود ولی در مقابل تمدن جاهلیِ دیروز و تمدن فاسد و ظلمانیِ امروز نباید خطاهای آن تمدن و یا افرادی که موجب بسط آن تمدن‌اند را نادیده گرفت زیرا در آن صورت آن تمدن تایید شده است. موفق باشید
6067
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد.بنده طلبه هستم ودرسیر مطالعاتی وسلوک فکری خود آشنایی باسیاق روایات وتدبر در این بیانات عظیم را قرار داده ام.وکتاب شریف اصول کافی را مد نظر قرار داده ام که مثلا در عرض 3الی 4سال بتوانم با روایات این کتاب شریف مانوس شوم تا سبب رشد شوند .اما نمی دانم که چگونه از این کتاب شریف استفاده کنم که صرف خواندن طوطی وار آن نباشد وسبب تفکر وعمیق تر دیدن این روایت باشد.از شما تقاضا دارم که روش ورود به این کتاب ونحوه ی استفاده از آن را که سبب تدبر می شود را بیان فرماییدودر کنار آن اگر مقدماتی قبل از ورود به اصول کافی نیاز هست را هم بیان کنید.(بیشتر جنبه ی سوالم بر نحوه ی استفاده درست از این کتاب است.) یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید از هر بابی دو حدیث اصلی را یادداشت و همان‌ها را محور فکر خود قرار دهید. موفق باشید
5878
متن پرسش
با سلام: استاد من گاهی اوقات دچار بی‌حوصلگی می‌شوم و حتی حوصله‌ی گفتگو با خدا و این‌که مشکلم را به او بگویم و از او کمک بخواهم را ندارم یک گوشه می‌نشینم و فقط گریه می‌کنم بعد از گذشت چند ساعت هم پشیمان می‌شوم که چرا لحظاتی که می‌توانم بهترین استفاده را از آن‌ها بکنم این‌گونه سپری می‌شود! نظر شما درمورد این مشکل چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: پیشنهاد می‌کنم کتاب «آشتی با خدا» را تا آخر بخوانید. موفق باشید
5653
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام استاد ظاهرا امام جمعه اصفهان با هاشمی صحبت کرده اند وایشان فایل صوتی را تکذیب نموده اند لینک زیر سایت امام جمعه اصفهان است http://em-esf.com/?part=news
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: شما می‌توانید صوت ایشان را در سایت http://nocutpress.com/fa/news/2240/ استماع فرمایید. در ضمن بد نیست به سایت http://www.khabaronline.ir/detail/311609هم سری بزنید که واکنش روزنامه‌ی کیهان را نسبت به سخنان آقای هاشمی مطرح کرده و اساساً خارج از بحث صوت ایشان همان روزی که آقای هاشمی آن صحبت‌ها را کردند روزنامه‌ها و سایت‌ها ناراحت شدند و عکس‌العمل نشان دادند.
4535
متن پرسش
سلام علیکم: در حال گوش کردن شرح دعای مکارم الاخلاق هستم. ظاهرا شما از روی متنی مطالب را می خوانید خواستم اگر امکان داشته باشد فایل متنی را هم در سایت بگذارید یا به ایمیل من بفرستید تا نکات اضافه را در ان متن داشته باشم. التماس دعد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:انشاء الهف در اسرع وقت جزوه مربوطه را در فسمت جزوات سایت فرار می دهیم . موفق باشید
3597
متن پرسش
سلام وقت شما بخیر نماز شب در چه موقعی باید خونده شود؟ ایا اثری هم در نزدیکی به خدا دارد؟
متن پاسخ
3597 - باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هرچه به اذان صبح نزدیک‌تر باشد بهتر است – مثلاً یک ساعت به اذان صبح- رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: نماز شب برای اجابت دعا و قبول‌شدن اعمال مفید است و فرمودند: هنگامی که بنده ای از بستر خواب نوشین خود در حالی که چشمانش خواب آلوده است بر می خیزد تا خدای خود را با نماز شب گذاردن خشنود کند خدایش به او بر فرشتگان خویش مباهات می کند و می فرماید آیا این بنده مرا می بینید که از بستر خود برای نمازی که بر او واجب نکرده ام برخاسته است گواه باشید که او را آمرزیدم و همان حضرت فرموده اند آن کسی که نماز شب می خواند اگر تصور کند روز گرسنه و بدون روزی می ماند یاوه پنداشته است. 2- امام رضا(ع) در مورد فضیلت نماز شب فرمودند: بر شما باد به نماز شب. هیچ بنده مؤمنی در آخر شب بر نمی خیزد و هشت رکعت نماز و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت وتر را نمی گذارد و هفتاد مرتبه در دعای دست خود استغفار نمی کند مگر این که خدایش او را از عذاب گور و عذاب دوزخ پناه می دهد و عمرش را می افزاید و روزیش را فراخ می دارد و سپس فرمود همانا خانه هایی که در آن نماز شب خوانده می شود،‌ پرتو آن برای مردم آسمانها همچون پرتو ستارگان برای اهل زمین است و می درخشد. 3- امام صادق(ع) در مورد فضیلت نماز شب فرمودند: یکی از جمله اموری که خداوند آن را وسیله شادمانی روح و نشاط قلبی مؤمن قرار داده است نماز شب می‏باشد. 4- حضرت علی(ع)در مورد فضیلت نماز شب فرمودند: نماز شب موجب خشنودی خداوند و محبت فرشتگان و نسبت پیامبران و نور معرفت و پایه ایمان و راحت ابدان و خشم شیطان و اسلحه بر علیه دشمنان و اجابت دعاها و قبولی اعمال و برکت روزی و شفاعت نزد ملک الموت و چراغ قبر و زیرانداز انسان در قبر و پاسخگویی نکیر و منکر و انیس و مونس انسان در قبر می باشد و در قیامت حائل بین او و آتش و وسیله سنگینی میزان اعمال و حکم عبور بر صراط و کلید بهشت می باشد. 5- امام صادق(ع) در مورد فضیلت نماز شب فرمودند: به سلیمان دیلمی فرموده است. ای سلیمان دست از شب خیزی بر مدار که مغبون آن کسی است که از قیام به هنگام شب محروم بماند. 6- رسول اکرم(ص): چون آخر شب فرا رسید خداوند سبحان فرماید آیا دعا کنندای هست تا اجابتش کنم؟ آیا سؤال کننده و خواهنده ای هست که خواسته اش را بدهم؟ آیا استغفار کننده ای هست تا او را بیامرزم؟ آیا توبه کننده ای هست تا توبه اش را بپذیرم؟. موفق باشید
3532
متن پرسش
سلام علیکم چرا در بحث حرکت جوهری گفتید:اگر جوهر در خودش متحول نبود عطای الهی موقف میشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جواب این سؤال را در کتاب «از برهان تا عرفان» و شرح آن به وسیله‌ی سی‌دی دنبال کنید در آن‌جا بحث شده. موفق باشید
2974
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی در یکی از وبلاگهای مخالف فلسفه نقدی وجود دارد نسبت به از برهان تا عرفان نوشته یکی از اساتید که جمله زیر قسمتی از ان می باشد توضیح بفرمایید منظور از عین شیرینی چیست؟ ایا مثلا شکر را عین شیرینی میدانید ؟ همانطور که اب مثلا عین تری است؟ ایا همه شیرینی های عالم از شکر است؟ (وجود عین شیرینی محال ذاتی است و در خارج هم هرگز عین شیرینی وجود ندارد و همین طور وجود حقیقتی به نام «عین وجود» هم تصوری باطل است و تا کنون هیچ عاقلی در مقابل چیزهای شیرین یا سفید یا … معتقد به وجود چیزی به نام عین شیرینی!! یا عین سفیدی!! نبوده است لذا فلاسفه هم مجبور شده‌اند حرف خود را برگردانند و بگویند: منظور ما از عین وجود، کلّ أشیاء موجود است![۴] درست مانند این که کسی بگوید: منظور من از عین شیرینی تمام شیرینی‌های خارجی است! که البته در این صورت اصل مدّعای خود را نقض کرده و به بطلان آن اعتراف کرده است.)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شما با کسی که ذاتی و ذات را نمی‌فهمد و متوجه نیست منظور از عین تری مجموع آب‌ها نیست بلکه ذات تری است، چه می‌توانید بگویید؟ مگر بنا است همه فلسفه را بفهمند؟ مگر وظیفه‌ی ما بحث با این نوع افراد است؟ موفق باشید
2155

هستی شناسیبازدید:

متن پرسش
سلام.1.ذات چیست؟2.آیا می توان به ذات چیزی پی برد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ذات هرچیز همان وجود آن چیز است و با نگاه وجودبینی می‌توان نظر به ذات هرچیز کرد. ولی همان‌طور که فلاسفه فرموده‌اند «وجود» قابل تعریف نیست. موفق باشید
771

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز (دامت توفیقاته) خدا قوت طبق نقل برخی از سیاستمداران اردوگاه اصولگرا از جمله جناب آقای ....بخشی از توصیه های رهبر معظم جنبه ولایی دارند و برخی جنبه ارشادی در فرمایشاتی که جنبه ارشادی دارند میتوان بر اساس سلیقه و نظر خویش عمل کرد یا موضع گرفت ولی در فرمایشات ولایی و استراتژیک چنین نیست و تابع امر و نهی رهبری هسنیم برای بیان این نکته آنها بحث حق والی بر رعیت مبنی بر نصیحت و مشورت را بیان میکنند عین جمله ایشان چنین است: " باید خود را در معرض شان هدایتی رهبری قرار می دهیم و شان هدایتی، استدلالی است" " ما همه یک پدر داریم و بقیه با هم برادریم" با توجه به فتوای رهبری در مورد شمول اعتقاد و التزام به ولایت مطلقه فقیه و همچنین ایرادات نگاه افرادی مثل همان فرد چگونه میتوان بین دستورات ولایی و ارشادی تفکیک کرد؟ در جنگ احزاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) سیاستی را برای از بین بردن اتحاد قبایل کفار اعمال کردند و به یکی از آنها وعده ثلث خرمای یثرب را دادند ولی روسای قبیله اوس و خزرج به پیامبر گفتند اگر این مساله وحی است سمعا و طاعتا ولی اگر نظر خودتان است مخالفیم! استاد عزیز آیا میتوان چنین برخورد کرد ؟ به دلیل بیسوادی قادر به آوردن استدلال در مورد تحلیل اشتباه بودن چنین نگاهی نیستم ولی قلبا معتقدم سلیقه و نظر و توصیه معصوم مثل وحی حرمت اطاعت دارد همچنین نسبت به ولایت فقیه این مساله صادق است لطفا مرا مفصلا راهنمایی فرمائید. خداوند شما را در حصن حصین خویش محفوظ دارد و مورد رحمت قرار دهد. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: آری دستورات خدا و رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌»علیهم‌السلام» و پیرو آن دستورات ولی فقیه یا وِلایی و مولوی است و یا ارشادی. به طوری که حضرت علامه‌طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» دستور خداوند به آدم«علیه‌السلام» را که می‌فرماید: به این شجره نزدیک نشو، دستورات ارشادی می‌دانند و نتیجه می‌گیرند که چون آن دستور ولایی و مولوی نبود تخلف از آن عصیان به‌حساب نمی‌آید تا عصمت حضرت آدم«علیه‌السلام» را از بین ببرد. از محتوای حکم و دستور روشن است که منظور إعمال ولایت است. یا یک توصیه‌ی ارشادی، می‌ماند که آیا اگر توصیه‌ی انسان‌های معصوم را عمل کنیم بهتر از مشکلات خارج نمی‌شویم؟ اگر حضرت آدم«علیه‌السلام» توصیه‌ی خدا را شنیده بود گرفتار هبوط و عریانی می‌شد؟ در عین آن‌که نمی‌خواهیم بگوییم اگر کسی توصیه‌ی ارشادیِ ولی فقیه را نپذیرفت فعل حرام انجام داده ، معتقدیم خداوند به ولی امر مسلمین مددهای خاص می‌کند و لذا اگر به توصیه‌های ایشان عمل شود مسلّم ملت به مشکلات کمتری گرفتار می‌شوند. موفق باشید
18298
متن پرسش
سلام استاد عزیز: لطفا نظرتون رو در مورد بیانات عبدالکریم سروش در وب سایت زیر را بیان کنید. التماس دعا http://zeitoons.com/23628
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم آزاداندیشیِ ما اقتضا می‌کند که چنین مناظره‌هایی در میان آید تا ما را از چنگال جزم‌اندیشی‌ها و در جازدن‌ها و تقلیدها و تکرار خطاها رهایی دهد، می‌ماند که این مناظره‌ها باید در محافلی علمی انجام گیرد تا از هوچی‌گری‌ها و عوام‌فریبی‌ها به دور بماند. موفق باشید

16112

معنای توحیدبازدید:

متن پرسش
استاد سلام علیکم: حدودا یک سال است که مردم در نظرم از خداوند جلوه مهتمری یافته اند. در مردم به قشر روشنفکر هم علاقه مند شدم متاسفانه. البته دستاورد همنشینی با دوست بد است که همان همسرم است. حالا نمی توانم نظرم را چون گذشته تنها معطوف خداوند کنم. تلاش های زیادی انجام دادم اما بی فایده بوده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید یعنی در عالم کثرات، نظر به وحدت‌داشتن و حق را در هر مرحله‌ای و در هر منظری دیدن. و متوجه باشیم آن‌هایی که نظر به حق ندارند چه اندازه گرفتار پوچی و توهّم‌اند. در نتیجه راهِ چاره فرار از مردم نیست، بلکه در مردم‌بودن ولی از حق، غفلت‌نکردن است. موفق باشید

15377
متن پرسش
سلام استاد: راجع به متن زیر نظرتان را بفرمایید: بسمه تعالی: به دو کوهه نرفتیم و از کنار او گذشتیم اما این قلبم بود که آنجا حضور داشت و حسرت عدم حضور، اشکم را جاری کرد ولی در عوض، به لطف خداوند به شوش برای زیارت حضرت دانیال رفتیم. این شهر، و علی‌الخصوص مرقد حضرت دانیال چه حضوری برای دل مؤمنین دارد! مستیِ عجیبی در این شهر به انسان دست می‌دهد، به‌واقع در محضر دانیال بودن دل را به شعفی مملو از حیرت مي‌اندازد. گفتنی نیست حالِ این دیار؛ بل، دیدنی‌ست، آن هم نه دیدنی از جنس دیدن عالم ماده که جز مشهورات و عادات، چیزی به چشم نمی‌آید؛ بلکه شهود و حضوری خاص که در تماشاگه راز، به قلب آدمی حاضر می‌شود و انسان را پله‌ای فراتر از این عادات می‌نشاند. بی‌دلیل نبود که استاد طاهرزاده إسرار به حضور در این مضجعِ شریف داشتند زیرا عظمت این مکان مقدس، انسان را به مقام مستانگی می‌رساند. آری! بی‌حساب نیست که حضرت علی«علیه‌السلام» فرمودند: «زیارت برادرم دانیال به منزله‌ی زیارت من است». واقعا هيبتِ حضرت امیر«علیه‌السلام» در حضرت دانیال نبیّ، ظاهر و حاضر است. استاد می‌فرمودند یکی از عرفا چند بار سعی کرد قبر حضرت دانیال را زیارت کند ولی هیبت حضرت اجازه نمی‌داد تا این‌که سینه‌خیز به محضر ایشان رفت. واقعا جز حضور و ظهور جناب مولا امیر«علیه‌السلام»، چه کس این گونه می تواند حس تواضع را حتی در عارفی که اهلِ چشمِ باطن است، احیا کند و او را خاک‌نشینِ کوی خود کند. اگر بخواهم از تجربه‌ی وضع خود در ین دیار چیزی بگویم به محض حضور به محضر حضرتشان چنان بشّاشيتي سراپای وجودم را گرفت که انگار قلب، تاب تحمل آن را نداشت و شعفِ این حضور، دل را به رقص، در سماءِ آقا علی«عليه‌السلام» آورده بود، و ناخودآگاه فریاد شادی سر دادم. اما غصه‌ام این است که هرچه بگویم هیچ نگفته‌ام جز این‌که حجابی بر حضور نورانی آن اضافه کنم. چه درست گفت شمس تبریزی که.../ من ناتوان ز گفتن و خلق از شنیدنش. چاره ای نمی‌دانم جز اینکه هرکه دريافت حال و هوا و شور و شعف آن بلند مرتبه را خواستارست بايد به آن محل شریف مشرف شود تا درك آن مقام كند. و چه حیف است که کاروان های راهیان نور سلوکِ شهدائی‌شان را با زیارت مرقد مطهر حضرت دانیال کامل و منور نمی‌کنند! چرا که قطعاً رزمندگان اسلام و شهدای عزیزمان به واسطه‌ی ایشان نيز به محضر امیرالمومنین (ع) حاضر و آن سلوک معنوی را که باید تجربه می‌کردند، تجربه‌ کردند تا «نجفی» دیگر را رقم زده باشند و از دُرستان‌شان، دُرّی و از تاكستان‌شان ياقوتِ انگوری، طلب کرده باشند. به اميد روزي كه با ظرفيتي هرچه عظيم‌تر شراب‌نوشِ حضرت دانیال نبیّ شويم و رقص مستانگی کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در زیارت حضرت دانیال نبی، نوعی از زندگی معنوی در مقابل انسان گشوده می‌شود. لذا اگر سالک بتواند با استمرار در زیارت آن حضرت، آن نوع زندگی را کشف کند و در مشرب آن حضرت، بُعدی غفلت‌شده از سلوک را بیابد؛ در قیامت که شدیداً به آن نحوه حضور نیاز دارد، به دنبال چنین گمشده‌ای نمی‌گردد. باید مدتی مقیم آن بارگاه شد تا آرام‌آرام، راه گشوده شود و بتوان ذیل نور علی«علیه‌السلام» از چشمه‌ای که حضرت دانیال نبیّ نوشیده‌اند، نوشید. خود آن حضرت راهنما خواهند بود. دست ما را خواهند گرفت و به آن چشمه متصل‌مان می‌کنند. ما که یک‌مرتبه نمی‌توانیم به همه‌ی ابعاد مولایمان امام الموحدین«علیه‌السلام» نزدیک شویم، شاید از این طریقه‌ها بشود آن‌چه باید بشود. موفق باشید

10263
متن پرسش
با سلام: یک معضلی در جامعه هست و کم هم نیست و بنده احساس می‌کنم شما کمتر به آن توجه داشته‌اید. امیدوارم بتونم هم‌زبانی ایجاد کنم. استاد تصور شما از قشر پایین جامعه چیه؟ اون چیزی که من توی این گروه می‌بینم این‌هاست: فقر عاطفی، فقر اقتصادی فقر حمایتی و فقر اجتماعی، معمولا این مدل خانواده ها مذهبی سنتی هستن و عموما روابط عاطفی همسران و والدین با فرزندان زشت و خجالت آور تلقی می‌شود. فرزندان بعضا از لحاظ حمایت از طرف والدین دچار مشکل هستند. (البته منظورم همه خانواده‌های از لحاظ معیشتی پایین نیست چه بسا خانواده‌ای با وجود فقر اقتصادی در گزینه‌های دیگر کاملا غنی باشد) و حالا با تمام این فشارهای روحی فرض می‌کنیم یکی از فرزندان این خانواده از آن جهت که باب رحمت و عنایت خداوند بر او باز شده قصد دارد با همه‌ی آن تنش‌ها مبارزه کند و وارد اجتماع بشود با هدف تمدن‌سازی و کار فرهنگی، مشکل اصلی دقیقاً همین جاست وقتی این فرد وارد اجتماع می‌شود (منظورم ازجامعه گروه بچه مذهبی‌هایی هستند که کارفرهنگی انجام می‌دهند) عملاً به رسمیت شناخته نمی‌شود چرا؟ چون پدرش منصب اجتماعی مطرحی ندارد یا به تعبیر خودشان هم شأن آنها نیست چون خانواده‌ی فرهنگی ندارد و حتی با وجود فکر عمیق توسط ابرفرهنگی‌های پولدار به ظاهر مذهبی (!) له می‌شود. به بی‌فکری و نفهمی محکوم می‌شود یا دست کم کارهای دم دستی اجرایی به او سپرده می‌شود. مشکل بعدی ازدواج اوست که همان خانواد‌های به ظاهر مذهبی او را بی‌فرهنگ خوانده و هم شأن خودشان نمی‌دانند. حتی افرادی که ادعا می‌کنند اقتصاد حقیقت ندارد (از جمله آنهایی که خود را هم ‌عالَمِ شما می‌خوانند) درک درستی از این قشر ندارند و عموما مرفهانه زندگی می‌کنند. آیا این افراد اگر در شرایطی که عرض شد زندگی می‌کردند آیا باز هم ادعای تمدن‌سازی داشتند؟ (جالبه وقتی بهشون انتقاد می‌کنی یا محافظه‌کارتر میشن یا مهربانی بیش از حد آنها نشان از عدم درک درست است) و اما سوال من: شأن حقیقی ما چیست؟ اصلا حد اقتصاد در زندگی اسلامی چیست؟ و این که برای اولا درک درست و دوم رفع این تبعیض چه باید کرد؟ یا حق- التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید هر اندازه جامعه به خداوند نزدیک شود و متوجه گردد که همه‌ی ارزش‌ها و کمالات در اُنس با خدا پیش می‌آید، به همان اندازه در چشم‌اش غیر خدا چیزی به حساب نمی‌آید، ما از این جهت در ابتدای راه هستیم. شما تلاش کنید هرچه بیشتر به خودتان و به بقیه توحید را متذکر شوید و در این رابطه فعالیت نمایید تا معارف توحیدی به جامعه برگردد و این معضلات که برمی‌شمارید رفع گردد و مطمئن باشید خدایی که ما را خلق کرده ماورای این‌که خانواده‌ی ما در چه موقعیتی است نمی‌گذارد ما درمانده شویم. برای آن‌که خدا به جامعه و تاریخ ما برگردد در ابتدای امر نیاز به عرفان نظری داریم. موفق باشید
8781

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. استاد اغلب علمای بزرگوار ما سرهای خود را کوتاه میکنند و اصطلاحا تاس میکنند. بنده این را در علمای قدیمی خیلی دقت کردم و هم آنها این گونه بودند. حال سوالی داشتم. آیا تاس کردن سر سنت است یا شیوه ی ذوقی است. آیا در این خصوص حدیث یا روایتی داریم؟ آیا اهل بیت (ع) موهایشان چه اندازه بوده است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نشنیده‌ام که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» سعی داشته باشند در آن حدّی که شما در بعضی علماء می‌بینید، موهای خود را کوتاه کنند. اطلاعات کافی در این مورد ندارم الا این که مشهور است موهای پیامبر«ص» بلند بوده و چندین مرتبه در روز شانه می‌کردند. موفق باشید
8780

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم . سوال و جوابی در سایت استاد حسن رمضانی شاگر علامه ابوالفضائل حسن زاده آملی زده بود به شرح زیر سوال: بعضی ها نظرشان این است که: سفر چهارمی که ملاصدرا مطرح می‌کند در واقع به انقلاب بر می گردد یا تئوری ولایت فقیه بر آمده از یک نگرش صدرایی است و برخی می‌گویند اسفار اربعه‌ صدرایی، نقشه‌ راه امام خمینی در انقلاب اسلامی است... آیا واقعا تئوری ولایت فقیه بر آمده از یک نگرش صدرایی است؟ آیا سفر چهارمی که ملاصدرا مطرح می کند در واقع به انقلاب بر می‌گردد؟ آیا اسفار اربعه آخوند ملا صدرا در اسفار همان اسفار اربعه عرفاست؟ پاسخ: باسمه تعالی. اسفار اربعه آخوند ملاصدرا در کتاب اسفار، تنها تشابه صوری با اسفار عرفا دارد. ایشان خواسته از سفرهای عرفا، چیزی شبیه به آن در حوزه حکمت درست کند و تنها تشابه صوری و لفظی دارد. عرفا چهار سفر در عمل دارند و آخوند خواسته چهار سفر در نظر و علم درست بکند وگرنه اسفار اربعه عرفا کجا و اسفار اربعه آخوند ملاصدرا کجا! ربطی به سفرهای عملی عرفا ندارد. به بیان دیگر، اسفار عرفا و اسفار آخوند در کتاب حکمت متعالیه، اشتراک لفظی است و در معنا و حقیقت متفاوتند. و اما در مورد سوال، هر کس این نظر را داده، اشتباه کرده است. و اینکه گفته می‌شود حضرت امام بر اساس حکمت صدرایی انقلاب کرد، من این را نمی‌پذیرم و قبول ندارم. امام به عنوان یک فقیه حکیم عارف بر اساس احساس تکلیف الهی کار خودش را انجام داد و اگر هم خواسته باشیم این امر را جزو اسفار اربعه به حساب بیاوریم، از اسفار اربعه عرفانی محسوب می‌کنیم (که سفر فی الخلق بالحق است که مقام دستگیری از دیگران است) نه اسفار اربعه صدرایی. در سفر چهارم عرفانی، عارف به مرحله ای می‌رسد که برای دستگیری دیگران، اقدامات عملی می‌کند. بله در فلسفه صدرایی چون بین سیاست و دیانت، ایجاد ارتباط شده و این حرف اصیلی است که ریشه در فقه دارد از این جهت می‌توان آن را به حکمت صدرایی نیز پیوند داد نه بیشتر. حال من چند سوال داشتم. خود مرحوم ملاصدرا چهار سفر عرفانی را طی کرده بود یا نه؟ سوال دوم اینکه حضرت روح الله که می فرماید من با سه چیز انقلاب کردم: اصول کافی – فلسفه ملاصدرا و فقه صاحب جواهر. این گفته ی ایشان با این پاسخ استاد عزیزمان چگونه قابل جمع است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مسلّم جناب ملاصدرا در سفرهای عرفانی وارد شده و همه‌چیز نشان از آن دارد که به مقامات ارزشمندی رسیده. جناب استاد رمضانی در آخر گفتارشان تا حدّی پذیرفته‌اند که نسبتی بین سفر چهارمی که صدرا می‌گوید با فعالیت اجتماعی هست. موفق باشید
8728

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
س 1 : در زمان حکومت 5 ساله حضرت علی (ع) چرا به قدر نیاز نیرو تربیت نکردند که بعد از خودشان آن نیروها پشتیبان امام حسن (ع) باشد تا او هم بتواند قیام کند؟ س 2 : فرق ترور فتک و اغتیال چیست؟ ... چون ترور ترور است و آیا کسی را در خواب کشتن جوانمردیست ....؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- به نظرم امیرالمؤمنین در آن فقر تاریخی تلاش خود را کردند با این‌که مجبور شدند در این مدت سه جنگ را مدیریت کنند و کشته‌ی زیادی بدهند 2- جناب آقای مصطفی صادقی کتابی تحت عنوان «پیامبر«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» دارند که در آن‌جا به صورتی کاملاً محققانه این موضوعات را بحث کرده‌اند که لازم است به آن کتاب مراجعه فرمایید زیرا نکات دقیقی مطرح است که از حوصله‌ی یک سؤال و جواب بیرون است. ایشان حتی دلایلی از سیره‌ی رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌آورند که دستور ترور بعضی از دشمنان اسلام را می‌دادند. موفق باشید
نمایش چاپی