بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7164
متن پرسش
با سلام عالم احدیت و واحدیت مثل عالم شهادت وجود عینی دارند یا عقل برای شرح نزول وجود مطلق یا به عبارت بهتر تجلی وجود مطلق به عالم شهادت چنین تقسیم بندی ای کرده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال در نظام طولی هرچقدر عالم وجود نازل شود از وحدت به کثرت می‌گراید و لذا احدیت و واحدیت در جای خودشان هستند و مظاهر آن‌ها است که در عالم شهادت نزول می‌کنند. موفق باشید
7031
متن پرسش
سلام خسته نباشید سوالم این است که چرا با اینکه برای انجام عبادات (مثلا روزه قضا)تلاش میکنیم اما مسائلی پیش می آید که این توفیق از ما سلب می شود . به عبارتی آیا ممکن است گناهی مرتکب می شویم که باعث این سلب توفیق می باشد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امام سجاد«علیه السلام» وجوهی از علت بی توفیقی را در دعای ابوحمزه چنین توصیف می فرمایند: اَللّـهُمَّ اِنّی کُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَیاْتُ وَتَعَبَّاْتُ ، خدایا من هر زمان پیش خود گفتم که دیگر مهیا و مجهز شده‌‌ام وَقُمْتُ لِلصَّلوةِ بَینَ یدَیکَ وَناجَیتُکَ اَلْقَیتَ عَلَی نُعاساً اِذا اَنـَا و برخاستم برای خواندن نماز در برابرت و با تو به راز پرداختم تو بر من چرت و پینکی را مسلط کردی در آن هنگامی که صَلَّیتُ وَسَلَبْتَنی مُناجاتَکَ اِذا اَ نَا ناجَیتُ مالی کُلَّما قُلْتُ قَدْ داخل نماز شدم و حال مناجات را از من گرفتی در آن وقتی که به راز و نیاز پرداختم، مرا چه شده است که هرگاه با خود گفتم صَلَُحَتْ سَریرَتی وَقَرُبَ مِنْ مَجالِسِ التَّوّابینَ مَجْلِسی عَرَضَتْ باطن و درونم نیکو شده و نزدیک شده از مجالس توبه‌کنندگان مجلس من، گرفتاری لی بَلِیةٌ اَزالَتْ قَدَمی وَحالَتْ بَینی وَبَینَ خِدْمَتِکَ سَیدی لَعَلَّکَ عَنْ و پیش آمدی برایم رخ داده که پایم لغزش پیدا کرده و میان من و خدمتگزاری‌ات حائل گشته، ای آقای من، شاید مرا از در بابِکَ طَرَدْتَنی وَعَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی مُسْتَخِفّاً خانه‌ات رانده‌ای و از خدمتت دورم کرده‌ای یا شاید دیده‌ای سبک شمارم بِحَقِّکَ فَاَقْصَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ حقت را پس دورم کرده‌ای یا شاید دیده‌ای از تو رو گردانده‌ام پس خشمم کرده‌ای یا شاید مرا وَجَدْتَنی فی مَقامِ الْکاذِبینَ فَرَفَضْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی غَیرَ شاکِر در جایگاه دروغگویانم دیده‌ای پس رهایم کرده‌ای یا شاید دیده‌ای سپاسگزار لِنَعْمآئِکَ فَحَرَمْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنی مِنْ مَجالِسِ الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَنی نعمت‌هایت نیستم پس محرومم ساخته‌ای یا شاید مرا در مجلس علما، نیافته‌ای پس خوارم کرده‌‌ای اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی فِی الْغافِلینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیسْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ یا شاید مرا در زمره غافلانم دیده‌ای پس از رحمت خویش بی بهره ام کرده‌ای یا شاید رَاَیتَنی آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالینَ فَبَینی وَبَینَهُمْ خَلَّیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ لَمْ مرا مأنوس با مجالس بیهوده گذرانم دیده‌ای پس مرا به آنها واگذاشته‌ای یا شاید تُحِبَّ اَنْ تَسْمَعَ دُعآئی فَباعَدْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمی وَجَریرَتی دوست نداشتی دعایم را بشنوی پس از درگاهت دورم کرده‌ای یا شاید به جرم و گناهم کیفرم داده‌ای کافَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیآئی مِنْکَ جازَیتَنی موفق باشید
4052
متن پرسش
با سلام و احترام استاد عزیز حرکت جوهری را هرچی می خوانم نمی فهمم چکار کنم کتاب جانبی هست در کنارش مطالعه کنم ؟با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی بی‌کاری وقتی موضوعی را که دانستن آن واجب شرعی هم نیست، دنبال می‌کنید! باید اگر علاقه‌مند به آن بودید و استعداد فهم آن را داشتید آن را دنبال کنید. تلاش کنید قدرت تدبّر در قرآن و روایات از شما تلف نشود. موفق باشید
2975

انسان آزادهبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم میخواستم بدانم انسان آزاده یعنی چه کس؟وچگونه می توان آزاده بود باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آزاده یعنی کسی که حق را می‌شناسد و بر دفاع از حق پافشاری می‌کند و هیچ تعلق و تحزبی موجب نمی‌شود که از دفاع از حق کوتاه بیاید. موفق باشید
2901
متن پرسش
با سلام سؤالات سری 12 و 13 و 14 را پاسخ نداده اید، ما منتظریم. از آنجا که شما فرمودید در هر بار تنها یک سؤال بفرستم، لذا زین پس به جای «سری» از واژة «سؤال» استفاده میکنم: سؤال15: آیا «لم‌یَرَ فیه غیرَ صوابٍ» به این معنی نیست که: «هر چیزی (در اقوال یا افعال) از او صادرشود، صواب و درست است.»؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- سؤالات 12 و 13 و 14 مشاهده نشد. جواب سؤال 15- بنده این طور می‌فهمم آن زعیمی را که خداوند برای اصلاح امور بندگانش انتخاب کند از همان جهت طوری او را مدد می‌نماید که غیر صواب از او صادر نشود. موفق باشید
1747
متن پرسش
سلام علیکم جناب آقای طاهر زاده طبق آیه ی (ربنا الذی اعطی کل ... ) و مقام وصل و مقام جمع الجمعی ، آیا خدا ما را ناقص بد آفرید و ما را از مقام وصل (انسانیت) جدا کرد تا ما به کمال برتر دست یابیم. در صورتی که خدای متعال هیچ چیز و عمل او ناقص نیست ، ما را از روح خود آفرید. سوالات 1. خطاب آیه ی مبارکه (انتم الفقرا ...) در کجاست ؟ در مقام وصل یا در مقام فراق(ناسوت) ؟ 2. چرا خدا مارا ناقص بد آفرید تا به وسیله ی بندگی و ... به کمال برتر دست یابیم؟ 3. چرا وجود (هست) ما ناقص است؟ هست ما از خداست چرا باید خدای متعال این کار را کند؟ 4. کسی که جهنمی شده ، اعتراض نماید خدایا تو که می دانستی من توانایی بندگی را ندارم چرا در این دنیا آوردی؟ من به همان مقدار در مقام وصل (نیستان) راضی بودم ، چرا این کار را کردی ؟ مرا از مقام وصل جدا کردی؟ از این که راهنمایی ام می کنید سپاسگذارم و در حق تان دعا می کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام از آن‌جایی که امکان ،ذاتی انسان است و هر ممکن‌الوجودی، ممکنِ بالذات است و امکانش از خودش است، پس خداوند آن امکان رابه او می‌دهد و آن موجود می‌شود «واجب بالغیر» و آیه‌ی مورد بحث ما را متذکر همین نکته می‌کند که خداوند خلقت هر شیئی‌ای را به او می‌دهد و پس از آن شرایط به کمال‌رسیدن آن مخلوق را فراهم می‌کند. انسان در مقام ذات عین فقر است. ذات ما عین ربط به حق است، خداوند ما را ناقص خلق نکرد، اقتضای ذاتی هر مخلوقی عین ربط به حق است، حال موجود مختاری مثل انسان اگر خواست مطابق ذات خود انتخاب کند بندگی را انتخاب می‌کند تا در تشریع مطابق تکوینش عمل کرده باشد. خداوند مطابق تقاضای ذاتی جنبه‌ی امکانی مخلوقات به مخلوقات فیض وجود می‌دهد در این حال معنا نمی‌دهد کسی به خدا اعتراض کند چون می‌دانستی من بد می‌شوم نباید مرا خلق می‌کردی. بدشدن و خوب‌شدن مربوط به انسان‌ها است که باید جنبه‌‌های بالقوه‌ی خود را فعلیت بخشند. مقام وصلی که قبل از خلقت برای هرکس پیش آمده مربوط به فطرت و جنبه‌ی بالقوه‌ی اوست و مربوط به او نیست تا برای او بماند. در ضمن جواب شماره 1364 در رابطه اعیان ثابته ممکن است برای جواب قسمت اول سوالتلن مفید باشد . موفق باشید
18430
متن پرسش
با سلام استاد: بنده طلبه هستم و سوالی خدمتتان داشتم: استاد از نظر برون دینی و عقلی که نگاه کنیم انسان مختار است و به حکم عقل باید میان مکاتب و ادیان گوناگون بررسی کند و هر کدام را که به نظرش حقیقت آمد انتخاب کند. از دید درون دینی هم این مسئله در فرهنگ اسلامی تاکید شده است حال سوال این است که اگر انسان پس از تحقیق و بررسی نتیجه گرفت که فلان مکتب حق است و بعد از مدتی مکتب و یا دین دیگری را انتخاب کرد از جهت درون دینی و برون دینی مشکلی ندارد. ولی چگونه است که برخی از اساتید یا حتی بزرگان تغییر مکتب یا دین را برنمی تابند و نشان از تشتت و دمدمی مزاج بودن انسان می گیرند؟ آیا واقعا تشتت با این مسئله متفاوت نیست؟ مثلا آقای ملکیان آن طور که خود گفته پنج دوره فکری داشته است آیا به نظر شما این اشکالی دارد؟! خود ایشان مي‌گويد: «تغيير انديشه و فكرم حاصل تبعيت از مد روز نبوده است؛ واقعا از سر حقيقت‌طلبي است و از اين موضوع خوشحال هستم.» یا مثلا در جای دیگری می گوید: «من فضاهای زیادی را تجربه کرده ام و دوره های فکری متفاوتی را پشت سر گذاشته ام. خیلی ها از بچگی به من می گفتند تو دمدمی مزاج و بوالهوس هستی و خود من البته این تفسیر دمدمی مزاجی را قبول ندارم. گمان من این است که از بچگی به قدری حقیقت طلبی برایم مهم بود که در هیچ قالبی نمی گنجیدم و هر وقت فکر می کردم که اینجا دیگر حقیقتی به دستم نخواهد رسید آن فضا را رها می کردم.» خواهشمندم مفصلا جواب دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن علماء‌آن است که ملاک، توحید الهی است. آیا بالاتر از توحیدی که در اسلام مطرح است در سایر ادیان وجود دارد که کسی بخواهد از اسلام به دین و مکتب دیگری عدول کند؟ و یا این‌که از این طریق توطئه‌ای را به صحنه می‌آورد چرا که هیچ وقت هیچ عاقلی از چیز برتر به چیز پایین‌تری عدول نمی‌کند. آقای ملکیان، خودشان در صحبتی که در دانشگاه صنعتی اصفهان داشتند می‌گویند «عقل در فهم خدا ناتوان است» حال چگونه می‌توانند از حقیقتی سخن بگویند که لازمه‌ی درک آن عقل است؟ با کدام عقل می‌خواهند به حقیقت برسند که می‌گویند مسیرشان عقلانیت و اخلاق است؟ از این تناقضات عجیب و غریب در سخنان ایشان بسیار است و اگر خودتان دقت کنید می‌بینید که قضیه، نفس اماره است نه تحقیق عالمانه. موفق باشید

14224

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با توجه به اینکه برخی از دوستان عزیز اقدام به راه اندازی کانالی در تلگرام کردند بنده دیدم هیچ کدام از کانالها متاسفانه کامل نیستند. لذا تصمیم گرفتم اگر شما اجازه ای صادر کنید کانالی راه اندازی کنم که به صورت (سیر مطالعاتی که شما می فرمایید با شماره بندی) مطالب کتابها را بارگذاری کنم. یعنی مطالب درس درس باشد یا شماره شماره. یعنی کسی که وارد این کانال می شود مطلب یاد بگیرد نه اینکه مطالب پخش و پراکنده ذهنش را برهم بزند. با دعای استاد این کانال بهترین کانال نشر سخنان شما می شود. کانال ساحت حضور که یکی از دوستان زحمت کشیدند فقط پرسش و پاسخ است ولی کانالی که بنده راه اندازی کردم و منتظر دستور شما هستم اینگونه نیست. مطلب است. درس است. بخاطر این مهم چند خواهش داشتم از جنابعالی. 1. اجازه این کار را بدهید. مطمئن باشید از عهده اش بر می آیم ان شاءالله. 2. کانال ما را در سایت بزنید تا همه بیایند (کانال تلگرامی. قیم المیزان) 3. می خواهم از کتاب جوان و انتخاب بزرگ شروع کنم. به نظرتان سیر به چه صورت باشد بهتر است؟ این هم لینک کانال: Telegram.me/ghaiemolmizan التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نباید به صورت مستقیم وارد این امور بشوم و همان‌طور که به حکم وظیفه نسبت به انقلاب و اسلام سعی کرده‌ام مثل یک بسیجی پشت خاکریز در صحنه‌ی تاریخ انقلاب اسلامی هرچند به صورت جزیی حضور داشته باشم، جنابعالی و هرکس دیگر که به دنبال هویت معنوی خود مطابق این تاریخ است، باید برای خود فکری بکند. در این رابطه است که اگر به نظرتان رسیده از این طریق که می‌فرمایید کاری می‌توانید انجام هید، منتظر تأیید یا ردّ کسی نباشید. در مورد قراردادن آدرس کانال بر روی سایت «لب المیزان» پس از مدتی که فعالیت خود را شروع کردید شورای سایت با بررسی که می‌کند، این کار را انجام می‌دهد و در مورد طرح کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» به نظرم کار خوبی می‌شود به این صورت که مخاطب شما سعی کند در رابطه با موضوعات مطروحه فکر نماید. موفق باشید

13866
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر: اگر دختری کمبود محبت داشته باشد چگونه می تواند آن را جبران کند؟ در حالی که امکان ازدواج ندارد و این نیاز او را آزار می دهد و از جانب محارم هم تامین نمی شود؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال انسان از طریق فطرت که اصیل‌ترین بُعد هرکس است با خدا می‌تواند اُنس بگیرد و نیاز حقیقی‌اش را برطرف کند. و اگر کسی بتواند راه خود را از طریق قلب به سوی خداوند بگشاید، از همه‌ی این کمبودها و نقص‌ها آزاد می‌شود و فریاد برمی آورد:

مُرده‏ بدم‏ زنده شدم، گريه بدم خنده شدم‏

 

دولت عشق آمد و من دولت پاينده شدم‏

     

چيزهايى را مى‏ بينيد كه قبلًا نمى‏ ديديد. بعضى از چيزها را كه ديدنى مى‏ پنداشتيد و ارزش نظركردن نداشت، ديگر نمى‏ بينيد. موفق باشید

12869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار: بنده چند ماهی است که دیدم به زندگی عوض شده و عالم را به گونه ای دیگر می بینم. قبل از آن خیلی آدم ناامیدی بودم و فکر می کردم هر کار خوبی هم انجام بدم چون خدا توی حساب خیلی دقیقه آخر کارم جهنمه، اما خواهری دارم که سیر کتابای شمارو می خونه و خیلی با هام صحبت کرد و متدین هم هست. من نیز به حرفاش گوش دادم و از طرف دیگه یکی دو تا از کتابای شما رو که خوندم و دیدم بکل عوض شده و بعد از اینکه در خواب دیدم امام زمان (عج) امده و من یاریشان کردم و در همان عالم خواب گفتم باید نزد فلان عالم بروم تا خوب شووم به این انسان شریف زنگ زدم و ماجرا را گفتم و ایشان هم کمک کردند و همان باعث شد جدی تر وارد مسیر سیر الی الله شوم تا اینکه خدا توفیق داد و سه ماه پیش به زیارت خانه خدا رفتم که خود بر توفیقات بنده افزود و خیلی بر من تاثیر گذاشت. استاد بزرگوار من اهل نماز صبح نیستم هر کار می کنم هم نمی تونم نماز صبح بخونم یک بار از یکی از علما صاحب نفس پرسیدم چه کنم توفیق دیدار امام زمان (عج) را داشته باشم ایشان گفتند نماز شب بخوانم نمی دانید با چه شور و شوقی نماز شب می خواندم اما نماز صبحم قضا می شد شب تا ساعت 2 بعد از نیمه شب بیدار بودم و نماز شب می خواندم اما نماز صبح نه چون می دانستم حتی اگر نماز شب نخوانم و به امید نماز صبح زود بخوابم باز هم بیدار نمی شوم برای همین با خود گفتم نباید اجازه بدم شیطان توفیق نماز شب را بگیرد برای همین هم اینکار رو کردم، تا اینکه در خصوص اینکه چه کنم نماز صبحم را بخوانم از شما پرسیدم و شما فرمودید فعلا قضاش رو بخونم تا جاش توی قلبم باز شه و دو تا کتاب هم معرفی کردید اما وقتی از همین عالم بزرگوار گفتم که من نماز شب را می خوانم و صبحم را قضا می خوانم گفت نه اینکار را نکن شما نماز صبح را بخوان نماز شب را هم اگر توانستید قبل از نماز صبح وگرنه اشکال ندارد بعد از نماز صبح بخوان، به این شکل برکات خیلی زیادی برایتان خواهد داشت. منم اولین نماز صبح و نماز شبم را خواندم و الان دو ماه است که نه دیگر نماز صبح می خوانم و نه همان نماز شب را نمی دانم باید چه کنم؟ این عالم بزرگوار شاید بر من سخت می گیرد شاید هم نه من آدم تنبلی هستم. یک بار خواب دیدم که شب تاریکی است و من با پسرم از دره ی ترسناکی که پر از خار شتر هست بالا می رویم با سختی تا خودم را به نزد این عالم برسانیم شب از نیمه شب گذشته بود رسیدیم به در خانه خیلی قدیمی که این عالم در آن منزل داشتند و گویی قبل از آن مولا علی (علیه السلام) در آن سکونت داشتند وارد خانه شدیم تا ایشان را ببینیم، پسر کوچک ایشان جلو آمد و گفت حاج آقا خوابند شما بروید و وقت دیگری بیایید من هم گفتم باشد، در همان حین بالای حیاط خانه اسبی ظاهر شد که نوری درون شکمش شروع به تابیدن کرد و تمام آن اسب نورانی شد، اسب شیهه ای کشید به نشانه اینکه این عالم خواب هستند در حیاط و بالا نیایم من هم با خودم گفتم من که نمی خواستم بالا بیام چرا این اسب اینچنین می کند. خلاصه برگشتم به پسر حاج آقا گفتم الان هوا خیلی تاریک است و من با این بچه کوچک خیلی می ترسم از این دره برگردم گفت من باهاتون میام ضمن اینکه مردی هم مرا تعقیب می کرد و من از او می ترسیدم پسر راه افتاد در حالیکه عصایی در دست داشت و پیشاپیش حرکت می کرد، به دره رسیدیم این پسر عصا بر زمین می زد و همه جا روشن و سبز می شد و گل سبز می شد جالب اینکه از آن خار شترهای درشتی که در پایم فر می رفت وقتی که آنها را از پا در می اوردم به سرعت خوب می شد با کمال تعجب به پسر گاه می کردم که عصا بر زمین می زد و همه جا گلستان می شد حتی مرد غریبه ای که دنبالم بود نیز با تعجب نگاه می کرد پسر حاج آقا ضمن اینکار زیر لب می گفت ان قلت... یادم نیست دقیقا چه می گفت من هم همان را تکرار می کردم و می گفتم این است پاداش کسانی که خدا را عبادت کنند به پسر دو ساله ام که پشت سرم بود نگاه کردم به این معنی که بیا ببین وعده خدا حق است نظر شما در مورد این خواب چیست؟ استاد بزرگوار و در مورد نماز صبحم چه کنم؟ دوست ندارم حالات معنوی ام را از دست بدهم و الان هم برنامه ریزی کرده ام و کتابهای شما و استاد مطهری را می خوانم و می خواهم از این به بعد دیگر گونه زندگی کنم. با تشکر و سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست اگر بتوانید زود بخوابید و نزدیک آفتاب‌زدن، برای نماز صبح بیدار شوید و دو رکعت نماز سریعِ خواب‌آلوده بخوانید و دوباره بخوابید؛ این نسبت به نماز شب ترجیح دارد، مگر این‌که نتوانید و همان‌طور که عرض کردم در اسرع وقت نماز صبح‌تان را قضا کنید. موفق باشید

11679
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد عزیز: برای بیان مباحث معرفت نفس برای مقطع دبیرستان چه منبع و کتابی معرفی می نمایید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شروع کنید و بعد از آن «ده نکته از معرفت نفس» و «آشتی با خدا» را ادامه دهید، خوب است. موفق باشید

10782
متن پرسش
با سلام و درود به استاد گرامی: مستحضر هستید که این روزها شبکه های اجتماعی بخصوص وایبر بسیار همه گیر شده است. وایبر که کاربرد آن در موبایل بسیار سهل و ساده هم هست روزانه وقت بسیاری از مردم کشورمان را به خود اختصاص داده است که البته به جرات می‌گویم ۹۰ درصد محتوای آن ارسال جوکهای متعدد است که عموم آنها هم مسخره کردن و یا شوخی با قومیتهای مختلف (لر و ترک و اصفهانی و...) است. نظر استاد با این مقوله جدید چیست؟ آیا به نظر شما این مقوله موضوعی از پیش طراحی شده برای انحراف و سرگرم کردن و ایجاد وهم در مردم نیست؟ شاید بد نبود استاد عزیز در این زمینه به صورت خاص بررسی و جزوه ای برای راهنمایی جوانان ارایه می نمودند. باور نمی کنید بسیاری از جوانان حتی معتقد و‌ مومن درگیر این موضوع هستند و شاید متوجه نیستند که آرام آرام در حال استحاله هستند. این را من به عینه در مورد بعضی دوستان حس کرده‌ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانیم این نسل را متوجه کنیم که در تاریخی قرار دارد که می‌تواند اهدافی بسیار متعالی و تاریخ‌ساز را دنبال کند، از روح فرهنگ مدرنیته که کارش باطل‌کردن عمرها است فاصله می‌گیرد. موفق باشید
10463
متن پرسش
سلام علیکم: بنده با توجه به اینکه سیر معرفتی شما را دنبال می کنم اما هنوز بعضی سوالات برای بنده حل نشده است البته خدا را شکر می کنم که شیعه هستم، ائمه را خیلی دوست دارم خدا را، حجاب را، نماز را و... با وجود اینکه مانند سایرین از وضع خوبی برخوردار نیستم خیلی از خدا راضیم و اگر نارضایتی باشد از خودم ناراضیم. آیا این راضی به رضای خدا بودن نوعی ایستایی در زندگی نیست؟ با این وضع یکی از سوالاتی که برای یکی از دوستان پیش آمد و من نتوانستم جواب بدهم این بود که چرا شما می گویید شیعه حق است؟ با توجه به این که جمعیت زیادی اهل دین های دیگر هستند و یا مذهب سنی نسبت به شیعه جمعیت زیادی را در بر دارد؟ حال آیا این که پاسخ کاملی نتوانم به این سوالات بدهم این دلیل این است که بنده در اعتقادات ضعیف هستم با وجود اینکه اعمال واجب را حتی الامکان به جا می آورم حتی مستحبات را؟ و آیا اینها از قشر سوالاتی است که ممکن است در برزخ برای بنده پیش آید؟ لطفا پاسخ را فقط به ایمیل بنده ارسال کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- راضی‌بودن به رضای خدا به آن معنا است که متوجه ارزش الطاف الهی که به ما شده است باشیم و به این معنا نیست که بیکار باشیم و جهت کمال برتر، تلاش نکنیم 2- گاهی موضوعات برای خودمان حلّ است و متوجه می‌شویم با شیعه‌بودن به آنچه لازم است برسیم می‌رسیم و گاهی باید خود را آماده کنیم تا شبهاتی که برای دیگران پیش می‌آید را جواب بدهیم. حال اگر نتوانیم جواب شبهات دیگری را بدهیم به این معنا نیست که در عقاید خود مشکل داریم، بلکه بدون آن شبهات سیر خود را ادامه‌ داده‌اید. آری بقیه‌ی ادیان باید از خود بپرسند آیا واقعاً همه‌ی آنچه برای زندگی معنوی در دین خود جستجو می‌کنند کافی است؟ آیا دینی که برای خدا، پسری قائل است، راضی‌کننده است و یا به قول «یاسپرس» با هزار وصله‌پینه باید خود را قانع کنیم؟ و یا دینی که برای ادامه‌ی خود نظر به امام معصوم ندارد دین کامل و قانع‌کننده‌ای است؟ موفق باشید
10048

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد: در کتاب «معاد بازگشت به جدی ترین زندگی» صفحه 62 در پاراگراف آخر شما جهت توضیح بیشتر درباره نحوه حضور مومنان در برزخ داستان مومن آل یاسین را مطرح فرموده اید اما به اشتباه نام مومن آل فرعون و همراهی او با حضرت موسی علیه السلام ذکر شده است. شهید مطهری هم در کتاب معادشان توضیح می دهند دلیل اینکه به آن شخص یاری دهنده آیین رسولان فرستاده شده مومن آل یاسین می گویند این است که داستان این مومن در سوره یس آمده و بنا بر سیاق مومن آل فرعون و این دو مومن دو فرد متفاوتند و آنی که شما بنا بر آیه 27 سوره یس در مقام توضیح هستید مومن آل یاسین است نه مومن آل فرعون. جسارت بنده را ببخشید. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این اشکال از آن جهت که شما می‌فرمایید وارد است ولی از آن جهت که جریان بحث این مؤمن در سوره‌ی یاسین آمده عرض شد مؤمن آل یاسین. باید گفته می‌شد مؤمن سوره‌ی یاسین تا با حبیب نجّار اشتباه نشود. موفق باشید
8728

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
س 1 : در زمان حکومت 5 ساله حضرت علی (ع) چرا به قدر نیاز نیرو تربیت نکردند که بعد از خودشان آن نیروها پشتیبان امام حسن (ع) باشد تا او هم بتواند قیام کند؟ س 2 : فرق ترور فتک و اغتیال چیست؟ ... چون ترور ترور است و آیا کسی را در خواب کشتن جوانمردیست ....؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- به نظرم امیرالمؤمنین در آن فقر تاریخی تلاش خود را کردند با این‌که مجبور شدند در این مدت سه جنگ را مدیریت کنند و کشته‌ی زیادی بدهند 2- جناب آقای مصطفی صادقی کتابی تحت عنوان «پیامبر«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» دارند که در آن‌جا به صورتی کاملاً محققانه این موضوعات را بحث کرده‌اند که لازم است به آن کتاب مراجعه فرمایید زیرا نکات دقیقی مطرح است که از حوصله‌ی یک سؤال و جواب بیرون است. ایشان حتی دلایلی از سیره‌ی رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌آورند که دستور ترور بعضی از دشمنان اسلام را می‌دادند. موفق باشید
7770
متن پرسش
سلام علیکم اجمالا سوالم را مطرح می کنم آنچه که ما از حکمت متعالیه و اصالت وجود فهم کرده ایم و سعی کرده ایم که حضورا درک کنیم، آن است که آنچه که بدون واسطه از واقعیت بماهو واقعیت حکایت می کند، مفهوم وجود است نه سایر مفاهیم که ماهوی هستند. و درکلام برخی شارحین و همچنین در برخی عبارات جنابعالی در کتب مختلف تان، برمی آید که مفاهیم همه اعتباری اند، حتی مفهوم وجود و انچه اصیل است، خود وجوذ است سوال اینجاست که مفهوم وجود با خود وجود تفاوتی دارد؟ چه؟ و آیا مفهومی که اعتباری ست و اصالتی ندارد، می تواند از واقعیت عینی بدون واسطه، حکایت کند؟ چگونه؟ و سوال دیگر که شاید بی ربط به سوال قبل نباشد، آن است که منظور از وجود دقیقا چیست؟ آیا منظور وجود مطلقی ست که عالم را فراگرفته و همه چیز طلق ملک اوست؟ یا منظور، وجود هرشیئی ست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: گفت: «چون گهر در بحر گوید بحر کو .... و آن خیال چون صدف دیوار او»، «گفتن آن کو حجابش می‌شود.... ابرِ تابِ آفتابش می‌شود». همه‌ی مشکل آن است که از «وجود» می‌پرسی، در حالی‌که تا از «وجود» بپرسی «گفتن این کو حجابت می‌شود» از چیزی که فقط می‌توان با تجربه‌ی هستی خود به آن نظر کرد سؤال می‌کنی؟ در حالی که تنها از ساحت حضور خود می‌توانی آن را احساس کنی. همه‌ی مشکل در این است که می‌پرسی «مفهوم وجود با وجود چه تفاوتی دارد؟». «بودن» یک درک حضوری است و خودش خود را می‌نمایاند و افق هستی تو است بدون هیچ نحوه مستوری، آشکارشدگی‌اش به نحوه‌ی نگاه شما بستگی دارد و نه به سؤال کردن‌تان. پدرم در آمده تا در شرح کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» این را متذکر شوم تا بفهمیم حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در تفسیر سوره‌ی حمد به کجا اشاره دارند. ما تنها با وجود است که می‌توانیم با عالم ارتباطی درست برقرار کنیم و آن‌ از مستوری نسبت به ما خارج می‌شود و در عالَم ما احساس میگردد. موفق باشید
6785
متن پرسش
با تشکر از راهنمایی استاد طاهر زاده و نیز نظرات دوست عزیمان. با کمال میل از راهنمایی ایشان استفاده خواهیم کرد. ضمنا در تیم ما متخصص طب سنتی نیز وجود دارد. از جمله نکات خوبی که ایشان هم قبلا مطرح کرده بودند همین است که: "بر اساس فلسفه مبنایی طب سنتی ایرانی، وحدت موجود در اشیاء مرکب، حقیقی است و اعتباری نیست. به عبارت دیگر کل، می تواند خاصیتی داشته باشد که غیر از جمع جبری اجزاء آن باشد و در هیچ یک از تک تک اجزائ آن نباشد. لذا یافتن جزیی در موجودات که توجیه کننده تمام یک خاصیت مشخص باشد، کار دقیقی نیست." با وجود این دیدگاه، نمی توان اثرات اجزا را در ایجاد یک خصوصیت در کلیت یک شیء منکر شد وبالاخره این تطبیق و بررسیرابطه با مبانی اثبات شده طب جدید که اکثرا تجربی میباشند باید از جایی شروع شود. لازم به ذکر نیست که دنیای غرب با رویکرد تجربی صرف به علوم دچار اشتباه بزرگی شد از این جهت که منکر سایر روشهای شناخت و برداشت علمی گردید والا خود تجربه و علم تجربی در حیطه هایی که حقیقتا تجربی هستند کاملا قابل دفاع است؛ به شرطی که پایش را از گلیمش دراز تر نکند و در جایی که تجربه پذیر نیست نظر ندهد و یا لااقل نظر قطعی و با ادعای علمی ندهد. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌دانید اطباء سنتی نیز با نظر به کلیات نفس از تجربه و عکس‌العمل‌های جسم استفاده می‌کردند ولی چون رویهمرفته تصور درستی از رابطه‌ی بین جسم و نفس داشتند نتیجه‌ی کارشان مفیدتر بود. موفق باشید
5856
متن پرسش
سلام علیکم برای حاجت گرفتن از معصومین (ع) چه مقدماتی و شرایطی لازم است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: باید از طریق معرفت نفس جایگاه حقایق غیبی را شناخت. موفق باشید
5739
متن پرسش
با سلام.اینکه می گویند:تا یار که را خواهد و میلش به که باشد،واقعا در مورد خداوند صادق است؟واقعا پشت پرده چیزهایی است که ما خبر نداریم؟واقعا بعضی ها انتخاب می شوند؟ یا اینکه جناب حافظ می گوید:گر چه وصالش نه به کوشش دهند،هر قدر ای دل که توانی بکوش.استاد من واقعا در زندگی مشاهده می کنم بعضی ها یک چیزهایی دارند که بقیه ندارند یک جور خوبی ذاتی یک جور خاص بودن یک جور درک و فهم خیلی عمیق که وقتی دقت می کنی می بینی هیچ ربطی به اکتساب ندارد.انگار برگزیده هستند.شما اینچنین افرادی را دیده اید؟بعضی ها هر چقدر زور می زنند و تلاش می کنند نمیشود که نمیشود، نمی توانند.شما قبول دارید؟من همیشه احساس می کنم یک نظر خاصی با بعضی ها است یک عنایت ویژه که با هیچ فرمولی قابل پیش بینی نیست و فقط به فرد داده اند و انگار در گرفتن آن عنایت خوش شانس یا مجبور بوده است!شما قبول دارید؟انسان به چهره بعضی ها نگاه می کند میفهمد این آدم خاصی است و بعدا آدم بزرگی می شود و خاص و ویژه است گرچه یک کودک یا یک آدم کاملا معمولی باشد.بعضی ها با سن کم یک افق هایی دارند یک حرف هایی می گویند که محال است آن را به دست آورده باشند یا کار خاصی انجام داده باشند که مثلا مورد عنایت واقع شده باشند.همیشه فکر می کنم اینها ذاتا یک چیز خوبی(که نمیدانم از کجا آمده) دارند یک گوهری در درونشان است یک برگزیدگی ای دارند که خدا همینجوری بهشان می دهد.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده هم قبول دارم ولی این جمله‌ی استاد آیت‌اللّه حائری شیرازی را هم قبول دارم که: «هرکه داراتر است بدهکارتر است» و لذا اگر ابتدا توفیقی به کسی دادند به همان اندازه سر او بیشتر به خطر است. بیا ما با همین پای لنگ، لنگان لنگان برویم و به رضایت الهی امیدوار باشیم چون او إن‌شاءاللّه از ما زودتر راضی می‌شود. موفق باشید
5648
متن پرسش
عرض سلام و خدا قوت مدتیه به خاطر تحصیل همسرم به همراه فرزند کوچکم از اصفهان به تهران مهاجرت کردیم. میخواستم اگه توصیه ای دارید بهم بکنید و بپرسم با وقتهای اضافه ای که در طول روز دارم چه کنم که بهترین استفاده رو کرده باشم؟ ممنونم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگز از فرصت پیش‌آمده در تعالی روح با عبادات و تدبّر در قرآن و رشد معارف الهی با مطالعه‌ و حضور در جلسات مذهبی، غفلت نکنید. موفق باشید
5497
متن پرسش
سلام. امیدوارم حالتون خوب باشد من اقا خامنه ای رو خیلی دوست دارم این حس دوست داشتن به حدی است که من عکس ایشان یا صحبت های ایشان رو که میشنوم ناخود اگاه اشک از چشمانم جاری میشه ولی خودم احساس میکنم این محبت همراه با معرفت نیست من زندگی نامه ایشان را خوندم . میشه شما منو راهنمایی کنید که چیکار انجام بدم معرفتم به اقا بیشتر بشه از شما ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این لطف خدا است به شما، سعی کنید با اُنس با معارف الهی مثل معرفت نفس این علاقه را عمیق کنید. موفق باشید
3653

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدر بعد از ازدواج، محبت و علاقه بسیار زیادی به همسرم پیدا کردم. البته وظیفه خودم می دانستم که خدا از من این طور می خواهد. اما بعد از دو سال این علاقه و محبت مرا بسیار اذیت می کند. احساس می کنم آن گونه که احتیاج دارم همسرم به من توجه و محبت نمی کند. و این موضوع ذهنم را زیاد مشغول می کند. یا بر سر اختلافاتی که طبیعی پیش می آیند صبر نمی کنم و موجب دامنه دار شدن اختلافات ما شده و همسرم را لجباز کرده است. چه کار کنم این عشق و محبت به تعادل برسد. همیشه ترس دارم این محبت در دل خودم یا دل همسرم به خاطر این مشکلات از بین برود. فکر می کنم محبت خدا در دلم کم شده. می گویند در یک قلب محبت دو چیز جای نمی گیرد. می دانم اگر خدا را در نظر داشته باشم هم صبر خواهم کرد هم آن گونه خواهم بود که شوهرم دوست دارد. اما خیلی اوقات نفسم اجازه نمی دهد و تصمیم اشتباه می گیرم و رفتار بدی می کنم. نمی دانم آیا باید محبت به همسر را کم کنم؟چطور عشق به خدا را در دلم زیاد کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (برای خودش) شما مسیر محبت را هرگز از دست ندهید، محبتی که خداوند در قلب شما انداخته از آن نوع محبت ها نیست که مانع محبت به خدا شود ولی مواظب باشید محبت به همسرتان موجب نشود که مزاحم او شوید، بگذارید او در اموراتی که به عهده دارد جلو برود و شما هم کمک‌اش کنید تا مسیر خود را درست طی کند. کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» شاید کمک کند. موفق باشید
2528
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد می خواستم بدانم اگر کسی گرفتار ترس شده باشد باید چکار کند با توجه به اینکه این از کمی توکل به خداوند است برای اینکه توکل انسان به خداوند زیادتر شود باید چه کرد؟ واساسا راهکار از بین بردن ترس چیست؟ (بیشتر سوال من در مورد کسی است که از جن وشبیه آن مثل اینکه دائم احساس حضور کسی پیش خود را دارد ووحشت می کند)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اساس ترس وَهم است و وَهم با عقل از میدان زندگی می‌رود. اموری که موجب تعقل می‌شود تفکر در قرآن و کتاب علمایی مثل شهید مطهری و علامه طباطبایی و آیت‌الله جوادی و حضرت امام است. ورزش هم می‌تواند واهمه را کنترل کندو مطالعه‌ی کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در این امر إن‌شاءالله کمک می‌کند. موفق باشید
2379
متن پرسش
سلام علیکم. استاد لطفا بفرمایید که اگر انسان بعد از صرف غذا حال عبادت نداشته باشد و به خاطر اینکه میداند اگر یکی دوساعتی نماز خود را به جهت صرف غذا به تاخیر بیندازد حال و حضور بیشتری میتواند پیداکند آیا این تاخیر در نماز همان سبک شماردن و تخفیف نماز است یا اینکه اتفاقا کار پسندیده ای هم هست. براساس روایات داریم که اگر نماز به تاخیر بیفتد نماز به شخص میگوید خداضایعت کند همانگونه که مرا ضایع نمودی و بصورتی سیاه در میآید و متذکر این نکته میگردد.علت اینکه نماز با صورتی سیاه متمثل ومتجسم میشودرا نیز بفرمایید.با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اوقاتی که حضرت حق برای نمازگزاردن و مناجات با خودش تعیین فرموده است یک فرصت است و تا آن‌جا که ممکن است نباید آن فرصت را از دست داد و آن را به تأخیر انداخت و از تغذیه‌ی روحانی پیش‌آمده محروم شد. رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» منتظر می‌ماندند تا وقت نماز بشود و معطل نمی‌کردند. باید سعی کرد به بهانه‌های واهی و با شیطنت‌های نفس امّاره خود را از فرصت پیش‌آمده محروم نکنیم و با این‌که به ما رخصت داده‌اند که در موقع اضطرار می‌توانیم آن را به تأخیر بیندازیم. روایتی که متذکر شده‌اید را که نماز به صورتی سیاه می‌اید ندیده‌ام اصل آن را بفرمایید تا بتوانم روی آن فکر کنم. موفق باشید
2366

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام سوالی شده به اینصورت که چرا نام حضرت علی علیه السلام درقرآن نیامده ولی نام ابولهبها آمده وحکمت یا دلیل اینکه نام اءمه علیهم السلام در قرآن نیامده رابیان بفرمایید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قبلاّ به این سؤال به طور نسبتاً مبسوط جواب داده شده است. موفق باشید
نمایش چاپی