بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2024
متن پرسش
سلام علیکم! با تشکر از پاسخ دوم شما به سوال بنده در مورد نحوه ارتباط با زنان فامیل. اما شما در سوال اول بنده در سوال شماره 1959 طوری صحبت کرده بودید که من اینگونه برداشت کردم که باید به زنان فامیل نگاه کرد. مثلا اینکه فرموده بودید:«چطور می‌شود انسان همسر برادرش را در خیابان ببیند و نشناسد، این یک مورد طبیعی نیست و حقوق آن خانم رعایت نشده است...» خوب این یعنی اینکه فرد باید به زن برادر خویش نگاه کند. و سایر موار پاسخ اول. اما در پاسخ دوم به شماره 1978 فرموده اید:«همچنان که دیدن نامحرم به معنای آن است که اراده کنیم او را ببینیم غیر از آن است که چشم ما به چهره ی او برخورد کند.» به نظر من این دو جواب تناقض دارد. بالاخره ما با اراده باید زن نامحرم را ببینیم یا خیر؟! اگر نباید ببینیم خوب وقتی نبینیم نمی شناسیم. پس آن دوست من که گفته بود من زن برادر خویش را دیدم ولی نشناختم طبیعی است. اما اگر این طبیعی نیست پس باید انسان زن نامحرم را ببیند. بالاخره کدام درست است!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: منظور بنده نگاه گذرا برای شناختن است. موفق باشید
1994
متن پرسش
با سلام استاد بزرگوار شما فرمودید اول اندیشه اتان را محکم کنید بعد حرکت کنید و چون اکثریت خدا را قبول دارند نیازی نیست خدا را برایشان اثبات کرد : این حقیر در حال خواندن برهان صدقین می باشم در حین مبحث گاهی افکاری کفر گونه به سراغم می آید مثلا ایا تو خدارو قبول داری و شک در برخی موارد حتی بدیهیات و کتاب دارد به پایان می رسد و من هنوز از لحاظ عقلی و قلبی قانع شدم و یقین نکرده ام آیا این گونه جلو رفتن صحیح است و به سراغ دیگر کتاب ها بروم یا خیر. بسیار ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جنگ بین عقل و قلب در این موارد جنگ مبارکی است، چون از یک طرف عقل قانع می‌شود و انسان گمان می‌کند پس کار تمام است که قلب به صحنه می‌آید و روشن می‌کند هنوز به هیچ‌چیز از نظر قلبی نرسیده‌اید به همین جهت تأکید می‌کنیم بعد از استحکام در امور عقلی از طریق رعایت احکام الهی قلب را به راه می‌اندازید تا آنچه را عقل فهمیده قلب بچشد. موفق باشید
1910
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد بزرگوار مصاحبه ای از شما دیدم که در مورد تحصیلات حوزویتان هم نوشته بود. می خواستم ببینم شما در دوران حوزه فقه هم خوانده اید؟و لزوم آنرا چه اندازه می دانید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فقه و اصول‌خواندن من در حدّ لمعه و اصول مظفر بوده است ولی برای یک طلبه فقه و اصول بیش از این ها لازم است. موفق باشید
18427
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به سوالاتی که از شما در مورد معمم شدنتان پرسیده شده و پاسخ های شما برای بنده سوالاتی پیش آمده که مطرح می کنم: استاد شما دلیل اصلی که برای معمم نشدنتان فرمودید این بوده که مطالعات لازم فقهی را نداشته اید مثلا در جایی فرمودین (چون به طور کامل فقه نخوانده‌ام نباید معمم شوم) و... البته در جایی دیگر از شرایط علمی لازم برای معمم شدن ذکر کردید: (از جهت علمی اولاً: بتواند به سوالات فقهی شایع مردم ـ با توجه به آگاهی اجمالی به اختلاف فتاوی و اطلاع از مبانی احکام (در حدّ کتب نیمه استدلالی مثل شرح لمعه) ـ پاسخ دهد همچنین لازم است در این مورد، به مطالعه‌ی احکام از رساله و عروه نیز بپردازد.) می خواستم بپرسم که 1. آیا منظورتان از مطالعات لازم فقهی همان است که در بالا متذکر شدید؟ 2. استاد در جایی فرمودید (معتقدم فعالیت‌های فرهنگی وقتی با لباس روحانیت باشد تأثیرش بیشتر است و جهت آن هم سالم‌تر خواهد بود) پس چرا در راستای تاثیر بیشتر فعالیت های فرهنگیتان اقدام به مطالعات فقهی و در نتیجه اقدام به ملبس شدن نکردید؟! با توجه به اینکه با خواندن مقداری رساله و آگاهی از اختلافات فتوا می توان به سوالات رایج مردم پاسخ داد 3. آیا طلبه ای که نخواهد مطالعات فقهی داشته باشد و صرفا بخواهد در زمینه های تخصصی دیگر مطالعه داشته باشد مثلا کلام و...نباید معمم شود؟ چون شما فرمودین (چون به طور کامل فقه نخوانده‌ام نباید معمم شوم) 4. به نظر بنده می رسد که در راستای کتب و جزواتتان و مطالبی که برای طلاب نوشته اید اگر جزوه ای هم به امر ملبس شدن اختصاص دهید و مسائل آن را بررسی کنید خیلی برای طلاب در شرایط امروز مفید باشد چون طلاب بسیاری در این مسئله درگیر هستند و کتبی که در این زمینه نوشته شده و مطالبی که از طرف اساتید مطرح شده به نظر می رسد کافی نیست و نمی تواند پاسخگوی دغدغه های طلاب و نگرانی ها و نا آرامی های آنان در این زمینه باشد. مثلا مطالبی که آیت الله طهرانی در امام شناسی آورده اند یا ... با توجه به اینکه بنده خود شاهد این مسائل در برخی از طلبه ها هستم. خواهشمندم مفصل پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی برای مفصل گفتن در این مورد ندارم. همین اندازه می‌توان گفت روی هم رفته برای اصلاح یک جامعه روحانیون تأثیر بیشتری دارند مگر آن‌که مخاطبان، خاص باشند و فرد هم در موقعیّت شناخته شده‌ای باشد. شرایط اولیه‌ی انقلاب چنین اقتضا کرد که برای افرادی امثال بنده امکان طرح مسائل معرفتی را بدون آن‌که لازم باشد معمم گردند بود و این به جهت شرایط خاص انقلاب به وجود آمد که افراد در یک نحوه اتحاد و یگانگی همدیگر را درک می‌کردند ولی بعد از آن، این موضوع به آن شکل به جهت گستردگی شهر منتفی شد و از این جهت افراد، با کسوت روحانی می‌توانند سخن دینی خود را بیشتر برای عموم قابل پذیرش کنند. موفق باشید.

18374
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و سنگ صبورمان حفظه الله: جناب استاد آیا پیام آیت الله مظاهری در فوت آیت الله هاشمی (ره) را افراط و عدم شناخت دقیق نمی دانید جملاتی از قبیل: «احدی نتوانست تا بدین حد اعتماد عمیق و محبت بی نظیر امام بزرگوار را به خودجلب کند!!!؟» لغت احدی تامل بر انگیز است پس شهید مطهری شهید بهشتی رحمه الله علیهما و.... مقام معظم رهبری چه می شوند؟ پس چرا امام (ره) ایشان را به عنوان جایگزین معرفی نفرمودند؟ «براستی شما که مفسر توانا و عمیق قرآن هستید» ایشان مفسر نو پرداز قرآن کریم بودند؟ کو کجاست این تفسیر نکند تفسیر راهنما را می فرمایند!!!!! «خدا رحمت کند ایشان را و زحمات ایشان را اجر دهد ولی واقعا ایشان همواره به همدلی هر چه بیشتر نیروهای معتقد به اسلام و انقلاب می اندیشید» لغت همواره عجیب است. آیا ایشان در همه صحنه های خطیر سنگ زیرین نظام جمهوری اسلامی بود؟ آری در بسیاری جاها بودند، اما لغت همواره شگفت انگیز است. پس چرا در فتنه 88 خانمان برانداز انقلاب هر چقدر رهبر معظم ناله می کردند سکوت جایز نیست دم نزدند و بعضا در جهت عکس موضع گرفتند؟ پس چرا حکم قوه قضائیه جمهوری اسلامی را به سخره گرفتند و دهها چرای دیگر؟ راستی آیت الله مظاهری حفظه الله به عنوان یک اسلام شناس سخنان ایشان را که دغدغه داشتند (که یک وقت عساکری پیدا شوند خانمی که قیافه زیبایی دارد او را نگذارند پیدا شود مناظر خوب را از دست مردم بیرون بکنند ) را نشنیده اند که معتقدند ایشان از صراط مستقیم خدمت به اسلام و آرمانهای متعالی آن تخطی ننموده اند. جناب استاد ما از آنهایی نیستیم که زحمات و خدمات آیت الله هاشمی (ره) را نادیده بگیریم و نگاه سیاه و سفیدی داشته باشیم ولی استاد عزیز واقعا بعضی مراجع ما را چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمداللّه که در جامعه چنین جوانان دلسوز و حکیمی مثل جنابعالی داریم. این تنها سخن و گله‌ی شما نیست، افراد دیگری نیز چنین گله‌هایی داشتند. ولی سعی کنید حکیمانه از این موارد بگذرید. حالا قبول دارید که چرا امام رضا«علیه‌السلام» مي‌فرمايند: «إِنَّ‌ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‌اي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينه‌ي او را گشاده مي‌گرداند. تا در مديريت خود کوچک‌ترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مي‌شود که در جواب‌گويي به هيچ نيازي در نمي‌ماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به‌خوبي مصلحت مردم را در نظر مي‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است. با توجه به سخن حضرت رضا (ع) معتقد می‌شویم رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» دارای مکتب هستند؛ آن‌هم مکتبی که به تأیید الهی در صحنه است. با تفکر در این موضوع، این سؤال باید برای ما طرح خواهد شد که چگونه باید این مکتب را از اجمال به‌تفصیل رساند. موفق باشید  

 


[1] - تحف العقول، ص443

17020
متن پرسش
سلام علیکم: خدا را برای همه نعمت هایش شاکر هستم و دعا گوی شما هستم. استاد عزیز برادری راجع به ظهور سلسه صفویه توسط جهان غرب برای جلوگیری رشد عثمانی نظری داشتند که: «جهان غرب برای شکست تنها امپراتوری اسلامی عثمانی جهان، با پروژه نفوذ به تشکیل دولت صفویه در ایران اقدام کرده است.» شاید سوال خیلی مهمی نباشد چون مربوط به جنس زمانه ما نیست اما وجود چهره های بزرگواری چون شیخ بهایی و علامه مجلسی ... که در زمانه خودشان شاید بهترین روش را برای ترویج شیعه با استفاده از بستر آماده شده استفاده لازم را برده اند. و با آن همه عظمتی که برای این بزرگواران معتقد هستیم آیا با پیش فرض سوال آن برادر باید بگوییم که علمای بزرگوار ما در مقطعی فریب آنها را خوردند یا بگویم آنها تا آن زمان که صفویه در رشد شیعه نقش داشت حمایت کردند. چون این خطر تحریف همیشه هست و برای هر نهضت وجود دارد. البته من نظرات قبلی شما راجع به صفویه را مطالعه کرده ام و چون اطلاعات بنده محدود بوده از شما می خواهم مرا در حل این مشکل فکری یاری دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسئله‌ی جایگاه صفویه، در تاریخی که صفویه ظهور کرد باید عنایت داشته باشید که تحقق چنین حرکتی برای علماء به‌خصوص، و برای شیعه به صورت اعم، در آن زمان یک رسالت تاریخی است تا از یک طرف چهره‌ی اسلام از حجابی که عثمانیان بر آن انداخته بودند آزاد شود و از طرف دیگر خطر نفیِ اسلام از طریق فرهنگ غربی شدت نیابد. زیرا اسلامی که عثمانیان ظهور داده بودند چندان نبود که با ظهور رنسانس و پشت‌کردن به مسیحیت به آن اسلام نیز پشت نشود. و در این راستا دولت صفوی خواسته و یا ناخواسته، رسالت تاریخی تشیع را محقق نمود. و اگر از طرفی همراه با غربیان به مقابله با عثمانیان پرداخت، از طرف دیگر هویت دیگری از اسلام به صحنه آورد که آن هویت، سراسر مثل حاکمان عثمانی شیفته‌ی غرب نبود آن‌طور که آتاترک دولت عثمانی را از نظر فرهنگی به غرب سپرد. و البته این بدین معنا نیست که دولت صفوی هوشیاریِ لازم را در حفظ کلیّتِ جهان اسلام از خود نشان داد و یا در رجوع به غرب، حکیمانه عمل کرد؛ بلکه عرض بنده بیشتر نظر به جایگاه تاریخی دولت صفویه دارد که اسلام را با هویتی بهتر از هویتی که عثمانیان نمایان کرده بودند، به ظهور رساند و عملاً جهان اسلام نسبت به این نوع هویت‌بخشی، تحت تأثیر بودند. موفق باشید

16243

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: طلبه ای هستم، متاهل، می خواستم بدانم چنانچه در شرایطی قرار بگیریم، که نیاز به پول داشته باشیم، ولی پولی نداشته باشیم، باید مقداری پول قرض کنیم و یا منتظر بمانیم تا خداوند روزی ما را برساند؟ به عبارتی دیگر، آیا قرض، با توکل بر خداوند، منافات دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرض در جای خود با توکل منافات ندارد مشروط بر آن‌که زندگی ساده‌ی طلبگی محفوظ باشد و در عین حال، نیازی به میان آید که تنها با قرض‌کردن رفع می‌شود. موفق باشید

15518

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: من خانمی هستم ... ساله دارای ...فرزند کوچک که فرصت های ناب جوانی خود را در غفلت و بی برنامگی از دست داده ام و فقط سرمایه ی اندکی از عمر برایم باقی مانده. 1. استاد گرامی آیا برای شروع سیر و سلوک (برای من) دیر نشده؟ اگر فکر می کنید دیر نشده، آدمی با شرایط من از کجا شروع کند؟ 2. آیا راه یا راه های میانبری برای من وجود دارد؟ ( که بتوانم با رفتن آن راه های میانبر کمی از عمر از دست رفته را جبران کنم) 3. من مشغول به تحصیل در رشته فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه ....هستم و نیمی از تحصیل خود را پشت سر گذاشته ام و هدفم از تحصیل این است که با پشتوانه ای محکم بتوانم در روستایی که ساکن آن هستم کار فرهنگی بکنم. ( آیا توصیه ای در این زمینه برای بنده دارید ؟)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سیر مطالعاتی روی سایت، إن‌شاءاللّه برای شروع خوب است 2- خود خداوند به حکم «إن‌ّ الحسنات یُذهبن السیئات» ضعف‌های گذشته را جبران می‌فرماید 3- مباحث رشته‌ی خود را جدّی بگیرید و سری هم به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بزنید. موفق باشید

14848
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم ضمن عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد محترم در ادبیات سیاسی اجتماعی امروز واژه های فراوانی با پیشوند هویت مانند (هویت فردی، هویت اجتماعی، هویت دینی، هویت ملی، هویت تمدنی، هویت تاریخی، هویت جنسیتی و ... بکار می روند که هرکدام خواستگاه متفاوتی در علوم مختلف مانند فلسفه، روانشناسی، علوم سیاسی، جامعه شناسی و ... دارد. در تمامی اینها هویت بعنوان یک واژه مشترک استعمال می‌شود ولی تعاریفی که هر یک از هویت ارائه می نمایند بسیار متفاوت است. به نظر می‌رسد در ادبیات تمدنی بحث از هویت غیرقابل اجتناب است و لازم است تا با مفهوم شناسی صحیح هویت، درک صحیحی از ترکیب هایی که هویت در آنها بکار رفته است حاصل شود تا وقتی سخن از هویت سازی تاریخی و تقابل هویتی انقلاب اسلامی با غرب به میان می آوریم عمق مفهوم این عبارت به درستی ادراک گردد. قطعا در این بحث مفاهیم اولیه هویت مانند وجوه تمیز شخصی از شخص دیگر و جامعه ای از جامعه دیگر و نیز به معنای شناخت نقش خود در نظام کلی جامعه برهمگان آشکار است لکن ابهامات و مناقشات زیادی در گفت و گو در این مورد به دست آمده که در قالب چند پرسش خدمت جنابعالی طرح می گردد: 1. اساسا مساله هویت انسان و جامعه ابعاد وجودی دارد یا ماهیتی؟ اهمیت این سوال آنجاست که ما هرجا از انقلاب اسلامی بحث نموده‌ایم پای تکامل الهی انسان براساس ربوبیت تاریخی حضرت حق در میان آمده و نظر دائما به وجود است ولی تعاریف موجود از هویت به اعتباریات فرد و جامعه نظر دارد. 2. هویت امری ذاتی و فطری است یا اکتسابی؟ اهمیت این سوال آن جا روشن می‌شود که می‌خواهیم یک فرد یا اجتماع را به لحاظ هویت دار بودن یا بی هویت بودن یا دچار بحران هویت شدن تفکیک کنیم و آن فرد یا جامعه را از وضع هویتی نامطلوب به وضع هویت مطلوب سوق دهیم و به اصطلاح هویت سازی کنیم. 3. آیا هویت امری بسیط است یا مرکب از عوامل متعدد است؟ روشن شدن پاسخ این سوال در آسیب شناسی هویت و هویت سازی لازم می نماید. 4. آیا هویت فرد، هویت جامعه را می‌سازد یا برعکس و یا این یک رابطه متقابل است؟ تا روشن شود در هویت تمدنی، تمدن نوین اسلامی از کدامیک باید به دیگری رسید تا چنین هویتی خود را ظهور دهد. 5. تاریخ چگونه بعنوان بعدی از هویت فرد و جامعه نقش آفرینی می کند؟ 6. آیا هویت یک فرد یا جامعه آنچه باید بشود است یا آنچه در خارج شده است؟ در نسبت با گذشته است یا در نسبت با آینده یا در نسبت با مطلوبی که باید تحقق یابد یا در نسبت با حقیقتی که باید به ظهور آید؟ ضمن عذرخواهی از تعدد سوالات و سپاس و قدردانی قبلی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در معنای هویت، نظر به وجود انسان در آن رابطه در میان است. مثلاً در هویت تاریخی، نظر به وجهِ وجودی انسان در نسبت او با تاریخ در میان است 2- این انسان است که در تعریف نسبت خود با موضوعات مختلف، هویت خود را شکل می‌دهد 3- هویت یک امر بسیط است 4- جامعه معناهای مختلف را در هر تاریخی به ظهور می‌رساند و افراد نسبت به آن معانی خود را شکل می‌دهند و برای خود هویت می‌سازند 5- زیرا تاریخ محلِ تجلّی اراده‌ی الهی است در هر دوره‌ای، و افراد در نسبت به آن دوره می‌توانند خود را معنا کنند و هویت ببخشند 6- این انسان است که باید آن را در خود محقق کند و به ظهور برساند تا بی‌هویت نباشد. موفق باشید

13699
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد گرامی: جوابی که حضرتعالی به سؤال یکی از دوستان در خصوص رزق داده اید (سؤال شماره 1649) با مطالبی که در کتاب رزق فرموده اید از جمله روایاتی چون: «لو أنّ ابن آدم هرب من رزقه کما یهرب من الموت ...» یا «لو کان العبد فی جحر لأتاه رزقه ...» و به طور کلی با روح روایاتی که در آن کتاب مطرح فرموده اید مغایرت دارد. به نظر می رسد انسان هایی که در اثر گرسنگی از بین رفته اند در واقع رزقشان تمام شده است نه اینکه کسی رزق آنها را از ایشان گرفته باشد. چرا که باز هم در کتاب جایگاه رزق روایاتی را بیان فرموده اید مانند "و لن یسبقک إلی رزقک طالب و لن یغلبک علیه غالب ..." که این پاسخ را رد می کند. ممنون می شوم ابهام را روشن فرمایید. با تشکر و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست می‌فرمایید و این به درجه‌ی یقن افراد بستگی دارد، ولی سیره‌ی ائمه‌ای که آن روایات را فرموده‌اند، طوری است که اولاً به دنبال رزق بوده‌اند، ثانیاً: در نهج البلاغه هست که حضرت می‌فرمایند: إنّ اللّهَ سبحانَهُ فَرَضَ فی أموالِ الأغنیاءِ أقواتَ الفُقَراءِ، فما جاعَ فَقیرٌ إلّا بما مُتِّعَ بهِ غَنی، و اللّهُ تعالى سائلُهُم عن ذلک.[1] خداوند سبحان خوراک تهیدستان را در اموال توانگران قرار داده است. پس، هیچ تهیدستى گرسنه نماند، مگر به سبب این که ثروتمندى از حقّ او بهره مند شده است. و خداى بزرگ در این باره از آنان بازخواست مى کند. موفق باشید

 


[1] - نهج البلاغة، حکمت ۳۲۸؛

12288
متن پرسش
سلام علیکم: 1. استاد بهترین شرح بر نهج البلاغه چیست؟ 2. آیا نسبتی بین کتب آشنایی با قرآن شهید مطهری با المیزان هست؟ و آیا به عنوان مقدمه خوب است آشنایی با قرآن کار شود؟ 3. معرفت النفس با معرفت الامام چگونه جمع می شود؟ آیا معرفت النفس مهم تر است یا معرفت الامام؟ و اینکه کدام مقدم بر دیگری است؟ 4. برخی می گویند شما ابتدا تفسیر صافی و الرهان را بخوانید بعد به سراغ المیزان بروید و دلیلشان اینست که بگذارید اول با کلام معصوم رشد کنید بعد با کلام غیرمعصوم آیا این خوب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شرح ابن میثم حرّانی و شرح ابن ابی‌الحدید و شرح مولی فتح الله کاشانی و  منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة و ترجمه و تفسیر نهج البلاغه اثر استاد علامه مرحوم شیخ محمدتقی جعفری هست و هرکدام حُسنی دارند ولی بسیار باید راه طی شود تا شرحی در حدّ سخنان آسمانی مولایمان به تاریخ بیاید. 2- مرحوم شهید مطهری در کتب آشنایی با قرآن خود نکات ظریفی را مطرح کرده و به عنوان مقدمه‌ی ارتباط با تفسیر المیزان بسیار ارزشمند است. 3- به نظر می‌رسد معرفت النفس مقدمه‌ی معرفت امام باشد زیرا در شناخت نفس انسان متوجه‌ی حقایقی می‌شود که مصداق متعیَّن آن امام است 4 - تفسیر المیزان به بهترین نحو قدرت فهم کلام معصوم را به ما می‌دهد وگرنه به صِرف روبه‌روشدن با روایات متوجه منظور اصلی آن‌ها نمی‌شویم. موفق باشید

12030
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده: من سال 90 با شما و کتاب هاتون آشنا شدم و اولین کتابی که خوندم کتاب «زن آنگونه که باید باشد» و کم کم بعضی کتاب هاتون رو خوندم. قلم تون و عمیق بودن مطالبتون منو به شوق میاره و با لذت تموم مطالب هر چند بعضی سنگین تون رو میخونم. هم مباحثه ای ندارم و تنها مطالعه می کنم. اما یه سوال داشتم و اون اینکه من واقعا شناخت دین و مطالعات مذهبی برام دغدغه و در عین حال لذت بخشه. لیسانس حسابداری دارم خیاطی هم می کنم ولی به خاطر تحول فکری می خوام ان شاءالله در رشته معارف ادامه تحصیل بدم، ولی می دونید چیه، یه جورایی تو برزخم از اینور بنا به هزینه ها باید کار کرد و از اونور هم دوست دارم مطالعه کنم. هر چند من همیشه کتاب دستمه ولی واقعا نمیدونم چی کار کنم. میخوام سیر مطالعاتی شما رو بخونم ولی ... میشه راهنمایی ام کنید تا بتونم تکلیفم رو با خودم مشخص کنم. (مثلا کار می کنم خیاطی می کنم مدام تو ذهنم به خودم میگم تو که پول معیارت نی ببین داری جا میمونی یا میخوام قرآن حفظ کنم. همه اش در حد خواستن شده و عمل کردنش مونده از کار کردن عذاب وجدان دارم به خاطر علاقه به مطالعه)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر ما جمع‌کردن امور زندگی است با مطالب معنوی. سعی کنید در عین ارزش‌گذاردن به کاری که دارید با برنامه‌ریزی متعادل – بدون افراط و تفریط – سیر مطالعاتی را نیز دنبال کنید، تا إن‌شاءاللّه کارتان به فهم قرآن از طریق تفسیر قرآن بکشد، این کار نسبت به حفظ قرآن اولویت دارد. موفق باشید

11869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز بنده فارغ التحصیل فنی هستم. احساس می کنم که نیاز به تحصیلات حوزوی دارم و روحیه و استعدادش رو هم در خودم می بینم (از لحاظ فهم مباحث). اما بنده قدرت بیانی خوبی ندارم و فکر می کنم به درد طلبگی و تاثیر روی دیگران نمی خورم. آیا لازمه به حوزه بروم یا مباحث دینی را از روش دیگری غیر از حوزه دنبال کنم. مورد تایید امام زمان باشید ان شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هم می‌توانید به حوزه بروید و به‌جای سخنرانی، درس بدهید و هم می‌توانید کار فنی خود را داشته باشید و معارف اسلامی را تا رسیدن به فهم قرآن و حدیث دنبال کنید. موفق باشید

11218

اندر شکبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به جواب 11199 که فرمودید: «همین‌که پذیرفته‌اید بنده در خارج از ذهن شما وجود دارم که از بنده سؤال می‌کنید، نشان می‌دهد به طور بدیهی وجود خارج را پذیرفته‌اید و اگر هم بگویید همین هم در ذهن خود دارید پس چرا از بنده سؤال می‌کنید، از آن صورت ذهنی که در ذهن خود دارید سؤال کنید؟!» باید بگویم بنده نپذیرفتم شما در خارج از ذهن بنده وجود دارید اتفاقا می خواهم خدمتتان عرض کنم دلیلی نیست که شما درخارج از ذهن من هستید بلکه چه اشکالی دارد که از شما در درون خود سوال می پرسم اصلا شما را قسمت ناخوداگاه من که به آن اگاهی ندارم و تحت اختیارم نیست می سازد و من از ذهن خودم سوال پرسیدم و جواب گرفتم و اینکه فرمودید: «اگر هم بگوییم علم همان چیزهایی است که در ذهن ما است بدون آن‌که حکایت از جهان خارج کند، که باید منکر وجود اطراف خود باشید و فقط با خودتان حرف بزنید. بدیهی است که این کار را نمی‌کنید.» در این سخن شما پیش فرضی دارید که لازمه قائل شدن به اینکه علم همان چیزهای ذهنی است انکار وجود اطراف خود و حرف زدن با خود است باید خدمتتان عرض کنم این لازمه درست نیست و بنده منکر وجود اطرافم نیستم بلکه می گویم اطراف من که درک می کنم همان وجود های ذهنی من هستند و لازمه این سخن این نیست که با خودم مثل دیوانه ای حرف بزنم بلکه لازمه اش آن است که شما وجود ذهنی من هستید و من در عالم ذهن با شما صحبت می کنم و عالم ذهن من همان اطراف من هستند که تجلی ذهن ناخوداگاه من یا همان خداوند هستند و چه دلیلی است که این سخن حکما را «نفس ناطقه با احاطه‌ای که به جهت مجرد بودن بر همه‌ی محسوسات دارد به کمک حسّ، صورت محسوسات را در خود ابداع می‌کند» اینگونه نگوییم که نفس ناطقه با احاطه‌ای که به جهت مجرد بودن دارد مستقلا صورت هایی را در ذهن ابداع می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه‌ی این سخن انکار هرچیزی است که خارج از ذهن وجود دارد و عملاً شمائید و ذهن خود که این با بدیهیات ادراک افراد نمی‌خواند هرچند کسی که این‌طور فکر کند را کسی مجبور نمی‌کند نباید این طور فکر کند، تنها می‌توان به او گفت اجازه دهید ما مثل شما فکر نکنیم. موفق باشید
8979
متن پرسش
سلام علیکم: بنده دختری هستم اهل نماز اول وقت و نماز شب هر شب الان حدود 4 سال که این کارمه البته نماز شب. دو سالی هم هست نماز اول وقت را خدا توفیقش را به بنده داده البته اینها را همه لطف خدا می دانم. اهل مباحث شما هم هستم. چندی هم هست شروع کردم به بجا آوردن نمازهای قضا با برنامه ریزی، شکر خدا این چند وقت موفق هم بوده ام. حال درست است حضور قلب ندارم حداقل لطف خدا شامل حالم شده که شروع کنم. البته نماز شب را گاهی می رسم فقط شفع و وتر را بخوانم گاهی هم اندک قضا بجا می آورم. اما درد بزرگی دامانم را گرفته گاهی صبح که از خواب بلند می شوم نا امید هستم، بعضی اوقات هم همین طور. از شما استاد بزرگوار می خواهم مرا راهنمایی کنید. و اینکه آیا این نمازها دستگیر بنده می شود؟ و احساس غربت خاصی هم دارم. در پناه حق موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی ما باید با نظر به خودمان و با نظر به آنچه در دست مردم است، نا امید باشیم و در این ناامیدی تنها به وعده‌ی الهی و مدد او امیدوار شویم. خدا را شاکر باشید و یقیناً نماز، انسان را دستگیری می‌کند. موفق باشید
7810
متن پرسش
باسلام لطفا در مورد فضیلت اخلاقی دوست داشتن انسانها و خیرخواهی برای دیگران و مبارزه با خودخواهی توصیه هایی بفرمایید. چه کنیم تا دوست داشتن انسانها و خیرخواهی برای آنان بصورت ملکه ای در جان ما تثبیت شود و از این طریق بتوانیم بر سرعت سیر الی الله بیفزاییم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بحمدلله حضرت سجاد علیه‌السلام در دعای شریف مکارم الاخلاق این فضیلت را به خوبی در معرض دید ما قرار داده‌اند و روشن نموده‌اند سلامت جامعه به آن است که جواب بدی انسان‌ها را با خوبی‌ بدهیم. بنده خدا را شاکر هستم که با این دعا مأنوس می‌باشم و سعی کرده‌ام برای تحقق جامعه و تمدّن اسلامی رهنمودهای آن حضرت را با شرحی مختصر در اختیار مردم عزیز قرار دهم و شما می‌توانید صوت آن شروح را در سایت دنبال نمایید. به قسمت جلسات دوشنبه رجوع فرمایید. موفق باشید
6594
متن پرسش
سلام در اسلام اصل زندگی ، حیات اخرت است در بحث سبک زندگی در تمدن سازی نوین اسلامی چطور با در نظر گرفتن انسان شناسی میشود طوری خلق/اختراع کرد که مخلوق روی به وحدت داشته باشد نه به کثرت؟ مثلا:حس زیبایی شناسی انسان هنرمند او را به خلق پارچه ترمه رهنمون میکند اما ما با چه شاخصه ای بدانیم انچه که می افرینیم مخالف پبام تربیتی ، حقوقی و اخلاقی اسلام نیست؟ لازم به ذکر است سوال بنده از شما شاخص وحدانی بودن ابزار اختراعیمان است. حتی در زمینه تکنولوژی ما با این مسئله برخورد میکنیم. و نکته دیگر در زمینه عملی و راهبردی اجرای احکام اسلامی با مشکلاتی مواجهیم مثلا:شیوه نشستن پیامبر سر سفره غذا با تکنولوژی امروز ما (میز ) قابل جمع نیست. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سبک زندگی اسلامی همه‌ی تلاش آن است که ناسوت در هماهنگی با ملکوت باشد و زیبایی‌های زندگی- اعم از پارچه‌ی ترمه و یا سقف‌های مقرنس و یا پنجره‌های مزیّن به شیشه‌های رنگین- منجر می‌شود تا عشق عفیف جای شهوت نفسانی را بگیرد و انسان در زندگی دنیایی در فضای معنویت اُخری زندگی کند. پیشنهاد می‌کنم کتاب «فلسفه‌ی هنر در عشق‌شناسی ملاصدرا» تألیف استاد سیدمهدی امامی جمعه را مطالعه فرمایید. موفق باشید
4550
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد عزیزم 1-بنده مرجع تقلید خودم رو حضرت آیت الله خامنه ای انتخاب کرده ام ولی راستش در انتخابم شک دارم بنظر شما در بین مراجع چه کسی اعلم است؟(خواهشمندم نظرتون رو صریح بفرمایین) 2-بنظر شما با توجه به شرایط جامعه , نامیدن حضرت آقا(مقام معظم رهبری) با عنوان "امام " و اصرار بر آن در صحبت ها و...کار درستیست؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده آیت‌الله خامنه‌ای را اعلم می‌دانم. زیرا از نظر فقهی همان توانایی را جهت استنباط حکم الهی دارند که بقیه دارند و از نظر عالم به زمانه‌بودن از سایر عزیزان برترند. 2- امام در عرف جهان اسلام به معنای رهبر است، مثل آن‌که می‌گویید: امام موسی صدر و لذا اگر به صورت درست برای ایشان به‌کار رود خوب است. موفق باشید
3671
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم از خدمتتون سوالی داشتم در بحث حرکت جوهری به این جا رسیدم که دائما باید فیض از بالا برسد تا عالم بقا بیابد وگرنه عالم ماده عدم می شود اما مشکل این جاست که این سخن هنوز ما را گرفتار زمان می کند، می گوییم دائما باید اینگونه باشد و این یعنی ما داریم از درون زمان سخن می گوییم در حالی که زمان خود انتزاع شده از حرکت است و به نظر می رسد لازمه ی فیض دائمی غیب متحرک باشد و گرنه وجود ثابت چگونه می تواند وجود متغیر به وجود آورد و این برای بنده بک تسلسل ایجاد کرده در مورد خود اصل حرکت جوهری احساس می کنم حرف مکانیک کوانتمی در فیزیک خیلی نزدیک به حرکت جوهری است درست است که فلسفه می تواند از جوهر سخن بگوید اما فیزیک صرفا می تواند از عرض سخن بگوید اما مثل این که فیزیک به وسیله ی کوانتم به اعراضی از عالم رسیده که این اعراض فقط یک چیز نشان می دهند فقط و فقط حرکت ما در کوانتم همه چیز را ساخته شده از موج می بینیم و می گوییم طبیعت را همین امواج می سازند اصلا از چیزی که موج دارد سخن نیست بلکه از خود موج سخن است می خواستم نظرتان را در این مورد بدانم خداوند توفیقاتتان را روزافزون نماید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ما در حرکت جوهری با جوهری روبه‌رو هستیم که عین حرکت یا عین قبول است و بقاء آن به ادامه‌ی فیض است حال اگر در کوانتم فیزیک به جایی برسیم که کوانتم عین موج است و موج را چیزی جز قبول و حرکت ندانیم به حرف حرکت جوهری نزدیک شده‌ایم وگرنه بالاخره این سؤال پیش می‌آید که چه چیزی است که به صورت موج ظهور کرده. موفق باشید
3272
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد غزیز من کتاب جوان و انتخاب بزرگ شما را خوانده ام خیلی روی من اثر گذاشت ولی متاسفانه این تاثیر تا یکی دو روز بیشتر نبود لطفا راهنمایی کنید که من چیکار کنم تا در زندگی ام همیشه روح خدایی حاکم باشه.قبلا خیلی به مسایل مذهبی اعتقاد داشتم ولی الان حس میکنم این اعتقاداتم دار ه کم رنگ میشه.در ضمن من دانشجوی کارسناسی ارشد علوم تربیتی هستم ولی هیچ انگیزه ای بزای درس و بژوهش ندارم ، احساس بوچی میکنم. وضعیت روحی خیلی بدی دارم. ازدواج هم نکرده ام.تورو خدا کمکم کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:اگر سیر مطالعاتی که در روی سایت هست را ادامه دهید إن‌شاءالله می‌توانید به جمع بندی خوبی برسید. موفق باشید
1958

خوف و رجاءبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد محترم! خسته نباشید بنده در مواجهه با احادیث قیامت با دو دسته روایات مواجه می شوم. دسته ای از روایات آنچنان آدم را امیدوار می کنند که آدم با خود می گوید من اگر 100 برار گناهی که تا کنون انجام داده ام از این به بعد انجام دهم همین که محبت اهل بیت(ع) را دارم و در مراسمات شرکت می کنم همه بخشیده خواهند شد. برخی نیز آنچنان آدم را می ترسانند که آدم می گوید اگر این است بعید است بجز اهل بیت (ع) کس دیگری بهشتی شود. حال بالاخره کدام است!؟ آیا ما امیدوار باشیم یا بترسیم!؟ واقعا در آن دنیا چگونه رفتار خواهد کرد!؟
متن پاسخ
.باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی در عالَم دینی قرار گیرید و جهت‌گیری شما قرب الهی باشد مخاطب روایاتی هستید که رجاء شما را تقویت می‌کند و اگر در عالم دینی نباشید و در عین انجام عبادات روحتان در فضای دیگری است مخاطب روایات خوفی هستید تا به خود آیید و فکری اساسی برای خود بکنید. روایت می‌فرماید: « حُبُ‏ عَلِیٍ‏ حَسَنَةٌ لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِیٍّ سَیِّئَةٌ لَا یَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة» «دوستى على حسنه‏اى است که با داشتن آن، سیئه زیانى نمى‏رساند و دشمنى على سیئه‏اى است که با وجود آن حسنه سودى ندارد.». موفق باشید
836

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم عبودیت و بندگی مطلق خدا در زندگی برای من بسیار اهمیت دارد.و بشدت از ریا و عمل برای غیرخدا متنفرم.اما نمی دونم هرچقدر می خوام در نماز نمی تونم اون اخلاص لازم رو داشته باشم!!! احساس می کنم باید به درستی اذکار نماز را ادا کنم تا دیگران اشکال نگیرند(چرا که من یک چهره دینی و الگو هستم و نباید بگزارم دیگران به من ایراد بگیرند در صورتیکه از این حالت احساس ریا می کنم و دچار افسردگی می شوم!) و از طرفی نمی شه نسبت به قرائت صحیح اذکار نمار بی تفاوت بود.(یک وسواس فکری)یعنی شیطان مرا بین یک دوراهی قرار داده که قدرت تمییز رو از من گرفته.توصیه شما برای من چیه؟البته من چندین بار با شما تماس داشته ام و انشالله نیت معصومیه دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: شما در حدّ خودتان با نیت رجوع به خدا نماز را اقامه می‌کنید و در حدّ وسع خود بدون تکلّف الفاظ را به طور صحیح اداء می‌نمایید کاری به نظر مردم نداشته باشید، آرام‌آرام نور خدا بیشتر جلوه می‌کند و توجه شما به مردم به همان اندازه کم می‌گردد.انشاء الله. موفق باشید
16561
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوّت و خسته نباشید عرض می کنم: 1. دروس اخلاقی مرحوم آقا مجتبی تهرانی (ره) را برای افراد بیست تا 30 ساله مناسب می دانید؟ (به شرط هماهنگی ذوق فرد) 2. برخورد با کتب استاد داوری چگونه باید باشد؟ اگر می شود و زحمتی نیست، نوع مطالعه و یادداشت برداری خودتان را بفرمایید که چگونه بوده؟ تا استفاده کنیم. 3. اگر کسی مثل بنده ی گنه کار بخواهد در این شبهای قدر تحولی در نفس خود ایجاد کند و توبه ای بکند و بخواهد خود را از جهنّم اعمال و صفات و ذات نجات دهد چه اعمالی انجان دهد بهتر است؟ بجز اعمال خود شب. یعنی با خدا چگونه سخن بگوید و از چه بابی و از چه ذکر و دعایی استفاده کند؟ 4. اگر طلبه ای مثل من تصمیم بگیرد فعلا هیچگونه تبلیغی نکند و صرفا مشغول خانواده خود باشد و تهذیب و تحصیلش، و ده الی بیست سال خودش را قوی کند و سپس ملبس شود و وارد جامعه شود، به نظر شما می ارزد؟ یا این که چون فردا معلوم نیست بنده زنده باشم یا خیر باید از همین 4-5 سال اول شروع کرد؟ البته از استاد عزیز معذرت می خواهم که نظر خودم را بیان می کنم و درس پس می دهم، بنظرم راه اول راهی است که امام خمینی روحی فداه رفته اند و این راه پسندیده تر است. یعنی اول تمرکز روی تحصیل و تهذیب و بعد به طور «انقلابی» وارد صحنه شدن ... نظر شما چیست استاد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوب است 2- با توجه به مباحث روخوانیِ کتاب «خردِ سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» می‌توانید متوجه‌ی نحوه‌ی برخورد با نوشته‌های دکتر داوری بشوید 3- کار خاصی جز همان اعمال شب قدر، نیاز نیست انجام دهید 4- بجهت این‌که پختگی اولیه در طلبه پیش آید، اواخر سطح و یا اوایل خارج، خوب است که معمم شوید. موفق باشید

15600
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: استاد هنوز هم سر در گم نتایج رفتن به سوریه ایم و به جمع بندی نرسیدیم داعیتان خواهیم بود اگر شرحی کامل بر همه وجوه این موضوع بفرمایید. اختلاف دوستان بر سر نداشتن برکت کاملی برای شهادت در قیاس با کار فرهنگی است. 1. دوستان همسرانی بعضا تنها چه از نظر دنیوی چه معنوی و ادامه حیات معنوی در بازگشت به خانه پدری دارند؟ 2. رضایت ولی چه جایگاهی دارد چون نامه ارتش برای اعزام مبنی بر داوطلبانه بودن نفر است؟ 3. آیا شهادت در این معرکه در قیاس با یافتن عقیده توحیدی برتر (به شرط توفیق) بسیار افق کم و محدودی است؟ 4. آیا قبل از شهادت در معرکه حتما باید عقیده کاملا تصحیح شده باشد؟ 6. آیا اگر کسی صرف شهادت برود و آرزویش شهادت باشد شما از این آرزو و آن حدیث عبادت کننده ای که برای خدا حماری متصور بود برای خوردن علفهایش او را ناقص العقیده یا فاقدالعقیده می بینید؟ برای تمام شدن سردرگمی خود حضزتعالی نجاتمان دهید و جمع بندی بفرمایید. (تصاویر حرم مطهر و بندگان بی سرپرست و یتیم خداوند متعال به هر دین و آیینی و اسارت اسلام به دست صهیونیست و انجام وظیفه ولو قدر قطره ای از دریا برای ظهور و بردگی زنان و کودکان و زنده سوزی نوع انسان و ذبح کسی که گویای لا اله الا الله است جانمان را به تنگ آورده. امن یجیب المظر اذا دعا و یکشف السوء. آیا مولایمان نفرمود خلخال از پای زن یهودی درآوردند جا دارد که انسان دق کند و ملامت نشود) موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  حقیقتاً نمی‌توان یک قاعده برای همه‌ی افراد در این موضوع مطرح کرد. آری! حضور در چنین جبهه‌ای حضور در جبهه‌ی حق مقابل باطل است و مسلّم اگر کسی به صرف شهادت قدم در این راه بگذارد، از آن‌جایی که بسیاری از مشکلات با خون شهید حل می‌شود و نه با شمشیر و دست و بازوی او، چنین کسی به ثواب شهادت می‌رسد ولی باز هرکسی باید شرایط خود را بسنجد، زیرا ظاهراً به صراحت وجوب آن مطرح نیست و در همین رابطه هست که باید موقعیت خود را و همسر و فرزندتان را نیز در نظر بگیرید. موفق باشید

14441
متن پرسش
سلام استاد: اخیرا در فضای مجازی پیامها و فیلم هایی مبنی بر اینکه شهید نمر شاگزد و طرفدار سید صادق شیرازی بوده٬ داره پخش میشه. نظرشما چیست؟ اینگونه است؟ پس چرا رهبر تمام قد دفاع کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید نمر یک عالم تقریبی است و به اتحاد بین شیعه و سنی متعهد است و این درست برعکسِ مأموریت آقایان شیرازی‌ها است که به عهده گرفته‌اند بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد کنند. موفق باشید  

نمایش چاپی