باسمه تعالی: سلام علیکم: اجتهادی که بحمداللّه در حوزههای علمیهی ما جریان دارد برای مبلغپروری است، إلاّ اینکه بعضی بخواهند با ادامهی کار به اجتهاد برسند. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالات را در اصطلاح «قبض و بسط» روحی گویند. باید در حالت بسط، شکر کرد و در حالت قبض، بر انجام وظیفه صبر نمود تا به لطف الهی به تعادل لازم برسید و به قول مولوی: در باغ سبز عشق قرار گیرید که فوق غمهای مربوط به قبض و شادیهای مربوط به بسط است. گفت:
باغ سبز عشقْ کو بیمنتهاست
جز غم و شادی در آن بس میوههاست
عاشقی زین هر دو حالت برتر است
بی بهار و بی خزان سبز و تَر است
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا انسان باید خود را از بستری که گرفتار گناه میشود خارج کند تا توبهی او برایش باقی بماند. یکی از عواملی که مانع بقای توبه میشود کثرت کار و تحریک وَهمیّات است. اشعار مولوی و کتابهای شهید آوینی کمک میکند که بستر گرفتاری به گناه تغییر کند. رفقای خوب و حضور در مسجد، کارساز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که خودتان متوجهاید سخن در چنین مواردی بسیار زیاد است. در عین اینکه هنوز معتقدم بر روی این موضوع فکر کنید که یا باید باکری، باکری باشد و یا اگر باکری، باکری نباشد، هیچچیز نیست. و این سخنی است ماورای روح تفکر رسانهای و ژورنالیستی، که هیچوقت نمیتوان برای استواربودن در زندگی به فضای آنها دل بست. به این موضوع نیز فکر کنید که در غوغای هزاران صدایِ دنیای مدرن، در هرحال صداهای اصلی گم نمیشود وگرنه ما امروز، نه کانت و هگل داشتیم و نه امام خمینی. عمده عرض بنده آن است که عقلانیتِ تحقق یک تمدن، تمدنی که نمیخواهد با فضایِ اکنونزدهی غرب خود را نگه دارد؛ عقلانیتِ فوقالعاده حساس و دقیقی است و با توجه به تمدنی که بنا است از طریق انقلاب اسلامی در پیش روی ما گشوده شود، و عقلانیتی که باید این تمدن را تفهیم کند؛ ما انتظار دیگری از آقای احمدینژاد داشتیم. زیرا او بنا بود فرزند این انقلاب و آن تمدن باشد که عقلانیت خاصی میخواست. حال اگر چیز دیگری شد، هرچه میخواهد باشد دیگر آن احمدینژاد نیست. و این نکتهی بسیار حساسی است وگرنه میتوان هزاران حسن برای او برشمرد. و یأس بنده نسبت به ایشان که درست هم تشخیص دادید، از همانجا شروع شد که متوجهی تاریخی که در آن بود، نگردید و من برای شما نوشتم احمدینژاد تاریخ خود را گم کرد.
شما در این رابطه تفکر کنید که ما در کجا هستیم و در این جایگاه به سوی چه افقی باید حرکت کنیم؟ نگاهِ جزیرهای، شبیه نگاهِ اسماعیلیان است و این با نگاهِ حضور تاریخیِ تمدنسازِ انقلاب اسلامی همخوانی ندارد. نمیدانم چندسال طول میکشد تا فرآیند تفکری که شیعه در زمان صفویه داشت که تلاش میکرد با سیطرهی دولت عثمانی فقط سنی نباشد؛ بهسر آید و بخواهد نهتنها سنی نباشد، قرائتِ تفکرِ شیعهای که میخواهد جهان را معنای دیگری ببخشد را به میان آورد. در آخر کتاب «امام خميني«رضواناللّهتعاليعليه» و سلوک در تقدير توحيدي زمانه» نکاتی در این مورد عرض شده است که یکی از آنها تحت عنوان «آيندهاي پايدار» اینطور سخن میگوید:
در عصر بيتاريخيِ حاکميت فرهنگ مدرنيته که هرج و مرج و شرايط ناپايدار به حدّ اعلاي خود رسيده، تمايلات و تغيير مسير و نظر به آيندهاي که ادامهي فرهنگ مدرنيته نباشد در حال شکلگرفتن است و آثار آن نيز نمودار شده و از اين جهت دست تقدير الهي عالم را مستعد ساخته تا زمام امور جهان از دست افرادِ نالايق بهدر آيد. در چنين شرايطي تنها يک جريان است که ميتواند به معناي جهتدهنده به جهان، به صحنه آيد، جریانی که در عمل نشان داده باشد داراي خط و مشي تعريفشدهي مشخصي است، خط و مشیای جداي از آنچه در رنسانس به عنوان پردهي نقاشي آيندهي جهان به بشر نشان دادند و بشر در مقابل «کمّيّت» زانو زد و بين دلار و نيروي حيات تفاوت قائل نشد.
جرياني که در عين داشتن خط مشي مشخص و جدا از فرهنگ مدرن، نظر به «کيفيّت» نيز دارد، تنها اسلامي است که شيعه متذکر آن است و نشان داده توانايي مقاومت در هر عصر و زماني را در عين حفظ آرمانهاي الهي دارد. آيا غير از فرهنگي که شيعه متذکر آن است، فرهنگ ديگري را ميتوان براي آيندهي پايدار جهان مدّ نظر قرار داد؟ آيا ما نبايد در اين راستا احساس مسئوليت بزرگي را در خود شکل دهيم؟
و باز در جای دیگر تحت عنوان « نه در جزيرهاي به نام ايران» اینطور سخن میگوید:
ما هنوز گمان ميکنيم با تحقق انقلاب اسلامي امري ساده به وقوع پيوسته که ميتوانيم در جزيرهاي به نام ايران با آن بهسر ببريم و به همين جهت نيازي نميبينيم تا نسبت خود را با اطرافياني که در يک گروه قرار داريم و با ديگر جريانها بازتعريف کنيم. در اين صورت بايد بپذيريم ما با خيالات خود در اين واقعهي عظيم يعني انقلاب اسلامي وارد شدهايم و هرگز نبايد براي خود اميد پيروزي داشته باشيم. زيرا نه خود را مجهز به سعهي صدري کردهايم که در آينده سخت به آن نيازمنديم و نه تلاش ميکنيم جامعه را از دو قطبيبودن بين جناحهايي که به اهداف انقلاب معتقدند، خارج کنيم، همچنان اسير جناحبنديهاي گذشته هستيم. زيرا معناي حضور در آيندهاي را که در ميان ساير ملتها براي ما رقم خورده است متوجه نميباشيم.
امید است این دو نکته افقی را جهت تفکر در مقابل شما بگشاید. عذر میخواهم که نتوانستم به تکتکِ دغدغههای شما جواب بگویم. البته نقد و اشکال به جریان مقابل آقای احمدینژاد که هیچ احساسی برای تحقق تمدنی بیرون از سیطرهی استکبار ندارد و آرمانش ژاپن اسلامی است؛ جای خود دارد و اگر چنین مزاحمتهایی را آن جریان برای دولت نهم و دهم ایجاد نکرده بود، شاید امروز با این نوع نارضایتیها در امر معیشت مردم روبهرو نبودیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مواظب باشید بین تقسیمبندیهای عرفانی که استاد یزدانپناه در آن کتاب مطرح میکنند و تقسیمبندیهای فلسفی که جناب ملاصدرا به میان آوردهاند؛ خلط نشود. هرکدام را باید در جای خود و جدای از همدیگر قرار داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصول کلّی مدیریت اسلامی و ایدههای مربوط به آن را، حضرت مولیالموحدین«علیهالسلام» در نامهای که به مالک اشتر نوشتهاند، بهخوبی نشان دادهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه یک طلبه در درس خارج فقه مدتی با استادِ درس خارجاش مأنوس شود و مطالب را با جدّیت دنبال نماید، إنشاءاللّه با عالَم آن استاد مأنوس میگردد و این چیز بسیار ارزشمندی است که پس از آن میتواند برای خود به عنوان یک سرمایهی شخصیتی داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم علامهی جعفری با صفای خاص خود و با تعلق درونی که به مولایش علی«علیهالسلام» داشته است، نهجالبلاغه را شرح کرده است و از طریق سخنان آن حضرت، قصهی معاشقه با حقیقت را به ظهور آورده است. 2- «مجمعالبیان» تفسیر نیست، جمعِ نظرات عالمان است نسبت به یک آیه که به عنوان منبع تفسیر میتوان از آن استفاده کرد 3- نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب « چگونگى فعليت يافتن باورهاى دينى، ص: 110» در این مورد اینطور عرض شده است: گفت:
|
آب گِل خواهد كه در دريا رود |
گِل گرفته پاى او را مى كشد |
|
|
چيست اين از گِل گرفتن آب را |
جذب تو نُقل و شراب ناب را |
|
حتماً ملاحظه فرموده ايد كه چگونه خيالات دنيايى در نماز به سراغ انسان مى آيد و مزاحم حضور قلب مى شود، در حالى كه در امور معمولى اين خيالات ظاهر نمى شوند. چون در نماز بنا داريد از ساحت عالم ماده و دنياى كثرات به ساحت عالم غيب و معنا سير كنيد. به عبارت ديگر مى خواهيد ساحت خود را تغيير دهيد، در اينجاست كه موانع ظاهر مى شوند. تا وقتى نمى خواستيم تغيير ساحت دهيم، در همان ساحتى بوديم كه خيالات و كثرات نيز در همان ساحت بودند، لذا مانعى محسوب نمى شدند كه در مقابل ما صف بكشند. عالم كثرت وقتى مانع ما است كه بخواهيم از كثرت به سوى وحدت سير كنيم.
بر اساس نكته ى فوق تا كسى قلب خود را راه نيندازد نمى فهمد حب دنيا چه بلائى بر سر او آورده، در اين حالت است كه دستورات شريعت معنى حقيقى خود را پيدا مى كند، چه دستوراتى كه ما را از موانع نهى مى كند و چه آن دستوراتى كه ما را در ايجاد عوامل امر مى نمايد.
دستورالعملى جهت رهايى از وَهم
امامان معصوم كه صاحب اصلى دل اند و مى دانند چگونه انسانها مى توانند دل را در صحنه بياورند و به تماشاى عالم معنويت بنشينند، راه عبور از موانع را گوشزد مى كنند، موانعى كه پاى جان ما را مى گيرد و نمى گذارد افق خود را به سوى عالم تكوينِ خود سير دهيم. راوى به حضرت امام صادق (ع) عرض مى كند:
«جُعِلْتُ فِدَاكَ، الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِي يَبْلُغُنِي عَنْهُ الشَّيْءُ الَّذِي أَكْرَهُ لَهُ، فَأَسْأَلُهُ عَنْهُ فَيُنْكِرُ ذَلِكَ، وَ قَدْ أَخْبَرَنِي عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ، فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ! كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أَخِيكَ- فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَكَ خَمْسُونَ قَسَامَةً وَ قَالَ لَكَ قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ كَذِّبْهُمْ، وَ لَا تُذِيعَنَّ عَلَيْهِ شَيْئاً تَشِينُهُ بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوَّتَهُ، فَتَكُونَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ، إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»[1] قربانت گردم! از يكى از برادرانم خبر ارتكاب عمل بدى به من مى رسد، از خودش مى پرسم انكار مى كند، با اينكه افراد موثقى آن را به من خبر دادند. راوى مى گويد؛ حضرت به من فرمودند: اى محمد! گواهى گوش و چشمت را هم نسبت به برادرت دروغ شمار و اگر پنجاه عادل هم گواهى دهند و خودش بر خلاف آنها گفت؛ او را باور دار و همه را تكذيب كن. و چيزى در باره او فاش مكن كه زشتش كنى و آبرويش را ببرى و از آنان باشى كه خداى عزّ و جلّ در باره شان فرموده: «هركه دوست دارد زشتى درباره مؤمنان فاش شود براى او در دنيا و آخرت عذابى دردناك است».
انسان با رعايت دستورالعمل فوق از هلاكتِ دنبال كردن عيوب مؤمنين رها مى شود و راه ارتباط با عالم ملكوت را بر خود مى گشايد.
چنانچه ملاحظه مى فرمائيد حضرت مى خواهند ذهن و فكر ما مشغول موضوعات وَهمى نشود تا نسبت به برادران ايمانى خود كدورت پيدا نكنيم وگرنه نمى توانيم از ملاقات آنها بهره ى لازم را ببريم و درنتيجه امكان سير به سوى عالم معنا از ما گرفته مى شود.
مى فرمايند اگر خودش مى گويد من چنين عمل زشتى را انجام ندادم ولى پنجاه نفر قسم مى خورند كه ما ديديم او انجام داد، حرف برادر مؤمن خود را تصديق كن و مواظب باش در باره ى او چيزى فاش نكنى كه شخصيت او را زشت جلوه دهى و آبروى او را ببرى وگرنه شامل كسانى مىشوى كه خداوند در موردشان فرمود در دنيا و آخرت برايشان عذابى دردناک است. موفق باشید
[1] ( 1)- بحار الأنوار، ج 72، ص 255.
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای رسیدن به حق و حقیقت باید از ورود به هر کارِ غیر اخلاقی پرهیز کرد. زیرا در شریعت الهی، هدفْ وسیله را توجیه نمیکند و نمیشود با هر وسیلهای بر دشمن پیروز شد و باز تاریخِ توحیدی بشر را شکل داد! و این علی«علیهالسلام» است که متوجه میباشند این نوع پیروزی بر دشمن، علی را بهعنوان کسی که باید تا قیام قیامت بشریت را تغذیه کند؛ به عالَم هدیه نمیدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه برای یک خانم متدیّن ارزش است، مادربودن و محوریت او در خانه است، چه ضرری میکند اگر در راستای همسرداری و فرزندداری، به این نوع تحصیلاتش که عموماً مباحث اعتباری است، آسیب بخورد؟! هنوز هم معتقدم باید داماد مناسب را از دست نداد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفی سایت راسخون جهت دانلود مباحث.
