باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با رشد مبانی معرفتی، جلوی سوء اخلاق را گرفت. خوب است که بعد از مطالعهی کتاب «ده نکته» و «برهان صدیقین» کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را دنبال فرمایید. البته با شرح صوتی هر سه کتاب مذکور. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جایگاه انقلاب اسلامی در این تاریخ، عبور از فرهنگی است که به هیچ حقیقتی معتقد نیست و حقیقت را نسبی میداند و انقلابیبودن یعنی وفاداری نسبت به حق و حقیقت. و در دلِ این پایداری است که تعارض اصلی انقلاب اسلامی با روحِ استکبار مشخص میشود. خوب است در این مورد به جواب سؤال شمارهی 15295 و به متن «زهرای مرضیه«سلاماللّهعلیها» و هوشیاری نسبت به ظرفیت تاریخی که با اسلام شروع شد» که در قسمت «یادداشت ویژه» بر روی سایت همراه با صوتِ مربوطه هست نیز رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل از ما است که نتوانستهایم متون دینی خود را مطابق این زمان، کاربردی کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این هست که انسان در چنین مسیری باید همهی این حالات را تجربه کند تا در یک جمعبندی برای خود راهی را مشخص نماید. باید با حوصله جلو رفت و بیشتر به ابدیتی فکر کنید که در جلو شما است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتهی خواجه عبداللّه انصاری حتی کسانیکه قبل از طی منازل به چیزهایی رسیدند باید مثل یک سالک الی اللّه، منازل را یکی بعد از دیگری طی کنند و بدین لحاظ بنده دنبالکردنِ کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را پیشنهاد میکنم. در این حالت إنشاءاللّه به تعادلی میرسید که هیاهوهای جامعه شما را از استحکام خارج نمیکند و إنشاءاللّه میتوانید در جامعه اثرگذار باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام این دستورات با نظر به اقتضائات خودش صورت میگیرد مثل علت مُعِدّه است و نه علت حقیقی و لذا اگر حضرت حق مصلحت بنده را بداند عمل میشود وگرنه ثواب آن برای ابدیت او در قیامت میماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه شجاعی نور چشم اهل سلوکاند و آثار ایشان در جلوبردنِ انسان بسیار اساسی است. در ضمن از تذکر جنابعالی بسیار متشکرم وگرنه اگر صدبار دیگر هم ایشان عمامهی سفید بر سر میگذاشتند، بنده آن را سیاه میدیدم!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مصائب در ذات خود مصیبت نیست بلکه بستگی به تعلقات ما دارد و به همین جهت معصوم میفرمایند: به اندازهای که در مقابل مصائب صبر و رضایت پیشه کنید، مقام شهداء نصیبتان میشود. یعنی از هرگونه تعلقی مانند شهداء آزاد میشوید، کافی است ما نگاهمان را به زندگی عوض کنیم تا همچو شاعر ندا سر دهیم: «در بلا هم میکشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». شاعر در بلا هم آنچنان خدا را یافته است که ماتِ خدا شدهاست و هیچچیز دیگر در منظرش نمانده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در حوزههایی مثل نقد غرب، نهی از منکر کنیم و یا در ارائهی حق به شکل حضوری و وجودی امر به معروف نماییم، نتیجهی آن قطعی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مباحث معرفت نفس در احساس هستِ خود در راستای اتصال به هستِ حق، راهگشا است. اصل بحث در شرح «رسالةالولایه» شده است. 2- لباس روحانیت، همانطور که در جوابهای گذشته عرض شده، نماد یک تاریخ حیات فعّال دینی در جامعهی ما در مقابل هر فرهنگ وارداتی است و لذا جامعهای که گرفتار فرهنگ غیر خودی است و یک نوع بیگانگی از ریشههای فرهنگی را در خود دارد، نسبت به آن حساس است. راهکار؛ عقبنشینی نیست، بلکه در صحنهبودنِ روحانیت است و لذا خوب است که همسر یک روحانی دوشبهدوش او در مناظر و مرائا حاضر باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هدف بنده هم در رابطه با ورود به این نوع مسائل، دعوت به تفکر است و آزادشدن از مشهورات زمانه. ما باید باور کنیم در بعضی موارد تحت تأثیر مشهورات یا تفکرات سیاسی احزاب هستیم. اگر «تفکر» به جامعه برگردد و انسانها بتوانند همدیگر را بفهمند تفاوت سلیقه، منجر به تضاد و دوقطبیشدن جامعه نمیگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است که رفیق شما میخواهند بر اساس عقل حرکت کنند ولی مواظب باشند عقل خود را همهی عقل به حساب نیاورند. اتفاقاً ما در رشتههای زمینشناسی که رشتهی دانشگاهی این حقیر هم هست بحثی در رابطه با بلورها که از جمله عقیق جزء آنها است، داریم که بلورها با مدیریتی ماوراء آن مدیریتی که طبیعت بر روی معادن عادی دارد، مدیریت میشوند. یعنی یک روحی متعالی آنها را میسازد و شاید شریعت الهی جهت ارتباط با روحی که عقیق را مدیریت کرده به ما فرموده از انگشتر عقیق استفاده کنیم. موفق باشید
با سلام شما در کتاب کربلا مبارزه با پوچیها بحثی در مورد اربعین آورده اید و چند جای آن تصریح کردید که امام معصوم می فرمایند مومن پنج نشانه دارد که یکی از آن ها زیارت اربعین است و سپس این مطلب را شرح و بسط داده اید در حالی که این روایت خبر واحد است و یک حدیث بیشتر در مورد آن نیامده ضمن اینکه همین یک روایت هم بدون سند است(وسائل روایت 19643)در ضمن شبیه به همین روایت مجموعا پنج روایت آمده که اولا همگی سندا ضعیفند و ثانیا در همه ی آن ها چهار نشانه آمده ولی به جای زیارت اربعین در آن روایات قنوت قبل از رکوع و...آمده در حالی که بقیه ی نشانه ها دقیقا همان چهارتائی است که در روایت وسائل آمده(منبع روایات :مستدرک ج 3 حدیث3599-تفسیر البرهان ج 4 ص 600-بحارطبع بیروت ج 82 ص 79-در یکی دو کتاب دیگر نیز با همین اسناد آمده است)در روایتی که نشانه ها را ده عدد شمرده نیز زیارت اربعین نیامده ضمن اینکه آن روایت هم ضعیف است همچنین روایت ضعیف دیگری در وسائل 19644 که توصیه کرده در روز اربعین چگونه زیارت بخوانیم.....با همه ی این احوال سؤال این است که شما چرا قبل از اینکه صحت روایتی را بررسی کنید آن را صحیح تلقی کرده و شرح و توضیح می دهید ضمن اینکه این روایات روایات فقهی نیستند که توجیهات خاص خود را داشته باشند....بنده در نوشته ها و سخنان شما استناد به موارد ضعیف را دیده ام که به مرور خدمتتان عرض می کنم فعلا می خواهم جواب شما را در این مورد ببینم....البته توضیح روایات اربعین و نقد آن ها مفصل تر است که اینجا جای ذکر آن نیست...بسیار سپاسگزارم
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که می دانید، واحد بودن راوی خبر که موجب می شود خبر را «خبر واحد» بنامند طبق مبنای اکثر قریب به اتفاق علمای شیعه، ضرری به حجیت آن نمی زند؛ البته آن چه در مورد سند این حدیث فرموده اید درست است چرا که این حدیث، مرفوعه بوده و نمی توان آن را صحیح و یا موثق تلقی نمود ولی توجه به چند نکته در مورد این حدیث لازم است. یک: افرادی مثل مرحوم شیخ مفید در کتاب مزار، شیخ طوسی در مصباح المتهجد، محمد بن جعفر المشهدی در المزار الکبیر، ابن طاووس در اقبال به این حدیث اعتماد کرده اند. لطفا توجه کنید که بحث از صرف نقل حدیث نیست و گرنه تهذیب و کافی و وسائل را نیز به حساب می آوردیم ولی مسأله در این کتب، اعتماد به حدیث است و می بینیم که بر اساس همین حدیث «فضل زیارة الاربعین» را قائل شده و حکم به استحباب آن نموده اند؛ مثلا می بینیم که مرحوم شیخ مفید در این باب، تنها همین حدیث را ذکر نموده. دو: مرحوم شیخ طوسی در کتاب «مصباح المتهجد» این روایت را به لسان «قال» نقل نموده و می فرماید: «یستحب زیارته فیه و هی زیاره الاربعین، فروی عن ابی محمد العسکری علیه السلام قال علامات المومن....» و همان طور که برخی علماء در مورد مرسلات مرحوم صدوق قائل به اعتماد به روایات مرویه به لسان «قال» شده اند، می توان همین مطلب را در این روایت تطبیق داد. سه: عنایت دارید که علماء دین برای مقبولبودن روایات تنها نظر به سند آن ندارند بلکه شواهد دیگری را نیز مدّ نظر میآورند. چهار: موضوع اربعین امام حسین«علیهالسلام» چیزی نیست که بخواهیم با یک روایت جایگاه آن را تعیین کنیم تا با فرض ضعیفالسندبودن آن روایات موضوع، «کان لم یکن» قلمداد شود. با اینهمه بنده در این موارد خود را صاحبنظر نمیدانم و به سخنان علماء دین که آنها را حدیثشناس میدانم استناد میکنم. به عنوان مثال میتوانید به کتاب «شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی» از آیتاللّه جوادی آملی در صفحهی 27 رجوع فرمایید که به این حدیث استناد نمودهاند. موفق باشید