بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
718

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد و سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز 4 سوال خدمتتان داشتم : 1.در صفحه 109 کتاب "معاد،بازگشت به جدی ترین زندگی" میفرمایید که « در مرتبه قیامت قوه ی واهمه همان صورت هایی را که در موطن خیال ایجاد میکرد ، وقتی از مشغولیت حس (بدن مادی) آزاد شده با قدرت زیادتری صورت عقاید و اعمال را در بیرون نفس ایجاد میکند و بهشت یا جهنّم انسان را میسازد. » حال : مگرنه آنکه ما در قیامت فقط قلب هستیم پس قوای واهمه و خیال دیگر چه اثری دارند؟ ، آیا این قوای واهمه و خیال غیر از قلب هستند! آیا اصلا تفکیکی حقیقی میان قوای انسان است که در قیامت فقط قلب میماند یا اینکه این نامگذاری ها اعتباری اند به لحاظ شئون مختلف حقیقت واحده ی انسان؟ 2.اعمال هرشخص قائم به خود اوست و حقیقتاً با وی ارتباط دارند و در قیامت هیچ حیثیت اعتباری میان اعمال و انسان نیست و اگر انسان خودش نباشد اعمالش هم نخواهند بود. پس چطور در روایات است که برای ادای حق الناس از اعمال صالح ما میگیرند و به صاحب حق میدهند تا راضی شود( ویا از اعمال ناصالح او میگیرند و به ما میدهند)! این چه نوع انتقالی است که اعمال ضمن رابطه ی حقیقی که با انسان دارند از وی گرفته میشوند؟ 3.انصراف نفس از بدن چگونه است؟ آیا همانطور که هنگام موت قوای عزرائیلی نفس را تماماً میگیرد درهنگام خواب هم به همین شکل است یا اینکه صرف " انقطاع از صورت های ظاهر" نفس به عالم مثال منتقل میشود؟ آیا همین "عدم توجه نفس به صورت های ظاهر" و "قطع تعلق به غیرخود" اگر در بیداری محقق شود همین اثر انتقالی ایجاد میشود؟ آیا این اثرات نشانه کمال نفس است و رتبه ای از رسیدن به مطلوب واحد و توحیدخداوند را دارد؟ 4.آیا ما بمانند انبیاء مکلّفیم که حساسیّت به حقایق ملکوتی و توجه به باطن امور داشته باشیم و یا اینکه باید صرفا براساس ظاهر امور تصمیم بگیریم و عمل کنیم؟ مثلا خواب های صادقه ی انبیاء که به شکلی باطن و ملکوت نفس صادق آنها برایشان حکایت گری میکند حجّت دارد که براساس آن تکلیفی را انجام دهند ، آیا این حالت برای ما هم تکلیف آور است؟ در آخر یک مشورت میخواستم : بزودی اولین فرزند ما به دنیا می آید ، اوّل از شما استاد عزیزم میخواهم برای این فرزند دختر که رحمت الهی برای ماست دعا کنید که سالم و صالح باشد و خداوند او را وارث و حامل و نشر دهنده فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام ) قرار دهد. و بعد اینکه بدنبال عالم عارفی هستیم که نامی زیبا و الهی که متناسب حقیقت ملکوتی این بنده ی خدا باشد برایش برگزیند ، اسمی که با مسمّی بخواند. آیا اصلاً اینقدر دقّت نظر ما نیاز است یا اینکه این انتخاب صرفا یک امر ذوقی است؟ نام بانوان اهل بیت برای ما که زوجی طلبه هستیم زیباست امّا راضی شدن جوانان خانواده های دوطرف مسئله ساز شده! ؛ لطفا شما با قلم خیرتان تفضّلی مرحمت بفرمایید. برای توفیق روزافزونتان دعا میکنم.اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام 1- خدا را شکر می‌کنم که بحمدالله مطالب کتاب معاد را درست گرفته‌اید. عنایت داشته باشید که در قیامت نفس ناطقه یا قلب با تمام شئوناتش حاضر می‌شود، از جمله با قوه‌ی خیال و قوه‌ی واهمه. 2- قیامت شرایط ظهور صورت اعمالی است که انسان در دنیا انجام داده و همان‌طور که انسان سخن‌چین زبانش به طول چهل ذراع است و آن چیزی نیست جز صورت سخن‌چینی‌اش، صورت عمل انسانی که غیبت کرده به آن صورت ظاهر می‌شود که از عمل نیک او کاسته می‌شود و به عمل انسانی که غیبت شده افزوده می‌گردد، چون غیبت او زمینه‌ی عمل نیک او را محدود کرده است. پس موضوع صورتِ انتقالیِ است که در دنیا محقق شده وگرنه همان‌طور که فرمودید هیچ اعتباری در آن جا جای ندارد. 3- همیشه انصراف نفس چیزی جز تغییر منظر و توجه نفس ناطقه نیست که با قبض حضرت عزرائیل انجام می‌شود – چه در خواب و چه در مرگ و چه در شهود – 4- ما به نور کشف تامّ نبی‌الله می‌توانیم تکلیف خود را پیدا کنیم، حال یا به ظاهر بسنده می‌کنیم که بنا به وعده‌ی خداوند، مصاب هستیم، و یا سعی می‌کنیم همچون عارفان به باطن ملکوتی تکالیف نظر کنیم که لذت اُنس با ملکوت نصیب ما می‌شود. ولی در هر حال آنچه محور عمل ما است شریعت الهی است و نه چیز دیگری مثل شهود یا خواب. 5- تا آن‌جا که ممکن است نام فرزند را به عهده‌ی مادرش بگذارید و ایشان هم سعی کنند صاحب نام فرزندشان انسانی الهی و آشنا برای اذهان باشد. موفق باشید
19414
متن پرسش
بسمه تعالی استاد طاهرزاده سلام علیکم: شنبه ۱۳۹۶/۰۲/۳۰ تفسیر آیات ۵۹ الی ۶۴ سوره نساء. برداشت من از تفسیر آیات فوق این بود که بر جام ضد قرآن است و آقای حسن روحانی در بستر منافقین داخلی و خارجی عاقبت شومی دارد و برخورد مقام معظم رهبری با برجام مطابق قرآن است که این برداشت را اگر درست متوجه شده باشم به اطلاع یکی از مجتهدین رساندم ایشان گفتند اگر استاد طاهرزاده چنین تفسیری کرده اند مقام معظم رهبری مقصرند که به دولت اجازه داده اند برجام انجام پذیرد. لطفا راهنمائی فرمائید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ای بابا! اگر همه‌ی مستمعین این‌طور که شما برداشت کرده‌اید، برداشت کرده باشند که خاک بر سر من است!! اتفاقاً آیات مذکور خبر از آن می‌دهد که امثال آقایانی که در عین باورِ ایمانی جهتِ داوری به طاغوت رجوع می‌کنند. لذا قرآن می‌فرماید: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعيداً» (60/ نساء) آیا ندیدی کسانی‌که در باورِ خود به آن‌چه تو نازل کرده‌ای و آن‌چه در قبل آمده، ایمان دارند و این‌که در داوری به سوی طاغوت نظر می‌کنند. در حالی‌که به آن‌ها امر شده است به طاغوت کافر باشند و این شیطان است که آن‌ها را گمراه می‌کند، آن‌هم گمراهیِ بسیار شدیدی. بنابراین این‌طور نیست که بخواهند با اسلام مقابله کنند بلکه گرفتار یک‌نوع اغفال از طرف شیطان شده‌اند تا آن اندازه که شیطان بخواهد آن‌ها را به تعبیر علامه طباطبایی از صراط مستقیم به‌کلّی بیرون کند. و خداوند در ادامه می‌فرماید: «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً» (61) چون به آن‌ها گفته شود که به سوی آن‌چه خداوند نازل کرده است و به سوی رسول خدا بیایید، در این صحنه می‌بینید منافقان، فعالانه وارد می‌شوند تا آن‌ها را ای رسول خدا از تبعیت نسبت به تو منحرف کنند. ملاحظه می‌کنید که قرآن نمی‌گوید آن‌ها منافقند، بلکه می‌گوید جریان نفاق سعی دارد آن‌ها را از رجوع به رهبریِ نظام منصرف نماید. قرآن در ادامه می‌فرماید: «فَكَيْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْديهِمْ ثُمَّ جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ إِحْساناً وَ تَوْفيقاً» (62) اینان چگونه خواهند بود وقتی با قرارگرفتن در چنین مسیری با مشکلات روبه‌رو می‌شوند به جهت اعمالی که خود انجام داده‌اند و ای پیامبر به سوی تو خواهند آمد و به خداوند سوگند می‌خورند که ما جز نیکی و رفع مشکلات، قصد دیگری نداشتیم. عنایت دارید که به جهت خطای محاسبه، با مشکل روبه‌رو می‌شود و به سوی رهبری نظام برمی‌گردند. در حالی‌که اذعان نمی‌کنند اشتباه کردیم، ولی خداوند در آیه‌ی بعد می‌فرماید: «أُولئِكَ الَّذينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما في‏ قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ في‏ أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَليغاً» (63) آن‌ها کسانی‌اند که خداوند می‌داند چه در درون‌شان می‌گذرد. پس ای پیامبر از آن‌ها فاصله بگیر و آن‌ها را نصیحت کن و در ارتباط درونی و تنگاتنگی که با آن‌ها داری، سخنانِ رسا و نافذی را با آن‌ها در میان بگذار. ملاحظه می‌کنید که در این آیه از طرفی به رهبری نظام متذکر می‌شود که خط خود را از آن‌ها جدا کن تا اشتباهِ محاسباتی آن‌ها به پای تو نوشته نشود، ولی از نصیحت به آن‌ها خودداری ننما، زیرا زمینه‌ی اصلاح و امید به برگشت در آن‌ها هست. و از این مهم‌تر این‌که به تعبیر علامه‌ی طباطبایی در تنهایی و خلوتی که رهبری نظام با آن‌ها دارد می‌فرماید با کلماتی رسا و نافذ، آن‌ها را متذکر اشتباهات‌شان بگردان.

و سپس برای این‌که گمان نشود راهی جز اطاعت رسول خدا جهت رسیدن به اهداف حقیقی وجود ندارد، می‌فرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً» (64) ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر آن‌که به اذن الهی باید بدون هیچ چون و چرایی اطاعت شود و ای پیامبر! اگر آن‌هایی که از این مسیر فاصله گرفتند و به خود ظلم کردند از خدا طلب استغفار و آمرزش بخواهند و رسول خدا نیز برای آن‌ها آمرزش طلب کند، حتماً آنان خداوند را توّاب و رحیم می‌یابند. در این آیه در عین آن‌که متذکر می‌شود باید در اطاعتِ رهبریِ نظام که به تعبیر حضرت رضا«علیه‌السلام» مؤیّد به مدد الهی است؛ هیچ‌گونه سستی ننمایند، آن‌ها را به جهت خطای در محاسبه به‌کلّی طرد نمی‌کند و راهِ بازگشت را در مقابلشان می‌گشاید که اگر اولاً: به سوی رهبری نظام برگردند و در این فضا از خداوند طلب استغفار کنند و رهبری نظام نیز نسبت به آن‌ها ترحم نماید و از خدا برایشان طلب مغفرت نماید، آن‌ها برگشتِ خدا به خود را می‌یابند.

آیات مذکور نشان می‌دهد که جریان مذکور که گمان و باور دارند در مسیر دینداری قدم می‌زنند، ولی امیدشان به داوریِ طاغوت است، به‌کلّی از گردونه‌ی نظامی که مکتب وَحی به‌وجود آورده، بیرون نیستند هرچند که جریان نفاق و وسوسه‌های شیطانی در آن جریان فعّال است. لذا باید در مسیر رهنمودهای رهبری نظام طوری عمل کنیم تا با دست خود آن‌ها را از گردونه‌ی نظام بیرون نیندازیم، بلکه به همان طریقی که رهبریِ نظام الهی عمل می‌کنند امید برگشت آن‌ها را داشته باشیم. و از آن عجیب‌تر که ملاحظه می‌کنید در دو آیه می‌فرماید: «جاؤُكَ». یعنی اینان بالاخره چاره‌ای ندارند که به رهبری نظام برگردند. و این است که قبلاً در جواب کاربران محترم عرض شد؛ آینده، عظمت و قدرت رهبری چندین و چند برابر خواهد بود. موفق باشید  

17870
متن پرسش
با سلام: استاد این دو حدیث از امامان بزرگوار که در یک جا می فرمایند هر کسی که معارف ما را از غیر ما بگیرد راه اشتباه رفته و دوم اینکه می فرمایند هر کس اسرار ما را فاش گوید اشتباه کرده، و برخی این حدیث ها را در خور فلاسفه و عرفا برداشت می کنند، می خواستم نظر تان را بدانم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احادیث نوع اول نظر به مدعیانی دارد که در زمان امامان با تحریک خلفاء در مقابل فرهنگ اهل‌البیت«علیه‌السلام» بساط پهن کرده بودند. ولی فلاسفه‌ای مثل فارابی و عرفایی مثل محی‌الدین تلاش دارند تا سخن ائمه را تبیین کنند. 2- موضوع افشاء راز ائمه بحث دیگری است که جناب استاد حجت‌الاسلام و المسلمین امیر غنوی از اساتید حوزه‌ی علمیه‌ی قم در شرح زندگانی امام کاظم«علیه‌السلام» نکاتی در این مورد فرموده‌اند. موفق باشید

16875
متن پرسش
با سلام: در جایی فرموده بودید که برای درمان افسردگی و اضطراب شخص باید رابطه اش را با خدا بهتر و بیشتر کند، که درست است (مانند افرادی که دارای ترس زیادی هستند و تنها راه شجاع شدن آنها اعتماد به خداست) که این را افراد سالک دارا می باشند ولی سوالی پیش می آید که افراد عادی لزوما دارای اعتماد کامل به خدا نیستند و شاید هم دارای شک و سوءظن باشند خب با این وضع فرد نمی تواند آن قدر که باید با خدا ارتباط پیدا کند که دلش قرص و محکم شود، بنابراین برای این نوع افراد چاره درمان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالي: سلام عليكم: به هر صورت خداوند مي‌فرمايد: الا بذكرالله تطمئن القلوب. يعني تنها با نظر به حضرت حق و اطمينان به نقش خداوند در زندگي مي‌توان از افسردگي‌ها و اضطراب‌ها آزاد شد و به آرامش لازم كه هركس نياز به آن دارد رسيد. اين انسان‌ها ناخواسته چوب ضعف اعتقاد خود را نسبت به ربوبيت حضرت حق مي‌خورند. موفق باشيد 

15818

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سوال شما پاسخ داده شد سوال شما: سلام و احترام: حکیم گرانقدر، با توجه به اینکه اسلام تنها دینی است که باعث آرامش انسان می شود، چرا برخی هیچ توجهی به دستورات اسلام ندارند، یا کم توجه هستند. آیا برخی علاقه ای به آرامش ندارند؟ آیا برخی به اضطراب علاقه دارند؟ چرا به برخی می گوییم اگر آرامش در دنیا را می خواهید باید به دستورات اسلام عمل کنید، قبول نمی کنند؟ مگر قبول اسلام در فطرت هر انسان نیست؟ چرا شیطان در هر عصر طرفدارانش بیشتر از خداوند تبارک و تعالی است؟ پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر ما اسلام را آن‌طور که هست به مردم ارائه کرده‌ایم؟! کجاست اسلامی که امثال حضرت امام و علامه‌ی طباطبایی معرفی می‌کنند تا مردم با دل و جان به آن رجوع نمایند؟ ما هنوز گرفتار اسلامِ سطحی می‌باشیم. موفق باشید سلام و اردات: استاد فاضل و مهربان، در زمان اهل بیت (ع) چرا مردم به دستورات اسلام عمل نمی کردند، با توجه به جواب حضرتعالی در مطلب فوق، اهل بیت (ع) اسلام واقعی را به مردم معرفی کردند، پس چرا مردم به دستوراتشان عمل نکردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن زمان هم نه شیعیان به‌واقع وظیفه‌ی تاریخی خود را انجام می‌داد و نه دشمن و شیطان بیکار بودند. اگر شیطان خوب عمل می‌کرد، شیطان و دشمن عظیم می‌شدند. موفق باشید

14985
متن پرسش
سلام: آقای طاهرزاده قربانتان شوم چرا جوابم را نمی دهید؟ دو موضوع دیوانه ام دارد می کند: 1. مواقعی پیش می آید که باید دعوای فیزيکی کنم همینطور خیلی از دعوا می ترسم اما به خودم تذکر می دهم که طبق شریعت الهی هرجا باید دعوا کنی دعوا کن اما دوباره فکری دیگر می آید و می گوید ممکن است در دعوا کشته شوی و از کمالت باز بمانی. اقا این فکر که فکر کنم از ناحیه شیطان است دارد نابودم می کند چه کنم؟ 2. من خیلی می ترسم که چه در حادثه و چه به طربق دیگری بمیرم و همینطور می بینم که آه هم در بساط ندارم و پر گناهم چه کنم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی!! یک یا آدرس غلط می‌دهید، یا نرم‌افزارتان خراب است و همین‌طور سؤال می فرمائید که چرا جواب نمی‌دهیم؟! یکی از دست این کاربرعزیز به دادِ بنده برسد!!!!  به AII MAIL هم سری بزنید. موفق باشید

14541
متن پرسش
با سلام: در مورد سوال قبلی در مورد نزول فرشتگان در شب قدر، آیا این شب فقط یک یا چند شب است؟ و در مورد نزول روح و فرشتگان فرمودید احساس برتری بدنبال دارد یعنی احساس برتری و حالت برتری نسبت به وضعیت و حالات گذشته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شب قدر به صورت خاص مربوط به شب‌های 15 شعبان و 19 و 21 و 23 و 27 ماه رمضان است که به صورت تشکیکی در این شب‌های خاص، ظهور دارد. ولی به صورت عام، مربوط به خود انسان است که چه شبی را با اعمال و رفتار روزانه‌ی خود، به شب قدر خود تبدیل کند و منوّر به نزول ملائکه و روح گردد و در احساس و شعور برتری نسبت به حقایق عالَم وارد شود. موفق باشید  

12821
متن پرسش
سلام مومن: شما با کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» نظام کمونیستی و لیبرالیستی وجود منو از هم پاشوندید باریک الله استاد طاهر زاده احسنت به نفس و قلمتون. اما منو در یک ابهام بزرگ فرو بردید و اون اینکه حال که قراره بنده باشم باید چیکار کنم؟ حال که قراره در کسب رزق تعادل به خرج بدم و به بندگیم برسم چطوری باید برسم؟ صبح که از خواب بیدار میشم باید چیکار کنم که اون بندگی که شما در کتاب ذکر کردید محقق بشه؟ آخه مومن آدم کتاب مینویسه کامل مینویسه میدونین با خوندن این کتاب چند وقتیه خمارم نمیدونم حالا که باید بندگی کنم باید چیکار کنم، هر روز نگرانم آیا دارم بندگی می کنم یا نه. در کل بگم استاد برا یه آدم یه لا قبا که تا حالا جوونیش رو با هوس بازی و خودپرستی و حب مال و مقام تباه کرده توضیح بدید حالا که دغدغه رزق نباید باشه اول اینکه چه دغدغه هایی باید باشه دوم اینکه من برا این بندگی باید از کجا شروع کنم و چطوری بندگی کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده که فقط یک کتاب ننوشته‌ام که لازم باشد علمِ «کانَ و ما یکون» رادر آن مطرح کنم. در حالی‌که توصیه‌ی فوق‌العاده ارزشمند مولایمان به فرزند جوانش در کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در جلوی شما است که در آن تمام راه‌های بندگی بدون یک نقطه کم  و زیاد در آن مطرح است. موفق باشید

12020
متن پرسش
سلام: بنده اینطور متوجه شدم که خداوند در هیچ دوره ای انسان ها را بدون ولی زنده تنها نمی گذارد. از زمان غیبت کبری نوع ارتباط با ولی تغییر کرده و اگر کسی تزکیه نفس انجام بدهد و قابل بشود در هر جای دنیا که باشد توانایی ارتباط با ولی عصر را پیدا می کند. ظاهرا شیخ اکبر ابن عربی هم در کتاب فتوحات به این موضوع اشاره کردند و از دیدارشون با امام زمان سخن گفتند. این موضوع برای من قابل قبوله اما یه سوال برایم پیش آمده که اگر ما قابلیت پیدا کنیم می توانیم با امام رضا (ع) هم ارتباط برقرار کنیم همچنین با پیامبر اکرم (ص) هم همینطور پس چه نیازی به ولی زنده است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق مسئولیت بندگان را به عهده‌ی امام زمانِ آن‌ها می‌گذارد و در آن روایت مشهور هم بر شناخت امام زمان تأکید شده، یعنی امامی که امامِ آن زمان است. و اساساً امامی که از دنیا بروند در ذیل رجوع به امام زمان تأثیر خود را می‌گذارند وگرنه ما را طرد می‌کنند و می‌گویند چرا از راه‌اش نیامده‌ایم. موفق باشید

11391
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: با توجه به سوال و جواب بنده در زیر: "سوال شما: با سلام با توجه به جواب سوال 11382، بنده می دانم که عالم خارج بدیهیست چون بدون اینکه به وجود ذهنی و وجود خارج از من و ... فکر کنیم بصورت بدیهی و وجدانی همه عالم خارج از من را می فهمند و یقین دارند این عالم خرج از من است، بنده ام همینطور هستم وقتی به این چیزها فکر نمی کنم یا سرگرم کاری هستم هیچگونه فکری آزارم نمی دهد و در یقین کامل هستم، اما مشکل از آنجاست که وقتی این فکر که در سوال 11382 به سراغ من می آید نمی دانم به خودم چه بگویم که این فکر دست از سر من بردارد و چگونه بطلانش را اثبات کنم، چون این فکر بدون دلیل و سمج می آید، آیا سمج بودن این فکر می تواند به دلیل مشکلی در مغز باشد؟ آیا نیاز به داروی روانپزشک هست؟ آیا این فکر از القائات شیطان است؟ در ضمن بنده وقتی این فکر می آید جوابی در حد فهم خودم می دهم که کمی تاثیر دارد مثلا همینکه بدون فکر کردن و وجدانی به عالم خارج از ذهن یقین داریم پس این فکر سوال 11382 باطل است یا همینکه تفاوت خیال یا وجود ذهنی را با عالم خارج از من می فهمم پس این چیزهایی که می بینم و درک می کنم خارج از من است حالا هرچه می خواهد باشد می خواهد خیال یا ساخته ی هرکس دیگری باشد، چیزی که یقین دارم اینه که اینها که می بینم خیال و در ذهن من نیست یا به خود می گویم علت وجودی من پدر و مادرم هستند پس قبل از اینکه من موجود شوم آنها بوده اند پس قبل از وجود من که ذهن من نبوده که بخواهم وجود ذهنی داشته باشم و پدر مادرم را تصور کنم چون وجود نداشته ام یعنی تقدم وجودی پدر و مادرم دلیل بر عالم خارج از من است همینطور وقتی هم که بمیرم همین منوال است و هیچ چیزی نابود نمی شود پس عالم خارج از من ثابت است و خارج از من هم چنان باقیست یا اینکه بصورت بدیهی می دانم خیال یا وجود ذهنی یعنی تصویری از واقعیت پس واقعیتی باید باشد که هرگونه خیالی به آن نسبت داده شود یعنی لفظ خیال بدون واقعیت و بلعکس معنی ندارد پس همینکه خیال را فهمیده ام به ناچار واقعیت را هم فهمیده ام و این دست من نیست چه بخواهم چه نخواهم و چه فکر کنم و چه فکر نکنم واقعیت را درک می کنم و می فهمم لطفا برای حل مشکل اینجانب برای بنده دعا کنید چون معتقدم حل هر مشکلی به دست خداست، خواهشا به بنده طرز فکری آموزش دهید که بتوانم مشکلم را حل کنم و این فکر آزار دهنده را از ذهنم خارج کنم و حل شود پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) به نظرم بهترین راه، بی‌توجه‌شدن نسبت به آن توهّم است که بعضاً سراغ شما می آاید تا قدرت حضورش کم شود. موفق باشید" سوال جدید: بنده می خواستم بدانم چگونه نسبت به این توهم بی توجه شوم، راه بی توجهی به این توهم چیست تا قدرت حضورش کم شود؟ لطفا برای حل مشکل بنده در نمازهایتان دعا کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگوی شما هستم. این‌که در آخرین جواب عرض کردم؛ بهترین راه بی‌توجه‌شدن نسبت به آن توهّم است، یکی از بحث‌های مهم در سلوک است که می‌فرمایند همان‌طور که نباید بپرسی نور کو؟ و با همین پرسیدنت نور از منظرت در خفا می‌رود، نباید در امور بدیهی سؤال کنی فقط باید ببینی و احساس کنی. مولوی می‌گوید:

مشکل کار در این است که آنچه از همه پیداتر است را نمى‏بینیم. گفت:

چون گهر در بحر گوید بحر کو؟ / وآن‏ خیالِ‏ چون‏ صدف‏ دیوار او.

گفتن آن کو، حجابش مى‏شود / ابر تابِ آفتابش مى‏شود.

بندِ چشم اوست هم چشم بدش‏ / عین رفع سدّ او گشته سدش‏.

چون چشم خود را از حقیقت منحرف کرده است، همان چشمى که باید وسیله رؤیت او شود، حجاب او شده است و همان هوشى که باید وسیله هوشیارى او نسبت به حقیقت شود، مانع شنیدن صداى حقیقت شده است.

بند گوش او شده هم هوش او / هوش با حق دار، اى مدهوش او.

موفق باشید

7393
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد ارجمندم, استاد ممنون میشم منو در مورد ذیل راهنمایی کنید چندی پیش یک مصیبتی بزرگی به بنده رسید که با صبر و دعا و کمک خواستن از خدای حکیم این مصیبت رفع شد. دوران سختی بود اما با یاری خدا گذشت و در عوض خدا یک سری حقایق عالی را یرای من روشن ساخت و باعث پیشرفت در سلوکم شد. اگرچه نتایج فردی عالی نصیبم شد اما هر موقع یاد آن دوران می افتم قلبم می گیره و دوباره نمی خوام اون دوران تکرار بشه. می دانم که از امتحان خدا نمیشه در رفت اما همیشه در نمازهایم از خدا عاجزانه تقاضا می کنم اگه خواست منو دوباره امتحان کنه با این نوع مصیبت خاص امتحان نکنه . استاد آیا این نوع دعا کردن و تقاضا از خدا درسته؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای خوب و به‌جایی است با این تأکید که هرگز از خدا نخواهید شما را امتحان نکند بلکه بخواهید: «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِه‏» . موفق باشید
7136
متن پرسش
با سلام شما در جواب سوال6943 فرمودید: چون فلسفه عین دین نیست که مشکل‌داشتن با آن مساوی مشکل‌داشتن با دین باشد... حال آنکه آیت الله جوادی آنچنان که در سایتشان هست فرمودند : مسئله وجود یا عدم وجودِ علم دینی را هیچ علمی به جز فلسفه نمی تواند مشخص کند، فقط فلسفه است که می تواند عهده‌دار این مسئله باشد چون فلسفه ثابت می‌کند که دین هست یا نیست؛ چون همه علوم هر کدام برابر ظرفیت خودشان سخن می‌گویند و تنها فلسفه است که جهان‌بینی دارد و درباره تمام جهان حرف می‌زند... این دو چگونه جمع می شود؟ و چگونه برخی بزرگان بدون فلسفه دین شناس شده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بگوییم چه می‌تواند جایگاه دین را معنا کند مسلّم نگاه فلسفی است که عهده‌دار چنین کاری است، ولی اگر بگوییم آیا برای دینداربودن باید فیلسوفی کرد مسلّم این‌طور نیست، زیرا متدینین بسیاری داریم که نگاه فلسفی به دین ندارند ولی با ایمان قلبی دین را پذیرفته‌اند. امروز که با صدها شبهه در رابطه با نفی دین روبه‌روئیم نه‌تنها فلسفه‌ی اسلامی نیاز است که توان جواب‌گویی به این شبهات را در ما رشد دهد، بلکه فلسفه‌ی اسلامی افق‌هایی از معرفت دینی را در جلو ما می‌گشاید که در عرصه‌ی امروز جهانی بتوانیم با قوت بیشتری دینداری کنیم. موفق باشید
6701
متن پرسش
آیا شما کتاب یا جزوه ای می شناسید که در رابطه با نسبت تعقل و تعبد توضیحاتی مفید و کاربردی داده باشد ؟؟ نه به صورت انتزاعی و نظری و خشک، بلکه به صورت کاربردی و با مثال. چون برای بنده مسئله شده است یعنی با مسائلی مواجه شده ام که به طور کلی ریشه ی آن را در نسبت تعقل و تعبد یافته ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان نظری همین کار را به عهده گرفته و محی الدین عربی بر همین اساس فصوص الحکم را تنظیم کرده به خصوص اگر در کنار فصوص نظری به منازل السائرین خواجه عبداللَه انصاری داشته باشید و در همین رابطه عبدالرّزاق کاشانی به عنوان عارفی که در مکتب محی‌الدین عرفان نظری را خوب درک کرده آمد و منازل السائرین را شرح کرد و دروس جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای سید یداللّه یزدان‌پناه در این رابطه به‌خوبی کمک می‌کند. موفق باشید
4126

واسطه فیضبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. چرا موجودات نمی توانند بدون واسطه، فیوضات را دریافت کنند؟لزوم منطقی واسطه فیض چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شدت مرتبه‌ی عالیه‌ی وجود اقتضاء می‌کند که تنها از آن مرتبه چیزی صادر شود که همسنخ آن مرتبه باشد و سایر موجودات با واسطه‌ی مراتب عالی‌تر وجودشان ایجاد شوند. این موضوع را در بحث برهان صدیقین می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید
2963
متن پرسش
سلام.استادچندروزپیش سوالی را پرسیدم من باب تفسیر آیه213بقره وارتباط احتمالی آن با ظهور حضرت امام عصر(عج)که شمافرمودیدکه ربط قسمت اول آن را با قسمت دوم متوجه نشدید که مطمئنا اشتباه از بیان بنده بوده است که پوزش می طلبم.سوال این حقیر در اصل این بود با توجه به اینکه در این آیه مبارکه سبب نزول کتب آسمانی وشریعت را اختلافی که بین مردم به وجود آمده می داندکه در تفسیراز زمان حضرت نوح به بعد ذکر شده است وقبل ازآن مردم امت واحده ای بودند که بر اساس فطرت که اصیل تر از شریعت می باشد زندگی فردی واجتماعی می کردند ودر منازعات احتمالی به انبیا رجوع می کردند سوال اصلی اینجاست که باتوجه به ظهور حضرت وبرکات حتمیه ی ظهور ایشان وبلوغ بشریت ویگانه شدن ناس با فطرتشان وبا توجه به این که شیعه معتقد به ولایت تشریعی هم می باشد آیا می توان گفت که شریعت به حداقل میرود وبه نوعی انسان ها به همان فطرت خداجوی خود با حضور حضرت صاحب، دیگر به شریعت به تفصیل الان نمی باشد وآیا شریعت به همان معنای احکام شرعیه در زمان حضرت به تقلیل می رسد ویا نه حداکثری می شود ویانه به گونه ای دیگر؟اجرتان با صاحب الزمان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از آن جهت که مسیر بشر به سوی تمدن و اجتماع است شاید در زمان حضرت برگشت به قبل نباشد بلکه شعوری در بشر پیدا شود که در عین وجود اجتماع و تضادهایی که بالتبع در اجتماع ایجاد می‌شود، آن شعور تقیّد بشر را به شریعت بیشتر کند. موفق باشید
2923

تعریف "عقل"بازدید:

متن پرسش
با سلام. استاد مدام در روایات و آیات و ... به تعقل توصیه می شود. تعریف دقیق "عقل" چیست؟ می دانم عقل چیزی است که انسان را به عبودیت رحمان هدایت می کند. اما این روایات که می گوید وقتی عقل کامل شد سکوت زیاد می شود و ... این (عقل) چه تعریفی دارد؟ همان استدلال کردن است؟ سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: انسان استعدادی دارد که می‌تواند موضوعات مختلف را جمع‌ بندی کند، این استعداد را عقل می‌گویند. حال اگر توانست در بین موجودات پراکنده طوری جمع‌ بندی کند که به حقیقت وجود برسد عقل خود را درست جلو برده است و قدرت استدلال نیز از عقل است چون در استدلال نیز انسان روح جاری در موضوعات پراکنده را کشف می‌کند. موفق باشید
2266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده لطفا خودتان جواب دهید نه کارشناسان سایت گناهکاری هستم که مدتی اسj توبه کرده ام و در دانشگاه قبول شدم . وارد شدن در جو مذهبی ها و تصور اینکه من هم مثل آنها هستم کم کم گناهانم را از یادم برد . تا اینکه در شبهای قدر از حق الناس شنیدم و اینکه علاوه برا عذاب اخروی انعکاس دنیوی هم دارد و قطعا جوابش را در دنیا خواهم شنید . با این که شرم دارم ولی نمیتوانم این مسئله بدون کمک کارشناس دینی حل کنم . زنی محجبه و پاکدامن و متاهل در فامیل داریم که در دوران شهوترانی و گناه به ایشان نظر داشتم و حتی عکس های خصوصی ایشان را گیر آورده بودم و نگاه میکردم . پرده های حیا افتاده بودند . تمام گناهانم و حق الناس ها از قبیل تهمت دروغ اذیت و ازار والدین یک طرف و این خیانت به این زن پاکدامن یک طرف . به یاد آوردن این گناه گرچه من را در خودم شکست و فهمیدم که مذهبی نیستم ولی از چند لحاظ مرا فلج کرده است 1- ایا میتوانم بدون اینکه آن خانم متوجه شود او را از خود راضی کنم ؟ ایا دادن صدقه و دعا در حق او برای راضی کردنش در قبال چنین ظلمی که هیچ تقصیری در آن نداشته کفایت میکند ؟ در چه صورت حاضر میشود من را ببخشد ؟ مومنین در ازای چه اعمالی و چه کار نیکی حاضر میشوند افرادی که در حقشان طلم کردند ، را ببخشند ؟ 2- آیا میتوانم جلوی انعکاس این گناه را بگیرم ؟ چون شنیدم که عذاب چنین گناهانی معمولا گرفتار شدن به دست همسری ناپاک است ! یا اینکه همین اتفاق در مورد ناموس خودم بیفتد . آیا میتوان جلوی انعکاس گناه را گرفت یا انعکاس گناه امری حتمی و سنت خداوند است ؟ من میخواستم سلوک دینی را از ابتدای آن شروع کنم سعی میکردم گناهانم را انجام ندهم و خیلی از آن ها را ترک کرده ام ولی احساس میکنم بحث سلوک برای من بحثی مثل نجات شمر و ابن ملجم است . خجالت میشکم از این که بخواهم مراتب بالاتری از سلوک را انجام دهم . چون فکر میکنم تا وقتی او من را نبخشد کم خوردن و کم خوابیدن فایده ای ندارد 3- ایا برای من راه نجاتی است ؟ چون این گناه را نمیتوانم برای خودم هضم کنم . دلیل اینکه توانستم توبه کنم و با خیال راحت در بین مذهبی خودم را جا کنم این بود که باقی گناهانم با معذرت خواهی و یا دادن صدقه و دعا کردن در حق شخص احتمال بخشش داشت ولی ایا روز قیامت آن خانم حاضر میشود به ازای چند ثواب کوچک من از عذابم در گذرد ؟ 4- این گناه به شدت مرا در انجام وظایف اجتماعی یک مومن دچار تردید کرده . آیا من با چنین سابقه ای حق دارم کار فرهنگی کنم / حالا که توبه کردم و نگاه به نامحرم نمیکنم ، حق دارم در مورد عفاف و حجاب مطلب بزنم ؟ اگر حق دارم آیا وظیفه دارم ؟ حق دارم در مورد انقلاب اسلامی و غرب مطلب بزنم ؟ آیا با وجود اینکه امر به معروف و نهی از منکر وظیفه هر مسلمانی است آیا این وظیفه بر دوش مسلمانی همچون من با چنین گناه شنیعی وجود دارد ؟ انتظار ندارم که امیدواری بدهید بلکه از شما میخواهم راهی موثر پیش پایم بگذارید . شاید توقع بزرگی باشد که با وجود ارتکاب گناهی چنین بزرگ بخواهم همسری خوب و پاک نصیبم شود. و بتوانم بدون این که انعکاس گناهم نصیبم شود و مصیبتی جنسی جلویم را بگیرد، به سلوک و توبه بپردازم و گامی در جهت پیشبرد اهداف انقلاب انجام دهم . من خیلی دوست دارم که به اسلام خدمت کنم ولی با این سابقه احساس میکنم نوعی وسوسه شیطان هست که میگوید خودت را به کارهای مدهبی مشغول کن تا یادت برود چه انسان کثیفی بوده ای !
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همان رسول خدایی که فرموده است این اعمال گناه است، فرموده است «من تاب لذنب کمن لا ذنب له» اگر کسی از گناهی توبه کرد مانند کسی است که آن گناه را مرتکب نشده و خداوند به این جهت می فرماید: توبه کنندگان را دوست دارد که همت توبه کنندگان برای کندن از گناه کمتر از آن هایی نیست که مرتکب آن گناه نشده اند.کسی که راضی باشد به خیانت به همسر دیگران، گرفتار همسری ناپاک می شود ولی کسی که توبه کرده است و از آن کار پشیمان است یک شخصیت دیگری است. خداوند در قیامت آن اعمال را در نامه ی اعمال شما قرار نداده که بحث بخشیدن یا نبخشیدن آن زن مطرح باشد . با تمام امیدواری به فعالیت های فرهنگی خود ادامه دهید و بدانید نه تنها خداوند فرمود: «انّ الحسنات یذهبن السّیئات» حسنات و کارهای نیک سیئات و گناهان را از بین می برد بلکه فرمود:« إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما » خداوند گناهان کسانی که توبه کنند به حسنات تبدیل می کند و إن شاءالله شما از نوع دوم باشید. زیرا زشتی آن کار را به خوبی درک کرده اند. موفق باشید
2144
متن پرسش
2- برای تنظیم مباحث شما جهت ارائه، به چه نکاتی باید توجه داشت که رویکرد حضوری در مباحث‌تان حفظ شود؟
متن پاسخ
اساس کار باید اُنس قلبی به حقیقت باشد و علم حصولی به حقایق تنها باید مقدمه به حساب آید تا قلب راه خود را پیدا کند و بداند به کدام طرف باید قدم بگذارد، در این رویکرد تمام مباحث جای خود را پیدا می‌کنند، به این معنا که هرکدام از مباحث یا بحثی است برای شناخت مسیر قلب به سوی حقیقت، مثل مباحثی که در حکمت صدرایی مطرح است و یا بحثی است برای شناخت موانع اُنس، مثل مباحث مدرنیته و بحث «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود». در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» نمونه‌های خوبی ارائه شد که چگونه اگر انسان گرفتار افکار و اخلاقی شد که از حضور بی‌نهایت نفس ناطقه‌اش محروم گشت، نمی‌تواند در شرایط اُنس با روح اولیاء الهی قرار گیرد. بنابراین مباحث؛ یا برای شناخت قلب است تا راه خود را برای اُنس با حقایق پیدا کند، یا شناخت موانع است، حتی شناخت موانع اخلاقی.
1711
متن پرسش
بسمه تعالی -سلام-مفهوم این مصراع بیت معروف حافظ که " گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند " چیست . مگر ملایکه غیر از سجده به آدم کار دیگری هم کردند و آیا این مصراع همان مفهوم سجده را میرساند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام ملائکه‌ی، انوار الهی و مظهر اسماء حسنای خداوند‌اند و به اراده‌ی الهی طینت و ذات انسان را بر اساس عشق آفریدند و آن ساکنان حرم ستر و عفافِ ملکوت با انسان باده‌ی مستانه زدند تا جان انسان را به نور عشق الهی که همان امانت ولایت است، منور کنند. امانتی که آسمان نتوانست تحمل کند و انسان تحمل کرد، زیرا او «ظلوم و جهول» بود. ظلوم بود به نفس امّاره‌ی خود و جهول بود به غیر خدا و جز خدا چیز دیگری را در این عالم نمی‌شناخت. آری قرعه‌ی عشق‌ورزیدن مخصوص موجودی است که «ظلوم و جهول» است. موفق باشید
1657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.بنده قراره چند وقت دیگه به حج مشرف بشم،چکار کنم آقای طاهر زاده!؟چجوری آماده بشم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام پس از مطالعه‌ی مناسک حج، کتاب‌های حضرت آیت‌الله جوادی تحت عنوان «صهبای حج» و «جرعه‌ای از بیکران زمرم» و کتاب «حج عارفان» از آقای رحیم کارگر کمک می‌کند. در ضمن دو جزوه بنده در این مورد دارم که إن‌شاءالله مفید خواهد بود. یکی به نام «حقیقت حج» و دیگری به نام «وظیفه‌ی حجاج هنگام برگشت از حج». موفق باشید
869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی پیرو سوال در مورد مرحوم سید مرتضی کشمیری و ملا فتحعلی سلطان ابادی ، مرحوم علامه تهرانی در کتاب مهر تابان صفحه 324-322 می فرماید از مرحوم علامه پرسیدم مرحوم اخوند ملا فتحعلی سلطان ابادی با تمام ریاضات و مکاشفات و مقاماتی که از ایشان نقل می شود گویا در مراحل و منازل توحید ذات حق متعال نبوده اند . مرحوم علامه طباطبایی می فرماید : مثل اینکه ایشان در مسائل مجاهدتهای نفسانی بوده و در رشته توحید نبوده اند و با مرحوم ملا حسینقلی همدانی هم عصر و هم زمان بوده و با هم مراوده نداشته و قدری هم روابط تیره بوده است.و مرحوم علامه طباطبایی در ادامه می فرماید مرحوم اقای قاضی سالیان دراز با مرحوم سید مرتضی کشمیری ملازم بودند و مرحوم سید مرتضی از اوتاد وقت و زهاد معروف و دارای حالات و مقامات و مکاشفات بوده و اما رشته ایشان رشته توحید و عرفان نبوده ولیکن در همان حال و موقعیت نفسانی خود بسیار ارزشمند و بزرگوار بوده اند.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در رابطه با این نوع تفاوت؛ در پاورقی صفحه‌ی 317 کتاب «جایگاه و معنی واسطه‌ی فیض» نکاتی عرض شده که چگونه بعضی از بزرگان نظر به قوت نفس و کرامت دارند، در حالی‌که عرفا نظر به توحید دارند. موفق باشید
13984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: کتاب «منهج الصادقین» از «ملا فتح الله کاشی» چگونه است؟ چه جایگاهی در تفسیر دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک تفسیر متوسط است. در بعضی موارد می‌توان به آن رجوع داشت ولی جامعیت تفسیر «المیزان» در جواب‌گویی به سؤالاتی که بشر امروز دارد، چیز دیگری است. موفق باشید

13234
متن پرسش
سلام و خدا قوت: ۱. وقتی انسان ملبس شد باید لباس روحانیت را همه جا بپوشد؟ مثلا در مسافرت باید بپوشد؟ آخر بعضی ها می گویند باید بپوشیم. ۲. برای ملبس شدن می توانیم خدمت شما برسیم؟ مزاحم شما بشویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در شرایط حاضر لازم نیست که در هرجایی ملبس بود. در مورد قسمت دوم سؤال متأسفانه برایم مقدور نیست. موفق باشید

12803

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز آیا این که ما تفاوت خواب و بیداری را درک می کنیم یعنی اینکه می دانیم الان بیداریم آیا این درک و علم به بیداری بدیهی و ذاتی و حضوری انسان است و یا نه حصولی و تجربی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک نوع علم حضوری و احساس درونی است ولی علم به این حالت، حصولی می‌باشد که به آن علمِ به علم می‌گویند. موفق باشید

12533

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد به لطف خدا و البته با احتیاط کامل عقلی قلبی چندسالیست سایتهای مختلف سیاسی مثل «بی بی سی» و اعتقادی مثل «سنی نیوز» را رصد و کتب به اصطلاح ضاله مثل 23 سال دشتی و دهها مورد دیگر را مطالعه یا تورق کرده ام الانم اینی هستم که شما می دونید بلطف استاد شایق عاشق شیفته قرآن و بر اعتقاد «وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ» هستم که بنظرم تمام هدف قرآن همین آیه هست که باور کنیم و به قلب هم بفهمونیم و به لطف استاد طاهرزاده شیفته حکمت متعالیه و سلوک ذیل شخصیت حضرت روح الله و معرفت نفس و نهج البلاغه و .... ولی سوالات و شبهات گاهی میان بالاخره برای کسی که خودشو درگیر این مسائل کرده باشه درباره رهبری عزیر از یوتیوب فایلی را دیشب سحری بجای دعای سحر گوش می کردم!! از تمام 50 دقیقه تخریب رهبری یکی فقط برام سوال شد اونم جمله ای که ایشان درباره نواب و فدائیان اسلام میگه. قبلن هم شنیده بودم اما اصلا برام سوال نبود و اتفاقا جای تقدیر از نواب داشت. خوب اونا بزعم خودشون نواب و دار و دسته اش را میارن تو گروه تروریستی من این ادعا را ندارم اما طبق همون اصل وسیله و هدف برای مخالفت با نظام ولو نظام طاغوت اونم بدون اذن مرجعیت خودسرانه میشه به سلاح و ترور مسلح شد آیا؟ دیشب سحر فکر می کردم دیدم حتی سیدالشهدا که حق کامل بود در مقابله با یزید که باطل محض بود اصل را بر عدم بیعت، دفاع و هجرت گذاشتند تا انقلاب و اونم جلوشون گرفته شد و مجبور به دفاع شدند که عاشورا رخ داد و بقیه ی ائمه (ع) هم که مشخصه روش سلوکی اجتماعی شان. اشتباه نکنید! قبول دارم که وقتی ملت آمادگی داشته باشن و رهبری الهی موجود، انقلاب اسلامی رخ خواهد داد و حتی بعد آن به رای گذاشته شد. اینو پذیرفتم با تمام وجود. درباره سبک کار مرحوم نواب و همچنین الگوبرداری رهبری اگه کسی سوال و شبهه کند چی باید جواب داد که از حق و انصاف بدور نباشه؟ اصل بر جهت گیری است درسته، اما کار نواب یه جورایی شبیه منافقین و رجوی ملعون است ترور آن کس که ما نمی پذیریم در رأس باشه. از این رو به اونایی که تو مصر انورسادات را هم ترور کردن اخیرا شک کردم منتظر هدایت و نظر شمایم. با علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم حاج مهدی عراقی می‌فرمودند مرحوم نوّاب وقتی در نجف بود حکم قتل کسروی را از مرحوم آیت اللّه مدنی گرفت. از طرفی حکم عمل بعضی از افراد به صراحت دین اسلام قتل است. مثل کسی که سابّ بر خدا و رسول کند، مثل سلمان رشدی. با این‌همه در جمع‌بندی نمی‌توان گفت چون انگیزه‌ی فدائیان اسلام الهی بوده است و عشق به حاکمیت دین داشته‌اند، عمل آن‌ها نیز در همه‌ی موارد قابل قبول است! که بحث آن مفصل است. موفق باشید

نمایش چاپی