سلام: استاد میشه در مورد این جمله که فرمودید توضیح بیشتری بدید و یک کتاب معرفی کنید؟ «فهمیدن هایدگر، عقل خاصی میخواهد که از همه، چنین انتظاری نباید داشت. با عقل فلسفهی اسلامی نه هایدگر فهمیده میشود و نه نیچه. ما نمیتوانیم با عقل حکمت متعالیه، هایدگر و امثال او را بفهمیم، باید عقل دیگری به صحنه آید.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطلب از این قرار است که ما «عقلها» داریم نه یک عقل. هرکدام را که رشد دهیم به کمک آن عقل، چهرهای از حقیقت در مقابل ما ظهور میکند از این جهت نباید عقل را منحصر به عقل صدرایی بکنیم، با همهی عظمت غیر قابل چشمپوشی که در عقل صدرایی جهت رجوع به حقیقت هست. پس اگر به فلسفهی هایدگر درست رجوع کنیم با عقلی روبهرو میشویم که توان نمایاندن وجهی دیگر از حقیقت را در مقابل ما بگشاید. کاری که در 6 جلسهی اعتکاف ماه رمضان تحت عنوان (برکات نظر در نسبتِ بین «وجودِ نفس» با «صِرفُالوجود») انجام شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً میدانید که چنین کشفهایی برای سالک متوسط مطرح است، حقیقت توحید، ماوراء چنین کشفهایی است. انسانی که از «حال» به «مقام» رسیده باشد جایش در این کشفها نیست. به نظر بنده مسیری که حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در عرفان گشودهاند که مربوط به این تاریخ است، چیز دیگری است و آن را در تفسیر سورهی حمد و در جبههی مقابله با استکبار باید دنبال کرد. بنا نیست با طرفدارانِ ایشان محاجّه کنید. به طور ظریف از کنار این امور عبور نمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات ارزشمندی را در آن فصّ مطرح کردهاند و ظاهراً از الهامات قلبی ایشان میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آخر کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» در قسمت «انسان و اختیار» در این مورد عرایضی هست. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دوستان کاربر دقت بیشتری بفرمایند ،صوت های تفسیر سوره حمد امام خمینی ره در صفحه دوم آرشیو صوت ها قرار دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل مردم آن است که متوجهی جایگاه تاریخی پایدار انقلاب اسلامی نیستند نمیدانند که نباید برای آبادکردنِ دهی، شهری را خراب کرد. تفاوت انقلاب اسلامی و رهبر حکیم آن، با آل سعود در همین است که آل سعود با فرقهای عملکردن و گرفتارِ اکنونزدگیشدن کاری کرده است که به قول صاحبنظران اگر یک هفته آمریکا دستش را از پشت آنها بردارد، آنها سقوط خواهند کرد. آری! رهبری مدیریتهای کلان خود را إعمال میکنند ولی بنا دارند دولتمردان خودشان راهی را که گشودهاند، طی کنند و مردم نیز به درجهای از خودآگاهی برسند تا ببینند کدام جریان فکری برای ادامهی انقلاب قابل اعتماد است. در هر حال باید مردم متوجه شوند انقلاب اسلامی کار بزرگی را به میان آورده است و رهبری هرگز از این بادها نخواهند لرزید و یا هول نمیشوند که بخواهند اقداماتی عاجل انجام دهند. موفق باشید
بد نیست به مقالهای که در همین رابطه، سایت خبری «مشرق» در امروز یعنی 15 شهریور نوشته است؛ نظر کنید که میفرمایند:
توجه شود که بدتر از فساد، احساس فساد است. ورود مستقیم رهبری یعنی ناامیدی از نهادهای موجود و نتیجه این ناامیدی احساس فساد بیشتر است که فساد اکبر است.
به گزارش مشرق، یکی از سؤالاتی که امروزه ذهن برخی افراد را درگیر خود کرده این است که چرا رهبرانقلاب رفتاری مانند امیرالمومنین (ع) با ابن هرمه محتکر بازار اهواز ندارند؟
این سوال دو بخش دارد؛
بخش اول مربوط به استناد به یک نقل تاریخی است و بخش دوم نتیجه ای که ازین نقل تاریخی گرفته می شود.
یکم. اشکال فاحش علمی
درباره استناد به این نقل تاریخی و مواردی شبیه بدین یک اشتباه فاحش وجود دارد. در استناد به سیره اهل بیت ابتدا باید اصول و منطق ثابت بر رفتار معصوم را کشف کرد. در برخورد بخشی و سطحی با سیره نمی توان حکم کلی دریافت کرد. مثل اینکه در کنار رفتار قاطع حضرت با ابن هرمه، نفر دیگری پیدا شود و مماشات حضرت با شریح قاضی را ملاک تسامح با مفسدین قرار دهد.
ماجرای یک قاطعیت
از همین منظر اجتهادی، برخی معتقدند سبک رفتار امیرالمومنین با فساد را باید متناسب با جامعه ای دید که فساد در آن فراگیر است. لذا او برای مردم در همان ابتدا خط و نشان می کشد که از کابین همسرانتان هم حرام را بیرون می کشم. خواص ولو خواص معنوی جامعه هم به خطا افتاده اند و سهم از بیت المال می طلبند. جامعه پر از فساد و در معرض رشد جدی و فراگیری فساد است. رفتارهای حضرت مقابله با این مرض اجتماعی است.
داستان اوشین و سلمان رشدی و ....
همین تحلیل امروز هم وارد است، مثل اینکه رفتارهای خاص امام و رهبری را فهرست کنیم و بخواهیم قاعده ثابت دربیاوریم. مثلا اگر رهبری نامه می نویسد و درباره پرونده فلان معاون متخلف مدرسه تاکید ویژه می کند، آیا می توان یک قاعده برای همه موارد مشابه دانست که رهبری باید ورود کنند؟ خیر. رهبری احساس کردند به این مسائل کم توجهی شده است انگاه مستقیما ورود کردند. طبیعی است که باقی موارد مسیر طبیعی خودش را طی می کند. یا مثلا اگر امام خمینی درباره مصاحبه یک زن که الگوی خود را اوشین معرفی می کند آن موضع گیری شدیدالحن را اتخاذ می کند آیا می توانیم یک قاعده رفتاری بسازیم که همه جا باید همین تکرار شود؟ حکم امام درباره سلمان رشدی نیز از همین دست است.
اجتهاد فراتر از سیره
سیره اهل بیت یا داستانهای پراکنده ای که از شرح حال آنها می شنویم اگر با دقت های فقاهتی و حتا فلسفی و اجتهادی همراه نباشد ما را به خطا خواهد انداخت. مثل اینکه برخی می گویند چون در سیره امیرالمومنین موضوع تاکید بر حجاب پیدا نکردیم پس امروز هم حجاب نداریم. به این افراد بگوئید پس بستن کمبرند ایمنی را از کجا آوردید احتمالا سکوت کنند. چون قاعدتا برای کمربند ایمنی هم در سیره چیزی پیدا نمی کنند.
دوم. و اما پرسش اصلی؛
چرا رهبری در مسئله فساد اقتصادی شخصا ورود نمی کنند؟
اولین نکته برمی گردد به نحوه شناخت متفاوت ما و رهبری از سطح فساد. رهبری را به عنوان یک کارشناس مطلع در نظر بگیرید بعد بررسی کنید که چه میزان تحلیل ما از اوضاع شبیه رهبری انقلاب است.
برداشت متفاوت ما و آقا
این سوال مستلزم یک فرض غلط است که فساد دامنگیر و سیستمی است. رهبری چنین تحلیلی را از سطح فساد ندارند و بارها به صراحت گفتند که فساد در جامعه آنطور که بیان می شود گسترده نیست و اتفاقا کم است.
سبک هدایت رهبری
اما مساله مهمتری وجود دارد و آن سبک هدایت جامعه است. به چند دلیل نیازی نیست رهبری فراتر از نهادهای قانونی کشور به ماجرای فساد ورود کنند. چه بسا آسیب این ورود شخصی بیشتر باشد.
یکم. محکمات ذهنی رهبری
یکم. رفتار رهبری را باید با توجه به محکمات ذهنی ایشان تحلیل کرد. در دستگاه فکری رهبری، تثبیت سیستم نهادهای جمهوری اسلامی بر مبنای مردم سالاری، اولویت اول است. برهمین مبنا در هر شرایطی اول به تثبیت سیستم و نهادها توجه کرده اند و بعد کارکردشان. نمونه واضحش سال ۸۸ است که تحت هیچ توجیهی حاضر نشدند خارج از نهادهای قانونی عمل کنند. همین روزها نیز برخلاف برخی، تاکید دارند باید با همین دولت از مشکلات خارج شد. ورود مستقیم رهبری یعنی بهم زدن این ساختار منظم که قرارست در طوفان حوادث تثبیت شود.
دوم. مبارزه فراگیر
فارغ از اینکه حجم فساد کم یا زیادست، نیاز مردم اینست که احساس کنند مبارزه با فساد "فراگیر" است. این تصویر که همه نشسته اند و رهبری به تنهایی ضدفساد است، خودش یک فساد بزرگترست. این تصویر یعنی بغیر رهبری هیچ کس اراده مبارزه با فساد ندارد. واقعا چنین است؟
بنابراین رهبر باید تلاش کند دستگاه های کشور به این مقوله اهتمام کنند. لذا بهترست رئیس قوه قضاییه برای مقابله جدی تر با فساد نامه دهند و ایشان تایید کنند. یا دائم به دولت در این مقولات تذکر می دهند. به دستگاه قضائی می گویند مدل تبلیغاتی و اطلاع رسانی تان باید هنرمندانه باشد تا جامعه احساس مبارزه فراگیر داشته باشد.
سوم. فساد یا احساس بن بست
آنچه از فسادهای رایج مهمتر است چیست؟ فساد که همیشه وجود داشته است. مهم اینست که جامعه احساس می کند با این حجم فساد، با ابزارهای قانونی و ساختار موجود نمی توان کشور را اداره کرد. این فساد از هر فسادی مهمترست چون به ناامیدی مطلق می انجامد. براین اساس رهبری تلاش می کند نشان دهد مبارزه با فساد در همین ساختار که برآمده از تصمیم خود مردم می باشد قابل کنترل است.
توجه شود که بدتر از فساد، احساس فساد است. ورود مستقیم رهبری یعنی ناامیدی از نهادهای موجود و نتیجه این ناامیدی احساس فساد بیشتر است که فساد اکبر است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه چون این افراد مزهی عرفان اسلامی را نچشیدهاند، گرفتار آن نوع مکاتب میشوند. اساس کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» برای رفع این مشکل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ممکنالوجود به ارادهی الهی موجود شد، به اصطلاح واجب بالغیر است یعنی وجود دارد ولی وجودش از غیر یعنی حضرت حق میباشد. از این جهت مظاهر انوار و اسماء الهی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر فلسفی یکی از انواع تفکر است، مثل تفکر ریاضی. اولیاء معصوم و عرفا در مقام جمعِ بین عقل و قلب بودهاند و بهجای ارتباط با مفاهیم حقایق، با عقل خود، با وجودِ حقایق مرتبط بودند و معنای استدلال در آنجا غیر از معنایِ استدلالی است که ما در روشهای فلسفی و کلامی بهکار میبریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین اینکه بنده در این موارد تخصص لازم را ندارم، همین اندازه ایشان را یکی از ستونهای فقه آل محمد«صلواتاللّهعلیهوآله» و در خدمت اسلام و مسلمین میدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم یک عارف سالک متوجه نیازهای حقیقی خود و دیگران هست و میفهمد بسیاری از ابزارهای تکنیکیِ امروز دنیا حاصل نیازهای غیر واقعی است. آری! آن نحوه که امثال شیخبهاییها عمل کردند و نیازهای جامعه را اعم از معماری صحیح و یا تقسیم دقیق شعبات زایندهرود انجام دادند؛ در هر حال نیاز بشر است، منتها نیازی در بستر طبیعی و در راستای جوابگویی به نیازهای حقیقی و طبیعی بشر، که بحث آن را میتوانید در کتاب «تمدنزایی شیعه» دنبال فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آنچه شما میفرمایید در نهایت برای سالک پیش میآید 2- در این موارد با همدیگر بحث نکنید بگذارید هر دو جلو بروید تا آنچه باید برایتان پیش آید، پیش آید 3- بهتر آن است که احدیت را مظهر هویت غیبیه بگیریم ولی این یک تقسیمبندی استانداردی نیست 4- مطلب را روشنتر بفرمایید. یادم نیست که در آن جلسه چه گفته شده؟ 5- مبنای ما «وحدت وجود» است پس تنها مظاهر، ظهور یک حقیقتاند بدون آنکه به خودی خود اصالت داشته باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر صورت اگر بتوانید با توجه به روحیهای که دارید زندگی را با فعالیتهای حوزوی شکل بدهید پشیمان نمیشوید 2- بنده بر مبنای فلسفه و کلام اسلامی و با نظر به تفاسیری چون تفسیر المیزان عرایض خود را اظهار میدارم. موفق باشید