بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17425
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: این حقیر در جست و جو و خواندن پاسخ های شما به برخی کاربران، اینطور فهمیدم که: علم حصولی باید مقدمه باشد برای رسیدن به علم حضوری (شهودی) وگرنه، خود همین علم حصولی برایمان حجاب و مانع رسیدن به معرفت عمیق می شود؛ و در سیر حصول معرفت، نباید در گیر الفاظ و حفظ مشتی اطلاعت شد بلکه باید قلب را به صحنه آورد و آن را با حقیقت مفاهیم مرتبط ساخت. و خلاصه اینه معرفت حصولی باید دریچه ای باشد برای رسیدن به معرفت حضوری (شهودی). و هنر عرفای حقیقی این است که توانستند عقل را به قلب گره بزنند و در واقع، عقل را با قلب، یکی کنند و فقط گرفتار عقل نشوند. استاد، این حقیر طلبه ام. خیلی آشفته شدم و می ترسم که نکند من ده سال در حوزه درس بخوانم و فقط در گیر مشتی اصطلاحات شوم. و می ترسم مثل خیلی از کلامی های سر سخت شوم که گرفتار عقل کوچکشان شده اند و حاضر نیستند از آن، یک درجه بالاتر بروند و قلبشان مثل یک تکه سنگ شده که هیچ چیزی در آن نفوذ نمی کند. سوالم از محضرتان این است که راهکار این اتصال عقل به قلب و به عبارت دیگر راهکار عملی اتصال معرفت حصولی به معرفت حضوری چگونه است؟ چگونه عقل و قلب را به یکدیگر گره بزنیم به طوری که دیگر هیچ نزاعی بین این دو نباشد؟ چه کنیم گرفتار مشتی الفاظ و اصطلاحات نشویم و بتوانیم قلب خود را با حقایق مرتبت سازیم؟ چه کنیم که گرفتار عقل نشویم و بتوانیم آن را به قلب متصل سازیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بَه بَه! به این نگاه. بحمداللّه به نکته‌ی خوبی رسیده‌اید و از این مهم‌تر متوجه‌ی راه‌های انحرافی در مسیر لقاء الهی شده‌اید. لذا اولاً: با چنین افرادی که به قول شما قلب‌شان مثل یک تکه سنگ شده است؛ باید مدارا کنید. ثانیاً: مسیر طلبگی خود به خود مسیر پر برکتی است و با رسیدن به درس خارج، آرام‌آرام فرصت رجوعِ دقیق و عمیق به اسفار و فصوص برایتان فراهم می‌شود و به عقلِ حکمت متعالیه که منوّر به قلب است، می‌رسید. یعنی همان «قلوبٌ یعقلونَ بها». موفق باشید 

16751
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: این گونه به نظر می رسد که آلودگی انسان به گناه و غفلت از حق و آخرت، توجه او را به دنیا و تعمیر و آبادانی آن و در نتیجه علوم مادی بیشتر می سازد، به طرزی که بسیاری از پیشرفت های مادی غرب حاصل چنین غفلت و در جهت خود اثباتی و در تقابل با خدا محوری می باشد. حال سوال اینجاست که در نظر و عمل چگونه امکان دارد که به علوم مادی بپردازیم و به پیشرفت های مادی دست پیدا کنیم و دچار غفلت و خود اثباتی نشویم؟ و در مقام تمثیل آیا امکان دارد یک عارف سالک، سازنده موبایل یا هواپیما یا موشک باشد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم یک عارف سالک متوجه نیازهای حقیقی خود و دیگران هست و می‌فهمد بسیاری از ابزارهای تکنیکیِ امروز دنیا حاصل نیازهای غیر واقعی است. آری! آن نحوه که امثال شیخ‌بهایی‌ها عمل کردند و نیازهای جامعه را اعم از معماری صحیح و یا تقسیم دقیق شعبات زاینده‌رود انجام دادند؛ در هر حال نیاز بشر است، منتها نیازی در بستر طبیعی و در راستای جوابگویی به نیازهای حقیقی و طبیعی بشر، که بحث آن را می‌توانید در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» دنبال فرمایید. موفق باشید

16353
متن پرسش
با سلام: استاد این آیه از قرآن که خداوند می فرماید اگر دعای افراد نبود خداوند اعتنایی به آنان نمی کرد یا به معنی دیگر ارجی برایشان قائل نبود، را در جایی مطالعه می کردم که نوشته بود با توجه به اینکه آیه ی آخر سوره است و با توجه به قسمت بعدی آیه و مفاهیم قبلی آیات، اینطور بر می آید که خطاب خداوند به کافران است، در اصل که اگر دست از کفرشان بر ندارند خداوند ارجی برایشان قائل نيست. اول اینکه آیا به نظر شما این برداشت درست است یا نه؟ و شما این آیه را در راستای توضیح تقدیرات انسانها و همه ی انسانها آوردید و اینکه چگونه دعا ربط با تقدیرات دارد؟ لطف می فرمایید به طوری که زحمتتان نشود مختصری در مورد اینکه این آیه در مورد تقدیرات انسانها چگونه توضیح داده می شود یا صدق می کند توضیح بفرمایید؟ مطلب را خوانده ام ولی برایم جا نیفتاده. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌چه در جواب سؤال شماره‌ی 16352 عرض شد دعا؛ نقش اساسی در تعالی تقدیر و سرنوشت انسان دارد و شواهد روایی و قرآنیِ روشنی در این مورد هست. ولی همین‌طور که می‌فرمایید آیه‌ی مذکور با دو نگاه مورد توجه قرار گرفته است و همه قبول ندارند که معنای آیه، معنایِ دعوت به دعا می‌باشد. موفق باشید

15061

معنای نفوذبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید استاد. بحمدلله تا عیدِ انتخابات کم مانده است. بهمین منظور سوالی داشتم: 1. همانطور که آقا فرمودند: نفوذی فقط کسی نیست که خودش بداند چه می کند. برخی نفوذی اند و نمی دانند چه می کنند. حال با توجه به این جمله. ما اگر ببینیم آقای «ه‌» که برای خودش از لحاظ علمی عالِمی است. از لحاظ سیاسی هم کم سابقه نیست که بگوییم ندانسته و گولش زده اند. به این افراد و امثال آن هم ما باید بگوییم نفوذی که خودشان نمی دانند؟ بنظر بنده کاملا واضح است که خودِ طرف می داند. چطور می شود که از کسی هم سعودی ها حمایت کنند. هم شبکه کلمه. هم بی بی سی. هم برخی عناصر ضد دینی. هم برخی عناصر ضد انقلابی. هم طرفداران داعش. هم انگلیسی ها. هم امریکایی ها و... بعد ما بگوییم این آدم نفوذی است که خودش نمی داند؟! اصلا امکان ندارد. به نظرم مصداق حرف حضرت آقا به سران فتنه و بزرگان فتنه باز نمی گردد و فقط به آنهایی که گول اینها را خوردن باز می گردد. خواستم نظر شما را هم بدانم. ممنون. بنده که در این چند وقت چه در سخنان خود چه خصوصی چه عمومی به مردم فهماندم که: حواستان باشد از کسی که حمایت شده ی دشمن باشد هیچ خیری در نمی آید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور حضرت آقا نفوذ فرهنگی است که فرهنگ سکولار را حتی ناخودآگاه مورد اهمیت قرار می‌دهد دشمن برای نفوذ کاری می‌کند که دیگر انسان‌ها جویای حقیقت نباشند تا جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی که در مقابل فرهنگ تجدد، تأکید بر حقیقت است، برای انسان‌ها بی‌معنا شود. دشمن در امر استحاله انقلاب، کاری می‌کند تا آن‌چه را ملت ما بر اساس آن انقلاب کرده‌اند از درون پوک کند. برای رسیدن به این هدف، سعی دارد حقیقت را نسبی نشان دهد تا عملاً انسان به جای خدا بنشیند و اهداف نفس امّاره‌ی انسان‌ها اصالت پیدا کند. در این حال جایگاه انقلاب اسلامی برای چنین انسانی معنا ندارد تا ولایت فقیه که رکن رکین نظام است معنا داشته باشد. آن‌چه می‌ماند ولایت علوم تجربی و تکنولوژی است. این نوع نگاه، نگاه کسانی است که خودی نیستند و خداوند در مورد آن‌ها توصیه می‌کند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي‏ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ.....‏» اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! محرم اسرارى از غير خود، انتخاب نكنيد! آن‌ها از هرگونه شرّ و فسادى در باره‌ی شما، كوتاهى نمى ‏كنند؛ آن‌ها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد، نشانه‌ی دشمنى‌هاى‌شان ‏از كلام آن‌ها آشكار است؛ و آنچه در دل‌هايشان پنهان مى ‏دارند، از آن مهم‌تر است. (آل عمران/118). موفق باشید  

12737

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: ۱. ترم آخر کارشناسی هستم می خواستم بعد از کارشناسی با توجه به علاقه به دروس دینی شناخت کامل دین و ابلاغ آن حوزه را ادامه بدهم اما چون با توجه به سن و روزگاری که داریم مبحث اقتصادی آن عده ای می گویند حتی از طلبه ها گویند که دنبال یه کاری هم باش چون ازدواجم در پیش داری و.... سوالم اینه که خدا می فرماید رزق طالب عالم را مگه خدا خودش برعهده نگرفته چون من تازه می خوام حوزه رو شروع کنم کمی هم فشرده اگه جایی کار کنم از قسمتی عقب می افتم مثلا مباحثه، و ازدواج هم که میخوام بکنم با بحث اقتصادی آن درگیرم حالا گاهی وسوسه میشم ادامه تحصیل دانشگاهی بدم بعدش کاری خوب دارم، حالا گیر کردم چه کار کنم؟ میدونم هم چوب بی ایمانیم رو دارم می خورم! ۲. استاد شما با این همه مطالعات و شخصیت جامعتون که شبیه شخص حکیم است اگر ازتون بپرسن تو چه زمینه ای تخصص دارید چه می فرمایید؟ شما درس خارج رو دیگه ادامه ندادید و مطالعات فلسفی داشتید؟ با تشکر فراوان، بسلامتی روز افزون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر صورت اگر بتوانید با توجه به روحیه‌ای که دارید زندگی را با فعالیت‌های حوزوی شکل بدهید پشیمان نمی‌شوید 2- بنده بر مبنای فلسفه و کلام اسلامی و با نظر به تفاسیری چون تفسیر المیزان عرایض خود را اظهار می‌دارم. موفق باشید

11629
متن پرسش
سلام علیکم: تضادهای ماهوی سینما به نظر شما قابل حل شدن است؟ به چه نحو؟ تضادهایی از قبیل؛ فردگرایی، یکسان انگاری مخاطبین و ابتذال، ژورنالیسم، سرگرمی و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مرحوم شهید آوینی در کتاب «حکمت سینما» می‌فرماید ما باید با عقاید خودمان روح دوربین را در اختیار بگیریم چیزی که شما در فیلم «شیار 143» ملاحظه کردید، دیدید چگونه فرهنگ شهادت و صبر مادر شهید جایی برای خودنمایی هیچ‌کس نمی‌گذاشت. حتی خانم زارعی نیز خود را تماماً در اختیار نقشی که داشت قرار داده بود. موفق باشید

10581

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ببخشید می خواستم ببینم پیرو سخنان اخیر آقای رحیم پور ازغدی، اگر ساختن دهه های جدید باعث کم توجهی مردم به دهه عاشورا می شود، این حکم را برای عزای همه معصومین نیز می شود جاری کرد و گفت عزاداری برای سایر معصومین موجب کم توجهی مردم به عزای سید الشهدا می شود و باید از همه عزاداری ها به غیر از مصیبت اباعبدالله خودداری کرد. نظر شما چیست؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت نظر بزرگان بیشتر بر روی عزاداری اباعبداللّه«علیه‌السلام» بوده و در دل این عزاداری اهمیت کار فرهنگی سایر ائمه«علیهم‌السلام» نیز روشن می‌شود. موفق باشید
8881
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به عدم رعایت قوانین و برخورد سلیقه ای با افراد و فسادی که گریبان گیر اکثر سیسم های اداری جمهوری اسلامی ایران شده است، چرا رئیس قوه قضاییه دست از تسامح و شعار بر نمیدارد؟ به این دلیل این سوال را پرسیدم که در بیشتر محافلی که حضور داریم حضرت آقا را مقصر این قضیه می دانند که چرا آیت الله لاریجانی را بعنوان رئیس قوا انتخاب نمود؟ و شما در پاسخ چه جوابی دارید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: موضوع را باید عمیق‌تر بررسی کرد و آن غفلت از تربیت نسلی است که امروز در اداره‌های ما هستند و به نظرم ریشه‌ی این غفلت در دولت سازندگی شکل گرفت و هنوز هم به صورتی جدّی بیدار نشده‌ایم که کارگزاران نظام اسلامی حدّاقل باید با روح قرآن، آن‌هم با نگاهی که علامه متذکر آن هستند آشنا باشند. موفق باشید
8601
متن پرسش
سلام: احساس می‌کنم غفلت بسیار بسیار غلیظی بر من حاکم شده که خیلی بی‌خیال و تنبل شدم و نسبت به امور حیاتی و ابدیتم اصلاً انگار نه انگار. فکر نمی‌کردم آنقدر پست بشم، چطور می‌تونم از غفلت غلیظی که منو کرخت کرده رها بشم؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر 20 سال بر اساس عقیده توحیدى عمل کردید و محور قلب را حکم خدا قرار دادید، و به عبارت دیگر عمل به آن عقیده را ادامه دادید، مى‏بینید نتایج عقایدِ توحیدى آرام‏آرام ظاهر خواهد شد. دین توحیدى به ما دستور داده رکوع‏تان فقط براى حق باشد، براى حق راست بگو، براى حق ببین، براى حق بشنو، براى حق بخور، بنا به فرمایش اساتید بزرگ همه جا نرو، همه چیز نخور، همه چیز نگو و همه‏ چیز نبین‏، تا حق با نور عزت و بقایش بر زندگى شما تجلى کند و همان طور که حق باقى است شما هم به بقاء حق باقى شوید وکار درست می‌شود. موفق باشید
8598
متن پرسش
سلام خدمت استاد بنده جوانی هستم که خدا توفیق داد و نشستم حسابی نزدیک به سه سال تفکر کردم و راه خودم رو تو زندگی مشخص کردم و به قول طاووس عارفان حساب کردم از کجا آمده ام و آمدنم بهر چه بود و تصمیم قاطع گرفتم زندگی نویی داشته باشم اما مشکل اینجاست که هر چند وقت یک بار شیطان میاد و منو به یاد عهد قبلیم میندازه و میگه تو که معصوم نیستی دائم بخوای پاک بمونی بالاخره انسان گاهی هم گناه میکنه و خدا هم که توبه پذیره و بعد از چل پنجاه روز خوب بودن منو میندازه با این حرف دوباره تو گناهای عهد قبلیم حالا شما بفرمایید اگه اومد و این حرفو زد من با چه تفکری مقابل این حرف به ظاهر منطقی شیطان بایستم اینکه میگه تو معصوم نیستی و هر چند وقت یک بار طوری نیست گناهی هم داشته باشی رو چطور برا خودم حل کنم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تأکید صبر در قرآن را فراموش نکنید زیرا صبر بر عهدی که کرده‌اید موجب می‌شود تا راه‌های ناگشوده از عالم غیب برایتان گشوده شود. شما باید در مقابل آن وسوسه‌ها خود را متوجه کنید که تنها با صبر بر عبادت و دوری از معصیت است که افراد به جایی رسیدند و چشم دلشان گشوده شد. به گفته‌ی مولوی: «پرده‌های دیده را داروی صبر .... هم بسوزد هم بسازد شرح صدر» یعنى انتظار و پایدارى و صبرِ در دیندارى، هم حجاب‏ها را برطرف مى‏کند و هم با به‏وجود آوردن شرح صدر، آمادگى براى گرفتن کمال‏ بیشتر فراهم مى‏نماید، آری پایدارى در دیندارى، آثار و برکات بسیار بزرگى‏ دارد. موفق باشید
7789
متن پرسش
سلام استاد عزیز با عذرخواهی از تصدیع مجددا اوقات. پیرو سوال 7784، بنده سیر انسان بعد از مرگ در مقوله معاد را مد نظر داشتم. ظاهرا انسان بعد از مرگ هم سیری دارد آیا این سیر به محو کامل تشخص و تمایز انسان تا آن جا که کاملا در ذات احدی فانی شود منجر می شود یا این که انسان تا ابد شخصیت متمایز خود را در آخرت حفظ می کند؟ ظاهرا آیه کل من علیها فان و یبقی وجه ربک... با حالت اول انطباق دارد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون انسان با انتخاب‌های خود هویت خود را می‌سازد و ابدیت او همواره با همین هویت همراه است هیچ‌وقت تشخص او از بین نمی‌رود، در عین آن‌که در حق فانی است. فانی‌شدن آنچه در زمین است و باقی‌بودن وجه رب با این موضوع منافات ندارد، زیرا در قیامت همه‌ی مخلوقات بالحق موجودند و با وجه حقانی‌شان در محضر حق حاضر می‌شوند که در اصطلاح عرفانی به آن تلوین بعد از تمکین می‌گویند. در این مقام هر موجودی خودش است ولی با جنبه‌ی حقانی‌اش، حتی اهل جهنم با جنبه‌ی حقانی غضب الهی در قیامت هستند و جاودانه در آتش‌اند و عذاب می‌بینند. موفق باشید
7315
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام خدمت استاد عزیز پیرو سوالات مدیریتی از حضرتعالی (4549 و 6875) مطلبی در یکی از کتب جناب داوری اردکانی دیدم و برایم سوال پیش آمد خدمتشان ایمیل کردم جوابی فرستاد که فهمش برایم سنگین است لذا تقاضا دارم جواب ایشان را برایم باز کنید و بفرمایید منظور ایشان از روش چیست و آیا علم محض مرادشان است؟ همچنین تحلیل خودتان را بیان فرمایید؟ سوال از دکتر داوری: در کتاب سیر تجدد و علم جدید در ایران صفحه 306 اشاره فرموده اید که اصل اساسی علم جدید، سکولار بودن آنست. 1- منظور از علم جدید علوم طبیعی یا علوم انسانی است؟ 2- اگر امکان دارد موضوع را کمی باز کنید؟ پاسخ دکتر داوری: علم باید از روش پیروی کند و هیچ رأی و اعتقادی در علم مدخلیت داده نمی شود. معنی سکولار بودن هم همین است که ملاحظات اخلاقی و دینی دخالت داده نشود. علم ضد دین و ضد اخلاق نیست اما چون از حیث ماهیت با این هر دو تفاوت دارد و از اصول و قواعد روش پیروی می کند سکولار است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روش علمی غیر از هدفی است که در یک علم دنبال می‌شود. می‌فرمایند در روش بحث اخلاق و دین مطرح نیست مثل آن‌که شما می‌خواهید آب را تجزیه کنید ولی در هدف‌گیری و نگاه به موضوع رویکردها فرق می‌کند، یکی ممکن است در تعامل با طبیعت نظر به حکمت الهی داشته باشد و یکی ممکن است طبیعت را یک پدیده‌ی مرده و بی‌هدف بداند. در کتاب‌های «مدرنیته و توهّم» و «عالَم انسان دینی» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
6601
متن پرسش
نقش قدسی و متعالی انقلاب اسلامی ایران در فضای مدرنیسم جهان امروز چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» داشته‌ام شاید مفید افتد. موفق باشید
6146

حسن ظنبازدید:

متن پرسش
لطفابفرماییدچگونه سوءظن را در خود ازبین برده و به حسن ظن تبدیل کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساس را باید بر این گذاشت که انسان‌های مؤمن در یک جامعه‌ی دینی بنا دارند خوب باشند و خوبی کنند و تا آن‌جا که ممکن است باید کارشان را حمل بر صحت کرد مگر آن‌که خلاف آن ثابت شود. رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: « أَحْسِنُوا ظُنُونَکُمْ بِإِخْوَانِکُمْ- تَغْتَنِمُوا بِهَا صَفَاءَ الْقَلْبِ وَ نَقَاءَ الطَّبْع‏.»خوشبین باشید به برادران خود و پاکدلى و خوش‏بینى را غنیمت شمارید.. موفق باشید
3051
متن پرسش
1.باسلام شمادر بحث شرح ده نکته فرمودید که علم خدا می گوید انسان قبل از تولدش من داشته و این بحث را باید از بحث ملاصدرا که فرمودالنفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا جدا کرد حال سئوال این است که بهتر نیست قائل به النفس روحانیه الحدوث و روحانیه البقا باشیم تا با علم خدا یکی شود و دو مطلب جدای از هم نشود؟ 2.اگر حقیقت انسان من اوست نه تن او پس چرا نوزاد بعد از چهارماهگی روح پیدا می کند و اول تن او بوده؟ و در این مدتی که بدون روح است چکار می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- موضوع جسمانیة‌الحدوث‌بودن نفس ناطقه یک موضوع فلسفی است، نمی‌توان گفت بهتر بود چنین نباشد و چیز دیگری باشد 2- تقدم جسم که اصالت به جسم نمی‌دهد. موفق باشید
3043

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم.سوال بنده در مورد یکی از دوستانم است.دوست بنده بانویی سی و دو ساله،هنرمند و خیاط است. او معتقد است که در کودکی راه علم او را بوسیله سحر بسته اند و به همین خاطر به سختی وطی مدتی طولانی توانسته دیپلم خود را بگیرد.اکنون هم مطالعه و تمرکز بر روی متن برایش بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است.او باتوجه به گرایشات درونیش به علوم ماورائی، مدتی چذب جریان های قائل به انرژی درمانی و انرژی بخشی موسوم به «ریکی» شده بود و از طریق این باورها و قدرتها مشکلات جاری زندگیش را حل و فصل می نمود.بعد مدتی با جریان «عرفان حلقه »یا «عرفان کیهانی» آشنا شدو در این جریان به او آموختند که یافته های جریان قبلی مربوط به عرفان قدرت بوده و بسیار منفی است و انسان باید به دنبال عرفان کمال باشد که از تمام قدرتهای فوق بشری فارغ است و بعبارتی همان چیزی است که عرفان کیهانی نشان می دهد و به آن دعوت می نماید. بعد از انحلال کلاس های این جریان و دستگیری آقای طاهری(مؤسس آن)او شدیدا احساس تهی بودن معنوی و اخساس نیاز شدید به بهره مندی از چشمۀ معارف ناب قرآن را می کند و از من که فارغ التحصیل الهیات هستم کمک خواسته که با توجه به سطح تحصیلاتش و ناتوانیش در مطالعه و تمرکزش برروی متن ،او را راهنمایی کنم. من هم بهتر دیدم در مورد او از شما که صاحب علم وتجربه هستید مشورت بخواهم.بسیار متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با گوش‌دادن سی‌دی ده نکته شروع کند و سپس سوره‌ی زمر و عنکبوت و شوری را گوش بدهد. إن‌شاءالله افق جانش به سوی توحید گشوده می‌شود. موفق باشید
2726

آینده مصربازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده 1-انقلابهای منطقه آن رجوعی را که باید به اهل البیت و امام زمان داشته باشند را ندارند آیا این انقلابها به هدف نهایی خواهند رسید؟ 2- آقای مرسی رئیس جمهور مصر مواضع عجیبی داشتند از جمله مواضع ایشان در قبال سوریه و همچنین نامه عاطفی ایشان به رئیس جمهور اسرائیل . لطفا نظر خود را درباره ایشان بیان نمایید با تشکر فروان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آقای محمد مرسی مثل آقای مهندس بازرگان است با همان گرایش و همان‌طور که انقلاب اسلامی از فکر ملی‌مذهبی‌ها عبور کرد انقلاب مصر با الگوقراردادن انقلاب اسلامی از این نوع فکر که در اخوان المسلمین نهادینه شده عبور می‌کند. ما باید بگذاریم تا انقلاب مصر خودش مراحل خود را طی کند. وزیر امور خارجه‌ی دولت موقت هم با برژینسکی وزیر امور خارجه‌ی آمریکا ملاقات کرد ولی انقلاب اسلامی به آن‌ها اجازه نداد انقلاب اسلامی را در ذیل غرب اداره کنند. موفق باشید
2702
متن پرسش
با سلام این گفته عین القضات و ابن عربی که میگویند شیطان رئیس العرفا هستند چون به غیر خدا سجده نکردند و به غیر او روی نیاوردند؟ به چه معناست
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: باید عین متن باشد تا معلوم شود منظور آن‌ها چیست. زیرا این بزرگان از دانشمندان جهان اسلام هستند و مسلّم سخنی نمی‌گویند که مخالف متن قرآن باشد در حالی‌که قرآن شیطان را عصیان‌گر درگاه الهی می‌داند. موفق باشید
1667

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام محضر استاد گرانقدر. من مطلب مربوط به کد:1653 را مطالعه کردم. این بنده خدا که این مشکل را دارد ممکن است به یک مشکل ناهنجاری هورمونی یا مشکل دوجنسی بودن یا two sectual یا TS مبتلا باشند که این امر نیازمند تشخیص ودرمان است. چرا که این امری که ذکر کرده اند(جذب ناخودآگاه به همجنس) از علائم همین مشکل است. که پاینده باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام عینا مطلب فوق را جهت اطّلاع خدمت آن عزیز ارائه می‌دارم. موفق باشید.
937

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. نمی دانم از کتب یا کلاسهای موفقیت اطلاع دارید یا خیر. اصل کلیدی همه آنها بر روی موجودیتیست به نام "ضمیر ناخودآگاه". صحبت آنها اینست که ما دو ذهن در اختیار داریم: یکی خودآگاه که تدبیر روزمره ما را بطور ارادی در اختیار دارد و یکی ناخودآگاه که علاوه بر آنکه تدبیر مسائلی مانند ضربان قلب و ... را در اختیار دارد باعث جذب ثروت، معنویت، شکست، پیروزی یا هر آن چیزی که در آن به مرور زمان نهادینه شده را دارد. می گویند آن یک کودک قدرتمند است که در اثر تکرار و تلقین (حال چه به صورت ارادی و تکنیک های خاص و یا چه بصورت غیرارادی در طول زمان) آن چیزی را که در آن پروگرام کرده باشید برای شما از کائنات به ارمغان می آورند. (جذب می کند) 1- بنده صداهای معرفت نفس را گوش دادم. برداشت بنده آنست که آن چیزی که در اینجا به عنوان ضمیر ناخودآگاه از آن یاد می شود، شما به عنوان نفس از آن یاد می کنید. آیا این برداشت بنده صحیح است؟ (البته می دانم که اینها فقط یکی از 100 وجه نفس را معرفی می کنند) و در صورت مثبت بودن آیا مواردی که آنها در مورد ضمیر ناخودآگاه یا نفس می گویند صحیح است؟ 2- کلا احساس می کنم دست به دامن نفس یا ضمیر ناخودآگاه شدن برای بدست آوردن حوائج دنیوی و یا حتی معنوی نوعی شرکت به حساب می آید. از طرفی احساس می کنم خب این مورد یکی از قابلیتهای نفس بنده است که اگر مثلا می خواهم به خواسته یا هدفی برسم با تلقین به آن بتوانم بهتر و آسانتر به آن برسم. چرا از این نعمت خدادادی استفاده نکنم؟ آیا این وسوسه فریب شیطان است؟ یا اینکه ایرادی ندارد در کنار دعا و بقیه عبادات از تلقین به نفس هم برای حوائج دنیوی استفاده کنم؟ 3- در صورت درگیر کردن و متمرکز کردن نفس (یا ضمیر ناخودآگاه) بر روی هدف یا خواسته ای دنیوی روح بنده دچار مشکل نخواهد شد؟ 4- ردپای ابلیس را در این علوم موفقیت که چند سالیست به شدت مد شده احساس می کنم. از طرفی وقتی با دیگران در مورد گفتگو می کنم، نمی دانم از چی شروع کنم و چطور با آنها در این باب گفتگو کنم. نا گفته نماند که عده ای از اساتید داخلی افراد بسیار متشرعی هستند و در کلاسهای موفقیتشان اکثرا آموزش بندگی است همراه با آیات و روایات ولی خب موارد مربوط به ضمیر ناخودآگاه را هم به عنوان یک مبحث اصلی تدریس می کنند. ممنون می شوم راهنمایی مبسوطی به بنده بفرمایید تا به خواست خدا هم خود راهنمایی شوم و هم بتوانم دیگران را آگاه سازم.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بنده تا آن‌جایی که اطلاع دارم این مکاتب رجوعشان به قوه‌ی واهمه‌ی انسان است و نه به فطرت. و آنچه در معرفت نفس مورد توجه است غیر از آن چیزی است که این مکاتب تحت عنوان ضمیر ناخودآگاه مطرح می‌کنند، باید به خداوند رجوع کرد تا با بیداری فطرت عهد الهی ما به میان آید نه این‌که اندیشه‌ی خود را بر چیزهایی متمرکز کنیم که خیالی بیش نیست و به اندازه‌ی خیال هم پایدار است و لذا چند روزی بر آن تلقینات خیالی باقی می‌مانیم و باز به اول برمی‌گردیم. ولی اگر به خدا رجوع کنیم به واقعی‌ترین و کامل‌ترین حقیقت رجوع کرده‌ایم و در بهره‌هایی که در اثر رجوع الی‌الله نصیبمان می‌شود دنیا و آخرت خود را آباد کنیم. پیشنهاد می‌کنم کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» را مطالعه فرمایید تا معلوم شود این مکاتب چه اندازه از قافله عقب هستند. موفق باشید
18626
متن پرسش
سلام استاد عزیز: خسته نباشید. این سوال یکی از دوستان طلبه ام هست از محضر شما: استاد بنده طلبه پایه پنج هستم و ۲۴ ساله و حدود پنج ماه از زندگی متاهلی ام می گذرد کتاب های شما و شهید مطهری را کامل خوانده ام، همچنین کتاب های زیادی را به صورت پراکنده از حضرت علامه آیت الله طهرانی و آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح و آقای صفایی حایری و همچنین علمای بزرگ دیگر مطالعه کرده ام. استاد نمی دانم چرا به وحدت نمی رسم. چرا حیران و گیجم، چیزی که دائم ذهن مرا فراگرفته این است که نکند مصداق آیه «ان الانسان لفی خسر» شوم. استاد خسته ام، حیران و سرگردانم. راهنمایی ام کنید. متشکرم استاد عزیز و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود این عطش و این حساسیت هر دو خوب است. به امید آن‌که بتوانید به آن، جهتی دهید به سوی عرفانِ حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که در مقابل ما گشوده‌اند، از جمله تفسیر سوره‌ی حمد. البته به شرطی که از دروس رسمی حوزه کم نگذارید. موفق باشید   

16865

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: نظر جنابعالی را در مورد حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی در مورد جایگاه علمی و فقه ای خواستارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که بنده در این موارد تخصص لازم را ندارم، همین اندازه ایشان را یکی از ستون‌های فقه آل محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و در خدمت اسلام و مسلمین می‌دانم. موفق باشید

16805
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد محترم می خواستم بدونم که گریه برای برای اهل بیت (ع) چگونه می تواند برای ما مفید باشه و کلا برای ما چه فایده ای داره؟ آیا دلیل برای گریه کردن ما فقط مصیبت های وارده بر اهل بیته؟ اگر اینطور باشه که در طول تاریخ افرادی بوده اند که مصیبت هایی بزرگتری نسبت به مصیبت های وارد شده بر اهل بیت (ع) براشون اتفاق افتاده. آیا می توان گفت که ما با گریه کردن بر مصیبت های اهل بیت می خواهیم نظرگاه خود را نزدیک به نظرگاه اهل بیت (ع) کنیم و خودمان را در فقری ببینیم که اهل بیت (ع) خود را در آن فقر می دیدند؟ در پایان می خواستم کتابی را در مورد جواب سوالات به بنده معرفی کنین. در ضمن بنده کتاب های «ده نکته» و «برهان تا عرفان» را کار کرده ام. با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشک در شیعه جایگاهی بس بلند و بلندمرتبه دارد. در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» عرایضی در این مورد شده است، به‌خصوص در صفحه‌ی 38 تحت عنوان «اشک و تمدید امید». موفق باشید

16527
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد عزیزتر از جانم: ان شاءالله طاعتتان قبول باشد استاد حقیر مدتیست که به حول و قوه الهی توبه کرده ام و به سلک شاگردی جنابتان درآمده ام و اکنون در سیر مطالعاتی در بحث برهان صدیقین در محضر یکی ازشاگردانتان هستم. در این مدت سیری بر من گذشته است که به طور اجمال می توانم عرض کنم که باورود به مبحث معرفت نفس یک نحوه وحدت و حضور بسیار شیرینی در من بوجود آمد که آن بنده عاصی را به انسان متفاوتی تبدیل نمود. به طوری که حتی باور آن برای خودم هم سخت بود! مدتی گذشت تا ماه عزیز رجب که بحمدلله فیوضاتی شامل این کمترین شد، اما با ورود به ماه شعبان متأسفانه به دلیل بروز برخی مشکلات این حضور یا دقیقا نمی دانم چه حالتی بود از من سلب شد. تا اینکه به ماه مبارک رمضان وارد شدیم که بحمدالله مقداری از آن حالت بی حضوری کاسته شده اما یک نحوه رکود و وارونگی در قلبم حکمفرماست، و حالت عمومیم این روزها و شب ها یک حالت اندوهگین و سراسر گرفتگی سینه است. با توجه به عرایض خواهشمندم مورد تفقد و راهنمایی قرارم دهید. خدا عاقبت کار ما و شما را ختم بخیر گرداند. التماس دعا یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، سالکِ کوی دوست، بهار و پاییز و قبض و بسطی دارد. و عهد گذشته بعضاً حجاب حضوری می‌شود که پیش آمده. راه‌کارِ انسان در این حالت، آن است که بر عهدِ جدید خود پایدار بماند. این نوع قبض‌ها، تذکر است تا ما آرام‌آرام از هستیِ خود درآییم و به هستِ حقّ نظر کنیم. آن شیرینی را دادند تا دهان ما آب بیفتد که وقتی می‌خواهند قبض را بدهند، به یأس گرفتار نشویم. به قول جناب فیض کاشانی، قصه‌ی ما و حضرت محبوب از این قرار است:

 گفتم فراق تا کی؟ گفتا که تا تو هستی

گفتم که روی خوبت، از من چرا نهان است؟

گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است.

گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت؟

گفتا نشان چه پرسی؟

آن کوی بی نشان است!

گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی

گفتا که در ره ما غم نیز شادمان است!

گفتم که سوخت جانم در آتش نهانم

گفت آنکه سوخت او را کی نادی فغان است؟

گفتم فراغ تا کی؟

گفتا که تا تو هستی

گفتم نفس همین است؟

گفتا سخن همان است

گفتم که حاجتی است

گفتا بخواه از ما

گفتم غمم بیفزا

گفتا که رایگان است

گفتم ز فیض بپذیر این نیم جان که دارد

گفتا نگاه دارش غمخانه‌ی تو جان است. موفق باشید    

16319
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود»، شما فرمودید که باید معرفی به دین و دیانت حالت حضوری داشته و حالت حصولی صرف نباشد و از طرفی فرمودید که دعوت به حق فقط باید در حد معرفی حق توسط شخص صورت گیرد و صورت جدلی نداشته باشد که نظر اشخاص گاهی تغییر نمی کند و با توجه به اینکه در اصل نور علم و ایمان را خدا می دهد و ما بصورت صرفا حصولی نمی توانیم کامل بدست آوریم، آیا می توانیم اینطور برداشت کنیم که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی فقط به عنوان یک علت معده که فقط شرایط را فراهم می آورد که انسانها راحت تر طبق فطرتشان عمل کنند، و نه اینکه همه کاملا انسانهای بزرگ دینی باشند برداشت کرد؟ آخه امروزه برخی از آدمها را می بینیم که به اشتباه کوچکترین اشتباهاتی که در کشور ما رخ می دهد را بر گردن اسلام انداخته و ظلم بزرگی به این دین بزرگ کرده و برای فهم خودشان و فهم دیگران از اسلام سدی بزرگ را جلوی فهم خودشان و دیگران می کشند. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. حتی در زمان حاکمیت حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» تنها زمینه فراهم می‌شود تا اگر کسی بخواهد راه درست را انتخاب کند شرایط برایش فراهم باشد. با این تفاوت که در زمان آن حضرت، ظالمان در هیچ‌جای دنیا حاکم نیستند. ولی در هر حال انتخاب از مردم گرفته نمی‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی