بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5702
متن پرسش
سلام استاد . مگر اینگونه نیست که اگر 40 نفر بگویند فلانی این کار را انجام داده ولی خودش تکذیب کند باید به تکذیب خودش توجه کنیم؟ حالا آقای هاشمی صحبت راجع به سوریه را تکذیب کردند. آیا اصلاً احتمال اینکه آن فایل صوتی یا تصویری ساختگی باشد نیست؟ ضمن اینکه به فرض که این حرف را زده باشند حالا که حرف درست را می زنند کدامش را باید دنبال کرد. استاد تکلیف چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: به نظر بنده دیگر نباید موضوع را دنبال کرد. موفق باشید
5350
متن پرسش
سلام 1.میخواستم بپرسم درزمینه کاردرتولیدعلوم انسانی واسلامی فرد باید حتما دروس حوزه راتااجتهاد ادامه بدهد وبخواندوبعدرشته ی تخصصی راشروع کند؟ (باتوجه به اینکه یکی از رسالات نایب امام زمان همین جنبش نرم افزاری بوده است برای دانشجویان) 2.نگاه ما به روانشناسی واستفاده ازکتب آن چطورباید باشد آیا این علم میتواند کمکی برای خودسازی وخودشناسی شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بالاخره تا چند سال درس خارج را کار نکنید احاطه‌ی لازم را برای ورود ندارید 2- فکر نمی‌کنم کاری از آن برآید، ما با عرفان اسلامی باید کار خود را جلو ببریم. موفق باشید
3833

تاریخ معاصربازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم استاد معظم: مقام معظم رهبری در جایی فرمودند ، از بی‌اطلاعی جوانان از قضایای تاریخی کشور ، رنج می برم: """ از این قضیه رنج مى‏برم‏ من از این‏که مى‏بینم جوانان ما از این قضایا بى‏اطّلاعند، رنج مى‏برم. همیشه اطّلاع از آنچه دشمن در گذشته عمل کرده است، موجب مى‏شود که انسان ترفندهاى دشمن را در زمان خودش هم بداند. البته روشها عوض مى‏شود. شما مى‏بینید که در مبارزات ورزشى هم مربّیان مى‏نشینند و عملکرد فلان تیم رقیب را با دقّت نگاه مى‏کنند تا روشهاى او را بشناسند. ملت ایران در طول صد سال اخیر اقلاً در دو قضیه مهم قبل از انقلاب اسلامى با آمریکا و انگلیس روبه‏رو شده است. یک قضیه، قضیه مشروطیت است، یک قضیه، قضیه نهضت ملى‏شدن صنعت نفت است. در هر دو قضیه، آن‏ها ترفندى زدند و ملت ایران را از لذت‏بردن از پیروزى خود محروم کردند و یک دیکتاتورىِ سخت و سیاه را در هر کدام از این دو مقطع در کشور به وجود آوردند.:( 20/8/1380) (لینک:http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3093)""" اکنون برای جوانان معلوم است که باید زمانی از اوقات خود را به مطالعه تاریخ ، به خصوص تاریخ معاصر بپردازند. لذا از شما می خواهم تا در این مسیر نیز همانند گذشته ما را از نصایح عالمانه خویش ، بهره مند نمایید: 1. اصول مطالعه تاریخ چیست؟ 2. با چه نگاه و در چه عالمی باید به مطالعه تاریخ پرداخت؟ 3. هدف ، باید چه باشد؟ 4. ابزار و مقدماتی که باید قبل از مطالعه تاریخ داشته باشیم ، چیست؟ 5. البته در جایی دیگر ، مقام معظم رهبری فرمودند: """البته مطالعه کتابهای امین را می گویم. بعضیهاهستند که چون پای روحانیت و دین در میان است، عنادی که با دین دارند، حاضرنیستند به افتخار به این بزرگی اعتراف کنند و آن را مطرح نمایند.""" لطفا ، اگر امکان دارد ، سیر مطالعاتی مناسبی که نویسندگانش ، امین باشند ، معرفی نمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالها امروز کتاب‌های خوب و اساتید خوبی مثل آقای دکتر موسی نجفی و آقای حقانی و مرحوم منذر در میان هستند که بنده بسیاری از آن‌ها را نمی‌شناسم. شاید جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» اینجانب برای فهم تاریخ معاصر کمک کند ولی در هرحال این سؤال را باید از کسانی بپرسید که آخرین کتاب‌ها را می‌شناسند. موفق باشید
2726

آینده مصربازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده 1-انقلابهای منطقه آن رجوعی را که باید به اهل البیت و امام زمان داشته باشند را ندارند آیا این انقلابها به هدف نهایی خواهند رسید؟ 2- آقای مرسی رئیس جمهور مصر مواضع عجیبی داشتند از جمله مواضع ایشان در قبال سوریه و همچنین نامه عاطفی ایشان به رئیس جمهور اسرائیل . لطفا نظر خود را درباره ایشان بیان نمایید با تشکر فروان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آقای محمد مرسی مثل آقای مهندس بازرگان است با همان گرایش و همان‌طور که انقلاب اسلامی از فکر ملی‌مذهبی‌ها عبور کرد انقلاب مصر با الگوقراردادن انقلاب اسلامی از این نوع فکر که در اخوان المسلمین نهادینه شده عبور می‌کند. ما باید بگذاریم تا انقلاب مصر خودش مراحل خود را طی کند. وزیر امور خارجه‌ی دولت موقت هم با برژینسکی وزیر امور خارجه‌ی آمریکا ملاقات کرد ولی انقلاب اسلامی به آن‌ها اجازه نداد انقلاب اسلامی را در ذیل غرب اداره کنند. موفق باشید
1872

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خواستم بدانم که آیا نام مستقیم از امیرالمومنین علیه السلام در قرآن آمده است یا نه؟ و اگر نه چرا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- تاریخ گواه است که در زمان نزول قرآن، اختلاف قومی و قبیلگی به قدری قوی است که همه چیز حتی دین را تحتالشعاع قرار داده است و با اندک بهانهای اختلافها سر بر میآورد. 2- اکثریت مردم هنوز ایمانی که در برابر توحید و حکم خدا تسلیم شوند را بهدست نیاوردهاند تا تنها به آنچه حکم خدا است تسلیم باشند که نمونهی آن را قبلاً در مورد نضربن حرث و اعتراضی که به انتصاب حضرت علی«علیه السلام» کرد ملاحظه فرمودید. 3- حضرت علی«علیه السلام» با اکثر تازه مسلمانان آن روز ، یعنی سرکردههای شرک دیروز جنگیدهاست و چندین و چند از پدران و برادران آنها را کشتهاست و ایمان این تازه مسلمانان آنچنان قوی نشده که از شرک پدرانشان متنفر باشند ، بلکه از علی«علیه السلام» ناراحتاند و عظمت علی«علیه السلام» هم به همین رعایت نکردن میل و رضای سران شرک بوده و هست. به طوری که طبق اسناد تاریخی نصف کشتههای بدر به دست علی«علیه السلام» بوده است. 4- روش سخنگفتن قرآن و هر مکتب تربیتی که بخواهد بشر را در طول تاریخ هدایت کند آن است که اصول کلی را مطرح کند تا بشریت براساس شرایط تاریخی خود ازآن اصول و قواعد کلی استفاده کند و با تفکر خود، تکلیف مخصوص به زمان خود را بیابد تا تفکر در دین تعطیل نشود و تحجر جای آن را نگیرد. در نتیجه: اگر نام علی«علیه السلام» در قرآن برده شده بود، با توجه به آنهمه تعصب، دیگر دو دسته مسلمان نداشتیم به نام شیعه و سنی، بلکه گروه کثیری از تازه مسلمانان مقابل اصل دین میایستادند و در چنان شرایطی ادامهی اصل اسلام به خطر میافتاد به همین جهت کاری نشد که لجاجت و استکبار آنها برانگیخته شود. امام صادق«علیه السلام» فرمودند : تعداد نمازها هم در قرآن نیست، مثل «بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْه» که معلوم نیست خداوند چهچیزی به پیامبر ابلاغ کرده و به عهدهی پیامبر است که آن را روشن کنند، زکات را هم قرآن نگفت به چه چیزهایی تعلق میگیرد و پیامبر(ص) روشن کردند، همچنان که گفت حج بهجا آورید، ولی کیفیت را نگفت، جایگاه پیامبر تبیین آیات است. آیا جریانات بعدی از جمله کشتن شیعیان حضرت علی«علیه السلام» به صِرف شیعهبودن و حتی کشتن فرزند حضرت فاطمهزهرا(س) در صحرای کربلا، نشان نداد که عدهای بودند که در عین لباس اسلامیت به هرقیمتی حاضر به پذیرفتن خط زلال اسلام در مسیر اهل البیت)علیهم السلام) نبودند؟ و لذا اگر نام علی«علیه السلام» در قرآن آمده بود براساس کینه با آن بزرگوار با اصل قرآن مقابله میکردند و حریم قرآن را میشکستند. و خداوند با عدم طرح نام علی«علیه السلام» قرآن را از چنین تجاوزاتی حفظ کرد. از طرفی پیامبرخدا(ص) با تایید علی«علیه السلام» در موارد مختلف، حجت را بر مردم تمام فرمودند. پیامبر(ص) میفرمایند: «اَنَا مَدینَةُ الْعِلْم وَ عَلیٌ بابُها، فَمَن اَرادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبابَ» ( الغدیر، ج 6، ص 114) من شهر علم میباشم و علی درازهی آن شهر است، پس کسی که طالب علم است باید از دروازه بیاید تا به علم برسد. روایت فوق در متون علماء اهل سنت مورد پذیرش انها است و قبول دارند که از پیامبر(ص) صادر شده به طوری که احمد حنبل از هشت طریق آن را روایت کرده. این روایات میرساند که همة امت باید به امیرالمؤمنین«علیه السلام» رجوع کنند و وصول به علم پیامبر(ص) از ناحیهی علی«علیه السلام» ممکن است و میرساند که علی«علیه السلام» اَعلَم جمیع امت است و مسلم چنین کسی باید بعد از پیامبر(ص) ولایت جامعهی اسلامی را به عهده داشته باشد تا امت را در جمیع امور به هدایت برساند. نکته: آیا نیامدن نام علی«علیه السلام» در قرآن موجب میشود که نتوان به یقین در امامت و جانشینی آن حضرت رسید؟ یا با اندکی تفکر در قرآن و توجه به فرمایشات پیامبر(ص) به راحتی روشن میشودکه عالیترین مصداق بعد از رسولالله(ص) ، برای ادامهی ولایت دینی برمسلمانان ، علی«علیه السلام» است. آیا راه تاریک است، یا چشمها نسبت به واقعیت بسته شده است؟ آیا آنها که علی«علیه السلام» را پس زدند اسلام را در مسیری بهتر قرار دادند؟ به گفتهی مورخان اهل سنت، آن چند سالی که حضرت علی«علیه السلام» برسرکار آمد، مردم دوباره اسلام زمان پیامبر(ص) را به یاد آوردند؟ پس از جنگ جمل بعد از 25 سال که صحابهی پیامبر(ص) از علی«علیه السلام» فاصله گرفتهاند، به امامت آن حضرت نماز میخوانند. عمرانبنحصین از صحابهی پیامبر(ص) میگوید: «صَلّی عَلیُّ عَلَیْنا بِالْبَصْرةِ فَقال: ذَکَّرَنا هذا الرّجل صَلاةً کُلُّنا نُصَلِّیها مَعَ رَسولالله(ص) » با علی«علیه السلام» در بصره نماز خواندیم، نماز او طوری بود که یادمان آمد نمازی که با رسولخدا(ص) میخواندیم.( صحیح بخاری، ج1 ، ص200، حدیث 784)چون در این مدتی که گذشته بود نماز هم به آن معنی واقعیاش از صحنهی زندگی مردم خارج و به فراموشی سپرده شده بود، به طوری که شهابالدّینزهری از علماء اهل سنت و از تابعین میگوید: «دخلتُ علی اَنَسِبنمالک بدمشق وَ هُوَ وَحْدَة یَبْکی»؛ پرسیدم چرا گریه میکنی؟ گفت: «لا اعرفُ شَیْئاً مِمّا کانَ علی عهدالنّبی(ص) الاّ الصّلاة وَ قد ضُیِّعَت» از آثار رسولخدا(ص) چیزی جز نماز نمیدیدم که آن را هم از بین بردند.( موطأ مالک، ج1، ص93) یعنی؛ نمازی که امروزه خوانده میشود سنخیتی با نماز پیامبر(ص) ندارد. محمدبنادریسشافعی از وهببنکیسان نقل میکند که میگوید: «کُل سُنَّةٍ مِنْ سُنَنِ رَسُولالله قَد خُیِّلت حَتَّی الصَّلاة» در طول دوران خلفا، تمام سنتهای پیغمبر دستخوش تغییر شد، حتی نماز. آنچنان همه چیز تغییر کرد که وقتی امیرالمؤمنین«علیه السلام» در هنگام خلافت، امام حسن«علیه السلام» را میفرستند که مردم را متذکر کند، نماز تراویح که به جماعت میخوانید بدعت است و ریشه در کتاب و سنت ندارد، مردم فریاد میکنند: «وا سُنّتا عمرا، وا سُنّتا عمرا» حضرت علی«علیه السلام» امام حسن«علیه السلام» را میخوانند که رها کن.
1835
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم. . . استاد عزیز بارها برایم سوال است نحوه نگاه امام خامنه حفظه الله تعالی به قضیه اسرائیل و جریانات هم اکنون جهانی،البته با توجه به اینکه پیش بینی های ایشان درست است با توجه به نگاهی که به آینده تاریخ دارند،گاه گداری در فرمایشاتشان ملاحظه میکنیم که میفرمایند:" پایان اسرائیل نزدیک است"، "یا اسرائیل به گردنه سقوط رسیده" یا در همین دیدار با جوانان بیداری اسلامی فرمودند :" شما جوانان حکومت واحده اسلامی را خواهید دید"،استاد عزیز،تفسیر این سخنان حضرت امام خامنه حفظه الله تعالی چیست؟آیا این به منزله نزدیک شدن به یک تحول جهانی و ظهور عدالت جهانی حضرت حجت صلوات الله علیه و علی آباهه. نیست؟(ناگفته نماند حضرت آیت الله حسن زاده آملی در مورد این بزرگ مرد فرموده اند : که ایشان چشمشان به دهن امام زمان است)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام ظاهراً عالم در حال منوّرشدن به نور خاصی است و حضرت آقا متوجه آن نور هستند و از آن خبر می‌دهند. موفق باشید
937

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. نمی دانم از کتب یا کلاسهای موفقیت اطلاع دارید یا خیر. اصل کلیدی همه آنها بر روی موجودیتیست به نام "ضمیر ناخودآگاه". صحبت آنها اینست که ما دو ذهن در اختیار داریم: یکی خودآگاه که تدبیر روزمره ما را بطور ارادی در اختیار دارد و یکی ناخودآگاه که علاوه بر آنکه تدبیر مسائلی مانند ضربان قلب و ... را در اختیار دارد باعث جذب ثروت، معنویت، شکست، پیروزی یا هر آن چیزی که در آن به مرور زمان نهادینه شده را دارد. می گویند آن یک کودک قدرتمند است که در اثر تکرار و تلقین (حال چه به صورت ارادی و تکنیک های خاص و یا چه بصورت غیرارادی در طول زمان) آن چیزی را که در آن پروگرام کرده باشید برای شما از کائنات به ارمغان می آورند. (جذب می کند) 1- بنده صداهای معرفت نفس را گوش دادم. برداشت بنده آنست که آن چیزی که در اینجا به عنوان ضمیر ناخودآگاه از آن یاد می شود، شما به عنوان نفس از آن یاد می کنید. آیا این برداشت بنده صحیح است؟ (البته می دانم که اینها فقط یکی از 100 وجه نفس را معرفی می کنند) و در صورت مثبت بودن آیا مواردی که آنها در مورد ضمیر ناخودآگاه یا نفس می گویند صحیح است؟ 2- کلا احساس می کنم دست به دامن نفس یا ضمیر ناخودآگاه شدن برای بدست آوردن حوائج دنیوی و یا حتی معنوی نوعی شرکت به حساب می آید. از طرفی احساس می کنم خب این مورد یکی از قابلیتهای نفس بنده است که اگر مثلا می خواهم به خواسته یا هدفی برسم با تلقین به آن بتوانم بهتر و آسانتر به آن برسم. چرا از این نعمت خدادادی استفاده نکنم؟ آیا این وسوسه فریب شیطان است؟ یا اینکه ایرادی ندارد در کنار دعا و بقیه عبادات از تلقین به نفس هم برای حوائج دنیوی استفاده کنم؟ 3- در صورت درگیر کردن و متمرکز کردن نفس (یا ضمیر ناخودآگاه) بر روی هدف یا خواسته ای دنیوی روح بنده دچار مشکل نخواهد شد؟ 4- ردپای ابلیس را در این علوم موفقیت که چند سالیست به شدت مد شده احساس می کنم. از طرفی وقتی با دیگران در مورد گفتگو می کنم، نمی دانم از چی شروع کنم و چطور با آنها در این باب گفتگو کنم. نا گفته نماند که عده ای از اساتید داخلی افراد بسیار متشرعی هستند و در کلاسهای موفقیتشان اکثرا آموزش بندگی است همراه با آیات و روایات ولی خب موارد مربوط به ضمیر ناخودآگاه را هم به عنوان یک مبحث اصلی تدریس می کنند. ممنون می شوم راهنمایی مبسوطی به بنده بفرمایید تا به خواست خدا هم خود راهنمایی شوم و هم بتوانم دیگران را آگاه سازم.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بنده تا آن‌جایی که اطلاع دارم این مکاتب رجوعشان به قوه‌ی واهمه‌ی انسان است و نه به فطرت. و آنچه در معرفت نفس مورد توجه است غیر از آن چیزی است که این مکاتب تحت عنوان ضمیر ناخودآگاه مطرح می‌کنند، باید به خداوند رجوع کرد تا با بیداری فطرت عهد الهی ما به میان آید نه این‌که اندیشه‌ی خود را بر چیزهایی متمرکز کنیم که خیالی بیش نیست و به اندازه‌ی خیال هم پایدار است و لذا چند روزی بر آن تلقینات خیالی باقی می‌مانیم و باز به اول برمی‌گردیم. ولی اگر به خدا رجوع کنیم به واقعی‌ترین و کامل‌ترین حقیقت رجوع کرده‌ایم و در بهره‌هایی که در اثر رجوع الی‌الله نصیبمان می‌شود دنیا و آخرت خود را آباد کنیم. پیشنهاد می‌کنم کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» را مطالعه فرمایید تا معلوم شود این مکاتب چه اندازه از قافله عقب هستند. موفق باشید
19456

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و قت بخیر: با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما: ببخشید میذخواستم منابعی پیرامون فداکاری در خانواده و روابط زناشویی از منظر دینی به بنده معرفی کنید. تشکر. آقایی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز مشخصی در این مورد نمی‌شناسم. شاید سایت‌هایی که صرفاً در مورد خانواده شکل گرفته‌اند، مطالبی را تدوین کرده باشند. در کتاب‌های اخلاق به طور پراکنده مطالب خوبی هست. در آخر کتاب «آشتی با خدا» 23 نکته‌ای هست که می‌تواند مفید باشد. روی هم رفته کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» نگاه خوبی به طرفین می‌دهد. موفق باشید

17880
متن پرسش
با عرض سلام: خواهش می کنم که به کتاب یا مقاله ای ارجاع ندهید و بازم خواهش می کنم دو سوالم رو خودتون شخصا پاسخ بدید. واقعا ممنونتون میشم که این لطف را در حق بنده بکنید. 1) چرا کنیزها در اسلام حجاب نیاز ندارند؟ 2) آیا یک زن می تواند بدون رعایت حجاب، به خداوند نزدیک شود و بنده ی خدا شود؟ (درصورتیکه فکر خودش رو مشغول بدحجابی و جنس مخالف نکنه) منتظر پاسختون هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این حالت مربوط به کنیزها نیست. به طور کلی اقوام و قبیله‌هایی که هنوز عقل فهم احکام الهی را نیافته‌اند – مثل کولی‌ها – از این جهت با آن کنیزان که هنوز در فضای درک احکام شریعت نیستند، مشترکند. در حالی‌که بعضی از کنیزان با قرارگرفتن در زیر سایه‌ی اسلام به فهم بالای خارق‌العاده‌ای نسبت به درک احکام الهی رسیده‌اند، در آن حدّ که در مقام مادر امام قرار گرفته‌اند 2- وقتی انسان متوجه‌ی جایگاه احکام الهی بشود و عقل لازم را جهت این امر داشته باشد ولی به عقل و درک خود پشت کند، عملاً شخصیت خود را زیر پا گذارده و در این راستا گرفتار خواهد شد. موفق باشید

16918
متن پرسش
سلام علیک استاد: خسته نباشید. در یکی از سخنرانی ها آیت الله مصباح یزدی حفظه الله در مشهد فرمودند: نسل جوان کشور، می تواند به برکت انقلاب اسلامی شهدا، یک شبه راه ترقی و پیشرفت را طی کند و به مدارج عالی برسد. استاد این چه ظرفیتی از انقلاب است که بستر اینچنین سیری در تاریخ می شود که ما این طور در گذشته و در زمان های دیگر نظیرش را نداریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مجهزشدن به نور توحیدی که حضرت امام روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» متذکر آن‌اند یعنی توحیدی که از یک‌طرف با نگاه عرفانی با خدا مأنوس است، و از طرف دیگر با نگاه استکباری در سیاست جهانی وارد می‌شود؛ می‌توان راهِ صدساله را یک‌شبه طی کرد. مثل همان کاری که شهدای عزیز رفتند و راه را برای آیندگان گشودند. و امروز شهدای مدافعان حرم، رهروان صادق و اصیل همان راه هستند. موفق باشید

16805
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد محترم می خواستم بدونم که گریه برای برای اهل بیت (ع) چگونه می تواند برای ما مفید باشه و کلا برای ما چه فایده ای داره؟ آیا دلیل برای گریه کردن ما فقط مصیبت های وارده بر اهل بیته؟ اگر اینطور باشه که در طول تاریخ افرادی بوده اند که مصیبت هایی بزرگتری نسبت به مصیبت های وارد شده بر اهل بیت (ع) براشون اتفاق افتاده. آیا می توان گفت که ما با گریه کردن بر مصیبت های اهل بیت می خواهیم نظرگاه خود را نزدیک به نظرگاه اهل بیت (ع) کنیم و خودمان را در فقری ببینیم که اهل بیت (ع) خود را در آن فقر می دیدند؟ در پایان می خواستم کتابی را در مورد جواب سوالات به بنده معرفی کنین. در ضمن بنده کتاب های «ده نکته» و «برهان تا عرفان» را کار کرده ام. با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشک در شیعه جایگاهی بس بلند و بلندمرتبه دارد. در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» عرایضی در این مورد شده است، به‌خصوص در صفحه‌ی 38 تحت عنوان «اشک و تمدید امید». موفق باشید

16319
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود»، شما فرمودید که باید معرفی به دین و دیانت حالت حضوری داشته و حالت حصولی صرف نباشد و از طرفی فرمودید که دعوت به حق فقط باید در حد معرفی حق توسط شخص صورت گیرد و صورت جدلی نداشته باشد که نظر اشخاص گاهی تغییر نمی کند و با توجه به اینکه در اصل نور علم و ایمان را خدا می دهد و ما بصورت صرفا حصولی نمی توانیم کامل بدست آوریم، آیا می توانیم اینطور برداشت کنیم که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی فقط به عنوان یک علت معده که فقط شرایط را فراهم می آورد که انسانها راحت تر طبق فطرتشان عمل کنند، و نه اینکه همه کاملا انسانهای بزرگ دینی باشند برداشت کرد؟ آخه امروزه برخی از آدمها را می بینیم که به اشتباه کوچکترین اشتباهاتی که در کشور ما رخ می دهد را بر گردن اسلام انداخته و ظلم بزرگی به این دین بزرگ کرده و برای فهم خودشان و فهم دیگران از اسلام سدی بزرگ را جلوی فهم خودشان و دیگران می کشند. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. حتی در زمان حاکمیت حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» تنها زمینه فراهم می‌شود تا اگر کسی بخواهد راه درست را انتخاب کند شرایط برایش فراهم باشد. با این تفاوت که در زمان آن حضرت، ظالمان در هیچ‌جای دنیا حاکم نیستند. ولی در هر حال انتخاب از مردم گرفته نمی‌شود. موفق باشید

15586
متن پرسش
سلام: آقای طاهرزاده به خدا شرمنده که اینقدر وقتتان را می گیرم. یه کمی بهم حق بدین آخه آقا اگه سنگ هم باشه و هی پشت سر هم سرد و گرمش کنید بعد از چند بار پودر میشه من بیچاره را ببینید که از لطیف ترین ها هستم چه شده ام. حالا آقا این حالت را ۲ سال است که باهاش دست و پنجه نرم می کنم. حتی قلب گوشتی در بدنم هم به درد آمده. حالا خودتان ببینید چه شده ام. بر شعر هایی که فرستاده اید خیلی تامل کردم مثل اینکه حضرتعالی این را موهبتی از جانب خدا می دانید و در ضمن اصلا هم به حرف خودکشی بنده کوچکترین محل را هم نگذاشتید. من از شما فقط میخوام که بگید این حالت چیست و علتش چیست و راه علاجش همین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معتقدم هرکس ماوراء این حالات که می‌فرمایید و این دوقطبی‌بودنِ روان، می‌تواند با خدا زندگی کند و متوجه باشد همین حالات را، عشق است که یک روز در فشار کامل باشد در حدّ اقدام به خودکشی؛ و یک روز به خود بیاید که عجب دیوانگی‌ها داشته‌ام!! و به خود بگوید: «عاشقم بر لطف و بر قهرش به جدّ / ای عجب کس عاشقِ این هر دو ضد». و آن‌چنان از این تضاد درونی خوشش بیاید که در انتها بگوید: «واللّه ار زین جور در بُستان شوم / همچو بلبل زین سبب نالان شوم». این تعریفی که روانشناسان از دوقطبی می‌کنند، بنده و خیلی کسانی‌که شما می‌شناسید، دوقطبی به حساب می‌آیند. باید به جنگ این حالت‌ها رفت و در سایه‌ی خدا زندگی کرد. موفق باشید

15284
متن پرسش
استاد گرامي با سلام: 1. آيا متوفي ناظر بر شستشو و دفن بدن خويش است؟ اموات بر حال اقوام خود آگاهند؟ اموات خويشاوند همديگر را در برزخ ملاقات مي كنند؟ 2. برزخ فردي كه امروز فوت شده با فردي كه چند هزار سال پيش مرده از نظر زماني چگونه توجيه مي شود؟ اگر برزخ لازمان است چرا آيه اي در قرآن اشاره به عرضه شدن آتش بر فرعون در هر صبح و شام دارد؟ 3. توصيه هاي دين در زمان زيارت اموات چيست؟ چه سوره اي بايد قرائت شود و به چه شيوه اي؟ 4. برگزاري مراسم هفته و چهلم و سال و غيره و بيان فاتحه مع الصلوات كه در اينگونه مراسمات مرسوم است مبناي ديني دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه خداوند سؤالاتی را در جان شما شکل داده است که منجر به جهت‌گیریِ خوبی در زندگی‌تان می‌شود. اگر با نظر به سیر مطالعاتی روی سایت، بعد از «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین»، کتاب معاد را همراه با شرح صوتی آن شروع کنید؛ به سؤالات خود جفا نکرده‌اید. مواظب باشید سؤالات را با جواب‌های سطحی ضایع نکنید. موفق باشید

14758
متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: در مقاله جناب شرف الدین خراسانی از دایره المعارف بزرگ اسلامی آمده که ابن عربی از طرفی می گوید عدم ها در شیئیت ثبوتشان دوست دارند در حال عدم بمانند و از اینکه به کسوت وجود دربیایند خوششان نمی آید اما در جایی دیگر می گوید عدم ها چون در حال معدوم دچار تنگنا و اندوه هستند تنفس رحمان آنها را بسوی امکان می خواند و شوق وجودی آنها را از اندوه دور می کند و می خواهند که به صورت ممکن ظاهر شوند. پس بالاخره عدم ها میل به ظهور دارند یا کمون؟ از نظر عقلی بنظر می رسد که میل به همون حالتی که در آن هستند یعنی کمون داشته باشند ولی از طرفی جناب محی الدین آنان را مشتاق به ظهور می داند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این همان میل بقاء بر اصل از یک جهت و میل کمال و از خوددرآمدن از جهت دیگر است که در همه‌ی موجودات به اعتبار امکانِ ذاتی‌شان و روحی که دارند، هست. و لذا اگر به خود واگذار شوند همان‌که هستند را می‌خواهند و میلی برای ازخوددرآمدن ندارند. ولی اگر در معرضِ کمال خود قرار گیرند، طلبِ آن کمال را نیز در خود احساس می‌کنند و دوست دارند که از آن ثبوت و یا عدم وجود به «وجود» سیر کنند. موفق باشید

14567

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در این بیت منظور جناب حافظ این است که با کسانی که به نا حق تهمت به عرفا و فلاسفه می زنند بحث نکردن بهتر است؟ حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است استاد نظر شما چیست در مورد اینکه باید مناظره با این اشخاص که بیشترشان هم (درست مطلب را نمی دانند و کار نکرده اند) باید صورت بگیرد یا نه؟ به نظرتان مرز این کار چیست؟ یعنی کی باید مناظره کرد و کی نباید مناظره کرد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جایی که طرف آمادگیِ فهم اشارات عرفانی را ندارد، صحبت نتیجه نمی‌دهد. موفق باشید

13295

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: کامپیوتر که یکی از محصولات تکنولوژیک است نفی و انکار خودش را در ذات خود دارد(پارادوکسیکال)، یعنی چه؟ لطفا مفصل توضیح فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم نمی‌دانم این جمله به چه نکته‌ای از نکات کامپیوتر اشاره دارد! و روی‌همرفته در این موارد باید کتاب‌های مربوطه را مطالعه فرمایید مثل کتاب‌های مرحوم مددپور یا شهید آوینی و یا دکتر داوری. موفق باشید

12778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: یک سوالی که بصورت معما شده این است که چرا بعضی دولتمردان ما خصوصا کسانی که در پی مذاکره با آمریکا هستند این قدر با اسراییل و صهیونیسم بد هستند و اظهار دشمنی می کنند ولی در رابطه با امریکا این قدر خیالشان راحت است؟ آیا این یک حربه از سوی آنهاست یا این که واقعا می شود این دو روی سکه را از هم تفکیک کرد؟ مثلا آقای هاشمی معتقد است دولت نهم و دهم بزرگترین خدمت را به اسراییل کرد. این کدام اسراییل است که اینها با او دشمنی می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت بعضی از جریان‌های موجود در آمریکا نیز از این‌که آمریکا در حال حاضر گروگان اسرائیل است، رنج می‌برند و از این جهت نمی‌توان یک برخورد با آن دو داشت هرچند که غفلت از شخصیت استکباری آمریکا که کلیّت آمریکا را تشکیل می‌دهد، غفلت بزرگی است. موفق باشید

12609
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به اینکه جناب ابوحنیفه از شاگردان امام صادق علیه السلام بودند، دلیل این زاویه فقهی در چیست؟ چطور می شود که جناب ابوحنیفه امام صادق را فقیه، دانشمند و بخصوص «ثقه» می دانند ولی مذهب جدیدی رقم میخورد؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیه‌السلام» فضایی را ایجاد کرده بودند که 4000 دانشمند جهان اسلام که عموماً غیر شیعه بودند در جلسه‌ی درس‌شان حاضر می‌شدند بدون آن‌که حضرت، اصراری بر تشیع آن‌ها داشته باشند و از این جهت آن‌ها، حضرت صادق«علیه‌السلام» را تأیید می‌کردند که عالِم بزرگی است، نه آن‌که حضرت را به عنوان امام قبول داشته باشند. و لذا در موضوعات فقهی عموماً بر نظر خود تأکید داشتند، ولی حضرت صادق«علیه‌السلام» موجب شدند آن‌ها تا حدّ ممکن متعادل‌تر از متن قرآن و سنت استفاده کنند. موفق باشید

11259
متن پرسش
با عرض سلام: بنده سوالی در زمینه اهمیت افکار و دیدگاه ها در ازدواج برایم مطرح شده است. می خواستم از حضور حضرت عالی سوال کنم. خواستگاری دارم که به لطف خدا ظاهرا از لحاظ فکری سالم و ولایت فقیه را قبول دارند و از نظر اخلاقی در سطح قابل قبولی است ولی در امر دینداری به رعایت احکام واجب و حرام اکتفا نموده و وارد سطوح بالاتر معرفتی نشده و این که ما سر یک سفره با نامحرم نمی نشینیم و روابطمان با نامحرم اقل است برایشان سخت است و می گویند با این قضیه کنار نیامدند و من باید تعدیل شوم و من هم برایم مقدور نیست و می خواهم بعد ازدواج هم ان شاءالله همین مسیر را ادامه دهم من در این موقعیت انتخاب چه باید بکنم؟ اگر در این امر خدا را ارده کرده باشم و تفویض کرده باشم در این موقعیت چطور باید عمل کنم؟ تکلیفم چیست؟ جواب رد دادن صحیح است؟ با تشکر- اجرکم عندالله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که به احکام واجب و حرام اکتفا می‌کنند بسیار با ارزش هستند. زیرا خود خداوند در مکروه و مستحب رخصت گذارده و شما نباید عمل به مستحب یا ترک مکروه را به کسی تحمیل کنید. موفق باشید
10045

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: حضرت استاد در کتاب جوان پرورِ «جوان و انتخاب بزرگ» تقریبا در انتهای کتاب نام دو پیامبر بزرگ الهی حضرت عیسی و ادریس علیهما السلام آورده شده است به عنوان دو پیامبری که زنده اند و به آسمان رفته اند به گمان حقیر نام الیاس نبی به اشتباه ادریس کتابت شده است چون پیامبری که مانند عیسی علیه السلام عروج کردند الیاس علیه السلام است. در روایتی آمده روزی عزرائیل نزد الیاس (ع) آمد تا روحش را قبض کند، الیاس (ع) گریست. عزرائیل گفت آیا گریه می کنی با این که به سوی پروردگارت باز می گردی. الیاس گفت: گریه ام برای مرگ نیست، بلکه برای فراق از شبهای طولانی زمستان و روزهای تابستان است که دوستان خدا این شب ها را به عبادت می گذرانند و با محبوبشان خدا، راز و نیاز می کنند و لذت می برند. ولی من می خواهم از صف آنها جدا گردم و اسیر خاک شوم. خداوند به الیاس چنین وحی کرد: تو را به خاطر آن که علاقه به مناجات داری و می خواهی در خدمت مردم باشی تا روز قیامت مهلت می دهم. المخازن سید عباس کاشانی، ج 1، ص 286. برای این متذکر شدم که اگر اشکال بنده درست بود در چاپ های بعدی اصلاح شود. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از تذکری که فرمودید. قیصرى در شرح فصوص می‌فرماید: إدریس بسیار از بدن منسلخ مى‏شد و صاحب معراج گردیده بود و با أرواح و ملائکه‌ی مجرده آمیزش داشت. بعضى گفتند مدت شانزده سال خواب نکرد و چیزى نخورد تا عقل مجرد شد و میل بشری - مثل خواب و غذا - از او زایل گشت. هرچند مختص آسمان چهارم است ولی معراج‌هایی تا آسمان هفتم داشت. از این جهت بنده آن مطلب را عرض کردم. موفق باشید
8143
متن پرسش
سلام خسته نباشید: "نفس امّاره به‌گونه‌ ای با ما برخورد می‌کند که خودش را از ما می‌داند". معنای این جمله رو تا حدودی درک میکنم اما لطفاً برای تزکیه و تثبیت کمی توضیح بفرمایید ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر انسان خود را در اختیار امیال خود گذارد و نفس اماره خود را به میدان آورد عملا عقل و قلب خود را به حاشیه می برد به طوری که گمان می کند خودش همان امیال نفس اماره است ولی اگر با امیال نفس امارّه مخالفت کرد آرام آرام عقل و قلب او به میدان می آید و خود را مغلوب عقل و قلب احساس می کند و سعی می کند از عقل و قلب خود پیروی کند. موفق باشید
7789
متن پرسش
سلام استاد عزیز با عذرخواهی از تصدیع مجددا اوقات. پیرو سوال 7784، بنده سیر انسان بعد از مرگ در مقوله معاد را مد نظر داشتم. ظاهرا انسان بعد از مرگ هم سیری دارد آیا این سیر به محو کامل تشخص و تمایز انسان تا آن جا که کاملا در ذات احدی فانی شود منجر می شود یا این که انسان تا ابد شخصیت متمایز خود را در آخرت حفظ می کند؟ ظاهرا آیه کل من علیها فان و یبقی وجه ربک... با حالت اول انطباق دارد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون انسان با انتخاب‌های خود هویت خود را می‌سازد و ابدیت او همواره با همین هویت همراه است هیچ‌وقت تشخص او از بین نمی‌رود، در عین آن‌که در حق فانی است. فانی‌شدن آنچه در زمین است و باقی‌بودن وجه رب با این موضوع منافات ندارد، زیرا در قیامت همه‌ی مخلوقات بالحق موجودند و با وجه حقانی‌شان در محضر حق حاضر می‌شوند که در اصطلاح عرفانی به آن تلوین بعد از تمکین می‌گویند. در این مقام هر موجودی خودش است ولی با جنبه‌ی حقانی‌اش، حتی اهل جهنم با جنبه‌ی حقانی غضب الهی در قیامت هستند و جاودانه در آتش‌اند و عذاب می‌بینند. موفق باشید
7226

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام دربحث محرم نامحرم دچار وسواس شده ام احساس میکنم شیطان قوه واهمه ی مرا دراختیارش گرفته و دچار افراط شده ام به خاطر این مباحث محرم نامحرم ارتباطم خیلی محدود شده بانامحرم طوری که اطرافیانم با اینکه متدین هستنددراین زمینه مرا نرمال نمیدانند ..یعنی به نامحرم تامی توانم نگاه نمیکنم سرکلاس های مفید که استادانش مرد جوان ویا حتی غیرجوان هستند نمی روم.. باعث شده خودم ازخودم بدم بیایداحساس میکنم شیطان مرادربحث محرم نامحرم، به بازی گرفته نشان به ان نشان که من وسواس هم دارم متاسفانه به خاطرهمین حدس میزنم پای شیطان درمیان است ..ادب خیال وقلب راخوانده ام اما درست نشده ام چگونه باید واهمه ام را از دست شیطان نجات دهم؟؟؟؟.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیر نظر مرجع تقلیدتان طبق دستور فقیه باید عمل کنید و از نظر عملی آدم‌های متدین را نمونه‌ی کار برای خود بگیرید. موفق باشید
6856
متن پرسش
سلام مولفه های قدرت در گفتمان اشراقی حضرت روح الله چیست؟قدرت از نگاه جامعه شناختی حضرت امام؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما به قدرت به عنوان یک عنصر مستقل نمی‌نگریم. ما به حق می‌نگریم و نه به قدرت. حق است که کمال مطلق است و قدرت به خودی خود کمال نیست. موفق باشید
نمایش چاپی