بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6715
متن پرسش
باسمه تعالی. با سلام حضور استاد عزیز. استاد در خطبه امام رضا در خصوص امر امامت آمده است که خداوند پس از نبوت و خلت ، مقام امامت را به حضرت ابراهیم موهبت فرمود و ایشان درخصوص ذریه شان پرسیدند که خداوند فرمود عهد من به ظالمان نمی رسد. اکنون 2 سوال برای من مطرح است:1. قبل از حضرت ابراهیم ؛ هم امام داشته ایم؟اگر نه پس تکلیف حدیث که اگر امام نباشد زمین اهلش را فرو می برد؛ چیست؟(لساخت الارض...)؟2. استاد این حدیث مذکور(لساخت...ا) ، یک معنای تکوینی دارد دیگر؟یعنی برداشت بنده این است که حقیقتا اگر امام نباشد؛ این اتفاق می افتد و نه آنکه برای اهمیت امر امامت این را گفته باشند؛ دیدگاه حضرتعالی چیست؟3. در آنجا که خداوند در پاسخ حضرت ابراهیم فرمود: عهد من به ظالمان نمی رسه، در لحظه اول این برداشت میشه که فرزندان تو به کل ظالمند و به آنها نمی رسد. چرا این پاسخ خداوند در قرآن گونه ای دیگر طرح نشده که مثلا نه به اون عده شون که ظالمند نمی رسه؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در روایت هست زمین بدون حجت نمی‌شود حال چه آن حجت پیامبر خدا باشد و چه امام 2- همین‌طور است که می‌فرمایید زیرا حجت خدا ظهور مقصد خلقت است و از این جهت اگر حجت خدا بر زمین نباشد دلیلی برای بقای خلقت نمی‌ماند 3- ظرایفی فوق‌العاده دقیق در این نوع گفتمان هست که می‌توانید در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در ذیل امامت عامه دنبال کنید. موفق باشید
5638

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم: با توجه به حدیث های متواتر از اهل بیت اینکه گفته می شود: 1)همانا در نزد هیچ دسته و گروه از مردم حقیقت و راه درستی وجود ندارد مگر آن چیزی که از نزد ما اهل بیت صادر شده باشد.(میزان الحکمه-ج6-ص534-باب2922) 2)همانا فقط با راه و برنامه ما اهل بیت است که می توان خداوند را عبادت نمود و به او عرفان پیدا کرد و موحد گردید.(اثبات الهداه-ج1-ص59) 3)هرکس بخواهد عرفان و حقیقت دین خویش را از منبع دیگری به غیر از ما اهل بیت(ع) اخذ نماید گویا ما را انکار نموده باشد.(پیام امام زمان-ص73) و... احادیث دیگر و آن عارفانی مثل میرزای اصفهانی که راه گم کرده ای خود را از امام زمان طلب کردند و امام زمان عنایت کردند و راه مستقیم را به او نشان دادند و گفتند راه مستقیم را فقط از ما اهل بیت بخواهید حال سوال من اینجاست چرا در جستجوی علم دین از قران و روایت کمی فاصله بگیریم و از مکتب صدرایی و عارفانی راه گم کرده همچون ابن عربی و امثال اینها مطالعه کنیم و با توجه به اینکه اینهاعلوم بشری هستند و خطاپذیر ولی علوم غیر بشری مثل قرآن و روایات ائمه خطاناپذیر فاصله بگیریم در نهایت اینکه چرا ما باید عمدتاً تحت تاثیر حکمت متعالیه ملاصدرا و عرفان محی الدین قرار بگیریم در صورتی که اینها مطابق عرفان حقیقی و انچه معصومین گفته اندعرفان در تاریکی و عارفان راه گم کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با مطالعه‌ی حکمت متعالیه و سخنان محی‌الدین به این نتیجه رسیدم که این بزرگان با دقت بسیار زیاد در روایات و آیات توانسته‌اند جمع‌بندی خوبی نسبت به توحید و معاد و امامت در اختیار ما بگذارند و به ما کمک کنند تا قدرت تدبّر در قرآن و روایت پیدا کنیم. انسان با تعمق در فصوص محی‌الدین که تماماً تعمق در آیات قرآن است . بهتر می‌تواند قرآن را بفهمند نمونه‌اش تفسیر المیزان است که قابل مقایسه با هیچ تفسیری نیست و به تعبیر شهید مطهری از صدر اسلام تا حال تفسیری این‌چنین عمیق از قرآن نبوده، در حالی‌که به خوبی معلوم است علامه طباطبایی«رحمت‌اللّه‌علیه» تحت تأثیر دقت‌هایی است که محی‌الدین در قرآن داشته است. شما تصمیم بگیرید این دعوت قرآن را که می‌فرماید در من تدبّر کنید را عمل فرمایید ببینید به چه نتیجه‌ای می‌رسید. موفق باشید
5576
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به سوال 5203 ؛ ازدواج تقدیر است یعنی چه؟ آیا به این معنی است که همسر هر شخصی در سرنوشت وی ثبت شده و مشخص است یا ... ؟ اگر بله لطفاً سند آنرا هم ذکر بفرمایید. همچنین، تقدیر جنبان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله‌ی تقدیر تنها مربوط به ازدواج نیست خداوند می‌فرماید: « وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی‏ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مُبین‏ » کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسى آنها را نمى‏داند. او آنچه را در خشکى و دریاست مى‏داند؛ هیچ برگى(از درختى) نمى‏افتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه‏اى در تاریکیهاى زمین، و نه هیچ تر و خشکى وجود دارد، جز اینکه در کتابى آشکار[ در کتاب علم خدا] ثبت است.. هیچ برگی از درخت نمی‌افتد مگر این‌که در علم خدا است. به این معنا است که خدا معلوم کرده که چگونه عالم جلو برود ولی با این‌همه ما باید وظیفه‌ای که به عهده داریم را خوب انجام دهیم تا اراده‌ی الهی به بهترین نحو برای ما جاری گردد تا آن‌جایی که می‌فرماید: « ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیر.» هیچ مصیبتى(ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روى نمى‏دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است‏. موفق باشید
4576
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی شمادرشرح معرفت نفس درنکته هشتم فرمودید که مناجات شعبانیه ازقرآن بالاتراست من منظورتان رادرک نکردم لطفا بیشترتوضیح دهید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این تعبیر را حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از استادشان داشتند که قرآن نوری است که نازل شده و ادعیه‌، قرآنی است که صاعد شده ولی هرگز نمی‌توان گفت ادعیه از قرآن بالاتر است. آری قرآن یک حقیقتی دارد که در کتاب مکنون است و فقط مطهرون با آن تماس دارند و همان قرآن نازل‌شده و به صورت این الفاظ نورانی درآمده و ادعیه؛ سخنان انسان‌هایی است که با بهره‌گیری از این قرآن آن الفاظ را صعود داده‌اند و به حقیقت قرآن نزدیک کرده‌اند. پس به یک اعتبار می‌توان گفت اداعیه‌ای که از معصومین«علیهم‌السلام» صادر شده صورت باطنی قرآن است آن‌هم در آن حدّی که ممکن است اظهار شود. موفق باشید
2639
متن پرسش
سلام .برادر بزرگتری در خانه دارم که متاسفانه اهل نماز نیستند و خیلی مقید به حلال و حرام نیستند،من را در نوع تعاملاتم با ایشان راهنمایی بفرمایید.التماس دعا داریم استاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این یک موضوع فقهی است از دفتر مرجع‌تان سؤال بفرمایید. موفق باشید
2148
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد در برهان صدیقین چگونه به این دو سوال پاسخ میدهیم: 1)وجود عالم های دیگر,غیر از عالم ماده مثل عالم ملائکه چگونه دربرهان صدیقین اثبات میشود؟ 2)چرا عالم ماده نمیتواند عین ربط به عین الوجود باشد؟(منظورم به طورمستقیم وبدون واسطه اشدالوجودوشدیدالوجود است)و چرا عالم ماده پایینترین مرتبه وجوددر این برهان شناخته میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در برهان صدیقین ثابت می‌شود از ان‌جایی که موجودات در عین موجودبودن عین وجود نیستند پس به عین وجود ختم می‌شوند و از آن‌جایی که وجود دارای شدت و ضعف است مراتب شدیدتر آن از محدودیت‌های عالم ماده آزاداند که به آن مجردات می‌گویند که در زبان شریعت به آن مراتب عالم ملکوت می‌گویند که محل انوار ملائکه‌اند. هر موجودی اعم از ماده و مجرد به اعتبار وجودشان عین ربط به وجود مطلق‌اند و عالم ماده از جهت محدودیتی که دارد و محدود به زمان و مکان است و در ذات خود عین حرکت است، پایین‌ترین مرتبه‌ی وجود خواهد بود زیرا در فلسفه ثابت می‌شود چیزی که در ذات خود عین حرکت است یک قدم با عدم فاصله دارد و از این جهت پایین‌ترین درجه‌ی وجود است. موفق باشید
1728
متن پرسش
سلام و صلوات بر محمد و ال محمد و با عرض سلام خدمت استاد بزرگوارم همانطور که قبلا فرمودید مومن باید با حیا باشد ولی نباید خجالتی باشد.بنده از همان سنین کودکی تا به حال خجالتی بودن را در خود دارم و نمیتوانم ان را درمان کنم و از این ضعف بسیار رنج می برم به نظر شریف جنابعالی باید چه کار کنم؟خواهشا مرا راهنمایی علمی و عملی بفرمایید. ایا میتوانم از طریق کتاب جنود عقل و جهل ان را درمان کنم؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام سعی کنید با آگاهی نسبت به احکام الهی و معارف اسلامی برای سخن خود پشتوانه‌‌های محکمی پیدا کنید تا از این طریق بتوانید نظرات خود را ابراز فرمایید. موفق باشید
1658

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام 1.من هر وقت میخوام ذکر بگم یا توجه کنم فورا ذکر سبحان الله میاد رو زبونم،تقریبا همیشه،این دلیل خاصی داره؟به نظر شما خوبه؟ 2.اینکه کسی غالبا مشتاق نماز خوندن باشه و حین نماز هم تمایلی به تموم شدن نماز نداشته باشه خوبه؟یا مساله پیش پا افتاده ایه؟یا به قول شما اول راهه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام إن‌شاءالله شروع خوبی است به شرطی که سعی کنید با تعمق بر روی معارف الهی به محتوای اذکار و عبادات خود عمق دهید. موفق باشید
1149

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1)با سلام.استاد عزیز آیا شما با فلسفه تحلیلی آشنایی دارید؟نظرتان در مورد این سنت فلسفی غربی چیست؟و آیا آن را هم در امتداد همان روح حاکم بر فلسفه غرب می دانید؟ 2)نظرتان در مورد ادعای شکاکان مبنی بر عدم جهان شمولی علیت و بین الاذهانی بودن ارزش اخلاقی چیست؟ایشان این دو را در رد قطعیت وجود خدا می آورند.
متن پاسخ
در فلسفه تحلیلی مباحث حول محور مسائل اپیستمولوژیک نقد اول و یا نقد عقل محض مطرح میگردد. در این بخش کانت مقولات دوازده گانه ای را برای ذهن انسان متصور می¬شود که به وسیله ی آن ادراکات حسی را تحت مفاهیمی نظم می بخشد مانند زمان، مکان، علیّت و... . به بیان ساده تر "چیزها هستند که خود را با مفاهیم تطبیق می¬دهند نه مفاهیم با چیزها"که این همان شکاکیتی است که در اندیشه کانت نهفته است و چیزی نیست جز ادامه فلسفه هیوم . 2- هیومِ انگلیسی به عنوان یک فیلسوف حسی رابطة بین علت و معلول را قبول ندارد و آن رابطه را واقعی نمی‌داند، بلکه مولود تداعی معانی ذهن می‌داند. یعنی می‌گوید: من علت و معلول را حسّ نمی‌کنم و فقط همراهی دو پدیده مثل همراهی برخورد سنگ و همراه آن شکستن شیشه را حس می‌کنم و چون علت بودن سنگ را برای شکستن شیشه حس نمی‌کنم نمی‌توانم بپذیرم. در جواب هیوم گفته‌اند اگر هیچ علیّتی در هستی نیست، پس آن صورت ذهنی که در ذهن ماهست و حکایت از وجود عالَم خارج از ذهن ما می‌کند، هم معلول عالَم خارج نیست، و لذا هیچ دلیلی نداریم آنچه در ذهن داریم اثر واقعیت خارجی است، و این یعنی رسیدن به « ایده‌الیسم مطلق» یا انکار مطلق هستی. در حالی که هر انسانی به طور بدیهی واقعیت را می‌فهمد و قبول کرده‌است. پس هیوم مخالف بدیهی‌ترین باورهای هر انسانی است که انکار آن، اثبات آن را به همراه دارد. در واقع به هیوم اشکال کرده‌اند که اگر شما بخواهید اصل علیت را انکار کنید لازم می‌آید که اصلاً به هیچ واقعیتی اعتقاد نداشته باشید. چون اگر علیت را نپذیرید، پس نباید بپذیرید آن صورت‌های موجود در ذهن شما که معلول پدیده‌های خارجی است هم واقعاً معلول پدیده‌های خارجی است. پس باید بپذیرد که شما نمی‌توانید اعتقاد داشته باشید واقعیاتی در خارج از ذهن شما هست، در حالی که اگر چنین اعتقادی داشتید دیگر نمی‌توانستید کسی را مخاطب قرار دهید و با او سخن بگویید. پس در واقع آن‌چیزی را که در سخن انکار می‌کنید در عمل اثبات نموده‌اید، چرا که پذیرفتن این‌که واقعیتی در عالم خارج از ذهن هست یک امر بدیهی است، پس انکار اصلی علیت و جاهت عقلی ندارد. آری ! ممکن است گفته شود ما در بعضی موارد چیزی را علت چیزی گرفته‌ایم، و بعداً معلوم شده اشتباه کرده‌ایم و آن چیزی را که ما علت پنداشته‌ایم، علت واقعی نبوده‌است. که در این حال شخص منکر اصل علیت نشده‌است، بلکه علت را اشتباه گرفته‌است. و دانشمندان برای رفع این مشکل آزمایش را چند بار تکرار می‌کنند و با قاعده «حضورهای همزمان »، « غیبت‌های همزمان» و « تغییرات همزمان » امکان خطا را به حدّاقل می‌رسانند. تحلیل شناخت اصل علیت علامه‌طباطبایی(رحمة‌الله‌علیه) در جواب اثبات واقعیت اصل علیت در خارج از ذهن می‌فرمایند: « اصل علیت، قضیه‌ای است عقلی، و علمی است حصولی که از علم حضوری نفس به افعالش به‌دست آمده‌است».‌ یعنی می‌فرمایند: اصل علیت قضیه‌ای است عقلی، یعنی عقل متوجه واقعیت آن در خارج می‌شود و نه حسّ، مثل سایر معقولات، مثل خدا و یا قوانین فیزیکی موجود در طبیعت و بعد ادامه می‌دهند که اصل علیت از نوع علم حصولی است که با تعقل و تفکر به‌دست می‌آید که البته آن نیز از علم حضوری نفس به افعالش حاصل می‌شود، یعنی ابتدا نفس انسان در نزد خودش یک رابطه‌ای بین خود و افعالش، مثل اراده کردنش حس می‌کند. یعنی وقتی شما در درون خود اراده کردید که عملی را انجام دهید، ابتدا متوجه می‌شوید یک رابطه‌ای بین شما و ارادة شما هست، به طوری‌که شما بدون این اراده، باز می‌توانید موجود باشید ولی این اراده شما بدون شما نمی‌تواند باشد. پس در درون خود رابطة علت و معلول را به صورت علم حضوری کشف و حس می‌کنید، سپس همین رابطه را به پدیده‌های بیرونی تعمیم می‌دهید. متوجه می‌شوید یک رابطه‌ای بین شما و ارادة شما هست به‌طوری که شما بدون این اراده می‌توانید موجود باشید ولی ارادة شما بدون شما نمی‌تواند موجود باشد. پس ابتدا به همین صورت که عرض شد در درون خود رابطة علت و معلول را به صورت علم حضوری کشف و حس می‌کنید، سپس همین رابطه را به پدیده‌های بیرونی تعمیم می‌دهید. در این حالت است که عقلاً متوجه می‌شوید گویا رابطة بین گرمای دست شما با بخاری مثل همان رابطة شما با ارادة شماست. و یا رابطة بین سنگی که به شیشه خورد و متعاقب آن شیشه شکست. مثل رابطة بین شما و ارادة شماست، پس نتیجه می‌گیرید که واقعیتی به نام علیت در خارج از ذهن شما موجود است، که طرح ذیل، همین موضوع را می‌خواهد بیان نماید موفق باشید
606

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام به استاد گرانقدر با توجه به اینکه در روایات مختلفی(مثلا زاد المعاد ص 573) به لزوم فرستادن اعمال خیر برای مردگان مخصوصا والدین تاکید فراوان شده ، برایم این سوال مطرح شده که چگونه این امر خطیر را انجام دهم و از شما می خواهم با بیانات و راهنمایی های شیوایتان و با معرفی کتابی در این زمینه (اعمال مناسب برای اموات و ...) بنده حقیر را راهنمایی بفرمایید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در کتاب «معاد باز گشت به جدی ترین زندگی» از حضرت رضا(علیه‌السلام) نقل شده که اگر بر سر قبر اموات هفت بار سوره‌ی «انا انزلناه» را بخوایند بهره‌های فراوانی به آن‌ها می‌رسد و آن‌ها دعا برای شما می‌کنند و دعای آن ها در حق شما مستجاب می ‌شود و یا حضرت صادق(علیه‌السلام) می‌‌فرمایند: نماز مستحبی که به قصد رسیدن ثواب آن به اموات بخوانید علاوه بر آن که آ‌نها از آن نماز بهره‌مند می‌شوند صد برابر آن به خود شماهم می‌رسد. به هر حال این‌ها حکایت از آن دارد که اموات از صدقات بهره‌مند می‌شوند و برای آن‌ها می‌توان قرائت قرآن و نماز و صدقات انجام داد.
19482

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: نمی دانم این سوال را باید از شما بپرسم یا خیر ولی چون تا حدی مربوط به معرفت نفس می شود شاید بتوانید کمکم کنید. دختری دارم 6 ساله که دارای ذکاوت خوبی است و سخنانی جلوتر از هم سالیهایش می گوید و تقریبا جزء 30 قرآن را حفظ است. ولی مشکلی که دارد به نظرم تخیل خیلی قوی دارد و آنچه در برنامه کودک می بیند در خواب برایش تداعی می شود و زیاد خواب حیوانات درنده و گزنده را می بیند که می خواهند به او آزار برسانند و با اضطراب و ترس شدیدی از خواب می پرد و گریه می کند تلویزیون دیدن او را کم کرده ایم اما مشکل همچنان باقی است. آیا دعایی، ذکری، حرزی و یا به طور کلی راهکاری وجود دارد تا از این وضع خلاص شود. در ضمن پاسخ ها به ایمیلم نمی آید. لطفا در سایت قرار دهید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرز امام رضا«علیه‌السلام» که در حاشیه‌ی مفاتیح هستع به همان روشی که دستور داده‌اند إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. در ضمن رجوع به روان‌پزشک بد نیست. موفق باشید

16333
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: سوال بنده در ارتباط با مبحث آخر کتاب «ده نکته از معرفت نفس» تحت عنوان وسعت روح انسانی می باشد. گفتیم روح، عالی ترین مخلوق خداست و روح انسان تجلی و جلوه همین عالی ترین مخلوق خداست که تنزل یافته است. از طرفی گفتیم که ملایکه تنها مظهر یکی از اسماء خدا می توانند باشند یا چند تا اما نه همه و این روح است که جامع همه کمالات الهی است. جال سوال بنده این است که روح انسان در دنیا (روح دمیده شده در کالبد انسانی) مگر در مرتبه ای پایین تر از ملایکه قرار نگرفته (طبق بحث مراتب تجلی در برهان صدیقین) پس چگونه ملایکه که مرتبه ای بالاتر دارند تنها ظرفیت چند تا از اسماء الهی را دارند و روح انسان ظرفیت جامعیت اسماء را؟ در مراتب تجلی مگر سیر نزول از عالی به کمتر عالی و کمتر و کمتر وجود ندارد پس چه طور روح آدمی ظرفیتش بیشتر از ظرفیت ملایکه می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مقایسه‌ی روح انسان با مقام فرشتگان، بحث جامعیت روح انسان مطرح است و از این جهت انسان به عنوان مقام خلیفة الله از فرشتگان برتر است. ولی از آن جهت که روح انسان نازل‌شده‌ی آن مقام است در مقایسه با مقام فرشتگان و اسمایی که آن‌ها حامل آن اسماء هستند، انسان می‌تواند از انوار فرشتگان استفاده کند و به خود آید. موفق باشید

16162
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به طریقه نفی خواطر سید بحر العلوم که در زیر آمده طريقه نفي خواطر در رساله عرفانی علامه سید مهدی بحرالعلوم ليكن در رساله منتسب به مرحوم بحر العلوم اين طريق را اجازه نمى ‏دهد و در آنجا اصرار شديدى دارد بر آنكه نفى خواطر را بايد بدون ذكر نموده و سپس وارد در مرحله ذكر شد چون نفى خواطر با شمشير ذكر بسيار خطرناك است. در آنجا چنين گويد: بسيارى از متشيّخين طىّ مرحله نفى خاطر را به ذكر مى‏ آموزند (بديهى است كه مراد از ذكر همان التفات و توجّه قلبى است نه ذكر لسانى كه در اصطلاح به آن ورد گويند) و اين بسيار خطرناك است چون حقيقت ذكر عبارتست از ملاحظه محبوب و قصر نظر بر جمال از دور، و هنگامى تماشاى محبوب جايز است كه چشم از غير او بالمرّه پوشيده شده باشد زيرا محبوب غيور است و از غيرت او اينست كه چشمى كه او را ديد روا ندارد كه ديگرى را ببيند، و هر ديده ‏اى را كه از روى او برداشته و به ديگرى نظر كند كور نمايد، و ديدن او و ديدن غير او منافى غير اوست، و اگر اين ديدن و روى بازداشتن تكرار شود به منزله استهزاء است، و محبوب چنان قفائى بر وى زند كه نه سر جويد نه كلاه: وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانا فَهُوَ لَهُ قَرينٌ «آيه 36، از سوره زخرف» : «و هر كه از ياد خداى رحمن چشم بپوشد شيطانى را برايش برانگيزيم كه قرين و همراه وى باشد» بلى يك نوع از ذكر در نفى خواطر مجوّز است و آن اينست كه غرض از ذكر نظر بر جمال محبوب نباشد بلكه مراد ردع شيطان باشد، مانند كسى كه مى‏ خواهد غير را از مجلس براند فلذا محبوب را مى‏ خواند، در اينجا غرض تهديد و تخويف غير است. و آن بدين طريق است كه در حالت اشتغال به نفى خواطر اگر خاطرى به نوعى حمله كند كه دفع آن بسيار مشكل و صعب باشد به جهت دفع آن به ذكر مشغول شود. امّا طريقه محقّقين راه و واصلين آگاه آن است كه در تعليم مبتدئين و ارشاد ايشان اوّل امر به نفى خواطر كنند و سپس به ذكر پردازند. و براى نفى خواطر اوّل به سالك امر كنند كه به يكى از محسوسات چون سنگى يا چوبى توجّه كند و مدّتى چشم بدان بدوزد و مهما امكن چشم بر هم نگذارد و به جميع قواى ظاهريّه و باطنيّه بدان متوجّه شود. و بهتر اينست كه اربعينى بدان مداومت كند، و در خلال اين مدّت از سه ورد «استعاذه» و «استغفار» و ذكر «يا فعّال» استفاده نمايد، و بعد از فريضه بامداد و شام بدين اذكار اشتغال ورزد. و پس از اين مدّتى به قلب صنوبرى خود توجّه كند و مدّتى بر اين مداومت نموده و بالكلّيّه متوجّه آن گردد و به جز خيال آن خيال ديگرى را به خود راه ندهد، و در خلال اين عمل اگر خاطرى حمله كند و تشويشى روى دهد از كلمه لا موجود الا اللّه 74 و كلمه الله استمداد جويد. و مدّتى بر اين عمل مداومت نمايد تا كيفيّت بى‏ خودى دست دهد. و ذكر در خلال اين عمل «استغفار» و ذكر «يا فعّال» است و تكرار اسم «يا باسط» بسيار نمايد. و چون سالك به اين مرحله رسيد مأذون است بقيّه مرحله نفى خاطر را به وسيله ذكر نفسى خيالى اتمام نمايد تا خاطر بالمرّة مندفع گردد زيرا بقاياى خواطر ان شاء الله به دخول در مراتب ذكر و فكر خود به خود مندفع خواهد شد». انتهى ملخّصه. صفحه 143 تا 145– رساله لب اللباب فی سیر و سلوک اولوالاللباب 1. حال با توجه به متن بالا این نحوه نفی خواطر مورد تایید می باشد و اشکالی در آن نیست؟ کمی شرح دهید 2. اگر این نحوه نفی خواطر مورد تایید نیست؟ به چه نحو و چه کیفیتی باید نفی خواطر کرد چون این را می دانیم که خواطر امر حادث و علتی دارند و مهم نحوه برخورد با آنهاست؟ 3. از چه اذکاری با نفی خواطر باید بهره برد به چه کیفیت؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سال‌های قبل این متن را دیدم ولی در جمع‌بندی، دستور آیت اللّه جوادی را راحت‌تر می‌دانم که می‌فرمایند بهترین ذکر، یاد مرگ است. و در این فضا دستورات شرعی و عبادات در جای خود قرار می‌گیرد. لذا بیشتر به مباحث معاد باید پرداخت تا إن‌شاءاللّه بشود همواره خود را در قیامت احساس کرد. موفق باشید

15635

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت چرا از فقها و مراجع تقلید این قدر تشرفات خدمت امام زمان (عج) نقل شده در حالی که از عرفا و فلاسفه ی بزرگ چیزی نشنیده ایم؟ آیا مردم نشنیده اند و یا چیزی نیست برای گفتن؟ آیا تاکید فقها بر انحراف یا شک و شبهه دار بودن فلسفه و نیز عرفان با مسئله فوق تایید نمی شود؟ با تشکر فراوان و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع تشرف بسیار عمیق‌تر و حساس‌تر از آن است که با این نوع برداشت‌ها بتوان تکلیفش را یکسره کرد. بعضی از بزرگان حکمت و عرفان متوجه‌اند که بعضاً با ذهنیات خود به دنبال حضرت هستند. با توجه به این فرمایش شما، پس عملاً باید فقها هم کار خود را ترک کنند و به پینه‌دوزی و خیاطی رجوع نمایند! موفق باشید

14482

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: جناب آقای مصباح یزدی در نگاه مقام معظم رهبری شهید مطهری زمان هستند. آقا از چه جهت این را فرموده اند؟ از جهت اینکه شیوه تفکر ایشان روشن فکرانه است مانند آن شهید؟ یا ابعاد دیگری هم دارد؟ 2- کتب ایشان به عنوان یک متفکر عمیق کمک کار است در مسایل عقیدتی؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت جناب آیت‌الله مصباح هم در امور دینی تعمّق دارند و هم در موضوعات اجتماعی در راستای اهداف انقلاب اسلامی مثل مرحوم شهید مطهری حساسیت‌های لازم را دارند. موفق باشید

14412
متن پرسش
به نام خدا: سلام خدمت استاد گرانقدر: پس از مطالعه برخی از کتب شما سوالات زیر همچنان بر اینجانب پوشیده است. در صورت امکان راهنمایی بفرمایین: 1. آیا نیاز است تا ما با طبیعت انس بگیریم؟ 2. در صورت انس گرفتن چه اتفاقی بر ما می افتد؟ 3. در مورد صورت حقیقی طبیعت که بایستی در طراحی ها آن را به ظهور رساند نیاز به توضیح بیشتری دارم. 3. در مورد نحوه به ظهور رساندن «صورت حقیقی طبیعت» هم کمی بیشتر توضیح بفرمایین تا در طراحی (رشته ام معماری است) هم سعی کنیم با آن سمت میل کنیم. خدا شما را حفظ کند و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- طبیعت از آن جهت که صنع الهی است تابلوی نمایش اسماء حسنا و نور وحدانیت حضرت حق است و انسان با اُنس با طبیعت اگر آمادگی لازم را از نظر قلبی داشته باشد به جنبه‌ی ملکوتی طبیعت منتقل می‌شود 3- در رابطه با به ظهور رساندن حقیقت طبیعت، مباحث گسترده‌ای در میان است. بد نیست از کتاب «تمدن‌زایی شیعه» شروع کنید و مباحث هنر مقدس که بزرگان مطرح فرموده‌اند افق خوبی را در مقابل شما می‌گشاید. موفق باشید  

13936
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی بنده نسبت به هم اتاقی ام که آدم متدین و خیلی خوب است یک حالتی دارم که فکر می کنم که حسادت باشد مثلا یک ساعت قبل از اذان صبح بیدار می شود و مطالعه می کند و بعد به نمازشب و .... بعد من از این کارش ناراحت می شوم یعنی به عبارت دیگر همیشه می خواهم اول و برتر باشم و... چه طوری باید این رذیله را برطرف کنم؟ به طور عملیاتی چه کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از خدا در عین آن‌که توفیق بندگی می‌خواهید سعی کنید خودتان باشید و آن رفیق‌تان نیز خودش باشد. موفق باشید

13878
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد! می بخشید استاد امسال در مراسم شیر خوارگان که جمعه اول محرم بر گذار می شود شرکت کردم در آنجا گهواره هایی به عنوان نمادی از گهواره علی اصغر گذاشته بودند شنیدم بعضی از خانم ها به عنوان تبرک دست به این گهواره ها می کشیدند وقتی اعتراض کردم یکی از ائمه جمعه فرموده بودند که اشکال ندارد و نباید خیلی مقابل اعتقادات مردم ایستاد اما به نظر من ما باید مردم را از این سطح بیرون بیاوریم و آنها رشد دهیم اصلا مگر به پا کردن خیمه عزا هر سال برای امام حسین علیه السلام به این منظور نیست که معرفت مردم بالا برود و آنها در مسائل معنوی رشد کنند پس نباید این جلسات منجر به رشد دادن خرافات آنها شود. خواستم بدانم نظر شما در این باره چیست و اگر اشتباه است چگونه جلوی آن را بگیریم؟ مسأله دیگر اینکه لباس هایی به عنوان لباس برای شیر خوارگان تهیه شده که بعضی افراد آنها را به عنوان گرفتن حاجت به خانه می برند تا سال آینده اگر حاجتشان برآورده شد با مقداری پول یا لباسی دیگر می آورند این هم درست است؟ دیگر آنکه خانم ها وقتی می آیند یک چیز متبرک می خواهند مسوولان می گفتند پارچه ای را که با ضریح ابا عبدالله متبرک شده بیاوریم و به آنها بدهیم، نظرتان را در این مورد بفرمایید؟ من گفتم این همایش هم مثله بقیه روضه ها ست و فرقی ندارد نباید امامزاده درست کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا خرافات؟! این کارها در جای خود یک نوع عقلانیت است که متوجه‌ کیفیاتی می‌باشد که در عالم هستی وجود دارد. مگر شما ضریح مقدّس اولیاء الهی را به صرف انتساب به آن بزرگان نمی‌بوسید و راه نظر به انوار امام برایتان گشوده می‌شود؟ این‌ها اعتقادات درستی است با عقلی ماوراء عقل کمّیت گرا. موفق باشید

12790

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد عزیز بنده طلبه هستم و خودم و همسرم بیمه تامین اجتماعی و بیمه تکمیلی هستیم ولی چند وقته که فکر می کنم آیا این بیمه تامین اجتماعی و بیمه تکمیلی با توکل بر خدا و اعتماد به حضرت حق منافات ندارد؟ اگر واقعا اعتقاد داریم که روزی دست خداوند است پس اگر بیماری بدهد روزی آن را نیز می دهد و اگر هم ندهد حتما امتحان الهی است که باید قرض کنیم و آن را برطرف کنیم. خواستم ببینم آیا نظرم درست است یا افراطی گریست؟ یه سوال شخصی هم دارم اگر صلاح می دانید پاسخ دهید. آیا خود شما و خانواده محترم بیمه تامین اجتماعی و بیمه تکمیلی هستید و از آن استفاده می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حال که بیمه‌ی تأمین اجتماعی پیش آمده است به امید آن‌که کمکی باشد به سایر بیماران و عندالزوم ما هم از آن استفاده کنیم، شاید نیاز نباشد که بدان پشت نماییم. ولی بنده شخصاً بیمه‌ی تکمیلی را دنبال نمی‌کنم. موفق باشید

12725

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و درود: در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» در قسمت مرگ طبیعی حیوانی، آورده اید که «چون انسان دارای دو بعد حیوانی و انسانی است، ممکن است شخص بر خلاف ابعاد انسانی، در حیوانیت کامل شود، باز نفس در این حالت بدن را رها می کند و ...» سوال: در جمله فوق منظور شما از کلمه های «انسان» و «شخص» چیست؟؟؟ اگر منظور شما از دو واژه فوق مفهوم «نفس» است پس چگونه نفس به سمت حیوانی شدن گرایش پیدا می کند و اگر منظور شما «تن» است باز چگونه تنی که در قبضه نفس است به سمت حیوانی شدن گرایش پیدا می کند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور نفس ناطقه است که به صورت تکوینی دارای دو بُعد انسانی و حیوانی است و تکویناً در هر بُعدی کامل شود بدن را ترک می‌کند. موفق باشید

12626
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده گرامی: آیا روح خداوند که در انسان دمیده شد و به فرمایش حضرت علی (ع) مقرب ترین ملک نزد خداوند است، این روح همان مقام نوری حضرت محمد (ص) است یا این روح خود از حضرت محمد (ص) سرچشمه می گیرد و در اصل بنده سوالم این است این دو فرق دارند یا خیر؟ و اینکه می شود گفت این روح سازنده نفس ما و نور وجودی حضرت سرچشمه فطرت ما می باشد و آن وقت قرب نزد خدای اینها چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح هر انسانی نازله‌ی روح کلّی است و قرب هرکس یعنی سیر به سوی مقام اصلی‌اش، و شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مسیر این سیر است. موفق باشید

9690
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد عزیز: بنده مباحث عرفانی را تا حدودی دنبال کردم و همینطور مباحث اخلاقی شما بزرگوار را، ولی استاد عزیز نم یدانم چرا اصلا گنجایش و فهم عرفان را ندارم و مرا خیلی ناامید می کند بطوری که مباحث اخلاقی رو هم کار نمی کنم آیا نمی توانم بدون عرفان جلو برم و آیا برای دنبال کردن تفاسیر شما عرفان لازم است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این بصیرت خوبی است که متوجه‌اید روح شما از طریق عرفان جلو نمی‌رود. بحمداللّه با روایاتی مثل «یابن‌الجندب» و «نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه» بار خود را ببندید و إن‌شاءاللّه زودتر از بقیه به مقصد برسید. البته مباحث معرفت نفس را از دست ندهید. برای دنبال کردن تفاسیر بعضا نیاز به مباحث معرفت نفس هست. موفق باشید
9107
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: بنده به علت مصرف دارو از روزه گرفتن توسط پزشک منع شده ام. خواهش می کنم استاد مرا راهنمایی کنند که چگونه می توانم از برکات ماه رمضان بهره ببرم؟ و آیا این ضیافت بزرگ صرفا مخصوص روزه داران است؟ یا دیگران هم می توانند از این ماه شریف استفاده کنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نمی‌توانید روزه‌ بگیرید تشبّه به روزه‌داری داشته باشید و سایر اعمال این ماه از جمله بیدارشدن سحر و خواندن دعای سحر و حضور در مسجد و خواندن یک جزء قرآن در هر روز را فراموش نکنید. موفق باشید
8953
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه فرمودید در جواب آن سوال : شیخ گفت: خدا در این مرحله با اسم غنی خود تجلی نموده است و باد غنای او وزیدن گرفته... ربط اسم غنی در این موضوع چیست؟ اسم قهار یا غنی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی «گر جمله‌ی کائنات کافر گردند.... بر دامن کبریاش ننشیند گرد» بدین لحاظ شیخ نظر به اسم غنی کرده بود. چون لازمه‌ی تجلی اسم قهار تقابل با نور انبیاء است. در حالی‌که بحث قتل مسلمانان در میان بوده است و نه قتل مستکبران. موفق باشید
8777
متن پرسش
با سلام و ادای احترام به استاد گرامی اگر کسی به عنوان جاهل مقصر مرجع تقلید انتخاب نکند و اعمال عبادی انجام داده باشد و از دنبا رفته باشد هیچ کدام از اعمالش قبول نیست؟ به عبارتی شرط قبولی اعمال مطابقت اعمال با نظر مرجع تقلید است؟ 2. اگر کسی قبل از بلوغ اعمالش را بدون تقلید انجام داده باشد و اتفاقا بعد از بلوغ اعمالش با نظر مرجعی که انتخاب کرده مطابقت نداشت. عملش قبول خواهد بود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این سؤالات در حوزه‌ی تخصص بنده نیست. موفق باشید
نمایش چاپی