بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31138
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: لطفاً کتابی معرفی کنید درباره تاریخ انقلاب یعنی همین چهل پنجاه سال اخیر. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خاصی در این مورد نمی‌شناسم. موفق باشید

31137
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد گرامی در حدیث امام رضا علیه السلام که فرمودند: «لااله الا الله حصنی و..... به شرطها و شروطها و انا من شروطها» اگر منظور حضرت از انا، اشاره به مقام ولایت است، چرا فرمودند «من» شروطها؟ یعنی بقیه شرطها چی هست؟ ممنونم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اصل، توحید است و امام مظهریتِ متعیّن توحیدِ الهی است و انسان‌هایی که در جستجوی نور توحید هستند، آن را باید در امامی که مظهر آن نور است دنبال کنند وگرنه باور توحیدی آن‌ها در حدّ مفهوم متوقف می‌شود. موفق باشید

31136
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز می‌خواستم نظرتون رو درباره سبک زندگی و افرادی که از نظر اعتقادی فقط میدونن که خدایی هست و به مرتبه باوری که در زندگی کاربردی باشد نرسیده اند و از لحاظ احکامی و واجبات گاهی نماز می خونن و از نظر اخلاقی بیشتر روزمره با بداخلاقی های غیبت و تهمت و حق و ناحق کردن می گذرانند و گرفتاران روزگار که فرصتی رو درباره بدگویی از نظام اسلامی و... از دست نمیدن، انسانهایی که زندگی عادی دارند و فقط اینکه مثلا دزدی نمی کنند والحق و الانصاف جدیدا سد زندگی توحیدی دیگران هم می شوند، این مدل ها در اطرافیان کم نیستند حالا ۵۰ الی ۶۰ سال سن هم دارن. حال جدای از اینکه اینها دیگری هستند اما نه از نوع کافر و... آیا خداوند به اندازه عقل اینها با آنها برخورد می کند؟ جایگاه اینها در دستگاه الهی کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. ما نباید در این موارد با این افراد درگیر شویم. به ما فرموده‌اند: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» مؤمنین وقتی با امور لغوی روبه‌رو می‌شوند با بزرگواری از این موارد عبور می‌کنند. موفق باشید

31135
متن پرسش
سلام استاد: می‌بخشید بنده از مقطع ارشد با عرفان آشنا شدم و به شدت با آن جان گرفتم و پاسخ سوالاتم رو در آن یافتم و سعی کردم مباحث استاد یزدان پناه و شما و مبحث غرب شناسی رو کمی طی کنم که با ازدواج با فردی که با ابن عربی به شدت مخالف است مواجه شدم و چون تمایل به مخفی کاری ندارم مسیر برایم مبهم شده است ایشون با شما هم مخالف است چرا که شما رو هم با پایه فکری ابن عربی می داند و مخالف روند شماست و بیان می‌کند ما مطالعات لازم رو در حوزه در رد فلسفه و عرفان داشته ایم و به شدت حدیثی هستند. لطفا یاری کنید چگونه مسیر خود رو طی کنم. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکال دارد که در این موارد هرکدام نظر خود را داشته باشید. موفق باشید

31134
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: من حدود 10 ماه است که دیگر حالات معنوی و روحی قبلی را ندارم. تمایلم به مطالعه و علم کاهش یافته تا حدی که احساس می‌کنم که از همه چیز اشباع شده ام. دیگر حس و حالی برای امور معنوی و عبادی ندارم تا حدی که حتی در حرم معصومین نیز هیچ حسی ندارم و هرچه تلاش می‌کنم توجه خودم را معطوف به حضرت کنم موفق نمی شوم. دیگر آن شوری که حدود یک سال قبل نسبت به انقلاب اسلامی و شهدا داشتم وجود ندارد و خیلی کمتر شده. و در روح خودم نوعی گرفتگی شدید حس می‌کنم. انگار انگیزه ای برای هیچ کاری ندارم و آنچه که قبلا در من انگیزه ایجاد می کرد گویا دیگر مؤثر نیست. استاد واقعا از این وضعیت خسته شده ام. خیلی نگران هستم. نمی‌دانم با این وضع چه کنم. مدتی قبل که از شما پرسیدم فرمودید این حالت قبض است و برطرف می شود. اما نمی‌دانم چرا هنوز این حالت ادامه دارد. نمی‌دانم چه کنم. حتی معارف دینی هم گویا دیگر در وجودم اثری ندارد. می ترسم که این حالت دست مایه ای برای شیطان باشد و نتوانم در برابر تمایل به گناه ایستادگی کنم. می ترسم که نکند این قساوت قلب باشد. می ترسم که دیگر آن شور انقلابی بر نگردد و از این فضا دور شوم. اگر امکان دارد راهی به من نشان دهید که بتوانم از این حالت روحی نجات پیدا کنم. محتاج دعای خیر شما هستم. ممنون از توجه شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره قلب‌ها را اقبالی هست و ادباری. تدبّر در قرآن به کمک تفسیر شریف المیزان إن‌شاءالله کمک می‌کند. موفق باشید

31133
متن پرسش
سلام علیکم استاد:وقتتون بخیر. اینکه می‌گویند یک استاد داشته باشید به نظرتون درسته؟ اینکه آدم اقوال مختلف رو بشنوه و حالا ممکنه یه موقع هایی هم گیج بشه و نتونه بین اقوال مختلفم انتخاب کنه بازم این درست تره یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن اساتیدی که به درایت‌شان اطمینان دارید را اصل بگیرید و در ضمن همواره عقل خود را در صحنه نگهدارید. موفق باشید

31132
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر: در حوزه فلسفه به خصوص فلسفه ملاصدرا افرادی که کار می‌کنند گاها خیلی تفاوت دیدگاه دارند. حتا ممکنه از یه عبارت ملاصدرا چیزهای متفاوتی درس بدهند. مثلا معتقد باشند نفوس جزییه در عالم برزخ نزولی به نحوه تفضیلی حاضرند. خب تکلیف منی که مثل شما کارشناس نیستم چیه؟ چطور بفهمم کدوم درست میگند؟ به خصوص که گاهی افراد فقط توصیف می‌کنند و دلیلی نمیاورند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در این موارد حساس باید از اساتید مبرّزی مانند آیت الله جوادی در شرح اسفار کمک گرفت و بحمدلله صوت مباحث ایشان در سایت ایشان هست می توانید به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید

31131
متن پرسش
سلام: استاد با توجه به فرمایش شما به پرسش ۳۱۰۸۹ این سوال مطرح می شود که اینکه عالم ماده ذاتا حرکت است و ماده چون در ذات و عرض حرکت و به این دلیل نمی تواند ثابت باشد پس این چه حرکتی است که او را تغییر نمی دهد و زمین بعد سال ها هنوز زمین است و جسم انسان بعد از گذشت سال ها هنوز به آن شکل خود باقی مانده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بحث «حرکت جوهری» را با دقت دنبال بفرمایید. در آن‌جا جواب این نوع سؤالات را خواهید گرفت. موفق باشید

31130
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: در خصوص پرسش و پاسخ ۳۱۱۰۲ آیا می شود به قیضه اینطور نگاه کرد که همان طور مال حرام و بعضی از اعمال انسان را از دایره حیا و عفت دور می کند، حرف های آقای تبریزی (ناظر فقط به این حرفشان که ایمان و اخلاق و نجابت را از دست می دهند) بر فرض درست بودن، حرف هایشان با این نگاه درست از آب دربیاد؟ چون بعضی از افراد بوده اند که مشکلات اعصاب داشتند و رفته اند دکتر و قرص هایی دریافت کردند که آنها را بی تفاوت به مسائل دینی کرده و مقداری دچار بی غیرتی شده اند و بنده هم با بعضی از این افراد هم صحبت شدم. آثار بی غیرتی را درکلام و رفتارشان دیدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید این‌طور فکر کرد. زیرا ما را از رجوع به آن طب، نهی نکرده‌اند. موفق باشید

31129
متن پرسش
محضر مبارک استاد حضرت آیت الله حسن زاده بنده چند ماهی است گرفتار مشکلات اقتصادی ناخواسته ای شدم. در همین ایام شبی بعد از شرکت در جلسه حدیث کسا در عالم خواب دیدم وارد غاری شدم که تاریک بود و هیچ روزنه ای به بیرون نداشت ناگهان با ذکر الله اکبر از غار خارج شدم و در همین ایام اخیر هم شبی خواب دیدم اندوه و دلهره فراوانی بر من مستولی شد ناگهان با ذکر یا صاحب از زمان از خواب بیدار شدم هنوز هم در گیر مشکلات هستم. مستدعیست حضرتعالی جهت برون رفت از این وضعیت حقیر را راهنمایی بفرمایید. سایه حضرتعالی مستدام ان شاءالله هی هی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اولاً: بنده طاهرزاده هستم. ثانیاً: علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید

31128
متن پرسش
سلام: بنده از لحاظ ظاهری مسلمان هستم یعنی سعی دارم که نماز اول وقت بخونم، نماز شب بخونم، روزه مستحبی بگیرم و خلاصه تلاشم بر این است که گناه نکنم یعنی در واقع اسلام ظاهری دارم اما باطنم کافر هست، روحم بیمار هست از عبادت لذت نمی‌برم، باطنم من رو بسمت دنیا میکشونه، می‌خواستم ببینم راه حل چیست؟ علاج این بیماری چی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رشد معرفت الهی و تدبّر در قرآن إن‌شاءالله کار جلو می‌رود. موفق باشید

31127
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: این جمله حضرت آقا در دیدار با قوه قضاییه است: «حالا بنده ممکن است با بعضی از این نظرات شورای محترم نگهبان موافق هم نباشم، اما شورای نگهبان بر طبق وظیفه‌ی دینی عمل می‌کند، بر طبق قانون عمل می‌کند. اینها مردمان متشرع و پرهیزگاری هستند و مقید به وظیفه‌ی دینی هستند، طبق وظیفه‌ی دینی عمل می‌کنند. حالا ممکن است بنده مثلاً با یک مورد، دو مورد یا کمتر یا بیشترش موافق هم نباشم اما اعتقادم بر این است که آنها [طبق وظیفه‌ی دینی عمل میکنند].» خب مگه آقا نمی‌گند اینها بر وظیفه‌ی دینی عمل می‌کنند، پس چرا با بعضی نظرات آنها موافق نیستند؟ تازه خود آقا هم فقیه هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل خود ما که مانده بودیم چگونه شورای نگهبان آن دو نامزد را جهت ریاست جمهوری، صلاحیت‌شان را احراز کرده بودند. هرچند که معتقد بودیم مسیر قانونی را طی کرده‌اند. موفق باشید

31125
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی; یکی از همکاران ما مسیحی هستند که حدود ۳ سال است با ایشان آشنا شده ایم. ایشان گرایش زیادی به اسلام پیدا کرده اند ولی هنوز مسلمان نشده اند و بیشتر دنبال شناخت اسلام هستند. در ابتدا رفته بودند حوزه ولی به دلیل اینکه مسلمان نبودند ایشان را ثبت نام نکردند و به دلیل برخورد نا مناسب ی مقدار زده شدند. حدود یک سال قبل رفتند دانشگاه پیام نور و در یکی از رشته های علوم دینی اسلام مشغول تحصیل هستند ولی ظاهرا جذابیت لازم را برای ایشان نداشته. البته بنده برای ایشان توضیح دادم که نه حوزه و نه رشته های مرتبط مناسب حال ایشان نیست. به ذهنم خطور کرد که سیر مطالعاتی شما را به ایشان معرفی کنم. به نظر شما ایشان چه مسیری را طی کنند تا با مبانی اسلام به صورت کارکردی آشنا بشوند. ایشان خانم هستند و حتی تمایل شدیدی به بحث حجاب و چادر دارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته عنایت داشته باشید که اسلام، اصراری ندارد که اهل کتاب مسلمان شوند. بیشتر آن‌ها را تشویق به توحید می‌کند و طبیعی است که خودشان عمق توحید را در اسلام می‌یابند. آری! چه خوب است که برای فهم بیشتر اسلام به قرآن رجوع کنند و تفاسیری مثل تفسیر المیزان در فهم قرآن می‌تواند کمک‌کار آن‌ها باشد. موفق باشید

31124
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. استاد ملاصدرا در چه کتابی راجع به افلاک صحبت کرده؟ چه نظری راجع به افلاک داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد ندارم. احتمالاً در اسفار باید باشد. موفق باشید

31123
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. نظرتون راجع به این متن چیه؟ بدن نفس بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم تبیین عالم ذرّ (سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران) (خلاصۀ جلسۀ هفتم، 8 رمضان 1440) بدن نفس پس از تبیین ماده و صورت، رسیدیم به اینجا که ارواح دارای اجسام هستند. دانستیم که جسد مانند قشر و پوست است و جسم مانند مغز آن. همچنین دریافتیم که جسم و نفس دوتا نیستند، بلکه دو روی يک حقيقت‌اند. اکنون می‌خواهيم با ويژگی‌های بیشتری از «جسم» و «جسد» آشنا شويم؛ زيرا شأن نفس آن است که در هر عالمی، بدنی داشته باشد که با آن همراه بوده؛ متناسب با نفس باشد و بتواند خواص نفس را نشان دهد. پس بايد بفهميم که کدام بدن، همراه نفس است، جسد يا جسم؟ و اينکه آيا جسد، بی‌واسطه با نفس مرتبط است يا نياز به واسطه‌ای به نام جسم دارد؟ بدن مادی يا ظاهری یا جسد، همان بدن مجازی و اعتباری است با خصوصيات مخصوص به خود. درحالی‌که جسم، بدن حقیقی يا بدن اصلی ماست با خصوصيات خاص خودش و اين نفس يا جسم است که جسد را تدبیر می‌کند. مسلماً بدن حقيقی ما که با نفس متحد است، این بدن مادی و ظاهری نیست. چراکه بدن حقيقی ما، با من ما (نفس) آمده و با من ما هم می‌رود؛ يعنی اگر من به عنوان من، ثابت و باقی هستم که هستم، آن بدن هم باید ثابت و باقی باشد، درحالی‌که بدن مادی ما دائم در حال ‌تغییر است و مسير فنا را طی می‌کند. ديگر اينکه يکی از خصوصيات بدن مادی يا جسد ما اين است که گذرا و اعتباری است و حس حقيقی را نشان نمی‌د‌هد، درحالی‌که جسم، دارای حسی حقيقی است. عميقاً ادراک می‌کند، می‌سوزد، خوشحال می‌شود، لذت می‌برد و هرگز گذرا نیست. اين همان حقيقتی است که قرآن دربارۀ آن می‌فرمايد: "جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً"[1]؛ يعنی سخن از جلودی به میان آورده است که متعلق به جسم و حَیَوان[2] است. متأسفانه مصیبتی که ما درگیرش هستيم این است که در زندگی و روند حرکتمان، برای بدن مادی‌مان اصالت قائل شديم. بدن حقیقیِ نفس خود را نشناختیم و تمام خواص متغيير بدن ظاهری؛ يعنی داشتن و نداشتن، مریضی و سلامتی، ناراحتی و خوشحالی و... را در تناقض با حس بقا و ثباتمان يافتيم و جايش را پيدا نکرديم و با این نگاه غلط، به خدا شکايت کرديم و از اين همه فشار و سختی ناراحت و گله‌مند شديم! گله از اينکه او ميل بقا را در ما نهاده، اما پيری و فرتوتی را به سراغمان فرستاده و ما را دچار انواع بیماری‌ها کرده است! اين درحالی است ‌که ما هستیم و ما، ما هستیم و وجود، ما هستیم و بقا، ما هستیم و زیبایی، ما هستیم و سلامتی، ما هستیم و جوانی، ما هستیم و آزادی، ما هستیم و رهایی، ما هستیم و عدم پیری و مرگ، ما هستیم و عدم بالاپایین و...؛ اما اينها برایمان جا نیفتاده است، درحالی‌که حقيقت ما عين اينهاست و ما باید به دنبال شناخت بدنی برای نفس باشيم که اين خصوصيات را داشته باشد. جسم يا بدن حقیقی ما، لطیف و در ذاتِ خود، زنده و نامیراست، درحالی‌که وقایعی که بدن مادی ما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند، همگی عارض و هیچ‌اند. بدن اصلی که تکویناً نامیراست، خراب نمی‌شود، هست و خواهد بود. نوری است و به‌هرحال به عالم نوری وصل خواهد شد و به فضایی خارج از فضای محدودیت‌ها خواهد رفت. البته ساختار زشت یا زیبای او به دست ما و به اختیار ماست؛ اما ایجاد، خواص و احکام آن به دست ما نیست. نکته اينجاست که در تضاد بین جسم و جسد، باید به سود و زیان جسد توجه نکرد؛ اما اغلب ما، به این بدن ظاهری تشخُص و شخصیت داده‌ایم، همه کار برایش می‌کنیم، بی‌خبر از اینکه گاهی سودی که به بدن مادی می‌دهیم به جسم ضرر می‌زند. نمونۀ اين مسأله را می‌توانيم در تربیت فرزندانمان ببینيم، آنجا که در پی سود مادی او می‌دویم و تمام وسايل راحتی‌اش را فراهم می‌کنيم تا سختی نکشد؛ درحالی‌که فراموش کرده‌ایم ممکن است اين سختی‌ها برای کمال و وسعت نفس او مفيد باشد. از جمله ويژگی‌های بدن مادی ما اين است که بسیط نیست، بلکه از جواهر ترکیب شده است؛ یعنی از جوهر آب، خاک، آتش و باد. ابعاد سه‌گانه دارد. دارای طبیعت است. در زمان است و تغییر و تحول دارد. همچنين جسد ما، در حقیقتِ انسانی ما هیچ نقشی ندارد. عاریه و عارض است. حیات، ذاتی آن نیست و لذا از آن گرفته می‌شود. ‌مثل پارچه که هر چقدر هم که خیس باشد و از آن آب چکه کند، هرگز به آن آب نمی‌گوييم و هرگز منتظر نیستيم که تا آخر عمرش خیس بماند. چون می‌دانيم آب ذاتی آن نیست. جسد خواص خاص خود را دارد و ميراست و اين جسم اصلی يا نفس ماست که لحظه‌به‌لحظه به جسد حيات می‌دهد. حال اگر ما خواص وجود را فی‌نفسه به جسد نسبت داده و به آن اصالت دهيم؛ به محض پيری و خميدگی و مریضی و...، یقۀ خدا و پیغمبر را خواهيم گرفت، که چرا جوانی را دادی و حالا گرفتی؟! آری، همۀ ما دوست داریم سالم و شاداب و زیبا باشیم، اما این جسد با ما راه نمی‌آيد! و همین، نشان‌دهندۀ اين است که جسد عاریه است و بايد دنبال بدنی باشيم که حقيقت وجود ما با آن همراه خواهد بود. با توجه به ويژگی‌هایی که برای بدن مادی و بدن حقیقی نام برديم، به اين نکته پی می‌بريم که نفس اصلاً در جسد تصرف نمی‏‌کند؛ بلکه آن را می‏‌سازد که از آن استفاده کند. مثل بدن که لباس را می‌‏دوزد تا از آن استفاده کند؛ لذا حیات انسانی را در جسد، نباید جستجو ‏کنیم. نکتۀ مهم اينکه بسياری از افراد، جسم مادی يا جسد را «ماهیت» فرض کرده‌اند، درحالی‌که این جسد، ماهیت نیست؛ بلکه عارض بر ماهیت است. درواقع نفس ماهیت است و مراتب دارد. ماهیت؛ یعنی آنچه از حق سرازیر و لبریز شده و از ازل تا ابد جریان دارد؛ اما در عين حال، غیر حق، عين ربط به او و آويزان به اوست. ماهیت با وجود، ترکیبی اتحادی و تعلقی ذاتی دارد. مثل تری، که با آب تعلق ذاتی دارد، اما با پارچه تعلق عرَضی دارد. مهمترین ويژگی‌های بدنی که با نفس اتحاد دارد و جسم يا وجود و ماهیت ما را تشکيل می‌دهد، اين است که: طبیعتی مغایر با طبیعت بدن عنصری دارد. لطیف و نوری‌ است. هرگز پیری ندارد. بالملکه درست پیش می‌رود. به سبب اتحادش با نفس، شنونده، بیننده و رونده است و نور حیات و تمام کمالات در آن ساری و جاری است. محسوس به حواس ظاهر نیست. با حقیقت یا با جسم لطیفی مثل خودش درک می‌شود. فی‌نفسه زنده است و همیشه با ماست و چنان عينيت و اتحاد با نفس دارد که می‌توان آن را همان نفس دانست؛ يعنی همان رتبه‌ای، که در عالم ذرّ، حق را با تمام جلواتش دید و ‌شناخت و «قالُوا بَلى» گفت. همان مرتبه‌ای که حضرت علی (علیه‌السلام) دربارۀ شهود حق در آن رتبه فرمود: «لَم أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ»؛ یعنی من خدای زنده و حیّ را پرستش می‌کنم. این نوع پرستش، پرستشی است که هرگز بن‌بست و ناآرامی ندارد، زیرا بنده حق را به‌عينه در نفس خود به نظاره نشسته و به‌راحتی می‌تواند امور خود را به دست ربوبیت چنين ربّی بسپارد تا تدبیرش کند. خلاصه کلام اينکه جوهر نفس انسانی، دارای حرکت اشتدادی است که از پایین‌ترین مراتب هستی که همان هیولا و ماده است تا بالاترین آن امتداد می‌یابد و بدنش هم با خودش در حرکت است. حرکت نفس به خودی خود، خوب و عالی است؛ اما سالم یا ناسالم بودن آن به ما بستگی دارد. زیرا نفس در هر مرحله از سیر تکاملی‌اش، با آن مرحله متحد می‌شود. از این‌رو فرآیند تکوین شخصیت و هویت انسان، دقیقاً در ارتباط با چیزی است که انسان در پی کسب آن است، لذا بایسته و شایسته است که انسان پیوسته متوجه عالم جسم و نفس و مفارقاتش باشد تا در هردم و بازدم، به عوالم بالاتر اتصال داشته باشد. [1] - سورۀ نساء، آیۀ 56. [2] - حیوان؛ یعنی حیّ و زنده
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در این موارد باید نکته‌ای که مورد سؤال‌تان هست را مطرح بفرمایید وگرنه ما مجبور هستیم با خواندن چنین متون طولانی از جواب‌دادن به بقیه سؤال‌های کاربران محترم باز بمانیم. موفق باشید

31121
متن پرسش
سلام استاد گرامی: وقت بخیر. در موضوع انتخابات از لحظه پیروزی آقای رئیسی تیترهای رسانه های خارجی خیلی عجیب شده اند. می خواستم نظرتون رو در این موررد جویا شوم. با توجه به عنوانی که در یکی از پیام ها هم بیان فرمودین «در این انتخابات ریلی که با دولت سازندگی بعد از دفاع مقدس گذاشته شد و کار به این‌جا کشید؛ تغییر کرده است.» آرای باطله در ۱۳ دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران انتخابات ۱۴۰۰؛ تخلفات احتمالی رئیسی رسیدگی می‌شوند؟ انتخابات ۱۴۰۰؛ «آراء باطله»، رقیب اصلی ابراهیم رئیسی عفو بین‌الملل خواستار تعقیب قضایی ابراهیم رئیسی بابت «جنایت علیه بشریت» شد. رئیسی درباره اتهام «جنایت علیه بشریت» در اعدام‌های ۶۷: به عنوان قاضی باید تشویق شوم انتخابات ۱۴۰۰؛ ابراهیم رئیسی از «هیات مرگ» تا «هیات دولت»؟ اطلاع زیادی از روند کلی و اتفاقی که افتاده است ندارم ولی نگاه به این تیترها این حس را القا می کند که تیر دقیقا به هدف اصابت کرده است. سوال این است چه تحول بزرگی در حال رخداد است؟ اگر موردی هست وظیفه ماها به عنوان افرادی که دل در گرو انقلاب دارند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! 40 سال تبلیغاتشان را بر بادرفته می‌بینند. همه امیدشان آن بود که ادامه نظام اجرایی ما در بستر نئولیبرال‌ها ادامه پیدا کند و حال با شخصیتی روبه‌رو شده‌اند که از جنس انقلاب است. به نظر بنده هزار بار در جهنم بروند راحت‌ترند از این که ببینند انقلاب بحمدلله در بستر اصیل خود در حال ورود است. در چنین شرایطی است که معنای خود را از دست می‌دهند و لذا مجبورند مانند فردی که سختْ عصبانی است، هر تهمتی از زبان‌شان درآید. موفق باشید

31120
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. بین نفوس جزییه و افلاکی که در فلسفه مطرح میشه چه رابطه ای هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور ذهن چندانی در این رابطه ندارم. موفق باشید

31117
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام حضرت رب العالمین بر شما: استاد عزیز، در میان این همه علم، کثرت، انسان، خلق، آفاق، تجلی ها و... چه کنیم که مثل شهدا لذت عشق با خدا را ببریم، وقتی گریه می‌کنم سبک میشم و حتی لحظاتی نشاط توجه خدا را به خود دارم، اما نمی‌دانم در این هیاهوی عالم چرا از تنها دارایی خودم یعنی خداوند متعال، هی غافل میشم و مردگی و افسردگی خود را می‌بینم! چرا شهدا این عشق و فنای در عشق خود را یک شبه پیدا کردن؟ چرا برای ما نیست؟ چرا دفاع مقدس با آن شدت حضور و ظهورش را همیشه نمی‌بینیم؟ من خدا را با تمام اسماء حسنی_یش می‌خواهم همه اش را. اهل البیت را با تمام وجودشان و فلله الاسماء حسنی _یشان. در این فضای آلوده غرب خسته شدم. نمی‌دانم چرا حججی ها توانستند فنای در هست خود شوند اما بنده حقیر ذلیل نه!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر به حقیقت انقلاب فکر کنید و رهبری را به عنوان مظهر نور حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» مدّ نظر داشته باشید تا افقی از حقیقت در مقابل شما گشوده شود و اینجا ست که عطش هرچه بیشتر نزدیک‌شدن به نور حقیقت، بی‌تابی و شوق و اشک به صحنه می‌آورد. موفق باشید

31116
متن پرسش
سلام: چرا جلسه دوشنبه ها رو مثل شنبه قبل از نماز نمی‌گذارید؟ مثلا ساعت هفت چهل و پنج؟ خیلی دیر میشه بعد از نماز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون بیشتر مردم محل در جلسه حاضرند و این جلسه بیشتر برای مردم محل گذاشته شده و هر ساله در طول تابستان جلسه تعطیل می‌شد و امسال رفقا اصرار داشتند تعطیل نشود. به همین جهت با کوتاه‌بودن شب‌ها روبه‌رو شده‌ایم. موفق باشید

31114
متن پرسش
سلام: من به اجبار مادرم در دانشگاه علمی را می‌خوانم که می‌دانم هیچ منفعتی نه برای من دارد و نه برای کشور و اگر از دانشگاه انصراف بدهم مادرم بسیار ناراحت و اذیت می‌شود. در صورتی که می‌دانم آن علم هیچ منفعت دنیایی و آخرتی ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مانند بسیاری از دانشجویان در حاشیه علم رسمی، فعالیت‌های علمیِ دینی و اجتماعی خود را داشته باشید. ما نیز در زمان خودمان در کنار دروس رسمی دانشگاهی، ده‌ها کتاب از شهید مطهری و مرحوم دکتر شریعتی می‌خواندیم. به عنوان مثال بد نیست برای شروع کار، ارتباطی با کانال مطالب ویژه داشته باشید@matalebevijeh. موفق باشید

31113
متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام: وقتتون بخیر و عافیت.با توجه به سؤال ۳۱۰۰۹ که در رابطه با جهان‌های متعدد و قیامتهای متعدد اشاره شده و در بخشی از پاسخ فرمودید: «حقیقتِ نبوت و ولایت نیز واحد است و مظاهر آن در هر عالَمی مطابق آن حقیقت واحد می‌باشد.» سوال این هست که با وجود جهان‌های و قیامتهای متعدد و ظهور حقیقت محمدیه در اون عوالم، دلیل سوال ملائکه چیست؟ اونها که موجودات مجرد هستند و همه ی جهان‌ها و همه ی مظاهر حقیقت محمدیه ر در اون جهانها دیده اند چطور به خداوند متعال خطاب می کنند «أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» و این حقیقت را ندیدند؟ آیا اولین بار است در همه ی عوالم آفرینش قبلی حقیقت محمدیه به تمام جلوات اسمائی ظهور می کند که خداوند متعال می فرماید: انی جاعل فی الارض خلیفه؟ «قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ» آیا دستور سجده ملائکه به همین دلیل بوده و تا کنون در مظاهر قبلی این حقیقت در جهان‌های قبلی نبوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام فرشتگان اقتضاء می‌کند که در مقابل آدم به اعتبار خلیفة الله بودنش در زمین، چنین سخن و عکس‌العملی را داشته باشند. موفق باشید

31112
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: به نظرتون این متن درسته؟ بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم تبیین عالم ذرّ جسم و جسد پس از توضیح ماده و صورت و تشکیل جسم از این دو، به تبیین بدن و بُعد جسمانی از دیدگاه ملاّصدرا رسیدیم. بدن اصلی نفس را بدنی معرفی کردیم که هم خواص مجرد و هم خواص طبیعی دارد. این بدن با نفس، ترکیب اتحادی دارد و همان است که با عنوان بدن برزخی شناخته می‌شود. بدنی که از آن سخن می‌گوییم، در واقع قوّه‌ای از قوای نفس است که نفس برخی از افعال خود را با آن انجام می‌دهد و آن را به حرکت وامی‌دارد. این بدن نیز به خودی خود نمی‌تواند از نفس تخلف کند؛ تا جایی که به دلیل اتحاد نفس با بدن خود، بدن نیز همراه با نفس می‌رود تا به تجرد می‌رسد. روشن است که این بدن، غیر از بدن ظاهری است که از ترکیب عناصر چهارگانه تشکیل شده. زیرا بدن ظاهری تحت تأثیر حالات گوناگون تغییر حالت می‌دهد، دچار ضعف و سستی می‌شود، تجرد و بقا ندارد و در مرتبه‌ای از نفس جدا می‌گردد، که همان مرگ است؛ پس معلوم می‌شود اتحاد با نفس ندارد و تابع آن نیست. علاوه بر این گفتیم بدن اصلی نفس، حرکت جوهری دارد و حرکت جوهری از نقص رو به کمال است؛ اما بدن ظاهری برعکس، به مرور زمان زایل می‌شود و رو به فنا می‌رود. بدن اصلی، از قوای نفس و در واقع رتبۀ نازل آن است؛ یعنی نفس در رتبۀ نازل خود با این بدن تحقق می‌یابد. بدن ظاهری را نیز همین بدن انشا می‌کند. یعنی بدن ظاهری، بدن مرتبۀ نازل نفس است که برخلاف بدن اصلی، با خود نفس غیریت دارد. پس معلوم می‌شود در ابتدا بدنی در کار نبوده که نفس در آن حادث شود؛ بلکه حدوث نفس مساوی است با شکل‌گیری بدن اصلی که به آن جسم می‌گوییم و این همان معنای جسمانیةالحدوث است. در واقع نفس پیش از تشکیل بدن ظاهری، جسمانیةالحدوث شده و پس از حدوث، با جسم حرکت می‌کند؛ تا اینکه در عالم طبیعت قرار می‌گیرد و بدن ظاهری را انشا و در آن تصرف می‌نماید. به این ترتیب دیگر در تبیین آیۀ الست نمی‌شود این اشکال را وارد کرد که: «عالم ذرّ نمی‌تواند موطن نفس باشد، چون نفس جسمانی است و در عالم ذرّ، جسمی نبوده است!» زیرا منظور از این جسمانیت، عناصر چهارگانه و جسد مادی نیست. بدن اصلی نفس یا همان جسم، پایین‌ترین رتبۀ تجرد و نقطۀ اتصال عالم محسوس و مجرد ماست و ما با آن بدن به روحانیةالبقا می‌رسیم. اما مشکل اینجاست که بدن ظاهری یا همان جسد را اصل دیده‌ایم، از ضعف و بیماری‌اش هراس داریم و می‌ترسیم که وقتی با مرگ، این بدن را از دست بدهیم، چطور از نعمت‌های بهشتی استفاده کنیم! حال آنکه خاصیت این بدن، همین است و گریزی از ضعف و بیماری و مرگ ندارد. اصل، بدنی است که در ابدیت با آن زندگی خواهیم کرد و باید مراقب آن باشیم. زیرا نفس همیشه و در هر عالمی بدن اصلی خود را که جسم است، دارد و می‌تواند بدن متناسب با آن عالم را برای خود بسازد؛ در دنیا با عناصر چهارگانه، در برزخ با ملکات و در قیامت با عقل. برای همین است که به عنوان مثال، بینایی به عنوان یکی از قوای نفس، نه تنها در عالم ماده، بلکه در برزخ و قیامت نیز چشمی متناسب با آن عوالم دارد که آلت و مجرای ظهورش است؛ چنان‌که در روایات آمده است[1]. تدبیر ذاتی نفس برای بدن اصلی، این است که هرگز از آن جدا نمی‌شود و هرگز نمی‌میرد. نور حیات و حس و ادراک نیز در همین بدن اصلی، جاری و ذاتی است و دردها و لذت‌های مادی را آن بدن درک می‌کند، نه بدن ظاهری. اما جسد ذاتاً جماد است و نفس، آن را برای ادارۀ امور ناسوتی خود می‌سازد. بعد هم با قوای خود در آن تصرف و تدبیر می‌کند. البته با اینکه ساختن و تدبیر جسد، به عهدۀ نفس یا همان بدن اصلی است، اگر جسد به نحو معتدل ساخته و تدبیر نشود، تقصیر نفس نیست؛ زیرا نفس با عناصر و موادی که به آن داده شود، کار خود را می‌کند. پس اگر مثلاً عنصر آتش در این مواد غالب باشد، بدنی هم که ساخته می‌شود، معتدل نیست و غلبۀ صفرا دارد. از همین روست که در اسلام این‌همه به نوع تغذیه، سبک زندگی و حتی رفتار و گفتار و افکار مادر در دوران بارداری اهمیت داده شده و پس از آن برای شیردهی و تربیت فرزند نیز آداب بسیاری آمده؛ همه برای اینکه در دنیا بدن کودک با مزاج سالم و معتدل ساخته شود. همچنین ملکاتی در او رشد کند که بدن فردایش را نیز معتدل و زیبا بسازد. نتیجه آنکه ماده‌ای که صورت نفس را می‌پذیرد و نفس در آن تصرف می‌کند، این بدن ظاهری ثقیل نیست؛ بلکه ماده‌ای لطیف، معتدل و نورانی است که استعداد و شوقِ تجرد دارد؛ برخلاف جسد و بدن ظاهری که می‌خواهد در دنیا بماند! آن مادۀ لطیف یا همان جسم و بدن اصلی، متناسب با جوهر نفس است. اما جسد با جوهر نفس، تناسبی ندارد؛ ازآن‌رو که برخلاف نفس، فانی است. بنابراین هستی و حتی بدن ما این بدن ظاهری نیست که نگران باشیم پس از مرگ بدون آن چه کنیم! ما قبل از این بدن بوده‌ایم؛ پس از این بدن هم خواهیم بود. بدن ظاهری، بدنی عاریه‌ای است که نمی‌تواند جزء حقیقت موجودیت ما باشد؛ زیرا تنها به عنوان پوشش و غلافی برای جسم ساخته می‌شود، آن هم صرفاً در محدودۀ دنیا؛ و همچون لباسی است که کهنه و پاره و دور انداخته می‌شود. منظور از جدایی نفس از بدن هنگام مرگ، کندن همین لباس است که از اول هم خارج از ذات نفس بوده؛ نه جدایی از بدن اصلی. ذاتی جسد، پوسیدن و از بین رفتن است. اما برای کسی که آن را اصل دیده و وقت و انرژی‌اش را صرف بدن ظاهری کرده، همین پوسیدن و از بین رفتن، عذاب است. برعکس کسی که این بدن را اصل نگرفته، وقتی از دنیا به موطن اصلی خود رفت، لباس دنیایش را درمی‌آورد و تازه آرام و سرحال می‌شود. مثل کسی که از محل کار و جامعه و بازار به خانه برمی‌گردد و قبل از هر کاری لباس خود را عوض می‌کند و متناسب با خانه می‌پوشد تا راحت و آسوده باشد. اگر آیات قرآن را دربارۀ نفس و خلقت آدمی درک می‌کردیم، این مسائل برایمان روشن می‌شد و همۀ سؤالاتمان دربارۀ نفس، بدن، عذاب قبر، برزخ، قیامت و... به پاسخ می‌رسید. اما افسوس که اهل تفکر و تدبّر در آیات خدا نیستیم! [1]- بحارالأنوار، ج65، ص82.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این موضوع بیشتر باید فکر بفرمایید که «حرکت جوهری» صرفاً مربوط به عالَم ماده است و در همین بدن مادی صورت می‌گیرد. باید توجه شود این بدن در دوره جنینی آماده قبول نفس می‌گردد و در بستر این بدن، بدنِ برزخیِ خود را می‌سازد و البته پس از مدتی با بدن برزخی خود، خود را ادامه می‌دهد و قصه «روحانیة البقا» یش شکل می‌گیرد. موفق باشید

31111
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: ببخشید مزاحم وقتتون میشم‌ استاد من طلبه سطح دو هستم که درسم به لطف خدا تمام شده خیلی دلم می‌خواست ادامه دهنده حوزه باشم ولی حقیقتا انگار خدا فعالیت بسیج محله رو گذاشت جلوی راهم و باز هم به لطف خدا مربی حلقه صالحین دختران نوجوان رو به عهده گرفتم که تعداد دختران قابل توجه هست. خدا رو شکر با روحیه شادی که خداوند نصیبم کرده تونستم خیلی نزد خودم جذبشون کنم. در مرحله اول معرفت النفس رو با زبان راحت براشون گفتم. به نظرم یه درس جدید و خوبی براشون بود و جالبه خیلی دلشون می‌خواد از قیامت بدونن، ولی استاد الان دغدغه من این شده که متاسفانه اکثر این دختران گل که واقعا دلشون پاکه و خیلی دوست داشتنی هستند و آماده دریافت بسیاری از معارف هستند گرفتار شدید دوستیهای مجازی مخالف شدن، تمام دغدغه من شده که چه کار باید بکنم؟ واقعا نمی‌دونم تو این امر چه جوری راهنمایشون کنم و چه جوری بهشون بفهمونم که این راه درست نیست. مطلب دیگه که گاها استاد پیش خودم فکر می‌کنم من لیاقت ندارم تو بسیج و این نوجونها خدمت کنم، من هنوز خودم گرفتار خیلی گناهان هستم چه جوری میتونم راهنمای کسان دیگر باشم؟ استاد واقعا دلم می‌خواد هرچی از مال و جان دارم در راه کمک برای هدایت این دختران بردارم ولی گاها از خودم نامید می‌شوم لطفا راهنمایی کنید و واقعا مثل همیشه برامون دعا کنید که هم از گناهان خودمون دور بشیم و هم خدمتی کرده باشیم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار مباحث «ده نکته در معرفت نفس» توجه دادن به توصیه حضرت امیرالمؤمنین به امام حسن «علیهماالسلام» که در کتاب «فرزندم؛ این چنین باید بود» مطرح شده کمک‌شان می‌کند تا آرام‌آرام متذکر شوند اگر گرفتار رابطه‌های غیر شرعی شوند از حضور در جهان‌های گسترده معنویت محروم می‌گردند. موفق باشید

31110
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. جسمانیه الحدوث رو به جسم مادی بزنیم یا جسم برزخ نزول؟ اصلا انسان قبل به دنیا آمدن در برزخ نزول جسم برزخی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمله مذکور منظور جسم مادی است که بستری خواهد بود برای قبول روح و در مسیر تبدیل قوه به فعل جسم، روح نیز به جهت تعلّقی که به جسم دارد مابه‌القوه‌هایش به مابه‌الفعل تبدیل می‌شود. موفق باشید

31109
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده چند سالی است کتاب های شما را مطالعه می کنم و به اندیشه هایتان علاقه مندم و پیرو شما طرفدار نظام و عاشق رهبرم. استاد بنده همسر یکی از استادید دانشگاه آزاد اسلامی هستم. نمی دانم شاید خبر وضعیت معیشتی اساتید دانشگاه آزاد را شنیده باشید. استاد جان از وقتی آقایان اصول گرا و انقلابی مدیریت این دانشگاه را به عهده گرفته اند وضع ناگواری برای ما ایجاد شده در حدی که به بسیاری از اساتید حقوق کارگری می دهند و با اعمال بخش نامه های ظالمانه حقوق ما را به شدت پایمال کرده اند. از ۸ ماه پیش اساتید به نوشتن نامه های فراوان به رهبر، رئیس مجلس و جمهور خواستار عزل این مدیران ظالم و رسیدگی به وضع حقوقیشان شده اند، اما استاد هیچ کس هیچ جوابی نمی دهد حتی رهبر هم که همه چشم امیدمان به ایشان است. هیچ کس به داد ما نمی رسد. استاد حتی اساتید در شهر های مختلف تجمعاتی هم داشتند اما هیچ کس به داد ما نمی رسد. حتی اظهار همدردی هم نمی کند. استاد این چه عدالتی است در نظامی که اسمش اسلامی است؟ استاد چرا رهبر جامعه اسلامی باید توجهی به حال ما نداشته باشد؟ چرا آقای ولایتی که از نزدیکان رهبر هست و دانشگاه آزاد را به نابودی کشانده با او برخوردی نمی شود؟ استاد ما با این که از وضع موجود خیلی ناراضی هستیم به خاطر رهبر رای دادیم، اما استاد این همه ظلم را که در جامعه می‌بینم دیگر روی این را ندارم به پیروی شما از نظام دفاع کنیم. استاد ما را توجیه کنید فساد و بی عدالتی جامعه را گرفته چه کسی به داد دردمندان می رسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بحث در کلّیت نظام است که مدّ نظر ما می‌باشد و باید به آینده آن امیدوار بود. نه این‌که این نوع نقیصه‌ها را ما منکر باشیم و البته حتماً می دانید که رهبر معظم انقلاب در امور جزئی نظام ورود نمی‌کنند بلکه سعی می‌فرمایند با اصلاح ساختاری نهادها، مسائل رفع شود. موفق باشید

نمایش چاپی