بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20019

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز می خواستم نظر شما را در مورد مقتدی صدر و حرکات اخیر او بدانم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در راستای پروژه‌ی آل سعود جهت شکاف بین تشیع، مقتدی صدر گرفتارِ بازی‌گریِ آن پروژه شد. موفق باشید

19829
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به جمله زیر که از ابن عربی در فصوص ذیل فص داوودیه ذکر شده، نظر شما راجع به مذهب ایشان چیست؟ ابن عربی به صراحت می گوید که پیامبر (صلی الله علیه وآله) وفات نمود و هیچ کس را به عنوان جانشین بعد از خود انتخاب نکرد: «و لهذا مات رسول الله (صلی الله علیه وآله) و ما نصّ بخلافته عنه الی احد ولاعیّنه…» «رسول خدا (صلی الله علیه وآله) رحلت کرد و به خلافت احدی تصریح نکرد و برای خود خلیفه تعیین نفرمود»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: محی‌الدین از این نظر در بستر اهل سنت تفکر می‌کند و به همین جهت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در جواب او می‌فرمایند به جان دوست قسم خداوند برای ادامه‌ی دین خود، ولیّ الهی را انتخاب کرد و محی‌الدین را مورد نقد قرار می‌دهند. موفق باشید

18556
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده: ببخشید استاد یک سوال از حضورتون داشتم. خواستم اگه امکان داره این لینک رو که عنوان آن (دیدگاه علامه طباطبایی درباره بزرگان است) ، در اولین مورد نظر علامه طباطبایی را راجع به رهبر کبیر و بنیان گذار انقلاب حضرت روح الله بیان می کند و در بخشی از آن اینطور می گوید که: متخصصان فلسفه می گفتند که فلسفه آیت الله خمینی بر فلسفه علامه مقدم است. خواستم بپرسم آقای طاهرزاده واقعا اینطور بوده است؟ از لحاظ عرفان چی؟ http://rasekhoon.net/article/show/115793/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساسا نباید این بزرگان را با همدیگر مقایسه کنیم. بلکه هر کدام در دستگاه فکری خودشان اساتید بزرگی هستند و ما به هرکدام از آن‌ها نیاز داریم. در کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» سؤال و جوابی شده است که فکر می‌کنم در این موضوع بتواند کمک کند آن را در ذیل خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

سؤال: عده‌اي مي‌گويند همان‌طور که حضرت امام عارف کاملي بودند، هر عارفي هم در جاي خود يک عارف کامل است. چرا بايد شخصيت اشراقي حضرت امام خميني«رضوان‌الله‌تعالي‌‌عليه» را براي سلوک خود بپذيريم؟ به عنوان مثال چرا روش سلوکي علامه طباطبائي را نپذيريم و اساساً اگر حضرت امام را پذيرفتيم نسبت ما با ساير عرفا چه مي‌شود؟ در حالي که به نظر مي رسد روش و مشي آيت الله طباطبائي با حضرت امام متفاوت است، چرا نگوئيم هر کدام از اين دو عزيز حامل جلوه‌هاي عظيمي از حقيقت امر در اين دوران هستند که بايد از هر دوي آن‌ها استفاده کرد بدون سلوک در ذيل شخصيت يکي از آن‌ها؟

جواب: البته معلوم است که عارف‌شناسي فرهنگ خاص خود را دارد و کسي که هنوز گرفتار اعتباريات است هيچ وقت نمي‌تواند عارف‌شناس شود پس وقتي نحوه شناخت عارف از عالِم مشخص شد، مي‌آييم سراغ اين که واقعاً علامه طباطبائي در آن نوع رجوعي که به صورت قلبي به حضرت حق داشتند چه چيزي را اراده کرده‌اند و آيا در انتقال آنچه از حضرت حق براي ما گرفته‌اند چيزي کم گذاشته‌اند؟ به گفته نيچه: «ابر مرد و انسان کامل همچون نقاشي است که خودش خود را دارد نقاشي مي‌کند. ولي او برعکس مردم معمولي، طوري خود را نقاشي مي‌کند که در آخر هرگز نمي‌خواهد در آن تجديد نظر بکند.» چون مي‌بيند هماني را که مي‌خواسته بکشد کشيده است. علامه طباطبائي در رجوع‌شان به حضرت حق و نسبت به آن چيزي که حساس بودند و دغدغه‌شان بوده است چيزي کم ندارند. مشکل آنجا است که متأسفانه بعضي‌ها انتظار دارند همه‌ي عرفا يک طور باشند. در حالي‌که علامه طباطبائي«رحمة‌الله‌عليه» در رجوع به خداوند چيزي را دنبال کردند که حاصل آن را شما به خوبي در آثارشان به‌خصوص در سرمايه‌ي بسيار ارزشمند تفسیر الميزان مي‌يابيد و حضرت امام را بايد نسبت به آن رجوعي که به حضرت حق داشتند و آن اهدافي که مطابق آن مي‌خواستند شخصيت خود را نقاشي کنند، بنگريم. به اين معنا که حضرت حق براي هدايت بشرِ اين دوران در قلب هر کدام کششي و گرايش خاصي قرار داد. بنده هر چه نگاه مي‌کنم مي‌بينم علامه طباطبائي«رحمة‌الله‌عليه» هر چه را بايد جهت هدايت ما در موضوعات خاصي که دنبال می‌کردند در اختيار ما قرار مي‌دادند، به ما داده است. علامه طباطبائي«رحمة‌الله‌عليه» با توجه به موضوعاتي که بايد مطرح مي‌کردند سعي داشتند به عنوان يک چهره سياسي مطرح نباشند. همه‌ي تلاش ايشان اين بود که درگير مسائل سياسي جزئي نشوند تا بتوانند کاري را که به‌عهده دارند به‌خوبي به سر منزل برسانند ولی آن نقاشي که ايشان مي‌خواهند از شخصيت خود بر روي تابلوی زندگي بکشند، نقاشي شخصيت حضرت امام خميني«رضوان‌الله‌تعالي‌‌عليه» براي خود نيست.

تفاوت عالَم حضرت امام و علامه طباطبائي«رحمة‌الله‌عليهما»

ممکن است تصور شود چون اين دو بزرگوار در يک زمان و در يک عصر زندگي مي‌کردند بايد يک دغدغه داشته باشند و يک نوع حضور در جامعه پيدا مي‌کردند. بايد عرض کنم به يک معنا اين دو بزرگوار دو دغدغه‌ي متفاوت داشتند و از اين جهت دو نوع رجوع به حضرت حق دارند. حضرت امام خود را به مشروطه وصل کردند و با مرحوم مدرس ملاقات دارند و به صورت جدّي در تاريخي حاضر مي‌شوند که تاريخ تقابل بين مرحوم آيت الله کاشاني و دکتر مصدق است. يعني حضرت امام در عصري حضور يافته که بنا است نظام سياسي عالم عوض شود و حضرت علامه در عالمي حاضر شده‌اند که بنا است نظام الحادي عالم عوض شود و از اين جهت مي‌توان گفت در دو عالَم زندگي مي‌کنند که به يک جا ختم مي‌شود. آيا ائمه معصومين (ع) با اين‌که همه معصوم‌اند، در شرايط مختلف ظهورات مختلف ندارند؟ به اين معنا که حضرت حق از طريق آن‌ها براي انجام رسالتي که داشته‌اند متفاوت ظهور کرده است. اين تفاوت‌ها به اين معنا نيست که بگوئيم يکي ناقص است و ديگري کامل. بنده اگر يک ذره نقص در حقيقتِ نگاه علامه مي‌ديدم اظهار مي‌کردم، آنچه معتقدم اين است که براي اين تاريخ علامه بايد بيايد و ما را تغذيه کند و هرگز نمي‌توان تفسير الميزان را يک کار ساده‌اي دانست که بدون آن امکان ادامه‌ي انقلاب ممکن باشد. تفسير گرانسنگ الميزان به معناي خاص خودش در تاريخ ما حاضر شده ولي با اين‌همه، مباني فکري اين تاريخ را انقلاب اسلامي و امام خميني«رضوان‌الله‌تعالي‌‌عليه» شکل داده‌است. خدمت علامه طباطبائي در دل انقلاب اسلامي بي‌نظير است. آقاي مطهري‌ها آن معارف عاليه را از علامه گرفتند و انقلاب اسلامي را تغذيه کردند ولي بستري را که بتوان افکار علامه طباطبائي و امثال ايشان را به ظهور آورد، انقلاب اسلامي فراهم کرد. مکرر عرض کرده‌ام آيت الله جوادي که يکي از پشتوانه‌هاي تمدني اين انقلاب‌اند، هر چه از نظر فکري دارند از علامه دارند و اگر هم به حضرت امام رجوع دارند اين رجوع هم انعکاس فکر علامه است، با اين همه اين انقلاب اسلامي و شخصيت حضرت امام است که آن معارف را در جاي خود قرار مي‌دهد و به معناي حقيقي خود تبديل مي‌کند.

اين‌که عرض مي‌کنم حضرت الله بر قلب مبارک اين بزرگان تجلي مي‌کند به اين معنا نيست که حضرت الله در قلب هر عالمي يک شکل ظهور دارد. اسم جامع الله در عين جامعيت براساس نسبتي که آن عالم با آن پيدا مي‌کند به صحنه مي‌آيد و از اين جهت مي‌توان گفت، حضرت الله بر قلب علامه طباطبائي تجلي مي‌کند و حاصلش تفسير الميزان مي‌شود و بر قلب حضرت امام تجلي مي‌کند و حاصلش انقلاب اسلامي مي‌گردد و با توجه به حضوري که در عوالم بالا دارند، سال‌هاي سال در تاريخ جلو مي‌روند و تفصيل مي‌يابند. ابي سعيد خراز مي‌گويد درست است اسم جامع الله در هر جا و در هر مظهري هست، اما وقتي مي‌خواهد ظهور پيدا کند، براساس آن شرايط ظهور پيدا مي‌کند، هر چند در همان‌جا هم که به اسمي خاص مثل قدير ظهور مي‌کند، الله است که ظهور کرده و اوست که قدير است، الله است که سميع است. در واقع ما پشت اين دو اسم یعنی اسم قدیر و سمیع، اسم الله را مي‌بينيم به جامعيت. مثل آن که در آينه انقلاب اسلامي و تفسير الميزان حضرت الله را مي‌يابيم که با ما سخن مي‌گويد ولي در دو آينه و براي يک هدف.

با توجه به آنچه عرض شد سلوک ذيل شخصيت امام خميني«رضوان‌الله‌تعالي‌‌عليه» يک معناي عميق‌تري پيدا مي‌کند و قضيه‌ي اصلاح نظام سياسي عالم با حضور انقلاب اسلامي، به عوالم ديگر مرتبط مي‌شود، با اين‌همه براي تصحيح نظام فرهنگي عالم بايد از علامه غفلت نکرد وگرنه در اين امر عظيم متوقف مي‌شويم.

18410
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در تفسیر سوره حمد هنگامی که بحث وحدت شخصی وجود مطرح می شود می فرمایید مثلا میز یا دیوار چیزی نیستند که بخواهند شامل این بحث شوند اما بالاخره این دو وجود مادی یعنی پایین ترین مرتبه وجود را که دارند و با این دید می توانند مظهر الله باشند لطفا بفرمایید آیا این مطلب درست است یا خیر؟ با تشکر از جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! میز و دیوار به اعتبار میز و دیواربودن، حقیقتی غیر از وجود مادی ندارند و چون با نگاه وجودی به عالم بنگریم، بحث وجود مطلق و مظاهر وجود مطلق به میان می‌آید که با وحدت شخصی وجود می‌خواند و تشکیک در مظاهر به میان می‌آید و نه تشکیک در مراتب وجود. موفق باشید

17576
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت استاد چه عاملی باعث می شود آدمی به سوی خواسته های نفسانی اش برود یا اینکه آنها را کنار بگذارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر انسانی با انتحاب خود در بین دو گذرگاهِ فجور و تقوا قرار دارد و با تعریفی که از خود کرده است به سوی آن دو سیر می‌کند. انبیاء آمده‌اند که تذکر دهند رجوع به فجور، انسان را با ناکامی‌های دنیایی و آخرتی روبه‌رو می‌کند. موفق باشید

17275
متن پرسش
حضرت استاد سلام: گاهی ضعف شخصیتی چنان بر ما غلبه می کند که تا مرز گناهانی سنگین و غیربخشودنی می رویم. این لحظات که شیطان بر ما مسلط می شود را چه کنیم و کلا علت این اتفاق چیست؟ اگر امکان دارد هر دو سوال پاسخ داده شود ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نگذارید روزمرّه‌گی‌ها و بحث و جدل‌ها و کار در امورِ بی‌ثمر، خوفِ خدا را در شما ضعیف کند 2- در چنین مواردی سریعاً موقعیت خود را تغییر دهید. مثلاً سری به دوستان خوب خود بزنید. موفق باشید

16646

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام محضر استاد گرامی و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما: در روایاتی آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نام حضرت علی علیه السلام را بدون وضو نمی بردند. در این زمینه ماجرایی نقل شده که قدری جای تامل دارد! و آن اینکه روزی حضرت وارد منزل دخترشان شدند حضرت زهرا عرض کرد پدر جان چه شده که امروز احوال علی را نپرسیدی وایشان در پاسخ فرمودند زهرا جان اکنون وضو ندارم و نمی خواهم نام او را بدون وضو ببرم. چطور می شود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که بسیار سفارش بر وضو می فرمودند خود وضو نداشته اند؟ این مسئله برای برخی موجب شبهه شده است. لطفا توضیح بفرمایید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! این حرف‌ها بیشتر، حرف‌های ذوقی است و اساساً طرف می‌خواهد ابرویش را درست کند، چشمش را کور می‌کند. می‌خواهد جناب علی«علیه‌السلام» را بالا ببرد، پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه» را پایین می‌آورد. موفق باشید

15355

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: آیت الله صمدی آملی در کتاب طهارت توصیه کرده اند که یک سیر مطالعاتی دنبال کنید و خواندن کتابهای مختلف ذهن را از توحید خارج می کند. مثلا می فرماید اگر کتابهای علامه حسن زاده را می خوانید با همان جلو روید و در ابتدا دیگر کتابهای امام خمینی را نخوانید و برعکس تا جایی که به مرحله ای برسید که دیگر ذهن شما به راحتی پراکنده نشود و آن وقت کتابهای مختلف بخوانید. خواهشا نظرتان را بیان فرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. ابتدا؛ انسان باید یک دستگاه فکری قابل اعتماد پیدا کند و سپس با توجه به آن دستگاه به سایر گلستان‌های معرفتی رجوع نماید. موفق باشید

13765
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: عاجزانه درخواست دارم تا در مورد سبک تغذیه ی طلاب، و اینکه به چه نحو باشد تا بازدهی تحصیلی بهتری داشته باشد، راهنمایی بفرمایید و یا حدالمقدور جزوه ای بنویسید. ما در مدرسه علمیه مطالب مورد نیاز طلاب را در قالب جزوه میان آنها توزیع می کنیم و تاثیر مثبتی دارد. لذا خواشمندیم در این امر که مدتی است دچار آفت شده است و به برخی دنیا مداری ها و یا خوردنی های لغو روی آورده شده از قبیل تنقلات، پفک و ... و استفاه بیش از حد از نمک؛ تمهیدی اتخاذ فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی جدای از آن‌چه اساتید اخلاق می‌فرمایند، ندارم مبنی بر آن‌که هر روز نباید غذای گوشتی بخوریم و روی‌همرفته غذایمان ساده باشد و دو نوع غذا در سفره نداشته باشیم و بین دو غذا، تنقلات‌خور نباشیم و حتی‌الامکان سه روز در هر ماه را روزه بگیریم. موفق باشید

13248
متن پرسش
با سلام: من از دوران راهنمایی به بیماری ای دچار شده ام که الان دارم می بینم تمام 26 سال عمرم را واقعا سوزانده است و تمام استعداد هایم را کور کرده است و در این چند سال هم دو مرتبه به مدت دو سال این عادت زشت را کنار گذاشتم و بار ها و بار ها توبه کرده ام اما نتوانستم دوام بیاورم و اخیرا نیز دوباره این مرض گریبان گیرم شده است. فرد مذهبی ای هم هستم و نمازهایم را همیشه خوانده ام و روزه هایم را نیز گرفته ام و به خداوند هم اعتقاد دارم و الان نیز با توجه به اینکه به سن ازدواج رسیده ام به هیچ عنوان شرایط فکری و مالی ازدواج ندارم و با این وضعیت نسبت به فرائض دینی و اعتقاداتم هم دارم سست می شوم. بعضی از آثار شما را نیز مطالعه کرده ام مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» اما هیچ تغییری نکرده ام، لذا از جنابعالی عاجزانه درخواست دارم که در این مورد من را راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» یعنی چنان‌چه ما در اعمال دینی و اخلاقی قدم برداریم خداوند میل به گناهان را در ما از بین می‌برد و در نهایت آن گناهان نیز با توبه از صفحه‌ی ذهن ما پاک می‌گردد. موفق باشید

13153
متن پرسش
سلام: خدا قوت. استاد همانطور که فرمودید بنده زنگ زدم که با پست، برایم شرح مقالات رو بفرستند. فقط بی زحمت بفرمایید راهنمایی کنید که 1. چطور استفاده کنم تا ان شاء الله بهره بیشتری ببرم؟ ۲. پیش نیازش کدام کتب شماست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین همراه با شرح صوتی آن را مقدمتاً باید داشته باشید. و پس از آن هفته‌ای یک‌جلسه را با مطابقت با کتاب استماع فرمایید و در آن تأمل کنید. موفق باشید

12776
متن پرسش
با سلام: در رابطه با جوابی که به سوال ۱۲۷۳۵ فرموده بودید پرسش دیگری برایم مطرح شد: فرمودید کلیسا باید با نور حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) مردم را تغذیه و با غفلت از اسلام از زمانه عقب افتاد و نتوانست. وقتی می گوییم کلیسا منظور دستگاه کلیسا و تشکیلات روحانیت است یا می توان به طور خاص به عالمان برجسته ای چون توماس آکوئیناس اشاره کرد؟ سوال دوم: به نقل تاریخ داریم که کلیسایی که از التقاط مسیحیت با فرقه های نو به وحشت می افتاد و دادگاه های تفتیش برپا می کرد نه تنها از التقاط مسیحیت با فلسفه یونانی به وحشت نیفتاد بلکه فلسفه اسکولاستیک را فلسفه رسمی کلیسا کرد - که حالا دلیلش رو نمیدونم - و توانست بسیاری از مشکلات را حل کند. اگر ممکن است قدری راجع به نقش آکوئناس در بازسازی مسیحیت توضیح دهید. آیا قایل به بازسازی مسیحیت توسط آکوئیناس می باشید یا برعکس؟ آیا صحیح است که فلسفه وی را از نظر موقعیت شبیه به فلسفه ملاصدرا بدانیم؟ یا اینکه به نظر حقیر مشکل غفلت از اسلام و... اتفاقا مربوط به عالمانی چون آکوئیناس و ندیدن و نفهمیدن یکسری از مسایل می باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نتوانیم بین دستگاه کلیسا و تشکیلات روحانیت پاپی فرق گذاشت ولی می‌توان گفت در عین آن‌که باید احترام لازم را برای جناب آکوئیناس قائل بود و فلسفه‌ی تومیسم را در مقایسه با بقیه‌ی جریان‌های موجود در مسیحیت نزدیک‌ترین جریان به آموزه‌های حضرت عیسی«علیه‌السلام» دانست، ولی فراموش نکنیم که جناب قدیس آکوئیناس با هرچه بیشتر ارسطویی و سینوی‌کردنِ مسیحیت، مسحیت را از حالت قدسی درآورد و همین زمینه‌ی رنسانس گشت. بنده تا حدّی در جزوه‌ی «تاریخ فلسفه‌ی غرب» عرایضی نسبت به شخصیت آکوئیناس داشته‌ام و به راحتی شاید نتوان او را با جناب ملاصدرا مقایسه کرد به‌خصوص که جناب ملاصدرا با رجوع به انسان‌های قدسیِ اهل عصمت و طهارت یعنی اهل‌البیت فلسفه‌ی خود را شکل دهند ولی آکوئیناس نتوانست این خلأ را پر کند زیرا مسیحیت به طور کلّی از این خلأ رنج می‌بُرد و می‌بَرد. موفق باشید

12648
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: استاد گرامى ازتون در خواست داشتم اگر براى شما مقدور است جمله اى هم مضمون جمله ى تاريخى حضرت امام (ره) که فرمودند اگر هر کدام مسلمان ها يک سطل آب بريزند اسراييل را آب مى برد عرض بفرماييد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این جمله‌ی مبارک خبر از آن می‌دهد که اگر مسلمین اتحاد لازم را داشتند اسرائیلی در صحنه نمی‌ماند و این روزها بیش از پیش حقّانیت این جمله ثابت شد. موفق باشید

10629

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: حضرت استاد در کتاب حقیقت نوری اهل بیت (علیه السلام) فرمودند اهل بیت عین کمال اند اما آیا این فرمایش با عینیت کمال اهل بیت (علیه السلام) تناقض ندارد؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در جواب شماره 10543 جواب داده شده. موفق باشید
9835
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه وقتی خداوند در ماجرای نزدیکی آدم به شجره از مقام آدمیت حرف می زند، وقتی فرموده «لمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما» یعنی در همه آدمیان حتی اولوالعزم ها هم عزم نیافته؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان‌ها در زمین هستند پس از این بعد با آنچه برای آدم هست مشترک‌اند. منتها اولیاء الهی زمینی نماندند. موفق باشید
9511
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام خدمت جناب استاد: پیرو سوالات مدیریتی و با توجه به سوالات مطرح شده می خواستم محبت کنید و تعریف جامعی از مدیریت اسلامی ارائه فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مدیریت عبارت است از ارائه‌ی نظمی در راستای به مقصدرساندن حوزه‌ای که مدّ نظر باید باشد و مدیریت اسلامی در ارائه‌ی نظم و نظر به مقصد از یک طرف، رعایتِ‌ اصول الهی و انسانی را در نظر دارد و از طرف دیگر در حوزه‌ای که می‌باید مدیریت اعمال شود مقصد و هدف اصلی که اتصال ملک با ملکوت است را فراموش نمی کند و در دل چنین فضایی فعالیت مدیریتی انجام می‌گیرد. موفق باشید
8999

عین ثابتهبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا حضرت علمی که در عرفان مطرح میشود همان عین ثابته است یا با هم فرق دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم حضرت حق در علم خود همان اعیان ثابته‌ی مخلوقات است. موفق باشید
8556

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم کسانی را که امین خود در رسیدن سوالات به خودتان قرار داده اید امانت را رعایت نکرده اند شاهد ارسال شدن سوال بودم و مطمئنم سوالم ارسال شد اگر سوال را به شما ارجاع ندهند حلال نمیکنم و به خدا شکایت میبرم از آنان ببرسید موضوع چیست و گرنه در حظورتان موضوع را عرض میکنم و آنگاه متوجه میشوید که ای وای چند بار ممکن است این کار تکرار شده باشد و چه سوالاتی که شما روحتان هم از آنان خبر ندارد. در مورد حلال نکردن جدی هستم موفق باشید!!!!!! پیامی هم به شاگردان اخصتان کمی از استادتان در تواضع وخوش رویی یاد بگیرید این قدر مقرورانه حرف نزنید ای حواریونی که آخرش استادتان را به صلیب اعمالتان میکشید تنها خوبهای دنیا شما نیستید!!!!!!. در سوالم برای ارجاع به شما خدایی نکرده هیچگونه جسارتی نبود که نخواهند به شما بدهند التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده اولین کسی هستم که سؤال را از سایت می‌گیرم و به سؤال جواب می‌دهم و به ایمیل افراد ارسال می‌کنم، و کس دیگری وارد نمی‌شود. بفرمایید سؤال‌تان چه بوده که چنین ذهنیتی را در شما ایجاد کرده؟ موفق باشید
7427
متن پرسش
با سلام امام علی می فرمایند که خوارج طلب حق داشتند ولی به راه اشتباه رفتند. چطور ممکن است کسی طلب حق داشته باشد (من طلبنی وجدنی ومن وجدنی عرفنی و...) وبه معرفت و راه درست نرسد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوارج مسیری را که بتوانند با تعادل لازم به اهداف الهی برسند گم کردند، این غیر از آن است که در حدیث قدسی می‌فرماید اگر کسی حقیقتاً به دنبال خدا باشد او را می‌یابد. خوارج اگر به دنبال حق بودند باید مسیر حقی را در رسیدن به مقصد انتخاب می‌کردند. موفق باشید
7213
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید برای شناخت امیرالمومنین به نورانیت چه کنیم؟ بنده کتاب القطره و احادیثی مانند نورانیت و تنتجیه و ... را خوانده ام ولی بنظرم شناخت مولا فرای اینهاست ! لطفا راهنماییم بفرمایید . چه کتبی در این باره مطالعه کنیم؟ ایا حقیقت علویه را در قلب باید پیدا کرد؟ به چه کیفیت ؟ باتشکر - اجرکم عندالله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل البیت«علیهم‌السلام» را همراه با شرح آن مطالعه بفرمایید. و سپس «الغدیر» علامه امینی را مطالعه فرمایید. یکی از فضلای قم «کتاب الغدیر» را به طور قابل قبولی خلاصه کرده‌اند به طوری که به اصل مطلب لطمه‌ای نخورده است. موفق باشید
6387
متن پرسش
با سلام. به نظر شما مؤلفه های اصلی سبک زندگی مهدوی چیست؟ لطفا درباره ی هر یک از این مؤلفه ها توضیح کوتاهی عرض کنید تا بتوانیم ادامه اش را خودمان پی گیری کنیم. ملتمس دعای خیر شما نیز هستیم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم ابتدا باید جزوه‌ی «. سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی .» را مطالعه بفرمایید. موفق باشید
4588

هنر ملکوتیبازدید:

متن پرسش
باسلام تبریک به مناسبت واردشدن ماه مبارک رجب بنده در رشته ی گرافیک مشغول به تحصیل هستم سوالم این است که آیا توجه کردن به هنر همان توجه کردن به دنیا است که مانباید به ان اهمیت بدهیم یعنی شکل گیری هنر برای این است که انسان ها نتوانستند با مورد توجه قرار دادن خداوند در زندگیشان این تغییر را برای خود ایجاد کنند که خود را از بی خدایی راحت کنند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه این طور نیست، گاهی هنر صورت ملکوتی حقیقت در عالم ناسوت است. این به شرطی است که هنرمند خودش ملکوت را درک کرده باشد. موفق باشید
2350
متن پرسش
سلام استادعزیز.خداقوت.نظر شما درمورد پیش بینی قوم مایا در مورد اتمام حیات بر روی زمین در سال 2012 چیست و بفرمایید این پیشگویی هایی که این قوم کرده اند که تمام آن پیش گوییها نیزبر اساس گفته های دیگران به حقیقت پیوسته اند منشا آنها از کجا بوده آیا از طریق ارتباط با اجنه به این پیشگوییهای ظاهرا درست دست یافته اند لطفا بصورت مبسوط توضیح بفرمایین چراکه این سوال سوال اکثر انسانهاست.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده اطلاع دقیقی ندارم ولی می‌دانم که خداوند علومی که مربوط به جنبه‌ی انتهایی زمین است در اختیار پیامبرانش هم نگذاشته چه رسد در اختیار قوم مایاها. قرآن می‌فرماید: ای پیامبر! « یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلاَّ هُو.......». درباره قیامت از تو سؤال مى‏کنند، کى فرامى‏رسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هیچ کس جز او(نمى‏تواند) وقت آن را آشکار سازد؛ موفق باشید
2158

معنای اسرافبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم! می خواستم دقیقا بدانم اسراف یعنی چه و اینکه اسراف با تبذیر دقیقا چه تفاوتی دارد؟! برای مثال اگر بخواهیم موردی بحث کنیم اینکه کسی از مال حلال خویش مثلا یک ماشین 500 میلیونی بخرد یا مثلا یک خانه 10000 متری بخرد با مثلا استخر و سونا و جکوزی و زمین مثلا بدمینتون درون خانه آیا اینها اسراف است یا خیر؟! ممکن است شما بفرمائید بسته به نیاز است اگر نیاز باشد اسراف نیست. اگر نباشد اسراف است. خوب اگر شما این جواب را بدهید بنده می گویم دقیقا نیاز یعنی چه؟! چون بالاخره این نفس آدمی برای هر چیزی توجیهی می تراشد. حتی برای یک ماشین 500 میلیونی یا برای یک خانه 10000 متری با آن امکاناتی که گفتم. بله مثلا اصل وسیله نقلیه واقعا یک نیاز واقعی است اصل مسکن نیز یک نیاز واقعی است. حالا امکانات مکفی و متعادل نیز درون مسکن و ماشین خوب هم خوب است اگر انسان داشته باشد بخرد. مثلا کسی ندارد به یک پراید بسنده می کند. کس دیگری بیشتر دارد مثلا پژو 405 می خرد یکی دیگر بیشتر دارد 206 می خرد یکی دیگر بیشتر دارد مثلا سمند می خرد. اما آیا اگر کسی داشت که ماشین 500 میلیونی بخرد صرفا بخاطر داشتن و کلاسش آیا مجاز است بخرد یا خیر!؟ البته به عنوان یک سوال خوب است پرسید آیا ممکن است کسی درآمد حلالش اینقدر باشد که بتواند این چیزها را بخرد!؟ البته حلال نه بدین معنی که کسی دزدی نکند خمسش را هم بدهد. نه وقتی کل سیستم سالم باشد. یعنی در قوانین نیز به کسی ظلم نشود. نظام پرداخت دستمزدها و حقوق ها نیز اسلامی باشد. خلاصه درآمد حلال نه فقط به معنی حلال فقهی حداقلی بلکه به معنی حلال حلال حلال در نظام مطلوب اسلامی اقتصاد. سوال بعد آنکه روایات در این زمینه ظاهرش متناقض هستند در برخی روایات توصیه به ساده زیستی و زندگی کم خرج و کم بودن مئونه دارد. از طرفی مثلا روایت داریم من سعادة المرء سعة بیته. این تناقض ظاهری را چگونه باید با هم جمع کرد!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آدم حسابی مثالی زده‌ای که انسان وحشت می‌کند تصور آن را هم بکند چه رسد بخواهد صاحب این چیزها باشد. آیا جمله‌ی حضرت مولا را فراموش کرده‌ای که فرمودند:« ما رایت ثروه موفوره الا و الی جانبها حق مضیع» ندیدم ثروت فراوانی را مگر آن‌که در کنار آن حقی ضایع شده است؟ و این‌که می‌فرمایند: انسان اگر ثروتی دارد مثل خسیسان عمل نکند و به خود و خانواده‌اش سخت نگیرد غیر از اسرافی است که ثروتمندان انجام می‌دهند. بالاخره حرام دنیا عقاب دارد و حلال دنیا نیز حساب دارد. اگر ثروتی هم داریم به مقدار کفاف‌اش مال ما است بقیه‌اش مال مردم است موفق باشید
1005

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام چرا رب العالمین در سوره نور تمثیل درخت زیتون را آورده؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی به جهت آن‌که روغن زیتون منشأ نور است. موفق باشید
نمایش چاپی