باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم هفت آسمان، به عنوان هفتمرتبهی واقعی از مراتب وجود، مدّ نظر دین است. که البته میتوان در سیر اَنفسی، آن را با هفتمرتبه از روح تطبیق داد که جناب کاشانی در مقدمهی بسیار عالمانهی خود بر «منازلالسائرین» خواجه عبداللّه آن هفتمرتبهی انفسی را متذکر شدهاند. به این صورت که وَجه نفسِ یلالبدن را یکمرتبه گرفتهاند و وَجه نفسِ یلالقلب را مرتبهی دیگر، که با احتساب نفس، میشود سهمرتبه. و در مورد قلب نیز، وجه یلالروح را در نظر گرفتهاند که با احتساب خود قلب، که دومرتبه حساب میشود و همین دو مرتبه برای روح هست با در نظرگرفتن وجهِ یلالسرّی آن. و با احتساب خودِ سرّ، جمعاً میشود هفت مرتبه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این نوع روایات ما را متوجه عظمت مقام حضرت علی اکبر علیه السلام می کند به همان معنایی که از نظر اخلاقی و از نظر ظاهر اشبه ناس به رسول خدا صلوات الله علیه و آله بودند 2- همین اندازه در عظمت جناب علی اکبر بس که به زیباترین شکل در وفاداری نسبت به امام زمان شان در صحنه صحنه آرایی کردند و در مرز بین دنیا و آخرت توانستند گزارش رویت خود را که ملاقات با رسول خدا صلوات الله علیه و آله بود و سیراب شدن از دست مبارک ایشان را با انتقال به این دنیا به پدرشان خبر دهند. این یعنی مقام جمع بین دنیا و آخرت که به ندرت برای اولیاء الهی پیش می آید. راستی حسین علیه السلام در چنین علی اکبری چه دیده اند که فرمودند: بعد از وجود مبارک آن حضرت دیگر این دنیا هیچ چیزی برای ماندن ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در توحید رشد کنیم و همهی امور را در زیر سایهی انجام وظایف شرعی به خدا واگذار نماییم، حجابهای بین ما و حضرت حق، رفع میگردد. پیشنهاد میکنم اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را مطالعه کردهاید، سه جلد کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را همراه با شرح صوتی که بنده عرض کردهام؛ دنبال فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «نقیضین» مربوط به مفاهیمی است که پایِ عدم و وجود در میان باشد. لذا نه میتوان گفت هم هستِ این لیوان در میان باشد و هم نیستِ آن. همچنان که نمیتوان گفت نه نیستِ آن در میان باشد و نه هستِ آن؛ که به دومی، رفعِ نقیضین میگویند. – چون این موارد مربوط به علم منطق است و از موضوعاتی است که هرکس باید با رجوع به آن علوم، بیاموزد سعی کنید بنده را مشغول چنین مواردی ننمایید- 2- آیهی مربوطه در مدح رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» و در مورد خُلق و خویِ آن حضرت است و ربطی به خَلق و مخلوقات ندارد! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. خداوند ظرفیت جهان را برای برآوردهشدنِ هوسها و اسرافهای ما خلق نکرده است و اگر ما بهجای کنترلِ مصرف، به چیزهایی رو آوریم که به ظاهر جواب مصرفهای غیر قابل کنترلِ ما بخواهد بدهد، درستْ نتیجه عکس میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه از جمله امام سجاد«علیهالسلام» همواره ماوراء مفاهیم فکری سخن میگویند و از این جهت تفاوتی بین دعای ابوحمزه و رسالهی حقوق امام سجاد«علیهالسلام» نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست آن نوع سکوت را داشته باشید. آن مربوط به خودِ حضرت آقای بهجت بود در آن موقعیت خاص. سعی کنید بیجا سخن نگویید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامهی طباطبایی فرمودهاند خوابیدن در یکسوم و یا یکچهارم از 24 ساعت، منطقی است و شما به حال خودتان نگاه کنید 2- طلبه همه کارش، خلوت با خدا است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بین تکنولوژی و علم باید تفکیک کرد. آنچه رهبری عزیز بر آن تأکید دارند علم است و در ضمن آنچه را که در فرهنگ غربی زیبا میدانند، نظمی است که در آن فرهنگ بوده است هرچند رویکرد آنها رویکرد سالمی نبوده و نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای حضرت خضر (ع) همان دعای کمیل عزیز جان ما و شما است. موفق باشید
🔻پاسخی ترسناک ...جلساتی دارد و شاگردانی. مدهوش ابن عربی است و واله ملاصدرا. تفسیر المیزان تدریس می کند و با هایدگر مبانی تمدن غرب را به چالش می کشد! با این همه مشغله اما در سایتش به پرسش های گوناگون نیز پاسخ بعضاً مبسوط می دهد. در یکی از این پرسش و پاسخها فردی با بیان نظر خودش جویای نظر او در رابطه با قتل کیان پیر فلک شده است؛ پاسخی که او می دهد حقیقتا ترسناک است، او سوال کننده را به تأمل پیرامون قاعده فقهی تَتَرُّس حواله میدهد و می گوید چاره ای نداریم که واقع بین باشیم و در مواقعی چندین بیگناه را بکشیم برای اینکه با کفار مقابله کنیم! عصاره فضائل این استاد همه فن حریف با انبانی پر از عرفان و حکمت و فلسفه و غرب اندیشی، شده است توجیه جنایت با قاعده فقهی تترّس! کسانی چون او آنقدر در مبانی خودساخته خویش غرق شده اند و از درک عرفی مسائل، عقیم که شاید فقط فریاد "علیکم بدین العجائز" بتواند آنها را متنبه سازد!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بحث در این بود که اگر بر فرض نیروهای امنیتی هیچ چارهای برای دفع خطری که جامعه را تهدید میکند، نداشته باشند؛ قاعده تترّس قابل اجرا است. ولی در مورد مرحوم کیان پیرفلک، اساساً موضوع اینطور نبود بلکه یا باید بپذیریم که همان جریان معاند برای کشتهسازی او را شهید کردند و یا نیروهای امنیتی به اشتباه به گمان آنکه همان معاندین هستند که به سوی آنها در حرکتند، به ماشین آنها تیراندازی کردند. آیا مطابق سؤالِ سؤالکننده که آن جواب به ایشان داده شد باید نتیجه بگیریم که مثلاً نیروهای امنیتی دستشان به خون بیگناهی آلوده است؟ و یا چارهای نبوده است در آن حدّ که حتی برای حفظ نظام اسلامی تا اجرای قاعده تترّس، جا دارد که حافظان نظام عمل کنند و نام عمل آنها را آلودهبودن خونشان به دست بیگناه نمیگذاریم.
اصل موضوع، مطلبی است که مرحوم شهید مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) آوردهاند و در آن کتاب میفرمایند: در فقه اسلامی ، در کتاب الجهاد ، مسئلهای است تحت عنوان " تترس کفار به مسلمین " . مسئله اینست که اگر دشمنان اسلام در حالی که با مسلمین در حال جنگاند عدهای از اسرای مسلمان را در مقدم جبهه سپر خویش قرار دهند و خود در پشت این جبهه مشغول فعالیت و پیشروی باشند به طوری که سپاه اسلام اگر بخواهد از خود دفاع کند و یا به آنها حمله کند و جلو پیشروی آنها را بگیرد چارهای نیست جز اینکه برادران مسلمان خود را که سپر واقع شدهاند نیز به حکم ضرورت از میان بردارد ، یعنی دسترسی به دشمن ستیزه گر و مهاجم امکان پذیر نیست جز با کشتن مسلمانان ، در اینجا قتل مسلم به خاطر مصالح عالیه اسلام و به خاطر حفظ جان بقیه مسلمین در قانون اسلام تجویز شده است . آنها نیز در حقیقت سرباز اسلامند و در راه خدا شهید شدهاند منتها باید خونبهای آنان را به بازماندگانشان از بودجه اسلامی بپردازند [1] و این تنها از خصائص فقه سلامی نیست بلکه در قوانین نظامی و جنگی جهان یک قانون مسلم است که اگر دشمن خواست از نیروهای داخلی استفاده کند آن نیرو را نابود میکنند تا به دشمن دست یابند و وی را به عقب برانند . (جاذبه و دافعه علی: مطهری، مرتضی، جلد : 1 صفحه : 116)
[1] لمعه ، ج 1 ، کتاب الجهاد ، فصل اول ، و شرایع ، کتاب الجهاد
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که فرق امام معصوم با ولیّ فقیه که در بسترِ رهنمودهای امامان معصوم عمل میکند آن است که برای امام معصوم هیچ اشتباهی نیست. ولی ولیّ فقیه قلیل الاشتباه است و نه معصوم و بدین جهت در غیبت امام معصوم به او باید رجوع کرد که نسبت به رجوع به بقیه گرفتار کمترین خطا خواهیم شد. و چقدر خوب است که ایشان متذکر خطاهای خود میشوند تا آن خطاها به عنوان عمل صحیح در جامعه نماند. موفق باشید