بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29670
متن پرسش
سلام استاد: ان‌شاءالله خدا عمر با عزت بهتون بدهد. من پزشک هستم و در حال حاضر برای امتحان تخصص پزشکی دارم آماده میشم. از چند وقت قبل هم با طب اسلامی آشنا شدم و از ضررها و صرفا منفعت طلبی در داروهای طب جدید هم خبر دارم و تقریبا به این یقین رسیدم که تمام طب پزشکی ما از صهیونیست اومده و فقط منفعت خودشون داخلش هست و کاملا تمام درمان ها علامتی است و با ضررهای بسیار. از واکسن های بچه ها گرفته تا درمانهای بیماریهای دیگه و الانم که درمان کرونا!! به شدت دو دل شدم برای ادامه تحصیل تخصصی و می‌ترسم چون من به این یقین رسیدم که این طب واقعا پشتش چه کسانی هستن و کیا دارن برای ما گایدلاینهای درمانی رو میگن، و می‌ترسم از اینکه تخصص بگیرم و غرق در این درمانهای غلط بشم و حق الناسی به گردم باشه اون دنیا. شما نظرتون چیه؟ چطوری میتونم مطمئن بشم که راهم رو ادامه بدم یا نه؟! چون واقعا دوست دارم از طریق پزشکیم به مردم خدمت کنم نه اینکه منم راه غلط دشمنانمون رو ادامه بدم و بشم واسطه اونها برای غالب کردن داروهاشون و اینکه اقتصاد دارویی شون ادامه پیدا کنه که همش میره تو جیب صهیونیست! واقعا گیج شدم. خواهش می‌کنم کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بین علم پزشکی که بر اساس تجربه‌ی پزشکان به روش آزمون و خطا شکل گرفته، مثل طبّ سنتی که آن هم به روش آزمون و خطا شکل گرفته، با روش‌های درمانیِ طب جدید که بدن انسان را به عنوان یک جسم مرده به تصرف داروها و تیغ‌ها در می‌آورند، باید تفاوت قائل بود. شما می‌توانید در وجوه علمیِ طب جدید وارد شوید و سپس روش درمان را با دقت بیشتر انجام دهید. این‌طور نیست که ذات طب جدید غیر علمی باشد. در نگاه انسان غربی، جسم انسان و جسم طبیعت همچون موجود بی‌جان تلقی می‌شود و در این‌جاست که هر تصمیمی برای جسم انسان یا طبیعت می‌گیرند. موفق باشید    

29669
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: استاد فرمودید که انسان باید متوجه شود که معبودش الله است و بعد وارد وادی ایمان شود. آنجایی که در مورد ذکر لااله الاالله توضیح فرمودید که قلب باید این ذکر را بگوید. یعنی باید شروع کند روی اینکه این ذکر را به قلب تفهیم کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. تکرار این ذکر شریف برای تغذیه‌ی قلب و به تعادل‌آمدنِ آن مؤثر است. موفق باشید

29667
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر آقای طاهرزاده: بنده به مدت پنج سال است که ازدواج کردم و دختر دو ساله دارم. از اول آشنایی و ازدواجمان همسرم تمام اعتقاداتی که مسلمان باید داشته باشد را داشت اما الان چند وقتیست از تمام آرمان دین اسلام دست برداشته حتی به جایی رسیده که ممکن است به امامان و پیشوایان دین ناسزا بگوید، درصورتیکه شخصی بود که قبلاً تمام نمازاش اول وقت بود اما الان همه چی تغییر کرده حتی به من میگه اگه تونستی جواب سوالای منو بدی و منو قانعم کنید من برمی‌گردم. من حتی به خانواده اش هم گفتم ولی آنها هم بعد از چند بار گفتن من گفتن عیسی به دین خود موسی به دین خود! تو رو خدا کمک کنین چه کار کنم؟ به من میگه تو نمیری تحقیق کنی چون می‌ترسی بفهمی این همه سال همه‌ی اسلام غلط بوده اصلا اسلامی وجود ندارد! اینها همش ماله حکمرانی فرمانرواییه! من اول اینکه زندگیم رو دوست دارم همسرم رو دوست دارم بعدا از تربیت بچه ام می‌ترسم. آقای طاهرزاده تمنا می‌کنم راهنماییم کنین. آخه از وقتی یکی از علما راهنمایی خواستم خیلی سریع به من گفت ازش جدا بشو. من اون روز تا آخر شب فقط گریه می‌کردم، ترسیده بودم مگه میشه؟ من زندگیم رو دوست دارم، من به اسلام اعتقاد دارم، من هرساله محرم و صفر سیاه پوشم ولی دوست ندارم به خاطر اسلام از همسرم جدا بشم. تو رو خدا کمکم کنین تمام زندگیم شده استرس، همش تو خودمم، همش تو فکرم، می‌ترسم آقای طاهرزاده، چه کار کنم؟ ازتون تشکر می‌کنم راهنماییم کنین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگران نباید بود. خود ایشان هم به جهت این‌که بالاخره دغدغه دارد، به خود می‌آید. این افراد به اسلامی که تا حال داشته‌اند، کافر شده‌اند و نه به حقیقت، که اصلِ اسلام است و این غیر از آن نوع کفری است که تحت عنوان «ارتداد» مشهور است. با او مدارا کنید تا خودش متوجه شود. به هر حال اگر انسان جهت جان خود را از طریق ادیان الهی به سوی حقیقت سیر ندهد می‌تواند با بی‌معناییِ صِرف با خود کنار بیاید؟ آیا اسلام یکی از بهترین راه‌های سیر به سوی حقیقت نیست؟ موفق باشید

29666
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جانم! واقع اش بنده نسبت به سلوک و سیره شهید حججی غبطه می‌خورم (به آن عشق ها، ایثار ها و اخلاص ها...) اما دو سؤال ذهنم را درگیر کرده که پاسخ آن را می طلبم. ۱. استاد جان! سن بنده تقریبا نزدیک سن شهید حججی است، در حالی که بنده هنوز در این سن درگیر حجاب های ظلمانی و نورانی هستم؛ چطور باید شهید حججی در این سن کم به آن مرتبه از سلوک برسد که در وصیت خود به فرزندش می گوید «فرزندم چنان زندگی کن که خدا عاشقت بشه، که اگر عاشقت بشه تو رو خوب خریداری میکنه» راز این سرعت سلوک شهید حججی چیست!؟ چرا بنده نیستم؟!! ۲. بنده وقتی سلوک اجتماعی مقام معظم رهبری در دوران جوانی شان را با سلوک اجتماعی شهید حججی مورد مداقه قرار می‌دهم به یک تمایز عمده و مهم می‌رسم؛ اینکه گویا انتخاب حضرت آقا در نسبت با انقلاب اسلامی بزرگتر و به تعبیری سعه وجودی بیشتری داشته!! استدلالی که دارم این است که وقتی مبارزات و مجاهدت های آقا را در دوران جوانی ملاحظه می کنیم به شدت فعال و در عرصه های گوناگون حضوری جامع و تعیین کننده داشتن. بر خلاف شهید حججی که یک نوع انزواء حیاگونه می‌بینیم. نظر مبارک تان در مورد برداشت بنده نسبت به اصل انتخاب این دو بزرگوار و نیز استدلال بنده چیست!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با رابطه‌ی صادقانه با خدا و اولیای معصوم «علیهم‌السلام» إن‌شاءالله نظر لطف خداوند بر انسان محقق می‌شود. حال اوست که تصمیم بگیرد چگونه ما را بخرد. ۲. دو نگاه در میان است و هرکدام را خداوند به شکلی جلو می‌برد. شهید حججی را برای آن‌که حجّت شهدا شود و رهبر معظم انقلاب را برای آن‌که راه توحیدیِ بشر امروز را با نور شخصیت خود بنمایاند تا انسان‌ها در مسیر توحید جلو بروند. موفق باشید

29665
متن پرسش
سلام استاد: در مورد تشکیل صندوق های نیکوکاری در روستا برایم سوالی پیش اومده. در اسلام اینطور که بنده فهمیدم فرهنگ انفاق یک بسته جامع با لوازم و اقتضائات خاص خودش است که اهداف خاصی را از جمله تعالی شخص انفاق کننده را دنبال می کند. اما احساس می کنم یکی از مسائلی که اسلام در فرهنگ انفاق به دنبال اون بوده اینه که انفاق کننده نیز خود طعم انفاق کردن را بچشد که این طعم و لذت هم موجب انگیزه ای برای انفاق بیشتر و هم موجب رشد و تعالی روح انفاق کننده است. احساس بنده اینه که باید در کنار تشکیلاتی کردن مسأله انفاق در جامعه مواظب آسیب های اجتماعی و فرهنگی اون که همانا صدمه زدن به خودِ فرهنگ انفاق است نیز باشیم که چه بسا در بلند مدت همین کارهای تشکیلاتی موجب کم رنگ شدن مسأله انفاق در جامعه شود. بنده احساس می کنم باید در کنار این کار تشکیلاتی که البته لازم هم است به اون فرهنگ جامع انفاق در جامعه نیز بپردازیم. فرهنگی که مردم را خود به خود وارد چرخه انفاق می کند و طعم و لذت کمک کردن را می چشند و به عبارتی تبدیل به سبک زندگی مردم شود. نظر جنابعالی چیست؟! ممنون استاد. اگر در آثار خودتون و دیگران به این مطلب نیز اشاره ای شده ممنون میشم اشاره کنید تا بیشتر تحقیق کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً سخن درستی است حتی تا می‌شود باید خود انسان وارد شود و غیر مستقیم کمک کند که آن فرد مستحق نفهمد از کجا به او کمک شده است. فکر نمی‌کنم مطلب به صورت خاص در نوشته‌های بنده باشد، ولی روح مطلب را در توصیه‌های حضرت مولا «علیه‌السلام» به فرزندشان امام حسن «علیه‌السلام» در کتاب «فرزند؛ این‌چنین باید بود» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

29663
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: مدتی هست که با آثار شما آشنا شدم و به واسطه دوستان و مسجد، کتاب های «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته از معرفت النفس» را پیش رفته ام. حال سوال من اینجاست بسیاری از شهدا اصلا ساعتی پای این مباحث نبودند پس چگونه به این مراتب شناختی از خود رسیدند؟ آیا بهتر نیست بجای مطالعه این مباحث وارد میدان عمل شویم و موثر تر باشیم؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید در افقی که خداوند در مقابل شهدا قرار داد، پای در راه گذاشت که آن بهترین راهِ نوریِ این عالَم است. ولی اگر خداوند راه دیگری در مقابل ما قرار داد نباید از آن غفلت کنیم. موفق باشید

29662
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: چند وقتی است که همیشه تفکراتم وارد شکل و قالب خاصی می شود و ناخودآگاه وارد بحث روابط عوالم مختلف وجود با یکدیگر می شوم. مثلاً مدیر یک شرکت به کارمندش می‌گوید برای سر و سامان دادن به کار شرکت فلان عمل را انجام بده کارمند انجام می‌دهد و این قضیه جوانب و جزئیاتی پیدا می کند من با خودم می اندیشم که این سر و سامان دادن را مدیر در سطح بالاتری انجام داد و در عالم بالاتر این مسئله را تحقق بخشید و کارمند در نازلترین سطح آن را انجام داد و زمینی ترین بخش کار به عهده کارمند بود البته این تفکرات جزئیات و شاخه‌های بیشتری پیدا می‌کند و سولات دیگری را هم به دنبال خودش می آورد. به نظرم تفکر به عوالم وجود و ارتباط آنها با هم، قالب فکری بسیار ارزشمندی است اما تفکرات من خیلی خام هستند. شاید نیاز به کاری یا مطالعه کتابی دارم تا پخته‌تر بتوانم از این چارچوب فکری استفاده کنم. در هر حال از شما می خواهم لطف نموده و مرا راهنمایی بفرمایید. صد شاخه گل صلوات تقدیم به شما که دریچه هایی از نور را به قلب من گشودید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید باید از جایی شروع کنید، یا با سیر مطالعاتی سایت جلو بروید، یا با توصیه‌های حضرت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به امام حسن «علیه‌السلام» در کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود». موفق باشید

29661
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: ۱. استاد در بحث معاد ما به این رسیدیم که نفس انتخابگر است و بر اساس همین انتخاب گری بدنی برای خود می یابد. بجز اون گفتیم که هر چیزی که در عالم ماده هست قبلا در عالم غیب وجود داشته حال این مطالب با نظر ملاصدرا که اینچنین است چرا تفاوت دارد: نظريه ملاصدرا درباره نفس انساني نيز نظريه اي تازه و راهگشا و کاملترين نظريه هاست پيش از او دو نظريه از قديم باقي مانده بود، يکي نظريه افلاطوني که معتقد بود که نفس انسان پيش از بدن آفريده شده و پس از آفرينش بدن به آن ملحق مي‌شود. نظريه ديگر نظريه مشائي که مي‌گفت نفس انسان موازي با آفرينش بدن آفريده شده و با آن آميخته مي‌گردد. ملاصدرا اثبات کرد که نفس انسان پس از آفرينش بدن و بر اثر سير و حرکت تکاملي ماده بدن حاصل مي‌شود و بتدريج با نوعي ديگر از تکامل وجودي راه خود را طي نموده و سرانجام در هنگامي که خود را از ماده بي نياز ببيند بصورت مرگ از بدن خارج و از جهان ماده بيرون رفته و قادر به زندگي در عالم مثال مي‌گردد. و به‌تعبير معروف آن؛ نفس انسان در حدوث خود، مادي و جسماني است ولي در بقاء و ادامه حيات خود غير مادي و مستقل. چون هر جا که تکامل هست پاي وجود در ميان است بنابر اين، بدون اصل اصالت وجود حل مسئله نفس انساني قابل حل نمي بود و ملاصدرا آن‌را حل نمود. ۲. الف: در بحث میزان گفته شد که هر ذره ای از اخلاق و عقاید و اعمال نقش دارند. آیا پس از آن که شخص در برزخ مدتی را برای اعمال خود در جهنم برزخی گذراند و پاک شد دوباره در قیامت و در میزان با آن اعمال مواجه می شود؟ ب: آیا جهت گیری کلی انسان فقط به نیت الهی داشتن است این که کسی نیتش الهی بود اما اعمالش خلاف آن بود جهتش غیر الهی محسوب می شود؟ ۳. در بحث مهدویت صحبت هایی در خصوص این هست که بزرگانی فرموده اند پرچم از دست رهبر معظم انقلاب به دست ولیعصر (عج) می رسد، صحت و سقم این صحبت ها چگونه است. جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سخن عزیزالقدرِ جناب صدرالمتألّهین در رابطه با «النّفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» در رابطه با حضور نفس است در این دنیا که تحقق خاص جزیی فردیِ او از طریق همین بدن جزئی به ظهور می‌آید و شکل می‌گیرد. ولی آن‌جا که در روایت گفته می‌شود: «خلق الأرواح قبل الأبدان» نظر به وضع ارواح در علم خدا دارد و این دو با هم متنافی نیستند. ۲. خیر! سیر کلّی انسان به حالت اجمالیِ در برزخ معلوم می‌شود و پس از آن همان سیر در قیامت به تفصیل ظاهر می‌گردد. ۳. إن‌شاءالله که چنین باشد، ولی نمی‌توان به پای خدا و اولیای الهی چنین گذاشت. موفق باشید

29660
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. استاد شما در مباحثتون در تفسیر سوره فاطر می فرمودید که یکی از اصول دین ایمان به ملائکه است و اینقدر مهم دانستید مسئله ملک شناسی رو، با توجه به اهمیت این موضوع نه تنها بزرگان دیگه هم مثل اصول دیگر دین به این موضوع کمتر پرداختن شما کتابی درباره ملک شناسی ندارید!چرا؟! خودتون فرمودید بعد توحید ملک شناسی. ۲. مگر خداوند ستار العیوب نیستن پس چه طور هفته ای دوبار اعمال ما خدمت امام زمان میرسه؟این اعمال شامل همه چی میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به گفته‌ی شهید مطهری «رحمت‌الله‌علیه» اصول دینی که در بین ما شیعیان مطرح است در مقابل اشاعره و معتزله می‌باشد وگرنه اموری مثل امر به معروف و یا همین ایمان به فرشتگان، بسیار اصولی‌تر است در فضای قرآنیِ بحث. ۲. حضرت ربّ العالمین «ستارالعیوب» اند تا عیب مردم فاش نشود و از ادامه‌ی کمالات مأیوس گردند. ولی حضرت ولیّ عصر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» حجّتِ همه‌ی انسانیت‌اند و به نور آن حضرت، انسان‌ها سر و سامان می‌گیرند. مگر می‌شود آن حضرت در جریان وضع انسان‌ها نباشند؟! موفق باشید

29659
متن پرسش
سلام و ارادت خدمت استاد: استاد حدود ۱۰ سال پیش با اندیشه های شما آشنا شدم تقریبا نیمی از کتابهای شما را مطالعه نمودم و بسیار استفاده نمودم. کتاب «معاد بازگشت به جدی ترین زندگی» با صوت مطالعه کردم بسیار در روحیه ام تاثیر گذاشت روزی نیست که چندین بار به مرگ فکر نکنم و شبها با فکر نمودن به آن خواب می روم چیزی‌که بسیار نگرانم می کند عادات بدی است که گاهی وقتها در درون خود میابم وحشت زیادی سرا پایم را می گیرد. تلاش زیادی می‌کنم که خود را اصلاح کنم لکن ناخواسته گاهی وقتها مرتکب بعضی از گناهان می شوم. چه کنم استاد دارم دیوانه می شوم. لطفا راهنمایی فرمایید کتاب شما بدجوری مرا درگیر خودم نموده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به رحمت خداوند امیدوار باشید و سعی کنید با توبه، قدرتِ آن گناه را ضعیف نمایید و اگر باز مرتکب شدید، باز از توبه غافل نشوید. موفق باشید

29658
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: یکی از دوستان بنده که در سطح سه حوزه تحصیل می کنند، برای پایان نامه موضوعی را می خواستند. با توجه به اینکه رشتشون تفسیر قرآن هست و خانم هم هستند. موضوع پیشنهاد نمی فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً در این موارد، ورودی نداشته‌ام. موفق باشید

29657
متن پرسش
سلام علیکم استاد: در کتاب آشتی با خدا فرمودید عرفا از کشف خود مطمئن نیستند. مگر می‌شود چیزی را ببینند ولی مطمئن نباشند؟ اگر مطمئن نیستند چه دلیلی دارد که ادامه دهند؟ برای ما چه لزومی دارد که راهشان را برویم وقتی آن ها خودشان اطمینان ندارند از شهود خود؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفا عموماً در مقام حالِ معنوی هستند، ولی چون می‌دانند این خطر همیشه هست که آن حال، از خطوراتِ شیطان باشد، همواره آن احوالات را با تطبیق با سخن و سیره‌ی معصومین به صحت و سقمش پی می‌برند. موفق باشید

29656
متن پرسش
با سلام و احترام:استاد من تو حال و هوایی فراتر از مادیات و محسوسات بزرگ شدم و سالها انس داشتم با احساس های غیر مادی تا اینکه خوابهای وحشتناکی دیدم و از ترس اینکه اون خوابها تکرار نشن، مسیرم رو عوض کردم و بعد درگیر امیال جوانی شدم و غرق در دنیا. الان چند سالیه که فقط با مادیات زندگی می‌کنم ولی جای خالی عوامل غیرمادی رو به شدت توی زندگیم می بینم و برای اینکه به جواب سوالات بیشماری که دارم برسم نیازمند کمک های غیر مادی هستم. ضمن اینکه عقلم دست از سرم برنمی‌داره و تشنه ی معنویت هست. با این اوصاف تصمیم گرفتم یه بار دیگه از نو شروع کنم و ببینم باز هم اون خوابها میان یا نه تا اگه نیومدن سراغم مسیرم رو ادامه بدم. سوالم به طور مشخص از شما اینه که اگه امشب شروع کنم به تزکیه ی نفس و روح، چند روز طول میکشه تا اولین نشانه های معنویت رو مجددا ببینم؟ خواهش می‌کنم یه عدد بگید و اگه بازه ای از اعداد هم باشه مشکلی نداره. چون برام خیلی مهمه و توی تصمیمم اثر داره. مرسی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بتوان برای این امور زمان تعیین کرد، فکر نمی‌کنم ممکن باشد. به گفته‌ی جناب عطّار: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». در این مورد خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

29655
متن پرسش
استاد بزرگوار: با سلام و آرزوی سلامتی. استدعا دارم ما را راهنمایی بفرمایید چه کنیم تا رزق خانواده ما زیاد شود (در درجه اول رزق معنوی و بعد هم مادی). می دانم که در این رابطه نکات زیادی از سوی اولیای الهی ما ذکر شده ولی با توجه به اشراف حضرتعالی، مهمترین نکات چیست؟ خانواده ما سالهاست که از بی برکتی در تمام امور (معرفتی، اولاد، امکانات مالی) رنج می برد و نیازمند حکیمی هستیم که به ما بگوید گیر اصلی کار در کجاست؟ نمی توان گفت که کاملا با تقوا هستیم ولی اهل فسق و فجورهای آنچنانی هم نبوده ایم. در حد توان و معرفتمان از فرامین الهی را اطاعت کرده ایم هرچند نواقص نیز زیاد داریم. با سپاس فراوان و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اموری مثل صله‌ی رحم، خوش‌بینی و خوش‌رویی، صدق و تواضع و توبه و حلالیت طلبیدن از ذوی‌الحقوق کارساز است. موفق باشید

29654
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ان شاءالله طاعات و عبادات شما مورد قبول حضرت حق واقع بشه. آیا دین با فرهنگ متفاوت هستن؟ اصلا دین و فرهنگ چه رابطه ای با هم دارند؟ اگه کتاب جزوه یا سخنرانی از حضرتعالی موجود هست یا از دیگر علما سراغ دارید و معرفی بفرمایید تا بنده مبسوط به این موضوع بپردازم ممنون میشم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرهنگ، ترجمه‌ی کالچر است و نظر به آداب خاصی دارد که در فرهنگ غربی مدّ نظر می‌باشد. به همین جهت بحث یوروپ کالچر مطرح شده، ولی بعداً خود به خود معنایِ خِرد قوم را به خود گرفته، حال چه آن خرد، دینی باشد و یا غیر دینی. در ایران فرهنگ، به معنای خِردی است که روح ایرانی همراه با تشیع شکل داده. در مورد منبع، به طور مشخص چیزی در ذهن ندارم. موفق باشید 

29653
متن پرسش
سلام استاد جان: وقتتون بخیر. علت فوت نزدیک به نزدیک بزرگان و علما چیه؟ در روایات چیزی ذکر شده؟ آیا عذاب خداست؟ تاریخ داره عوض میشه؟ چه خبره که اینقدر خبر فوت خوبان رو نزدیک به نزدیک می‌شنویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم چیز غیر عادی و فوق‌العاده‌ای پیش آمده باشد. بالاخره حضرت حق می‌فرمایند: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَکُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ»  مرگ هرکس از قبل مشخص شده و هیچ‌چیز نمی‌تواند از آنچه خدا تعیین کرده، یا تقدیر کرده، جلو بزند. موفق باشید

29652
متن پرسش
سلام و عرض ادب: استاد چند سال پیش که تعدادی از آثار شما رو خونده بودم رو مجدد که می خونم حس می‌کنم بهتر می فهمم و برای عمل شوق بیشتری دارم. ولی قبلا فکر می کردم خوب می فهمم و حرص بیشتری برای کتاب خوندن داشتم. وقتی به دوستان اینارو میگم که دیگه کتاب بسه. عمل مهم‌تره نهایتا مثلا آثار شما رو مرور کنیم. ناراحت میشن. لطفا در مورد قوی شدن قوت اراده چند راهکار عملی بدین. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید قسمت سوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در این مورد جوابگو باشد. در مورد کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» بد نیست سری به گروه «جوان و انتخاب بزرگ» بزنید. موفق باشید

✅https://eitaa.com/joinchat/1797062673C76e30f884f

29651
متن پرسش
با سلام: ۱. ببخشید منظور از ترسیدن شیطان در این آیه چیست؟ كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ ۲. تفسیر انفسی حور العین و غلمان چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً شیطان هم از حضرت حق خوف دارد از آن جهت که بخواهد پا را از گلیمی که برایش تعیین کرده‌اند و اذنی که به او داده‌اند، جلوتر بگذارد. ۲. در مباحث تفسیری سوره‌ی واقعه تا حدّی در رابطه با «حورالعین» و «غلمان» عرایضی شده است. خوب است به صوت آن مباحث رجوع شود. موفق باشید

29650
متن پرسش
با سلام: با توجه به مشکلات فراوانی که در کشور وجود دارد و نیاز به ذکر نیست، شما آینده انقلاب و نظام را واقعگرایانه چگونه تحلیل می کنید؟ آیا از نظر شما نظام جمهوری اسلامی دوام می آورد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسات مختلف در این رابطه شده است که نظام جمهوری اسلامی حرکتی است توحیدی در مقابل استکبار، و بدین لحاظ آینده‌ی درخشانی دارد هرچند که با تنگناهایی روبه‌رو هستیم که با همان روحیه‌ی انقلابی اول انقلاب می‌توان از آن‌ها عبور کرد. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/leaflet/1690/

29649
متن پرسش
با سلام: گفته شده که در ۷ سال اول تربیت فرزند، دوران سیادت اوست و ۷ سال بعد دوران ادب و فرمانبرداری او سوال اینجاست هر چند در ۷ سال اول سیادت و آزادی او باید معقول باشد اما بعد از ۷ سال اول و در ۷ سال دوم این تغییر فضا باعث دلزدگی او و محدودیت ها باعث انجام کار با اکراه نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هفت ساله‌ی دوم با آگاهی مختصری که نوجوان پیدا کرده است، علت دستورات اصلاحی که به او داده می‌شود را می‌فهمد و احساس نمی‌کند آن دستورات به او تحمیل می‌شود، برعکسِ هفت‌ساله‌ی اول. و به همین جهت فرموده‌اند در هفت‌ساله‌ی اول چندان به او سخت‌گیری نشود. موفق باشید

29648
متن پرسش

سلام، وقتتون بخیر استاد ۱. استاد بنده سخنرانی دکتر داوری در جلسه نقد و بررسی کتاب پایان تئولوژی آقای عبدالکریمی را گوش کردم منتهی متوجه نشدم دقیقا نقد ایشون به کتاب چی بود. بی زحمت این رو برام توضیح بفرمایید و اینکه اساسا اندیشه دکتر داوری با آقای عبدالکریمی چه تفاوت هایی دارد؟ ۲. آیا شما نامه دکتر داوری به همسر شهید آوینی که اخیرا نوشته شده درباره کتاب روایت جنگ در دل جنگ خوانده اید؟ اگر آری، می خواستم اونجاهایی که نظر خودشون و شهید آوینی رو درباره انقلاب و تفاوتشون رو بیان می کنند نظرتون رو بدونم. با تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. دکتر داوری مثل همیشه با ظرافت خاص خود در رابطه با پایان تئولوژی بحث تئوس را که به یک معنا خدا به حساب می‌آید، مطرح کردند و فرمودند تئوس که پایان ندارد. و سپس آقای دکتر عبدالکریمی را حواله دادند به جواب نقدی که آقای دکتر پورحسن مطرح کرده بودند. ۲. در مورد نظر آقای دکتر داوری به آن کتاب، بنده مطلب ذیل را برای رفقا نوشتم: موفق باشید

شهید آوینی و سپر آتنا و دکتر داوری

همان‌طور که دکتر داوری می‌فرمایند آوینی انقلاب را نه جانشین‌شدنِ یک سیاست و حکومت به جای حکومت دیگر، بلکه انقلاب در جان‌ها و آغاز عصری دیگر که در آن صفا و امید و آسایش مردم و ...به میان می آمد، می‌دانست.

حقیقتاً دکتر داوری به خوبی تشخیص داده است که نگاه شهید آوینی به انقلاب چگونه بوده است. دکتر داوری متوجه است که آوینی با سپری که زشتی‌ها را می‌پوشاند، به ذات انقلاب نگریسته است و عملاً زشتی‌هایی که بود و خواهد به‌وجود آید را به کمک آن سپر نمی‌بیند و نمی‌خواهد ببیند. زیرا او به ذات و حقیقت انقلاب می‌نگرد که چون نوری همچنان در ظلمات جلو می‌آید و روا نیست که برای دیدنِ نور و راهی که در پیش دارد، به ظلمات نظر کند و این بدان معنا نیست که نمی‌بیند، بلکه به جهانی می‌نگرد که عصر دیگری است غیر از عصر غرب‌زدگی و فلک‌زدگیِ ما که هم میراث دیروز است و هم کج‌فهمی‌های امروز.

جناب آقای دکتر داوری فریاد بر می‌آورند که چرا سپر آتنایِ آقای آوینی دیده نشود؟ و آوینی جواب می‌دهد: «من جایی بیرون از جهان توسعه خود را جستجو می‌کنم و امروز و فردایِ خود را به نمایش می‌گذارم. در آن‌جا که جهان توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی هر دو بر بادند، اساسا سپری نیست، زیرا ظلماتی در صحنه نمی‌باشد.» تفاوت دقیقاً این‌جا است که ما کجا ایستاده‌ایم؟ بر مرکب نور سوار شده و در دل ظلمات به سوی حقیقت می‌شتابیم؟ و یا در زمین جهانِ فلک‌زدگی و غرب‌زدگی تلاش داریم گرفتاری‌های مردم فلک‌زده‌ی غرب‌زده را فرو بنشانیم و آن‌ها را متوجه‌ی راز فلک‌زدگیِ خود در جهان توسعه‌یافتگی بکنیم. عجیب است که این هر دو همدیگر را می‌فهمند با این‌که یکی به افقی نظر دارد که حضرت روح اللهِ او بر آن افق پای می‌فشارد و دیگری بر مشکلات تاریخیِ مردمی دل می‌سوزاند که راه حلّ امروزین آن را نجات از خرد توسعه‌نیافتگی می‌داند با دلسوزی‌هایی که متفکرانی چون هگل برای جهان جدید داشتند. همان‌طور که ما نیز نه می‌توانیم از دکتر داوری بگذریم و نه از حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه».

 راستی! ادامه‌ی راه کدام است؟ آیا راهی که آوینی مدّ نظر دارد همان نگاهی نیست که رهبر معظم انقلاب بر آن پای می‌فشرد و دکتر داوری بدون آن‌که از آن افق چشم بردارد، به ما می‌گوید متفکرانه از اطراف خود غافل نباشید و بدانید سپر آتنا بالاخره چیزهایی را می‌پوشاند که آینده ما را در سپردن راه در این ظلمات بعضاً زمین‌گیر می‌کند. ولی آوینی فریاد بر می آورد که ای مقدسان نادان! و ای متحجرین! و ای لشکریان علی «علیه‌السلام» در کسوت خوارج! چرا مواظب نیستید، شکست معاویه نزدیک است. ولی بخواهیم و نخواهیم نمی‌توان از خوارج چشم‌ پوشید.

 با این همه، امروز روزی نیست که بتوان معطل این مقدسان نادان و یا غرب‌زدگانی شد که نمی‌توانند به جهانی بین دو جهان فکر کنند. آن‌ها نه داوری را می‌فهمند و نه امام خمینی را. و آوینی هم داوری را فهمید و هم حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را.

29646
متن پرسش
سلام: مطلبی را اولین بار از زبان آقای رسایی در خشت خام شنیدم البته خودشان به این مطلب نقد داشتند ولی سیر انتخابات را که مشاهده می‌کنیم بنظر می‌رسد این مطلب دور از واقعیت نیست بخصوص برای انتخابات های متاخر، آن اینست که اگر مشارکت بالا باشد اصلاح طلبان رای می آورند و اگر پایین اصولگرایان. آقای مصباحی مقدم گویا به این مطلب نقد داشتند و دو مثال نقضشان ۸۴ و ۸۸ بود شرق به تحلیل ۸۴ پرداخته و سعی بر توجیه داشت البته اگر از اعتراضات کروبی و احتمال تخلف غمض عین کنیم بنظر می‌رسد توجیهات شرق مکفی باشد. اما شرق ۸۸ را مسکوت گذاشت اما با توجه به اینکه اصلاح طلبان ۱۰ یا ۱۵ ملیون رای کف رایشان هست و علاوه بر آن آن سال جریاناتی که میانه ای با نظام نداشتند هم بمیدان آمدند و تقریبا هیچ جریانی انتخابات را تحریم نکرد ولو سلطنت طلبان، بنظر می‌رسد همین مساله و آن مطلب که مشارکت بالا به سود اصلاح طلبان است چرا که آنها دیدگاههای غربگرایانه دارند و بسیاری از مخالفان نظام هم غرب گرا هستند لکن در انتخابات شرکت نمی‌کنند مگر آنکه اصلاحطلبان بنحوی آنها را تهییج کنند که از خوف بدتر به بد پناه برند ما را به این نتیجه می‌رساند لااقل در صحت انتخابات تردید داشته باشیم البته بنظرم رهبری صحیح عمل کردند چون مقام اجرایی نیستند گریزی از اعتماد به مسئولین ندارند و البته روش موسوی هم اشتباه بود باید می ایستاد تا ساختاری که احتمالا موجب تقلب می‌شود را با پیگیری اصلاح میکرد نه اینکه جنگ خیابانی به راه اندازد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه نشدم چه سؤالی در نوشته‌ی شما مطرح است که بنده باید نظر بدهم؟!! موفق باشید

29645
متن پرسش
سلام بر استاد: دیدگاه های مراجع معظم را در مورد فلسفه و یا عرفان اجمالا بررسی می‌کردم ظاهرا اکثرا نظر خوشی نسبت به آنها ندارند در اوایل جامع اسرار مرحوم سید حیدر آملی صحبت از بعد تصوف و تشیع به میان آمده است البته ایشان معتقد به عینیت این دو هستند اما متوجه می‌شویم قبل از ایشان قاطبه فقها مخالف بودند و اینکه معصومین ما را ارجاع به فقها داده باشند و این همه فقیه که بسیاری از آنها از قله های تقوا هستند همه به خطا رفته باشند جای تردیدست. باری اینکه بگوییم فقهای مخالف درین موضوع تخصص ندارند و قولشان حجت نیست هم گرهی نخواهد گشود چه این همه فقیه متقی در امر غیر تخصصی فتوا بدهند با اینکه می‌دانند اینکار حرامست محل تاملست. ثانیا اگر این باب باز شود از کجا معلوم فتاوای فقیه در موسیقی حجت باشد مگر تخصص دارد؟ در اقتصاد همینطور و به همین نحو به تمام مسائل سرایت می‌کند و بالتبع چیزی برای فقیه باقی نمی ماند. ثالثا شما چه انتظاری دارید مکلف قول فقیهی که اعلم می‌داند را بر زمین گذارد و سخن شما که نمی‌دانم اجتهاد دارید یا نه پیروی کند و بفرض مجتهد هم باشید آن فرد آن مجتهد مخالف را اعلم می‌داند و در مسائل اختلافی به فتوای بسیاری از فقها وظیفه تقلید از اعلمست. رابعا متخصصین هم اینگونه نیست که همه متفق باشند خوب آقای مصباح گمان کنم وحدت وجود را قبول ندارند ایشان متخصص نیست؟ یا آقای فیاضی نظرهای خاص خود را دارند، یا آقای یثربی که کتبی که در عرفان تالیف کردند و بسیار محل رجوع دانشگاهیان و ... است و این تالیفات نشان از تخصص ایشان در عرفان می‌دهد اما به مرور ایشان هم گویا به جرگه مخالفین پیوستند که مصاحبه ایشان را در برنامه شوکران می‌توان ملاحظه کرد در پایان بنظر حقیر مکلف اگر هنوز مرجعی انتخاب نکرده است اگر بتواند در کنار مساله اعلمیت مرجعی انتخاب کند که مخالف عرفان نباشد مشکلی پیش نمی آید و اگر مرجعی را قبلا انتخاب کرده است دو فرض دارد: ۱. مرجع خود را اعلم نمی‌دانند و مساوی با چند مرجع دیگر می‌داند درین صورت به مسائل تقلید مرجعشان رجوع کنند اگر رجوع به مرجع مساوی را جایز می‌داند در مساله جواز تعلم عرفان به مرجعی دیگر رجوع کنند و اگر رجوع به مساوی را جایز ندانست فعلا گریزی از تبعیت نیست. ۲. اگر مرجع خود را اعلم می‌داند یعنی او بهتر از دیگران در تفقه دین سررشته دارد بفتوای او فلسفه و عرفان نمی آموزد و با همین نیاموختن به حق تقرب می‌جوید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با توجه به نظر حضرت امام و رهبر معظم انقلاب بتوانیم از این تنگناها عبور کنیم بخصوص که در این تاریخ در جهانی زندگی می‌کنیم که نمی‌توان از فلسفه و عرفان غفلت کرد و حضرت امام در همین رابطه آن نامه‌ی مشهور را به آقای گورباچف می‌نویسند و او را دعوت به مکتب صدرایی و عرفان ابن‌عربی می‌کنند. موفق باشید

29644
متن پرسش
عرض سلام و خسته نباشید: کتاب های شما که در کتابخانه های اینترنتی (کتابراه، طاقچه، فیدیبو) به صورت رایگان عرضه شده است، مورد رضایت کامل شما برای عرضه و دانلود هست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر بنده بلا مانع است. موفق باشید

29643
متن پرسش
سلام استاد عزیز: خدا قوت. سوال بنده اینه: از نظر شیعه چه شد که دین بوجود آمد؟ یا بهتر بگم از نظر شیعه مبدا و منشا پیدایش دین چیه؟ آیا کتاب یا جزوه ای در این باره سراغ دارید که بتونه کمک کنه تا جواب این سوال رو پیدا کنم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» و کتاب «چه نیازی به نبیّ» که روی سایت هست، جوابگو باشد. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/book/1382

http://lobolmizan.ir/book/1383

نمایش چاپی