بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
اینجانب باقریان لطفا راهنمایی بفرمایید که چه کتاب هایی را مطالعه کنم من نسبت به این امر سرگردان هستم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انشاءاللّه سیر مطالعاتی روی سایت می‌تواند کمک کند. موفق باشید

12719

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد شما در جواب برخی سوالات دوستان که در مورد واقعیت و درک واقعیت بود فرموده بودید که بنا نیست که ما به ادراک خود شک کنیم و ما ذاتا واقعیت و عالم خارج را درک می کنیم. اما برخی مواقع خود ما شاید برایمان پیش آمده که برخی چیزها را درک کرده ایم مثل شنیدن صدا و ... که بعد متوجه شده ایم که وجود خارجی نداشته و توهم بوده، حال سوال بنده این است که اگر بنا نیست که ما به ادراکات خود شک کنیم پس این توهمات را چگونه توجیه کنیم چون در مقطعی آن را به عنوان ادراک واقعی برداشت کرده ایم که در واقع اینگونه نبوده؟ و از طرفی ذاتا نمی توان به ادراکات شک کرد و آن را غیر واقعی دانست؟ آیا این امر یک تناقض و پارادکس نیست؟ مثلا در افرادی که توهمات شنیداری و دیداری با هم دارند و آن را واقعی می پندارند با اینکه دیگران به آنها می گویند این ادراکات آنها توهم است باز هم قبول نمی کنند، که اوضاع در تشخیص و ادراکات آنها بدتر است. لطفا جوابی کامل و واضح برای رفع این پارادکس دهید و این موضوع را برای بنده حل کنید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ما به طور بدیهی می‌یابیم که خودمان و جهان خارج از خودمان واقعیت داریم هرچند متوجه می‌شویم بعضی از افکار ما نسبت به واقعیت به خطا می‌رود و این را نیز با عقل‌مان متوجه می‌شویم و همین‌که متوجه می‌شویم بعضی چیزها توهم است دلیل بر توجه ما به واقعیت جهان خارج است. موفق باشید

12145
متن پرسش
حضرت استاد سلام علیکم: حقیر طلبه سطح 2 در مشهد مقدس هستم. به ضرورت انس روزانه و مطالعه و تدبر در قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام رسیده ام و آن را یکی از لوازم ویژه نقش آفرینی حوزه و روحانیت در راستای اهداف انقلاب اسلامی می دانم. اما از طرفی پیشنهاد تدریس برای طلاب سال پایینی به من داده می شود و مسؤلین مدرسه اصرار دارند که باید برای آنها وقت بگذارم؛ چون آنها استاد دیگری که با رویکردهای تحولی مدرسه -که تا حدود زیادی همراستا با دغدغه های حضرت اقاست - هماهنگی قابل قبولی داشته باشند را سراغ ندارند. (البته دغدغه شان را به جا می دانم و کار با طلاب را از اهم واجبات می دانم) از طرف دیگر باید وقتی را نیز به تحصیل خودم در فقه و اصول اختصاص دهم. در این بین حضور در فعالیتهای اجتماعی را نیز فوق العاده محدود کرده ام؛ چون احساس می کنم وقت گذاشتن برای طلاب، کاری زمین مانده ولی به شدت پر بازده است. حال به نظر حضرتعالی در این تزاحم کدام یک را به نفع دیگری محدود کنم؟ اگر کار بیشتر با طلاب را برگزینم، آیا امکان جبران ساعاتی که می توانست صرف بهره برداری از معارف قرآن و روایات شود وجود دارد؟ نائب الزیاره شما در حرم مولایمان علی بن موسی علیه السلام خواهم بود و ان شاء الله زیارت رجبیه را به نیابت از شما و همه مؤمنان خواهم داشت. ملتمس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی دو دوره تدریس برای آن‌که آموخته‌ها یتان ملکه شود خوب است إن‌شاء‌اللّه فرصت تدبّر در قرآن و روایات در اسرع وقت پیش می‌آید. التماس دعا. موفق باشید

11225
متن پرسش
با سلام: آیا می شود چنین نتیجه گرفت که با توجه به اینکه ظهور حضرت حجت (عج)، موجب استجماع همه کمالات در شخص واحد (شخص حضرت حجت) می باشد، زمان قیامت نیز مستجمع همه کمالات و همه انسان ها در شخص واحد است؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قاعده‌ی قیامت «کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ» است. در قیامت شخصیت هرکس در گرو آن چیزهایی است که با اراده‌ی خود در دنیا کسب کرده است. موفق باشید
9165
متن پرسش
در پاسخ به سؤال قبلی شما فرمودید: «ارسطو وقتی مثال پیری را می‌زند، نظر به تبدیل قوه به فعل دارد. و در آن دستگاه، پیری به همین معنا است.» آیا این جملة شما به این معناست که: «غایت پیری همین الآن موجود است اما بالقوه.»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر، غایت پیری که همان صورت‌های بالفعلِ بالقوه‌های انسانی است که هنوز پیر نشده، در خارج هست. موفق باشید
8513
متن پرسش
سلام علیکم. یکی از دستورات دینی مبارزه با هوای نفس است. در بعد گناه خب این محدودیتی ندارد. اما در مسائل نفسانی مثل اینکه مثلا دل بنده بستنی میخواد، یا غذاهای خوشمزه جلوی انسان میگذارند و... باید چگونه برخورد شود؟ آیا این پرهیز از این خوردنیها محدوده سنی خاصی دارد؟ بنده یک مدت رعایت میکردم چند کیلو از وزنم کم شد. آیا کارم درست است یا این عمل مخصوص افراد مشخصی است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در این موارد که موارد مباح است باید میانه‌روی پیشه کرد تا مزاج از تعادل خارج نشود. موفق باشید
7963

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم شما در بحث مکارم اخلاق فرمودید بهترین رفتار با کسی که غیبت شما را کرده این است که حسن اخلاقش را به دیگران بگوییم من اقوامی دارم که به محض روبرو شدن با آنها دچار غیبت می شویم مدام از خانواده همسرمان بد گویی می کنیم بارها به آنها تذکر دوستانه دادم دفاع تا حدودی کردم حتی به دروغ به آنها گفتم که خانواده همسرم از شما تعریف می کنند اما خودم هم دچار غیبت می شوم رابطه ما شاید در سال در جمع به 3 یا 4 شب برسد ولی همین برای یک سال کافیست بفرمایید بهترین راه مقابله با غیبت که دچار آن نشویم چیست ؟ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حرف همان است که حضرت سجاد«علیه‌السلام» در دعای مکارم‌الأخلاق فرمودند و شما متذکر شدید. در هرحال شما نباید غیبت کنید و به غیبت دامن بزنید. موفق باشید
7840

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام خسته نباشید فرمودید در رویای حضرت یوسف علیه السلام 11 ستاره یازده برادرشان و ماه حضرت یقوب علیه السلام تعبیر شد. پس اینجا مفهوم خورشید چیست؟ و"الشمس" والقمر رأیتهم لی ...
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در روایت داریم که امیر‌المومنین فرمودند «فَالْأَحَدَ عَشَرَ إِخْوَتُهُ وَ الشَّمْسُ أَبُوهُ وَ الْقَمَرُ أُمُّه‏» یعنی یازده نفر، برادران او بودند و شمس، پدر او و قمر، مادر او بوده‌است.
7721

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام فرق بین ما وحیوانات دیگر چیست ؟لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: انسان‌ها ابعادی مثل عقل و قلب دارند و مطابق آن استعدادهایی برای پرورش آن‌ها دارند که حیوانات ندارند. موفق باشید
5348

فلسفهبازدید:

متن پرسش
سلام وخداقوت 1.نظرحضرت عالی برای شروع فلسفه چیست آیا اول باید ازمنطق شروع کرد واینکه برای شروع کتاب آموزشی ساده هست ونظرتان درمورد آموزش فلسفه آقای مصباح چیست؟ 2.علت اینکه درحوزه اینقدردیر شروع میکنند خواندن فلسفه را عیب نیست واینکه درکنارلمعه هم میشود فلسفه راخواند؟ 3.دروس لمعه خواندن حضرت آقا گفتند نیازی نیست کل آن خوانده شود یعنی چه ونحوه ی نگاه ما به خواندن لمعه باتوجه به زمان زیادی که میگیرد باید چطورباشد؟ 4.برای آشنایی با مبادی فکری حضرت عالی برای معرفی به دوستان کدام کتابهایتان را توصیه میکنید؟(سلوک ذیل امام (ره)،تمدن زایی شیعه و..). تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید خیلی لازم نباشد برای آموزش فلسفه منطق دانست ولی چون عموماً در آموزش فلسفه از اصطلاحات منطقی استفاده می‌شود چاره‌ای ندارید که منطق بدانید. کتاب آموزش فلسفه‌ی آیت‌اللّه مصباح برای شروع خوب است 2- به نظرم خوب است که از سال دوم به صورتی نرم فلسفه را شروع کنند 3- این را از من نباید بپرسید 4- کتاب «سلوک ذیل ...» خوب است ولی برای کسی که مقدمات را نگذرانده مشکل است. موفق باشید
3399

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام استادعزیزبنده یک جوان23ساله هستم دانشجوی نر افزارومداح اهلبیت وبسیجی وبزرگ شده دریک خانواده کاملا مذهبی چندساله دنبال یه دخترطلبه با ایمان برا ازداوح هستم امانتونستم کسی رو پیدا کنم شایددرست نباشه از این طریق اقدام کنم امابنده همه چی رو در دست خداوند میدونم واینکه اتفاقی وارد سایت شما روهم همچنین خیرمیدونم میخواستم اگه شما دخترخوب ومذهبی وبا ایمانی میشناسیدبه من معرفی کنید ممنون اگه خواستیدبه من کمک کنیدبه ایمیلم یک پیام بزنیدتاشماره تماسم روبراتون بفرستم .التماس دعا...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در این امور امکاناتی ندارم . موفق باشید
2217
متن پرسش
سلام وعرض ادب خدمت استاد گرامی هنگامی که معانی آیات قران کریم را می خوانم این سوال پیش می آید که چرا خداوند متعال این داستان ها را نقل کرده یابعضی آیات برای ما کاربردی ندارند؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر با برنامه‌ ریزی دقیق‌تری در قرآن تدبّر کنید متوجه می‌شوید حادثه‌هایی که قرآن متذکر آن است آینه‌ی نمایش سنّت الهی است که همواره در عالم جاری است و موجب عبرت ما می‌شود. قرآن در راستای دعوت ما به تعقّل در این داستان‌ها می‌فرماید «تِلْکَ الأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُون‏‏» این مثال‌ها را برای مردم زدیم ولی متوجه نمی‌شوند مگر عالمان و از این طریق ما را دعوت می‌کنند که در آن مثال‌ها تعقّل کنیم. موفق باشید.
1588

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم؛ سؤالم در ارتباط با لعن و جایگاه آن در اعتقادات شیعه است. گاهی اوقات که زیارت عاشورا را با صد لعن و سلام می خوانم احساس می کنم لعنهای آن، چیزی به آدم اضافه نمی کند. برخلاف سلامها که انگار آدم را نورانی تر و به امام و اصحاب نزدیکتر می کند. تبیین موضوع از این جهت که در فرهنگ برخی به اصطلاح ولایتی های مذهبی لعن خلفا و دشمنان اهل بیت و در مقابل آن دوستی اهل بیت در حد طرفداری از تیم های استقلال و پیروزی و بسیار دم دستی و سطحی مطرح می شود اهمیت دارد. آدم وقتی یاد لعن می افتد یاد عید عمر و ... می افتد. اگر جائی در مباحث کتابهایتان به صورت مبسوط به آن پرداخته اید ممنون می شوم راهنمائی بفرمائید. لعن فقط خالی کردن عقده هاست؟ چرا خداوند و ملائکه در قران عده ای را لعن کرده اند؟ آیا لعن اولی و دومی و .... با تکیه بر همان مصداقهای تاریخی باید اینقدر که برخی تأکید دارند در معارف شیعی پررنگ است یا آن افراد و تکیه بر لعنشان مقتضای یک دوره تاریخی خاص بوده است؟ و الآن باید کسانی را که راه رجوع به فرهنگ اهل بیت و ولایت فقیه و انقلاب اسلامی را می بندند لعن کرد؟...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در کتاب «شرح زیارت عاشورا» در مورد لعن عرایضی داشته‌ام و آن‌جا تأکید می‌شود که اگر قلب خود را با لعن نسبت به فرهنگی که مقابل اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ایستاد، تطهیر نکنیم آن‌طور که شایسته است رجوع به اهل‌البیت نداریم و سرنوشت ما مثل حزب مشارکت می‌شود. موفق باشید
1193

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم! بنده این سوال را بحال 3 یا 4 بار از شما پرسیده ام اما هنوز جوابی نگرفته ام. خیلی منتظرم. سوال این است: حدیثی دیدم که ذهن مرا به خود مشغول کرده . حدیث به شرح زیر است:«... قَالَ فَأَخْبِرْنِی عَنْ آدَمَ خُلِقَ مِنْ حَوَّاءَ أَوْ خُلِقَتْ حَوَّاءُ مِنْ آدَمَ قَالَ بَلْ حَوَّاءُ خُلِقَتْ مِنْ آدَمَ ع وَ لَوْ کَانَ آدَمُ خُلِقَ مِنْ حَوَّاءَ لَکَانَ الطَّلَاقُ بِیَدِ النِّسَاءِ وَ لَمْ یَکُنْ بِیَدِ الرِّجَالِ قَالَ فَمِنْ کُلِّهِ خُلِقَتْ أَمْ مِنْ بَعْضِهِ قَالَ بَلْ مِنْ بَعْضِهِ وَ لَوْ خُلِقَتْ مِنْ کُلِّهِ لَجَازَ الْقِصَاصُ فِی النِّسَاءِ کَمَا یَجُوزُ فِی الرِّجَالِ قَالَ فَمِنْ ظَاهِرِهِ أَوْ بَاطِنِهِ قَالَ بَلْ مِنْ بَاطِنِهِ وَ لَوْ خُلِقَتْ مِنْ ظَاهِرِهِ لَانْکَشَفْنَ النِّسَاءُ کَمَا یَنْکَشِفُ الرِّجَالُ فَلِذَلِکَ صَارَتِ النِّسَاءُ مُسْتَتِرَاتٌ قَالَ فَمِنْ یَمِینِهِ أَوْ مِنْ شِمَالِهِ قَالَ بَلْ مِنْ شِمَالِهِ وَ لَوْ خُلِقَتْ مِنْ یَمِینِهِ لَکَانَ لِلْأُنْثَى حَظٌّ کَحَظِّ الذَّکَرِ مِنَ الْمِیرَاثِ فَلِذَلِکَ صَارَ لِلْأُنْثَى سَهْمٌ وَ لِلذَّکَرِ سَهْمَانِ وَ شَهَادَةُ امْرَأَتَیْنِ مِثْلَ شَهَادَةِ رَجُلٍ وَاحِدٍ قَالَ فَمِنْ أَیْنَ خُلِقَتْ قَالَ مِنَ الطِّینَةِ الَّتِی فَضَلَتْ مِنْ ضِلْعِهِ الْأَیْسَر ...»طبق این حدیث، چرا زن باید حجاب داشته باشد؟ اگر میگویید برای اینکه مردها فاسد نشوند؛ جواب میدهیم. چرا برای حفظ مردان از فساد، زنها باید به زحمت بیفتند؟ جواب حقیقی را این حدیث نبوی داده. فرموده: حجاب بر زن واجب شد، چون حوّا از باطن آدم خلق شده. چرا طلاق به دست مرد است نه زن؟ جواب: چون حوّا از آدم خلق شده نه بالعکس. چرا اگر مردی زنی را کشت، قصاص نمیشود، بلکه دیه میدهد؟ جواب: چون حوّا از جزء آدم خلق شده نه از کلّش. چرا ارث مؤنث، نصف مذکر است؟ جواب: چون حوّا از یسار آدم خلق شد نه از یمینش. خوب این با این توجیهاتی که الان در زمینه های بالا وجود دارد زمین تا آسمان متفاوت است. توضیح چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: عنایت داشته باشید که این روایات نظر به حقایق تکوینی انسان‌ها اعم از زن و مرد دارد و می‌خواهد بفرماید دستورات تشریعی ریشه در حقایق تکوینی دارد ولی فهم فقرات آن کار مشکلی است و از امثال بنده برنمی‌آید. این حدیث رابطه‌ای بین وجوب حجاب زن با خلقت حوّا از باطن آدم برقرار می‌کند، آیا به این معنی است که باطنی‌بودن حوّا اقتضاء می کند که حجاب داشته باشد تا با حقیقت خود که باطن بودن است هماهنگ باشد؟ والله اعلم. موفق باشید
892

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی ببخشید استاد چند تا سوال داشتم که خواهشمندم راهنماییم کنید. من مدتها قبل با آثار شما آشنا شدم اما بدون توجه به سیر مطالعاتی شما هر زمان که احساس می کردم به موضوع خاص نیاز دارم با توجه به این احساس مقداری از کتاب شما یا سخنرانی شما را گوش میدادم.حال فکر می کنم اینکارم اشتباه بوده و نیاز به سیر مطالعاتی منسجم تر و مشخص تری دارم . بنابراین با توجه به اینکه من آثار شمارا تا حدودی خواندم آیا از دوباره و از ابتدا شروع کنم سیر مطالعاتی را یا سیر فرد دیگری را پیشنهاد می کنید؟ چه طور میتوان سیر و سلوک عرفانی را شروع کرد؟ 2-مشکل دیگر من اینست که متوجه نمیشوم چه زمانی دارم حرف لغو میزنم.یعنی از کجا میشه فهمید که نباید حرف زد مثلا وقتی با مادرم دارم حرف میزنم یا بادوستام احساس میکنم با حرف زدن بهشون نزدیک میشم و گاهی شادشون میکنم و از طرفی هم حس می کنم حرف لغو هست.یا اینکه وقتی بحث های سیاسی میشه.اگر امکانش هست یک میزان سنجش معرفی بفرمایید که من متوجه بشم. 3- مدتهاست سوالی برایم پیش آمده گاهی هنگامی که تازه میخوابم درحالتی که نه خواب هستم و نه بیدار یعنی محیط اطرافم را میبینم اما احساس می کنم ناظر بر بدنم هستم یعنی گویا بدنم را هم میبنم و احساسی دارم مثل اینکه روحم در حال خروج از بدنم است اما بعد از چندین با ر که به دستم فرمان میدهم حرکت میکند و گویا روح به بدن من برمیگردد که مرا اذیت می کند و گاهی حتی حالتی از هوشیاری را دارم که میخواهم سعی کنم مثلا بدون حرکت بدنم وسیله ای را که اطرافم هست حرکت دهم .نمیدانم دلیلش چیست و اینکه چه طور میتوان رها شد از اینحالت؟ ازاینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار بنده ی حقیر گذاشتید متشکرم.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: سیر مطالعاتی که در روی سایت هست را ملاحظه کنید هرکدام از مباحث را که کار نکرده‌اید کار کنید 2- همین مثال که زدید مثال خوبی است که وقتی هدف شما از حرف‌زدن ایجاد نزدیکی بیشتر است پس لغو نیست در هر مورد باید هدف ارزشمندی مدّ نظر شما باشد و نه مطرح‌کردن خود یا تحقیر رقیب. در امور سیاسی هر سخنی که منجر به تقویت نظام اسلامی و ولایت فقیه می‌شود لغو نیست. 3- اصل کار بد نیست و توجه به جنبه‌ی تجرد خودتان است ولی اولاً: مواظب باشید بدن خود را ضعیف نگه ندارید که موجب تقویت واهمه می‌شود. ثانیاً: خودتان را مشغول این احوالات نکنید، اگر خودش پیش آمد اشکال ندارد بعد از مدتی می‌رود. موفق باشید
24018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: با توجه به اینکه معلمان اصلی عالم ففط اهل بیت علیهم السلام هستند، سوالی برایم ایجاد شده است که چرا شغل روزانه برخی از ائمه، تعلیم و تربیت به روش مستقیمی که غالبا در اذهان عمومی جامعه فعلی است، نبوده است؟ یعنی چرا اهل بیت بعضا بجای تاسیس مدرسه و حوزه علمیه و کلاس و درس و بحث، به کشاورزی و غیره می پرداختند؟ در واقع اینطور به نظر می آید که بیشتر وقت مستقیم خود را صرف کشاورزی می کردند و ما بقی را در حاشیه به تعلیمات مستقیمی که در چارچوب های ذهنی ماست می پرداختند. سپاسگزارم از لطفتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حکومت در اختیار آن‌ها نبوده و خلفا مانع حضور فعّال ائمه«علیهم‌السلام» می‌شدند، آن حضرات سعی می‌کردند با عملِ خود راه را نشان دهند وگرنه در اندک‌فرصت مثل فرصتی که در دورانِ زوال بنی‌امیه برای حضرت باقر و حضرت صادق «علیهماالسلام» پیش آمد؛ ملاحظه کردید که توانستند ۴۰۰۰ شاگرد تربیت کنند. موفق باشید

20800
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: اخیرا سخنانی از حضرتعالی در نقد رئیس دولت نهم و دهم منتشر شده است. طبق این نقل، شما از وجود یک دوگانگی نظری بین رهبر انقلاب با رئیس جمهور سابق و بالتبع زاویه گرفتن ایشان از رهبر انقلاب سخن گفته اید و تاکید داشتید: «تا ایشان ذیل زعیم بود خیلی حکیم بود، آمد بیرون شروع به بچه بازی کرد.» حقیر در این زمینه دیدگاهی جزیی داشته و ممنون می شوم نظر خویش را در مورد این دیدگاه اعلام فرمایید؛ دوگانگی نظری بین رئیس دولت نهم و دهم با رهبر انقلاب امری است که مصادیق آن به وضوح دیده می شود. ریشه این دوگانگی، الزاما در شکاف «حق-باطل» نیست بلکه شکافی بین دوگانه «آرمان گرایی- واقع گرایی» است که نمونه های آن در برهه های مختلف عصر غیبت، بین ولی فقیه زمان و چهره های برجسته ای که برخی بعدا خود ولی فقیه شدند دیده می شود. پیش از اسلام نیز در عصر پیامبران اولوالعزم دیده می شود؛ از جمله دوگانگی نظری بین دو پیامبر خدا «موسی - خضر» است که در قرآن کریم به تفصیل به آن پرداخته شده است. نتیجه آنکه، دوگانگی «آرمان گرایی - واقع گرایی» امری غیر عادی نبوده و امروز این دوگانگی در موضوع مدنظر ما در قالب دوگانگی «عدالت - ولایت» بروز و ظهور یافته است. از حسن توجه حضرتعالی سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع حضرت خضر و حضرت موسی«علیهماالسلام» موضوع ِ حضور در دو ساحت است. ولی موضوع حضور ولیّ فقیه زمان با نظر به اصول کلی مدیریت جامعه و تحقق عدالت، مدّ نظر می‌باشد و بهترین نگاه آن است که متوجه شویم خداوند بر قلب زعیمِ زمانه، هدایت‌هایی را إعمال می‌کند که در پرتو آن هدایت‌ها جامعه به سعادت می‌رسد و مسئولان اجرایی در این موارد باید در پرتو رهنمودهای زعیم جامعه کارها را جلو ببرند، نه آن‌که عقل خود را در عرض عقل زعیم قرار دهند. در همین رابطه از حضرت رضا«علیه‌السلام» داریم: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‏ اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه ‏ى او را گشاده مى‏ گرداند. تا در مديريت خود كوچك‏ترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مى ‏شود كه در جواب‏گويى به هيچ نيازى در نمى‏ ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى ‏گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است. البته این بدین معنا نیست که آن ولیّ امر معصوم باید باشد، بلکه می‌فرمایند طوری او مورد تأیید الهی قرار می‌گیرد که از راهنماییِ جامعه ناتوان نخواهد بود. موفق باشید


[1] - تحف العقول، ص 443

19725
متن پرسش
با عرض سلام: فرمودید: «لازمه دینداری ، انجام یک نوع برنامه ریزی جهت نزدیکی به اهداف عالی روح و جهت دادن به آن است... با عمل بر طبق باور دینی است که روح انسان از حالت باالقوه به حالت باالفعل در می آید... {درغیراینصورت} از کل زندگی مأیوس خواهد شد و در نتیجه هر دم خود را به کاری مشغول می کند و پیرو آن فساد در شخصیت فرد جا باز می کند» سوالم این است اگه کسی برنامه ریزی علمی و عملی داشت ولی به آرامش نرسید (چون در همین جزوه به آرامش هم اشاره کردید)، و از کل زندگی مأیوس شد و هر دم خود را به کاری مشغول کرد و پیرو آن فساد در شخصیت فرد جا باز کرد، به عبارت ساده تر اگه یأس، ناشی از مسائل دیگه بود نه ناشی از نداشتن برنامه برای دینداری، نسبت خدا با این فرد چیه و خدا به عنوان مربی انسان ها چه برنامه و فکری برای این افراد داره که دوباره به حیاتشون امیدوار شن و هر لحظه برای فرار از سختی ِ «بودن» ، خودشون رو به کاری مشغول نکنن و پیرو آن فساد در شخصیتشان جا باز نکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور خدا به حکم «کنت کنزاً مخفیا فخلقت الخلق لکی أن اعرف» در مظاهر قابل ارتباط است چه در مظاهر افرادی مثل ائمه‌ی معصومین به حکم آن‌که فرمودند: «نحن واللّه اسماء الحسنی» تا آن‌چه باید در سیره‌ی آن‌ها بیابیم و آن شویم را، گم نکنیم، و چه در مظاهر تاریخی به حکم «کلّ یومٍ هو فی شأن»، تا میدان مسئولیتی که باید به عهده بگیریم را از دست ندهیم. عرایضی در جواب سؤال 19714 در رابطه با تولد تاریخی که در آن هستیم، شد. خوب است به آن سؤال سراسر شور و آن جواب پیرمردی با حوصله، نظر بفرمایید. در ضمن جواب سؤال شماره‌ی 19710 می‌تواند تفکری را به ما متذکر شود. موفق باشید

19584

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت ۱. کتابی در باب فلسفه ی هنر می شود معرفی بفرمایید؟ ۲. «الفكر حركة من المبادی - و من مبادی الی المرادی» طبق فرموده حکیم سبزواری سوالی پیش می اید اینکه: اگر انسان نتواند با رجوع به مبادی مجهولی را به معلوم تبدیل کند، آیا اساسا تفکری روی نداده است؟ یا این که می توان گفت تفکر روی داده؟ ۳. نظر شما راجع به کتب و اندیشه های جناب حجت الاسلام سید میرباقری (عضو اسبق فرهنگستان علوم قم) چیست؟ ۴. تفکر سید منیر الدین هاشمی را چگونه تفکری می دانید؟ ۵. آقای دکتر سید حسین نصر به نظر شما تفکرزا هستند و از آثارشان باید استفاده شود یا خیر؟ بخصوص برای طلاب منظورم هست. ۶. آقای بیژن عبدالکریمی شاگرد مرحوم فردید چطور؟ التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این مورد اطلاع دقیقی ندارم 2- در هر حال اگر مبادی مشخصی که همان یافتِ اولیه یا بدیهیات اولیه نباشد که مبنای فکر قرار گیرد، فکری به میان نمی‌آید. 3 و 4 - نگاه جناب آقای میرباقری و کلاً فرهنگستان از جهات نظر به ولایت امامان معصوم و عبور از غرب، نگاه خوبی است ولی در این‌که از حکمت صدرایی فاصله گرفته‌اند و چیزی به نام فلسفه‌ی شدن را که امر مبهمی است به میان آورده‌اند، افراد را به مشکل می‌اندازند. با این‌همه بنده شخصیت استاد میرباقری را شخصیت ارزشمندی می‌دانم و ارادت خود را به ایشان اعلام کرده‌ام 5- جناب آقای دکتر نصر در موضوع «حکمت خالده» حرف‌هایی دارند، اما در تحقق تمدن اسلامی راهِ ما از ایشان جدا است 6- عرایضی در مورد ضعف‌های تفکر آقای عبدالکریمی در جواب سؤال‌های شماره‌ی 18794 و 19201 شده است. خوب است به آن‌جا رجوع شود. موفق باشید

18255

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: لطفا راجع به این جمله توضیح دهید: «فرمایش امیر المؤمنین است که حیرت می‌کنم از جوانی که قدرت‌های جوانی در اوست و در خودش بین شیطان و خدا جنگ می شود و او طرف خدا را می‌گیرد.» این جمله را در تعریف ورع در جایی دیدم، یعنی چه بین خدا و شیطان جنگ می شود و مثلا من طرف خدا را می گیرم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در درون جوانان از یک طرف جذبه‌های فطری قرار دارد و از طرف دیگر امیال شهوانی. و چقدر زیباست که جوانان در عین امیال شهوانی که دستگیره‌ی شیطان است، به جذبه‌های فطری که الهامات الهی است رو می‌کنند. موفق باشید

16796

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد عزیز! می دانم وقت شما بسیار با ارزش است و شاید سوالم بی اهمیت باشد ولی برای من حیاتی است. من بنده ای گناهکار از بنده های خدا هستم که اسیر یک گناه شهوانی شده ام. هرچه تلاش می کنم نمی تونم ترک کنم. من حضرت علی (ع) را خیلی دوست دارم دلم می خواهد شیعه ایشان باشم ولی این گناهان نمی گذارد. چه کنم که اراده ام برای ترک گناه زیاد شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید بدانید که شهوات حرام، حقیقت بزرگی را از مقابل جان ما به حجاب می‌برد. لذا از توبه‌کردن غافل مباشید و اگر باز گرفتار گناه شدید از توبه‌کردن مأیوس نگردید. حضور در نماز جماعت و زیارت امام‌زاده‌ها و ائمه«علیهم‌السلام» کمک‌کارند. مطالعه‌ی کتاب ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست می‌تواند در تصمیم شما موثر باشد. موفق باشید

16280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر حضرت استاد طاهرزاده عزیز: بنده ماموریتی برای خودم تعیین کرده ام که قشر روشنفکر جامعه را با احساسات و استدلالات عقلی به سوی دین بکشانم و رفع سوء تفاهمات کنم. در این مسیر با دید دلسوزانه نسبت به جهل افراد آنها را از محبت خود آگاه می کنم و کار زشت شان را به حساب جهل شان می گذارم. ولو آنکه آن فرد به مقدسات توهین کرده باشد. آیا این روش صحیح است؟ و توصیه حضرتعالی در این باره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما چنین وظیفه‌ای را در هر شرایطی که پیش بیاید، داریم به همان معنایی که مقام معظم رهبری اخیراً بحث وظیفه‌ی تبیین را مطرح کرده‌اند. البته باید مواظب باشیم کار به جدال و خصومت کشیده نشود. موفق باشید

15975
متن پرسش
با عرض سلام: 1. آیا همه انبیا از مخلَصین بودند؟ 2. آیا شهدای انقلاب اسلامی بعد از شهادت در برزخ به کمال می رسند؟ 3. چه کنیم وظیفه مان را نسبت به رهبری عزیز ایفا کنیم؟ 4. در سوالات پاسخ داده شده اینطور برداشت کردم که فرموده اید نهایت ترقی و کمال و رشد انسان رسیدن به مقام احدیت است؟ آیا برداشت من درست است؟ پس مقام احدیت ذاتیه که در بعضی کتب نوشته شده برای کیست؟ مثلا انبیا ممکن است به آن برسند یا خیر؟ لطفا توضیح بدهید. همچنین از شما تشکر می کنم که با جواب گویی به سوالات و برگزاری جلسات و نوشتن کتاب ها برای رشد سطح معارف جوانان وقت می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نهایت مقام انسان، فنای فی اللّه است که در آن مقام، اراده‌ی انسان در اراده‌ی الهی فانی می‌شود. شاید واژه‌ی احدیت ذات واژه‌ی مناسبی جهت این مقام نباشد و مطلب را در ابهام ببرد. زیرا احدیت ذات مقام حضرت حق است. موفق باشید

15784

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد با توجه به این که در ادبار باید فقط به واجبات بسنده کرد و برای مستحبات نباید بر قلب فشار آورد حال اگر این ادبار در ماه رجب واقع شد چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رضایت کامل نسبت به قبض و ادباری که برای قلب پیش آمده، هرچه از دستتان آمد و قلبْ همراهی کرد انجام می‌دهیم. موفق باشید

13644

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد: درباره ظرفیت وجودی می خواستم بدونم. اینکه هر کس به مقدار ظرفیت وجودی بهرمند می شود یعنی چه؟ بالاخره خدا عین وجود است و از او جز وجود ساطع نمی شود و ممکنات هم که نبودند تا بگوییم خدا به هر ممکنی به اندازه ظرفیت وجودیش وجود می دهد این مسئله چگونه قابل حل است چون وقتی از اختلافات و ظلم ها پرسیده می شود اشاره به ظرفیت هر ممکن می شود خب مگه ظرفیت ها هم خدا خلق نکرده پس چرا محدودیت ها را به هر موجود نسبت می دهیم؟ مثلا چگونه می شود شخصی می شود امام حسین علیه السلام و شخصی یزید لعنت الله علیه؟ این ظرفیت هر کس چگونه تعیین می شود ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث امکان ذاتی موجودات و عین ثابته‌ی آن‌ها داریم که خداوند بر اساس امکان ذاتی مخلوقات با آن‌ها برخورد می‌کند و «امکان» ذاتیِ خود ممکن الوجود است که بحث آن هم در کتاب «عدل الهی» شهید مطهری آمده است و هم در قسمت آرشیو سؤالات این سایت تحت عنوان عین ثابته مباحثی مطرح شده. موفق باشید

نمایش چاپی