بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28942
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: با توجه به هتاکی اخیر روزنامه فرانسوی به پیامبر اعظم (ص) و واکنش رهبر انقلاب به این اتفاق سوالی که برای من پیش اومده اینه که آیا در کشوری با مشکلات شدید اقتصادی که مردم در رنج هستند و مسئولانی که فقط به فکر حزب خود و خانواده خود هستن. واکنش نسبت به این موضوع واجب تر نیست؟ (خب حالا واکنش نشون نمی دن احتمالا واجب نیست) اما در فضای مجازی صفحاتی با عنوان عدالت خواهی فعالیت می کنند و با مدرک دست مسئولان بی لیاقت، را رو می کنند. که در حال حاضر صفحه خود مقام معظم رهبری علیه عدالت خواهی موضع گیری می کند. موجی به نام عدالت خواهی شکل گرفته شده. گویا این نوع حرکت آقایان رو رنجور خاطر کرده است. که حمایت که هیچ حتی علیه این حرکت اقدام به نشر مطلب می کنند. آیا شما با حرکت عدالت خواهی که با مدرک و اسم افراد متخلف اقدام به افشاگری می کند مخالف هستید؟ و تحلیل شما از اقدامات (در مورد عدالت خواهی) پیچ های منتسب به حضرت آقا چیست؟با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه، کاری لازم و درستی است. باید سعی کرد به صورتی حکیمانه و با درک شرایط و امکانات موجود، قدم زد تا از شرایط تاریخ خود غفلت نکنیم. موفق باشید

28941
متن پرسش
باسمه تعالی محضر استاد گرانقدر: سلام علیکم. حقیقت این است که بدنه دستگاه های متولی فرهنگ در جمهوری اسلامی یا اساساً اعتقادی به فرهنگ توحیدی ندارند و یا علیرغم دغدغه و اعتقاد به فرهنگ ناب توحیدی، دچار حیرت و سرگشتگی هستند. امثال بنده نمونه ای از این بدنه هستم. به لطف خدا حدود ۱۰ سال است که با نظام فکری حضرتعالی مأنوس هستم، اما در حوزه فرهنگ پس از مطالعه و تفکر فراوان هنوز در حیرت هستیم که چه باید کرد؟ تا الان به این نتیجه رسیدیم که قبل از ورود به مسائل فرهنگی و اساساً برای کشف مسائل حقیقی فرهنگی و کشف راه حل آن، ابتدائاً باید ارکان و ستون های فرهنگ توحیدی و نیز ارکان تهدیدات فرهنگ توحیدی را کشف کنیم تا بتوانیم در گام بعد به راهکار حفظ ستون های فرهنگ توحیدی و راهکار مقابله با ارکان تهدیدات فرهنگی بپردازیم. به نظرمان رسید که مبنا را روایات ارکان ایمان، کفر، شک و نفاق به ویژه در اصول کافی قرار دهیم. گرچه روایات مربوطه خیلی سنگینه برای ما. اما آنقدر این روایات را بخوانیم و تکرار کنیم تا بعد از مدتی شاید چیزی در کاسه مان بیندازند. نظر حضرتعالی چیست؟ آیا این مسیر را برویم؟ استدعا دارم گِرایی به ما بدهید. چه بکنیم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر خوبی است ولی به نظر بنده اگر با رجوع به قرآن، ذیل تفسیر المیزان آن جدّیت را دنبال بفرمایید إن‌شاءالله نتیجه‌ی خوبی خواهید گرفت. موفق باشید

28940
متن پرسش
به نام خدا سلام استاد عزیز: ببخشید اینکه در مسیر خود سازی تلاش می‌کنیم با هوس های نفس مبارزه کنیم، در دوران بارداری اینکه می‌گویند هر آنچه مادر هوس می‌کند، نیاز جنین است آیا حقیقت دارد یا نتیجه وهم زنان قدیم است؟ آیا با هوس های دوران بارداری می‌توان مبارزه کرد و آسیبی به جنین نمی‌رسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست نباید از نیازهای طبیعی جنین که مورد رشد طبیعیِ آن می‌شود، کوتاهی کرد. موفق باشید

28939
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده محترم: می‌خواستم نظرتان را راجع به مطلب زیر بدانم موسوی, [۲۷.۰۸.۲۰ ۱۵:۱۲] *معنای دقیق کلمات عاشورا و تاسوعا چیست؟* اکثر قریب به اتفاق اهل لغت این تصور را داشته‌اند که چون عشر و عاشر از یک ریشه‌اند و واقعه کربلا هم در دهم ماه محرم اتفاق افتاده است پس عاشورا یعنی دهم محرم؛ و بر همین قیاس تاسوعا را نیز که با تسع و تاسع شباهت ظاهری دارند روز نهم ماه محرم گفته‌اند. اما این معنا به دلایل زیر اشتباه است: آیا واژه عاشورا برای دهم ماه‌ها دیگر نیز به کار می‌رود؟ مثلاً آیا شنیده شده است که کسی به دهم ماه رجب هم عاشورا گفته باشد؟ یا این مفهوم مختص دهم ماه محرم است؟ آیا اگر امام حسین (ع) مثلاً در یازدهم محرم شهید می‌شد، آنگاه تاسوعا با عاشورا عوض می‌شد و عاشورا واژه دیگری داشت؟ در ریاضی اعداد قاعده خود را دارند و هر قاعده‌ای که بر شمارش اعداد حکم کند بر سلسله اعداد هم حاکم خواهد بود. اعداد بر خلاف کلمات استثناپذیر نیستند؛ به طور مثال در کلام عرب اعداد این گونه شمارش می‌شوند: اول – ثانی - ثالث - رابع ... و یا اولاً – ثانیاً - ثالثاً - رابعاً و... چنان چه تاسوعا و عاشورا در زمره اعداد باشند باید قاعده‌پذیر باشند؛ یعنی باید بتوان بقیه اعداد را هم به همان سیاق تلفظ کرد؛ مثل تاسوعا – عاشورا – ثامونا – سابوعا-..، اما می‌بینیم که بقیه اعداد از این قاعده پیروی نمی‌کنند؛ لذا نمی‌توانیم دلیلی داشته باشیم که تاسوعا و عاشورا عدد هستند تا از قاعده شمارش پیروی کنند و این دو روز هیچ ربطی به اعداد ندارد بلکه معنای دیگری دارند. *عاشورا؛ روز معاشرت با امام(ع)* عشر به کسر عین و عشرت، به معنای معاشرت و مصاحبت است. معاشر به ضم میم یعنی مصاحب و عاشر اسم فاعل عشر است که خودش ثلاثی مجرد اسم مصدر عشرت است. خداوند می‌فرماید: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/۱۹) با زنان آن گونه که شایسته آنان است معاشرت کنید. عشیر یعنی همدم و رفیق؛ «وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر ُ» (حج/۱۳) چه بد دوستی انتخاب کرده‌اند و چه بد معاشر و رفیقی است. العاشور از ریشه عشر به کسی گفته می‌شود که معاشرت خصلت او باشد. العاشوراء جایی که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان می‌شود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه می‌کنند؛ و عاشورا مبالغه است از میل به معاشرت؛ *یعنی روزی که میل معاشرت و رفاقت با امام (ع) به شدت بالا می‌رود.* *تاسوعا؛ روزی برای وسعت ظرفیت* با خارج شدن عاشورا از سلسله اعداد، عدد بودن تاسوعا نیز مورد تردید قرار می‌گیرد و معنی نهم را از دست می‌دهد. اتسع به فتح الف یعنی گروه‌های ۹ نفره شدند. اما اتسع به کسر الف یعنی وسعت پیدا کرد - گشاد شد - فراخ گردید. اتساع یعنی گسترده شدن و گشاد شدن. بالا رفتن ظرفیت. اتساع شرائین؛ یعنی رگ‌ها گشاد شدند و ظرفیت شان برای عبور خون زیاد باشد. التاسوع چیزی که فراخی و گستردگی و ظرفیت اش زیاد باشد؛ و بالاخره التاسوعا یعنی جایی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایجاد کرد؛ و تاسوعا این معنی را پیدا می‌کند: *روزی که ظرفیت بالا می‌رود و در سینه‌ها فراخی ایجاد می‌شود و به جای تنگی، وسعت می‌یابد.* *این دو نام از ابداعات امام سجاد (علیه‌السلام) است* و اگر در بعضی از روایات از پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) از عاشورا گفته شده است، * اکثرا جعلیات بنی‌امیه برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین (علیه السلام) است،* اما در مورد تاسوعا تقریباً نداریم که قبلاً از امام سجاد (علیه السلام) لغت تاسوعا به کار برده شده باشد و این معنا از عاشورا و تاسوعا خیلی عاشقانه است. این مطلب از شخصی است به نام مستعار عبدالله مستحسن
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم وقتی سال‌ها پیش نگاه جناب استاد مستحسن را دیدم، آن نگاه را نگاه ارزشمندی یافتم و به نظر بنده نباید از آن نگاه، سرسری گذشت تا تاسوعا و عاشورا معنای باطنی خود را برایمان بگشاید. موفق باشید

28938
متن پرسش
مثل همیشه ممنونم از پاسختان، نمی‌خواهم بهانه بیاورم، اما تا مربی نباشد روح غفلت زده ما بیدار نمی شود، مذکّر می خواهیم تا داد بزند سرمان و ما را بیدار کند. مجالست با بندگان صالح خدا باعث بیداری ما می شود، و ما نیازمند به مجالست با آن‌ها هستیم. باید نزد بندگان صالح خدا برویم، رفتارشان را ببینیم و به گفتارشان و مواعظ اون‌ها عمل کنیم، تا نشاط معنوی پیدا کنیم، آن‌ها اطبای روح هستند که بسیار کمیابند، البته جوینده یابنده هستش، و خدا طبیب روحم را به من نشان داده، و قصه تلخیست که از او دور مانده ام. سوال شما: با سلام و ادب و آرزوی قبولی عزاداریهایتان با قلبی غم زده باید بگویم: متاسفانه فعلا در هجرت به اصفهان شکست خوردم، امیدوارم از دعا و توجه خیر شما از این راه دور محروم نمانم. اگر دهان به ذکر دلایل پیش آمده و بهانه ها باز کنم، خبر از لنگی پای ارادت ماست، لذا فعلا سکوت را بر تکلم ترجیح می‌دهم. نمی‌دانم اینطور سازوکاری دارید یا نه، ولی اگر برایتان مقدور بود، برایم نسخه های خصوصی ارسال کنید، تا مرتبا تحت تعلیم و تربیت نفس شما باشم. امیدوارم هرچه زودتر زیارتتان کنم. ببخشید از اینکه وقتتان را گرفتم. خدانگهدار. پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله آن‌چنان راه‌های رجوع به حضرت حق در هر کوی و برزن گشوده شده است که کافی است در مسیر محبت به حق و ترک خودخواهی و غمِ مردم خوردن، را مدّ نظر قرار دهید و آنچه پیش می‌‌آید را بهشت خود بدانید. موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وجود استاد یعنی گشوده شدن جهانی که با حضور در آن جهان، همه‌ی مناسبات شکل خاص خود را به خود می‌گیرد و این‌جا است که وقتی شخصیت‌هایی مثل حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مقابل انسان به ظهور آید، حضرت آیت اللّه بهجت«رحمت‌اللّه‌علیه» می‌توانند بفرمایند «علم تو استاد توست». زیرا در این شرایط، معارف الهیه با نظر به جهانی که حضرت امام در مقابل ما گشوده‌اند، مناسبات خاص خود را به ظهور می‌آورند. موفق باشید

28936
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: با آن بینش و آینده نگری و آن احاطه فوق العاده امام (ره) خصوصا در مسائل سیاسی، چگونه ممکن است امام (ره) با نماز جمعه که رکن رکین انقلاب است مخالف باشد اما علامه طهرانی (ره) ایشان را روشن سازد و موافق کند و امام دست از مخالفت بردارد؟ سوال حقیر صرفا جزیی نیست بلکه بسیار بسیار سوال مهمی است، لازم است جایگاه علامه طهرانی در انقلاب روشن شود، اینکه این شبهه عظیم هنوز وجود دارد که این علامه طهرانی بودند که هسته اولیه حکومت اسلامی را ایجاد کردند و بعد امام رو هم پیشوا فرمودند و بعدشم هم موارد خطای امام (ره) را اصلاح کنند، این شبهه بسیار خطرناک است، این صدق و صفا و اعتماد مردم به امام و رهبری را از دست می دهد، چرا که ملت چهل سال زیر بیرق امام خمینی سینه بزنند و کاشف به عمل بیاید مطلب جور دیگری است، خب چرا آقا زاده های ایشان صریحا این مطلب را حلاجی نکرده و منقح ننمودند؟ این مبحث اصلا ربطی به مشورت گرفتن امام از علامه طهرانی و از الله بهجت و بها الدینی و دیگر بزرگان نیست، بلکه جنبه هدایت دارد یعنی علامه طهرانی امام را هدایت می کرد، مشکل اینجاست. با این وجود یقینا مجلس خبرگان که مرکب از اعاظم فقها است به خطا رفته که چرا بعد از رحلت امام، فردی مثل علامه طهرانی را که خود امام را هم هدایت می کردند را برای رهبری کشف و انتخاب ننموده بلکه رفتند سراق آقای خامنه ای؟ یا به عنوان مثال در زمان حیات امام (ره) چگونه ممکن است اهم مطالب حکومت مثل نماز جمعه را امام مخالف باشد اما علامه طهرانی توجیهشان کند؟ آیا کسی که نمی داند نماز جمعه برای یک ملت لازم است یا خیر لیاقت رهبری اجتماع را دارد؟ یعنی امام (ره) به این بلوغ سیاسی نرسیده بودند که نماز جمعه را لازم بدانند؟ خواهشا خواهشا لطف بفزمایید منت بگذارید جواب این شبهه را عنایت کنید تا منقح شود و جسارتا صرفا به این که مثلا علامه طهرانی از امام دفاع می کرد و تایید می کرد و غیره اکتفا نفرمایید بلکه لازم است برای رفع این شبه قضیه منتقح شود با سند و مدرک با سپاس بسیار و با تشکر از لطفتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر «تحریر الوسیله» را مطالعه فرمایید که زمانی نوشته شده که هیچ نوع ارتباطی بین حضرت امام و آیت اللّه طهرانی نبوده؛ متوجه خواهید شد که قضیه چیز دیگری است. هم‌چنانکه عرض شد آیت اللّه طهرانی خود را در حدّ گرد پای امام هم حساب نمی‌کردند و حقیقتاً اصلاً نباید بنا به فرمایش آیت اللّه اراکی، بعد از معصوم کسی را با حضرت امام مقایسه کرد. آری! توصیه‌کردن یا به اصطلاح، نصیحة الملوک کار خوبی است همچنان‌که صعصعه به جناب امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» نصیحت می‌کرد و خود حضرت نیز به صعصعه می‌فرمودند: «عِظنی». ولی این به این معنا نیست که نتیجه بگیریم جناب صعصعه باید در مقام ولایت باشد! موفق باشید

28935
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: ببخشید استاد در کانال، شما به خانمی که پرسیده بود وکالت را دنبال کند یا رها کند گفته بودید که وکالت را دنبال کند و فرموده بودید که جامعه فعلی بسیار به حضور زنان در هر عرصه ای نیازمند است. من هم دختری هستم که از دوران دانش آموزی ام تا الان که دانشجوی رشته ریاضیات هستم، خیلی به درس ریاضی علاقه داشته ام و طبق تأکیدی که رهبری این چند سال به علوم پایه و خصوصا ریاضی داشته اند که در آینده شدیداً به این علم نیاز پیدا خواهیم کرد، مصمم تر آن را دنبال کرده ام، اما سوالم این است که به نظر شما در مبحثی مثل ریاضی هم، همانگونه که وکالت را تاکید می‌کرده اید، نیازی به حضور زن هست یا نه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! به‌خصوص که رشته‌ی ریاضی از علوم پایه است. موفق باشید

28934
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: در جزوه نتایج نهضت کربلا در سطوح مختلف در یک واقعه تاریخی آورده اید که زمانی که عبید الله بن زیاد به عیادت آن شخص بیمار می آیند، قرار است که جناب مسلم پشت پرده پنهان شده و او را به قتل برساند بعد یادش می آید که به قول پیامبر (ص) ترور و غافلگیری در اسلام حرام است. و از این کار منصرف می شود. این واقعه رو با حرکت شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام چگونه جمع بندی کنیم؟ یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این‌طور که مرحوم شهید مهدی عراقی می‌فرمودند مرحوم نوّاب از علمای نجف اجازه می‌گیرند. موفق باشید

28929
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت استاد در فرمایشاتی که به بعضی ها داشتید که شامل بعضی از دستورات عملی بود از قبیل آیه الکرسی و ...، کل آیات آیه الکرسی را مدنظرتان است یا فقط آیه اول؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت الکرسی فقط به آیه‌ی اول گفته می‌شود و در مورد روایت فوق، منظور آیه‌ی اول است. ولی آیت اللّه قاضی به شاگردان‌شان توصیه کرده بودند هر سه آیه را بخوانند. موفق باشید

28928
متن پرسش
سلام: استاد جان در پاسخ سوال ۲۸۸۶۶ اشاره به سوال سوال کننده ۲۸۸۶۵ کردید، در عرایض قبلی ام عرض کردم که انسان باید به همه ی ابعاد بپردازد، خب اگر اینطور که می فرمایید است، داریم که بعضی ها با اینکه اهل تفکر هستند ولی هیئت می روند اشک ندارند، حال نه فقط عدم اشک بلکه در ابعاد دیگر هم دچار ضعف هستند، به نظر می رسد اصل باید طاعت باشد، اگر طاعت اصل باشد ابعاد مختلف انسان ظهور می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

28927
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در پاسخ 28909 به یکی از عزیزان تفسیر سوره نور را پیشنهاد فرمودید، بین گفتار ها تفسیر سوره نور را ندیدم. آیا فایل صوتی یا کتابی از طرف مجموعه شما در این رابطه هست؟ یا حداقل فقط در مورد آیه 35 سوره نور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سوره‌ی نور تماماً بحث شده است. در این مورد می‌توانید جهت دریافت صوت مباحث با حاج آقا نظری به شماره‌ی 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید

28926
متن پرسش
من از ایشون یه خواهش دارم در جلساتشون درباره رفتار اسلامی مادر شوهر با پسرش بعد از ازدواج صحبت کنن. آیا اینکه مادری هر روز به پسرش زنگ بزنه که بیا پیش من تا ۱۰ شب بمون زنتم تو خونه تنها باشه این زن رفتارش درسته یا میخواد بین پسر و عروسش اختلاف بندازه خواهش می‌کنم این مسئله رو مطرح کنن. اینم بگم که این عروس نه به ایشون بی احترامی کرده و نه مانع رفتن پسر شده فقط افراط در این مسئله مشکل ساز شده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی که مطرح می‌شود آن‌طور نیست که به این موارد جزیی ورود کنیم. خود افراد باید از آن مباحث کلی، وظایف جزیی خود را تشخیص دهند. موفق باشید

28925
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت شما استاد ارجمند: ان شاءالله امسال بنده قصد دارم که در کنکور دکتری شرکت کنم و ادامه تحصیل بدهم؛ ولی از این بابت بسیار می‌ترسم که اگر در این مقطع پذیرفته شوم و مشغول و درگیر دروس و مباحث این مقطع بشوم، نکند خدایی نکرده، آن حس خداجویی و درواقع آن میل و شوق و توفیق در عبادات از بنده سلب شود. چرا که اولا رشته بنده رشته ای غیر دینی است (ریاضی محض، گرایش هندسه) که فعالیت در این رشته مستلزم صرف زمان زیادی از شبانه روز به کارهای عمیق ذهنی و فکری (و البته غیر الهی) می باشد، از طرفی بحمدلله و با توفیق و عنایات خدای سبحان و ائمه معصومین علیهم السلام، الان حدود یکسال می‌شود که بنده عاصی، کمی به خودم آمدم و خصوصا از طریق مطالعه در احوال و آثار عرفای واصل به ویژه حضرت علامه طهرانی (ره)، همچنین با مطالعه کتاب شریف «لقاءالله» جناب میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره) حس کردم که باید حرکتی در راستای تهذیب نفس و حرکت به سوی آنچه که حضرت حق می‌پسندد انجام دهم و باز هم به لطف خداوند متعال، تا حدودی توفیق پیدا شد که گامهای کوچکی برداشته شود...] لذا فقط از این بابت می‌ترسم که یک وقت نکند که شیاطین و نفس امّاره، از طریق مشغول کردنم به این مادیات و کثرات و دروس غیر الهی، مرا از راه به در کنند و خدایی نکرده نه تنها سِیر بنده متوقف شود، بلکه عقب گرد هم کند. الان چند روزی هست که تردید دارم و دو دل هستم که آیا ادامه تحصیل بدهم، یا اینکه به کاری ساده تر مشغول شوم تا ذهن بنده را خیلی درگیر نکند؟ (بسیار متشکرم از وقتی که می‌گذارید و پاسخ های راهگشایی که می فرمایید.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خودتان دارد که خود را چون اقیانوسی بدانید که در جهان جدید با هویت  دینی- اسلامی حاضر می‌شوید و لذا اقیانوسی خواهد بود که هرچند بعضی رودهای گِل‌آلود به آن وارد شوند، آن را گِل‌آلود نمی‌کنند. موفق باشید

28923
متن پرسش
سلام علیکم: اخیرا آیت الله سید محمد مهدی میرباقری توصیه ای به طلاب در بابت مراقبت در مطالعه علوم انسانی غربی ویژه فلسفه غرب داشتند که متاسفانه مورد سوء استفاده یکی از سایتهایی که پیش از این هم اساتید و فعالان انقلابی را ترور شخصیت و تخریب می‌کرد واقع گرفت و سعی در موج سازی ضد آیت الله میرباقری کردند. اما فارغ از آن موج سازی هایی که سایت های معلوم الحال درباره این بیانات کرده اند، شما هم با توجه به نظراتی که در این باب داشتید نکاتی را بفرمایید. این متن اصلی بیانات ایت الله میرباقری هست که کانال ایشان منتشر کرد: «من یک هشدار جدی می‌دهم نسبت به این انبوه‌خوانی‌هایی که از علوم انسانی و اجتماعی مدرن در حوزه دارد اتفاق می‌افتد‌. اینها کتبی هستند که انسان تا فرقان ندارد نباید سراغشان برود. بله، اگر کسی جزو عبادالله شد و نورانی به نور هدایت الهی شد و فرقان داشت، می‌تواند سراغشان برود «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» تا به آنجا نرسیدی، «فَلْيَنْظُرِ اَلْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ»؛ آدم باید به طعام خودش نگاه کند؛ در معنای این آیه فرمود: «عِلْمُهُ اَلَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُهُ». علمتان را ببینید از چه کسی می‌گیرید. این نکته را من جدی می‌گویم. این کسانی که فیلسوفان دوره مدرن که دست به بدنشان بزنی باید بروی آب بکشی، این نجاست مال روحشان است که به بدن سرایت کرده است. روح کافر نجس است که جسمش نجس می‌شود. قرآن به ما گفته است این‌قدر فاصله‌گذاری کنید. حال اگر من بدون اینکه جهاز هاضمۀ خودم هم تقویت کرده باشم که بتواند آن اطلاعات را تصفیه کند، انبوهی از آن اطلاعات آنها را در جهاز هاضمه خودم ببرم، طبیعی است که مسموم می‌شوم. این انبوه‌خوانی که به‌خصوص جوانان عزیز ما، و گاهی طلبه‌های جوان ما، انجام می‌دهند، با فرقان، خیلی خوب است و آدم می‌داند دارد چه کار می‌کند. اما اگر بخوانیم تا ببینیم که حق کجاست، این اولِ خطاست. آنها حق و باطل را با هم قاطی کرده‌اند و قاطی کردنش اینطوری است که «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ». اگر فرقان نباشد، یک‌موقعی خدای‌نکرده ما در دهه‌های آینده تبدیل می‌شویم به یک فضلایی که ابزار عرفی‌سازی دین می‌شویم و دین را به نفع مفاهیم عرفی و به نفع مفاهیم مدرن و به نفع علوم مادی تغییر می‌دهیم و ابزار این کار می‌شویم. البته حتماً حوزه‌ها مکلف‌اند که بر این علوم، مُشرف بشوند و سخن دین را نسبت به آنها بفهمند و ارائه کنند؛ اصلاً این‌طوری،جامعه‌سازی و جامعه‌پردازی می‌شود؛ اصلاً مسئله امروز ما این است. ولی این کار یک قواعدی دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ایشان احترام قائل هستم، ولی به هر حال ایشان به‌کلّی فلسفه را نفی می‌کنند چه فلسفه‌ی اسلامی و چه غیر اسلامی. در حالی‌که حضرت امام و مقام معظم رهبری حرف دیگری دارند. تصور این‌که فیلسوفان غربی نجس هستند و کتاب‌های آن‌ها کتب ضالّه می‌باشند؛ برای بنده خیلی عجیب است! ولی در هر حال توصیه‌ی بنده آن است که طلاب تا فلسفه‌ی اسلامی را نچشیده‌اند، سراغ فلسفه‌ی غرب نروند. موفق باشید

28922
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد محترم: ممنون می شوم اجمالا جایگاه علامه طهرانی (ره) را در شکل گیری و تداوم انقلاب بفرمایید؟ آیا طرح اولیه انقلاب اسلامی را ایشان دادند؟ در پاره ای از موارد و خاطرات بحث مشورت ایشان به امام (ره) نیست بلکه بحث حالت نشان دادن راه و هدایت امام (ره) و هدایت انقلاب است که گمان میرود هادی انقلاب ایشان بودند، ممنون می‌شون توضیح بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً  اگر از مرحوم علامه طهرانی در رابطه با حضرت امام سؤال می‌شد؛ ایشان اقرار می‌کردند که حضرت امام خمینی بالاتر از این حرف‌ها هستند که کسی را با ایشان مقایسه کنند. موفق باشید

28920
متن پرسش
با سلام: ضمن عرض خدا قوت به شما می خواستم بدانم صفت خالق بودن برای انسان هم مصداق دارد. در مباحثه ای طرف مقابل مدعی شد که «علم الادم الاسما کلها» همه اسما نیست مثل اسم خالق بودن که مخصوص خداوند است. مثل صفت کبر و ... در کل برایم پارادوکس ایجاد شد. ممنون می‌شوم اگر راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی فرمود همه‌ی اسماء را به آدم تعلیم دادیم؛ تا می‌توانیم نباید استثنا قائل شویم. آری! ما در حدّ خود خالقِ صور ذهنی خود می‌باشیم. یا کبر به معنای کبریایی برای انسان‌های بزرگی مثل حضرت امام پیش می‌آید. موفق باشید

28918
متن پرسش
سلام علیکم: رابطه استعمار نو و تفکر چیست و آیا استعمار نو بدنبال تعطیلی فکر است و اینکه ما پاسخگوی مباحث اجتماعی جامعه اسلامی با تفکر در مبانی مان و تعمق نداشته باشیم و به تعبیر مرحوم آیت الله حائری، تعطیلی فکر هدف استعمار نو است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر به معنای درک حقایق قدسی جهت حضور در جهان و قدسی‌کردن جهان و زندگی است و استعمار نو به بهانه‌ی هویت فرهنگی دادن به جوامع، جوامع را از خرد دینی و قومی خودشان که مأوای تاریخیِ آن‌ها به حساب می‌آید، محروم می‌کند. موفق باشید

28917
متن پرسش
سلام علیکم: آیا با توجه به اینکه مقوله تهاجم فرهنگی اساسا تغییر سبک زندگی بصورت شبکه ای است می‌توان گفت آنگاه که در دوره سازندگی و با روندهایی که توسعه گرایی و لیبرالیزم اقتصادی را شروع کرد پیوستش لیبرالیزم فرهنگی و توسعه سیاسی مدرن در دوره اصلاحات بود و اینها بصورت یک پیوست و چرخه و منظومه است که اگر لیبرالیزم و توسعه اقتصادی را بپذیریم، بتدریج لیبرالیزم فرهنگی و توسعه سیاسی مدرن هم به دنبالش می آید تا حدی‌که گفته شود باید از اسلام انقلابی گذار کنیم و حتی از ولایت فقیه دست بکشیم یا محدودش کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً همین‌طور است. ما فعلاً در حال هزینه‌دادن آن غفلت هستیم و عملاً ناخواسته در حاشیه‌ی دنیای مدرن قرار گرفتیم هرچند از نظر سیاسی بحمدللّه جهان ما جهان بیرون از دنیای مدرن است. آنچه شدیداً بنده را امیدوار می کند روحیه‌ی توحیدی و سعه‌ی صدری است که در ذات انقلاب اسلامی نهفته است که می‌تواند همه‌ی عالم را از آن خود کند و استکبار را از جهان بیرون نماید که البته این بحث، عرضِ عریضی دارد و اگر نتوانیم درست موضوع را تبیین کنیم، ما را به یک خوش‌باوری متهم می‌کنند. شاید در سلسله بحث‌های «انقلاب اسلامی، طلوعی بین دو جهان» که در «خانه‌ی طلاب» بحث می‌شود بتوان موضوع را تا حدّی روشن نمود و معنای حضور در آینده به شکل حقیقی خود تبیین شود.

ما خواستیم در این تاریخ با انقلاب اسلامی وارد جهانی شویم که جهان سیطره‌ی فرهنگ غرب نباشد، ولی بالاخره ناخودآگاه خود را در حاشیه‌ی جهان مدرن یافتیم. فعلاً به دنبال مقصر نمی‌گردیم و بر این هم تأکید نمی‌کنم که ظرفیت آن را داشتیم که در جهانی حاضر شویم که جهان سیطره‌ی غرب نبود. ولی هرچه هست فعلاً این‌جا هستیم که از جهاتی - و نه در همه‌ی جهات- در حاشیه‌ی جهان مدرن هستیم و نیازمند نوعی بازخوانی هستیم که فعلاً در این تاریخ که تاریخ ابتدای انقلاب و آن آمادگی نیست، چه باید باشیم و چه باید بکنیم که با خود نوعی احساس بودن داشته باشیم، بودنی که از خودمان باشیم و احساسِ «حق‌الیقینی» را کم و زیاد در خود احساس کنیم که در این زمانه گویا این تنها معنای بودنی است که می‌توانیم خود را بپذیریم.

آری! همان‌طور که انقلاب اسلامی همچون موجودی زنده مراحلی را به سوی بلوغ دارد، نسبت ما نیز با این ودیعه‌ی الهی مناسب حضور تاریخی‌اش در مراحل گوناگون به یک معنا متفاوت می‌شود - بدون انکار اصلِ وجود تاریخی‌اش- در این رابطه می‌توانم بفهمم چرا می‌فرمایید بنده در حال تنقیح مبانی خود در رابطه با نحوه‌ی رجوع به تفکر غربی هستم از آن جهت که وسعت توحیدی انقلاب اسلامی حالت اقیانوسی به خود گرفته که به یک معنا می‌فهمیم چگونه می‌توان دغدغه‌های کانت و هگل و هایدگر را در مواجهه با تاریخ مدرن درک کرد، بدون آن‌که از بستر تاریخی خود غافل گشت و از خودِ اسلامی- ایرانیِ خود در جای دیگر حاضر شد. ولی از این هم نباید ترسید که برای حاضرشدن در جهانی که انقلاب اسلامی بنا دارد در آن حاضر شود تا عقیم نماند، نمی‌توان از شناگری در اقیانوس ترسید. آری! آن‌هایی که آمادگی چنین حضوری را ندارند نباید وارد شوند و به نظر می‌آید عرفان و حکمت اسلامی در کنار فهم قرآن به قرائت علامه‌ی طباطبایی «رحمة‌اللّه‌علیه»، شرط چنین حضوری است وگرنه این آتش نمرودی به گلستان تبدیل نمی‌شود تا فرهنگ انقلاب اسلامی را جهانی کند و تنها در محدوده‌ی حضور سیاسی در مقابل استکبار که آن هم امر مبارکی است، باز می‌ایستیم و معنای دعوت گورباچف را که حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» او را به ملاصدرا و ابن‌عربی دعوت کردند، در نطفه می‌ماند.

موفق باشید

28916
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: با توجه به تفسیر آیه ۴ سوره ممتحنه که این هفته فرمودید دشمنی با دشمنان خدا و انسانیت در این برحه باید مصداق های مختلف داشته باشد. مثل زمان آیت الله مدرس که ایشان رضاخان رو مصداق این دشمنی می دونند. با توجه به آیه ۴ که اول بحث بیزاری مطرح میشه و بعد بحث بغض، جایگاه فرقه شیرازی ها را چگونه تعریف کنیم؟ از طرفی مجلس روضه اباعبدالله می گیرند و از طرفی در پایان مجلس مقام رهبری و دیگر علما رو سب و لعن می کنند. و همانطور که در تفسیر آیه ۴ سوره احزاب متن پیام رهبری در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۸۸ رو قرائت کردید که ایشان فرمودند: کسانی که به بهانه مذهب ندای تفرقه بین شیعه و سنی را سر می دهند و می خواهند وحدت ملی را به هم بزنند، چه شیعه باشند و چه سنی مزدور دشمن هستند. ----- حال اینها مصداق دشمن خدا و انسانیت قرار می گیرند که ما بخواهیم نسبت به اینها بیزار باشیم و یا بغض داشته باشیم. اینجا دیگر بحث افرادی نیست که در جمهوری اسلامی تحت تاثیر فشار اقتصادی و جو رسانه ای ضد انقلاب و شبکه های ماهواره ای قرار گرفته و از روی عصبانیت یه بد و بیراهی هم می گویند ولی در عقیده اینگونه نیستند. اما بحث افراد این فرقه دیگه فراتر از این حرف هاست و یه بحث اعتقادی هست ببخشید وقتتون رو گرفتم. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم سران این جریان بازیچه‌ی دشمن‌اند و حکم دشمن را دارند با بیزاری کامل از اعمال آن‌ها به همان معنایی که آیه‌ی ۴ سوره‌ی ممتحنه متذکر آن است. موفق باشید

28914
متن پرسش
سلام استاد گرامی: در جلسه ی تفسیر روز شنبه در تفسیر آیه ۵ سوره ممتحنه گفتید که ما در اسوه قرار دادن حضرت ابراهیم (ع) یک چیز را نباید مورد نظر قرار بدهیم و آن این است که نسبت به آن ها (دشمنان خدا و انسانیت) هیچ گونه دلسوزی نداشته باشیم. یعنی این که برای کسانی که در این جریان گرفتارند و قدرت تفکر را از آن ها گرفته شده است (مانند کسانی که در درون جریان غرب فکر خود را از دست داده اند و در این جریان گرفتارند) جامعه اسلامی برنامه ای برای هدایت آن ها نداشته باشد؟ و مگر قصد حضرت ابراهیم (ع) از دادن وعده استغفار و بخشش به عمویش به شرط آوردن ایمان هدایت نبوده است؟ تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً در ذهن ندارم که چنین چیزی عرض شده باشد. آن قسمت از آیه استثناء است که حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» به اصطلاح پدر خود که گرفتار شرک است؛ وعده‌ی استغفار می‌دهند. آیه‌ی مذکور این مورد را به عنوان این‌که حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» اسوه‌ی ما باشند، استثناء می‌کنند. موفق باشید

28913
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: استاد نظرتون در مورد شان خانوادگی چیست؟ اعضای خانواده من وضعیت مالی خوبی دارن و داری زندگی نسبتا تجملاتی هستند و همچنین خانواده همسرم که وضعیت مالی خوب و مرفه می‌باشند ولی استاد همسر من با وجود شغل رسمی و حقوق خوب و همچنین اینکه چند سال هست شاگرد شما هستند عقیدشون براین هست که ما باید زندگی ساده ای داشته باشیم چون ایشون نسبتا کتابهای شما رو درس میدن و خودم هم طلبه هستم.ن ظرشون اینه که نباید مورد توجه مردم قرار بگیریم و حرف و عمل یکی باشد. ولی استاد من واقعا در برابر خانواده خودم و همسرم خجالت می‌کشم. آخه داشتن وسایل جزیی خانواده چه ربطی به تجملات و مردم داره؟ چرا باید سر خرید هر وسیله ای برای زندگی اینقدر جر و بحث و دعوا باشه. من نه از ایشون میخوام برن دنبال شغل دوم و نه اینکه قرض بگیرن نه قسطی وسیله ای رو خریداری کنن و نه کاری می‌کنم که واقعا خجالت بکشن، بلکه خودم با هزینه خودم میخوام مثلا تلوزیون بگیرم که قدیمی شده و نسبتا خراب هست. چرا اینقدر سختگیری؟ چه اشکالی داره مثلا بعد از ۱۳ سال زندگی یه مقدار از وسایل که واقعا درب و داغون شدن عوض بشه. از دیدگاه آقایون هیچ وقت هیچ چیز خراب نیست ولی خوب خانمها این طرز فکر رو ندارن و بر اساس ذلتشون خرید کردن باعث خوشحالیشون میشه، من به ایشون میگم نه تجملات و نه افراط گرایی ولی تا یه حدی باید باشیم که مورد تمسخر قرار نگیریم و یا اینقدر روحمون اذیت نشه به خاطر دنیا. لطفا راهنمایی بفرماید. هرچند میدونم که سوالم کاملا سوال دنیایی هست نه برای رسیدن به حقیقت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ایشان سلام برسانید و بگویید تا جایی که حرامی صورت نگیرد، امور خانه و مدیریت آن باید به دست خانم خانه باشد. در خبر داریم که جناب رباب، آن‌چنان خانه‌ی خود را تنظیم کرده بود که بعضاً از حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» سؤال کردند و حضرت فرمودند به سلیقه‌ی خودش در حدّ امکاناتی که در اختیار داشته، عمل کرده و حضرت امام خمینی نیز در همین اندازه‌ها میدان عمل را به همسر خود می‌دادند. نکاتی در کانال https://eitaa.com/ololalbaabtarbeiat هست که می‌توانید به آن رجوع کنید. موفق باشید

28912
متن پرسش
سلام و عرض ادب: در مورد مبحث فصوص الحکم: برخی که آشنایی با مباحث حضرتعالی را ندارند و فقط مباحث عرفانی فلسفی را به حد مطلوبی کار کرده اند که بتوانند وارد فصوص بشوند، آیا این افراد بهتر نیست که برای اینکه یک عرفانی گوشه گیر و به دور از اجتماع و انقلاب برای خود خدایی ناکرده بسازند، حداقل سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) هم به ایشان پیشنهاد شود، تا با حضور در این تاریخ و نوع سلوک این تاریخ هم آشنا شوند، و سپس رجوع به فصوص داشته باشند؟ آیا چنین چیزی صلاح است برای برخی افراد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر به جایی است. اتفاقاً وقتی بنده مباحث «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» را تدوین می‌نمودم، همواره در ذهن بنده این نکته بود که با دنبال‌کردن مطالب آن کتاب، رفقا بهتر می‌توانند با موضوعات مطرح‌شده در کتاب «فصوص» همراه شوند. همچنان‌که قبل از همه، حداقل باید مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح کتاب «معاد» را دنبال کرده باشند. موفق باشید   

28911
متن پرسش
سلام استاد: استاد من خیلی سعی در خودسازی و خلوت دارم و حقیقتا حال خوبی دارم خدا رو شکر. اما گاهی دوست دارم دوستانم رو ببینم برای تنوع و کسل نشدن. ولی پیش دوستان رفتن همانا و دل از دست دادن همانا. حرف زدن و پیش دیگران بودن شدیدا احوالاتم رو بهم میریزه، پیش دوستان بودن بدون حرف زدن نمیشه، اصلا استاد هر کاری جز عبادت و خلوت و کتاب و صوت های شما آرامشم رو میگیره، ولی می‌ترسم اگه گاهی گشت و گزار نرم و تنوع ندم دلزده بشم. ولی این هم من رو خراب میکنه، چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با وسعت‌دادنِ توحید خود، در این موارد هم با هویت توحیدی حاضر شد و لذا قصه‌ی دست در کار و دل با یار، جاری باشد. موفق باشید

28910
متن پرسش
سلام: حديث «إبار» مستمسک روشننفکران دینی شده است تا به جدایی علم دین از علم آخرت برسند. چون حضرت به اصحابش فرموده‌اند شما به مصالح دنیا از من اعلمید! این حدیث در منابع اهل سنت آمده است ولی تأیید ابن عربی و ذکر آن در فصوص الحکم موجب شده علمای شیعی مثل علامه حسن زاده آن را قبول کنند! هرچند آیت الله جوادی از مضمون آن انتقاد کرده اند. توقع بود در شرح فصوص بیشتر این مسئله تبیین می شد. در این کتاب می خوانیم که ابن عربی برای نشان دادن انصار رسول الله چنین شاهدی را آورده، شاید بتوان گفت لزوم نداشته رسول خدا در این امر به عنوان شخصی که به این امور مهارت دارد وارد شود هرچند اگر می‌خواستند به عنایت الهی می‌توانستند. همان طور که حضرت باقر (ع) در سن سالخوردگی در مجلس هشام بن عبد الملک تیرها را در فاق تیر قبلی زدند (ص571). یکی از نکات لازم در شرح کتاب این است که شبهات احتمالی هم دفع شوند. اما توضیح شما هم اجمالی است و هم مبهم. توضیح بفرمایید اولاً در یک نگرش تمدنی چطور رسول خدا از امور ضروری دنیای مردم فاصله گرفتند و ثانیاً چطور از حدیث امام باقر (ع) نتیجه گرفتید که پیامبر می توانست علم به دنیای مردم را کسب کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان در مقام واسطه‌ی فیض مستقر باشد، عموم مراتب پایین‌تر را می‌شناسد و امکان تصرف در آن امور را دارد، می‌ماند که چقدر لازم می‌داند در آن امور جزئی تصرف کند. مثل وقتی که حضرت شترشان گم شده بود و در این مورد علم خود را اعمال نکردند مگر وقتی که طعنه‌ی منافقین پیش آمد. در مورد حدیث «إبار» هم می‌توان گفت حضرت بنا را گذاشته بودند تا به طور طبیعی آنچه به نظرشان می‌رسد، مطرح کنند مثل وقتی که حضرت صادق «علیه‌السلام» به دنبال کنیز خود که پنهان شده بود، می‌گشتند. حال اگر از آن حدیث چنین برآید که نتوان توجیه فوق را بپذیریم، مسلّم با واسطه‌ی فیض‌بودنِ حضرت باید آن حدیث را ساختگی بدانیم. موفق باشید

28909
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد ۲۴ سال سن دارم و چند سالی هست که با مباحث شما آشنا هستم. به امید خدا قصد ازدواج دارم اما پر از ابهام و سوال در این مورد هستم. اگر امکانش هست کتاب یا منابع دیگه ای برای مطالعه در این مورد معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. ثانیاً: خوب است که با دنبال‌کردن معارف و سجایای معنوی، بهتر این‌کار را ادامه دهید. مثل مطالعه‌ی کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و یا تفسیر سوره‌ی نور و کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد». موفق باشید

نمایش چاپی