بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7144
متن پرسش
سلام علیکم . استاد میخواهم در زمینه عین ثابته یک مطالعه کامل و کاربردی انجام دهم در مباحث شما این مطلب پیدا میشود ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «عرفان نظری» حجت‌الاسلام و المسلمین آقای یزدان‌پناه خوب است ولی تا فصوص خوانده نشود و فصّ شیثی خوب حلاجی نگردد، این موضوع حضوری نمی‌گردد. موفق باشید
5909
متن پرسش
هو با سلام این که حضرت فرمودند و شما هم در کتاب صلوات.... اورده اید کسی که صد صلوات بفرستد 30 حاجت دنیایی و 30 حاجت اخرتی و روایاتی از دست با اختلاف نقل به چه معنا است شخصی با توجه این روایات صلوات می فرستد و سعی می کند رعایت دین را بکند ولی به خواسته های خویش نمی رسد که خواسته هایی عیر معقول و افراطی هم نیست و کم کم بی اعتقاد به این روایات اگر بگویم صلاح او در این نیست پس مطرح کردن این روایات به چه معنا است طرف و ظایفش را انجام میدهد دعا هم می کند هر چه به صلاحش باشد روا می شود ایا این ذکر و این روایات چیز بیشتر و جدیدی می خواهد متذ کر شود
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 5907 عرض کردم باید شرایط مقتضی فراهم باشد. از طرفی از کجا می‌فرمایید حوائج‌تان برآورده نشده؟ مگر نفرمودند: اگر تقوا پیشه کنید «یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب‏» از طریقی که شما حساب نمی‌کردید به آن نتیجه‌ای که می‌خواسته‌اید رسیده‌اید. موفق باشید
5448
متن پرسش
منظور از شفا بودن قران سوره حمد و عسل چیست در حالیکه همیشه محسوس نیست ولی دوا اغلب محسوس است چرا اسم خدا دوا و ذکرش شفاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که جسم‌ها بیمار می‌شود و به تجربه ثابت شده عسل شفادهنده‌ی بسیاری از بیماری‌های جسمی است، روح‌ها بیمار می‌شود و از تعادل می‌افتد و قرآن به انسان کمک می‌کند تا با رعایت دستورات الهی و توجه به عقاید توحیدی، به تعادل لازم برسد. موفق باشید
5131
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر-پس از مطالعه ی کتاب سلوک ذیل اندیشه امام و همچنین مباحث غرب شناسی این سوال را داشتم که این تغییر نکرش در رنسانس و چرخش فکری و نگاهی که کانت و هیوم و دکارت در صحنه آوردن،این تغییر نگرش چه تاثیری در عرصه ی اجتماعی از جمله مسائل فرهنگی سیاسی و اقتصادی داشت.در واقع ظهور این تغییر نگرش را در کجا می توان دید و ظهور این ذهنیت در عینیت به چه گونه بوده است..سپاسگذارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان محور اندیشه و میل خود را تنها ذهن خود قرار داد همه‌چیز به گرد انسان می‌گردد، حتی باوری به نام خداباوری. تمام شئونات زندگی اجتماعی و فردی انسان غربی به این معنا مبتنی بر سوبژکتیویته است. موفق باشید
5017
متن پرسش
ضمن عرض سلام به استاد گرانقدر به نظر شما بعد از این انتخابات وظیفه ما چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جواب سؤال‌های شماره‌ی 4885- 4891- 4922- و 4933 عرایضی داشته‌ام. اجازه بدهید دیگر وارد وظایف مهم‌تری که در راستای اهداف رهبر معظم انقلاب منجر به نظام‌سازی خواهد شد، بشویم. موفق باشید
4306
متن پرسش
باسلام با توجه به اینکه بنده مشغول تحصیل لمعه هستم و در چند سال بعد در حوزه کتاب بدایه الحکمه و نهایه خوانده می شود می خواستم ببینم برای شروع المیزان که در تابستان می خواهم شروع کنم قبلش بدایه الحکمه و نهایه را بخوانم یا اینمه بهد از کتاب معاد شما همراه شرحش وارد المیزان شوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به روشی که بنده در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» عرض کردم عمل شود برای ارتباط با تفسیر المیزان نیاز به بدایه و نهایه نیست. موفق باشید
3893
متن پرسش
سلام استاد عزیز تر ازجانم:‌استاد ایا شما از حلقه ی رحیم مشایی هستین؟آیا شاگردان شما انصار حزب الله هستند که تجمعات را به هم میزنند و بعضا به افراد لباس شخصی تعبیر می شوند.برای رفع شبهه لطفا پاسخ بفرمایید.ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر جنابعالی را به جواب سؤال شماره‌ی 3882 جلب می‌کنم. عنایت داشته باشید نفوذی‌های صهیونیست در محافل مذهبی با این تهمت‌ها تلاش دارند هرکدام از یاران رهبر عزیز را با انگی از صحنه خارج کند تا رهبر را تنها بگذارد در حالی‌که خودشان هیچ ارادتی به رهبر معظم انقلاب ندارند وگرنه از ایشان تبعیت می‌کردند و پروژه‌ی ایجاد تنفر بین نیروهای متدین به انقلاب و ولایت را دامن نمی‌زدند، وظیفه‌ی شما است به آن‌هایی که این تهمت‌ها را می‌زنند بگویید دلیل‌ات چیست و تا دلیل برای حرفش نیاورده یقه‌اش را رها نکنید. موفق باشید
2920
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیز. . . دیگر شما بنده را می‌شناسید،عادت ما شده به زور هر از چند گاهی سوالی درست کنیم و جوابی از شما بگیریم، محض حال و احوال، استاد در این مکان و نحوه‌ی زندگی که اینجا ما داریم، تنها دردِ دلمون به همین یک پاراگراف با شما خلاصه میشه، چون واقعا نمیتونیم با زن و خانوادمون صحبتی داشته باشیم، حتی با بچه‌های مسجد، واقعا در شهرستانی کوچک فقر فرهنگی موج میزنه استاد. . .غرض از مزاحمت،استاد بارها حسرت این را میخورم که چرا در شهرای بزرگ مثل قم و اصفهان نبودم تا از برکات وجود اساتید بهره‌ی حضوری ببرم، خرید کتاب برایم سخته، اگر برم شهر بزرگ و کتاب بخرم حملش به شهرستانمونم سخته. . .البته به حمدالله سایتای مجازی هست، ولی خب محضر استاد واقعا یه چیز دیگس،آیا خداوند صلاح دیدند که من در همین حد بمونم؟با این عطش ما را در خانواده‌ای گذاشتن که هر وقت نگاهشان میکنیم عذاب میکشیم،برایم درد است میبینم پدرم با کامپیوتر بازی میکنه،همسرم با اینکه میگویم 2 کلام فقط 2 کلام مطالعه کن، ببین آروم میشی، بهم تهمت بیخودی میزنه، خدا شاهده استاد وقتی رفتیم خواستگاری تمام آرمان‌هامون رو براش مطرح کردیم ایشون هم تایید کردن، اما الان بخدا مواجه شدیم با یه مشت دروغ، چرا باید موافقت نشون بدن و بعد بزنن زیر همه چی، احساس میکنیم فریب خوردیم. البته استاد برادرمون رو در مسیر آوردیم به حمد الله که حتی حاضر نبود نماز بخونه اما خب الان زودتر از ما نماز جماعت حاضره. . .نمیگم استاد تبعیضه،ولی خب بخدا عذاب میکشیم در جایی باشیم که حتی 2 دقیقه حاضر نیستن سکوت کنن تا آروم باشی. . . شده گاهی عذاب پدر و مادرمون رو در خواب دیدیم و با دهانی خشک از ترس بیدار شدیم دیدیم هنوز پای تلویزیونن و فقط گفتیم خدایا چه کنیم تو ببخشیشون. . .البته ما تا همین جاشم از خدا راضیمیم که مارو از باتلاق کثافت تا اینجا آورده و فقط منتظریم ببینیم به کجا میبره. . . استاد دلمون به همین دردِ دل در حد متنی با شما تا حدودی خوشه. . .ببخشید سرتون رو درد میاریم،از ما راضی باشید،اما سوز بی بهره موندن از بیانات بزرگان و درک حضور ایشان زخم هایی هست که سر باز میکنه، ولی خب یه وقتی خوابی دیدیم که در حال قدم زدن مثلا در بهشت بودیم،باغ هایی رو دیدیم که اساتید بزرگ مثل آیت الله جوادی حفظه الله بر سر درش نشستن و مردم هم در اون بهشت ها در حال استماع بودن. مارو دعا بفرمایید. موفق باشید استاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به قول حافظ: «حافظ چه نالی گر وصل خواهی.... خون بایدت خورد در گاه و بی‌گاه». بی‌خود از زمین و زمان گله نکنید، خوبی‌های همسر و والدین را ببینید و با آن‌ها مدارا کنید. خُلق محمدی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» با مداراکردن حاصل می‌شود. خداوند به رسول خد فرمود: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُم‏ ‏» این‌که با مردم به نرمی برخورد می‌کنی، از رحمت الهی است، اگر تندی می‌کردی همه از اطراف تو پراکنده می‌شدند پس از ضعف‌های آن‌ها بگذر و برایشان استغفار کن تا خداوند نیز گناهان آن‌ها را بیامرزد. آری به قول حافظ اگر وصل می‌خواهید باید خون دل بخورید و با مردم مدارا کنید. این‌ها که دشمن خدا و پیامبر نیستند.
2696
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته.استاد می خواستم بدانم آیا امکان دارد قرآن به ما نازل شود؟اگر بخواهیم چنین شود چه کنیم؟خواندن قرآنها به زبانهای دیگر چه سودی دارد؟چقدر لزوم دارد یا بهتر بگویم شما چقدر توصیه می نمایید که ما حافظ قرآن شویم؟چه روشی را برای بهتر حفظ کردن توصیه می نمایید.متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به ما دستور داده‌اند اگر می‌خواهید خدا با شما سخن بگوید قرآن بخوانید و اگر می‌خواهید شما با خدا سخن بگویید نماز بخوانید. حفظ قرآن اگر با تدبّر و مفاهیم باشد و از تحقیق در معارف بازتان نمی‌دارد، خوب است. روش حفظ قران را از اهلش بپرسید. موفق باشید
1573

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد سوال بنده این است که اگر امام زمان در پایان دنیا به شهادت برسند که باز ظلم بر دنیا حاکم شده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: با حاکمیت امام معصوم عالم ارض به کمال خود می‌رسد و دوره‌ی زمین به پایان می‌رسد و با رفتن امام معصوم دنیا آخر می‌شود. موفق باشید
1355

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر. خواهشمند است بفرمایید: سؤال 1- ائمه‌ی بزرگوار ما ادعای بزرگی می‌کنند و ما می‌گوییم هیچ‌کس زیر این آسمان چنین ادعاهایی ندارد، بنابراین فقط ایشان هستند که معصومند و عین‌الله و اذن‌الله و... حالا چرا وقتی محی‌الدین ادعا می‌کند که ختم ولایت است و هیچ انسانی روی زمین چنین ادعایی نکرده به او اشکال می‌گیریم و یا ادعاهای دیگری که می‌کند و می‌گوید فصوص از سوی شخص پیامبر به سوی من القاء شده و ...؟ : 2- این دلیل که می‌گوییم امام زمان ظهور نمی‌کنند از ترس دشمنان و این‌که احتمال خطر می‌دهند و از جانِ خود می‌ترسند ظاهراً دلیل محکمی نیست، چون اولاً نایبان ایشان مثل امام خمینی و یا آیت‌الله خامنه‌ای ظهور کرده‌اند و از شرَ دشمنان هم در امان مانده‌اند و دشمن هم می‌داند که ایشان چه نقشی ایفا می‌کنند و ثانیاً امامی که یارانشان قدرت طی‌الأرض و این‌گونه کارها را دارند، چگونه خودشان به طریق اولی از این قدرت‌ها اعمال نکنند و خود را از شرّ دشمنان حفظ نکنند؟ (بنابراین اشکال فقط از طرفِ ماست). 3- اگر ولایتِ حق بر انسان‌ها را تشکیکی بدانیم و بگوییم از سوی حق بر رسول و سپس بر امام و سپس بر ولی فقیه زمان جاری می‌شود تا به انسان‌ها برسد، اولاً آیا ولایت دیگران مثل اساتید و دوستان و مؤمنان بر انسان در طول ولایت فقیهِ زمان است یا در عرضِ آن چگونه؟ و ثانیاً شخص چگونه ترتیب این ولایت‌ها را بر خود تشخیص دهد؟ و ثالثاً آیا به صورت طولی می‌توان ولایت‌های متفرقه را طی کرد و مستقیماً زیر ولایت ولی فقیه زمان و سپس ولایت مستقیم امام و پیامبر قرار گرفت؟ 4- با توجه به ایراداتی که اخیراً به طور جدی به فلسفه و عرفان می‌گیرند و این‌ها را جدای از دین می‌دانند، اولاً آیا وظیفه‌ی ما نیست (که مانند فرمایش رهبری خطاب به حوزه که فرمودند باید این تحولات را مدیریت کنید تا حوزه دچار انزوا نشود) به گونه‌ای این هجمه و تغییر و تحول را مدیریت کنیم که این مباحث در جامعه منزوی‌تر از این نشود؟ و ثانیاً آیا می‌شود گفت حالا دیگر ما در حوزه‌ی فلسفه و عرفان به زبانی جدیدتر و نزدیک‌تر به زبان قرآن و عترت نیاز داریم که بتوانیم جواب شبهات و سؤالات دین‌داران را بدهیم، مثل فقه که در عین حفظ استحکام جوهره‌ی سنتی‌اش باید خود را با عنصر زمان و مکان وفق دهد؟ به عبارت دیگر مثل حکومت جمهوری اسلامی که تمرین می‌کنیم تا حکومتِ معصوم را درک کنیم، فلسفه و عرفان را هم روز به روز زبانش را با زبان آیات و روایات بیشتر هماهنگ کنیم تا شایسته‌ی نشستن در محضر امام شویم و سخن ایشان را به دور از مفاهیم و اصطلاحات درک کنیم؟ (یعنی بعد از امثال ملاصدرا در حال حاضر نوبت ماست که حرکت جدیدی از خود نشان دهیم). 5- نگران‌بودنِ معصوم از این‌که آیا عاقبت به خیر می‌شوند یا نه را چگونه توجیه کنیم؟ چرا حضرت علی«علیه‌السلام» از حضرت رسول«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌پرسند آیا موقع شهادت بر دین اسلام هستم یا نه؟ این نگرانی برای ما معنی می‌دهد ولی آن بزرگواران که شیطانِ خود را رام کرده‌اند مگر نمی‌دانند که در آخر عمر سر به سلامت می‌برند؟ این که مثل دعا نیست که بگوییم للدفع است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- برای ادعای ائمه«علیهم‌السلام» شواهد و دلایلی خارج از ادعای آن‌ها از قرآن و سخنان پیامبر«صلواه‌الله‌علیه‌وآله» داریم، از طرفی حرکات و سخنان خودِ ائمه«علیهم‌السلام» ادعایشان را اثبات می‌کند. ولی در مورد محی‌الدین بدون آن‌که سخن او را نفی کنیم مجبوریم مرز آن را مشخص کنیم چون ما به دلایل کافی معتقدیم حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ختم ولایت » اند و لذا می‌گوییم منظور محی‌الدین از ختم ولایت‌داشتن‌اش، ولایت خاصی است مثل ولایت از جهت نظمی که در عرفان نظری داده و دارد. در ضمن اهل عرفان هیچ اشکالی به ادعای او در مورد اخذ فصوص از رسول خدا«صلواه‌الله‌علیه‌وآله» ندارد چون می‌فهمند او چه می‌گوید. 2- این‌که گفته می‌شود امام جهت در امان‌ماندن از شرّ دشمنان در غیبت‌اند مبتنی بر روایتی است که از قول حضرت نقل شده که حضرت فرمودند: پدرم به من توصیه کرده که از شرّ دشمنانت از کوهی به کوهی پناه ببر. شاید یکی از علت‌های غیبت این باشد که زمانه هنوز طوری است که دشمنان حضرت قدرت غالب را دارند ولی این‌که می‌فرمایید نایبان آن‌ها در امنیت بودند فرق دارد چون بالاخره اگر این‌ها کشته شوند کار تمام نمی‌شود و لذا دشمن عزمی برکشتن نایبان حضرت آنچنان نخواهد داشت آن طور که اگر حضرت را به قتل برسانند همه‌چیز تمام می‌شود و بنا هم نیست که امام در ایجاد نظام اسلامی از قدرت‌های غیر عادی مثل طی‌الأرض استفاده کنند. 3- چیزهایی مقول به تشکیک هستند که وجودی باشند . ولایت فقیه به اعتبار حکم امام معصوم مشروعیت دارد و از جنس ولایت تشریعی امامان است و نه ولایت تکوینی و وجودی آن‌ها. برای آن‌که در ذیل ولایت امام معصوم قرار گیریم باید قلب را به صحنه آورد و از آن طریق به ایشان رجوع کرد تا آن‌ها تصرف وِلایی بکنند. 4- به نظر من حرف درستی است و حضرت علامه و آیت‌الله جوادی از نظر تئوری سعی بر این کار دارند. 5- ارتباط با خدا وجودی و تشکیکی است و لذا امام معصوم نیز باید تلاش کنند تا این ارتباط بماند و ضعیف نشود و شدت پیدا کند و نگران‌اند که با کوچک‌ترین غفلت این ارتباط ضعیف شود و عبادات طولانی آن‌ها حکایت از همین امر دارد. موفق باشید
1147

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی باسلام 1-نظر شما راجع به کتاب توحید آقای دکتر محمد بنی هاشمی چیست؛ ایشان در این کتاب توحید را بر اساس وجدان ثابت کرده اند و نظریه ی ملاصدرا را مبنی بر عین وجود بودن خدا را رد کرده اند که کاملا عقلی به نظر می رسد، در این کتاب آمده است که ما چون بشر هستیم و مفاهیم را از ترکیب دیگر مفاهیم درک میکنیم نمی توانیم وجودی را تصور کنیم که، اختیار داشته باشد که وجود باشد و همچنین نمی توانیم وجودی را بدون ماهیت و ملکی که وجود به آن تعلق پیدا می کند تصور کنیم، پس نمی توانیم بگوییم که خدا عین وجود است، تنها چیزی که می توانیم در مورد خدا بگوییم این است که خدا هست و نمی توانیم نوع وجود خدا را بفهمیم. همچنین نمی توانیم بگوییم که خدا واجب الوجود است زیرا این یک مفهوم عام است و می تواند بر چند چیز مصداق پیدا کند و بنابراین واحد بودن خدا عددی می شود که خارج از توحید است؟ 2-اگر بگوییم خداوند عین وجود است و دائم در حال فضل وجود است و نقص عالم به دلیل این است که موجودات قادر به دریافت وجود کامل نیستند این طور لازم می آید، موجودات که سراسر نیازند به وجود حد بزنند، این چه طور ممکن است؟ التماس دعا
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی این‌که از طریق رجوع به فطرت متوجه توحید الهی شویم روش ارزنده‌ای است ولی علاوه بر فطرت دل، فطرت عقل نیز برای انسان قرار داده شده تا عقل نیز متوجه اسماء و صفات حضرت حق بگردد و با شناخت آن‌ها قلب خود را جهت تجلی انوار الهی آماده کند. بنده ایشان را نمی‌شناسم و کتاب ایشان را هم نخوانده‌ام ولی اگر این‌طور که شما نوشته‌اید باشد معلوم است ابداً اندیشه‌ی ملاصدرا را نفهمیده‌اند و به چیزی ایراد گرفته‌اند که خودشان از اندیشه‌ی ملاصدرا ساخته‌اند. پیشنهاد می‌کنم کتاب «از برهان تا عرفان» را با شرح صوتی آن مطالعه بفرمایید تا معلوم شود ملاصدرا چه گفته و آیا ملاصدرا در موضوع تجلی مخلوقات از عین وجود ، بحث تشکیک در وجود را مطرح می‌کند یا تشکیک در ظهور را؟ موفق باشید
1019

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام.آدرس ایات انفسی را می خواستم؟ دستورالعمل وچگونگی سیر در این آیات تشخیص بین آیات ریشه ایو آیاتی که باطن قرآن را تغذیه میکنندچگونه است؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی تفسیر مشهور به تفسیر قرآن محی‌الدین نسبتاً ظرائف خوبی نسبت به آیات قرآن از منظر انفسی دارد ولی یک کتاب یا تفسیر خاص نسبت به این موضوع نداریم. به طور پراکنده اهل دل ظرائفی در بین نوشتجات خود دارند و تا انسان در مراتب وجود یک نحوه حضور نیابد نمی‌تواند با مراتب انفسی آیات مرتبط شود. با اُنس بیشتر با قرآن و عزم نظر به جنبه‌های انفسی آن إن‌شاءالله خود قرآن با ما سخن خواهد گفت. موفق باشید
21152

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد ارجمند: استاد می خواستم از حضورتون خواهش کنم چنانچه خود حضرتعالی تالیفاتی در خصوص عرفان نظری دارید معرفی بفرمایید و چند کتاب مفید دیگر و البته مناسب با سطح بنده که در این امر نوسفرم! توصیه بفرمایید. بی نهایت سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ی «عرفان نظری» که به آدرس http://lobolmizan.ir/leaflet/1344 بر روی سایت هست و کتاب «عرفان نظری» آقای یزدان‌پناه هر دو خوب است به شرطی که ابتدا کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» را همراه با شرح صوتی آن‌هایی که شرح دارد مطالعه فرمایید. موفق باشید

17535

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: عرایضی رو که در مورد برده داری و کنیزی در صدر اسلام فرموده بودید رو به یکی از دوستان که شبهه براشون ایجاد شده بود گفتم. ولی ایشون قانع نشدند و گفتند که (در مورد صیغه با کنیز) اگر کنیزان همسران کفار بودند می بایست در همان اوایل که جنک با کفار تمام شد کنیز داری نیز تمام می شد. لکن تا زمان امام حسن عسگری (ع) ادامه یافت. حال تحلیل شما از استدلال ایشون چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که سال‌ها اسلام توسط خلفاء، درست یا غلط در حال گسترش بود و بالاخره در این رابطه کنیزهایی وارد جامعه‌ی اسلامی می‌شدند و این تنها مربوط به چند سال صدر اسلام نبود. موفق باشید

17184
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده عزیز: بنده تازه وارد حوزه علمیه شده ام، سخنی از قول حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) شنیده ام که می فرمایند: «ما هرچه داریم از 6 ماه اول طلبگی مان است» می خواستم بپرسم که منظور استاد چیست؟! در این 6 ماه چه کار کردند که اینطور شکوفا شدند؟! ما باید در اول طلبیگی مان چیکار کنیم؟! ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقا نمی دانم منظور آیت الله چیست. ولی اگر با همان عزمی که آمده اید نظم کارها را دنبال کنید و خود را به جز امور طلبگی به کارهای دیگری مشغول ننمایید مزه ی طلبگی به کام شما آنچنان شیرین می آید که تا آخر آن را حفظ می کنید. موفق باشید

16398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در این روزهای مبارک امیدوارم ما را هم از دعای خیر خودتان محروم نسازید. بنده می خواستم در مورد قوم گرایی و زبان سوال کنم. چرا نباید در استان های ما زبان هر قومی تدریس شود؟ چرا باید زبان فارسی زبان واحد کشور ما شود؟ اگر قرار نیست قوم گرایی شود پس فارسی هم نباید زبان رسمی کشور می شد. آیا این حق قومیت ها را نباید مطالبه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زبان فارسی زبان یک ملت است با هویت خاص، در وسعتی که تاجیک‌ها و بعضی از افغان‌ها را نیز شامل می‌شود. ولی این به این معنا نیست که ملت ما در زیر سایه‌ی زبان فارسی، زبان قومی خود را نداشته باشند و آن زبان در آن منطقه تدریس نشود. موفق باشید

14205
متن پرسش
سلام استاد: اخیراً دو تن از شهدای گمنام رو دانشگاه ما دفن کردند. زمزمه‌های از برخی دانشجویان به گوش می رسد که مگر دانشگاه قبرستان است که شهدا خاک شوند و ... لطف بفرمایید جایگاه شهدا در دانشگاه‌ها را تبیین کنید. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهداء نمادِ فرهنگ مقاومت در مقابل استکبار جهانی در تاریخی است که با حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شروع شد و حضور آن‌ها در مراکز علمی به آن مراکز جهت و قوت و شور می‌دهد. مثل حضور حرم مطهر حضرت معصومه«سلام‌اللّه‌علیها» در قم که موجب رونق علمی آن شهر شده. مگر کربلا که محل دفن آن شهدای بزرگوار است، قبرستان است؟! یا راهی که بشریت باید از آن طریق زندگیِ خود را به‌دست آورد؟ موفق باشید

12234
متن پرسش
سلام علیکم: حاج آقا به نظر شما آقا بالاخره کی ماهیت غرب رو درک خواهند کرد و از نگاه ایدئولوزیک نسبت به غرب فاصله می گیرند؟ صحبت های اخیر رهبری در روز عید مبعث بار دیگر آب پاکی رو روی دست همه کسانی که می خواهند با یک نگاه سوبژکتیو ذهنیت خود را به رهبری تحمیل کنند و ایشان را در موضع منتقد جوهره تمدن غرب قرار دهند؛ ریخت. بنده چند جمله از صحبت های ایشان را در این جا ذکر می کنم: «جاهلیّت، امروز هم در دنیا وجود دارد؛ ما باید چشممان را باز کنیم و جاهلیّت را بشناسیم؛ امروز هم عیناً همین معنا وجود دارد؛ شهوت‌رانیِ بی‌حساب، بی‌مهار، بی‌منطق. امروز منطق شهوت‌رانی در دنیای غرب «تمایل» است؛ می گوییم چرا همجنس‌بازی را، همجنس‌گرایی را ترویج می کنید؟ می گویند خب، این یک تمایل بشری است؛ این منطقشان است! همینها که در عرصه‌ی شهوت‌رانی و عدم رعایت هیچ خطّ قرمزی در باب شهوات جنسی و شهوات گوناگون بشری ایستادگی و توقّف نمی کنند و پیش می روند، نوبت به قساوت که می رسد، همان وضعیّت را انسان اینجا هم مشاهده می کند: انسانها را می کُشند، بی‌گناه‌ها را می کُشند، بدون هیچ جرمی ملّتها را مورد سرکوب قرار می دهند؛ این جاهلیّتی است که امروز وجود دارد؛ جاهلیّت مدرن. فرق این جاهلیّت با جاهلیّت صدر اوّل - جاهلیّت اولی‌ به تعبیر قرآن - این است که امروز جاهلیّت، مسلّح و مجهّز است به سلاح علم، به سلاح دانش؛ یعنی علم که مایه‌ی رستگاری انسان باید باشد، وسیله‌ای شده است برای تیره‌روزی انسان، برای بدبختی جوامع بشری. آن کسانی که امروز به دنیا دارند زور می گویند، با تکیه‌ی به فراورده‌های دانش خود است که دارند زور می گویند؛ این سلاحی که دارند ساخته‌شده و فراورده‌ی دانش است، ابزارهای اطّلاعاتی که دارند، ابزارهای امنیّتی که دارند، ابزارهای عظیم تبلیغاتی که دارند، اینها فراورده‌های علم است؛ همه‌ی آنها در خدمت همان شهوت و غضب است. این وضع امروز دنیا است. جامعه‌ی اسلامی با یک چنین واقعیّتی مواجه است و این را دنیای اسلام باید احساس کند، باید درک کند. کشورهای منطقه مراقب باشند؛ سیاست دشمنان این منطقه و دشمنان این مجموعه‌ی اسلامی، ترساندن این کشورها از همدیگر است، دشمنِ موهوم درست کنند و دشمن اصلی را که استکبار است، کمپانی‌های متجاوز و متعدّی و وابستگان آنها هستند، صهیونیست است در حاشیه نگه دارند. دشمن موهوم درست کنند؛ ایران در مقابل عرب، فلان قومیّت در مقابل فلان قومیّت دیگر، شیعه در مقابل سنّی؛ اینها سیاستهای دشمنان است؛ باید با این مقابله کرد. مقابله‌ی با یک چنین سیاستهایی مقابله‌ی با جاهلیّت است. جاهلیّت مدرنِ امروز، جاهلیّتی خشن، بی‌رحم، قسیّ‌القلب و مجهّز به انواع و اقسام ابزارها است؛ هوشیارانه باید با این مقابله کرد و ملّت ایران این مقابله را کرده است، باز هم خواهد کرد.» کاملا واضح است که ایشان بدی غرب را در شهوت رانی و سلطه گری سیاسی می دانند و این حرف، لب ادعای کسانی است که ما با عنوان تئوری دومی از آن ها یاد می کنیم و نظر خود را با نظر آن ها متفاوت می دانیم. برای بنده جالب است که شما انقلاب اسلامی را حرکتی برای عبور از عالم غربی می دانید؛ در حالی که هنوز بعد از 36 سال رهبران آن ماهیت غرب را درک نکرده اند و بدی غرب را صرفا فساد و فحشا و سلطه گری سیاسی می دانند. علاوه بر این، ابهام و پرسش دیگری که به ذهن خطور می کند این است که شما از یک سو بر اهمیت مباحث غرب شناسی تاکید می کنید تا حدی که شناخت غرب را از نان شب هم واجب تر می دانید؛ و از سوی دیگر می فرمایید راه عبور از غرب همان راهی است که رهبری می فرمایند. طبیعی است که اگر از شما پرسیده شود که چرا پرداختن به مباحث غرب شناسی ضرورت دارد پاسخ می دهید که این امر جنبه طریقیت دارد برای عبور از غرب. خب بلافاصله این سوال مطرح می شود که وقتی شخصی مثل آقا که از قضا نگاه ایشان به غرب، نگاهی غلط و غیرقابل دفاع است؛ می تواند ما را از غرب عبور بدهد، پس چه نیازی است که ما برویم و برای عبور از غرب به شناخت غرب بپردازیم؟ و تازه به خاطر قائل بودن به کلی بودن غرب، انواع و اقسام انگ ها را هم بخوریم؟ مگر غیر از این است که با این حرف شما که «راه عبور از غرب همان راهی است که رهبری می فرمایند»؛ زیراب مباحث خودتان زده می شود؟ ممنون از حوصله ای که به خرج می دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح غرب که امروز در آمریکا به تمامیت خود رسیده، روحی و جوهری دارد که آن انقطاع از آسمان معنویت و غفلت از سنت‌های الهی است و نتیجه‌ی عملی آن غضب و شهوتی است که امروز در آن ملاحظه می‌کنید و عامل نجات جوامع از غرب‌زدگی به گفته‌ی شهید آوینی توبه‌ی بشر است نسبت به غفلتی که از معنویت داشته. توجه‌دادن‌های مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» به عملکرد آمریکا، زمینه‌ی نفی فرهنگ غرب را فراهم می‌کند. آیا ما برای عبور مردم از غرب راه دیگری داریم؟! می‌توان با مردم بر اساس مبنای معرفتی غرب صحبت کرد؟ مگر قرآن برای جایگزینی توحید از حرکات عرب جاهلیت انتقاد نکرد و سپس راه‌کارِ خود را نشان داد؟ رهبری انقلاب اگر از غرب انتقاد می‌کنند در زمینی غیر از زمین غرب قرار دارند و این به‌طور طبیعی نگاه‌ها را به حرکتی می‌اندازد که انقلاب اسلامی شروع کرده است. موفق باشید

8949

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: می خواستم ببینم که برای ریختن یک برنامه که انسان را از پراکندگی خیال به وحدت خیال برساند غیر از ورزش و مطالعه چه چیزهای دیگری باید در نظر گرفت؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس باید خودش طبق اهدافی که دارد نسبت به آن اهداف برنامه‌ریزی کند و اولویت‌های خود را مشخص نماید. موفق باشید
6913
متن پرسش
سلام علیکم راجع به سوال 6832 که فرمودید نظام برای همیشه از فتنه 88 راحت شد؛ می خواستم بگویم اگر این طور است پس چرا خیلی از اصحاب فتنه پست های کلیدی مملکت را در اختیار دارند؟ به خصوص با روی کار آمدن دولت جدید، انگار آنها روی کار آمدند. به نظر بنده آنها با یک برنامه ریزی پیچیده از شکست خود را رهانیدند و شاید... می خواستم نظر حضرتعالی را راجع به این نظر بدانم. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر نظام اسلامی آن بود که آن‌ها را وادار کرد از فتنه تبرّی بجویند و عملاً از آن هویت که به‌کلّی در مقابل نظام اسلامی بود فاصله بگیرند. حال یا به واقع جهت‌گیری دیگری را انتخاب کرده‌اند و در صدداند وارد خانواده‌ی نظام اسلامی با سلیقه‌ی خاص خود شوند، الحمداللّه. و یا این‌که تصور می‌کنند می‌توانند منافقانه وارد شوند و نظام را از هویت ضد استکباری و تمدن‌سازی در آورند، که این منجر می‌شود تا نظام با قدم‌هایی که در آینده برمی‌دارد از این نحوه حیله‌گران نیز راحت شود و با پاکی بیشتر جلو برود. البته رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» در صدداند حالت اول محقق شود. موفق باشید
6533
متن پرسش
باسلام اگر کسی دلتنگ اهل بیت علیهم السلام باشد وبخواهد از دنیابرود تازودتر خدمت آن ها برسد امکانش هست ؟!یعنی لذت های دنیا رنگی نداشته باشد برایش در مقابل بودن با پیامبر صلی الله علیه واله و امامان ومعصومین علیهم السلام در برزخ،نه اینکه بی احترامی به حکمت حق کند ومرگ را بطلبد..نه، اما میشود ادم به این شوق جان بدهدوبخواهد روحش سریع تر بپیوندد به ایشان..امکان عملی اش وجود دارد؟یعنی ان چوب(ستون) که از فراق نبی صلی الله علیه واله نالید ،می فهمید وما نمی فهمیم؟یعنی به آن چوب جواب داده شد و به ما جواب نخواهند داد!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر داستان سهل بن حنیف انصاری را نشنیده‌ای؟ سهل‏بن‏حنیف انصارى که از دوستان عالى مقام على (ع) بود در کوفه وفات کرد، هنگامى که على (ع) از صفین به کوفه برگشتند سهل‏بن‏حنیف وفات کرده بود امام (ع) در ضمن سخنانى که در این باره بیان داشتند فرمودند: «لَوْ أَحَبَّنِی جَبَلٌ لَتَهَافَت‏»؛ اگر کوهى مرا دوست بدارد از هم پاره‏پاره مى‏شود.حدیث فوق مى‏رساند که شخصیت اهل البیت (علیهم السلام) طورى است که اگر کسى بتواند با جنبه‏ى معنوى آن ذوات مقدسه مرتبط شود آنچنان جذب آن‏ها مى‏شود و آنچنان محبّت به آن خاندان در جانش شعله مى‏کشد که هرگونه انانیتى در او ذوب مى‏گردد، حتى بدنِ خود را نمى‏تواند تحمل کند. موفق باشید
2991
متن پرسش
با سلام در حالی که باید بگوییم هر پدیده ای در این دنیا خود به خود به وجود نیامده و سازنده ای دارد، چگونه خداوند خود به خود به وجود آمده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون خداوند پدیده نیست. وقتی وجود همه‌ی اشیاء و پدیده‌ها از خدا است، پس خدا عین وجود است، عین وجود چیزی نیست که وجوددهنده داشته باشد، وجودش از خودش است. همین‌طور که عین تری، تری‌اش از خودش می‌باشد. در این مورد پیشنهاد می‌کنم به بحث «برهان صدیقین» رجوع فرمایید که در کتاب «از برهان تا عرفان» مطرح شده. موفق باشید
1901

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید به تمام کسانیکه در این سایت مشغول فعالیت و نشر معارف دین و اسلام هستند و این معارف و سخنان شیرین استاد را در خدمت ما نسل جوان ها قرار می دهند . أجرتان با آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف . ((با عرض عذر خواهی بابت اینکه صفحه کلید این حقیر 4 حرفی را که در زبان عربی موجود نیست اما در فارسی هست را ندارد و آن 4 حرف به شکل ( ب . ک . ج ) نوشته شده است )) با سلام خدمت استاد عزیزتر از جانم استاد ما به شما افتخار می کنیم که جنین معارف عظیمی را در خدمت ما نسل جوان ها قرار می دهید که ره را کم نکنیم آن هم با بیانی شیوا و دلنشین که کمتر کسی می تواند اینکونه باشد ان شاءالله که خداوند طول عمر با برکت و توفیقات روزافزون نصیب شما بکرداند . استاد تقاضا دارم عنایت بفرمایید واین 2 صفحه را مطالعه کنید شرمنده از اینکه وقت عزیزتون را اشغال می کنم و وقت با ارزشتان را در اختیار این حقیر میکذارید . استاد طلبه ای هستم که به سال بنجم 5 حوزه مشغول هستم لذا در این 5 سال حوزه هیج کاری نکرده ام و هیج اقدامی انجام نداده ام از لحاظ درسی و علمی که خیلی ضعیف هستم و شاید الآن از طلاب سال اول حوزه هم ضعیف تر باشم و از لحاظ خدمت به جامعه هم که جون دستم خالی است کاری نکرده ام و در این 5 سال خدمتی هم نکرده ام نه مطالعات هدفمند و نه برنامه ای هدفمند و فقط این 5 سال را طی کرده ام و در دروس هم بیشتر و شاید هم همه اش به دنبال کسب نمره بوده ام . بعضا در طول این 5 سال برنامه ریزی هایی هم می کردم هم علمی و هم معنوی اما دریغ از عمل کردن و شاید هم نهایت عمل کردن 1 یا 2 هفته بوده . از لحاظ معنوی هم برنامه ریزی هایی هم می کردم برای خودم اما این را هم 2 الی 3 روز یا نهایت 1 هفته انجام و بعد رها می کردم . و از همان اوایل حوزه هم به مساءل معنوی و عرفانی بیشتر بهاء می دادم و هم بیشتر علاقه مند بودم و هم بیشتر دوست داشتم . و لذا در این ضمینه کتابهایی زیاد از بزرکان عرفاء و علماء مطالعه کرده ام و بعضا بعد از مطالعه ی این کتب مدتی برنامه ی عرفانی تنظیم می کردم اما باز هم همان مشکل . و لذا فکر می کردم که باید دنبال استاد اخلاق و عرفان و سیر و سلوک بود و لذا مدتی یا شاید سالیانی را هم با این فکر طی کرده و مشغول این کار بوده ام . و بعد هم که در این مساءل زدکی برایم بیش می آمد نه تنها مساءل عرفانی را رعایت نمی کردم بلکه دجار معصیت هم می شدم . لذا احساس می کنم در این 5 سال یا در حال افراط بوده ام یا تفریط . بعضا برنامه ی معنوی از این قبیل می ریختم : 40 شب نماز شب با 40 نماز جناب جعفر همراه دعای عهد و زیارت آل یس و خلوت و محاسبه و ... یا برنامه های دیکر اما باز هم همان مشکل ... . و یا برنامه ی علمی هم همینطور و هدف این بود که بتوانم خودم را برسانم و عقب موندکی هایم را جبران کنم و لذا مفید که نبود ضربه هم بیشتر می خوردم . و یا بعضا ماه های رمضان و شعبان و رجب یا ... هم که می رسید باز برنامه ی معنوی به همان صورت می ریختم که شاید دیکر بتوانم جبران کنم اما باز هم همان مشکل ... . (( در ضمن این مشکلاتی که ذکر میکنم بعضا هم هنوز کرفتارم . )) و الآن بعد 5 سال که می بینم تمام زندکی و این مدت طلبکی ام در این مساءل طی شده و با این مشکلات و حال دست خالی از همه جیز ... . و مدتی هم که با مباحث شما آشنا شدم و مبحث 10 نکته ی شما را 4 نکته اش را کار کردم و احساس کردم که دنیای جدیدی به رویم باز شده یا باز کردید که مشکلاتم برطرف شود اما باز مدتی در این فکرها بودم و باز هم همان مشکل ... . و لذا حدود 80 درصد کتاب های شما را خرید کردم بخاطر شیوه ی مباحث شما که متفاوت با بقیه بود و خیلی لذت می بردم و هم اکنون هم همینطور هستم حتی تا قبل از آشنایی با مباحث شما طرح مطالعه ی کتب شهید مطهری را در ذهن داشتم زیرا فکر می کردم خلأ علمی ام را بر طرف می کند اما وقتی با کتب شما آشنا شدم طرح کتب شهید را از ذهن باک کردم و سیر شما را جایکزین کردم اما خب فقط کتاب های شما را خریداری و فقط هر روز نکاهشان میکنم و هی امروز و فردا میکنم لذا الآن 5 سال کذشته . و الان هم نه کتاب های شما را می خوانم و نه کتب شهید را . و لذا الآن احساس یأس و نا امیدی دارم هم اینکه در مساءل معنوی 19 سال سن دارم و کاری نکرده ام و به جایی نرسیده ام و یا حتی قدمی هم بر نداشته ام و هم در مساءل علمی که احساس می کنم از طلاب سالهای اول هم ضعیف تر هستم . و لذا می بینم که دوستان و رفقا در هر 2 ضمینه کوی سبقت را ربوده اند و من مانده ام با این مشکلات . و الآن بعد از 5 سال حوزه احساس خلأ شدید می کنم . و لذا تقاضا دارم که راهنمایی بکنید که باید جه کنم , دیکه از این وضع خودم خسته شده ام و احساس نا امیدی به طلبکی دارم بخاطر هم مساءل علمی که اینطور عقب افتاده ام که حتی امکان مرور دروس رو هم در خودم نمی بینم بخاطر اینکه هر سالی دروس خودش رو داره و وقت خودش رو می طلبه و هم مساءل معنوی که در رأس امور است آن طور . و در حال حاضر هم همین مشکلات را دجار هستم ... لذاصمیمانه از شما که خود اینقدر باعث برکت برای ما و دیکران و اجتماع هستید و خود راه را بیموده اید هم علمی و هم بخصوص معنوی لذا تقاضا دارم که راهنمایی ام بکنید که باید جه کنم و از این وضع جکونه خارج یا خلاص شوم ... ان شاءالله خداوند تبارک و تعالی در وقت و عمرتان برکت قرار دهد تا هر جه بیشتر بتوانید به این دین و نظام و انقلاب و کشورمان خدمت کنید در سایه ی طول عمر با برکت و با عزت ان شاءالله . با تشکر که وقت با ارزشتان را در اختیار این حقیر قرار دادید . در بایان از مسءولین بزرکوار سایت درخواست میکنم اکه امکانش هست جواب این نامه را برایم ایمیل کنند با تشکر . velayat_88@yahoo.com
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: گفت: «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود... رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» اصل کار را بر دو چیز بگذارید 1- انجام واجبات 2- تأکید بر دروس رسمی طلبگی و سعی کنید با انجام این دو اصل خود را به تعادل برسانید. در چنین شرایطی نه‌تنها قاعده‌ی «إنّ الحسنات یذهبن السّیئات» برایتان جاری می‌شود،بلکه به لطف الهی قاعده‌ی « فَاولئِکَ یُبَدِّل‏ اللَّهُ‏ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات‏» در زندگی شما جاری می‌گردد. إن‌شاءالله. موفق باشید
894

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض تشکر بابت پاسخگویی به سوالات. مشکلی دارم که امیدوارم با راهنمایی شما حل شود. من فردی درونگرا هستم. البته از ابتدا اینطور نبودم. در تمام طول تحصیل و حتی الان هر کس به من مراجعه میکرد تا بهش توی درسا کمک کنم با کمال میل قبول میکردم. چون تنها چیزی بود که بلد بودم. از این طریق هرچند وقت یکبار دوستای جدید پیدا میکردم. ولی موقتی بود چون اونا فقط من رو برای یاد گرفتن درسا می خواستن. متاسفانه تا احساس میکنم یه کسی پیدا شده که می تونه کمک کنه همه اسرا رم را بهش میگم و بعد رفتارش با من عوض میشه. و خودش رو بالاتر از من میدونه. لطفا کمکم کنید. چطور میتونم مثل دیگران بشم در حالیکه دینم رو مانع میدونم، در حالیکه چیزی بلد نیستم. اینکه کی حرف بزنم چه حرفی بزنم با آدما چطور برخورد کنم خیلی سپاسگذارم
متن پاسخ
طبق وعده‌ی قرآن «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏» اعمال الهی و عبادات شرعی ضعف‌ها و کوتاهی‌ها و گناهان را از شخصیت انسان می‌زداید و اگر در معارف الهی تعمق بیشتر نماییم و در عبادات شرعی مراقبه‌ی کامل کنیم تا آن‌جا انسان جلو می‌رود که خداوند به او وعده می‌دهد: « َ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات‏ » یعنی ضعف‌های آن ها تبدیل به قوت می‌شود و با شخصیتی ممتاز وارد صحنه‌ی زندگی و ارتباط صحیح با سایر انسان‌ها می‌گردید. پیشنهاد بنده آن است در ذیل شخصیت حضرت روح‌الله خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» با کتاب‌های شهید آوینی ارتباط پیدا کنید. موفق باشید
نمایش چاپی