باسمه تعالی: سلام علیکم: عموما هر کدام از این جملات را میتوان با نظر به شخصیت گویندگان آن معنا کرد. آری! لابه و زاری امام معصوم از عذاب، میتواند عذاب حرمان باشد که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای کمیل میفرمایند چگونه از نظر به رحمت تو خود را محروم بدانم. و مسلم همواره در همهی مراتب نسبت نفس انسان با حضرت معبود در میان است حتی آنجایی که انسان میخواهد خود را به عنوان حجاب، نبیند در طلب آن است که خود را به حق ببیند که این معنی فانی از خود و باقی به حق است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون حضرت میفرمایند اولین مخلوق، نور من بود، پس اولاً: بحث مخلوقیت در میان است، ثانیاً: آن خلقت نوری را به خود نسبت میدهند. لذا به اعتبار روایتی که میفرمایند: « «وَ أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ (ص) وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ (ص) وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ (ص)»[1] اول ما و اوسط ما و آخر ما محمد (ص) است. لذا روایت مورد بحث، مربوط به مقام اهلالبیت «علیهمالسلام» میباشد و ربطی به احدیت که شئونی از شئون الهی است، ندارد. در این مورد خوب است کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام مطالعه شود. موفق باشید
[1] ( 1)- بحارالأنوار، ج 25، ص 363.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «آشتی با خدا بر اساس همین نگاه تدوین شده و بحمداللّه تا آنجا که بنده اطلاع دارم توانسته هرجا که مطرح شده، امرِ نهفته در روح بشر این دوران را جهت عبور از سکولاریسم متذکر شود. 2- تذکر به این امر، شروع شده و همواره در حال ظهور است. در محرم امسال دیدید و در اربعین خواهید دید همچنانکه در اعتکافها ملاحظه کردید. و وظیفهی ما تذکر به این امر است که این حادثهها را درست تحلیل کنیم و نگذاریم موضوعاتی اینچنین مورد غفلت قرار گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از آن جهت که امام معصوم وجه متعالی هر انسانی است، چنانچه با نظر به شخصیت امام، کارها انجام گیرد به عالیترین شکل، کارها رجوع داده شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه از دوست رسد، نیکوست. شما استقبال کنید إنشاءاللّه به همان چیزی که متوجهی آن هستید، یعنی تطابق قلب با اذکارِ نماز میرسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خدا به عنوان یک موجود در کنار سایر موجودات نیست، بلکه وجودی یگانه و برتر است که همهی موجودات را در عین یگانگی در بر دارد. نمیدانم واژهی زمینه برای حضور خدا مناسب است یا نه. 2- همین آگاهی که «من» را تشکیل میدهد به خودی خود طالب مرتبهی برتری از خود است و این جز همان اختیار برای او نیست. آری! سالک به جایی و درجهای میرسد که با اختیار خود، اختیار خود را محو اختیار حق میکند و در این حالت است که میگوید: «در پسِ آینه طویصفتم داشتهاند». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ ملاک، نیت افراد است؛ اگر کافری نیتِ داشتن فرزند مومن نکردهاست، هیچ بهرهای از او نخواهد برد. 2ـ نفس انسانی هر بدنی را که بدنِ خود دانست، انتخاب میکند و تدبیر مینماید ولی از آنجایی که بسیاری از ارادههای نفس موجب ساختن کلیّت بدن میشود، بعید است در چنین حالتی نفس، بدنی را انتخاب کند؛ منصرف میشود و به عالم خود بر میگردد. 3ـ فدای حضرت عباس بشوم که چنین با بصیرت فهمید در ذیل حرکت تاریخی که حضرت سید الشهداء فتح میکند، می تواند خود و برادرانش را به عالیترین شکل معنی کند؛ بنابراین، هرگز تصور نکن که صاحب یک مقام با تابع آن مقام در یک حد باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خاصی در این مورد نمیشناسم و در مورد آیهی مذکور مفسرین میفرمایند عالین مقامی از فرشتههای «مهیمن» هستند که اساساً خطابی به آنها تعلق نمیگیرد. آنها محو جمال حقاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم در دین چنین چیزهایی داشته باشیم. عموماً این کارها ما را از آن فضایی که باید در آن فضا دینداری کنیم خارج میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با دقت در مواردی که به ظاهر تکراری است متوجه میشویم که حضرت حق از یک رخداد تاریخی مثل ظهور حضرت موسی«علیهالسلام» در تاریخ در هر سورهای با زاویهی خاصی که باید با ما در میان بگذارد؛ سخن میگوید. زیرا قصه نیست، رخداد تاریخی است و رخداد تاریخی زوایای مختلفی دارد 2- علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان نشان میدهند که چگونه آیات به طرز معجزهآسایی به هم ربط دارند و علامه جوادی نیز در تفسیر تسنیم همین موضوع را متذکر میشوند 3- در رابطه با موضوع تاریخ نزول آیات، خوب است به جزوهی «قرآن هرگز تحریف نشده است» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بعضی از قوای نفس ناطقهی انسان به خودی خود اصالت دارند و بعضی به تبع میتوانند مفید باشند. همانطور که مثلاً میل جنسی یک نیاز به تبع است که اگر بدان جواب داده نشود به حقیقت انسان لطمهای وارد نمیشود؛ بعضی از ابعاد خیال نیز اصالت ندارند و اینطور نیست که باید همهی حوزههای خیال را جواب داد، بهخصوص که اگر میدان خیال از طریق عقل و قلب کنترل نشوند به خودی خود حجاب عقل و قلب میشود. و در مورد عقل نیز باید مقدمهای باشد برای رجوع انسان از طریق قلب به حضرت حق وگرنه خود عقل نیز یک حجاب نورانی است که باید از آن نیز به عنوان یک حجاب عبور کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در برههای از تاریخ، عقلی که این علوم را به دنبال آورد در غرب ظهور کرد و مردم آن خطه آن را دنبال کردند بهخصوص بعد از جنگهای صلیبی و ارتباط با مسلمانان به هوش آمدند. موفق باشید
