بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28036
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه با وجود اینکه تمدن مدرن از آزادی بسیار در تلاش بود گفتمان بسازد و می‌شود گفت بصورت ویژه ای روح آزادی بشر و حس آزادی هویتی پس از رنسانس به یک شکل متحول شده ای ویژه پس از دورانی که فرد آن عقاید و ایده کلیسا را دنبال می‌کرد و همان را مبنا قرار می‌داد و عملش جدا بود و عبادت و دعایش جدا و حس هویت حضور جمعی و هویت جمعی و مقیاس تمدنی کار کردن و طرح ریزی تمدنی و بینش تمدنی را نداشت، آزادی به لیبرال دموکراسی و اعلامیه حقوق بشر و این رسید که آزادی هر فرد تا جایی محترم است که به آزادی دیگران ضربه نزند؟ آیا مدرنیته در باطن خود چیزی داشت که بتدریج و نهایتا کار به همین جا می‌رسید و به نظر من حتی روح آزادی ذبح شد و آزادگی با لیبرال دموکراسی در تعارض قرار گرفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً عرض شده غرب به دلایل تنگی‌های دوران قرون وسطی محل طلوع به خودآمدنِ بشری شد که آزادی به عنوان عطایی الهی برایش عطا شد هرچند سیاسیون و تنگ‌نظران نتوانستند به معنی واقعی از آن عطای الهی بهره‌مند شوند. مثل آن‌که در ایران، انقلاب اسلامی که روحی است جهت عبور از سکولاریته، طلوع کرد و مقدسان نادان نمی‌توانند از آن بهره ببرند و ما در آن حدّ که انقلاب اسلامی را پاس داریم، در روح زمانه‌ی خود حاضریم و این در تاریخی است که قبلاً در غرب آزادی طلوع کرده است و آن‌هایی که در خطه‌ی غرب و در بقیه‌ی جهان آن را پاس دارند، در روحِ تاریخی خود زندگی می‌کنند. موفق باشید

28035
متن پرسش
سلام علیکم: به نظرم مطلبی که در مباحث گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی فرمودید که انقلاب از جنس وجود است لذا قلوب را متوجه خود ساخته و حقیقتی اشراقی هست که متناسب ظرفیت شان، آنها را از حد دانایی ها که به همین دانایی و اثبات و اطلاع و دانش بر عقاید باشند به افق کیفی حقیقت و حضور در عالم قدسی برسند و لذا بر قلوب در این صراط گشوده اشراق می‌شود به ظرفیت افراد، دقیقا مرتبط است و گره خورده است و می‌تواند به ما کمک کند این فراز بیانیه گام دوم انقلاب را بهتر بفهمیم که حضرت آقا، انقلاب را زنده و مبانی اش را با حیات و بدون به اصطلاح تاریخ انقضا و تمام یافته می‌دانند: برای همه‌چیز می‌توان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه‌ی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ای دیگر افول کند. هرگز نمی‌توان مردمی را تصوّر کرد که از این چشم‌اندازهای مبارک دل‌زده شوند. هرگاه دل‌زدگی پیش آمده، از روی‌گردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها. این یک مطلب بود که واقعا اشارات حضرتعالی و بحث جذاب به من خیلی کمک کرد برای فهم بهتر و هم افقی با رهبر عزیز.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید راهِ توحید هرگز و هرگز با بن‌بست روبه‌رو نخواهد شد، هرچند هزاران مانع توسط صاحبان نفس امّاره در مقابل آن پدید آورند، زیرا همان‌طور که می‌فرمایید بشر امروز بیش از گذشته متوجه شده است اگر همه‌ی زمین را در اختیار بگیرد و مسیر همه‌ی عیاشی‌ها را نیز فراهم کند، جواب واقعی به خود نداده است. اینجاست که می‌فهمیم در مأواگزیدن از طریق انقلاب اسلامی و در جمال پر جلال حضرت روح اللّه همه‌ی آینده از آنِ ما خواهد شد. اما نه به معنای این‌که منیّت ما حاکم باشد، بلکه به آن معنا که عبودیتی که مطلوب همه‌ی ما است به بشر عطا گردد. یقیناً ادامه‌ی بشر با راهی که انقلاب اسلامی در جهانی که انسان‌ها می‌توانند به راحتی همدیگر را ببینند، ادامه‌ای امیدوارکننده می‌باشد. موفق باشید  

28033
متن پرسش
سلام پدری مهربان. و دلسوز: چند سالی هست که با کتابهای شما و درسهای شما آشنا هستم. همون کتاب اول را که هبوط آدم بود خواندم خواب دیدم اومده بودید خونه ما به دیدنم بعد از اون مرتب از کتابها و صوتهای شما استفاه می‌کنم. بیشتر تمرکزم روی معرفت نفس هست و به لطف خدا تا حدودی تونستم. در زندگی و شخصیت خودم کار کنم. اما چند روزی هست که نگاه می‌کنم و شاید مقایسه، اینکه خیلی از کسانی که به مسیر سیر و سلوک رفتن در این راه خیلی سختی کشیدن و امتحانهای سخت ازشون گرفته شد و از سن پایین. اما من چیزی ندارم. یه خانم خانه دار غیر از خدمت به خانواده و همسر اون هم برای رضای خدا چکار میتونه بکنه حس می‌کنم. مثل یه حلزون هستم. در بین همه آدمهایی که این مسیر رو دارن طی میکنن میدونم. همه چیز زمان میبره و همه چیز به وقتش اما گاهی فکر می‌کنم. این همه خوندم فهمیدم. خوب بعدش چی فقط رو خودم کار کنم. باور کنید تو خونه. اصلا بد خلاقی نمی‌کنم. وقتی مخالفت می‌کنم باشون که دروغ نگن. غیبت نکنن. یا تاکید می‌کنم که نماز بخونن حجاب رعایت کنن دشنام ندن. همه مخالفت میکنن و حرف گوش نمیکنن. اصلا مسیرم با اعضای خانواده کامل تغییر کرده. همسرم فقط نماز میخونه و مخالف همه چیز هست. پسرم که دانشگاه رفت تمام تغییر کرد پسری که اهل نماز و دین بود شده برخلاف روحانیت و اسلام و دختر هم حرف گوش نمیکنه. باور کنید سخت نمی‌گیرم دعوا نمی‌کنم. و بیخال هم نیستم. تمام تلاشم اینه که عمل کنم و آنها ببینن اما تاثیری نداره. و خودم هم ناراحت میشم. میگم نکنه راه اشتباه میرم نکنه اصلا راهم ندن. نکنه زنها جایی ندارن؟ نمیدونم هر بار هم خواستم بیام اصفهان دیدن شما قسمت نبود. مدتی هم هست واقعا حس می‌کنم پدرم هستید. و دلم برای دیدن شما از نزدیک تنگ شده از خدا میخوام بهتون سلامتی بده و سایتون بالاسر همه ما باشه. ببخشید وقتتون رو ‌گرفتم. اگه تونسیتد یه راهی یه توصیه ای بهم بکنید ممنون میشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا سلوک را همین ندانید که باید چون شمع در آن ظلمات بدرخشید و با مهربانی زیاد آن‌ها را در عمق جان‌شان متوجه کنید که ریشه‌ی این آرامش از طرف شما و آن خشونت‌ها از طرف آن‌ها در آن است که راهِ دیانت و دوست‌داشتنِ خوبان را آن‌ها گم کرده‌اند. بالاخره متذکر خواهند شد. گفت:

  نوح نهصد سال دعوت می‌نمود  ** دم به دم انکار قومش می‌فزود 

  هیچ از گفتن عنان واپس کشید  ** هیچ اندر غار خاموشی خزید

موفق باشید

28032
متن پرسش
سلام و عرض ادب: استاد بنده الحمدلله با هر مشکلی از مشکلات روحی خود مواجه میشم، بحمدلله رو به بهبود میره، و بهبود حس میشه. ولی یک مشکل بنده هنوز رو به بهبود نرفته و اون هم اینه که: افراطی های مذهبی نما، هیچ‌وقت نتوانستم با ایشان ارتباط خوبی برقرار کنم، با بهترین شکل ممکن هم تفکر خود را پالایش می‌کنم که قضاوتی نکنم راجع به ایشان، ولی آنچنان رفتاری می‌بینم که کاملا مشهود است که اینها تیشه به ریشه می‌زنند! و من بیشترین ناراحتی ام این است که اینها مانع ایجاد می‌کنند، دردسر ایجاد می‌کنند. سر همین موضوع هست که بنده وقتی با ایشان هم کلام می‌شوم یا هم صحبت، حالم گرفته می‌شود، مضطرب می‌شوم، حرص می‌خورم. به جرات می‌توانم بگویم: تنها جایی است که بنده این حالات را باهم در خود جمع می‌بینم! دست خودم نیست، نمی‌دانم ریشه کجاست؟ بنظر شما چه مقدارش طبیعی است و چه مقدارش ریشه در رذائل دارد؟ بنده با لا مذهب ترین افراد دانشگاه هم رفیق بودم و مشکلی پیش نیامده ولی با اینها!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مورد آمریکا فرمودند: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. ولی در مورد متحجرین و مقدس‌مآبان می‌فرمایند: «ما از شرّ اين مقدس‏‌مآبان به خدا پناه مى‏‌بريم»؛[1] چون شخصيت افرادِ سطحى و مقدس‌‏مآب طورى است كه نه مى‌‏توان با آن‏ها جنگيد و نه مى‏‌توان از آن‏ها در امان بود و به مسير زندگى دينى خود ادامه داد، به راحتى بازيچه‏ ى دشمن مى‏ شوند و لذا دشمنان سخنان خود را با لعاب مقدس‏ مآبى، از زبان آن‏ها اظهار مى‏ كنند.[2] عمده نحوه‌ی برخورد با کسانی است که معنی خود را در درگیری و تهمت می‌دانند و راه ما راهِ خدایی است که فرمود: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» مؤمنین کسانی‌اند که به جهت اهداف بلندی که دارند چون با سخنان پوچ و بیهوده روبه رو شوند، بزرگوارانه از آن می‌گذرند، زیرا به گفته‌ی جناب مولوی: «گر شوم مشغول اشکال و جواب / تشنگان را کی توانم داد آب». موفق باشید 

[1] ( 1)- امام خمينى« رضوان ‏الله‏ تعالى عليه»، 29/ 4/ 67.

[2] ( 2)- در جنگ بيست و دو روزه‏ ى مردم غزه با اسرائيل، مفتى سعودى در باره‏ ى تظاهرات مردم مسلمان به جنايات اسرائيل گفت: تظاهرات يك نحوه فساد در زمين است!

28031
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: اولا خواستم بپرسم چطور میشه سپاسگزاری کرد از شما که کن فیکون کردید ما رو؟ امروز داشتم به این سوال فکر می‌کردم گفتم از محضر خودتون سوال کنم که یه چیزی یه کاری که بتونم انجام بدم و در توانم باشه رو بفرمایید تا برای سپاسگزاری انجام بدم. ثانیا حس می‌کنم در زندگی نیاز به بازخوانی تمام رویکردهای مادی زده در تمام وجوه زندگی دارم و خواستم با توجه به اینکه هم طلبه هستم هم با گزینش تامین اجتماعی همکاری می‌کنم و پاره وقت براشون تحقیق های محل سکونت و کار رو انجام میدم سوالی از محضرتون کنم: در مورد رسالت طلبگی از شما فیض برده ام اما در مورد این کار جنبی گزینش چند تا سوال دارم. آیا فایده ای در کار گزینش هست؟ در تحقیق و گزینش نیروها چه نگاهی باید داشت؟ اکثر تحقیق هایی که ما می‌رویم داوطلب ها مثبت ارزیابی می‌شوند و از این بابت نگران حقوقی هستم که می‌گیرم و نگران اینکه نکند کار بی ثمری انجام می‌دهم. حضرت امام با فرمان تاسیس گزینش چه هدفی داشتند؟ پرحرفی کردم اما چه کنم که دوست دارم زیاد بپرسم تا زیاد نصیبم بشه. مساله مهم برای بنده دستیابی به افقی است که شما اغلب در مسایل مختلف باز می‌کنید. خواستم با توجه به اینکه طلبه هستم و در گزینش پاره وقت همکاری می‌کنم افقی برایم باز شود. اگر کتابی هم معرفی شود استفاده می‌کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بهترین لطفی که به بنده می‌کنید آن است که بر روی عرایض اینجانب طوری فکر گردد که بقیه‌ی افکار نیز دیده شود. ۲. هرکس هرچند خوب باشد برای هر کاری خوب نیست. نهادهای گزینشی مسئولند که شخصیت افراد را در رابطه با کاری که بایدبه عهده‌ی آن‌ها گذاشته شود، ارزیابی کنند. موفق باشید

28030
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: آیا متن زیر بیانگر این نیست که رهبری، غرب را یک کل واحد نمی‌داند؟ لطفا برایم شرح دهید که این جملات ناظر بر چیست؟ پرسش دانشجو: می‌خواستم از حضورتان خواهش کنم که تعریف جامع و مانعی از غرب داشته باشید، که در کنار این که خوبیها را از غرب اخذ می‌کنیم، با حفظ اصول و ارزشهای اسلامی و ملی‌مان، بدی‌ها را کنار بگذاریم. به نظر شما کلاًّ نقطه تعادل در این میان چیست؟ پاسخ رهبر انقلاب: این سؤال خیلی مهمّی است. من این‌جا چند نکته را در همین زمینه عرض می‌کنم. اوّل این که نفی غرب، به هیچ‌وجه به معنی نفی فن‌آوری و علم و پیشرفت و تجربه‌های غرب نیست و هیچ عاقلی چنین کاری را نمی‌کند. نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است که هم سلطه سیاسی مورد نظر است، هم سلطه اقتصادی و هم سلطه فرهنگی. من در این فرصت اندک، در زمینه سلطه فرهنگىِ غرب چند جمله می‌گویم، شاید ان‌شاءاللَّه برای شما مفید باشد. ببینید؛ فرهنگ غرب، مجموعه‌ای از زیبایی‌ها و زشتی‌هاست. هیچ کس نمی‌تواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیبایی‌هایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمی‌کند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبی‌ها و بدی‌هاست. یک ملت عاقل و یک مجموعه خردمند، آن خوبی‌ها را می‌گیرد، به فرهنگ خودش می‌افزاید، فرهنگ خودش را غنی می‌سازد و آن بدی‌ها را رد می‌کند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، آمریکایی، آمریکای لاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که می‌گویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار می‌گیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که می‌توانیم، باید محسّنات آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این اصل کلّی است. منتها در زمینه فرهنگ غربی نکته مهمّی وجود دارد که من دلم می‌خواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپاییها - عیبی دارد که فرهنگهای دیگر، تا آن جایی که ما می‌شناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است. این، قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی‌ای دارد. از اوّلی که اینها در دنیا به یک برترىِ علمی دست یافتند، سعی کردند همراه با سلطه سیاسی و اقتصادی خودشان - که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. اینها با فرهنگ ملتها مبارزه کردند؛ این بد است. ملتی می‌گوید فرهنگ من باید در این کشور جاری شود! این چیز قابل قبولی نیست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتی که این فرهنگ بر او تحمیل می‌شود، این را نمی‌پسندد. شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل و اشتهای خودتان، ترجیح می‌دهید به این که چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگویند باید بخوری! وقتی کاری زورکی و تحمیلی شد؛ وقتی از موضع قدرت انجام گرفت و وقتی متکبّرانه و مستکبرانه تحمیل گردید، هر ملتی آن را پس می‌زند؛ باید هم بزند. مثلاً کراوات یک پدیده غربی است. غربی‌ها این را می‌خواهند، دوست می‌دارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ دیگر هستید و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کرده‌اید، کراوات نزدید، یک آدم بی‌ادب محسوب می‌شوید! چرا؟! این فرهنگ شماست؛ تقصیر من چیست؟ اگر کت و شلوار پوشیدید، باید پاپیون و کروات بزنید، و الاّ در فلان مجلس رسمی راه ندارید و یک آدم بی‌ادب و غیرمنضبط و بی‌نزاکت تلقّی می‌شوید! این، آن تحمیل فرهنگ غربی است. زن غربی، روشهایی دارد. آنها نسبت به مسأله زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگی دارند - خوب یا بد، بحثی سرِ آن نداریم - اما سعی دارند این فرهنگ را به همه ملتهای دنیا تحمیل کنند! در باب فرهنگ غربی، این بد است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً نکاتی ارزشمند را رهبر معظم انقلاب به عنوان اندیشمندی که در زوایای مختلف نسبت به تاریخ خود و جهان غرب فکر کرده‌اند در آن مختصر مطرح نموده‌اند و ابداً از آن جملات برنمی‌آید که ایشان از یک‌پارچه‌دیدنِ تفکر غربی غفلت کرده‌اند، به‌خصوص آن‌جایی که می‌فرمایند: «غرب، فرهنگی مخصوص به خود دارد که در بقیه‌ی فرهنگ‌ها دیده نمی‌شود و آن سلطه‌طلبی است که قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی دارد.» آری! همان‌طور که فرمودند آن فرهنگ مثل هر فرهنگی خوبی‌هایی دارد ولی ملاحظه کرده‌اید که آن خوبی‌ها در آن فرهنگ نتایجی برای خودشان در راستای تعالی انسانی پدید نیاورد. در حالی‌که اگر ما همان‌طور که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند آن خوبی‌ها را برای خود اخذ کنیم می‌توانیم در دستگاه فکری خود از آن‌ها بهره ببریم. به عنوان نمونه بحث «آزادی» بود که در جزوه‌ی «پاس‌داشتِ آزادی در جمهوریت انقلاب اسلامی» عرایضی شده است. موفق باشید      

28029
متن پرسش
سلام و درود: در صفحه اینستاگرامم عکس کتاب سلوک ذیل شخصیت امام حضرتعالی را گذاشتم و متنی را زیر آن به هدیه گذاشتم و آن متن چنین است: « سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش که دور شاه شجاع است، می دلیر بنوش ... من _ یک بچه‌ی یک لاقبایی که هشتش گروه نه‌ش بود _ که خمینی نمی‌شناخت؛ یعنی نه اینکه نشناسم، بله! به قدر تصاویر جعبه جادویی آن‌هم در ایام رحلت یا دهه فجر می‌شناختم، و می‌فهمیدم او یک رهبری بود که شاه را بیرون کرد و حکومت را سرنگون و همین. اما خمینی که اصلن شناختنی نبود _ که عشق آمدنی بود نه آموختنی _ بل دیدنی بود دیدنی، یعنی #طاهرزاده دستمان را گرفت و برد به دیدار امام. آن هم نه دیداری در حسینیه جماران و از جنس صورت بلکه دیداری از جنس عقل در عالم قلب، دیداری از جنس سلوک و‌ سلوکی از جنس عالم خدای خمینی و بسیجی‌هایش. خدایی که مدت‌ها بود گم شده و هر که سرش به تنش زار نمی‌زد همچون نیاز به هوا برای نفس کشیدن انتظارش را می‌کشیدند. همان خدای پریروز و پس‌فردا و این چنین بود که #سلوک_ذیل_شخصیت_امام_خمینی شکل گرفت و ما را از نو متولد کرد و حیاتی دوباره بخشید. السلام علیک یا روح الله. السلام علیک یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است سلوک ذیل شخصیت إشراقیِ حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» راهی باشد که در آن راه بتوانیم با عطایایی روبه‌رو شویم که هرگز با فکر به دست نمی‌آید و تنها باید خود را در معرض آن قرار داد. آری! در معرض «جمالی» که «جلال» الهی را نمایان می‌کند. امام خمینی؛ «جمالی» که «جلال» الهی را نمایان می‌کند البته غزلی را که متذکر شده اید حقیقتا مصداق عالی آن حضرت امام می باشد امید است بتوانم در این رابطه عرایضی داشته باشم. موفق باشید

28027
متن پرسش
با سلام: تکلیف ما در مقابل افرادی‌که مدام غیبت می‌کنند و ما هم به نحوی در معرض آن قرار داریم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً عرض شد اگر شرایط، جهت تذکر نیست، نباید با آن‌ها همراهی کرد. شاید سکوت ما موجب شود آن‌ها به خود آیند. این غیر از سکوتی است که منجر به تأیید می‌شود. موفق باشید

28025
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. نظر شما راجع به ادعای افرادی که تجملاتی زندگی می‌کنند و مومنند و بهانه شان اینست که شانمان است چیست؟ حدفاصل زندگی طبقه شان و اسراف چه می‌شود؟ آیا کسانی که پولدارند مجازند هرجور می‌خواهند زندگی کنند و بعد بگویند شانمان است؟ دل بقیه را آب کنند که شانشان است؟ حد مرز شان که در فقه مطرح می‌شود و اسراف چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ فرقی نمی‌کند چه انسان ثروتمند باشد و چه فقیر باشد؛ آنچه موجب نجات است، سادگی است. لذا به ما فرموده‌اند: «نَجَی الْمخففون» تنها سبک‌باران نجات می‌یابند. مگر امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» فقیر بودند که آنچنان ساده زندگی می‌کردند؟ گفت: «دلا راه تو پر پیچ و خطر بی / گذرگاه تو بر اوج فلک بی. گر از دستت برآید پوست از تن / برآور تا که بارت کمترکبی». موفق باشید 

28024
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: آیا شما شرح و تفسیری بر نامه ی ۵۳ نهج البلاغه (نامه ی امیرالمومنین به مالک اشتر) به صورت کتاب جزوه یا صوت دارید؟ اگر نه، منبعی می‌شناسید که قابل اعتماد باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی شده ولی جمع‌آوری نشده است. به نظرم شرح آیت اللّه محمدتقی جعفری نکاتی را متذکر می‌باشد. موفق باشید

28023
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید مزاحم میشم. دلیل خاصی داره که جنابعالی هنوز جلسات هفتگی رو برگزار نمی کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امور مساجد بر اساس نظریه‌ی ستاد، صراحتاً اقامه‌ی نماز را اجازه داده‌اند. رفقا از امور مساجد پرس و جو کردند؛ هنوز اجازه‌ی تشکیل جلسات داده نشده است. موفق باشید

28022
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در کتاب آداب نماز امام خمینی (ره) نماز را می گوید انشایی و ایجادی است و به این تعبیر که از طرف ماست و قرآن را قرائت می گوید به این معنا که از طرف خداست. تفسیر بسم الله سوره زمر را که گوش کردم، فرمودید که بسم الله مقام ایجاد است. ایجاد در نماز به چه معناست؟
متن پاسخ

بسمه تعالی: سلام علیکم: مقام ایجاد همان إنشاء است یعنی مقام «کن». به همین جهت نمازگزار قدم در ساحتی که پیش است می‌گذارد و نماز را قیام می‌کند تا در معرض آن قرار گیرد. موفق باشید

28021
متن پرسش
دانشگاه تشکل‌های دانشگاهی کد خبر: ۸۵۰۵۶۲۱۰:۱۴ - ۰۷ خرداد ۱۳۹۹ طی نامه‌ای صورت گرفت واکنش اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان به تقدیر مراجع از لاریجانی / ۱۲ سال خون دل‌های بسیاری خورده‌ایم اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان طی نامه‌ای به تقدیر مراجع عظام تقلید از رئیس مجلس دهم واکنش نشان داد. به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان طی نامه‌ای به تقدیر مراجع عظام تقلید از رئیس مجلس دهم واکنش نشان داد. متن این نامه به شرح زیر است: بسمه تعالی محضر مبارک مراجع عظام تقلید با سلام و تبریک عید سعید فطر. روز‌های گذشته صحنه پایان دوره چهارساله مجلس دهم به عنوان یکی از ضعیف‌ترین مجالس تاریخ جمهوری اسلامی ایران بود و همچنین این پایان همزمان شده است با به آخر رسیدن ۱۲ سال ریاست عجیب و غریب علی لاریجانی بر نهادی که بنا بود در راس امور باشد. جایگاه علمای اسلام در تاریخ کشور عزیزمان راهبردی بوده و پایبندی مردم مسلمان ایران به سخنان و دستورات ایشان همیشه مورد هجوم دشمنان بوده و هست، اما این رشته مستحکم هیج زمانی گسسته نشده است. در ۴۰ سال گذشته نیز ملت شریف ایران نشان داده است که خط قرمزش علما و مراجع عظام تقلید هستند، اما روز‌های اخیر شاهد پیام‌هایی از سوی حضراتعالی به جهت تقدیر و تشکر از فردی بودیم که تغییر در مصوبات نمایندگان، لابی با دولت، تصویب کمتر از ۲۰ دقیقه‌ای لوایح بعضاً استعماری و قس علی هذا‌های دیگر بسیاری در کارنامه‌اش نمایان است. تقدیر مراجع از آقای لاریجانی و استفاده از واژگانی همچون مدیریت شایسته، خدمات فراوان، مدیریت مخصوص، دوره افتخار آفرین و ... موجب نگرانی دانشجویان انقلابی و حزب اللهی شده است چرا که در این ۱۲ سال خون دل‌های بسیاری از اقدامات رئیس سابق قوه مقننه خورده‌ایم. امروز نگرانی جنبش دانشجویی مسلمان ایران را محضر حضرات گرامی اعلام داشته و بیم آن داریم که نقش دفتر علما در عدم ملاحظه نقاط قوت و ضعف ریاست ۱۲ ساله بر مجلس شورای اسلامی و تعریف و تمجید زیاده از حد، پررنگ‌تر از همیشه شده باشد. نظر جنابعالی در مورد متن بالا چیست؟ تشکر مراجع از خدمات ارزنده علی لاریجانی با توجه به نقاط تاریک در کارنامه سیاسی شان چه معنی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است متذکر زمین‌گیرکردنِ مجلس توسط روحیه‌ی آقای دکتر علی لاریجانی باشیم، هرچند ممکن است از جهاتی در بعضی مراحل از دردسرشدنِ مجلس، حتی در دوره‌ی دهم جلوگیری کردند، ولی نتوانستند تلاش کنند تا مجلس رأس امور باشد وگرنه ما با پدیده‌هایی مثل رانت‌خواری و چپاول هپکو روبه‌رو نمی‌شدیم در حدّی که مسئول قضایی کشور مجبور شود وارد آن نظارت‌هایی که به عهده‌ی مجلس است بشود. موفق باشید       

28019
متن پرسش
سلام استاد: خبر قتل دختر ۱۳ ساله واقعا دردناک بود و دردناک تر اینکه وقتی این دختر از عدم امنیتش در خانه به مامورین و غیره و غیره خبر میده و هیچ کس توجیهی به این موضوع نمیکنه و اورژانس اجتماعی آنقدر ضعیف عمل میکنه که هیچ پناهی برای این طفل ۱۳ ساله وجود نداره و مجبوره برای خواب و سقفی بالای سر داشتن نزد مردی حیوان صفت برگرده چون اسم پدر روی این مرده با وجود اینکه در خانه تهدید به مرگ شده ولی باز هم امیدی و راهی به جایی نداشته که از خانه مرگ راه فرار و نجاتی داشته باشد و بعد از گذشت بیش از چهل سال از انقلاب و در مملکتی اسلامی انسان انگشت به دهان و بسی متعجب می‌ماند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌دانید مشکلی است که زوایای مختلفی از نقص‌های اجتماعی ما را آشکار کرد. واقعاً اگر با رجوع بیشتر به دیانت و خُلقِ محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نتوانیم از این بحران‌ها عبور کنیم، در تاریخ سیطره‌ی فرهنگ غربی هر روز با این نوع مشکلات روبه‌رو خواهیم بود. موفق باشید

28017
متن پرسش
سلام عزیز جان: کاش تو سایت یه قسمت پرسش های من بذارید که راحت تر بشه پیگیر جوابای استاد بزرگوار باشه یعنی معلوم نیست سوال من که استاد جوابش میده چه شماره ای می خوره تا جوابو ببینم. البته میدونم همه اطرافیان استاد با جون و دل و با نیت خالص کار می کنین و واقعا زحمت می کشین حالا هم قصدم از پیشنهاد غر زدن نیست فقط میگم عالی هستید عالی تر باشید خداییش براتون دعا می‌کنم خیلی ماهید که ما رو شریک بهره های نعمتی به نام استاد عزیز می کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شماره‌ی هر سؤالی در حین ثبت آن در سایت مشخص است. اگر به صورت شخصی جواب داده نشود با توجه به شماره‌ی سؤال، می‌توانید جواب سؤال را پیدا کنید. موفق باشید

28015
متن پرسش
سلام: عرض ادب و احترام- اخیرا کلیپی در فضای مجازی دیده شد، جوانی که ظاهری غیر متشرع دارد بدون بی احترامی به عکس آقا امیرالمومنین علی علیه السلام در مقابل القاعده با کمال شجاعت تن به مهلکه می دهد و ... در طرف دیگر این قضیه شیخ حوزوی است که با عناوینی مثل تقیه جان خود را حفظ می کند. سوال اینجاست که در این تاریخ ما در همراهی با کدام یک از این شخصیت ها می توانیم طی مسیر کنیم؟ با چه نگاهی می توان با این نوع شخصیت هم افق شد؟ آیا قصه قصه عقل و عشق است که همیشه بوده است یا قصه قصه ی دیگری است؟ و در پایان اگر بخواهیم این حضور را در تاریخ خود جستجو کنیم به چه کسانی در گذشته و حال خود باید توجه کنیم؟ یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در زیر آن کلیپ مطلب زیر را نوشتم:

وقتی که انسان‌ها با انس با مولای‌مان علی علیه السلام در جهانی ماورای جهان مناسبات مادی زندگی خود را حاضر کنند، آن‌ها را چه باک از مردن این‌جهانی؟ زیبایی کار این جوان از این‌جاست که حاضر بوده کشته شود ولی از انس مستقیم با مولایش دست نکشد. با این حال حضرت در عین انس بیشتر با او، او را به این جهان برگرداندند تا راهی برای ما نشان دهد که چگونه می‌شود با امامی معصوم و نظر به سیره‌ی او همواره حتی اگر در این جهان هستیم در جهانی که امام حاضر اند زندگی کنیم.

از آیت اللّه بروجردی «رحمت‌اللّه‌علیه» پرسیدند مگر از نظر فقهی لطمه‌زدن بر بدن خلاف شرع نیست؟ پس چرا عزاداران امام حسین «علیه‌السلام» این‌طور به بدن‌شان لطمه می‌زنند و شما هم با آن‌ها همراهی می‌کنید؟ در جواب فرمودند: «ملت عشق از همه دینها جداست». آری! به گفته‌ی جناب مولوی:

تو ز سرمستان قلاوزی مجو

جامه‌چاکان را چه فرمایی رفو

ملت عشق از همه دین‌ها جداست

عاشقان را ملت و مذهب خداست

بعضی‌ها از زندگی بهشت می‌جویند و آن‌ها به کمک فقه و فقاهت به آن می‌رسند، ولی عده‌ای هم از خدا این‌طور تقاضا می‌کنند: «از درِ خویش خدایا به بهشتم مفرست / که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس».

بعضی‌ها سرعتِ رفتن به بهشت خود را زیاد می‌کنند مثل آن صحابی که به رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» عرض کرد چگونه بر سرعت حضور در بهشت بیفزاید، و حضرت فرمودند: سپر خود را بیفکن و با دو شمشیر و بدون زره به قلب دشمن بزن. آن جوان عزیز گویا این راه را بهتر از آن شیخ فقیه آموخته بود. و این از جنس روح و روحیه‌ی حضرت روح اللّه ما است که فرمود: «واللّه من تا حال نترسیده‌ام». این است راهی که انسان میهمان امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» می‌شود وقتی در عین شجاعت، حکمت را نیز در کنار خود داشته باشد. آن جوان عزیز عرب خوب می‌داند که راهی برای شکست روحیه‌ی داعشی‌ها بهتر از آن‌که با اسلحه آن‌ها را بکشد، در عالم هست. آری! «زان‌که بی‌شمشیرکشتن کار اوست». موفق باشید     

28014
متن پرسش
سلام استاد عزیز: من سوالی داشتم راجع به اینکه از کجا متوجه بشم و پی ببرم که در مقابل ملکه «وهم» شکست خوردم تا حالا و بر صورت باطنی ام غلبه کرده یا نه؟ بنده هنوز درگیر گذشته و آینده ام و نه تنها بر اون فایق نیومدم بلکه در نمازم نیز تاثیر مخرب بیشتری گذاشته استاد. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما چه‌کار به این حرف‌ها دارید؟! بالاخره با رعایت دستورات شرع و عزمی که باید در این رابطه داشته باشید، جلو بروید و باز جلو بروید و خیلی نباید مشغول این حرف‌ها شد. «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». خداوند خودش به موقع مددکار خواهد بود. موفق باشید

28013
متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقت شما بخیر ان‌شاءلله که سلامت باشید استاد تا اونجایی که یادم میاید از ابتدا با عشق الهی با سلوک آشنا شدم و پا در مسیر سلوکی گذاشتم. مسله ای که خیلی آزارم می‌دهد این است که در ابتدا آتش عشق و حرارت بسیار حس می‌شد ولی با گذشت زمان کم شد و روبه سردی گذاشت (البته با تناوبی میرا: یعنی عشق و حرارت من تناوبی بود یک روز بود یک روز نبود ولی در کل اگر میانگین بگیرم خیلی آن حرارت و آتش کم شده) علارغم اینکه سعی کردم بیشتر به دستورات پایبند باشم یعنی مراقبه اعمالی که در ابتدا داشتم کم بود ولی با گذشت زمان بیشتر شد سعی کردم بیشتر رعایت کنم و همچنین در پی کسب معرفت برامدم و کتب معرفتی نیز مطالعه کردم با این حال علارغم اینکه هم مراقبه عملی من بیشتر شد و متشرع تر شدم و هم معرفتم و دانسته های توحیدی من بیشتر شد آن حرارت و عشق خیلی کمتر شد. البته چند مطلب را بگویم: ۱. مراقبه به معنای یاد خدا بودن من در ابتدا نسبتا بیشتر بود چرا که وقتی که حرارت و عشق بیشتر بود بدون زحمت و سختی در حضور و یاد خدا بودم ولی وقتی آن حرارت و عشق رفت هرچه تلاش می‌کنم نمی‌توانم به یاد خدا باشم اصلا فکر می‌کنم مراقبه معلول جذبه هست نه برعکس و در نتیجه مراقبه (به معنای حضور قلب در تمام لحظلات) من نسبت به گذشته کم شد. ۲. تا آن جایی که یادم می آید حالم از ابتدا به سه قسمت تقسیم می‌شود: در ابتدا که اصلا قبض و بسطی نبود و فقط عشق و حرارت بود. در اواسط دچار قبض و بسط های خیلی شدیدی شدم و هر چه گذشت از شدت قبض کاسته و به زمان آن اضافه شد و قسمت سوم هم که احوالات اخیر من است شدت قبض های من خیلی کم ولی زمان آن طولانی شد و خبری هم از آن حرارت و عشق گذشته نیست (البته هر از چندگاهی به ما سر می‌زند و زود می‌رود و بطور میانگین کم شده). ۳. از همان ابتدا هم واقعا نمی‌گویم مراقبه خوبی داشته ام و الان هم به نظر خودم ندارم. استاد این وضعیت فعلی من عادی است؟ یعنی همه همین طور می‌شوند؟ (منزلی از منازل است) یا مشکل من است و به دلیل کم کاری و عدم مراقبه به این صورت شدم؛ استاد حالا به نظر شما چی کار کنم وقتی هیچ عشقی نمانده و سرد شدم چطور مسیر را ادامه دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به مسیری فکر کنید که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در مقابل ما گذاشته‌اند. مسیری که باید طی شود هرچند هزاران موانع و احوالات متفاوت در این مسیر پیش آید و با صبر بر طاعت، انسان طوری از آن موانع عبور می‌کند که پس از مدتی إن‌شاءاللّه به جامعیتِ لازم می‌رسد و می‌فهمد که همه‌ی آن موانع و تفاوت احوال در جای خود لازم بود. پس: «تو پای در نِه و هیچ مپرس». موفق باشید 

28012
متن پرسش
با سلام: استاد در مباحث حرکت جوهری فرمودید هر کس استعداد این بحثها را دارد دنبال کند و اگر ندارد خداوند راه دیگری برایش قرار می‌دهد و مثال آیت الله بهاء الدینی و حضرت امام (ره) در درس اسفار را فرمودید. حالا ما از کجا بفهمیم استعداد این بحث ها را داریم؟ بنده دروس حوزوی مثل اصول را اصلا دوست ندارم و چند سالی من باب همان مواد لازم برای کسب معارف خواندم و کنار گذاشتم کتابها پراکنده بود و زدگی ایجاد شد. کتب فلسفی هم با آن اصلاحات و نظریات این آن جالب نبود برایم، اما بحثهای شما را دوست دارم و اصلا در فهمش مشکلی ندارم و تحلیل و کنکاش مسایل برایم جالب است. با این اوصاف باید روش فلسفی را دنبال کنم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر احساس می‌کنید فلسفه جواب خلأهای فکری شما را می‌دهد، باید به مباحث فلسفی رجوع کنید وگرنه مباحث فلسفی به خودی خود اصالت ندارند، آن‌چه حیات انسان را برتر و متعالی می‌کند حضور در افقی است که آیات و روایات در مقابل انسان می‌گشایند. موفق باشید

28011
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. طبق صحبتهایی که با حضرتعالی داشتیم، و فرمودید: کربن، بعضی مسائل را بهتر از بعضی خودی ها حل می‌کردند، آیا بجز اینکه رجوع به تفکر های بسیار داشتند، عامل دیگری باعث این زلالی فکر می‌شود که به درک های بزرگی از هستی و تاریخ برسد؟ ۲. آیا در مورد اول می‌توانیم جناب سلمان را، منهای بحث معنویت عجیبشان، هم زبان با کربن بدانیم؟ چرا که طرز رجوع ایشان هم به تفکرات مختلف بود که به گمشده ی جان خویش رسید. با تفاوتهایی که حضرتعالی بهتر در جریانید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت نمی‌کند. هر کدام از این انسان‌های بزرگ وقتی متوجه باشند در جهانی گسترده‌تر از جهان محدود انسان‌های عادی می‌توانند حاضر شوند، عملاً نسبت به آن‌چه با آن روبه‌رو می‌شوند، عمیق‌تر برخورد می‌کنند. موفق باشید

28010
متن پرسش
با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیزم: در هنگام خواندن کتاب جوان و انتخابهای بزرگ در صفحه ۲۳ فرمودید: «ما در خواب خودمان هستیم، پس از خودت خواب نیستی هرچند از بدنت جدا هستی.» حال بعضی اوقات انسان در خواب، خواب می بیند که در حال خواب دیدن است سپس بیدار می شود. سوالم این است که او کیست؟ آیا می توان گفت جسم قیامتی است؟ یا نه. در کل او کیست که متوجه نیست که در حال خواب دیدن است سپس در حالیکه در خواب است بیدار می شود می بیند خواب می دیده و در همان حال هم در خواب است. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان همیشه خودش، خودش است و در عین حال در بیداری و در خواب می‌تواند در عوالم بالاتر حاضر شود. و این نوع حضور، حالت خواب‌دیدن برایش پیش می‌آورد حال چه خواب باشد و چه بیدار. موفق باشید

28009
متن پرسش
با سلام: روز شما بخیر استاد اگر این ماده‌ی هست که با ظرفیت بیشتر فیض بیشتری رو دریافت می‌کنه و به تبع انتقال فیض بیشتر به نفس، نفس اشتداد و فعلیت بیشتری پیدا میکنه، ایجاد ظرفیت بیشتر در ماده چگونه ایجاد می‌شود؟ نقش اصلی نفس در نسبت افزایش این ظرفیت چگونه هست؟ ماده که حرکت خود را دارد، ما هم که به دستورات شرعیمون عمل می‌کنیم، اما چه رخ می‌دهد که یکی می‌شود امام خمینی (‌ره) و این الله بهجت، آیا افزایش ظرفیت تن در این بزرگواران برای دریافت فیض بیشتر به رویکرد نفس این بزرگواران در عمق بخشید به جهت دهی به حرکت تن‌شان هست؟! خداوند خیر کثیر به شما بدهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وسعت نفس «لایقف» است و هر اندازه انسان خود را نسبت به ابعاد گوناگون فیض الهی گشوده نگه دارد، از فیوضات الهی بهره‌مند می‌شود و بودنی اصیل‌تر را تجربه می‌کند. موفق باشید

28008
متن پرسش
سلام علیکم: یک سوال اعتقادی داشتم کسی نتونسته جوابم رو قانع کننده بده. چرا خداوند در قرآن از ویژگی های بهشت فقط سرسبزی میوه ها همسران زیبا و این طیف نعمات رو بیان کرده؟ با توجه به اینکه در بهشت هم دیگر فانی نیستیم پس برنامه زندگی بلند مدت در بهشت چی میتونه باشه؟ صرفا فقط رودخانه و عسل و میوه و همسر؟ آیا اجتماعی هست؟ برنامه ی روز مره ای هست؟ دنیای فانی این همه کار و بار داره. وقتی در بهشت همه چی فراهم باشه و مشقتم نباشه. پس بلند مدت چی میشه؟ آیا فقط باید تکیه بدیم به تخت و شکر خدا بگیم؟ اونم به صورت همیشگی؟ الان ما دو ساعت بریم تو دشت و صحرا و جنگل بعدش یکنواخت میشه چه برسه به جایی که دیگه مساله عمرم نیست و همیشگیه داستانش! همیشه سوالم این بوده چرا اینطوری بیان شده تو قران؟ مگر قرآن برای همه زمان ها نیست؟ پس این سوال امروزیه من چرا جوابی در قرآن نداره؟ janghorban.bijan@gmail.com
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در تبیین سوره‌ی واقعه عرایضی شده است؛ آن صورت‌ها، صورت‌های اعمال و عقاید و اخلاقِ انسان است و نوعی با «خودبودن» را در مقامی بس متعالی برای انسان پیش می‌آورد و همچنان‌که انسان از بودنِ خود به معنی واقعی‌اش خسته نمی‌شود، آن بودنِ زیبای ابدی برایش حیات‌بخش و آرامش‌آفرین است. جزوه‌ی «چگونگی حیات بدن اخروی» که روی سایت هست، نکاتی در این مورد متذکر می‌شود. موفق باشید

28007
متن پرسش
سلام: پهلو گرفتن نفت کش ایرانی در ونزوئلا بسیار خوشحال کننده و باعث افتخار هست تبریک به همه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نیز آینه‌ای دیگر نسبت به فرآیند حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ است که خداوند ذیل ولایت فقیه در مقابل ملت ما می‌گشاید. موفق باشید

28006
متن پرسش
با سلام و عرض خدا قوت خدمت استاد عزیز: استاد از جناب آقای شجاعی مدیر موسسه منتظران منجی درخواست مشاوره کردم ایشان علاوه بر برنامه مطالعاتی اذکاری بشرح ذیل هم دادند. یا غفور صد تا، یا قوی صد و شانزده، یا میسر سیصد و ده، یا منعم دویست مرتبه، می‌خواستم نظر جنابعالی را بدانم اشکالی ندارد گفتن این اذکار؟ چون معمول بین علما این بوده که استادی سیر و سلوک ایشان را عهده دار می‌شده و ما برایمان در این عصر میسر نیست این رویه، در ضمن سیر مطالعاتی شما را تا بحث حرکت جوهری و بحثهای شرح حدیث عقل و جهل، امامت، و...دنبال کرده ام. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع اذکار که تحت عنوان اذکار عام گفته می‌شود در هر موقعی و برای هرکسی مفید است. موفق باشید

نمایش چاپی