باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ابتدا سعی کنید با دنبالکردنِ معارف الهی متوجه افقی شوید که روایات متذکر آن است، بهتر است و سپس به اصول کافی و تحفالعقول و روضهی کافی رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دستورالعمل اولیاء معصوم به طور همهجانبه کارساز است. بنده دستورالعمل حضرت صادق«علیهالسلام» به عبداللّه بن جندب را که در تحفالعقول بهطور کامل آمده، توصیه میکنم. عرایضی در شرح آن شده، میتوانید به صوت آن رجوع کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی میفرمایند: تشریع عدم ازدواج با خواهر بعداً مطرح شده است. همانطور که حضرت یعقوب با خواهر همسرشان در عین زندهبودن همسرشان، ازدواج کرده بودند و بعداً حرمت اینکار تشریع شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این نکته را میپذیرم که تفکر در میدان جبههگیریهای ایدئولوژیک در حجاب میرود و همهی دغدغهی بنده آن است که اگر بخواهیم تفکر را به جامعهی خود برگردانیم ابتدا باید از روح قبیلهگرایی و گرایشهای حزبی عبور کنیم. ولی آنچه نباید فراموش کرد بین تفکر فلسفی با تفکر دینی است. در تفکر دینی از عاملی مثل نفس امّاره به صورت یک موضوع وجودی نمیتوان غفلت کرد زیرا در تفکر دینی «تفکر رفتن از باطل سوی حق است» و لذا باید به موانع این تفکر نظر داشت و در این رابطه هر اندازه قرب بیشتر باشد، تفکر به معنای خاص آن شکوفاتر میشود و از این جهت نمیتوان به نفسانیت نظر نداشت. حال ملاحظه کنید چقدر کار حساس است که از یک طرف متوجه باشیم که نگاه ایدئولوژیک بهکلّی تفکر را دفن میکند و از این جهت آقای دکتر داوری موفق و متوجهاند و از طرف دیگر آن تفکر اصلی طلوع نمیکند مگر با عبور از نفسانیت. و چون بعضی از متفکران فنومنولوگ متوجه این موضوع نیستند در عین نفی غرب نتوانستند به تفکر دینی برسند تا با معنای حقیقی تفکر روبهرو شوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا میداند من نگران حضور انقلابی هستم که باید توسط نخبگان جامعه پشتیبانی شود. بنده تنها نظر آقای دکتر صافیان که از شاگردان آقای دکتر داوری است و سخت به انقلاب اسلامی علاقه دارند را؛ برای شما میفرستم تا ببینید چرا انسانی که علاقه به این انقلاب و حضور تاریخی آن دارد، باید از دست امثال آقای دکتر عباسی خون گریه کند. موفق باشید
اما درد و دلِ آقای دکتر صافیان در مورد عرایض بنده:
برادر بزرگوارم استاد طاهر زاده عزیز
شوی حمله به معلم تفکر دکتر داوری را دیدم. بر این شخص که اوصافش معلوم اهل نظر است حرجی نیست. به فضایی می اندیشم که امثال او را قدر می نهد و بر صدر می نشاند. به این باید اندیشید که چه شده است که در بین ما عده ای هرچه بی پروا سخن گویند مأجور ترند و میدان دار تر. مگر مثل دکتر داوری در تاریخ معاصرمان چند تن داریم که چنین قربانی اش می کنیم. مگر واقعا از فیلسوف و متفکر انتظار داریم که نظر خود را با ما تنظیم کند. فیلسوف ما باید از عباسی ها بپرسد که چگونه فکر کند و چه نظر بدهد؟ از آن بالاتر آیا متفکر باید نظر فکری و فلسفی خود را از رهبر دینی و سیاسی بپرسد؟ در این صورت به چه معنا متفکر خواهد بود؟ در مذهبی که تفکر ساعة خیر من سبعین سنه عباده شمرده می شود چگونه می توان بنام همان مذهب بزرگترین و بهترین سرمایه های فکری را به باد تکفیر و ناسزا گرفت؟ نتیجه این حملات شنیع و ناشی از تهی مغزی جز بسط بی فکری و نیست انگاری و اشاعه جو شخص پرستی و اطاعت کورکورانه چه خواهد بود؟ تفکر هرچه عمیق تر باشد همواره غریب بوده و خواهد بود. اما جامعه ای که نتواند دوست را از دشمن تمییز دهد و بویژه بنام دین همه را با تیغ تهمت و انگهای جاهلانه براند بر چه چیز تکیه خواهد کرد؟
سخنان سخیف این شخص چنانکه به درستی اشاره کرده اید قابلیت پاسخ گویی ندارد اما نگرانی از مجالی است که برای چنین رویه های ناصوابی ایحاد شده است. به نظرم باید بر چرایی آن اندیشید.
توفیق حضرت عالی مستدام باد.
و بد نیست باز نظر یکی از کاربران را نسبت به سخنان آقای عباسی و عرایض بنده بدانید که میفرماید:
۱. استاد سلام راستش من در عین اینکه نقدهای جدی به آقای عباسی دارم ایشون را بیرون از جبهه انقلاب نمی بینم. ۲. بعضی نقد های ایشون را مفید می دانم. ۳. اما به نظر من راه عبور از چنین فکری سکوت در مقابل اینها می باشد و علی بن یقطین وار در جبهه انقلاب کار کردن.
متاسفانه گوش بچه های حزب اللهی برای شنیدن این نوع ادبیات آماده تر است تا شنیدن سخنان جنابعالی ما باید بدون درگیر شدن صحبت خودمان را مطرح کنیم و طرح صحبت های خود ما نوعی جدل هم محسوب می شود به نظر می آید اگر ما درست طرح موضوع کنیم و چشم انداز بهتری را جلوی پای جوانان حزب اللهی قرار بدهیم بدون درگیری از این نوع نگاه ها عبور می کنیم. ۴. اگر بدانیم که همین تفکرات کمر دولت نهم و دهم را شکست (البته آقای احمدی نژاد هم ضعف هایی داشت) و قدرت اینها را فهم کنیم شاید به صورت مستقیم هیچگاه به مصاف این دوستان نمی رویم. ۵. شاید گفتن این نکته هم خالی از لطف نباشد که علامه فرمود مشروطه خواهی اگر هیچ نکته مثبتی نداشت حداقل عارف کشی و صوفی کشی را متوقف کرد همین را در مورد دولت شیخ حسن روحانی می توان گفت و این که این دولت هرچقدر پر عیب و پرنقص بود اما با آمدنش زهر چنین تفکراتی را گرفت و ما با دولت شیخ حسن از نهادینه شدن نوعی تکفیر در جامعه عبور کردیم. شاید علت این که رهبری با تمام نقص ها همچنان بر ماندن این دولت اصرار دارند را این می بینم که بسیاری از گروههایی که به اسم انقلاب در حال تکفیر بودن، قدرت اجتماعی آنها یا از بین رفت یا به شدت ضعیف شدند و نتوانستند به اصل انقلاب ضربه به زنند. (اگر آزادی را اصل انقلاب بدانیم آزادیی که نه تنها با اسلام مخالفت ندارد بلکه آن نوع از آزادی همان اسلام است).
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر حقی است که هر کدام دارند. ابتدا هر دوی آنها را از این نگرانی درآورید که خداوند برای هرکدام حقی قرار داده و شما حق هرکدام را در حدّ توان ادا میکنید، تا هیچکدام انتظار نداشته باشند به خاطر یکی، حق دیگری را نادیده بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر گناه، گناه نیست. شیطان میخواهد ارادت شما با اولیاء الهی را کم کند. پیشنهاد ما آن است که به مطالعهی کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهلالبیت» بپردازید 2- در حدّ خود مواظب باشید، إنشاءاللّه خیری در آن است 3- صداقت، انصاف، احترام به والدین، صلهی رحم و رعایت حرام و حلال الهی موجب عاقبت به خیری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم: «النّار لا تأكل محلّ الايمان». یعنی اگر کسی حقیقتاً به خدا ایمان دارد، آتش به صورت ابدی جان او را که محل ایمان بوده است، نمیسوزاند. کسی مثل شمر که کوچکترین اثری از ایمان در جان خود ندارد، هرگز مصداق چنین روایتی نخواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در فرهنگ دینی خداوند میفرماید: «وللّه الاسماء الحسنی فادعوه بها» خدای را اسماء حسنایی هست، پس او را با آن اسماء حسنا بخوانید. لذا همانطور که اگر خدای حکیم را با اسم «یا سریع الإجابه» بخوانید، اگر حکمت او اقتضاء کند با همان اسم به صحنه میآید و تقاضای ما را سریعاً جواب میدهد؛ میتوان گفت جناب عباس«علیهالسلام» به یک معنا مظهر اسم سریعالإجابهی حضرت حقاند و اگر حکمت الهی اقتضاء کند، ایشان به نور آن اسم به صحنه میآیند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. این مربوط به سخن کانت است و از طرفی مشکل کلیسا و مسیحیت است که در «برهان نظم» متوقفاند. در حالیکه در فلسفهی اسلامی با طرح برهان «امکان و وجوب» و «برهان صدیقین» بهخوبی میتوان وجود خدا را اثبات نمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاقهی درونی وقتی با عقل و مشورت اهل نظر، مدیریت شود از احساسات که با توهّم همراه است جدا میگردد و لذا میشود در کنار شغل مورد نظرتان، علم عرفانی و سیر عرفانی را دنبال بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «عرفان نظری» از حجتالاسلام استاد یزدانپناه در این مورد راهنماییهای خوبی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی با سلام: برای مطالعه آثار شهید آوینی ترتیب خاصی هست؟ کدام را اول بخوانیم: «مبانی توسعه و تمدن غرب»، «آغازی بر یک پایان»، «فردایی دیگر»
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی کنم بتوان برای کتابهای آن شهید بزرگ سیری را مشخص کرد ولی از هرکجا که شروع کنید، گویا از همان جا باید شروع می کردید زیرا سخنان او قصه ی عهدی است که ما با حقیقت بسته ایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه در بدایة الحکمه خواهید خواند که مخلوقات، ممکنِ بالذات و واجبِ بالغیرند و لذا تناقضی پیش نمیآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چرا این دو نکته را نتوانیم جمع کنیم؟ بدین شکل که اگر مطلبی را میخواهیم بدانیم از اهل ذکر – که بنا به روایات، اهلالبیت هستند – بپرسیم و از آن طرف هر سخن حقی که هرجایی و هرشخصی گفته شد، جدای از گویندهی آن به اعتبار حقبودن آن، آن را بپذیریم و تصدیق کنیم 2- بنده کتاب مذکور را مطالعه نکردهام 3- بنا به روایتی که میفرماید: ما خانواده یا مقتول، یا مسموم میشویم؛ میتوان همان نظر شهیدشدنِ حضرت را پذیرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم ظلمی که یزید به امام کرد از ظلمی که به شما شد، بیشتر بود. ولی امام متوجه بودند خداوند چگونه از طریق شهادت آن حضرت ظلم یزید را پاپیچِ جریان اُموی میکند، شما نیز به خدا اعتماد کنید زیرا بعضاً خداوند از طریق عکسالعمل ما نسبت به مسائل و مصائب، کارهای بزرگی انجام میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل همان است که شما متذکر شدید یعنی موضوع شدت وجودی برای قیامت را نمیتوانند بپذیرند و قیامت را دنیایِ دیگری میدانند با همین خصوصیات. موفق باشید
