باسمه تعالی: سلام علیکم: رفیق، این برای بنده مشکل است که مقالات طولانی را اعم از متنی که نوشته شده و جوابی را که داده شده است، بخوانم. اگر یک سوال مختصر و یک جواب مختصر در اختیار بنده باشد میتوانم نظر دهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نفس را مجرد دانستیم و متوجه حضور و احاطهی آن نسبت به همهی آنچیزهایی بدانیم که در معرض نفس قرار میگیرد چرا نسبت ادراک و احساسی که نفس ناطقه نسبت به اشیاء دارد در شک باشیم و خود را در این موضوع متوقف کنیم و سیر خود را برای ادراک موضوعات بعدی ادامه ندهیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل موضوع مستحب است مگر آنکه برای شهرت باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال حضرت امام و مقام معظم رهبری نظر به جایگاه تاریخی جناب سیدجمالالدین اسدآبادی دارند، چیزی که جناب آقای دکتر مهدی امامیجمعه در سلسله بحثهای «تفکر معاصر در ایران» به نحو شایستهای به آن پرداختهاند. لذا اگر در این نگاه به آن سخنِ مشهور جناب سیدجمالالدین نظر کنیم، معنای آن با آنچه عزیزانی مثل آقای پناهیان در نظر گرفتهاند، متفاوت خواهد شد. زیرا سید در آن جمله میخواهد جهان اسلام را متذکر کند که چه نشستهاید که سختْ خطرِ عقبافتادن از غرب شما را تهدید میکند و به هیچوجه نمیخواهد ارزشهای غربی را اصالت دهد، بلکه میخواهد ما با عقلِ غربی و عقل تکنیکی در حوزهی اسلامی خودمان به امورات خود بپردازیم و اهداف متعالی خود را شکل دهیم. اینجا است که میبینید ما همواره نیاز داریم که هر سخنی و هر حرکتی را در جایگاه تاریخی آن در نظر بگیریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که بنده اطلاع دارم آقای سروش خودشان از کشور خارج شدند. ولی از آنجایی که نگاهشان به وحی الهی با طرح بحث «تجربهی نبوی» و از آن بدتر، با طرح بحث «رؤیای رسولان» سخنانی گفتند که حتی رفقای ایشان اذعان دارند با مبانی دین نمیخواند؛ طبیعی بود که نظام اسلامی زمینهی در اختیارقراردادنِ نسل جوان را در دانشگاهها در اختیار ایشان قرار ندهد. موفق باشید
بد نیست به جواب شماره 20464 رجوع شود
باسمه تعالی: سلام علیکم: زمانه، زمانهی تصمیم است. دورهی بیتصمیمی به امید آنکه زمانهای بیاید تا ببینیم چه کنیم، گذشته است و فشاری که روحهای حساس نسبت به حقیقت را در برگرفته است، حوالتِ این تاریخ است. تاریخی که اجازه نمیدهد نسبت به حقیقتی که ظهور کرده، بیتفاوت باشیم. حقیقتی که با انقلاب اسلامی ظهور کرد. شهداء دیدند و معطل نشدند و همسران شهداء نیز آن را درک کردند و در عین شهادت همسرشان که به جانشان آتش زد و با سوز جگرشان آن را لمس کردند، توانستند آن را تحمل کنند و زیباترین غمِ این تاریخ را بیافرینند. راستی! اگر حضرت زینب«سلاماللّهعلیها» متوجهی حقیقتی که حسین«علیهالسلام» متذکر آن بود، نشده بود و آن را نمیشناخت، چگونه میتوانست آن غمِ بزرگ را تحمل کند که نهتنها از پایش نینداخت، بلکه بالی شد تا او پرواز کند و پوچیِ دوران را بهکلّی زیر پا بگذارد.
چرا به آلبرکامو حق ندهم که اینچنین در عطش رسیدن به حقیقت، سوخت وقتی در دورانِ غروبِ حقیقت بهسر میبرد؟! و چرا به آوینی حق ندهیم وقتی متوجه طلوع حقیقت شد و سعی کرد زبانِ لوگوسِ این دوران باشد تا حقیقتِ «وجود» را در این دوران بیان کند و عهدی را که با وجود بسته بود را بنمایاند؟!
راستی! حقیقتی که ما باید به دنبال آن باشیم چیست، و چگونه باید آن را یافت؟!
چیست امر اندیشیدنیترین در این تاریخ که تا به آن نیندیشیم، هنوز اندیشه نمیکنیم. در فهم انقلاب اسلامی چه چیزی نااندیشیده مانده است که ما هنوز نتوانستهایم به اهداف انقلاب اسلامی که در آغاز مدّ نظر بوده است، دست یابیم؟ جز این است که انقلاب اسلامی حقیقیترین اندیشه در این تاریخ را در افق جان ما قرار داد تا ما انسانی شویم که این اندیشه برای او آرامشبخش باشد؟ هرچند ممکن است در برههای از یک دوران تاریخی، افق زمان پوشیده و «وقت» گم شود و البته آنجا همگی از «وقت» برخوردار نیستند.
ما با درک بیواسطهی خود میتوانیم با حقیقت انقلاب اسلامی مرتبط باشیم، در آن صورت زبان ما، زبان انقلاب اسلامی خواهد بود. زبانی ماوراء زبان روزمرّگی. مثل آنکه شعر، شاعران را در بر میگیرد و شاعر با سرودن شعر شاعر میشود. شاعر و متفکر به یافتهایی میرسند که در قصدشان نمیگنجد و آن یافت، بزرگتر از تصور شاعر و متفکر است زیرا آنها سخنِ تاریخ خود را میگویند.
تفکر، امری است تاریخی یعنی یک دوران تاریخی را بنیاد مینهد و آن را «راه» میبرد و نگهداری و نگهبانی میکند به قسمی که این تاریخ در سایهی آن تفکر دوام و بسط مییابد و با آن زندگی میکند و دوام میآورد. این تاریخ، امری جدا از ما نیست و حقیقت در متن تاریخ، خود را مینمایاند تا ما سرگردان نمانیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجلی ذات بر ذات مبتنی است بر علم خدا بر خودش و اینکه خود را در خود و یا در اسماء به تماشا بنشیند و از این جهت همیشه آنچه در میان است تجلی ذات بر ذات است حتی آنجایی که مخلوقات را خلق میکند. به همین معنا جناب حافظ رازگشایی میکند و میفرماید: «نظری کرد که بیند به جهان صورت خویش / خیمه در آب و گل مزرعه آدم زد». 2- این نحوهای از تجرد است و روبهروشدن با تجرد نفس، ارزشش آن است که انسان تجرد نفس خود را بهتر حس میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در زمان فوت آقای هاشمی در رابطه با موضعگیریهای آیت اللّه جوادی نسبت به آقای هاشمی در چند جواب به سؤالات به طور مفصل عرایضی شد. آنچه باید در اینجا اضافه کرد، در نحوهی نگاه متفاوت آقایان به جایگاهِ تاریخی انقلاب اسلامی است. گروهی به دنبال استقلال ایران هستند تا در کشور ایران مستقل به کمک فرهنگ دینی در این دنیای مدرن بتوانند زندگی کنند، در آن حدّ که هم دیانت خود را حفظ کنند و هم از مواهب جهان مدرن بهره بگیرند. و گروهی در عین تأکید بر استقلال ایران، معتقدند انقلاب اسلامی برای تحقق تمدنی در مقابل تمدن غربی به صحنه آمده است و تنها با روحیهی انقلابی و فرهنگ شهید و شهادت میتوان خود را معنا کرد. ملاحظه میکنید که هر دوی این نگاه علاوه بر آنکه انقلاب اسلامی را قبول دارند، برای اسلام ارزش و جایگاه قائلاند، ولی دو نوع تعریف برای بودنِ خود در عالَم دارند. و ما باید همدیگر را بفهمیم، هرچند که تصور ما آن است که مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» نگاهِ دوم را پذیرفتهاند و بر اساس آن عمل میکنند. ولی تقابل مستقیم با نگاهِ اول به ضرر انقلاب است و بهترین راه راهی است که رهبری عزیز پیشه کردهاند؛ راهِ تبیین اهدافِ اصیلِ ضد استکباری انقلاب اسلامی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید 200 سال گذشته پدر و مادر یک دختر برای او همسر انتخاب میکردند و او هیچ احساس عدم آزادی نسبت به این امر در خود نداشت ولی در تاریخی قرار دارید که امروز، آزادی غذای جان انسانها است. لذا سعی کنید تا آنجا که خلاف شرعی از همسرتان سر نزده، آزادی او را محترم بشمارید حتی شریعت الهی او را در مکروهات نیز آزاد گذاشته. سختگیریهای بیجا ممکن است شما را بیهمسر و یا همسر شما را از زندگی با شما دلسرد کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست تشخیص دادهاید. از نظر عقلی، وجودْ مطلق است و تجلیّات او تنها در صحنه است ولی ناخودآگاه وقتی عقل در میان است کار به انتها نرسیده است بلکه در مسیر فنایِ فی اللّه باید موضوع را حل کرد که بنا به روایات، رعایت حرام و حلال الهی همان «فنایِ عبد» در حکمِ ربّ است. إنشاءاللّه بدون اینکه از درسهای رسمی حوزه کم بگذارید، به مرور با مباحث عرفان عملیِ خواجه عبداللّه انصاری در «منازلالسائرین» کار بهتر جلو میرود. فعلاً از مباحث «معاد» غافل نباشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بر اساس آیهی قرآن که میفرماید: «واللّه هو الولیّ» تنها خداوند بر همهچیز ولایت دارد. حال اگر خداوند فرمود پیامبر و امامان بر ما ولایت دارند، ولایت آنها به اعتبار دستور خدا است و در همین رابطه ائمه«علیهمالسلام» فقها را به حکم مقبولهی عمربنحنظله ولایت دادهاند، با آن خصوصیاتی که در روایات در این رابطه هست. ولی جایی برای ولایت رؤسای مدارس نگذاشتهاند. در زمان امام خمینی این بحث پیش آمد که چون رئیس جمهور را ولیّ فقیه نصب میکند و رئیس جمهور وزرا را تعیین میکنند و وزرا مدیران کل را؛ و مدیران کل، مسئولانِ سایر قسمتها را؛ پس مسئولان بر کارمندان ولایت دارند. وقتی این موضوع را از حضرت امام استفتاء کردند حضرت امام این نحوه استنباط را نفی کردند و فقط فرمودند در راستای رعایت قانون و به حکم قانون هرکس باید دستورات مقام بالاتر را بپذیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظام ارزشیِ حضرت حق، سیاه و سفید معنا ندارد. قرآن در این رابطه میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ» (13)/حجرات) در نتیجه فرقی بین سیاه و سفید نگذاشته. مشکل امروز تاریخ جهان، مشکل سیطرهی ارزشهای غربی است. در حالیکه در اسلام مقداد و بلالِ سیاهپوست با سلمان سفیدپوست، همه در یک ارزش از درجهی انسانی هستند. میماند که شرایط جغرافیایی خصوصیات خاصی به بدنهای اقلیمهای مختلف میدهد که این ربطی به وجه انسانی آنها ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره هرکس باید خودش بداند که دارایی واقعی، بندگی و خشیّت است و این دو، انسان را هرگز به عُجب نمیرساند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با توجه به معنای صدقه که عبارت است از عملی که موجب تصدیق وعدهی الهی میباشد نمیتوان صدقه را منحصر به موضوعات اقتصادی نمود و در نتیجه معنای«لا تبطلوا صدقاتکم» تا آنجا وسعت مییابد که مواظب باشید اعمال دینی شما که نشانهی تصدیق وعدههای الهی است باطل نگردد. چرا که مثلا در ورایت داریم: «المتکبر مع المتکبر الصدقه» یعنی اینکه انسان در مقابل شخص متکبر تواضع نداشته باشد نیز یک نوع تصدیق حکم خدا است که فرموده است مؤمن باید عزت خود را حفظ کند. پس اگر خدمت فرهنگی هم با تکبر همراه باشد، عملاً آن خدمت بینتیجه خواهد بود به همان معنایی که در روایت داریم انسان متکبر، بوی بهشت هم به مشامش نمیرسد، یعنی عمل او قبول نمیشود 2- إنشاءاللّه با توبه آن مشکل حل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید مشکلی در میان باشد. خوب است که کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را به عنوان یک راهکارِ اساسی دنبال فرمایید. در ضمن کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» که بر روی سایت است از مولایمان علی«علیهالسلام» راههایی بس ارزشمند در مقابل انسان میگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حرف درستی است ولی واژهی انفعال، واژهی رسایی نیست زیرا حضرت حق در خود و به خود مینگرد و عملاً چیزی در میان نمیآید که موجب انفعال آن مقام گردد 2- ما تا در حق، فانی نباشیم دنیا و ماهیات برایمان معنا دارد تا آنجایی که سالک به چشمِ حق ببیند و حتی از دیدن این نوع دیدن نیز خلاصی یابد آنطور که جناب خواجه عبداللّه انصاری آن پیرِ رهرفته در «منازل السائرین» در منزل توحید متذکر آن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حرف، حرفِ درستی است و حقیقتاً هم مردم شیعه با حضور حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» با مقدمداشتنِ وجه قدسی انقلاب از وجه سیاسی آن، پای به میدان گذاشتهاند و هنوز هم در همان فضا هستند. این سیاسیون هستند که بعضاً یا از اول از وجه قدسی انقلاب غفلت داشتند، یا بعداً تغییر موضع دادند. موفق باشید
