باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- القائات شیطانی هرچند ممکن است ظاهر دینی داشته باشد ولی همواره منجر به یک نحوه تکبّر و خودبزرگبینی میگردد برعکس القائات ربّانی که تواضع و عبودیت را به همراه دارد 2- همانطور که عرض کردم شخصیتهای یحیوی به جهت زهدی که دارند موضوعات جنسی را چندان مدّ نظر قرار نمیدهند نه آنکه مثل یک انسان ناقص چنین گرایشهایی نداشته باشند. آری انسان در شرایط عادی که میل جنسی طبیعی دارد و شرایط ازدواج برایش فراهم است نباید بیدلیل خود را به انزوا بکشاند و رسول خدا«صلواتاللّهعلیه» در این رابطه نکاح را سنت خود میدانند 3- امام زمان«صلواتاللّهعلیه» تجسم کامل رعایت شریعتاند در مقام عصمت، یعنی در مقامی که به هیچ گناهی رجوع ندارند. هر اندازه انسان بیشتر و دقیقتر و بدون وسواس و عاقلانه و عالمانه مطابق نظر فقهای گرام، به شریعت عمل کند به همان اندازه به امام زمان«عجلاللّهتعالیفرجه» نزدیک میشود که از جملهی نزدیکی به آن حضرت نظرکردن به سخنان نایب اوست که امروز از جهت امور اجتماعی و سیاسی و حکومتی در رهبری عزیز متعیَّن است. موفق باشید
جواب: علیکم السلام:
آری! معرفت نفس دریچهای برای معرفت «ربّ» است و معرفت نفس به خودی خود یک علم است که نیاز به فلسفه ندارد، هرچند امروزه عموماً در فلسفه به این موضوع میپردازند و با اصطلاحات فلسفی ارائه میشود. با اینهمه اگر بتوانید تا حدّی با مباحث معرفت نفس آشنا شوید، با تدبّر در روایات و آیات قرآن بسیاری از راههای اُنس با خدا را از جهت نظری و فکری طی خواهید کرد و در این راه عبادات شرعی مددرسان خواهند بود. «موفق باشید»
بسمه تعالی سلام علیکم با توجه به مطالبی که مرحوم ختمی لاهوری در شرح غزل ساقیا امدن عید مبارک بادت فرموده و با نظر به سایر ابیات حافظ (علیه رحمه) در مورد ماه مبارک رمضان و عید فطر این مطلب به ذهن می آید که ظاهرا همه ماه رمضان برای عید آن است یعنی مؤمن سالک یک ماه روزه می گیرد و دیگر اعمال آن ماه را انجام می دهد تا در عید رمضان از دست ساقی باده استغراق بنوشد در حالیکه از دعاها و سایر مطالب اهل البیت علیهم السلام مخصوصا امام سجاد علیه السلام در مورد ماه رمضان برمی آید که خود ماه رمضان پراست از عنایات حضرت حق مخصوصا در سحرها و مرحوم امام هم می فرماید ماه رمضان شد می و میخانه برافتاد عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد ولی حافظ می گوید به عید رمضان افتاد ظاهرا یک قطره از ان اشکهایی که امام سجاد علیه السلام در فراق ماه مبارک رمضان ریخته اند امثال حافظ نریخته اند و یک حالت خوشحالی از سپری شدن ماه مبارک رمضان و رسیدن عید و نوشیدن باده استغراق در آنها دیده می شود هرچند عید رمضان جایگاه خاص خود را نزد اهل البیت علیهم السلام دارد لطفا توضیحی بفرمایید که علت این تفاوت بین عرفای مثل حافظ با امام سجاد علیه السلام در چیست ؟
جواب: علیک السلام؛
مسلّم در متون دینی ما؛ هم نظر به ماه رمضان به عنوان بستری خاص برای تعالی مؤمنین، و هم نظر به عید فطر به عنوان شرایطی که روزهداران مورد عنایت خاص قرار میگیرند، شده است. و مسلّم آن بصیرتی که ائمه معصومین دارند که میتوانند به تمام ابعاد ماه رمضان از بدو تا ختم، نظر کنند بقیه ندارند، ولی با اینهمه اثبات شیئ نفیِ ما عدا نمیکند، شاید نظر به تجلیات انوار الهی در عید فطر آنچنان شدید بوده که حافظ و امثال او را به نطق در آورده که آنچنان در وصف آن بگویند، ولی خودشان در حال خود با ماه رمضان نیز رمز و رازها داشته باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امویان و عباسیان آنچنان شرایط را شبههآلود کرده بودند که برای واردکردن یک شُک، باید کار خارقالعادهای به میان میآمد و خداوند به عنوان یک معجزه چنین کرد و بهخوبی جواب داد و بسیاری از شبهات جامعه نسبت به امامت تغییر کرد و ارادت خاصی نسبت به ائمه پیدا شد حتی در بین علماء اهل سنت، که تا کنون هم ادامه دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع تحریف شخصیت امام بسیار بسیار بالاتر از این حرفها است که میفرمایید و حقیقتاً باید این موضوع را در حال حاضر به عنوان یکی از گفتمانهای اساسی این دوران از انقلاب به صحنه آورد. فراموش نکنید که مقام معظم رهبری فرمودند چون دشمن نتوانست محبت به حضرت امام را از این مردم بگیرد، پروژهی «تحریف شخصیت حضرت امام» را به میدان آورد تا آن اصول هفتگانهای که مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» برشمردند، مورد غفلت قرار بگیرد. هرکجا که ملاحظه کردید شخصیت حضرت امام را به عنوان یک انسان خوب و متدین و با صفا مطرح کردند، ولی از آن اصول هفتگانه حرفی به میان نیاوردند متوجه باشید برنامهی تحریف شخصیت حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» در میان است. رهبری عزیز فرمودند فقیهبودن و فیلسوفبودن و عارفبودن مربوط به شخصیت اصلی حضرت امام نیست، شخصیت اصلی حضرت امام شخصیتی است که نظام شاهنشاهی را سرنگون و نظام اسلامی را به صحنه آورد و در این راستا جهان امروز را متذکر حیات دیگری کرد، غیر از آنچه جهان استکباری به عنوان زندگی به بشریت پیشنهاد میکند. مواظب باشید آنچه مقام معظم رهبری فرمودند در مورد تحریف شخصیت حضرت امام، مورد تحریف قرار نگیرد و انقلابی به وسعت جوابگویی به همهی ابعاد فردی و اجتماعی و دنیایی و آخرتی بشر امروز به انقلابی در محدودهی ایران و آنهم جهت اموری مثل امنیت داخلی و منافع ملّی تبدیل نشود. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید در کنار کتاب «فروغ ابدیت»، مغازی واقدی هم خوب باشد. 2- بنده از ایشان اطلاع ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه بنده متهم بودم که برای اولین بار در اصفهان عَلَمِ مخالفت با نگاهِ آقای هاشمی را بلند کردم و کار ایشان را از جهتی شبیه قرائتی دانستم که در صدر اسلام نسبت به ادامهی اسلام پیش آوردند، و در نوشتار «چه شد که کار به قتل امام حسین - علیهالسلام - کشیده شد؟!» موضوع، تبیین شد؛ با اینهمه تحلیلهای ما از سخنان آقای هاشمی نباید ژورنالیستی باشد و سخنان ایشان را عیناً و تعمداً مقابل رهبری قرار دهیم. این به معنایِ تأیید فکر و شخصیت آقای هاشمی نیست، بلکه به معنایِ درستنگاهکردن به جایگاه واقعی ایشان است تا در واقعبینی، ضرر نکرده باشیم. بنده نمیگویم آقای هاشمی تحت تأثیر اطلاعات و اخباری که به او میرسد، گرفتار مواضعِ غلط نیست و نیز نمیگویم نگاهِ او نسبت به اهداف انقلاب به نگاه رهبری نزدیک است؛ عرض بنده آن است که بنای مقابله با مقام معظم رهبری را ندارد و آنجایی هم که سخنی میگوید که بعداً رهبری آن سخن را نقد میکنند، بنایِ تقابل نمیگذارد، هرچند ممکن است باز هم قبول نداشته باشد. در این مورد بسیار دقت بفرمایید که سخن آقای هاشمی را که قبل از سخن رهبری اداء کرده است، و بعداً رهبری آنرا نقد نمودهاند؛ سخنی مقابلِ سخن رهبری قلمداد نفرمایید. وقتی سخن آقای هاشمی مقابل سخن مقام معظم رهبری است که بعد از نظر رهبری، او بر سخن خود پافشاری کند. و این غیر از آن است که نسبت به تفاوت نگاهِ رهبری به انقلاب و آقای هاشمی که در جواب سؤال شمارهی 15151 عرض شد؛ غفلت شود، که مقام معظم رهبری دغدغهی انقلاب و تقابل با نظام استکباری را دنبال میفرمایند. ولی آقای هاشمی و جریان اصلاحطلب معتقدند دورهی انقلاب گذشته است و بر جمهوریت، تأکید میکنند. که در این صورت عملاً ایران مثل ترکیه به یکی از اقمارِ نظام سلطه تبدیل خواهد شد. موفق باشید .
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنقدر مطالب مطرحشده در این نوشتار، درهم و برهم است! و آنچنان راست و دروغ و شایعه و واقعیت در هم تنیده شده که جایی برای جواب نگذاشته است!! خودش گفته و خودش هم نتیجه گرفته. این نوع گفتگوها مواردی نیست که طرف به دنبال جواب باشد، اشکال و سؤال باید حکیمانه و محققانه باشد تا در سؤال و جواب، آگاهیِ مخاطبان رشد کند نه آنکه بر توهّمات و ابهامات افراد افزوده شود! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جواب سؤال شمارهی 13450 اینطور عرض کردم: باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آقایان در غفلت از تقابل تمدنیِ اسلام با استکبار است. و اساساً روح دینی در إزاء تقابل با استکبار شکوفا میشود و مفتخر به مددهای الهی میگردد. به همین جهت خداوند شاخصهی روح شیطان را، استکبار و زیر بارنرفتنِ حق معرفی کرد و فرمود: «أبا واستکبر». و مسلّم امروز آمریکا مظهر تامّ و تمام استکبار و شیطانصفتی است و رئیس جمهور آمریکا نماد کامل شیطان در این دوران است و طبیعی است که دستدادن با رئیس جمهور آمریکا، یعنی دستدادن با شیطان و یعنی زیرپاگذاشتنِ همهی عهدی که ملت مؤمن ایران با خدا بستهاند آنجایی که خداوند فرمود: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» (60/ یس) ای بنی آدم! مگر عهد نکردی که شیطان را نپرستی که او دشمن آشکاری برای تو میباشد؟ و لذا هرگز نباید به بهانهی رعایت احترام با شیطان دست داد. زیرا همهی انبیاء«علیهمالسلام» آمدهاند تا بنیآدم، شیطان را تحقیر کند و آن را زیر پا بگذارد. نه آنکه به بهانهی رعایت احترام به آن دست دهد و عملاً با اینکار، عهدی که همهی انبیاء و اولیاء و امامان با خدا بستهاند را، زیر پا بگذارند. البته جنابعالی نگران نباشید، همیشه نقشههای شیطان به ظاهر، پیچیده، ولی در باطن ضعیف و بینتیجه است به همان معنایی که قرآن عزیز فرمود: «الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً» (76/ نساء) كسانى كه ايمان دارند، در راه خدا پيكار مىكنند؛ و آنها كه كافرند، در راه طاغوت[ بت و افراد طغيانگر]. پس شما با ياران شيطان، پيكار كنيد! (و از آنها نهراسيد!) زيرا كه نقشه شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آنچه در جواب سؤال 20441 عرض شد که خوب است نظری به آن بیندازید، عرض بنده از زاویهی دیگری است و آن، درکِ تنگناهای تاریخیِ خودمان است و نسبت حضور رهبری و انقلاب با توجه به این تنگناها باید معنا شود. معلوم است که ساختار فکری و فرهنگیِ غربزدگیِ 200 سالهی ما برای امثال دولت آقای روحانی و یا نهادهای کشور که رویهمرفته با نگاهِ غربی شکل گرفته است؛ تنگنا نیست، ولی چرا حزب اللّهیها متوجه نیستند که راهِ عبور از این تنگناها بسیار ظریف و حساس است؟! وگرنه برای آبادکردنِ دهی، شهری را خراب میکنیم و انقلاب اسلامی این پدیدهی نو پا را یاری نخواهیم کرد. تمام روحِ کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی» برای آن است که بفهمیم ما در این تاریخ در نسبت با انقلاب اسلامی چه باید بکنیم و این کارِ بسیار سختی است، هرچند کاری است عملی و غیرممکن نیست به شرطی که بتوانیم با سعه صدر جایگاه جریان ها را در نظر به گیریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد بحث «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» رویکرد خوبی را دنبال کردهاید و اینکه میخواهید در مورد خیال و جایگاه آن مخاطب را متذکر این نکته نمایید که اگر مشغول خیالات خود شد از حقایق عالیه باز میماند و همواره دست او خالی و خالیتر خواهد بود، بسیار کار ارزشمندی است و به لطف الهی نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید