بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1417

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی، چند سوال دارم که خواهش می کنم به طور کامل پاسخ دهید.1- فلسفه عزاداری برای امام حسین چیست؟چرا ما برای امام حسین گریه می کنیم و اصلا چه لزومی دارد که برای انسانی که1400 سال پیش شهید شده گریه کنیم؟2-چرا ما به ابعاد دیگر حادثه کربلا در ماه محرم نمی پردازیم و فقط یه گریه ومرثیه خوانی و عزاداری اکتفا می کنیم؟ 3- ایا ما واقعا برای امام حسین گریه می کنیم یا برای خودمان؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در صفحه اول سایت بحثی تحت عنوان «جایگاه اشک بر حسین(ع) » هست شاید با مطالعه آن بتواند جواب خود را اخذ کنید. موفق باشید
22192
متن پرسش
سلام خدمت استاد: ماهیت حد وجود است یعنی به نحوی ماهیات ظرف و گنجایش وجود هستند؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماهیات، محل درخشش وجودند و خودشان از خود، چیزی ندارند. موفق باشید

20947
متن پرسش
سلام و درود خدا بر شما باد: سوال بنده از جنابعالی درباره فلسفه مخلوقات خدای متعال است ؛ خدا می دانست که شیطان بر انسان سجده نمی کند یا خیر؟ اگر می دانست چرا شیطان را آفرید؟ و اگر نمی دانست که سجده نمی کند چطور متوجه نشده بود که همچنین موجود مغرور و خود بزرگ بینی در خدمت اش است ، قبل از آفرینش انسان! حال هم که تا روز رستاخیز به شیطان مهلت داده شده! در قرآن سوره بقره آمده که شیاطین و جنیان استراق سمع می کردند علوم خدا را، و خدا بعد که قضیه را فهمید ستارگانی را برای تعقیب به دروازه آسمان ها فرستاده تا آنها را تعقیب کنند. شهاب ها استعاره از فرشتگان اند) چطوری می شود که خدای علیم ، سمیع ، بصیر و... پیش بینی همچنین دزدی ها و عصیان ها در مورد اجنه ، و در مورد ابلیس پیش بینی این اعمال و رفتار هایی را خدای با عظمت نکرده باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نظام الهی بی‌شیطان باشد، که نظامِ تعالی و تکامل‌بخش نخواهد بود! بالاخره هر عارف و سالکی که به جایی رسید، با مقابله با شیطان به آن مقام رسید و به همین جهت فردای قیامت شیطان به گناهکاران می‌گوید: « وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي‏ فَلا تَلُومُوني‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمينَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (22/ابراهیم) و شيطان، هنگامى كه كار تمام مى‏ شود، مى‏ گويد: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف كردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنا بر اين، مرا سرزنش نكنيد؛ خود را سرزنش كنيد! نه من فريادرس شما هستم، و نه شما فريادرس من! من نسبت به شرك شما درباره خود، كه از قبل داشتيد، (و اطاعت مرا همرديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزار و كافرم!» مسلّماً ستمكاران عذاب دردناكى دارند!

از طرفی خداوندشرایط را طوری فراهم کرده که وقتی انسان با خدا زندگی کرد، خدا کمکش کند و شیطان را از او براند و جریان « إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبينٌ (18)/ حجر) استراق سمع شیاطین و زدن آن‌ها توسط شهاب‌ها، مربوط به زمان ظهور دین حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بود که خداوند از آن طریقه کمک می‌کند تا شیاطین نتوانند به حرکت پیامبر ضربه بزنند تاآن دین تثبیت شود. موفق باشید  

20788
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در کتاب آشتی با خدا، چنین گفته شده که انسان ممکن است از طریق ارتباط اصل «خود» با اصل «وجود» عالم، معارفی بر قلبش نازل شود که نه می داند آن را چگونه بگوید و نه می داند که آن حقیقت چقدر صحیح است. پس چگونه می توان متوجه شد که واقعا معارف بوده یا صرفاً توهمات باطل، که نظیر این مشتبه شدن ها را دیده ایم. (نظیر داستان همان شخص که به آقای قاضی مراجعه کرده بود و آقای قاضی ردش کرده بود و او به خیالش ذر نجف به محضر امام زمان رسیده بود) اصلاً مگر گفته نمی شود که معارف حضوری، خطا ناپذیر هستند؟ آیا این معارف غیر حضوری هستند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی از کشف‌ها ممکن است آلوده به نفسانیتِ سالک باشد و به قول خواجه عبداللّه انصاری از رسومِ خلقی او ریشه گرفته باشد و به همین جهت باید هر کشفی را با کشف انسان‌های معصوم محک زد. موفق باشید

20129
متن پرسش
سلام استاد: 1. سوالی که داشتم این است که: آیا غرب به دلیل تعارض علم جدید با دین، دین را کنار گذاشت یا اول دین را کنار گذاشت و بعد به علم جدید رسید؟ یا اول یک سری از آن ها دین را کنار گذاشتند و محور را نفس اماره ی خود گرفتند و طبق این نیاز به ارضای امیال بی نهایت پیدا کردند و در پاسخ گویی به این نیاز علم جدید که بهتر بگوییم فن را به وجود آوردند که زرق و برق و کشش این فن و حاصل آن که تکنیک است همه ی جامعه ی آن جا را به خود جلب کرد و فرهنگ پشت این تکنیک و به اصطلاح علم یعنی ارضای نفس اماره روی همه ی مردم آن جوامع اثر گذاشت که کاملا این فرهنگ با دین متعارض است و از این جا تعارض بین علم و دین ایجاد شد و دین به کنار رفت؟ یا این که چون دین آن ها تحریفی بود و ضد عقل بود با علم جدید تعارض پیدا کرد و اگر در جامعه ی مسلمین بود تعارضی بین دین و علم به وجود نمی آمد؟ 2. یک سوال دیگر که داشتم این که در مورد تاریخ تمدن غرب و فلسفه غرب چه کتابی بخوانم؟ 3. به ترتیب کتاب های: گزينش تكنولوژي از دريچه‌ی بينش توحیدي، «خطر مادی‌شدن دین»، «علل تزلزل تمدن غرب»، «فرهنگ مدرنيته و تَوهّم» را خواندم اگر بخواهم بیشتر در مورد غرب شناسی کار کنم چه کتاب هایی را مطالعه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بعد از رنسانس و برای آزادشدن از قرون وسطی، روحیه‌ای تاریخی در مردم غرب پیدا شد که حاصل آن نظر به طبیعت بود و در اختیارگرفتنِ طبیعت. و در راستای چنین روحیه‌ای جایگاه دین به‌خصوص که دینی فردی به نام مسیحیت در صحنه بود، در امور شخصی قرار گرفت و بدین لحاظ می‌توان علت سکولارشدنِ شخصیت انسانِ غربی را مدّ نظر قرار داد 2- مباحث فلسفه‌ی غرب که اساتید در سایت «روزگارِ نو» بدان پرداخته‌اند، مطالب مفیدی در اختیار شما می‌گذارد. از آن حساس‌تر کتاب‌های آقای دکتر داوری است که می‌تواند کمک کند. موفق باشید

19034
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار نیت کردم که ان شاءالله ماه رجب و شعبان را کامل روزه بگیرم و به ماه رمضان وصل کنم. اما متاسفانه بعضی مواقع احساس ضعف می کنم و گاها از انجام مطالعه ی درسی و بعضی از کارهای روزانه عقب می افتم و احساس خستگی و بیهوده بودن روزه می کنم. از طرفی می ترسم با انجام این نیت ماه مبارک رمضان را آن طور که باید با شوق و ذوق درک نکنم (البته نعوذ الله). از طرف دیگر نیت کردم ماه رجب و شعبان امسال را از دست ندهم و این دو ماه را (مراحل سیر و سلوک و تقویت خود راستین) مقدمه ای برای پرواز روح در ماه رمضان تعالی بدهم. استاد بزرگوار در این ماه عزیز خیلی دعایمان کنید، ان شاءالله حضرت حق شهادت را اجر دست گیری از ما جوانان برای تان رقم بزند!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ان‌شاءاللّه دعایتان در حق این بنده‌ی حقیر مستجاب شود 2- کمی مقاومت کنید، إن‌شاءاللّه نفسِ شما روزه را خواهد شناخت و تسلیم شما خواهد شد. موفق باشید

17462
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: لطفا بفرمایید که جایگاه تحلیل های سیاسی در سلوک ما به سمت خدا چیست؟ و فعالیت های سیاسی چگونه باعث نزدیک تر شدن ما به خدا خواهد شد؟ و در این راستا شیوه ی صحیح کسب بینش سیاسی و فعالیت های سیاسی چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً عرایضی در این رابطه در تبیین آیات 188 تا 194 سوره‌ی آل‌عمران در خدمت عزیزان شده است. عمده آن است که در تحلیل‌های سیاسی با چشم توحیدی و حضور حضرت حق در همه‌ی عالم، حادثه‌ها را تحلیل کنیم. موفق باشید

17283
متن پرسش
سلام: طبق فرموده شما که باید به خدای این تاریخ رجوع کرد و ذیل آن قرار گرفت آیا در نمازمان هم با این خدا مانوس شویم تا گرفتار خدای ذهنی نشویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. اگر در مسیر رسالت تاریخی خود نسبت به انقلاب اسلامی قرار گیریم خود به خود آن خدایی که می‌توان با او مأنوس بود، ظهور می‌کند. موفق باشید

16293
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد در رابطه با بدن بودن جسم برای انسان حکما فرمایشاتی دارند که جسمیت بدن و بدن بودن بدن را از هم تفکیک می کنند و جسم را متعلق به عالم ماده و خاک می دانند و معاد جسمانی را در مورد بدن مطرح می کنند. سوال من اینجاست که آیا بدن بودن بدن همان حیثیت تجلی و اضافه اشراقی نفس است به بیان دیگر به همان تجلی نفس بدن می گویند یا جسم را ازین نظر که مورد اشراق نفس قرار می گیرد مصداق مفهوم بدن است؟ به نظر می آید بدن تنها بر همان حیثیت اشراقی نفس بر جسم اطلاق می شود که همان بدن مثالی است این طور نیست؟ و گرنه جسم اصلا مصداق مفهوم بدن بودن نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است و معاد جسمانی هم به همین معنا است. در این رابطه در جزوه‌ی «چگونگی بدن اُخروی» عرایضی شده است. موفق باشید

16268
متن پرسش
سلام علیکم استاد نازنین: بر اثر تحقیرهای پی در پی از سوی خانواده ام و همکارانم قدرت روحی ام را از دست داده ام. و هر بار می خواهم به خودم القا کنم که نه تو انسان بزرگی هستی، دیری نمی گذرد که باز قدرتم را از دست می دهم. بفرمایید چاره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام باقر (ع) به جابر بن ‏يزيد جعفى نصيحت مى‏ كنند كه‏: «يا جابِر! اغْتَنِمْ‏ مِنْ اهْلِ زَمانِكَ خمْساً»؛ پنج چيز را در رابطه با مردم زمانه غنيمت شمار: «إِنْ حَضَرْتَ لَمْ تُعْرَفْ»؛ اگر در مجلسى حاضر بودى و تو را نشناختند. «وَ إِنْ غِبْتَ لَمْ تُفْتَقَدْ»؛ و اگر از جلسه خارج شدى و به دنبالت نبودند. «وَ إِنْ شَهِدْتَ لَمْ تُشاوَر»؛ و اگر در جلسه بودى و از تو نظر نخواستند. «وَ إِنْ قُلْتَ لَمْ يُقْبَلْ قَوْلُكَ»؛ و اگر نظر دادى و نظرت را نپذيرفتند. «وَ إِنْ خَطَبْتَ لَمْ تُزَوَّجْ»؛[1]و اگر خواستگارى كردى و جواب ردّ دادند. اين پنج حالت را غنيمت بشمار، نه اين‏كه از آن‏ها ناراحت شوى، چون امام (ع) مى‏ خواهند كه ارزش‏هاى اهل دنيا براى ما ملاكِ كمال و خوارى قرار نگيرد. مگر تو در اين دنيا نيامده‏ اى كه عبوديت خود را تقويت كنى، سراسر اين دنيا امتحان است براى اظهار عبوديت. اگر گفتند: فلانى فقير است، بگو: الحمدلله، ولى اگر ثروتمند بودى، بايد بدنت بلرزد كه در آن شرايط چطورى مسئوليتم را انجام دهم تا از امتحان الهى سرفراز خارج شوم و خللى در عبوديتم وارد نشود. امام (ع) در قسمت پنجمِ نصيحت خود مى‏ فرمايد: اگر خواستگارى كسى رفتى و دست ردّ به سينه‏ ات زدند اين را غنيمت بشمار، چون مصلحتى در آن است، سرّى پشت قضيه است. حالا ما آزاد و راحت مى‏ شويم از اين تصورات كه اگر ازدواج نكنيم مسائل جنسى‏مان چه مى ‏شود. آيا ارضاى مسائل جنسى در زندگى اصل است و يا فرع؟ مى‏ فرمايند وقتى تو وظيفه‏ ات را انجام دادى و خواستگارى هم كردى ولى تو را ردّ كردند، به چيزى دسترسى پيدا مى‏ كنى كه به نحو ديگرى از مزاحمت مسائل جنسى‏ ات راحت مى‏ شوى و مى‏ توانى به سير روحانى خود ادامه دهى. حال با توجه به چنین توصیه‌ای، دیگر نباید نگران تحقیرهای بی‌جایِ خانواده و همکاران بود! با احترام به آن‌ها از کنار قضیه باید گذشت. موفق باشید

 


[1] ( 1)- تحف‏ العقول، قسمت روايات امام باقر، حديث اوّل.

14385
متن پرسش
سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: سوال من در مورد مفهوم بصیرت است و آن اینکه شنیده ام که می گویند بصیرت در اصل این است که بدانی در این زمان امامت از تو چه فعل و حرکتی را انتظار دارد و آن را بدون اینکه امام زمانت و یا ولی فقیه بگوید انجام دهی (در این بابت اشاره به داستان هایی از زندگی پیامبر اشاره می کنند که به دلیل اینکه به طور کامل نمی دانم از بیان منقوص آن خودداری می کنم) اما از طرف دیگر می توانم به داستان پشت در ماندن مادرمون زهرا (س) اشاره کنم که بیان می کنند به غیر از مولا علی (ع)، سلمان و مقداد و ابوذر و زبیر هم در خانه بوده اند، اما سلمان (با توجه به حدیث منا اهل البیت، باید کارش ملاک باشد) کاری انجام نمی دهد و منتظر دستور امامش است ولی زبیر دست به شمشیر می شود و الباقی داستان. از طرف دیگر می گویند در نماز جماعت نباید از امام جلو بیفتیم و این یعنی ولایت پذیری!! حال سوال من این است اگر بصیرت این است که منتظر حرف امام نمانی و فعل و خواسته اش را قبل از بیان انجام دهی پس چگونه می توان آن را با دو مطلب فوق (داستان و نماز جماعت) جمع کرد؟ و اگر هیچ کدام درست نیست پس بصیرت یعنی چه؟ شکر خدا به خاطر وجود نعمت هایی مثل شما. ان شا الله موجب فزونی خیر و برکت گردد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری در ملاقاتی که چند دوره پیش با فقهای مجلس خبرگان داشتند، موضوع بصیرت را به درک جایگاهِ تاریخی واقعه‌ای که در آن هستیم ربط دادند و در این رابطه می‌توان فهمید اگر در صدر اسلام یاران پیامبر و امام متوجه جایگاه اسلام در آن تاریخ بوده‌اند، عملاً اقدام آن‌ها بدون آن‌که لازم باشد به طور مستقیم از امام اجازه بگیرند، مطابق روحِ زمانه است که امامِ آن زمانه شخصیت اصلی آن می‌باشد و این با آن‌جایی که باید عملاً به طور مستقیم از امام پیروی کنند قابل جمع است. موفق باشید

12804

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: برای امری دچار شک شدم راستش مشورت گرفتم و هر چه فکر کردم به نتیجه ی قابل عمل کردنی نرسیدم. نماز امام زمان(عج) خواندم و خودم سه بار استخاره کردم البته با نرم افزار که شرح آیه و استخاره را توضیح می داد. هر سه بار بد آمد. می خواستم بدانم اشتباه عمل کردم یا اینکه باید طور دیگری عمل می کردم؟ واقعا معذرت میخوام وقت با ارزش شما را می گیرم با این سوال!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با عقل خود موضوع را بررسی کنید و با افراد صاحب‌نظر مشورت نمایید. موفق باشید

8011
متن پرسش
استاد بزرگوارم سلام علیکم استاد اگر ائمه در مقام انسان کامل بالفعل هستند پس باید بدن شان نیز حرکت جوهری اش به اتمام رسیده باشد آیا این گونه است ؟ پس اگر این گونه باشد نیاز به خوردن و خوابیدن و نوشیدن ندارند پس شهوتی هم نباید در میان باشد همچنین اگر بدن ائمه یک بدن کامل باشد نباید خصوصیات دنیایی داشته باشد در حالی که در سیره ی ائمه هم یک زندگی عادی می بینیم و هم گاهی که از ایشان از حقیقتشان سوال می شود چیز هایی نشان می دهند که غیر حالت معمول است با این وصف آیا بدن دنیایی ائمه نه کامل به معنی مجرد است و نه دنیایی مثل بقیه بلکه یک نوع سومی در کار است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته باشید که از جهت جسم و نفس ناطقه بین ائمه«علیهم‌السلام» و سایر افراد تفاوتی نیست. تفاوت در نور عظمت است که آن ذوات مقدس با آن ارتباط دارند و سعی می‌کنند خود را مطابق آن نور عظمت قرار دهند و موفقیتشان در همین موضوع است و نفس ناطقه‌ی آن‌ها با هماهنگی کامل با نور عظمت به کمال خود می‌رسد حضرت صادق (ع) در آن رابطه فرمودند: «إنّ اللهَ خَلَقَنا مِنْ نورِ عَظَمَتِه» خداوند ما را از نور عظمت خود آفرید. تفاوت در آن است که آن کمال و آن عصمت را به آن‌ها داده‌اند و در عین داشتن غضب و شهوت خود را در ذیل نور عظمت در عصمت نگه داشته‌اند و حفظ خود در این مقام در عین وجود غضب و شهوت، موجب تکامل برای نفس ناطقه‌ی آن‌ها خواهد شد زیرا توانسته‌اند پس از سال‌ها باقی‌ماندن در عصمت، عصمت را ملکه‌ی نفس ناطقه‌ی خود گردانند و خوردن و زندگی‌کردن آن‌ها برای تحقق چنین مقصودی است. موفق باشید
6698
متن پرسش
سلام وخداقوت 1.می خواستم بدانم وظیفه ی ما درباره فضای مجازی چیست وچه طور باید باشد باتوجه به این که الان قلب های افراد را این روح تسخیر کرده است وانواع حالات جدیدی که اطلاع دارید وی چت و... نحوه ی رویکرد ماباید چطور باشد؟ 2.درباره جمله ای که از روحانیون تاکید میشود درباره تاکید بالا وبلاگ زدن و..... چطور؟ چون بنده نمی بینم چیزی جزء کپی کردن ها وسرگرمی های جدید؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حداقل باید از همین وسایل در راستای اهداف خودمان استفاده کنیم ولی تسخیر آن نشویم و متوجه محدودیت‌های آن باشیم 2- به هر صورت امروز می‌توان معارف دینی را از طریق فضای مجازی در آن حدّ که ظرفیت دارد، ارائه داد. موفق باشید
6304
متن پرسش
الکترونیکی کردن امورات ماندد آموزش و اقتصاد الکترونیکی چه مضراتی برای جامعه ما دارد؟ آیا در دوران گذار ما به این چنین توسعه ای نیاز داریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی هدف مشخص شد و معلوم شد باید روابط انسان‌ها با عقل قدسیِ الهی تنظیم شود مجبوریم با نظر به آن هدف از ابزارهای موجود به‌عنوان اَکلِ میته استفاده کنیم تا آن‌چه باید مطابق اهداف خودمان ساخته شود را بسازیم. روح الکترونیکی‌کردن امورات، انسان را در حدّ ابزار پایین می‌آورد و ابزارها بر او حکومت می‌کنند و نه خدا و اخلاق معنوی. موفق باشید
3715

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
شما معتقدید که باید درصدد درک روح حاکم بر غرب باشیم، و منظورتان از این «درک» این است که عالم غربی را احساس کنیم. و مسلّماً «احساس» قلبی است. پس آیا شما معتقدید که: «عالم غربی را باید قلباً بشناسیم»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. موفق باشید
3459

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. شوهرم علارغم ایمان قوی اش به من هیچ اهمیتی نمی دهد و حال من خیلی گرفته شده. آیا شما صلاح می دونید که با مطالعه ی پی در پی کتب شما و دیگر عرفا، سعی کنم ذهنم رو نسبت به بی توجهی همسرم به من ، بی تفاوت کنم و از بی توجهی و احیانا برخوردهای نامطلوب شوهرم، به عنوان ابزاری جهت کمال خود به سمت خداوند استفاده کنم ؟ آیا این مسئله باعث سقوط ایمانی همسرم نمی شه ؟ سوال دوم این که شوهرم اصلا من رو لایق حرف زدن با خودش نمی دونه و این مسئله خیلی من رو دپرس کرده، صلاح می دونید که من هم اصلا با او صحبت نکنم ؟ هرچقدر منطقی باهاشون صحبت کردم فایده نداره و حتی روزی یکی دوساعت هم حاضر نیست برای من وقت بذاره و البته منکر این مسئله است. سوال سوم این که شوهرم موقع صحبت کردن خودش یا من ، اصلا به چهره من نگاه نمی کنن و این رو یک عادت بد در خودش می دونه که نمی تونه ترک کنه، من هم یک روز است که به هیچ وجه در چهره ی او نگاه نکردم ، به نظر شما این رفتارهای تقابلی برای فهماندن اشتباه طرف مقابل تا چه حد جواب میده ؟ سوال چهارم : درحالی که شما فرمودید حضرت آدم و حوا باهم در بهشت بودند و باهم از بهشت خارج شدن ، و نظر به سلوک معنوی هم زمان زن و شوهر ، آیا باز هم استفاده از کم توجهی شوهر در جهت کمال خودمان، مطلوب است و موجب سقوط او یا خودمان نمی شود ؟ خیلی متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- در هرحال انسان می‌تواند نظر به خدا را جایگزین سایر نقیصه‌ها قرار دهد ولی نه از سر آن‌که خدای ناکرده شما هم نسبت به همسرتان بی‌توجه باشید 2- شما در هر حال با روی گشاده با همسرتان برخورد کنید و مقابله به مثل نکنید تا نورانیت لازم را به‌دست آورید 3- شما به چهره‌ی همسرتان نگاه کنید تا ثواب لازم را ببرید 4- در هر صورت اگر زن و شوهر وظیفه‌ای که به عهده ارند نسبت به همدیگر انجام دهند کمال لازم را به‌دست می‌آورند. موفق باشید
3438

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
نظرشما در مورد جهان موازی چیست
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌دانم منظورتان چیست. موفق باشید
2461

جایگاه توبهبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیز یک سوال مدتی است ذهن مرا مشغول کرده است در یکی از مباحث شما شنیدم که گناههای انسان برای همیشه در نفس نقش میبندد وممکن است در راه سلوک در جاهای مختلف جلوی چشم انسان بیاید ومانع شود . میخواستم بدانم آیا اگر کسی توبه به معنای واقعی بکند باز هم این احتمال وجود دارد یا ممکن است به طور کلی پاک شود ؟ آیا کسی که از اول واردر اه سلوک شده و علم به این مطلب پیدا کرده و تا توانسته گناه را ترک کند با کسی که بعداز توبه وارد این راه شدا است در رسیدن به مقصد متفاوت اند؟منظورم این است که ایا میشود فرد توبه کرده از فرد دیگر بالاتر برود ؟یا مثلا زودتر به مقصد برسد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «من تاب لذنب کمن لا ذبی له» کسی که توبه کند مثل کسی است که گناه نکرده. بیش از این نباید مسئله را دنبال کرد تا گرفتار وسواس شویم. این دانایی به چه درد می‌خورد که بدانیم آیا کسی توبه کرده بالاتر است ویاآن‌کسی که گناه نکرده تا توبه کند. هزار احتمال در آن هست که آیا شخص توبه‌کننده چه اندازه از گناهی که از آن توبه کرده متنفر است آیا بیشتر از آن کسی که آن گناه را نکرده متنفر است؟ شاید این‌طور باشد. مگر حساب مردم در روز قیامت را به عهده‌ی شما گذارده‌اند که دنبال این علم هستید؟! اگرگناه کرده‌اید، توبه کنید و امیدوار بخشش باشید. موفق باشید
1338

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تشکر میخواستم در مورد بیمه خودرو چه شخص ثالث و چه بدنه بپرسم که آیا بیمه کردن خودرو در تضاد با توکل نیست و یا لااقل نوعی وهم شیطان نمی باشد؟ البته بیمه ثالث که اجبار قانونی برای استفاده از خودرو است ولی بیمه بدنه که برای تامین هزینه های تصادف و سرقت و ... است چگونه می باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر بیمه‌ی شخص ثالث اجباری نبود بنده هرگز به اختیار خود ماشین خود را بیمه نمی‌کردم چه رسد به بیمه‌ی بدنه و غیره... این‌ها بر روی توهمات ما حساب بازکرده‌اند. بحث آن طولانی است بگذریم. موفق باشید.
756

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی با خواندن نظرات شما در مورد نقل قولی خاص ،احساس می کنم که منظور فرد این طوری که شما می فرمایید نیست .یعنی نقل قولی که از شخصی میفرمایید و بعد هم مطرح می کنید که مقصود شخص گوینده اینست از نظر من مناسب نیست و فرد مورد نظر نمی خواسته حرفی رو بزند که شما می فرمایید و گاهی این موضوع ذهن مرا مشغول می کند چون از طرفی نیاز به ادامه ی مباحث رو احساس می کنم و از طرفی نمی تونم خودم را راضی کنم حرفی رو بپذیرم که به نظرم اصلا مقصود گوینده نبوده و در نتیجه نمی توان به نتیجه ای که شما در نظر دارید برسم .خواهشمندم مرا راهنمایی بفرمایید.آیا نظرات شما در مورد این نوع نقل قولها را می توان علی رغم این که با برداشت من مخالف است را بپذیرم؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: همیشه عنایت داشته باشید که «در مثال مناقشه نیست» یعنی ممکن است همین‌طور که خودتان می‌فرمایید آن مثال برای شما قابل قبول نباشد و لذا از آن می‌گذرید و نظر خود را به بحث اصلی معطوف می‌دارید، اگر آن بحث اصلی دلائل قانع‌کننده‌ای داشت می‌پذیرید و از تقسیم مباحث به محکم و متشابه غفلت نکنید، بالاخره محکمات یک سخن باید مورد توجه قرار گیرد و نه متشابهات آن. موفق باشید
24275
متن پرسش
سلام استاد عزیز: به نظر شما خانم یک طلبه باید همیشه چادر بپوشه؟ وقتی تو فضای آزادتری بزرگ شده، میتونه بعضی مواقع کم، برای راحتی «بدون چادر» حجابشو حفظ کنه؟ ولی تو جمع های مذهبی از چادر استفاده کنه؟ سوال دوم اینکه حضرت زهرا چی می پوشیدن؟ خیلی چیزا به ایشون نسبت میدن مثل چادر سیاه که گفتین حرف مداحاس.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می‌آید تا آن‌جا که ممکن است شأن همسر یک طلبه بودن، به ظهورآوردنِ نماد حجابِ برتر باشد و این نوعی رسالت برای او به حساب می‌آید. ۲. نمی‌دانیم نحوه‌ی پوشش آن حضرت چه بوده، ولی همه‌ی شواهد حکایت از آن دارد که آن حضرت، نمادِ حجاب کاملی بودند که زن در آن دوران باید داشته باشد. موفق باشید

23702
متن پرسش
خدمت استاد عزیز سلام: می دانیم که امام وظیفه هدایت به امر و باطنی را به عهده دارد و معنا ندارد که امام هدایت و دستگیری کند و خودش از جزئیات این هدایت خبر نداشته باشد. حال سوال این است که چرا حضرت علی علیه السلام که امام برای حضرت فاطمه علیها سلام است و خودشان به دلیل امام بودنشان وظیفه نزول جبرائیل را در آن ۷۵ روز آخر عمر حضرت فاطمه علیها سلام بعهده داشته است طوری عمل می کنند که گویی هیچ اطلاعی از محتوای نزول جبرائیل ندارد و می نشینند و آنچه بر حضرت نازل شده را می نویسند و صحیفه فاطمیه شکل می گیرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی مقامات در حوزه‌ی مقام امامت نیست. مثل مقام جناب حضرت خضر، که حضرت موسی «علیه‌السلام» مأمور می‌شوند اسراری را که در حوزه‌ی نبوت و امامت آن حضرت نیست را از جناب خضر بیاموزند و امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» نیز اسراری را از زهرای مرضیه «سلام‌اللّه‌علیها» می‌آموزند که به یک معنا در باطن خود آن حضرت هست، ولی إجمالی است که تفصیل آن در کلام نورانی حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» به ظهور می‌آید و قصه‌ی «المؤمن مرآت المؤمن» محقق می‌گردد از آن جهت که حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» آینه‌ای می‌شوند تا امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» حقیقتی که در سرِّ خودشان هست را به تماشا بنشینند و متذکر شوند. موفق باشید

22736
متن پرسش
استاد عزیز سلام: حدیثی از امام صادق (ع) موجود است که می‌فرمایند باید با طلا نوشته شود که نشان دهنده عظمت این مطلب است که: «نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة و کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله.» ۱. سر اهل البیت اشاره به چه حقیقتی دارد که کتمان آن جهاد است؟ و اگر لطف کنید «کتمان سر» را تبیین کنید؟ ۲. آیا مباحث «گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب» از جنس همان «سر» نیست که باید کتمان شود و هرکس همچون شهدا در خلوت خود به آن برسند و سیر و سلوک کنند و گرنه با گفتن آن، آن را به درس و مدرسه خواهیم کشاند و آن را از ارزش خواهیم انداخت؟ ۳. دکتر داوری در کتاب خرد سیاسی می فرماید: «مراد از انتظار، انتظار فعال و انتظاری است که در آن بسیاری از جان‌های غیرتمند بستوه می‌آیند و شاید قربانی شوند.» آیا این جملات هم از جنس همان سر اهل البیت نیستند؟ و آیا درست است در تبیین این جملات دکتر داوری بگوییم «شهادت و قربانی شدن در روزگار ظلمانی مدرنیته که تمام افق‌هایش تاریک است موجب احیا شدن شهید را فراهم می کند تا شهید هم بتواند دیگران را احیا کند و شهید همان جان‌های غیرتمند هستند که بستوه آمده‌اند.» ۴. در همان جملات دکتر داوری که می فرماید: «جان‌های غیرتمند بستوه آمده» سوالم این است که از چه چیزی «بستوه» آمده‌اند؟ کما اینکه در دست نوشته‌های یکی از شهدای مدافع حرم می خواندم که یکسال قبل از شهادتش خطاب به دوستان شهیدش نوشته بود «دلگیرم، هرچه میدوم به گرد پایتان هم نمی رسم، مسئله یک سربند و لباس خاکی نیست، هوای دلم از حد هشدار گذشته، شهدا یاریم کنید ...» این هوای دل از حد هشدار گذشتن همان بستوه آمدن است لطف بفرمایید و تبیین کنید. ممنون از وقتی که می‌گذارید. در پناه سیدالشهدا باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سرّ بین ائمه و یاران خاص‌شان که اسرار را با آنان در میان می‌گذاشته‌اند چیزی بوده که امکان افشای آن بوده است و آن‌ها از افشای آن بعضاً خودداری نمی‌کردند. نمونه‌ی آن کاری است که هشام‌بن‌حکم در جلسه‌ای که هارون‌الرشید پنهانی به سخن متکلمین شهر گوش می‌داد، مفصلاً در اثبات مقام و استحقاقِ خلافت و حاکمیت امامان سخن گفت. در صورتی‌که حضرت کاظم «علیه‌السلام» ایشان را از این امر نهی کرده بودند و چون هارون متوجه شد که ائمه چنین جایگاهی برای خود قائل‌اند و یاران آن‌ها نیز چنین اعتقادی دارند، نه‌تنها امام را به زندان‌های طویل‌المدت گرفتار کرد، شیعیان را نیز تا آن‌جا که می‌توانست به قتل رساند. لذا باید متوجه بود که اسراری را که نباید فاش کرد غیر از معارف عمیقی است که شما در نهج‌البلاغه‌ی امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» و یا در سخنان اهل‌البیت «علیهم‌السلام» ملاحظه می‌کنید. ۲. آری! اگر مباحث «گوش‌سپردن به ندای بی‌صدا....» از حالت اشاره به حالتِ آموختنی و حفظ‌کردنی درآید، عملاً روح خود را از دست می‌دهد لذا باید نگهبان این امر بود. ۳. انتظار برای تحقق تاریخی بیرون از تاریخی که بر ما سیطره دارد بسیار کارِ طاقت‌فرسایی است. زیرا هر آن‌چه گفته می‌شود و دیده می‌شود باز با سیطره‌ی فکری و فرهنگی همان تاریخی است که بر ما سلطه دارد و لذا باید خون دل خورد و حوصله به خرج داد و صبر پیشه کرد تا آرام‌آرام عبور از آن سیطره محقق شود ۴. مسلّم شهداء از جمله سخن‌گویانی هستند که معنای عبور از سیطره‌ی ظلماتِ دوران را به گوش ما رسانده‌اند. موفق باشید

22722

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب محضر استاد طاهرزاده: اگر کسی چله ای شروع کند مثلا چله زیارت عاشورا و به فضل خدا سعی در مراقبه داشته باشد اما در طول چله یکبار بخاطر کم خوابی و خستگی مفرط نماز صبح وی قضا شود آیا چله اش بی اثر می شود؟ در یک کتاب خواندم قضا شدن نماز صبح سرنوشت چله را هَبَاءً مَّنثُورًا می کند. این مطلب به نوعی یاس آور و باعث از بین رفتن همت و عزم آدم می شود مثلا فرض کنید ۲۰ روز با زحمات زیارت عاشورا خوانده شده اما همه چیز به یکبار فرو می ریزد و شیطان بعد از زدن ضربه خود شروع به این القاء می کند که دیگر چه فایده ای در ادامه دادن چله هست شاید برای چله های معمولی آدم با عزمی جدید و از نوع شروع بکند اما برای چله هایی مثل چله کلیمی که در طول سال یکبار تکرار می شود واقعا زجرآور است و باعث نشستن خستگی در روح می شود. نظر استاد در این رابطه و توصیه شون چی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان، خودش و با اراده‌ی خودش ترک نماز بکند، عزمِ او به هم می‌خورد و عملاً چله‌ی او باطل می‌شود. ولی اگر عزمش پا برجا باشد به صرف آن‌که بدون اراده‌ی او نمازش قضا شود، مشکلی برایش نباید باشد. موفق باشید

نمایش چاپی