باسمه تعالی: سلام علیکم: هرجا زمینهی تذکر باشد و تذکر ما را حمل بر دلسوزی بنمایند؛ چرا تذکر ندهیم؟ البته موضوع زنانی که مأموران مسیح علینژاد هستند، جدا است. آنها به جنگ اسلام آمدهاند و باید نظام اسلامی با آنها برخورد مناسب نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که کارهای اجتماعی اولاً: باید با شأن زنان که شخصیتی عاطفی و فرهنگی هستند، هماهنگی داشته باشد ثانیاً: به زندگی خانوادگی آنها لطمه نزند، مگر آنکه مضطر باشند. و به نظر میآید شغل رانندگی و مغازهداری رویهمرفته مگر موارد استثناء، با روح زنان هماهنگی ندارد به همان معنایی که علی «علیهالسلام» میفرمایند: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيحَانَةٌ وَ لَيسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ» زيرا زنان چون گل بهارى لطيف و آسيب پذير هستند و نه قهرمان. 2- موضوع ارتباط با نامحرم، غیر از اختلاط با نامحرم است. دختر حضرت امام در مصاحبهای که رجانیوز با ایشان داشت میفرمودند در عین آن حضرت امام ارتباط بیجا با نامحرم را سخت میگرفتند، به راحتی میپذیرفتند که در موضوع مسائل سیاسی و اجتماعی بنشینیم و با مردان نامحرم بحثهای طولانی داشته باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً اگر کسی جایگاه احکام را بداند در سلوک خود بهتر میتواند از آنها استفاده کند 2- فلسفه موجب میشود که وجهِ اخلاقی امور تا آخر حفظ گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن میفرماید: «إنّ اللّه یحبّ التّوابین» این مژده را به ما میدهد که:
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٥٣﴾ الزمر) بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است. با توجه به متن آیه میتوان متوجهی نکات زیر شد:
1- تعبير به «يا عبادى» (اى بندگان من!) آغازگر لطفى است از ناحيه پروردگار.
2- تعبير به «اسراف» به جاى «ظلم و گناه و جنايت» نيز لطف ديگرى است.
3- تعبير به «عَلى أَنْفُسِهِمْ» كه نشان مى دهد گناهان آدمى همه به خود او باز مى گردد نشانه ديگرى از محبت پروردگار است همانگونه كه يك پدر دلسوز به فرزند خويش مى گويد اين همه بر خود ستم مكن!
4- تعبير به «لا تقنطوا» (مايوس نشويد) با توجه به اينكه «قنوط» در اصل به معنى مايوس شدن از خير است به تنهايى دليل بر اين است كه گنهكاران نبايد از «لطف الهى» نوميد گردند.
5- تعبير «مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» بعد از جمله «لا تقنطوا» تاكيد بيشترى بر اين خير و محبت مى باشد.
6- هنگامى كه به جمله «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ» مى رسيم كه با حرف تاكيد آغاز شده و كلمه «الذنوب» (جمع با الف و لام) همه گناهان را بدون استثنا در بر مى گيرد سخن اوج مى گيرد و درياى رحمت مواج مى شود.
7- هنگامى كه «جميعا» به عنوان تاكيد ديگرى بر آن افزوده مى شود اميدوارى به آخرين مرحله مى رسد.
8 و 9- توصيف خداوند به «غفور» و «رحيم» كه دو وصف از اوصاف اميد بخش پروردگار است در پايان آيه جايى براى كمترين ياس و نوميدى باقى نمى گذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایات، ایمانداشتنِ طرف را برای همکفوبودن کافی میداند با این همه تا آنجا که ممکن است باید خانوادهها همدیگر را درک کنند و والدین انسان با انسان همراه باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» روشن شد که عالم ماده در ذات بالقوهی خود پذیرش هر صورتی است، لذا آن ذات را که حالت بالقوه دارد، هیولایِ اولی گویند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی اعمالی که در جاهلیت انجام میشد باقیمانده از سیرهی حضرت ابراهیم علیه السلام» بود که تحریف گشته بود و رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» آنها را در فضای توحیدی اسلام امضاء کردند و به جایگاه اصلیاش برگرداندند مثل طواف خانهی خدا. در مورد غرب آنچه با روح سکولار غربی همراه است، مُخلّ دیانت است. ولی روشهای تحقیق غربی در علوم تجربی، حاکی از دقت عقل غربی است و قابل استفاده میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با متذکر کردن قلب از طریق روایات خداوند کمک خاص خود را مرحمت مینماید. پیشنهاد بنده آن است که شرح صوتی «ای اباذر» را دنبال فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز سخن قابل قبولی میتواند باشد، در صورتی که وجودی و حضوری به آن بنگریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: : واژه ى ظلم به معنى «تعدى و تجاوز از حد» است كه همیشه مرادف با گناه نيست، و اين چنين نبود كه خداوند به حضرت يونس (ع) دستورى داده باشند و حضرت خلاف آن را عمل نموده باشند. بلكه خداوند مى فرمايد: «چرا بدون آنكه دستور رفتن بگيرى، رفتى» و خداوند همين مسأله را در مورد پيامبرِ خود سخت مى گيرد و حضرت يونس (ع) هم به جهت آن روح لطيفى كه داشتند، در شكم ماهى متوجه اين نكته شدند و عرض كردند: «سُبْحانَكَ انّي كُنْتُ مِنَ الظّالِمين» و خداوند مىفرمايد: «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيناهُ مِن الغَم» يعنى همينكه متوجه شد، آثار اين كار را از او رفع نموديم. پس غفلت نكنيم كه تخلفى صورت نگرفته، بلكه چون بدون دستور خدا قوم خود را ترك كرد خداوند به آن حضرت سخت گرفت. و این موجبِ نفی عصمت نمیشود. نفی عصمت با ترک دستور الهی محقق میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیات اولیهی سورهی فاطر در همین رابطه است. بنده نیز در شرح آن سوره بدین مسئله اشاره کردهام. خوب است بدان سوره رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آنقدر که مردم به خاطر جهنمنرفتن، تن به دستورات دین میدهند برای بهشترفتن این کار را نمیکنند و کتاب هدایت الهی نیز بر همین اساس انسانها را هدایت میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر سؤالات کاربران محترم سؤالات علمی و عقیدتی باشد که با روحیهی معلمی و تخصص بنده هماهنگی داشته باشد؛ هزار سؤال هم که بشود برای بنده مغتنم است. مشکل مربوط به کاربرانی است که از بنده انتظار مشاوره دارند و به جای سؤال جدّی، درد و دل میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد وقتی قلب نظر به خدا کرد موانع اُنس را که در اخلاق بدان رذائل گویند و موجب حجاب بین قلب و حضرت حق میشود؛ میشناسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تقابل با استکبار است که تازه روشن میشود جهان چه مشکلات طاقت فرسایی روبهروی خود دارد. لذا با حضور در صحنهی مقابل با کفر و با تأکید بر ایمان قدسی است که ضرورت ظهور انسان کامل برای بشر بیشتر میشود و میفهمد چرا نیاز به امام زمان«عجلاللّهتعالیفرجه» دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید این سؤال را برای خود حل کنید که ما با نگاه تعامل با طبیعت، علوم و ابزارها را باید دنبال بکنیم؟ یا با نگاه تجاوز به طبیعت؟ تمام بحث در این موضوع نهفته است، حال با هر واژه و سخنی که باشد. در رابطه با این موضوع بر مبنای آموزههای دینی عرایضی در کتاب «مدرنیته و توهّم» شده است. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم استاد معظم. اخیرا جناب دکتر دینانی در مصاحبه با شبکه ی عمانی مطالبی گفتند از جمله: «ابن عربی بعضی حرف های ظاهرا کفر آمیز دارد که ظاهرش کفر و باطنش توحیدست، ابن عربی میگوید اولین موحد خداوند است، دومین موحد ابلیس ست چون به غیر خدا سجده نکرد و غیرت داشت و سومی حضرت محمد. ما میگوییم ابلیس لعین اطاعت نکرد استکبار کرد اما تاویل باطنی قرآن این نیست. این غیرتِ توحیدست. تکوین با ظاهر فرق دارد، قرآن و حدیث ظاهرست، باطن این حرف ها همین ابن عربیست. دیانت را تاویلی نکنیم دچار مشکل میشویم، شرع و ظاهر برای عوام ست. متکلمین نمیفهمند، فلاسفه و ملاصدرا میفهمند. صوفی ها خوب فهمیدند» سوالم اینست: قبلا بحث تحریف و اضافه شدن برخی مطالب به مطالب ابن عربی را مطرح کرده اید، همچنین موضوع استبصار او را طرح کرده بودید، این مطالبی که جناب دینانی گفته اند از کدام بخش است؟ تحریفات؟ یا مطالب قبل از استبصار؟ و یا مطلبی همچون تفسیر ذیل که مشابه آن در آثار ابن عربی بسیار زیادست: ابن عربي در ذيل آيه «خَتَمَ الله عَلي قُلُوبِهِمْ وَ عَلي سَمْعِهِمْ وَ عَلي أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيم» ميگويد: «خلاصه مفهوم اين آيه چنين است: يا محمد، اينان كه محبّت مرا در دل پنهان داشتند (كافران)، برايشان تفاوتي ندارد. چه آنان را به وعيد خود بيم دهي و چه بيم ندهي به سخن تو ايمان نميآورند؛ زيرا اينان جز مرا نميبينند و درك نميكنند. چگونه به تو ايمان آوردند در حالي كه بر دلهايشان مهر (محبّت خود) زدهام. تا جايي براي چشمهايشان پوششي از بهاء و عظمت خود افكندهام تا ديگري را هرگز نبينند. اگر توجّهشان را از سوي خود به تو معطوف دارم، به رنج و اندوه ميافتند. در حالي كه محو جمال والاي من گشتهاند و مبهوت، به اين منظر تابناك مينگرند. پس چگونه اينان را از خود بازدارم و متوجّه بيم دادنهاي تو كنم!» پذیرش این مطالب با مبنای باطنی ها (تضاد باطن و ظاهر به خلاف ارتباط بطن با ظاهر) چه مشابهت و چه تفاوتی دارد؟ ارتباط این مطالب با مطالب عین القضات همدانی و منصور حلاج چیست که میگفتند: «هر کس در این معنی راه نبرد، ابلیس داعی است در راه، و لیکن دعوت میکند ازو، و مصطفی دعوت میکند بدو. ابلیس را به دربانی حضرت عزّت فروداشتند و گفتند: تو عاشق مایی، غیرت بر درگاه ما و بیگانگان از حضرت ما بازدار.» «ای دریغا گناه ابلیس عشق او آمد با خدا و گناه مصطفی دانی که چه آمد؟ عشق خدا آمد با او» سیر این افکار و عقاید چه ارتباطی با تصوف دارد؟ از تصوفی که در زمان ائمه میزیستند تا به حال؟ منظور جناب دینانی از تاویلی کردن دین چیست؟ همان چیزی که در احادیث متوار تحت عنوان تفسیر به رای معرفی شده؟ متشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نکتهای که آیت الله محی الدین الهی قمشهای در این رابطه با عدم سجده شیطان به آدم فرمودهاند بسیار کارساز است. آنجا که میفرمایند:
جرمش آن بود که در آینه روی تو ندید ورنه بر بوالبشری ترک سجود این همه نیست
همه حرف جناب ابن عربی آن است که حضرت حق در جلوه اسمای حسنایش در میان است و به اسماء حسنایش هست. و این راز بزرگی است در مکتب ابن عربی که چگونه ما او را از طریق اسماء حسنایش آن هم در آینه و مظاهر اسماء حسنایش بنگریم، وگرنه اگر به او نظر کنیم بدون اسماءاش، موحد هم که باشیم، شیطانیم. و ابن عربی به صورتهای مختلف میخواهد این نکته را متذکر شود. و این درست مقابل این کلام الهی است که میفرماید: «له الاسماء الحسنی فدعوه بها». آری! رجوع به او به همان معنای «فدعوه بها» از طریق اسماء حسنا میباشد، آن هم از طریق مظاهرِ اسماء حسنا، که به گفته حضرت صادق آل محمد «صلواتاللهعلیهوآله»: «نحن والله الاسماء الحسنى التي لا يقبل الله من العباد عملا إلا بمعرفتنا» . و درک این موضوع از ظرائف توحید است و بحث آن بسی حساس و دقیق میباشد به همان معنای مرز کفر و ایمان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهد تاریخی حکایت از آن دارد که منطقهی تمدنی بشر در همین منطقهی خاور میانه بوده است و بدین لحاظ پیامبران اولعزم که باید طرح جهانی در راستای زندگی توحیدی داشته باشند، در این منطقه ظهور کردهاند. ولی این بدین معنا نیست که 124 هزار پیامبر در مناطق دیگر نبوده باشند. آری! قرآن نام پیامبرانی را میبرد که در آن محیط و آن شرایط، قابل تحقیق بودهاند، وگرنه حضرت حق به حکم اسم هادی خود، همهی بشریت را هدایت کرده است. موفق باشید
