بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4856
متن پرسش
در سایت خبری عصر ایران مقاله زیر با عنوان "از حدیبیه تا تهران؛ اگر در عصر پیامبر(ص) بودند ایشان را هم متهم به سازشکاری می کردند" آمده است : http://www.asriran.com/fa/news/278410/از-حدیبیه-تا-تهران-اگر-در-عصر-پیامبرص-بودند-ایشان-را-هم-متهم-به-سازشکاری-می-کردند نظرتان را درباره این مقایسه و تطبیق تاریخی می خواستم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم مقایسه‌ی درستی نیست زیرا ما در مذاکرات هسته‌ای بر حقی تأکید می‌کنیم که از ابتدایی‌ترین حقوق ما است و دشمنان ما منکر آن‌اند. ولی در صلح حدیبیه هیچ سخنی در میان نبود که رقیب منکر حق رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» باشد، نهایتاً بنا شد سال دیگر به حج بیایند و این‌که پذیرفته شد اگر کسی از مشرکان پناه آورد به سوی مسلمانان به آن‌ها برگردانند چون رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» متوجه بودند نتیجه آن می‌شود که فراریان برای خودشان یک پایگاه جداگانه‌ای تشکیل می‌دهند که مشرکان را تهدید کنند به همین جهت بعداً مشرکان از رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» خواستند که این بند منتفی شود و فراریان در مدینه بمانند. مثال صلح حدیبیه چه ربطی به مذاکرات هسته‌ای دارد که طرف مقابل از ما سازشی می‌خواهد در حدّ نفی حقوق مان و اگر تا حال توانسته‌ایم حقوق خود را به دشمنانمان تحمیل کنیم به جهت روحیه‌ی مقاومت بوده است. موفق باشید
3084
متن پرسش
سلام،نظر شما درباره ی حاج آقا مجتبی موسوی در درچه چیست؟ ایشان شاگرد آیت الله بهادینی بوده اند و شما هم شاید ایشان را بشناسید.چگونه از ایشان استفاده کنیم تا راه مان به حقیقت در راه سلوک ذیل شخصیت امام.ره. بیشتر گشوده شود؟
متن پاسخ
اسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده حدود دو سال آن هم هفته‌ای یک جلسه خدمت آیت‌الله بهاءالدینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌رسیدم و از تذکرات اخلاقی ایشان بهره‌مند می‌شدم. مسلماً بقیه‌ی افراد را که در فرصت‌های دیگر خدمت ایشان می‌رسیدند نمی‌شناسم و لذا جناب آقای موسوی که فرمودید، را نمی‌شناسم تا بتوانم نظر دهم ولی مگر جز این است که ایشان مثل بقیه‌ی عالمان دین ما را متذکر به راه رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» می‌کنند؟ پس دغدغه‌ی ‌شما برای چیست؟ موفق باشید
1203

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد اگر کسی کتابهای شما را تماما بخواند بعد از انها پیشنهاد شما در مورد اینکه کتابهای علامه طباطبایی یا کتابهای حضرت امام (ره) با کتاب های آبت الله جوادی املی را بعد انها بخوانیم یا کدام را اول وبعد کدام را بعد از ان بخوانیم چونحضرت عالی در کتاب ادب خیال ...فرموده بودید اول سراغ عالم یک عالم بروید وبعد تحقیق را شروع کنید چون در بعضی موارد حضرت امام با دیگر علما در مبانی علمیشان تفاوت دارد تا انشا الله دچار سردرگمی نشویم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در موضوع معارف قرآنی تفاوتی بین علمایی که نام بردید نیست ولی در نهایت سعی بفرمایید نظر اصلی‌تان به معارفی باشد که حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» مطرح کرده‌اند. موفق باشید
24037

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وقت بخیر: می خواستم نظر استاد را با توجه به زمان موجود و تذکر لسانی در مورد حجاب بدونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرجا زمینه‌ی تذکر باشد و تذکر ما را حمل بر دلسوزی بنمایند؛ چرا تذکر ندهیم؟ البته موضوع زنانی که مأموران مسیح علینژاد هستند، جدا است. آن‌ها به جنگ اسلام آمده‌اند و باید نظام اسلامی با آن‌ها برخورد مناسب نماید. موفق باشید

20786
متن پرسش
با سلام: استاد در جواب به سئوال 20762 آیا جواب شما ناظر به سئوال قبلی بود صرفا و یا صرفا کار فرهنگی خلاصه نمی شود و کار سیاسی و پزشکی و کلا هر کاری که شان زن (رانندگی و مغازه داری و...) را زیر پا نمی گذارد اشکالی ندارد؟ 2. بحث تاثیرات ارتباط با نامحرم چه در کار اجرایی و فرهنگی و چه در تدریس در دانشگاه ها بر روح زن و... هم آیا اصلا برای زن پیش نمی آید؟ (عده ای پرس و جو کردم به همین دلیل صرفا مجوز تحصیلات و اشتغال را به زن خود می دادند که در ارتباط با دیگران و نامحرم نباشد و چنین برداشتی را هم به دین اسلام می دادند، آیا می شود باز چنین برداشت کرد که چینن افرادی انقلاب اسلامی و زن و.... را نشناخته اند که چنین فتوایی می دهند؟ و یا نه حقیقت با واقعیت تفاوت هایی دارد) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که کارهای اجتماعی اولاً: باید با شأن زنان که شخصیتی عاطفی و فرهنگی هستند، هماهنگی داشته باشد ثانیاً: به زندگی خانوادگی آن‌ها لطمه نزند، مگر آن‌که مضطر باشند. و به نظر می‌آید شغل رانندگی و مغازه‌داری رویهمرفته مگر موارد استثناء، با روح زنان هماهنگی ندارد به همان معنایی که علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيحَانَةٌ وَ لَيسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ» زيرا زنان چون گل بهارى لطيف و آسيب ‏پذير هستند و نه قهرمان. 2- موضوع ارتباط با نامحرم، غیر از اختلاط با نامحرم است. دختر حضرت امام در مصاحبه‌ای که رجانیوز با ایشان داشت می‌فرمودند در عین آن حضرت امام ارتباط بیجا با نامحرم را سخت می‌گرفتند، به راحتی می‌پذیرفتند که در موضوع مسائل سیاسی و اجتماعی بنشینیم و با مردان نامحرم بحث‌های طولانی داشته باشید. موفق باشید

20484
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید سوالی از خدمتتان داشتم. با توجه به تاکیدی که آیت الله قاضی (ره) داشتند برای اینکه شاگردانشون درجه اجتهاد داشته باشند چه رابطه ای بین عرفان و اجتهاد وجود دارد؟ همچنین رابطه ای بین فلسفه و اجتهاد نیز وجود دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً اگر کسی جایگاه احکام را بداند در سلوک خود بهتر می‌تواند از آن‌ها استفاده کند 2- فلسفه موجب می‌شود که وجهِ اخلاقی امور تا آخر حفظ گردد. موفق باشید

19708
متن پرسش
سلام: وقتی انسان ناگاه چشم می گشاید و می بیند پنج سال دیگر بیشتر فرصت نیست تا پیشانی اش به دلیل غلبه شر بر خیر محل بوسه شیطان شود، وقتی می فهمد که هیچ چیز نمی فهمد و نمی داند و غرق در جهل شده، وقتی به پشت سر می نگرد می بیند جز بار گناه و بطالت و پوچی چیزی ندارد و یاس و نا امیدی عجیبی او را فرا می گیرد چه باید کرد؟ (البته از رحمت خداوند نا امید نیستم ولی آیا آنان گناه می کنند و آنان که گناه نمی کنند برابرند؟ هر چند بهشتی باشند؟ بهشت حظیره کجا و جنه الماوی و همنشین محمد و آل او شدن کجا؟!)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن می‌فرماید: «إن‌ّ اللّه یحبّ التّوابین» این مژده را به ما می‌دهد که:

قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٥٣﴾ الزمر) بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى ‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است. با توجه به متن آیه می‌توان متوجه‌ی نکات زیر شد:

1- تعبير به «يا عبادى» (اى بندگان من!) آغازگر لطفى است از ناحيه پروردگار.

2- تعبير به «اسراف» به جاى  «ظلم و گناه و جنايت» نيز لطف ديگرى است.

3- تعبير به  «عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» كه نشان مى‏ دهد گناهان آدمى همه به خود او باز مى‏ گردد نشانه ديگرى از محبت پروردگار است همانگونه كه يك پدر دلسوز به فرزند خويش مى‏ گويد اين همه بر خود ستم مكن!

 4- تعبير به «لا تقنطوا» (مايوس نشويد) با توجه به اينكه «قنوط» در اصل به معنى مايوس شدن از خير است به تنهايى دليل بر اين است كه گنهكاران نبايد از «لطف الهى» نوميد گردند.

5- تعبير «مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» بعد از جمله «لا تقنطوا» تاكيد بيشترى بر اين خير و محبت مى‏ باشد.

6- هنگامى كه به جمله «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ» مى ‏رسيم كه با حرف تاكيد آغاز شده و كلمه «الذنوب» (جمع با الف و لام) همه گناهان را بدون استثنا در بر مى‏ گيرد سخن اوج مى ‏گيرد و درياى رحمت مواج مى‏ شود.

7- هنگامى كه «جميعا» به عنوان تاكيد ديگرى بر آن افزوده مى ‏شود اميدوارى به آخرين مرحله مى ‏رسد.

8 و 9- توصيف خداوند به «غفور» و «رحيم» كه دو وصف از اوصاف اميد بخش پروردگار است در پايان آيه جايى براى كمترين ياس و نوميدى باقى نمى‏ گذارد. موفق باشید

19339

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و تشکر فراوان برای پاسخگویی به سوالات: می خواستم بدانم جایگاه تصمیم خانواده در ازدواج چیست؟ آیا در نظر گرفتن مرتبه ی خانواده ی طرف مقابل (فقط خانواده، نه اقوام و خویشان) ضروریست؟ هم کفو بودن فقط مربوط یه ایمان دو فرد مورد نظر است یا خانواده نیز هست یا وضعیت فرهنگی، معیشتی و اقتصادی و محل زندگی را نیز شامل می شود؟ آیا حدیثی در این باره وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایات، ایمان‌داشتنِ  طرف را برای هم‌کفوبودن کافی می‌داند با این همه تا آن‌جا که ممکن است باید خانواده‌ها همدیگر را درک کنند و والدین انسان با انسان همراه باشند. موفق باشید

19298
متن پرسش
سلام: ببخشید استاد هیولا را در کتاب برهان تا عرفان میشه توضیح بیشتری بدید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» روشن شد که عالم ماده در ذات بالقوه‌ی خود پذیرش هر صورتی است، لذا آن ذات را که حالت بالقوه دارد، هیولایِ اولی گویند. موفق باشید

18200
متن پرسش
با سلام: چه پاسخی می توان به این گفتار داد: «همانطور که پیغمبر در برابر احکام و گزاره های جاهلیت تاسیس، رد و امضا داشتند ما هم در برابر گزاره های غرب باید امضا، تاسیس و رد داشته باشیم. بسیاری از گزاره های غرب را می توان امضا کرد و به کار برد. همانطور که پیغمبر نسبت به جاهلیت بسیاری از چیزها را امضا کرد و در تمدن شان به کار برد و تایید کرد.» حال آیا واقعا ما در برابر غرب، همین روش پیغمبر را می توان حجت گرفت؟ یا مغالطه ای در این گفتار وجود دارد. ممنون از راهنماییتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی اعمالی که در جاهلیت انجام می‌شد باقی‌مانده از سیره‌ی حضرت ابراهیم علیه‌ السلام» بود که تحریف گشته بود و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» آن‌ها را در فضای توحیدی اسلام امضاء کردند و به جایگاه اصلی‌اش برگرداندند مثل طواف خانه‌ی خدا. در مورد غرب آن‌چه با روح سکولار غربی همراه است، مُخلّ دیانت است. ولی روش‌های تحقیق غربی در علوم تجربی، حاکی از دقت عقل غربی است و قابل استفاده می‌باشد. موفق باشید

17759

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: چگونه بصیرت خود را برای در امان ماندن از خطرات مکان ها و فضا هایی که پر از دروغ و نیرنگ و فریب است تقویت کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با متذکر کردن قلب از طریق روایات خداوند کمک خاص خود را مرحمت می‌نماید. پیشنهاد بنده آن است که شرح صوتی «ای اباذر» را دنبال فرمایید. موفق باشید

16743

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز با توجه به آیه «الله نور السماوات و الارض» و تشبیه مشکات و زجاج و مصباح و.... اینکه انسان صحبت می کند، و با صحبت خود روشنگری می کند، آیا می توان صحبت کردن انسان را وجه چراغ بودن او در نظر گرفت؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز سخن قابل قبولی می‌تواند باشد، در صورتی که وجودی و حضوری به آن بنگریم. موفق باشید

16184
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی حقیر سوالی درباره ی حضرت یونس (ع) دارم و آن این است که چرا حضرت یونس (ع) بعداز مدتی از دعوت قوم خود از هدایت آنها خسته شده و آنها را ترک می کند حال سوال اینجاست که مگر پیامبران خدا از عصمت برخوردار نیستند پس چرا 1. حضرت بدون فرمان خدا قومش را ترک کرد؟ 2. اگر این کار حضرت از روی نافرمانی خدا نبوده می توان آن را به ترک اولی نسبت داد و اگر ترک اولی بوده با عصمت پیامبر در تناقض نیست؟ 3. آیا حضرت با ترک قومش از جانب خدا مجازات شد و توسط نهنگ خورده شد؟ 4. چرا حضرت تعبیر «انی کنت من الظالمین» را بکار می برد آیا این عبارت به معنای خطای حضرت و عدم عصمت ایشان نبوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: : واژه‏ ى ظلم به معنى «تعدى و تجاوز از حد» است كه همیشه مرادف با گناه نيست، و اين چنين نبود كه خداوند به حضرت يونس (ع) دستورى داده باشند و حضرت خلاف آن را عمل نموده باشند. بلكه خداوند مى‏ فرمايد: «چرا بدون آن‏كه دستور رفتن بگيرى، رفتى» و خداوند همين مسأله را در مورد پيامبرِ خود سخت مى‏ گيرد و حضرت يونس (ع) هم به جهت آن روح لطيفى كه داشتند، در شكم ماهى متوجه اين نكته شدند و عرض كردند: «سُبْحانَكَ انّي كُنْتُ مِنَ الظّالِمين» و خداوند مى‏فرمايد: «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيناهُ مِن الغَم» يعنى همين‏كه متوجه شد، آثار اين كار را از او رفع نموديم. پس غفلت نكنيم كه تخلفى صورت نگرفته، بلكه چون بدون دستور خدا قوم خود را ترك كرد خداوند به آن حضرت سخت گرفت. و این موجبِ نفی عصمت نمی‌شود. نفی عصمت با ترک دستور الهی محقق می‌گردد. موفق باشید

15745

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عر‌ض ادب: استاد جهت آشنایی نظری با ملا‌‌یکه صلوات الله علیهم و انس و ارتباط با آنها کدام بحث را باید کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیات اولیه‌ی سوره‌ی فاطر در همین رابطه است. بنده نیز در شرح آن سوره بدین مسئله اشاره کرده‌ام. خوب است بدان سوره رجوع فرمایید. موفق باشید

14516
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: چرا در قرآن کلمه انذار بیشتر از تبشیر آمده؟ آیا باید انذار بیشتر از تبشیر باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آن‌قدر که مردم به خاطر جهنم‌نرفتن، تن به دستورات دین می‌دهند برای بهشت‌رفتن این کار را نمی‌کنند و کتاب هدایت الهی نیز بر همین اساس انسان‌ها را هدایت می‌کند. موفق باشید

14287
متن پرسش
سلام استاد: شما ناراحت می شوید کسی مثل من زیاد از شما سوال می کند؟ وقتتان را می گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر سؤالات کاربران محترم سؤالات علمی و عقیدتی باشد که با روحیه‌ی معلمی و تخصص بنده هماهنگی داشته باشد؛ هزار سؤال هم که بشود برای بنده مغتنم است. مشکل مربوط به کاربرانی است که از بنده انتظار مشاوره دارند و به جای سؤال جدّی، درد و دل می‌کنند. موفق باشید

13990
متن پرسش
سلام و احترام استاد مهربان: آثارتان بیشتر معرفتی و عقیدتی است و کمتر اخلاقی هست. آیا علتش آن است که آثار معرفتی و عقیدتی شما ما را از مطالب اخلاقی بی نیاز می کند؟ چو صد آید نود هم پیش ما است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد وقتی قلب نظر به خدا کرد موانع اُنس را که در اخلاق بدان رذائل گویند و موجب حجاب بین قلب و حضرت حق می‌شود؛ می‌شناسد. موفق باشید

13500
متن پرسش
به نام خدای محمد با سلام: استاد محترم، همچنان که واقف هستید طبق روایات معصومین سلام الله علیها ظهور حضرت ولی عصر (عج) منوط به یک شرایطی وخیم جهانی است به گونه ای که ملت ها، دچار یک حالت مضطر شدن خواهند رسید. حال سوال حقیر این است که با عنایت به فرمایش حضرت امام مبنی بر ایجاد حکومت اسلامی در جهان و گوشزد آن به جوانان، آیا برای تحقق بخشیدن به چنین هدف بزرگی و یا حل معظلات فرهنگی و اقتصادی کشور و جهان و با توجه به روایات معصومین سلام الله علیها مبنی بر ظهور امام زمان (عج) در یک شرایط سخت و اضطرار آیا این موارد با هم منافاتی دارند؟ سوال مهم: با توجه به مطالب فوق ذکر اکنون ما جوانان مذهبی چه هدفی را که منتج به ظهور ولی عصر (عج) شود را ان شاءالله تعالی دنبال کنیم؟ چرا که حقیر دچار یک سردرگمی شده ام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تقابل با استکبار است که تازه روشن می‌شود جهان چه مشکلات طاقت فرسایی روبه‌روی خود دارد. لذا با حضور در صحنه‌ی مقابل با کفر و با تأکید بر ایمان قدسی است که ضرورت ظهور انسان کامل برای بشر بیشتر می‌شود و می‌فهمد چرا نیاز به امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» دارد. موفق باشید

13331
متن پرسش
سلام علیکم: راجع به پاسخ سئوال 13313 : استاد در جایی از سئوال بنده حضرت آقا می فرمایند: اين‏ها خيلى خوبند و ابزارهائى هستند براى اينكه انسان بتواند در دنيا از منابع و فرصت‏هائى كه خدا در اين طبيعت قرار داده، به بهترين وجهى استفاده كند. اگر کمی دقت گردد حضرت آقا می فرمایند خدا در این طبیعت اینها را قرار داد، حال چه اشکالی دارد انسانها رفتند و این تکنولوژی را از طبیعت گرفتند، ولی حضرتعالی می فرمایید باید خودآگاهی تاریخی نسبت به غرب پیدا کرد و این جمله رهبری را قید می زنید ولی قانع کننده نیست چونکه واقعا صریح می فرمایند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید این سؤال را برای خود حل کنید که ما با نگاه تعامل با طبیعت، علوم و ابزارها را باید دنبال بکنیم؟ یا با نگاه تجاوز به طبیعت؟ تمام بحث در این موضوع نهفته است، حال با هر واژه و سخنی که باشد. در رابطه با این موضوع بر مبنای آموزه‌های دینی عرایضی در کتاب «مدرنیته و توهّم» شده است. موفق باشید

9332
متن پرسش
سلام علیکم: 1) اینکه خداوند میفرماید ما یک اراده بیشتر نکرده ایم، به این معنا است که بنده که الان دارم این سوال را مینویسم، خداوند تحقق این را، روز خلقت عالم ارده کرده بود و میدانست در فلان سال و فلان ساعت شخصی این سوال را برای شما میفرستد و این را اراده کرد؟! 2) اگر خدا اراده های متفاوت داشته باشد، مشکلی بوجود میآید؟ با تشکر
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که متوجه شده‌اید. خداوند با یک اراده همه‌ی عالم را خلق کرد و عالم طوری است که تا مرحله‌ی اول آن ظهور نکند، زمینه‌ برای ظهور مرحله‌ی بعدی فراهم نمی‌شود ولی برای خداوند که عین کمال است معنا نمی‌دهد تغییر حالت دهد و اراده‌های متقاوت بکند. آری چون مخلوق او عین ربط به اوست همواره در حال همان یک اراده است نه این‌که مخلوق را خلق کرده و فعلاً در حال استراحت می‌باشد. اراده حق از ذات او جدا نیست. موفق باشید
8260
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت ... استاد با اجازتون میخواستم یه جوابی به پرسش شماره 8249 بدم ... بزرگواری که این پرسش رو مطرح کردی و گفتی بزارید تا غربی زندگی کنیم تا لا اقل دنیامون خراب نشه باید... باید بگم زهی خیال باطل ... گشنم نبود نگرد نیست ... فکر کردی اگه به سبک غربی زندگی کنی دنیا داری!!! بنده خدا برو یکم تحقیق کن تجربه کن تفکر کن تا ببینی که از وقتی کشور ما افتاد تو سبک زندگی غربی به این مشکلات و بدبختیها دچار شد ... بیکاری و تبعیض و بی عدالتی و استرس ها و به هم ریختن تعادل جامعه خشونت ها و مشکلات فرهنگی و فساد و فقر و .... تمام اینها ریشه در فرهنگ و تمدن غربی داره ... غرب رو از ماهواره و فیلم سینماییش نباید بشناسی چون همه این ها ابزاری برای اینکه اون چهره کثیف و دروغین خودش رو بپوشونه تمامش برای فریب مردم جهان هست غرب رو باید بری از نزدیک ببینی باید از کسانی که اونجا هستن بپرسی تا حقیقتشو بشناسی ... اگه غربی ها دنیا دارن و خوششون هست پس چرا این همه گرایش به سمت ادیان مخصوصا دین اسلام هست پس چرا اروپا داره ورشکست میشه چرا امریکا جنبش 99 درصدی بوجود اومد چرا این همه امار خودکشی بالاست نسبت به باقی کشورها ... چرا این همه تو غرب دنبال عرفان و معنویت هستن و بعضا دچار این فرقه های باطل بودا و این چیزا میشن ... چون غرب نتونسته جوابگوی نیاز های حتی جسمی و دنیایی باشه اینو بدون که اگه فقط نظر به دنیا و جسم باشه که این شاخصه غرب هست حتی همین دنیا و جسم رو هم نمیتونه تامین کنه چون دنیا یعنی بی نهایت کثرت و کثرت خواهی یعنی ارزویی که به واقعیت تبدیل نخواهد شد و غمی که به پایان نخواهد رسید ... برو تحقیق کن اینجا نمیشه همشو رو گفت باید خودت تحقیق کنی تا روح غرب رو بشناسی باید خیلی مطالعه کنی تحقیق کنی تا بفمی که سراب و دروغی بیش نیست داستان فریب کارانه غرب که همان تفکر ابلیس لعین یعنی جهانی بدون خدا و غیب و معنویت باشه / یا حق
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آن کاربر عزیز خواست ناز کند وگرنه همین‌طور که شما به‌خوبی متوجه‌اید خوب می‌داند که نه در غرب آن خبرهایی است که در ظاهر نشان می‌دهد و نه غرب دیگر امکان ادامه‌ی حیات دارد. آقای دکتر داوری اخیراً در مقدمه‌ی مجله‌ی «سوره‌ی اندیشه» شماره‌ی 75- 74 مربوط به اسفند ماه 92 و فروردین 93 مقاله‌ای دارند که خبرگزاری فارس هم آن را تحت عنوان «تأمل در وضع سیاست کنونی جهان» چاپ کرده. در آن‌جا می‌فرمایند: «یکی از مشکل‌های سیاست در جهان توسعه نیافته، مشکلی که متأسفانه کمتر به آن اهمیت می‌دهند و اگر در جایی عنوان شود به آن توجه نمی‌کنند، علاوه بر عقب ماندگی در تکنولوژی و بیگانگی با رسوم تجدد و فقدان دموکراسی و بی‌توجهی به آینده، نیازمندی قدرت‌های جهانی به انتقال بحران‌های داخلی‌شان به خارج و احساس غربت جهان توسعه ‌نیافته در خانه‌ی خویش است». همان‌طور که آقای دکتر داوری می‌فرمایند: ما وظیفه داریم از این احساس غربت در خانه‌ی خویش آزاد شویم. موفق باشید
5347
متن پرسش
سلام استاد عزیز. ضمن آرزوی قبولی طاعاتتان چند سوال داشتم 1. استاد اینکه در قرآن آمده «عنده ملکوت کل شیء»، معنای کلمه «ملکوت» چیست؟2. مگر کلمه «موجود» به معنای چیزی که بوجود آمده، نیست؟پس چرا در یکی از فرازهای ذعای جوشن کبیر خدا را با کلمه »موجود» مورد خطاب قرار داده؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حقیقت وجودی هر مخلوقی جنبه‌ی ملکوتی آن مخلوق است، مثل نفس ناطقه‌ی شما که حقیقت وجودی شما است 2- باید از سیاق دعا متوجه شد که نظر به حضرت حق دارد از آن جهت که موجودی است که همه‌ی موجودات از اوست و به این معنا یعنی وجود مطلق است. موفق باشید
2279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد من جوانی 17ساله هستم .که به مسجد وجاهای مذهبی میروم .مشکل من این هست که بعضی از افراد را دوست میدارم و به آنها وابسته میشوم واین که دوست میدارم ومحبت میکنم به نظر من اشتباه است زیرا قلب حرم خداست .ومطلب دوم هم این است که هر کی را که خوشگل است محو میشوم و البته بین کسانی که تا به حال دوست شد افراد خراب نبوده اکثر انها مذهبی بودن وحال مشگل این است که من خیلی حام خراب میشود به خاطر این که با کسی دوست میشوم اما بعد از چند روز دیگر اورا دوست ندارم ومن فکر میکنم این بازی شیطان است وبعضی از روز ها حال معنویی پیدا میکنم اماباز گرفتار قلبم میشوم از شما خواهش میکنم راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب ادب خیال و عقل و قلب انشاءالله کمکتان می‌کند. موفق باشید.
38245
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم استاد معظم. اخیرا جناب دکتر دینانی در مصاحبه با شبکه ی عمانی مطالبی گفتند از جمله: «ابن عربی بعضی حرف های ظاهرا کفر آمیز دارد که ظاهرش کفر و باطنش توحیدست، ابن عربی می‌گوید اولین موحد خداوند است، دومین موحد ابلیس ست چون به غیر خدا سجده نکرد و غیرت داشت و سومی حضرت محمد. ما می‌گوییم ابلیس لعین اطاعت نکرد استکبار کرد اما تاویل باطنی قرآن این نیست. این غیرتِ توحیدست. تکوین با ظاهر فرق دارد، قرآن و حدیث ظاهرست، باطن این حرف ها همین ابن عربیست. دیانت را تاویلی نکنیم دچار مشکل می‌شویم، شرع و ظاهر برای عوام ست. متکلمین نمی‌فهمند، فلاسفه و ملاصدرا می‌فهمند. صوفی ها خوب فهمیدند» سوالم اینست: قبلا بحث تحریف و اضافه شدن برخی مطالب به مطالب ابن عربی را مطرح کرده اید، همچنین موضوع استبصار او را طرح کرده بودید، این مطالبی که جناب دینانی گفته اند از کدام بخش است؟ تحریفات؟ یا مطالب قبل از استبصار؟ و یا مطلبی همچون تفسیر ذیل که مشابه آن در آثار ابن عربی بسیار زیادست: ابن عربي در ذيل آيه «خَتَمَ الله عَلي قُلُوبِهِمْ وَ عَلي سَمْعِهِمْ وَ عَلي أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيم» مي‌گويد: «خلاصه مفهوم اين آيه چنين است: يا محمد، اينان كه محبّت مرا در دل پنهان داشتند (كافران)، برايشان تفاوتي ندارد. چه آنان را به وعيد خود بيم دهي و چه بيم ندهي به سخن تو ايمان نمي‌آورند؛ زيرا اينان جز مرا نمي‌بينند و درك نمي‌كنند. چگونه به تو ايمان آوردند در حالي كه بر دل‌هايشان مهر (محبّت خود) زده‌ام. تا جايي براي چشم‌هايشان پوششي از بهاء و عظمت خود افكنده‌ام تا ديگري را هرگز نبينند. اگر توجّه‌شان را از سوي خود به تو معطوف دارم، به رنج و اندوه مي‌افتند. در حالي كه محو جمال والاي من گشته‌اند و مبهوت، به اين منظر تابناك مي‌نگرند. پس چگونه اينان را از خود بازدارم و متوجّه بيم دادن‌هاي تو كنم!» پذیرش این مطالب با مبنای باطنی ها (تضاد باطن و ظاهر به خلاف ارتباط بطن با ظاهر) چه مشابهت و چه تفاوتی دارد؟ ارتباط این مطالب با مطالب عین القضات همدانی و منصور حلاج چیست که می‌گفتند: «هر کس در این معنی راه نبرد، ابلیس داعی است در راه، و لیکن دعوت می‌کند ازو، و مصطفی دعوت می‌کند بدو. ابلیس را به دربانی حضرت عزّت فروداشتند و گفتند: تو عاشق مایی، غیرت بر درگاه ما و بیگانگان از حضرت ما بازدار.» «ای دریغا گناه ابلیس عشق او آمد با خدا و گناه مصطفی دانی که چه آمد؟ عشق خدا آمد با او» سیر این افکار و عقاید چه ارتباطی با تصوف دارد؟ از تصوفی که در زمان ائمه می‌زیستند تا به حال؟ منظور جناب دینانی از تاویلی کردن دین چیست؟ همان چیزی که در احادیث متوار تحت عنوان تفسیر به رای معرفی شده؟ متشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نکته‌ای که آیت الله محی الدین الهی قمشه‌ای در این رابطه با عدم سجده شیطان به آدم فرموده‌اند بسیار کارساز است. آن‌جا که می‌فرمایند: 
جرمش آن بود که در آینه روی تو ندید     ورنه بر بوالبشری ترک سجود این همه نیست
همه حرف جناب ابن عربی آن است که حضرت حق در جلوه اسمای حسنایش در میان است و به اسماء حسنایش هست. و این راز بزرگی است در مکتب ابن عربی که چگونه ما او را از طریق اسماء حسنایش آن هم در آینه و مظاهر اسماء حسنایش بنگریم، وگرنه اگر به او نظر کنیم بدون اسماء‌اش، موحد هم که باشیم، شیطانیم. و ابن عربی به صورت‌های مختلف می‌خواهد این نکته را متذکر شود. و این درست مقابل این کلام الهی است که می‌فرماید: «له الاسماء الحسنی فدعوه بها». آری! رجوع به او به همان معنای «فدعوه بها» از طریق اسماء حسنا می‌باشد، آن هم از طریق مظاهرِ اسماء حسنا، که به گفته حضرت صادق آل محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله»: «نحن والله الاسماء الحسنى التي لا يقبل الله من العباد عملا إلا بمعرفتنا» . و درک این موضوع از ظرائف توحید است و بحث آن بسی حساس و دقیق می‌باشد به همان معنای مرز کفر و ایمان. موفق باشید 
 

20366
متن پرسش
بازخوانی هویت دینی و ملی سلام علیکم: جواب جنابعالی را دریافت کردم. بنده هم با نظر شریفتان موافق هستم و بدانید مطالعات خود را سالهاست آغاز کرده ام و اکنون دریافته ام برای رسیدن به نتیجه باید رویکرد خود را عوض کنم و هویت (اسلامی، انقلابی و ملی) خود را در مطالعاتم طلب کنم. بدانید گرچه فعلا آمادگی روحی و فکری در خود برای مواجه با ساحت کبیر تفسیر المیزان را نمی بینم ولی مطالعات هویتی دارم و در خلال آنها سوالاتم را مطرح می کنم. سوال اول: گرچه ما به عدالت پروردگار خود معترفیم ولی می بینیم هر پنج پیامبر اولوالعزم الهی در منطقه خاور میانه ظهور کرده اند. آیا این موضوع با عدالت جغرافیایی پروردگار در تناقض نیست؟ هر چند خداوند در قرآن می فرمایند ما برای هر قومی پیامبری است (یونس 47) ولی چرا باید مردم بین النهرین و در واقع خاور میانه این مزیت را داشته باشند که هر پنج پیامبر صاحب شریعت در این منطقه ظهور کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهد تاریخی حکایت از آن دارد که منطقه‌ی تمدنی بشر در همین منطقه‌ی خاور میانه بوده است و بدین لحاظ پیامبران اولعزم که باید طرح جهانی در راستای زندگی توحیدی داشته باشند، در این منطقه ظهور کرده‌اند. ولی این بدین معنا نیست که 124 هزار پیامبر در مناطق دیگر نبوده باشند. آری! قرآن نام پیامبرانی را می‌برد که در آن محیط و آن شرایط، قابل تحقیق بوده‌اند، وگرنه حضرت حق به حکم اسم هادی خود، همه‌ی بشریت را هدایت کرده‌ است. موفق باشید

نمایش چاپی