باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگیِ انسان در جمع این دو نوع حضور متفاوت است. زیرا «ز آبِ خُرد ماهی خرد خیزد/ نهنگ آن بِه که در دریا ستیزد». در مواجهه با دریای طوفانی دنیای مدرن باید خود را از طریق معارف الهیه به ظهور آورید. مثل نقش انقلاب اسلامی در این تاریخ که نه فرار از دنیای مدرن است و نه اسیر دنیای مدرن شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هیچ وجه بحثی اینچنین مهم را کمتر از دو یا سه سال مطالعه و تدبّر نمیتوانید دریابید. اگر میبینید برایتان مشکل است، چرا بیخیالش نمیشوید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. این بزرگان متوجهی تقدیر خود میشوند و در همان مسیر خود را رشد میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور است که فرمودهاند. زیرا با اجتهاد در موضوع فقه و اصول، به ملکهای از اجتهاد نایل میشوید که در سایر موضوعات نیز میتوانید مجتهدانه عمل کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نمیتوانم ورود کنم. جزوهای تحت عنوان «طلبهی عصر انقلاب» بر روی سایت هست. شاید کمکتان کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در هویت «زبان» است که در فلسفهی زبان، امروزه به خوبی به آن میپردازند. هویتِ زبانِ انسان با کلام الهی، ذاتاً متفاوت است و اساساً زبانی که با فکر به ظهور آید غیر از زبانی است که انسان را در اختیار گرفته تا ظهور کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن فرمایشات را قبلاً دیدهام. احتمالاً استاد در رابطه با زندگی فردی منظورشان نیست زیرا بنا ندارند روایاتِ کفاف را نادیده بگیرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بهتر است بعد از کتاب «نهایه» مطالعه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» و کتاب «معاد» با شرح صوتی آن و بعداً جلد ۸ و ۹ اسفار. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم در مجلهی «کیهان فرهنگی» شمارهی ۱ و ۲ آن را مطالعه کردم و به کلّی نام او را فراموش کردهام. کتابهای آقای دکتر سید حسین نصر میتواند در این رابطه با شما سخن بگوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آن کتاب را نخواندهام. ولی رویهمرفته جناب اکهارت تحت تأثیر عرفان ابن عربی است. ۲. بنا نیست ما در این تاریخ و در مواجهه با فرهنگ غربی عقبنشینی کنیم، بلکه باید به راه برتری فکر کرد که در این رابطه عرایضی در کتاب «تمدنزایی شیعه» شده است و نمونهی آن را در جواب سؤال شمارهی ۲۴۵۷۳ ملاحظه میکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همهی تلاش معتقدین «وحدت وجود» برای آن است که سخن حضرت مولا «علیهالسلام» درست فهمیده شود. بدین معنا که حضرت حق همهجا و با همهچیز هست، نه آنکه حضرت حق، آن چیز باشد، بلکه همهی مخلوقات، مظاهرِ حقاند به همان معنایی که حضرت مولیالموحدین«علیهالسلام» میفرمایند: «ما رأیتُ شیئً إلاّ و رایت اللّه قبله و معه و بعده». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بد نیست در این مورد به کتاب «تمدنزایی شیعه» رجوع فرمایید. در قسمتی از آن کتاب چنین گفته شده است:
فرهنگ دينى و تعامل صحيح با طبيعت
سؤال: مسلّم است كه اگر علم ما علم همه جانبه اى باشد، براى رفع نيازهاى خود به بهترين نحو از استعدادهاى طبيعت استفاده مى كنيم و در آن صورت بقيه ى ملتها متوجه و طالب آن فكر و فرهنگ مى شوند، به عبارت ديگر موجب حسرت و جذب بقيه مى گردد، چيزى كه متأسفانه امروزه برعكس شده و ملتهاى مسلمان حسرت داشته هاى غرب را مى خورند. آيا آن عجايب علمى كه شيخ بهائى در اصفهان از خود به يادگار گذاشت، نمونه اى از همان ابزار اسلامى است كه مى تواند موجب حسرت ساير ملل باشد؟ مثل حمامى كه با يك شمع كارمىكرد؛ آن حمام از يك طرف زحمت راه اندازى اش كم بود، و از طرف ديگر بازدهى اش زياد، بدون آنكه پسماندهاى داشته باشد و بخواهد به جنگ طبيعت و محيط زيست برود، آيا با توسعه و پيشرفت علوم غربى مىتوان چنين ابزارى ساخت؟
جواب: خير، با توسعه ى علوم غربى نمىتوان چنين ابزارى ساخت، چون همانطور كه عرض شد، در علومِ ابزارسازِ غرب، يك «ميل» نهفته است و در نتيجه داراى جهت خاصى است كه نمىتواند با طبيعت تعامل كند و از استعدادهاى متعالى آن استفاده نمايد و لذا طبيعت خودش را راحت در اختيار آن فرهنگ قرار نمىدهد. اينجاست كه مى بينيد بهره گيرى از طبيعت، براى بشر غربى خيلى مشكل است. شما در نظر بگيريد اگر بخواهيد يك اتم منفجركنيد و از انرژى آن استفاده نماييد، چقدر بايد در مقدمات اين عمل انرژى صرف نمائيد. حالا بقيه كارهاى تمدن غربى از اين هم پر دردسرتر است. آنچه باز يادآورى مىكنم اين نكته ى اساسى است كه انسان در فضاى جهان بينى كه دارد فكر مىكند و عمل مىنمايد و به تعبير ديگر پايه ى ساير علوم در هر فرهنگى علوم انسانى آن فرهنگ است و علوم انسانى آن فرهنگ غايت ساير علوم را بيان مىكند و سؤال ايجاد مىكند تا ساير علوم به وجود بيايند و آن غايت و هدف را محقق كنند و به سؤالات جواب دهند، علوم انسانى غربى كاملًا با علوم انسانى امثال شيخ بهايى متفاوت است، يكى بر اساس تفكر «جانلاك» مى انديشد و يكى بر اساس نگاهى كه وَحى الهى در اختيار او قرار داده است، فكر مىكند.
سؤال: آيا آن نوع از علوم را شيخ بهائى با خود برده است يا اينكه هنوز كسانى هستند كه از آن علوم خبر داشته باشند و بتوانند نقش مهمى را در ساختن تمدن اسلامى ايفاكنند؟
جواب: به نظر بنده توجه به تمدن اسلامى جامعه را در بسترى قرار مىدهد كه به طور طبيعى از نيروهاى معنوى استفاده مىكند. مهم آن است كه اوّلًا؛ جهت گيرىهاى ما درست شود. ثانياً؛ روشهاى ما در رابطه با طبيعت و انسانها مطابق شرع تصحيح گردد. در اين حالت بسترى فراهم مىشود كه در آن بستر استعدادها در همه جهات شكوفا مىگردد. مثلًا «نماز» را در نظر بگيريد؛ نماز صورت يك حقيقت ملكوتى در اين عالم است، كه با انضباط خاصى كه خدا دستور داده، مىتوانيد با جنبه ى ملكوتى نماز ارتباط پيداكنيد، به اين صورت كه پس از معرفت لازم، با استمرار موضوع، افق براى شما بازمىشود، تا با عالَم بالا مرتبط شويد. حتى اين كه در نماز يادتان مىآيد كه فلان كار را بايد انجام مىداديد، به جهت آن است كه آن افق مىخواهد بازبشود، اما تعلقات شما آن را منحرف مىكند، در هنگام نماز همين كه افق مىخواهد باز بشود، شيطان ذهن را منصرف مىكند به طرف ساعتتان كه در وضوخانه جا گذاشته ايد اين يك نوع بازشدنِ افق است، اما شيطان آن را به طرف ساعت و ساير تعلقات دنيايى منحرف مىكند. نماز چنين قدرتى دارد كه شما را با جنبه ى ملكوتى خودش مرتبط مىكند و بعد از ارتباط با جنبه ى ملكوتى نماز، بقيه چيزها را بهتر مىتوانيد بيابيد و بفهميد، عين همين حالتى كه با عبادت دينى براى شما حاصل مىشود تا باب عالم قدس به سوى شما باز شود، وقتى وارد فرهنگ ولايت اهل البيت (عليهم السلام) به معناى ولايت و حاكميت خدا مىشويد، واقع مىشود و افقهايى در زندگى شما باز مىگردد كه مسلّم در آن افق، مشكلاتى را كه اين تمدن گرفتار آن است- كه اينهمه بايد انرژى صرف كنيم تا انرژى مورد نياز خود را از طبيعت بگيريم- واقع نمىشود. نمونه اش كارى است كه شما با حفر قنات براى تهيه ى آب انجام مىدهيد و بدون آنكه انرژى زيادى صرف نمائيد از طريق استعدادهاى طبيعى، آب دائمى را به طرف خود سرازير مىكنيد، چون با روحيه ى تعامل با طبيعت به طرف طبيعت رفتيد و نه با روحيه ى سركوب استعدادهاى طبيت. اما آيا بناست با نوع فكرى كه شيخ بهائى «رحمة الله عليه» حمام خودش را گرم مىكرده است، كار كنيم؟ يا اصلًا فعلًا اينها مشكل ما نيست؟ شايد در آن شرايط وظيفه ى مرحوم شيخ بوده است كه آن كار را بكند، ولى ما نبايد به دنبال اين چيزها باشيم. همانطور كه عرض كردم اگر جهت گيرىها درست شود و روشهاى ما نيز مطابق شرع باشد، به طور طبيعى و در جاى خود امكاناتى كه نياز داريم، به دست مىآيد. هيچكدام از بزرگانى كه به مقام طى الارض مىرسند، نمىخواهند طى الارض بكنند، خودش پيش مىآيد، به طورى كه آن مرد بزرگ در حينى كه در نجف زندگى مىكند، يك مرتبه جذبه اى به سوى حضرت ثامن الائمه (ع) در جانش پيدا مىگردد كه باعث مىشود ديگر طاقت ماندن در محل زندگى خود را نداشته باشد و لذا خود را در مشهد مقدس مىيابد. اين كه چطورى مىرود، شايد خودش هم نداند كه چطورى مىرود، اما مىبيند كه آنجاست! بعد ما مى نشينيم از زاويه ى تماشاگرى، اينها را با هم بحث مىكنيم. اگر از خودش بپرسيد: شما چطورى طى الارض مىكنيد؟ مىگويد: من نمىدانم، فقط يكمرتبه مىبينم در حرم حضرت امام رضا (ع) هستم، شايد اينطور باشد. منظور عرضم اين است كه ما اصل آن موضوع را رها نكنيم كه اگر ما روش هاى معنوى قابل اعتماد را درست طى كنيم، طبيعت در همه ى ابعاد به كمك ما مىآيد. خداوند در اين رابطه مىفرمايد: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ»؛[1] اگر مردم ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند، بركات آسمان و زمين را به سوى آنها مى گشاييم. مسلّم همينطور است كه استعدادهاى ناب عالم هستى در اختيار اهل تقوى قرار مىگيرد. پس معلوم است كه در راستاى ايمان و تقواى حقيقى، يعنى ايمان و تقوايى كه در همه ى مناسبات جامعه جارى شود، بهره هاى زيادى مىتوان از آسمان و از طبيعت گرفت، بدون اينكه اين همه انرژى صرف كنيم. شما ببينيد: امروزه چقدر انرژى صرف مى كنند تا بتوانند انرژى توليدكنند! آقاى «ايليچ» مىگويد: اين همه وقت در ساختن جاده، اتوبان و كارخانه ى ماشين سازى صرف مىكنيد تا سريعتر به كارهايتان برسيد، آيا صرف مىكند آن همه وقت صرف كنيم تا در جاى ديگر آن وقت را صرف نكنيم؟
۲. خوب است سری به جزوهی «علوم انسانی؛ عبور از مدرنیته، نظر به اسماء الهی» که بر روی سایت هست، و کتابهای دکتر زرشناس و دکتر داوری بزنید.
۳. بنده رویهمرفته هر روز صبح غیر از صبح یکشنبه، در مسجد خدیجه کبری «س» در خدمت رفقا هستم. موفق باشید
[1] ( 1)- سورهى اعراف، آيهى 96.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد چیزی نیست که لازم باشد سؤال بفرمایید. خودتان میتوانید در موردش فکر کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از خود نباید انتظار زیاد داشته باشید. با پشتکار به همان دروس رسمی حوزه بپردازید. ۲. خودِ دین با خمس و سهم امام، مسئول تأمین طلبهها است. در واقع دین و شریعت به عهده گرفته است تا در حدّ امکان طلاب را تأمین کند تا آنها بتوانند دین را به مردم برسانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار مفصل و طولانی است. پیشنهاد میکنم از «تاریخ فلسفه» کاپلستون شروع کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرا در آخرین آثار خود بهخصوص در کتاب «ایقاظ النائمین» نظر صریح خود را در همراهی با وحدت وجودِ عرفا روشن میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. پیشنهاد میکنم بعد از مطالعهی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آنها، به شرح تفسیر سورهی حمد امام جهت مطالعهی «وحدت وجود» بپردازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مفید است. کافی است تجربه کنید. به همین جهت در مقدمه کتاب های اخلاق بحث معرفت نفس مطرح می شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بعد از چشیدن «حکمت متعالیه» و درکِ فهمی که در قوم ایرانیشیعهی ما به ظهور آمده، برای مطالعهی «هستی و زمان» شرح آقای دکتر صافیان خوب است. به نظرم مرکز سها، صوت آن درس را در اختیار دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که جزوهی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست را در این مورد دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: ۲۴۵۴۰. باسمه تعالی: سلام علیکم: در ماندن یا به شهررفتن به هر صورت جمعبندی به صورت جمعی باشد یعنی خودتان به تنهایی تصمیم نگیرید. ولی به نظر میآید تجربهی خوبی بوده است که اولاً زندگی در شهرستان را تجربه کردهاید و ثانیاً با اُنس با ارحام، عواطفی را برای خود شکل دادهاید که نیاز است تا آخر آن را حفظ کنید حال چه در شهرستان بمانید و چه در شهر. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر تفکر به طور صحیح جلو برود همواره در بستر «وجود» انسان را جلو میبرد و «وجود» در عین تشکیکیبودن همواره «وجود» است و نه عدم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. شاید بتوان توجیهی دیگر برای آن داشت. از آن مهمتر آن قسمتی را که قانوناً اجبار کرده است به اعتبار رعایت قانون باید انجام داد. موفق باشید