بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24343
متن پرسش
سلام استاد و پدر و مربی دلسوز خسته نباشید، ان شاءالله در سلامتی کامل هستین، استاد اینکه ازدواج رو قسمت و تقدیر فرمودین، یعنی اراده اختیار ما نقشی در اون بازی نمیکنه؟ یعنی مثل قضیه رزق هستش که هر کی به رزق حتمی خودش خواهد رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموما همین‌طور است که می‌فرمایید. باید با صفای خود رزق خود را در این امر هم گشود. سادگی، تواضع و خوش برخوردی راه را هموار می‌کند. موفق باشید

24342
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. یکی از دوستان نزدیکم شرایط خاصی دارد. به خاطر شرایط خاص خانوادگی مجبورست روزها تنها باشد. کمک و یار و یاوری در زندگی ندارد. اغلب مشکلات را خودش باید پس بربیاید. اگر چنین شخصی مرتبا خوابهای قابل تعبیر داشته باشد و تعبیرها در جهت بهتر زندگی کردن و حل مشکلات ایشان باشد باز هم می توان گفت خواب قابل اعتنا نیست؟ به خوابشان اعتنا نکنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای خود فرد می‌تواند بشارت باشد به همین جهت به خواب، «مبشرات» گفته می‌شود. موفق باشید

24341
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. در مورد بحث کردن با دیگران سوالی داشتم. بنده آدم حاضر جواب و اهل بحثی هستم و زمانی که جایی بحث عقیدتی، فلسفی،... می‌شود و بنده حاضرم، در اکثر مواقع کسی که بیشتر از همه صحبت میکنه منم و در نهایت دیگران رو قانع می‌کنم. اما مشکلی که برای بنده در زمان بحث پیش میاد اینه که دچار غفلت از یاد خدا میشم و با فکر خودم فکر می‌کنم (نمیدونم چجوری بگم یه‌جورایی از لحظه حال خارج میشم و با ذهنم فکر می‌کنم) یعنی اولش این طور نیستا، اول بحث با یاد خدا وارد میشم و بعد کم‌کم با سوالات و صحبت‌های دیگران و مخصوصا مخالفت انها خودم رو غرق بحث می‌کنم و میرم ببینم که مشکل از کجاس و اینجاس که از خدا غافل میشم و بعد هم با پشیمونی دوباره برمی گردم پیش خدا. نمیدونم مشکل چیه و چطور باید حلش کرد؟ در واقع نمیدونم چطور باید برای خدا حرف زد و همیشه حرف زدن یه اتفاق سنگین بوده برای من که بعد از اون کاملا منو به هم ریخته و معمولا عصبی و پشیمون میشم و تمرکزم رو بعدش از دست میدم و فکرم درگیرش میمونه و تا زمانی که حالم خوب بشه احساس می‌کنم توی برزخم. آیا اگر بحثی باشد و بنده هم جوابی داشته باشم اما بدانم هنوز این نقطه ضعف را دارم و از اتفاق نیفتادن آن مطمئن نباشم و حتی اگر کسی مخاطبش بنده باشم آیا می‌توانم حرفش را بدون جواب بگذارم؟ در واقع قصد دارم تا این مشکل رو حل نکردم وارد هیچ بحثی نشم لطفا راهنماییم کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولا بحث نباید حالت جدال به خود بگیرد. ثانیا سعی کنید در حین بحث خدا مطالب را بر زبان شما جاری کند؛ لازمه‌ی این کار دل سپردن به حضرت ربّ‌العالمین است. موفق باشید

24340
متن پرسش
سلام: این که حضرت امام خمینی (ره) فرمودند انتظار فرج از نیمه خرداد کشم یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید قضیه‌ی انتظار رحلت‌شان در میانه‌ی خرداد ماه بود. موفق باشید

24339
متن پرسش
استاد سلام: آیا فلسفه را می شود به تنهایی خواند یا نه چون احتمال انحراف هست باید حتما با استاد خواند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:علم فلسفه اصطلاحاتی دارد که با استاد بهتر جلو می‌رود. اقلا با صوت دروس فلسفه، فلسفه را دنبال فرمایید. موفق باشید

24338
متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز و تمام همراهان ایشان: آیا امکان داره گلچینی از پرسش و پاسخها در قالب کتابی دربیاد؟ خیلی عالی میشه، هم خوندنش جذاب‌تر هست هم این سوالات و جواب های شما برای ما راهگشاست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا در این فکر هستند. موفق باشید

24337
متن پرسش

سلام: الحمدلله به همراه تعدادی معلم انقلابی جوان اهل بحث و کتابخوانی می خوایم ان شاءالله یک دوره مقالات و کتب شهید آوینی رو مطالعه کنیم و هر هفته روی مطالب خوانده شده با هم تبادل نظر انجام بدیم. ان شاءالله. ولی هرچی دنبال سیر مطالعاتی کتب شهید آوینی می گردیم چیزی پیدا نمی کنیم. چون مقالات و کتب شهید در زمینه های مختلف اعم از هنر، غرب شناسی، انقلاب و ... هستند. لطفا راهنمایی بفرمایید که چگونه باید هر موضوع رو شروع کنیم و چه سیر و ترتیبی توی مطالعات داشته باشیم؟ اصلا از کدام موضوع شروع کنیم بهتره؟ با تشکر فراوان

متن پاسخ

 

24337- باسمه تعالی: سلام علیکم: از هر کجا که شروع کنید همان‌جا اول کار است. برکات خوبی حاصل می شود. رفقا کارهایی کرده اند از این قبیل:

عصر جدید

گزین گویه هایی از سید شهیدان اهل قلم

شهید سید مرتضی آوینی

۱. موعد سرنگونی فرارسیده است...

غرب ذاتی پارادوکسیکال دارد و این پارادوکس های پایانه ای، سرنوشت محتومی هستند که تمدن امروز به سوی آن راه می سپرده است. انفجار اطلاعات از همین ترمینال هایی است که تناقض نهفته در باطن تمدن امروز را آشکار خواهد کرد. وقتی حصارهای اطلاعاتی فرو بریزد مردم جهان خواهند دید که این دژ ظاهراً مستحکم بنیان هایی بسیار پوسیده دارد که به تلنگری فرو خواهد ریخت.  قدرت غرب، قدرتی بنیان گرفته بر جهل است و آگاهی های جمعی که انقلاب زا هستند به یکباره روی می آورند؛ همچون انفجار نور. شوروی نیز تا آن گاه که فصل فروپاشی اش آغاز نشده بود خود را قدرتمند و یکپارچه نشان می داد و غرب نیز آن را همچون دشمنی بزرگ در برابر خویش می انگاشت. تنها بعد از فروپاشی بود که باطن پوسیده و از هم گسیخته شوروی آشکار شد. اکنون در غرب، همه چیز با سال های دهه ۱۹۳۰ تفاوت یافته است. مردم با اضطرابی که از یک عدم اطمینان همگانی برمی آید به فردا می نگرند. آنها هر لحظه انتظار می کشند تا آن دژ اطلاعاتی که موجودیت سیاسی غرب بر آن بنیان گرفته است با یک انفجار مهیب فرو بریزد و آن روی پنهان تمدن آشکار شود. برای آنکه ردیف منظم آجرهایی که متکی بر یکدیگر هستند فرو ریزد، کافی است که همان آجر نخستین سرنگون شود. تمدن ها هم پیر می شوند و می میرند و از بطن ویرانه هاشان تمدنی دیگر سر بر می آورد. در آغاز، تمدن با یک اعتماد مطلق به قدرت خویش پا می گیرد و هنگامی که این احساس جای خود را به عدم اعتماد بخشید، باید دانست که موعد سرنگونی فرارسیده است. «انفجار اطلاعات»

۲. او این عالم را در درون خویش باز خواهد یافت...

تحولاتی که این روزها در کره زمین روی می دهد نوید عصر دیگری را می دهد که در آن ابوالهول از اریکه قدرت به زیر خواهد افتاد و غرب از هم فرو خواهد پاشید و تمدنی دیگر ، نه از شرق و نه از غرب ، که از خاورمیانه بر خواهد خاست. همین که دهکده جهانی آقای مک لوهان انکار شود و «وضع موجود» در خطر افتد به منفعت همه انقلابیونی است که عصر دیگری را انتظار می کشند. و مردم جهان هم اگر ترس از مرگ و عدم آرامش بر تفکر اتشان سایه نمی انداخت، در می یافتند که چقدر از وضع موجود خسته اند. کره زمین خسته است . بشر بعد از قرن ها زمین گرایی و خود پرستی احساس می کند که نیازمند عالم معنا است . او این عالم را در درون خویش باز خواهد یافت و به آن باز خواهد گشت، اما نه «بی رنج» بلکه «با رنجی بسیار» این دوران رنج اکنون سر رسیده است. «ايمان منجی جهان فردا»

۳. یک تحول انفسی به سوی قبله ای جدید...

روشنفکران سرگردان که دریافته اند منع مردم از راه دین تنها با ایجاد شک در بنیان های شریعت به قصد آشتی دادن دین مردمان با دنیای جدید و استحاله فرهنگ سنتی در فرهنگ غرب و انحلال عقل دینی در خرافه های علم نمای این روزگار میسّر است، در جست و جوی ترفندهایی برای عُرفی کردن احکام منطقی و اعتباری و اخلاقی غرب هستند، غافل که این تبدیل و تحول در فرهنگ متعارف، همواره سیری از درون به سوی بیرون دارد و تا یک رویکرد باطنی به تبع یک تحول انفسی به سوی قبله ای جدید ایجاد نشود، عُرف یک جامعه متحول نخواهد شد. پس اینان به تجدید نظری پروتستانتیستی در دین اسلام امید بسته اند، حال آنکه این عصر که باید آن را «عصر توبه انسان » نام نهاد، متناظر معکوس نهضتی است که در رُنسانس اتفاق افتاد. بشر یک بار دیگر – و این بار در سطح تمامی سیاره زمین – متوجه قبله معنویت شده است و این توجه به زودی همه معادلات و مناسبات را به هم خواهد ریخت و زمین از این وضع تعادل ناپایداری که در آن واقع شده است بیرون خواهد آمد. «آزادی قلم»

۴. زلزله ای که تمدن غرب را از بنیان ویران خواهد ساخت...

اضطرابی که بشر امروز را فرا گرفته است نشان از یک زلزله قریب الوقوع دارد، زلزله ای که تمدن غرب را از بنیان ویران خواهد ساخت و نسبت انسان را با خویشتن خویش و عالم دیگرگون خواهد کرد. از آنجا که تمدن امروز جهان را در تسخیر دارد، انقلاب فردا نیز یک واقعه جهانی خواهد بود و به یکباره همه عالم را خواهد بلعید. حتی اگر هیچ برهان دیگری در دست نداشتم، ظهور انقلاب اسلامی _ و بهتر بگویم، بعثت تاریخی انسان در وجود مردی چون حضرت امام خمینی(س) برای من کافی بود تا باور کنم که عصر تمدن غرب سپری شده است و تا آن وضع موعود که انسان در انتظار اوست فاصله ای چندان باقی نمانده است. حقیقت دین را باید نه در عوالم انتزاعی، که در وجود انسان هایی جست که به خلیفه اللهی مبعوث شده اند. فصل الخطاب با انسان کامل است و لا غیر.آغازی بر یک پایان

5 این تحول بار دیگر بشر را متوجه آسمان خواهد کرد...

عالم در گیر حادثه عظیم تحولی است که همه چیز را دگرگون خواهد کرد و این تحول، خلاف این دو قرن گذشته، نه از درون تکنو لوژی، که از عمق روح مجرد انسان بر خاسته است، استمرار این تحول هرگز موکول به آن نیست که تجربه تشکیل نظام حکومتی اسلام در  ایران به توفیق کامل بینجامد؛ این امری است که به مرزهای محدود نمی ماند و اگر رنسانس توجه بشر را از آسمان به زمین باز گرداند، این تحول بار دیگر بشر را متوجه آسمان خواهد کرد . این راهی است که انسان فردا خواهد پیمود و چه بخواهد چه نخواهد، لاییسم و اوما نیسم در همه صورت های آن محکوم به شکست هستند.پروسترویکای اسلامی وجود ندارد

6 فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه...

غرب نیز دوران تاریخی خویش را طی کرده است و اکنون رو به سوی اضمحلال و فروپاشی دارد . غرب و شرق سیاسی هر دو مظاهر تاریخی اومانیسم بوده اند و اکنون دوران اومانیسم به سر رسیده. رفع تباین ایدئولوژیک شرق و غرب سیاسی نیز از نشانه های تاریخی این حقیقت است. اکنون انسان بار دیگر از زمین و نفس خویش روی گردانده است و به عالم معنا و آسمان توجه یافته و این مستلزم انقلاب و تحولی دیگر است خلاف آنچه در رنسانس روی داد. انسان یک بار دیگر تولد یافته است و عصری دیگر آغاز شده و کره زمین پای در آخرین مرحله تاریخ پیش از پایان نهاده است. " فتلقی ادم من ربه کلمات فتاب علیه...." پروسترویکای اسلامی وجود ندارد

عصر تمدن غرب و سیطره روح سرمایه داری بر بشر به پایان رسیده و عالم در محاصره حقیقت است ....آدم فریب خورده و از بهشت حقیقت وجود خویش هبوط کرده ، اما دیگر توبه اش مقبول افتاده است و زود است که باز گردد: "فتلقی ادم من ربه کلمات فتاب علیه ." ...وفاق اجتماعي

 

7 خورشیدی تازه را در آسمان تاریخ...

انقلاب اسلامی ایران آغاز عصر جدیدی در كره‌ی زمین است كه دیر یا زود آثار تحقق آن را در جهان آینده خواهیم دید. این انقلاب صرفاً با وجه سیاسی تمدن غربی یعنی امپریالیسم رو در رو نیست. همان طور كه پیش از این عرض شد، مثل این سخن، مثل آن است كه بگوییم: «ما فقط با دندان‌های غول می‌جنگیم و به بقیه‌ی اعضایش كاری نداریم.» آیا می‌توان فقط با دندان‌های غول جنگید و با مغز آن كاری نداشت؟ انقلاب اسلامی ایران آغاز عصر فرهنگی جدیدی در عالم و سرمنشأ تحولی فرهنگی است كه در آینده بنیان همه چیز را، از اقتصاد و هنر گرفته تا سیاست و تمدن، زیر و رو خواهد كرد و طرحی نو در خواهد افكند. ریشه‌ی همه‌ی تحولات ظاهری فردی و اجتماعی در تحولات اعتقادی است و به‌همین علت است كه حقیر با یقین كامل و با اطمینانی اینچنین، درباره‌ی آینده‌ی جهان سخن می‌گویم، چرا كه اكنون امت مسلمان بار دیگر به پیمان نخستین خویش با آفریدگار جهان بازگشته است، به عهد الست:« ألست بربكم قالوا بلی» و این عهد الست، خورشیدی تازه را در آسمان تاریخ متولد ساخته است كه نور آن سراسر جهان را در خواهد نوردید و بنیان همه چیز را دیگرگون خواهد ساخت. ترقی یا تکامل؟

8 عصر توبه انسان در حیثیت کلی وجود آغاز شده است...

پیامبران بزرگ همواره در اعصار جاهلی مبعوث گشته اند واین نه فقط به آن علت است که در عصر جاهلیت ، بشر مستغرق در ظلمات بیش تر نیاز به هدایت دارد، بلکه به این علت است که در صیرورت تاریخی حیات بشر این قاعده کلی وجود دارد که انسان تا گرفتار عصری از جاهلیت نشود قابلیت هدایت نمی یابد و اصلآ حکمت وجود شیطان در قصه آفرییش آدم در همین جاست که اگر شیطان نمی بود که انسان را از بهشت حقیقت مثالی وجود خویش به زیر آورد ، او قابلیت «تلقی کلمات» و «توبه» پیدا نمی کرد. " انا لله و انا الیه راجعون " «دایره کاملی» است که عالم هستی را معنا می کند. تلاشی که این انسان بر مهبط خویش برای رجعت به حقیقت وجود خود می کند مجموع تحولات تاریخی است که از حجت اول تا حجت آخر روی می دهد.از رنسانس به این سو که آخرین عصر جاهلیت بشر آغاز شده، حیات تاریخی اقوام انسانی در سراسر سیاره به یکدیگر ارتباط پیدا کرده است تا بشر در حیثیت کلی خویش مصداق محقق بیابد و اگر تحولی روی می دهد برای همه بشریت یکجا اتفاق بیفتد. تعبیر «دهکده جهانی» نشان می دهد که آخر الزمان و عصر ظهور موعود رسیده است، چرا که آن تحول عظیم که بشر در انتظار آن است باید همه بشریت را شامل شود _که خواهد شد. در این آخرین عصر جاهلیت است که بشر در حیثیت کلی وجود خویش از آسمان معنویت هبوط خواهد کرد _ که کرده است _ و در همین عصر است که بشر در حیثیت کلی وجود خویش «توبه» خواهد کرد، که با پیروزی انقلاب اسلامی درایران _ که ام القرای معنوی سیاره زمین است _ این عصر نیز آغاز شده و می رود تا بالتمام همه زمین و همه بشریت را فراگیرد. .. عصر توبه انسان در حیثیت کلی وجود آغاز شده است و او می رود تا خود را باز یابد. آن که حقیقت را فراموش کند ، به مصداق "نسوا الله فانسیهم  انفسهم " خود را گم خواهد کرد و انسان امروز در یک رویکرد دیگر باره به حقیقت ، می رود تا خود را باز یابد.دولت پایدار حق

9 این سیاره به مرحله‏اى جدید از صیرورت خویش وارد شده...

عصر ما، عصر احیاء مجدّد اسلام و تمهید آن مقدّمات علمى و اجتماعى است كه مبناى تمدّن آینده بشریت در كره ارض قرار خواهد گرفت. براى ما مسلمانان، و خاصّه مسلمانان ایران، هیچ تردیدى در این زمینه وجود ندارد كه از این پس، تاریخ این سیاره به مرحله‏اى جدید از صیرورت خویش وارد شده كه مى‏توان آنرا «عصر توبه بشریت» نامید. این «توبه» كه آثار آن اكنون به روشنى در سراسر كره زمین تشخیص‏پذیر است، به سرعت به انحطاط تمدّن كنونى بشر كه ریشه در «استكبار شیطان» دارد خواهد انجامید و اهل زمین، اهلیت ولایت آل محمد(ص) را خواهند یافت و ظهور موعود اوّلین و آخرین را ادراك خواهند كرد ؛ چرا كه او عینِ ظهور و حضور است و این مائیم كه در غیبتیم و محجوب، و اینچنین بر ماست كه حجاب‏هاى ظلمت را به یكسو زنیم و اهلیتِ حضور بیابیم و زمینه‏هاى رجعت به مبانى اسلام را در همه ابعاد فراهم كنیم.رأى اكثریت

10 و او روایت تازه ای از چگونه بودن خویش باز خواهد گفت...

در اعصار جدید، وضع بشر در برابر جهان، یعنی « چگونه بودن »اش ، تغییر کرده است ...اکنون در سراسر جهان، همه ارواح منتظر دریافته اند که عصر تازه ای آغاز شده است. با این عصر تازه انسان تازه ای متولد خواهد شد – که شده است – و او روایت تازه ای از چگونه بودن خویش باز خواهد گفت... روح زمین عصر تازه ای را انتظار می برده است ...و انقلاب اسلامی طلیعه فردایی دیگر است؛ چشمه آب حیاتی است در دل این وادی ظلمات... انسان با تحولی که به تبع انقلاب معنوی اسلام در جهان ایجاد شده است وضع تازه ای در برابر هستی خواهد یافت. « من »، یعنی « کیفیت حضور انسان در عالم وجود » است که دیگرگون خواهد شد ...رمان و انقلاب اسلامی

11 هر دوره از تاریخ با عهد جدیدی آغاز می شود...

انسان در آغاز عصر تاریخی جدیدی است ... مشخصه اصلی انسان اختیار و آزادی اوست و همین اختیار است که تاریخ را بر اساس قواعدی ثابت و لایتغیر شکل می دهد. اگر انسان هایی که مأمور به ایجاد تحول در تاریخ هستند خود از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند، دیگر هیچ تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. هر دوره از تاریخ با عهد جدیدی آغاز می شود که متضمن شکستن عهد پیشین است و لذا، در آغاز این تحول عظیم تاریخ، ما را نمی توان با توّهم امروزی بودن یا نبودن فریفت. اگر بنا بود ما معیارهای روز را بپذیریم، دیگر چه داعیه ای بود که خود را به رنج انقلاب و جنگ دچار کنیم؟ جنگ را بر ما تحمیل کردند تا این فکر تازه را به بند کشند و نتوانستند. روشنفکران و معاصر بودن

 

12 عصر آینده بلاشك از ‎آن اسلام است...

نظریه ترقی، تاریخ را در یك سیر ارتقایی خطی معنا می كند و بر این اساس، انسان این عصر را از همه اعصار گذشته كامل تر می بیند. آنها می گویند كه امروزه دیگر علم جانشین شریعت شده است و دانشمندان جانشین پیامبران، حال آنكه اصلاً تاریخ سیری « خطی» ندارد و صیرورت آن « ادواری» است... و همواره در پایان هر یك از دوران های جاهلی، انسان از طریق یك نهضت دینی به دورانی دیگر پا می گذارد كه عصر شكوفایی معنوی و روحانی است. ما اكنون در كشاكش یك چنین دوران انتقالی هستیم و عصر آینده بلاشك از ‎آن اسلام است. آیا شواهد تاریخی در سراسر جهان، و مخصوصاً در جهان اسلام، با صراحت این مدعا را تأیید نمی كنند؟ در جهان امروز كسی جز ما حرفی برای گفتن ندارد و این شجره نورسته مبارك انقلاب، تنها نهال سبزی است كه در این برهوت خشك و تشنه روییده است. این عصر جاهلی از همه آن اعصار جاهلی دیگر در تمامی قرون پلید تر است و شیطانی تر. عار و ثمود و فراعنه، اشراعیت و نژادپرستی یونان و روم باستان، بربریت مغول ها و... همه و همه در این دوران جمع آمده اند، اما با نقاب های موجه آداب دانی و تكنولوژی و رفاه و حقوق بشر... و الفاظی تهی از معنا، از همین نوع. و در این دار المجانین بزرگ، صاحبان عقل و دل دیوانه می نمایند و باید هم كه اینچنین باشد. ..و راستش اگر خدا با ما، و روح خدا در میان ما نبود، اكنون از انقلاب اسلامی هیچ چیز، حتی یاد و نام و خاطره ای نیز باقی نمانده بود. اما آن آتش بر ما گلستان شد... و از این بیش باز هم خواهند دید و خواهیم دید كه چگونه سخن ما كه آوای اصیل فطرت الهی انسان است، قلب ها را و فردای جهان را تسخیر خواهد كرد و علم عدالت را بر فراز این ظلم آباد بر خواهد افراشت.

فرزندان انقلاب در برابر عرصه هاي تجربه نشده سينما

 

13 عصر ما عصر تجدید میثاق با خداست...

عصر ما عصر تجدید میثاق با خداست... اگر خدا انسان را به خویش واگذارد ظلمیتی جاودان زمین را یکسره تسخیر خواهد کرد. اما در هر عصری کسی می آید از خیل منذران و هادیان، تا آن عهدی را که انسان در عمق باطن خویش با خدای دارد تازه کند؛ میثاق فطرت را. و اگر نبودند اینان، تاریخ شاهد است که بشر روی از بت پرستی هرگز بر نمی تافت. و کاش بتها تنها همان اصنام سنگی لات و هبل بودند؛ بت خود را می پرستید و متعلقات و نیازهای خود را ، شیطان را و هر فرعونی را که داعیه ی  «أنا ربکم الاعلی» سر دهد؛ آمریکا را ؛ اهوای کج افتاده ی نفس اماره را، و بت هایی دیگر راجلوه های رنگارنگ طاووس دنیا را، بی شمار....تاریخ دین تاریخ تجدید عهد فطرت است ، عهدی که میان ناس و رب الناس بسته شده و امام امت (ره) برای این تجدید میثاق آمده بود، برای شکستن بت ها و آزاد ساختن انسان از قید اغلالی که بر جسم و جانش غلبه یافته بود. تحول تاریخی عظیمی نیز که از وجود او در جهان ظهور یافت، تنها با تحولات و انقلاب هایی قابل قیاس است که از وجود انبیای اولوالعزم جلوه کرده است.امام امت و انقلاب اسلامی را اینچنین باید شناخت: از طریق معرفتی که با تامل در تاریخ حاصل می آید؛ تاریخ انبیاء و نه تواریخ رسمی.هنر ، تاریخ و میثاق ولایت

14 تنها تحولی که خارج از عهد فرهنگی رنسانس روی می دهد...

جهان امروز در دوران انتقال از یک عصر به عصری دیگر قرار دارد و تا آنگاه که این انتقال به انجام رسد دیگر روی ثبات را به خود نخواهد دید. این دوران با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آغاز شده است و به این لحاظ، دهه شصت را باید اولین دهه از تجدید عهد محسوب داشت. غرب با شاخک های حسی خویش، فراتر از عوالم درک کامپیوتری، این حقیقت را در یافته است و بنابراین، می کوشد تا با اثبات سیادت خویش بر جهان راه را بر تصوراتی از این دست – که دوران تمدن غرب را پایان گرفته می دانند – ببندد. ... غرب با هر تحولی که منتهی به غایات او نگردد مخالفت خواهد کرد، اما میزان این مخالفت فی نفسه می تواند حکایتگر اهمیت مسئله حاضر در نگاه غرب باشد. بعد از چهار پنج قرن از رنسانس، انقلاب اسلامی ایران تنها تحولی است که خارج از عهد فرهنگی رنسانس روی می دهد، و لذا برای اَ حراری که حُریت را در استقلال از غرب می بینند، دهه شصت درخشانترین برهه تاریخ معاصر جهان است. بر همین قیاس، همه همت غرب نیز مصروف آن است که انقلاب اسلامی را در نظام گسترده و سیستماتیک فرهنگ خویش ببلعد. غرب انقلاب اسلامی را مبتنی بر تفکر سنتی ایران بعد از اسلام می بیند و لذا رودر رویی انقلاب را با خویش همچون مقابله « سنت و تجدد » یافته است و می داند که تهاجم خویش را باید متوجه نقاطی سازد که سنت و تجدد – به زعم او – به یکدیگر می رسند. يك هشدار

به کانال @gnoe_ir

سری بزنید صوت  میز گردی در باره اوینی در ان جا هست
موفق باشید

24336
متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: لطفا بفرمایید کدام یک از شاگردانتان در فلسفه خوب هستند که می شود از ایشان سوال فلسفی پرسید، می شود از ایشان کمک فلسفی گرفت؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده جلساتی در رابطه با موضوع فلسفه با رفقا نداشته‌ام که بتوانم تشخیص دهم چه کسی در فلسفه توانا تر است. حتی وقتی خودم اسفار می خواندم به این نیت نخواندم که روزی درس بدهم. موفق باشید

24335
متن پرسش
سلام: چرا در احادیث اخلاقی نیاز به بررسی سند حدیث نیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اولا حساسیتی که در احادیث فقهی در میان راویان بوده‌است، در احادیث اخلاقی نبوده چرا که تکلیفی به عهده‌ی مکلّف نبوده که ترکش موجب معصیت شود و به همین خاطر بسیاری از احادیث اخلاقی‌ای که صادر شده‌است سند معتبری ندارند و این به معنای عدم صدور آن‌ها از معصوم نیست. ثانیا در برخی روایات که به «احادیث من بلغ» مشهور است آمده که «اگر کسی روایتی بشنود که متضمن آن است که فلان عمل فلان مقدار ثواب را دارد و آن عمل را به امید آن‌که به آن ثواب برسد انجام دهد، خداوند تفضل کرده و آن ثواب را به وی می‌دهد» به همین خاطر عمل به احادیث اخلاقی که حاوی دستور دارای ثواب است مورد تأیید شرع است. ثالثا در احادیث اخلاقی قصد انتساب امری به شارع نداریم که شبهه‌ی بدعت شود و به همین خاطر حساسیتی که روی احادیث فقهی هست بر روی احادیث اخلاقی نیست. موفق باشید

24333
متن پرسش
با سلام: با توجه به جواب شما در سوال ۲۴۳۱۹ شما علت انحراف فلسفه غرب در این موضوع را توقف آنها در حس بدون عقل می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه؛ بحث آن مفصل است. در این مورد خوب است که به نگاه کانت نسبت به عالم و آدم توجه شود. موفق باشید

24332
متن پرسش
با عرض سلام. در ادامه پرسش ۲۴۲۷۳: خیلی ممنونم استاد عزیز. بنده مطلب مربوط به ما فی الانسان و ما فی الشرایط رو از مرحوم حائری شیرازی خواندم. البته آن مطلب در کتاب «انسان شناسی» ایشان بود که بر روی سایت دفتر حفظ و نشر ایشان قرار گرفته. اما سوال این است که ما فی الانسان فرزند چگونه الهی و مقدس می شود؟ آیا باید چله گرفت؟ نیت کرد؟ دعای خواصی وجود دارد؟ لطفا راهنمایی ام کنید. بنده بگوشم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این امر در اختیار ما نیست. مربوط به انتخاب خود جنین است و آن‌چه در زندگی دنیایی برای خود انتخاب کرده‌است. همان‌طور که آیت‌الله حائری شیرازی می‌فرمایند:‌ والدین تنها ما فی الشرایط هستند تا اگر فرزند خواست انتخاب‌های خوبی بکند و آن‌ها شرایط ایمانی را در زندگی فراهم کرده‌باشند او راحت‌تر این کار را انجام می‌دهد و مثال‌هایی در رابطه با فرزند حضرت نوح و حضور حضرت موسی در دربار فرعون رامی‌زنند. موفق باشید

24331
متن پرسش
سلام خسته نباشید: ما در اوایل زندگی تصمیم گرفتیم که تا حد امکان با وسایل ساده آ غاز کنیم. در همین راستا علی رغم اصرار خانواده ی من برای این که خاواده ی همسرم سختشان است روی زمین بشینند بنایمان بر این شد که مبل نگیریم به خاطر دلایل قانع کننده ای که برای خودمان داشتیم ولی الان چندباری است که خانواده ی همسر اصرار دارند تعدادی مبل های خانه شان را برای راحتی خودشان به خانه ی ما بیاورند. ولی به دلایل مختلفی مثل این که خانه تنگ است و جای بازی بچه ها گرفته می شود و مهم تر از همه حفظ سادگی خانه و این که اصلا در سال به تعداد انگشتان دست هم به منزل ما نمی آیند مخالفت کردیم و البته حتما باعث دلخوری و قهر می شود و حتی احتمال می دهم خیلی کمتر از قبل هم به خانه ی ما بیایند. به نظر شما اصرار بر سادگی کار اشتباهی بود و الان باید چه برخوردی داشته باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار اشتباهی نیست و تا آن‌جا که ممکن است باید بر این سبک از زندگی پایدار بود ولی اگر مبل‌هایی است که سادگی زندگی را به هم نمی‌زند چاره‌ای نیست. موفق باشید

24330
متن پرسش
سلام: استاد بنده حدود ۲-۳ سالی هست که مبتلا به خطورات نفسانی، شیطانی در باب عقاید و خصوصا خداشناسی هستم. این خطورات که خارج از اختیار هست درست به عقاید حقیر حمله ور شده و هرچه برهان های فلسفی می خوانم، هرچه برهان های کلامی می خوانم اصلا فایده ندارد. مرحوم آیت الله شجاعی حدود چهل دقیقه در این باره توضیح فرمودند در فایل صوتی حدیث نفس و آنجا فرمودند که این خطورات ظاهرشان به شک می ماند که مثلا نعوذبالله نکند خدا نباشد؟ نکند اینها دروغ است و... فرمودند بهترین راه درمان این خطوراتی که خارج از اختیار هست بی اعتنایی است. فرمودن شک نیست مبادا فکر کنید اینها شک است. اگر شک بود که با بررسی برهان و...برطرف می شد ولی اینها تا آخر عمرتان هم استدلال و بررسی کنید برطرف نمی شود و این خود بهترین دلیل براین است که اینها شک نیست اگرچه ظاهرشان شبیه به شک است. بنده یکسالی هست که بی اعتنایی کردم نسبت به این خطورات بحمدالله دیگه مثل قبل دائما این وساوس به ذهنم نمیاد ولی خب دلم هم از کار افتاده. انگار به کلی ایمان از قلبم بیرون شده. هیچ برهانی بر دلم اثر نمی کند. اشک چشمم خشک شده. عباداتم بی روح شده. سمت فلسفه و معرفت نفس هم که می روم حالم بدتر می شود و این شک و تردید ها بیشتر می شود به همین دلیل از برکات فلسفه و معرفت النفس هم محروم مانده ام. نمی دانم چه کنم. بی اعتنایی به این خطورات اگرچه مفید بود ولی مسئله را حل نکرده. دلم سخت شده. تازیک شده. نمیتوانم حرکتی کنم. نمیدانم چطور از این بیماری خلاص شوم. اگر شک است باید با استدلال برطرف شود اگر شک نیست هم باید با بی اعتنایی برطرف شود. نمی دانم چه هست که نه با ان برطرف می شود و نه با این. چه کنم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتا مرحوم استاد آیت‌الله شجاعی بهترین پیشنهاد را کرده‌اند. عجله نکنید به مرور نفس ناطقه به فطرت اصلی خود بر می‌گردد. بد نیست سری به غزل‌های حافظ که بر روی سایت هست بزنید و مدّتی با یکی از آن غزل‌ها به سر ببرید. موفق باشید

24329
متن پرسش
با سلام: امکانش هست یک دوره انواع خوابها را که اشاراتی در معرفه النفس اجمالا کردید به صورت تفصیلی در جلساتی توضیح بدهید یا اگر توضیح دادید راهنمایی به جلسات آن بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بنده آن است که در این موارد ورود نکنم زیرا ابعاد زیادی کار را به اختلال می‌کشاند. مرحوم آیت‌الله محمد شجاعی در کتاب‌های «رساله‌ی محبت» و «پنج رساله» نکات ظریفی دراین مورد فرموده‌اند. موفق باشید

24328
متن پرسش
با سلام: ربط بین منِ انسان و تشخص انسان و روح و قلب و تن و... او چیست؟ آیا اینها به منزله جسم های مختلفی برای آن تشخص هستند یا اینکه همان من است که به شکل های مختلف ظاهر می شود؟ و اینکه تفاوت نفس و قلب و سر و خفی و اخفی و... با هم و تعابیر نفس اماره و مطمئنه و لوامه چگونه است و ربطشان به دسته بندی اول چیست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه مراتب و شئوناتی دارد که در هر مرتبه خصوصیاتی خاص به خود می‌گیرد. در این مورد پیشنهاد می‌شود کتاب ده نکته را همراه با شرح صوتی آن و سپس کتاب «خویشتن پنهان» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

24327
متن پرسش
با سلام: اگر من ما در خواب به نحو اجمالی از بدن جدا می شود و مستقل از بدن در عالم خیال به حرکت در میاد ربط بین این حرکت مستقل و به خاطر داشتن خواب ها در چیست؟ اگر خواب دیدن فرایندی غیر از فرایندهای تند خاکی دارد، چگونه در حافظه که مربوط به تن است، می نشیند و می ماند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حافظه نیز یکی از شئونات نفس ناطقه است. موفق باشید

24326
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز ضمن تشکر از زحماتتان لطفا بفرمایید: از کسی شنیدم که عالم بزرگواری فرموده است عربی بودن قرآن در امر هدایتی که قرآن عرضه می کند مهم است ولی منظور لفظ عربی نیست بلکه «عربیت» قرآن اهمیت دارد لطفا راهنمایی بفرمایید که منظور از عربیت قرآن چیست؟ سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معجزه‌ی قرآن، علاوه بر محتوای بس متعالی آن، همین هندسه‌ی فوق العاده دقیق و هماهنگ الفاظ عربی است. موفق باشید

24319
متن پرسش
استاد سلام: هر ادراک حسی برای نفس همزمان دو کاشفیت دارد یکی کاشفیت عالم خارج و دیگری خود ادراک، مثلا با ادراک دیدن شیئ همزمان هم دیدن شی و هم مستقل بودن شئ از نفس برای نفس روشن و بدیهیست، اما در به اصطلاح خطای حس که در اصل خطای تحلیل ذهن یا نفس در موقع ادراک حسی آن شی می‌باشد باز هم دو کاشفیت برای نفس هست که کاشفیت عالم خارج و ادراک خطا یا همان تحلیل خطا، که در هر دو مرتبه ای که یکی بدون خطای حس و دیگری با خطای حس می‌باشد تنها امر بدیهی که خطا ناپذیر و روشن بود کاشفیت عالم خارج بود که در هر دو مرتبه آن کاشفیت عالم خارج بدیهی و بدون خطا هست، حال سوال بنده این هست که خطای تحلیل و یا خطای حس که ربطی به ادراک خارجیت شئ ندارد چیست؟ و این خطای تحلیل یا حس خطای درک ماهیت شئ است؟ چگونه می توان توجیه کرد؟ آیا می توان گفت خطای تحلیل و حس بر می گردد به درک ماهیت شئ اما بدیهی بودن و خطا ناپذیری ادراک خارجیت شئ و مستقل از ذهن بودن شئ برمی گردد به وجود شئ فارق از ماهیت آن؟ لطفا بفرمایید تحلیل بنده درست است؟ اگر نیاز به تصحیح دارد تصحیح نمایید. متشکرم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در خطا، انسان در حکم و تحلیل خطا می‌کند و در درک خطا، با توجه به شواهدی که عقل می‌شناسد متوجه می‌شویم در حکم خطا کرده‌ایم. مثل آن‌که حسّ، چیزی را از دور دست در بیابان حس می‌کند که اگر آب بود،‌ این‌چنین بود ولی انسان متوجه می‌شود شواهدی در اطراف قضیه هست که حکایت از آن دارد که نمی‌شود در آن‌جا آب باشد. بنا بر این، در حسّ، خطایی صورت نگرفته‌است زیرا اگر در آن‌جا آب بود نیز حسّ همین را می‌فهیمد که وقتی سراب است می‌فهمد؛ عمده حکمی است که پیش می‌آید که انسان گمان می‌کند داده‌ی حسّ برایش کافی است ولی شواهد عقلی دیگری متذکر او می‌شود که نمی‌تواند این حکم درست باشد. موفق باشید

24317
متن پرسش
سلام: تفاوت یهود که می گفتند خداوند در مسیح حلول کرد و ما که می گوییم خداوند در جمال علی (ع) به ظهور آمد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حلول کردن خدا در یک شخص به معنای مکانی دانستنِ وجود خداوند است ولی ظهور اسماء الهی در افراد و در مخلوقات به معنای حضور خدا در همه‌ی عالم است با تجلیات متفاوت. آری حضرت رب العالمین از طریق انوار اسماء خود در بعضی مخلوقات ظهور بیشتری دارد مثل حالات نفس ناطقه‌ی شما که در صورت شما بیشتر نمایان می‌شود تا در دست و پای شما. موفق باشید

24313
متن پرسش
سلام علیکم: بنده دچار مشکلی هستم و نمی دانم چطور باید آن را حل کنم. راجع به خیلی از کسانی که در اطرافم هستند نگاه بدی دارم. دقیق تر بگویم راجع به کارهایی که می کنند قضاوت می کنم و مثلا با خود می گویم که این شخص این کار را انجام داد چون آدم مرفه ای است یا چون آدم گنهکاری است. در برخی موارد این افکاری که قبلا داشته ام به یادم می آیند و من ناگهان متوجه می شوم که چه گناهی مرتکب شده ام. لطفا بفرمایید چکار کنم تا فکرم را کنترل کنم و راجع به دیگران و یا در کل راجع به هر چیزی نظر ندهم؟ در ضمن موقع درس خواندن و یا دعا خواندن (از خودم نه متن های دعا) نیر فکرم درگیر چیزهای متفرقه می شود و با این کار بسیار وقتم تلف می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایشات آیت الله حسن زاده این یک مشکلی است که همه گرفتار آن‌ هستند؛ می‌فرمودند یک کسی را پیدا کنید که یک فکری برای من بکند. در هر حال همان سخن آیت ‌الله بهجت راه‌کار خوبی است که می‌فرمودند آمدن خطورات در اختیار ما نیست ولی دنبال کردن آن‌ها به اختیار ما است. باید سعی کرد آن را دنبال نکنیم. با رجوع به اذکارِ مشهور مثل «لا اله الا الله» و یا «سوره توحید» ان‌شاءالله به مرور از قدرت می‌افتند. موفق باشید

24312
متن پرسش
سلام علیکم: در جواب سوال ۲۴۲۹۹ مخصوصاً قسمت دوم سوال بنده فکر می کنم اینگونه افراد که در بدیهیات شک می کنند، اولا به دلیل روحیه بدبین و صفت بدبینی که در نفسشان نهادینه شده و ثانیا چون امور بدیهی امور واضح و اظهر من الشمس است و ادراکات واضح و یقینی هستند لذا اگر کسی برای امور بدیهی دنبال دلیل بگردد از ساحت بدیهی خارج می شوند و چون هیچ دلیلی قانع کننده تر از همان ادراک بدیهی برای شخص نمی‌تواند باشد پس هرچه قدر دنبال دلیل بیشتر بگردند بیشتر از ساحت بدیهی دور شده و بیشتر گرفتار شک می شوند و به دلیل صفت بدبینی و سوءظن نمی‌توانند قانع شوند، لذا برای خلاصی از شک این افراد را باید با ساحت بدیهی متوجه کرد و صفت بدبینی و سوءظن را در آنها کمرنگ کرد. موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است ولی متأسفانه این نوع افراد امر بدیهی را هم بدیهی نمی‌دانند و در همان حال می‌پرسند «چرا». موفق باشید

24309
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در بحث معرفت نفس ذیل نکته پنجم، در مورد حضور قلب در نماز فرموده اید ما هرچه در این جهت سعی کنیم، خود این تلاش حجابی برای نفس ایجاد می کند و برای داشتن حضور قلب باید آمادگی ای در ما شکل بگیرد و آن وقت ملکی ما را به آنجا که باید برویم می اید و می برد. آنچه از اوایل کتاب آداب الصلوه امام خمینی بیاد دارم اینست که ایشان از اولین گامهای رسیدن به حضور قلب را «استرجاع» فرموده بودند و از بقیه هم توصیه هایی با همین مضمون شنیده ایم. لطفا مضمون صحبت خود را در صورت امکان برایمان بازتر بفرمایید و توصیه خود را در این زمینه به ماهایی که هنوز اول راهیم بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در استرجاع و رجوع به حق در ذکر «انا لله و انا الیه راجعون» عملا انسان خود را در محضر حق قرار می دهد تا خداوند به نور فرشتگان قلب او را به سوی خود بکشاند ولی اگر مثلا در نماز بخواهیم با اراده‌های جزئی خود تلاش کنیم تا حضور قلب پیش بیاید همان تلاش ما نوعی حجاب برای ما می‌شود. موفق باشید

24308
متن پرسش
سلام استاد: یه برادر ۴۰ساله دارم که ازدواج نکرده و چند سالی است که عصبی هم شده. جدیدا بعضی وقتا می گوید من به بهشت و جهنم اعتقاد ندارم چون از کجا معلوم وجود داشته باشد؟ کی رفته دیده؟! خواستم بپرسم همچین آدمی از نظر فقهی کافر و نجس است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. کلا اظهار عقائدی که در حالات عصبانیت و گرفتاری‌ها انجام می‌شود اثر حقوقی و شرعی ندارد. موفق باشید

24307
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: با توجه به اینکه سن و سال شما و حوزه فعالیتتان گواه این را می دهد که شما شناختی از افراد فعال در ایران داشته باشید. آیا شما نمی خواهید در مورد محمد علی نجفی که چه خونها به دل افراد کردند چه در طول فعالیتش چه خصوصا در فتنه ۸۸ روشنگری کنید؟ آیا شما هم می خواهید همچون دیگران ایشان را فقط دکتر با ادب! و متشخص بنامید؟ آیا نمی بینید که در احکام الهی وقتی برای زنا چهار شاهد می طلبند خود به خود این امر غیر ممکن می باشد از برای حفظ کرامت و آبروی نوع انسان آن وقت با وقاحت تمام برای حفظ موقعیت حزبیشان همسرش را متهم به خیانت می کنند؟ و آیا مرگ جبهه اصلاحات و مرگ اخلاق اتفاق نیافتاده است؟ در جایی شنیده شده ایشان گفته اند همسرم اخلاقهای عجیبی داشته است! وقتی تیر میخورده است میمرده! پنج تا تیر که به جایی نمی خورد پول می دهم رضایت می گیرم مگه چی شده یه زن! خائن! مرده دیگه! من باهوشم من مودبم حیف است مرا قصاص کنید، قصاص مال کسایی دیگه است مال اون کسیه که تو خیابان ناگهان تصادف میکنه. مال من نیست که، خوب مگه چی شده از دستم در رفته پنج تا تیر با اسلحه غیر مجاز زدم چند تاش فقط خورده به قلبش طوری نشده که شلوغش می کنید! موفق باشید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است این موارد که می‌فرمایید قصه‌ی «الغریق یتشبث بکلّ حشیش» است. سال‌های قبل مکرر عرض شد که آقای نجفی در زمان وزارت آموزش و پرورش کارهایی در نفی ارزش‌های دینی و انقلابی کردند که اگر آمریکا بر سر کار آمده بود، غیر از آن نمی‌کرد و فعلاً تقاص آن کارها را باید پس بدهد. موفق باشید

24306
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام الله علیکم: استاد گرانمایه از راهنمایی هایتان بسیار ممنونم. ۱. در شبهای قدر توصیه می شود «دیگران را عفو کنید تا خداوند شما را ببخشد.» هر سال این کار را می کردم ولی یک جورایی ته دلم راحت نبودم. ولی امسال حس خاصی داشتم. وقتی خودم و طلب هایم را با عظمت و بزرگی و کرم خداوند مهربان مقایسه می کردم آنقدر فاصله می دیدم (احساس می کردم) که بدون معطلی و با طیب خاطر می بخشیدم. می دیدم که «من چی هستم، که خواسته هایم چه باشد.» ۲. تقریبا از شبهای قدر به این طرف، تفاوت خودم را با جسمم حس می کنم. و اینکه جسم را باید به خدمت روح بکار گیرم. قبلاً عالم به این مطلب بودم ولی این جدا بودن را احساس نمی کردم. تقاضای رهنمود دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با خوش‌بینی و خدمت به خلق و رعایت دستورات الهی، کار را ادامه دهید. موفق باشید

نمایش چاپی