باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن سؤال را اینطور جواب دادم: باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم منظور همین است که شما در آخر میفرمایید. باید منظور او را در آن زمان و در آن منطقهی عربی متوجه باشیم که منطقه حالت خاصی داشته است. موفق باشید
در ضمن بنده کتاب مذکور را کتاب قابل اعتمادی میدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال قبلی اینطور جواب داده شد: ۲۳۶۵۵. باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این، بحرانی است برای تولدی دیگر و برای به خودآمدن در فضایی که در آن وارد شدهاید. إنشاءاللّه خیر است. جلسات سه شنبه برقرار است و مباحث در کانال تلگرامی «ندای اندیشه» گذاشته میشود. موفق باشید
در مورد سؤال اخیر، به نظر بنده کمترین نتیجهی بحثهای «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد»، کاری است که در این رابطه باید دنبال کرد تا اگر هوس کردهاید به این نوع پیشگوییهای جزئی وارد شوید، وارد شوید و اگر در طی مسیر متوجهی حضورِ نفس در عوالم بالاتر شدید و دیگر نظر به آیندههایی که آیندههای امور جزئی است، نداشتید؛ «طوبی لکم». موفق باشید .
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه زبانِ قرآن عربی است، به نظر بنده خوب است کمی صرف و نحو بدانیم حتی جهت فهمِ بهتر آموزههای عرفانی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. میتوان بر روی هر دوی آن فکر کرد. بالاخره حرصِ بشر برای تصرف بیشتر در طبیعت، بیاثر نبوده است ۲. شاید عنوان تذکر بتوان به این حوادث داد زیرا حدود ۶۰ سال پیش که بنده ۷ سال سن بیشتر نداشتم همین وقایع پیش میآمد ولی زندگیها طوری شکل گرفته بود که اینهمه در معرض طبیعت و در مقابل طبیعت قرار نداشتیم. با اینهمه شاید در دلِ این تذکر، بنا است انسانها در خدمت یکدیگر خود را امتحان کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم آن کتاب را مطالعه کردهام و مطالب آن را حق میدانم. حقیقتاً روحِ حاج یونس است که اینطور در صحنههای مختلف حاضر میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بالاخره سعی کنید با رعایت حرام و حلال الهی خود را در احوالات معنوی حفظ نمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند عین وجود است و وجودِ همهی موجودات از اوست و چیزی مثل وجود خدا یعنی چیزی در کنارِ عین هستی، و این محال است. زیرا عین هستی جایی برای عین هستیِ دیگر نمیگذارد چون در آن حال هیچکدام عین هستی نخواهند بود و باید به سراغ عین هستی رفت. به همین جهت گفته میشود ارادهی خدا به محال تعلق نمیگیرد. ۲. قبل و بعد برای خدا که عین هستی است، معنا ندارد. ۳. خدا، عینِ علم است 4- توصیه میشود در این مورد «برهان صدیقین» و جزوات «معارف ۱ و ۲» که بر روی سایت هست مطالعه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم هیچ توجیه شرعی داشته باشد. کارِ این افراد را نباید به پای سلطان محمد گنابادی گذاشت که نزد علمایی مثل مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری کسب علم کرد و اجازه اجتهاد گرفت و در مراجعت بار دیگر در سبزوار به تحصیل حکمت اشتغال ورزید و مورد وثوق میرزای شیرازی میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن متنی که در اختیار بنده است را خدمتتان ارسال میدارم. در مورد صوت آن در جریان نیستم. إنشاءاللّه اگر بهدست آمد رفقا آن را در سایت «لبّ المیزان» قرار می دهند. موفق باشید
در جستجوی شور عشق
باسمه تعالی
۱. با حضور در صحنههای ایثار شهادت و لمس آنچه بر این سرزمینها گذشته است،
چطور هستید؟!
۲. عدهای در دریای عشق زندگی را شناختند و بدون زندگیهای عرفی، خواستند به زندگی خود معنای دیگری ببخشند و طرحاندازانه به میان آمدند و عالم را از آنِ خود کردند - فرادستیها را تودستی کردند-.
۳. مثل رهبرشان حضرت روح اللّه، که با هرچه میخواست او را به انسانی منفعل تبدیل کند، سرِ ستیز داشت. اینان خودشان برای خودشان مسئله بودند و دائم با خود سخنها داشتند و با انتخابی با شور و عشق و در نهایتِ صفا و سادگی.
۴. اینان در افسون گل سرخ شناور شدند. به جای آنکه کارشان بشود شناخت گل سرخ. سمینار آفتابشناسی نگذاشتند، به سوی آفتاب رفتند.»
۵. حرفشان این بود که:
سرم به دُنیی و عقبی فرود نمیآید تبارک اللّه از این فتنهها که در سرِ ما است
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود رُخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
۶. عاقلان نقطهی پرکار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند
۷. یاد باد آنکه صبوحی زده در مجلس اُنس جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود
یاد باد آنکه خراباتنشین بودم و مست وآنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود
۸. این یارانِ سالار شهیدان، ققنوسوار از جیفهی دنیا فاصله گرفتند و به جای آنکه مرگ به سراغ آنها بیاید، ماورای مرگ حاضر شدند تا در کنار آنهایی نباشند که قصد بلعیدن همگان و در حال بلعیدن یکدیگرند. شهداء عشق را جز در آتش و خون جستجو نکردند تا معلوم شود در فقدان عشق ما چگونه باید بمانیم.
۹. شهداء عشق را فریاد کردند و چه در سخن و چه در سکوت و خاموشی، جز به عشق فکر نکردند. بودنِ خونین آنها افسانهی عشق بود و به دنیا که شایعهای دروغین بیش نیست، پشت کردند، تا ما در میان حاکمانِ پرستندهی جاه و مال به مدد عشق، در تمنّای جاه و مال نباشیم.
ای کاش آدمیان میدانستند بهای جاه، تباهیِ جان است.
۱۰. ما در این زمانه، عشق را از شهداء آموختیم تا از نسل دزدان و دغلبازان نباشیم و در راه آرمانی به نام عدالت که اکنون در نیمهی راه آن هستیم؛ مأیوس نگردیم. باختن آرمان عدالت، افق روی ما نیست، زیرا به زودی بندگان جاه و مال در آتش خود خواهند سوخت، زیرا همیشه چنین بوده است که پس از سوختن جوانمردان، نوبت ناجوانمردان میرسد و فرجام صدام حسین، فرجام همهی خودپرستان است که افقی جز جاه و مال نمیشناسند.
۱۱. سعی میکنند با تاریککردن فضای جامعه، جوانان را از نظردوختن به افقِ روشن باز دارند، اما این تلاش، تلاش و جهد بیچارگان است که از نور توحید محروماند و به زودی غرامت جهل خود را خواهند داد. آنان گمان میکنند میتوان همواره بیداد کرد و در امان بود. زهی خیال باطل.
۱۲. آمدهایم تا در زیر سایهی حضرت حق در این دیار بگردیم تا ببینیم شور عشق را در کجا باید پیدا کنیم. شربتی که حضرت حق به صورت پنهانی به نومیدان میدهد تا راهِ برونشدن از افسردگی و ملالت را بیابند و از سوزِ فقدان عشق تسلی یابند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اصطلاح آقایان در مورد افرادی که نام بردید میفرمایند «علیهم ما علیهم» بر آنهاست آنچه بر آنهاست، آنها را به خودشان وامیگذاریم. ولی شهداء مجتبی و برگزیدگانیاند که خداوند آن ها را شایسته دید تا راهی گشوده برای آیندگان باشند، اگر هزارسال هم زنده بودند، مثل همین زمان که حقیقتاً زندهاند نورافشانی میکردند. مگر از دستگیری آنها و حضورشان برای زوّارِ راهیان نور غافلاید که چه غوغایی بهپا میکنند؟! فقدان عشق، تنها از طریق شهدای زنده و شهدای در مزارشان دفنشده، امکانِ بازیابی پیدا میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشیم در هر حال آنچه میفرمایید را در زمرهی میدانداریِ قوهی واهمه باید قلمداد نمود و نباید آن را دنبال کرد. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در این مورد متذکر شده است. بد نیست سری به آن بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انجام واجبات با معارف و اخلاقِ بهتر موجب نتیجهی بهتری خواهد شد. آری! در کنارِ عمقبخشیدن به معارف دینی، اگر زمینهی خدمت به مردم فراهم است باید آن خدمت را بر انجام مستحبات ترجیح داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری به خصوص جلد اول نکات بسیار دقیقی را در این مورد در اختیار شما میگذارد. ۲. آری میشود. تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید کرد
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روی سیر مطالعاتی بر روی سایت بد نیست فکر کنید. ظاهرا برای جواب به همین نوع دغدغههایی که جنابعالی دارید بحثها تنظیم شدهاست و حدود چهار الی پنج سال هم طول میکشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلا نه. به نظر میآید صوت حضور بیشتری به مستمع میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در این مورد خوب است که جزوهی «روش سلوکی آیت الله بهجت» را که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نیاز نیست سعی کنید بعد از آنکه مطالب را فهمیدید خودِ فهمتان باید به میان آید نه مطالبی که یاد گرفتهاید را بخواهید عیناً مطرح کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که حوزه بستری است تا خودتان به کمک تفاسیر قرآن با قرآن آشنا شوید و جایگاه روایات را درک کنید. در این صورت است که میتوانید درست به قرآن رجوع فرمایید. بالاخره دروس حوزه زمینه است برای درست ورود پیدا کردن به قرآن و روایت همان طور که امثال علامه طباطبایی ها اینطور عمل کردند. بالاخره روش علمای ما در درس خارج طوری انسان را میپرورانند که در سایر موضوعات یعنی موضوعات غیر فقهی نیز ورود و خروج فقیهانه داشتهباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: سلام علیکم: به نظرم منظور همین است که شما در آخر میفرمایید. باید منظور او را در آن زمان و در آن منطقهی عربی متوجه باشیم که منطقه حالت خاصی داشته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در آن حد که ایشان را میشناسم انسان فاضلی هستند ولی آنطور که بتوانم نظر بدهم، آشنایی ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد اساتید مربوطه بحثهایی فرمودهاند؛ میفرمایند خوب است آن کشف را با کشف معصوم بسنجیم. اگر در آن وادی تأیید شد، میتوان به آن اطمینان کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن زمان هم که استاد راهنما بودم سعی میکردم از راهنمایی در مورد پایاننامه فرار کنم. برایم جایگاه آن حل نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اینکه بزرگانِ دین بحث خوشحال کردن مومن را در افطار کردن روزه آوردهاند و آن دو را جمع کردهاند با نظر به امثال چنین روایتی باشد که امام کاظم علیهالسلام میفرمایند: فِطْرُكَ لِأَخِيكَ وَ إِدْخَالُكَ السُّرُورَ عَلَيْهِ أَعْظَمُ مِنَ الصِّيَامِ وَ أَعْظَمُ أَجْراً. در هر حال معلوم است که اجابت دعوت مؤمن خود به خود برکاتی حتی بیشتر از روزه داری را به انسان بر میگرداند. میماند که موضوعِ اجابت دعوت مومن را در هر زمان و فضایی مورد بررسی قرار دهیم نه آنکه به بهانهی اجابتِ دعوت مومن طالب آن باشیم که کسی در حین روزه داری چیزی به ما تعارف کند تا روزهی خود را افطار کنیم و قصهی آن آقایی پیش بیاید که میگفت: من در تمام طول سال ارادهی به روزهداری میکنم و تمام سال امیدم به آن است که اقلا عیال دعوت به خوردن غذا بکند و من افطار کنم و وای اگر کسی نباشد که آن روز مرا دعوت به خوردن اینجا است که موضوع اجابت مومن به چیز ضعیفی تبدیل میشود و فرهنگ اجابت مومن که باید در همهی امور باشد، درحدّ افطار روزه پایین میآید. میماند اتصال روزهی ماه رجب و شعبان به ماه رمضان که در روایات خود داریم که جناب سلمان در محضر پیامبر اظهار میدارد إِنِّي أَصُومُ الثَّلَاثَةَ فِي الشَّهْرِ وَ قَالَ اللَّهُ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ أُوصِلُ رَجَبَ وَ شَعْبَانَ بِشَهْرِ رَمَضَانَ وَ ذَلِكَ صَوْمُ الدَّهْر. آیا در این دو ماه که بنا داشتهاست روزهی آن دو ماه را به ماه رمضان متصل کند اگر به او تعارف میکردند به عنوان اجابت تقاضای مومن روزهی خود را افطار میکرد و باز آیا میتوان در آن صورت بگوییم روزهی آن دو ماه را به ماه رمضان متصل کردهاست؟ بد نیست در این مورد نیز فکر شود. در هر حال بنده معتقدم اگر کسی به قصد اجابت تقاضای جدّی مومنی روزهی خود را افطار کند مشمول برکاتی که در روایات برای او ذکر شدهاست میشود. میماند که اگر قصد کرده باشد که این دو ماه را روزه بگیرد آیا بر آن عهد خود باید بماند یا در آن صورت نیز افطار کند که به عهدهی خود او است. عمده آن است که اگر کسی در هر حال بنا داشتهاست روزه بگیرد به نظرم نباید بر اساس این روایات به او سخت گیری کرد و بر اساس اجابت تقاضای مومن ما اصرار بر ترک روزهی او نکنیم و ما از این طرف اجابت کنیم تمایل او را بر حفظ روزهاش. با همهی این احوال تعصب نسبت به حفظ روزهی مستحبی هم چندان جالب نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه عرض شد، تحت عنوان تفسیر انفسی مشهور است. تفسیری که در بازار تحت عنوان «تفسیر محیی الدین» از انتشارات «بیدار» هست، که البته مربوط به جناب عبدالرزارق کاشانی است، تفسیری انفسی است. نمیدانم به فارسی ترجمه شدهاست یا نه ولی تفسیر خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدای واجب الوجود همواره به عنوان خدایی واحد در عالم حیّ و حاضر است ولی تجلیات حضرت حق با نظر به آیهی «یسأله من فی السموات و الارض، کلّ یوم هو فی شأن» در هر زمان و تاریخ، مناسب ظرفیت و طلب افراد است. حال یک روز بود تجلیات انوار الهی برای مقابله با شاه و بعد صدام بود و امروز علاوه بر مقابله با آمریکا، انوار الهی برای مقابله با شبیخون فرهنگی نیز در صحنه است و امثال سردارد حاج آقا حسین یکتا اتفاقا انسانی است که هم با انوار تجلیات الهی که مقابله با صدام است در صحنه بود و هم امروز در راستای خدای مقابله با تهاجم فرهنگی در صحنه است. بد نیست در این مورد سری نیز به جواب سوال شماره ۲۳۱۷۵ بزنید. موفق باشید