بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23358
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و ارادت خدمت استاد عزیز: گاهی در بین نماز، خطوراتی به ذهن انسان می رسد که راه حل بعضی مشکلات است و اتفاقا راه حل بسیار خوبی هم هست. اگر این خطورات در حال عدم حضور قلب باشد، آیا می توان گفت که حتما از جانب شیاطین است؟ اگر در حال حضور قلب باشد حتما می توان گفت که از جانب خداوند و ملائکه است؟ سوال بعدی اینکه می گویند خداوند به دل انسان می اندازد به چه کیفیتی است؟ نه اینکه تحربه نداشتم بلکه به لحاظ دقت زیادی که دارم، نمی دانم کدام خطورات رحمانی است و کدام نیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید این امور را طبیعی بدانید و برای رشد انسان لازم است. آن نوع خطوراتی که موجب تکبّر شود، شیطانی است و آن وارداتی که موجب عبودیت و تواضع گردد، الهی است. موفق باشید

23356
متن پرسش
سلام علیکم حاج آقا: میشه نظرتون رو درباره آقای غفار عباسی معروف به غفاری بفرمایید، واقعا شنیدن حرفهای ضد و نقیض گیج کننده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از ایشان اطلاعاتی کافی ندارم. موفق باشید

23355
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد از یه طرف میگن کسی که توبه کرده مثل اینه که یه لباس نو رو بشوریم درسته که تمیز میشه ولی مثل اولش نمیشه ولی من نمیتونم قبول کنم کسی که قبلا گناهکار بوده و توبه کرده دیگه نمیتونه مثلا به مقام دست راست امام زمان و نزدیک ترین آدم روی زمین به امام معصوم بشه چون بالاخره اون لباس شسته شده و از نو بودنش کم میشه و کسی که نزدیک ترین آدم به امامه قطعا پاکه (نوئه). من میگم اونی که قبلا گناهکار بوده هم میتونه از آیت الله بهجت و علامه حسن زاده و سلمان هم بالاتر بره. از یه طرف خدا جباره جبران میکنه، از یه طرف قراره خدا از فضلش بده وگرنه صدیقین هم کم میارن برای حساب. خب خدا از فضلش به اون گناهکار اونقدر میده که از افرادی که اسمشون رو بردم هم بالاتر میبره. به نظر شما حرفام درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف شما درست است. در روایت از پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم: «من تاب لذنب کمن لا ذنب له» هرکس که از گناهی توبه کند مثل آن است که گناه نکرده است. موفق باشید

23354
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: در بحث حرکت جوهری فرمودید که وجودی که هم جنبه بالقوه داره هم جنبه بالفعل، دارای حرکت است و اگر بالقوه محض یا بالفعل محض باشه حرکت براش معنی نداره. حالا سوال من اینه که چه چیز تعیین کننده اینه که فلان موجود جنبه بالقوه اش این است و جنبه بالفعل اش آن است؟ آیا امری است بدیهی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استعدادها و امکانات هر موجود مادی، جنبه‌ی بالقوه‌ی آن است و عموماً با تجربه‌های مکرر می‌توان فهمید که هر موجودی چه استعدادهایی در خود نهفته دارد. مسلماً نطفه‌ی گوسفند، استعداد و قوه‌ی آدم‌شدن ندارد. موفق باشید

23353
متن پرسش
با عرض سلام استاد عزیز سوال 23347 را پاسخ نداده اید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی جواب داده شده، به ایمیل خود سر بزنید. موفق باشید

 

23352
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: سوال این حقیر راجع به قانون جذب می باشد. پیش از این که این سوال را از خدمت شما داشته باشم مقداری درباره این قانون و ادعایش و نقد و نظراتی که پیرامون آن شده است مطالعه کرده و پاسخ های شما نسبت به سوالاتی که در این زمینه وجود دارد را نیز بررسی نموده ام. به حمد الله با آشنایی با مباحث شما فهمیدن روح اومانیستی و غربی این قانون کار دشواری نیست. به عنوان مثال آشنایی با بحث رزق و مباحث بندگی، پوچی چنین جملاتی را روشن می سازد: من زندگی خودم را خودم می سازم. من مسوول وضع مالی خودم هستم. هدف من این است که یک میلیونر یا بیشتر باشم. یا مثلا پرداختن به آرزوها و جولان دادن به خیالات از مشخصه های این قانون است. اما آنچه مورد سوال این حقیر است: ۱. جایگاه تلقین در روایات و نگاه دینی چیست؟ اگر تفکر مثبت یا منفی درباره چیزی منجر به تحقق آن چیز شد آیا این موضوع به قدرت ایجاد نفس مرتبط می شود یا فقط خواست الهی است؟ نقش و تاثیر خواست و اراده انسان در اتفاقات آینده زندگی او چگونه است؟ این حقیر مباحث معرفت نفس، برهان صدیقین و حرکت جوهری، غرب شناسی، حدیث عنوان بصری را کار کرده ام. بحث معاد را تازه شروع کرده و به جلسه ۱۳ رسیده ام. اما اگر در پاسخ به این سوالات مطالعه مباحث دیگری لازم است ممنون می شوم اگر راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در این مورد دو نکته مدّ نظر قرار بگیرد؛ اولاً: یادمان باشد که رحمت الهی وسیع است و رحمتش از غضبش سبقت دارد و همواره با رحمتش با انسان‌ها برخورد می‌کند. ثانیاً: خودش در حدیث قدسی می‌فرماید: «أنا عند ظنّ عبدی المؤمن» من در گمان بنده‌ی مؤمن خود هستم. انسان اگر به پروردگار خود امید داشته باشد، پروردگار او مطابق همان امیدش با او برخورد می‌کند و بدین لحاظ است که نباید انسان‌ها فکر کنند خودشان در امور خود نقش اساسی دارند و علت موفقیت خود را نگاهِ مثبت خود بدانند، بلکه نگاه مثبت آن‌ها به عالَم، اگر با مشیّت الهی هماهنگ باشد منجر به تحقق آن چیزی می‌شود که آن‌ها امید دارند که آن چیز انجام گیرد. موفق باشید   

23351
متن پرسش
در آیات مربوط به قیامت آیه ۲۲ سوره مبارکه فجر می فرماید: در آن روز خدا (امر خدا) خواهد آمد و همه ملائکه به صف خواهند ایستاد و همچنین آیه ۳۸ از سوره مبارکه نباء می فرماید: آن روز روزی است که فرشته روح و همه ملائکه در حضور خداوند به صف قیام خواهند کرد و کسی صحبت نتواند کرد مگر به اذن خداوند و به گفتار صواب. لطفا بفرمائید از لحاظ تقدم و تاخر کدام یک اول و کدام یک در مرتبه بعدی رخ خواهد داد البته به نظر این حقیر ابتدا آیه ۳۸ و سپس آیه ۲۲ محقق خواهد شد چون از لحاظ بروز و ظهور قدرت خداوند ابتدا باید گارد تشریفات و سپس آن مقام بزرگ در عرف پذیرفته شده بشری به نمایش بایستند چون قطعا ظهور امر خود خداوند دیگر جایی برای دیگر مخلوقات نخواهد گذاشت. لطفا در این خصوص راهنمائی بفرمائید با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور ربوبیت حق و فرشتگان، شرایط طوری غالب می‌شود که هیچ موجودی دیگر احساس موجودیت نمی‌کند مگر آن‌که خداوند به او اذن بدهد. موفق باشید.

23350
متن پرسش
سلام: در خصوص پاسخ سوال 23330، وقتی حضرتعالی برای فرار از بی نظمی راهی به جز نظم دنیای مدرن نمی شناسید، خیلی عجب نیست از برخی مسئولین که برای پیشرفت کشور راهی جز هضم در نظم نوین جهانی نیندیشند!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل همین‌جا است که سیاسیون از سیاستِ متعالیه که در فرهنگ حکمت متعالی مطرح است، غافل می‌باشند. موفق باشید.

23349
متن پرسش
سلام: دو موجود را در نظر بگیرید. یکی در صفتی مثل علم بر دیگری برتری دارد و دیگری در صفتی دیگر مثل قدرت. یعنی یکی در علم کامل تر است و دیگری در قدرت. کدام یک مرتبه وجودی بالاتری دارد؟ اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم احتمالا بگوییم در هر صفتی جدا باید بررسی کرد. پس ظاهراً نتیجه می شود که وجود بسیط نیست. یعنی مرکب است از تعدادی صفت کمالی و مخلوقی از هر صفتی به میزانی بهره مند می شود. به این مسأله باید چگونه پرداخته شود. آیا تمام صفات کمالی از یک سنخ هستند؟ در این صورت موجود «الف» مثال فوق نسبت به موجود «ب» کاملتر است یا ناقصتر؟ مثلاً دو دانشجو را در نظر بگیرید. یکی ریاضی اش قویتر است و دیگری ادبیات. نمی توان گفت کدام از دیگری قوی تر است چون این دو درس، کاملاً متفاوت اند و از یک سنخ نیستند. آیا می توان تمام صفات را به نحوی متحد با یک امر کرد؟ شاید قبل از پاسخ به این سوال لازم باشد صحبت کنیم که اعراضی مانند علم و قدرت چگونه موجودیت دارند؟ یعنی مثلاً من وقتی به یک موضوعی علم پیدا می کنم، آیا به مرتبه وجودی من اضافه شده؟ آن چیزی که اضافه شده (علم) نسبت به وقتی که کمال دیگری به من اضافه می شود، مثل سخاوت، چه فرقی و چه تشابهی دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که خداوند کمال مطلق است و هر اندازه نزدیکی و تشبه به خدا بیشتر باشد، به کمال نزدیک‌تر شده‌ایم و در علم حقیقی، انسان بیشتر به خدا نظر دارد ولی در قدرت، نظر به چیزی است که باید نسبت به آن إعمال قدرت کرد؛ می‌توان گفت علم، نسبت به قدرت کامل‌تر است. موفق باشید.

23347
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: آیا از نظر اسلام چله نشینی برای سیر و سلوک جایز است؟ اگر جایز است آیا امکان دارد کتاب یا دستورالعملی برای انجام این امر معرفی فرمایید. و اگر نیست چرا در تخت فولاد به اماکنی که بزرگان در آن اماکن چله نشینی کرده اند اشاره شده است. با توجه به اینکه بیشتر بزرگان سیر و سلوک از مسائل سیاسی و حکومتی زمان خود فاصله گرفته بودند و به امورات معنوی خود می پرداخته اند، یعنی امثال امام خمینی (ره) و آیت الله مدرس و شیخ فضل الله نوری نادر هستند، آیا می توان به آن عزیزان که به مسائل سیاسی کاری نداشته اند اقتدا کرد و فقط به امورات معنوی پرداخت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چله‌نشینی چیز خوبی است و کتاب «لبّ اللباب» از آیت اللّه حسینی طهرانی راهنمای خوبی در این مورد است ۲. شاید بتوان گفت آن بزرگان به اقتضای زمان خود و درک شرایط تاریخی، آن راه را پیشه کرده‌اند. موفق باشید

23346
متن پرسش
سلام: ببخشید جزوه «فاطمه هویت گمشده زن در تاریخ» تو سایت نیست. لطفا بگذارید‌ خیلی ممنون از زحمات شما و استاد طاهرزاده ی بسیار عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ی مذکور، تایپ نشده است. فکر می‌کنم کتاب «بصیرت فاطمه زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» جوابگو باشد. موفق باشید.

23345
متن پرسش
سلام علیکم: جوانی هستم که در سایت، سوالات متعددی مربوط به عدل الهی از شما پرسیده‌ام. همچنین کتب مربوطه از شما و از دیگران را مطالعه کرده‌ام و همچنین صوت های مربوطه را گوش کرده‌ام ولی متأسفانه قانع نشدم. حال سوال بسیار جدی بنده از شما این است که با این وضعیت اعتقادی که بنده دارم و به عدالت خداوند شک دارم و او را دوست ندارم و نسبت به فلسفه‌ی خلقت و... واقعا نسبت به خداوند بدبین هستم آیا با این وضعیت، اعمال عبادی من از قبیل نماز و روزه و زیارت و توسل و... فایده‌‌ای برای من دارد یا نه؟ چه در این دنیا و چه در قیامت؟ آیا نماز و روزه برای خدایی که او را به عدالت قبول ندارم و او را دوست ندارم، قبول می‌شود؟ و اثری در من دارد؟ امیدوارم منظورم را درست فهمیده باشید. منظورم این است که اگر من‌ به اکراه هم که شده سعی کنم تمام دستورات دینی‌ را رعایت کنم و محرمات الهی را ترک کنم ولی در اعتقادم خدا را به عدالت قبول نداشته باشم، حالم در قبر و قیامت چگونه حالتی است؟ آیا در برزخ به خاطر چنین اعتقادی، معذب هستم؟ و یا به خاطر اعمال عبادی که از سر اجبار و اکراه _ و نه از روی محبت _ انجام داده‌ام، اهل نجاتم؟ لطفاً روشن و واضح پاسخم را بدهید. ممنون از زحمات، یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قلب‌تان، مؤمن است ولی عقل‌تان، هنوز به حقیقت ایمان نیاورده است و در آخر، قلبِ ایمانی کارِ خود را می‌کند و سعادت شما را به همراه می‌آورد. موفق باشید.

23344
متن پرسش
سلام: دو سال هست عین جمهوری اسلامی سوالات سانسور می کنید. فقط یک نکته بگویم، من ۱۰ سال است سخنانتان را شما گوش می دهم اما آهسته آهسته احساس می کنم آنچه از رهبری و حکومت می گویید با آنچه در کشور رخ می دهد دو چیز متفاوت است. رشد دینی ام را محصول کتاب ها و سخنرانی های شما می دانم ولی حمایت های شما از حکومت منو حتی به دینم بدبین کرده است با اینکه مطمئنم دینم بر حق است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که اسلام حقیقت تاریخِ بشریتِ آخرالزمانی است، و حجاب‌های آن حقیقت، موجب انصراف از آن نمی‌شود، انقلاب اسلامی حقیقتِ تاریخ ما است و آن‌چه موجب به‌حجاب‌رفتنِ آن می‌گردد نباید ما را از حقیقت آن محروم نماید. سخنان 19 دی‌ماه اخیرِ نایب‌الإمام در تذکر به این امر، فوق‌العاده بود. موفق باشید.

 

23343
متن پرسش
سلام خسته نباشید: من قبلا شاید با آثار شما ارتباطی می گرفتم اما از نظر زمانی شاید بعد از اشو دیگر به هیج بند شده ام. چه کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سعی بفرمایید خداگاهیِ خود را نسبت به هر امری محفوظ بدارید، بعد از مدتی متوجه می‌شوید در این مسیر که قرار گرفته‌اید، بیشتر با توهّمات‌تان زندگی کرده‌اید و نه با واقعیات، در حالی‌که ما را گریزی از واقعیات نیست. موفق باشید.

23342
متن پرسش
سلام استاد گرامی: استاد شما در پاسخ به یکی از سوال ها فرموده بودین که برای درک عدالت خداوند و مشکلات و جنگ و خون ریزی هایی که در جهان وجود دارد باید پِی به حکمت خداوند ببریم تا رازِ این مشکلات را بفهمیم. سوالم این است برای فهمیدن و درک این حکمت و عدالت خداوند شما کدام کتاب و یا صوتی را برای مطالعه و شروع پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در «برهان صدیقین» به‌خوبی روشن می‌شود که خداوند عین کمال است و چون حکمت، کمال است خداوند عین حکمت است. خوب است که به آن برهان رجوع فرمایید. موفق باشید.

 

23341
متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام: در کتاب معاد آیت الله دستغیب قسمت «فشار قبر همه جا ممکن است» آمده کسانی که بالای دار هستند خدا هوا را امر می کند که او را بفشارد و همچنین در دریا آب دریا غریق را فشار می دهد. مگر فشار قبر مختص روح نیست چرا اینطور گفته شده که جسم دنیایی در فشار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید خواسته‌اند مطلب را توجیه کنند. زیرا در هر حال این ملکات انسان است که به انسان فشار می‌آورد و ملکات مربوط به روح است. موفق باشید.

23340
متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام: بنده کتاب معاد شما رو کامل مطالعه کردم. در کتاب معاد شما آمده فشار قبر و عذاب فقط مختص به روح است و به جسم دنیایی که لاشه ای بیش نیست مربوط نمی شود و سوال و جواب مربوط به روح است نه بدن. در کتاب معاد آیت الله دستغیب بخش سوال و جواب قبر آمده که علامه مجلسی در جلد سوم بحار و حق الیقین طبق احادیث معتبره فرموده سوال و فشار قبر در بدن اصلی است و روح به تمام یا بعض بدن برمی گردد یعنی تا سینه یا کمر که قدرت بر فهم خطاب سوال و جواب داشته باشد. عذر میخوام استاد اگر میشه توضیح بدین برای بنده چون مدرس هستم و باید این بحث رو توضیح بدم. ضمن اینکه چرا در قبر هنگام دفن قسمت صورت را از کفن باز می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب مبتنی بر دلایل عقلی و اندیشه‌ی امثال حضرت امام و علامه طباطبایی عرض شده است؛ بالاخره فشار قبر مربوط به روح و افکار و ملکات غیر الهی است. موفق باشید.

23337
متن پرسش
سلام: استاد درد دل طلبه ای نوجوان است. همین ابتدای کار شرمنده که وقتتان را می گیرم. استادم مدت زیادی است که احساس می کنم ایمانم را از دست داده ام هرچند به اسلام ایمان دارم هر از گاهی این تفکر به سراغ من می آید که بالاخره ممکن است که ما اشتباه کنیم و به همین خاطر است که فکر می کنم کسی که این گونه نظری داشته باشد مثل این است که ایمان ندارد چرا که اسلام که اعتقاد به یک نظر نیست و ایمان هم به کار است وقتی به خودم توجه می کنم گویا کلمه لا الله الا الله در من پیاده نشده است. وقتی می بینم امثال دکتر داوری ها از رجوع به سنت خودمان حرف می زند و از عقل دیگری سخن می گوید و یا شما از افق دیگری در این عالم صحبت می کنید تا حدودی آن را می فهمم مثلا شما می گویید که برای عبور از عالم غرب باید به عقل دیگری رجوع کرد یا می گویید که من به عنوان انسان مسلمان می خواهم هایدگر را بفهمم و... اما من هنوز نمی دانم انسان مسلمانم یا نه. به خود که توجه می کنم عالم غرب را چیزی خارج خودم نمی بینم این منم که آزادی را حق می دانم هرچند که دینم با آن مواجه دیگری داشته باشد. شاید سر تعبد در ظاهر چیزی نگویم اما پرسش اصلی این است که چرا اصلا باید از این عقل عبور کرد؟ البته این را از نظر فلسفی متوجه هستم که می توان به آن فکر کرد ولی من به دنبال چیزی دیگر در این عالم هستم. وقتی سوالات پرسش گنندگان شما را می خوانم گویی آنها را خدا خوانده و تنها در این صحنه ی عالم دنبال راهی برای دین و به میدان آوردن آن می اندیشند در صورتی که من انگار غرب عضوی از جان من است مگر عقلم را می توانم کنار بگزارم؟ وقتی تفکر می کنم اصلا نمی توانم وجه عبور از غرب را بیابم. ولی گاهی انگار از عمق جان صدایی می آید و آن لحظه من نیستم که این خواسته را دارد. به این ها گناه های عجیب و غریب را اضافه کنم. از بی خیالی های وسیع و وقت تلف کردن های ماهانه و هیچ کاری نکردن و حتی به هیچ موضوعی فکر نکردن. وقتی این حالت را در خود می بینم بیشتر می فهمم که این مسایل دغدغه حقیقی من نیست. در کوچه های شهر که راه می روم انگار هر کس روش و دین و مسلکی دارد هر کس در این عالم کاری می کند یکی مشغول بازار بعضی به درس و بعضی مشغول تبلیغ دین اما مثل اینکه تنها من هستم که از ته جان نه می دانم چه می خواهم نه می دانم چه کار می کنم و نه می دانم چه باید بکنم و هر چه را برمی گزینم هنوز وارد نشده از آن می برم انگار باید ول کرد و رفت اما کجا این را هم نمی دانم تا به این فکر می کنم باز هم پشیمان می شوم مثل این که نه می شود رها کرد و نه می توان ماند شاید انسان محکوم به این است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد این جمله‌ی هایدگر در کتاب «درآمد به متافیزیک» افتادم که می‌گوید: «اگر ایمان، پیوسته خویش را در معرض امکانِ بی‌ایمانی قرار ندهد، ایمان نیست، بلکه آسودگی است». به این اشعار عطّار در معنیِ ایمان فکر کن که می‌گوید:

دی زاهد دین بودم سجاده نشین بودم

ز ارباب یقین بودم سر دفتر دانایی

امروز دگر هستم دُردی کشم و مستم

در بتکده بنشستم دین داده به ترسایی

نه محرم ایمانم، نه کفر همی دانم

نه اینم و نه آنم، تن داده به رسوایی

دوش از غم فکر و دین یعنی که نه آن نه این

بنشسته بدم غمگین شوریده و سودایی

ناگه ز درون جان در داد ندا جانان

کای عاشق سرگردان تا چند ز رعنایی

روزی دو سه گر از ما گشتی تو چنین تنها

باز آی سوی دریا تو گوهر دریایی

پس گفت در این معنی نه کفر نه دین اولی

برتو شو ازین دعوی گر سوختهٔ مایی

هرچند که پر دردی کی محرم ما گردی

فانی شو اگر مردی تا محرم ما آیی

موفق باشید  

23335
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید این که ما از قبل، زندگی خود را در آن عالم انتخاب کرده‌ایم؛ اساس انتخاب ما چه بوده است؟ مگر اساس بندگی نبوده! و شرایط یکسان؟ چه می شود که یکی انتخاب می کند داعشی باشد و یکی شیعه؟ آیا این همان انتخاب هم اکنون ما است که خودمان انتخاب می کنیم که بر اساس شرایط چه کنیم و شخصیت خود را می سازیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل همین امروز در دنیا هم، انسان‌ها با تصور و برداشتی که از خود و از امکان‌های خود دارند، انتخاب می‌کنند. همیشه همین‌طور بوده است در عین این‌که همیشه دارای فطرت الهی و توحیدی بوده و هستند. موفق باشید

23334
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید به استاد: سوال بنده در خصوص مساله حجاب است که عمل به این مهمی را چرا ما نه در اصول دین و نه در فروع دین داریم؟ و تحت عنوان ضروری دین نام می برند و در جواب کسانی که به اصل آن خرده می گیرند به چند آیه از قرآن اشاره می کنند در حالیکه اگر حداقل جزءفروع دین شمرده می شد مساله حل بود علت چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حجاب مانند نماز جزء احکام است و نه جزء اصول دین که مربوط به مبانیِ عقیدتی انسان‌ها است. موفق باشید

23333
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: استاد جان می خواستم بپرسم به نظر جنابعالی برای استخراج مطلب از آیات و روایات تا چه اندازه به علم هرمنوتیک نیاز هست؟ آیا اگر طلبه کتاب کفایه مرحوم آخوند را خوب مطالعه کند کفایت می کند یا خیر؟ و در صورت نیاز چه منابع دیگری را پیشنهاد می فرمایید؟ سوال دیگرم این است که بطور کلی به نظر جنابعالی برای استخراج مطلب از دل آیات و روایات به چه مقدماتی نیاز هست؟ و چه روشی را شما پیشنهاد می فرمایید؟ حقیر قصد مطالعه آیات و روایات با رویکرد برداشت مطلب در حوزه روانشناسی را دارم. طلبه پایه 8 و در حال مطالعه فلسفه و معرفت النفس هستم. خدا خیرتون بده
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب فکر کرده‌اید که بعد از فهم فلسفه و معرفت نفس، نمی‌توان در این زمانه از نگاه هرمنوتیکی آن‌هم بر اساس قرائتِ گادامری نسبت به متون دینی غافل بود. موفق باشید

23331
متن پرسش
سلام: سوالی ندارم فقط دلم گرفته، وقتی روح بزرگی رو به زور وارد تن به این کوچکی کرد و هرچه دید کوچک بود و هرچه شنید کم بود و هرچه گفت بی ارزش بود خب معلومه که بزرگی یادش میره. خدایا ازت گله مندم، سرگردونم، دل گرفته ام عمرم داره میره و تو نشستی داری نیگا میکنی، هیچی هم نمیگی! نمیدونم دیگه سیلی های زندگی مال تویه(که بعیده از تو) یا از خود احمقم دارم میخورم. خدایا یه چی بگم برم، وقتایی ناشکری می کنم و هر چی به اون عقل پاره سنگ برداشته ام میرسه میدم بیرون و تو رو محکوم می کنم به ساختن دنیای به این مزخرفی، فقط یه چیز فقط و فقط یه مساله منو شرمنده میکنه و سرمو از شرم ميندازم پایین و میرم پی دردای قلبم. اونم حسین تو هست. همین. وقتایی فکر می کنم که تو خدای امام حسین بودی عاشقت میشم، و اون وقتا دنیایی که ساختی شبیه بهشت میشه چون امام حسین تو اینجاست. حالا دیگه دلم یه جور دیگه میگیره (عمری که صرف حسین نشه، از اول هم وبال گردنه)... برم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ببین وقتی با نظر به  سیره‌ی اولیاء الهی مثل مولایمان علی «علیه‌السلام» و جانِ جانمان حسین شهید «علیه‌السلام» به زندگی می‌نگریم، چه اندازه همین دنیای به ظاهر تنگ برای زندگی حقیقی گشوده می‌شود. خودمان را مشغول زندگی‌های تنگ کرده‌ایم و بقیه را مقصر می‌دانیم. گفت: «تو درون چاه رفتستی ز کاخ / چه گنه دارد جهان‌های فراخ». موفق باشید

23330
متن پرسش
سلام: در خصوص سوال 23128 باید بگویم که متأسفانه این راحت گیری حوزه منجر به مسائل بدی شده است. سیستم حوزه مبتنی بر خودکنترلی است و در نتیجه برخی افراد که ذاتاً قدرت خود کنترلی ندارند در این سیستم، عزم و اراده شان به شدت فاسد می شود. سیستم جدید حوزه که به قول ایشان «دانشگاه زده» است، اندکی فشار دارد بر ایشان وارد می کند تا بلکه با مجاهده نفس دچار این مشکل نشوند. قبول دارم که وضعیت جدید هم مشکلاتی دارد، صفای سیستم سنتی را ندارد، اما متأسفانه از سیستم سنتی حوزه -که مرجع پرور بود ولی شاید کارآیی پرورش نفرات بسیار انبوه را نداشت- هم چیزی که اکنون مانده، آنی نیست که عزم و اراده پرور باشد. برخی می خواهند کلاس اول صبح نروند چون با خوابشان تداخل می کند، در حالی که در سیستم سنتی، قدیم ها کلاس ها بعد از نماز صبح شروع می شد! چگونه است که جوان دانشجو می تواند روزی چهار ساعت یا حتی بیشتر سر کلاس باشد و در باقی روز هم درسش را آماده کند ولی طلبه تمام توانش گرفته می شود؟ نه خیر حضرت استاد، این حضرات باید سختی بکشند تا آخوند خوب از آن ها در بیاید. سربازی هم که نمی روند. پس کی می خواهند آبدیده شوند؟ بنده شخصی را می شناسم که دقیقاً یکی از همین طلاب است که صرفاً به مطالعه و گهگاهی تبلیغ می پردازد و واقعاً قربانی این عزم کشی حوزه است. از عزم و اراده ضعیفش، خواب بسیار زیادش، خلق تند و سختگیری شدیدش، شلختگی و بی انضباطی، نداشتن دید وسیع و عمیق، تک بعدی بودنش (فقط مطالعه و دیگر هیچ) و هزار افسوس که در همین یک بعد هم از وی چیزی جز منبر رفتن های کاملاً سنتی - که البته لازم است ولی ساده ترین کاری است که یک طلبه می تواند بکند - در نیامده. نمی دانم شاید صلاح نباشد این متن را در سایت بگذارید ولی ناله ای بود از اعماق وجودم. آیا نباید مسؤولین حوزه چاره ای بیندیشند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را متذکر شده‌اید. به نظر بنده باید روحی در حوزه‌ها حاکم باشد که در عین نظمی خاص که مربوط به حوزه است، در نظمِ  ماکیاولیستی دنیای مدرن گرفتار نباشیم و باید به آن فکر کرد. متأسفانه در حال حاضر برای فرار از آن بی‌نظمی که جنابعالی نیز متذکر آن هستید، یک راه را بیشتر نمی‌شناسیم و آن نظم دنیای مدرن است. موفق باشید

23328
متن پرسش
سلام خدمت جناب استاد طاهرزاده: در مورد شناخت دقیق ذهنی که توسط دشمن شکار شده بصورت مبنایی یه دنبال مطالبی هستم. ضمنا در موضوع ذات رسانه از بیان قرآن خواستم توضیحی بفرمایید. نظر حضرتعالی نسبت به کلمات «مختال» و «فخور» در قرآن و روحیه ای که فضای اطلاعات و جهل مرکبی که گاها ایجاد می کند شرحی بفرمایید. یا اگر شواهدی بهتر اشاره بفرمایید ممنون می شویم. با توجه به تاکیدات رهبر انقلاب بر روی رسانه این دغدغه را داریم که می‌بایست کار را دقیق تر انجام داد. برخی دوستان این تصور را دارند که به صرف حضور در فضای مجازی داخلی محیط کاملا اسلامی است این ابزار فرهنگی را بصورت بیشتر اقتصادی می‌بینند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم سخنان جناب آقای دکتر یامین‌پور تحت عنوان «امکان‌های کنشگری در فضای مجازی»؛ که در پیام‌رسانِ تلگرام به آدرس  @unity_story صحبت کردند، نکات خوبی در اختیار شما در رابطه با سؤال‌تان می‌گذارد. موفق باشید

23327
متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش ۲۳۳۱۰ پس چرا می فرمایند: «لا فرق بینک و بینهم الا انهم عبادک» هیچ فرقی بین ائمه و خدا نیست الا اینکه بود آنها از خداست بنابراین پیامبر و آل او نیز نباید جسم داشته باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که در آن دعا مطرح شد که آن‌ها بنده‌ی تو هستند، پس باید لوازم بندگی را که لازمه‌ی جسم است برای عبادت، داشته باشند. موفق باشید

نمایش چاپی