بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22983
متن پرسش
سلام علیکم: بنده قم هستم به نظر شما آقای صمدی آملی را که شاگرد استاد حسن زاده هستند، به عنوان استاد خصوصی بگیرم و...؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم یکی از اساتید معارف دینی جناب آقای صمدی آملی هستند ولی در عین حال به این جمله فکر کنید که آیت اللّه بهجت در این تاریخ می‌فرمایند که «علمِ تو، استاد توست». موفق باشید

22979
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: حضرتعالی فرمودید که خداوند متعال (انقلاب اسلامی) به خاطر لطفی که نسبت به هدایت مردم دارد، رئیس جمهوری درجهت پیشرفت امور دینی و دنیوی مردم می پروراند!! و آقایان جلیلی و رئیسی را از نمونه های آن دانستید، اما مردم انتخاب نکردن! اما سئوالات: اولا طبق فرموده جنابعالی پس باید نتیجه بگیریم که در سال های 68 ،72 ،76 ،80 ،84 نامزدهای با این خصوصیات بوده، منتهی مردم انتخاب نکردند، آیا این برداشت بنده را می پذیرید؟ اگر پاسخ جنابتان مثبت است مصادیق این نامزدها را بفرمایید؟ دوماً سال 88 به نظر جنابعالی در میان آقایان رضایی و احمدی نژاد کدامین رئیس جمهور مورد دلخواه انقلاب بود؟ ثالثا فلسفه و حکمت دقیق این اراده خدا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد سال 88 که در یاد دارم، به نظرم باز همان آقای احمدی‌نژاد برای ادامه‌ی انقلاب اسلامی مفید بودند اشکال از خانه‌نشینیِ ایشان شروع شد و غفلت ایشان از شرایطِ تاریخی آن سال‌ها. در مورد سال‌هایی که نام بردید، کاندیداهای رقیب را در ذهن ندارم. آری! سالی که آقای توکلی رقیب آقای هاشمی بود اگر مردم به آقای توکلی رأی داده بودند شرایط بهتری در مقابل کشور قرار می‌گرفت. موفق باشید

22978
متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیزم: استحضار دارید طبق اجتهاد فقهای شیعه اگر پدر فرزند خود را به قتل برساند، قصاص نخواهد شد. بنده واقعیت اش موضوع پژوهش ام در این مورد هست، اماواقع اش هر چی تفکر می کنم به فلسفه و حکمت این احکام پی نمی برم لذا خواهشمندم پاسخ مستند و مستدل بدهید، هر چند آگاه هستم که چنین سئوال خیلی با فضای فکری و عملی حضرتعالی هم خوانی ندارد و بیشتر جنبه فقهی دارد، اما حضرتعالی از جنبه ی معرفتی و حکمی پاسخ دهید. سئوال اول: یکی از شرایط اجرای قصاص فقدان رابطه ی ابوت است، یعنی پدر و جد پدری اگر فرزند خود را به قتل برساند، قصاص نخواهد شد، ادله ی زیادی از سوی فقها ارائه شده اما نظر مبارک جنابعالی در مورد این حکم چیست چرا پدر باید معاف شود؟ و مشخصا چرا باید جد پدری معاف گردد؟ سوال دوم: در مورد معافیت « مادر» اختلاف نظر جدی میان فقها وجود دارد، به نظر مبارک شما اگر بپذیریم که پدر معاف است، چرا مادر را معاف ندانیم در حالی که اکثر ادله ی که معافیت پدر را ذکر می کنند، شامل مادر هم می گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جایگاه قصاص در اجتماع فکر کنید و این‌که اگر کسی بدن کسی را به قتل رساند باید در إزاء سودی که آن بدن به اطرافیان می‌رسانده، قاتل، ضرر را جبران کند وگرنه از نظر گناهی که صورت گرفته و انسانی به قتل رسیده موضوع فرق می‌کند. جایگاه قصاص در رابطه با ضرر مادی است که پیش آمده. می‌ماند که آیا آن ضرر برای پدر و جدّ بیشتر است و یا برای مادر؟ که به نظرم به شرایط اقتصادی مربوط می‌شود که عموماً بارِ اقتصاد قبیله به دوش پدر و یا جدّ پدری است و اگر خود این افراد فرزند خود را به قتل برسانند خارج از وجه معصیتی که جای خود دارد، عملاً به خودشان از نظر اقتصادی ضرر زده‌اند و بنابراین خودشان باید قصاص کار خود را تحمل کنند. موفق باشید  

22977
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: طبق مقاله «۸» صفحه ای ذیل نظر امام خمینی (ره) در مورد زکات و مالیات قبل از انقلاب و بعد از آن کاملا یا تقریبا تغییر می کند. رهبری معظم نیز به این اصل مهم که در بیش از ۵۰ بار در کنار نماز آمده است چندان توجهی نداشته اند. خواهشمند با توجه به فضا و عالم جدید و با گذشت ۴۰ سال از انقلاب نکاتی را بیان فرمایید. شه گلی - از ارادتمندان جنابعالی متن مقاله به نام پروردگار رزّاق، واسع، علیم و قدیر حضور محترم کلیه مکلّفین در قبال آیه وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ [1] سلام علیکم خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ [2] پروردگار متعال در مهندسی آخرین دین الهی ظرفیت‏های بسیار دقیق، ظریف و حساب شده‏ای برای اقتصاد و معیشت مردم قرار داده است. توصیۀ نماز به عنوان نماد عبادت و فلسفه خلقت در 27 آیه قرآن کریم در کنار توصیه زکات آمده تا اهمیّت معاش مردم در نظر معبود هر چه بیشتر شناخته شود. طبق آیه فوق الذکر جمع آوری وجوه شرعی از وظایف مهم رهبر دینی برشمرده شده تا موجبات تزکیه مردم فراهم شود. بر اساس آیات و روایات ریشۀ بسیاری از آسیب‏های فرهنگی در جامعه مسلمان که همواره از دغدغه‏های علمای اسلام هم بوده را باید در درآمدهای حلال کسب شده‏ای دانست که واجبات مالی شرعیّه از آنها جدا و ادا نشده یا به عبارت دیگر در لقمه های حلال مخلوط به حرام جستجو کرد. قطعاً بزرگترین وظیفه حکومت اسلامی زمینه سازی برای عبودیت مردم است. بنابراین پس از مسأله توحید، تبیین اهمیت و جایگاه واجبات مالی شرعیه، فرهنگ‏سازی برای پرداخت آن و رعایت امانت و جلب اعتماد مردم در توزیع و مصرف آن از مهمترین امور حکومتی محسوب می‏شود. علیرغم وجود احکام بسیار مترقی زکات در اسلام و خمس در فقه شیعه، متأسفانه پس از انقلاب و استقرار نظام اسلامی شیعه، به هیچ وجه در اجرا از ظرفیت های بالای این واجبات فراموش شده استفاده نشده است. امام خمینی(ره) در کتاب البیع می‏نویسد: "هر کس در مفاد آیه (41 سوره انفال) و روایات تدبّر کند در می‏یابد که تمام سهام خمس به بیت المال تعلق دارد و حاکم حق تصرف در آن را دارد و نظر حاکم که مبتنی بر مصلحت تمام مسلمانان است، لازم الاتّباع می‏باشد. [3] " همچنین ایشان جمع‏بندی نظریۀ خویش را در باب اینکه متصدی وجوه شرعی کیست و اساساً فلسفۀ تشریع مالیات‏های اسلامی نظیر خمس، زکات، جزیه و خراج و... چه می‏باشد به روشنی در کتاب ولایت فقیه (پیش از انقلاب) بیان داشته و می‏فرماید: " مالیات‏هایی که اسلام مقرر داشته و طرح بودجه‏ای که ریخته نشان می‏دهد تنها برای سد رمق فقرا و سادات نیست، بلکه برای تشکیل حکومت و تأمین مخارج ضروری یک دولت بزرگ است. مثلاً خمس یکی از درآمدهای هنگفتی است که به بیت‏المال می‏ریزد و یکی از اقلام بودجه را تشکیل می‏دهد. طبق مذهب ما، از تمام منافع کشاورزی، تجاری، منابع زیرزمینی و روی زمینی و به طور کلی از کلیه منافع و عواید، به طرز عادلانه‏ای خمس گرفته می‏شود. بدیهی است درآمد به این عظمت برای اداره کشور اسلامی و رفع همه احتیاجات مالی آن است. هرگاه خمس درآمد کشورهای اسلام یا تمام دنیا را اگر تحت نظام اسلام درآید، حساب کنیم، معلوم می‏شود منظور از وضع چنین مالیاتی فقط رفع احتیاج سید و روحانی نیست، بلکه قضیه مهمتر از اینهاست. منظور رفع نیاز مالی تشکیلات بزرگ حکومتی است. اگر حکومت اسلامی تحقق پیدا کند، باید با همین مالیاتهایی که داریم، یعنی خمس و زکات - که البته مالیات اخیر زیاد نیست - جزیه و خراجات (یا مالیات بر اراضی ملی کشاورزی) اداره شود. این به عهده متصدیان حکومت اسلامی است که چنین مالیاتهایی را به اندازه و بر تناسب و طبق مصلحت تعیین کرده سپس جمع آوری کنند و به مصرف مصالح مسلمین برسانند. [4] " همچنین ایشان پس از انقلاب خطاب به وزیر امور اقتصاد و دارایی وقت و معاونین این وزارتخانه در تاریخ 31/3/58 فرمودند: " و اگر یک روزی هم انشاءالله توانستیم، توانستید که همان مالیات اسلامی را بگیریم و آن هم کم رقمی نیست، البته از زکات خیلی نیست اما اندازه فقرا هست که دیگر فقیر را نمی‏گذارد وجود پیدا کند. اما خمس یک مالیات بسیار هنگفتی است و این مالیات بسیار هنگفت برای همه چیز است یعنی سیستمش طوری است که، اینطور نیست که خیال بشود که برای فقرا است. خمس تمام عایدی تمام یک مملکت در هر سال یک قلم بسیار درشت است و این می تواند اداره بکند. اگر انشاءالله توانستید، توانستیم همین سیستم اسلامی را که دیگر در مالیات هم هیچ احتیاج به اینکه یک چیز دیگری زاید بر آن باشد نداشته باشیم، همین خمس تمام درآمدها و بسیار عادلانه است برای اینکه این بقال سر محله به اندازه خودش مالیات می‏دهد، آن آدمی هم که صاحب کارخانه های کذاست آن هم به اندازه خودش مالیات می‏دهد. این یک طور سیستمی است که یک جور با عدالت رفتار شده و اگر چنانچه انشاءالله هم بشود، که دیگر هیچ احتیاجی به اینکه مردم زاید بر آن چیزی بدهند ندارد و البته حالا که باز آن ترتیب نشده است و امید است که بشود و اگر بشود هم یک درآمد بسیار سرشاری است که شاید همه چیز ما را اداره بکند و انشاءالله مملکت صحیح و سالم بشود و خودتان اداره‏اش بکنید.[5]" از طرفی ایشان مالیات بر درآمد را جزء مؤونه دانسته و محاسبۀ خمس را پس از کسر آن جایز می‏داند. یعنی در حکم ایشان، مالیات جدید فعلی که در بیان فوق زاید بر حکم اصلی توصیف شده، پذیرفته شده است. با تجربه و بررسی مشخص است که این حکم نتوانسته زمینه‏‏ای برای تحقق آن استنباط فقیهانه ایشان از احکام در قبل از انقلاب و توصیه ایشان پس از انقلاب را فراهم کند. یعنی در اجرا نسبت منطقی و معقولی بین مالیات‏های حکومتی و خمس برقرار نشده تا با پرداخت مالیات که ضمانت اجرایی دارد از یک سو اموال مردم مسلمان حلال گردد و از سوی دیگر پشتوانۀ اقتصادی حکومت منطبق بر احکام اسلام شود. با دنبال کردن بیانات ایشان پس از انقلاب، علت قانونی نشدن حکم اولیه خمس و قانونی شدن حکم ثانویه مالیات حکومتی را باید در نوع نگاه ایشان و برخی از بزرگان نظیر شهید آیت‏الله دکتر بهشتی در ضمانت اجرایی این دو شیوه جستجو کرد. ایشان در پاسخ به عده‏ای که ابراز می‏داشتند مالیات حکومتی نباید اخذ گردد، در تاریخ 26/9/62 فرموده‏اند: " آقا می‏نویسد مالیات نباید داد. آخر شما ببینید بی اطلاعی چقدر. آقا، ما امروز روزی نمی‏دانم چند صد میلیون ما الان خرج این - چیزمان است – جنگ‏مان است. روزی چند صد میلیون خرج جنگ با سهم امام می شود درستش کرد حالا؟ حالا ما می‏توانیم مردم را همه را بنشانیم اینجا و به زور از سهم امام بگیریم؟ سهم امام حالا به اندازه‏ای است که همین حوزه‏ها را بگردانیم، بیشتر از این هم نیست، یک کمی اگر بیشتر باشد می‏دهند به دولت. یکدفعه آدم بگوید که نخیر، ما می‏گوییم که دولت مالیات نگیرد، سهم امام بگیرد. چه جور؟ از کجا بیاوریم سهم امام اینقدر؟ ما از کجا سهم امام و سهم سادات پیدا کنیم که دولت را اداره بکنیم، مملکت را اداره بکنیم، اینهمه اشخاصی که ریخته‏اند به جان دولت و خرج دارند و چی دارند اداره بکنیم. خوب، بی فکر حرف می‏زنند آقایان، یک کسی می‏رود یک چیزی به آنها می‏گوید آنها هم باورشان می‏آید. آقایان دیگر هم همین طورند، با سلامت نفسی که دارند باورشان می‏آید. [6] " همچنین آیت‏الله دکتر بهشتی نیز در خطاب به عده‏ای که با اخذ مالیات حکومتی مخالف بودند، فرموده‏اند: "تجربه نشان داده است و ما نیز می‌دانیم که مالیاتهای چهارگانه مشخص و کمکهای داوطلبانه مردم کم است و بودجه حکومت با آنها تأمین نمی‌شود. اداره جامعه اسلامی بدون یک نظام مالیاتی که قطعاً مشتمل بر وضع مالیاتهای نوئی است که در آیات و روایات به آنها تصریح نشده و بخصوص نام برده نشده است ممکن نیست. [7] " در اینجا بحث بر سر صحت یا عدم صحت وضع مالیات حکومتی (مالیات جدید بر اساس حکم ثانوی) نیست بلکه بحث بر سر این است که چه میزان بر روی احکام مالی اولیه (خمس، زکات، خراج ، جزیه و...) تمرکز شده و ظرفیت‏های آن سنجیده شده که باید به ناکارآمدی آن‏ها در تأمین بودجه حکومت نظر داد. برای جلوگیری از اطالۀ کلام در اینجا روایتی نقل می‏گردد و ادامۀ بحث ذیل حدیث پیگیری می‏شود. در روایتی از امام باقر)ع( آمده است که ایشان فرمودند: روزى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وارد مسجد شدند و با جمله برخیز فلانی، برخیز فلانی، برخیز فلانی » قم یا فلان، قم یا فلان، قم یا فلان « پنج نفر را از مسجد اخراج کردند و فرمودند: شما که زکات نمى دهید از مسجد بیرون بروید. آرى نمازگزار واقعى بخیل نیست. [8] نکته ظریف، دقیق و قابل توجه اینکه حضرت رسول اکرم(ص) در پاسخ به عدم پرداخت واجب مالی شرعیۀ آن پنج نفر - که قطعاً پس از تبیین صحیح حکم و دادن فرصت کافی برای اجرای حکم صورت گرفت – مانند برخی از گناهان دیگر نظیر زنا و شرب خمر که مجازات تعیین شده دارند، عمل نکرد بلکه از شفافیّت و نظارت همگانی بهره جست تا برای اشخاصی که ناقض احکام زمینه ساز عدالت اجتماعی هستند، شرایط حضور در اجتماع سخت گردد. اهمیت مسأله تا حدّیست که آبروی شخص که در اسلام جایگاه ویژه‏ای دارد باید هتک گردد تا عدالت اجتماعی تضمین شود. آیا می‏توان تصور نمود که این واکنش پیامبر اکرم (ص) برای یک عمل داوطلبانه بوده است. شاید تصور داوطلبانه بودن انجام پرداخت واجبات مالی شرعیه در نظر برخی با عنایت به توصیه‏هایی که حضرت علی(ع) به مأمورین جمع‏آوری زکات داشته‏اند، شکل گرفته باشد. در نامه 25 نهج البلاغه آمده است: " چون به قبیله‏ای برسی... پس بگوی که ای بندگان خدا! ولیّ خدا و خلیفه او مرا به نزد شما فرستاده تا سهمی را که خدا در اموالتان دارد بستانم. آیا خدا را در اموالتان سهمی هست که آن را به ولی خدا بپردازید؟ اگر کسی گفت نه، به سراغش مرو و اگر کسی گفت: آری، بی آنکه او را بترسانی یا تهدیدش کنی یا بر او سخت گیری یا به دشواری‏اش افکنی به همراهش برو و آنچه از زر و سیم دهد بستان..." قطعاً این توصیه‏ها را باید در کنار این روایت امام صادق(ع) قرار داد که فرمودند: " امام و پیشوای مسلمانان مردم را وادار می کند که از اموال آنان زکات گرفته شود؛ زیرا خدا فرموده است: از اموال آنان صدقه بگیر[9]" البته یادآوری نظر امام خمینی(ره) در اینجا خالی از لطف نیست: " بهتر است که زکات را در زمان غیبت حضرت مهدی(عج) به فقیه و حاکم اسلامی بدهند به ویژه اگر دستور بدهد؛ زیرا او به جایگاه و محل مصرف آن آگاه‏تر است و اگر فقیه و حاکم اسلامی بنا بر مصلحت اسلام یا مسلمانان حکم کند که مردم زکات مال خود را به او بپردازند پیروی از وی هر چند که از او تقلید نکنند واجب است. [10] " با دقت در مطالب فوق و مطالعه مقالۀ ارزنده "نگرش مالیاتی خمس، آثار و پیامدها [11] " که به اثبات تفوّق نگرش مالیاتی بر خمس نسبت به دیدگاه سنتی می‏پردازد و در نظر داشتن احادیثی که عدم پرداخت زکات را موجب خروج از ایمان و اسلام می‏داند[12] از یک سو و نبودن مجازات معین در اسلام برای عدم پرداخت زکات از سوی دیگر، باید بر ضرورت و اجباری بودن پرداخت واجبات مالی شرعیه توسط عموم مسلمین و جمع‏آوری آن از سوی دولت اسلامی تأکید نمود و شفافیت و نظارت همگانی را ضامن اجرایی آن دانست که به حق در صورت فرهنگ سازی مناسب ابزاری بسیار قوی و تأثیرگذار است. البته بدون برنامه ریزی و اجرای گام به گام با هدف اعتمادسازی نمی‏توان به این مهم دست یافت. اکنون دوست و دشمن اذعان دارند که عدم شفافیت در نظام جمهوری اسلامی در سطوح و موضوعات مختلف (خصوصاً در امور مالی) موجب سلب اعتماد عمومی گشته و زمینه انواع رانت‏ها و فسادها را فراهم آورده است که افسوس هر انسان با بصیرتی را بخاطر دوری از احکام اسلام در نظامی که داعیه اسلام دارد، برمی‏انگیزد. ضمانت اجرایی شفافیّت در کنار اصول فقهی می‏تواند مواد اولیه برای قانونگذار جهت ایجاد ساختار مالیاتی بر اساس واجبات مالی شرعیه را فراهم کند. مراجعه به مقاله تحقیقی با عنوان " تحلیل مقایسه‏ای آثار توزیعی مالیات بر درآمد در اسلام و نظام مالیات بر درآمد در ایران[13]" مشخص می‏دارد که نظام خمس در مقایسه با مالیات حکومتی فعلی با کمترین اخلال در نظام اقتصادی در اجرای عدالت موفق‏تر عمل می‏کند. همچنین مقالۀ "برآورد ظرفیت خمس در رفع فقر در ایران طی سال‏های 89-80 [14]" به تحقیق ظرفیت بالای خمس را در رفع فقر که مهمترین وظیفه حکومت اسلامی برای ریشه‏کنی دردناکترین آسیب اجتماعی است، نشان می‏دهد. حکم مترقّی خمس از دو منظر می‏تواند در اقتصاد نقش آفرینی کند: اگر حکم خمس قانونی شود با توجه به حبّ مالی که خدا در نهاد عموم قرار داده، شخص از یک سو تلاش می‏کند که سرمایه خود را در چرخش داشته باشد تا خمس کمتری پرداخت کند که این خود به پویایی اقتصاد، اشتغال و تولید کمک می‏کند و از سوی دیگر در صورتی که پس‏انداز داشته باشد باید یک پنجم آن را پرداخت کند که در صورت مدیریت صحیح در راستای ریشه کنی فقر و سایر مصالح عمومی مسلمین هزینه خواهد شد. قانونگذار در نظام جمهوری اسلامی برای مسائلی نظیر شرب خمر، عدم رعایت حجاب، روزه خواری و بسیاری از احکام اسلام که اثر اجتماعی دارند، قانون وضع نموده اما واجبات مالی شرعیه که بر اساس یک مهندسی دقیق برای پیشگیری از فقر و برقرای عدالت در جامعه در شرع مقدس وضع شده، هیچ جایی در قانون فعلی کشور ندارد. آیا این دو یا چندگانگی مصداق آیات نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكفُرُ بِبَعضٍ[15] و الَّذينَ جَعَلُوا القُرآنَ عِضينَ[16] نیست؟ اساساً نظامی که از بالاترین ظرفیتها و احکام اقتصادی اسلام و خصوصاً فقه شیعه برای برقرای عدالت اقتصادی و حلال کردن مال مردم و بودجه دولت استفاده نمی‏کند، می تواند اسلامی خطاب شود؟ اگر پس از انقلاب حکومت اسلامی تشکیل شده پس چرا ساز و کاری وجود ندارد که پرداخت به این حکومت اموال مردم را تطهیر نماید و مورد تأیید مراجع باشد؟ مگر مصدّقین در حکومت نبی اکرم(ص) و حضرت علی(ع) وظیفه تخمین سهم خدا در اموال مردم و جمع آوری آن را بر عهده نداشتند و بواسطه این دریافت موجبات تزکیه و عبودیت مردم فراهم نمی‏شد؟ مگر نه اینکه " اگر عبادت ده جزء داشته باشد نه جزء آن در کسب روزی حلال است[17]"و ریشه بسیاری از گناهان و آسیب های فرهنگی- اجتماعی در حلال نبودن لقمه‏هاست؟ پس چرا چنین ساختاری در حکومت ولی فقیه وجود ندارد؟ مگر ولایت فقیه همان ولایت رسول الله نیست؟ وقتی چارچوب بودجه اقتصادی نظام از بنیان سکولار و بر مبنای منبع زیرزمینی نفت بسته شده و نسبتی با احکام اقتصادی اسلام ندارد چگونه می‏توان از دولتها مطالبه کرد که عدالت اسلامی را برپا کنند؟ نظامی که توانایی رسانه‏ای آن در ایامی نظیر انتخابات و راه‏پیماییها بر کسی پوشیده نیست چرا راجع به فرهنگ‏سازی برای واجبات مالی شرعیه که از ارکان عبودیت جامعه محسوب می‏شود اینچنین بی رمق فعالیت می‏کند؟ آیا شیوع فقر با جلوه‏هایی نظیر کارتن‏خوابی و گورخوابی را نباید نشان از متنافر بودن حرکت اقتصادی نظام با اقتصاد اسلامی دانست؟ به واقع اگر فرض کنیم همۀ دشمنی‏ها و تحریم‏ها علیه ایران مرتفع گردد، ریل گذاری نظام در اقتصاد، ما را به سوی اقتصاد اسلامی پیش می‏برد؟ البته اگرچه متأسفانه در بخش اقتصادی قانون اساسی اشاره‏ای به واجبات مالی شرعیّه نشده اما در اصل 44 شرط به رسمیت شمردن مالکیت‏ها، خارج نبودن از محدودۀ قوانین اسلام ذکر شده که می‏تواند در قانونمند نمودن و ساختاردهی بسیار راهگشا باشد. در واقع خلأ یا ضعف فقه حکومتی خصوصاً در حوزۀ اقتصاد، آسیب جدّی به اسلامی شدن اقتصاد ایران زده است. خمس و زکات احکامی هستند که وقتی با یک فرهنگ‏سازی مناسب به طور همه گیر در جامعه اجرا شود، روح برابری، برادری همدلی و احساس مسوولیت را برقرار می کند و این روحیه است که ربا را در انواع اشکالش ریشه کن کرده و زمینه ساز دستور قرآنی قرض الحسنه خواهد بود. دستورات اسلام با یک پیوستگی و انسجام در هم تنیده شده‏اند و غفلت از یکی امکان اجرای صحیح دیگری را مختل خواهد کرد. اینکه اکنون نظام جمهوری اسلامی به زعم مراجع تقلید همچون آیت‏الله جوادی آملی دچار نظام بانکداری ربویست نتیجه غفلت از واجبات مالی شرعیه در فرهنگ سازی، قانونگذاری و اجراست. در حالیکه با مراجعه به قرآن کریم[18] و روایات معصومین علیهم السلام[19] علل بسیاری از بلایای طبیعی که کشور ما هر ساله با آن‏ها روبروست نظیر خشکسالی، از بین رفتن محصولات و ثمرات با سیل و سرمای نابهنگام و زلزله با عواقب وخیم و دردناک آن، در عدم پرداخت واجبات مالی شرعیه ریشه یابی می‏گردد[20]، چرا در نظام جمهوری اسلامی که در اصل دوم قانون اساسی بر پایه ایمان به خدای یکتا و و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او و وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین و... برای برپایی قسط و عدل برپا شده و طبق اصل پنجم آن در زمان غیبت حضرت ولی عصر «عجل الله تعالی فرجه»، ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبّر است، علیرغم بلایای طبیعی متعدد هیچگاه ارتباط بلایای طبیعی و انحراف از قوانین مالی اسلام در قانونگذاری و اجرا توسط ولی فقیه تبیین نمی‏شود؟ اما استکبار ستیزی که در جای خود بسیار هم لازم است، در بیانات ایشان ظهور و بروز بسیار دارد. آیا این رعایت شرط عدل در پرداختن به احکام اسلام است؟ با نظام مالی ربوی دولتها[21]، عدم حضور واجبات مالی شرعیه در نظام مالیاتی و توجه به آیات 277 تا 279 سوره بقره[22] و حدیث امام علی(ع) مبنی بر اینکه کسی که زکات ندهد همانند کسیست که ربا می‏خورد[23]، آیا این نظام به واقع در جنگ با خداست یا شیطان بزرگ آمریکا؟ این تصادف نیست که نظام پس از قریب به چهل سال از یک سو با بزرگترین چالش در حوزه اقتصاد مواجه است و فقر و اختلاف طبقاتی به اوج خود رسیده و از سوی دیگر در اجرای احکام اقتصادی اسلام غفلت ورزیده است. بستر اسلامی در حوزه اقتصاد فراهم نشده فلذا در ساختار اقتصادی فعلی برنامه هر دولتی در حوزه اقتصاد در صورت سلامت در اجرا، جنبه تسکین درد داشته و علاج واقعی نیست. علاج در رجوع به احکام اسلام ناب است. ناگفته پیداست نخستین گام برای تحقق این مهم بر عهده متولیان دین (ولی فقیه و مراجع عظام تقلید) بوده که باید با یک عزم جدی و اجتهاد جمعی احکام لازم را استخراج نمایند و پویایی فقه شیعه را نشان دهند تا ضمن فرهنگ‏سازی، زمینه‏ برای قانون‏گذاری و اجرا فراهم و قصور گذشته جبران گردد. قطعاً اقتصادی که ریشه در احکام اسلام ناب داشته باشد توانایی مقاومت در برابر هر گونه تهدید و تهاجم دشمن را خواهد داشت. البته خاطر نشان می‏گردد که پس از فرهنگ‏سازی و تبیین اهمیت و فوائد خمس و زکات که خود مستقلاً نیازمند برنامه‏ریزی رسانه‏ایست؛ بزرگترین مانع برای ایجاد ساختار مالیاتی بر مبنای واجبات مالی شرعیّه، عدم وجود اعتماد دو طرفه بین مردم و حکومت است که جلوه‏های آن در حجم بسیار فرارهای مالیاتی کنونی، کاملاً هویداست. وظیفۀ حفظ نظام و تولید امنیت و اقتدار برای نظام اسلامی شیعه زمانی محقق می‏گردد که تک‏تک ما اولاً به آرمان‏های نظام اسلامی شیعه معتقد باشیم و ثانیاً مطمئن باشیم که حرکت و رویکرد نظام به سمت آن آرمان‏هاست. با مطالبی که ارائه شد در خصوص این اطمینان حداقل در حوزۀ بسیار مهم اقتصاد که زمینه‏ساز سایر حوزه‏های فرهنگی- اجتماعی ا‏ست، با چالش جدّی مواجهیم که مستقیماً در انجام مطلوب وظیفۀ حفظ نظام و تولید امنیت و اقتدار برای آن، تأثیرگذار است. در اینجا با اعتقاد به نظام ولایت فقیه و باور به اینکه ولایت فقیه مقدمه ولایت معصوم است، موارد ذیل برای عملیاتی شدن اقتصاد اسلامی پیشنهاد می‏گردد: 1. اجماع حدّالامکان ولی‏فقیه و مراجع عظام تقلید بر نظام مالیاتی مبتنی بر واجبات مالی شرعیه و ورود به مقوله فرهنگ‏سازی و اجرای اقتصاد اسلامی بر پایه آن و اذعان صادقانه به اینکه پس از انقلاب اسلامی در این زمینه قصور رخ داده است. این اظهار تأسف و قصور صادقانه خود اوّلین و مهمترین گام برای تحقّق اقبال عمومی به پرداخت واجبات مالی شرعیه خواهد بود. 2. فعالیت رسانه‏ای هدف‏دار، محققانه و برنامه‏ریزی شده با استفاده از حداکثر ظرفیت‏های رسانه‏ای کشور برای تبیین ظرفیت‏های احکام اقتصادی اسلام و ایجاد همدلی و عزم ملّی در همۀ طبقات جامعه برای ریشه‏کنی فقر، افزایش تولید، ایجاد اشتغال و... 3. استفاده از ظرفیت‏های اجرایی و تشکیلاتی غیردولتی نظیر حوزه‏ها، مساجد و خیریه‏های خوشنام و مورد وثوق مردم در اقصی نقاط کشور با توجه به ایجاد شکاف در اعتماد مردم نسبت به دولت در راستای شناسایی نیازها، جمع‏آوری واجبات مالی شرعیه و توزیع و مصرف منابع گردآوری شده تحت نظارت رهبری و مراجع عظام تقلید 4. استفاده از ظرفیت‏های فوق‏العادۀ آستان قدس رضوی در اجرای فعالیت‏ها و مردم‏نهاد کردن هر چه بیشتر امور. 5. تلاش مجدّانه فقها، حقوقدانان و اقتصاددانان متعهد و نمایندگان مجلس با نظارت شورای نگهبان برای قانونگذاری و جایگزینی تدریجی نظام مالیاتی فعلی با نظام مالیاتی مبتنی بر واجبات مالی شرعیه، به موازات تبلیغات فرهنگی در عرصه اجتماع. 6. همراه کردن تدریجی دولت در فعالیت‏ها به عنوان پیرو یک حرکت منسجم ملّی و نه پایه. در پایان از باب وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ[24] مطالب ذیل ارائه می‏گردد: • در همه‌ی زمینه‌ها پیشرفت اتفاق افتاده اما در زمینه‌ی عدالت باید کار کنیم و باید از مردم و خدا عذرخواهی کنیم. درباره عدالت مشکل داریم. ان‌شاءالله با همت مردان و زنان کارآمد در این ناحیه هم پیشرفت خواهیم کرد. [25] • امام علی( ع) می‏فرماید: یا أیهاالناس ان لی علیکم حقا ولکم علی حق فاما حقکم علی فالنصیحه لکم. .. و اما حقی علیکم فلوفاء بالبیعه والنّصیحه فی المشهد والمغیب. مردم! من بر شما حقی دارم و شما بر من حقی حق شما بر من نصحیت خیرخواهانه برای شماست. .. و حق من بر شما وفاء به بیعت و نصیحت در حضور و غیاب من است. [26] • امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) در منى براى مردم سخنرانى كرد و فرمود: خدا خرم و شادان كند بنده‏اى را كه سخنم را بشنود و در گوش گيرد و به كسانى كه نشنيده‏اند برساند،... سه چيز است كه دل هيچ مسلمانى با آن خيانت نكند: خالص نمودن عمل براى خدا، نصیحت پيشوايان مسلمين (اعم از معصوم و غیر معصوم) و همراه بودن با جماعت مسلمين. [27] • امام محمد باقر(ع) فرمودند: اگر علما نصيحت را پنهان دارند، خيانت كرده‌اند. اگر سرگشته گمراهى را ديدند و او را راهنمايى نكردند و يا (دل) مرده‌اى را زنده ننمودند، وه كه چه كار زشتى كرده‌اند. چون خداوند تبارك و تعالى در كتاب، از ايشان پيمان گرفته كه به معروف و آنچه فرمان يافته‏اند فرمان دهند و از آنچه نهى شده‏اند نهى كنند و بر نيكوكارى و پرهيزكارى یكديگر را يارى كنند و در گناه و ستم يكديگر را يارى نكنند. [28] • در زمانى كه مرجعيت به عنوان شاخص زعامت و رهبرى شيعه تلقى مى‏گرديد شهيد مطهرى مرقوم فرمودند: مراجع، فوق انتقاد به مفهوم صحيح اين كلمه نيستند و معتقد بوده و هستم كه هر مقام غير معصومى كه در وضع غير قابل انتقاد قرار گيرد، هم براى خودش خطر است و هم براى اسلام. ... مانند عوام فكر نمى‏كنم كه هر كه در طبقه مراجع قرار گرفت مورد عنايت خاص امام زمان(عج) است و مصون از خطا و گناه و فسق است. اگر چنین چیزی بود، شرط عدالت بلاموضوع بود. [29] • مولای متقیان علی(ع) فرمودند: گمان مبريد اگر حقّى به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد، يا در پى بزرگ نشان دادن خويشم، زيرا كسى كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن، براى او دشوارتر خواهد بود. پس، از گفتن حق يا مشورت در عدالت خوددارى نكنيد، زيرا خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمى‏‏دانم، مگر آن كه خداوند مرا حفظ فرمايد. [30] به امید اینکه تنها حکومت شیعۀ زمینه ساز ظهور حضرت ولی عصر(عج) در طول تاریخ اسلام، بتواند روز به روز جلوه‏های کاربردی بیشتری از اسلام ناب را در برابر چشم جهانیان قرار دهد و عملاً با عبور از شعار، مهمترین رسالت خویش را که همانا زمینه‏سازی ظهور حضرت مهدی موعود(عج) است، با موفقیّت به انجام رساند. و من الله التوفیق مهر97 مآخذ 1. بخشی از آیه 187 سوره آل عمران- ترجمه کامل آیه: و چون خدا از آنان که کتاب به آنها داده شد پیمان گرفت که حقایق کتاب آسمانی را برای مردم بیان کنید و کتمان مکنید، پس آنها عهد خدا را پشت سر انداخته و آیات الهی را به بهایی اندک فروختند، پس بد معامله‌ای کردند. 2. آیه 103 سوره توبه – ترجمه: (ای پیامبر) از اموال آنها صدقه بگیر و به این صورت آنها را پاکیزه گردان و اموالشان را نمو بده و بر آنها دعای خیرنما، همانا دعای توباعث آرامش آنهاست و خدا شنوا و داناست. آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر آیه 151 سوره بقره " كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ " با توجه به آیات قرآن صدقه، عدم دلبستگی به دنیا، پرداخت خمس و زکات، توحید، رعایت آداب معاشرت را از جمله راههاي عملي تزكيه برشمرده و با اشاره به آیه 103 سوره توبه تأکید می کند: احكام مالي و مسائل مالي انسان را آلوده مي‌كند نه يعني مال آلوده است، آن تملك بيجا آلوده است، آن تعلق ناروا آلوده است. 3. البیع ، امام خمینی ج۲ ص 495 4. ولایت فقیه، امام خمینی ص ۲۲-۲۴ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 5. صحیفه نور جلد 7 صفحه 172 6. صحیفه نور، ج۱۸، ص۱۸۶ 7. اقتصاد اسلامی، شهید بهشتی، ص ۱۱۱- ۱۱۴، دفتر فرهنگ اسلامی 8. من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 12 ، وسائل الشیعه، ج 9ص 24 9. یجبر الامام الناس علی اخذ الزکاه من اموالهم لان الله عزوجل قال: "خذ من اموالهم صدقه" - دعائم الاسلام، قاضی نعمان مصری، ج 1، ص 253 ؛ بحارالانوار، ج 93، ص 86، حدیث 7 10. تحریرالوسیله، ج 1، ص 343 11. محمد امیر نوری کرمانی - مجموعه مقالات دومین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی حضرت امام خمینی(س) – صفحه 137 12. قال ابوعبدالله: من منع قيراطا من الزکاه فليس بمؤمن و لا مسلم و هو قول الله عزوجل: "رب ارجعون لعلّي اعمل صالحا فيما ترکت" امام صادق (ع) فرمود: "کسي که به وزن يک قيراط از زکات واجب را نپردازد مؤمن و مسلمان نيست و مصداق فرموده خداست (که بعد از مرگ مي گويد) خدايا مرا برگردان تا بعدها کار شايسته انجام دهم. - وسايل الشيعه ج 6 ص 18 13. محمدتقی گیلک حکیم آبادی - مجله تحقیقات اقتصادی- شماره 57 – پاییز و زمستان 79 – ص 189 الی 228 14. محمد مهدی عسگری / سحر نیازخانی – فصلنامه علمی- ترویجی اقتصاد و بانکداری اسلامی- شماره هشتم- پاییز93- ص 101 الی 122 15. قسمتی از آیه 150 سوره نساء- ترجمه کامل آیه: کسانی که خدا و پیامبرانِ او را انکار می‌کنند و می‌خواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند و می‌گویند: «به بعضی ایمان می‌آوریم، و بعضی را انکار می کنیم» و می‌خواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند. 16. آیه 91 سوره حجر- ترجمه: همانها که قرآن را تقسیم کردند (آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند) 17. رسول اکرم (ص) - بحارالأنوار، ج 103، ص 9، ح 37 18. فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ فَما کانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما کانَ مِنَ المُنْتَصِرينَ - قصص 81 - "او و خانه اش را در زمین فرو بردیم ، پس او هیچ کسی را نداشت که به غیر خدا او را یاوری کند و خودش هم از منع کنندگان از عذاب نبود." قارون از پرستش الهی سر باز زد و از دادن حقوق واجب و استفاده صحیح از ثروت ابا کرد و بالاخره به زمین فرو رفت که یکی از آثار زلزله، فرو بردن زمین است. وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرى‏ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ – هود 117- " و پروردگارت رانسزد که اهل آبادیهایی را که شایسته کار و اصلاحگرند به ستم نابود کند" این آیه لزوم ریشه یابی برای هر پیشامد طبیعی مهلک اعم از زلزله، سیل و... را توسط رهبران دینی و مردم، گوشزد می‏کند. 19. امام صادق (ع): خداوند بر این امت چیزی را سخت تر از زکات واجب نکرده است و اکثر هلاکت امت ها به خاطر نپرداختن آن است.] وافی، ج ۱۰، ص ۳۳٫[ امام صادق (ع): ما ضاع مال فی برّ و لا بحر الا بتضییع الزکاه ؛ هیچ مالی در خشکی یا دریا ضایع و تلف نمی شود، مگر به خاطر آن که زکات آن پرداخت نشده باشد[کافی، ج ۳، ص ۵۰۵] رسول خدا (ص): لاتزال امتی بخیر ما تحابوا و اقاموا الصلوه و اتوا الزکاه فاذا لم یفعلوا ذلک ابتلوا بالقحط و السنین ؛ امت من مادامی که یکدیگر را دوست بدارند و اهل نماز و زکات باشند در خیر و سعادت به سر می برند، ولی اگر این گونه نباشند، گرفتار قحطی می شوند. [ جامع الاحادیث، ج ۹، ص ۴۸] امام رضا(ع): پرداخت خمس، کلید روزى شما است و مایه پاک شدن گناهان شما و ذخیره‏اى است که براى روز بى‏نوائى خود پس انداز کنید. آن را از ما دریغ ندارید و خود را از دعاى ما محروم‏ نسازید. ]اصول کافى-ترجمه کمره‏اى جلد ‏۳ صفحه ۶۳۳[ رسول خدا (ص): اذا منعت الزکاه منعت الارض برکاتها؛هرگاه زکات پرداخت نشود، زمین برکات خود را از مردم باز می دارد.[جامع الاحادیث، ج ۹، ص ۵۲] امام باقر (ع): اگر زکات پرداخت نشود، برکت از کشاورزی و میوه ها و معادن برداشته می شود.[ کافی، ج ۲، ص ۳۷۴٫ [ 20. در احادیث گناهان دیگری نظیر زنا، ربا، کم فروشی و... به عنوان علل نزول بلایا ذکر شده‏اند اما با توجه به اهمیت روزی حلال مطابق حدیث " العباده عشرة اجزاء تسعة أجزاء في طلب الحلال "، عدم پرداخت فراگیر واجبات مالی شرعیه با آمیخته کردن روزیهای مردم به حرام اولاً زمینه بروز سایر گناهانی را که نازل کننده بلا هستند برای مردم فراهم می‏کند و ثانیاً با عمومیت داشتن در بین مردم استحقاق عذاب الهی با بلایای طبیعی را برای عموم فراهم می‏کند. 21. علاوه بر تعیین نرخ سود قطعی بر وام ها و سپرده ها ، جریمه دیرکرد و... علیرغم کلاه‏های شرعی در نظام بانکداری، تغییر نرخ ارز و سکه توسط دولت‏های ادوار مختلف در نظام جمهوری اسلامی به عنوان منبع درآمد از مصادیق بارز رباخواری دولتهاست. 22. إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 277 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنينَ 278 فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ 279 23. جامع الاحادیث، ج ۹، ص 63 24. آیه 55 سوره ذاریات – ترجمه : و (امّت را) تذکّر و پند می‌ده که پند و تذکّر (اگر کافران را نفع ندهد) مؤمنان را سودمند افتد. 25. بیانات ولی فقیه در دیدار مردم آذربایجان شرقی مورخ 29/۱۱/96 26. فرازی از خطبه ۳۴ نهج البلاغه 27. اصول کافی ج1 ص 403 28. اصول کافی، جلد8، صفحه 54 29. پاسخ های استاد شهید مطهری به نقدهایی برکتاب مسأله حجاب، ص71 30. فرازی از خطبه 216 نهج البلاغه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید ما هرچه ضرر می‌کنیم به جهت بیرون‌افتادن و بیرون‌رفتن از نظام اقتصادی اسلامی است. نظامی که تماماً با روح ایمانیِ مردم مسائل اقتصادی‌اش را مدیریت می‌کند و نه با فشارِ بخشنامه و دستورات دولتی. بخواهیم و نخواهیم در صورتی می‌توانیم از این معضلات اقتصادی آزاد شویم که بستر اقتصادی خود را به‌کلی از بستر اقتصادی دنیای سرمایه‌داری آزاد کنیم و فکر می‌کنم شرایطِ موجود موجب شود تا ما کمی به سرِ عقل آییم. اما در کنار این بحث چند نکته را عنایت داشته باشید:

  1. جامعه در شرایط جدید یک پدیده‌ی جدید است و با جامعه در زمان پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرق می‌کند. جامعه در شرایط جدید طوری است که مثلاً مدرسه و دانشگاه و بیمارستانش را دولت اداره می‌کند، در صورتی‌که جامعه در صدر اسلام چنین اموری را به عهده‌ی خود مردم می‌گذاشت و این‌جاست که علاوه بر زکات و خمس، مالیات برای اداره‌ی این امور معنای خاص خود را دارد.
  2. جامعه در شرایط جدید در امور سیاسی و بین‌المللی خود، هویت خاصی دارد که در گذشته چنین اموری که مثلاً باید ما در سازمانِ ملل حاضر باشیم و بودجه‌ی مربوط به اعضای آن را بپردازیم؛ معنا نداشت و یا اگر بنا بود جنگی و یا دفاعی صورت بگیرد، تأمین بودجه‌ی آن به عهده‌ی دولت نبود، خودِ مردم در جنگ حاضر می‌شدند و اگر غنیمتی نصیب‌شان می‌شد همان غنیمت‌ها برای آن‌ها می‌ماند، همچنان‌که شهداء نیز برای جامعه‌های گذشته سهمی از بودجه‌ی دولت نداشتند و این‌جاست که می‌توان گفت دولت به عنوان یک پدیده‌ی جدید، ما را به شرایط اقتصادیِ جدیدی سوق می‌دهد و مقام معظم رهبری به عنوان حاکمِ شرعی جامعه‌ی اسلامی بعضی از حقوق حاکم شرع را به دولت واگذار کرده‌اند مثل سودی که از انفال اعم از نفت یا معادن و یا مسیل‌ها حاصل می‌شود. موفق باشید
22976
متن پرسش
جناب استاد سلام: سوال: اولا قدرت و توان تلقین چقدر است؟ ثانیا آیا تلقین فقط روی نفس و اراده تاثیر می گذارد؟وسعت و گستره تلقین تا کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بستگی به افراد دارد ۲. تأثیر بیشتر تلقین بر روی خیال است. اگر عقل آن را تصدیق کرد، جلوتر می‌رود و عملاً حکم تذکر را پیدا می‌کند. موفق باشید

22974
متن پرسش
با عرض سلام و دعای سلامتی و طول عمر برای شما: جناب استاد مدت کوتاهی است که با آثار ارزشمند شما آشنا شده ام و همین جا می خواستم از شما کمال تشکر را داشته باشم چرا که بعد از سالها تلاش و دست و پا زدن در مسیر خودسازی تازه اکنون با نوری که شما به زندگی من تاباندید احساس می کنم وارد عالم جدیدی شده ام و حس می کنم‌ که گمشده ام را می توانم بین سخنان دلنشین شما بیابم. و کاش می توانستم محبت شما را جبران نمایم. استاد گرامی چند سوال داشتم: ۱. گاهی زیادی از بحثها احساس هیجان و بیقراری می کنم چگونه خودم را آرام کنم؟ ۲. استاد گرامی نگران این هستم که در آینده ببینم مسیر را درست نرفته ام. مثلا در موقع مناسب خلوت نداشته ام یا ذکری که سرعتم را زیاد کند در موقع مناسب خودش نگفته ام یا یک توصیه مهم را دیر شروع کرده ام. لطف نموده و مرا راهنمایی بفرمایید که چطور جلوی این گونه حسرتها را بگیرم؟ ۳. آیا در میان گذاشتن مباحثی که یاد می گیرم با یکی از نزدیکانم کار درستی است و آثار مثبتی دارد یا سکوت بهتر است؟ (می دانم که آن شخص به این بحثها علاقمند است و ظاهراً آشنایی با این مطالب تاثیر خوبی بر او دارد.) ۴. کسانی که به آنها مطالبی که یاد گرفته ام را بیان می کنم باید چه ویژگی ای داشته باشند تا گفتگو با آنها برای من بهتر از سکوت باشد؟ و من باید چه هدفی را در این مورد دنبال کنم؟ ۵. در مورد تجربیات خود، چه اینکه موفق به کاری شده باشم یا شکست خورده باشم با آن شخص سخن بگویم یا خیر؟ از راهنمایی های ارزشمند شما متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نماز ۲. خود خداوند کمک می‌کند، سعی کنید نیّت خود را هرچه بیشتر خالص کنید و خودنمایی در میان نباشد، تواضع و تواضع ۳ و ۴. کار خوبی است ولی باید برخورد دوستانه باشد و آن افراد، نحوه‌ای از طلب را از خودشان نشان دهند هرچند ممکن است که در مقابل بعضی از مباحث سؤال داشته باشند که باید جواب‌داده شود. ۵. تا می‌شود مگر در حدّ ضرورت از خودتان سخن نگویید. موفق باشید

22973
متن پرسش
سلام: در تفسیر المیزان در تفسیر آیات ۱۵ تا ۱۹ مائده بحث مفصلی با موضوع «قرآن چه طریق ای را برای تفکر پیشنهاد کرده» دارد که در این نوع تفکر اثری از تفکری که در جلسات یکشنبه و چهارشنبه بحث می شود نیست و بیشتر تفکر فلسفی استدلالی برهانی عقلی و... می باشد. چرا در چنین بحث مفصلی هیچ حرفی از تفکر تاریخی و تفکر حقیقی حرفی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا علامه‌ی طباطبایی آن عارفِ زمان‌شناس را رحمت کند که متوجه بودند در آن زمان باید متذکر ابعاد استدلالی و عقلانیِ اسلام شد. زیرا شرایط طوری بود که می‌خواستند اسلام را متهم کنند که دین عقلانی و استدلالی نیست. بنده موقعی که آن سطور را که جنابعالی متذکر آن هستید مطالعه می‌کردم، از عمقِ جان برای ایشان طلب رحمت کردم. آری! بعد از آن‌که مبنای استدلالیِ اندیشه‌ی اسلامی روشن شد حال می‌توان از تفکر تاریخی سخن گفت، وگرنه ما متهم می‌شویم که مبنای عقلی برای سخن خود نداریم. موفق باشید

22972
متن پرسش
سلام: میشه لطفا در مورد سوال پایین بیشتر توضیح بدین یعنی چی دقیقا من با زیارت معصوم هیچ حس و حالی ندارم چی رو بفهمم آخه. قسمت دوم سوال رو هم خیلی کم متوجه شدم راستی کاش میتونستید دعا کنید خلاص بشیم. سلام: استاد عزیز خواستم نظرتون رو درباره کسی که مبتلا به دیدن فیلم های مبتذل شده بدونم، راه بازگشتی براش هست؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: با زیارت امام معصوم، قلب خود را متوجه کنید که چه اندازه با این نوع انحرافات از یافتنِ حقیقت حق که جامع همه‌ی کمالات است، عقب می‌افتید. فراموش نکنید که همچنان كه نفس در مرتبه عقل هيولائى آماده قبول صور علميه است و در روايت هست‏ «انّ القلوب تحى بالعلم كما تحى الارض بوابل السّماء»[1] و نفس پس از تجرد كامل و نيل به درجه كمال عقلانى به حكم قاعده‏‌ی «بسيط الحقيقة كلّ الاشياء و ليس بشى‏ء منها»[2] با صورت علميه كليه اشياء متحد گردد بلكه عين جميع اشياء خواهد شد و همين نفس كه نسبت به امورى در حال حاضر بالقوه بوده و به مرحله تجرد كامل عقلانى نرسيده نسبت به آنچه كه ادراك نموده و صورت علميه آنها در ذات آن حاصل گرديده متحد است. موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس» زیارت امام معصوم یک نوع به‌خودآمدن را به زائرشان عطا می‌کنند 2- فکر می‌کنم برای سؤال دوم خوب است شرح تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را دنبال کنید. موفق باشید

22970
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: حضرتعالی در مقدمه کتاب امام خمینی (ره) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه فرمودید که امام خمینی روحی در کالبد انقلاب اسلامی است مانند حضور نفس در بدن. طبق این فرمایش پس انقلاب اسلامی در حکم بدن و کالبد است و روح آن، شخصیت امام خمینی (ره) است، در حالی که حضرتعالی در مواردی انقلاب اسلامی را یک «حقیقت» می دانید! و این مغایر با مطلب فوق است!! بالاخره ما چگونه تفکر کنیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم حقیقت انقلاب بر قلب حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» إشراق شده است و حقیقت انقلاب همیشه به معنای همان نورانیتی است که جان امام از آن منوّر شد. مثل آن‌که قلب مبارک حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» محل نزولِ قرآن گشت. در هر صورت ما با نظر به سیره‌ی امام و سخنان امام می‌توانیم نسبت به انقلاب درست فکر کنیم. اشارات حضرت امام نسبت به انقلاب فوق‌العاده است. موفق باشید

22969
متن پرسش
با سلام و احترام: وقت بخیر. استاد من یه جایی خوندم بین انسان و خدا هفتاد هزار حجاب است. درسته این تعداد؟ و اگر درسته میخوام عنوانهاشو ببینم از یه منبع و جستجو کردم یابنده نشدم. اگر ممکنه راهنمایی بفرمایید. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت مشهوری است و بحث در آن روایت تازه مربوط به حجاب‌های ظلمانی و نورانی است. بیشتر باید آن را در کتاب‌های عرفانی مثل «فصوص‌الحکم» دنبال کنید. ولی هیچ‌وقت آن هزاران حجاب را کسی به صورت مشخص مطرح نمی‌کند. آری! حجاب ظلمانی مثل نفس امّاره، مثل کبر. حجاب نورانی مثل علم مفهومی و إلا آخر. موفق باشید

22964
متن پرسش
سلام جناب استاد: یک سوال داشتم در مورد بزرگان دین در احوالات نجفی قوچانی در کتاب سیاحت شرق خواندم که بسیار چپق می کشیده و یا از بزرگان معاصر شنیدم که سیگار می کشیدند این که با دین منافات داره که ضرر زدن به بدن گناه است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این آقایان قبول نداشتند که چنین ضرری برای بدن‌شان پیش می‌آمده. از طرفی ظاهراً جسم‌ها فرق می‌کند. آیت اللّه بهاءالدینی فرموده بودند به خدا عرض کردم یا میل به سیگار را از من بگیر و یا ضرر آن را از من بردار، و خداوند ضرر آن را از من برداشت. موفق باشید

22962
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: آیا فرضیه کروی نبودن کره زمین و اینکه گفته شده زمین شبیه دیسک است یعنی گرد آری اما! کروی نه! را حضرتعالی تایید می فرمایید!؟ این نقل قولهایی که از جانب علامه حسن زاده حفظه الله و ابوریحان بیرونی و استاد صمدی املی و جمعی نزدیک دویست نفر از علما و دانشمندان نقل می شود بابت این فرضیه ها که آیا گرد و کوی است یا اینکه گرد است اما تخت و نه کروی و یا بالعکس! را لطفا بفرمایید. گفته می شود چون استکبار جهانی غرب با هر آنچه دین اسلام ناب! گفته مخالفند و به همین دلیل چون غربی ها تصاویر کروی بودن را منتشر می کنند پس باید به انتشار این تصاویر و نیت آنها از تعریف آنها از کرات آسمانی شدیدا شک داشت و به دنبال حقیقت ماجرا بود و اینکه آیا در نهایت زمین به دور خورشید می گردد یا زمین ثابت است و خورشید می گردد و همه منظومه به دور ستاره شعرانی می گردند و.... حقیقت خلقت کرات آسمانی و شکل مادیشان چیست و دلیل این شبهات چیست؟ نحوه تشکیل فصلهای سرد و گرم و ذکر شدن تعداد ماهای واقعی در کلام خداوند یا افتادن سایه ماه و زمین و خورشید روی همدیگر و خسوف و کسوف و خط همیشه گرم استوا یا دو قطب شمال و جنوب و... حقیقت خلقت خدای متعال در ایجاد ماده و شکل کرات چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست به نظر بنده باید مطلب را با تحقیق بیشتر جلو برد شواهدی که معتقدین به تخت بودن زمین مطرح می کنند چیزی نیست که بتوان به راحتی از آن چشم پوشی کرد. موفق باشید

22960
متن پرسش
سلام علیکم: نظر استاد عزیز در مورد مبحث زمین تخت چیست؟ برای من خیلی مهم است. آیا واقعیت دارد که زمین کروی نیست؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم نظرات مربوط به تخت‌بودنِ زمین را دیده‌ام. ولی فکر می‌کنم باید بیش از این تحقیق کرد. موفق باشید

22958
متن پرسش
سلام نظر اجمالی یا اگر فرصت کنید تفضیلی جنابعالی درباره آقای نکونام چیه؟ قبلا هم سوال کردم و درباره زندانی شدن ایشان فقط نظر دادید. تشکر
متن پاسخ

.

22957
متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: در بحث مبارزه با نفس دچار ابهام شده ام! زمان هایی هست که جهاد با نفس اتفاق میفتد، بخاطر اینکه مدام به فکر این هستیم که گناهی انجام نشود یا خدا راضی باشد! در مقابل این نوع طرز رفتار کسی است که به خاطر بی ریا بودن و پاکی دل متوجه برخی گناهان نیست و به راحتی زندگی می کند. برای مثال در مورد نحوه ی برخورد با نامحرم؛ شخص اول همیشه مراقب است که حدود را نگه دارد و مرتب حواسش به گناه نکردن است! گویی روح متزلزلی دارد که همیشه باید مراقب او باشد! اما شخص دوم بخاطر اینکه دلش اصلا متوجه نامحرم و گناه نیست راحت برخورد می کند! منظور اینکه نامحرم بر روی او هیچ تاثیری ندارد! این قضیه در مورد تمامی معروف ها و منکرها صادق است! حال می خواهم بدانم کار اول ارزشی دارد یا اینکه شخص دوم به خدا نزدیک تر است؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال شخص دوم هم فطرتی دارد که مطابق آن عمل نکرده و بالاخره وقتی با فطرت خود چه در این دنیا و چه در آن دنیا روبه‌رو شود، فشار آن اعمالی که مطابق شریعت نبوده است او را آزار می‌دهد. موفق باشید

22954
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار با دوستانمان در حال مطالعه و مباحثه ی کتب معرفت النفس هستیم. و در حال حاضر به کتاب آشتی با خدا رسیدیم. در جلسه ی هفتم این کتاب بعد از آنکه توانایی تجرد نفس انسان را بیان کردید و وسعت نفس حضرت رسول (ص) را توضیح دادید به داستانی پرداختید که شما آن را تجربه کردید. داستان آن نوجوانی که از درون خود صدایی را می شنید که چون نوجوان توانسته بود خود را کاملا آماده کند گاهی از آن صدا نیز اذیت می شد و شما آن را امتحان کردید. سوال بنده و دوستانم این هست که ممکن است روحی از یک جسم وارد جسم دیگر شود و با روح خود جسم در یک جسم ظهور پیدا کنند؟ این مورد به صورت خرافه در بین مردم عادی به وفور هست و کلی ادعاهایی از این قبیل که روحی خبیث در جسم یکی دیگر رفته یا روحی نیکو یا روحی که عبادات و مناجات را از طرف دیگر گرفته و... صدق و کذب این موارد را چگونه می دانید؟ چطور برای مردم عادی بیان کنیم؟ ممنون از راهنمایی تان!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان جلسه از آن کس که از طریق آن جوان سخنان خود را می‌گفت پرسیده شد: «با توجه به آن‌که حلول در بدن افراد محال است، نحوه‌ی حضور شما را چطور می‌توان توجیه کرد؟» ایشان فرمودند: حلولی صورت نگرفته است. و در همان حال که بنده در حال سخن‌گفتن هستم، ایشان خودشان هم فهمی و درکی که مربوط به خودشان است، از آن سخن‌ها دارند. در حالی‌که در حلول اساساً شخص قبلی به‌کلّی از صحنه بیرون است. موفق باشید

22953
متن پرسش
سلام: استاد گرامی سوالی در باره چیستی انسان، فرشتگان، شیاطین و نقش و جایگاه اونها در وجود انسان و در ارتباط با انسان خدمتتون ارسال شد جوابی دریافت نکردم. الهم صل علی محمد و آل محمد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی این‌طور جواب داده شد:

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جواب‌گویی به این سوالات باید وقت زیادی صرف بفرمایید. پیش‌نهاد بنده کار بر روی سیر مطالعاتی است که بر روی سایت هست. موفق باشید

22952
متن پرسش
سلام: بنظرم اومد شاید این مطلب براتون جالب باشه «مالخاز سونگیو لاشفیلی» یکی از کشیش‌های ایالت جورجیا در آمریکا که برای مشارکت در زیارت اربعین امام حسین (ع) به کربلا مشرف شده است، تاکید کرد: عدالت و صلح با جانفشانی مرد بزرگی به نام امام حسین (ع) پیروز شد. وی افزود: «ذبیح الفرات» که در انجیل ذکر شده، همان امام حسین (ع) است. متن انگلیسی کتاب ارمیا منبع https://www.bible.com/bible/12/JER.46.ASV 1The word of Jehovah which came to Jeremiah the prophet concerning the nations. 2Of Egypt: concerning the army of Pharaoh-neco king of Egypt, which was by the river Euphrates in Carchemish, which Nebuchadrezzar king of Babylon smote in the fourth year of Jehoiakim the son of Josiah, king of Judah. 3Prepare ye the buckler and shield, and draw near to battle. 4Harness the horses, and get up, ye horsemen, and stand forth with your helmets; furbish the spears, put on the coats of mail. 5Wherefore have I seen it? they are dismayed and are turned backward; and their mighty ones are beaten down, and are fled apace, and look not back: terror is on every side, saith Jehovah. 6Let not the swift flee away, nor the mighty man escape; in the north by the river Euphrates have they stumbled and fallen. 7Who is this that riseth up like the Nile, whose waters toss themselves like the rivers? 8Egypt riseth up like the Nile, and his waters toss themselves like the rivers: and he saith, I will rise up, I will cover the earth; I will destroy cities and the inhabitants thereof. 9Go up, ye horses; and rage, ye chariots; and let the mighty men go forth: Cush and Put, that handle the shield; and the Ludim, that handle and bend the bow. 10For that day is a day of the Lord Jehovah of hosts, a day of vengeance, that he may avenge him of his adversaries: and the sword shall devour and be satiate, and shall drink its fill of their blood; for the Lord, Jehovah of hosts, hath a sacrifice in the north country by the river Euphrates ترجمه فارسی ۱. کلام خداوند درباره امتها که به ارمیا نازل شد؛ ۲. درباره مصر و لشکر فرعون نکو که نزد نهر فرات در کرکمیش بودند ونبوکدرصر پادشاه بابل ایشان را در سال چهارم یهویاقیم بن یوشیا پادشاه یهودا شکست داد: ۳. «مجن و سپر را حاضر کنید و برای جنگ نزدیک آیید. ۴. ای سواران اسبان را بیارایید و سوار شوید و با خودهای خود بایستید. نیزه ها را صیقل دهید و زره ها را بپوشید. ۵. خداوند می گوید: چرا ایشان را می بینم که هراسان شده، به عقب برمی گردند و شجاعان ایشان خرد شده، بالکل منهزم می شوند و به عقب نمی نگرند، زیرا که خوف از هر طرف می باشد. ۶. تیزروان فرار نکنند و زورآوران رهایی نیابند. بطرف شمال به کنار نهر فرات می لغزند و می افتند. ۷. این کیست که مانند رود نیل سیلان کرده است و آبهای او مثل نهرهایش متلاطم می گردد؟ ۸. مصر مانند رود نیل سیلان کرده است و آبهایش مثل نهرها متلاطم گشته، می گوید: من سیلان کرده، زمین را خواهم پوشانید و شهر و ساکنانش را هلاک خواهم ساخت. ۹. ای اسبان، برآیید و ای ارابه ها تند بروید و شجاعان بیرون بروند. ای اهل حبش و فوت که سپرداران هستید و ای لودیان که کمان را می گیرید و آن را می کشید. ۱۰. زیرا که آن روز روز انتقام خداوند یهوه صبایوت می باشد که از دشمنان خود انتقام بگیرد. پس شمشیر هلاک کرده، سیر می شود و از خون ایشان مست می گردد. زیرا خداوند یهوه صبایوت در زمین شمال نزد نهر فرات ذبحی دارد منبع : https://www.bible.com/bible/136/JER.46.POV-FAS
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نکات قابل تأملی است به‌خصوص اشخاصی که اشارات آن متون را می‌شناسند مثل آن کشیش به این نتیجه رسیده‌اند که حضرت امام حسین «علیه‌السلام» همان ذبیح‌الفرات است که در متون‌شان آمده است. موفق باشید

22951
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: طلبه پایه۲ حوزه هستم. در رابطه ی با هیئاتی که روش جدیدی در سالهای جدید در پی گرفته اند که به آن مداحی شور می گویند نظرتان چیست؟ (البته معارف الهی جایگاه خود را دارد و آن را منکر نمی شوم) سوالم نسبت به ماهیت خود امر است چرا که در سوالی با این مضمون دیدم که گفته بودید جذبی که با احساسات بیاید با احساساتی می رود!! و یا گفته بودید باید وقار معنوی انسان حفظ بشود! و یا گفته بودید که بهتر است به گونه ای عزاداری بشود که عزای حضرتش بیشتر مد نظر باشد. (قریب به این مضمون) خیلی از شنیدن این حرفها از شما تعجب کردم که اینگونه عملی را اینگونه توصیف می کنید مگر هیات تنها باید برای عزاداری باشد. (چرا آن را به احساسات تقلیل می دهید؟! بارها از شما در رابطه ی با نهلیسم دوران و پوچ شدن و سرد شدن مسایل دینی و لزوم عبور از آن شنیدم و حال خودتان اینگونه می گویید. جالب اینکه در جواب سوالی دیگر با همین موضوع فرمودید که تجربه ای ندارید و اضهار نظر خاصی نکردیده بودید.) شاید آتش عشقی است در دل محبان حضرتش که اینگونه به وجد آمده اند. چرا این قبیل امور را از آنگونه رفتار هایی ندانیم که مانند علامه حسن زاده که استاد رمضانی نقل کردند داستان زیارت رفتن علامه حسن زاده به صورت سینه خیز که نشان از عشقی جنون وار در آن لحظه حکایت می کند. چرا به امثال ایشان نمی گویید که اینها احساسات است و یا و قارتان را حفظ کنید آن هم با لباس طلبگی؟! (که این حرکت البته جای اشکال است فقط محض مثال گفته ام) البته مشخص است که این انسانها و جوانها هم گرفتار دنیای غرب هستند و هر کدام نفسانیتی دارند و ممکن است در خلال عملشان منحرف بشوند اما چه بسیار اینگونه جوانان را دیده ام در قم که همینگونه به صف مدافعان حرم پیوسته و شهید شده اند که به نسبت جمعیتشان درصد قابل توجهی است. اینکه به امثال علما توجهی نمی کنند قسمتی از آن برمی گردد به تکرار مکررات و خسته بودن از مطالبی که معنی را در آن نمی یابند. والا از انسان احساسی که آمده است تخلیه انرژی کند و بالا پایین بپرد که اینگونه فداکاری ها سربزند و تلاش بی وقفه و حتی افراطی (که البته خالی از اشکال نیست) که نسبت به هیات دارند و از زندگی دنیاییشان هم جا می مانند به دلی شرکت افراطی و طولانی مدت در هیات. اینها به نظر حرکتی قدسی است که در این دوران شروع شده است هرچند کم فروغ که البته اشکالات جزیی هم دارند که با نزدیک شدن یک عالم برای آن انسان ها آن هم قابل رفع است و به نظر با توجه به دینداری امروز ما که مباحث دینی بعضا در حوزه ها به پاره ای از دانستنیها و عمل گرایی در سطح واجب و حرام که جهنم نرویم تبدیل شده اینگونه حرکات که این چنین این مناسبات را بهم می ریزد قابل توجه و تامل و حمایت نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم است که اولیاء الهی «علیهم‌السلام» به‌خصوص حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» کاری کردند که احساسات انسان‌های مؤمن بتواند در تعالی خود حاضر شوند. و اگر عزاداری‌های ما در آن بستر و با ظهور احساساتِ متعالی باشد، کار ارزشمندی است به همان معنایی که خود حضرت فرمودند من کشته‌شده‌ی اشک‌ها هستم. بحث بر سر آن نوع عزاداری است که ممکن است در فضای دیگری انجام شود. باید مواظب بود فضای عزاداری‌ها از مسیر احساسات متعالی در مسیر دیگری قرار نگیرد. موفق باشید

22949
متن پرسش
سلام استاد: آیا درخواست راهنمایی و کمک از قرآن برای اینکه خدا ما رو در مشکلی راهنمایی کنه درست است؟ مثلا مشکلی داریم و با توجه به آیات قرآن که میگه برخی بلاها برای خالص کردن شماست و همچنین با ملاحظه همه راه حل‌ ها و پاسخ نگرفتن از اونها؛ میمونیم که این مشکل مال این صفت و گناهه یا نه و یا مال چیز دیگه ای هست؟ آیا رجوع به قرآن و درخواست کمک از خدا از طریق قرآن به صورت تایید و یا نفی کار غلطی است؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم کار غلطی باشد. به قرآن رجوع می‌کنیم به امید این‌که آیات با ما سخن بگویند. موفق باشید

22948
متن پرسش
سلام استاد گرامی: از سال 85 تا کنون از مباحث شما استفاده کردم، البته بارها بینش فاصله افتاده، به لطف خدا اواخر بحث جنود عقل و جهل هستم. ولی حقیقت امر اینه که اصلا دیگه تمایل به ادامه مباحث به جز مباحث تفسیر قرآن و نهج البلاغه ندارم. فقط و فقط دوست دارم در این زمینه ها ادامه بدم به نظر شما این خیلی بده؟ احساس می کنم برای ادامه زندگیم همین مباحث اخلاقی جنود عقل و جهل کافیه و مابقی عمرم رو فقط با قرآن و نهج البلاغه سپری کنم و در نهایت ذکر بگم و مباحث جنود عقل را در زندگیم پیاده کنم. الان از این طرز تفکر کمی نگرانم. لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این رویکرد، تو را مبارک باد. این بهترین هدیه‌ی خداست که به انسان عطا می‌کند. موفق باشید

 

22947
متن پرسش
سلام استاد: در مورد این بیت حافظ سوالی برایم پیش آمده: جمالت آفتاب هر نظر باد / ز خوبی روی خوبت خوبتر باد. سوالم اینست: جمال محبوب (حضرت پروردگار) مگر بهتر از این می شود که حافظ دعا می کند و می گوید «خوبتر باد»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً جناب حافظ اذعان می‌کنند که هر اندازه خوبی و خوبان را در عالَم در نظر بگیریم، رخ محبوب از آن هم خوب‌تر است. باید به این فکر کرد که حضرت محبوب هر اندازه ما را شایسته ببیند در جلوه‌ای متعالی‌تر از ظهور قبل به میان می‌آید. موفق باشید

22946
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: در سوال 22933 سوالی پرسیدم که منظور از روایت زیر چیست؟ در وسائل جلد 14، باب اول، ابواب المتعه، حدیث 24 از محمد ابن مسلم صحابی گرانقدر امام باقر علیه اسلام و امام صادق علیهما السلانم نقل شده که قالَ مُحَمّد اِبنِ مُسلِم عَن اَبا جَعفَر مُحمَّد اِبنِ عَلی الباقر عَلَیه السَّلام قالَ:اِنَّ اللهَ رَاَفَ بِکُم وَ جَعَلَ المُتعَه عَوَضاً لَکُم مِنََ الاَشرَبَه یعنی :امام باقر علیه السلام فرمودند:خداوند با شما مهربانی نموده است و ازدواج موقت را جایگزینی در مقابل مشروبات الکلی قرار داده است. ولی جوابی بدستم نرسید. لطفا پاسخ فرمائید. با تشکر و التماس دعا.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی برای ایمیل‌تان ارسال شد ولی گویا اشکالی در قسمت ارسال به ایمیل افراد در سایت پیش آمده است لذا با توجه به این‌ امر به عرض می‌رسانم که این‌طور جواب داده شد:

22933- باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت لذت متعه، میلِ لذت‌بردن از شراب را برطرف کند. واللّه اعلم. موفق باشید 

22945
متن پرسش
سلام در ادامه پرسش شماره 22931 منظورم این است که این بحث تجسم اعمال که باعث شده نیت من از اعمال مثلا وضو گرفتن روبرو شدن با صورت قیامتی آن عمل باشد آیا این نیت کم نیست؟ یعنی این نیت با نیت فردی که فقط رضای حق در نظرش است تفاوت نمی کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بر مبنای همان تجسم اعمال آن عرض شد که صورت‌ها در آن عالم مظهر شفاف و زلال ظهور انوار الهی هستند. لذا شما وقتی بر اساس اعتقاد به تجسم اعمال و تجسم صورت وضو، وضو می‌گیرید عملاً کاری می‌کنید تا خداوند در متن آن صورت به سراغ شما آید. موفق باشید

22943
متن پرسش
سلام استاد: بحث های «ده نکته» و «جوان و انتخاب بزرگ» را یک سالی است که با بچه های مقطع راهنمایی بحث می کنیم و تقریبا دیگر تمام شده است برای ادامه چه بحثی را مطرح کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست عزیزان را به کتاب «چه نیازی به نبی» ارجاع دهید و سپس کتاب «فرزندم، این‌چنین باید بود» را با آن‌ها در میان بگذارید تا إن‌شاءاللّه آماده‌ی درک بحث «برهان صدیقین» شوند. موفق باشید

نمایش چاپی