بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16732

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استادبزرگوار: استاد جنابعالی در کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت سلام الله علیهم فرمودید که عشق به اهل بیت سلام الله علیهم قادر است که رذایل را در قلب انسان بزداید و از آنجایی که جنابعالی فرمودید که موطن عشق خیال است لذا بفرمایید ما دقیقا بایدچه نوع و چه جور تصویری از امام زمان روحی له الفدا در خیال خود داشته باشیم تا ان شاءالله تعالی قلبی پاک داشته باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح کتاب مذکور در رابطه با موضوع فوق عرض شد سیره‌ی اولیاء معصوم«علیهم‌السلام» باید مدّ نظر باشد و در مورد حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» که عصاره‌ی همه‌ی اولیاء معصوم می‌باشند می‌توان با نظر به سیره‌ی هریک از ائمه به حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» نظر داشت. موفق باشید

14053
متن پرسش
اینکه میگن اقای صمدی کافره و چرت و پرت میگه واقعیته؟ میگن وحدت وجودیه و شمر و یزیدم قبول داره. مگه میشه آیت الله به اون بزرگی...؟ شما نظرتون چیه آقای طاهرزاده؟ رو سایت بگزارید نگاه کنم. ایمیل ندارم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بلایی است که توسط متحجرین به جان جهان اسلام افتاده است. در اهل سنت، وهّابیت هستند که هر فکری جز برداشت خود را تکفیر می‌کنند و در شیعه، تفکیکی‌ها. مشکل آن است که این افراد اساساً قدرت فهم موضوعات عرفانی را ندارند. موفق باشید

13651
متن پرسش
با سلام: لطفا در مورد اینکه می گویند قلب امام عرش پروردگار است توضیح بفرمایید. یا در کتاب مقام لیلة القدری حضرت زهرا (س) یک حدیثی را توضیح دادید که سقف خانه حضرت زهرا، عرش خداوند بوده. درست است که استنباط کنیم مجرای تحقق اراده الهی، ائمه هستند؟ یعنی همین که می گوییم عده ای با امام به بهشت می رسند و عده ای به جهنم می رسند می تواند یک وجهی از این قضیه باشد؟ اگر امکان دارد با تفصیل بیشتر موضوع را توضیح بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرش محل تجلیات اوامر الهی است و از آن‌جایی که قلب امام – به عنوان قلب مؤمنِ به فعلیت‌رسیده - محل حقیقی اوامر الهی است، گفته می‌شود قلب امام عرش رحمان است و در این رابطه حدیث دوم نیز معنا می‌دهد. موفق باشید

13294
متن پرسش
در کشف حدسی نیز اتحاد پیدا می کند با معنا از طریق عقل بنابراین مثل سایر کشف ها بعد از کشف، رتبه وجودی ما تغییر می کند بر خلاف حرکت های فکری معمولی. درست است استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است، زیرا در کشف حدسی نیز قلب سالم متوجه حقایق می‌شود، منتها به صورت اجمالی انوار حقایق را درک می‌کند. موفق باشید

12572
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی استاد کسی که تا حالا در غفلت بوده و رابطه همیشگی و خوبی با امام زمان و حضرت زهرا و امیر المؤمنین علیهم السلام نداشته و از آن طرف می گویند شب قدر شب رابطه با این بزرگواران است تا بتوان بهره کافی برد اگر کسی حضرت زهرا سلام الله علیها را درک نکرده باشد نمی تواند شب قدر را درک کند (حداقل تا حدی ) و الان هم زمان زیادی نداریم چه باید کرد در این فرصت کم تا بتوان واقعاً شب قدر را درک کنیم. چون در سالهای گذشته صرفاً از گریه و ناله و دعای شب قدر آن نتیجه ای که باید بگیریم نگرفته ایم و حالا می فهمیم که باید با درک حضرات شب قدر را درک کرد. استاد خواهشاً کمک فرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» در همه‌ی حرکات و سکناتشان نمونه‌ی کامل بندگی و عبودیت‌اند، اگر کسی با نظر به آن حضرت و ارادت به سیره‌ی آن بزرگوار وارد شب قدر شود، آمادگی لازم را برای درک شب قدر پیدا کرده است و یک‌نوع سنخیت با حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» که در عین عبودیت، صاحبِ شب قدرند در او ایجاد شده است. بنابراین با امیدواری کامل و روحیه‌ی ارادت به زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» که آن روحیه، لطافت خاص خود را به همراه دارد وارد شب قدر شوید و مطمئن باشید با نور ملائکه‌ی الهی و روح که فوق ملائکه است، مبادی شخصیت شما متعالی می‌گردد. موفق باشید   

8438

برکات تمرکزبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیز..ببخشید استاد آیا استفاده از تمرکز برای رفع مشگلات جسمی اشگالی دارد..البته بد برداشت نکنید که مثلا استفاده از کلاسهای افرادی که از این ادعاها دارند و آخرش به ناکجا آباد میرسد..منظورم با تفکر و تدبر شخصی بر ورای ماده است..
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خیلی هم خوب است، چون موجب حضور نفس در بدن می‌شود و نفس، بهتر بدن را تدبیر می‌کند. موفق باشید
23072
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: بنده طلبه ای پایه چهار هستم که در یکی از شهرستان های استان خراسان مشغول به تحصیل هستم. موضوعی که خیلی بنده رو آزار میده و نگران کرده این هست که چکار بکنم که من هم مثل مردم کوفه که این همه مشتاق به امام شون بودند اما سریع تغییر مسیر دادند و بر علیه امام و فرستاده ی امام شدند, من هم روبروی امام زمان و نائب شون نایستم. بعضی از کوفیان مثل عمروبن حجاج حتی از ترس عبیدالله و اینها نبود, اما با همه ی اشتیاقی که داشتند برگشتند. خواهشم از استاد بزرگوار این هست که لطفا راهها و کتابی رو که کامل باشه از لحاظ تحلیل و بصیرت دهی و... به بنده معرفی بکنید. تا بتونم سربازی امام زمان (عج) و رهبری را انجام بدهم. واقعا ممنونم ازتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احساسات بدون بصیرت، کار دستِ کوفیان داد. بصیرت حقیقی در این تاریخ، شناختِ جایگاه انقلاب اسلامی است. فکر می‌کنم دنبال‌کردن جلسات چهارشنبه تحت عنوان «انقلاب اسلامی و وظیفه‌ای که پیش روی ما است» و اخیراً دو جلسه‌ی آن بحث شده، در این مورد بتواند کمک کند. موفق باشید

21869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: در تاریخ ۲۲ فروردین ماه ۱۳۹۷ آیت الله وحید خراسانی در درس خارج فقه گفته‌اند: «........این مملکت باید در عزای حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام یک پارچه سیاه پوش بشود اگر زمامداران مملکت غیرت دینی داشته باشند باید این ایام تعطیل رسمی بشود. این عمل است که باید انجام بشود اگر زعمای مملکت انجام دادند و الا ما به حول و قوه ی خدا این مطلب را عملی می کنیم تا نتیجه ی مطلب ظاهر بشود هفت سال در ظلم مطامیر آن هم مملکتی که یک طرف پسر او و یک طرف دختر او ، روز شهادت او مردم مشغول به کسب و کار باشند؟! ای غیرتمندان شیعه فردا همت کنید بازارها را ببندید به این حکومت اعلام کنید که اگر شهادت این امام تعطیل رسمی نشود ما مالیات به این حکومت گمراه نمی پردازیم.» ۱) استاد این جملات آیت الله وحید را چگونه تحلیل می کنید؟ منظور از حکومت گمراه کیست؟ ۲) اصولاً این دسته مواضع آقای وحید که قبلا هم به نوعی دیگر ابراز شده را چگونه باید تفسیر کرد ؟ ۳) جایگاه آقای وحید در این نظام و انقلاب کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که بعضی از بزرگان حوزه و دانشگاه متذکر شده‌اند آقایان غفلت دارند که در زمان طاغوت چگونه حتی اجازه‌ی کوچک‌ترین حرکات مذهبی را با سختی برخورد می‌کردند و حالا در بستر انقلاب اسلامی که حاصل زحمات امام و رهبری و شهدای ولایی است این‌چنین آزادانه دعوت به نحوه‌ای از تقابل با نظام می‌کنند نظامی که همه‌ی همتش احیای همان دینی است که ائمه‌ی ما برای آن شهید شده‌اند. تأسف ما از آن جهت است که چگونه فقه اصغر منهای فقه اکبر حالت همه‌جانبه به خود می‌گیرد و خود را عین دیانت می‌داند. در حالی‌که وقتی فقه اصغر کاربرد لازم را دارد که مبتنی بر بصیرتی باشد که الهیات تاریخی یعنی زمان‌شناسی در میان باشد. موفق باشید

21602
متن پرسش
سلام و عرض خدا قوت و سلامتی و عافیت خدمت شما: استاد عرضی داشتم صاف و مستقیم و به دور از غریبگی، استاد چه بلایی به سرمان آمده است که باید امروز احادیثی را که روزی اصحاب و اعوان أئمه از آنان به راستی و صداقت و روان و صاف می گرفتند ما امروز اینچنین گرفتاریم که صدها کتاب می خوانیم در شرح برخی از این احادیث یا گاهی باید از صد استاد بپرسیم؟ استاد امیدوارم منظورم را درست گفته باشم که مراد من چیز دیگری است و الا بنده خود به سیر درسی و بحثی هم مشغول و هم مطلعم ولی حال امروز ما چه حالی است که هر روز بیش تر می دانیم و کمتر مرتبط با حقایق یا حقیقتی هستیم که باید بدست بیاوریم یعنی گاهی این درس ها مبعد ما شدند حتی عرفان و فلسفه ای که دعوی کشف حقیقت و شهود حقیقت را دارد استاد راه را گم کردیم آری ولی وقتی هم که راه را پیدا کردیم توی راه غرق شدیم و کاری به مقصد نداریم، استاد حال کنونی ما چیست که نمی توانیم به راحتی چون انس بن مالک خود را بدون شروح به خدمت امام صادق علیه السلام عرضه می کنید یا می بینیم اباذر به راحتی روایت را می گیرد و زندگی می کند چه شده است استاد چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه‌ی تاریخی شدیم که در آن قرار داریم و مسائل ما در نسبت با آن تاریخ و تنگناها و گشودگی‌های آن روشن شد؛ می‌یابیم که چه اندازه راحت می‌توانیم با سخنان دینی ارتباط برقرار کنیم. امروزه همه‌ی کتاب‌ها و شرح‌ها از متون دینی برای آن است که آن‌ها در شرایط تاریخیِ خودمان بیاوریم. این‌همه روایات مربوط به زمان‌شناسی در این رابطه است. موفق باشید

20321

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و فررانه: جناب استاد معمولا ذکر حوقله به صورت لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم آمده است 1. علت این که در سوره کهف در داستان دو باغ شخص مومن می گوید ما شاءالله لا قوه الا بالله و حول را نمی گوید چیست؟ 2. حضرت صادق فرمودند در شگفتم از کسی که دنیا و زینت آن را می خواهد چگونه به ذکر ماشاءالله لا قوه الا بالله پناه نمی برد. حال آیا اگر کسی دنیا و زینت آن را برای رفع نیاز و حفظ آبرو و انفاق در راه خدا و کار خیر بخواهد و این ذکر را تکرار کند مانع سلوک است و با روایاتی که ما را از دنیا و زینت آن پرهیز می دهد منافات دارد؟ 3. برای محقق شدن سخن امام صادق علیه السلام به چه مدت و هر روز چند بار خوب است این ذکر تکرار شود؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در آن‌جا بحث در آن حدّ است که آن مرد متذکر صاحب باغ شود که تو نیستی که دنیا را هرطور خواستی بگردانی 2- نه! زیرا این خودش بنا بر روایات معصوم، قیامت به حساب می‌اید و نه دنیا 3- سعی کنید حتی‌المقدور بعد از هر نماز با حضور قلب 10 مرتبه آن ذکر را بگویید. موفق باشید

18606

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: اگر عمر خقیقی انسان به مقدار حرکت وجودی انسان است این حرکت تشریعی است یا تکوینی؟ آیا میزان حرکت انسان از قبل مشخص شده است یا اینکه این میزان را خود انسان انتخاب می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت وجودی انسان نحوه‌ای از حرکت تکوینی اوست. در حالی‌که حرکت تشریعی در راستای انتخاب‌های انسان صورت می‌گیرد. انسان‌ها خودشان به حرکات خود جهت می‌دهند. موفق باشید

16894
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده: همواره به موضوعات فلسفی و انسانی علاقه داشته ام، من فردی مذهبی بودم اما حدود سه سال است که دچار مشکل شدیدی شده ام به طوری که کل زندگی ام به مشکل برخورده دیگر نمی توانم به طور عادی زندگی کنم. در مورد این سوال تحقیق کردم چرا عقب ماندیم؟ اما متاسفانه به هیچ جواب منطقی و عاقلانه ای نرسیدم همین موضوع مرا وادار به ترک دین کرده است. از شما خواهش می کنم از این جواب های کلیشه ای به من ندهید که ما مسلمانان در گذشته پیشرفته ترین بودیم یا اینکه ما در علم از اروپا عقب نیستیم و این ها همه استکبار و جنگ نرم است. هر کتابی که باز می کنم دانشمندان اصلی آن غربی هستند ما چهره های مطرح چندانی در زمینه ی علم (در زمان حاضر) نداریم. علت چیست؟
متن پاسخ

بسمه تعالي. سلام عليكم: غرب در هنگام رنسانس خود متوجه شد براي ادامه‌ي حيات خويش نياز دارد از دين مسيحيت كه سخت گرفتار تحريف شده بود و آباي كليسا نيز خود را همه كاره‌ي دين مي‌دانستند، عبور كند و ما به جاي اينكه با دين اصيل و غير تحريف‌شده‌ي خود حيات خود را تعريف كنيم و زندگي خود را ادامه دهيم همان برخورد را با دين اسلام كرديم كه غرب با دين تحريف‌شده‌ي خود انجام داد و اين راز سقوط يك ملتي است كه به راه هدايت خود پشت كرده‌اند و چاره‌ي آن بازخواني غفلت سال‌هاي گذشته است. موفق باشيد

16140
متن پرسش
سلام: به نظر حضرتعالی گفتمان انقلاب در مواجهه با روشنفکران و جاهلین به دین باید چگونه باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با حوصله سعی کرد در دهه‌ی چهارم انقلاب، مواضع حقِ انقلاب را روشن نمود و از خطاهای گذشته و حالِ خود یعنی از افراط و تفریط‌ هایی که شده است، دفاع نکرد. دفاع اصلی ما از جایگاه تاریخی انقلاب است که تقابل توحید با شرک و استکبار است. موفق باشید

15747
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: بنده بعد از تأمل در کارنامه جریان روشنفکری دینی و تقابل آنها با انقلاب اسلامی و این که اینها چه طور هم باعث آشوب فکری و سیاسی در مملکت شده اند و هم دلسردن کردن خیلی از جوانان از انقلاب و نظام، به یک نتیجه رسیدم و آن این که از نظر اخلاقی در مسند علم و اندیشه قرار گرفتن چه جرأت و جسارت بزرگی می خواهد، آن هم نه فقط از این جهت که انسان نسبت به اندیشه هایی که در جامعه نشر می دهد مسئول است، بلکه هم از این جهت که این که چه حرفی را کجا و با چه جهتی و علیه چه کسی و کسانی بیان کند نیز ظاهرا در قضاوت اخلاقی در مورد صحت اندیشمندی او دخیل است. البته درستی این رأی هنگامی روشن تر می شود که آن نگاه تاریخی قرآن در بیان امثال دکتر فردید را مبنی بر نسبت بین وجود و اندیشه و تاریخ در نظر داشته باشیم، و بر آن مبنا که تاریخ را تجلی مشیت حق می داند، نقطه تعالی فکر و معیار تام عمل اخلاقی را در یافتن مشیت خاص الهی در هر زمانه و همراهی با آن مشیت و ساختن و سوختن با آن تعریف کنیم به جای این که در مقابل آن مشیت دعوی انا الحق کرده و به عیب جویی و گلایه از عوارض و آفات ناگزیر راه بپردازیم. البته آن چه برای بنده حقیقتا در این نگاه مایه بسی تأمل و عبرت است، اعجازآور بودن رسالت متفکرین در هر زمانه و سنگینی آن است. یعنی اگر فقط صحت رأی و گفته ما در یک فضای انتزاعی و تر و تمیز آکادمیک، ملاک نهایی صحت آن رأی و گفته نیست (چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ اخلاقی)، بلکه تأیید و همراهی آن رأی و گفته با مشیت خاص الهی در هر زمانه نیز ملاک صحت آنها است، آنگاه گناه روشنفکران دینی چه قدر بزرگ است!! واقعا وقتی آشوبی که اینها در فضای فکر و اندیشه ایجاد کرده اند را در نظر می گیریم و محجوب و مغفول قرار دادن انقلاب اسلامی در اذهان خیل کثیری از جوانان، با خود می گویم اینها چه طور در عین این که مدعی عرفان و اخلاق هستند، در حال ارتکاب به سیئاتی بزرگ هستند و خود در نمی یابند! آخر استاد آیا گناهی بزرگ تر از تقابل با مشیت خاص الهی در زمانه می توان تصور کرد؟ حالا با این تأملات، کار من نوعی چه قدر سخت و دشوار است! گویی برای حسن عاقبت در ساحت اندیشمندی و اندیشه ورزی دیگر صرفا طی موفق چند مقطع تحصیلی و خواندن چند صد کتاب و گرفتن نمرات خوب و حتی رسیدن به سرچشمه های عرفان و حکمت نظری نیز کافی نیست! بلکه باید عزمی داشت در حد مجاهدین و بصیرتی در حد اولیاء و صبری در حد ایّوب! و... حالا شاید عمق افسوس آوینی را می فهمیم بعد از رحلت امام که می گفت: «باز ماییم و عقلمان»! یا شمه ای از حقیقت آن فریاد علوی که اهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ، وَ طُولِ الطَّرِيقِ، وَ بُعْدِ السَّفَرِ، وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ... عذرخواهم از تصدیع! جای دیگری برای درد دل نیافتم. التماس دعا!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین طور است که در این تاریخ، اراده‌ای خاص از طرف حضرت حق برای شروعِ تاریخی غیر از تاریخ ادامه‌ی مدرنیته، از طرف انقلاب اسلامی شروع شده و همچنان ادامه می‌یابد، حتی اگر مثل صاحبانِ سقیفه از جهاتی در حجاب رود ولی همچنان از طریق انسان‌های متعهد ادامه می‌یابد. عرایضی در این رابطه طی 3 جلسه خدمت جبهه‌ی فرهنگی خاتم در مشهد مقدس شده است تحت عنوان «راز ماندگاری انقلاب اسلامی و خطر نفوذ و استحاله». که صوت و متن آن را می‌توانید در قسمت «یادداشت ویژه» دنبال فرمایید. موفق باشید

7593
متن پرسش
سلام استاد عزیز تفاوت قیامتی که درسوره تکویر امده باقیامتی که پس ازمرگ اغاز میشودوشما بیشتر به ان پرداخته اید رابیشتر توضیح دهید ایا هدف قران ازبیان معاد وقیامت همان قیامت جامع نیست
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ما یک قیامت صغری داریم که همان برزخ است و یک قیامت کبری داریم که ابدیت ما است. موفق باشید
26596

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد: دوستان به این استفتاء هنگام رای ارجاع می دهند. استفتاء از دفتر مقام معظم رهبری: آیا با وجود کاندیدای اصلح، برای ما جایز است که به خاطر جهاتی، به کاندیدای صالح رای بدهیم؟ مقام معظم رهبری: مجرد آنچه گفته شده است، مجوّز رأی به غیر اصلح نیست. مقبول جامعه بودن يا نبودن از همان رأي مردم مشخص مي شود كه آيا مقبول هست يا خير. شهرت افراد دليل اصلح بودن ايشان نمي شود، ممكن است كسي مشهور باشد ولي اصلح نباشد، يا يك كسي مشهور نباشد ولي اصلح باشد. سعي كنيد به اصلح رأي بدهيد ولو آنكه آن فرد، شهرتي بين مردم نداشته باشد. شماره استفتاء: ۸۳۷۵۶۸). حالا سوال اینه اگه واقعاً با اینکه میدونیم فرد رای نداره و ما باز با این وجود رای بدیم و جریان دیگه وارد مجلس بشه آیا درسته؟ یا باید اهم و مهم و... انجام داد. برخی از رفقا میگن ما به اصلح رای میدیم حالا اگه غیر صالح هم رای بیاره مهم نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دو بحث در میان است یکی در موضوع آن سؤال که جواب همان است که داده شده. ولی بحثِ دیگر در مورد قسمت دوم سؤال است که به یک معنا بلاتشبیه، بحثِ بد و بدتر است که حکم آن معلوم است. موفق باشید

26422
متن پرسش
سلام علیکم استاد: شرمنده وقت شما را می گیرم. سه سوال داشتم در مورد موضوعات متفاوت ۱. استاد شرح فارسی منازل السائرین را کجا میتونم پیدا کنم هرچه گشتم نبود. ۲. اگر اشتباه نکنم محبت و عشق و علاقه نسبت به هرچیز وحدت میاورد یعنی نوعی وحدت بین ما و آن چیز ایجاد می شود چرا که ما فقط عاشق نفس خود هستیم پس اگر چیز دیگری را دوست داشته باشیم یعنی با آن وحدت ایجاد کردیم حال سوال من این است که اگر انسان والایی مثلاً اولیا خدا را دوست داشته باشیم باعث ایجاد وحدت بین ما و او می شود و با حرکت جوهری در روح او مراتب روحانی ما بالا می رود؟ ۲. فکر کردن به یک شخص چطور؟ آیا فکر کردن به یک انسان هم موجب وحدت و تاثیر پذیری و شبیه شدن و حرکت جوهری ملاصدرا می شود؟ ۳. آیت الله بهجت هر از چندگاهی با امام خمینی مکاتبه داشتند و حول موضوعات سیاسی نامه می نوشتند و انتقاد های خود را می گفتند. در یکی از این نامه ها آیت الله بهجت به امام خمینی انتقاد کردند از شیوه اداره مملکت که چرا شبیه به شیوه امام علی (ع) نیست و ولی فقیه تنها تصمیم گیر جامعه نیست و امام خمینی هم در جواب گفتند اگر دقیقا آن شیوه را اجرا کنیم ولایت فقیه در کوتاه زمانی از بین می‌رود و مردم هم باید مشارکت داشته باشند و بتوانند در بعضی مسائل تصمیم گیری کنند و حضور داشته باشند ولو اینکه در بعضی موارد اشتباه تصمیم گیری کنند (مانند بنی صدر و..) حال سوال من اینست که چرا بین این دو بزرگوار در موضوعی اختلاف بوجود آمد؟ مگر غیر از این است که ان دو بزرگوار مراتب کمال را طی کردند و کامل شدند و وجودشان حقانی شده و نفسانیتشان از بین رفته و نمونه خلیفه الله در زمین بودند و حرفشان حرف خدا و نظرشان نظر خداست حال چطور ممکن است که بین نظرشان که حق است تفاوت بوجود آید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده هم در جریان وضع بازار نیستم که بدانم کجا می‌توان آن کتاب را پیدا کرد. ۲. آری! ولی باید مواظب باشیم توهّم غلبه نکند. ۳. حوزه‌ی سلوکی آیت اللّه بهجت فردی بود و حوزه‌ی سلوکیِ حضرت امام جمعی و جهانی است و لذا نکاتی را امام در نظر دارند که ممکن است از جهت جهانی آیت اللّه بهجت مدّ نظر نداشته باشند. موفق باشید

24914
متن پرسش
سلام استاد: من طلبه ی پایه .. حوزه هستم در مدرسه طبق تشویق یکی از آشنایان وارد حوزه شدم (البته بدون شناختی از حوزه و همینطور بدون علاقه) البته شاید علاقه ای که باعث شد وارد حوزه شوم البته که (استعداد و ذهن خوبی دارم) (علاقه ام حضور در قوه قضائیه یا سازمان های نیروهای مسلح) تعبیر بشود به جو گیری خب به هر حال وارد حوزه شدم. بعد از چند سال است که حس می کنم پشیمانم و اشتباه کردم و اگر وارد دانشگاه می شدم برایم مفید تر بود. می خواستم ببینم به نظر شما و طبق دیدگاه و تجربه شما من بعلت دلسرد شدن از حوزه و کتب حوزه یا وضعیت آموزشی حوزه چه کار کنم آیا ادامه بدهم و بعد از سطح دو وارد دانشگاه بشوم که این هم به لطف دلسرد شدن کمی برام سخته. شما بفرمایید چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزه علمیه یک اقیانوس است. سعی کنید راهِ خود را و جای خود را در این اقیانوس پیدا کنید تا عمرتان به ثمر برسد. موفق باشید

24292
متن پرسش
استاد نظرتان راجع به این متن چگونه است.باتشکر دین عمومی و اتوریتۀ عامه جز چند پیام کوتاه و کلی و چند برنامۀ عبادی ساده، دیگر اجزا و باورهای منسوب به دین، مخلوطی از تاریخ دین و تأملات بشری و فرهنگ زمانه و اجتهاد عالمان و ظنون است. دین در بهترین حالت، پدیده‌ای الهی – بشری یا به گمان من، بشری – الهی است. دین آسمانی، به این معنا که از صدر تا ذیل آن نسبتی روشن با آسمان و خدا داشته باشد، وجود خارجی ندارد. از همین رو است که عالمان عمیق و متقی، تسامح و تواضع بیشتری دارند و کمتر دیگران را به نادانی یا دشمنی متهم می‌کنند؛ چون می‌دانند که حقیقت چندان آشکار نیست که بتوان در هیچ مسئله‌ای به جزم و یقین رسید و مخالف را به نادانی و کوری یا سرسپردگی به بیگانگان متهم کرد. «اما» گرایش مردم عادی و عامی همواره به سوی کسانی است که با جزم و قطع بیشتری سخن می‌گویند و تصویری روشن‌تر ارائه می‌دهند و بر آن پافشاری می‌کنند. این میل و گرایش، دلایل جامعه‌شناختی و فرهنگی دارد و البته در منابع دینی نیز می‌توان گزاره‌هایی در تأیید آن یافت؛ اگرچه با روح دینداری و بدیهیات دینی و «شریعت سهله و سمحه» نمی‌سازد. از پیامبر اسلام(ص) چندین روایت نقل شده است که فرموده‌اند در دین «تعمق» نکنید: «إياكم و التعمّق فی الدّين فإن الله تعالی قد جعله سهلاً؛ از سخت‌گیری در دین بپرهیزید که خدا دین را بر شما آسان کرده است.» (کنز العمال، ج۳، ص۳۵). به عبارت دیگر، باریک‌بینی و نازک‌اندیشی و خیال‌پردازی و تعمیم در دین ممنوع است. اما در نظر دینداران عامی، عالمان سخت‌گیرتر، مقدس‌تر و پرهیزگارترند و عالمانی که تساهل و تسامح بیشتری دارند و کمتر احتیاط می‌کنند، سزاوار تقلید و تقدیس نیستند. از همین رو است که اقتدار اجتماعی و منابع مالی جامعۀ دینی، بیشتر به سوی عالمان سخت‌گیرتر می‌رود و آنان جایگاهی بلندتر می‌یابند و دست بالا را دارند. در مقابل، عالمان آسان‌گیر و اهل مدارا به حاشیه می‌روند و از قداست کمتری برخوردارند و گاه به بی‌مبالاتی و اباحی‌گری در دین متهم می‌شوند. قدرت و ثروت در نزد عامۀ مردم است و استقبال آنان از فهم و قرائتی خاص از دین، تعیین‌کننده است. اگر مرجع تقلیدی در قم مانند آیت الله صانعی، به‌رغم آسان‌گیری در فتوا، مقلدان کمتری دارد، از همین رو است. اگر نام عالمانی همچون سید محمدجواد غروی اصفهانی و آقا رحیم ارباب و استادش سید محمدباقر درچه‌ای اصفهانی و شیخ هادی نجم‌آبادی و سید مرتضی جزائری که اعتقادی به حجاب مشهور نداشت و هیچ‌یک از آثار قلمی او اجازۀ نشر نیافته‌اند، کمتر بر سر زبان‌هاست، از همین رو است. اگر دقت‌های ریاضی‌وار و عجیب و غریب و احتیاط‌های گیج‌کنندۀ شیخ مرتضی انصاری الگوی اجتهاد شیعی شد و اکنون کتاب‌های او درسنامه‌های حوزوی است، از همین رو است. بسیار بسیار مهم است که بدانیم آنچه روایتی را از دین بر روایت‌های دیگر غالب می‌کند، کم‌وکیف استقبال مردم عامی است، نه منطق درونی آن. هر روایت و فهمی از دین که زمینۀ اجتماعی بیشتری دارد، صدرنشین می‌شود و عالمانی که به هر دلیلی به آن روایت وفادارترند، اقبال بیشتری می‌بینند. در عهد قاجار، مردم روستایی که همۀ آنان مقلد مرجع تقلیدی در نجف بودند، شخصی را به نجف فرستادند تا آقا را زیارت کند و وجوهات سالانۀ آنان را به ایشان تحویل دهد. نمایندۀ روستا در یکی از روزهای ماه رمضان، هنگام اذان ظهر، آقا را در بیت او ملاقات می‌کند؛ اما در کمال تعجب می‌بیند که آقا سیگار‌ می‌کشد و به جای اقامۀ نمار در اول وقت، با شاگردان و مراجعان به گفت‌وگو نشسته است. مرد روستایی بدون هیچ‌ گفت‌وگویی به روستا برمی‌گردد و به هم‌ولایتی‌های خود می‌گوید: «وای بر ما، تا امروز از کسی تقلید می‌کردیم که نه نماز می‌خواند و نه روزه می‌گیرد. من دیگر از او تقلید نمی‌کنم. مردم نیز یک‌صدا مرجع پیشین خود را لعن کردند.» در نظر مردم آن روستا، خواندن نماز در اول وقت واجب بود و دود سیگار، مفطر روزه. رضا بابایی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حتماً در جریان هستید که این مباحث در بین روشنفکران که عموماً به دنبال فرار از زندگی دینی هستند، رونق و رواج دارد که به دلیل نشناختن جایگاه قدسی دین است و رجوع آن‌ها به امثال آقای غروی در گذشته و آقای شبستری در حال حاضر، در این رابطه است و ریشه‌ای در دل‌سپردن به فرهنگ غربی در آن دیده می‌شود. بنده عرایضی در نقد آراء آقایان سروش و شبستری در دو جزوه‌ی جداگانه داشته‌ام که بر روی سایت هست. البته به شکل‌های متفاوت اندیشه‌ی این آقایان که سعی دارند دین را از حالتِ قدسی به حالتِ عرفی تبدیل کنند، مورد نقد قرار گرفته است که جای بحث آن این‌جا نیست. ۲. معنای تعمق در روایت مذکور به معنای گیردادنِ بی‌جا است در حالی‌که قرآن توصیه به تدبّر می‌کند پس معلوم است نمی‌خواهد مردم در حدّ دینِ عوام بمانند. موفق باشید

22493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت به مظهر حضرت محیی. به لطف خدا بنده خویشتن مجرد خویش را ادراک کرده و می توانم با آن مانوس و آرام باشم. وقتی به خودم رجوع می کنم غیر زمانی و مکانی خود را می یابم اما خواستم عدم زمانمند، مکانمند بودن مجردات را از طریق استدلال بیاموزم. بسیار سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعی است که جناب ملاصدرا در «حرکت جوهری» به‌خوبی اثبات می‌کند. موفق باشید

21370

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: تفقه در دین از نظر عقلی ست یا قلبی یا هر دو؟ یعنی وقتی با خواندن تفسیر به باطن و فهم عقلی بیشتر و عمیق تر می‌رسیم تفقه است یا وقتی فهم عمیق را تبدیل به حضور قلبی می کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه عقلانی مقدمه‌ی بیداریِ چشم‌های قلب می‌شود. موفق باشید

19969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: اینکه شیئیت شئ به صورت است نه به ماده، رو میتونید تعریف و با مثال هم انسان و هم عالم ماده تطبیق بدید تا بتونم تصور صحیحی داشته باشم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این جمله «ماده» یعنی هیولایِ اولی که قوه‌ی محض است و واقعیتِ آن به صورتی است که مطرح است و ظهور دارد. موفق باشید

19397

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: سئوالی مهم 1. استاد شخصیت آقای روحانی را چه جوری می بینید، عده ای ایشان را به معاویه تشبیه می کنند به خاطر ادبیات به شدت مزورانه، استاد بنده گیج شدم واقعا! نمیدونم حرف بچه حزب الهی را باور کنم یا حرف آقای روحانی را! آقای روحانی امروز در نشست خبری فرمودند که ما برای تست موشک از کسی اجازه نمی گیریم در حالی که دوستان متدین ما می فرمایند این مسئله در دولت قبل تقلیل یافته! استاد این آقای روحانی کیست واقعا!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسه‌ی تفسیر روز شنبه شد که به نظرم می‌توانید در آن‌جا جواب خود را بگیرید. آدرس جلسه را در جواب سؤال شماره‌ی 19368 می‌توانید دنبال کنید.موفق باشید

19316
متن پرسش
سلام استاد: ۱. در بحث قیاس درجه وجودی و تجرد و تشکیک، در ماهیات نمیتونیم بگیم که این میز، از اون یکی میزتره، چون هر دو یک درجه وجودی از ماده هستند. ۲. و در مورد حیوونها هم نمیتونیم بگیم مثلا این آهو، آهو تره. ۳. در مورد انسان ها ولی چنین نیست، میتونیم بگیم انسان تره، این به دلیل اینه که انسان‌ها ظرفیت دارند که با اختیار و‌ اعمال خود شدید یا ضعیف بشن؟ ۴. و در مورد ملائکه چی؟ میشه گفت مثلا درجه وجودی جبرئیل از میکاییل بیشتره؟ ۵. و آیا فقط انسانه که میتونه در جه وجودی خودش رو بالا و پایین ببره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تشکیک در جایی مطرح است که نظر به مقولات وجودی مثل علم و حیات بشود. آن‌جا هم می‌گوییم فلانی انسان‌تر است، انسان را به معنای کمالات علمی مدّ نظر قرار می‌دهیم. موفق باشید

19128
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: راجع به موضوعی بشدت به مشورت حضرتعالی نیازمندم. دختری 20 ساله هستم که از دوران دبیرستان با شمه ای از اسلام ناب آشنا شدم و طبق آگاهی هایی که داشتم تکلیف خود دانستم که وارد دنیای هنر و علی الخصوص انیمیشن بشوم تا از این طریق با این ابزار رسانه حرف اسلام را برای مخاطبان، علی الخصوص کودکان که بسیار حیاتیست تربیتشان تبیین کنم. با ورود به دانشگاه با مطالب شما و استاد عباسی آشنا شدم که نگرشم به دانشگاه به کلی عوض شد. با توجه به مطالب شما مبنی بر اینکه علم دانشگاه های امروز بر پایه ی اعتباریاتیست که حکمت به فرد نمی آموزد و با توجه به اینکه ابزارهای غربی با فرهنگ خود ممزوجند، و همچنین منی که نمی خواهم عمرم را صرف اعتباریاتی کنم که هیچ دلبستگی و ایمانی به آنها ندارم و تمام افتخار و آرزویم کار کردن و زندگی کردن و جان دادن برای اسلام است، باید چه کنم؟ ضمن اینکه من دانشجوی تهران و خوابگاهی هستم. تشخیص تکلیف برایم دشوار است. آیا باید همه چیز را رها کنم و به شهرخود برگردم به امید اینکه از این طریق اسلام ناب را بیابم یا درس و دانشگاه را به سرانجام برسانم و تخصصی کسب کنم؟ (ضمن اینکه من هیچ گونه وابستگی و علقه ای به دانشگاه ندارم و با تمام سیستم و استادان بی حکمت آن مخالفم و فقط برای انجام تکلیف به دانشگاه آمده ام)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا نمی‌شود چون سرداری سلحشور در آن محیط خود را نسبت به امری که به عهده گرفته‌ای، فربه و توانا کنی؟!! و همچون آن شهید بزرگ شهید بابایی که خداوند هیچ‌وقت او را از افق تاریخ ما بیرون نبرد، به وقتش در پروازی همسنخِ خود در آسمانِ هنر به ظهور آیی!! موفق باشید

نمایش چاپی