بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18953
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. ممنون استاد بابت پاسخی که به سوال قبلم دادید اما دقیقا جواب سوالم رو نفهمیدم 1. که با اینکه مرتاض ها نمیتونن به درجات توحید برسند اما آخر به عالم عقل میتونن برسن یا خیر؟ 2. استاد یه سوال دیگه ازتون داشتم و اون اینکه در مورد زندگینامه شیخ عبدالکریم جیلی صاحب کتاب انسان کامل که اسمش تو لب اللباب علامه طهرانی اومده و تکریم و تجلیل شده و به عنوان فردی که دارای مقامات بالای توحیدی است معرفی شده، بررسی می کردم دیدم در مقاله ای که با عنوان زندگینامه اش تو سایت ویکی فقه گذاشته شده، بعضی از سخنانش رو نقل کرده که یکیشون یه خوده خلاف قران و روایات به نظر میرسه. خواستم اگه ممکنه توضیحی بدهید.: (جیلی‌ از گشت‌ و گذار خود در عالم‌ خیال‌، از جمله‌ از حضور در طبقات‌ بهشت و دوزخ و ملاقات‌ با بهشتیان‌ و دوزخیان‌، گزارش‌ مفصّلی‌ داده‌ که‌ از آن‌ میان‌، این‌ آرا درخور توجه‌ است: مشاهده اهل‌ ملل‌ و نحل‌ مختلف‌ در طبقه سوم‌ بهشت‌ (جنّة‌المواهب) [۵۰] و اینکه‌ در بین‌ دوزخیان‌، افرادی‌ مقرب‌تر از برخی‌ بهشتیان‌ حضور دارند که‌ خداوند آنان‌ را برای‌ این‌ در دار شقاوت وارد کرده‌ است‌ تا در آن‌جا بر آنان‌ تجلی‌ کند) پایان سخن ویکی فقه. استاد این قسمت دوم که میگه برخی دوزخیان از برخی بهشتیان مقام بالاتری دارند و...؛ استاد واقعا ممکنه همچین چیزی حقیقت داشته باشه یا این شهودات مربوط به قبل از کمال است و ممکنه صحت و سقمش مخلوط باشه؟ آیا ابن عربی و پیروانش به این مساله اشاره ای داشته اند؟ لطفا اگه ممکنه توضیح دهید. بسیار ممنونم. خسته نباشید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیر! بحثی در کتاب «جایگاه واسطه‌ی فیض» در این رابطه شده است 2- باید جایگاه سخن عرفایی امثال عبدالکریم جیلی را فهمید. او می‌خواهد بگوید بعضاً کسانی هستند که در معارف به درجات خوبی رسیده‌اند ولی در عمل به ملکات خوبی نایل نشده‌اند، لذا از این جهت تا مدتی در جهنم‌اند تا آن ملکات از آن‌ها زدوده شود و بعد در درجاتی از بهشت قرار می‌گیرند که بالاتر از بهشت افراد معمولی است. موفق باشید

14136

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز: اگه بخواهم بدانم جایگاهم در برزخ کجاست باید چکارکنم؟ استاد عزیز مرز خوش اخلاقی و بد اخلاقی چیست؟ اگه منبعی هست که کمک کنه یافتن دقیق این مرز ممنون می شوم معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جایگاه برزخی خودم را هم نمی‌دانم! 2- مرز بد اخلاقی و خوش‌اخلاقی را شریعت الهی تعیین می‌کند. وقتی دستورات دین را صادقانه عمل کنید به‌خودی خود متخلق به اخلاق حسنه خواهید شد. موفق باشید

11307
متن پرسش
سلام استاد اگر صلا ح میدونید لطفا نظرتون را در مورد متن زیر بفرمایی. بسمه تعالی: حقیقتی به نام مهدی را فقط در این کالبد جسمانی‌دیدن، جفایی‌ست بسیار عظیم و هزاران تأسف که نگاهِ عرفی ما تنها محدود شده به همین ساحت ایشان، و غافل ازاین که مهدی حقیقتی است که عالَم تمام در محضرشان است و هرچه جلو می‌رویم دایم ظهور ایشان به سمت ما شدیدتر می‌شود. آری! من به هرچه شدیدترشدن ظهور ایشان در این عالم، ایمان دارم. در این کنش واکنش‌های مداوم جهانی و در این ظلمات کثرت زده‌ی پوچ غربی، تنها حضور و ظهور مهدی ست که هربار در لباسی جلوه گری می‌کند و ما را به وحدت و انس و یکی‌شدن در وادی هستی حقیقی سوق می‌دهد. آری این ظهور و حضور مهدی‌ست که در لباس اربعین با بیش از بیست چند ملیون انسان هم دل، خود را نشان می‌دهد. وقتی صهیون‌ها آن کشتار عظیم در غزه را راه انداختند و مردم از مذاهب جهان چه مسلمان چه مسبحی چه فرق دیگر و حتی یهودیان را دیدم که با اعتراض به این ظلم با "چفیه"ای که زبان حق خواهی وظلم‌ستیزی فطری ایشان‌ست به خیابان ها ریختند و همین طور با شروع تمام قیام‌های ضد ظلم مثل یمن و بحرین و چه و چه ... باز مهدی را در لباس دیگری دیدم و وقتی رهبر انقلاب نامه‌ی دعوت به حق، به جوانان آمریکا و اروپا می‌نویسند در واقع فریاد یارخواهی مهدی را می‌شنوم. آری با این اوصاف چیزی نمی‌توان گفت الا این‌که مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» حقیقتی‌ست در مرتبه‌ی حضور و ظهور که آن به آن، برای ما شدیدتر می‌شود. "بامدادچهارشنبه93/11/8"
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید این نوع نگاه به تاریخ ما برگردد تا امام خود را در همه‌ی صحنه‌ها ببینیم. تعبیر «باز مهدی- عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه- در لباسی دیگر» تعبیر بسیار واقع‌بینانه‌ای است. موفق باشید
7848
متن پرسش
سلام در دیوانگی آیا من انسان مریض شده و روی تن تأثیر می گذارد ؟ اگر این طور نیست چه جوری بعضی بیماری ها رو من هست بعضی رو تن
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در دیوانه‌گان نسبت بین تن و نفس‌شان مختل شده‌است به طوری که از یک طرف قوه‌ی واهمه‌ی آن‌ها گرفتار تصورات غیر منطقی شده ـ ‌بدون این‌که فطرت آن‌ها خراب شده‌ باشد‌ـ و از طرف دیگر اعضایی که باید ما فی الضمیر آن‌ها را اظهار کند خراب شده است علاوه بر آن‌که فراموش نمی‌فرمایید اختلالات قوه‌ی واهمه در رابطه با بدن و نیازهای جسمی صورت می‌گیرد و شخص چون برای بدن خود و یا شخصیت تصوری‌اش جایگاهی قائل است که واقعیت ندارد، واهمه‌ی او از مسیر اصلی خارج می‌شود و گرنه نفس ناطقه در ذات خود به عنوان مخلوقی از مخلوقات خدا پدیده‌ی متعادلی است و در همین رابطه خداوند می‌فرماید «و نفس و ما سواها» قسم به نفس و آن تعادلی که دارد. موفق باشید
6752

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی می خواستم نظر شما را درباره ی عقیده ی زیر بدانم: "به نظر من مومنین به جای اینکه ثابت کنن عقاید بهتری دارند، باید ثابت کنند زندگی بهتری دارن. و بعد ثابت کنن تمام اون بهتر بودن‌ها، مدیون عقایدشون و ایمانی است که دارند. مشکل مومنین، سرسختی کافر‌ها نیست. مشکلشون اینه که میگن مثلا آقای ایکس بهترین نارنگی‌های دنیا را دارد پس باید فقط از او نارنگی بخرید. اما نارنگی‌هایی که خودشون خریدن، اغلب گندیده‌ست. اول باید بهترین نارنگی‌های دنیا را به ما تعارف کنند، بعد آدرس آقای ایکس را بدهند" وقتی که یه کافر میتواند بدون اینکه مومن یا مسلمان باشد تمام صفات یک مومن یا مسلمان از جمله اخلاق خوب یا بخشندگی و ... را داشته باشد یا حتی بهتر از او چرا باید ایمان بیاورد. به عبارتی یک کافر چه چیزی در مومنی باید ببیند که به ایمان آوردن ترغیب شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است به‌خصوص که انسان مؤمن در زندگی خود می‌تواند به حقایقی اشاره کند که به‌خوبی غیر مؤمنین – اگر مغرض نباشند- جذب می‌شوند. موفق باشید
6314
متن پرسش
سلام علیکم :الف)در مورد ملائکه نظری وجود دارد مبنی بر اینکه به عنوان مثال هرجا قبضی صورت میگیرد،ظهور ملک قابض(عزرائیل)است و مثلا هضم غذا توسط معده هم ظهور این ملک است،نه اینکه ملک قابض یک چیز جدا باشد و هضم غذا یک چیز،بلکه همین هضم غذا ظهور اسم قابض الهی و به دیگر تعبیر همان ملک قابض است،در مورد این نظر سوال این است که مثل دیگر موجودات وجود جداگانه ای ندارند؟(البته با در نظر گرفتن این مطلب که همه موجودات هستی ظهورات اسما الهی هستند)ب)غیر از چهار ملک مقرب که هرکدام ظهور یک اسم الهیند،بقیه ملائکه در واقع جلوات آن ملائک و به دیگر تعبیر زیر مجموعه ای از چهار اسم علیم-رزاق-ممیت-محیی الهی اند؟ج)منظور از تعبیر صور در صور اسرافیل چیست؟چه مطلبی در این کلمه نهفته است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملائکه همه مظاهر الهی‌اند و ملائکه‌ی دیگر همه جلوات نور چهار ملک مقرب‌اند و ملک قابض در فوق نظام طولی هر قبضی قرار دارند و نه آن‌که در عرض موجودات باشند. صور اسرافیل صورت احیاء اموات است که لازمه‌ی آن اماته از مرتبه‌ی قبل و احیاء در مرتبه‌ی بعد است. موفق باشید
31259

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: وقت بخیر. صوتی از آیت الله جوادی آملی پخش شده که در مورد استخراج مس و نقره هست و نقل روایتی در این مورد از امام صادق علیه السلام. که نقره وقتی به موقع استخراج نشود تبدیل به مس می شود. توضیح علمی از نظر علم شیمی در این مورد جایی دارید. لطفا آدرس بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. شاید بتوان با نگاه تأویلی به این موضوع نگاه کرد که اگر نقره جان خود را که شفافیت پذیرش انوار الهی را دارد به موقع به کار نگیریم بعداً به حالتی در می‌آید که آن نوع شفافیت را ندارد، مثل مس. موفق باشید

28297
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: در یک گفتگویی آقای ملکیان صحبت هایی در مورد شریعتی داشت که از یک جمله آن بسیار بسیار ناراحت شدم. کل صحبت ملکیان در اون قسمت از صحبتشان را می آورم: "مقصودم جمله هیاهو بر سر هیچ است" ....................................................... ویژگی بعدی دکتر شریعتی که آن هم به شخصیت و منش‌اش ارتباط داشت، و آن این که شریعتی، بیش از هر چیز سخنران بود. منظورم این است که با احساسات، هیجانات و عواطف مخاطبان بازی می‌کرد. ولی روشنفکران بعد از انقلاب، بیش‌تر معلم و مدرس‌اند. در سخنرانی‌ها‌ی‌شان هم درس می‌دهند. شما وقتی به سخنرانی دکتر علی شریعتی گوش می‌کنید، خیلی احساسات و عواطف و هیجانات دارید، غلیان پیدا می‌کنید. می‌گویید حق با اوست، آفرین و هورا… اما وقتی سخنرانی‌اش تمام شد، اگر کسی از شما بپرسد که عصاره‌ی سخنرانی دکتر شریعتی چه بود، آن گاه می‌بینید مثل ماهی که از چنگ‌تان می‌گریزد، چیزی در مشت ندارید. نمی‌توانید مثلا بگوید سخنرانی یک مقدمه داشت، سه تا ذی‌المقدمه داشت، یک مدعا و دو تا دلیل داشت. چون خطیب بود. از خطه‌ی خراسان بود و در آن خطه سخنرانان قهار داشتیم. مثل فخرالدین حجازی. “هیاهو بر سر هیچ”. خدا رحمت‌اش کند اما هر وقت به ایشان فکر می‌کنم یاد گفته ی شکسپیر می‌افتم که “هیاهو بر سر هیچ.” شریعتی خطیب بود و منظورم همان خطابه‌ی صناعات خمس ارسطویی است. یعنی با هیجانات، احساسات و عواطف سر و کار داشت. اما وقتی پای صحبت روشنفکران پس از انقلاب می‌نشیند، احساسات، عواطف و هیجان شما در کار نیست و دایم باید فکر کنید که استدلالش چه بود. دکتر سروش یک معلم خیلی خوبی است و نه یک خطیب خیلی خوب. او با هیجانات کاری ندارد و ادعای می‌کند، قوی یا ضعیف، استدلال می‌کند. گرچه حالا دکتر سروش گاهی شعری می‌گوید. اما مجتهد شبستری، خشک، “کدیور” از آن خشک تر. این که گفتم مذمت نیستند، معنایش این است که این‌ها معلم‌اند. یعنی با ذهن مخاطب کار دارند، استدلال می‌کنند، مدعا پیش می‌کشند، ادله‌ی مخالفان را نقد می‌کنند و دلیل خودشان را می‌خواهند تقویت کنند. شما آیا از دکتر شریعتی سخنرانی سراغ دارید که بگوید من در این سخنرانی دو مدعا دارم؟ مدعای اول را یک دلیل تایید می‌کند و مدعای دوم را سه دلیل. در تمام سخنرانی شریعتی یک مورد نمی‌توانید بیابید که این گونه باشد. روشنفکران دینی معلمان خوبی هستند. و بعد می بینیم که مردم و مخاطبان‌شان کم‌کم شروع می‌کنند به خمیازه کشیدن و به بی‌حوصلگی. معنی‌اش این است که اگر کسی بخواهد جذب این‌ها شود باید خیلی فرهیخته‌تر باشد. اما مخاطبان شریعتی، تمام خیره به سخنران و با دهان‌ها و چشم‌های باز توجه می‌کردند. یعنی یک روستایی هم می‌توانست بنشیند و بشنود. انگار داشت یک تعزیه را اجرا می‌کرد. https://3danet.ir/shariati-wan-an-exception/ .............................................. این حرف در حق مرد بزرگی که با آن غیرت دینی عظیم در برابر جمعیت بزرگ و صف بسته جوانان و تحصیل کرده هایی که در حال خروج از فضای اسلامی بودند ، مردانه ایستاد و روحی که رنگ و بوی زیادی از اسلام و درد دین داشتن داشت را بی واسطه به آنها القا کرد. ظلم و ستم بزرگی اشت. نمی دانم چرا حداقل با نگاه کارکرد به قضیه ما وقع نگاه نمی کنند که محصول کار شریعتی چه بود ، محصول کار شما چیست؟ با توجه به اینکه صحبت ها و نقدهای بسیار خوبی در مورد شریعتی داشتید هم مصاحبه رهبری ، و هم صحبت جامعی که خودتان داشتید خواستم در مورد این صحبت های آقای ملکیان نظرتون رو جویا بشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه ی مشکل امثال آقای ملکیانها همین است که فکر می‌کنند حقیقت تنها با استدلال به ظهور می آید در حالی که با تبیین و اشاره به حقیقت؛ مرتبط می‌شود و روش انبیاء همین است که با ذکر و تذکر فطرتها را بیدار می‌کنند زیرا به صرف استدلال موضوع بیشتر ذهنی می‌شود و تنها نوعی آگاهی به مطلب در انسان به وجود می آید و این غیر از آن است که با حقیقت مأنوس شویم. موفق باشید   

23932

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: در صفحه ۱۸۹ کتاب «فرزندم این چنین باید بود» جلد یک از بودا صحبت به میان آمده است، بنده در حاشیه برسی زندگی و آثار معصومین علیهم السلام در مورد شخصیت های معنوی هم تحقیقاتی دارم، می خواستم از شما کمک بگیرم که کتابی رو معرفی کنید که شخصیت و انديشه های واقعی بودا رو بیان کرده باشه چون معتقدم بودا تا حدی تحریف شده. چه کتابی رو معرفی می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً کتاب‌هایی جسته و گریخته در مورد بودا مطالعه کرده‌ام از جمله کتاب  «فروغ خاور» ؛ زندگی ، آئین و رهبانیت بودا، ترجمه‌ی آقای بدرالدین کتابی. ولی فکر می‌کنم امروزه کتاب‌های بهتری تهیده شده است که البته بنده از آن‌ها اطلاعی ندارم. موفق باشید

23889
متن پرسش
سلام: وقت شما بخیر. کانال لب المیزان رو خوندم. بتازگی با آثار استاد طاهرزاده آشنا شدم یک دوره کتابهای ایشون را تهیه کردم. وقتی کانال رو میخوندم تحت تاثیر قرارگرفتم. کتاب عالم بقیه اللهی رو خوندم که عالی بود. اما الان سوالم اینه که من یک بنده روسیاه و گنهکار هستم سنم ۴۵ و تازه فهمیدم تو عالم چی به چیه هر گناهی که بگید انجام دادم. ایا من هم میتونم قدم در این راه بگذارم یا اینکه باید آماده ورود به به آتش دوزخ باشم!؟ آیا امیدی هست؟ نفسم خیلی زیاد پررو و سرکشه در کنترل نفسم ناتوانم. فقط امید عنایت خداوند دارم. لطفا کمکم‌ کنید چطور شروع کنم. آیا راهی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌ها چیست؟!!!

عاشق شده ای، ای دل سودات مبارک باد / از جا و مکان رستی، آنجات مبارک باد

از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد

ای پیشرو مردی، امروز تو برخوردی / ای زاهد فردایی فردات مبارک باد

کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد / حلوا شده ای کلی حلوات مبارک باد

در خانقه سینه غوغاست فقیران را / ای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باد

این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد / دریاش همی‌ گوید دریات مبارک باد

ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد / ای طالب بالایی بالات مبارک باد

ای جان پسندیده جوییده و کوشیده / پرهات بروییده پرهات مبارک باد

خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی / کالای عجب بردی کالات مبارک باد

موفق باشید

23528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: جایگاه علوم غربی و غیرایمانی در حرکت و زندگی انسان چیست‌؟ چه باید بشود که مطالعه ی علوم حصولی برای این انسان قدسی تبدیل به یک نور و ایمان بشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نیت و قصدی است که انسان در رابطه با علوم تجربی باید دنبال کند تا با قلبِ ایمانی و عقلی تکنیکی، شهریاری‌ها به میان آیند. موفق باشید

23330
متن پرسش
سلام: در خصوص سوال 23128 باید بگویم که متأسفانه این راحت گیری حوزه منجر به مسائل بدی شده است. سیستم حوزه مبتنی بر خودکنترلی است و در نتیجه برخی افراد که ذاتاً قدرت خود کنترلی ندارند در این سیستم، عزم و اراده شان به شدت فاسد می شود. سیستم جدید حوزه که به قول ایشان «دانشگاه زده» است، اندکی فشار دارد بر ایشان وارد می کند تا بلکه با مجاهده نفس دچار این مشکل نشوند. قبول دارم که وضعیت جدید هم مشکلاتی دارد، صفای سیستم سنتی را ندارد، اما متأسفانه از سیستم سنتی حوزه -که مرجع پرور بود ولی شاید کارآیی پرورش نفرات بسیار انبوه را نداشت- هم چیزی که اکنون مانده، آنی نیست که عزم و اراده پرور باشد. برخی می خواهند کلاس اول صبح نروند چون با خوابشان تداخل می کند، در حالی که در سیستم سنتی، قدیم ها کلاس ها بعد از نماز صبح شروع می شد! چگونه است که جوان دانشجو می تواند روزی چهار ساعت یا حتی بیشتر سر کلاس باشد و در باقی روز هم درسش را آماده کند ولی طلبه تمام توانش گرفته می شود؟ نه خیر حضرت استاد، این حضرات باید سختی بکشند تا آخوند خوب از آن ها در بیاید. سربازی هم که نمی روند. پس کی می خواهند آبدیده شوند؟ بنده شخصی را می شناسم که دقیقاً یکی از همین طلاب است که صرفاً به مطالعه و گهگاهی تبلیغ می پردازد و واقعاً قربانی این عزم کشی حوزه است. از عزم و اراده ضعیفش، خواب بسیار زیادش، خلق تند و سختگیری شدیدش، شلختگی و بی انضباطی، نداشتن دید وسیع و عمیق، تک بعدی بودنش (فقط مطالعه و دیگر هیچ) و هزار افسوس که در همین یک بعد هم از وی چیزی جز منبر رفتن های کاملاً سنتی - که البته لازم است ولی ساده ترین کاری است که یک طلبه می تواند بکند - در نیامده. نمی دانم شاید صلاح نباشد این متن را در سایت بگذارید ولی ناله ای بود از اعماق وجودم. آیا نباید مسؤولین حوزه چاره ای بیندیشند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را متذکر شده‌اید. به نظر بنده باید روحی در حوزه‌ها حاکم باشد که در عین نظمی خاص که مربوط به حوزه است، در نظمِ  ماکیاولیستی دنیای مدرن گرفتار نباشیم و باید به آن فکر کرد. متأسفانه در حال حاضر برای فرار از آن بی‌نظمی که جنابعالی نیز متذکر آن هستید، یک راه را بیشتر نمی‌شناسیم و آن نظم دنیای مدرن است. موفق باشید

22807
متن پرسش
سلام استاد: نمی دانم سخنان وزیر بهداشت رو هفته گذشته در دانشگاه جندی شاپور اهواز شنیدید یا خیر بنده دانشجوی همین دانشگاه هستم واقعا تاسف بار بود شما به منه جوون بفرمایید چطوری دلخوش باشم به آینده ی این کشور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آن است که هنوز انقلاب نتوانسته است مردم را متوجه‌ی این امر بکند که جریان‌های سیاسی و اشرافی که سنگ مدیریت امثال آقای هاشمی را به سینه می‌زنند، از جنس انقلاب اسلامی نیستند و ادامه‌ی انقلاب اسلامی با چنین افرادی ممکن نیست. سعی باید کرد راهی که امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در آغاز انقلاب گشودند، باز زنده شود مثل امام حسین «علیه‌السلام»که فرمودند می‌خواهم به سیره‌ی جدّم و پدرم برگردم. آن آغازین است که باید در انتها نیز به میان آید به همان معنایی که مبدأ و معاد از هم جدا نیست. موفق باشید   

20001
متن پرسش
سلام استاد عزیز: (یادداشت شما در مورد حرکت جوهری) خداوند عین وجود است و از عین وجود تنها وجود صادر می شود. وجود دارای شدت و ضعف هست و هر مرتبه خاصیت و صفت خاص خود را دارد. یکی از مراتب وجود عالم ماده هست که در ذات و وجود خود عین حرکت است و از خدا فقط وجود عالم ماده صادر می شود از این جهت لازم می آید که خدا عین وجود است. و همین طور که خدا وجود آب را می دهد و آن وجود در آن شرایط عین تری است و خدا به آب تری نداده تا نتیجه بگیریم که خودش باید عین تری باشد. چند سوال دارم: 1. اینکه وجود دارای شدت و ضعف هست چه طور باید فکر کنم که به ذهنم نیاد که این ضعف آیا به خدا بر نمی گردد. اشکال من چیه که این به ذهنم میاد؟ 2. اینکه خدا به آب وجود می دهد و وجود در آن شرایط عین تری است و خدا به آب تری نداده. سوالم اینه که منظور از شرایط چیه؟ ربطش با خدا چیه آیا ربطی داره؟ آیا تری هیچ ربطی با خدا نداره؟ اینکه وجود در عالم ماده ظهورات مختلفی داره اگه این ظهورات وجود خارجی دارن که دارن (و وهم نیست) چه جوری میتونیم بگیم که این عالم ماده خدا نیست. اگه میگین اینا ظهورات وجوده و غیر از وجوده خب من چه جوری این ظهورات رو تو ذهنم از خدا جدا کنم و ظهورات رو هیچ چی ببینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی در «برهان صدیقین» ثابت می‌شود خدا عینِ وجود است، دیگر جایی نمی‌ماند که برای حضرت حق شدت و ضعف قائل باشیم. 2- وقتی متوجه شدیم که وجود دارای مراتب است پس خاصیت‌ها را که حاکی از محدودیت‌ها است، به مراتب وجود نسبت می‌دهیم، ولی کمالات را که مربوط به وجود است، به خدا ارتباط خواهد داشت. موفق باشید

18966
متن پرسش
با سلام و احترام: با مطالعه کتاب حقیقت نوری اهل بیت (ع) سوالی برایم پیش آمده. در جایی می فرمایید اگر جوان اهل سنت خاشع باشد با تحقیق پیرامون تناقضات راجع به خلفا می تواند به حقیقت برسد. اما در جای دیگر همان کتاب می فرمایید از اینکه مولانا نتوانسته از خلفا عبور کند کوتاهی کرده است هر چند تفکر مولانا شیعه است. پس چطور از یک جوان سنی انتظار کشف حقیقت می توان داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری کوتاهی مولوی به آن جهت بود که تلاش نکرد ما وراء احادیثی که بخصوص از زمان معاویه به بعد در تقویت خلفاء و در نفی فضائل علی علیه‌السلام جعل شده بود، تحقیق لازم بنماید ولی امروز جوان اهل سنّت با تحقیقاتی مثل کتاب «الغدیر» و «عبقات الانوار» و «المراجعات» می‌تواند آن تحقیق را به راحتی انجام دهد. موفق باشید

17062

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: بنده نذر کردم امسال کتاب راز شادی امام حسین (ع) در قتلگاه را بین مردم پخش کنم آیا این کار درسته و در ضمن خود شما کدامیک از کتابهایتان را توصیه می کنید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسئله‌ای است که به نیّت و ذوق حضرت‌عالی بستگی دارد. مهم آن است که همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 17051 عرض شد وظیفه‌ی ما است به نحوی حقیقت کربلا را در مقابل روح و جان انسان‌ها بگشاییم. موفق باشید

15096
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: در صفحه 148 کتاب خویشتن پنهان فرمودید فعلیت رسیدن نفس حیوانات از نظر تکوینی است و بعد از فعلیت تن را رها می کنند مگر حیوانی مثلا گرگ در فعلیت درندگی خلق نشده دیگر به فعلیت رسیدن معنا نمی دهد، توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حیوانات با باقی‌بودن در فعلیت خود، زمانِ مقدّر خود را به انتها می‌رسانند. موفق باشید

13301
متن پرسش
سلام استاد: سید محسنم. این مطلب منتشر نشود چون چیز خاصی نیست. من نامه موسوی و جواب داوری و کامنت شما را ذیل اون مطالب بدین نحو بولد کردم در وبلاگ گذاشتم خواستید فقط جاهای قرمز رنگ و بولد را نگاه مجددی بیاندازید http://myattitude.blog.ir/1394/06/19/%D9%81%DA%A9%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی اندیشیدن و تفکر به تاریخ ما برمی‌گردد، که تلاش کنیم در فضای انفجار اطلاعات نگذاریم سخن‌های عمیق و متین گرفتار روزمرّه‌گی‌ها شده و به فراموشی سپرده شود. از این‌رو کار جنابعالی کار پسندیده‌ای است که نظرها را متوجه افکار اندیشمندانی چون دکتر داوری می‌کنید. و کار خوبی کردید که انتقاد آن کاربرِ عزیز را که به بنده می‌گفت «چه نیاز است که برای نشان‌دادنِ کمالات انقلاب اسلامی به آقای داوری توجه کنیم؟» زیرا این کاربرِ عزیز با کسانی روبه‌رو است که در عین نظر به دکتر داوری، درست نتیجه‌ی عکس گرفته‌اند و معتقدند اندیشه‌ی دکتر داوری هیچ نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد. به همین جهت باز تأکید می‌کنم سخن فیلسوفان را باید فیلسوفانه فهمید. و همین‌طور که جنابعالی نیز تأکید کردید؛ اشارات آن‌ها را در جمع‌بندیِ شخصیت آن‌ها درک نمود و این نیز از کارهای مشکل این دوران است، دورانی که غبار سیاست‌زدگی و ایدئولوژیک‌کردنِ هرچیزی، ذهن‌ها را فرا گرفته است. موفق باشید      

12141

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شما بخیر. اگر کتب دکتر داوری و شهید آوینی کار شود و بعد وارد اندیشه فلاسفه غرب شوم به همان شکل که شما در جزوه فرمودید بهتر است؟ 2- یک روز احساس کردم عالم محضر امام زمان (عج) است ولی با مسامحه آن را از دست دادم بعد در کتاب شما خواندم که این حالت مهم است دوباره تلاش کردم الان حالاتم تغییر بسیار کرده و روز به روز بیشتر می شود اما این حالت را ندارم البته نشست و برخاستم با ذکر امام زمان (عج)هست آیا این حالت برمی گردد؟ سپاس بسیار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان روش خوب است 2- خداوند ابتدا نشان می‌دهد تا راه بیفتیم و در آخر خودتان آن را کسب می‌کنید. موفق باشید

11312
متن پرسش
سلام. جواب هایی که به سوالات میدهید قانع کننده نیست و بعضا ربطی به سوالات ندارد. لطفا اگر وقت ندارید یا خیلی نمیتوانید تفصیل دهید یک نفر کنار خود قرار دهید برای تفصیل اجمال گویی پاسخ ها.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست نمونه‌ای را ذکر بفرمایید. فراموش نکنید جواب‌دادن به یک سؤال غیر از درس‌دادن در زیر یک سؤال است. موفق باشید
6793
متن پرسش
سلام درباره موضوع توفیق الهی(عوامل جلب وسلب توفیق الهی ازدیدگاه قرآن وروایات)اگرممکن است منابعی معرفی کنیدکه تفسیرباگرایش کلامی واحادیث فریقین رادربرداشته باشد.ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به‌طور کلی می‌توان گفت امکان رعایت دستورات الهی از یک طرف توفیقی است که خداوند به بنده‌اش می‌دهد و از طرف دیگر زمینه می‌شود تا توفیقات بیشتری نصیب عبد بگردد، حال با این مبنا می‌توانید یک کار پژوهشی در قرآن و روایات انجام دهید که چگونه ابتدا توفیق از طرف خدا شروع می‌شود و سپس انسان به توفیق برتر می‌رسد. مثل آن‌که خداوند میل و محبت به ارحام را در انسان قرار می‌دهد تا انسان‌ با آن‌ها رابطه برقرار کند و سپس انسان با صله‌ی رحم موفق به انجام کارهای بهتری مثل خدمت به نیازمندان طایفه‌ی خود می‌شود و توفیق چنین خدمتی را پیدا می‌کند. موفق باشید
4504
متن پرسش
سلام خسته نباشید . ببخشید اگر امکان دارد فایل جلد اول کتاب < فرزندم این چنین باید بود > را در سایت قرار دهید . با تشکر موفق باشید .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت توجه بفرمایند. ------------------------ به نام خدا.باسلام خدمت کاربران گرامی:فایل wordوpdf جلد اول کتاب " فرزندم این چنین باید بود "درسایت قرارداده شد.
31683
متن پرسش
سلام: ۱. اربعین امسال با توجه به مشکلات و محدودیت ها خیلی ها نمیتونن برن کربلا من جگرم داره آتیش میگره که نمیتونم برم. آیا امام حسین علیه السلام جواب این جگر سوخته من رو خواهد داد؟ ۲. دوست دارم زندگی توحیدی داشته باشم چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله جواب جگر سوخته شما همان زندگی توحیدی است که به دنبال آن هستید و با نور حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» شراب توحیدی مقربین را بر شما، نه آن‌که بچشانند، بلکه می‌نوشانند تا در مستی و هستی، خود را احساس کنید. موفق باشید

28659
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: استاد در برخی روایات نقل شده است: «لَا یُسْأَلُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً وَ الْآخَرُونَ یُلْهَوْنَ عَنْهُم؛ در قبر سوال نمی شود مگر از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و از افراد دیگر صرف نظر می شود. الكافی، ج‏۳، ۲۳۵ ابوبکر حضرمی می گوید از امام صادق (ع) پرسیدم: من المسئولون فی قبورهم: از چه کسانی در قبرهایشان سوال می شود فرمود: از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند. فروع کافی ،ج۲،ص ۲۳۷ ببخشید استاد منظور این دسته از روایات رو میشه بیان بفرمایید خوب متوجه نمیشم ایمان خالص رو یعنی افرادی عادی مثل ما که اکثریت مردم هستیم و اون ایمانی رو که باید در قلب مون وارد بکنیم نشده سوال و جواب فرشتگان الهی رو نداریم؟ یا ماها هم که شیعه و محب اهلبیت عصمت و طهارت هستیم با همین اعمال و با همین گناهان هم جزو کسانی هستیم که ایمان خالص دارن؟ چون در روایت هم به این مضمون داریم که امام معصوم می‌فرمایند روز قیامت هیچ کدام از شیعیان جهنم نمی‌روند ولی والله من از برزخ شما نگرانم استاد بنده کتاب معاد شما رو خوندم و سخنرانی هاتون در شرح کتاب رو گوش دادم. ممنون ان شاء الله لطف و عنایت خاص خداوند و امام زمان (عج) که به بهترین بندگانش در این روز عید میشه نصیب تون بشه. التماس دعا دارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً باید منظور خاصی از آن روایت‌ها مدّ نظر باشد. زیرا تأکید بیشتر روایات آن است که در اولین فرصت که انسان وارد برزخ شد ملکین نکیر و منکر به سراغ او می‌ایند و رویهمرفته و به طور کلی موقعیت او را مشخص می کنند تا در قیامت که «یوم الحساب» برپا می‌گردد، هویت تفصیلی انسان معلوم شود. با توجه به این امر احتمالاً منظور از آن که فرموده‌اند از کسانی‌که در ایمان محض و یا کفر محض هستند، سؤال می‌شود به این معناست که آنچه برای بقیه در «یوم الحساب» روشن می‌شود، برای این افراد از ابتدا مشخص است و «یوم الحسابی» نیاز ندارد. موفق باشید

25624
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر: اگر ممکنه نظرتون رو در مورد اغتشاشات اخیر بفرمایید و یه مساله دیگه اینه که استاد، بعد از طرفداری رهبری از طرح افزایش بنزین جو خیلی بدی نسبت به رهبری ایجاد شده و بد و بیراه میگن به ایشون و دولت رو ول کردن و دشمن رهبری شدن، حتی بعضی از انقلابی و ولایی ها هم انتقاد کردن از دفاع رهبری و این بخش از صحبت ایشون که فرمودن: بنده متخصص نیستم، میگن همه افراد عادی میدونستن که این طرح خوبی نیست و در این وضعیت معیشتی بار تازه ای بر دوش اقتصاد مردم اضافه شده، پس چه جوری رهبری این رو نمیدونستن؟ و میگن رهبری به فکر مردم نیستن، اگر ممکنه این شبهات رو جواب بفرمایید و اینکه چه جوری و با چه استدلالی در این مورد ذهن مردم رو نسبت به رهبری اصلاح کنیم؟ تشکر استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب سؤال‌های شماره‌ی ۲۵۶۰۴ و ۲۵۶۱۱ نکاتی را برای رفقا متذکر می‌شود. متوجه باشید که بالاخره وضع مصرف بنزین ما اگر همچنان ادامه پیدا می‌کرد، سال‌های آینده باید بنزین وارد می‌کردیم، در حالی‌که با نخریدنِ بنزین ما، دلاری برای واردکردن بنزین نداشتیم. چاره ای نبود که چنین تصمیمی گرفته می‌شد. در روش، چندان موفق نبودیم. آقای دکتر سعداللّه زارعی در کیهان امروز نکته‌ای تحت عنوان «غائله‌ی مغلوب» داشته‌اند. عین متن خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

غائله مغلوب (یادداشت روز) اغتشاشات اخیر کشور پس از آنکه دولت نرخ‌های جدید بنزین را اعلام کرد که از افزایش بین ۵۰ تا ۳۰۰ درصد خبر می‌داد، دارای نکات فراوانی است و بررسی آن‌ها می‌تواند در شرایط و وضعیت ایران مؤثر باشد. حجم خسارت‌ها و آسیب‌هایی که وارد شد و اقدامات جدیدی که از سوی دشمنان کشور و مردم به اجرا گذاشته شد، موضعگیری نسبتاً متفاوت برخی جریانات و افراد داخلی و در نهایت نحوه مدیریت نظام برای کاهش خسارت‌ها و آسیب‌ها از جمله مواردی هستند که باید مورد بررسی قرار گیرند: ۱. میزان مصرف بنزین در کشور و هزینه‌های «بسیار سنگینی» که از این ناحیه بر بودجه عمومی- ارزی و ریالی- دولت وارد می‌کرد، به گونه‌ای بود که تغییر جدی و اساسی در آن را ضروری می‌نمود. مصرف روزانه حدود ۱۰۰ میلیون لیتر بنزین در کشور که روندی رو به افزایش هم نشان می‌داد، حدود ۵۰۰ میلیارد تومان در روز و حدود ۱۸۲۵ هزار میلیارد تومان در سال بود. در این میان یک چهارم این مبلغ از شهروندان گرفته می‌شد و بقیه از جیب همه مردم می‌رفت و به واسطه فشاری که بر بودجه دولت وارد می‌کرد، دولت را مستأصل کرده بود. در این میان نه این حجم مصرف قابل قبول بود و نه حجم یارانه‌ای که بابت آن هزینه می‌شد. در این بین منطق دولت این بود که با اصلاح نسبی قیمت بنزین می‌توانم زمینه انجام خدماتی که به آن متعهد هستم، فراهم کنم و هم می‌توانم با صادرات بنزین ناشی از کاهش مصرف، بخش قابل توجهی از نیاز ارزی‌ام را تأمین کنم، ضمن آنکه متعهد می‌شوم که این افزایش نرخ بنزین روی سایر کالاها و از جمله فراورده‌های دیگر نفتی اثرنگذارد. این منطق بطور طبیعی در جلسه مشترک سران قوا به تصویب رسید که از یک سو دربردارنده منافع مردم و از سوی دیگر تأمین کننده نیاز دولت بود. در این بین، دولت محترم به گمان اینکه با مطرح شدن پیش از اقدام افزایش قیمت بنزین قادر به مهار آثار روانی آن بر بازار نیست و با واکنش تند اجتماعی هم پیش از اعلام نهایی مواجه شده و برای کنار گذاشتن جمع‌بندی تحت فشار شدید قرار گرفته و تصمیم را با تزلزل مواجه می‌گرداند، رویه «کتمان» و سپس «غافلگیری» را در پیش گرفت! این جمع‌بندی مردان دولت هر چند چندان بلاوجه هم نبود، اما از دقت و همه جانبه‌نگری هم بهره‌ای نداشت. چرا که از یک سو ذات جمهوری اسلامی، ذات بیان است نه کتمان و در طول این سال‌ها، نظام با بیان صادقانه توانسته است بسیاری از مسایل را با کمک مردم حل کند که اگر غیر از این بود، نوعاً قادر به حل آن‌ها نبود. از سوی دیگر تصمیم به این مهمی که تقریباً زندگی همه مردم را در شئون مختلف- و نه فقط حمل و نقل- تحت تأثیر قرار می‌داد و در واقع طرف اصلی ماجرا مردم بودند، در عمل نمی‌توانست بدون متقاعد کردن آنان به اجرا گذاشته شود. براین اساس اعلام تصمیم دولت در روز جمعه با بهت عمومی و اعتراض و نگرانی شدید مردم مواجه گردید و فضا را برای شکل‌گیری اعتراضات فراهم کرد و کاملاً پیش‌بینی می‌شد که دشمنان ایران که در جریان مسایل دی ماه ۱۳۹۶ نتوانسته بودند برنامه خود در شکل‌دهی به اغتشاشات عمومی در ایران را به جایی برسانند و از این رو ناگزیر به شکل‌دهی گروه‌های آموزش دیده و مسلح روی آورده و در این حدود دو سال بطور جدی کارکرده بودند، از این فرصت استفاده کنند. ترکیب اعتراضات طبیعی مردم و برنامه منسجم دشمن برای به دست گرفتن اوضاع کار را سخت می‌کرد و در دو روز اول تخریب زیادی را پدید آورد و میزان تلفات را به نسبت رویدادهای مشابه افزایش داد.
کمی بعد با موضعگیری روز شنبه رهبر معظم انقلاب اسلامی- دامت برکاته- مردم از اغتشاشگران تروریست فاصله گرفتند و کار نیروهای انتظامی و امنیتی برای مهار حرکت تروریست‌ها آسان گردید. در این میان تعداد زیادی از آنان توسط سه دستگاه مسئول کشور دستگیر شدند و در واقع ضمن سوار شدن بر روند اوضاع توانستند سرمایه‌های هنگفت آمریکا و... را برباد بدهند.

۲. حوادث چندی درکشور پدید آمده بود که خبر از برنامه‌ریزی سرویس‌های اطلاعاتی در ایران می‌داد. دراین چند سال بعضی از گروهک‌هایی که واقعا به آخر خط رسیده و مضمحل شده بودند، بازسازی شدند که یک نمونه آن حادثه حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی و حادثه دیگر آن قضایای سال پیش یکی از خیابان‌های فرعی منطقه پاسداران تهران بود. بعضی گروهک‌های تروریستی هم نوپدید بودند که از سوی بعضی از رژیم‌های فاسد عربی مدیریت می‌شدند. روند حرکت آنان در هفته‌ای که پشت سر گذاشتیم نشان داد که این ظرفیت‌ سازماندهی شده، یک جا به خدمت گرفته شده‌اند و حوادث روی داده در متن این اغتشاشات نشان می‌دهد که ماجرا به نیروهای کف آشوب‌ها محدود نبوده است. استفاده از سلاح‌های گرم و سرد در این آشوب‌ها یک راهبرد بود که از سوی کسانی که در ساختمان‌های اطراف نقاط آشوب به‌وسیله تک تیراندازها پشتیبانی می‌شدند تعداد قابل توجهی از کشته‌ها نه از جلو بلکه از عقب و در فاصله نسبتا دور مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند و این نشان می‌دهد، در این صحنه «کشته‌سازی» و به هم ریختن اعصاب مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی به‌عنوان راهی برای گسترش اغتشاش و منفعل کردن نیروهای مسئول مدنظر بوده است.
تلاش برای گسترش تخریب، یک روی مسئله بوده است. بستن اتوبان‌ها و راه‌های اصلی در استان‌هایی که درگیر این آشوب‌ها بودند، حمله به بانک‌ها و سایر مراکز خدمات عمومی و کشاندن دامنه تخریب به خانه‌های مردم برای عمق بخشیدن به اغتشاشات و ناامید کردن مردم و به‌خصوص نیروهای مدافع امنیت صورت گرفت. البته در این میان بعضی از طراحی‌های سران خارجی تروریسم مثل حمله به زیرساخت‌های مخابراتی در شیراز و اصفهان که لااقل ۲۰ استان کشور را پوشش‌ مخابراتی می‌دادند و نیز حمله به انبار اصلی مایحتاج عمومی کشور که مواد غذایی، دارویی و... سالانه کشور نگهداری می‌کرد، با رشادت نیروهای مدافع امنیت کشور ناکام گذاشته شد.

در نهایت در روزهای اول هفته گذشته، ما شاهد «دوئل امنیتی» نیروهای انقلاب و معاندان داخلی و خارجی بودیم که غلبه سریع و شوق‌انگیز نیروهای انتظامی و امنیتی بر برنامه‌ریزی و ساماندهی پیچیده دشمنان و معاندان نشان داد، ایران و جمهوری اسلامی علی‌رغم مواجه بودن با توطئه‌های پیچیده، از اقتدار  بسیار بالایی برخوردار است. در این میان یک نکته مهم که از چشم ناظران پنهان ماند، اقتدار ایران در حفظ ارتباطات داخلی بین بانکی و... بود که دشمن را وادار به اعتراف کرد. آمریکایی‌ها و... گمان می‌کردند ایران در مواجهه با اینترنت با بن‌بست مواجه است چراکه اگر آن را باز بگذارد، خدمت بسیار ویژه‌ای به مخالفان و اجرای برنامه‌های دشمنان خود کرده است و اگر اینترنت را مسدود نماید ارائه خدمات بانکی و... آن بهم می‌ریزد و کشور مختل می‌گردد که خود این به معنای تن دادن به سطحی از فروپاشی است. اینها توجه نداشتند که در طول این سال‌ها ایران در کنار اینترنت به یک زیرساخت مخابراتی در داخل رسیده و می‌تواند سیستم‌های حساس خود را روی آن سوار کرده و از آسیب‌های قطع اینترنت مصون بماند. این سبب عصبانیت شدید آمریکا، اروپا و... گردید و در عین حال یک درس هم برای کشور بود که برای بومی‌سازی اینترنت عمومی نیز وارد عمل گردد. ۳. یکی از جنبه‌های مهم و قابل تحلیل در مقوله افزایش قیمت بنزین و حوادث پس از آن، موضع‌گیری امام خامنه‌ای «دامت برکاته» بود و البته مثل بسیاری از موارد دیگر، گذشت زمان عمق این موضع‌گیری را بیش از حالا نشان خواهد داد.

مواضع رهبر معظم انقلاب اسلامی در دوره حضرت امام خمینی - قدس سره- و در دوره حضرت امام خامنه‌ای -دامت برکاته- همیشه دو جنبه را پوشش داده است؛ یک جنبه آن «ایدئولوژیک» بوده‌ به این معنا که معظم‌لهما به‌عنوان سنگربان نظام فکری اسلام و اصول آن در مواجهه با رخدادها بوده‌اند و جنبه دیگر آن «مصالح» مردم بوده است که نوعاً در قاعده «عدالت اجتماعی» جلوه‌گر بوده است. مردم نیز همواره از معظم‌لهما همین دو انتظار را داشته‌اند و مقتضای رهبری توأمان دینی و دنیوی مردم هم جز این نیست. در این صحنه، رهبری با هدررفت سرمایه ملی از یک سو و برنامه ارائه شده از سوی دولت و سپس سران سه قوه برای مهار این معظل مواجه بود. در عین حال کاملاً پیدا بود که اجرای برنامه دولت ولو به‌صورت موقت فشار سنگینی را بر مردم وارد می‌کند و دفاع از چنین برنامه‌ای برای رهبری «هزینه» جدی دارد و البته حفظ وجاهت رهبری بزرگترین سرمایه کشور و پشتوانه اداره آن می‌باشد و یک واجب بزرگ به حساب می‌آید و بر این اساس حضرت امام می‌فرمودند «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور شما آسیبی وارد نشود».

با توجه به حساسیت بالای این موضوع، بعضی‌ها توصیه‌هایی داشتند که این توصیه‌ها در نهایت ناظر به جداشدن حساب رهبری از حساب این تصمیم‌گیری بود. در این صحنه رهبری معظم انقلاب اسلامی با چند گزینه مواجه بودند؛ مخالفت با طرح دولت و مصوبه سران قوا، سکوت در مقابل طرح، گرفتن موضعی دوپهلو که مسئولیت را متوجه او نکند، اما امر دادن کاملا مسئولیت به سران قوا و کنار کشیدن از صف قوا و در نهایت اعلام صریح پشتیبانی از تصمیم دولت و سران قوا به نحو مشروط که رهبر معظم انقلاب، راه پنجم را انتخاب کردند. درخصوص تحلیل این موضوع باید به نکته‌هایی توجه کرد:

- واقعیت این است که ادامه روند کنونی هدررفت سرمایه ملی به مصلحت کشور نیست و رهبری نظام نمی‌تواند نسبت به آن بی‌توجه باشد و در اینجا ترجیح حفظ وجاحت بر مصلحت کشور معنا و مفهومی ندارد و در قاموس رهبر معظم انقلاب نیست کما اینکه چنین چیزی در قاموس حضرت امام- روحی له‌الفداه- هم نبود؛

- پیامدهای سنگین طرح دولت به‌گونه‌ای نبود که بدون حمایت قاطع رهبر معظم از آن، به جایی برسد. مسلماً بدون پشتیبانی رهبری، حتی اگر دولت طرح را اعلام و شروع به اجرا می‌کرد، قادر به ادامه راه نبود و طرح به شکست می‌انجامید و خسارت هنگفت هدررفت سرمایه کشور استمرار می‌یافت؛

- در صورتی که رهبری از طرح اصلاح نرخ بنزین به صورتی که ذکر آن رفت، حمایت نمی‌کرد هم مردم و هم مسئولین دچار دودستگی شدید می‌شدند. با عدم حمایت رهبری حتماً پدیده‌هایی در مجلس شکل می‌گرفت که در روزهای اول در قالب استعفای برخی از نمایندگان و ارائه طرح استیضاح رئیس‌مجلس و استیضاح رئیس‌جمهور از سوی برخی دیگر شکل هم گرفت و این سبب بگو مگوی زیاد میان مسئولین کشور می‌گردید. از سوی دیگر عدم موضع‌گیری صریح رهبری در حمایت از طرح، بخش زیادی از مردم ارادتمند ایشان را که فقط به یک جنبه ماجرا توجه داشتند هم به صحنه اعتراضات می‌کشاند و طرح اصلاح قیمت بنزین عملاً از بین می‌رفت و از آن پس این دولت جرأت نمی‌کرد در هیچ زمینه اصلاحی دیگر که کشور به آن نیاز داشت، پا پیش بگذارد و این یعنی عملاً کشور قفل می‌شد! موضع‌گیری صریح رهبری سبب شد ضمن حفظ وحدت درونی نظام، وحدت مردم نیز تأمین شود و دولت هم فرصت پیدا کند تا برای جنبه‌های نگران‌کننده طرح افزایش قیمت بنزین فکر کند این در حالی بود که برخی از خناسان آماده بودند تا پس از مخالفت رهبری بر طبل بسته بودن دست دولت بکوبند و فریاد وا دولتا سر دهند.

در واقع موضع‌گیری صریح رهبری سبب شد تا از یک سو، دولت بحران ناشی از تصمیم اخیر- که از جنبه‌هایی قابل نقد هم هست- پشت سر بگذارد و خود را برای بخش دوم ماجرا که مدیریت قیمت‌هاست آماده کند.-

موضع‌گیری رهبری سبب جدا افتادن اعتراضات طبیعی مردم از توطئه‌های بسیار پیچیده خارجی گردید. سخنان روز شنبه رهبری تکلیف دو دسته را معین کرد یکی تکلیف مردم در جداکردن صف خود از معارضین و هوشیاری آنان و دوم تکلیف نیروهای انتظامی و امنیتی در تردید نکردن در مواجهه با طراحی پیچیده دشمن. و از این رو بود که این توطئه در زمان بسیار کوتاهی مهار گردید و حجم خسارات- که دشمن تخریب حداکثری را مدنظر داشت- به شدت کاهش پیدا کرد.

رهبری در این صحنه به وظیفه خود به درستی عمل کرد و خدا خوداو را محافظت می‌فرماید.  سعدالله زارعی

نمایش چاپی