بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22715
متن پرسش
با سلام: اگر عقل به در مورد چیزی به صورت یقینی حکم کند واقعیت نیز حتما همان حکمی خواهد بود که عقل آن را حکم کرده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم عقل، اگر به درستی به‌کار رود متوجه‌ی آن چیزی که واقعاً هست می‌شود و تفاوت آن با وَهم، در همین نکته است. موفق باشید

22713
متن پرسش
سلام علیکم: کتاب عالم انسان دینی مطالعه شد و در سراسر مطالعه کتاب خدا را بدلیل آشنایی با شما و کتاب هایتان شکر می کردم چرا که جواب بسیاری از سوالات چندین ساله خود را در این کتاب یافتم. به جمله ای در کتاب برخورد کردم که برای خودم بعلت نداشتن آن بسیار افسوس خوردم و از شما برای رسیدن به آن کمک می خواهم. در اواخر کتاب نوشته بودین که در اثر ارتباط و همنشینی با شخصیتی مثل علامه طباطبایی می توان متوجه عالم ایشان شد و به آن راه یافت. شما به بنده بگویید من چگونه استاد پیدا کنم؟ اصلا بارها به خود می گویم که مثلا افرادی مثل علامه مطهری و علامه جوادی و ... چه نیازی به جلسات خصوصی با علامه طباطبایی داشتند چرا هیچ استادی پیدا نمی شود که برای چون منی که از همه چیز دور افتاده ام کمک حالی باشد؟ چرا نسل جوان امروزی نمی تواند با همچین علمایی ارتباط پیدا کند؟ بنده احساس می کنم در طی این مسیر تنهای تنهایم و اینطور تا ابد نمی توانم به کمال برسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همنشینی بیش از آن‌که جسمی باشد، روحی است. به همین جهت مولوی می‌گوید: «هرکه را روی به بهبود نبود / دیدن روی رسول سود نبود» و برعکس، اویس قرنی همنشین پیامبر بود در حالی‌که هیچ‌وقت ملاقات حضوری با حضرت ختمی مرتبت «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نداشت. امروز همنشینی با رهبری عزیز و با شهداء، راه‌های ناگشوده را در مقابل ما می‌گشاید. موفق باشید

22710
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: پدری 47 ساله هستم که سه دختر دارم. دختر اولم 17.5 ساله و در مدرسه تیزهوشان تحصیل می کند. مدتی است در اعتقادات مذهبی سست شده و با اینکه ما خانواده مذهبی بوده و هستیم و البته نه سختگیر اما مقید به دستورات شرعی. دخترم چادری است و همیشه در مسابقات نهج البلاغه و ... مقام مسابقات دانش آموزی هم کسب کرده ولی مدتهاست نزدیک یکسال سوالات و شبهات زیاد اعتقادی درباره خلقت و هدف زندگی و عدالت خدا و بهشت و جهنم و .. دارد و جوابهای ما بر اساس کتب شهید مطهری و کتابهای شما و ... را به هیچ عنوان قبول نمی کند و ذهنیت خیلی منفی نسبت به خدا پیدا کرده و مدتی است می گوید وقتی خدا را دوست ندارم چرا نماز بخوانم و ... برخورد ما با ایشان چگونه باید باشد لطفا راهنمایی بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که مطالعه‌ی کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را با او در میان بگذارید امید است که متوجه شود بحث دوست‌داشتن و دوست‌نداشتنِ خدا در میان نیست، بحثِ رجوع به خدای علیمِ حکیمِ قدیری است که در رجوع به چنین خدایی در راستای انوار او به ما کمک می‌شود. موفق باشید

22708
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: عزاداری ها قبول. سوالی از محضرتان داشتم. ذیل جلد ششم اسفار بعد از اثبات برهان صدیقین توسط ملاصدرا، علامه طباطبایی (ره) حاشیه ای دارند، که مضمون را اینطور برداشت کردم که: مبنا را بدیهیات هم که قرار دهیم، باز هم قبل از آن بدیهی حق در میان است، نه بدیهی، یعنی اگر بگوییم اجتماع نقیضین محال است، اگر کسی پرسید حقا محال است یا باطلا، می گوییم حقا، پس حقیّت حق را قبل از آن بدیهیات پذیرفته ایم. آنطور که ظاهر است و بنده استقرا کردم، علامه این نگاه را از فرهنگ کلی قرآن می دانند و اگر طبق این نظر علامه طباطبایی به موضوعات بنگریم، پس در واقع برای بصیران عالم حتی نفس هم نمی تواند بدیهی ترین باشد، بلکه خود حضرت حق بدیهی ترین بدیهیات می باشد و «بک عرفتک» اینجا معنا میابد. آیا برداشتم صحیح است؟ التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان حق را این‌جا به معنای آن‌چه واقعاً محقق و واقع است در نظر بگیریم. لذا دیگر اجتماع نقیضین علمی نیست که پذیرفته باشیم، بلکه یافتی است از حقیقت که در مقابلش تصوری نیست که آن تصور باطل باشد بلکه صرفاً حق است و لاغیر. واللّه اعلم. موفق باشید

22705
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی حضور شریف استاد سلام علیکم: ۱. اگر بر این باوریم که سنت های الهی در عالم ثابت هستند. خداوندی که با آوردن معجزات متعدد توسط حضرت موسی و تحت فشار قرار دادن فرعون توسط همین معجزات از جمله سه روز تاریکی در مصر و یا کشته شدن نخست زادگان مصری ها که نوعی انتقام خدا از کشتن فرزندان پسر بنی اسرائیل توسط فرعون بود و معجزات دیگر که فرعون را مجبور به آزاد کردن بنی اسرائیل کرد. حال سوال این است که چرا خداوند در این عصر از این معجزات و آیات برای متنبه کردن بندگان خود و یا آزاد کردن همین مردم فلسطین استفاده نمی کند؟ ۲. ده فرمانی که توسط خداوند بر حضرت موسی نازل شده چیستند؟ آیا همین ده فرمانی که یهود می گویند همان ده فرمان اصلی هستند و یا در این فرمان ها هم تحریف صورت گرفته ااست؟ ۱. من خداوند خالق تو هستم که تو را از اسارت و بندگی مصر آزاد ساختم. ۲. تو را معبود دیگری جز من نباشد. هیچ تصویری از آنچه در آسمان یا بر روی زمین یا در آب است، نساز و آنها را پرستش نکن. ۳. نام خدای خالقت را بیهوده بر زبان نیاور (از آن سوءاستفاده نکن)[۵] ۴. روز شنبه را یاد دار تا آن را مقدس بداری.[۶] ۵. پدر و مادرت را احترام بگذار.[۷] ۶. قتل نکن. ۷. زنا نکن. ۸. دزدی نکن. ۹. شهادت دروغ نده. ۱۰. چشم طمع به مال و ناموس همسایه نداشته باش
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- راهی که با آمدن اسلام در تاریخ گشوده شد، راهِ متعالی‌شدن انسان در امور فرهنگی است تا خودش در چنین بستری آن‌جا که باید قیام کند و ظلم ظالمان را از خود دفع نماید، آن کار را انجام دهد. در صورتی که تا قبل از اسلام معجزات، کم‌تر جنبه‌ی فرهنگی داشته است 2- هرچه بوده است مسائلی بوده که راه حلّ نجات بشر آن دوران در آن ده فرمان قرار داشته. موفق باشید

22704
متن پرسش
سلام خدمت اساد گرانقدر: با آرزوی توفیقات روز افزون برای حضرتعالی درباره اتحادی روحانی بین شیعیان و امام‌شان سوالی خدمتتان مطرح شد که پاسخ جامعی ارائه فرمودید در ذهن خودم مواردی ابهام وجود داشت خواستم مطرح کنم: ۱. آیا احادیثی که درباره زیارت بعضی امامزادگان بیان می شود (در اینجا) أما اِنّك لو زُرتَ قبر عبدالعظيم عندكم، لكُنتَ كمن زار الحسين تحت ذیل همین موضوع اتحاد روحانی قرار می گیرد؟ ۲. آیا بحث خلیفه اللهی انسان و سجده به انسان کامل نیز از جنس همین موضوع است؟ (البته در این صورت بجای الینا تعودون --الیه راجعون مطرح خواهد بود) یا قضیه در اینجا متفاوت است؟ ۳. بحث مقام دست نایافتنی امام معصوم علیه السلام (طبق روایات حتی برای ما قابل تصور هم نیست) با بحث اتحاد روحانی چگونه قابل جمع است؟ ۴. مورد آخر هم اینکه، مواردی که مطرح گشت بحث ماورای عالم طبیعت و عالم تخیل است و استدلال چندان در آن راهی ندارد بلکه جنبه اصلی بحث و آنچه که در این فضا اعتبار دارد خبر دهی یک چشم روشن و یک عقل روشن است. استدلال و شاهد آوردن احادیث فرع قضیه است. با آرزوی توفیقات روز افزون برای حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام‌زادگان مظهر انوار پیامبر و ائمه «علیهم‌السلام» هستند و به همین جهت وقتی به زیارت آن‌ها می‌رویم ابتدا به رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» سلام می‌دهیم یعنی ابتدا آن حضرت را زیارت کرده‌ایم.

از طرفی وقتی می‌فرمایند شیعیان از اضافه‌ی طینت ما هستند یعنی از حیطه‌ی حضور ما در محضر حق جدا نیستند ولی اصلِ «واصل و تابع» در جای خودش محفوظ است نه این‌که گمان کنیم اتحاد با امام یعنی در عرض مقام آن‌ها قرار می‌گیریم، بلکه به معنای آن است که در حیطه‌ی حضوری که آن‌ها نسبت به حضرت حق دارند، شیعیان نیز در همان حیطه و فضا به حق رجوع می‌کنند. موفق باشید    

22703
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام استاد با عرض تسلیت ایام سوگواری: سوالی است دو سه سالی دارم که فرصت مطرح شدن آن نبوده دنبال جواب طلبگی آن هستم سوال اینکه: ۱. در عرفان چه کسی صاحب نظر و مجتهد می شود؟ ۲. چه ملزوماتی برای صاحب نظری در عرفان هست؟ مثلا ما در عرفان چه تفاوتی به عنوان مثال بین علامه حسن زاده مجتهد اسلام شناس با سید هاشم حداد که مسلط به علوم اسلامی نیست قائل هستیم اصلا تفاوتی وجود دارد؟ تشکر از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عرفانِ اصیل انسان با عمق بیشتری متوجه‌ی معارف الهی می‌شود و با توجه به این‌که کمالِ عبادات به کمال معرفت است، عباداتِ عارف واقعی در جایگاه برتری قرار دارد و حقایق بالاتری را در مقابل جان او می‌گشاید. موفق باشید

22700
متن پرسش
استاد عزیز سلام: حضرت روح الله در پیامی به مناسبت سالگرد رخداد ۱۵ خرداد ۴۲ در سال ۱۳۶۲ این چنین می‌فرمایند: «رمز پیروزی اسلام بر کفر جهانی را در این قرن که پانزدهم خرداد 42 سرآغاز آن بود، در دوازدهم محرّم حسینی جستجو کنید، که انقلاب اسلامی ایران، پرتویی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.» دو سوال: ۱. منظور از (دوازدهم محرم حسینی) چیست؟ ۲. امام ۱۵ خرداد ۴۲ را سرآغاز قرن جدیدی می دانند و یحتمل این همان قرنی است که امام خامنه‌ای از آن به عنوان قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین یاد می‌کنند و امام هم در شعرشان دارند که (انتظار فرج از نیمه خرداد کشم)، و با توجه به تصریح حضرت امام در همین پیام که می فرمایند ما انتظار نداشتیم به این زودی ها انقلاب شود ولی دست تقدیر الهی مقدمات را سریع آماده کرد یعنی می توان این را اشارتی گرفت مبنی بر اینکه در این قرن یعنی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا ۱۵ خرداد ۱۴۴۲ با اینکه شرایط کلی انتظار امر ظهور نیست اما دست تقدیر الهی کار را یکسره کند و به آن نقطه پایانی برسیم، کما اینکه آقای میرشکاک در آخرین مصاحبه‌ای که با خبرگزاری مهر داشته اند و مطالبی داشتند مبنی بر اینکه هر نسلی آزمونی را پس می‌دهد و این نسل جوانی که الان هست این همان نسلی است که آزمون نهایی را پس می‌دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- منظور از دوازدهم محرم حسینی را نمی‌دانم، بیشتر ما متوجه‌ی اصل حرکت حسینی در آن پیام بودیم 2- شاخصه‌ی اصلی 15 خرداد سال 42 آن بود که نحوه‌ی خاص از مبارزه در مقابل نظام شاهنشاهی به ظهور آمد که آن، تقابل خون با شمشیر بود و این راه به‌کلّی با مبارزاتِ قبلی که بیشتر مبارزات پارتیزانی و چریکی از طریق عده‌ای خاص انجام می‌شد متفاوت بود و نهایتاً همین راه منجر به پیروزی انقلاب شد. این همان راهی است که در کربلا به ظهور آمد. در حالی‌که در کوفه بنابر مقابله‌ی نظامی صرف بود که عملی نشد. در ضمن بد نیست سری به جواب سؤال 22696 بزنید. موفق باشید

22699
متن پرسش
با سلام خدمت جنابعالی: بنده جوانی دانشجو هستم و دوستدار دین اسلام، تفکری در بنده شکل گرفته مایلم نظر شما را در مورد میزان درست بودن آن بدانم دیگر واقعا هیچ امری و فعلی در این دنیا بنده را بهم نمی ریزد که چرا اینطور شد و فلان طور نشد و یا ای کاش جور دیگری بود البته حواسم را جمع می کنم تا از وظایفم کوتاهی نکنم ولی دیگر به هیچ وجه منتظر نمی مانم تا خواسته دلم بشود و هر چه بشود راضی هستم. حال ایرادی که اطرافیانم به من می گیرند این است که اینگونه هم نیست و این حالت را افراطی می دانند مثلا می گویند انسان ساخته تفکرات خویش است و فردا همان می شود که امروز به آن می اندیشی و انسان باید خودش را در اهدافش تصور کند تا محقق شود یا اینکه به کائنات انرژی مثبت بدهد تا از همان ها پس بگیرد و از این قبیل صحبت ها که البته بنده نمیگم این ها اشتباه است و یا امیدوار نیستم ولی نظرم این است که هر آنچه خدا بخواهد همان می شود. حرفم این است که مگر ما به دنیا آمده ایم تا مدام خودمان را در رسیدن به اهداف هر چند خوبه این دنیا تصور کنیم؟ درست است خدا تلاش می خواهد به دعای بنده اش شنواست از ما طلب کردن خواسته اما من فقط دعا و تلاش می کنم آنها می گویند با فکر کنی به اینکه نتیجه اتفاق افتاده ولی می گویم هر آنچه خدا بخواهد اتفاق می افتد و ابدا منتظر اتفاق خاصی نیستم آیا این نگاه افراطی است؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید همان است که شما می‌گویید. آن حرف‌ها ریشه در توهّم انسان‌ها دارد و موجب ساختن زندگی توهّمی می‌شود. موفق باشید

22697
متن پرسش
سلام: ریشه نفس اماره از کجاست؟ نفسی که وجودش از خداست چگونه می تواند وجهی داشته باشد که به بدیها امر کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه از آنِ خداست و مخلوقِ او می‌باشد. حال اگر آن نفس، میل به امیال بدنی را هدف قرار دهد تبدیل به امّارة‌ بالسوء می‌شود. موفق باشید

22696
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. در مورد قیام مسلم بن عقیل (ره) یک سوال اساسی وجود دارد که یا در تاریخ نیست و یا مبهم است. چطور شد که مسلم تنها شد!؟ در صورتی که حبیب بن مظاهر و امثال ذلک که خود را به اباعبدالله علیه السلام در کربلا رساندن آن زمان در کوفه حضور داشتند!! دلیل همراهی نکردن مسلم توسط شیعیان بزرگ و خالص کوفه که جمعی از شهدای عظیم الشان کربلا هستند، چیست!!؟ ۲. شخصیت و مذهب هانی بن عروه چیست!؟ آیا او علوی است یا عثمانی یا مانند برخی اصحاب عبدالله بن مسعود سکوت اختیار کرد!؟ آیا چیزی که سریال مختار در مورد او نشان داد درست بوده است؟ با تشکر از استاد عزیزمان التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً بعد از آن‌که محاصره‌ی دارلخلافه به شکست انجامید که بحث آن مفصل است؛ که شاید در جلسه‌ی شنبه‌شب در مسجد انبیاء و روز تاسوعا، در گلزار شهدای دستگرد عرایضی در این مورد بشود؛ فرماندهی اصلی یعنی جناب مسلم و اصحاب خاص بنا را بر آن گذاشتند که حرکت مخفی را پایه گذاری کنند و از این جهت هرکدام زندگی مخفی را شروع کردند و جناب مسلم نیز خواست خودش به تنهایی راهی برای مخفی‌شدن پیدا کند. در ضمن بد نیست سری به جواب سؤال 22700 بزنید. موفق باشید

22694
متن پرسش
سلام: چرا در قرآن از توبه لواط نگفته؟ غیر آمرزش است باید حد خورد و اعدام شوی تا خدا ببخشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که قرآن می‌فرماید: «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول» یعنی علاوه بر آن‌چه خدا دستور داده است، احکام بعضی موارد را خداوند مستقیماً اعلام می‌فرماید و احکام بعضی موارد را به قلب رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» القاء می‌کند و رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» به ما می‌رسانند مثل تعداد رکعات نماز. شاید این به جهت آن باشد که مردم در کنار قرآن متوجه‌ی اهمیت سیره و سخن پیامبر نیز باشند. پیامبری که به تعبیر قرآن از میل و فهم شخصی خود چیزی نمی‌گوید. موفق باشید

22692
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض تسلیت و قبولی عزاداری سیدالشهدا علیه السلام سوالی از محضر استاد عزیز داشتم. آقای دکتر محسن حیدری در کتاب «حزب علوی و اموی» بیان می دارند: «خلیفه اول برای رسیدن به خلافت علاوه بر بخشیدن صدقه و زکات آن سال (ر.ش به ابن ابی الحدید.شرح نهج البلاغه.ج۱،ص۱۳۰ و تاریخ طبری،ج۲،ص۲۰۲) برای جلب رضایت به ابوسفیان که بزرگ قریش بود و خلیفه اول برای رسیدن به خلافت نیاز به حمایت قریش در مقابل انصار داشت. زد و بندهای خطرناکی در پشت پرده دور از چشم اغیار بین ابوسفیان و خلیفه اول در مورد دخالت دادن امویان در دستگاه حکومت خلفا صورت گرفته است!» آیا می توان بدون هیچ مدرک تاریخی و روایی این چنین ادعایی کرد!؟ در حالی که از بزرگی ابوسفیان در آن زمان چیزی نمانده است و او در بزرگان اسلام جایی ندارد و از او به عنوان (طلقا) یاد می شود. پس نیازی به باج برای سکوت او نیست! و آیا معنی این حرف چنین نیست که خلیفه اول در به روی کارآمدن امویان با اختیار و عمدا ارتباط مستقیم و نقش داشته است!؟ نظر حضرتعالی را در این مورد بیان بفرمایید. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان اُموی به سرکردگی ابوسفیان چیزی نبوده که با اسلام‌آوردنِ آن‌چنان سطحی از بین برود و از آن‌جایی که خلفا در مقابل نظر عمومی که به علی «علیه‌السلام» داشتند پایگاهی در مردم برایشان نبود – به‌خصوص در همان ابتدا که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رحلت کرده بودند - مجبور بودند به نحوی از اُمویان کمک بگیرند. آری! خلفا ناخواسته راه را برای اُمویان تا آن‌جا گشودند که معاویه در شام به قدرتی رسید که حاکمیت علی «علیه‌السلام» را تحت‌الشعاع قرار داد و عملاً حاکم جهان اسلام شد. موفق باشید

22691
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم: عرض ادب و احترام و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات حضرت عالی. در هیئات و عزاداری ها به جای عزاداری حواسم جمع نکات منفی هیئت که البته منفی هم هست می شود و قلبم به حضرت اباعبدالله متصل نمی شود. صدای زیاد سیستم صوتی و حرف های نابجا و ناحق سخنرانان و مداحان. گاهی گمان می کنم که نباید بحث های عمیق را می خواندم و یا می فهمیدم که امروز نتوانم از عزاداری سالار شهیدان استفاده کنم. استاد عزیز دعایم کنید و راهنمایی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره جمع‌های اسلامی ضعف‌ها و خوبی‌هایی دارند و در همین رابطه خداوند می‌فرماید: «خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (توبه/102) یعنی مخلوطی از عمل خوب و عمل بد است و بالاخره امید است که خداوند به آن‌ها توجه کند و از اعمال زشت آن‌ها بگذرد. لذا شما سعی کنید خوبی‌ها و انگیزه‌های خوب آن‌ها را ببینید. به همین جهت آخر آیه بحث غفورٌ رحیم‌بودنِ حضرت حق را متذکر می‌شود. موفق باشید

22690
متن پرسش
سلام العلیکم: آقا جان به نظر شما چگونه می توان دنیا را فریب داد؟ دوستدار شما. والسلام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آرزوهای دنیایی را به آرزوهای الهی و قیامتی تبدیل کنید. مثل این‌که در عین طلب آبرو، به جای آبروی دنیایی، آبروی قیامتی را جایگزین آن کنید. موفق باشید

22688
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: عضو هیات علمی دانشگاه هستم. اخیرا یکی از اعضای بسیج اساتید به من پیشنهاد داد که عضو بسیج اساتید شوم. من قلبا به ولایت فقیه اعتقاد دارم و آیت الله خامنه ای را بسیار دوست دارم. اما خودم را بعنوان یک انسان با تقوای الهی قبول ندارم. هرچند که دعا می کنم خداوند متعال تقوا و صبر را نصیبم نماید و بتوانم به قرب الهی برسم. اما فکر می کنم اگر عضو بسیج اساتید شوم با توجه به اینکه روحیه و عملکرد بسیجی و انقلابی ندارم شاید عضویتم لطمه ای به این ارگان باشد. ممنون می شوم نظر شما را در این خصوص بدانم. ضمنا علاقه مندم اگر وارد گروهی می شوم این گروه متدین ولایی باشد نه اصلاح طلب یا اصولگرای باندی. در خصوص بسیج اساتید نظر شما چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به فضایی دارد که در آن گروه حاکم است. اگر متوجه‌ی جایگاه انقلاب اسلامی هستند و به جای روحیه‌ی جزیره‌ای، جهانی فکر می‌کنند و متوجه‌ی وسعت انقلاب اسلامی می‌باشند؛ شرکت در آن گروه، روح جمعی ما را تقویت می‌کند و از آن‌جایی که انسان‌ها با انسان‌‌ها انسان می‌شوند نیاز است در این نوع مجامع شرکت کنیم. موفق باشید

22687
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: گویند که بیابان هم باشی حسین یادت می کند مانند بیابان کربلا. گویند که هیچ عزایی در شعبان نیست و هیچ تولدی در محرم یعنی که ریشه تمام شادی ها و غمها در حسین است. اما ای کسی که این دردنامه را می خوانی همراهت کربلا هم راهی شدم اما دریغ از تغییر کردن سیر عقیده را از با بسم الله تا تا تمت در سیرتان خواندم نهج البلاغه را هم خواندم المیزان را هم اما نشد که بشود از درونم بندگی نابی تراوش کند کجای کار می لنگد انگار رازی از بندگی نکردنمان وجود دارد که شما از گفتنش حیا می کنید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روزگار، روزگارِ سیطره‌ی نیهیلیسم است. باید مسئله‌ی زمانه را شناخت و در راستای عبور از آن به خدا رجوع کرد. آری! مهم آن است که ما از خدا چه می‌خواهیم. وقتی متوجه‌ی این مسئله شدیم که اسلام در مظهریت انقلاب اسلامی بنا دارد ما را از ظلمات زمانه رجوع بدهد، نحوه‌ی رجوع ما به حضرت شیدالشهداء«علیه‌السلام» ظهور می‌کند و راه ما به سوی آن حضرت گشوده می‌گردد. موفق باشید

22686
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر: طبق فرمایشات جنابعالی پیرامون صورت باطن آیات قرآن در مورد معاد، بعنوان مثال درختانی که از زیر آنها رود جاری می باشد که صورت توحید در عالم معنا می باشد و یا پل صراط که صورت باطن انتخابهای ما در عالم معنا می باشد. این نوع تعبیر جنابعالی برای من بسیار کارگشا بوده و باعث شده است جواب خیلی از سوالاتم را بگیرم. حال اینجانب از شما استدعا دارم در مورد بقیه تعابیر مذکور در قرآن از عالم معنا بعنوان مثال در سوره ی نبأ و یا الصافات (شرابی که عقل را زایل نمی کند و یا حورالعین و یا تکیه زدن بر تخت های روان و زقوم و درخت طوبی و ....) معادل چه چیز و یا حالتی در دنیا می باشد مرا زاهنمایی فرمایید. و یا اگر کتابی این معادل ها را معرفی کرده است را به ما معرفی کنید تا برای ما سراج منیر باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد پیشنهاد می‌شود بحثی که در سوره‌ی «واقعه» و سوره‌ی «نبأ» شده‌است را دنبال بفرمایید؛‌ بحث به صورت صوتی در اختیار عزیزان هست. موفق باشید

22685
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: حضرتعالی عنوان یکی از کتابهای خود را با نام زیارت عاشورا اتحاد روحی با امام حسین (ع) نام گذاری کرده اید. سوال من در مورد معنی دقیق این نامگذاری (متحد شدن روحانی) است. برداشت خودم این چنین بود که برای لحظلاتی تشخص فردی را که ما از آن دریافت داریم را از دست می دهد و ذیل جذبه روحی امام حسین علیه السلام قرار می گیرد ولی بنظرم می رسد نام این حالت را هم نمی توان اتحاد روحانی گذاشت (برداشت خودم را برای روشن شدن فضای فکری بیان کردم) حال سوال این است: متحد شدن روحانی با امام حسین علیه السلام به چه معناست؟ با آرزوی توفیقات روز افزون برای حضرتعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایات متعددی داریم که با نظر محبت آمیز به ائمه نحوه‌ای از اتحاد برای ما پیش می‌آید. به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «يَا مُفَضَّلُ أَ تَدْرِي لِمَ سُمِّيَتِ الشِّيعَةُ شِيعَةً يَا مُفَضَّلُ شِيعَتُنَا مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْ شِيعَتِنَا أَ مَا تَرَى هَذِهِ الشَّمْسَ أَيْنَ تَبْدُو؟ قُلْتُ مِنْ مَشْرِقٍ. وَ قَالَ إِلَى أَيْنَ تَعُودُ؟ قُلْتُ إِلَى مَغْرِبٍ. قَالَ هَكَذَا شِيعَتُنَا مِنَّا بَدَءُوا وَ إِلَيْنَا يَعُودُون‏» مفضل از حضرت صادق عليه السّلام پرسيد كه شما چه بوديد پيش از آفرينش آسمان ها و زمين‏ ها فرمود ما انوارى بوديم و اطراف عرش به تسبيح و تقديس خدا اشتغال داشتيم تا ملائكه را آفريد به آنها فرمود تسبيح كنيد عرض كردند خدايا ما علم و اطلاعى نداريم بما دستور تسبيح داد ما كه تسبيح نموديم ملائكه از ما فرا گرفتند تسبيح كردند ما از نور خدا آفريده‏ شده‏ ايم و شيعيان از نورى پست‏ تر آفريده شده‏ اند روز قيامت پست و عالى بهم مى‏ پيوندند در اين موقع بين دو انگشت سبابه و ميانى جمع نمود، فرمود مانند اين دو انگشت. سپس فرمود ميدانى چرا شيعه را به اين نام ناميده‏ اند؟ شيعيان ما از ما و ما از آنهائيم ميدانى خورشيد از كجا طلوع مي كند؟ گفتم از مشرق فرمود كجا غروب مي كند گفتم مغرب. فرمود شيعيان ما نيز همين طورند از ما جدا شده‏ اند و بسوى ما برمي گردند. این یعنی یگانگی نوری در سرآغاز و سر انجام. لذا شیعیان از فاضل طینت امامان آفریده شده‌اند. شیعیان در معاد خویش به سوی مطلع خویش به سوی امامان باز می‌گردند و عبارت «وَ إِلَيْنَا يَعُودُون‏» در حدیث مذکور، متضمن معاد است، شیعه پس از غربت و دورافتادگی از سرمنشأ به سرچشمه‌ی خویش باز می‌گردد. همچنین می‌فرمایند: «يَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِين‏» آن نور که در قلب مؤمنین تجلی می‌کند، علوم حقیقی و اسرار ملکوتی و شرایع نبوی است و مانع می‌شود تا آنان به سمت لذّات نفسانی و دنیوی متمایل و مشغول شوند. آنان شعاع امامان گشته‌اند و آن نور ولایت آنان را حفظ می‌کند و آن کهن دژ آنان است. موفق باشید

22684
متن پرسش
سلام: برای تقویت اراده ام چکار کنم؟ راهکار اسلام و برنامه او برای تقویت اراده انسان ها چیست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با غلبه‌ی حکم خدا بر امیال، اراده‌ی انسان از گرفتاری‌های قوه‌ی واهمه نجات پیدا می‌کند. کتاب «ادب خیال و عقل وقلب» نکاتی در این مورد برای شما دارد. موفق باشید

22683
متن پرسش
با سلام: طبق حرکت جوهری حرکت (بالقوه بالفعل می شود) در همین جهان مادی است. یعنی حرکت ذاتی این جهان است. حال اگر این طور باشد این حرکت نه انتها دارد نه ابتدا. اگر اینطور باشد این جهان نابود شدنی نیست چرا که حرکت ذاتی آن است و این چنین حرکتی که ابتدا و انتها ندارد. حال سوال این جهانی که حرکت ذاتی آن است و انتها ندارد پس برای آن قیامتی نیست چرا چون انتها ندارد. سوال آیا می توان نتیجه گرفت که برای خود اینچنین عالمی قیامت نیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عین حرکت یعنی وجودی که در مرتبه‌ی نازله‌ی وجود است و با تجلیات ممتد از عالم بالا به عالم بالاتر سیر می‌کند لذا به قیامت خود که برگشت به مرتبه‌ی بالاتر نایل می‌شود و به خودی خود وجودی مستقل ندارد تا در عین حرکت بودن خود همچنان باقی بماند بلکه با افاضه‌ی دائمی است که این حرکت باقی است و لذا در ازای همین افاضه‌ی دائمی از قوه به فعل و از عالم ماده به عالم تجرد سیر می‌کند. موفق باشید

 

22680
متن پرسش
با سلام و عرض احترام: طبق فرمایشات جنابعالی روح انسانها پس از مرگ در قالب جسم برزخی می رود و سیر خود را در عالم برزخ ادامه می دهد. ولی طبق آیات 51 و 52 سوره یس بعد از دمیدن صور اول همه انسانها می میرند و بعد از دمیده شدن در صور برای دومین مرتبه همه انسانها برانگیخته می شوند و از قبرهایشان بیرون می آیند و می گویند چرا ما را از خوابگاهمان بیرون آوردید. حال با توجه به مطالب فوق و با توجه به برهان حرکت جوهری در قیامت اگر رستاخیز جهان هم صورت بگیرد.: ۱. انسان هایی که قبلا مرده بودند چرا می گویند: «چرا ما را از خوابگاه مان بیرون آوردید؟» مگر با چه نشئه و جسمی بیرون می آیند, بصورت جسم خاکی که نمی توانند باشند چون با توجه به حرکت جوهری کل عالم خاکی تمام شده است و قبل از بیرون آمدن از قبر نیز که با جسم برزخی بوده اند و نشئه ی سومی هم که وجود ندارد. و چرا می گویند: «چرا ما را از خوابگاه مان بیرون آوردید؟» مگر خواب بوده اند، مگر در جسم برزخی نبوده اند و سوال و جواب نشده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر از دنیا به قیامت، سیری است روحانی و هر مرحله‌ای نسبت به مرحله‌ی قبل خود یک نوع بیداری محسوب می‌شود و مرحله‌ی قبلی حکم مرقد را برای انسان پیدا می‌کند نه آن‌که قبلا مرده باشد حالا زنده شده‌است. موفق باشید

22679
متن پرسش
با سلام: پس آیا طبق فرمایشات شما دوست بزرگوار عزیز می توان نتیجه گیری کرد که محال است اصل علیت در مورد الکترون ها و جهان زیر اتمی و الکترون ها برقرار نباشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً هر چیزی که عین وجود و عین علت نباشد، در حوزه‌ی معلولیت قرار دارد. موفق باشید

22678
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: استاد بزرگوار شاید سوال بنده کمی ساده به نظر برسد اما مساله ای است که شدیدا بنده را مشغول خود کرده و گاهی مرا به سمت یاس سوق می دهد. بنده دارای سه فرزند قد و نیم قد هستم و تقریبا همه وقت شب و روزم به امورات آن ها می گذرد، اگر چه کارهای فرهنگی و اجتماعی نیم بندی هم انجام می دهم اما دستم از انجام خدمت کلان به جامعه مسلمین کوتاه است و متاسفانه چون قبل از بچه دار شدن برنامه سیر و سلوکی برای خلوت دائمی و نماز و مناجات شبانه و ... نداشته ام الان هم خستگی و شاید ملکه نشدن این امور باعث شده که دستم از چنین اموری نیز خالی باشد. خلاصه این که اگر چه اجر فرزندآوری و فرزندپروری را کم نمی دانم و با عنایت به نظر مقام عظمای ولایت راجع به این موضوع حتما عزم بر تعداد بیشتر فرزند دارم اما نگرانم از اینکه بعد از پایان مشغله های فرزندداری دیگر حالی برای عبادت و خلوت برایم باقی نماند و یا در همین اثنا پیمانه عمرم سرریز شود و تا ابدیت حسرت همه اموراتی را بخورم که عمری آرزوی انجامش را داشتم اما فرصت و یا وسعت انجامش را نداشتم و با رویی سیاه و دست خالی دار فانی را وداع کنم. ان شاءالله راهنمایی شما قلب اندوهگین مرا که شدیدا در سینه ام سنگینی می کند را از این حالت نجات دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با برخورد خوب با همسر و فرزندان و دلسوزی و خوش‌رویی با فرزندان ملکه‌ی محبت به حضرت حق در شما شکل می‌گیرد و این ملکه همواره حجاب های بین شما و حضرت معبود را بر طرف می‌نماید. موفق باشید

22677
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد جانمان: استاد اگر امکانش هست این جمله را برای ما باز و قابل فهمش کنید یا راهنمایی بفرمایید: «عبادت اجرای توحید است در ملک بدن از باطن قلب.» تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که این جمله‌ی فوق می‌فرماید زیرا شما در عبادات با اراده‌ی قلبی سعی می‌کنید حکم خدا را در کشور بدن‌تان جاری نمایید و آن چیزی جز اجرای توحید در ملک بدن نیست که با نیت درونی همراه است. موفق باشید

نمایش چاپی