باسمه تعالی: سلام علیکم: اختیار مربوط به موجودی است که دارای چند امکان باشد «إمّا شاکراً و إمّا کفوراً» میتواند هم کفر بورزد و هم شاکر باشد و این در حوزهی انسان و جنّ معنا دارد و برای فرشتگان که مقام معلوم دارند، اختیار معنا ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با کشیک نفسکشیدن و تأمل در آنچه یافتهایم، آرامآرام از درون ما آنچه گفتنی است، ظهور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی سخن بارکلی باید تأمل کرد. حرف سادهای نیست از آن جهت که متوجه شده است آنچه از اشیاء خارج در ذهن ما است نمیتواند معلولِ پدیدههای خارج از ذهن باشد زیرا معلول، باید از علتیِ برتر بهوجود آید. در حالیکه معلومات ذهنی ما از جنس علماند و پدیدههای خارجی از جنس ماده. جناب صدرالمتألهین این مشکل را اینطور حل کرده است که معلول خارجی معّداتی هستند که نفس ناطقهی انسان آماده شود و صورتی متناسب با شیئ خارجی را با ارتباطی که با «واهب الصور» پیدا میکند در خود إبداع نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در روایت داریم که «رحم» در عرش جای دارد و عنایت داشته باشید 2- شرط جاریشدن صیغه، «إنشاء» است و نه «إخبار». یعنی باید وقتی جملهی «زوّجْتُ» گفته میشود، ارادهی تحقق آن در میان باشد. البته اگر کسی ازدواج نکند چنین چیزی بین او و دیگری برقرار نمیشود ولی ارتباط او با خدا جای خود را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما در شرايط تاريخى سخت آن زمان انتظار نداريم مورخينِ اهل سنت آنچه را كه نسبت به فاطمه عليهاالسلام واقع شده بالصراحه بنويسند، ولى به همان اندازه ناقص هم كه اشاره كرده اند خواننده را متوجه اصل قضيه مى نمايد. به عنوان مثال: ابن ابى الحديد در ج 1 ص 134 و ج 2 ص 19 شرح نهج البلاغه پس از ذكر سند مى گويد: ابابكر به دنبال على فرستاد و از او بيعت خواست و على بيعت نكرد، و با عمر شعله اى از آتش بود، فاطمه عمر را در درب خانه خود ديد و گفت: «يَابْنَالْخَطّاب! اتُراكَ مُحَرِّقاً عَلى بابى؟ قالَ نعم، و ذلك اقوى فيما جاءَ بِهِ ابُوكَ وَ جاءَ عَلِى فَبايَعَ» يعنى؛ اى پسر خطّاب! مى بينم كه مى خواهى خانه مرا آتش بزنى؟ گفت: و اين آتش زدن در آنچه پدر تو آورده است وارتر است، و على آمد و بيعت كرد. و نيز ابراهيم بن سعيد ثقفى با طرح سند روايت مى گويد: «واللهِ مَا بايِعَ عَلِى حَتّى رَآى الدُّخانَ قَدْ دَخَلَ بَيْتِه» يعنى؛ به خدا سوگند على بيعت نكرد مگر اينكه ديد دود داخل خانه شد (امام شناسى از آيت الله حسينى تهرانى ج 10 ص 395). و نيز عبدالفتّاح عبدالمقصود در ج 1 كتاب امام على عليه السلام ص 343 مى نويسد: فاطمه به سلمى گفت: «بستر مرا در وسط خانه بگستران» و در ادامه گفت: «در اين ساعت روح از بدنم مفارقت مى كند، شستشو كرده ام، ديگر كسى بازوى مرا برهنه نسازد».
2- نهتنها حضرت دختر خود را به خلیفهی دوم دادند حتی نام فرزندان خود را به نام خلفا گذاشتند تا فضا را آرام نمایند و شرایط برای حضور تاریخی علی «علیهالسلام» فراهم شود و انگیزهای برای مخالفت آنان نماند. زیرا در این تقابلها آنچه قربانی میشد اسلام بود و حضرت راضی به این امر نبودند. در این مورد خوب است به جزوهی «رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام» که بر روی سایت هست رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آنجایی که انسان دارای ابعاد مختلف است و همواره باید سیر به فعلیتدرآوردنِ جنبهی امکانیِ خود را ادامه دهد، نمیتوان گفت عمل ما مطابق نظرمان نیست بلکه باید متوجه بود وجوه مختلفی داریم که هر وجهی عمل خاصی را به صحنه میآورد. نکتهی اصلی سؤال که به قول شما گشودن مسیر سومی از طریق انقلاب اسلامی است؛ بسیار نکتهی مهمی است و بحث در مورد آن هم از حدّ یک سؤال و جواب بیرون است. همین اندازه بدانید که بعد از رنسانس بشری در کلّ عالم متولد شد که بیشتر معنای خود را در زندگی شهری دنبال میکرد و شهر به معنای جدیدش وارد تاریخ شد و امثال هگل بسیار متفکرانه در این مورد فکر کردند و طرح جامعهی مدنی به آن شکلِ خاصِ خود را به میان آوردند که از یک طرف جواب تمایل زندگی شهری را میداد و از طرف دیگر باورهای دینی امری شخصی و فردی میشد. زیرا از نظر هگل، دین توان جوابگویی به شرایط جدید و طرح نقشهی راه برای زندگیِ جدید نبود. و در این فضا است که انقلاب اسلامی به میان آمده است تا در تاریخ جدید که بشر معنای خود را در نوعِ دیگری از زندگی دنبال میکند؛ که دیگر زندگیِ قبیلهای نیست؛ آموزههای دینی را راهکارِ همین زندگی جمعی بداند و در این مورد ما باید به طور جدّی فکر کنیم. زیرا در مقابلمان سه نوع زندگی وجود دارد یا زندگی سکولار و شخصیکردنِ دین، چیزی که متفکران غربی بدان رسیدند. یا این نوع زندگی که فعلاً در آن قرار داریم که مسلّم بدترین نوعِ زندگی است و 200 سال است روشنفکران میخواهند ما را با غربیکردن از این مشکلات برهانند و موفق نمیشوند و یا نوعی از زندگی که حضرت امام روحاللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» بر آن تأکید دارند که همان انقلاب اسلامی است و در تحقق آن هنوز ما خونِ دلِ لازم را نخوردهایم و به جدیّتِ ضرورت تحقق آن نرسیدهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قصهی فال قصهی یک اشاره است و بس. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر بندگی و انجام وظایف شرعی و دقت در معارف الهی، هرچه پیش آمد، خوش آمد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از نظر درجهی وجود در درجهی وجودیِ شدیدتری قرار دارد و همین امر موجب میشود که خصوصیات خاصی برای انسان پیش آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام خیال در نسبت به عالم عقل در بالا و یا در نسبت به عالم محسوسات در پایین، صور خیالی را میسازد و اینطور نیست که صور خیالی قبلاً در جایی بوده باشد. در این مورد خوب است که به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل فلسفی نظر به مفاهیم دارد که به طور نسبتاً مفصل در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» نسبت به آن سخن گفته شده است. در حالیکه عقلِ مدّ نظر اولیای الهی، نظر به نور عقلِ اول است. آری! عقل فلسفی وقتی از مفهومِ حقیقت خبر میدهد تازه ما میفهمیم که باید راه بیفتیم. سیمرغی در افق حاضر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه غیر از حق است، حجابهای ظهور حقاند. شمر«لعنةاللّهعلیه» و حرکاتش از نظر تشریع، حجابهای ظهور حقاند هرچند «و ما تسقط من ورقة الاّ یعلمها». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عموماً روح در عربی به همان معنای «من» در فارسی است. کتاب «ده نکته» در نکتهی دهم معنای فرامشکردنِ اصل خود را روشن میکند 2- این موضوع چندان سخن منطقی به نظر نمیآید 3- وجه تکوینی و وجه تشریعی انسان دو مقوله است. انسان از طریق معرفت نفس در وجهِ اختیار و تشریع خود آماده میشود تا به وجهِ تکوینی خود آگاهی نماید 4- بحث وَهم را در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» دنبال فرمایید.
مباحثی که مطرح کردید با جواب دادن به سؤالاتتان برایتان روشن نمیشود. بهتر است سیر مطالعاتی روی سایت را با یک برمانهی 4 ساله دنبال فرمایید تا انشاإاللّه خودتان بسیاری از این سؤالات را بتوانید جواب دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مزاحم بقیه میشوید، نباید ادامه دهید. لااقل باید سعی کنید مزاحم کسی نشوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سالهای قبل چنین فرمودند. فکر نمیکنم هنوز نظرشان این باشد زیرا حضور زنان، نهضتِ تمدنسازیِ اربعینی را به جامعیت میکشاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچکس در سلوک، مستغنی از اساتیدی که افق عبادات را در مقابلش بگشایند نیست. بحث بر سر آن است که در این تاریخ با حضور سیرهی امثال قاضی طباطبایی و شاهآبادی «رحمتاللّهعلیهما» که منجر به شخصیت سلوکی حضرت امام شد؛ افقِ سلوکی تا حدّی روشن است و در این رابطه آیت اللّه بهجت میفرمایند: علم تو استاد توست. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال ابتدا باید انسان متوجهی حکمت حضرت ربّ العالمین شود تا در بستر حکمت خالق هستی، رازِ این نوع مشکلات را جستجو کند و عملاً به توحید و بصیرتش افزوده شود وگرنه اگر نتواند متوجهی حکمت الهی بگردد، همواره در این سرگردانی خواهد ماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» برای همه حتی برای امام زمان «عجلاللّهتعالیفرجه» حجتاند. زیرا حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» افقی را در مقابل انسان میگشایند که تفصیلی است از اجمالی که هرکس در وجه یمینی خود در خود دارد. آری! هرکس به اندازهای که خود را میشناسد تفصیل خود را در حضرت امام حسین «علیهالسلام» مییابد و در این مورد حضرت حجت «علیهالسلام» در اوج میباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود: «گرچه بهشتاش نه به کوشش دهند / آنقدر ای دل که توانی بکوش». به رحمت واسعهی خدا نظر داشته باشید و در حدّ امکان خود عمل کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مسلّم تنها راهِ قوتدادن به عقاید، فلسفه و عرفان نیست. ولی فراموش نکنیم که حوزهی فقه، اصول عملیه است نه نظردادن به آموختن یا نیاموختنِ فلسفه و عرفان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده مباحث ایشان را تا حدّی دنبال میکردم. ضعفی که مخاطب خود را از فضای عبودیت خارج کند، ندیدم و شخصیتهایی را که ایشان متذکر میشوند حکیمانی هستند که دغدغهی اصلاح انسانها را در مقابل فرهنگ مدرنیته دارند 2- اطلاعی از جناب آقای گنجی ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در آن روایت متذکر تعادل بین دنیا و آخرت میشوند که نه آنچنان به دنیا پشت کن که فکر کنی فردا میمیری، و نه آنچنان به آن توجه کن که آخرتت را فراموش کنی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم آیندهی انقلاب اسلامی به سوی تمدن اسلامی است و به مرور در حالِ تحقق است، هرچند با حجابها و تنگناهایی روبهروست که آنها را پشت سر میگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان وقتی با کثرات روبهرو میشود از یک طرف وجود را به علم حضوری میشناسد و از طرف دیگر متوجه میشود آنچه در مقابل اوست موجوداتی هستند که وجود دارند. لذا نتیجه میگیرند که اینها «هستهایی» هستند که موجودند به محدودیتِ پرتقال و زمین و آسمان. و این یعنی انتزاعِ ماهیت از وجود با نظر به محدودیت ماهیات. موفق باشید
