باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی غیر حق در منظر ما اصالت پیدا کند، عملاً حق از منظر ما پوشیده میگردد و کفر به معنای آن است که حق را بپوشانیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اکثر گناهان به همین شکل وارد زندگی میشود. راهِ نجات آن است که مواظب فریبهای هوای نفس خود باشیم و همواره با آن مخالفت کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مؤسسهای با این خصوصیات نمیشناسم. سیر مطالعاتی سایت که از شرح «ده نکته» و سپس کتاب «از برهان تا عرفان» شروع میشود و بعد با شرح کتاب «معاد» ادامه مییابد، با توجه به این که ذوق حاکم در این مباحث، صدرایی است؛ فکر میکنم بد نباشد. موفق باشید
سلام علیکم خدا قوت و نصرت دهد غرض از مزاحمت این سئوال ۲۴۱۹۶, پرسش کننده محترم در مورد کلاس آموزشی فلسفه است می خواستم عرض کنم که ایشان می توانند به آدرس زیر مراجعه کنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت نفس یک نوع تجربهی یقینی در جان انسان است و موجب میشود انسان با وسعت بیکرانهی خود آشنا گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «چهل حدیث» نکات دقیق عرفانی دارد که باید رفقا مقدمات آن را گذرانده باشند. پیشنهاد خود بنده آن است که با تفسیر سورهی حمد و کتاب «مصباح الهدایه» که بنده شرحی بر آن داشتهام، شروع کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیاحترامی و بیحرمتی به اهلالبیت«علیهمالسلام» به این نیست که ما از زندگی معمولی و امورات آن خارج شویم و عقد و ازدواج از لوازم زندگی است. آری! نباید با شادیهای افراطی در ماه محرم و صفر همراه باشد 2- هر اندازه انسان با اصول عقلی و شرعی آشنا باشد، به همان اندازه تحت تأثیر نظرات عرفی قرار نمیگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به کتاب «بدایة الحکمه» از مرحوم علامه طباطبایی و یا به کتاب «از برهان تا عرفان» که بر روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است سیر مطالعاتی که مبتنی بر معرفت نفس است، را دنبال کنید. مثل سیر مطالعاتی که بر روی سایت قرار دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن درستی است که اگر بخواهیم تمدنی را به جای تمدن غربی مدّ نظرها قرار دهیم، باید پیشنهادهایی از جنس امروز و فردا داشته باشیم. ولی نباید این نکته را فراموش کرد که چرا متفکران بشر امروز اعم از غربی و یا غیر غربی با اینهمه دستاوردهایی که عقل غربی به صحنه آورده است میخواهند از غرب عبور کنند در حدّی که هابرماس مدرنیته را یک پروژهی ناتمام میداند. به نظر میرسد باید در این مورد به موضوع اومانیسم و محورقرارگرفتنِ انسان به جای خدا فکر کرد که حاصل آن فرهنگ سکولاریتهی غربی شد. از طرفی باید مواظب بود با چشم غربی، غرب را ننگریست وگرنه عقل تکنیکی که سراسر عقلِ معاش است، به جای حکمت و عقل قدسی مینشیند. چنانچه در روایت داریم: وقتی رسول خدا«صلواتاللّهعلیهواله» ملاحظه کردند عدهای مجنونی را اذیت میکنند و میگویند او دیوانه است و دیو یعنی شیطان در او حلول کرده است؛ حضرت فرمودند او بیمار است. حتماً در جریان پستمدرنیسم هستید که متفکران آن معتقدند مدرنیته را باید بازخوانی کرد. آیا آنها میخواهند بشریت را به قبل از دموکراسی برگردانند، یا معتقدند در ادامهی فرهنگ مدرنیته انسان از حیات قدسی خود محروم شده؟ بد نیست سری هم به کتابهای پستمدرنها اعم از رنهگنون و میشلفوکو و فریتیوفشوان و یا دکتر حسین نصر بزنید. احساس میشود که نتیجهی آن مطالعات، آن باشد که جای عقل غربی طوری تعیین شود که نحوهای از شیفتگی از غرب را به همراه نداشته باشد که نتیجهی آن تحقیر فکر و فرهنگِ خودی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتهی بسیار خوبی را مدّ نظر دارید. میماند که متوجهی آن روایات باشیم که ما را به عدم حرص نسبت به طلب رزق متذکر میشوند. به عنوان مثال میفرمایند: «قَالَ رَسُولُاللهِ (ص): «أَيُّهَاالنَّاسُ إِنَّ الرِّزْقَ مَقْسُومٌ لَنْ يَعْدُوَ امْرُؤٌ مَا قُسِّمَ لَهُ فَأَجْمِلُوا فِي الطَّلَبِ وَ إِنَّ الْعُمُرَ مَحْدُودٌ لَنْ يَتَجَاوَزَ أَحَدٌ مَا قُدِّرَ لَهُ فَبَادِرُوا قَبْلَ نَفَاذِ الْأَجَلِ وَ الْأَعْمَالِ الْمَحْصِيَّةِ».[1] رسول خدا (ص) مى فرمايند: اى مردم! رزق تقسيم شده است، هرگز انسان از آنچه برايش تقسيم شده بيشتر نمى يابد، پس در طلب رزق حريص نباشيد، كه عمر شما محدود است، پس قبل از اينكه اجل برسد و اعمال محاسبه شود به كار نيك مبادرت ورزيد. ملاحظه مى فرماييد كه رسول خدا (ص) پس از اينكه تذكر مى دهند رزق، مقسوم و قسمت شده است و بر اجمال در طلب رزق تأكيد مى كنند، ما را متوجه اصل مطلب در عرصه زندگى مى نمايند و مى فرمايند: عمر محدود است و پس از اين عمرِ محدود مائيم و ابديت ما و اعمالى كه براى قيامت خود انجام داده ايم، چگونه انسان بصير حاضر است در طلب رزق، خود را آنچنان مشغول كند كه از آبادى ابديت خود باز بماند! در حالى كه اصل زندگى ما ابديتِ ما است، و به واقع اگر از قيامت خود غافل شويم وَهم ما آنچنان قدرت مى گيرد كه همه زندگى ما را مشغول تهيه رزقِ بدن ما مى گرداند. موفق باشید
[1] - مستدرك الوسائل، ج 13، ص 29.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل سالم متوجه محدودیتهای خود میباشد و نیز متوجه برتریِ وَحی الهی نیز هست و از آن به بعد، خود را به وَحی میسپارد و نیز میفهمد که وَحیِ الهی را کاملاً نخواهد درک کند زیرا وحی الهی نور است و هرکس به اندازهای که از «خود» فانی شود، به آن نور منوّر میگردد. موفق باشید
بسمه تعالي. سلام علیکم: آنچه كه انسان را به عاليترين مقام كه عبوديت هست ميرساند ورود در جادهي عبوديت است حال هرچه پيش آمد آنچه سخت است صبر بر عبوديت است و اين است آن كورهاي كه انسان را ذوب ميكند و خالص مينمايد در هر شرايطي كه هستيد سعي كنيد فقط بندهي خدا باشيد تا خداوند بهترين گشايشها را در مقابل شما قرار دهد. موفق باشيد
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیهی مذکور روشن میکند که پیامبر خدا نسبت به زمان وقوع قیامت علم ندارند لذا در آخر آیه میفرماید تو چه میدانی؟ شاید قیامت نزدیک باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روحی که دغدغهی تعالیِ به سوی حق را ندارد و از طرفی فشار زندگی تکنیکی او را آزار میدهد چارهای جز رعایت چنین توصیههایی ندارد! ولی این راهکارِ اصلی و بنیادین نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود خداوند فرموده است «توّاب» است. لذا دلیل ندارد که ما وقتی از سر صدق به گناهانی که شریعت الهی متذکر شده است، پشت کرده باشیم، حضرت توّاب به ما نظر نیندازد؟! گفت: «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان این نوع سخنان هستم. البته چیزی نیست که طیّ یک سؤال و جواب بتوان در آن ورود کرد. آنچه مهم است بنا بر فرمایش آیت اللّه حسینی طهرانی، باید ببینیم در آن فضای خفقانی که با خلیفهی دوم بهوجود آمد، مورخین چه اندازه میتوانستند سخن بگویند. آیا بیش از طرحِ اشاراتی که تنها اهل فکر متوجهی قضیه شوند؟ به گفتهی ایشان: در مورد آتش زدن درِ خانه ى حضرت فاطمه (س) و آن برخورد عجيب با حضرت على (ع) علاوه بر متون شيعه، حتّى مورخين اهل سنّت كه سخت تحت فشار بودند نيز هرچند ناقص، واقعه را ذكر كرده اند. ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه (ج 1، ص 134 و ج 2، ص 19) پس از ذكر سند مىگويد: ابابكر به دنبال على (ع) فرستاد و از او بيعت خواست، و على (ع) بيعت نكرد و با عمر شعله اى از آتش بود. فاطمه (س) عمر را در خانه خود ديد و گفت: «يَابْنَ الْخَطّاب! اراكَ مُحَرِّ قاً عَلَي بابي؟ قالَ: نَعَمْ، وَ ذلِكَ اقْوي فيما جاءَ بِهِ ابُوكِ وَ جاءَ عَلِيٌّ (ع) فَبايع»؛ اى پسر خطاب! مىبينم كه مىخواهى درِ خانه ى مرا آتش بزنى؟ گفت: آرى، و اين آتش زدن در آنچه پدر تو آورده، استوارتر است، و على (ع) آمد و بيعت كرد. با توجه به اينكه مورخين اهل سنّت عادتشان آن است كه در آنچه روايت مىكنند، از ذكر آنچه برايشان مشكل ايجاد مىكند خوددارى مىكنند و اگر متوجّه شوند در روايت تاريخى خود، عليه خلفاء روايت مىكنند از روايت خود دست مىكشند، بايد در چنين فضايى روايات آنها را بررسى كرد. چنانچه ابراهيم بن سعيد ثقفى با طرح سند روايت مىگويد: «وَاللهِ ما بايَعَ عَلِيٌّ حَتّي رَأي الدُّخان قَدْ دَخَلَ بَيْتِهِ»؛ يعنى به خدا سوگند على با ابابكر بيعت نكرد، مگر اينكه ديد دود داخل خانه شد. (امام شناسى، آيت الله حسينى تهرانى، ج 10، ص 395). و نيز عبدالفتّاح عبدالمقصود در ج 1 كتاب امام على عليه السلام ص 343 مىنويسد: فاطمه به سلمى گفت: «بستر مرا در وسط خانه بگستران» و در ادامه گفت: «در اين ساعت روح از بدنم مفارقت مىكند، شستشو كرده ام، ديگر كسى بازوى مرا برهنه نسازد». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف آن مرحوم حرف درستی است. در رابطه با ظنّ مذموم به جواب سؤال شمارهی ۲۷۰۴۶ رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده باید آقای دکتر فیاض متوجه میبودند که جهانِ ما در آینده چه جهانی است و با چه هویتی؟ مسلّم آنطور که آقای دکتر فیاض فکر میکنند ما جزیرهای خواهیم شد مثل جزیرهی وهابیت، و شیعه با دیوارهایی که از نظر فکری به گِردِ خود میکشد، بهکلّی از جهانِ امروز بیرون خواهد افتاد؛ در حالیکه ما طلوع دیگری خواهیم داشت، طلوعی که حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» در نامهی خود به آقای گورباچف از آن خبر داد و گورباچف را نیز به تأمل در اندیشههای صدرایی و ابن عربی نمود. این، وسعتِ آیندهی ما است. هرگز نباید معطل امثال آقای دکتر ابراهیم فیاض شد که تاریخِ آنها سالها است گذشته است و بالاخره چند نفری که آمادهی حضور جهانی با آموزههای تشیع را ندارند، همدیگر را پیدا میکنند ولی به گفتهی مولوی: «گر شوم مشغول اشکال و جواب / تشنگان را کی توانم داد آب».
مولوى در رابطه با اينكه عده اى همواره كار زياد مى كنند و مردم را از كار اصلى خود باز مى دارند داستان كُره اسبى را به ميان مى آورد كه در حال آب خوردن بود تا تشنگى خود را رفع كند و صاحب اسبها كه با سوت زدن مانع آب خوردن آن كره اسب میشد و نتيجه مى گيرد همواره از اين كارافزاها بوده و هستند، تو كار خود را انجام بده. مى گويد:
|
گفت مادر، تا جهان بوده است از اين |
كار افزايان، بُدند اندر زمين |
|
|
هين تو كار خويش كن اى ارجمند |
زود، كايشان ريشِ خود بَر مى كَنند |
|
|
وقتْ تنگ و مى رود آبِ فراخ |
پيش از آن كز هجر گردى شاخ شاخ |
|
|
شهره كهريزىست پر، آبِ حيات |
آب كَش، تا بَر دَمَد از تو نبات |
|
|
آبِ خضر از جوى نطق اولياء |
مى خوريم اى تشنة غافل بيا |
|
|
ما چو آن كُرّه، هم آب جو خوريم |
سوى آن وسواس طاعن ننگريم |
|
وقتى انسان متوجه شد كارافزايانِ عالَم دامهايى براى زندگى ما پهن كرده اند، راه خود را پيدا كرده ايم. و فرصت را جهت نوشيدن آب زندگانى از دست نمى دهيم و با شناختن حقّ ربّ و حق رسول و حق اهل بيت راه خود را از بقيه جدا مى نماييم و مى فهميم بقيه ى راهها قيل و قالى بيش نيست كه حضرت رضا «علیهالسلام» در آن مورد فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ الْقِيلَ وَ الْقَالَ وَ إِضَاعَةَ الْمَالِ وَ كَثْرَةَ السُّؤَال»[1] خداوند، قيل و قال، و ضايع كردن مال، و كثرت سؤال را دشمن دارد. راه حل مشكلات ريشه در آرامشى دارد كه ماوراء حرص ها و ولع ها قرار دارد.
در ضمن جناب آقای دکتر مهدی امامجمعه در کتاب «سیر تحول مکتب فلسفی اصفهان از ابن سینا تا ملاصدرا» مطالبِ درخوری نسبت به انتقادهایی که اینگونه افراد به مکتب صدرا دارند؛ مطرح کردهاند. موفق باشید
[1] - تحف العقول عن آل الرسول( ص)، ص 443.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «برهان صدیقین» روشن میشود که علم خداوند به ذات خود عینِ علم اوست به همهی مخلوقات، زیرا وجود همهی مخلوقات، از تجلیات وجود خداوند است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همینطور است که جنابعالی میفرمایید و ما چنین انتظاری از آقایان داریم. شاید آن بزرگان نظرشان آن است که باید در این موارد مثل مرحوم میرزای شیرازی حکم کرد و در حال حاضر حکم، به عهدهی ولیّ فقیه است. موفق باشید
