باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نه! بیشتر تصرف در خیال است طرف به کربلایی میرود که در خیال خود دارد 2- ظاهراً همینطور است 3- نه 4- در هرحال خوب نیست 5 و 6- به نظرم کار شما درست بود، زیرا ما باید بیشتر تشنهی معارف باشیم، نه تشنهی این نوع کارها 7- ذکر آیت اللکرسی 8- هرچه هست حتی اگر کرامت هم باشد، کارِ ما باید نظر به توحید الهی باشد. پیشنهاد بنده مطالعهی کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه، یکی از یکی بهتر است. نرمافزارهایی مؤسسهی کامپیوتری «نور» در مورد آثار ملاصدرا و علامه به طور مجزا تهیه کرده است، میتوانید از آنها استفاده نمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در فتوای آیت اللّه جوادی، نظر به افرادی است که پزشکان از نظر فیزیولوژی بدن تشخیص میدهند که آمادگی تغییر جنسیت را دارند و نباید آن فتوا را بیمورد دانست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همچنانکه قبلاً عرض شد روایت اول صحیفه، به قول بزرگان نظر به کسی دارد که به عنوان مهدی امت قیام کند، بدون آنکه مهدی باشد. در حالیکه انقلاب اسلامی به خودی خود مقدمهی ظهور آن حضرت است و وظیفهی هرکسی که معتقد به ظهور آن حضرت است، آن است که مقدمهی ظهور حضرت را فراهم کند 2- بنده هم این اشکالات را در سخنان آقای روحانی میبینم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در آن روایت میفرمایند: «لباس خود را نيك كنيد و لوازم خود را به اصلاح آريد چنان كه در ميان كسان مانند خالى نمودار باشيد» و به نظر بنده ترجمهی آقای ابو القاسم پاينده خوب است. البته بنده ترجمهی آقای احمدیان را ندیدهام 2- مراد از «رحال» کالا و لوازم میباشد 3- به شرایط تاریخیِ روایت توجه کنید که روحیهی صحرانشینی و زندگی در همان محلی که شتران را میخواباندند چهرهای از مسلمانان به میان آورده بود که ابداً با روحیهی تمدنسازی اسلامی سازگار نبود. حضرت میخواهند آنها را به یک نحوه زندگی شهری وارد کنند. حال در زندگی شهری است که باید مواظب بود لباسهای ما موجب تبختر یا شهرت نگردد، نه اینکه تفاوتی بین مسلمانان مجهز به زندگی شهری و زندگیِ صحرانشینی نباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوهی «عرفان نظری» که به آدرس http://lobolmizan.ir/leaflet/1344 بر روی سایت هست و کتاب «عرفان نظری» آقای یزدانپناه هر دو خوب است به شرطی که ابتدا کتابهای «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» را همراه با شرح صوتی آنهایی که شرح دارد مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است. ما در سیطرهی نیهیلیسم به جای رجوع به حقیقت، رجوع به «خود» داریم و تنها از طریق انقلاب اسلامی، آری! تنها از طریق انقلاب اسلامی میتوان در این دوران به حقیقت رجوع کرد. در این مورد عرایضی در مقالهی «انقلاب اسلامی، عبور از تمایز سوبژه و اُبژه» شده است. بحمداللّه شما به نکتهی مهمی دست گذاشتهاید. آن مقاله را برایتان میفرستم. موفق باشید
انقلاب اسلامی و عبور از تمایز سوژه و اُبژه
باسمه تعالی
آقای دکتر عبدالکریمی در کانال تلگرامشان در رابطه با انقلاب اکتبر روسیه سخنانی گفتهاند که خوب است رفقا نسبت به آن تفکر و تأمل نمایند[1]. به گفتهی خود آقای دکتر عبدالکریمی ما نیاز داریم با تاریخ، مواجههی پدیدارشناسانه داشته باشیم . ایشان انقلاب اکتبر را یک رویداد بزرگ اجتماعی تاریخی میدانند که البته حرفی در آن نیست و سپس میفرمایند به بهانهی تفکر نسبت به انقلاب اکتبر به مسائل خود در دهههای کنونی میپردازند.
میگویند دورهی آرمانگرایی گذشته است.
از طیفی صحبت میکنند که رأس آن طیف، انقلاب فرانسه است و بعد انقلاب چین و انقلاب اکتبر و سپس انقلاب ایران و در آخر داعش. انقلاب فرانسه را دارای فرآیند امر تاریخی میدانند که فلسفه پیش از ایدئولوژی در آن نقش داشته و در بستر یک تقدیر تاریخی نظام فئودالی به بورژوازی تغییر کرد و در مورد انقلاب اکتبر میگویند چون در آن انقلاب جامعهی مدنی از قبل وجود نداشت هیچ کنترلی در آن نبود و میگویند انقلاب ما - یعنی انقلاب اسلامی- نیز چنین بوده . میگویند چون جامعهی مدنی در انقلاب اکتبر نبود، تشکیلات عظیم دولتی در دست استالین میافتد و در ایران هم همینطور شد.
میگویند: انقلاب فرانسه بیشتر مبتنی بر یک تفکر فلسفی است، ولی انقلاب اکتبر بیشتر مبتنی بر ایدئولوژی است و انقلاب اسلامی نیز ابتدا کنش کرده و سپس میخواهد ایدئولوژیاش را تدوین کند، منار را دزدیده است و به دنبال چاه میگردد.
میگویند: انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر هر دو انقلاب هستند و خواهان اعمال ارادهی مردم در حرکت سیاسی اجتماعیاند ولی انقلاب کبیر فرانسه با تقدیر تاریخی همسو است ولی انقلاب اکتبر چنین نبود و انقلابیون ایرانی میخواهند به نوعی ارادهگرایی در روزگاری بپردازند که زمانه با آنها یار نیست - زیرا تقدیر تاریخی با آنها همسو نمیباشد-.
میگویند: ما در روزگاری زندگی میکنیم که شاهد ظهور یک شهروند جهانی هستیم و انقلابیون ایران میکوشند در مقابل این روند مقاومت کنند و در آخر دلسوزانه میخواهند این کار نشود زیرا مثل شوروی خطر فروپاشی پیش میآید.
بنده در آن حدّ که رفقا نسبت به جملات بالا کمی تفکر نمایند؛ باب موضوع را در چند بند باز میکنم.
1- ملاحظه میکنید که در آن سخنرانی، انقلاب فرانسه را اصل گرفتهاند و با آن انقلاب اکتبر روسیه را مورد ارزیابی قرار دادهاند و در این بین هر آنچه خوبی در انقلاب اکتبر هست آن را به اعتبار نزدیکی به انقلاب فرانسه قلمداد کردهاند، ولی هر آنچه بدی در انقلاب اکتبر بوده است را مثل انقلاب اسلامی دانستهاند تا مخاطب خود به این نتیجه برسد که هیچ نقطهی مثبتی در انقلاب اسلامی نیست. پیشنهاد میکنم صوت ایشان را دوباره استماع فرمایید.
2- ایشان میفرمایند انقلاب اسلامی هیچ پشتوانهی فکری نداشته و ابتدا کنشگری بوده و سپس ایدئولوژیاش را تدوین کردهاند! بنده از شما میپرسم ایشان از کدام عینک انقلاب اسلامی را مینگرند؟ آیا انقلاب اسلامی باید با مبانی انقلاب فرانسه شکل میگرفت تا مبنای فکری داشته باشد؟ گذشته از آموزههای دینی، آیا موضوع ولایت فقیه و حضور اندیشمندانی مثل شهید مطهری و شهید بهشتی مبنای فکری انقلاب اسلامی نبودند که نتیجهی آن مبانی فکری، آن شد که همهی مردم به جهت فهمی که از انقلاب اسلامی پیدا کردند، تماماً از آن استقبال نمودند؟
3- میگویند انقلابیون ایرانی میخواهند به نوعی ارادهگرایی در روزگاری بپردازند که زمانه با آنها یار نیست، زیرا بیرون از تقدیر تاریخی عمل میکنند. همهی حرف بنده در این قسمت است که چه کسی تقدیر تاریخی یک ملت را تشخیص میدهد؟ آیا حضور میلیونها مردم در استقبال با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هشت ساله در مقابل استکبار، خبر از آن نمیدهد که خداوند چیزی را در این تاریخ به ما داده است به نام انقلاب اسلامی تا در بستر انقلاب اسلامی از بحرانهای خود رها شویم؟ جز این است که در دورهی خودآگاهی نسبت به انقلاب اسلامی میتوانیم از آنچه بر ما میگذرد، با خبر شویم و در برخورد صحیح با حقیقت انقلاب اسلامی از دورانِ تمایز سوژه و اُبژه عبور نماییم و آن حقیقت، به تمامی عینِ جان ما شود و در مسیر وفاداری به آن حقیقت بود که فرهنگ شهادت به صورتیکه در این تاریخ ملاحظه کردید، به ظهور آمد؟
4- تعجب بنده از آقای عبدالکریمی از آن جهت است که از یک طرف در رابطه با موضعگیری نسبت به انقلاب اسلامی وارد صحنه میشوند که صحنهی سخن از حضور تاریخی این ملت است، ولی همهی شواهد تاریخی چنین حضوری را نادیده میگیرند و هیچ توجهی به عبور انقلاب اسلامی از سیطرهی فرهنگ غربی که در ذات این انقلاب نهفته است و از اصلیترین ایدههای متدینین به انقلاب اسلامی است، نمیکنند. در حالیکه نه فاشیسم حاصل انقلاب فرانسه است، و نه داعش حاصل انقلاب اسلامی و نه ملاعمر نمونهای از شخصیت امام خمینی. و این نوع برخورد به رخدادهای بزرگ و انسانهای بزرگی که تقدیر تاریخی زمانهی خود را میشناسد، تقلیلدادنِ آن رخدادها و آن اشخاص بوده و خبر از عدمِ درکِ کشف تاریخی دارد.
5- آیا انقلاب اسلامی وقتی به صورت حقیقت این دوران ظهور کند و با جان انسانها متحد گردد، توانایی آن را ندارد که جان انسانِ این دوران را به خود جذب کند، در آن حدّ که برای باقیبودن با آن از جان خود دست بکشد؟ البته این مشروط بر آن است که به انقلاب اسلامی به عنوان یک حقیقت وجودی نگاه شود مثل هر رخدادِ تاریخی، در آن صورت است که انسان خود را در آغوش آن حقیقت احساس میکند و مییابد که ما را در برگرفته و سراسرِ افق وجود ما را پر کرده در حدّی که هیچ آیندهای را بدون آن نمیتوانیم بنگریم و این است آن انقلاب اسلامی که بنده متذکر آن هستم و معتقدم راهِ عبور از پوچیِ این دوران تنها در آن نهفته است و آقای عبدالکریمی به مخاطبان خود ظلم بسیار روا میدارند از آن جهت که مانع چنین نگاهی و چنین حضوری میشوند. آیا ملاحظه نکردهاید آن چند نفر مریدانِ ایشان به چه روز و روزگاری افتادهاند؟!
6- در رابطه با بهترین نگاه به انقلاب اسلامی عرایض نسبتاً مفصلی دارم که إنشاءاللّه در جای خود باید از آن سخن بگویم. همین اندازه خواستم بابی باز شود تا رفقا نسبت به سخنان آقای عبدالکریمی فکر کنند که از یک طرف ظاهرِ علمی به خود میگیرند و از طرف دیگر به ایدئولوژیکترین شکل با حقیقت وجودی انقلاب اسلامی برخورد میکنند و امکان تفکر را از مخاطب خود میربایند و خطر فریب را میافزایند.
7- سخنان آقای دکتر عبدالکریمی را در نسبت با انقلاب با سخنان آقای دکتر رضا داوری اردکانی مقایسه کنید که از وی میپرسند: «آیا انقلاب اسلامی راهی را برای ما باز کرده است؟ و آیا امکانات تازهای به روی ایران گشوده است؟» ایشان در جواب میفرمایند: «چرا در بدیهیات شک میکنید؟ مگر میتوان گفت که حرکت امام خمینی یک گشایش در تاریخ ما نبوده؟ انقلابی رخ داده و عهدِ دینی تجدید شده است، مهم آن است که ما چطور میخواهیم روندهی این راه باشیم. اکنون باید گشایش را فهمید و البته به آن دلخوش نشد، باید به امکانات و چگونگی این راه دقت کرد. ما قدم به قدم باید آن را بگشاییم.» میگوید من همچنان منتظر فیلسوفان و شاعران و مورخان هستم که در پیِ انقلاب بیایند.[2] آیا آقای عبدالکریمی به چگونگی طیشدنِ گشایشی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گذاشته است، دقت میکند؟ و یا به ایجاد سدِ نیهیلیسم؟
8- هگل سعی میکند با معنابخشی به انقلاب فرانسه آن انقلاب را از آنِ خود کند[3] و آقای عبدالکریمی بر عکس هگل، با نادیدهگرفتن انقلاب اسلامی سعی میکنند رابطهی ما را با حضور تاریخیمان نفی نمایند و نوعی ناتوانی جهت ساختارهایی مطابق انقلاب اسلامی را به مخاطبان خود القاء کنند. در حالیکه هگل با تبیین روح آزادی که در متن انقلاب فرانسه یافت، تلاش کرد بشریت را در اصلاح امور خود امیدوار کند و تا به تقدیر تاریخی که در آن زندگی میکنند، نایل آیند. آیا نمیتوان به میانجیِ تفسیر هگل از انقلاب فرانسه جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی را دید و به تواناییهای بالقوهی آن پی برد؟ دکتر عبدالکریمی در ابتدای سخن خود میگوید بحث من فلسفی است و در سراسر سخن خود همانند یک لیدرِ سیاسی نسبت به انقلاب اسلامی موضعگیری منفی دارد و بدون طرح هرگونه مبنای فلسفی که در آن بتوان در همتنیدگیِ حقیقت و تاریخ را مورد توجه قرار داد، بر عکسِ کاری که هگل در کتاب «پدیدارشناسیِ روح» میکند و خوانندهی خود را متوجهی نسبت حقیقت و تاریخ مینماید که چگونه این دو میتوانند به هم برسند، عمل می کند. در همتنیدگیِ تاریخ و حقیقت چیزی است که با نظر به کشف انقلاب اسلامی میتوان به آن رسید، انقلابی که با رویکرد خاص خود یک انقلاب منفعل نیست و به همین جهت در تقابل با فرهنگ استکباری بهراحتی جلو نمیرود.
9- چقدر خوب بود آقای عبدالکریمی یا از انقلاب اسلامی سخن نمیگفتند و یا ارادههای این ملت را در امر تحقق آن نادیده نمیگرفتند و آن را درک میکردند. ارادهی مشترک ملتی که در پرتو توحید، به آیندهای روشن نظر دارد و ایثارها و فداکاریهای این ملت نشان میدهد که با خودآگاهیِ خاصی میخواهد در وسعتی که دیگر دوگانگیِ سوژه و اُبژه در میان نیست، تاریخ خود را بسازد و مزهی این نحوه حضور را در دفاع مقدس چشیده است. لذا با همهی سختیهایی که در مقابل خود دارد، سعی میکند برای درکی آنچنینی خطر کند و از منافع خود بگذرد. آقای عبدالکریمی را چه شده است که چنین تاریخی را احساس نمیکند و طلوعی چنین عظیم را، آری! طلوعِ درک همدیگر، ماورای آنکه همدیگر را سوژهی خود کنیم را، احساس نمیکند!! در حالیکه دکتر فردید که متوجهی چنین دغدغهای در هایدگر بود، آن را در انقلاب اسلامی احساس کرد و گفت اگر هایدگر زنده بود آنچه را در عبور از متافیزیک و آزادشدن از سوبژه و اُبژه میطلبید ، در انقلاب اسلامی مییافت.
10- آقای دکتر عبدالکریمی در جای دیگر گله میکند که چرا مردم ایران فوتبالیستها را مهمتر از ایشان به عنوان استاد فلسفه میدانند و از اینکه در این کشور توجه لازم به ایشان نمیشود، گلهمندند. در حالیکه بنده معتقدم آقای عبدالکریمی متوجهی تاریخی که در آن بهسر میبرند، نیستند و انقلاب بزرگی مثل انقلاب اسلامی را بسط مدرنیته و نیهیلیسم میدانند. آیا مردم ایران میتوانند چنین فردی را از خود بدانند؟ راستی چرا مردم ایران شهید محسن حججی را از خود میدانند ولی آقای عبدالکریمی را نه؟![4]
والسلام
طاهرزاده
[1] - https://t.me/bijanabdolkarimi/1476
[2] - به سخنان آقای دکتر داوری در «خانه بیداری اسلامی» استان اصفهان در تاریخ پنجشنبه ۲۶ مرداد رجوع فرمایید.
[3] - با اینکه هگل از گیوتین که سرها را چون کلم از تن جدا میکرد و از ترور که عدهی زیادی را به قتل رساند، نه غافل است و نه آن را تأیید میکند ولی متوجهی جایگاه تاریخی انقلاب فرانسه است و از آن جهت آن را تأیید میکند.
[4] -
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در خواب با «خودش» روبهروست که تردید معنا نمیدهد. ولی در بیداری با پدیدههای خارج از ذهن روبهرو میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این نوع گفتگوها را در بسترِ به تفکرآمدنِ جامعه میدانم ولی مشروط بر اینکه با روشِ پدیدارشناسانه جلو برویم که میدانم کار آسانی نیست. بحث در تبرئهی اقای هاشمی و جریانی که وابسته به تفکر ایشان است، نیست؛ بحث در درستدیدنِ پدیده است. آیا میتوان رفتن به سدّ لتیان را مقابلِ بیحرمتی به روز تاسوعا گذاشت؟ و یا رفتن به سدّ یک امر بوده، و روز تاسوعا امر دیگر. آیا منزل آقای آخوندی که بنده سختْ به ایشان انتقاد دارم، در یک فعالیتِ اقتصادیِ شخصی برای ایشان پیش آمده، یا در اثر رانت وزارت ایشان؟ زیرا در جریان فعالیتهای چشمپزشکی آقای وزیر بهداشت قبل از وزارت ایشان هستم که ثروت زیادی را از طریق فعالیتهای پزشکی بهدست آوردند که البته جای «إن قلت» دارد بهخصوص که آیا چنین وزیری میتواند نسبت به ثروتی که سایر پزشکان به روشهای غیر معمول بهدست میآورند؛ حساس باشد؟ با اینهمه باید پدیده، درست دیده شود و اینجا است که باید مواظب باشیم در نگاه به این امور، تفکر دفن نشود و نگاه آیت اللّه جوادی به موضوع از زاویهی دیگری خواهد بود که معنایِ دیگری از تمدن اسلامی در نظر دارند بدون آنکه بخواهند با نظرات امام و رهبری مقابله یا مخالفت کرده باشند، هرچند که به نظر بنده آن نگاه، واقعبینانه نیست و انقلاب اسلامی ظرفیتِ بالاتری برای حضور تاریخیاش در این عصر و زمانه دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان را جای رهبری بگذارید و اینکه ایشان میخواهند یک کشتی را از این دریای طوفانیِ زمانه به ساحل نجات برسانند، در حالیکه نباید برای آبادکردنِ یک دهکده، شهری را خراب کرد. ما در حال ساختن تمدنی هستیم در وسعت تاریخیِ امروزمان، و این با حوصله و حکمت ممکن میشود. بعضی از رفقای بنده که در جریان نظام قضائی کشور هستند میفرمایند آقای لاریجانی تلاشهای خوبی در امر اصلاح آن قوه داشتهاند، هرچند ضعفهای آن قوه هم نباید نادیده گرفته شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در بسیاری موارد آن شرح قابل استفاده است و در بعضی موارد بینظیر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سعی کردم نظرات متفاوت و بعضاً متضاد کاربران نسبت به آن موضوع را در معرض دید عزیزان قرار دهم تا متوجه باشند موضوع، ابعاد مختلفی دارد و در نهایت آنچه بر آن تأکید میکنم استفادهی علمی از آیت اللّه جوادی است و نباید به جهت تفاوت نگاه ایشان نسبت به آقای هاشمی و از آن مهمتر نسبت به جایگاه علم مدرن، ما از شخصیت علمی ایشان محروم شویم. عمده آن است که مسئلههای خود را بدانیم و مثل رجوع به هر اندیشمندی به ایشان رجوع کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع به طور گسترده در کتاب «خویشتن پنهان» مطرح شده است بدین معنا که: آنچه نقش اصلى را در بيمارى دارد زمينه ى روحى انسانها است، زيرا بسيارى از ميكروبهايى كه در بدنِ افرادِ بيمار هست، در بدن افراد سالم نيز وجود دارند ولى در بدن افراد سالم شرايط آماده ى تأثير ميكروبها نيست. آقاى دكتر «ام. بدو. بيلى» در سال 1928 در مجمع ضد مايه كوبى مى گويد: «حاضرم قاطعانه بگويم كه اولًا: حتى يك مورد هم ثابت نشده كه ميكروب علت اصلى بيمارى باشد. ثانياً: در هيچ موردى سِرمى پيدا نشده كه در درمان يا جلوگيرى از بيمارى موفقيت كامل حاصل كرده باشد»[1] پروفسور پيتنكو براى آن كه فرضيه ى ميكروبى را مورد بحث قرار دهد، محتواى يك لوله آزمايشِ پر از ميكروب وَبا را كه براى يك هنگ سرباز كافى بود، بلعيد و هيچ اتفاقى رخ نداد و گفت: ميكروبها در ايجاد بيمارى «وبا» هيچ نقشى ندارند، موضوع مربوط به استعداد افراد است.[2] اين تجربيات مى رساند كه اگر رابطه ى بين نفس و بدن درست برقرار شود، نفس مى تواند به خوبى بدن خود را در راستاى اهدافى كه به آن بدن نياز دارد تدبير كند. موفق باشید
[1] ( 1)- هارى بنجامين، راهنماى همگان براى درمان طبيعى، شركت انتشارات علمى و فرهنگى ص 43.
[2] ( 2)- همان، ص 44.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤالهای قبلی به طور نسبتاً مفصل عرض شد، حضرت استاد آیندهای که برای جامعه ترسیم میکنند، بیشتر آن نوع تمدنی است که در کنار فرهنگ مدرنیته قرار دارد و در آن جامعه هم ما سخت نیاز به عرفان و قرآن داریم و فکر میکنم بسیاری از متدینین همین طور اسلام را میخواهند. آری! مقام معظم رهبری نظر به نفیِ فرهنگ استکبار دارند و آیت اللّه جوادی هم مخالف آن نیستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب است که انسان متوجه باشد کسی نیست. زیرا به ما گفتهاند: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیهی حق بدان نه کردهی خویش». پیشنهاد بنده آن است که با نامهی 31 نهجالبلاغه که توصیههای حضرت است به فرزندشان مأنوس باشید تحت عنوان «فرزندم؛ اینچنین باید بود» در دو جلد شرح داده شده است و بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیر! متوجهی حضور برزخیِ خود هست ولی در عین حال ملکات دنیاییاش بر او غلبه کرده است و از این جهت فراموش میکند که در حیات برزخی خود، خود را دنبال کند 2- عنایت داشته باشید در آن روایت سخن از گذشتگانی است که وظایفی مثل نماز و روزه بر آن واجب نبوده است. لذا حضرت میفرمایند چیزی در اعمال او نبود، نه اینکه در اعمال او عصیان بود 3- به تعبیر آیت اللّه جوادی به همان معنایی که رسول خدا«صلواتاللّهعلیهواله» مدینهی علماند و اهلالبیت، دروازهی آن؛ روایات صادرشده از رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» از جمله آنچه در نهجالفصاحه هست، مدینهی علم دینی است و حیف است رجوع به آن چندان که شایسته است، نمیشود در حالیکه بسیار قابل استفاده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت هر موجودی، وجودِ آن موجود است که نازلهی وجودِ مطلق است و در قیامت که نسبتها از حالت دنیایی آن خارج میشود، اساساً حقیقت یا وجود هر موجودی ظهور میکند و از این جهت انسان با حقیقت خود و با حقیقت سایر موجودات روبهرو میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نفخهی اول، عالم دنیا از حضورِ دنیایی خود میمیرد و به حضورِ برزخی زنده میشود و در نفخهی دوم، از حضورِ برزخی میمیرد و به حضور قیامتی زنده میشود و لذا فرمود: «ثُمَّ نُفِخَ فیهِ اُخْری فَاِذاهُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ»(زمر/68). موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است. اولیاء معصوم«علیهمالسلام» با سعهای که دارند از هر طریقی که بتوان به آنها نظر کرد، آنها نور خود را مینمایانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون جریان آقای موسوی فرق میکند. بحث اعتراض به انتخابات نبود، بحث فتنهگرانی بود که شعارهای ضد نظام و براندازی میدادند و ایشان در آخرین بیانیههای خود آنها را انسانهای خداجوی خواند و اینکه چند ماه قبل از انتخابات با مصاحبهای که یادم نیست با گاردین یا اشپیگل داشت گفته بود در آینده بساط ولایت فقیه را برمیچینیم و دشمن را امیدوار کرد به سرنگونیِ نظام، و همهی فشارهایی که از طریق تحریمها به مردم وارد شد پیرو سخنان و موضعگیری آقای موسوی بود که دشمن را امیدوار به سرنگونیِ نظام کرد. در حالیکه قبلاً دشمن مأیوس شده بود و این یک خیانت بزرگ به ملت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آنکه تخصصی در این مورد ندارم، اطمینانی هم به این نحوه ارزیابیِ انسانها در من نیست. زیرا این احتمال را بدهید که با پیشفرضهای قبلی، از انسانها تصوری را در نظر بگیریم و سپس در جستجویِ آن تصور باشیم با این گمان که فکر میکنیم آن را یافتهایم، غافل از آنکه آن را ساختهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر یک طرف شیطان است که در فرهنگ غربی انسانها را گرفتار انواع خیالات میکند، در یک طرف دیگر هم ارادهی الهی است که قلبها را متوجهی بیثمری آن فکر و فرهنگ میگرداند و ما وقتی خود را در گفتار و رفتار در جبههای قرار دادیم که نماد توجه به بیثمری غرب بود؛ خود به خود رخنهی لازم را در آن فکر و فرهنگ ایجاد کردهایم و عبور از غرب، ظهور میکند و چیزی نمیگذرد که همین بانوان این سرزمین که شما میگویید، نیز متوجهی بیمعناییِ کار خود میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست نمیتوان عظمت استاد بزرگی مثل آیت اللّه جوادی را نادیده گرفت. بنده سعی کردم رفقا را لااقل متوجهی این امر بگردانم که از علم ایشان خود را منقطع ننمایند که حقیقتاً از بعضی جهات بینظیرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کسی که در ابتدای سلوک است بهتر است خود را مشغول چنین امور عادی نکند 2- فکر نمیکنم به عنوان روحی که میخواهد نظرش به حق باشد، با این نوع نگاهها مکدّر نشود. بحث فقهی آن را فقها باید نظر بدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. ولی معتقدم انقلاب اسلامی به سوی نور حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه» پیش میرود و انقلاب اسلامی یک قدم، بیشتر تا حاکمیت امام معصوم فاصله ندارد. موفق باشید