بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11350

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. سلام: دعای (برح الخفاء وانکشف الغطاء...) مستند است؟ یک نفر می گفت قسمت (یا محمد یا علی یا علی یا محمد) را به آن اضافه کرده اند. با نشکر.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا آن کسی که این سخن را می‌گوید می‌تواند متونی را شاهد بیاورد که در ابتدا بدون این قسمت آن دعا موجود بوده؟ موفق باشید

9055
متن پرسش
سلام: در مورد این که حوزه‌ی موسیقی، مرتبه‌ی خیال انسان است آیا این طور نیست که نوحه و روضه ای هم که به خاطر موسیقی حزین و غمناکش روی آدم تأثیر بذاره در حقیقت خیال انسان رو تحت تأثیر قرار میده نه خود انسان رو؟ منظورم اینه که آیا مداح با هدف گریه انداختن مردم میتونه به هر وسیله ای اون کارو انجام بده و توهم مردم در مورد سید الشهدا علیه السلام رو قوی کنه؟ اصلاً آیا حوزه ی معصومین حوزه ی وهم هست یا اینکه وهم نمیتونه در مورد ذکر معصومین تأثیری داشته باشه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مداحی و اشعار موزون در وصف اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ما را به حقایق ملکوتی سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» منتقل می‌کند که حقیقی‌ترین ابعاد حقیقت است. موفق باشید
8504
متن پرسش
با سلام بنده در حال تدوین مقاله ای تحت عنوان فاطمه (س) و تربیت زن امروز هستم. تمام کتاب های جنابعالی در این رابطه را مطالعه کردم. چند سوال باقی مانده یک: داستانی که مربوط به ورود پیامبر ص به مدینه و ورود به خانه حضرت زهرا (س) دارد و دیدن پرده و گردنبند و الگو در نزد فاطمه (س) چگونه توجیح پذیر است و با مقام ایشان منافات ندارد. اگر مطلبی که برای معصوم حقانیت دارد و پیامبر آن را فهم میکنند، چگونه از ابتدا از عهده فهم فاطمه (س) خارج بوده است؟ دو: در کتاب استاد مطهری و نیز کتاب جنابعالی یکی از ضرورت های ازدواج چندگانه برای مردان، تکلیفی است که جامعه در مقابل میزان بالای زنان در مقابل مردان دارد. حال چرا حضرت علی (ع) این وظیفه را در زمان حیات حضرت فاطمه س انجام ندادند. گرچه در روایت امام باقر ع آمده چون فاطمه (س) زنی مطهر و عاری از آلودگی بود، ازدواج دوم بر علی (ع) نهی شده بود، اما این تنها یکی از حکمت های ازدواج دوم است و حکمت اول را که وظیفه اجتماعی است منتفی نمیکند. از این جهت ماجرای زندگی پیامبر (ص) در زمان حضرت خدیجه و علی (ع) با فاطمه (س) مانع از این میشود که به زنان امروز بتوان توصیه به انجام تکلیفی اجتماعی نمود. لطفا در این زمینه توضیح دهید؟ این سخن حضرت فاطمه (س) که فرموده اند بهترین چیز برای زنان ....با ضرورت های حضور اجتماعی زن در جامعه امروزی اینگونه توجیه پذیر هست که بگوییم منظور آن جمله اشاره به امری مستحب است (با توجه به وازه بهتر ) که وقتی در مقابل امر واجب یعنی حضور ضروری زن در جامعه قرار میگیرد، منتفی میشود؟ سوال آخر که مربوط به مقاله ام نیست اینست که شما در کتاب زن آنگونه که باید باشد، فهمانده اید که نمیتوان از برتری مرد یا زن سخن گفت. خدا دو ابزار متفاوت خلقت در اختیاری روح های از جنس واحد قرار داده و بسته به این ابزار ها تکالیفی وضع کرده تا به کمال برسند. بنده پس از تحقیق در زمینه شبهاتم که در زمینه تکالیف مربوط به زن و مرد بود به این نتیجه رسیدم که بهترین تکالیف و راه حل ها را اسلام معرفی کرده اما هنوز در مورد این مطلب که در خلقت زن و مرد تبعیض صورت نگرفته قانع نشده ام. یعنی تفاوت تکلیف که اکثر زنان در مورد آن شبهه دارند، مرا به تفاوت خلقت رساند که عامل آن است به عبارتی چرا خدا زن را موجودی ضعیف، آسیب پذیر، همراه با آلودگی خلق کرد تا به سبب این عوامل اینقدر بر زنان در طول تاریخ ظلم شود. و اساسا اگر آلودگی زن نقص نیست چرا حضرت زهرا (س) از آن مبرا هستند. پس یک نوع نقص است؟ همان که خلقت سیاهان سبب ظلم به آن ها در طول تاریخ شده، خلقت اینچنینی زن هم سبب ظلم و اجحاف در حق او و برخی تکالیف شده. مثلا زنی اگر مورد بی مهری و عدم توجه همسرش در خانه باشد. یا باید راه طلاق را بپیماید یا به گناه بیفتد. ولی اگر مرد مورد بی مهری زن باشد بدون ارتکاب گناه میتواند مشکلش را جبران کند. حال که حتی شرایط طلاق برای زن سخت تر و دشوارتر است. سوالات بنده را اصلا ناشی از مشکل شخصی در خانه تلقی نکنید که به حمدالله زندگی خوش و خوبی دارم اما به حسب اینکه در حوزه تعلیم و تربیت فعال هستم، لازمه حضور و تربیت همجنسانم را این میدانم که بتوانم شبهات خود و زنان دیگر را پاسخگو باشم با تشکر منتظر پاسخ استاد عزیز هستم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- همان‌طور که در یکی از کتاب‌ها عرض کردم زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» به عنوان یک وظیفه که باید شرایط خانه را به زیبایی آراسته نمود و آن را هیچ مانعی جهت سلوک نمی‌دانستند ،به نصب آن پرده اقدام می‌کنند، ولی رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» مأمورند جایگاه خاصی برای آن خانواده شکل دهند و از این جهت نخواستند کوچک‌ترین آثاری که مانع تجلی آن انوار خاص می‌شود در میان باشد. این همان قصه‌ی «حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَیِّئَاتُ الْمُقَرَّبِین‏» است که آنچه برای نیکان خوب است و باید انجام دهند برای مقربین که بنا است بین آن‌ها و خدا هیچ واسطه‌ای نباشد خطا محسوب می‌شود 2- این‌که قرآن اذن داده به چند همسری تا مشکل جامعه حل شود، غیر از آن است که تکلیفی برای همه باشد به‌خصوص که افرادی بودند که برایشان امکان چنین کاری هست و لذا وقتی کفایت کند دیگر تکلیف بقیه نیست 3- نمی‌دانم چرا داشتن این روحیه را برای زن حمل بر ضعف می‌کنید؟ مگر این‌طور نیست که همیشه حرکت‌های فرهنگی نافذ و پایدار است و این در شخصیت زنان رشد بیشتری دارد و اکثراً در شخصیت‌های فکری و فرهنگی خود وام‌دار مادران‌شان هستند؟ آن موضوع آلودگی و عدم آن برای حضرت، محل بحث است و اگر به تفسیر آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب که بحث طهارت اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را می‌کند در المیزان رجوع فرمایید، ملاحظه می‌کنید موضوع طهارت، طهارت علمی و اخلاقی است و روایات این‌چنینی جای بحث دارد که علماء و فقهای عزیز ما باید با همان روش اجتهادی آن‌ها را بررسی کنند. آیا عدم تعادل تاریخ را باید به پای خدا گذاشت یا به پای تاریخ؟ یک روز به سیاهان ظلم می‌شود و یک روز همان غربی‌ها بیش از 50 میلیون از مردم خود را به قتل می‌رسانند. آری قبول دارم وقتی نظام ارزشی جامعه به‌هم بخورد بعضی دستورات الهی در جایگاه خود قرار نمی‌گیرند. در این مورد از یک طرف باید به عنوان حکمی ثانوی با آن احکام برخورد کرد و از طرف دیگر باید با فعالیت‌های فرهنگی جامعه را به تعادل خود برگرداند تا احکام الهی امکان اجراء پیدا کنند. موفق باشید
4541
متن پرسش
سلام استاد ارجمند طلبه هستم با ارزوها واهداف بلند مثل اجتهاد وتبدیل شدن به به یک فرد متقی.ولی متاسفانه امروز که پایه 7 حوزه ودانشجوی ارشد تفسیر هستم.از شرایطی که در ان هستم راضی نیستم چون صبح ها نمازم قضا می شود ودر روز 2ساعت مطالعه مفید ندارم.با این شرایط ایا وارد کار اجرای شوم و در کنارش درس بخوانم البته اگرر امکانش حاصل شد یا به درس خواندن با همین شرایط ادامه دهم.ممنون می شوم اگر راهنمایی فرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خودتان دارد، حضور در زندگی طلبگی یک نوع حضور خاصی است که می‌تواند تاریخ‌ساز باشد و در این راستا باید سلوک حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبر عزیز مدّ نظرتان باشد و با کمی دقت در موضوعات اخلاقی عملی إن‌شاءالله ضعف‌هایی که برشمردید برطرف می‌شود ولی اگر در روحتان آمادگی لازم را نمی‌یابید نباید بر خودتان زندگی طلبگی را با آن نوع اهداف تحمیل کنید که سرخورده شود. موفق باشید
3611

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام- یه سوال خصوصی رو با شرم ازتون میپرسم - بنده از سن 13 سالگی تا الان که 23 و 8 ماه و 12 روزمه به بلوغ جنسی رسیدم - یکی دو سال اولو که با ناآگاهی دست به خودارضایی زدم - مقدار و تعدادش رو نمیدونم ولی زیاد تصور کنید - از 15 به بعد تا 19 باز این کار رو ترک نکردم و به دیدن عکس های نا مناسب هم رسید . از 19 که دانشگاه رفتم تا الان هم به طور ناگهانی و زیاد این کار زشت رو مرتکب شدم و اول فیلم های مستاجن و نامناسب که احساس رو تحریک میکرد و زیاد حیا رو نمیکشت ولی عمل رو نشون میداد و بعد دیدن فیلم های بدون احتیلط و کاملا مشخص و بدون شرم و حیا و مستاجن رو متاسفانه دیدم . تا جاییم که میتونستم سعی میکردم به غسل و نماز هم برسم هرچند خیلی اوقات ترک میشد نمازم . هنوز هم ازدواج نکردم شاید به دلیل شرایطی که هست تا یکی دو سال دیگه هم نتونم ازدواج کنم . نمیدونم چندبار , هزار بار یا دوهزاربار نمیدونم چهقدر ولی زیاد توبه شکستم . حالا میخوام بجنگم قصد کردم این عادت خانمان سوز رو که با یک اشاره از دوست شروع شد رو ترک کنم چون میخوام بیشتر از بودن با خدام لذت ببرم - الان عذاب وجدان این همه عکس و فیلم دیدن 10 ساله و این همه استمناء شاید 1000 شاید 100000 شاید نمیدنم خیلی دفعه تکرار شده باشه رو چطور میخوام جبران کنم - اصلا این گناه کبیره و خدا و من جای بحث داره یا نه ؟ اگه کفاره ای یا مجازات یا کاری که باید یا میتونم انجام بدم تا این بار سنگین و وحشتناک و بینهایت کبیره ده ساله رو از دوشم بردارم , وجود داره بهم بگید و کمکم کنید . ممنون از شنیدن درد دلم . فقط ازتون خواهش دارم صادقانه و بدون ترس و نه برای دلخوشی جوابمو صریح و بدون رو درواسی بدید . بالاخره آدم غیرمنطقی نیستم و هر چی بفرمایید قبول دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (برای خودش) بدون رودبایستی بگویم اولاً: متوجه باشید این کار گناه است و حجابی بین شما و تجلی انوار الهی به قلب شما می‌شود و از عالی‌ترین نتیجه در دنیا و آخرت محروم می‌گردید و هراندازه این کار را دنبال کنید حجاب خود را غلیظ‌تر می‌کنید ثانیاً: اگر توبه کنید درهای رحمت الهی به سوی شما گشوده می‌شود ولی این‌طور نیست که وقتی گناهی ریشه در درون ما فرو کرده بدون مقاومت از روح و روان ما بیرون برود. لذا به ما فرموده‌اند: «صد بار اگر توبه شکستی باز آ» یعنی عزم کلی شما این باشد که از این عمل فاصله بگیرید و این با پشت‌کار ممکن است. موفق باشید
3022

غیبتبازدید:

متن پرسش
باسلام لطفا درباره شناخت غیبت واین که چه سخنانی غیبت است کتابی معرفی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب‌های اخلاقی عموماً در این مورد سخن گفته‌اند از جمله کتاب «گناهان کبیره» از آیت‌الله دستغیب وکتاب «معراج السعاده» و... موفق باشید
2371
متن پرسش
سلام و خسته نباشید/باارزوی سلامتی برای شما //برای سیروسلوک به صورت تخصصی و حرفه ای ازکجا باید شروع کرد و خواهشا برنامه ی کلی به همراه کتاب معرفی کنید/دست بوستان هستم /موفق تر باشید/
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:روش حضرت امام آن بوده که از حکمت متعالیه شروع می‌کردند و به عرفان محی‌الدین سوق می‌دادند تا در فهم قرآن و روایت موفق‌تر باشیم. شروع حکمت متعالیه با آنچه در سیر مطالعاتی در سایت آمده بد نیست و شرح فصوص محی‌الدین جهت عرفان خوب است. موفق باشید
1778

تعبیر خواببازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز و بزرگوار آیا خواب می بینیم باید در جهت یافتن معبر و تعبیر آن تلاش کنیم-چندی پیش خواب علامه حسن زاده را دیدم که سه دستور به من دادند دو مورد اول را انجام دادم که دومی اش یادم است گفتند از روی تیغ ها بدو که انجام دادم و مورد سوم زنبورهایی به طرفم فرستادند که نبایدظاهرا می ترسیدم یا فرار می کردم ولی از ترس اینکه وارد دهانم بشوند ترسیدم و درست انجام ندادم --- و همچنین چندی پیش خواب شیر زیاد میددم که دنبالم می کرد و من فرار می کردم و به یک جا پناه می بردم (خیلی از این خواب برام تکرار شده است ) با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام با عرض معذرت؛ بنده علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
1666

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. استاد سوالی داشتم. مدتی است با دیدگاههای «اوشو» آشنا شده ام. وی را عارف و فیلسوف هندی می دانند که اکنون در جامعه ما عده ایی رابه خود جلب کرده است و برخی جوانان واقعا نظراتش را قبول دارن. من کتاب «بشنو از این خموش » وی را مطالعه کرده ام. تنها چند نکته بود که با آموزه های دینی متضاد بود بقیه حرفهایش یک همسویی با عرفان دینی داشت. اما الان در برخی سایتها و مقالات به شدت وی را مورد نقد کوبنده قرار می دهند و حتی محققی مثل دکتر خسروپناه عرفان وی را عرفان سکس می نامد و برخی افراد بشدت از وی دفاع می کنند و معتقدند بقیه اوشو را درک نکرده اند. استاد نظر شما راجه به «اوشو» چیست؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده اطلاعی در این مورد ندارم . موفق باشید.
56

(پلورالیسم)بازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم آیا آیاتی از قبیل 62و148 بقره ،15-113 آل عمران قول به درستی پلوراریسم را تقویت نمی کند . یا میتوان واژه اسلام را در آیه 19 آل عمران اشتراک معنوی گرفت و از آن پلوراریسم را نتیجه گرفت؟ اگر جواب منفی است این گونه آیات درصدد بیان چه مطالبی هستند
متن پاسخ

جواب: علیک السلام؛
خداوند در آیه 62 سوره بقره می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ» آن‌هایی که از هر قومی از آن‌هایی که به ظاهر ایمان آوردند، اعم از یهودی و نصاری و صابئین- مؤمنان به حضرت یحیی«علیه‌السلام»- هرکس حقیقتاً به خدا و قیامت ایمان بیاورد و عمل صالح، یعنی عملی مطابق دین الهی انجام دهد، اجر او نزد پروردگارش است و او را نه خوفی از آینده باید باشد و نه حزنی از گذشته.
علامه‌طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» می‌فرمایند: آیه فوق خطوط کلی ایمان را مطرح می‌کند ولی خطوط جزیی ایمان واقعیِ،را در آیات دیگر روشن می‌کند. پیام این آیه با توجه به سیاق، آن است که این نام‌های ظاهری ارزش ندارد، ملاک عبودیت و حقیقت ایمان است.
لذا در آیه 17 سوره حج می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» آن‌هایی که ایمان آوردند و یهودیان و صائبین و نصاری و مجوس و مشرکان، همه و همه روز قیامت بینشان حکم می‌شود و خداوند بر همه‌چیز شاهد و گواه است.
چنانچه ملاحظه می‌فرمایید در این آیه مشرکین و مجوس را هم آورده و می‌فرماید در قیامت تکلیف هرکس معلوم می‌شود.
آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این‌که اگر کسی خلاف کرد جهنم می‌رود – چه مسلمان و چه غیر مسلمان – ولی در خوبی، باید علاوه بر عمل، فاعل هم خوب باشد. نمی‌گوید هرکس کار خوبی کرد به بهشت می‌رود، بلکه می‌گوید اگر کسی عمل صالح انجام داد و به خدا و قیامت نیز معتقد بود به بهشت می‌رود و ایمان را باید وحی تأیید کند و وَحیِ ناسخ که می‌فرماید بقیه‌ی کتاب‌های آسمانی دیگر رسالت هدایت ندارند، قرآن است. پس طبق آیات قرآن، مؤمن در حال حاضر کسی است که به قرآن ایمان آورده باشد و در ماه رمضان روزه بگیرد و رو به قبله نماز بخواند.
در آیه 148 سوره بقره می‌فرماید: «وَلِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ أَیْنَ مَا تَکُونُواْ یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعًا إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» هر جمعیتی قبله‌ای دارد که رو به سوی آن دارد، به عبارت دیگر هرکدام از ملل دارای جهت خاص‌اند که به آن جهت روی می‌آورند، ولی شما خیر را انتخاب کنید و در آن سبقت بگیرید، هرکجا باشید خداوند با شماست و هیچ‌کس از زیر حسابرسی خدا خارج نیست، چرا که خداوند بر هرچیزی قادر است.
آیه 15 سوره آل عمران می‌فرماید: «قُلْ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیْرٍ مِّن ذَلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ» ای پیامبر به مردم بگو آیا از خیری بهتر از دنیا به شما خبر ندهم و آن این‌که برای اهل تقوا نزد پروردگارشان بهشت‌هایی است که در زیر آن‌ها نهرها جاری است که در آن جاودانه‌اند و ازواج مطهره و رضایت الهی همه برای اهل تقوا است و خدا به بندگانش بصیر است و نسبت به اعمال خوب و بد آن‌ها آگاهی دارد.
و در آیه 113 و 114 سوره آل‌عمران می‌فرماید: «لَیْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ یَتْلُونَ آیَاتِ اللّهِ آنَاء اللَّیْلِ وَهُمْ یَسْجُدُونَ × یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُوْلَئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ» آن‌هایی از اهل کتاب که به آیات الهی کفر ورزیدند و پیامبران را به ناحق کشتند مساوی نیستند با اهل کتابی که امت قائم به حق هستند و وقتی با آیات الهی روبه‌رو شدند به آن ایمان آوردند و خود را به عبادات الهی سپردند و به خدا و قیامت مؤمن شدند و امر به معروف و نهی از منکر کردند و در خیرات سبقت گرفتند، این افراد از اهل کتاب که حالا به اسلام ایمان آوردند، از صالحین هستند.
با توجه به آیا فوق پلورالیسم به آن معنی که در یک زمان چند دین مورد پذیرش خدا باشد، مورد پذیرش قرآن نیست، به‌خصوص که قرآن صراحتاً کسانی که برای خداوند فرزند قائل باشند را کافر می‌دارند و می‌فرماید: «لَّقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَآلُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ» آن‌هایی که می‌گویند مسیح فرزند خدا است کافرند. و نیز در آیه 30 سوره توبه کفر یهود را با فرزندِ خدادانستن عُزیر مطرح می‌کند و می‌فرماید: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ» یهود می‌گوید عُزیر فرزند خدا است و نصاری می‌گویند مسیح فرزند خدا است، این‌ها حرف‌هایی است که بی‌دلیل می‌گویند شبیه قول کافران قبلی ، که یک بت را خدا و یک بت را پسر او می‌دانستند، خدا آن‌ها را بکشد تهمت را به کجا رساندند.
در آیه 150 سوره نساء صریحاً کفر اهل کتاب را مطرح می‌فرماید که به دلخواه خود بعضی از کتاب خدا را می‌پذیرند و بعضی را ردّ می‌کنند. می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُواْ بَیْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَیقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُواْ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلاً» آیه؛ حقیقت کفر اهل کتاب را بیان می‌کند که چگونه بین خدا و رسولش تفرقه می‌اندازند و می‌خواهند راهی متوسط بین ایمان به خدا و کفر به رسول پیش گیرند. و در آیه بعد می‌فرماید: «أُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقًّا...» این‌ها به‌راستی کافرند. جالب است بدانید کسانی که در قبل تحت عنوان صراط‌های مستقیم، پلورالیسم دینی را دامن می‌زدند، اخیراً با طرح بشری‌بودن قرآن می‌گویند بعضی از آیات قرآن اندیشه‌های حضرت محمد«صلّی‌الله‌علیه‌وآله» است که تحت تأثیر اندیشه‌های غلط و خرافی زمان خود وارد قرآن کرده است.
به هر حال بحث این است که قرآن می‌گوید یهود و نصاری کافرند، اندیشه‌ی پلورالیسم می‌گوید: همه‌ی ادیان در یک زمان حق‌اند و هیچ دینی بر دین دیگر برتری ندارد، حال سؤال این است؛ می‌توان اندیشه‌ی پلورالیسم را به قرآن نسبت داد؟ موفق باشید

15041
متن پرسش
سلام: علامه مصباح رو تو بی بی سی چند روز پیش گفتن: رای ندید. میگم استاد. یعنی انقد. علامه مصباح به ضرر اینا بوده؟ مگه چیکار کرده استاد؟ اینکه میگن شهید مطهری زمان بخاطر همینه نه؟ ما که زیاد از بحثای تخصصی سر در نمیاریم. فقط علما رو دوست داریم خیلی.. یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین کار را می‌کنید که علمای انقلابی را که متخلق به اخلاق و تقوا هستند، دوست می‌دارید و به اندکْ بهانه‌ای آن‌ها را نفی نمی‌نمایید. حالا معلوم می‌شود ریشه‌ی آن‌همه تخریبِ سال‌های گذشته که نسبت به چنین علمایی می‌شد، زیرِ سرِ دشمن بود. آیت اللّه مصباح با سخنرانی‌هایی که در زمان دولت اصلاحات در نماز جمعه‌ی تهران انجام دادند، دشمن را از نقشه‌هایش ناکام گذاشتند و حال او از سر عصبانیت چنین سخنانی را می‌گوید. به گفته‌ی جناب آقای دکتر سعید جلیلی: «حضرات آیات جنتی، یزدی و مصباح هستند که در مواقع حساس عماروار کنار رهبری می‌ایستند». موفق باشید

6112
متن پرسش
سلام . من مباحث معرفت نفس شما را بسیار دوست دارم ولی یک تعداد سوال هم پیش آمده بود که در سوالات قبل برایتان فرستادم . اما یک سوال دیگر : اگر من بخواهم بر روی علم النفس مسلط بشوم همین مباحث شما مانند خویشتن پنهان و معاد و حرکت جوهری و برهان صدیقین و... کافیست ؟ یا باید شرح العیون فی سرح العیون یا عیون مسایل نفس از علامه حسن زاده یا برهان و الهیات و اشارات ابن سینا را هم بخوانم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه‌ی کتاب‌هایی که می‌فرمایید ،خوب است نظری هم به شرح‌العیون بیندازید، البته بنده سعی کرده‌ام آن نکاتی که در آن کتاب لازم است عزیزان مدّ نظر داشته باشند را در «خویشتن پنهان» بیاورم. موفق باشید
5823
متن پرسش
سلام اول از همه می خوام که برای همه دختر و پسرهایی که نیاز به ازدواج دارن دعاکنید، من یکی که مستأصل شدم. شرمنده ام که این سوال رو از شما می پرسم و خواهش میکنم حتی اگر در حیطه شما نیست هم بهم جواب قاطع بفرمایید. من ظاهری بسیار مذهبی دارم. چندین بار مکه و کربلا رفتم و نمازهای طولانی و ... حوزه علمیه رفتم و ... (شاید بگید بذار در کوزه آبش رو بخور) اما نتونستم خودم رو کنترل کنم متاسفانه نیاز جنسی دارم34ساله هستم ولی بهیچ وجه نمیتونم از پدرم اجازه بگیرم برای ازدواج موقت، خواستگارایی هم که دارم اصلا مناسب نیستند(باور کنید سخت نمی گیرم) مرجع تقلیدم امام خمینی (مرجع زنده: آقای خامنه ای) هم که اجازه پدر رو شرط دونستند. بفرمایید چیکار کنم.؟!چندین بار هم دچار گناه شدم و بلافاصله از خودم متنفر شدم. یعنی اگر خودکشی گناه نداشت حتما اینکار رو می کردم. مثلا نماز شب می خونم ولی وقتی دچار گناه می شم می خوام هیچ مستحبی رو انجام ندم. نمیدونم چیکار کنم. دفتر مراجع هم زنگ زدم همه می گن باید اذن پدر باشه. احتمال بسیار زیادی می دم که اگر به پدرم هم بگم قبول نمی کنه وآبروی من رو خواهد برد. خواهش می کنم کمکم کنید. برام دعا کنید یا نجات پیدا کنم یا بمیرم. برام خیلی سخته این گناه ها...
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اذن پدر در ازدواج، طبق نظر حضرت امام و مقام معظّم رهبری به احتیاط واجب لازم است بنابر این شما می توانید با احستاب «الاعلم فالاعلم»، به مرجع تقلید دیگری مراجعه کنید. اگر در تحقیق‌هایتان جهت انتخاب مرجع به این نتیجه رسیده باشید که در احتیاط های واجب به آیت الله مکارم یا آیت الله زنجانی عدول کنید این مسأله برایتان قابل حل است. آیت الله مکارم می فرمایند از سن سی سال به بالا به شرط اینکه دختر، فرد هوشیاری باشد و بتواند تصمیم بگیرد و مصلحت خود را تشخیص دهد، اجازه پدر لازم نیست و آیت‌الله زنجانی می‌فرمایند اگر یقین دارید که پدرتان اذن نمی دهد و یقین دارید که به گناه می‌افتید اذن پدر شرط نخواهد بود. همچنین در صورتی که احتیاط های واجب را به آیت‌الله سیستانی رجوع می‌فرمایید، نظر ایشان در مورد عقد دائم می‌تواند راه گشا باشد چرا که آیت‌الله سیستانی در مورد عقد دائم می‌فرمایند در صورتی که اگر دختر جویای اذن پدر شود، این چنین است که پدر مصلحت دختر را در اصل ازدواج رعایت نمی‌کند، اذن پدر لزومی ندارد. موفق باشید
5510
متن پرسش
با سلام: وضع حجاب را چه باید کرد، روز به روز حجاب برخی خانم‌ها بدتر می‌شود آیا پلیس باید وارد شود، اگر کار فرهنگی باید کرد دقیقاً چگونه باید باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بین بدحجابی که بعضی‌ خانم‌ها به صورت هنجارشکنانه وارد می‌شوند و بین بدحجابی که یک نوع ضعف فرهنگی است تفکیک کرد، با نوع اول باید به عنوان یک جرم برخورد کرد و با نوع دوم باید کار فرهنگی کرد و تا فرهنگ غرب درست نقد نشود و تا عرفان اسلامی به نحوی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مطرح کردند درست و همه‌جانبه ظهور نکند این افتان و خیزان‌ها هست. موفق باشید
2246
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی و با ارزوی قبولی طاعات شوهر من بسیار به شما علاقمند است و همواره کتابهاو سخنرانی های شما رو مطالعه میکند اما من در مسایل اخلاقی و رفتاری خیلی با ایشون مشکل دارم ایشونشام خونه فامیل مهمونی رفتن و امثال این را بطالت وقت میداند و چون الان وضعیا سفره ها کمی تجملی شده میگه نباید مهمونی بریم در صورتی که خود من سفره ساده ای برای مهمان میاندازم بخاط شوهرم اما بازهم وقتی مهمونی دعوت میشیم کلی بحث داریم باهم واگه هم راضی بشه بیاد با طعنه و بدرفتاری کاری میکنه که مهمونی برام تلخ بشه ایشون انتظار داره همش بشینه گوشه خونه پای کتابها میگه وقتی نمیتونم غیبت نکنم نمیام مهمونی میخام بدونم دیدگاه شرع چیه اگه واقعا درست باشه من خیلی کمتر اذیت میشم و اگر هم غلط باشه اگه شوهرم از زبون شما بشنوه حتما قانع میشه ممنونم یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آری در عین این‌که وظیفه‌ی ما است در محیط‌هایی که گناه و معصیت می‌شود، حضور نیابیم ولی به همین اندازه وظیفه‌است که قطع رحم صورت نگیرد و ارتباط با ارحام در حدّ متعادل برقرار باشد و تا آن‌جا که ممکن است ‌ـ بدون افراط و تفریط‌ـ در مراسم میهمانی‌ها جهت صله‌ی رحم شرکت شود هر چند رعایت بعضی از امور به خوبی انجام نشود ولی فراموش نکنید ما در این دنیا نیامده‌ایم که عمرمان را در جلسات بدون نتیجه تمام کنیم. موفق باشید
331
متن پرسش
سلام.شنیده ام بعضی از مراجع عظام تقلید تبعیت از ولایت فقیه را بر خود واجب دانسته اند اما ولایت فقیه را ولایت مطلقه نمیدانند.آیا این موضوع درست است. آیا ولایت فقیه مطلق هست یا نه. چه تفاوتهایی دارد. ممنون.التماس دعا...
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام فقیه انسان کارشناسی است که توان کشف حکم خدا را از متون دین دارد، حال اگر آن حکم در امور فردی باشد به آن «فتوا» می‌گویند و اگر در امور اجتماعی باشد به آن «حکم حکومتی» می‌گویند. پس در هرحال فقیه حکم خدا را استخراج نموده و تبعیت از آن حکم، مطلق است و نمی‌شود مقداری از حکم خدا را عمل کند. در همین راستا ولایت فقیه فقط به معنی مطلقه‌ی آن معنی می‌دهد و بر همه‌ی مسلمانان واجب است وقتی فقیهی که حاکم جامعه است حکم خدا را در اموری از امورات جامعه مطرح فرمود تبعیت کنند، منتها همان‌طور که حضرت آیت‌الله‌ خامنه‌ای«حفظه‌الله‌تعالی» در جمع دانشجویان فرمودند، همه‌ی نظرات ایشان حکم حکومتی نیست و لذا فرمودند شما می‌توانید به رهبری هم انتقاد کنید. حکم حکومتی آقا در سال‌های اخیر حکمی بود که به آقای کروبی در مجلس هشتم کردند که لایه‌ی مربوط به مطبوعات را از دستور مجلس خارج کنند ولی پیشنهادهایی امثال توصیه‌ای که در رابطه با عدم معاونت اوّلیِ آقای مشائی به آقای احمدی‌نژاد کردند هرگز در زمره‌ی حکم حکومتی نبود.
3321
متن پرسش
عرض سلام استاد، دختری 26 سااله هستم ، دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد، ... از وقتی یادم می اید بحث خواستگاری در مورد ازدواجم در خانواده ما مطرح بوده ،..... سه سالی ست که با عنایت حضرت حق در زیارت کربلا مسیر هدایت برایم باز شد و زندگیم به نحوی تغییر کرد که حتی برای خودم باورکردنی نیست... برای خیلی از جوانانی که اعتقادشان را از خانواده به ارث برده اند دغدغه های زندگی من شاید عجیب باشد.... یکی از این دغدغه ها اعتقاد به امر ولایت رهبری ست، من در محیطی بزرگ شدم که از نظر این اصل به مخالفت معروف بوده اند ، پدر من همه ی زندگی خود را صرف لعن و نفرین به انقلاب و رهبری کرده است ، ولی من با تحقیق زیاد راهم را انتخاب کردم، این امر در نظر او اصلا خوشایند نیست ، شاید برایش تحمل ناپذیر باشد که دخترش یکی از کسانی باشد که عمری آنها را به مسخره گرفته، توهین هایش به دلیل حساسیتش بیشتر هم شده ... شاید باورکردنی نباشد دختری مثل من که از 18 سالگی هیچ گاه بدون خواستگار نبوده ام ، هنوز ازدواج نکرده ام.... اما همیشه یک ترس بزرگ همراه من بوده .. پدرم با خواستگار های مذهبی من تا مدتها مخالفت می کرد، خیلی از خواستگاران هم وقتی عقیده ی اورا می شنیدند عقب می نشستند.... پدرم اصلا تحمل مخالف را ندارد و دائم با مخالفش درگیر می شود. به من بگویید بین عقیده خودم و پدرم کدام را برای ازدواج انتخاب کنم، دیگر خسته شده ام ، برایم دعا کنید...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با صبر در دینداری إن‌شاءالله خداوند خواستگاری مناسب عقیده‌ی الهی‌تان برایتان می‌فرستد. موفق باشید
3024
متن پرسش
با سلام وعرض ادب محضر استاد طاهرزاده در محافل سیاسی از سوی برخی افراد برای دوره ریاست جمهوری آینده طرحی به نام (دولت وحدت ملی ) ارائه شده است ماهیت و هدف این طرح چیست؟ با تشکر(با توجه به اینکه به نظر می رسد این طرح هنوز ماهیت خود را پیدانکرده بنده اصراری بر پاسخگویی در این وهله زمانی ندارم )
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده معتقدم این طرح از طرف کسانی است که ابتدا سعی کردند جهت انقلاب را به سوی لیبرالیسم بکشانند و بعد هم نهایت موانع را برای دولت آقای احمدی‌نژاد ایجاد کردند و حالا داد می‌زنند دولت موفق نبوده. مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در هفته‌ی دولت جواب آن‌ها را دادند و فرمودند این‌ها حرف‌بافی است. چون انتقادهایشان دلسوزانه و برای خدمت به مردم نیست، بیشتر خودشان مطرح‌اند. موفق باشید
295

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. با توجه به مباحث شما بنده به این نتیجه رسیده بودم که ابتدا روح بیمار می شود و سپس جسم. احوالات عارفان و صالحین بزرگ معاصر و غیر معاصر را هم که رصد می کردم بر روی نحوه مرگ آنها حساس شده بودم. عمدتا بر اثر یک بیماری قلبی و یا یک تب از دنیا می رفتند و قبل از آن هم اطرافیانشان را هم مطلع می کردند. بنابراین یک بیماری معمولی اسبابی دنیایی بود برای قبض روح. تا اینکه مدتی پیش پسر ایت الله حکیم بر اثر سرطان ریه در تهران فوت کردند. کمی جا خوردم که اگر آقای حکیم روحش بزرگ بوده چرا نتوانسته است بر سلول های سرطانی فائق آید و اینکه این اولین روحانی بود که حداقل بنده دیدم بر اثر سرطان از دنیا رفته است. اگر امکان دارد کمی راجع به این مبحث برای بنده تشریح کنید. البته کتاب 10 نکته در معرفت نفس را هم خواندم. همچنین شنیده هایی راجع به موت اختیاری آقای بهجت در جامعه به گوش می رسد نمی دانم معنی آن چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام بحمد الله مطلب را درست فهمیده اید و واقعا مطلب همین طور است که در شرایط طبیعی ریشه‌ی همه‌ی بیماری‌ها روح است ولی یک وقت گلوله ای به انسان می‌خورد و بدن انسان را طوری متلاشی می‌کند که دیگر روح امکان تدبیر بدن را ندارد، موضوع آقای عبدالعزیز حکیم "رحمةالله‌علیه" از این قرار است که در سفری که به اردن داشتند ایشان را مسموم کردند و آن مسمومیت منجر به سرطان ریه شد. موت اختیاری به آن معنی است که انسان بر میل‌های نفس خود مسلط می‌شود. موفق باشید
119

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت حضرتعالی فلاسفه در مورد ماده اولی می گویند جوهریست مبهم و بدون تعین و تنها خاصیتش آن است که توان پذیرش صورتهابی جسمیه و نوعیه را دارد و ملاصدرا – علیه رحمه – آنرا امری عدمی می داند که تنها تفاوتش با عدم در همین خاصیت آن است از این جملات انسان یاد همان شیر بدون یال و دم و اشکم می افتد که خدا هرگز او را نافرید در صورتیکه شاید بتوان گفت این ماده اولی یا آن چیزی که آنها او را ماده اولی گفته اند همان وجود است که دارای تعینی می شود که به آن ماده می گویند حالا این امر چگونه اتفاق می افتد امر دیگریست در هر حال انسان حس می کند چیزی به نام ماده اولی وجود ندارد و باید فکر را بر این امر متمرکز کرد که چگونه وجود دارای تعین مادی می شود و چگونه صورتهای متعدد بوجود می آیند. لطفا نظرتان را در این مورد بیان بفرمایید. با تشکر و سپاس از حضرتعالی
متن پاسخ
جواب: علیک السلام و رحمة‌الله؛ باسمه تعالی: موضوع ماده‌ی اولی یا جوهر، یک فرض فلسفی است که ارسطو برای طرح نظر خود آن را پیش کشید. او تأکید می‌کند که چیزی در خارج از ذهن به نام «هیولای اولی» نداریم، بلکه در تحلیل عقلی باید چیزی را فرض کنیم که عین قبول وقوه است و صورت‌های مختلف را می‌پذیرد، ولی آنچه در خارج به صورت فعلیت هست، ماده‌ای است که صورت دارد و با صورت است که فعلیت یافته. در هر حال هیچ فیلسوفی قائل به وجود هیولای اولی نیست، بلکه در تحلیل عقلی آن را فرض می‌گیرند. حال اگر در نگاه حکمت متعالیه پای وجود را در میان آوریم و این‌که صورت ها، ظهورات مختلف وجودی است که آن وجود عین حرکت است، شاید مشکل حل شود. موفق باشید
17118
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزمان: استاد پیرو سوال 17113 سوالی داشتم. 1. استاد اینکه فرمودید تناسب اسم دختر و پسر بر اساس ابجد خرافی است آیا منظورتون کل علم ابجد است یا فقط در این موضوع؟ 2. برای بنده دختر مناسبی معرفی کردند و شرایط خانوادگی خوبی داشت و خود دختر هم ظاهرا طبق گفته ها خوب بودند، بنده به یکی از بزرگان که علم ابجد داشتند مراجعه کردم و به او گفتم اسم خود و اسم دختر رو برای تناسب اسم ابجد، ایشون بررسی کردند به بنده گفتند که اسم هاتون بهم نمیخوره و در آینده اگر ازدواج کنید طلاق می گیرید، بنده دیگه اقدام نکردم. راستش استاد خود بنده بعد این موضوع بابت مراجعه برای اسم ابجد پشیمان شدم ولی خب ترس این موضوع داشتم که کار به طلاق کشیده شود چون شنیده بودن از علما که این علم وجود دارد و نمی شود رد کرد. حالا استاد عزیز بنده اشتباه کردم و اصلا توجهی نکنم به این موضوع و دوباره نسبت به این خانم اقدام کنم یا نه؟ ممنون میشم استاد راهنمایی کنید از این چه کنم چه کنم دربیایم. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- موضوع تناسب اسامی با حروف ابجد، یک کارِ من‌درآوری است که تازگی‌ها پیدا شده است و این غیر از ربط بین تعدا اذکار با حروف ابجد است که در سیره‌ی بعضی از علمای سلوکی به چشم می‌خورد، هرچند که در آن‌جا هم مبنای روایی و یا عقلی نداریم، ولی کاری است که بعضی به تجربه‌ی خود از آن استفاده می‌کنند 2- چرا که نه! آدم عاقل باید بر اساس عقل و شرع زندگی کند. مگر می‌شود به صِرف این حرف‌ها، برای خواستگاریِ افراد عقب‌نشینی کرد؟!! موفق باشید

6180
متن پرسش
باسلام خدمت استاد: سوالم این است که با پدر و مادری که چندین سال است همیشه در حال ایراد‌گرفتن از هم و جر وبحث هستند چگونه برخوردی باید داشت؟ برای این‌که هم خصلت‌های زشتشان در من اثر نگذارد و هم این‌که می‌ترسم عاق شوم. با توجه به این‌که بعداز این همه سال بنده دچار مشکلات عصبی شده وگاهی عکس العمل تند نشان میدهم ولی بعد عذاب وجدان میگیرم و این که زمانهایی هم که چیزی نمی‌گویم دچار خودخوری و باز فشارهای عصبی می‌شوم بهترین روش برخورد وآنچه خدا می‌پسندد چیست تا هم از این فشارها کم شود و هم دچار خوی زشت‌شان نشوم با توجه به اینکه امسال برای کنکور ارشد می‌خوانم و این فشارهای عصبی‌ام را بیشتر کرده به نظر شما چه کنم؟ آیا خوب ست در صورت فراهم‌شدن شرایط برای مدتی در جایی غیر از خانه‌مان ساکن شوم یا بهتر است با وجود این وضعیت خانه را تحمل کنم که برایم بسیار سخت است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد چیزی جدای آنچه خودتان در رابطه با احترام به والدین می‌دانید، نمی‌دانم و در مورد اخیر باید با کسانی مشورت کنید که از جزئیات زندگی شما و روحیه‌ی شما و پدر و مادرتان اطلاع دارند. موفق باشید
18033

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد این متن زیر سخنرانی آقای دکتر حسن عباسی هست در مورد فلسفه و حکمت نظرتون راجع به این صحبت های ایشون چیه؟ آیا منظور ایشون همون ذکر تفاوت معرفت حضوری با علم حصولی هست؟ ممنون میشم کمکم کنین در هضم این مطالب «در تاریخ طرح ریزی استراتژیک در اسلام با استفاده از آیات قرآن، یک اتفاقی در ابتدای خلقت انسان می افتد که حائر اهمیت است. آدم و حوا در بهشت در حال زندگی اند و برهنه اند؛ و با ترغیب و اغوای ابلیس از میوه درخت ممنوعه استفاده میکنند. نتیجه اینکه خدا در قرآن می فرماید که مراقب باشید لباسی که از تن پدران شما در آورد از تن شما درنیاورد. از طرفی بعد از خوردن میوه، آنها متوجه برهنه بودن خود شدند. مسئله لباس در تاریخ طرح ریزی استراتژیک اسلام که اشاره می شود لباس تقوی برای شما بهتر است، بسیار جای بحث دارد. معنی لباس تقوی چیست؟ و چقدر در عالم معنا داری ظرفیت تولید علم و مداوای دردهای بشر را دارد؟ اما در یک غفلت ۲۷۰۰ ساله در فلسفه که بنیان طرح ریزی استراتژیک را زیر و رو کرده و نظام بی معنایی دیجیتالی امروزی و نسبت آن با درخت فلسفه را باید حل کنیم. مفهوم «بدت» در سوره اعراف انحراف عظیمی که مفهوم الیثیا در یونان ایجاد کرد و در دوره معاصر ، هیدگر، فربه ترین مفهومی که به آن پرداخته و بیشترین تمرکز فلسفه اش بر الیثیا است. وی معتقد بود که انحراف بشر از افلاطون شروع شد. تمرکز وی بر الیثیا و توجه نا به «بدت» در قرآن ما را متوجه انحرافی بسیار قبل تر از افلاطون می کند. یکی از مشکلاتی که بزرگان متوجه ام نبوده اند و به آن گرفتار شده اند، آشنا نبودن با فلسفه و اندیشه یونانی است. امروز این مشکل را که از هیدگر به بعد مطرح شده طرح خواهیم کرد. نیت ما بحث فلسفی صرف نیست بلکه تبیین این نکته که اگر انحراف معرفتی در بشر پیش آمد در طی چند هزار سال باید آن را حل کرد؟ وقتی توجه به مفاهیم قرآنی داریم و مفاهیم را ریشه شناسانه دنبال می کنیم متوجه انحرافات بزرگ می شویم. دکارت می گفت که فلسفه شبیه یک درخت است که ریشه (لوگوس،کمیت و کیفیت) تنه (فیزیک) و شاخه و برگ (تکنولوژی، علوم مختلف و هنر) دارد. هایدگر بعدها گفت که ریشه درخت فلسفه در زمین وجود (ذهن) است. در یونان ذکر می کنند که بذر اولیه درخت، آرخه (ماده اولیه عالم) است. آرخیا در درخت حیات داروین یکی از ریشه های اصلی است. شاهکار فلسفه یونانی بعد از مرحله بذر است. این بذر شکافته می شود و میل به نامستوری رخ می دهد (الیثیا). شاخص ترین فلاسفه زمان کسانی بودند که به فهم الیثیا می رسیدند و بعد از آن می توانستند معرفت جدیدی ارائه دهند. یکی از شاگردان هراکلیتوس معتقد بود که عالم به مثابه زن زیبا رویی است که تحمل پوشیدگی و مستوری را ندارد (در ادبیات خودمان هم داریم: پری روی تاب مستوری ندارد). این شارح تفکر هراکلیتوس است. بعد از انمشاف الیثیا در ذهن ما، از سه ریشه آن جوانه بیرون می زند و مفهومی در زمان ارسطو شکل گرفت بنام فوزیس (فیزیک). ۲۰۰۰ سال طول کشید تا درخت کامل شود. در اینجا این درخت از زمین بیرون آمده است و باید صورت فیزیکی آن بررسی شود. در این دوره اکثر فیلسوفان، فیزیکدان هم هستند (مثل نیوتون و دکارت). این درخت میوه و شاخه ای هم خواهد داشت. این میوه تکنولوژی است، شاخه ها همان علوم را رقم میزنند. پس هرکدام از متفکرین، فیلسوف هستد اما تخصصی تر می شود و هر یک به بخشی از علم توجه دارند. در نهایت حرکت از آرخه تا تخنه تفکر فلسفی را رقم میزند. تثلیث جز لاینفک این تفکر است و از دورن آن نیابد توحید را جست و جو کرد. تمرکز امروز ما در این جلسه بر مفهوم الیثیا و بدت است. تا اینجا حرف این است که عالم نامستور است و با افتادن سیب جلوی چشم نیوتون، او قانون را کشف کرد و طبیعت نامستور شد.به زبان دیگر ، عالم پوشیده است و کسانی هستند که نامستوری آنی عالم را می بینند و کشفی رخ میدهد. عالم بر همه پوشیده است و هرکسی توان دیدن ندارد مگر در لحظاتی و برای افرادی خاص! قرآن کاملا برعکس این تفکر، توضیح میدهد.گاهی باید از مظلوم و مغفول واقع شدن قرآن ترسید. یکی از آفت های این است که ما علوم را از آن سوی مرزها ترجمه ای میگیریم و با مفاهیم قرآنی خلط میکنیم وینتیجه گیری میکنیم. قرآن از مفهوم “بدو” در سوره اعراف، بعد از فریب دادن آدم و حوا از این واژه استفاده میکند (فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما). بحث این است که بعد از خوردن از درخت برهنگی آنها برایشان معلوم شد، یعنی از اول برهنه بودند اما متوجه آن نبودند. نتیجه اینکه: الیثیا میل به نامستوری عالم است اما در “بدت” عالم نامستور است.پس غلط است این مفهوم که بگوییم عالم نامستور است؛ بلکه چشم بشر حیا دارد و نمی توان این نامستوری را ببیند. همانطور که آدم و حوا تا قبل از خوردن میوه(درحالی که هم عالم و هم خودشان برهنه و نامستور بودند) متوجه برهنگی نبودند. در تلقی فلسفی گفته می شود که باید از لحظات نامستوری عالم استفاده کرد و فلسفه را رقم زد. همه چیز فلسفه در مفهوم الیثیا خلاصه می شود که قرآن دقیقا نقطه مقابل این مفهوم چارچوب ارائه میکند. “بدو” همان رد الیثیااست .اما بعد از ۱۰۰۰ سال هنوز در دانشگاه های جمهورس اسلامی، الیثیا مبنای تدریس فلسفه است. پس میتوان ادعا کرد عالم خود به خود نامستور است و میوه درخت ممنوعه عامل بدن است. دعوا از جایی شروع می شود که : در تلقی الیثیا objective مطرح است و عالم پرده بر خود کشیده است. اما در تفکر قرآن subjective مطرح است و فرد بر روی خودش حجاب کشیده و توان و اجازه دیده شدن نمیدهد.ادعای جایزی است که بگوییم اگر بر مفهوم بدت به اندازه تلاش فلسفه بر مفهوم الیثیا کار کرده بودیم، تمدن دیگری رقم میخورد. لذت برخلاف الیثیا که objective است مفهوم بدو subjective است. یعنی اگر بگوییم، قبل از خوردن میوه توسط آدم و حوا آنها به حرف ابلیس گوش نداده بودند و متوجه برهنگی نمی شدند، در ادامه نسل بشر شکل میگرفت و عالم و آدم برهنه بودند و کسی نمیتوانست این برهنگی را ببیند. پس اگر آن چشمی که میتواند برهنگی را ببیند را نداشتیم امروز نمیتوانستیم به علوم ۳۰۰۰ سال اخیر برسیم.این بدان معنا نیست که ما مخالف علم پژوهی هستیم. حرف این است که این علوم دردی از بشر دوا نکرده اند؟ لذا انسان برای فیلسوف بودن باید حیا را از چشم خود کنار بزند تا بتواند عالم را نامستور ببیند. در بررسی انجام شده ،”بدو” حدود ۳۰ بار به شکل های مختلف آمده است. در سوره نور: لایبدین زینتهن…( با قید لا آمده است) در اعراف طور دیگری گفته شده بود و در سوره نور درباره مومنات که آمده است ، شبیه حرف فیلسوفان است که : عالم به مثابه زن تاب مستوری ندارد. نسبت آرخه با آیه: در آرخه فلاسفه می گفتند الیثیا میل به نامستوی است. دو مفهوم داریم: فلسفه اساسش آرخه است (ماده اولیه عالم) حکمت اساسش بر آیه است ( آیه به معنای نشانه) در آرخه چیزی معنا پیدا نمی کند. اما وقتی میگوییم پشت هر پدیده ای در هستی آیه و نشانه ای است، این معنا دار است. بنابر این محرز است که: لا تقربی هذه الشجره که در قرآن آمده ،همین درخت فلسفه است. یعنی نزدیکی به درخت ممنوعه ( که همان درخت فلسفه است) فقط برای آدم و حوا نبوده و برای همه ابنا بشر است و هرکس در زندگی امتحان می شود و یکبار در مقابل درخت ممنوعه قرار میگیرد و با استفاده از آن هبوط می کند. نسل در نسل ابنا بشر در حال هبوط هستند. همانطور که قرآن هشدار می دهد که یا بنی آدم! همانطور که شیطان لباس از تن پدران شما درآورد مراقب باشید که از تن شما در نیاورد. این ناظر به تداوم روند هبوط با سازوکار اشاره شده اشت. لذا همانطور که لا تقربی زنا برای ما عینیت دارد، لاتقربی هذه الشجره (درخت فلسفه) هم باید جدی گرفته شود. این به این دلیل است که از ابن سینا تا فارابی و ملاصدرا ،تمایز بین حکمت و فلسفه را نمیدانسته اند و واژگانی را از قرآن گرفته اند و در فلسفه غرب آن را ستایش و پروار کرده اند. فلسفه: الیثیا آرخه لوگوس حکمت : حیا نشات فطرت از این رو آنچه در قرآن ستایش شده است حکمت است. اما آیا حکمت همان فلسفه است؟ خیر . ما دعوای لفظ نداریم. چشم آیت بین وقوه تشخیص نشانه ها به انسان آیت میدهد اما از این سو هرچه به نامستوری عالم دامن میزنیم به چیزی نمیرسیم. لذا ابلیس ۲۴۰۰ سال بعد از شکستن بت ها توسط ابراهیم و ساختن کعبه، بت ها را داخل خانه کعبه گذاشت و مردم خانه کعبه را طواف میکردند ولی در واقع بت می پرستیدند. پوسته کعبه بود اما مغز آن بت! اما امروز این درخت و بت ها، تئوریزه شده و از جنس معرفت در ذهن ساخته شد و جای گرفت. لذا اینکه علامه طباطبایی و امام راحل و بسیاری از بزرگان از فلسفه تعریف کرده اند نباید باعث کوتاه بینی ما و پذیرش صرف و بدون تعقل شود. اگر قرار است جز اندک نجات یافتگان باشیم باید یکبار هم که شده، به همه این اسم های بزرگ و مواردی که ذکر شد شک کنیم. گو اینکه بیشتر این بزرگوارن منظورشان از فلسفه، حکمت بوده است و در لفظ دچار لغزش بوده اند. بشر به دست خودش درخت فلسفه را پرورانده و از میوه آن (تکنولوژی) استفاده میکند اما مهاری بر آن وجود ندارد و به زودی شاهد تکنولوژی فوبیا خواهیم بود. مبنی بر این مفاهیم مشخص شد که در تاریخ طرح ریزی در اسلام با یک انحراف روبرو بوده ایم. امروز پس از بررسی ریشه شناسانه در زبان های عبری،سوریانی، یونانی، آلمانی، فرانسوی و بابلی و… به این نتیجه می رسیم که چه جنگل عجیبی از معرفت در ۲۰۰۰ سال اخیر رقم زده ایم. اینجاست که حافظ می فرماید: چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند. اگر تکنولوژی امروز ما را به سوی حقیقت نمی برد پس این هم افسانه است. همانطور که کلبه دیجیتال افسانه است. لذا اگر حضرت محمد(ص) بعد از ۲۴۰۰ سال بت های درون کعبه را شکست ما هم امروز باید بت فلسفه را شکسته و نظام معرفتی بر مبنای مفاهیم قرآنی بنا کنیم. اینکه آیت بین باشیم یعنی تابلو های نظام خلقت را که به حقیقتی واحد راهنمایی میکنند ببینیم. یک کلمه از دل قرآن (بدت) تمام ۲۷۰۰ سال فلسفه را زیر و رو کرده است. خدایا امروز که در آستانه سال نو قرار داریم و فرموده است ” یا مقلب القلوب و ابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الحوال، حول حالنا الی احسن الحال”، تحولی درما ایجاد کن که نیکوترین حال باشد. این نیکوترین حال زمانی بوجود می آید که چشم آیت بین داشته باشیم. انشاالله http://dr-abbasi.ir/2689/%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-333-%D9%88-334.html
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته آقای عباسی در عین دلسوزی نسبت به انقلاب در این رابطه در مورد چیزی نظر می‌دهند که در آن صاحب‌نظر نیستند و این ضعف بزرگی در شخصیت ایشان است. این صحبت مربوط به سال‌های گذشته است، شاید تجدید نظر کرده باشند. موفق باشید

15046
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: استاد با توجه به این که در مصاحبه تان شعار مرگ بر آمریکا را نوشته بودید و چند وقتی است ذهن بنده را مشغول ساخته و سخنان دیگران را هم می شنوم مبنی بر اینکه چرا با وجود ارتباط با آمریکا ما مرگ بر آمریکا می گوییم از شما خواهش می کنم نظرتان را راجع به این شعار برای بنده ارسال فرمایید البته بنده به این افراد متذکر شدم آمریکا شخصی نیست بلکه یک فرهنگ است که مقابل فرهنگ دینی است و ما این فرهنگ را محکوم می کنیم البته این به عقل ناقص بنده خطور کرده است. با تشکر اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش مقام معظم رهبری؛ «ما نمی‌خواهیم برای خودمان دردسر بیخودی درست کنیم، بعضی‌ها نگویند شما مدام آمریکا را وادار می‌کنید و تحریک می‌کنید، نه! آمریکا تحریک نمی‌خواهد، آمریکا دشمن است». با توجه به این سخنان است که باید تلاش کنیم دشمن، گم نشود وگرنه غافل‌گیرانه ضربه‌ای می‌خوریم که به‌راحتی به تعادل اولیه‌ی خود برنمی‌گردیم. مذاکره تنها برای آن بود که بهانه را از دست دشمن در رابطه با تسلیحات هسته‌ای بگیریم، وگرنه فرهنگ مقابله با استکبار برای ما همیشه باید پا برجا باشد. موفق باشید

11504
متن پرسش
سلام استاد: در پاسخ سوال 11490 نفرمودید شرح توصیه امام صادق (ع) به عبدالله ابن جندب در کجای سایت قرار داره. هر چی گشتم پیداش نکردم. لطفا اگر ممکنه لینکش رو بذارید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دی‌وی‌دی‌هایی است که گروه فرهنگی المیزان تهیه کرده‌اند. با حاج آقای نظری تماس بگیرید (09136032342). موفق باشید

نمایش چاپی