بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17789
متن پرسش
بسمه تعالی. محضر مبارک استاد طاهر زاده سلام علیکم: نظر جنابعالی در مورد این سخن آیت ا... وحیدخراسانی‌ که در مورد فلسفه و عرفان فرمودند که: «اگر می شناختیم امام ششم علیه السلام کیست دنبال این و آن نمی رفتیم، قی کرده های فلاسفه یونان را نشخوار نمی کردیم، زباله های عرفان اکسلوفان را هضم نمی کردیم، خواه ناخواه واماندیم و بیچاره شدیم و از این اقیانوس معرفت محروم شدیم. عرفان پیش من است، همه ی مولوی را می خواهید پیش من است، هرجا را می خواهید برایت می گویم، فلسفه را بخواهید از اول اسفار تا آخر از هرجا بگی، از اول مفهوم وجود تا آخر مباحث طبیعیات برایت می گویم، اما همه اش کشک است. هرچه هست در قرآن و روایات است» چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه اسفارخوانده‌هایی مثل امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و آیت اللّه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» طور دیگری است. موفق باشید

17783
متن پرسش
بسمه تعالی. محضر مبارک استاد طاهرزاده سلام علیکم: نظر جنابعالی در مورد عقاید و باورهای دینی مرحوم میرزا مهدی اصفهانی و مکتب معارفی خراسان که در زمان حال حاضر معروف به مکتب تفکیک هست، چیست؟ با تشکر و التماس دعای فرج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به اسم مخالفت با فلسفه، عملاً کار به مخالفت تعقل در دین کشیده است. موفق باشید

17782
متن پرسش
بسمه تعالی. محضر مبارک استاد طاهر زاده سلام علیکم: نظر جنابعالی در مورد عقاید و باورهای دینی شیخ احمد احسایی و مکتب شیخیه، چیست؟ با تشکر و التماس دعای فرج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نتیجه‌گیری‌ها، گرفتار افراط هستند. موفق باشید

17779
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد: می بخشید استاد شما می فرمایید بدن اخروی انسان متناسب با روح اوست و درجه روح است و اگر روح انسانیت خود را از دست نداده باشد بدن هم، همین گونه است. 1. ملاصدرا هم همین را می فرمایند؟ 2. استاد این نظر با عقل سازگاری دارد اما وقتی آن را مطرح می کنیم فوری بعضی می گویند: با آیاتی که حکایت از برخاستن انسانها از گور می کنند چه می کنید مثل آیه 51 یس و 7 قمر و 43 معارج. جواب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این همان سخن ملاصدرا است 2- جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اخروی» که بر روی سایت هست در این مورد دنبال فرمایید از آن جهت که حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «القبرُ هو البَرزخ» نه آن‌که قبر، به معنای این قبر خاکی باشد. موفق باشید

17777
متن پرسش
سلام علیکم استاد: افرادی هستند که می گویند ما اصلا به وجود رو اعتقادی نداریم و هر چه هست آن ذهن آدمیست و اگر انسان حتی در آینده چیزی را می بیند که برایش آشناست آن تشابهات است. در کل اثبات وجود روح را می طلبد بدون استدلال دینی و مذهبی. لذا خواهشمندم جدا از پاسخ این سوال منبعی هم به بنده معرفی کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث‌های استدلالی در این‌جا و در قالب سؤال و جواب ممکن نیست. حضرت آیت اللّه حسن‌زاده در کتاب «معرفت نفس» خود دلایل خوبی را مطرح کرده‌اند. موفق باشید

17776
متن پرسش

سلام استاد: متن اربعین خود را به مناسبت ایام اربعین برای باز خوانی خدمت تون ارسال کردم «اربعین امری فراتر از عادات» بسمه تعالی: نمی دانم باید اسم این «رازگونه‌ی تاریخ» را چه بگذارم او که نه می‌شود دانستش، نه می‌شود نوشتش، نه می‌توان خواندش، و هزاران نه‌ی دیگر... فقط می‌دانم که باید در حیرت زده‌گی، گیجی و سر درگمی نظاره‌گرش بود؛ انگار باید در او قرار گرفت و در حضور پر معنای او غایب شد به مانند قطره در میان دریا. اصلاً مگر می‌شود از «سر»، جز به اشاره سخن گفت تا وجهی از وجوهش را در هر دوره ظهوری باشد؟! چه خوش گفت شاعر که: «حقیقت را به هر دوری ظهوری ست» آری این حقیقتِ بی‌منتها را نه می‌شود و نه ظرفش هست که یک‌جا ویک‌باره به نظاره نشست. حقیقت عاشورا به مانند خورشیدی‌ست که تابِ ماندن به پیش او را کسی ندارد، آنقدر شدید است که هرکس بخواهد به آن نزدیک شود هلاک خواهد شد، حال چه در لباس حق باشد، چه در لباس طاغوت. چرا که عاشورا محل ابراز حضور و وجود نیست، روز عاشورا محل «مستهلک‌شدن» است محل «فنا و نابودی هر غیری» است با این تفاوت که عده‌ای حسینی شوند، عده‌ای یزیدی. آنقدر حرارت عاشورا شدت دارد که کسی نمی‌تواند با «منِ‌» خود که چیزی جز «وَهم» نیست در آن قرار گیرد. توانِ دیدن، فهمیدن و درک عاشورا برای کسی نیست بل باید آن را در جلوه‌ی رقیق‌شده‌اش، به نظاره نشست. «اربعین» همان تجلی‌گاه، محل و مشهد عاشوراست. اگر کسی بخواهد واقعیت عاشورا و حسین«علیه‌السلام» را در متن و جای‌جای تاریخ ببیند، باید اربعین را به تماشا نشیند و «کل یوم عاشورا» را کجا می‌شود تاویل و تعبیر و تفسیر کرد؛ إلاّ با اربعین؟! آری اربعین داستان‌ها، رازها و نگفته‌ها در سینه دارد که گاه‌گاهی بنا به کاسه‌ی ما بی‌ظرف‌ها «سرّی» از آن رازِ بی‌منتها را برایمان فاش می‌کند و ما را به حیرت و سکوت وامی‌دارد. «اربعین» آمده بشریت را به سمت و سوی «امت واحده‌ی» محمدی، اشارت و بشارت دهد. «اربعین» این بارانِ کثیرِ محبت آمده تا رودهای جاری حیات را به دریاهای خروشان فطرت، و این دریاها را به اقیانوس بی‌نهایتی به نام «اباعبدالله» منتهی کند. آری اباعبدالله «علیه‌السلام» همان کلمه‌ی واحدی ست که با «اربعین» به تاریخ آمده تا آدمی را به «بندگی‌اش» یعنی همان اصل فراموش‌شده‌ی بشر برگرداند. عالمی که امروز در آن قرار داریم عالمِ کثرات و اراده‌های معطوف به نفسانیت بشر است که طلب قدرت و طاغوتی‌گری دارد. بشرِ امروز حرف از مرگِ خدا می‌زند و حیات خدا را در گذشته جا گذاشته، به نحوی که گویی عالم امروز مطلقاً تهی از خداست، و تنها به فرهنگ انتزاعی و حصولیِ نگاه به معبود اکتفا کرده و به تبع این نگاه، می‌خواهد حسین«علیه‌السلام» را هم در حدود 1400 پیش دفن کند و تنها بر سر قبرش فاتحه‌ای بخواند. اما «عاشورا» در لباس «اربعین» همان خون حیات‌بخش در رگه‌های طول تاریخ است. «اربعین» کلمه‌ی «اُنسی» است که با زینب «سلام‌الله‌علیها» به صحنه آمد و فراهم‌کردنِ اُنس، کارِ مادر است و این زینب است که مادرانه آمده تا همه را به خانه‌ی اُنسِ انسانیت دعوت کند، انس یعنی یگانگی بشر، فراتر از هر مذهب و ایدئولوژی و جریان و فانی‌شدن ذیل محبت و «امر ولایت». امروزه بشر بی‌سرپناه و یتیم شده است و نیاز به تکیه‌گاهی حقیقی دارد، و این زینب است که مادرانه برای فرزند بی‌پناهش آغوش گشوده و تکیه‌گاهی برای آرامشش شده. امروز آدمی آنقدر دچار پوچی و قهرِ طاغوت نفسانی شده که دیگر یأس، سر و پایش را گرفته و انگار نمی‌خواهد و نمی‌تواند در دل این زشتی‌ها هیچ زیبایی را ببیند و زینب آمده تا با «صبر مادرانه» «ما رأیت إلاّ جمیلا» را ذره‌ذره حتی در غل و زنجیرِ طاغوت یزیدی هم که باشی یادت بدهد و همان طور که او، اسارت را در غل و زنجیر کرد؛ آمده تا بشر را فرا تر از «اسارت عادات» امروز بشر سیر دهد و متذکر «اذانِ» هستی که شهادت به «لا اله الا الله» است بشود تا بتوانیم آن به آن از «لا اله» که نفی هر خدایی ا‌ست با «إلا» سیر کنیم و تمام هیمنه‌ی کاخ یزیدی را برسرش فرو بریزیم و به «الله» برسیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب نگاهی به اربعین انداخته‌اید! گوارایتان باد. موفق باشید

17774
متن پرسش
استاد گرامی سلام: در مکاتبات قبلی تاکید حضرتعالی مبنی بر محبت به قشر معترض به دین بود و به کلی همراهی با تفکرات آنها برای همراه شدن با آنان را رد فرمودید. دو سوال مطرح است: یک آنکه وقتی محبت می شود عده ای خیال می کنند آن فرد از ضعف شخصیتی برخوردار است و جواب عکس می دهد. دو آنکه به گمانم این قشر معترض اند چون می گویند ما مومنین اصلا به علاقه مندی های آنها توجه نداریم. مسئله آنها احترام به شخصیت و دارایی شان است و نه هیچ چیز دیگر. وقتی به ذهنیات آنها احترام گذاشته می شود آنها هم میل به گوش سپردن به حرف ما را می یابند. این تجربه شخصی بنده است. وقتی افراد مورد علاقه شان را تکریم می کنیم آنها تازه ما را به حساب می آورند و گرنه غیر این اصلا حرف وارد وجودشان نمی شود. این افرادی هم که ما می گوییم بی دین اند که همه زوایای شان بد که نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد دستورات اخلاقی که شریعت الهی در اختیار ما قرار داده، راه‌های مختلف برخورد را در مقابل ما قرار می‌دهد. پیشنهاد بنده آن است که سلسله مباحث شرح دعای «مکارم الاخلاق» را که در آرشیو صوت در سایت هست، دنبال فرمایید. موفق باشید

17773
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام وخسته نباشید: بنده از طرف مجموعه فرهنگی تربیتی علی بن الحسین (ع) استان اردبیل خدمتتان تماس گرفتم. این مجموعه نزدیک به یک سال است که محوریت فعالیت تربیتی خود را موضوع خودشناسی قرار داده و در تلاش است که مفاهیم حصولی و حضوری مربوط به خودشناسی را با روش کلیپ سازی به صورت گرافیکی و انیمیشنی به مخاطبان ارائه نماید، تا باعث فراگیری خودشناسی در بین عموم جامعه جهانی گردد. امید که مقدمه ظهور دولت جهانی فطرت بر روی زمین فراهم شود انشاء الله. نظر به این که در تحقق این امر با مشکل نبود سیر مطالعاتی در باب موضوع خودشناسی مواجه هستیم از حضرت استاد خواهشمندیم ما را راهنمایی فرمایند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سیر مطالعاتی موجود بر روی سایت، می‌تواند در این مورد کمک کند و ایده‌ی لازم را در منظر شما قرار دهد. موفق باشید

17772
متن پرسش
با سلام: ببخشید استاد مزاحم میشم. حقیقتا چند سوال برایم وجود دارد: 1. آیا بشر می تواند روزی به نهایت آسمان و کهکشان ها برسد؟ یعنی جایی که پایان کهکشان هاست و بالاتر از آن دیگر آسمانی نیست؟ 2. آیا آسمان ما و کهکشان ها و سیاراتِ مادی ِِآسمان که می گویند فاصله فلان کهشان تا ما 13 میلیارد سال نوری است و.... ، پایانی دارد؟ یا آسمان بی نهایت است؟ اگر پایان دارد، بالاتر از آن چیست؟ باز هم عوالِمِ مادی یا نه مثلا عاام برزخ و شبهِ آن؟ 3. اگر بشر آنقدر پیشرفت کند که بتواند به نهایتِ آسمان برسد، می تواند واردِ عالم برزخ هم شود؟ 4. فلاسفه می گویند که عوالمِ عالم برزخ بی نهایت است. خب ذاتِ خدا هم بی نهایت است. بنابراین آیا می توان گفت که ذات خدا بی نهایت برابرِ عالم برزخ است؟ یا چون هر دو بی نهایت هستند، دیگر خداوندی که در مقامِ ذات قرار دارد نمی تواند بزرگی و عظمتش بی نهایت عالم برزخ باشد؟ (یعنی بی نهایتِ بینهایت باشد). 5. ببخشید استاد چند وقتی است که شبهه ای برایم پیش آمده. وقتی می بینم که این همه تکنولوژی و توانایی بشر با سرعت سرسام آوری در حالِ پیشرفت است، می گویم نکند که این بشر روزی برسد که بتواند به نهایتِ آسمان برسد و قادر به هر کاری باشد و بتواند هر تصرفی در عالم بکند و از آنجایی هم که در یک مقاله ای خواندم که دانشمندان راههایی برای جلوگیری از پیری و مرگ را شناسایی کرده اند، می گویم نکند که این بشر روزی برسد که بتواند تبدیل به موجودی شود که امکانِ نمردن داشته باشد و مرگ بر او غالب نشود و بتواند برای همیشه زندگی کند و علاوه بر این به قدرت های سررسام آوری هم با پیشرفتِ علم دست یابد که بتواند نعوذ بالله همانند خدا هر دخل و تصرفی در عالم بکند و قدرت بر انجام هر کار ِِبزرگی را داشته باشد و حتی بتواند موجودی را خلق کند. (آخه در کتاب زیست شناسی خواندم که حتی دانشمندان در زیست شناسی به این دانش رسیده اند که می توانند یک ژن از گوش یا از جایِ بدنِ فردِ x را در بیاورند و قرار دادن آن در محیط کشت، یک انسان همانند و دقیقا مثلِ همان فردِ x ، به وجود آورند. هرچند که این عمل، خلقِ انسان نیست. اما گفتم شاید بتوانند در آینده به این علم دست یابند. خلاصه استاد از وقتی که این افکار به ذهنم اومده، استغفر الله، عظمت و قدرتِ خدا در ذهنم کمرنگ شده و میگم ممکنه انسان به جایی برسه که نعوذ بالله در مقابل خدا قد علم کنه و بتواند همانند او بسیاری از کارها را بکند.؟ هر چند که انسان است و خدا نیست و از این بابت این فکر خیلی ناراحت هستم. اما نمیدونم چطوری و با چه دلیلی این فکر و تصورم را رد و نقد کنم. خواهش می کنم کمکم کنید تا از این فکر خلاص شوم و پِی به قدرت بی انتها و عظمتِ غیر قابل وصف خدا ببرم. ممنون. خواهش می کنم جواب بدهید و به فایل های صوتی و کتاب، ارجاع ندهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه در عالم ماده جلو برویم همواره با ماده روبه‌رو هستیم مگر این‌که افق تفکر و شخصیت خود را به عالمی برتر یعنی عالم مجردات سیر دهیم. از طرفی، بی‌نهایت‌بودنِ عالم مجردات مثل عالم برزخ، بی‌نهایت‌بودنی است در عینِ مخلوقیت. ولی بی‌نهایت‌بودنِ خداوند، بی‌نهایتی است در عینِ خالقیت که وجودش به غیر محدود نمی‌شود.

عنایت داشته باشید حوزه‌ی عالم ماده، مقهورِ عالم مجردات است مثل آن‌که «تن» مقهور نفس ناطقه‌ی انسانی و یا روح انسان است و هر اندازه انسان در «بدن» دقت کند و در جزئیات آن جلو رود، بالاخره از حوزه‌ی بدن که مقهور عالم غیب است، خارج نمی‌شود. پیشنهاد بنده آن است که جهت رفع ابهامات خود مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن مطالعه کنید وگرنه همواره با همین سؤالات مبهم مشغول خواهید بود. موفق باشید

17771
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شریف بخیر. حاج آقا عالی داستان پیر زنی را چندی پیش تعریف کردند که حضرت زهرا (س) را در بیداری دیده بودند و مرجع تقلید زمان میرزا حبیب الله کاشانی در خواب. و بعد فرمودند زن اگر زن باشد مرد به گرد پایش نمی رسد. آیا تجلی نور بانو (س) بر عقل میرزا بالاتر از تجلی بر خیال آن خانم نیست؟ آیا توفیقی بالاتر از فهم سخن معصوم وجود دارد؟ لطفا توضیح بفرمایید. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش آیت اللّه میانجی، چوپانان آن گوسفندهایی که از گله عقب می‌افتند را بغل می‌کنند تا گرفتار گرگ نشوند، ولی به آن قوچ قدرتمند نهیب می‌زنند که عقب نیفتد. موفق باشید

17769
متن پرسش
با سلام: استاد بنده دانشجوی مهندسی هستم. همیشه این که آیا راه را در ادامه تحصیل درست رفته ام یا نه برایم سول بوده است و اگر درست بوده در شان کنونی (کل یوم هو فی شان) یک دانشجو باید چه هدف و افقی را مد نظر قرار دهد تا با توجه به آن دچار سردی در سلوک و تلاش و تحصیل نشده و به خود حقیقی اش خیانت نکرده باشد؟ استاد در صورت امکان راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به افقی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده و با نظر به هدف عبور از عقل غربی به سوی عقل قدسی، چه اشکال دارد همین رشته را ادامه دهید؟ موفق باشید

17768
متن پرسش
میان مومنینی که استدلال عقلی می آورند که چون جامعه کنونی شر است پس ما هم برای بقا و عدم سوء استفاده باید بد باشیم با رسول خدا که در آن جامعه جاهل بد که نشدند بلکه لحظه به لحظه بر درجات و مقامات خودشان افزودند چه تفاوتی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظام عالم، نظام احسن است و تنها کسانی به سعادت می‌رسند که مطابق حکم خالق این نظام در این نظام عمل نمایند. موفق باشید

17766
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت استاد این پرسش همواره ذهن مرا به خود مشغول ساخته که چطور همزمان هم با حضرت حق می توان در ارتباط بود هم با مردم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع با توحید هر چه بیشتر حل می‌شود در آن حد که داریم «لا یشغله فعل عن فعل» یعنی کاری او را از کار دیگر باز نمی‌دارد به جهت جامعیتی که برای انسان موحّد پیش می‌آید. موفق باشید

17765
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: آیا می توانیم جهت استخاره با قرآن خودمان مستقیما قرآن را بگشاییم و به استناد سطح و فهم خود از معنای آیه نسبت به خوب و بد بودن استخاره استناد کنیم بدونه آنکه عربی بدانیم و تفسیر قرآن بلد باشیم یا اینکه حتما باید به یک متخصص قرآنی رجوع کرد؟ و سوال دوم اینکه میزان تخصص و دانایی یک متخصص قرآنی در دقت نتیجه ایی که برای ما اعلام می کند چه مقدار می تواند اثر داشته باشد؟ مثلا استخاره ایی که ما از یک طلبه می خواهیم با استخاره ایی که یکی از بزرگان معارف دینی چه مقدار از لحاظ دقت متفاوت خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- باید جایگاه آیه‌ی مربوطه در کلّ سوره برای طرفی که می‌خواهد استخاره کند روشن باشد. 2- هر اندازه شخص استخاره کننده متوجه روح کلی قرآن باشد بهتر است. موفق باشید

17764
متن پرسش
با سلام و تشکر از اهتمام شما به پرسش 17742 استاد از فرمایش شما این مطلب را فهمیدم به طور کلی موجود بوده اما شخصیش بعد از تعادل بدن است. درسته؟ اما تو یکی از کتابای کلام اسلامی خوندم که روح یا همان نفس قبل از بدن نبوده و دلیلش و اینطور توضیح داده که اگر بوده این به صورت یک روح واحد بوده بعد در بدن انسان ها کثیر شده یا که در بدن انسان هنوز واحده و توضیح میده که اگه بعد از حدوث نفس کثیر بشه این لازم میاد که بگیم روح قابلیت انقسام پذیری دارد و این خاصیت ماده است نه نفس مجرد. این مطلب با آنچه شما فرمودید در تناقض است یا منظورش چیز دیگری است. خیلی عذر می خوام که بازم مزاحم شدم. خدا خیرتون بده. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال جسمانیه الحدوث بودن نفس به معنای تقسیم پذیر بودن آن نیست بلکه به معنای تجلی آن روح کلی است مطابق ظرفیت بدنی که آن روح به آن تعلّق می‌گیرد و از این زمان است که هر کس، خودش است و احساس یک شخص در خود می‌کند. در این مورد خوب است که مباحث حرکت جوهری دنبال شود. موفق باشید

17760
متن پرسش
سلام: در نماز جمعه آقای طباطبایی اشاره ای به اربعین کردند و گفت در راهپیمایی سعی کنید جنبه معنوی اون رو مد نظر داشته باشید و کارهای سیاسی از قبیل اینکه مثلا بادکنک هوا کنید و رویش شعار مرگ بر آمریکا نوشته انجام ندهید. من به نیت و درک آقای طباطبایی از اربعین کاری ندارم ولی شما در جلسه چهارشنبه اشاره ای داشتید به اینکه یکی از علمای عراق گفتند پرچم آمریکا رو آتش نزنید و... ملت عراق نمی خواهند با آمریکا دشمنی کنند. مگر حرکت اربعین غیر از تقابل با استکبار و فرهنگ ظلمانی عالم است؟ لطفا توضیح بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید تقابل با استکبار را در کشور عراق به صورتی نشان دهیم که با سیاست‌های مخصوص آن کشور مقابله نداشته باشیم؛ نفس چنین حضوری به معنای ایجاد تاریخی است غیر از تاریخ مدرنیته. موفق باشید

17759
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: چگونه بصیرت خود را برای در امان ماندن از خطرات مکان ها و فضا هایی که پر از دروغ و نیرنگ و فریب است تقویت کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با متذکر کردن قلب از طریق روایات خداوند کمک خاص خود را مرحمت می‌نماید. پیشنهاد بنده آن است که شرح صوتی «ای اباذر» را دنبال فرمایید. موفق باشید

17758
متن پرسش
استاد دو تا موضوع رو‌ به مضحکه گرفتند یکی تولد و دیگری هفت سین ایام عید که گفتند احمقانه است. اگر گرفتن تولد مسخره است چرا تولد ائمه را مبارک و‌ میمون می دانیم. جدای از بحث اینکه قابل قیاس نیستیم و ائمه واسطه فیض الهی هستند و ... ببینید مثلا محترم دانستن تولد یک مادر که بواسطه اون مادر فرزندی تربیت میشه که مثلا می شود علامه حلی یا هر عزیز دیگه ای اشتباه هست؟ آیا اشتباه هست که روز به دنیا آمدن عزیزانمون رو‌ مبارک ندونیم؟ دوم اینکه چرا استاد گفتند سنت هفت سین احمق نامه است؟ اولا که مخالف این لفظ بودم، ثانیا پیامبر (ص) فرمودند هر اونچه که به درد نمی خورد را باید ترک کرد، وقتی برای چیدن سفره هفت سین برای دختر بچه کوچیک خودمون دلیل میاریم که سکه یعنی ... سبزی یعنی ... و‌ همه اینها در رابطه با شادی و البته نزدیک شدن به خدا و لطافت آفرینش هست چرا باید احمقانه باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این که واژه‌ی «احمقانه» را تند میدانید توصیه و تذکر به جایی است به بنده ولی در مورد جشن تولد برای خودمان یا سفره ی هفت سین انداختن بحث در این است که تا می‌توانیم نباید کاری کرد که از یک طرف لغو است و مومنین «عن اللغو معرضون» هستند زیرا با مشغول شدن در امور لغو از کار های اصلی باز می‌مانند. از طرفی دیگر سنّت‌های حسنه اشاره‌ ای به این نوع اعمال ندارد. جشن تولد ائمه «علیهم‌‌السلام» به جهت توجه به روزی است که اولیاء‌الهی متولد می‌شوند و عبادات خاص آن روز موجب گشودگی راه بین انسان و پروردگارش می‌شود. موفق باشید

17756
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: ببخشید استاد خواستم راهنمایی ام کنید. حقیقتا بنده در دوره جوانی هستم. من در حدود 13 سالگی که زمانِ بلوغ و احساسات جنسی است، بر اثر عدم شناخت به خود ارضایی و استمنا و انجامِ تصورِِ فکرهای شهوانی و تحریک کننده، مبتلا به این گناهِ شنیع و زشت شدم. و پس از چند ماه که بر اثر حرف های معلم پروشی مدرسمون، فهمیدم که چیزی که من آن را انجام میدهم،فعلی گناه و بسیار زشت است و عوارض بدی دارد. بدین صورت بنده، دفعتا در همان وقت توبه کردم که دیگه این کارو نکردم و این عمل را متوقف کردم. و خواندنِ نماز و قرآن و گرایش به عرفان و معنویت و خواندنِ زندگی عرفا و ...خیلی در موفق شدنم در ترکِ این عمل، تاثیر داشت و شاید بگم که از اون وقت تا الان که بیش از چهار سال می گذرد تا کنون بیش از 5 بار، گمان نمی کنم آن عمل را انجام داده باشم. اما متاسفانه الان که در اوجِ نیازهای جنسی یعنی سن 17 ، 18 سالگی قرار دارم، دوباره آتش ِِ شهوتم زبانه کشیده و مرا اسیرِ خود کرده است و میل جنسی و و نیاز به ارضاء جنسی در من به حدی شدت یافته که تاب و توان را از من ربوده و سرگردان و بیچاره و سر در گم ام کرده. و متاسفانه و متاسفانه - ان شاءالله خداوند مرا ببخشد - در این چنده روزه که اوج ِِ زبانه کشیدنِ شهوت و نیاز های جنسی ام بود با مراجعه به اینترنت و عکس های تحریک کننده، در طول این 20 یا 30 روز گذشته، 3 بار دچار این عمل شده ام. و هربار هم توبه می کنم که دیگه به هیچ وجه سراغ این عمل نروم. اما متاسفانه چنان این شهوت و غریزه جنسی قوی است که بی اختیار مرا به دنبال خود می کشد و مرا همراهِ خودش در باتلاقِ کثافات و معاصی غرق می کند. حالا آقای طاهرزاده چنان تحتِ فشارهای جنسی قرار دارم که دیگر نمی دانم چه باید کنم. الان هم مدت اندکی است که از آخرین توبه ام می گذرد و خدا رو شکر که تا کنون دوباره سراغِ آن عمل نرفته ام. اما استاد می ترسم که دوباره به آن عمل کشیده شوم. آخه به هیچ وجه امکانِ ازدواج برایم مهیا نیست چون هم سن ام کمه و تازه سالِ دیگه میرم دانشگاه و همچنین به هیچ وجه روم نمیشه که به خانواده ام بگم که من زن می خواهم. آقای طاهرزاده گهگاهی که خیلی این حس بهم فشار می اورد، سراغِ احادیثِ اهلبیت (ع) می روم که در موردِِ مذمت شهوت و استمنا و ... صحبت کرده اند. و بدین طریق مقداری آرام می شوم، اما فایده و دوامِ زیادی ندارد و من دوباره به اون عمل دست می زنم. حالا سرگردان و متحیر شدم و نمی دانم چه کنم استاد. آخه از طرفی امسال کنکور دارم و می ترسم گه اگه جلوی این مساله گرفته نشود، با مشغولیت های فکری و روانی و جسمی که برام ایجاد میکنه، باعثِ عدم موفقیت من در کنکور شود. خلاصه دیگه نمیدونم چه باید کنم. آقای طاهرزاده خواهش می کنم که کمکم کنید که چه بکنم تا از این شهوت و از این معاصی و از این کثافات و لجن ها بیرون بیایم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاّ: سعی کنید خودتان با دست خودتان مسیر گرفتاریِ خودتان را فراهم نکنید و آن نگاه‌کردن به جنس مخالف است، حتی به صورت او نباید نگاه کرد چه رسد بخواهید به آن عکس‌های مستهجن نگاه کنید و صورت‌های قدرتمندی را به جان خود بیندازید. ثانیاً: اگر جلو خود را گرفتید و به آن عکس‌ها و فیلم‌ها نگاه نکردید، بعد از مدتی آن‌چنان قدرتِ  صورت‌های ذهنی آن‌ها در تحریک شما کم می‌شود که تصورش را هم نمی‌کردید که چنین عفتی در شما هست، در آن حد که گویا اصلاً زنی در عالم وجود ندارد که شما طالب ارتباط با او باشید. در این سن به این «عفت» فکر کنید که سخت به آن نیاز دارید. حتماً در جریان صحبتی که با علامه محمدتقی جعفری«رحمة‌اللّه‌علیه» شده، هستید که  از ایشان می پرسند چی شد كه به این كمالات رسیدید؟!

ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میكنن و اظهار می كنند كه هر چه دارند از كراماتی ست كه بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده: ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم که در جشن ها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری می‌گرفتیم. یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهراi اول شب نماز مغرب و عشا می‌خواندیم و یک شربتی می‌خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می‌دادیم. یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی، که نجف آبادی بود، معدن ذوق بود. او که می‌آمد مَنْ بِه اَلکفایه، قطعا به‌وجود می‌آمد جلسه دست او قرار می‌گرفت.

آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (10 الی 21 مرداد ) که ما خرماپزان می‌گوییم. نجف با 25 و یا 35 درجه خیلی گرم می‌شد. آن سال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه‌هایی بوجود آمده بود که عرب‌های بومی را اذیت می‌کرد ما ایرانی‌ها هم اصلا خواب و استراحت نداشتیم. آن‌سال آنقدر گرما زیاد بود که اصلا قابل تحمل نبود. نکته‌ی سوم این‌که حجره‌ی من رو به شرق بود. تقریبا هم مخروبه بود. من فروردین را در آن‌جا به‌طور طبیعی مطالعه می‌کردم و می‌خوابیدم. اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود. گرما واقعا کشنده بود، وقتی می‌خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که با دست نان را از داخل تنور بر می دارم، در اقل وقت و سریع.

با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع، در بغداد و بصره و نجف، گرما تلفات هم گرفته بود، ما بعد از شب نشستیم، شربت هم درست شد، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که کتابی هم نوشته به نام «شناسنامه‌ی خر» آمد. مدیر مدرسه‌مان، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود، به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمی‌گذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها» زیباترین دختر روزگار. گفت : آقایان من درباره‌ی این عکس از شما سوالی می‌کنم؛ اگر شما را مخیر کنند بین این‌که با این دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج کنید - از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد-  و هزار سال هم زندگی کنید. با کمال خوشرویی و بدون غصه، یا این‌که جمال علی (علیه السلام) را مستحباً زیارت و ملاقات کنید. کدام را انتخاب می‌کنید؟ سوال خیلی حساب شده بود. طرف دختر حلال بود و زیارت علی (علیه السلام) هم مستحبی.

گفت آقایان واقعیت را بگویید. جا نماز آب نکشید، عجله نکنید، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت: سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی‌ها؟

معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا «مدیر مدرسه» این‌طور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می‌افتاد. نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (علیه السلام) معروف است که فرموده‌اند: «یا حارث حمدانی من یمت یرنی» ای حارث حمدانی هر کس بمیرد مرا ملاقات می کند. پس ما إن‌شاالله در موقعش جمال علی (علیه السلام) را ملاقات می‌کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خنده‌ی حضار) نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم: من یک لحظه دیدار علی (علیه السلام) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی‌دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت چنین حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره‌ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه‌ای که شیعه و سنی درباره امام علی (علیه السلام) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت: این آقا خود علی (علیه السلام) است. من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده بود دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی‌خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون به هم می‌خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل (مدیر) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت: آقا دیگر از این شوخی‌ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است.

امید است که این نوع عفت‌ها و تقواها به جامعه‌ی ما برگردد تا جامعه‌ی اسلامی رهِ صدساله را یک‌شبه طی کند. موفق باشید.

17755
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: استاد عزیز مدتی بود که سیر مطالعاتی شما را شروع کرده بودم ولی به دلیل اینکه کنکور دارم ترجیح دادم فعلا مطالعات غیر درسی را کنار گذاشته و خود را به توصیه مقام معظم رهبری از نظر علمی بالا کشیده و سپس به صورت جد از نظر محتوی سیاسی و فرهنگی و غیره نیز بسازم، لذا به نظر حضرتعالی کار درستی است؟ ثانیا برای مطالعه در این برهه زمانی برای حقیر چه کتابی رو پیشنهاد می کنید تا از فضای فکری و مطالعاتی دور نباشم؟ ثالثا از حضرتعالی برای موفقیت هرچه بهترم در کنکور توصیه ای می خواهم؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید فکر خوبی کرده‌اید که مطالعات غیر درسی را فعلاً ترک نموده‌اید. پیشنهاد می‌کنم تنها کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را در کنار خود داشته باشید و بعضاً سری به آن بزنید، زیرا تعادل‌بخش است. در مورد مطالعه‌ی دروس رسمی، متوجه باشید باید عمیقاً این دروس را فهمید تا اگر بعداً خواستید آن‌ها را نقد کنید، نقد عالمانه‌ای انجام دهید. موفق باشید

17754
متن پرسش
سلام و ارادت فراوان: به نظرم با خواندن و مطلعه آثار شما مهم ترین و کلیدی ترین مباحث اسفار اربعه و قصوص الحکم و مصباح الانس را متوجه می شویم. آیا شما با این نظرم موافقید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظر بنده در مباحثی که عرض می‌کنم، آموزه‌های حِکمی و عرفانیِ اسلامی است و از این جهت وقتی افراد با آن متون یعنی با متون حِکمی مثل «اسفار» و یا «فصوص» ارتباط برقرار می‌کنند، احساس آشنایی می‌نمایند. موفق باشید

17752
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در صورت امکان در مورد جریان شناسی روش فلسفی توضیحی بدهید به نظر شما چه تفاوت هایی بین روش فلسفی فیلسوفان بزرگی چون علامه طباطبایی، استاد مطهری، علامه مصباح یزدی، آیت الله جوادی آملی وجود دارد؟ در صورت امکان علاوه بر نظر مفصل جنابتان منابعی برای مطالعه ی بیشتر در این زمینه معرفی فرمایید. باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد وارد نشده‌ام. «شاخه گل هرجا که می‌روید گل است». موفق باشید

17751
متن پرسش
سلام و احترام فراوان: ملحدترین فیلسوف یا نظریه پرداز غربی کیست؟ بهترین فیلسوف یا نظریه پرداز غربی کیست؟ خیلی ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. مگر معنا می‌دهد این‌طور با اهل فکر برخوردکردن؟!!! موفق باشید

17750
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر علت اسلامی شدن علوم انسانی را چه می دانید. می خواهم با استاد فلسفه علوم انسانی صحبت کنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جزوه‌ی «علوم انسانی؛ عبور از مدرنیته، نظر به اسماء الهی»  شده است. جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید   

17749
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل استاد فلسفه علوم انسانی ما آقای فردید را انسانی مذموم می داند و او را مرید هایدگر می داند. هر چقدر به او گفتم که فردید منتقد بزرگ مدرنیته است و... می گفت: تفکر انحرافی دارد فردید. چطوری به استادم بفهمانم که فردید فرد خوبی است. در ضمن استاد یزدانپناه هم آقای دکتر داوری را هایدگری می داند و می گوید: اینها آن طور که باید صدرا را دریافته اند. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید در این موارد اصرار کرد. زیرا فهمیدن هایدگر، عقل خاصی می‌خواهد که از همه، چنین انتظاری نباید داشت. با عقل فلسفه‌ی اسلامی نه هایدگر فهمیده می‌شود و نه نیچه. ما نمی‌توانیم با عقل حکمت متعالیه، هایدگر و امثال او را بفهمیم، باید عقل دیگری به صحنه آید. موفق باشید 

نمایش چاپی