باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط جهانیِ اقتضای این نوع فسادها در کلّ جهان فراهم شده است. منتها در اکثر کشورها نسبت به این امور حساس نیستند چون فاسدان خودشان در حاکمیت قرار دارند و در اینجه به جهت حساسیت انقلاب اسلامی نسبت به این امور، حساسیت هست، و همین امر کار را در بستر نفیِ فساد جلو میبرد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: لطفا من راهنمایی کنید. من خودم و دوستانم وقتی به جایی رسیدیم که واقعا حس کردیم از درون تهی شدیم و اون همه مطالعه و کار تو تشکلا هیچی بهمون اضافه نکرده بود و خیلی حس پوچی و افسردگی داشتیم، به واسطه ی آشنایی با یه مربی که ما رو تخلی کرد و بهمون عمق داد واقعا زندگیمون متحول شد. و با مباحث شما آشنامون کردن. الان ما هم میخوایم این روال صحبت چهره به چهره رو ادامه بدیم و با افراد صحبت کنیم. اما مشکلی که هست اینه که وقتی اولین بار با فرد ارتباط می گیریم و بهشون تلنگر می زنیم و میگیم مثلا اهل بیت (ع) این تصوری که الان داری نیست یا خدایی که الان داری مثل آب تصوریه، خیلی خوششون میاد و میگن خب الان چکار کنیم؟ بهشون میگیم باید کم کم بیای جلو و کلیشه هاتو بشکنی و مطالعه عمیق و مداوم رو شروع کنیم با هم. قبول هم میکنه و شماره هم میگیره، اما میره و دیگه پیداش نمیشه. مشکل کار از کجاست؟ آیا این روش کار تربیتی رو ادامه بدیم؟ اگر نه پس ما وظیفمون چیه؟ مباحث آقای علی صفایی خیلی عذاب دهنده است وقتی آدم حس کنه حرکت نداره. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با رفاقت و خوشرویی، افراد را متذکر امر متعالیشان شدید، دیگر به حالِ خود واگذاریدشان تا فکر کنند و با خودشان درگیر شوند تا در نهایت، انتخابِ خود را انجام دهند. آیا حضور بعضی از هنرپیشههای سلبریتی در پیادهروی اربعین را جز به جهت آن میدانید که صاحبدلِ دلسوزی بالاخره در گذر و گذرگاهی نکتهای با آنها در میان گذاشته است که امروز ماورای همهی آنچه اطراف آنها را گرفته است، به چنین انتخابی بس متعالی دست میزنند و بدان افتخار مینمایند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم پیشآمد خوبی است انشاءالله ساحت اصلیتری مقابلتان گشوده میشود؛ مطالعه و عبادات را همچنان دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که محبّ اهلالبیت بودن یعنی در نوع زندگی که دیگر با استکبار و فرهنگ اهل دنیا نمیتوانید کنار بیایید حاضر میشوید و این نوع زندگی همواره مشکلات خود را دارد هر چند ارزش آن بسیار فوق العاده است مثل نظام اسلامی با این همه سختیها و جنگها و تحریمها برای کسی که متوجه است برای احیای قرآن باید از این سختیها نهراسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در مورد جزء جزء این مطالب بحث کرد. چیزی نیست که بتوان در یک سؤال و جواب گنجاند. معتقدم اگر همچنان مباحث ایشان را ادامه دهید، به مرور روشن میشود که چرا میگوید مسیحیت افلاطونی است؟ عرایضی تحت عنوان «انسان و زمانمندی» در «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی» شده است. در آخر آن مباحث، معنای افلاطونیشدنِ نگاه دینی تا حدّی بیان شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگان دین در این مورد به طور مفصل بحث کردهاند. از آن جهت که جامعه با پدیدهای روبرو بود که به هیچ وجه آمادگی حذف مستقیم آن مشکل را نداشت به خصوص که حتی اگر کنیزان و غلامان آزاد میشدند هیچ جایی برای آنها نبود که بتوانند زندگی خود را ادامه دهند زیرا شرایط قبیلهای اداره میشد. اسلام طوری برنامه ریزی کرد که در کنار ایجاد شرایط برای هویت بخشی به کنیزان و غلامان شرایط اجتماع هم طوری باشد که اینها بتوانند به طور مستقل زندگی کنند. مشهور است که اگر کسی میخواست کنیز یا غلام خود را تنبیه کند، تهدیدش میکرد که از خانه و قبیله بیرونش میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه همینطور است که میفرمایید. لااقل اگر بشود از آن نوع فرشهای دستباف عادی که در روستاها تهیه میشود و غیر اشرافی است؛ استفاده شود بهتر است. ولی وقتی چاره نیست إنشاإالله خداوند به صورت دیگری جبران میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حضرت فرمودند اى فرزند، بپرهيز از دوستى با احمق، زيرا احمق خواهد كه به تو سود رساند، ولى زيان مى رساند و بپرهيز از دوستى با بخيل كه او چيزى را كه بسيار به آن نيازمند هستى از تو دريغ مى دارد و بپرهيز از دوستى با تبهكار كه تو را به اندك چيزى مى فروشد. و بپرهيز از دوستى دروغگو، كه او چون سراب است، دور را نزديك نشان مى دهد و نزديك را دور مى نماياند. از دوستی با احمق پرهیز کردن، یعنی کسی که حق و باطل و صحیح و درست را تشخیص نمیدهد و لذا اگر بخواهد خیر هم برساند، شرّ میرساند. و بقیه موارد روشن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست نباید از نیازهای طبیعی جنین که مورد رشد طبیعیِ آن میشود، کوتاهی کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر خاصی نمیتوانم در این مورد بدهم چون بالاخره افرادی مثل آیت اللّه کشمیری کسانی نیستند که خودشان ارادهی تقاص نسبت به ظلمی که به آنها میشود، بکنند. موفق باشید
با سلام: ۱. در سال های اخیر در سخنرانیهای عمومی رهبری هیچ موضع قاطع و اعتراضی از ایشان در مورد وضعیت فساد در کشور شاهد نبوده ایم. کاری ندارم که مثلاً مصلحت نبوده است یا مثلاً ایشان در جلسات خصوصی این اعتراض ها و به قول خودشان تشر ها را مطرح کرده اند یا هر چیز دیگر، آنچه واضح است موضع عمومی قاطعی نداشته اند البته من در جایگاهی نیستم که به عملکرد ایشان اعتراضی داشته باشم چون از وضعیت کشور خبر ندارم. ۲. نهادهای نزدیک به رهبری هم نه تنها در برابر فساد موضع نمی گیرند بلکه معترضان را هم تخریب می کنند. منطق آن ها این است که اگر فسادی بود رهبری خودش اعلام می کرد و حالا که رهبری سکوت کرده ما هم باید سکوت کنیم. مثلاً چند روز پیش خبرگزاری فارس مقاله ای کار کرد که خوارج هم در ابتدا عدالتخواه بوده اند. آن ها پیشاپیش جریان جوان عدالتخواه شکل گرفته در کشور را به عبور از رهبری در آینده متهم می کنند. ۳. الف) آیا این جریان در آینده یاغی خواهد شد؟ ب) آیا این استدلال که چون رهبری موضع نگرفته، ما هم باید موضع نگیریم درست است؟ شاید رهبری منتظر است تا ما موضع بگیریم تا بعد ایشان موضع بگیرد. پ) در ماجراهای خصوصی سازی، هفت تپه چند هزار میلیاردی را به ده میلیارد دادند به دو نفر جاعل رشوه دهنده، هپکو ، ماشین سازی تبریز و و و . همین نیروگاه شهید منتظری اصفهان خود ما را به چه قیمتی واگذار کردند؟ در ماجراهای تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی، چقدر از سرمایه های ارزی کشور ما را غارت کردند؟ حال چند جوان آمده اند و اعتراض کرده اند که این چه نحوه خصوصی سازی است؟ آمده اند و پیگیر تشکیل دادگاه این ها و اخبار آن هستند. واقعاً این ها خوارج و ضد رهبری هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه بنده نیز در جریان بعضی امور میباشم، فکر میکنم راه درست، همین راهی است که رهبر معظم انقلاب با سعهی صدر و بصیرتی که دارند جلو میبرند تا کشور از این بحران که عموماً ریشه در نگاه و مدیریت آقای هاشمی داشت، عبور کند. زیرا برای آبادکردن راهی نباید شهری را خراب کرد. انقلاب اسلامی هر اندازه در این شرایط که از یک طرف دشمن تلاش دارد با انواع تحریمها و فتنهها آن را به درد سر بیندازد و از طرف دیگر جریانهای سیاسی که کشور را مُلکِ پدری خود میدانند، از انواع رانتها برای ثروتاندوزی استفاده میکنند؛ جایگاه اصلی خود را تثبیت کند، بهتر میتوان از این مشکلات و از این افراد عبور کرد. وقتی به گفتهی آقای محسنی اژهای آقای رئیس جمهور در یک مرحله با صراحت تمام بگوید اگر برادرشان را نظام قضائی جلب کرد، موضعگیری میکنند؛ باید با رئیس جمهور مقابله کرد و کشور را به هم ریخت؟ یا باید با سعهی صدری که مقام معظم رهبری در ادارهی کشور دارند، بالاخره آقای فریدون محاکمه شود و کشور هم به هم نریزد. به صحبتهای حاج قاسم سلیمانی آن شهید بصیر که کلیات انقلاب را از زوایای مختلف میشناخت در مورد مقام معظم رهبری، فکر کنید که ذیلاً خدمتتان ارسال میگردد. موفق باشید
شهیدقاسم سلیمانی در مقدمه وصیتنامه خود مینویسد: «خداوندا تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز- که جانم فدای او باد- قراردادهای» سردار سلیمانی در بخش پایانی وصیتنامه خطاب به علما و مراجع معظم تقلید ضمن تکریم بسیار از آنان، از موضع «سربازی از برج دیدهبانی» مینویسد: «من میدیدم که برخی خناسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای موثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند - در حالی که حق واضح است، جمهوری اسلامی و ارزشها و ولایت فقیه، میراث امام خمینی هستند و میبایست مورد حمایت جدی قرار بگیرند. من حضرت آیتالله العظمی خامنهای را خیلی مظلوم و تنها میبینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهایتان و حمایتهایتان با ایشان میبایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی - بازگشت به - زمان شاه ملعون هم نخواهد بود بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیرقابل بازگشت خواهد بود» فراز نخست که به آن اشاره شد استمرار ولایت فقیه در مبارزات ممتد سردار سلیمانی را بیان میکند و فراز پایانی «دغدغه محوری» شهید تا واپسین روزهای او را بیان میکند. از نظر او نه فقط آینده تشیع بلکه آینده اسلام و مواریث اسلامی در گرو بقاء و محوریت ولایت فقیه است از این رو او معتقد است و در این وصیتنامه به آن تصریح کرده است که اگر نظام مبتنی بر ولایت فقیه آسیب ببیند حرمین در مکه و مدینه و حرمین در قدس و الخلیل از بین میروند. بر این اساس میتوان گفت هیچچیز در اندیشه و سیره سردار شهید سلیمانی عزیز به اهمیت و برجستگی ولایت فقیه و تبعیت مسلمانان از ولیفقیه نبوده است. تعابیر سردار سلیمانی در این وصیتنامه پرنکته، درباره ولایت فقیه و ولیامر خیلی جالب و درسآموز است؛ «حکیم»، «مظلوم»، «خامنهای عزیز که جانم فدای او باد»، «تنها نسخه نجاتبخش امت»، «خیمه رسولالله»، «والله والله والله اگر این خیمه آسیب ببیند، بیتاللهالحرام آسیب میبیند»، «از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیفقیه خصوصا این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت»، «خامنهای عزیز را جان خود بدانید»، «مقدس»، «این ولایت، ولایت علیابنابیطالب است»، «خیمه ولایت، خیمه حسین فاطمه است»، «دور آن بگردید، با همه شما هستم»، «ولایت فقیه رنگ خداست، این رنگ را بر هر رنگی ترجیح دهید»، «با جان و دل به توصیه و تذکرات او بهعنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید» و «شرط اساسی احراز مسئولیت، اعتقاد حقیقی و عملی به ولایت فقیه است». هرکدام از این کلمات و عبارات، بخشی از تفکر سردار شهید را نسبت به ولایت فقیه و حضرت امام خامنهای - دامتبرکاته- بیان میکند. بهطور خلاصه او رهبری را حکیم، محور، نعمت اعظم، خدایی، طبیب حقیقی، مطاع و در عین حال مظلوم میداند. اینها اعتقادات یک مدرس در یک مدرسه نیست. اینها یافتههای یک پژوهشگر دین پژوهش نیست، اینها اعتقادات و باورهای فردی است که حدود ۴۰ سال مستقیما با مسایل مهم در داخل و خارج کشور درگیر بوده و هر روز تجربهای اندوخته و حالا در پایان یک عمر فعالیت بیوقفه و برای پس از شهادتش میگوید و راستی چه نیاز به این عبارات، در حالی که زندگی او همه این عبارات را در عمل به اثبات رسانده است؛شهید نخواسته کار را ناتمام بگذارد و حق مطلب را وانهد. او بعنوان «شهید» گواهی داده است. اگر او فقط در دوره دنیایش این مطالب را میگفت، خالی از «شائبه» نبود اما حالا از آن دنیا و در حالی که هیچ تعلقی به این دنیا ندارد، با ما- همه ما- سخن میگوید. واژه «مظلوم» در عبارات شهید سلیمانی کمی رازگونه است. البته عبارات وصیتنامه این واژه را تا حد زیادی توضیح داده است. از نظر او دکترین «ولایت فقیه» و «ولی فقیه زمان» آنطور که «حق» آن است درک و به آن «آنطور که حق آن است»، عمل نمیشود. از منظر او ولایت فقیه محور اسلام، تشیع، ایران و جهان است و همه خیرها وابسته به توجه و عمل به آن است. او در تجربه علمی و عملی خود دیده است که ولایت فقیه و امام خمینی- سلامالله علیه- و امام خامنهای- دامتبرکاته- کلید گشایش همه مشکلات و مرهم همه آلام است و در عین حال میبیند که در بخشهای مهمی از جامعه و جهان اسلام از علما گرفته تا مسئولین کشور و تا نخبگان ایران و نخبگان جهان اسلام، مورد غفلت و کمتوجهی قرار گرفته است. امروز همه دوستان و دشمنان به بزرگی کار و موفقیتهای سردار شهید سلیمانی اعتراف دارند و همه میدانند که رمز اصلی کارهای بزرگی که او کرده و موفقیتهای بسیار بزرگی که او به دست آورده است، عمل به نسخههای رهبری و رابطه عاشقانه او با ولایت فقیه بوده است. شهید در این وصیتنامه میخواهد با زبان هم به ایران و جهان اسلام بگوید کلید موفقیتها تبعیت از نسخههای رهبری است. وقتی شهید میبیند به واسطه کمتوجهی به نقش و تأثیر عظیم ولی فقیه و عدم توجه به محوریت این ودیعه الهی در حل مسایل، ایران و جهان اسلام گرفتار انواعی از مشکلات است، دردمندانه از «مظلومیت» ولی فقیه و مظلومیت حضرت امام خامنهای- دامتبرکاته- سخن میگوید.
وصیتنامه سردار شهید سلیمانی، تفسیر بسیار متقنی از «فراجناحی» بودن ارائه میدهد. بعضی فراجناحی را نفی جناحها و بعضی آن را خط دیگری در مقابل جناحهای کشور و انقلاب میدانند و در واقع به فراانقلاب و فرا نظام دعوت میکنند. وصیتنامه شهید سلیمانی تفسیر دیگری که بسیار هم دلنشین است، بیان میکند. فراجناح بودن از منظر شهید سلیمانی و وصیتنامه بسیار پرمحتوای او، حرکت حول محور ولایت فقیه و حضرت آیتالله العظمی خامنهای است. او در وصیتنامه و البته در سلوک 43 ساله سیاسی خود جناحها را رد نکرده بلکه جناحگرایی را رد کرده و میگوید جناحها باید حول محور رهبری باشند و نه تنها با این «خیمه» اختلاف نداشته باشند بلکه باید با این اختلافات خود را مدیریت کنند. از نظر سردار شهید اعتبار هر فرد و جناح به تبعیت آن فرد یا جناح از ولایت فقیه باز میگردد. او ولایت فقیه را اولین اصل میداند و هر حرکت و اقدام فراتر از آن را انحراف میداند و از آن پرهیز میدهد. او در وصیتنامه خود میگوید جناحها باید مظلومیت را از چهره ولی امر بزدایند و خود غباری بر آن نباشند. بنابراین «فراجناحی» بودن، یک رویه و مسئولیت است نه خودجناحی در برابر جناحها. از منظر شهید جناحها و جناحیها همه باید وقتی به رهبری و نصایح و تدابیر او میرسند، فراجناح باشند و مبادا جناح در نزد آنان خود به یک محور تبدیل شود. از نظر شهید سلیمانی جناحها باید اقدامات خود را بر مبنای چهار اصل ولایت فقیه، نظام جمهوری اسلامی، حمایت از مردم و مقابله با دشمنان تنظیم کنند و خود را اصلی در مقابل این اصول قرار ندهند. فراجناحی از منظر سردار سلیمانی عبور جناحها از خود در روز حادثه و پناه بردن همه آنان به «خیمه ولایت فقیه» است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن فضا نظر به حضرت محبوب از آن جهت که بس متعالی و پاک است و در تجلی فرشتگان و روح که اعظم فرشتگان است بر انسان، اوست که ربوبیت میکند؛ و لذا انسان در آن موقعیت، احوالات خوب خود را به آغازِ آغازها معطوف میدارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون آن قافله را که مالک آن سران مکّه بودند، صاحبان آن را مالک آن کالاها نمیدانستند. مثل آنکه حضرت اباعبداللّه «علیهالسلام» در مسیر خود کالاهای قافلهای که به سوی شام برای یزید میرفت، مصادره کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم در همین سیری که قرار دارید با جدیّت کامل، ادبیات عرب و سپس فلسفهی اسلامی را ادامه دهید تا حسابشده وارد معارف سلوکی و قلبی بگردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. عنایت دارید که در آخر سورهی «الکافرون» بحث «لکم دینکم ولی الدین» مطرح میشود. یعنی در عین فاصلهگرفتن از کفر و آنچه کافران میپرستند، میفرماید هر کدام میتوانید دین خود را داشته باشید، ولی همین موضوع را با حاکمیت اسلام و نظر اسلام مطرح میکند، نه آنکه اسلام را به دست غیر مسلمان بدهد و تحت نظر آنها خود را قرار دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آزادی، یک روحِ تاریخی است که در غرب طلوع کرد و در راستای رعایت حقوق انسانها، آنها رویهمرفته آن را رعایت میکنند. ولی سایر ملل آن را از آنِ خود نکردند و ما در متن دین در مواجهه با آن آزادی میتوانیم خود را با آن تاریخ هماهنگ کنیم وگرنه به صِرف تأکید بر آزادی که روشنفکران بر آن تأکید میکنند ما در فرهنگ خود به آن نوع آزادی برای رعایت حقوق انسانها ورود نمیکنیم مگر آنکه از آموزههای دینی کمک بگیریم. جزوهای در رابطه با نسبت جمهوری اسلامی و آزادی بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر جنابعالی همراه و همنگاه هستم. بهخصوص در این قسمت که میفرمایید: «به شخصه معتقدم ساخت تمدن اسلامی تنها متکی به کنشگری و تصمیم سازی و کار انقلابی ما نیست بلکه بخش دیگرش توکل و اعتقاد به رزق من حیث لا یحتسب است که گویی خیلی از ما این گشایش و رزق و امتحانات الهی را فراموش کرده ایم و در نمی یابیم انقلاب و ما،نیازمند چنین سختی هایی هستیم تا عیوب را کنار زده و خود را به آن عالم انسان دینی نزدیک و نزدیک تر کنیم». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر عبودیت، آن عزیزان افقی هستند برای آنکه انسانها راهِ عبودیت را پیدا کنند. مقامهای موهبتی آنها مخصوص خودشان است برای هدایت بشر. در این مورد عرایضی در صفحات اول کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم مجردات شامل همهی موجودات غیر مادی است مثل فرشتگان و عالَمِ فوق فرشتگان مثل عالم عقل. آری! عالَم خیال نیز، جزء عالم مجردات است با خصوصیات خاصی که در اولین جلسهی بحث «جهان گمشده» عرض شد. موفق باشید
سلام و عرض ادب محضر مبارک استاد محترم: ۱. در یکی از سخنرانی ها فرمودید که بین خدا با ما حجابی نیست، اما از جانب ما برای ارتباط با خدا حجابهای ظلمانی و نورانی هست که باید خرق شود؛ اما درباره ی اهل بیت (ع) نه بین آنها با ما حجاب است و نه ما برای ارتباط با آنها حجابی داریم. این که ما و اعمالمان پیش ائمه حاضر هستیم قابل درک هست اما در قسمت بعد که اگر از جانب ما هم حجابی نیست پس چرا درک نمیکنیم که در محضرشون هستیم و آیا گناهان ما حجاب برای ارتباط با این ذوات مقدسه نیست؟ (در واقع علت تفاوت وجود حجاب بین ما و خدا، و نبودن حجاب بین ما و ائمه رو درست متوجه نمیشم.) ۲. طبق برداشتی که از فصل های آخر کتاب صلوات داشتم و همچنین معنای آیه ی شریفه ی «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوات علیه و سلموا تسلیما»، در رابطه با صلوات اینطور به ذهن می رسد: ؟ صلوات خداوند بر نبی اکرم (ص) در مقام واسطه ی فیض، موجب دوام فیض بر حضرت ختمی مرتبت ص می شود و ثنای الهی و تزکیه ایشان است. _ در رابطه با اینکه صلوات فرستادن خداوند بر پیامبر (ص)، برای خود خداوند چه فایده ای می تواند داشته باشد در کتاب چیزی گفته نشده ولی طبق مباحثی در تفسیر سوره ی حمد از امام (ره) بیان شده، چون حمد فقط مخصوص خداوند متعال است، صلوات خدا به گونه ای تسبیح کمالات خداوند، توسط خودش می باشد. _فایده ی صلوات فرستادن انسان برنبی اکرم (ص)، به خود انسان بر می گردد و به حضرتش چیزی اضافه نمی شود، ولی به خاطر این ادب، انسان به مقاماتی می رسد و سیر می کند و در واقع به جان اصیل خودمان نظر می کند و آن را به انسانیت می کشاند. در کتاب صلوات فواید دیگری نیز برای صلوات برای انسان ذکر شده مانند: تقرب الی الله، رسیدن به مقام عبد شکور، پاک شدن آثار ظلمانی گناهان و .... _ همچنین فایده ی صلوات فرستادن ملائکه بر نبی اکرم (ص) در کتاب گفته نشده ، به زعم بنده مانند انسان این فایده به خود ملائکه بر می گردد و نوعی ادب در مقام اونها محسوب می شود مانند زمانی که به مقام خلیفه اللهی سجده کردند که موجب تقرب خودشون شد. با تشکر از استاد محترم و بزرگوار.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. میتوان گفت بین ما و ائمه «علیهمالسلام» از نظر درکِ سیره آنها که در تاریخ ثبت شده، حجابی نیست. ولی بالاخره نسبت به درک مقام قدسی آن ذوات مقدسه بین ما و آنها حجاب هست و هر اندازه با معارف عمیق توحیدی و دستورات شرع مقدس به عصمت نزدیک شویم، حجاب بین ما و ائمه «علیهمالسلام» کم و کمتر میشود. ۲. در ضمن خوب است به این نکته هم فکر کنید که صلوات بر پیامبر «صلواتاللهعلیهوآله» توسط ما موجب بسط حضور آن حضرت بشود و آن حضرت خود را از این جهت بیشتر در عالَم احساس کنند همانطور که خداوند عالم را خلق کرد تا خود را در مخلوقات بچشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برنامهای مشخص ولی نه چندان گسترده، کارساز است. در رجوع با قرآن، از طریق تفسیر المیزان و در رجوع به روایت، از طریق اصول کافی، جهانی در مقابل انسان گشوده میشود که انسان احساس بودن در اکنونِ بیکرانه خود میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب تشخیص دادهاید. آری «طالب شرحی چنانم کو به کو» که البته هنوز پیدا نشدهاست و گرنه با عرفانِ مولوی مطالبی به ظهور میآید که حتما برای روح شیعهی ایرانی بسیار کارساز تر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر احساس میکنید فلسفه جواب خلأهای فکری شما را میدهد، باید به مباحث فلسفی رجوع کنید وگرنه مباحث فلسفی به خودی خود اصالت ندارند، آنچه حیات انسان را برتر و متعالی میکند حضور در افقی است که آیات و روایات در مقابل انسان میگشایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در صعودِ گوشت و استخوان آن عزیزان نیست، بلکه چون از تدبیر بدنشان بهکلّی آزاد میشوند و حقیقتشان عرشی است؛ تمام حجابهای بین آنها و عالم بالا برطرف میشود و جسم مثالیشان را در عرش احساس میکنند و چون آنها عرشی هستند به عالَمِ فرش و ارض و بدن مبارکشان نیز نظر دارند و زائر خود را مدد میکنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در بستر عقل دینی و قرآن، میتوان در یک رشته متخصص شد ولی نمیتوان شخصیت خود را به آن رشته محدود کرد. موفق باشید
