باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن حدّ تاریخی که باید با غدیر ادامه یابد، گم نشود و سقیفه خود را پیروز میدان نداند. اگر آن روشنگریهای بانوی بصیر ما نبود تا ابد جهان اسلام در غلظتِ غلیظی فرو میرفت که معلوم نبود چه میشد. یکی از مصداقهای تحقق ارادهی الهی در وعدهی «ان الله یعصمک من الناس» خودِ زهرای مرضیه «سلاماللّهعلیها» بودند که خداوند از طریق ایشان رسالت پیامبر را حفظ کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جوان، روحی دارد که افقِ آیندهی خود را در شروعِ زندگی به صورت بینهایت احساس میکند. به هر حال، تصمیمِ بزرگ، عبارت است از نظر به ابدیت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات داریم آنچه معاویه دارد مکر و حیله، است نه عقل. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس لوامّه، نوعی بصیرت است که از فطرت ریشه میگیرد و متذکر خطاهایمان میشود که نمونهی آن عذاب وجوان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل وجود «حرز» و تأثیر آن، مطلبِ پذیرفتهشدهای است و به نظر بنده آنچهکه مرحوم صاحب مفاتیح آورده، بیشتر قابل اعتماد است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع را بیشتر در مباحث ابن عربی میتوانید دنبال کنید. کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یزدانپناه نکاتی در این مورد دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. خود المیزان نکات خوبی را به عنوان موضوع پایاننامه در اختیارتان میگذارد. کتاب «ریاض السالکین» سید علیخان مدنی کتاب تحقیقیِ عمیقی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود را عادت دهید بر روی سؤالاتی که برایتان پیش میآید، تأمل نمایید. سعی کنید آن سؤالات را وسیلهای جهت گشودن اندیشهی خود قرار دهید. زیرا با القای این سؤالات، بنا دارند اندیشهی شما را بپرورانند، نه آنکه اطلاعاتتان را بیفزایند. مسیری که دارید را با تعقل و تفکر ادامه دهید، خود به خود فهمی برای درک این سؤالات پیدا میکنید بهخصوص که بنا نیست جواب همهی سؤالاتتان را فیالفور بیابید. مدتها باید بعضی سؤالات مدّ نظرتان قرار داشته باشد تا افقی برایتان گشوده شود. میماند بعضی از سؤالات که با یافتنِ جواب آنها، راهی گشوده میشود و این سایت موظف است تا این نوع سؤالات را جواب دهد و بدین کار افتخار مینماید و این غیر از آن است که با جوابِ سؤالی که میکنید، بخواهید اطلاعی بر اطلاعاتتان افزوده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار مباحثِ معرفت نفس، به نظریات «استیون هیس» بد نیست توجه بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی. محضر استاد گرانقدر سلام علیکم: بنده حدود ۱۰ سال هست که با مباحث حضرتعالی مانوسم و خدا رو شاکرم بابت این موضوع. ان شاءالله به حق حضرت زهرا (س) خدا به عمر شما برکت بده. بنده در حال حاضر پس از مطالعه کتاب سلوک در تقدیر توحیدی و نیز عقل و ادب و در شرایطی که هنوز توان هضم کتاب ندای بی صدا رو ندارم، به این نتیجه رسیدم که به قول حضرتعالی یک راه داریم و آن هم زندگی در سایه ملکوت حضرت روح الله (رضوان الله). راه ورود به این زندگی هم معرفت النفس هست. پیش از این کتب ده نکته و نیز خویشتن پنهان رو هم مطالعه و مباحثه کردیم. اما الان در نقطه معرفت النفس شاید به ظاهر متوقف شدیم. برای ورود به وادی معرفت النفس چه کنیم حضرت استاد؟ بنده از فحوای یکی از جملات شما در یکی از کتب به این نتیجه رسیدم که باید در خلوت (به ویژه بین الطلوعین در وضعیت سجده) به هستِ خود بدون هرگونه چیست توجه و تمرکز کنیم. و با تمرین و ممارست این کار امید به گشودگی و ورود به وادی معرف النفس و سپس بهره مندی از ملکوت حضرت امام (ره) داشته باشیم. آیا اینطور هست؟ استدعا دارم راهنمایی بفرمایید. یک گلدسته ای به ما نشان بدهید تا راه را پیدا کنیم و وارد مسجد معرفت النفس شویم حضرت استاد. تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله به نکته خوبی رسیدهاید. آری! راهی در پیش است که چندان هموار نیست ولی به لطف الهی نتایج آن امیدبخش است. در هر فرصتی مثل همان بینالطلوعین به بودن بیکرانه اکنون جاودانه خود نظر داشتن، برکات خاص خود را دارد. پیشنهاد میشود مباحث اخیر مربوط به سوره مرسلات را دنبال فرمایید.https://lobolmizan.ir/sound/984?mark=%D9%85%D8%B1%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%AA موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد سؤالهایی از طرف کاربران محترم در زمانهای مختلف شده و بنده نیز عرایضی داشتهام خوب است که به آن جوابها رجوع شود. مثل سؤال و جواب شماره 25063 و 27034 . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان هر اندازه در مسیر شریعت الهی بیشتر جلو برود بهتر و بهتر مییابد که اگر توفیق الهی در امور خیر و عبادات حضرت حق برایش نباشد، دلِ او را شیطان در اختیار میگیرد. لذا در مسیر شریعت است که به مرور و آرامآرام انسان احساس میکند خداوند قدم به قدم خود را و نقش خود را به ما نشان میدهد و قدم به قدم خودبینیِ خود را از ما میستاند. به نگاه جناب فیض کاشانی در این امر نظر کنید که میگوید:
دل از من بردى اى دلبر به فن، آهسته آهسته
تهى کردى مرا از خويشتن آهسته آهسته
کشى جان را بنزد خود ز تابى کافکنى در دل
بسان آنکه مى تابد رسن آهسته آهسته
ترا مقصود آن باشد که قربان رهت گردم
ربائى دل که گيرى جان ز من آهسته آهسته
چو عشقت در دلم جا کرد و شهر دل گرفت از من
مرا آزاد کرد از بودِ من آهسته آهسته
به عشقت دل نهادم زين جهان آسوده گرديدم
گسستم رشته جان را ز تن آهسته آهسته
ز بس گشتم خيال تو، تو گشتم پاى تا سر من
تو آمد رفته رفته، رفت من آهسته آهسته
سپردم جان و دل نزد تو و خود از ميان رفتم
کشيدم پاى از کوى تو من آهسته آهسته
جهان پر شد ز حرف (فيض) و رنديهاى پنهانش
شدم افسانهی هر انجمن آهسته آهسته
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر روز صبح بعد از نماز صبح که در مسجد خدیجه کبری «سلاماللهعلیها» انجام میشود، خدمت دوستان هستم. موفق باشید
سلام استاد: آیا شخصیت هایی مثل مالک اشتر مثل معصومین هستند که اگر در هر زمانی حاضر باشند به نحو احسن کارایی و کارآمدی داشته باشند؟! مثلا آیا اگر الان مالک را با همون فعلیتی که در قرن خود داشته در این قرن حاضر کنیم کارآمد خواهد بود؟! در این شکی نیست که اگر مالک در قرن فعلی متولد میشد قطعا ابر مردی بود برای خودش و مثل امام و رهبری بودن و حتی بالاتر. اما ما داریم از یک چیز بدیهی حرف میزنیم مبنی بر اینکه مالک با همان فعلیتی که در تاریخ خود دارد قطعا با قرن فعلی بیگانه است و نمیتواند کارآمد باشد! هر چند باید گفت مبنای کارآمدی جناب مالک در همان تاریخ باید مبنای کارآمدی الان هم قرار گیرد، ولی بحث ما در مورد تخصص ها و آگاهی های مورد نیاز فعلی است! مثلا قطعا علامه حلی نمی تواند جای رهبری را در زمان فعلی بگیرد و اگر علامه حلی با همان نصاب های زمان خودش را اینجا بیاریم و در جایگاه رهبری بزاریم قطعا کارآمد نخواهد بود! چون اون نه مدرنیته را درک کرده نه بایسته های زندگی در قرن فعلی را و.... لطفاً منو روشن کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا جناب مالک اشتر را رحمت کند، مرد بزرگی بود، ولی وقتی او را با حاج قاسم سلیمانی مقایسه میکنیم، با توجه به اطلاعاتی که بنده از آن دو بزرگوار دارم. حاج قاسم از مالک اشتر بزرگتر بود حتی اگر در این تاریخ مالک اشتر حاضر میشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره آنها از عمق دل، فرزندشان را دوست دارند. اگر خاری در پای شما رود، احساس میکنند در چشم خودشان رفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم در این موارد باید خودمان فکر کنیم چه کاری را چه موقع انجام دهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقهی انسان اگر از ابزاری به نام بدن آزاد شد و به سعهی وجودی خود رسید که در همهی عوالم حاضر است، از آن به بعد هرچیزی را در خود مییابد بدون آنکه نیاز به اعضاء داشته باشد. مثل آنکه ما در خواب چیزهایی را رؤیت میکنیم و گمان میکنیم با چشممان در حال دیدن آن هستیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین اینکه بدون دلیل نباید کارهایی را توجیه کرد که مورد تأیید شریعت الهی نیست، محذورات افراد را نیز باید در نظر گرفت و اینکه آیا در آن شرایط، آن نوع زندگی جنبهی اشرافیت داشته و یا برای یک استاد دانشگاه، عادی به حساب میآمده و شرایطی بوده است برای انجام بهتر وظیفهای که به عهده داشتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» شدهاست، انشاءالله میتواند مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه ضعفهایی داریم بحثی نیست؛ ولی چرا به قوتها و حضوری که در منطقه داریم نظر نمیشود؟ باید امثال آقای امید دانا موفقیتهای ما را بر شمارند؟ و خودمان متوجهی آنها نباشیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح کتاب «دعای سحر» حضرت امام نکات خوبی در رابطه با نظر به اسماء دارد که در کتاب «اسماء حسنی، دریچههای نظر به حق» نکاتی که حضرت امام فرمودند، شرح داده شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز واجبی نیست. ولی اگر رویهمرفته بتوانیم رعایت آنها را در این امور نیز بکنیم، چرا نکنیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سؤال اول را در پاورقی یکی از صفحات میتوانید بهدست آورید. ۲. تا آخر کتاب که بخوانید إنشاءاللّه مطلب روشن میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، نیاز به این حرفها نیست!! عظمت قرآن در جای دیگر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بستگی دارد به نکاتی که جناب طبری میفرماید ولی نمیتوان کلّی همهی نکات آن کتاب را پذیرفت، هرچند او زحمتهایی کشیده است۱. باید مشغلههای دنیایی و تکبّر در آنها نباشد تا تذکرات پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» را در جان خود احساس کند ۳. هر اندازه توحید شدیدتر باشد در جان خود حضور خدا را بیشتر احساس میکنیم در آن حدّ که مولایمان میفرمایند: «ما رَأيْتُ شَيْئاً إلّا وَ رَأيْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه»[1] نديدم چيزى را مگر آنكه قبل از آن چيز و با آن چيز و بعد از آن چيز، «الله» را ديدم. ۴. همینکه امروز در ملت خود میبینیم که چگونه در مقابل اسلحههای مخوف ایستادگی کردهاند، نشانهی اوج توحید آخرالزمانی است آقای سردار احمدیان نقل کردهاند، آن را عرض میکنم و بقیه را از خود ایشان بشنوید. جریان «شهید اکبرجزی» است که در گلستان شهدای اصفهان دفن است. آقای احمدیان میگفتند در یکی از عملیاتها تیربار دشمن آنچنان بر روی سر نیروها بود که سرمان را نمیتوانستیم بالا کنیم، از طرفی تعدادی از نیروها زخمی و زمینگیر شده بودند و نگران توقف عملیات بودیم، یکمرتبه متوجه شدیم تیربار به جای آنکه نیروها را نشانه بگیرد، تیرها را سر بالا میزند، سرمان را بالا کردیم، دیدیم شهید جزی با آن شکم پاره اش، بلند شده و آن تیربار را که لوله اش مثل آتش سرخشده بود، با دستش بالا برده، در حالیکه دستش به تیربار چسبیده و همانجا شهید شده بود. بر روی این مطلب فکر کنید آیا جز یک عشق آتشین به انقلاب و امام، میتواند انسان را تا اینجاها جلو ببرد؟! در عرفان بحثی داریم به نام «فنای ذات». فنای فعل داریم که هر فعلی را از خدا باید دانست، مثل آنکه متوجه هستید این فعل خدا بود که ما را در چنین صبحگاهانی به هویزه آورده و گرنه ما خودمان بدون لطف خدا هرگز چنین توفیقی پیدا نمیکردیم. توحید صفاتی نیز یعنی هر صفت و کمالی را مربوط به خدا ببینیم و با نظر به معنای ذکر «الحمداللّه» متوجه این نوع توحید میشوید. اما توحید ذاتی چیز دیگری است، یعنی هر «بودنی» با تمام لوازم آن، «بودن» خداست و انسان در این مقام از توحید، هیچ بودنی از خود را در میان نمییابد بلکه نحوهای از «بودن» خدا میشود و فانی در ارادهی الهی میگردد و مرحوم شهید جزی به ارادهی الهیه در آن صحنه به میان میآید و بدون آنکه به خود و به سوختن خود فکر کند، آن حماسه را میآفریند و ما در جبهههای دفاع مقدس چنین صحنههایی که حکایت از توحید ذاتی و فنای رزمندگان در محضر حضرت حق باشد، داشتیم. موفق باشید
[1] - ملا محسن فيض كاشانى، علم اليقين، ج 1، ص 49
