بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18500
متن پرسش
سلام استاد عزیز: قربان شما شوم ممنون از این همه صبوری و دلسوزی هایتان. عزیزجان خاک بر سر من که این سوال را می پرسم ببخشید. عزیز جان این چه نگاهی هس چه دیدی هس چه سلوکی هست که یه مشت ببخشید پابرهنه از همون اول اسلام عمارها و یاسرها و سمیه ها دور اسلام جمع شدند تا الان که انقلابی شده و باز هم پابرهنه ها برای اسلام از زندگی و روزگار و زن و بچه و عشق و پدر و مادرشون میگذرن برای یه مشت آدم که نه سری دارن نه پایی فقط و فقط شکم و پول و... براشون مهمه.. از شهدای آتش نشان گرفته تا پاسدارن مدافعان حرم و مدافعان وطن بزرگان نظامی و انتظامی ... که ببخشید همه بدون تعارف اکثریت از طبقه پایین از نظر مالی هستن و به نظر بنده که خودمم هم جزیی از اینان هستم یه نیروی معمولی با چندر غاز حقوق ماهیانه با هزار منت به اصطلاح دولتی هسیم می گیریم در مقایسه با اون بالا بالایی ها جان فشانی اینان و خاطره گویی و اختلاس آنان با موضع گیری انقلاب و اسلام و غرب و مدرنیته که شما پرچم دار آن هستید. جز همونی نیست که گویند جوانان ما را کشتند به عنوان جهاد، مال و دارایهایمان را بردند به عنوان زکات، دلیل اونم همین جو اختلاس ها و اجتماع و فرهنگ حاکم بین اکثر مسئولین این ملت که انگار مردم پت و مت هستن! هرکی تیغش ببره برداره ببره حالا اون جوان از نظر مالی پایین از نظر رتبه دولتی پایین همون یاسرهای اسلام قدیم و برده های نوین اند که اتفاقی بیفته یا علی شما ایثارگرید برید جلو، اسلام به شما نیازه داره برید تا اسلام بمونه، آخرش هم پولداره و سرمایه داره یه چیز طلبکاره، به خدا من چیزی ندیدم جز دروغ و لاپوشالی از مافوق و بالا بالایی ها بعنوان اسلام و حاکمیت جهانی و .. واقعا چیزی هست که منم بشم ایثارگر واقعی بشم مدافع وطن یا حرم.. یا نه واقعا سرکاریم و یاران ابوسفیان زمانه هستیم که آقا توپ رو بین خودتون چرخش بدید که نه اسلامی هست و شهادتی... که بابا سرکاری... تو رو قرآن راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ای عزیز! مگر ما برای سرمایه‌داران در مقابل نظام استکباری می‌ایستیم؟ قصه‌ی ما قصه‌ی اسلام و انقلاب است و معامله‌ای که در راستای سربازی برای اسلام و انقلاب با خدا به میان آورده‌ایم. بگذار خدا و پیامبر برای ما باشند و پول‌ها و شترها برای ابوسفیان‌ها. حتماً در جریان این قضیه هستی که در یکى از جنگهاى بزرگ عصر پیامبر اسلام (ص) که در سال هشتم هجرت، به دنبال فتح مکه، واقع شد، جنگ حنین بود، که در سرزمین حنین (بین مکه و طائف) رخ داد، مسلمانان به رهبرى پیامبر (ص) پیروز شدند و غنائم بسیار، به دست مسلمانان افتاد، پیامبر (ص) در سرزمین جعرانه (محلى بین مکه و مدینه) به تقسیم آن غنائم پرداختند آن حضرت براى جذب قلوب تازه مسلمانان (مانند ابوسفیان و امثال او) غنائم بسیار به آنها داد، تا آنجا که بعضى اعتراض کردند.

 یکى از اصحاب، عرض کرد: اى رسول خدا! به عیینه و اقرع، غنائم جنگى زیادى عطا کردى، ولى به جعیل بن سراقه چندان ندادید؟

رسول خدا در پاسخ فرمود: سوگند به خدائى که جانم در دست قدرت او است، اگر زمین پر از افرادى مانند عیینه و اقرع، باشد من جعیل را از همه آنها بهتر و محبوبتر مى دانم، ولى دادن غنائم جنگى به افرادى مانند عیینه و اقرع، براى جذب دلهاى آنها به سوى اسلام است، ولى جعیل را به اسلام خودش نگریستم و بر این اساس با او رفتار کردم.

                                 ***

رسول خدا (ص) در ماجراى جنگ حنین، با دادن غنائم جنگى، قلوب رؤساى عرب از قریش و سایر قبایل مضر، مانند ابوسفیان و عیینه بن حصین فزارى و امثال آنها را جذب کرد.

انصار مسلمانان مدینه (از این جریان)، خشمگین شدند، و نزد (رئیس خود) سعد بن عباده رفتند، سعد آنها را (در سرزمین جعرانه) به حضور پیامبر (ص) آورد، آنگاه، سعد عرض کرد: اى رسول خدا! آیا به من اجازه سخن مى دهى؟!

پیامبر: آری.

سعد: اگر این کار (تقسیم غنائم به تازه مسلمانان قوم خود) را که انجام دادى، به دستور خدا بود، به آن راضى هستیم، وگرنه ما رضایت ندهیم.

پیامبر: اى گروه انصار! آیا همه شما با گفتار آقا و بزرگتان سعد موافق هستید؟

انصار: آقا و بزرگ ما، خدا و رسولش مى باشد دوبار این سؤال و پاسخ تکرار شد، ولى در بار سوم، انصار گفتند: ما با رأى سعد بن عباده موافق هستیم./ به نقل از اصول کافی

                                                    ***

 در جنگ با قبیله ثقیف و هوازان، غنایم زیادی نصیب پیامبر و مسلمانان شد. آن حضرت از خمس این غنایم به اشراف و بزرگان مكه بخشش كرد. طبری می ­نویسد: «پیامبر به كسانی از اشراف مكه كه می­ خواست دل­های آنها را جلب كند، عطا داد و آنها به «مؤلفة قلوبهم» مشهور شدند که عبارت­ اند از: ابوسفیان بن حرب و پسرش معاویه، حكیم بن حزام، نضر بن حارث، علاء بن حارثه، حارث بن هشام، صفوان بن امیه، سهیل بن عمرو، خویطب بن عبدالعزی، عیینة بن حصن، اقرع بن حابس و مالك بن عوف كه هر كدام صد شتر گرفتند.»(1)

 آمار غنایم درجنگ حنین

«در جنگ حنین و برخورد با قبیله ثقیف، غنایم زیادی نصیب مسلمانان شد. 6 هزار اسیر، 24 هزار شتر، 40 هزار گوسفند و بز و چهل هزار اوقیه نقره ... . آن حضرت این اموال را بین مسلمانان تقسیم كرد. ابتدا اموالی را به كسانی پرداخت كه می­ خواست دل­های آنان را با پرداخت مال به دست آورد. ابوسفیان بن حرب 40 اوقیه نقره و صد شتر، یزید بن ابوسفیان و معاویه بن ابوسفیان نیز همین مقدار، حكیم بن حزام 200 شتر و نضر بن حارث و اسید بن جاریه 100 شتر، حارث بن هشام، صفوان بن امیه، قیس بن عدی، سهیل بن عمرو... 50 شتر و عباس بن  مرداس 100 شتر.»(2)

اعتراض انصار

 بخشش­ های حضرت رسول­ (ص) به اشراف قریش برای جلب دل­های آنها به اسلام، باعث حرف و حدیث­ هایی، میان انصار شد. آنها وقتی دیدند، پیامبر (ص) از غنایم به مردم قریش پرداخت كرد، اعتراض کردند. (3)

 حضرت پس از آگاهی از ناراحتی انصار، آنان را دعوت و برایشان سخنرانی کرد و فرمود: «ای گروه انصار! به سبب اندك چیزی از دنیا آزرده ­دل شده ­اید كه قلوب افرادی را با آن الفت دادم تا مسلمان شوند و شما را به اسلامتان سپرده ­ام؟ مگر راضی نیستید كه مردم، گوسفند و شتر ببرند و شما پیغمبر را پیش خود ببرید؟ به خدایی كه جان محمد به فرمان اوست، اگر هجرت نبود، من یكی از انصار بودم... .»(4) انصار كه از سخنان خویش پشیمان شده بودند، گفتند: «ای رسول ­خدا (ص) ما بسیار خشنودیم كه شما همراه ما و بهره ما باشید.» پیامبر(ص) فرمود: «خدایا! انصار و فرزندان انصار و فرزندان فرزندان ایشان را رحمت فرمای.» (5) یعقوبی می­ نویسد: «پیامبر در جواب اعتراض انصار فرمود: «من به گروهی بخشش كردم تا دلشان را به دست آورم و شما را به اسلامتان وا می ­گذارم.»(6)

 ابن ­هشام می ­نویسد: «مردی به خاتم انبیا (ص) اعتراض كرد كه به عیینة بن حصن و اقرع بن حابس، هر یك صد شتر دادی؛ ولی به جعیل بن سراقه كه یكی از بزرگان قبیله غفار است هیچ ندادی؟ حضرت فرمود: «سوگند به آنکه جان محمد به دست اوست ... من این كار را كردم برای آنكه دلشان را به دست آورم تا اسلام آورند؛ اما جعیل بن سراقه را به همان اسلامی كه دارد واگذار كردم.» (7)

  پاورقی

1. تاریخ طبري، ج3، ص 1214 و 1215.

2.   طبقات الكبري، ترجمه محمود مهدوي دامغانيج2، ص 147 – 150.

3.طبقات الكبري، ج 2، ص 151.

4.سيرة النبويه،  ابن­ هشام،ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، ج 2، ص 318 و طبري، ج3، ص 1217.

5. طبقات الكبري، ص151.

6.تاریخ  يعقوبي، ج 1، ص 425.

7. سیرة النبویه، ج 2، ص 315 و 316.

امیدوارم که از این قصه ما بتوانیم راهِ درستی را انتخاب کنیم که شترها برای آن‌ها باشد و پیامبر برای ما! موفق باشید

16033

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: 1. استاد در سوال قبلیم که در مورد آقای مصباح بود قسمت ۳ رو جواب نداده بودید. پرسیده بودم: ایشان کلا نظرات علامه رو قبول ندارن یا اینکه چون شیوه شون مثل شهید مطهریه بعضی جاها نظری دیگه می گویند؟ 2. اگر خداوند بر همه چیز علم داره پس چرا ما مومنین دعا کنیم تا بخواهیم نظر خدا را تغییر بدیم؟ اصلا دعا لزوم پیدا می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه مصباح مبنای فکری خود را با تفکر علامه‌ی طباطبایی شکل داده‌اند و همان تفکر را جلو می‌برند. و این بدیهی است که بعضاً برای خود، نظری داشته باشند 2- دعا؛ قواعد و سنن الهی را به نفع دعاکننده جاری می‌کند. علم خدا به همین است که ما اگر دعا کنیم شرایط بهتری پیدا خواهیم کرد. در جزوه‌ی «جبر و اختیار» در این مورد عرایضی شده است. جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید

13545
متن پرسش

سلام خدمت جناب استاد: اخیرا مقاله ای خواندم که به بحث عبور از شهید آوینی پرداخته بود. با این عنوان که چرا حزب الله نتوانسته فکر نوتری ارائه نماید. حقیر حس خوبی نسبت به این موضوع ندارم. حس می کنم تفکر شهید آوینی آنقدر وسیع است که خیلی زود است از آن عبور کنیم. اصولا تفکر شهید آوینی تفکر آخر الزمانی ست. نظر حضرت عالی چیست؟ http://epicbaz.com/

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا عبور از آوینی؟! مگر باید از شخصیت‌های قدسی عبور کرد؟ چرا ادامه‌ی آوینی نه! و چرا به تفصیل‌آوردنِ آن سخنان اشراقی را مدّ نظر قرار ندهیم؟! مسلّم آن کسی که آوینی را بفهمد، هرگز تصور عبور از او را نیز در خیال نمی‌گنجاند، بلکه تمام تلاشش در راستای به ظهورآوردنِ هرچه بیشتر اشارات آن حکیم متأله بزرگ است. موفق باشید

11105
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر و تبریک عید میلاد النبی (صل الله علیه و آله). از محضرتان سوال می گردد که (۱) : چرا در این (برهه حساس) از تاریخ انقلاب اسلامی شاهد عقب گرد مدیریتی و بازگشت به تفکراتی شده ایم که حداقل صورت ظاهری آنها فتنه سال ۸۸ بود؟ این سوال از آن جهت شکل گرفت که به تناقضی از پیشروندگی انقلاب با زعامت منحصر به فرد رهبری عزیز و از طرف دیگر عقبگرد نسبت به مبانی روشن انقلاب از جانب بعضی از مسئولین هستیم! (۲) : چرا امروز شاهدیم که اکثر قریب به اتفاق رجل سیاسی و فرهنگی کشور، از متدینین تا اعضا حزب منحله مشارکت در ولایتمداری و پایبندی آقای احمدی نژاد به ولایت فقیه و شخص رهبری (مد ظله العالی) تشکیک ایجاد می کنند؟ این سوال از آن جهت طرح می گردد که روز گذشته حضرت آیت الله علم الهدی (مد ظله العالی) در پنجمین نشست همگرایی اصولگرایان فرمودند: ( آیت الله علم الهدی در مورد وحدت اصولگرایان با احمدی نژاد گفت: آقای احمدی نژاد یک نفری بود که عوضی رفت، مرد و تمام شد. احمدی نژاد جریان نیست. او مقابل ولایت ایستاد و سقوط کرد.) در حالی که با رجوع به صحبت های آقای احمدی نژاد در ارتباط با رهبری به این گفته رسیده ام : ((۹مرداد ۸۸): دکتر محمود احمدی‌نژاد صبح امروز در آیین یازدهمین هم اندیشی علمی- پژوهشی اساتید بسیجی کشور گفت: در روزهای اخیر عده ای با خیال خام خود به تکاپو افتادند تا رابطه دولت و رهبر عزیز انقلاب را خدشه‌دار جلوه دهند و با جار و جنجال، جدایی و فاصله بین دولت و رهبری را القاء کنند، در حالی که آنان نمی‌دانند که نوع رابطه ما با مقام معظم رهبری فراتر از قالب‌های سیاسی و اداری است و از جنس محبت، اعتقادی و پدر پسری است.) متاسفانه به تناقضی آشکار برخورده ام، لطفآ راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با توجه به این‌که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در کنار طرح ولایت فقیه برای حکومت دینی سوره‌ی حمد را با نگاه عرفانی بحث کردند تا معلوم شود سیاست ما باید با نگاه عرفانی توسط انسان‌هایی مدیریت شود که قلب خود را با خدا آشنا کرده‌اند. ولی با حضور دولت سازندگی و روحیه‌ی آقای هاشمی رفسنجانی متأسفانه روحیه‌ی عرفانی انقلاب تا حدّ زیادی به حاشیه رفت و در همان زمان بنده و امثال بنده این خطر را پیش‌بینی می‌کردیم و حالا هم هیچ راهی نداریم جز آن‌که با برگشت به معارف الهی تلاش کنیم مدیران آینده‌ی کشور در زمره‌ی کسانی باشند که حقیقتاً قلب‌شان با خدا مأنوس است. تأکید بنده در نظر به میراث عرفانی امام برای ادامه‌ی درست انقلاب اسلامی است 2- بنده هم از سخنان آقای علم الهدی تعجب کردم که آیا اشتباهات آقای احمدی‌نژاد در آن حدّ است که این طور سخن بگوییم؟! موفق باشید
10688

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با دین زردتشت، چه کتابی را معرفی می کنید که هم سیری در این دین داشته و نقدی اسلامی کرده باشد. واقعیت امر، در جمعی حضور یافتم که تفکرات زردتشی داشته و به کیش زردتش گرویده اند لذا تصمیم گرفتم که مطالعاتی در این زمینه داشته باشم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد تحقیق کاملی ندارم، به نظرم همین‌که این‌ها اهریمن را در متون خود رقیب اهورامزدا می‌دانند عملاً از نگاه توحیدی خارج شده‌اند. موفق باشید
7461

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم چرا صیغه موقت در اسلام باید باشد آیا این همان زنایی نیست که ما آنرا دینی معرفی کرده ایم، اصلا مگر نه اینکه باید انسان بتواند حیاء و عفافش را حفظ کند چرا با صیغه ی موقت اینکار رو اجازه میدهیم تا انسانی بتواند در سن جوانانی مسائل جنسی را عمل کند... لطفا خوب برای من جا بیاندازید که این آیا حقارت زن نیست و یا انسان را حریص نمیکند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌ها یعنی چه که می‌فرمایید؟ خداوند مدیریت میل جنسی را این‌طور قرار داده و در بستری که شرع می‌فرماید اگر عمل شود عفاف به‌خوبی رعایت می‌شود و جامعه نیز گرفتار اعمال حرام نمی‌گردد. مگر در موضوع مدیریت مسائل جنسی بین زن و مرد فرق است که می‌فرمایید صیغه‌ی موقت تحقیر زن است؟ اگر در جای خودش انجام شود رعایت زن و مرد است با احترامی که برای زنان قائل شده، که خدای ناکرده گرفتار انواع مردان نشود آن‌طور که متأسفانه در غرب اتفاق می‌افتد. موفق باشید
5848
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما همانگونه که مستحضر هستید این روزها حرف از مذاکره با امریکا و رابطه با ان است و برخی گمان می کنند رابطه با امریکا به نفع ماست در حالی که رهبری و امام مخالف این نظریه هستند و از طرفی این روزها رسانه های داخلی و خارجی حرف از نرمش قهرمانه (بیانات رهبری)می زنند وان را مذاکره با امریکا می دانند از طرفی نکته ای که برایم تعجب بر انگیز این است رهبری در چند ماه گذشته حرف از بدر و خیبر می زدند اما امروز نرمش قهرمانه.... از طرفی برخی گمان می کنند امروز عصر عاشورایی حسینی انقلاب تمام شده است و باید به صلح حسنی روی بیاوریم و برخی تصویر کتاب صلح امام حسن رهبری را انتشار می کنند....اگر ممکن است درباره این قضایا لطفا روشنگری کنید....ممنون ..در پناه حق
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: به نظرم این دو قابل جمع است که انسان از مواضع اصلی خود کوتاه نیاید ولی بهانه به دست دشمن ندهد. مگر حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» در کربلا نفرمودند : اجازه دهید برگردم؟ و دشمن اصرار داشت باید با یزید بیعت کنند و حضرت نپذیرفتند. آیا جمله‌ی امام حسین«علیه‌السلام» که فرمودند «اگر نمی خواهید به کوفه وارد شوم، بگذارید برگردم» همان نرمش قهرمانانه نیست که در عین عدم پذیرش بیعت یزید بتوانند کار خود را دادمه دهند؟ موفق باشید
3109

ماه صفربازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام با توجه به مواردی که در مورد شوم بودن ماه صفر گفته شده آیا می توان گفت این ماه از لحاظ زمانی ظرفیت کمتری برای دریافت فیض دارد و انجام امور خیر از قبیل بچه دار شدن یا سایر امور به همین دلیل در این ماه صلاح نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چنین تحلیلی شاید درست نباشد. ما وظیفه‌ای داریم که در این ماه نیز آن را انجام می‌دهیم و به فیوضات الهی نیز امیدواریم. موفق باشید
1421

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد خوبم! من جوانی 20 ساله هستم و عاشق مباحث شما ولی مشکل از انجایی شروع شد که در راهنمایی دوستانی مرا با (شرمنده ام که می گویم) استمناء آشنا کردن با این کار شهوت من بیش از بیش شروع به خودنمایی کرده گاهی در حرم و حریم امام رضا.ع. یا شبهای قدر یا راهیان نور یا کتابهای شهدا یا جلسات شما نوری به قلبم می خورد که دست بردار و تمام کن که باید راه امام و امامان معصوم و انبیاء و شهدا را در راه توحید عالم و ظهور آن پیش ببری ولی چند روزی می گذرد که دوباره لذت جنسی سراغم می آید و مرا زمین گیر گناه و پستی می کند شاید بگویید عجب این است که تو همه این ها را می دانی ولی باز در لذت گناه هستی، استادم! بارها خداوند لذت مناجاتش را به من چشاند بارها شد که به اندازه یک هفته و یا بیشتر با خدا بودم و سراغ این کار نمی رفتم ولی باز همان.... در شرایطی هم نیستم که ازدواج بتوانم بکنم از شما کمک و راهنمایی می خواهم نه توصیه یا پند و یا اندرز نه برنامه بمن بدهید راه نشانم بدهید پا به پای شما خواهم آمد فقط مرا دریابید که سخت اسیرم! والسلام علیکم،التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در هر صورت بدانید که می‌توانید از آن معضل خلاص شوید. خداوند با نوری که به قلب شما می‌اندازد فراموش می‌کنید که چنین میلی دارید، چون میل های غریزی اصیل نیستند. خود را به بسیج و درس و مطالعه و ورزش و جلسات دینی بسپارید و کمی مقاومت کنید آن عمل به‌کلی از صحنه‌ی ذهنتان پاک می‌شود و چون قهرمانان بر آن میل مسلط می‌شوید. موفق باشید
17238
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ان شاءالله که در کنف حمایت ولیعصر عج الله تعالی فرجه الشریف موید و منصور باشید. و اما بعد... مدتی است در کانالهای تلگرامی و گروه ها لینک کانالهایی می آمد که حاوی سرگذشتها و دلنوشته هایی بود که قاطبه اصلی محتوای این دلنوشته ها متضمن بحث خیانت زوجین به یکدیگر خصوصا خصوصا خیانت زنان به شوهرانشان و نیز ارتباط جنسی محارم با یکدیگر بود. این دلنوشته ها و سرگذشتها ظاهرا در جهت دریافت مشاوره و استرشاد ارائه می شد منتهی با تکرار موضوعات خیانت و زنای عنف، گویا هدف عادی سازی و قبح زدایی از این مسائل بود. باتحقیق بیشتر متوجه شدم که اتاق فکرهای صهیونیستی با محوریت تزلزل و از هم گسیختگی و تقدس زدایی نهاد خانواده در ایران، این سرگذشتهای ساختگی را برای نفوذ فساد در تار و پود خانواده ها سرهم کرده و در معرض دید عموم قرار می دهند و متاسفانه برای همه طیف سنی سهل الوصول است. و در نظر بگیرید یک نوجوان که چندین بار این سرگذشتها را بخواند چقدر برایش قبح شکنی می شود و ذهنیتش نسبت به محارمش تغییر می کند و چه فاجعه ای رخ می دهد. جدیدا متاسفانه در سایه غفلت مسئولین علافه بر دلنوشته ها، فایلهای صوتی به وفور در کانالهای مربوط به ارتباط جنسی با محارم قرارداده می شود که اشخاص به طرز چندش آوری موضوع ارتباط با محارم خود را به تصویر می کشند. مثلا پسری با آب و تاب توضیح می دهد چگونه پس از فوت پدرش، با رضایت مادر با یکدیگر رابطه جنسی دارند و چقدر هر دو خشنودند!!! یا دختری با صداهای تهوع آور و صوتهای مستهجن با شور و اشتیاق از ارتباط جنسی با برادرش یا پدرش می گوید!!!! با توجه به اینکه صوت بسیار تاثیرگذارتر از متن و نوشته است؛ فرض بفرمایید چه بر سر نوجوانان و جوانان و زنان و مردان جامعه ما خواهد آمد؟ بعد شاهد خواهیم بود در برخی از خانواده ها کم کم این موضوع ارتباط جنسی با محارم باب می شود. باور بفرمایید دور از ذهن نیست. مگر نبود روزی که در کشور ما به ندرت طلاق اتفاق می افتاد و الان آمار طلاق بیداد می کند، پس در سایه غفلت از هجمه های فرهنگی هیچ چیز نشد ندارد! بنده دلم می سوزد خدا می داند جگرم کباب است از این همه توطئه از آن سو و این همه غفلت از این سو...خواهش می کنم التماس می کنم به داد مردم برسید. چه کسی باید این کانالها را قلع و قمع کند؟ چه کسی باید گردانندگان آن را جمع کند؟ چه کسی باید مردم را آگاه کند؟ وظیفه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که هر نهادی از جمله وزارت ارتباطات نسبت به این موضوع وظیفه‌ای دارند، بحثی نیست. ولی عنایت داشته باشید که این پروژه حدّاقل 25 سال پیش به همین شکل که می‌فرمایید کلید خورد و چیز جدیدی نیست و خروجی آن هم، آن نبود که دشمن می‌خواست. با این همه راه‌کارِ اصلی آن است که انسان‌ها با نور ایمان متوجه‌ی کثافت و زشتی این حرف‌ها و این کارها بشوند. و از این جهت دین اسلام، دین آخرالزمان است که توان رویارویی با همه‌ی فتنه‌های آخرالزمان را دارد. لذا حضرت سجاد«علیه‌السلام» می‌فرمایند:  «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور»[1] خداوند مى ‏دانست در آخرالزمان اقوام متعمّقى مى‏ آيند كه براى آن‏ها سوره توحيد و شش آيه اول سوره حديد را نازل كرد. اين خبر نشان مى‏ دهد براى فهم سوره‏ ى توحيد و شش آيه‏ ى اول سوره‏ ى حديد نياز به روح آخرالزمانى است‏. موفق باشید  

 


[1] ( 1)- الكافى، ج 1، ص 91.

13531
متن پرسش
با عرض سلام: واقعا نگرانم به خصوص امروز که صحبت های رهبری را گوش می دادم از ته دل لرزیدم. مگر بناست چه اتفاقی بیفتد که آقا این طور نگرانند؟ غم موجود در چهره ایشان چه می گوید؟ ایشان در این دو ماهه بیش از 50 بار از کلمه نفوذ استفاده کرده اند این نگرانی خواب را از چشمانم گرفته و اضطراب را بر قلبم چیره ساخته. دوست دارم نگرانی رهبرم را برطرف کنم اما نمی دونم چه کار باید کرد .حضرت استاد راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل مربوط به امروز و دیروز نیست، هرچند این روزها بیشتر چهره‌ی خود را نشان داده است. مشکل از آن‌جایی است که ما نه عمق ظلمات فرهنگ غرب را درک کرده‌ایم و نه عمق روحانیت و معنویت انقلاب اسلامی را! و طبیعی است که از یک طرف تحت تأثیر فرهنگ غربی قرار می‌گیریم که رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» با بحث تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی متذکر آن شده‌اند، و از طرف دیگر متوجه جایگاه تاریخی و قدسی انقلاب اسلامی نیستیم تا بفهمیم خداوند چه تقدیر مبارکی را در این زمان برای ما اراده کرده است. اخیراً در این مورد عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی؛ تجلی اراده‌ی الهی بر قلب امام و مردم» در قسمت صوت سایت، در بخش مباحث مرتبط با انقلاب، شده است. آن‌چه ما می‌توانیم نگرانی رهبری عزیز را برطرف کنیم؛ در رابطه با فهم این دو موضوع است و مطالبه از دست‌اندرکاران در ذیل این موضوع. موفق باشید

13094
متن پرسش
سلام استاد گرامی: روایاتی که در مورد مقام و منزلت عقل و جایگاه آن در کمال انسانی است ناظر بر کدام نوع، عقل است؟ آیات قرآن که تحت عنوان «افلا تعقلون» یا برعکس «لقوم یعقلون» به کرات تکرار می شود چطور؟ به نظر نمی رسد منظور از این عقل، عقل نظری باشد چرا که بسیاری از کفار و مشرکان در همه اعصار، عقولی قوی در زمینه مسایل نظری دارند ولی باز هم مخاطب آیاتی هستند که می فرماید چرا تعقل نمی کنید و همین طور وقتی در روایات عقل بیشتر نشانه فضل و کرامت شمرده شده به نظر نمی رسد این نوع عقل مدنظر باشد. لطفا علاوه بر پاسخ به سوال حقیر لطف بفرمایید منابعی در زمینه تعریف عقل، انواع و آثار آن و ...که بتواند پاسخگوی نیاز بنده در راستای پژوهشی در این مورد باشد معرفی فرمایید. لطفا اگر در تفسیر مبارک المیزان نیز بحثی در این مورد وجود دارد بفرمایید. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع تفاوت عقل‌ها، موضوعی نبوده است که در تاریخ تفکر گذشته‌ی ما محل بحث باشد. زیرا اندیشمندان ما در جمعی از تفکر ریاضی و فلسفی و کلامی و قدسی به‌راحتی می‌اندیشیدند و سخن می‌گفتند تا این‌که در دوران جدید متفکرانی همچون دکارت پیدا شدند که در ذیل تفکر ریاضی خواست کار را جلو ببرد. و اما این‌که قرآن پس از طرح موضوعی خطاب می‌کند «افلا تعقلون» خطاب او به عقل انسانی است، همان عقلی که در فطرت هر انسان به‌راحتی می‌تواند موضوع‌های نزدیک به بدیهی را جمع‌بندی کند. ولی آن‌جا که می‌فرماید: «لقوم یعقلون» نظر به حقایق قدسی دارد و می‌خواهد ابعاد متعالی عقل را به صحنه آوریم تا آن موضوع را بیابیم. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر قیّم المیزان آن‌جایی که سه آیه به ترتیب بحث «یعقلون» و «یسمعون» و «یتفکرون» را می‌کند، نکاتی داشته‌اند. موفق باشید

12254
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و قبولی طاعات خدمت استاد زحمت کش روزه ای که در ماه رجب گرفته میشه و روزه ی قضا نباشه و اگر کسی غذا تعارف کنه و او هم افطار کنه (ظاهرا تا قبل از اذان ظهر) ثواب روزه دو برابر رو میگیره. افطار کنه بهتره؟ یا چون ماه رجب هست کسی غذا افطاری داد نخوره؟ استاد بزرگوار لطفا تو فصل تابستون به مازندران تشریف آوردین ان شاءالله، جلسه سیر ما منتظر شماست. الحمدلله حدود هفت سالی کتب شما رو مطالعه می کنیم لطفا یه سری به ما فقراء بزنین و از نزدیک راهنمایی بفرمایید. خدا خیرتون بده. التماس دعا. یا علی. اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو کار خوب است ولی گویا وقتی از سیره‌ی ائمه«علیهم‌السلام» خبر می‌رسد که تمام ماه رجب را روزه می‌گرفتند گفته نشده به استثناء آن روزهایی که به جهت تعارف دوستان در بین روز افطار کرده‌اند. موفق باشید

11367
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد محترم سلام علیکم: آیا می توان براساس قاعده لزوم سنخیت علت و معلول و اینکه هر ناقص و نازلی ناچار است معلول کامل از نوع خود باشد گفت هرانسانی در وجود خود تکوینا ناچار است که معلول کامل از نوع خود یعنی انسان کامل باشد و چون هر وجودی در عوالم بالا ظهوری در عالم ماده به اندازه ظرفیت آن دارد وجود انسان کامل در عالم تشریع نیز ضرورت دارد و اجتناب ناپذیر است و از این طریق نبوت و امامت در تکوین و تشریع به اثبات می رسد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید بین امور اعتباری با امور حقیقی تفکیک کرد. انسانیت یک امر وجودی و حقیقی است از آن جهت که تشکیک‌بردار است، ولی نبوت و امامت یک مأموریت الهی است و لذا اگر حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نبی اللّه هم نبودند ولی مطابق شریعت الهی عمل می‌کردند انسان کامل محسوب می‌شدند. از این جهت در سؤال شما بین امور حقیقی با امور اعتباری تفکیک نشده. موفق باشید

10449
متن پرسش
سلام: لطفا استاد لطف کنند و جوابی بدهند. من برای پیشرفت و دین یاد گیری امیدم به به لطف خدا از کانال استاد شایق، طاهرزاده و صمدی آملی است و بس. دستیابی به استاد طاهرزاده راحت تر است. برای کسی که خیلی درسهایش سنگینه اما هوای نماز شب و بیداری بین الطلوعین هم داره دقیقا چه راهکاری برای خوابیدن و بیدار شدن دارند استاد؟ ما گیج شدیم. سی ساله نتونستیم این مشکل و بی نظمی را حل کنیم. خوب خیلی از همکلاسی ها یک یا دو شب می خوابند یکسره تا 8 یا 9 صبح بعد هم هوشیار سرکلاس و درس هستند. ما بیدار میشیم نماز صبح بد نماز نمیتونیم خواب بریم تا یکی دو ساعت بعد اگه بخوابیم تا 11 خوابیم تا مجموع 7 یا 8 ساعت بشه. اگه نخوابیم بین الطلوعین ساعت 8 یا 9 صبح دیگه پنچر هستیم و کسل. کلا موندیم با هوای بیدارموندن شبها و جمع نماز شب نماز صبح و بین الطلوعین و هوشیاری روز. چه کنیم تا به تعبیر علامه 1/3 یا 1/4 شبانه روز را بخوابیم و ... حتی اگه به فرض بشه تو خوابگاه ساعت 12شب خوابید و حتی نماز شب هم بیخیال بشیم تا نماز صبح میشه 5 ساعت. که خوب کمه و من امتحان کردم حدود یک ماه و نیم روزی 3 تا 4 ساعت خوابیدم خیلی بیمار شدم. کار ماها نیست مثل خمینی کبیر و رهبری ؟ راهکار عملی لطفا؟ سوال خیلی خیلی مهمه به جان خودم راست میگم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به ما فرموده‌اند «لا سَهَرَ بعدَ العِشاء» یعنی بعد از نماز عشاء بیداری نداریم، و باید برنامه‌ی خوابیدن را فراهم کنیم؛ می‌رساند که در هر حال باید زود بخوابیم و نفس را به این نوع خوابیدن عادت دهید که مثلاً در حال حاضر اگر ساعت 10 بخوابید و ساعت 4 صبح قبل از اذان بیدار شوید، 6 ساعت خوابیده‌اید و پس از مدتی نفس، عادت می‌کند که همان ساعت 10 که به رختخواب رفتید بخوابد. بنابراین حول این نحوه خوابیدن برنامه‌ریزی کنید. نهایتش نیم ساعتی قبل از ظهر یا بعد از ظهر هم اگر بخوابید فول می‌شوید، بستگی به موقعیت‌تان دارد. موفق باشید
8960
متن پرسش
سلام داریوش شایگان کیست؟ لطفا زیاد در مورد ایشان بنویسید که در موردش گیر کرده ایم. فقط و فقط شما بگید و ما میخوایم شما بیان نمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: داریوش شایگان از جمله منتقدین مدرنیته از شاگردان استاد فرید است و از طریق پروفسور کربن با علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» هم ارتباط علمی داشته. گرایش خاص مذهبی و انقلابی در ایشان ندیدم فکر نمی کنم نظر مثبتی نسبت به انقلاب داشته باشد، ولی در نقد غرب مطالب خوبی گفته‌اند. در آثار خود تلاش کرده که وضعیت کشورهای شرقی را در برابر تجدد توضیح دهد. موفق باشید
5619
متن پرسش
سلام دوباره ادامه بحث حجاب: 2.می خواستم نظرتون رو درباره این مطالب بدونم به عنوان مطلب روز وراه حل آن ها خیلی ممنون اگرحوصله کنید وبخوانید.؟؟ الف: وحید یامین پور نوشت: درباره ی «ساپورت»: از زیبایی پوشش تا زیبایی اندام... زنان ایرانی همیشه اصول زیبایی شناختی را در پوشش و آرایش رعایت کرده اند. مساله ی امروز ما این است که درگاه درک زیبایی برای زنان گویا عوض شده است. زن ایرانی زیبایی را در رنگ و طرح پوشش جستجو می کرد نه در نمایش تن. برای همین چشمی که به زن ایرانی می افتاد روی طرح و رنگ های پوشش می لغزید نه روی اندام و پوست و چهره اش. ولی زیبایی در زمانه ی ما در «تن نمایی» است. لباس خودش موضوعیتی ندارد بلکه باید بتواند هرچه بیشتر تن انسان را بنمایاند یا زوایای بدن را یا پوست بدن را. لباس در معنای مدرنش پوشش نیست بلکه رهنمای نگاه به زیبایی های تن است. این قاعده در طراحی لباس چسبان مردانه هم رعایت می شود. آنچه امروز آنرا ساپورت می نامیم ادامه ی همین «تن نمایی» است و عجیب است که دخترکان ایرانی، زیبایی را در تن نمایی جستجو کنند چراکه در هیچ کجای تاریخ این سرزمین حتی پیش از اسلام، «تن» محل ارجاع نگاه و زیبایی نبوده است بلکه تلاش هنرمندان در زیبانمایی پوشش بوده است... پ ن: برای مذهبی ترها، چادر، پوششی ضد ارتباطی است که هم اندام را از نگاه دیگران می پوشاند و هم جلوی لغزیدن نگاه روی زیبایی های پوشش را می گیرد. هرچند در انواع چادری های امروزین، دختران چادری چه در نقشهای ریز روی چادر چه در جنس آن و چه در پوشیدن روسری های رنگی قابل مشاهده زیر چادر باردیگر به زیبایی های پوشش روی آورده اند. ب:نقد: علی ابوطالبی نوشت: «درباره‌ی ساپورت»، متنی‌ست به قلم دکتر وحید یامین پورکه در آن از «باب‌شدن تن‌نمایی» می‌نویسد در این مقال، قصد ندارم تاریخ پوشاک را بکاوم یا از منظر زیبایی‌شناسی (و حتی جامعه‌شناسی) مقوله‌ی «ساپورت‌پوشی» را نقد کنم... که این هر دو می‌تواند موضوع بحث‌ها و فحص‌های مفصل و جذاب باشد. نقدم متوجه پی‌نوشت دکتر یامین‌پور است؛ آنجا که از اصطلاح غریب و نامأنوس «مذهبی‌ترها» استفاده می‌کند و گواه و سند «مذهبی‌تر»بودن را «چادر» می‌داند؛ آنجا که ملاک و معیار دینداری را به «شمایل» و «ظاهر» فرومی‌کاهد؛ آنجا که با متر و خط‌کش می‌کوشد قواره‌ی دیانت را اندازه بگیرد... بیایید فرض کنیم چادری‌ها مذهبی‌ترند؛ فرض کنیم متر و مقیاس دینداری میزان فشاری است که پیشانی بر مُهر وارد می‌کند؛ فرض کنیم کشیدگی مد «ولاالضآلین» با امکان رستگاری نسبت مستقیم دارد... برادرم، آقای یامین‌پور، تکلیف ما با آن بانوی چادری که صبح انتخابات ۸۸ فرمان شورش خیابانی صادر کرد چیست؟ آن بانوی چادری را که آن روزها کوشید از آب گل‌آلود خویشاوندی با تُرک و لُر ماهی بگیرد چه خطاب کنیم؟ این‌ها مذهبی‌ترند از آن شیرزنان غزه، که روسری و لباس رنگین به تن دارند اما زیر بار ننگ اطاعت از اسرائیل نرفته‌اند؟ این‌ها مذهبی‌ترند از زنان محجبه‌ی آراسته‌ی حاضر در سخنرانی‌های سیدحسن نصرالله (که خداوند پشت و پناهش باشد)؟ محجبه‌های رنگین‌پوش مالزی و اندونزی را کجای این طیف قرار دهیم برادر؟ به صفر نزدیکند یعنی با سنجه و مقیاس شما؟ از راشل کوری، دختر شجاع (اما بی‌حجاب)ـی که در برابر تانک‌های اسرائیل سینه سپر کرد حرفی نمی‌زنم، که قرار هم نبود از «بی‌حجاب‌ها» سخنی به میان آید. بحث بر سر مذهبی‌ها و مذهبی‌ترهاست... از کدام مذهب سخن می‌گوییم، وقتی متر و معیارمان، پارچه‌ای‌ست؟ ---------------- این مقاله ای ونقد آن بود ونظروراهکارحضرت عالی که همیشه پدرانه وسطحی نبوده؟ ودرآخر نظر راه حل فردی دیگر اگروقت داشتید بخونیدجالبه نگاهش: (الیاس قنبری نوشت: هنجارها، نمود بیرونی ارزش ها هستند. هنجاری به نام حجاب مبتنی بر ارزشی درونی به نام عفاف عمل می کند. پوشش، در درجه اول باید شرعی باشد. دوم اینکه باید منطقی باشد یعنی راحت باشد ( مثلا به نظر من پوشیدن لباس تنگ و کفش پاشنه بلند یا پوشیدن چادر بدون آستین و جلو باز که عملا دست را فلج می کند یک کنش غیر منطقی است) سوماً لباس باید با هنجارهای اجتماعی سنخیت داشته باشد و چهارم اینکه پوشش باید قانونی باشد. لباس های جلف و زننده از نظر من لباسی است که این چهار ویژگی در آن رعایت نشده باشد. یعنی شرعی و منطقی و هنجارمند و قانونی نباشد. اما بحث حجاب اجباری توسط قرتی ها صرفاً یک بهانه و آدرس غلط دادن و نوعی حمله پیش دستانه است. احتمالا همین حجاب اجباری باعث شده این لباس های احمقانه و غیر منطقی تنگ را بپوشند. شاید دیده باشید که وقتی روسری دختری از سرش می افتد سریع آن را به سر می کند. این اقدام او هیچ ربطی به حجاب اجباری و جنبه قانونی آن ندارد بلکه او می داند که اگر روسری اش را بردارد هزاران چشم به او خیره خواهد شد. در واقع این جنبه هنجاری است که رعایت حجاب را ایجاب می کند. آن چشم هایی که به بی حجاب و کسی که با پوشش جلف و زننده وارد محیط عمومی می شود خیره می شود نقش نظارت و کنترل هنجارها را بر عهده دارند. ما با نگاه نکردن به پوشش های جلف در واقع عمل انها را تأیید می کنیم. با نگاه نکردن می گوییم که عمل انها کاملاً طبیعی و معمولی است. با نگاه نکردن و بی توجهی به آنها می گوییم که پوشش شما هیچ هنجاری را نشکسته است. به این موجودات باید نگاه کرد. باید به آنها خیره شد. همان طوری که در خیابان اگر دلقکی ببینیم به او نگاه می کنیم. همان طور که اگر کسی توی خیابان داد و بیداد راه می اندازد نگاهش می کنیم. به نظرم بزرگترین وظیه ما حفظ جنبه هنجاری حجاب است. بهترین راه نهی از منکر هم نگاه متعجب است. البته پیشاپیش از علما و فقها به خاطر تجویز چشم چرانی عذرخواهی می کنم.) آیا این نگاه درست است واسلامی یاراه حل اکل میتی است؟ ببخشید طولانی شد. تشکرفروان. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از ارسال نظر اندیشمندان جامعه‌ی امروز ما در مورد حجاب. باید تعجب کرد از آقای علی ابوطالبی که نتوانست با نظر بسیار دقیق و عالمانه‌ی جناب آقای یامین‌یور هم‌دلی کند و سعی کرده موارد نقضی برای آن پیدا کند گویا آقای ابوطالبی گمان کرده‌اند آقای یامین‌پور تنها علت مذهبی‌بودن را چادر می‌دانند و از بحث به‌کلّی پرت شده‌اند، حرف آقای الیاس قنبری درست است مگر طنزی که در آخر آورد و به قول خودش مجوز چشم‌چرانی صادر کرد. موفق باشید
5364
متن پرسش
با سلام لطفا بفرمایید مقام فلسفی امام ره چه اندازه بود و این که می گویند امام حتی بعضی از افکار محیی الدین را نقد می کرد راست است هم چنین مقام فلسفی امام بالاتر است یا ایت الله جوادی و دکتر سروش
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام فلسفی امام یک مقام بسیار ارزشمند و متعالی است، حتی از آیت‌اللّه جوادی نیز بالاترند. تعجب می‌کنم که کنار آیت‌اللّه جوادی آقای سروش را قرار داده‌اید! بنده با توجه به این‌که مدتی با آقای سروش بوده‌ام و سخنان ایشان را نیز دنبال می‌کردم با اطمینان کامل عرض می‌کنم آقای سروش کمی مطالب فلسفی را حفظ کرده‌اند ولی ایشان به‌کلی از اندیشه‌ی فلسفی محروم‌اند. موفق باشید
569

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد گرانقدر. می خواستم بدانم که شما در استان گیلان شاگردی دارید و یا اینکه کسی را در استان گیلان می شناسید که بتواند در جلسات هفتگی مجموعه مباحث معرفت النفس و یا از برهان تا عرفان را همانند شما، در جمع دانشجویان ارائه دهد؟ خواهشمند است در صورتی که می شناسید لطفا معرفی کنید. اگر هم نمی شناسید لطفا بشناسید (!) و معرفی کنید. با آرزوی توفیقات بسیار برای شما
متن پاسخ
بسمه تعالی . پس از سلام :بنده فعلا کسی را نمی شناسم .
339
متن پرسش
با سلام و عرض وقت بخیر خدمت شما استاد گرامی سوال بنده در مورد کلمه انزلنا در ایه 25 سوره حدید میباشد میخواستم بدانم کلمه انزلنا در این ایه به معنی از اسمان نازل کردن است یا به معنای خلق کردن میباشد ؟ این سوال من به خاطر شباهت این ایه با یکی از نظریه های زمین شناسی میباشد که میگوید اهن موجود در زمین منشا خارج از زمین دارد وبه صورت یک شهابسنگ به زمین رسیده است لطفا من را راهنمائی بفرمائید
متن پاسخ
اسمه تعالی علیکم السلام قرآن در آیه‌ی 21 سوره‌ی حجر می‌فرماید: « وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ» و هیچ چیز نیست مگر آن‌که گنجینه‏هاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه‏اى معین فرو نمى‏فرستیم. پس طبق آیه‌ی فوق؛ هرچیز از نزد خدا نازل‌شده منتها نزول به آن معنی نیست که چیزی مثل قطرات باران از بالا به پایین بیفتد، بلکه به معنی آن است که حقیقت غیبی آن نزول کرده تا به صورت مادی درآمده. مثل معانیِ موجود در ذهن شما که به صورت لفظ در می‌آید و به ارتعاشات هوا تبدیل می‌شود. اما در مورد آن نظریه که می‌فرمایید چون رشته‌ی من زمین‌شناسی است فکر می‌کنم نظریات زیادی بر ردّ آن نظریه مطرح است که آن نظریه را غیر قابل اعتنا می‌کند. موفق باشید
10663
متن پرسش
سلام علیکم: 1. چرا انسان هم مثل حیوانات که دارای درجه وجودی کمتری از انسان هستند اما در عین داشتن مقامات عالی اللهی و مقام خلیفه الله بودن دارای بدنهای مادی متفاوتی نیستند، مثلا ما در سنگها سنگ آهک، عقیق، مرمر و غیره داریم در نباتات همینجور در حیوانات گرگ داریم، زرافه، آبزیان، برندگان، حشرات و... چرا انسان در عین خوب بودن در بیشگاه اللهی دارای شکلهای بسیار متفاوت و عجیب نیست؟ 2. آیا آدمهایی مثل رسول ترکها و علی گندابی ها و طیب ها وجود خارجی داشته اند یا داستانند؟ اگر راستند بعد از رجوع مردانه شان به حق با ادبارشان و با قبضشان و با نا امیدی شان چگونه برخورد می کردند و چگونه تا اخر بر صراط ماندند؟ مگر در حدیث نداریم هیچ کس نیست مگر اینکه در هر 40 روز حدیث نفس دارد؟ با آن گذشته عجیبشان چگونه از نا امیدی عبور می کردند؟ ریشه عبادت نکردن مستمر را در چه می بینید و چرا ما زیاد نا امید می شویم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر روحی برای استکمال خود بدن می‌خواهد، آن‌هم بدنی مناسب آن روح و اهدافی که آن روح باید از طریق آن بدن به آن‌ها برسد. آیت‌اللّه شجاعی در کتاب «معاد یا بازگشت به خدا» نکاتی در این رابطه دارند 2- هرکس وارد زندگی دینی شد اقبال و ادبارش در فضای دین است، یک روز حجاب‌های او رقیق است و راحت‌تر به حق نظر دارد و یک روز حضرت حق با اسم جلال بر او تجلی می‌کند و او عملاً در ادبار قرار می‌گیرد تا با همّت بالاتری وارد میدان دینداری شود. باید برسیم به این نتیجه که همه‌ی امور خود را با رجوع به حضرت حق رفع کنیم، در این صورت ارزش عبادت برایمان روشن می‌شود. موفق باشید
10525
متن پرسش

با سلام: ببخشید جهت آمادگی و بهره بردن هر چه بیشتر از زیارت کربلا در اربعین چه سفارشاتی را از الان تا آن زمان توصیه می فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه‌ی «نقش دعا در زندگی» عرایضی داشته‌ام خوب است به آن رجوع شود. در مورد پیاده‌روی اربعین جناب آقای پناهیان نکات خوبی داشتند.

10258
متن پرسش
موضوع سوالات: عقاید، اخلاق با سلام خدمت استاد گرانقدر و تشکر بابت زحماتی که متقبل می شوید بنده چند سوال در ذهنم داشتم که مدتی است ذهن من را مشغول کرده اند. 1- چطور می توان اینقدر به وجود و صفات خالق یقین داشت که اگر پرده از چشم برداشته شود هیچ تغییری در آن یقین به وجود نیاید؟ بنده احادیث و آیات قران را نگاه انداختم و متوجه شدم ائمه از نظم سخن می گویند. همچنین قرآن هم از نظم سخن گفته. این نظم بنابر ساختار مادی جهان به وجود آمده و بر پایه سختاری است که ذرات در این جهان داشته اند. مگر اینکه بگوییم خدا در خلقت جهان مستقیما دخالت داشته (مثل اینکه اعجازی داشته باشد) که این هم معلوم نیست و مثل اینکه خداوند با توجه به ساختاری که در جهان خلق کرده تا جای ممکن تمایل به دخالت مستقیم در آن ندارد. نظریه های جدید و نظریه های بعدی این را تایید می کنند که روال خلقت جهان از زمان آغاز خلقت تا به حال خودجوش پیش رفته است. نظم دقیق این جهان هم مربوط به نظم دقیق ساختار و قوانین دنیاست که از آغاز وجود داشته اند. چگونه می توان به وجود خالق یقین داشت در حالی که این جهان مادی همینطور هم این قوانین را داشته و خودش هم تا به حال جلو آمده است؟ این سوال که چگونه می توان به وجود خالق یقین داشت سالهاست که ذهن من را مشغول نموده که امیدورام شما بتوانید در یافتن جواب من را کمک کنید. 2- سوال بعدی من راجع به این است که من خیلی از اعمال را نه برای ثواب و عقاب، بلکه از روی چیزهای دیگر انجام می دهم. دروغ نمی گویم چون از دروغ بدم می آید. اگر به کسی کمک کنم به جهت دلسوزی است. رعایت قانون به جهت احترام به دیگران است. احترام به دیگران هم به جهت یکسری قوانین اجتماعی است. خیلی از اعمال از روی فطرت انجام می پذیرد. سوال بنده از جنابعالی این است که ایا این اعمال ثوابی هم برایشان در نظر گرفته می شود و آیا موجب رشد روحی خواهد شد؟ بنده این سوال را از یکی از عزیزان پرسیدم و جواب نه بود. 3- بنده در آخر دوره کارشناسی هستم. اگر بخواهم در همین رشته وارد بازار کار بشوم ممکن است بتوانم کاری گیر بیاورم. اما مسائل دیگری هم هست. بنده حرفهای آقای پناهیان را درباره رسانه و اینکه کار رسانه ای کم است و اولویت است، شنیدم. خود بنده هم تا حدودی چنین دغدغه هایی دارم و به مستند سازی بی علاقه نیستم. منتها نمی دانم کدام راه را باید انتخاب کنم. تا حدودی هم می ترسم. از اینکه درسی که خوانده ام را رها کنم و خانواده من را سرزنش کند. از اینکه نتوانم امرار معاش کنم و کسبی داشته باشم. از اینکه نتوانم در این راه ثابت قدم باشم و بلغزم. امیدورام در این مورد هم شما بتوانید کمک کنید تا تصمیم درست را اتخاذ کنم. می ترسم تصمیمم از روی احساس یا به قولی جوگیری باشد و بعدا نتوانم پای آن بایستم و بیچاره شوم. 4 -سوال دیگر بنده این است که من نمی توانم کاری را به طور تخصصی تا انتها پیش بروم. یعنی بتوانم در آن کار تا حد زیادی پیشرفت کنم. نه اینکه نتوانم خیلی برایم سخت است. چون نمی خواهم هم شکل آن شغل شوم. در آن کار خلاصه شوم. البته مثلا در مورد مطالعات دینی هم همین طور است و نمی توانم پیگیر باشم. زود خسته و زده می شوم. در مورد مطالعات دینی چند بار سعی کرده ام کتب شهید مطهری را مطالعه کنم که اصلا نتواسنته ام. نمی دانم چه کنم که این اخلاق رفع بشود. از حنابعالی بسیار بسیار سپاسگزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر می‌کنم اگر در کتاب «از برهان تا عرفان» بحث برهان صدیقین را با سی‌دی شرح آن دنبال کنید جواب سؤال خود را بگیرید 2- هر عملی را باید با انگیزه و رویکرد رجوع به حق انجام دهیم تا نور حضرت حق بر ما آشکار شود وگرنه پس از مدتی تأثیر آن عمل از احساس ما خارج می‌شود 3- در هر حال سعی کنید نسبت به امرار معاش خود سهل‌انگاری نکنید 4- إن‌شاءاللّه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می کند، کتاب قطوری نیست که نتوانید تا آخر ادامه دهید. موفق باشید
6893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی.با سلام.استاد چرا بعضی بزرگتر ها مثل والدینم که برای پیروزی انقلاب مبارزه کرده اند میگویند ما در روند پیروزی قبل از انقلاب از مبارزات علامه مصباح یزدی چیزی به یاد نمی آوریم.و بعد به ایشان نسبت های مخالفت با مبارزات در آن زمان را میدهند و نسبت های ناروای دیگر مثل قبول انجمن حجتیه در آن زمان را.باتشکر از راه نمایی های شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه مصباح مثل بسیاری از علماء در آن زمان فعالیت‌ فرهنگی داشتند و در وقتش نیز آنچه در مقابله با شاه از ایشان برمی‌آمد انجام می‌دادند ولی مثل آیت‌اللّه طالقانی و شهید بهشتی یک چهره‌ی مبارزاتی مشهوری نبودند تا والدین شما از آن مطلع باشند ولی اگر زندگی‌نامه‌ی ایشان را مطالعه فرمایید متوجه شخصیت مبارزاتی ایشان خواهید شد.خبر گذاری فارس در مصاحبه ای با مدیر سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دارد تحت عنوان :مستندات نقش پررنگ آیت‌الله مصباح در انقلاب و راه امام‌(ره) ، شاید مفید افتد آدر سش این است http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8704040491 در ضمن مر کز اسناد کتابی دارد تحت عنوان: گفتمان مصباح (گزارشی از زندگانی علمی و سیاسی آیت الله مصباح یزدی). موفق باشید
4739
متن پرسش
سلام علیکم استاد، بنده در مورد چگونگی ازدواج و مراسم آن تردید دارم. اگر به شخص خودم بود دختر مورد علاقه خودم را پیدا میکردم و بعد راست به محضر می رفتم و عقد میکردم و از همان زمان زندگی خودم را شروع میکردم. اما میدانید که در جامعه ما مراسم و حواشیِ پیوند دو انسان از نفس پیوند آن دو مهم تر شده است. انگار ما برای بقیه ازدواج میکنیم. حالا چه میتوان کرد، محکم پدر و مادرم را قانع کنم که من مراسم آن چنانی نمیخواهم و یک جشن ازدواج مختصر و کوچک کافی است، یا این که مراسم را کامل بگیرم. اگر بخواهم مراسم را کامل بگیریم مشکل دیگری ظهور میکند و آن این که واقعا امروز ما یک سبک دینی پذیرفته شده برای مراسم ازدواج نداریم. موسیقی و رقص و آواز و شوی لباس و مدل مو در مجلس زنانه جزء لاینفک مراسم ازدواج حتی خانواده های مذهبی شده است. آیا همان ازدواج ساده را برگزار کنم یا این که بشینم فکر کنم که چگونه میتوان به سبک دینی یک مراسم پرشور و مفصل برگزار کرد؟ شما در مورد سبک دینی مراسم ازدواج پیشنهادی دارید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر می‌توانید با یک ازدواج ساده کار را تمام کنید. یک مسافرتی، زیارتی بروید و برگردید به خانه‌ی مشترکتان و بعد نزدیکان را دعوت کنید و یک ولیمه‌ی مختصر به نزدیکان درجه‌ی اول بدهید. موفق باشید
نمایش چاپی