باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر عقل انسان به خودی خود بخواهد نظر به حقایق اندازد حتی به صورت مفهومی، نیاز به صفای دل دارد. ولی اگر کسی آن مفاهیم را با انسان در میان بگذارد لازم نیست که صفای دل در او باشد ولی در این صورت به دانایی خود مقیّد نیست، تنها نمیداند که چنین حقایقی هست ولی تحت تأثیر آن دانایی قرار نمیگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همینطور است که میفرمایید. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به جهت روحانیتی که حضرت آقا در مسیر اُنس با حضرت امام دارند، علاوه بر فقاهت، نحوهای از إشراق و کشفِ ارادهی خاص الهی در این زمان، در ایشان قابل درک است. دلیل آن همان نحوهی ورودشان به کشف روح تاریخِ زمانه است و نظراتی که در این مورد اظهار میدارند 2- شنیدم که کتاب «حکمت اُنسی» با مقدمهی جناب آقای دکتر رجبی تجدید چاپ شده است إنشاءاللّه بهدست میآورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آشنایی با مباحث «عرفان نظری» میتوان با کتاب «چهل حدیث» حضرت امام مأنوس شد. 2- تفاوت «ماهیت» و «وجود» در همین است که ماهیت به معنای چیستیِ چیز، تشکیکپذیر نیست، مگر آنکه ماهیت را به معنای دیگری بدانیم که امثال شیخ اشراق و مرحوم میرفندرسکی میدانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جایگاه تاریخی بسیج و سپاه، جایگاه مقابلهی ایمان و کفر است و نباید بین آن دو تفکیک کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها شاید کتاب «تاریخ مشروطه» او در این زمان کتاب مفیدی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: به نظر میرسد یک جلسه در هفته کافی باشد تا شما و بقیه به سایر کارهایتان هم برسید زیرا «رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». ثانیاً: کتابهای مرحوم صفائی بهخصوص کتاب «نامههای بلوغ» را از نظر دور ندارید. در ضمن کتاب «چه نیازی به نبی» برای جوانان خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکوقت انسانی مثل حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» در مقابل دشمن مشخصی مثل یزید و عبیداللّه که میخواهند او را مجبور به تسلیم کنند؛ تا پای جان میایستد و از مرگ نمیهراسد. و یکوقت افراد انتحاریِ تکفیری به جهت توهّماتی که از طرف مقابل دارد و به بهشتی خیالی دلگرم است، مقابله با دشمنِ خیالی خود میکند. این دومی گرفتار خیالات و وَهم است و از این جهت، این نترسیدن با آن نترسیدنِ حکیمانه تفاوت دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو بزرگوار خوب خوبند. خودتان ببینید کدامیک با ذوق شما بیشتر هماهنگ است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در آن حدّ نیستم که در این موارد نظر بدهم زیرا محذورات شورای نگهبان را که انسانهای فهیم و دلسوزی هستند نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیر شریعت الهی با رعایت حرام و حلال و رعایت اخلاق، بهخوبی ذهن انسان را جهت تجلیات انوار الهی پاک میکند 2- البته این رابطهای است متقابل که هم ظاهر بر باطن مؤثر است و هم برعکس. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خطاب به حضرت اللّه است که جامع کمالات و اسماء میباشد، هرچند با عمق توحیدی بیشتر قلب انسان تا نظر به حضرت احدیت که همان تعین اول باشد میتواند جلو رود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ایشان عملاً با این جملات نگاه ابزارگونه به دین میاندازند، نه نگاه حقیقتیابی. 2- آری! باید تلاش کرد در مسیری که خداوند از طریق پیامبر مشخص کرده است به حقیقت نزدیک و نزدیکتر شد. عمده باقیماندن بر عهدی است که خدا از طریق شریعت برای ما شکل داده وگرنه بین ایمان و کفر تفاوتی نمیماند 3- مسیر رسیدن به حقیقت با مسیر پشتکردن به آن را، پیامبران تعیین میکنند و این مسیر، مسیری است که در رجوع به حق ممکن است انسانها متفاوت باشند و همه بهعنوان اهل ایمان شناخته شوند و این غیر از آن است که معاندین با دین و حقیقت را هم در حدّ مؤمنین به حقیقت قلمداد کنیم 4- به نظر بنده در نکتهی چهارم سخنان ایشان را خیلی خوب تحلیل کردهاید. متأسفانه در سخنان آقای ملکیان عموماً یک نحوه فضای سکولاریته شکل میگیرد، وگرنه مگر عرفا خودشان مقیّد به سخنان فقها نیستند که ایشان میگویند تلقی فقها از دین را کامل نمیدانند؟! آیا به این معنا است که ما رعایت احکام شرعی را نکنیم و یا در کنار فقه، از اخلاق و عرفان دین هم استفاده کنیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه وحدت وجود، خدا همهی عالم را پر کرده حتی در جواب طلب اعیان ثابتهی مخلوقات، این خدا است که در صحنه است. منتها حدّ ظهور او برای ما متفاوت است و این نوع نگاه با نگاه سوبژکتیویته که ملاک فهم عالَم را صرفاً ذهن انسان قرار داده و معتقد است که انسان به عالَم، معنا می دهد، فرق دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم رویکرد انسان است. اگر کسی به دنبال حضرت اللّه بهعنوان جامعِ اسماء باشد ولی نظر به اسم حَیّ بکند، از طریق همان اسم با حضرت اللّه مرتبط میشود. پس مهم آن است که انسان بندهی حضرت اللّه باشد، وگرنه اگر رویکردش صرفاً به اسم شافی است از نور جامع اللّه محروم خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع حساسی است. فکر میکنم مسئولان مربوطه با نظر مقام معظم رهبری و با توجه به جوانب دیگر تصمیم نهایی را بگیرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به فرمودهی آیت اللّه جوادی در این آیات بیشتر اشاره به یهود است هرچند خطاب را متوجه اهل کتاب کرده. از طرفی ملاک نجات اهل کتاب به همین صفاتی است که برشمردید. حال چند درصد اهل کتاب مطابق این صفات هستند؟ باید بررسی شود. البته گرفتاری آنها نسبت به حاکمیت فرهنگ غرب، موضوعی است که نباید از نظر دور شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده درک جنابعالی در این مورد خوب است 2- چون نفس متوجه است با ابزاری مثل بدن به کمالات خود میرسد، نسبت به آن حساس است 3- با رعایت حرام و حلال الهی امیال سرکش نفس کنترل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای تفکری که جناب اباذر دارد همان سیر قلبیِ عرفا است. خواجه ابوسعید میخواهد بگوید عقل، همهی مقامات را میتواند بفهمد منتهی به صورت مفهوم، ولی این بدین معنا نیست که جناب ابنسینا از سیر قلبی بیرون بوده است. او در نمط هشتم و نهم اشارات نشان میدهد که با مقامات عالیه مأنوس بوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر میلی اگر مطابق حکم خدا و شریعت الهی در جای خود قرار گیرد، انسان را تا ملاقات خدا بدون هر افراط و تفریطی جلو میبرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. ولی فکر هم نمیکنم از اذکار خاص باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت ابراهیم«علیهالسلام» چون به درجهی عقل کامل رسیده بودند، وقتی شیطان به خیال ایشان ورود پیدا کرد و در خارج از ذهن نیز ممثل شد؛ متوجه شیطنت او شدند. وگرنه اگر مقام ایشان در حدّ خیال متوقف بود تحت تأثیر شیطان قرار میگرفتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید چون این نوع افراد میل به گناه دارند، حق را نمیپذیرند وگرنه حق روشن است. میفرماید: «بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ» قیامت/ (5) بلکه انسان اراده کرده است تا در آیندهای که در زندگی دنیایی در پیش دارد، به فجور و گناه ادامه دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح تفسیر حمد حضرت امام، با استماع صوتهای مربوط به هرسه موضوع إنشاءاللّه میتوانید وارد مباحث «مصباح الهدایه» شوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در پاورقی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شده؛ خیال به معنای یک مرتبه از نفس ناطقه به یک معناست، و خیال به معنای یک رذیله که انسان را از استحکام عقلی خارج میکند، بحث دیگری است. به این معنا که خیال به عنوان جنبهی وجودی با خیال به معنای جنبهی اعتباری باید متفاوت دیده شود 2- این مربوط به امکانِ ذاتی خود فرد است که کمال خود را از چه پایگاهی شروع کند و خود را به مقام تعقل و تفکر برساند 3- همینطور است که نفس انسان ابتدا با عالم عقل مرتبط میگردد سپس قوهی خیال او مطابق تعقلش شکل میگیرد و مناسب آن مقام خیال، الفاظ را انتخاب کرده و سخن میگوید 4- هراندازه سعی کنید با تدبّر در قرآن و متون عقلی جلو روید بیشتر خیال را کنترل کردهاید تا خیالتان تحت تأثیر حقایق عقلی قرار گیرد. موفق باشید