بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12473
متن پرسش
با سلام و احترام و تبریک حلول ماه رمضان: ببخشید استاد خود باوری از منظر اسلام به چه معناست؟ کدام خود را باور کنیم؟ من اصلا خود باوری ندارم و خودم را در لابه لای تعریف مردم پیدا می کنم چون فهمیدم که من پول و شهرت و مقام و....اینها نیستم نمی دانم چه چیز را باور کنم. آیا منظور از استعدادهای درونی این است که مثلا من استعداد فهم کلام و فلسفه دارم ولی مثلا درس دیگری را خوب نمی گیرم یا چیز دیگری است؟ خواهشا راهنمایی بفرمایید که روحیه ام خیلی داغونه. خدا خیرتون بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودباوری در اسلام ریشه در فطرت انسان‌ها دارد بدین معنا که در ذیل خداباوریِ فطرتی متوجه است که سرنوشت خود را باید در اُنس با خدا شکل دهد و در زیر سایه‌ی وظیفه‌ی الهیه‌ی خود به آن هویتی که باید برسد، برسد. موفق باشید

12472
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: همانطور که می دانیم سرچشمه همه خوبیها خداست، حال اگر ما خوبی افراد را از طرفی خوبی خودشان و جز ذاتشان بدانیم و از طرفی سرچشمه این خوبیها را خدا بدانیم دیدگاه توحیدی صحیحی داشته ایم؟ با تشکر فراوان التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که می‌فرمایید و در جواب 12471 عرض شد.

12471
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در سوال 12442 درباره دیگاه توحیدی پاسخ زیبای حضرتعالی را دریافت نمودیم حال چون روشن تر شدن این مورد به صورت جزیی کمک زیادی به ما می کند چند سوال را مطرح می کنم: 1. اگر ما کار خیر را که فردی انجاد داده از یک طرف ببینیم و از طرف بالاتر این را لطف خدا ببینیم ما هم به آن بنده نظر داشتیم و هم به خدا آیا این منافاتی با دیدگاه توحیدی ندارد؟ 2. برخی اوقات از طرف افراد ظلمی به ما می شود، آیا می شود گفت این هم خواست خدا بوده است؟ البته حمله صدام به ایران از جهتی ممکن است چنین باشد ولی سوال من در مورد مواردی نظیر این است که شخصی ما را مسخره کند آیا این هم خواست خدا بوده است؟ اگر اینگونه است خدا که خوبی مطلق است چرا میخواد از طریق به ثمر رسیدن خبث طرف مثلا ما آزمایش شویم؟ 3. آیا هر خیر و شری که به ما می رسد همه اش از جانب خداست، حتی در امورات کم اهمیت و غیر ضروری انسان. مثلا برنده شدن در بازی ورزشی یا موارد بسیار جزیی تر؟ با تشکر فراوان التماس دعا
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ واسطه‌های فیض در هر صورتی که باشند مسیر ظهور توحید حضرت حق‌اند نه آن‌که در عرض حضرت حقّ باشند و لذا به همان معنی است که فرمود «به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست». 2ـ هیچ وقت بدی‌هایی که موجب حجاب ظهور نور حق‌اند مورد تأیید نیست هر چند در چنین صحنه‌هایی باز هم ما می‌توانیم متذکر حکمتی از طریق پروردگار باشیم. 3ـ خداوند می‌فرماید «آن‌چه بدی است از طرف نفس شماست و آن‌چه خیر است از طرف خداوند است» هر چند در هر صورت نظامی که چنین اقتضایی را دارد را خداوند شکل داده و مدیریت می‌کند. فرمود: ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً (نساء/ 79) آنچه از نيكيها به تو مى‏رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدى به تو مى‏رسد، از سوى خود توست. و ما تو را رسول براى مردم فرستاديم؛ و گواهى خدا در اين باره، كافى است‏. موفق باشید

12470
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزيزمان: سوال بنده اين بود که عالمى به اسم عالم «ذر» وجود دارد؟ و ابعاد آن چگونه است؟ بنده به ياد دارم در يکى از سخنرانى هايتان به روايتى با اين کليات اشاره کرديد که زمانى که مردم با حضرت على عليه السلام بيعت مى کردند حضرت از يکى از آنها خواست که چند بار با ايشان دوباره بيعت کند و بعد حضرت گفت آن زمانى که يارانم با من بيعت کردند چهره تو در بين آنها نبود که گفته ميشه اون شخص ابن ملجم بود و در اينجا هم منظور حضرت همان عالم ذر است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن شرایطی که انسان در حقیقت و فطرت خود با حضرت حق روبرو شده‌ است را به تعبیری عالم «ذر» گویند ولی شرایطی که بدان در رابطه با حدیث مذکور اشاره کردید را عالَم «ارواح» گویند و ربطی به عالم «ذر» ندارد. موفق باشید

12469
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: استاد می خواستم از شما بپرسم اصلا ما چرا باید درس بخونیم، اگه نخونیم چی میشه؟ لطفا مبسوط و قابل فهم برای نو جوان ۱۸ ساله بفرمایین ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک گرایش بدیهی است که انسان می‌خواهد به حقایقی از عالَم آگاه شود و مقدمات رسیدن به آن آگاهی خواندن دروسی است که به طور رسمی در مراکز علمی جاری است و گرنه این دروس به خودی خود چیزی نیست که انسان بخواهد با آن‌ها زندگی خود را معنی بخشد؛ بیشتر جنبه‌ی مقدماتی دارد. موفق باشید

12468
متن پرسش
سلام استاد: نظریه دنیای (جهان) شبیه سازی شده چیست؟ لطفا دلایل رد این نظریه را بیان کنید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. موفق باشید

12466
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: استاد عزیز دو سوال از حضورتان داشتم: سوال اول اینکه بنده در سخنرانیهای شما در شرح حال افرادی دیدم که اینان پایشان را در جایی که قرآن باشد دراز نمی کنند، بنده در اتاقی که می خوابم قرآن هست البته غیر از آشپزخانه خانمان جایی دیگر پیدا نمی شود که کسی نخوابد بدلیل اینکه بقیه قسمتهای خانه کسی می خوابد. پس حال بدین منظور که حرمت قرآن حفظ شود چه باید کرد؟ از طرفی این فقط مخصوص قرآن است اگر مفاتیح یا صحیفه یا کتبی دیگر که آیاتی از قرآن در آنها هست بالای سر انسان باشد مثلا کتابهای شما شامل این نمی باشد؟ چون بنده کتابهای شما را هم بالای سرم می گذارم بدلیل اینکه از آنها در شبها مطالعه می کنم و نیز اینکه بعضی روی دیوار اتاقها سوره ای از قرآن نصب می کنند. ممنون می شوم این سوال را کامل پاسخ دهید. سوال دوم اینکه بنده دوستانی دارم که رعایت حجاب را چندان نمی کنند. یکی از ایشان اینقدر فضائل اخلاقی دارند که بنده خودم را در حدی نمی دانم که بتوانم امر به معروف کنم ایشان روزه شان سر جایش، نمازشان، احترام و نیکی به پدر و مادرشان و... فقط چیزی که بنده می بینم اینکه زیاد مقید به حجاب نیستند، چطور بگویم، مانتو کوتاه و بیشتر مواقع بیرون ماندن مو از روسری و مقنعه و آرایش شده وارد فضای بیرون و اداره. گفتم نه خود را در حد امر به معروف کردن می دانم و نه روش آن را می دانم چاره چیست؟ آیا باید قطع رابطه کنم؟ این یعنی سر بودن بنده که واقعا می گویم بنده ظاهر امرم درسته وقتی ایشان را در بعضی موارد می بینم غبطه می خورم یا اینکه ممکن است در طولانی مدت حداقل ظاهر بنده هم روی ایشان تاثیر بگذارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ تا می‌توانید آن‌جایی که تلقّی قرآن در میان است ادب را نگه دارید ولی هیچ وقت کتاب‌هایی مثل مفاتیح را نمی‌توان به عنوان قرآن در نظر آورد و احترامی که برای قرآن لازم است را در مورد آن رعایت کرد. 2ـ با صحبت‌های طولانی و ادامه‌ی صمیمیت اگر شرایط فراهم شد، خوب است که با منطقی دوستانه از او بپرسید شما که این‌همه خوبی را در خود جمع کرده‌اید چرا نسبت به رعایت کامل حجاب که منجر می‌شود خوبی شما کامل شود کوتاهی می‌کنید؟ عنایت داشته‌باشید که امر به معروف در فضای صمیمیت تأثیر خود را دارد و در همین رابطه قرآن می‌فرماید «مومنین و مومنات دوستان همدیگر‌اند و در این راستا همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند» (سوره مبارکه توبه، آیه71). موفق باشید

12465
متن پرسش

سلام علیکم: خسته نباشید. شرح «رساله الولایه» را تازه شروع کرده اید یا متعلق به سالهای قبل هست؟ من تا به حال شرح «رساله الولایه» را لابلای بحث هایتان ندیده بودم. از طرفی هم فایل ها تاریخ نداشت و می خواستم بدانم شبیه به مصباح الهدایه تازه شروع کرده اید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث اخیراً در اعتکاف ماه رجب عرض شد و البته هنوز کامل نیست. در سال‌های قبل در مقدمه‌ی کتاب «معرفت النفس و الحشر» متذکر نکاتی در مورد کتاب «رساله الولایه» شده بودم. موفق باشید

12464
متن پرسش
سلام: یک هفته است که جمله ای از کتاب (مجموعه مقالات شمس تبریزی) مرا به خود مشغول کرده است. در این کتاب صحبت های شمس الدین تبریزی جمع آوری شده است. جمله این است: «مقصود از وجود عالم، ملاقات دو دوست بود که روی در هم نهند جهت خدا، دور از هوا.» بنده عمق این جمله را، عمق زیبایی اش، ضرورتش و روحانیتش را با گوشت و پوست و استخوان درک می کنم و می فهمم. البته نمی دانم محیط این دوستی و هوای آن و فضای آن چه گونه است ولی یقین دارم شیرین ترین شیرینی دنیاست و دلم شدید گرفته است. دلم می خواهد دوستی این چنین باشم و دوستی این چنین داشته باشم. ولی نه من آنم که باید باشم و نه کسی را دارم آن چنان که آن گونه باشد. من دوست دارم طعم لذت های معنوی بهشت را در همین دنیا حس کنم. دلم می خواهد کسی را در دنیا داشته باشم که روی در هم نهیم جهت خدا، دور از هوا. کجا به دنبالش بگردم؟ شما چنین همدمی دارید؟ هم نشینی با اهل خدا، برای خدا، بدون هوای نفس چه لذتی دارد؟ استاد من کتاب «جایگاه حب اهل بیت (ع)» شما را سه سال پیش خوانده ام. (شرمنده اسم کتابتان به طور کامل در ذهنم نیست). همان زمان احساس کردم یک حلقه ی مفقوده دارد و حالا احساس می کنم این حلقه ی مفقوده را شمس می شناخته است. یک دوست از جنس خدا. (جسارت بنده را ببخشید.). استاد! چه کنم که دوستی باشم از جنس خدا و دوستی داشته باشم از جنس خدا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که پیشنهاد می‌کنم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را نیز به عنوان مقدمه‌ی این راه دنبال کنید تا از موانع پیشِ رو به‌راحتی عبور نمایید، عرض می‌کنم به محبوبی فکر کنید که شهداء به امید خوشحال‌کردن او حاضر بودند تا مرز شهادت جلو روند و در بی‌سیم به فرمانده‌ی خود خبر دادند به امام خمینی بگویید ما تا آخر ایستادیم. امروز باید به دنبال دوستی بود که تاریخ انبیاء را زنده کرده است و به سلوکی فکر کرد که در ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌توان ولیّ‌شناسیِ فراموش‌شده‌ی بشر را دوباره احیاء کرد. موفق باشید

12463
متن پرسش
واقعا نارحتم وقتی برخی رسانه ها را می دیدم که به دروغ و به تهمت می نویسند می خواهند شهدا را محاصره کنند؟ چرا برخی آفتاب را نمی بینند؟ چرا دیدن زیبایی و حقیقت برای عده ای سخت است؟ چرا هر نوع راه هدایت را بر خود می بندند؟ با اینها چه باید کرد و بهترین کار چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول مولوی: «از همه محروم‌تر، خفاش بود / که عدوی آفتابِ فاش بود». نوری از خدا در این عالَم، درخشش گرفته است و شهداء نه‌تنها آن را یافتند و با تمام وجود چون پروانه خود را به آن آتش زدند که نورانیت آن نور افزوده شود و ادامه‌ی آن‌ها در ادامه‌ی نور امکان یابد، حتی با جسد منوّر خود انعکاس نوری شدند که با تمام وجود چشیده بودند بلکه بقیه نیز بدانند چگونه خدا در این تاریخ از طریق امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ظهور کرده است. گفت: «مه فشاند نور و سگ عو عو کند / هر کسی بر طینت خود می‌‏تند». موفق باشید

12462
متن پرسش
سلام علیکم: در ماه ضیافت الهی وصول به گوهر و قلب میزبان این ماه را برای شما و همگان آرزومندم. ما را هم از دعاهای خیرتان فراموش نفرمایید. خیلی خوشحالم که مطالب جدید شما استاد بزرگوار نظریه و بلکه حقیقت سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) و بلکه بالاتر سلوک ذیل گوهر و قلب امام خمینی (ره) را بر ما ملموس تر می فرماید. در یادداشت «غروبی جانگذاز و طلوعی امید بخش» به خوبی نمایش داده شده بود که تنها راه عبور از بحران امروز ایران و جهان توجه تام در فکر و عمل به روح زمانه و اراده الهی در عصر کنونی یعنی امام خمینی رحمه الله علیه و انقلاب اوست که این دو از هم تفکیک ناپذیرند. اگر امام را بخواهیم خوب بشناسیم باید خوب انقلاب و هدف آن را بشناسیم و اگر انقلاب را بخواهیم خوب درک کنیم بجز از دروازه دید روح الله نمی توانیم چیزی فهم کنیم. این کلید واژه توبه تاریخی بشریت خیلی امید زاست شاید راز این همه امید آقا به مردم و جوانان و برتر پنداشتن جوانان امروز نسبت به اول انقلاب زیر سر همین نکته باشد یعنی باید به زودی منتظر توبه ای فراگیر باشیم که انقلابی در درون انقلابمان ایجاد می کند. و نکات دیگری که خیلی مشعوف شدم. اما یک سوال از قسمت اخر بحث یعنی این نکته که برای تحلیل وقایع باید به واقعیت توجه کرد اما به گوهر واقعیت که اراده و مشیت الهی در هر عصر و زمانی است. این واقعیت در وجه کلانش که دارای پشتوانه مشیت الهی است در زمان ها و اعصار مختلف در جنبه ظاهریش بسیار متغیر است که این ظاهر حتی گاهی به نفع جبه باطل و شیطان است مثل زمان دوران شاه و قبل از آن که به نوعی روح زمانه را هر چند کوتاه به سمت خود معطوف می کنند حال در این مواقع چگونه باید مشیت الهی را دریافت کنیم و بر طبق آن عمل و سلوک کنیم؟ آیا صرف توجه به کلیات مساله که خداوند دارد تاریخ را رشد می دهد و مردم به صورت تاریخی در حال رشدی بیشتر از قبل هستند کفایت می کند یا باید دقت بیشتری کرد. مثال دیگر عرض کنم شاید سوال واضح تر شود. با اینکه روح انقلاب در حال گسترش است اما در دولتهای مختلف این گوهر انقلاب گاهی به حجاب می رود (مثل دوران اصلاحات و شاید هم الان) حال در این گونه مواقع مشیت الهی را چگونه باید پیدا کرد، مشیتی که به فرموده درست شما در دل مردم نهفته شده و رهبران بزرگ مثل امام و آقا آن را می یابند و بر طبق آن عمل می کنند. یعنی در جنبه ظاهری که جامعه دارد به سمت فساد و بی دینی میل می کند دست اراده الهی که دارد هدایت می کند را از کجا باید پیدا کنیم و دنباله رو آن باشیم. و اصلا اگر دست الهی در هدایت است (که قطعا اینگونه هست) چرا وجه ظاهری حتی تا سالها به سمت سقوط و هبوط پیش می رود؟ با تشکر از وقتی که می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز همین حالتی که در حق این بنده از حضرت حق تقاضا کردید را از خداوند برای جنابعالی تقاضا دارم. در مورد اراده‌ی کلیه‌ی الهی همیشه قرار آن است که حضرت حق آن اراده را در راستای هدایت مردم اعمال می‌دارد و مظاهر و حجاب‌های آن اراده را در دوران‌های مختلف می‌توان یافت و در این دورانی که ما به‌سر می‌بریم، وقتی می‌یابیم که استکبار جهانی هر قدمی که در مقابل انقلاب اسلامی برمی‌دارد به اهداف خود نمی‌رسد و در متن چالش‌هایی که ایجاد می‌نماید، انقلاب اسلامی صورت‌هایی از خود را ظهور می‌دهد، می‌فهمیم صورتِ هدایتِ امروزین الهی، انقلاب اسلامی است و البته در هر زمانی این قاعده برقرار است. عمده آن است که هرکس در زمان و تاریخ خود با این حساسیت به جریان امورات نظر کند. سعی شده است تا آن‌جا که ممکن است در کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» این مسئله تبیین گردد، و البته در حالِ تدوین مطالب دیگری برای هرچه بیشتر کاربردی‌شدن این موضوع هستم. موفق باشید

12461
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و تبریک ایام پربرکت ماه رمضان و قبولی طاعات و عبادات شما: بنده سوال کننده 12435 هستم. همانطور که گفتم بدون شماره و بیشتر اوقات در سجده های نماز و رکوع و بالخصوص سجده آخر نمازم ذکر یونسیه را می گویم به دلیلی اشتیاق خاص یعنی احساس می کنم کسی مرا به این سو می کشاند اما انزوا و بی میلی را هم که شما نوشتید حس می کنم در زندگیم. حال چکار باید کرد؟ دیگر نباید این ذکر را بگویم؟ پس توصیه به سجده های طولانی برای چه کسانی است و با چه اذکاری؟ و اگر دوباره میلی به سجده طولانی داشتم باید منصرف شوم؟ اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر با معارف الهیه خود را تقویت کنید و در کنار آن سجده‌های طولانی بسیار خوب است. آنچه در مورد ذکر یونسیه عرض شد از آن جهت است که کسی بخواهد هر روز نیم‌ساعت به‌طور ممتد و یا 400 مرتبه به طور ممتد آن ذکر را انجام دهد. در این مورد بهتر است که با مشورت افرادی این‌کار را بکند که او را می‌شناسد و جایگاه و تأثیر ذکر را نیز می‌داند. موفق باشید

12460
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: ببخشید در این ماه مبارک که فاصله بین نماز مغرب و نماز صبح خیلی کوتاه حدود 7 ساعت است و اگر بخواهیم بخوابیم ساعات زیادی را نمی توانیم بخوابیم بهتر نیست تمام شب را بیدار مانده و بعد از نماز صبح بخوابیم. کدام یک بهتر است؟ چون از یک نظر نخوابیدن زحمت بیدار شدن را ندارد و برعکس اگر بخوابیم همین زحمت برای بیدار شدن و نماز شب و سحری خوردن نوعی سلوک محسوب می شود. سبک شما چگونه است؟ همچنین در مورد چگونگی افطاری و سحری خوردن با توجه به فاصله کوتاه بگویید اگر بخواهیم بر طبق دستور برخی بزرگان که مثلا یک وعده را خوب بخوریم و یک وعده را سبک باز این مشکل هست که در هر صورت سنگینی افطار عبادات شب را و سنگینی سحر طول روز را تحت الشعاع قرار می دهد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ماه رمضان بنابراین است که ما به این تجربه برسیم که اگر قوه‌ی واهمه‌ی خود را دنبال نکنیم با غذای کم در افطار و سحر به‌خوبی زمینه‌ی صیقلِ قلب خود را فراهم کرده‌ایم و از این جهت فکر می‌کنم به‌راحتی بتوانید چند ساعت بعد از افطار به رختخواب بروید و به‌راحتی در سحر بیدار شوید و جبران خوابتان را در روز بنمایید، روزه به شما چنین توانایی را می‌دهد که نخوابیدن‌های کامل شب مشکلی برای شما در هنگام سحر و عبادات سحرگاهی ایجاد نکند. موفق باشید

12459
متن پرسش
استاد محترم سلام علیکم: با توجه به تجربه سالهای گذشته در فعالیت فرهنگی و تربیتی با نوجوانان متوجه شدم عموما دو عامل فیلم‌ها و بازی‌های هالیوودی و مشکلات خانوادگی و غالبا توامان شدن این دو با هم مشکلات بسیاری را برای این عزیزان ایجاد کرده به گونه‌ای که ملتمسانه به دنبال راه نجات می‌گردند. بلوغ زود رس، آلوده شدن به خود ارضایی، پرخاشگری، روابط نامناسب با خانواده و در نتیجه گرفتار شدن در دام دوستان نامناسب، انزوا طلبی، افت تحصیلی، یاس و نا امیدی و گرایش به دخانیات برخی از مشکلاتی است که به شدت ایشان را درگیر می‌کند. گویا این فیلم‌ها سلول انفرادی بهترین سالهای زندگی آن‌ها می‌شود. حتی ایشان پس از شرکت در دوره‌های جوان، 10 نکته و آشتی با خدا دچار آزردگی بیشتری می‌شوند. چراکه از یک سو دیگر نمی‌توانند با فضای خیالی خود مانوس شوند و از سوی دیگر نمی‌توانند از آن هم جدا شوند. اینجا به نظرم رسید شاید مناسب باشد جزوه‌ای در مورد این فیلم ها و آثار آن از طریق تاثیر در خیال و همچنین نحوه آزاد شدن از بند این خیالات تهیه کنم و از مطالب ادب عقل و خیال و مدرنیته و توهم در این زمینه استفاده کنم تا شاید بتوانم کمکی به این نسل کرده باشم. لطفا در این زمینه راهنمایی فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد بحث «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» رویکرد خوبی را دنبال کرده‌اید و این‌که می‌خواهید در مورد خیال و جایگاه آن مخاطب را متذکر این نکته نمایید که اگر مشغول خیالات خود شد از حقایق عالیه باز می‌ماند و همواره دست او خالی و خالی‌تر خواهد بود، بسیار کار ارزشمندی است و به لطف الهی نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید

12458
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: مقاله ای که شما تحت عنوان «احمدی نژاد اولین خاکریز» قبلا در سایت خودتان منتشر کردید٬ چند روز پیش توسط پایگاه خبری تحلیلی فتن در لینک زیر منتشر شد: http://www.fetan.ir/home/8539 پس از انتشار دوباره این مقاله توسط سایت فتن٬ جمعی از مخاطبین ادعا کردند که این دیدگاه استاد طاهرزاده مربوط به سال های گذشته است و ایشان الان چنین دیدگاهی نسبت به دکتر محمود احمدی نژاد ندارد! لذا خواهش مندیم نظر خود را دراین مورد بیان بفرمایید آیا دیدگاه شما نسبت به آقای احمدی نژاد تغییر کرده است؟ آیا شما هنوز هم قائل به این عبارت هستید؟: «یقین بدانید شخص آقای احمدی‌نژاد و تفکری که بر او می‌گذرد به اندازه‌ی یک بند انگشت از آقای احمدی‌نژاد سال 84 تغییر نکرده است. سعی شود موضوع را ماوراء جوّی که ساخته شده است بنگرید و دیدبان را در میانه آورید.» با تشکر. info@fetan.ir
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که عزیزان متوجه شده‌اند در موضوع نظریات اجتماعی و سیاسی همواره باید جایگاه تاریخی آن مدّ نظر باشد؛ در آن مقاله با توجه به نظر مبارک مقام معظّم رهبری که بعد از خانه نشینی آقای احمدی نژاد که دولت ایشان را خوب و مطلوب مطرح کردند، تأکید بنده آن بود که از صحبت رهبری به راحتی عبور نکنیم و بگذاریم در همان فضا دولت کار خود را بکند ولی در رابطه با یکشنبه‌ی سیاه که حضرت آقا کار آقای احمدی نژاد را خلاف شرع اعلام کردند موضوع کمی تغییر کرد و در عین پاسداشت خدمات ایشان از غفلت بزرگ ایشان نیز نباید گذشت زیرا که بنده و امثال بنده هیچ ارتباط شخصی با آقای احمدی نژاد نداریم بلکه به عنوان یکی از خدمت‌گزاران نظام اسلامی که منشأ خدماتی شده‌اند همواره مورد احترام می‌باشند و این بدان معنی نیست که بنده معتقد باشم برای آینده‌ی انقلاب ما لازم باشد به گذشته برگردیم و از این جهت ممکن است با کسانی که معتقد‌اند آقای احمدی نژاد را به عنوان ریاست جمهوری آینده مطرح کنند هم نظر نباشم. موفق باشید

12455
متن پرسش
سلام استاد: من جوان 18 ساله ای هستم که می خواهم مطالعات بیشتری در زمینه ی مهدویت داشته باشم. کسی شما را به من معرفی کرد که کتاب های شما را مطالعه کنم. اما من نمی دانم از کدام یک از کتاب های شما باید شروع کنم. لطف بفرمایید راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت هست و سپس با مطالعه‌ی بحث برهان صدیقین در کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح صوتی آن، کار را شروع کنید و سپس به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» بپردازید به لطف الهی معارف بلندی را در ذیل نور مهدویت به‌دست خواهید آورد. موفق باشید

12453
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سوالی داشتم و اون اینکه: وقتی برخی از دوستان انسان دچار انحرافات بسیار عمیق در افکارشان می شوند (طوریکه مثلا ابتدا سالیانی مدافع و مبلغ آرمانهای ولی فقیه و انقلاب بودند و آن را ادامه ی غدیر می دانستند و اکنون شدیدا مخالف آنند و در جهت ضربه زدن به آن هستند) وظیفه ی ما در قبال آنها چیست؟ چگونه می توانیم باعث هدایت این افراد شویم؟ بنده بارها و بارها با این قبیل انسانها بحث و گفتگو کرده ام ولی متاسفانه به هیچ نتیجه ی مثبتی نرسیده ایم و در پایان بحث هم دچار تکدرخاطر و ... نیز شده ایم. اینها در ابتدا که کتب شما را مطالعه می کردند حامی انقلاب و شهدا بودند ولی از وقتی که کتب نویسنده ی خاص و افکار جوان منحرفی که از دوستانشان بود را نیز مطالعه نمودند، دچار این انحراف شدید شدند. خواهشمندم جواب این حقیر را بدهید. خداوند عمر با عزت نصیبتان کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا عنایت داشته باشید که هرکس باید خودش نسبت به ارتباطی که باید با حقیقت داشته باشد، حساس باشد و قبول دارم که دوران، دورانِ سختی است و شناختن اولیاء الهی در این دوران که انقلاب اسلامی دیانت جمعی و اجتماعی را وارد تاریخ کرده است ادبیات و فرهنگ خود را دارد. تا دیروز که حاکمیت در اختیار طاغوت بود، دینداری محدود به اعمال فردی بود و هرکس که خود را در عبادات فردی زنده نگه می‌داشت به وظیفه‌ی خود عمل کرده بود ولی امروز در نظام جمهوری اسلامی قضیه بسیار فرق کرده است. حال اگر عده‌ای هنوز در فضای تاریخِ گذشته به‌سر ببرند متوجه‌ی عمق فاصله‌ای که امروز نسبت به حضرت حق برایشان پیدا می‌شود، نیستند. این مثل آن است که با آمدن پیامبر جدید خود را در حیات دینی پیامبر قبلی قرار داده باشند غافل از آن‌که امروز دیگر حضرت حق با نوری از اسماء جلوه کرده است که تنها در مظهریت این پیامبر با بندگانش مرتبط می‌شود و آن‌هایی که با دین قبلی به‌سر می‌برند عملاً با خدای ذهنی و انتزاعی خود، سرگرمند و نه با خدایی که در این تاریخ ظهور کرده است. لذا شما باید بدانید که اینان دانسته یا ندانسته و با بهانه‌های واهی از تاریخ وجودی امروز بیرون خواهند افتاد. و قرآن در آیه‌ی 91 سوره‌ی انعام به پیامبر خود در رابطه با برخورد با چنین افرادی می‌فرماید: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‏ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذي جاءَ بِهِ مُوسى‏ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ في‏ خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ» اینان جایگاه حضرت حق را در رابطه با نبوت تو تشخیص نداده‌اند که می‌گویند خداوند بر بشر چیزی نازل نکرده است. در حالی‌که قبول دارید به موسی«علیه‌السلام» کتابی نازل شده و شما آن کتاب نورانی و هدایتگر را به صورت نوشته‌های پراكنده قرار مى‏دهيد؛ قسمتى را آشكار، و قسمت زيادى را پنهان مى‏داريد؛ و مطالبى به شما تعليم داده شده كه نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبوديد!» بگو: «خدا!» و سپس آنها را در گفتگوهاى لجاجت‏آميزشان رها كن، تا بازى كنند! آری شما هم نیز خیلی وقتتان را صرف این افراد روشنفکرنما ولی سختْ ارتجاعی ننمایید، قیافه‌ی طرفداری از نگاه هایدگر دارند و با برداشت غلط از نگاه هایدگر، ناآگاهانه جمهوری اسلامی را بسط مدرنیته می‌دانند، در حالی‌که گرفتار پازلِ مدرنیته‌اند و شما را متهم می‌کنند که ایدئولوژیک فکر می‌کنید، در حالی‌که در بند افکار سختْ ایدئولوژیک‌زده‌ی خود امکان تفکر آزاد را از خود گرفته‌اند و حضرت حق در آیه‌ی فوق چون آن‌ها را غیر قابل هدایت می‌داند به پیامبر خود می‌فرماید: بگو «خدا»، و سپس آن‌ها را در افکار بازی‌خورده‌ی خود رها کن. موفق باشید

12452
متن پرسش
سلام علیکم: نظر شما راجع به تفسیر نور الثقلین چیست؟ یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در واقع باید تفسیر نورالثقلین را یک دایرة المعارف تفسیری دانست به این معنا که مؤلف محترم آیه‌ای را تفسیر نکرده است، بلکه روایات متعدد در مورد آن آیه را در ذیل آیه جمع‌آوری نموده و عملاً برای کسی که بخواهد نظر اهل البیت را در رابطه با آن آیه بداند، خدمت بزرگی نموده است و هرکس با رجوع به آن تفسیر، در واقع باید خودش در جمع‌بندی به تفسیر آیات مربوطه بپردازد.مثل کاری که علامه‌ی طباطبایی در رابطه با تفسیر نورالثقلین انجام می‌دادند. موفق باشید.

12451
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و تبریک فرا رسیدن ماه مبارک رمضان: استاد عزیز چند روزی دچار حالتی شده ام که نمی دانم از این حالت خوشحال باشم یا نگران. بنده مدتی است وقتی اسم اهل بیت (علیه السلام) و مقام معظم رهبری (حفظه ا..) را می شنوم منقلب شده و گریه ام می گیرد و یا حتی اگر نوشته اسم ائمه (علیه السلام) را ببینم اشکم سرازیر می شود و این موضوع باعث سوءتفاهم اطرافیان شده و فکر می کنند از موضوعی رنج می برم. استاد چطور ممکن است کسی با این همه گناه دچار این حالت شود. یا علی
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه این حضرت حق است که ابتدا به بنده‌ی خود نظر می‌کند و افق جان او را نسبت به حقیقت می‌گشاید و در این راستا جان انسان طالب نزدیکی به حقیقت می‌شود و اشک همان قدم‌هایی است که انسان را به سوی حقیقت می‌کشاند و لذا وقتی به یاد انسان‌هایی می‌افتد که گزارش‌گر حقیقت‌اند و از دست و زبان آن‌ها اشاراتی به حقیقت در میان است، اشکش جاری می‌شود. از این به بعد است که بنده باید در مقابل لطفی که پروردگارش به او کرده است خود را در زیر دستورات شریعت حضرت حق قرار دهد و آن‌چه از طرف پروردگار به او رسیده است را برای خود نهادینه و پایدار نماید، وگرنه آن حالت خوش معنوی، دولتِ مستعجل خواهد شد و پس از مدتی آن حالت را از دست خواهد داد. موفق باشید

12449
متن پرسش
سلام: ببخشيد استاد به نظر شما مي توان از تفسیر الميزان براي جذب جوانان (جواناني که نه امام را ديدند و نه انقلاب را درک کرده اند و در خانواده هاي غير مذهبي و در فضاهاي ضد ديني در دوراني که هجمه ي حملات فکري بر آنان است) به دين استفاده کرد و نيروي مخلص و به قول رهبري جوان مومن انقلابي پروراند؟ در قرآن کريم مي خوانيم: «ادعوا الي سبيل ربک بالحکمه و الموعظه» در داستان حضرت ابراهيم (ع) (سوره انعام اني وجهت ) در الميزان نظر به جنبه ي موعظه اي ان حقيقت کريمه اشاره دارد (البته به نظر حقير که معلوم است اشتباهات فراواني دارد ولي اين نظر را با توجه نظر شما درباره ي موعظه در اين آيه ي شريفه است) باز هم سپاسگزارم که به نوشته بي سر و ته من توجه کرديد.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام در ذات خود ذکری است تا بشریت اشارات فطرت خود را فراموش نکند و اشارات فطرت از جهتی عقلانی و از جهتی روحی و روحانی است و قرآن به هر دوی آن توجه دارد و تفسیر قیّم المیزان بعد از آن‌که متذکر وَجه عقلانی ما می‌شود، راه‌های روحانیِ گشوده به سوی ما را می‌نمایاند. این عارف بزرگ که این‌چنین المیزان را تنظیم کرده است عجب استحکامی داشته است که در اوج شیدایی و عشق، خود را کنترل کرده است و با عقل ما با ما سخن گفته است. در حالی‌که در مکتب مرحوم علامه‌ی قاضی سال‌های سال بود که از حجاب عقل به اقیانوس عشق رسیده بود. موفق باشید .

12448
متن پرسش
شهدا چه پیامی آورده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان پیامی که رهبر عزیز«حفظه‌اللّه» متذکر شدند. آری! در صحنه‌ی غبارآلودی که فراموش کرده بودیم در کجای تاریخ هستیم و معنی زندگی که عبودیت خدا و کفر بر طاغوت بود، داشت گم می‌شد، آمدند تا متذکرمان کنند که حتی اگر دستانتان بسته است خداوند بال‌های گشوده‌ای به شما خواهد داد، پس مواظب باشید در هیچ تاریخی امان‌نامه‌ی کفر را امضاء نکنید و به عشق زندگی زمینی، از حیات آسمانی غافل نگردید. موفق باشید .

12447
متن پرسش
سلام علیکم: در مباحثاتی که با جمعی از دوستان داشته ایم به موضوعی بر خوردیم که برایمان قابل درک نیست. شخصی مسلمان بوده و حالا به هر دلیلی به مسیحیت گرویده و در حال حاضر مشغول به تبلیغات وسیعی در این زمینه می باشد. لذا بحث اینجاست که چرا اسلام فردی را که تغییر دین می دهد مرتد اعلام می کند و دلیل عقلی این قضیه چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علت این موضوع را قبلاً خدمت عزیزان عرض کرده‌ام خوب است حداقل به جواب‌های 11671 و 11172 رجوع فرمایید. موفق باشید

12446
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد با توجه به نظر جنابعالی که فرمودید قوانین راهنمایی و رانندگی مستنبط العله هستند و اگر مخالفت با آن موجب هرج و مرج و ترافیک نشود، شرعا مشکل ندارد چرا فقهای عزیز این مسئله را صریحا مطرح نمی کنند تا دغدغه متدیین را از بین ببرند.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: البته فقهای بزرگوار این مسئله را در جای خود مطرح کرده‌اند. ولی اگر تشخیص آن را به عهده‌ی عموم بگذارند، هرکس برای خلاف خود توجیهی می‌سازد و همین منجر به هرج و مرج می‌شود. موفق باشید

12445
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد گرامی: خواستم نظر جنابعالی را در مورد حضور بانوان در استادیوم های ورزشی بدانم. با شرایط کنونی موجود در جامعه، آیا می توانیم به این نتیجه برسیم که با اندیشیدن تدابیری در استادیوم ها، حضور بانوان را امکان پذیر کنیم تا جوانان را از اشتغال به اموری چون اعتیاد به مواد مخدر و فحشا دور کرده و آنان را به ورزش کردن ترغیب نمود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع، موضوع بسیار حساسی است از یک طرف نباید زمینه‌های آلوده‌شدن این نسل را با ایجاد فضای اختلاط و مخلوط‌شدن زن و مرد فراهم کرد و نسبت به فضا و کلمات غیر اخلاقی که عموما در این میادین اظهار می‌شود بی تفاوت بود، از طرف دیگر نمی‌توان این نیاز را که عده‌ای از زنان بالاخره تمایل دارند به شکل حضوری در مسابقات آن‌چنانی شرکت کنند بی جواب گذاشت. شاید اگر که با مسابقاتی مثل والیبال شروع کنند که مشکلات فوق الذکر قابل کنترل تر است تا یک نحوه فرهنگ‌سازیِ مدیریت‌شده شکل بگیرد، بد نباشد. البته با توجه به توصیه‌ی دلسوزان ملت یعنی فقهای عزیز، در حال حاضر باید موضوع متوقف باشد، به‌خصوص که بزرگان دین در رابطه با حضور زنان در میادین فوتبال فعلاً حساسیت به‌جایی داشته‌اند. در ضمن عنایت داشته باشید که سایت «میدان 72» از آقای احمدی‌نژاد نقل می‌کند که ایشان در مورد حضور زنان در میدان‌‌های ورزشی می‌فرماید: «من با رهبری صحبت کردم، رهبری گفتند در دولتهای دیگر بخاطر اینکه سوء استفاده و بهره برداری سیاسی ممکن بود بشود، اجازه ندادم ولی ایشان به بنده اجازه دادند. بعد چون فضا خراب شد، ایشان فرمودند موضوع را جمع کنید چون فعلا مسأله اول مملکت این نیست» (میدان 72 28 خرداد 1394). موفق باشید

12442
متن پرسش
سلام علیکم: سوالی درباره نحوه بینش توحیدی داشتم که پاسخ این سوال بسیار برایم کلیدی خواهد بود در بینش توحیدی داریم که اگر کسی کاری خیر برای ما انجام می دهد در واقع خدا خواسته که چنین کاری انجام بشود و آن بنده خدا وسیله بوده است، حال روش وسیله دیدن بنده چگونه است؟ چون درک می کنیم که بالاخره این شخص این کار برای ما نجام داده است و عامل کار خیر بوده است، به عبارتی عامل دیدن شخصی که کار خیر انجام می دهد منافاتی با وسیله دانستن او ندارد؟ 2. ما در باطن خود اعتقاد داریم الطافی که از طریق بندگان بما می رسد از جانب حق است ولی در زندگی روزمره تنها به عامل بودن بنده نظر داریم و به لطف حق منتقل نمی شویم. درست است که ما متنقل نمی شویم ولی آیا اعقاد باطنی که عرض شد بما کمکم میک ند که در حیطه جهان بینی توحیدی باشیم هرچند با نازله؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری همه‌ی عالم واسطه و وسیله‌ی ظهور اراده‌ی حضرت حق هستند ولی بالاخره شایستگی آن را داشته‌اند که حضرت حق از آن طریق با ما ارتباط داشته باشد و بدین لحاظ ارزش و احترام واسطه‌ها را پاس می‌داریم و در روایت داریم چون پدر و مادر واسطه‌ی وجود شما از طرف خداوند هستند، باید مورد احترام‌تان باشند 2- در هر صورت مبنای کلی هر انسان موحدی آن است که همه‌چیز از آن خدا است و لذا غفلت‌های جزئیه او را از آن حضور کلی خارج نمی‌کند هرچند که به طور عادی به واسطه‌ها، بیشتر نظر داشته باشد. موفق باشید

نمایش چاپی