باسمه تعالی: سلام علیکم: موضع و جایگاه رهبر معظم انقلاب، موضع اظهار حقایق قرآنی برای نظام اسلامی و پاسداری از انقلاب و قانون اساسی است. بررسی هویت ایشان باید مبتنی بر آن باشد که آیا در این حیطه موفق بودهاند یا نه؟ در عین آنکه ایشان معصوم نیستند، ولی چون مبتنی بر متون قابل اعتماد سخن میگویند، متفکرانه عمل میکنند. بدین لحاظ نباید جایگاه ایشان را در رأی مردم جستجو کرد. به گفتهی افلاطون، مگر مردم در موضوع متفکران، صاحبنظرند؟ و یا برای متخصص قلب، باید به متخصصان این امر رجوع کرد، یا به عموم مردم؟ در اینجا است که جایگاه مجلس خبرگان رهبری به عنوان یک امر کاملاً علمی مطرح میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. سالها پیش در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» پیشبینیِ این مشکلات شد. آنچه هست با راهی که جناب صدرالمتألّهین در مقابل ما گشودهاند، افقِ معنابخشیدن به آیندهی بشر، گشوده میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با حاج قاسم باید در عالَم حاضر شد. عرایضی در تابلوی سایت لُبّ المیزان در این رابطه شده است. خوب است که به آنجا رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی از آن طرف هم فکر کنید که هرکس را به خودش میدهند و میفرمایند: «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» کتاب خود را که همان صحیفهی جان تو میباشد، بخوان خودت برای ارزیابی خودت کافی هستی. حال اگر کسی در آن تنهاییِ قیامت، هیچ خدایی نداشت در حالیکه فطرتش تنها با خدا آرام میگیرد، چه بر او میگذرد! عرایضی در رابطه با آیهی ۳۴ سورهی جاثیه شده است. شاید در این رابطه کمک کند. موفق باشید
]وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ (34) [
و به آنها گفته میشود در این زمان شما را تنها میگذاریم و فراموش میکنیم همانطور که شما ملاقات این روزِ خود را فراموش کردید و مأوای شما آتش است و برای شما هیچ یاوری نیست.
«وَقِيلَ الْيَوْمَ» و گفته میشود بفرمایید، ما امروز به شما بیمحلی میکنیم. خدایی که عین رحمت است و فرمود «سَبَقَتْ رَحْمَتِي غَضَبِي» رحمت من بر غضب من سبقت دارد. در اینجا میفرماید این افراد نسبت به آن رحمت فراموش میشوند.
وقتی انسان خودش را در دنیا در آن حضورِ معنوی حاضر نکرد و از جهان کیفیِ وسیع عالم غیب و معنویت محروم شد، یک مرتبه با فراموشی از طرف خداوند روبهرو میشود و در تنهاییِ خاصی که هیچ امیدی به جایی ندارد، قرار میگیرد، چیزی که فکر نمیکنم احدی در این دنیا بتواند آن را تصور کند. در رابطه با علت این تنهایی و فراموشی، موضوع روشنی را مطرح می کند و میفرماید: «كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا» این تنهایی چیزی نیست جز انعکاس فراموشی این روزتان که امروز در مقابل خود مییابید ولی اکنون دیگر نمیتوانید این روز را که روز حضور در محضر خداوند است و با خداوند بهسربردن، از آنِ خود کنید. شما میتوانید در همین دنیا این روزِ خود را ملاقات کنید، زیرا این روز شما بود و میتوانستید با این روزِ خود در دنیا، آمادهی حضور در روزی شوید که در قیامت با آن روبهرو خواهید شد.
به نظر بنده نکتهای دقیق و ظریف در این قسمت از آیه مطرح است که جای بحث بیشتر دارد. در ادامه فرمود: «وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ» مگر اینها در دنیا به دنبال مأوا نبودند ولی دنیا را مأوای خود گرفتند؟ حال آتش مأوای آنها شد که عین بیمأوایی میباشد. «وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ» و برای شما هیچ یاوری که به نحوی به شما کمک کند تا از تنهاییِ شما بکاهد، نیست و این چیزی جز انعکاس همان زندگی دنیای خودتان نیست که جز خودتان هیچ چیز دیگری را نمیدیدید و به کثرات دنیای مشغول بودید و حالا خودتان هستید بدون آن مشغولیات. وقتی بدانیم انسان بدون کمک و رحمت الهی قدمی نمیتواند بردارد، و حتی اهل دنیا هم در دنیا به رحمت الهی امیدوارند. وقتی این امید بهکلی قطع شود و هیچ چیزی که بتوان به آن مشغول شد و به آن امیدوار بود، نماند، چه میشود؟ «واللّه اعلم».
فرمود به آنها گفته میشود: «الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ» به نظر میآید باز نیاز است بر روی قسمت «كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا» کمی بیشتر فکر شود. به منکران معاد میفرماید شما روزگارانی داشتید و میتوانستید لقایی که امروز با آن روبهرو شدهاید را از قبل تجربه کنید و در آن فضا زندگی کنید ولی با مشغولیات دنیایی و کبر و خود برتربینیها از یادتان رفت که چنین حضوری در کنارتان بود. هرکاری که موجب شود تا ما این نوع حضور را فراموش کنیم، فردای قیامت موجب آن تنهایی خاص میشود. حال آن کار هرکاری میخواهد باشد. مگر آنکه زندگی را با نظر به حضوری که در ابدیت داریم و میتوان آن را احساس کرد، دنبال کنیم.
میفرماید: «لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا» لقاء این روز که روز خود شما بود و لقائی که میتوانستید با نظر به آن برای خود داشته باشید. این روزتان را میتوانستید در افق حضور خدا احساس کنید و منوّر به چنین توحیدی میشدید که عالم برایتان محل ظهور انوار الهی میشد و امروز بحمداللّه این نحوه حضور خدا را در انقلاب اسلامی در مقابل استکبار، میتوانید احساس کنید و همین امروز به آیندهی توحیدی خود نظر نمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما هنوز از نظر فکری و نظام اداری غربزده هستیم. تنها از نظر سیاسی با انقلاب اسلامی از غرب، فاصله گرفتهایم. مسیر اصلی ما حضور در جهانی است میان دو جهان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال وجهِ تامّ صادقین که شأن آنها طبق آیهی مذکور، تبعیتِ محض است جز معصوم نمیتواند باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهای متعددی در رابطه با انقلاب اسلامی روی سایت هست. فکر میکنم از هرکدام شروع فرمایید، بتواند شروعی برای جواب جنابعالی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت کشف امامان معصوم با کشف عرفا آن است که عرفا کشف خود را با انطباق با کشف اولیای معصوم منطبق میکنند تا قابل اعتمادشان شود. سخنان حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» اگر در راستای سخنان اولیای الهی بود، قابل اعتماد است. عرایضی در نسبت حضرت امام و ارادهی الهی در بستر اسلام و تشیع، در کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح مفصل نمیخواهد! باید این مطالعات از یک طرف، افقی را در مقابل ما بگشاید که از حقایق و سنن جاری در عالَم غافل نباشیم و از طرف دیگر، با خلقِ خدا مهربانی کنیم و به خودمان نیز بیدلیل سختگیری نکنیم که از لذّات زندگی باز بمانیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شهابسنگ، یک بحث علمی است که در جای خودش علت آن بحث شده است. ۲. ستاره مبحث دیگری است که ربط به حضور حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه» ندارد. ۳. در مورد بحث علت نامنبردنِ ائمه «علیهمالسلام» در قرآن، بحثِ سومی است که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت است، میتوانید دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست اهل تحقیق، معتقدند چندان نباید قضیهی «شرف الشّمس» را دنبال کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مرحله، از دامهای شیطان است که شیطان در مسیر رجوع به حضرت حق پیش میآورد. ولی شیطان بیچاره نمیداند که کید او ضعیف است و شما به لطف الهی از این مرحله عبور میکنید و این را نیز متوجه میشوید که نباید مغرور شد و گمان کنیم بیعنایات الهی کسی به جایی میرسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی، اینطور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی احساس نیاز روحی نسبت به وکالت ندارید، به خودتان سختگیری نکنید. عرض بنده این بود که بدون دلیل از وسعتِ انسانی خود غفلت نفرمایید و روحیهی صوفیگری را به زندگی خود تحمیل کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه برای بارگزاری بر روی سایت، مراحلی باید طی شود، بعضاً رفقا از طریق کانال زیر زودتر اقدام به قراردادن آن صوتها کردهاند. بد نیست به آن کانال رجوع فرمایید. موفق باشید https://eitaa.com/hasannazari110
باسمه تعالی: سلام علیکم: در امور عالم معنا، آری! ولی در این دنیا، ابزارِ این دنیا را باید داشت مگر با اراده، که آن بحث دیگری است همانطور که جناب آصف بن برخیا با ارادهی توحیدیشان تخت جناب بلقیس را از یمن به اورشلیم آوردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در مورد یک شخص نیست. بلکه بحث در شخصیت است. آیا آن ادیان، همه به دنبال کسی نیستند همانند علی «علیهالسلام» که در سیره و عقیده و عمل چون او باشد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اظهار نظر در این موارد در صورتی باید انجام بگیرد که سند سخنان را بتوان در سایت مقام معظم رهبری پیدا کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در مباحث «معرفت نفس» ملاحظه نفرمودید که نفس به اعتبارِ ذات مجرد خود، به خود و به غیر خود میتواند علم داشته باشد؟ پس ده نکته در معرفت نفس، برای چه کسی تنظیم و شرح شد؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «الغدیر» به خصوص در این مورد بسیار موثر است. کتاب «حزب اموی» اثر دکتر محسن حیدری نیز نکات خوبی را با ما در میان میگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم خدمت استاد عزیز: دو سوال خدمتتان داشتم : ۱. راز عبور جامعه اسلامی از فرهنگ شهرت طلبی و شهوت دیده شدن و سلبریتی زدگی چیست؟ ۲. در بحث جهان گمشده در عالم خیال، و بحث ادب عقل و قلب و خیال، مباحثی در مورد جایگاه خیال مقدس بحث شد، من به تازگی این مباحث را خواندم، البته در مسیر مطالعاتی که داشتم از فلسفه و عرفان اسلامی و فلسفه غرب، به ویژه منشا اثر هنری هایدگر و مباحث هانری کربن که به عنوان شاگرد هایدگر و یک فیلسوف تطبیقی، متوجه شد که آنچه غرب امروز را به این حد دچار تفکر مکانیکی و مفهوم زدگی و سوبژکتیویسم و سکولاریسم رسانده، در غفلت عالم خیال و مثال است، من هم دیدم واقعا عالم خیال، از آن معارفی است که می تواند هزاران باب معرفتی و افق ها را به روی انسان باز کند، من در یک خلاصه نویسی و یادداشت برداری، حدود ۵۰۰ صفحه مطالب گوناگون از ارتباط عالم خیال با دین، عرفان، حکمت، هنر، معماری، ادبیات، سیاست، مدیریت، فیزیک، روان شناسی، فرهنگ و جامعه شناسی، اخلاق و تربیت، تاریخ و فراتاریخ، فضای مجازی، سینما، علم هیات و افلاک، فلسفه ذهن، تمدن و مهدویت و... جمع آوری کردم و صدها کتاب مرتبط را شناسایی کردم. به نظرم راه به فعلیت رسیدن باور های دینی، از راه عالم خیال و مثال می گذرد و خیلی از مشکلات پیچیده معرفتی را حل می کند. این مرا خیلی شگفت زده کرد و خدا را شاکرم که این معرفت را به من هدیه داد، انگار تازه زنده شده ام. عالم خیال و مثال اندیشی، می تواند ما را به سمت عالم غیب و ملکوتی شدن، هدایت کند، گرچه این به معنای آن نیست که ما در این مرحله متوقف شویم، اما راه و آستانه غیب، از این جاست به ویژه در زمانه ما که به شدت تفکر مفهومی و مادی سیطره یافته، عالم خیال که نزدیک به عالم ماده است، می تواند بشر امروز را کمی از عالم ماده جدا کند و راه را برای معارف بالاتر آماده کند و از طرفی خیال مقدس، هم حس را متحول می کند و هم عقل را نورانی می کند، به نظرم بدون خیال، این طور نیست که ما حداقل حس و عقل داشته باشیم، بلکه هم حس و هم عقل ما از آن حقیقت خود خارج می شوند، حس به شدت مادی می شود و دید آیه بین را از دست می دهد و عقل هم به شدت مفهومی می شود و نورانیت خود را از دست می دهد و در واقع عقل هم مادی می شود نه شهودی. راه رسیدن به علم حضوری و عبور از تفکر مفهومی، ارتباط با عالم خیال است. درخواستی که دارم از محضر شما، این است که آیا بهتر نیست بیش تر در این مورد بحث شود؟ گرچه مباحثی داشته اید ولی به نظرم شاید باید بیش تر پرداخته شود. عذر خواهم طول کشید ان شاء الله سلامت باشید التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته بسیار مهمی را مطرح میفرمایید. آری! «آدمی را فربهی هست از خیال» و اساساً اشارات که یکی از ابعاد قرآن است، نظر به عالم خیال دارد. در این مورد خوب است سری به کانال «اشارات» بزنیدhttps://eitaa.com/tashakole_esharat . موفق باشید
با عرض سلام وادب خدمت استاد گرامی: ۱. آیا حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها از یک نور واحد اند یعنی یک نور هستند در دو بدن با تشخیص جداگانه اما نور سایر ائمه علیهم السلام از نور این دو بزرگوار جداست. هرچند که همگی نورشان از خداست؟ ۲. آیا روح از دم خداست مثل دم مسیحایی که در بدن دمیده شده و انسان به آن می بیند و می شنود؟ آیا روح با نور متفاوت است؟ بسیار تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۲. منظور از «نور»، اینجا همان انوار و اسماء الهی است که در مظاهر مختلف ظهور میکند و در مظهریت حضرت زهرا و حضرت علی«علیهماالسلام» نورِ خاصی که بنیان انوار سایر ائمه است؛ به ظهور آمده. ۲. روح، بالاترین فرشته و از عالیترین مخلوقات هست و لذا حضرت حق فرمود: «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ» ( ۷۲/ ص) چون بدن انسان را به تعادل رساندم و از روح خود در آن دمیدم، شما فرشتگان بر او سجده کنید. و میفرماید: از روح خودم، نه به معنای اینکه خداوند یک روح و یک جسم دارد، بلکه به معنای آنکه از نورعالیترین مخلوقم بر جسم انسان دمیدم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً آنها خوب میدانند ما برای توهینهای آنها ارزشی قائل نیستیم و مسیری که انتخاب کردهایم را با اطمینان و آرامش جلو میبریم و به همین جهت عصبانی هستند. زیرا قرآن به ما فرموده است مؤمنین: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» چون با امر لغوی روبهرو شوند بزرگوارانه از آن میگذرند و خود را همسنگِ چنین اموری نمیکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه به ما فرمودهاند «علیهمالسلام» به خواب نباید اعتنا کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در این صحنه انتخابات به ظهور آمد عزم انسانهای موحدی بود که در نفی حیلههای دشمن حقیقت و دشمن انسانیت به خوبی ظهور کرد و این یکی از ابعاد نورانی انقلاب بود که به ظهور آمد در آن حدّ که رحمت الهی به خوبی جان ملت ایران را فرا گرفت تا در دام توهّمات شیطانی نیفتند و از سروش الهی که از دم قدسی نایب الإمام سریان پیدا کرد؛ بیبهره نشوند.
البته بنده یک معلم هستم و نقشی در رساندن پیام افراد به مقام معظم رهبری ندارم. ولی بحمدلله رهبر معظم انقلاب«حفظهالله» با بصیرت خدادادی و با تقوای خاصی که خداوند به ایشان عطا کردهاند، متوجه این موارد هستند. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به خدا به عنوان عین وجودی که وجود مخلوقات از اوست، فکر کرد. معنا نمیدهد عین وجود متکثر باشد زیرا لازمهی آن تکثر، وجودِ امری است غیر از وجود که غیر از وجود، عدم است. موفق باشید
